Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XLIX
درخواست تجدید نظر بموقع در بر داشت راه خود را به صبحانه جدول از محل اقامت خلیفه آرام
به سمت غرب ، در آن دره که در آن هوا است تا نرم و خاک آنقدر غنی هستند که
تلاش رشد نیاز به اما سطحی
کمک در مقایسه با خاکورزی در Flintcomb خاکستر ، و که در آن به انسان تس
جهان خیلی متفاوت به نظر می رسید (هر چند آن را تا حد زیادی به همان).
آن را صرفا برای امنیت بود که او توسط فرشته شده بود درخواست برای ارسال خود را
ارتباطات از طریق پدرش ، را بخواهد او را نگه داشته را به خوبی تغییر او را مطلع
آدرس او در کشور برای بهره برداری خود را با یک قلب سنگین رفته بود.
در حال حاضر ، قدیمی آقای کلر به همسرش ، وقتی که او تا به حال خواندن پاکت گفت : "اگر فرشته
پیشنهاد ترک ریو برای خانه دیدار در پایان ماه آینده ، به عنوان او به ما گفت که
به او امیدوار بود به انجام ، من فکر می کنم ممکن است تسریع خود
برنامه ، برای من معتقدم که آن را از همسرش شود ".
او عمیقا در فکر او تنفس و نامه ای به هدایت می شوید شد
بی درنگ به فرشته فرستاده است.
هموطنان ، عزیز من امیدوارم که او را به خانه با خیال راحت ، زمزمه : "خانم کلر.
"به روز مرگ من ، من باید احساس کنند که او بوده است بد استفاده می شود.
شما باید او را به رغم می خواهید او را از ایمان به کمبریج فرستاده شده به او داده
شانس همان پسر دیگر بود.
او که از آن تحت تاثیر مناسب رشد کرده است ، و شاید گرفته اند
سفارشات بعد از همه. کلیسا یا بدون کلیسای آن شده اند که
عادلانه تر به او. "
این تنها ناله بود که با خانم کلر صلح شوهرش را مختل در
احترام به فرزندان خود.
و او این بیرون ریختن نمی دهند اغلب ، برای او به عنوان ملاحظه به عنوان او معتقد بود ، و
می دانستند که ذهن خود را بیش از حد با شک و تردید به عدالت خود را در این زمینه مشکل شد.
تنها غالبا او شنیده بود به او دروغ بیدار در شب ، تنگ آه برای فرشته
با نماز.
اما انجیلی سازش ناپذیر حتی در حال حاضر برقرار نیست که او می شده اند
توجیه در دادن پسرش ، کافر ، مزایای همان دانشگاهی است که او تا به حال
داده شده به دو نفر دیگر ، هنگامی که آن
ممکن است ، اگر نه محتمل است ، که ممکن است کسانی که مزایای بسیار استفاده شده است برای رسوا کردن
آموزه که او آن را هدف زندگی خود را و میل به انتشار ساخته شده بود ، و
رسالت او پسر مقدر به همین ترتیب.
برای قرار دادن با یک دست پایه به زیر پا دو آنهایی که مومن ، و با
دیگر در جهت سربلندی فاسق توسط وسایل مصنوعی مشابه ، او تلقی شود به طور یکسان
مغایر با اعتقادات خود ، موقعیت خود را ، و امید خود را.
با این وجود ، او عاشق فرشته misnamed خود را ، و در راز سوگواری بیش از این درمان
او را به عنوان آبراهام ممکن است بیش از اسحاق محکوم سوگواری در حالی که آنها بالا رفت
تپه با هم.
تاسف خود ایجاد سکوت او دور bitterer از سرکوفت میزند که همسرش
رندر قابل شنیدن است. آنها خودشان را برای این بخت برگشته مقصر شناخته
ازدواج.
اگر فرشته به حال برای یک کشاورز بوده است هرگز به مقصد ، او را هرگز با پرتاب
دختران کشاورزی.
آنها بود و مجزا نمی دانند آنچه به او و همسرش از هم جدا کرده بود ، و نه از تاریخ
که جدایی اتفاق افتاده بود.
در ابتدا آنها تصور می کردند باید آن را چیزی از ماهیت جدی
بیزاری.
اما در نامه بعدی او ، او گاهی به قصد از خانه آمدن به اشاره
واکشی او را ، که از آن عبارات به آنها امیدوار است بخش ممکن است منشا آن بدهکار نیست
به هر چیزی تا طرز ناامید کننده ای که دائمی است.
او آنها را گفته بود که او با خویشاوندان او بود ، و در شک و تردید خود را داشتند
تصمیم به وضعیت که آنها می دانستند هیچ راهی از bettering به مزاحم شدن نیست.
چشم که نامه تس در نظر گرفته شده بود زل زده در این زمان در
گستره بی حد و حصر کشور از پشت قاطر بود که تحمل او را از
داخلی جنوبی قاره آمریکا به سمت سواحل است.
تجربیات او از این سرزمین عجیب و غریب غمگین شده بود.
بیماری شدید که از آن او مدت کوتاهی بعد از ورود او متحمل شده بود
تماما هرگز او را ترک کرد ، و او را درجه به حال تقریبا تصمیم به ترک کردن او
امیدواریم که کشاورزی اینجا ، هر چند ، تا زمانی که
امکان برهنه وجود ماندن او ، او این تغییر را مشاهده نگه داشته
از پدر و مادرش مخفی است.
جمعیت کارگران کشاورزی که در بیداری خود را به این کشور آمده بودند ،
خیره شدن توسط بازنمایی استقلال آسان بود ، رنج می برد ، فوت کرد ، و
هدر رفته به دور است.
او مادران از مزارع انگلیسی trudging همراه با نوزادان خود در خود را ببینید
بازوها ، زمانی که کودک مبتلا به تب زده و مرد ، مادر خواهد بود مکث
حفاری سوراخ در زمین سست را با او
دست لخت ، بیب در آن با همان ابزار طبیعی قبر دفن ریخته یکی
اشک آور ، و دوباره با خستگی راه رفتن بر روی.
قصد اصلی فرشته شده بود ، مهاجرت به برزیل اما شمال و یا
مزرعه شرقی در کشور خود.
او در مناسب از یاس و نومیدی به این محل می آیند ، جنبش برزیل در میان
agriculturists انگلیسی که توسط شانس همزمان با تمایل خود برای فرار از
وجود گذشته خود را.
در طول این زمان غیبت او ذهنی ساله تا به حال دوازده سال است.
چه او دستگیر شده در حال حاضر به عنوان ارزش در زندگی کمتر زیبایی خود را از ترحم آن بود.
پس از مدت ها بی اعتبار سیستم های قدیمی عرفان ، او در حال حاضر شروع به بی اعتبار
appraisements قدیمی از اخلاق است. او فکر کرد که آنها می خواستند تنظیم مجدد.
انسان اخلاقی مجموعه را چه کسی انجام داده است؟
هنوز pertinently که زن اخلاقی بود؟
زیبایی یا زشتی از یک شخصیت نه تنها در دستاوردهای آن است ، اما در دراز
اهداف و انگیزه های تاریخ واقعی خود را ، و نه در میان انجام کارها غیر روحانی است ، اما در میان چیزهای
اراده.
چگونه پس از آن ، در مورد تس؟ مشاهده خود را در این چراغ ، تاسف برای
قضاوت شتابزده خود را آغاز کرد ، به او ستم کند. آیا او رد او را تا ابد ، یا او نمی؟
او دیگر نمی توان گفت که او همیشه از او رد ، و نه می گویند که در
روح او را هم اکنون قبول است.
این علاقه در حال رشد برای حافظه اش را در نقطه ای از زمان با او مصادف
اقامت در Flintcomb خاکستر ، اما قبل از او تا به حال خودش را در آزادی به احساس
مشکل او را با یک کلمه در مورد شرایط او و یا احساسات خود را.
او به شدت درمانده بود و در سرگشتگی خود را به عنوان انگیزه خود را در خودداری از
هوش ، او پرس و جو نیست.
بنابراین سکوت او از خشوع بد تعبیر شد.
چه مقدار از آن واقعا گفت : اگر او تا به حال درک -- که او با رعایت تحت اللفظی
عینیت به سفارشات که او داده بود و فراموش شده که با وجود طبیعی خود را
شهامت و بی باکی او اظهار داشت هیچ حقی ،
اعتراف به قضاوت خود را از هر لحاظ یکی از واقعی ، و سرش را خم
dumbly آنها نمیدهد.
در سفر در قبل ذکر شد توسط قاطرها را از طریق داخل کشور ،
یک مرد دیگر سوار در کنار او بود.
همدم فرشته انگلیسی ، خم در همین ماموریت ، هر چند او آمد
از بخش دیگری از این جزیره است. هر دوی آنها در یک حالت روانی بودند
افسردگی ، و آنها در امور خانه صحبت کرد.
اعتماد به نفس اعتماد به نفس begat.
با آن گرایش های کنجکاو evinced توسط مردان ، به ویژه هنگامی که در سرزمینهای دوردست ، به
سپردن به غریبه ها جزئیات از زندگی خود را که آنها به هیچ وجه به ذکر
دوستان ، فرشته را به این مرد به عنوان آنها اعتراف
سوار در امتداد حقایق پر غصه ازدواج او.
غریبه به حال در بسیاری از سرزمین ها بیشتر و در میان بسیاری از مردم بیشتر نسبت به sojourned
فرشته به انحرافات ذهن خود را وابسته به همه جهان از جمله از هنجار اجتماعی ، بنابراین بسیار زیاد
به خانواده ، بیشتر از
بی نظمی از دره و کوه های زنجیره ای کل منحنی زمینی.
او ماده را در نور کاملا متفاوت از فرشته مشاهده ، تصور می کردند که چه تس
شده بود ، هیچ اهمیت در کنار او خواهد بود ، و به سادگی گفت : کلر که
او اشتباه در آینده را از او دور شد.
روز بعد آنها خیس رعد و برق ، طوفان بودند.
همدم فرشته را همراه با تب ، شگفت زده شدم ، و تا پایان این هفته درگذشت.
کلر منتظر چند ساعت او را دفن کنند ، و پس از آن در راه خود می رفتند.
سخنان سرسری غریبه در فکر بزرگ ، از آنان می دانست مطلقا
چیزی فراتر از یک نام پا افتاده ، با مرگ او sublimed شده بودند ، و تحت تاثیر کلر
بیش از همه اخلاق استدلال از فلاسفه.
محدودیت در افکار وعقاید محلی خود او ساخته شده او را در مقابل آن شرمسار است.
تناقضات او را بر او در سیل شتافتند.
او مصرانه یونان الحاد در هزینه مسیحیت با وجود بالا بودن ؛
هنوز در آن تمدن تسلیم غیر قانونی بی اهمیتی خاص نیست.
مطمئنا پس از آن او ممکن است در نظر گرفته است که نفرت از دولت سازمان ملل متحد ، دست نخورده ، که او
به حال با مرام و منش از عرفان به ارث برده ، به عنوان حداقل به اصلاح باز
نتیجه این شد به دلیل خیانت است.
پشیمانی را به او زده است. کلمات Izz Huett ، کاملا هرگز stilled
در حافظه خود ، به او آمد. او Izz خواسته بود اگر او را دوست داشت ، و او
پاسخ در مثبت بود.
آیا به او عشق او نسبت به تس بود؟ نه ، او پاسخ داده بودند ، تس را وضع
زندگی خود را برای او ، و او خودش را می تواند بدون انجام دهد.
او از تس فکر او در روز عروسی ظاهر شده بود.
چگونه چشم او lingered بر او بود ، چگونه او بر سخنان خود آویزان کرده بود که اگر آنها بودند
خدا!
و در طول شب وحشتناک بیش از اجاق ، وقت روح ساده خود را کشف
خود را به او ، چگونه صورت خود را رقت انگیز بود اشعه از آتش ، نگاه او در سال ها
ناتوانی در تحقق بخشیدن است که عشق و حمایت خود را احتمالا می تواند خارج است.
بنابراین از اینکه منتقد خود او بزرگ می شود مدافع او.
چیز بدبینانه او خود را در مورد او زبان آمده ، اما هیچ مردی همیشه می تواند یک کلبی
و زندگی می کنند و او آنها را خارج کرد.
اشتباه بیان آنها از او اجازه می دهد خود را به تحت تاثیر قرار بوجود آمده بود
اصول کلی به بی اعتنایی به عنوان مثال خاص.
اما استدلال است که تا حدودی بوی ناگرفته ، دوستداران و شوهر بر سر زمین رفته اند
قبل از به روز است. کلر خشن نسبت به او شده بود ، وجود دارد
بدون شک از آن است.
مردان اغلب خشن با زنان آنها عشق را دوست داشته ، زنان با مردان است.
و در عین حال این harshnesses ها هستند حساسیت خود را نسبت به زمانی که با جهانی
از خشونت که از آنها رشد ، خشونت از موضع نسبت به
خلق و خو ، از وسیله ای به سمت اهداف ،
به روز نسبت به روز گذشته ، از آخرت به سمت به روز است.
توجه تاریخی به خانواده اش -- که استادانه خط D' Urbervilles -- را بخواهد
نفرت به عنوان یک نیروی صرف شده ، لمس احساسات خود را در حال حاضر است.
چرا او تفاوت بین ارزش سیاسی و تخیلی شناخته شده نداشته است
ارزش این چیزها؟
در جنبه دوم D' Urberville تبار او یک واقعیت از ابعاد بزرگ بود ؛
بی ارزش به اقتصاد ، مفید ترین مواد تشکیل دهنده به خیال باف ،
moralizer در کاهش و سقوط است.
این یک واقعیت است که به زودی خواهد بود فراموش - - که کمی از تمایز در تس فقیر بود
خون و نام و فراموشی بر لینک ارثی خود را با سنگ مرمر سقوط
آثار و اسکلت سربدار در Kingsbere.
بنابراین آیا زمان بی رحمانه نابود عاشقانه خود است.
در صورت خود را دوباره و دوباره یادآوری ، او فکر میکرد که او می تواند آن را ببینید
فلش از کرامت است که باید graced او بزرگ dames و چشم انداز فرستاده که
اورا از طریق وریدهای خود را که او تا به حال
قبلا احساس ، که سمت چپ در پشت آن احساس بیماری است.
با وجود گذشته خود نه تجاوز نشده ، چه هنوز هم در چنین یک زن اقامت به عنوان تس outvalued
طراوت از همراهانش را.
خوشهچین از انگور از افرایم بهتر از پرنعمت Abiezer نیست؟
بنابراین تجدید حیات کننده عشق ، آماده سازی راه را برای تس غلیان احساسات اختصاص داده شده بود که صحبت کرد
پس از آن تنها توسط پدرش به او فرستاده شده است ؛ هر چند با توجه به فاصله خود را درون مرزی
آن بود که مدت طولانی در رسیدن به او.
در همین حال انتظار نویسنده است که فرشته را در پاسخ به
التماس بود متناوب بزرگ و کوچک است.
چه کاهش آن بود که حقایق زندگی خود را که منجر به فراق بود نداشته
تغییر -- هرگز می تواند تغییر و که اگر حضور او ضعیف شده آنها را به حال او
غیبت نمی توانست.
با این حال او ذهن او را به پرسش مناقصه از آنچه او می تواند به انجام
لطفا او را بهترین اگر او باید می رسند.
آه در آرزوی صرف شد که او اطلاع بیشتری از آهنگ ها گرفته شده بود
بازی در چنگ او ، که او جالب تر از او را که او بودند نپرسید بود
سرودهای مورد علاقه در میان کسانی که کشور دختران را خواند.
او به طور غیر مستقیم از نهال Amby که Izz از Talbothays دنبال کرده بود و پرسش و
توسط Amby شانس از یاد برد که در میان snatches از ملودی است که در آن بودند
زیاده روی در شیر فروش ، برای القاء
گاو به اجازه شیر خود ، کلر به مانند "باغ کوپید" ، "من به نظر می رسید
پارک ها ، من hounds "، و" شکسته "درجه روز" ؛ بود و به نظر می رسید برای مراقبت از
"تنبان خیاط" و "چنین زیبایی
من رشد "، ditties عالی بودند.
برای کامل سرودهای بود اکنون میل غریب او است.
او آنها را تمرین پیغام خصوصی در لحظات عجیب و غریب ، به خصوص "ای شکسته" روز ":
بوجود می آیند ، بوجود می آیند ، بوجود می آیند! و بلند عشق خود را در یک دسته گل ، همه O '
شیرین ترین گل که در باغ رشد.
کبوترها لاک پشت و پرنده SMA در هر شاخه ساختمان ، بنابراین در اوایل ماه مه زمان
در شکستن "درجه روز!
که قلب سنگ را به شنیدن آواز او این ditties هر زمان ذوب
او جدا از بقیه از دختران در این زمان سرد و خشک کار می کرد ، اشک در حال اجرا
چشمان او در حالی که در
فکر که شاید او را بعد از همه ، نه ، بیا برای شنیدن صدای او ، و احمقانه ساده
کلمات پر طنین آهنگ در مسخره دردناک از قلب درد خواننده.
تس بود تا در این رویای خیالی wrapt که او به نظر می رسید که نمی دانند چگونه در فصل
پیش می آمد که روزها طولانی بود ، آن بانوی روز در دست ، و
به زودی توسط قدیمی بانوی روز ، پایان دوره خود را در اینجا دنبال داشته باشد.
اما قبل از روز چهارم کاملا آمده بود ، اتفاقی افتاد که تس فکر می کنم از
دور های مختلف مهم است.
او در محل سکونت خود را به عنوان معمول در یک غروب شد ، نشستن در اتاق طبقه پایین
با بقیه خانواده ، زمانی که کسی زدم در درب و پرسش برای تس.
از طریق درگاه او در برابر نور رو به کاهش دید شکل با ارتفاع
یک زن و وسعت یک کودک ، موجودی قد بلند ، نازک ، دختر وار آنها او را نمی
تشخیص در گرگ و میش تا دختر گفت : "تس!"
"چه -- آن را" لیزا لو "پرسید : تس ، در لهجه مبهوت.
خواهر او ، آنها کمی بیش از یک سال پیش او را در خانه به عنوان یک فرزند را ترک کرده بودند ، فنر بود
توسط شلیک ناگهانی به یک شکل از این سخنرانی ، که هنوز لو به نظر می رسید
خودش کمیاب قادر به درک معنی است.
پاهای نازک او ، زیر بار رهبانیت اش قابل مشاهده است ، در حال حاضر کوتاه رو به رشد او ، و او را
دست ها و سلاح های ناراحت کننده نشان می دهد که جوانان و بی تجربگی او است.
می گوید : "بله ، من شده اند ، جستجو در مورد در تمام طول روز ، تس بود." وی افزود : لو ، با گرانش unemotional ،
"تلاش برای پیدا کردن' EE و من بسیار خسته هستم. "" مهم در خانه است "؟
"مادر در زمان بسیار بد است ، و دکتر می گوید او در حال مرگ است ، و به عنوان پدر بسیار نیست
و نه ، و می گوید : "تیس اشتباه برای یک مرد چنین خانواده بالا به عنوان برده به او و
drave در کار کار مشترک ، ما نمی دانیم چه باید بکنید. "
تس ایستاده بود در خیال مدت طولانی قبل از او درخواست لیزا لو برای آمدن در فکر
و نشستن.
وقتی که او به طوری انجام داده بود ، و "لیزا لو داشتن برخی از چای ، او به یک تصمیم گرفت.
ضروری بود که او باید به خانه بروند.
توافق او تا قدیمی بانوی روز ، ششم ماه آوریل به پایان نیست ، بلکه به عنوان
مربوط به فاصله یکی از طولانی او مصمم به اجرای خطر با شروع از
یک بار.
برای رفتن آن شب به دست آوردن دوازده ساعت خواهد بود ، اما خواهرش خیلی خسته
انجام چنین فاصله تا فردا.
تس زد که در آن ماریان و Izz زندگی می کردند ، آنها را از آنچه اتفاق افتاده مطلع ،
و التماس آنها را به بهترین از پرونده او به کشاورز.
بازگشت او لو شام ، و پس از آن ، داشتن جوانتر را به خود جمع
رختخواب خود ، به عنوان بسیاری از وسایل او بسته بندی شده به سبد درخت بید ،
و شروع به کارگردانی لو به دنبال صبح روز بعد او.