Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XLV
تا این لحظه او تا به حال ندیده و یا شنیده از D' Urberville از زمان خروج او
از Trantridge.
با خصومت روبرو شدن در یک لحظه سنگین آمد ، یکی از تمام لحظات محاسبه اجازه آن
ضربه با حداقل شوک عاطفی.
اما چنین unreasoning حافظه است که ، هر چند او ایستاده وجود دارد ، آشکارا و به palpably
تبدیل مرد ، که sorrowing برای بی نظمی های گذشته خود بود ، ترس او غلبه ،
فلج جنبش خود را به طوری که او نه عقب نشینی و نه پیشرفته است.
فکر می کنم از چه سرچشمه گرفته از آن لقاء هنگامی که او را دیدم از آن تاریخ و زمان آخرین ، و
ناگهان آن در حال حاضر!...
ناخشنودی خوش تیپ همان وضع وجود دارد ، اما در حال حاضر او به تن منظمی کمرنگ ،
سبیل های از مد افتاده ، سبیل سمور داشتن ناپدید شده و لباس خود را به نیمه
روحانی اصلاح که تا به حال تغییر
بیان خود را به قدر کافی به انتزاعی شیک پوشی از ویژگی های خود ، و به مانع
اعتقاد دوم خود را در هویت خود است.
به حس تس ، فقط در اول ، bizarrerie رنگ پریده ، عدم تجانس ترسناک وجود دارد ، در
ماه مارس این کلمات موقر از کتاب مقدس از چنین دهان.
این زیر و بمی صدا خیلی آشنا است ، کمتر از چهار سال قبل از آن ، به گوش او را آورده بود
عبارات هدف از چنین واگرا است که قلب او کاملا بیمار در طنز شد
کنتراست.
کمتر اصلاحات از یک تبدیل شد.
منحنی های سابق از احساسات مدوله شده به خطوط از شور و شوق عبادتی بودند.
شکل لب که seductiveness به معنای به حال در حال حاضر ساخته شده بودند برای بیان تضرع ؛
تب و تاب بودن در گونه که دیروز می تواند ترجمه به عنوان riotousness evangelized بود
به روز به شکوه و جلال وارسته
تعصب لفاظی ، نفس پرستی تبدیل شده بود ، الحاد ، Paulinism چشم جسورانه نورد
بود که بر اساس فرم خود در زمان با تسلط از جمله در حال حاضر با مخابره فلش
انرژی بی ادب theolatry که تقریبا سبع بود.
آن سیاه و سفید angularities که چهره اش را که خواسته های خود استفاده کرده بودند
خنثی در حال حاضر وظیفه در به تصویر کشیدن backslider اصلاح ناپذیر که اصرار
پس از بازگشت دوباره میتواند کم لطفی خود را در منجلاب فرو بردن.
lineaments ، به عنوان مثل ، به نظر می رسید به شکایت.
آنها از مفهوم ارثی خود را برای مشخص کردن منحرف شده بود
برداشت که طبیعت آنها قصد ندارند.
عجیب است که ارتفاع بسیار خود سوء استعمال بود ، که به منظور بالا بردن به نظر می رسید
را جعل کند. با این وجود می تواند از آن می شود به طوری؟
او احساسات خسیس دیگر اعتراف کند.
D' Urberville اولین مرد شریر که از شرارت خود را به تبدیل نیست
صرفه جویی در روح خود زنده است ، و چرا باید او خیال آن را در او غیر طبیعی؟
این بود ، اما استفاده از اندیشه که تا به حال شده است او را در جلسه خوب جدید jarred
کلمات در یادداشت های قدیمی بد.
بیشتر گناهکار ، بیشتر سنت بود لازم به شیرجه رفتن به دور نیست
به تاریخ مسیحی به کشف کنند که. برداشت چنین به عنوان این نقل مکان کرد او
مبهم ، و بدون definiteness سخت است.
به محض این که مکث بی غیرت از تعجب او اجازه خواهد داد که او را به هم بزنید ، او را
ضربه بود به تصویب در خارج از دید او. او به وضوح او را تشخیص نداشته با این حال در
موقعیت خود را در برابر خورشید.
اما لحظه ای که او دوباره نقل مکان کرد او را به رسمیت شناخته شده است.
اثر بر عاشق قدیمی خود را الکتریکی ، به مراتب قوی تر از اثر او
حضور بر او.
آتش او ، حلقه پر سر و صدا از فصاحت او ، به نظر می رسید به بیرون رفتن از او.
لب او جنگیدند و به زیر کلمات که بر آن دراز می لرزید ، اما آنها را به آن ارائه
می تواند تا زمانی که او با آن روبرو.
چشم او ، پس از نگاه اول خود را بر چهره اش ، confusedly در هر آویزان
جهت اما... او ، اما در یک جهش ناامید آمد هر چند ثانیه یکبار است.
این فلج به طول انجامید ، با این حال ، اما یک زمان کوتاه ، برای انرژی تس با بازگشت
آتروفی او ، و سرعتی که او قادر بود در گذشته انبار غله و بعد او راه می رفت.
به محض این که او می تواند منعکس کننده ، او را وحشت زده شود ، این تغییر در نسبت خود را
سیستم عامل.
او که ابطال سیستم هلاک کننده خود را به شکل دراورده شده بود در حال حاضر در کنار روح بود ، در حالی که او باقی ماند
دوباره ساخته نشده است.
و ، همانطور که در افسانه ، آن که تصویر Cyprian خود را به طور ناگهانی ظاهر شده بود شده بود
پس از محراب خود ، به موجب آن آتش کشیش خوب تقریبا خاموش شده بود.
او بدون چرخاندن سر او رفت.
او به نظر می رسید با حساسیت به پرتوهای چشمی عطا -- حتا از او
پوشاک -- تا زنده به او زل زل نگاه کردن خیالی که ممکن است استراحت بر او را از
خارج از آن انبار.
تمام راه را در امتداد به این نقطه قلب او سنگین با غم و اندوه غیر فعال شده بود و اکنون
تغییر در کیفیت مشکل آن وجود دارد.
که گرسنگی برای محبت بیش از حد طولانی نکردن زمان جا به جا شده توسط تقریبا
حس فیزیکی گذشته سنگدل که هنوز هم او را engirdled.
تشدید هوشیاری خود را از خطا به ناامیدی عملی ، شکسته
تداوم بین وجود زودتر و حال او را ، که او امیدوار بود ، بود
، بعد از همه ، و نه صورت گرفته است.
Bygones هرگز bygones کامل خواهد بود تا او گذشته خودش بود.
بنابراین آن را جذب او ، بخش شمالی لین بلند خاکستر را در گوشه راست recrossed و
در حال حاضر شاهد قبل از راه او صعودی whitely بلند همراه است که حاشیه
باقی مانده از سفر او نهاده شده است.
سطح خشک آن کم رنگ کشیده شده به شدت به بعد ، ناگسستنی توسط یک شکل واحد ،
وسیله نقلیه ، و یا علامت ، صرفه جویی در برخی از اسب مدفوع قهوه ای گاه به گاه که خال خال سرد خود را
خشکی در اینجا و آنجا.
در حالی که به آرامی breasting این تس صعود از رد پای پشت او آگاه شد ،
و تبدیل او را دیدم نزدیک که به صورت شناخته شده -- تا عجیبی به عنوان accoutred
متدیست -- شخصیت در تمام
جهان روبرو می شوند به تنهایی در این سمت از قبر او خواست.
زمان زیادی وجود ندارد ، با این حال ، برای فکر و یا گریز ، و او را به عنوان به همراه داشت
به آرامی به عنوان او می تواند به ضرورت اجازه دادن به او سبقت گرفتن بر او.
او را دیدم که او ، کمتر از سرعت راه رفتن خود را هیجان زده بود از احساسات
در درون او. "تس" او گفت.
او سرعت را بدون به دنبال دور slackened.
"تس" تکرار کرد. "من به آن است -- الک D' Urberville."
او سپس به او نگاه کرد ، و او آمد.
من آن را ببینید ، او پاسخ داد : "بطور سرد.
"خوب -- است که همه؟ این حال من سزاوار نه بیشتر!
البته ، "او را با خنده اندکی افزود :" چیزی مضحک وجود دارد
چشمان خود را در دیدن من مثل این.
اما -- من قرار داده تا با آن.... من شنیده ام شما دور رفته بود و هیچ کس می دانستند
که در آن است. تس ، شما تعجب است که چرا من به دنبال شما؟ "
"من ، و نه و من که شما تا به حال با تمام قلب من ، نه!"
بله -- شما ممکن است به خوبی آن را می گویند ، "بازگشت ظالمانه ، حرکت آنها به بعد با هم ، او
با آج تمایلی.
"اما من اشتباه نیست ؛ من التماس دلیل این که شما ممکن است منجر به انجام این کار در توجه به
اگر شما متوجه آن -- چگونه ظهور ناگهانی خود را به من unnerved پایین وجود دارد.
بود ، اما لحظه ای متزلزل و با توجه به آنچه شما را مجبور به من شده است ، آن را
طبیعی به اندازه کافی بود.
اما به من از طریق آن کمک کرد -- هر چند شاید شما فکر می کنید من یک حیله برای گفت
-- و بلافاصله پس از آن احساس کردم که همه افراد در جهان که بود من
وظیفه و تمایل برای نجات از غضب
آمده -- استهزاء اگر دوست دارید -- زنی که من تا به حال grievously ستم آن شخص بود.
من با این منظور تنها در نظر - - چیزی آمده است. "
کوچکترین ورید از استهزاء کردن در کلمات خود را از پاسخ دفاعی وجود دارد : "آیا شما را نجات داد
خودتان ارسال شود؟ خیریه در خانه شروع می شود ، آنها می گویند. "
"من انجام داده اند هیچ چیز!" گفت که او بی تفاوتی.
"بهشت ، به عنوان من گفتن hearers من شده اند ، انجام داده است همه.
هیچ مقدار از تحقیر که شما می توانید بر من بریزید ، تس ، برابر آنچه من
ریخته بر خودم -- آدم های قدیمی از سال های پیشین من!
خب ، این یک داستان عجیب و غریب است ، باور کنید یا نه ، اما من می توانم شما بدان معنی است که از طریق آن
تبدیل من در مورد آورده شد ، و من امیدوارم که شما ارسال خواهد شد به اندازه کافی حداقل به علاقه مند
گوش دهید.
آیا تا کنون شنیده ام به نام کشیش بخش از Emminster -- شما باید انجام شود انجام -- قدیمی
آقای کلر یکی از جدی ترین مدرسه خود را یکی از مردان چند شدید چپ در
کلیسای ، پس نه به عنوان افراطی شدید
بال از مؤمنان مسیحی است که با من در بسیاری من پرتاب ، اما کاملا
استثنا در میان روحانیت تاسیس شده ، جوانتر از آنها به تدریج attenuating
آموزه های واقعی توسط sophistries خود را ،
تا آنها هستند ، اما سایه از آنچه بودند.
من فقط از او در سوال از کلیسا و دولت متفاوت است -- این تفسیر از
متن ، بیرون آمدن از میان آنها می شود و آنچه جداگانه ، میگوید Lord' -- که همه.
او که من قویا براین باورم شده است به معنی فروتن نجات روح بیشتر در است
این کشور از هر انسان دیگری شما می توانید نام است.
شما باید از او شنیده است؟ "
او گفت : "من" است.
"او به Trantridge دو یا سه سال پیش آمد که از طرف برخی از میسیونری موعظه
جامعه و من ، عضو رنجور بود که من ، او را توهین زمانی که خود را در
disinterestedness ، او سعی کرد با من عقل و راه را به من نشان بدهید.
او رفتار من ، خشم ، او به سادگی گفت که برخی از روز من باید دریافت
اولین ثمرات روح -- که کسانی که به مسخره می کنند گاهی اوقات باقی مانده را به دعا.
سحر و جادو عجیب و غریب در کلمات او وجود دارد.
آنها به ذهن من غرق کرد. اما از دست دادن مادر من به من ضربه بیشتر و
من با درجات برای دیدن روشنایی روز آورده بود.
از آن زمان به بعد میل یک من بر این دیدگاه درست را به دیگران به دست شده است ، و آن این است
آنچه که من در تلاش بود تا انجام به روز ، هر چند از آن است که تنها به تازگی که من موعظه
در همین نزدیکی ها.
ماه های اول وزارت من شده اند در شمال انگلستان از جمله صرف
غریبه ها ، جایی که من ترجیح به ساخت اولین تلاش دست و پا چلفتی ام ، بنابراین به عنوان به دست آوردن
شجاعت قبل از تحت که شدیدترین از
همه آزمون صداقت یکی از ، از پرداختن به کسانی که که شناخته شده ، شده اند و
اصحاب فرد در روز از تاریکی.
اگر شما تنها می تواند در آن می دانیم ، تس ، لذت بردن از داشتن یک سیلی خوب در خود ، من
مطمئن -- "
آیا با آن نیست! "او گریه شور و حرارت ، او تبدیل به دور از او
به سنگچین توسط ایستگاه فرعی ، که در آن او به خودش خم.
"من نمی توانم باور چنین چیزهایی ناگهانی!
من احساس می کنم خشمگین با شما برای صحبت کردن برای من مثل این ، وقتی شما می دانید -- وقتی که شما می دانید
چه آسیبی به شما انجام داده ام من!
شما ، و کسانی که مانند شما ، را پر از لذت بر روی زمین خود را با ساخت زندگی
مانند من تلخ و سیاه و سفید با غم و اندوه ، و سپس آن را یک چیز خوب است ، وقتی که باید
به اندازه کافی از آن ، از تامین امنیت فکر می کنم
لذت خود را در بهشت با تبدیل شدن به تبدیل!
بیرون بر از جمله -- من در شما باور نیست -- من از آن نفرت "!
"تس" او تاکید کرد که "صحبت نمی کنم تا!
این برای من مثل یک ایده جدید و با نشاط آمد! و شما من را باور نداری؟
نظر شما باور نمی کنید؟ "" تبدیل خود را.
طرح شما از دین است. "
"چرا؟" او با صدای او کاهش است.
"از آنجا که یک مرد بهتر از شما در چنین باور است."
"چه دلیل یک زن!
این مرد بهتر است؟ "" من می توانم به شما بگویم. "
"خب ، او اعلام کرد ، خشم در زیر کلمات خود را آماده ظاهری تا بهار در یک
اطلاع لحظه ، "ممنوع خدا است که باید بگویم من یک مرد خوب -- شما می دانید و من نمی
چنین چیزی می گویند که هیچ.
من به خوبی ، واقعا ، اما تازه واردان را ببینید دورترین گاهی اوقات ".
"بله ، او در پاسخ متاسفانه. "اما من نمی توانم باور در تبدیل خود را به
روح جدید.
چشمک می زند مانند شما احساس می کنید ، الک ، من می ترسم دوام ندارند! "
بنابراین صحبت کردن او را از پلکان که او تمایل به حال تبدیل شده ، و با آن روبرو
او را ، که بر روی ان چشمان او ، سقوط معمولی بر اساس قیافه و فرم آشنا ،
باقی مانده فکر او.
مرد تحتانی آرام به او بود در حال حاضر ، اما آن را قطعا استخراج شد ، و نه حتی
به طور کامل تسخیر کرده است. "آیا به من نگاه کن می خواهم که نیست!" او گفت :
ناگهان.
تس ، که کاملا ناخودآگاه عمل و وضع او شده بود ، فورا به عقب نشینی
زل زل نگاه کردن تیره بزرگ از چشم او ، stammering با خیط و پیت ، "من فرمودید!"
و در او احیا احساسات رنجور بود که اغلب به او می آیند
قبل ، که در ساکن خیمه جسمانی است که با آن طبیعت به حال وقف
وی به نحوی انجام اشتباه بود.
"نه ، نه! فرمودید من نیست.
اما از شما پوشیدن حجاب برای مخفی کردن به نظر می رسد خوب شما ، چرا شما نه آن را پایین نگه دارید؟ "
او حجاب را پایین کشید و گفت عجله ، "به طور عمده برای نگه داشتن باد."
ممکن است خشن به نظر می رسد از من به مانند این دیکته ، "او در ادامه ،" اما بهتر است که من
نباید نگاه بیش از حد اغلب بر شما.
این ممکن است خطرناک باشد باشد. "" SSH! "گفت : تس.
"خوب ، چهره زنان بیش از من قدرت بیش از حد به حال در حال حاضر برای من به ترس
آنها را!
مبلغ تا هیچ ربطی به مانند آنها با ؛ و آن را به من یاد زمان های قدیمی
که من فراموش کرده ام! "
پس از این گفتگو خود را به اظهار گاه به گاه در حال حاضر و پس از آن کاهش یافته آنها به عنوان rambled
به بعد ، تس از درون بدانم تا چه حد او با او بود ، و شهوت و میل به ارسال
او دستور مثبت بازگشت.
اغلب زمانی که آنها به دروازه آمد و یا سنگچین که آنها پیدا کردند آن را برعهده رنگ آمیزی با رنگ قرمز و یا
نامه آبی برخی از متن کتاب مقدس ، و او از او خواست اگر او می دانست که در شده بود
درد به منتشر کردن این اطلاعیه.
او به او گفت که انسان توسط خود و دیگران بودند که کار با به کار شد
او را در آن منطقه ، به رنگ این یادآوری که به هیچ وجه سمت چپ ممکن است
محاکمه نشده که ممکن است دل نسل شریر حرکت می کند.
در طول جاده را لمس نقطه ای به نام "صلیب در دست است."
از تمام نقاط روی زمین بلند بلیچ و متروک این بی کس بود.
تا کنون از جذابیت است که در حالت های افقی توسط هنرمندان به دنبال حذف شد و مشاهده
دوستداران برای رسیدن به نوع جدیدی از زیبایی ، زیبایی منفی لحن غم انگیز است.
نام خود را از ستون سنگی که ایستاده بود در آنجا انجام گرفت ، یکپارچه عجیب و غریب بی ادب ،
از ناشناخته قشر در هر معدن محلی ، که در آن تقریبا حک شده بود و دست انسان است.
حساب متفاوت از تاریخ آن داده شد و ادعا.
برخی از مقامات اظهار داشت که یک صلیب فداکارانه یک بار نعوظ کامل را تشکیل داده بود
آنها ، که عتیقه حاضر شد جز دست پاچه شدن و بعضی دیگر که سنگ آن را به عنوان
ایستاده بود تمام شد ، و آن شده بود ،
ثابت وجود دارد ، خود را به علامت مرز یا محل ملاقات.
به هر حال ، هر منشاء عتیقه بود و چیزی شیطانی است ، و یا
موقر ، با توجه به خلق و خوی ، در صحنه است که در میان آن آن می ایستد ، رسیدگی چیزی برای
بلغمی مزاج بیشتر رهگذر تحت تاثیر قرار دادن.
وی بیان کرد : "من فکر می کنم من باید به شما در حال حاضر ترک ،" جلب کرد ، چرا که آنها نزدیک به این نقطه.
"من در Abbot's Cernel موعظه در شش در این شب ، و راه من نهفته است در سراسر.
از اینجا مناسب است.
و من شما را ناراحت تا حدودی بیش از حد ، Tessy -- من می توانم ، نه نمی خواهد ، می گویند چرا.
من دور ، باید برود و قدرت.... چگونه است که صحبت می کنید تا روان در حال حاضر؟
چه کسی آموخته است شما از جمله انگلیسی خوب است؟ "
"من آموخته اند که چیز ها را در مشکلات من ،" او گفت : evasively.
"چه مشکلات شما تا به حال" او یکی از اولین گفت : -- تنها
که به او مربوط است.
D' Urberville قطع زده شد. "من هیچ چیز از این تا کنون می دانستند!" او بعدی
زمزمه. "چرا به من نمی نوشتن زمانی که شما احساس
مشکل خود را؟ "
او پاسخ ، و او را به سکوت را با اضافه کردن شکست : "خوب -- شما به من دوباره مراجعه کنید."
نه ، او جواب داد : ". "آیا دوباره نمی آمد نزدیک من!"
"من فکر می کنم.
اما قبل از ما بخشی را به اینجا می آیند. "او موفق شد تا ستون.
"این یک بار در صلیب مقدس بود.
آثار در مرام و منش من نیست ، اما من به شما ترس در لحظات -- به مراتب بیشتر از شما نیاز به ترس من
در حال حاضر و برای کاهش ترس من ، دست خود را بر دست سنگ است که قرار داده ، و سوگند که
شما به من دچار وسوسه کردن هرگز -- charms یا راه خود را را ".
"خوب خدا -- چگونه می تواند به شما بپرسید چه طوری غیر ضروری است!
است که دورتر از اندیشه من است! "
بله -- اما قسم می خورم. "تس ، نیمی از وحشت ، داد راه خود را به
ابرام ، دست خود را بر سنگ قرار داد و قسم می خورد.
او ادامه داد : "من متاسفم شما مؤمن نیست ،" ، "که برخی از کافر باید
نگه از شما و ذهن شما را بی قراری.
اما بیشتر در حال حاضر.
حداقل در خانه من می توانم برای شما دعا کنید و من خواهد شد ؛ و چه کسی می داند که چه چیزی نیست ممکن است رخ دهد؟
هستم خاموش است. خداحافظ!
او به شکار دروازه در پرچین تبدیل شده و بدون اجازه دادن به چشمان او دوباره استراحت
بر او افتاده و خارج در سراسر پایین را در جهت لرزاند Abbot's
Cernel.
همانطور که او راه می رفت سرعت خود را نشان داد اغتشاش ، و توسط و ، تا اگر تحریک سابق
فکر ، او را از جیب خود را کوچک کتاب جلب کرد ، در بین برگ که بود
تا خورده نامه ، فرسوده و خاکی از مقدار دوباره خواندن.
D' Urberville باز نامه ای. چند ماه پیش از این به تاریخ شد
زمان ، و توسط کشیش بخش کلر به امضا رسید.
در این نامه با ابراز شادی حقیقی نویسنده در تبدیل D' Urberville's آغاز شد ،
و او را برای محبتهایش تشکر شده در ارتباط با کشیش بخش
موضوع.
ابراز اطمینان آقای کلر گرم برای بخشش D' Urberville's سابق
انجام و علاقه خود را در طرح های مرد جوان برای آینده.
او ، آقای کلر ، بسیار دوست داشته برای دیدن D' Urberville در کلیسا به که
وزارت او سال های بسیاری از زندگی خود اختصاص داده بود ، و به او کمک کرده
کالج الهیات که پایان را وارد کنید ؛
اما از آنجایی که خبرنگار خود را احتمالا به مراقبت نداشته برای انجام این کار حساب کاربری بر روی
تاخیر آن را شامل است ، او انسان را به اصرار بر برترین آن نیست
اهمیت است.
هر مرد باید کار او به عنوان بهترین کار ، و در این روش که نسبت به آن او احساس
impelled توسط روح. D' Urberville خواندن و دوباره خواندن این نامه ،
و به نظر می رسید به خود مسابقه طلبانه.
او همچنین به برخی از معابر از یادداشتها دفعات بازدید : او راه می رفت تا چهره اش آرامش را به عهده گرفت ،
و ظاهرا تصویری از تس دیگر مشکل ذهن او.
او در عین حال در امتداد لبه تپه که نزدیکترین خانه راه خود را دراز نگه داشته بود.
در داخل فاصله یک مایل او ملاقات چوپان انفرادی است.
"چه معنای آن سنگ های قدیمی من گذشت؟" او از او پرسید.
"همیشه یک صلیب مقدس؟" "صلیب -- نه ؛' twer صلیب نیست!
'تیس چیزی از بد فال ، خانم
این بار wuld از سوی روابط تبه کار که شکنجه شده بود ، قرار گرفت
دقیقی ارایه دست خود را به یک نوشته و پس از آن آویزان وجود دارد.
استخوان قرار زیر است.
آنها می گویند او روح خود را به شیطان فروخته می شوند ، و او در بار راه می رود. "
او مورت ریزه اندام در این اطلاعات به طور غیر منتظره وحشتناک احساس و چپ
مرد انفرادی پشت سر او.
این هوای گرگ و میش بود زمانی که وی به خود جلب کرد نزدیک به Flintcomb خاکستر ، و در خط در
ورود به دهکده او یک دختر و معشوق خود را بدون رعایت آنها نزدیک
او.
آنها به صحبت کردن بدون اسرار و صدای بی عرقه روشنی از زن جوان ، در
پاسخ به لهجه گرم تر از مرد ، به هوای سرد به عنوان یکی از گسترش
تسکین دهنده است چیزی که در افق تاریک ،
پر از ابهام راکد که بر اساس آن هیچ چیز دیگری نفوذ.
برای یک لحظه صدای تشویق می کردند ، تا او استدلال که این قلب از تس
مصاحبه به حال منشا آن ، از یک طرف و یا از سوی دیگر ، در همان جاذبه که تا به حال
مقدمه ای به مصیبت او.
وقتی که او نزدیک آمد ، دختر serenely تبدیل شده و به رسمیت شناخته شده او ، مرد جوان
پیاده روی کردن در خجالت است.
زن Izz Huett ، که علاقه به گشت تس بلافاصله جایگزین او بود
خود رسیدگی است.
تس بود توضیح بسیار به وضوح نتایج آن ، و Izz ، که یک دختر از تدبیر بود ،
شروع به امر خود او را کمی ، فاز که تس تنها شاهد صحبت می کنند.
"او نهال Amby ، اختتامیه جشنواره صنعت چاپ استفاده می شود که گاهی می آیند و به کمک داشت Talbothays ،
توضیح داد : بی تفاوتی است. "او در واقع پرسش و متوجه است که من
به اینجا آمده بود ، و به من به دنبال.
او می گوید : او در عشق WI من این دو سال بوده است.
اما من به سختی او را پاسخ داده شده است. "