Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 21 - PART 1
آن recollected با لذت صبح روز بعد ، وعده خود را از رفتن به خانم اسمیت ،
این معنی است که آن را باید او را از خانه در آن زمان درگیر زمانی که آقای الیوت خواهد بود
به احتمال زیاد به تماس ، برای جلوگیری از آقای الیوت تقریبا یک شی اول شد.
او زیادی خوب خواهد نسبت به او احساس است.
به رغم شرارت جلب توجه او ، او بدهکار به او قدرشناسی و توجه ، شاید
شفقت.
او نمی تواند کمک کند فکر بسیار از شرایط فوق العاده ای حضور خود را
آشنایی ، از حق که او به نظر می رسید که باید به او علاقه ، همه چیز را در
وضعیت ، احساسات خود ، تمایل بیجهت اولیه اش.
در مجموع بسیار فوق العاده بود ، چاپلوس ، اما دردناک.
بسیار برای پشیمانی وجود ندارد.
چگونه او ممکن است احساس وجود ندارد Wentworth کاپیتان در این پرونده بوده است ، نبود
ارزش پرس و جو ، برای وجود دارد Wentworth کاپیتان بود و نتیجه گیری از
در حال تعلیق حال حاضر خوب است یا بد ، محبت او خواهد بود خود را برای همیشه.
اتحاد آنها ، او بر این باور ، می تواند او را بیشتر از مردان دیگر تقسیم نیست ، از نهایی خود را
جدایی.
گزارشات و زیباتر از عشق با استادی ساخته شده و تداوم ابدی ، هرگز نمی توانست به تصویب رسید
در امتداد خیابان های حمام ، ورزشی از آن با از محل کمدن Westgate
ساختمان ها است.
تقریبا به اندازه کافی برای گسترش تصفیه و عطر تمام راه بود.
او مطمئن بود از پذیرایی دلپذیر و دوست وی به نظر می رسید به خصوص در این صبح
برای آمدن به او موظف است ، به نظر می رسید به سختی به او انتظار می رود ، هر چند آن شده است
حساب از کنسرت بلافاصله ادعا شد ؛ و خاطراتی از آن
کنسرت کاملا خوشحال به اندازه کافی به تحریک و تشجیع کردن ویژگی های او بودند و او را خوشحال به صحبت
از آن است.
که او می تواند بگوید گفت : او با خوشحالی می پذیریم ، اما همه کمی برای کسی است که بود
بوده است ، و غیر قابل قبول برای چنین enquirer به عنوان خانم اسمیت ، که در حال حاضر
شنیده شده از طریق برش های کوتاه از لباس شوی زن
و خدمتکار ، و نه بیشتر از موفقیت عمومی و تولید از شب نسبت به
آن می تواند مربوط و که در حال حاضر در بیهوده خاص چند تن از خواسته
شرکت می باشد.
همه از هر نتیجه و یا بد نامی را در حمام با نام به خانم اسمیت به خوبی می دانیم.
"Durands کمی وجود دارد ، نتیجه گیری من این ، گفت :" او ، "با دهان خود خاموش
باز کردن موسیقی به گرفتن ، مانند گنجشک پر در نیاورده آماده برای تغذیه شوند.
آنها کنسرت دست نخواهید داد. "
بله ؛ من را خودم نیست ، اما من شنیده ام آقای الیوت می گویند که آنها در اتاق بودند. "
"Ibbotsons آنها وجود دارد؟ و دو زیبایی های جدید ، با قد بلند ایرلندی
افسر ، که یکی از آنها صحبت کردیم. "
"من نمی دانم. من فکر نمی کنم آنها شد. "
"لیدی مری مک لین؟ من باید به بعد از او بخواهید نیست.
او نتواند هرگز ، من می دانم و شما باید او را دیده است.
او باید در دایره خود بوده است ، برای کاری که شما با بانوی Dalrymple رفت ، شما
در کرسی از عظمت ، دور ارکستر ، البته. "
"نه ، که چیزی بود که من مخوف است.
این بسیار ناخوشایند به من از هر لحاظ بوده است.
اما خوشبختانه Dalrymple بانوی همیشه را خاموش دورتر می شود و ما بسیار
خوب ، که شده است ، قرار داده شده برای دادرسی ، من باید بگویم برای دیدن ، چرا که من به نظر می رسد
را دیده اند ، بسیار کم است. "
"آه! شما به اندازه کافی برای تفریح خود را دیدم. من می توانم درک کنید.
مرتب سازی بر اساس لذت داخلی می شود حتی در جمعیت شناخته شده وجود دارد ، و این شما تا به حال.
شما یک حزب بزرگ در خودتان و چیزی فراتر از شما می خواستم. "
"اما من باید در مورد من به نظر آن ، آگاهانه ، گفت :" در حالی که او این صحبت کرد که
در واقع وجود دارد شده است بدون در به دنبال اطلاعات مربوط به می خواهید ، که جسم تنها شده بود
کمبود.
"نه ، نه ، شما بهتر مشغول به کار شدند. شما باید به من بگویید که شما این بود
دلپذیر شب. من آن را ببینید در چشم شما.
من کاملا چگونه گذشت ساعت را ببینید که شما تا به حال همیشه چیز حاضر به
گوش دادن به. در فواصل این کنسرت بود
گفتگو. "
نیمی آن لبخند زد و گفت : "آیا شما که در چشم من را ببینید؟"
"بله ، من انجام است.
لقاء شما کاملا آگاه است که شما در شرکت شد و شب گذشته با
کسی که فکر می کنم مطلوب ترین در جهان ، کسی که شما را منافع خود را در
این زمان حاضر بیش از همه بقیه جهان را کنار هم بگذارند. "
سرخ شدن روی چیزی گستردن گونه آن. او می تواند چیزی را می گویند.
و از جمله پرونده "، ادامه داد : خانم اسمیت ، پس از یک وقفه کوتاه ،" من به شما امید
باور کنم که نمی دانم چگونه به ارزش مهربانی شما را در آینده به من امروز صبح.
این است که واقعا بسیار خوب از شما برای آمدن و نشستن با من ، هنگامی که شما باید داشته باشند بنابراین بسیاری
pleasanter مطالبات بر وقت خود را آن شنیده ام : "هیچ چیزی از این است.
او هنوز در حیرت و سردرگمی هیجان زده شده توسط دوست او بود
نفوذ ، قادر به تصور کنید که چگونه هر گونه گزارش کاپیتان Wentworth می توانست
رسید او را.
خانم اسمیت گفت : پس از دیگری سکوت کوتاه -- "دعا" ، "آقای الیوت آگاه
از آشنایی خود را با من؟ آیا او می دانم که من در حمام هستم؟ "
"آقای الیوت!" تکرار آن ، به دنبال بالا شگفت زده است.
انعکاس لحظه shewed او اشتباه او را تحت شده بود.
او از آن گرفتار آنی و دوره نقاهت شجاعت خود را با احساس
ایمنی ، به زودی اضافه شده است ، composedly تر از آن ، "آیا شما با آقای الیوت آشنا؟"
"من یک معامله خوب با او آشنا شده اند ، پاسخ خانم اسمیت ، به شدت ،" اما آن
به نظر می رسد فرسوده در حال حاضر است. این در حالی که بزرگ است از آنجایی که ما با یکدیگر ملاقات کردند. "
"من در همه از این امر آگاه نشده بود.
شما به آن ذکر شده پیش از این هرگز. اگر من آن را شناخته شده است ، من می خواهم که به حال
لذت بردن از صحبت کردن به او در مورد شما. "
"به اعتراف به حقیقت ،" خانم اسمیت گفت ، با فرض هوا معمول خود را از طرب ،
"است که دقیقا همان لذت بردن من می خواهم شما را به.
من می خواهم شما در مورد من به آقای الیوت صحبت.
من می خواهم علاقه خود را با او. او می تواند از خدمات ضروری به من باشد ، و
اگر شما به خوبی داشته باشد ، عزیز من خانم الیوت ، آن را به یک شی به
البته به خودتان ، آن است که انجام می شود. "
"من باید خیلی خوشحال است و من امیدوارم که شما می توانید تمایل من حتی تردید نیست
کوچکترین استفاده را برای شما ، پاسخ داد : "آن." اما من شک دارم که شما با توجه به
به عنوان داشتن ادعا بالاتر در آقای الیوت ،
حق بیشتری او را تحت تاثیر قرار ، نسبت به شده است واقعا مورد است.
من مطمئن هستم شما داشته باشد ، به نحوی و یا دیگر ، چنین تصور imbibed.
شما باید به من فقط به عنوان رابطه آقای الیوت را در نظر بگیرند.
اگر در آن نور است هر چیزی که شما فرض کنید پسر عموی او وجود دارد نسبتا ممکن است از آن بپرسید
او ، من التماس شما لحظه ای تردید نمی خواهد به من را استخدام کند. "
خانم اسمیت به او نگاه نافذ ، و پس از آن ، خندان ، گفت : --
"من کمی پیش از موعد ، من درک ، چی فرمودید؟.
من باید برای اطلاعات رسمی منتظر ، اما در حال حاضر ، عزیز من خانم الیوت ،
به عنوان یک دوست قدیمی ، من یک اشاره به زمانی که من ممکن است سخن گفتن به من بدهید.
هفته بعد؟
مطمئن باشید هفته آینده ممکن است اجازه داده شود فکر می کنم این همه حل و فصل ، و ساخت خود من
طرح های خودخواهانه در مورد ثروت خوب آقای الیوت ".
"نه" ، پاسخ آن ، "نه هفته بعد ، و نه بعد و نه بعدی.
من به شما اطمینان دهم که هیچ چیز از شما به فکر مرتب کردن بر اساس خواهد بود حل و فصل هر هفته.
من قصد ندارم به ازدواج آقای الیوت.
من باید می خواهم بدانم چرا شما تصور کنید من هستم؟ "
خانم اسمیت به او نگاه دیگر ، نگاه صادقانه ، لبخند زد ، سرش را تکان داد ، و
بانگ زد --
"در حال حاضر ، چگونه من آرزو می کنم شما درک! من آرزو می کنم می دانست چه چیزی شما را در
من یک ایده عالی که شما طراحی نمی شود بی رحمانه ، هنگامی که لحظه مناسب رخ می دهد.
تا آن را کند می آیند ، می دانید ، ما زنان به معنای هرگز به کسی.
چیزی که البته در میان ما است ، که هر مرد رد شود ، تا او ارائه می دهد.
اما چرا باید به شما بی رحمانه؟
اجازه بدهید من را برای من خواست که مسئله -- دوست حاضر من می توانم او تماس نمی گیرم ، اما برای دوست سابق من.
از کجا می توانم شما را برای یک مسابقه مناسب تر نگاه کنید؟
از کجا می تواند انسان شایسته مرد نجیب تر ، دلپذیر را پیش بینی می کنید؟
اجازه دهید به من توصیه آقای الیوت.
من مطمئن هستم هیچ چیز اما خوب از او را از سرهنگ والیس می شنوید شما ، و چه کسی می تواند او را می دانیم
بهتر از سرهنگ والیس؟ "" عزیزم خانم اسمیت ، همسر آقای الیوت
نشده مرده بسیار بالاتر از نیمی از سال است.
او باید به تصور می شود از پرداخت آدرس خود را به هر یک نیست. "
"آه! اگر این اعتراض خود را تنها ، "گریه خانم اسمیت ، موذیانه ،" آقای الیوت است
ایمن ، و من باید خودم بدون مشکل بیشتر در مورد او به من بدهید.
آیا فراموش کرده ام من هنگامی که شما ازدواج کرده ، که همه نیست.
اجازه بدهید من می دانم او دوست شما شود ، و پس از آن او خواهد شد فکر می کنم کمی از
مشکل مورد نیاز است ، که آن را بسیار طبیعی برای او در حال حاضر ، با امور بسیاری از و
درگیری های از خود را برای جلوگیری از و خلاص شدن از شر او می تواند ، بسیار طبیعی ، شاید.
نود و نه از صد همین کار را.
البته ، او نمی تواند از اهمیت به من آگاه است.
خب ، عزیز من خانم الیوت ، من امید و اعتماد شما خواهد شد بسیار خوشحال است.
آقای الیوت تا احساس برای درک ارزش چنین یک زن است.
صلح خود را نمی خواهد غرق به عنوان معدن شده است.
شما امن در تمام امور دنیوی ، و در شخصیت او در امان است.
او را گمراه ، او توسط دیگران قابل استفاده نیست به تباهی خود را گمراه ".
"نه ، گفت :" آن ، "من به آسانی می توانید بر این باورند که پسر عموی من است.
او به نظر می رسد به خلق و خوی آرام تصمیم گرفته ، در تمام باز به برداشت خطرناک نیست.
من او را با احترام زیادی در نظر بگیرند.
من هیچ دلیلی وجود ندارد ، از هر چیزی است که در داخل مشاهده من افتاده ، به انجام
در غیر این صورت.
اما من او را شناخته شده طولانی نیست و او یک مرد است ، من فکر می کنم ، شناخته می شود تنگاتنگی
به زودی.
آیا این نحوه سخن گفتن از او ، خانم اسمیت ، شما را متقاعد کند که او هیچ چیز
به من؟ مطمئنا این موضوع باید آرام و به اندازه کافی.
و پس از کلمه من ، او چیزی به من است.
اگر او همیشه به من پیشنهاد (که من دلیل بسیار کمی به تصور او کسی است که
فکر انجام می دهند) ، من باید او را قبول نمی کند. من اطمینان می دهم شما من باید.
من به شما اطمینان دهم ، آقای الیوت به حال سهم که به شما شده است فرض نیست ، در هر
لذت کنسرت شب گذشته ممکن است استطاعت : آقای الیوت نیست ؛ از آن است که آقای الیوت نیست
که --
او متوقف شد ، پشیمان با سرخ شدن عمیق است که او آنقدر ضمنی است ، اما کمتر
به سختی می شده اند کافی است.
خانم اسمیت به سختی تا به زودی در شکست آقای الیوت معتقد بودند ، اما از
درک از وجود کسی دیگری.
همانطور که بود ، او بلافاصله مشاهده کنید ، و با تمام صورت ظاهر از دیدن هیچ چیز
فراتر از آن و آن ، مشتاق به فرار دورتر توجه بود بی تاب می دانم که چرا خانم اسمیت
باید خیالی او می شد به ازدواج با آقای
الیوت ، که در آن او می تواند این ایده ، و یا از آنها او می تواند آن را شنیده است.
"آیا به من بگویید که چگونه آن را برای اولین بار به سر خود آمد."
"برای اولین بار را به سر من آمد ، در پاسخ خانم اسمیت" پس از پیدا کردن چقدر شما
با هم ، و احساس آن را به صورت محتمل ترین چیز در جهان به آرزو
توسط هر کسی متعلق به هر کدام از
شما ، و شما ممکن است بر آن بستگی دارد که همه آشنایی خود را از شما دفع
به همان شیوه. اما من تا دو آن سخن گفته ام از او نشنیدهاید
روز قبل است. "
"و آن را واقع شده است صحبت می شود؟" "آیا زنی که باز شما مشاهده
درها را به شما زمانی که شما به نام دیروز؟ "" شماره
آن را با سرعت خانم ، به طور معمول ، یا خدمتکار نیست؟
من هیچ کس به طور خاص مورد توجه قرار دادند. "
پرستار Rooke ؛ "این دوست من خانم Rooke بود که با خداحافظی ، به حال کنجکاوی زیادی به
را ببینید ، و در راه به شما اجازه وارد باشد خوشحال بود
او به دور از ساختمان Marlborough فقط در روز یکشنبه بود و او آن بود که به من گفت
شما به ازدواج آقای الیوت. او آن را از خانم والیس خودش بود ،
که قدرت بد به نظر می رسد.
او در روز دوشنبه یک ساعت با من نشست ، و کل تاریخ را به من داد. "
"تمام تاریخ ،" تکرار آن ، خنده.
"او می تواند یک تاریخ بسیار طولانی را ندارد ، من فکر می کنم ، از یک مقاله کمی از
اخبار بی اساس است. "خانم اسمیت گفت : هیچ چیز.
"اما" در ادامه آن ، در حال حاضر ، "اگر هیچ حقیقت در این ادعا وجود دارد
در آقای الیوت ، من باید بسیار خوشحال از استفاده به شما در هر راه که من
می تواند.
آیا باید او اشاره به بودن خود را در حمام؟ باید هر پیام را دارم؟ "
"نه ، من از شما تشکر می کنم : نه ، قطعا نه.
در گرمای لحظه ای ، و تحت تاثیر اشتباه ، من ممکن است ، شاید داشته باشد ،
تلاش شما را در برخی شرایط علاقه گی ؛ اما الان نه.
نه ، من از شما سپاسگزارم ، من چیزی به مشکل شما با. "
"من فکر می کنم شما را از داشتن شناخته شده آقای الیوت سال بسیاری از صحبت کرد؟"
"من."
نه در مقابل او ازدواج کرده بود ، گمان می کنم؟ "" بله ، او ازدواج نکرده بود زمانی که من او را می دانستند
برای اولین بار "." و -- شما بسیار آشنا است؟ "
"تنگاتنگی است."
"در واقع! سپس به من بگو آنچه که او در آن زمان بود
زندگی است. من یک کنجکاوی به دانستن آنچه آقای
الیوت به عنوان یک مرد خیلی جوان بود.
او در همه مانند او به نظر می رسد در حال حاضر؟ "
: "من آقای الیوت را ندیده این سه سال ، پاسخ خانم اسمیت ، با توجه به تا
و شدید است که غیر ممکن است به دنبال موضوع را دورتر ، و آن احساس که او
چیزی جز افزایش از روی کنجکاوی به دست آورده بود.
آنها هر دو ساکت : خانم اسمیت بسیار اندیشمندانه است.
در گذشته --
"من فرمودید ، عزیزم خانم الیوت ،" او در لحن طبیعی خود را از گریه
صمیمیت ، "من فرمودید برای پاسخ کوتاه من به شما دادن ، اما من
نامشخص آنچه که من باید برای انجام شده اند.
شک من شده اند و با توجه به آنچه که من باید به شما بگویم.
در بسیاری از چیزها را به توان به حساب گرفته شده وجود دارد.
یکی متنفر فضول ، به به برداشت بد ، و شرارت است.
به نظر می رسد حتی سطح صاف از خانواده اتحادیه ارزش حفظ ، هر چند ممکن است وجود دارد
هیچ چیز با دوام در زیر.
با این حال ، من تعیین کرده اند ، من فکر می کنم حق با من ، من فکر می کنم شما باید به انجام می گیرد
آشنایی با شخصیت واقعی آقای الیوت.
هر چند که من به طور کامل بر این باورند که در حال حاضر ، شما باید کوچکترین قصد
پذیرش او است ، گفت : ممکن است رخ دهد وجود دارد.
شما ممکن است ، برخی از زمان و یا دیگر ، متفاوت نسبت به او را تحت تاثیر قرار.
شنیدن حقیقت ، بنابراین ، در حال حاضر ، در حالی که شما بی تعصب.
آقای الیوت یک مرد بدون قلب یا وجدان است ؛ طراحی ، محتاط ، خونسرد
شدن ، که فکر می کند تنها خود آنها برای منافع خود و یا سهولت او ، خواهد بود گناه
از هر گونه ظلم و ستم ، و یا هر خیانت ، که
می تواند بدون خطر کاراکتر عمومی خود را مرتکب شده است.
او هیچ احساس برای دیگران است.
کسانی که آنها او شده است علت اصلی که منجر به خراب کردن ، او می تواند غفلت و
بیابان بدون کوچکترین ندامت. او کاملا فراتر از دسترس هر
احساس عدالت و شفقت.
آه! او سیاه و سفید را در دل ، تو خالی و سیاه و سفید است! "
شگفت زده شده بودم آن هوا ، و تعجب از تعجب ، مکث او ، و در آرامش
روش ، او اضافه کرد ،
عبارات من به شما وحشت زده شدن. شما باید برای زن عصبانی و زخمی ، اجازه می دهد.
اما من سعی خواهد کرد تا خودم را فرمان. من او را به سوء استفاده نیست.
من فقط به شما چیزی است که من او را در بر داشت.
حقایق باید صحبت می کنند. او دوست صمیمی عزیز من بود
شوهر ، که اعتماد و او را دوست داشتم ، و فکر او را به عنوان به عنوان خودش خوب است.
صمیمیت قبل از ازدواج ما شده بود شکل گرفته است.
که من پیدا کردم آنها دوستان صمیمی ترین ، و من ، بیش از حد ، بیش از حد با آقای خوشحال شد
الیوت ، سرگرمی و تفریح بالاترین نظر او.
در نوزده ، می دانید ، می کند ، فکر نمی کنم بسیار جدی ، اما آقای الیوت به نظر می رسد
من کاملا به عنوان به عنوان دیگران خوب است ، و خیلی بیشتر سازگار نسبت به بسیاری از دیگران است ، و ما شد
تقریبا همیشه با هم.
ما اساسا در شهر بودند ، که در سبک بسیار خوب زندگی می کنند.
او سپس تحتانی در اوضاع و احوال او شد و سپس یکی فقیر ، او تا به حال اتاق
در معبد ، و آن را به همان اندازه بود که او می تواند ظاهر را به حمایت از
نجیب زاده.
یک خانه به او همیشه با ما هر زمان که او بخواهد ، او بود که همیشه خوش آمدید ، او بود
مانند یک برادر می باشد.
من فقیر چارلز ، که بهترین و سخاوتمندانه ترین روح در جهان بود ، که
تقسیم پول خرد انگلیس خود را با او و من می دانم که کیف پول خود را به او باز بود ، من می دانم
که او اغلب او را کمک کند. "
این را باید در مورد آن دوره از زندگی آقای الیوت بوده است ، گفت : "آن ،" است که
همیشه هیجان زده کنجکاوی خاص من است. باید این را تقریبا در همان زمان بوده است که
او شناخته شده به پدر و خواهر من شد.
من می دانستم که هرگز او را به خودم ، من فقط از او شنیده ، اما چیزی در او وجود دارد
انجام و سپس ، با توجه به پدر و خواهر من ، و پس از آن در شرایط
از ازدواج او ، که من می توانم کاملا با زمان حاضر آشتی.
این به نظر می رسید اعلام نوعی متفاوت از انسان است. "
خانم اسمیت : "من آن را می دانم همه ، من می دانم که آن همه ،" گریه.
"او به سر والتر و خواهر خود را معرفی شده بود ، قبل از من با آشنا بود
او را ، اما من شنیده ام او را از آنها برای همیشه صحبت می کنند.
من می دانم که او دعوت شده بود و تشویق ، و من می دانم او را انتخاب کنید نیست برای رفتن.
من می توانم شما را برآورده شاید ، بر نکاتی که شما کمی انتظار می رود ، و به عنوان او
ازدواج ، من همه چیز در مورد آن در آن زمان می دانستند.
من دزدکی به تمام fors و againsts بود و من از دوستان آنها به او جلب اعتماد او بود
امیدها و برنامه و هر چند که من همسر خود را نمی دانم پیش از آن ، وضعیت تحتانی او
در واقع ، در جامعه ، رندر که
غیر ممکن است ، با این حال من می دانستم که همه زندگی اش را پس از آن ، و یا حداقل تا درون
دو سال آخر زندگی خود را ، و می تواند هر گونه سوال شما ممکن است مایل به قرار دادن پاسخ. "
"نه ، گفت :" آن ، "من هیچ پرس و جو خاصی را در مورد او.
من همیشه درک آنها زن و شوهر خوشحال نیست.
اما من باید می خواهم بدانم که چرا در آن زمان از عمر خود را ، او باید اندکی پدرم
آشنایی به عنوان او. مطمئنا پدرم را به دور انداخته شد
اخطار بسیار مهربان و مناسب از او.
چرا آقای الیوت رسم بود به عقب؟ "" آقای الیوت ، پاسخ داد : "خانم اسمیت" که در آن
دوره از زندگی خود ، یک شی در نظر بود : به شانس و بخت خود را ، و نه
فرایند سریعتر نسبت به قانون.
او آن را توسط ازدواج تعیین شد.
او مصمم بود ، حداقل ، نه به آن را توسط یک ازدواج بی تدبیر مارس و من می دانم آن بود
به باور خود را (که آیا عادلانه است یا نه ، البته من نمی توانم تصمیم گیری) ، که پدر شما
و خواهر ، در civilities خود و
دعوت نامه بودند ، طراحی یک مسابقه بین وارث و بانوی جوان ، و آن بود
غیر ممکن است که چنین مسابقه باید ایده های خود را از ثروت را پاسخ داده و
استقلال.
این انگیزه خود را برای عقب کشی بود ، من می توانم به شما اطمینان دهم.
او به من گفت کل داستان است. او تا به حال هیچ concealments با من.
کنجکاو بود ، که داشتن فقط شما با پشت سر من در حمام سمت چپ ، اولین و اصلی من
آشنایی در ازدواج باید به پسر عموی خود را که ، از طریق او ، من باید
شنوایی به طور مداوم از پدر و خواهر خود را.
او توصیف یک خانم الیوت ، و من بسیار محبت از سوی دیگر فکر. "
"شاید ، گریه :" آن ، اصابت یک ایده ناگهانی ، "شما گاهی از من صحبت کرد به آقای
؟ الیوت "" مطمئن باشید من و اغلب.
من استفاده از الیوت آن خود من به رخ کشیدن ، و برای تایید کردن که خود را بسیار متفاوت
مخلوق -- "او خودش را فقط در زمان چک.
"این حساب برای چیزی که آقای الیوت گفت : شب گذشته ، گریه :" آن.
"این از آن توضیح می دهد. که من پیدا کردم که او استفاده می شده است از من بشنوند.
من نمی توانستم درک چگونگی.
چه وحشی تصورات یکی فرم که در آن خود عزیز نگران است!
چه حاصل کنید که اشتباه کرده! اما من فرمودید ، من دچار وقفه
شما خواهد شد.
آقای الیوت ازدواج سپس به طور کامل برای پول؟
شرایط ، احتمالا ، که برای اولین بار باز چشم خود را به شخصیت او است. "
خانم اسمیت تردید کمی.
"آه! کسانی که همه چیز بیش از حد معمول است. زمانی که یک زندگی در جهان ، یک مرد و یا
زن ازدواج برای پول به اعتصاب یکی که آن را باید بیش از حد معمول است.
من بسیار جوان است ، و تنها با جوانان همراه بود ، و ما ناشی از بی فکری ، همجنسگرا بود
تعیین می کنند ، بدون هیچ گونه قوانین سختگیرانه رفتار. ما برای لذت بردن زندگی می کردند.
من فکر می کنم متفاوت در حال حاضر ، زمان و بیماری و غم و اندوه به من داده اند مفاهیم دیگر ، اما
در آن دوره که من باید خود را من دیدم هیچ چیز سزاوار سرزنش در آنچه آقای الیوت انجام شده بود.
'برای این کار بهترین راه حل برای خود ، تصویب کرد :' به عنوان یک وظیفه است. "
فصل 21 - PART 2
اما او نه یک زن بسیار پایین است؟ "" بله ، که من به اعتراض ، اما او نمی
توجه. پول ، پول ، همه که او می خواست شد.
پدر او یک گاو چران بود ، پدربزرگ او قصاب بوده است ، اما که تمام شد
هیچ چیز نیست.
او یک زن خوب شد ، تحصیلات مناسب و معقول ، در رو به جلو از سوی برخی از آورده شد
عموزاده ، پرتاب شده توسط شانس را به شرکت آقای الیوت ، و سقوط در عشق با او ؛ و نه
یک مشکل و یا واحد سنجش چیز جزئی وجود دارد در سمت خود بود ، با توجه به تولد او.
همه احتیاط خود را در حال از میزان واقعی ثروت خود را امن بود ، قبل از صرف
او خود را متعهد است.
بستگی دارد ، هر چه عزت نفس آقای الیوت ممکن است برای وضعیت خود را در زندگی داشته باشند در حال حاضر ،
به عنوان یک مرد جوان او کوچکترین ارزش برای آن نیست.
شانس خود را برای املاک و Kellynch چیزی بود ، اما افتخار خانواده
او برگزار شد به عنوان ارزان خاک است.
من اغلب شنیده اند او را اعلام ، که اگر baronetcies قابل فروش شدند ، هر کسی باید
دارند خود را برای پنجاه پوند ، بازوها و شعار ، نام و رد و بدل شامل ، اما من
وانمود به تکرار نیمی که من استفاده می شود برای شنیدن او را در آن موضوع می گویند.
این نخواهد بود منصفانه ، و در عین حال شما باید داشته اثبات ، برای چیست این همه ، اما
ادعا ، و شما باید اثبات داشته باشد. "
در واقع ، خانم اسمیت عزیز من ، من می خواهم به هیچ ، گریه : "آن.
"شما ادعا هیچ چیز ضد و نقیض به چه آقای الیوت ظاهر می شود چند سال
پیش.
این است که همه در تایید ، بلکه از آنچه که ما مورد استفاده قرار بشنوند و باور است.
من کنجکاو بیشتر بدانید که چرا او باید خیلی متفاوت است. "
"اما برای رضایت من ، اگر شما به خوبی به حلقه برای مری داشته باشند ؛ ماندن : من هستم
مطمئن هستید که خوبی هنوز هم بیشتر از رفتن خود را به اتاق خواب من ،
و آوردن جعبه منبت کاری کوچک را به من که
شما در قفسه بالای گنجه پیدا کنید. "
آن ، به دیدن دوست خود را صادقانه خم بر روی آن ، به عنوان مورد نظر او بود.
جعبه آورده و پیش از او قرار داده شده بود و خانم اسمیت ، sighing بیش از آن را به عنوان او
قفل آن ، گفت : --
"این پر از مقالات متعلق به او است ، شوهر من ، بخش کوچک تنها از آنچه
من تا به حال به دنبال بیش از زمانی که من او را از دست داده است.
نامه من به دنبال یک به آقای الیوت را قبل از ازدواج ما به او نوشته شده است ،
و به طور اتفاقی به ذخیره شود ، به همین دلیل ، به سختی می توان تصور است.
اما او بی دقتی و بی قاعده ، مانند مردان ، دیگر در مورد کسانی که همه چیز ، و وقتی که من
آمد به بررسی مقالات خود ، من آن را با دیگران هنوز هم بی اهمیت تر از متفاوت
مردم پراکنده اینجا و آنجا ، در حالی که بسیاری از
نامه ها و یاداشت های از اهمیت واقعی نابود شده بود.
در اینجا آن است ، من آن را رایت نمی کند ، چرا که حتی در آن زمان بسیار کمی با راضی
آقای الیوت ، من برای حفظ هر سند از صمیمیت سابق تعیین شد.
من در حال حاضر یکی دیگر از انگیزه که خوشحالم که می توانید آن را تولید است. "
این نامه بود ، به کارگردانی برای "چارلز اسمیت ، Esq.
Tunbridge ولز "و از لندن مورخ ، تا آنجا به عنوان ژوئیه ، 1803 --
"عزیز اسمیت -- من مال شما دریافت. مهربانی شما تقریبا overpowers من.
ای کاش قلب مانند شما بیشتر رایج طبیعت ساخته شده بود ، اما من زندگی سه و
بیست سال در جهان ، و را دیده اند ، هیچ یک مانند آن است.
در حال حاضر ، به من ایمان ، من هیچ از خدمات شما نیاز دارند ، که به صورت نقدی دوباره.
من شادی : من باید از شر سر والتر و خانم
آنها به Kellynch رفته ، و تقریبا مرا سوگند به آنها را به مراجعه در تابستان امسال ؛
اما اولین سفر من به Kellynch با یک نقشه بردار می شود ، به من بگویید که چگونه به آن را با
بهترین مزیت چکش.
بارونت ، با این وجود ، بعید است دوباره به ازدواج نیست ؛ او کاملا به اندازه کافی احمق.
اگر او ، با این حال ، آنها به من در صلح و آرامش را ترک کند ، که ممکن است یک معادل مناسب و معقول
برای بازگشت به.
او نسبت به سال گذشته بدتر است. "من آرزو می کنم تا به حال هیچکدام از نام ، اما الیوت.
من مریض از آن.
نام والتر می تواند افت است ، خدا را شکر! و من تمایل شما به من توهین هرگز
دوم W. من دوباره ، به این معنی ، برای بقیه زندگی من ، تنها اینجانب ، -- WM.
الیوت. "
چنین نامه ای می تواند بدون قرار دادن آن در تب و تاب بودن را خوانده ؛ و خانم اسمیت ،
مشاهده رنگ بالا در برابر او ، گفت : --
"من می دانم ، این زبان ، بسیار بی احترامی است.
هر چند که من به شرایط دقیق را فراموش کرده اند ، من تصور کاملی از کلی
معنی.
اما به شما نشان می دهد که مرد. علامت گذاری به عنوان حرفه خود را به شوهر فقیر من.
آیا هر چیزی می تواند قوی تر شود؟ "
آن بلافاصله بیش از شوک می تواند دریافت و خجلت از پیدا کردن چنین
کلمات اعمال به پدرش است.
او موظف شد به بحر تفکر غوطهور شدن که او را از دیدن این نامه تخطی از
قوانین ناموسی ، که هیچ باید یک تا قضاوت و یا به شهادت چنین شناخته شده ،
که هیچ مکاتبات خصوصی می تواند تحمل
به چشم دیگران ، قبل از اینکه او می تواند آرامش را بهبود می یابند به اندازه کافی برای بازگشت به نامه ای که
او مراقبه به حال بیش از ، و می گویند -- "متشکرم.
این اثبات کامل است که بدون شک ، اثبات هر چیزی که شما می گفتند.
اما چرا با ما آشنا در حال حاضر؟ "" من نمی توانم این بیش از حد توضیح ، گریه : "خانم اسمیت ،
خندان.
"آیا می توانم شما واقعا؟" "بله.
من shewn شما آقای الیوت را به عنوان او دوازده سال پیش بود ، و من او را به عنوان او نشان
در حال حاضر است.
من می توانم اثبات نوشته شده است تولید نمی کند دیگر ، اما من می توانم به شهادت به عنوان معتبر خوراکی به شما به عنوان
می تواند تمایل ، از آنچه که او در حال حاضر مایل ، و آنچه او در حال حاضر انجام.
او هیچ منافق است.
او واقعا می خواهد به شما ازدواج کند. توجه حاضر او را به خانواده خود
بسیار صادق است : کاملا از قلب است. من به شما قدرت من : دوست خود را
سرهنگ والیس. "
"سرهنگ والیس! شما با او آشنا است؟ "
"نه.
این کار به من می آیند نه در تا کاملا مستقیم یک خط که طول می کشد ، یک یا دو خم ، اما
هیچ چیز از نتیجه.
جریان است به خوبی همان طور که در اولین زباله کوچک آن را در چرخش دوران جمع آوری
است که به راحتی نقل مکان کرد به دور است.
آقای الیوت مذاکرات unreservedly به سرهنگ والیس از نظرات او بر شما ، که گفت :
سرهنگ والیس ، من تصور می شود ، در خود ، نکته سنجی معقول ، دقت ،
مرتب کردن بر اساس شخصیت ، اما سرهنگ والیس است
همسر بسیار بسیار احمقانه ، چه کسی به او می گوید چیزهایی که او بهتر است ، و او
تکرار آن همه به او.
او در روح سرشار از بهبود او ، دیگر آن را تکرار همه به پرستار خود را ، و
پرستار دانستن آشنایی من با شما ، بسیار به طور طبیعی آن را به ارمغان می آورد همه به من.
در روز دوشنبه ، دوست خوب من خانم Rooke به من اجازه دهید به این ترتیب اسرار
ساختمان Marlborough.
هنگامی که من از تمام تاریخ صحبت کردیم ، بنابراین ، می بینید من romancing نه چندان
بسیار به عنوان شما قرار است. "" عزیزم خانم اسمیت ، اقتدار خود را
کمبود.
این امر نه انجام خواهد داد. آقای الیوت را داشتن هر گونه نظر در من نیست
او در حداقل حساب برای تلاش به سمت آشتی با من
پدر.
این همه قبل از آمدن من به حمام. من آنها را در شرایط بیشتر دوستانه
زمانی که من وارد "" من می دانم شما را انجام نداد ؛ من می دانم که آن را کاملا
اما --
"در واقع ، خانم اسمیت ، ما نباید انتظار برای دریافت اطلاعات واقعی در چنین یک خط.
آمار و یا نظریاتی که از طریق دست بسیاری از تصویب ، misconceived توسط
حماقت در یکی ، و جهل در دیگر ، به سختی می تواند چپ حقیقت زیادی داشته باشد. "
"فقط من را شنوایی.
شما به زودی قادر خواهند بود تا از اعتبار عمومی به دلیل قضاوت می شود ، با گوش دادن به برخی از
خاص است که شما می توانید خود را بلافاصله در تضاد و یا تایید.
هیچ کس فرض می گیرد که شما اولین انگیزه بود.
او شما را دیده بود در واقع ، قبل از او به حمام آمد ، و شما را تحسین است ، اما بدون دانستن
آن را به شما.
بنابراین می گوید مورخ من ، حداقل است. آیا این درست است؟
آیا او را ببینید تابستان گذشته و یا پاییز ، 'کمی پایین در غرب ، به استفاده از او
واژه ها ، خود را بدون دانستن آن را به شما؟ "
"او مطمئنا. تا کنون آن را بسیار درست است.
در لایم است. من اتفاق افتاد در لایم باشد. "
"خب ،" ادامه داد خانم اسمیت ، پیروزمندانه ، "اعطای دوست من با توجه به اعتبار
ایجاد اولین نقطه دفاع کرد.
او شما را دیدم و سپس در لایم ، و دوست شما تا به خوبی به عنوان بسیار خوشحال به ملاقات
دوباره با شما در محل کمدن ، به عنوان دوشیزه آن الیوت ، و از آن لحظه ، من
بدون شک ، یک انگیزه دو در بازدیدکننده داشته است او وجود دارد.
اما دیگر وجود دارد ، و قبل از آن ، که من در حال حاضر توضیح خواهم داد.
اگر هر چیزی در داستان من را که شما می دانید شود یا نادرست یا غیر محتمل وجود دارد ، متوقف
من.
ایالات حساب من ، که دوست خواهر شما ، خانم در حال حاضر با شما ماندن ، که
من شنیده ام که اشاره کردید ، با خانم الیوت و سر والتر به حمام آمد از مدتها قبل حدود
سپتامبر (در کوتاه مدت زمانی که برای اولین بار آمد
خود) ، و شده است ماندن در آنجا از زمان ، که او باهوش است ،
حیله گر ، زن خوش تیپ ، فقیر و قابل قبول ، و در مجموع از جمله در شرایط
و روش ، به عنوان دادن یک ایده کلی ،
در میان آشنایی سر والتر ، از معنای خود را به عنوان بانوی الیوت ، و به عنوان عمومی
تعجب آور نیست که خانم الیوت ظاهرا باید کور به خطر است. "
خانم اسمیت یک لحظه را متوقف شد ، اما آن یک کلمه برای بیان کردن نیست ، و او ادامه داد --
این نور است که در آن آن را به کسانی که می دانست خانواده ظاهر شد ، مدتها قبل از شما
بازگشت به آن ، و سرهنگ والیس چشم خود را بر پدر شما به حال به اندازه کافی برای معقولانه
از آن ، هر چند او در آن دیدار
محل کمدن ، اما توجه خود را برای آقای الیوت به او علاقه ای به تماشای تمام است که
در آنجا بود ، و هنگامی که آقای الیوت به حمام برای یک یا دو روز آمد ، به عنوان او به طور اتفاقی به
کمی قبل از کریسمس ، سرهنگ
والیس ساخته شده او را با ظاهر از مسائل آشنا شده است و گزارش ها
شروع به غلبه.
در حال حاضر شما به درک آن زمان بسیار تغییر مواد در آقای کار کرده بود
نظرات الیوت به عنوان ارزش مقام و مرتبه بارونی.
بر تمام نقاط خون و ارتباط او یک مرد به طور کامل تغییر داده است.
پس از مدت ها به عنوان پول زیادی که او می تواند صرف ، چیزی به تمایل برای در کنار
بخل و یا زیاده روی ، او شده است به تدریج در یادگیری را به پین شادی خود را
بر اساس نتیجه او وارث است.
من فکر کردم که قبل از آشنایی ما متوقف شد ، اما در حال حاضر
تایید احساس. او می تواند این ایده را از عدم سر خرس نیست
ویلیام.
شما نمی توانید حدس بزنید ، بنابراین ، که اخبار او را از دوست خود شنیده است می تواند بسیار
دلپذیر ، و شما می توانید حدس بزنید چه در آن تولید ، حل و فصل بازگشت به
حمام در اسرع وقت ، و تعمیر
خود را در اینجا برای یک زمان ، با این دیدگاه از تجدید آشنایی سابق خود ، و
دوره نقاهت چنین پای بیشتری در خانواده ممکن است او به معنی از ascertaining
درجه خطر او ، و
دور زدن بانوی اگر او آن مواد را در بر داشت.
این بر میان دو دوست به عنوان تنها چیزی که باید انجام شود توافق کردند ؛
سرهنگ والیس بود که در هر راهی که می توانست کمک.
او را به معرفی می شود ، و خانم والیس شد و به معرفی ، و همه به
معرفی شده است.
آقای الیوت آمد به عقب بر این اساس و در مورد درخواست ، بخشوده شد همانطور که می دانید ، و
به خانواده دوباره بستری و آنجا به جسم ثابت او بود ، و تنها او
شی (تا ورود خود را به اضافه دیگر انگیزه) ، به تماشای سر والتر و خانم خشت.
او هیچ فرصتی از بودن با آنها ، حذف شده خود را در راه خود را انداختند ، به نام در
همه ساعت ها ، اما من باید نمی شود در مورد این موضوع خاص.
شما می توانید تصور کنید یک مرد حیله گر را انجام دهند و با این راهنما ، شاید ، ممکن است
مستغرق شدن در آنچه شما را دیده اند ، او انجام شده است. "
"بله ، گفت :" آن ، "شما به من بگویید چیزی که با آنچه من توافق نمی
شناخته می شود ، یا می تواند تصور است. همیشه توهین آمیز چیزی در وجود دارد
جزئیات بیشتر از حیله گری.
مانور خودخواهی و دورویی همیشه باید منقلب می شود ، اما من شنیده ام
چیزی که واقعا من را شگفت زده است.
من می دانم کسانی که که توسط یک نماینده از آقای الیوت ، چه کسی می توانست شوکه
مشکل در باور آن ، اما من هرگز راضی شده اند.
من همیشه برخی از انگیزه دیگر برای رفتار خود می خواست از ظاهر است.
من باید نظر حاضر خود را می دانید ، به احتمال از واقعه او تا به
در ترس از اینکه آیا به نظر او خطر را به کاهش یا نه ".
"کاهش ، من درک می کنم ،" در پاسخ خانم اسمیت.
"او فکر می کند خانم کلی ترس از او ، آگاه باشید که او را از طریق او می بیند ، و شجاعانه نه
ادامه به عنوان او ممکن است در غیاب خود را انجام دهید.
اما از او باید غایب برخی از زمان و یا دیگر ، من درک نیست که چگونه او همیشه می تواند
امن در حالی که او دارای نفوذ حضور او.
خانم والیس ایده های سرگرم کننده ، به عنوان پرستار به من می گوید ، آن است که به قرار داده می شود
مقالات ازدواج هنگامی که شما و آقای الیوت ازدواج می کنند ، که پدر خود را به ازدواج خانم
خشت.
طرح ، ارزش درک خانم والیس همه حساب ها ، اما من
Rooke پرستار معقول پوچی آن را می بیند.
چرا ، تا مطمئن شوید که خانم ، "گفت که او آن را ازدواج با او کسی جلوگیری نمی کند
دیگری.
و در واقع خود را به حقیقت ، من فکر نمی کنم پرستار ، در قلب او است ، بسیار
مخالف شدید سر والتر ساخت یک مسابقه دوم است.
باید از او اجازه داده شود به favourer از ازدواج ، شما می دانید ، و (خود خواهد شد
مزاحم شدن) که می توان گفت که او ممکن است برخی از سند چشم انداز پرواز از حضور در آینده را ندارد
بانوی الیوت ، از طریق توصیه خانم والیس؟ "
"من بسیار خوشحالم که می دانم این همه ، گفت :" آن ، پس از یک اندیشه و کوچک.
"این دردناک تر خواهد شد در برخی موارد با او در شرکت به من ، اما من
بهتر باید بدانید چه باید بکنید. خط من از رفتار خواهد شد مستقیم تر است.
آقای الیوت است آشکارا مرد ریاکارانه ، مصنوعی ، دنیوی ، که تا به حال هرگز
هر اصل راهنمای او را از خودخواهی است. "
اما آقای الیوت با انجام داده است.
خانم اسمیت انجام شده به دور از جهت اول او بود ، و آن فراموش شده بود ، در
منافع از نگرانی های خانواده خود را خود ، تا چه حد در اصل شده بود ضمنی
علیه او است ، اما توجه خود را در حال حاضر
نامیده می شود به توضیح از آن نکات اول ، و او به یک رسیتال که گوش ،
اگر آن را کاملا توجیه تلخی بی حد و حصر از خانم اسمیت ، ثابت
او را بسیار در خود فاقد قوهء لامسه
هدایت به سوی او ، بسیار کمبود هر دو در عدالت و شفقت.
او متوجه شدند که (صمیمیت بین آنها را در ادامه آقای الیوت unimpaired
ازدواج) آنها مانند قبل شده بود همیشه با هم ، و آقای الیوت دوست خود را به رهبری
به هزینه های بسیار فراتر از شانس و بخت خود است.
خانم اسمیت می را به خودش را سرزنش و مناقصه پرتاب بود
هر یک به شوهر او ، اما آن می تواند جمع آوری است که درآمد خود شده بود ، هرگز برابر با
سبک زندگی خود را ، که از
برای اولین بار یک معامله بزرگ از اسراف به طور کلی و مشترک وجود داشته است.
از حساب همسرش از او ، او می تواند آقای اسمیت به یک مرد گرم شده اند تشخیص
احساسات ، خلق و خوی آسان ، عادات بی دقتی و عدم درک قوی ، بسیار بیشتر مهربان
از دوست خود ، و بسیار بر خلاف او ، به رهبری او را ، و احتمالا او را منفور است.
آقای الیوت ، مطرح شده توسط ازدواج خود را به وفور بزرگ ، و به هر دفع
ارضاء لذت و غرور است که می تواند بدون دخالت فرمان
خود (با تمام خود زیاده روی
او محتاطانه مرد تبدیل شده بود) ، و شروع به غنی ، فقط به عنوان دوست خود باید
پیدا کرده اند خود را به فقیر باشند ، به نظر می رسید که هیچ نگرانی در تمام که تا به حال
امور مالی احتمالی دوست ، اما ، در
برعکس ، باعث شده بود و تشویق هزینه که فقط می تواند در نهایت
در ضلالت و اسمیتس بر این اساس خراب شده بود.
شوهر درست به موقع جان خود را از دست داده اند و به آگاهی کامل از آن در امان است.
آنها قبلا شناخته شده بود embarrassments به اندازه کافی سعی کنید دوستی خود را
دوستان ، و ثابت کند که آقای الیوت بهتر نمی شود محاکمه ، اما آن شد تا نه
مرگ او که دولت رنجور از امور خود را به طور کامل شناخته شده بود.
با اعتماد به نفس در خصوص آقای الیوت ، معتبر به احساسات خود را نسبت به خود
قضاوت ، آقای اسمیت او را منصوب مجری اراده خود را داشتند ، اما آقای الیوت که
عمل نمی کند ، و مشکلات و زجر
که این امتناع ، در او علاوه بر رنج های اجتناب ناپذیر ، نشانه رفته
وضعیت او شده است عنوان می تواند بدون غم و اندوه روح مربوط نمی شود ، و یا
بدون خشم مربوطه گوش ،.
shewn آن برخی از نامه های او به مناسبت بود ، پاسخ به یک برنامه فوری
از خانم اسمیت ، که همه نفس قطعنامه استرن همان عدم اشتغال در
مشکل بی ثمر ، و ، تحت سرد
مدنیت ، همان بی تفاوتی سخت دل به هر یک از شر آن ممکن است
آوردن در او.
این تصویر بسیار ناراحت کننده از ناسپاسی و غیر انسانی بود و آن احساس ، در برخی از
لحظات ، که هیچ جرم و جنایت آشکار باز شده اند بدتر است.
او تا به حال یک معامله بزرگ برای گوش دادن به ویژه از صحنه های غم انگیز گذشته همه
فروع از پریشانی پس از زجر ، که صرفا در گفتگوهای سابق شده بود
اشاره در ، شد ساکن در حال حاضر با زیاده روی طبیعی است.
آن کاملا می تواند تسکین نفیس ، درک و تنها
تمایل به در خونسردی از حالت معمول دوست خود را از ذهن تعجب.
یکی از شرایط در تاریخ نارضایتی خود را از سوزش خاص وجود دارد.
او دلیل خوبی برای باور داشتند که برخی از اموال شوهرش را در هند غربی ،
که تا به حال برای سالهای زیادی تحت مرتب کردن بر اساس جداسازی برای پرداخت خاص خود را دارد بوده است
incumbrances ، ممکن است بازیابی شده توسط
مناسب اقدامات و این ویژگی ، هر چند بزرگ نیست ، به اندازه کافی به او خواهد بود
نسبتا غنی است. اما هیچ کس را به هم بزنید در آن وجود دارد.
آقای الیوت که هیچ چیز ، انجام دهد و او می تواند هیچ چیز خودش را ، به همان اندازه از کار افتاده
شخصی اعمال شده توسط دولت او از ضعف بدنی ، و از به کارگیری از دیگران توسط او
می خواهید پول.
او تا به حال هیچ connexions طبیعی به او کمک کند حتی با وکیل خود را ، و او نمی توانست
استطاعت کمک قانون برای خرید.
این تشدید بی رحمانه به معنای واقع straitened بود.
احساس که او باید در شرایط بهتر است که کمی مشکل در
جای مناسب ممکن است آن را انجام دهد و به ترس از این تاخیر ممکن است حتی تضعیف ادعاهای او ،
سخت بود به خرس.
در این نقطه که او امیدوار بود به تعامل با دفاتر خوب آن با آقای الیوت شد.
او پیش از این ، در پیش بینی از ازدواج خود را بسیار نگران از
از دست دادن دوستان خود را با آن نوشته شده است ، اما در حال مطمئن است که او می تواند بدون تلاش
که طبیعت ، از او حتی نمی دانند
او را در حمام ، آن را بلافاصله رخ داده است ، که چیزی ممکن است به نفع خود انجام می شود
توسط نفوذ از زن او را دوست داشتم ، و او تا به حال شده است عجله به علاقه آماده
احساسات آن ، تا آنجا که مشاهدات
با توجه به شخصیت آقای الیوت که اجازه می دهد ، زمانی که رد آن از قرار
تعامل با تغییر چهره از همه چیز و در حالی که آن را از او گرفته در زمان
امید به موفقیت در جسم او
اضطراب اولین ، سمت چپ او را حداقل به راحتی از گفتن تمام داستان خود را
راه.
پس از گوش دادن به این توضیحات کامل آقای الیوت ، آن می تواند اما نه به بیان برخی از
تعجب در خانم اسمیت او را طوری مساعد در آغاز از آنها سخن گفته
گفتگو.
"او به توصیه و ستایش او به نظر می رسید بود!"
: "عزیزم ، پاسخ خانم اسمیت ،« هیچ چیز دیگری که باید انجام شود وجود دارد.
من در نظر گرفته شده شما برخی از ازدواج با او را به عنوان ، هر چند او هنوز ممکن است را ساخته اند
ارائه ، و من بیشتر می تواند حقیقت را از او صحبت می کنند ، از اگر او شوهر خود شده بود.
قلب من برای شما خون داده ، من از شادی سخن گفت و در عین حال او منطقی است ، او
سازگار ، و با چنین یک زن به عنوان شما ، آن را کاملا نا امید کننده بود نه.
او به همسر اول خود را بسیار نامهربان.
آنها رنجور با هم. اما او بیش از حد نادان و بی برای
احترام ، و او به حال او را دوست هرگز. من مایل به امید است که شما باید کرایه
بهتر است. "
آن فقط می تواند در درون خود اذعان چنین امکان شده ناشی از
به ازدواج با او را ، و او خود میلرزد در این ایده از بدبختی که باید ساخته شده
دنبال داشته باشد.
فقط ممکن بود که او ممکن است توسط Lady راسل متقاعد شده اند!
و تحت چنین فرض ، که شده اند بدبخت ترین ، هنگامی که زمان تا به حال
فاش همه ، خیلی دیر شده؟
این بسیار مطلوب است که بانوی راسل باید دیگر فریب بود و یکی از
مقدمات نتیجه گیری از این کنفرانس مهم است ، که آنها را به اجرا درآمد
از طریق بخش بزرگی از صبح ،
بود ، که آن آزادی کامل برای برقراری ارتباط را به همه چیز دوست خود
نسبت به خانم اسمیت ، که در آن رفتار خود درگیر بود.