Tip:
Highlight text to annotate it
X
- فصل 97. لامپ.
شما را از Pequod فرود سعی کنید کار می کند به جلو عرشه کشتی Pequod ، جایی که
خاموش دیده بان وظیفه خواب بودند ، برای یک لحظه شما می توانید تقریبا فکر
شما در برخی از حرم نورانی شاهان canonized و مشاوران ایستاده بودند.
آنها وضع خود را در vaults مثلثی ساخته شده از چوب بلوط ، هر مارینر muteness چوب اسکنه خورده ؛
نمره از لامپ چشمک زن بر چشم روپوش دار خود را.
در merchantmen ، نفت برای ملوان کمیاب تر از شیر کوئینز است.
در تاریکی ، به لباس و غذا خوردن در تاریکی و در تاریکی به پالت خود ، این تلو تلو خوردن
بسیاری معمول خود می باشد.
اما whaleman ، او به دنبال غذا از نور ، تا او را در نور زندگی می کند.
او می سازد اسکله او چراغ علاءالدین را می گذارد ، و او را در آن به طوری که در
pitchiest شب سیاه بدنه کشتی هنوز هم خانه های روشنایی است.
ببینید با چه تمام آزادی whaleman طول می کشد مشت خود را از لامپ -- اغلب اما قدیمی
بطری و ویال ها ، هر چند -- به کولر مس در آثار امتحان کنید ، و دوباره بر
آنها وجود دارد ، به عنوان لیوان آل در مالیات بر ارزش افزوده.
او می سوزد ، بیش از حد ، خالص ترین نفت ، در unmanufactured آن ، و ، بنابراین ، unvitiated
دولت ، یک مایع خورشیدی ، قمری ، یا contrivances خیال اندیش ساحل ناشناخته.
شیرین به عنوان کره چمن در اوایل ماه آوریل است.
او می رود و شکار برای نفت خود را ، تا که به تازگی و اصالت آن مطمئن باشید ، حتی
به عنوان مسافر در شکار دشت تا شام خود را از بازی.
98. Stowing پایین و صاف می شود.
در حال حاضر شده است مربوط را Leviathan بزرگ است دور از descried
دکل ، سر او بیش از moors آبکی تعقیب می کردند ، و قتل عام در دره
عمیق ؛ که او چگونه است و سپس در کنار یدک کشیده
و سر بریده و چگونه (بر اساس این اصل که دژخیم از قدیمی به عنوان
پوشاک گردن زده است که در آن کشته شد) ، surtout بزرگ خود خالی می شود
اموال جلاد خود را ، چگونه ، به علت در
زمان ، او را به گلدان را محکوم کرد و مانند Shadrach ، Meshach و Abednego او
موم کافوری ، روغن ، و استخوان صدمه ندیده عبور از طریق آتش سوزی -- اما در حال حاضر از آن باقی مانده
نتیجه گیری از آخرین فصل این بخش از
شرح تمرین -- آواز خواندن ، اگر ممکن است من -- مجموعه مقالات عاشقانه از decanting
کردن نفت خود را به casks و قابل توجه آنها را به نگه دارید ، که در آن یک بار دیگر
لویاتان را برمی گرداند به مادری خود
profundities ، همراه کشویی در زیر سطح مانند قبل ، اما ، افسوس! هرگز بیشتر به
ظهور و ضربه.
در حالی که هنوز گرم ، روغن ، مانند پانچ داغ است ، را casks شش بشکه دریافت کرده و
در حالی که ، شاید ، کشتی تبادل نظر و نورد این راه و در نیمه شب
دریا ، casks عظیم slewed گرد
و رهبری بر این ، پایان برای پایان ، و گاهی شدیدا در سراسر عرشه لغزنده لیز خوردن ،
مانند اسلاید بسیاری از زمین ، تا در آخرین انسان رفتار و در مسیر خود باقی ماند و تمام
دور پرتال تخصصی اولی ها ، رپ ، رپ ، همانطور که بسیاری
چکش می تواند به عنوان بر آنها بازی کنند ، در حال حاضر ، از لحاظ تصدی مقام ، هر ملوان کوپر است.
در طول ، هنگامی که آخرین پاینت casked است ، و تمام خنک است ، پس از آن دریچه بزرگ
unsealed ، روده ها از کشتی پرتاب باز ، و پایین casks را به خود
بقیه نهایی در دریا.
دریچه ها در این انجام می شود ، جایگزین ، و کامال بسته ، مانند گنجه جداره
تا.
در شیلات اسپرم ، این است که شاید یکی از قابل توجه ترین حوادث در تمام
کسب و کار از صید نهنگ.
یک روز جریان قطعه هست با freshets خون و نفت ، در طبقه چهارم مقدس
توده عظیمی از سر نهنگ profanely انباشت اشیاء بدست آمده ، بزرگ casks فرسوده دروغ
مورد ، به عنوان در حیاط آبجوسازی ، دود از
سعی کنید آثار besooted تمام bulwarks مارینرز اطلاعات مربوط به عجین
با unctuousness کل کشتی لویاتان بزرگ خود به نظر می رسد ، در حالی که در تمام دست
DIN پر سر و صدا است.
اما یک یا دو روز پس از ، شما را در مورد شما نگاه کنید ، و با سیخونک بحرکت واداشتن گوش خود را در این کشتی خود همان ؛
بودند و آن را برای قایق بگویید داستان نیست و سعی کنید کار می کند ، شما که همه اما سوگند شما گام زد
برخی از کشتی های تجاری ساکت و آروم ، با یک فرمانده موشکافانه ی شسته و رفته.
روغن اسپرم unmanufactured دارای یک فضیلت singularly پاکسازی.
این دلیل که چرا عرشه نگاه هرگز تا سفید به عنوان تنها پس از آن آنچه که آنها را
امر از نفت.
علاوه بر این ، از خاکستر از یادداشت های سوخته از نهنگ ، اب قلیایی قوی است
به آسانی ساخته شده و هر زمان هر چسبندگی از پشت نهنگ باقی می ماند چسبیده
به سمت ، که اب قلیایی به سرعت آن را exterminates.
دست به پشتکار همراه bulwarks ، و با سطل آب و ژنده پوش بازگرداندن آنها
به tidiness کامل آنها.
دوده از تقلب پایین تر خار. همه متعددی پیاده سازی شده اند که
در حال استفاده هستند به همین ترتیب صادقانه پاک قرار داده و دور.
دریچه بزرگ است پاک و قرار داده شده بر آثار امتحان کنید ، به طور کامل مخفی کردن گلدان ؛
هر بشکه است دور از چشم همه پردازد مارپیچ در nooks نهان ، و زمانی که توسط
صنعت ترکیب و همزمان
تقریبا تمام شرکت کشتی ، کل این وظیفه با وجدان در آخرین
به این نتیجه رسیدند ، و سپس خدمه خود را به وضو گرفتن خود را ادامه و از کلید های SHIFT خود
از بالا به پا و در نهایت موضوع به
عرشه کاملا تر و تمیز ، تازه و همه در حال اشتعال ، به عنوان bridegrooms جدید همگانی روندی از خارج
daintiest هلند.
در حال حاضر ، با مرحله وجد ، قطعه هست در twos و threes آنها سرعت ، و humorously
گفتمان سرو ، صفس ، فرش ، و cambrics خوب ؛ پیشنهاد به حصیر در عرشه ؛
فکر می کنم داشتن حلق آویز به بالا ، شی
به مصرف چای توسط مهتاب در پیازا از قسمت جلو عرشه کشتی.
برای اشاره به چنین مارینرز musked از نفت ، و استخوان ، و با صدا گریستن ، احساس شعف و
جسارت.
آنها می دانند که چیزی که شما دورتر به اشاره نیست.
دور ، و تماس با ما دستمال آورد!
اما مارک : در هوا وجود دارد ، در سه سر ماست سل ، ایستاده سه مرد قصد جاسوسی از
نهنگ ها ، که در صورت گرفتار ، infallibly دوباره خاک مبلمان قدیمی ساخته شده از چوب بلوط ،
و رها کردن حداقل یک نقطه کوچک گریس جایی.
بله ؛ و بسیاری از آن زمان است ، زمانی که ، پس از شدیدترین کارگر بی وقفه ، که می دانم
هیچ شب ادامه مستقیم از طریق به مدت نود و شش ساعت ، زمانی که از قایق ، که در آن
آنها را به مچ دست خود را با تمام طول روز دارای عقاید
پارو زدن بر روی خط -- آنها تنها به عرشه قدم به حمل زنجیره گسترده ، و باد کردگی زمین
چرخ چاه های سنگین ، و قطع و بریده بریده ، فرض ، و در sweatings بسیار خود به دودی و
نو توسط آتش ترکیب سوخته
یکشنبه استوایی و استوایی سعی کنید آثار ؛ در زمانی که بر روی پاشنه پا از این همه ، آنها
در نهایت خود را bestirred به پاک کردن کشتی ، و لبنی بی عیب
اتاق از آن بوده اند ، و بسیاری هم فقیر است
همنوعان ، فقط buttoning گردن از frocks پاک خود را ، فریاد مبهوت
"او ضربات وجود دارد!" و به دور آنها پرواز نهنگ دیگری برای مبارزه با ، بروید و از طریق
تمام چیزی که خسته دوباره.
آه! دوستان من ، اما این کشتن انسان است! اما این زندگی است.
برای سختی داریم فنا toilings طولانی استخراج شده از بخش عمده قریب به اتفاق این جهان آن
اسپرم کوچک اما با ارزش و سپس ، با صبر خسته ، خودمان را از آن پاک
defilements ، آموخته و به زندگی در اینجا در
tabernacles پاک روح ، به سختی این انجام می شود ، زمانی که -- وجود دارد SHE ضربات --
ارواح ، بالاتر spouted است ، و دور از ما بادبان برخی از جهان های دیگر را به مبارزه است ، بروید و از طریق
روال قدیمی زندگی جوان را دوباره.
آه! فرهنگسار
آه! فیثاغورس ، که در یونان روشن ، دو هزار سال پیش ، مرگ ، خیلی خوب ، پس
عاقل ، تا خفیف ؛ من با تو در امتداد سواحل پرو سمت سفر -- و ، احمقانه به عنوان
من ، به تو آموخت ، یک پسر سبز ساده ، چگونه باهم متصل کردن طناب!
99. Doubloon.
قبل از اینکه در حال حاضر مرتبط با آن شده است که چگونه Ahab خو گرفته بود به سرعت خود را سه ماهه عرشه ،
نوبت به طور منظم در دو حد جای قطب نما و شاه دگل ؛ اما در تعدد
چیزهای دیگر که نیاز به روایت است.
چگونه است که گاهی اوقات در این پیاده روی اضافه شده است ، زمانی که اکثر سقوط در خلق او ، او
خو را به تامل در نوبه خود در هر نقطه و ایستاده وجود دارد عجیبی eyeing خاص
شی قبل از او.
هنگامی که او قبل از جای قطب نما را متوقف ، با نگاه خود را محکم بر روی سوزن اشاره
در قطب نما ، آن نگاه مانند پرتاب نیزه با شدت با اشاره او به ضرب گلوله
هدف و در هنگام از سرگیری پیاده روی او
دوباره متوقف شد قبل از آن به بعد ، شاه دگل ، به عنوان همان نگاه پرچ محکم بر
سکه طلا پرچ شده وجود دارد ، او هنوز هم همان جنبه ثبات و استحکام میخ عینک ، تنها نقش برآب
با اشتیاق خاصی وحشی ، اگر نه امیدواری.
اما یک روز صبح ، تبدیل به تصویب doubloon ، او به نظر می رسید به تازه جذب
چهره های عجیب و کتیبه مهر بر روی آن ، به عنوان اینکه در حال حاضر برای اولین بار
آغاز زمان به تفسیر خود را در
برخی از monomaniac راه هر چه اهمیت ممکن است در آنها را در خفا انجام دادن.
و برخی از اهمیت خاصی lurks در همه چیز ، دیگر همه چیز کمی ارزش هستند ،
و در جهان گرد خود اما رمزنگاری خالی ، به جز برای فروش توسط cartload ، به عنوان
آنها تپه ها در مورد بوستون ، برای پر کردن برخی از باتلاق در کهکشان راه شیری است.
در حال حاضر این doubloon از خالص ترین ، ویرجین طلا ، در جایی خارج از قلب raked
تپه های زرق و برق دار ، از چه رو ، شرق و غرب ، بیش از ماسه های طلایی ، آب سر از بسیاری از
Pactolus جریان می یابد.
و هر چند در حال حاضر در میان تمام زنگ زدگی پیچ و مهره آهن و زنگار میخ
سنبله مس ، رتبهدهی نشده است ، نجس و کاملا تر و تمیز به هیچ foulness ، هنوز هم
حفظ درخشش آن کیتو است.
نه ، هر چند در میان خدمه ظالم قرار می گیرد و در هر ساعت توسط دست ظالم گذشت ،
از طریق شب پایدار با ضخامت تاریکی که ممکن است هر گونه پوشش کفن
pilfering رویکرد ، با این حال هر
طلوع آفتاب در بر داشت doubloon که در آن غروب آن تاریخ و زمان آخرین.
برای آن جدا شد و تقدیس به یک پایان هیبت قابل توجه و با این حال حرف نشنو در
راه ملوان خود را ، و همه ، ملوانان آن را به عنوان احترام نهنگ سفید
طلسم.
گاهی اوقات آنها صحبت بیش از شب در ساعت خسته ، تعجب است که بود
در گذشته ، و آیا او هرگز در زندگی به آن صرف.
در حال حاضر کسانی که سکه های طلایی نجیب از آمریکای جنوبی به عنوان مدال از خورشید و استوایی
نشانه رمز ، قطعه.
در اینجا کف دست ها ، alpacas ، و آتشفشان ، دیسک ها و ستاره های خورشید ؛ ecliptics ، شاخ از
مقدار زیادی ، و آگهی ها غنی تکان دادن ، در اسراف انبوه مهر هستند ، به طوری که
طلا با ارزش به نظر می رسد تقریبا به مشتق
اضافه preciousness و بالا بردن افتخارات ، با عبور از آن خوشبوکننده فانتزی ، به طوری
Spanishly شاعرانه.
آن chanced که doubloon از Pequod ثروتمند ترین نمونه از این بود
چیزها می شود. در مرزهای دور آن نامه ، آن را با مته سوراخ
REPUBLICA DEL اکوادور : کیتو.
بنابراین این سکه روشن آمد از کشور کاشته شده در وسط جهان ، و
زیر خط استوا بزرگ ، و پس از آن به نام و میدوی بازیگران تا شده بود
رشته کوه های آند در کشور ، در اب و هوا unwaning است که می داند هیچ پاییز.
طبقه بندی توسط کسانی که نامه شما را دیدم شباهت از سه قله رشته کوه های آند در کشور ، از یک شعله ؛
یک برج دیگر ، بر روی یک خروس crowing سوم ، در حالی که arching بیش از همه بخش
زودیاک تقسیم ، نشانه
مشخص شده با cabalistics معمول خود را ، و خورشید کیستون ورود باعتدال شب و روز
نقطه در ترازو. پیش از این سکه های استوایی ، Ahab ، نه
unobserved توسط دیگران ، در حال حاضر pausing بود.
"چیزی که تا به حال خود پسندی در کوه بوک و برج وجود دارد ، و تمام دیگر
چیز های بزرگ و بلند پروازانه در اینجا نگاه کنید -- سه قله به عنوان افتخار به عنوان شیطان.
شرکت برج ، که Ahab است ، آتشفشان ، که Ahab ، شجاع ،
بی باک ، و پیروز مرغان ، که بیش از حد ، Ahab است ؛ همه Ahab ؛ و این دور طلا
است ، اما تصویر از جهان گرد ،
که مانند شیشه ای شعبده باز ، به هر و هر انسان به نوبه خود ، اما آینه عقب خود را
خود مرموز.
دردهای بزرگ ، دستاوردهای کوچک برای کسانی که از جهان را به آنها را حل کند ؛ آن را نمی تواند حل کند
به خودی خود.
بنظرم چنین میرسد در حال حاضر این یکشنبه ابداع می پوشد چهره گلچهره ، اما مراجعه کنید! اری ، او وارد نشانه ای از
طوفان ، اعتدال! و اما شش ماه قبل از او از اعتدال سابق چرخ
در برج حمل!
از توفان به توفان! پس از آن می شود ، سپس.
متولد در تلاطم ، 'T جا که انسان باید در درد زندگی می کنند و می میرند در چنگال!
پس از آن می شود ، سپس
در اینجا چیزهای چاق و چله برای وای بر کار بر روی است. پس از آن می شود ، سپس. "
"هیچ انگشتان پری می توانند فشار آورده اند طلا ، اما پنجه شیطان را ترک کرده اند
قالبگیریهای آنها وجود ندارد از دیروز ، "زمزمه Starbuck به خود ، تکیه
در برابر bulwarks.
"پیر مرد به نظر می رسد به خواندن نوشتن افتضاح Belshazzar.
من سکه مشخص شده اند هرگز inspectingly. او می رود به زیر ، اجازه من بخواند.
دره تاریک بین سه توانا و قله بهشت مطیع ، که تقریبا به نظر می رسد
ترینیتی ، در برخی از نماد ضعف دنیوی است.
بنابراین در این دره مرگ ، خدا girds ما دور و بیش از همه دل تنگی ما ، خورشید
عدالت هنوز هم می درخشد فانوس دریایی و امید است.
اگر ما خم چشمان ما ، دره تاریک خاک کپک زده خود را نشان می دهد ، اما اگر آنها را بلند می کنیم ،
روشن از آفتاب را با نگاه نیمی راه ما ، به تشویق است.
با این حال ، اوه ، خورشید بزرگ ثابت است و اگر در نیمه شب ، ما نا چار می قاپ زنی برخی از
آرامش شیرین از او ، ما برای او در بیهوده زل زل نگاه کردن!
این سکه عاقلانه صحبت می کند ، ملایم ، واقعا ، اما هنوز هم متاسفانه به من.
من آن را ، ترک مبادا حقیقت مرا تکان به دروغ. "
"در حال حاضر وجود دارد مغول قدیمی ،" Stubb آثار امتحان کنید soliloquized ، "او بوده است twigging
آن و وجود دارد می رود Starbuck از همان است ، و هر دو با چهره هایی که من باید بگویم
در جایی ممکن است در طول نه fathoms.
و همه از نگاه یک قطعه از طلاست ، که من آن را اکنون بر روی تپه سیاه پوست و یا در
هوک Corlaer ، من نمی خواهم نگاهی به آن قبل از اینکه بسیار طولانی صرف آن.
پیف! فقیر ، به نظر من ناچیز ، من همواره از این امر به عنوان عجیب و غریب.
من را دیده اند doubloons قبل از در حال حاضر در voyagings من ؛ doubloons خود را از قدیمی اسپانیا ،
doubloons خود را در پرو ، doubloons خود را از فلفل قرمز ، doubloons خود را از بولیوی ،
doubloons Popayan ، با مقدار زیادی طلا
moidores و pistoles ، joes ، و نیمی joes ، و joes چهارم.
چه پس از آن وجود دارد باید در این doubloon خط استوا است که تا کشتن می شود
فوق العاده؟
توسط Golconda! اجازه دهید آن را بخوانید من یک بار. Halloa! در اینجا نشانه ها و شگفتی های واقعا!
در حال حاضر ، و این ، همان چیزی است که Bowditch قدیمی در مظهر خود خواستار زودیاک ، و آنچه من
تقویم نجومی زیر می نامد ایضا.
من تقویم نجومی و من شنیده ام که شیاطین را می توان با Daboll بزرگ
حساب ، من از دست من در بالا بردن یک معنی از این curvicues عجیب و غریب در اینجا امتحان کنید
تقویم ماساچوست.
در اینجا این کتاب است. است که اکنون شاهد آن است.
نشانه ها و شگفتی ها و خورشید ، او همیشه در میان 'EM.
تمجمج کردن ، تمجمج کردن ، تمجمج کردن ، در اینجا آنها -- در اینجا آنها همه زنده : -- برج حمل ، و یا رام ؛ برج ثور و یا
بول و Jimimi! در اینجا خود را جمینی ، یا دوقلوها.
خوب ؛ خورشید او از جمله 'EM چرخ.
اری ، او بر روی سکه فقط عبور از آستانه بین دو تا دوازده
نشسته - اتاق همه را در یک حلقه. کتاب! شما دروغ وجود دارد ، حقیقت این است که شما کتاب
باید مکان خود را می دانم.
شما کلمات لخت و حقایق را به ما بدهد ، اما ما آمده ایم به عرضه
افکار.
که تجربه کوچک من ، تا کنون به عنوان تقویم ماساچوست ، و Bowditch
حساب هدایتگر ، و Daboll بروید. نشانه ها و شگفتی ، سوگند ملایمی؟
ترحم اگر هیچ چیز شگفت انگیزی در نشانه ها ، و قابل توجه در شگفتی وجود دارد!
سرنخ There'sa جایی ، کمی صبر کنید ؛ تاریخچه ، و گوش دادن!
ژوپیتر ، من آن را دارند!
نگاه کنید ، Doubloon ، زودیاک خود را در اینجا زندگی انسان در یک فصل دور است ، و در حال حاضر
من آن را مستقیما از کتاب خواندن ،. ، Almanack!
آغاز : برج حمل ، و یا رام -- سگ شهوت پرست ، او ما را begets و پس از آن ، برج ثور ،
یا گاو نر -- او ضربه های ما اولین چیزی که و پس از آن در جوزا ، یا دوقلوها -- است که ، فضیلت
و معاون ، ما سعی می کنیم برای رسیدن به تقوا ، زمانی که حقیقت!
می آید سرطان خرچنگ و drags ما را به عقب و در اینجا ، از فضیلت ، لئو ، خروشان
شیر ، در مسیر نهفته است -- او می دهد چند گزش شدید و با ترشرویی dabs با پنجه خود را ؛
ما فرار می کنند ، و تگرگ سنبله ، ویرجین!
که عشق ما است ، ازدواج کنند و فکر می کنم می شود برای برای همیشه خوشحال ، زمانی که پاپ می آید ترازو ،
یا ترازو -- شادی وزن و دریافتند که مایل و در حالی که ما بسیار غم انگیز در مورد
که ، پروردگار! ما ناگهان ، به عنوان پرش
در عقرب ، عقرب ، نیش ما را در عقب ، ما در حال درمان این زخم ، هنگامی که با صدای بلند زدن
آمده فلش در تمام طول. قوس یا کماندار ، خود را سرگرم کننده است.
همانطور که چین از شفت ، ایستادن کنار! در اینجا ضرب و جرح - RAM ، Capricornus ، و یا
بز ، کج کردن کج شدن کامل ، او می آید عجله و سراسیمه ما پرتاب ، هنگامی که دلو (Aquarius) ، و یا
آب حامل ، هرچه از کل خود را
طوفان ایجاد کردن و ما غرق می شود و به باد با حوت ، یا ماهی ، ما خواب.
خطبه There'sa در حال حاضر ، حکم در آسمان بالا و خورشید را از طریق آن می رود هر سال ، و
هنوز می آید از آن همه زنده و دلچسب است.
Jollily او در هوا وجود دارد ، چرخ را از طریق کار پر زحمت و مشکل ، و به همین ترتیب ، alow در اینجا ، می کند
نشاط Stubb. آه ، با نشاط کلمه برای رای مثبت!
خدا نگهدار ، Doubloon!
اما متوقف کنند و در اینجا می آید پادشاه کوچک و پست ؛ دور گول زدن را امتحان کنید ، در حال حاضر ، آثار و اجازه دهید
شنیدن آنچه که او باید برای گفتن. وجود دارد ، او قبل از آن ، او با شما
چیزی در حال حاضر.
بنابراین ، بنابراین ، او آغاز است "" من می بینم هیچ چیز در اینجا ، اما یک چیز گرد ساخته شده است.
طلا ، و هر کس نهنگ خاص را افزایش می دهد ، این چیز دور به او تعلق دارد.
بنابراین ، آنچه این همه خیره مورد است؟
ارزش شانزده دلار است ، که درست و در دو سنت سیگار برگ ، که نه
صد و شصت و سیگار برگ.
من به لوله های کثیف مانند Stubb دود نیست ، اما من دوست دارم سیگار برگ ، و نه صد و
شصت از آنها ، بنابراین در اینجا می رود فلاسک در هوا به جاسوسی 'EM".
"باید من تماس بگیرید که عاقلانه یا احمقانه ، در حال حاضر ، اگر آن را واقعا عاقلانه آن را به یک نگاه احمقانه
آن ؛ رتبهدهی نشده است ، اگر واقعا احمقانه است ، و سپس آن را نوعی از نگاه wiseish به آن است.
اما ، توقف ، در اینجا می آید Manxman قدیمی ما -- راننده نعش کش قدیمی ، او باید ، که
است ، قبل از او به دریا انجام گرفت.
او luffs تا قبل از doubloon halloa ، و گرد در سمت دیگر می رود
دکل ، چرا ، there'sa اسب کفش در آن طرف میخ و در حال حاضر او دوباره ؛
معنا است؟
تعلیم از راه گوش! او در سخن زیر لب -- صدا مثل قدیمی فرسوده قهوه آسیاب.
گوش چیز نوکتیز فرو کردن ، و گوش دادن! "
اگر نهنگ سفید مطرح شود ، آن را باید در یک ماه و یک روز ، زمانی که خورشید می ایستد
در برخی از یکی از این علائم است.
من مطالعه نشانه ها ، و علائم خود را می دانیم ، آنها به من آموخته بودند دو سال نمره پیش
جادوگر قدیمی در کپنهاگ است. در حال حاضر ، در چه نشانه خورشید می شود؟
نشانه اسب کفش ، وجود دارد آن است ، درست در مقابل طلا.
و چه نشانه اسب کفش؟ شیر علامت اسب کفش --
خروش و بلعیدن شیر.
کشتی ، کشتی های قدیمی! سر من تکان از تو فکر می کنم. "
"رندر دیگری نیز وجود دارد در حال حاضر ، اما هنوز هم یکی متن.
تمام انواع از مردان در یک نوع از جهان ، شما را ببینید.
طفره رفتن دوباره! در اینجا می آید Queequeg -- تمام خالکوبی -- به نظر می رسد مانند نشانه ای از
زودیاک خود.
جانوری که همجنس خود را میخورد چه می گوید؟
همانطور که من زندگی می کنند به او مقایسه یادداشت ، به دنبال در استخوان ران خود ، فکر می کند خورشید در
ران ، و یا در گوساله ، و یا در روده ، گمان می کنم ، به عنوان زنان قدیمی صحبت در جراح
نجوم در کشور عقب.
و توسط ژوپیتر ، او چیزی وجود دارد در مجاورت ران خود را یافت -- من حدس می زنم آن
قوس ، یا آرچر.
: او نمی دانم چه به doubloon را او می کشد برای دکمه های قدیمی خاموش
trowsers برخی از پادشاه.
اما ، در کنار دیگر! می آید که شبح شیطان ، Fedallah ، دم از بینایی مارپیچ
به طور معمول ، الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری در انگشتان پا از پمپ های خود را به طور معمول.
چه او می گویند ، با آن نگاه از او؟
آه ، تنها باعث یک نشانه به نشانه و کمان خود را ، خورشید بر روی سکه وجود دارد -- آتش
عابد ، بر آن بستگی دارد. هو! بیشتر و بیشتر.
به این ترتیب می آید PIP -- پسر فقیر! که او جان خود را از دست داده اند و یا من ، او نیمی از وحشتناک به من.
او هم شده است تماشای همه از این مفسران -- از جمله خود من -- و به دنبال
در حال حاضر ، او به خواندن می آید ، با آن چهره عجیب و غریب ادم سفیه و احمق است.
زمان آماده باش دور دوباره و شنیدن او را.
تعلیم از راه گوش "" من نگاه کنید ، به شما نگاه کنید ، او به نظر می رسد ؛! ما نگاه نویسنده
نگاه کنید ، به نظر می آیند. "" پس از روح من ، او در حال مطالعه موری
دستور زبان!
بهبود ذهن خود ، عضو ضعیف! اما آنچه که او می گوید : در حال حاضر -- تاریخچه "
"من نگاه کنید ، شما نگاه کنید ، او به نظر می رسد ، ما نگاه ، به نگاه نویسنده ، به نظر می آیند."
"چرا ، او آن را توسط قلب -- تاریخچه دوباره.
"من نگاه کنید ، شما نگاه کنید ، او به نظر می رسد ، ما نگاه ، به نگاه نویسنده ، به نظر می آیند."
"خب ، که خنده دار می باشد."
"و من ، شما ، و او و ما ، شما ، و آنها ، همه خفاش و کلاغ هستم ، به خصوص
وقتی که من ایستاده a'top از این درخت کاج اینجا را کلیک کنید. قارقار! قارقار! قارقار! قارقار! قارقار! قارقار!
من کلاغ نیست؟
که در آن ترساندن - کلاغ؟ او می ایستد و دو استخوان را به گیر
جفت trowsers های قدیمی ، و دو به آستین کت قدیمی poked. "
تعجب می کنم اگر او به من معنی -- تعریف -- LAD فقیر -- من می تواند چسبیدن به خودم.
هر راه ، برای حال حاضر ، من مجاورت پیپ ترک.
من می توانم بقیه ، ایستادن در آنها عقل ساده دارند ، اما او برای من بیش از حد دیوانه ، شوخ
سلامت عقل. بنابراین ، بنابراین ، من را ترک کند غرغر. "
"در اینجا ناف کشتی ، این doubloon اینجا ، و همه آنها در آتش واپیچاندن
آن. اما ، واپیچاندن ناف خود ، و چه چیزی
نتیجه؟
سپس دوباره ، اگر آن را در اینجا باقی می ماند ، که زشت است ، بیش از حد ، برای زمانی که بهیچ وجه به دکل میخ
اتمام حجت امضا که همه چیز رشد می کنند ناامید. در هکتار در هکتار! Ahab قدیمی! نهنگ سفید او خواهید
ناخن نویسنده!
این یک درخت کاج است. پدرم ، در قدیمی Tolland شهرستان ، کاهش
یک بار یک درخت کاج و یک حلقه نقره ای در آن کشت می شود. عروسی برخی از darkey قدیمی
حلقه.
چگونه آن را دریافت کند؟ و به طوری که آنها در قیامت خواهید گفت ،
زمانی که آنها می آیند به ماهی این دکل های قدیمی ، و پیدا کردن doubloon تسلیم در آن ، با
صدف bedded برای پوست کرک شده است.
اوه ، طلا! قیمتی ، گرانبها ، طلا! miser'll سبز نویسنده ذخیره کردن به زودی!
Hish! hish! mong خدا می رود blackberrying جهان.
کوک! هو ، آشپزی! ما و طبخ!
جنی! سلام ، سلام ، سلام ، سلام ، سلام ، جنی ، جنی! و خود را کج بیل زدن کیک انجام می شود! "
100. ساق و بازو است.
Pequod ، Nantucket ، ملاقات با ساموئل Enderby ، لندن.
"کشتی ، لفظ! Hast نهنگ سفید دیده می شود؟ "
بنابراین گریه Ahab ، یک بار دیگر نقطه یک کشتی نشان دادن رنگ های انگلیسی ، بلبرینگ تحت
استرن.
ترومپت به دهان ، پیر مرد در برافراشتند قایق چهارم او ، پا عاج او ایستاده بود
به سادگی به کاپیتان بیگانه نشان داد ، که به سردستی خمیده در خود بود
تعظیم قایق.
او بطور تاریکی ، دباغی ، زبر و خشن ، خوشخو ، ریز ، به دنبال مرد ، شصت یا بود
thereabouts ، لباس پوشیدن و در roundabout جادار ، آویزان است که دور او را در festoons
آبی خلبان پارچه و یک بازوی خالی
این ژاکت را پشت سر او را مانند بازوی broidered surcoat سرباز سواره نظام سبک اسلحه جاری.
"Hast نهنگ سفید دیده می شود!"
"شما این را ببینید؟" و خروج آن را از چین است که آن را پنهان کرده بود ، او در یک
بازوی سفید از استخوان نهنگ اسپرم ، فسخ در سر چوبی مانند یک پتک است.
"مرد قایق من گریه Ahab ، impetuously ، و tossing در مورد oars نزدیک او --" منتظر
به پایین تر! "
در کمتر از یک دقیقه ، بدون ترک ، صنایع کوچک او ، او و خدمه اش کاهش یافته شد
به آب ، و به زودی در کنار غریبه بودند.
اما در اینجا یک مشکل کنجکاو خود را ارائه.
در هیجان لحظه ای ، Ahab فراموش کرده بود که از آنجا که از دست دادن پای خود او
در هیئت مدیره هر کشتی در دریا ، بلکه خود را هرگز پا ، و پس از آن بود
همیشه مبتکرانه و بسیار سودمند
تدبیر مکانیکی به Pequod عجیب و غریب ، و چیزی که نمی شود تقلب و
در هر کشتی دیگر در هشدار یک لحظه حمل می شود.
در حال حاضر ، آن را بدون توجه به بسیار آسان را برای کسی - - به جز کسانی که تقریبا ساعات روز استفاده می شود به
آن ، مانند whalemen -- به بسختی بالا رفتن طرف یک کشتی از یک قایق در دریای باز ، برای
متورم بزرگ در حال حاضر بالاتر قایق بالا بلند
نسبت به bulwarks ، و سپس بلافاصله آن نیمی از راه را به پایین رها
kelson.
بنابراین ، محروم از یک پا ، و کشتی عجیب البته در مجموع unsupplied
با اختراع مهربانی ، Ahab در حال حاضر در بر داشت خود را abjectly به دست و پا چلفتی کاهش می یابد
ملوان نا ازموده دوباره به طرز ناامید کننده ای eyeing
نامشخص ارتفاع متغییر او به سختی می تواند برای رسیدن به امید.
قبل از اشاره کرده ، شاید که در هر شرایط نامطلوب کمی که
فرود آمد او را ، و به طور غیر مستقیم از نتیجه وقایع ناگوار luckless خود را دوباره پیدا میشدند ، تقریبا بدون استثنا
تحریک و یا exasperated Ahab.
و در نمونه حاضر ، این همه نزد دو افسر تشدید شد
کشتی عجیب و غریب ، تکیه بیش از طرف ، نردبان عمود بر از میخ
cleets وجود دارد ، و حرکت به سوی او
جفت خود را از tastefully - آراسته شده مرد طناب ؛ در ابتدا آنها به نظر نمی رسد به اندیشه کردن
آنها را که یک مرد یک پا باید بیش از حد از فلج به استفاده از bannisters دریا خود.
اما این awkwardness تنها یک دقیقه به طول انجامید ، به خاطر کاپیتان عجیب و غریب ، مشاهده در
نگاه چگونه امور ایستاد ، گریه ، "من می بینم ، می بینم -- توقف heaving وجود دارد!
انتخاب سریع یک ، پسران ، و نوسان بیش از برش تکل. "
موفق باشید آن را داشته باشند ، آنها تا به حال نهنگ در کنار یک یا دو قبلی روز بود ، و
بزرگ پردازد هنوز در هوا ، و منحنی های عظیم با صدا گریستن ، قلاب ، در حال حاضر تمیز و
خشک ، هنوز به پایان متصل است.
در این بود که به سرعت به Ahab ، که در یک بار آن را درک همه ، داخل است و فقدان خود را کاهش
ران انفرادی به منحنی از قلاب (مانند نشستن در FLUKE آن بود
لنگر ، و یا محل انشعاب بدن انسان از درخت سیب) ،
و سپس با دادن کلمه ، خود را برگزار سریع ، و در همان زمان نیز به کمک کرد
افراشتن وزن خود را ، با کشیدن دست بیش از دست بر یکی از بخش های در حال اجرا.
مقابله.
به زودی او با دقت در داخل bulwarks بالا بود چرخش ، و به آرامی بر زمین افتاد
سر چرخ تسمه.
با بازوی عاج خود را رک و پوست کنده مندرج در خوش آمدید محوری ، کاپیتان دیگر افزودنیها Advanced ، و
Ahab ، قرار دادن پا عاج خود ، و عبور از بازوی عاج (مثل دو شمشیر و ماهی
پره ها) در راه گراز ماهی خود ، فریاد : "رای مثبت ،
اری ، دلچسب! استخوان لرزش ما را به یکدیگر -- دست و پا -- بازو است که می تواند هرگز
کوچک ، D' نامه را ببینید و پا است که می تواند هرگز اجرا.
did'st نهنگ سفید تو مراجعه کنید -- چه مدت پیش؟
"نهنگ سفید ، گفت :" انگلیسی ، با اشاره بازو عاج خود را به سمت شرق ،
و گرفتن یک نگاه اندوهناک همراه آن ، اگر آن را به عنوان یک تلسکوپ بوده است ، "من تو را دیدم او را ،
روی خط ، فصل گذشته است. "
او در زمان که بازوی او پرسید : "Ahab ، در حال حاضر کشویی از چرخ لنگر دوار ،
و استراحت بر روی شانه انگلیسی ، به عنوان او.
"رای مثبت ، او علت آن را ، حداقل ، و آن پا ، بیش از حد؟
"برای من نخ اسپین ، گفت :" Ahab "چگونه بود؟"
"این اولین بار در زندگی من است که من همیشه بر روی خط cruised بود ، آغاز شد :"
انگلیسی. "من نادان نهنگ سفید در آن بود
زمان.
خوب ، یک روز که ما برای یک غلاف از چهار یا پنج نهنگ ها را کاهش داده ، و قایق من به یکی محکم
از آنها ؛ اسب سیرک منظم او شد ، بیش از حد ، که رفت و فرز و فرز دور
چنین است ، که خدمه قایق من تنها می تواند تر و تمیز
بشقاب ، با نشستن همه sterns خود را بر روی لبه بالایی دیوار کشتی بیرونی.
در حال حاضر تا نقض از پایین از دریا نهنگ بزرگ تندرست ، با
شیری رنگ سفید سر و قوز کردن ، پا همه کلاغ و چین و چروک است. "
"او بود ، هم او بود!" گریه Ahab ، به طور ناگهانی اجازه ی بیرون به حالت تعلیق در خود نفس است.
و harpoons چسبیده در نزدیکی باله خود را بطرف راست حرکت کردن است. "
"رای مثبت ، رای مثبت -- آنها بودند معدن -- چدن MY ،" گریه Ahab ، exultingly -- "اما در!"
من شانس آن زمان ، گفت : "انگلیسی ، خوب humoredly.
"خب ، این قدیمی بزرگ ، پدر بزرگ ، با سر سفید و قوز کردن ، اجرا می شود تمام afoam را به
غلاف ، و می رود به بزرگ خوراکی خشمگینانه در سریع خط من!
"رای مثبت ، می بینم -- می خواست بخشی از آن ؛! آزاد سریع ماهی -- ترفند قدیمی -- من او را می دانیم."
ادامه داد : "چگونه آن را دقیقا" فرمانده مسلح به یک "من نمی دانم ، اما در
گاز گرفتن خط ، آن را ناپاک از دندان های خود ، گرفتار وجود دارد به نحوی ، اما ما آن را نمی دانند
سپس ، به طوری که هنگامی که ما پس از آن در کشیده
خط ، گزاف گویی ما گوشتالو به قوز او آمد! جای نهنگ دیگر که
بادگیر ، تمام fluking رفت.
دیدن چگونه مسائل ایستاد ، و چه نجیب نهنگ بزرگ بود -- noblest و بزرگترین
من تا کنون ، سر ، در زندگی من دیدم -- حل و فصل به او را ضبط ، علیرغم خشم جوش او
به نظر می رسید شوید.
و فکر خط قضا و خطر را دریافت کنید شل و یا دندان آن را به ممکن است درهم شد
قرعه کشی (من شیطان خدمه یک قایق را برای یک کشش در یک خط نهنگ) ؛ دیدن همه
این ، من می گویند ، من را به اولین همسر من است شروع به پریدن کرد
قایق -- MR. Mounttop در اینجا (راه ، کاپیتان -- Mounttop. Mounttop -- کاپیتان) ؛ --
به من گفت : من را به قایق Mounttop ، که ، D' نامه را ببینید ، لبه بالایی دیوار کشتی بود و پرید
لبه بالایی دیوار کشتی با استخراج از معادن ، پس از آن ؛ و ربودند
زوبین مخصوص صید نهنگ اولین ، اجازه دهید این قدیمی بزرگ ، پدربزرگ آن را دارند.
اما ، لرد ، شما نگاه کنید ، آقا -- قلب ها و روح زنده ، انسان -- لحظه بعد ، در یک لحظه ، من
به عنوان یک خفاش -- هر دو چشم -- همه befogged و bedeadened با فوم سیاه کور شد --
دم نهنگ بلندی مستقیم از
آن ، عمود بر در هوا ، مثل یک برج کلیسا سنگ مرمر است.
بدون استفاده sterning همه ، و سپس ، اما من در نیمروز groping بود ، با یک خورشید خیره کننده ، همه
تاج و جواهرات ، به عنوان من بود groping ، من می گویند ، بعد از آهن دوم ، به بازی شیر یا خط
دریا -- پایین می آید دم مانند لیما
برج ، برش در دو قایق من ، ترک هر نیمی در تراشه ؛ و flukes اول ،
سفید قوز حمایت از طریق خراب کردن ، مثل اینکه آن تمام تراشه بود.
همه ما زده بیرون.
برای فرار از flailings وحشتناک او ، من از چسبیدن زوبین قطب من در او تصرف کردند ،
و برای لحظه ای که مانند یک ماهی مکنده چسبیده است.
اما دریا ترکیب مرا نقش برآب کردن ، و در همان لحظه ، ماهی ، مصرف یکی خوب
جلو DART ، مانند یک فلاش رفت و خاردار که لعن و نفرین دوم آهن بکسل
در طول نزدیک به من من در اینجا گرفتار "(صدای کف زدنهای خود را
دست درست در زیر شانه او) ؛ "بله ، من گرفتار فقط در اینجا ، من می گویم ، و از من با مته سوراخ به پایین
شعله های آتش دوزخ ، من فکر کردم ، وقتی ، وقتی که ، ناگهان ، تشکر از خدا خوب ،
ript خاردار راه خود را همراه گوشت -- روشن
در طول تمام طول بازوی من -- بیرون آمد نزدیک مچ دست من ، و من شناور -- و
نجیب زاده خواهد به شما بگویم بقیه (راه ، کاپیتان وجود دارد -- دکتر Bunger ، کشتی
جراح : Bunger ، LAD من -- کاپیتان).
در حال حاضر ، Bunger پسر ، چرخش بخشی خود را از نخ است. "
آقایی حرفه ای در نتیجه خودمانی اشاره ، همه هم ایستاده بوده است
در نزدیکی آنها ، با هیچ چیز قابل مشاهده خاص ، به معنی رتبه نجیبانه خود را در هیئت مدیره است.
چهره او بسیار دور است ، اما هوشیار بود و او در پژمرده آبی پشمی لباس شد
نیم تنه دامن بلند و یا پیراهن ، و trowsers وصله و تا کنون تقسیم توجه خود را
بین marlingspike او در یک طرف برگزار شد ،
و یک قرص جعبه برگزار شد ، در سوی دیگر ، گاهی اوقات ریخته گری نگاه انتقادی در
اندام عاج کاپیتان دو فلج.
اما ، در مقدمه برتر خود را از او به Ahab ، او مودبانه متمایل ، و سر راست
در ادامه به انجام مناقصه کاپیتان خود.
: "این زخم بد تکان دهنده بود ، شروع به نهنگ ، جراح ،" و گرفتن توصیه من ،
کاپیتان فرزندان در اینجا ، ایستاده بود قدیمی سامی ما -- "
کاپیتان مسلح به یک قطع کرد : "ساموئل Enderby نام کشتی من ، ،
پرداختن به Ahab ؛ "برو ، پسر."
"ایستاده قدیمی سامی ما را به شمال ، به خارج شدن از آب و هوای گرم دنباله دار وجود دارد
روی خط.
اما بدون استفاده بود -- من من می توانم با او شب نشسته بود بسیار شدید با
او را در ماده از رژیم غذایی -- "
"اوه ، خیلی شدید" chimed در خود بیمار و پس از آن به طور ناگهانی تغییر صدای او ،
"نوشیدن toddies رم گرم با من هر شب ، تا او نمی تواند به قرار دهید
باند. و ارسال من به رختخواب ، دریاها بیش از نیمی ، حدود سه ساعت در صبح.
اوه ، نویسنده ستاره! او با من نشسته در واقع ، و در رژیم غذایی بسیار شدید بود.
آه! تماشاگری بزرگ ، و بسیار شدید dietetically ، دکتر Bunger است.
(Bunger ، شما سگ ، خنده! چرا آنچه شما می دانم که شما حقه بازی با نشاط با ارزش است.)
اما ، تقلا کردن پیش رو ، پسر ، جای من می خواهم توسط شما کشته نسبت به هر انسان دیگر زنده نگه داشته است. "
"کاپیتان من ، شما باید قبل از اینکه این آقا احترام و درک ،" -- گفت :
تزلزل ناپذیر ، به دنبال خدایی Bunger ، کمی رکوع Ahab -- "APT می شود
اهل شوخی بیجا در زمان ، او ما چیزهای زیادی هوشمندانه از آن مرتب سازی بر اساس چرخش است.
اما من نیز ممکن است بگویند -- تصادفا ، به عنوان اظهار فرانسه -- که من خودم -- است که به
می گویند ، جک Bunger ، در اواخر روحانیت کشیش -- صبح مرد سخت پرهیز کل ؛
من هرگز نوشیدنی -- "
"آب" گریه کاپیتان ، "او آن را می نوشد هرگز مرتب سازی بر اساس اتمام حجت از متناسب به او ؛
آب تازه به او می اندازد به اب گریزی ، اما به -- رفتن با بازو
داستان. "
"بله ، من نیز ممکن است" ، گفت جراح ، خونسردی.
"من در مورد مشاهده ، آقا ، قبل از وقفه فرزندان کاپیتان شوخ بود ، که با وجود
من بهترین و شدیدترین تلاش ، زخم نگه داشته بدتر و بدتر ؛
حقیقت بود ، آقا ، آن را به عنوان زشت زخم خمیازه بود
به عنوان جراح دیدم ، بیش از دو پا و چند اینچ طول.
من آن را با خط سرب اندازه گیری شد. به طور خلاصه ، آن را سیاه بزرگ شد و من می دانستم که چه بود
تهدید می کنند ، و خاموش کردن آن آمد.
اما من بدون دست در حمل و نقل که بازوی عاج وجود دارد که چیزی که در برابر همه حکومت "--
به طرف آن را با marlingspike -- "است که کار کاپیتان ، معدن ، او
نجار به آن را دستور داد ، او تا به حال
- چکش است که در باشگاه وجود دارد به منظور قرار دهید ، به دست کشیدن مغز برخی از یکی از با من
فرض کنید ، او به عنوان معدن به یک بار سعی کردم. او به احساسات شیطانی مگس
گاهی اوقات.
آیا نویسنده این دندانه ، آقا "-- با برداشتن کلاه خود ، و مسواک زدن کنار موهای او ، و
افشای حفره کاسه مانند در جمجمه او است ، اما با مته سوراخ کوچکترین دارای جای زخم
ردیابی ، و یا هر نشانی از همیشه شده
زخم -- "خوب ، کاپیتان به شما وجود دارد بگویید که چگونه است که به اینجا آمدند ، او می داند."
، گفت : "نه ، من نمی" کاپیتان "، اما مادر او ، او با آن متولد شد.
اوه ، شما سرکش موقر ، شما -- شما Bunger! وجود دارد تا کنون چنین یکی دیگر از Bunger در
آبکی جهان؟
Bunger ، وقتی می میری ، شما باید در ترشی ، سگ شما مرد ، شما باید به حفظ
سن آینده ، شما ادم حقه باز است. "
"نهنگ سفید چه شد؟" در حال حاضر Ahab گریه ، که تا کنون بی صبرانه شده است
گوش دادن به این بین دو انگلیسی توسط بازی.
"آه!" گریه کاپیتان مسلح به یک "آه ، بله!
خوب ، پس از او صدا ، ما به هیچ وجه او را دوباره برای برخی از زمان نیست ؛ در واقع ، که من قبل از
اشاره کرده ، من پس از آن نمی دانند چه نهنگ آن بود که من خدمت کرده بود چنین ترفند ، تا
برخی از زمان پس از آن ، زمانی که به آینده را به
خط ، ما در مورد موبی دیک شنیده شود -- به عنوان برخی از او تماس بگیرید -- و سپس من می دانستم که هم او بود ".
"Did'st تو به دنبال او دوباره عبور؟" "دو بار."
"اما نمی تواند ببندید؟"
"نمی خواست سعی کنید به : یک اندام نیست به اندازه کافی؟
من بدون این بازوی دیگر چه باید انجام دهم؟ و من فکر موبی دیک می کند گاز نمی کنم
آنجا که او پرستوها. "
"خب ، پس ،" قطع کرد Bunger ، او بازوی چپ خود را برای طعمه حق.
آیا می دانید که ، آقایان "-- خیلی به شدت و ریاضی رکوع به هر کاپیتان
جانشینی -- "آیا شما می دانید ، آقایان ، که دستگاه هاضمه از نهنگ
inscrutably ساخته شده توسط الهی
پراویدنس ، آن است که کاملا غیر ممکن است برای او به طور کامل هضم حتی بازوی یک مرد؟
و او از آن آگاه است. به طوری که آنچه شما برای گرفتن نهنگ سفید
کینه توزی تنها awkwardness او است.
برای او به معنای هرگز به بلع اندام تنها ، او تنها فکر می کند که توسط feints وحشت زده کردن.
اما گاهی اوقات او مانند عضو دستکاری قدیمی است ، که قبلا به یک بیمار معدن در
سیلان ، که ساخت بر این باورند که بلع جک ، چاقو ، روزی روزگاری اجازه یک قطره به
او را به صورت جدی خوب ، و آن را آنجا باقی ماند
برای twelvemonth یا بیشتر ، وقتی که من به او استفراغ ، و او آن را heaved در کوچک
tacks ، D' نامه را ببینید.
هیچ راهی ممکن است برای او به هضم که جک ، چاقو ، و به طور کامل داخل آن را به
به طور کلی سیستم بدن خود را.
بله ، فرزندان کاپیتان ، اگر شما به اندازه کافی سریع در مورد آن ، و ذهن را به گرو
یک بازو برای به خاطر امتیاز دادن دفن مناسب و معقول از سوی دیگر ، چرا در
که مورد بازوی شما تنها اجازه
نهنگ اند شانس دیگری در شما در مدت کوتاهی ، این همه است. "
، گفت : ":" نه ، آنچه تشکر ، Bunger کاپیتان انگلیسی "، به بازوی او تا به استقبال او ،
از آنجایی که من می توانید از آن کمک نمی کند ، و او را نمی دانم پس از آن ، اما نه به یکی دیگر.
بدون نهنگ سفید برای من و من برای او پایین آورده یک بار ، و من راضی است.
خواهد بود شکوه بزرگ در کشتن او ، من می دانیم که ، و یک کشتی بار وجود دارد
اسپرم ارزشمند به او ، اما ، تعلیم از راه گوش دادن نامه ، او را بهترین تنهایی اجازه دهید ، آیا شما فکر می کنم تا ،
کاپیتان -- نظر اجمالی در پا عاج.
"او است. اما او هنوز هم خواهد شد ، برای همه که شکار.
بهتر است چه رسد ، آن چیزی که ملعون و مطرود است که همیشه چه کم allures.
او یک آهنربای!
چه مدت از تو به او تاریخ و زمان آخرین saw'st؟ کدام راه عنوان؟ "
"روح من ، برکت و لعنت شیطان ناپاک ، گریه Bunger ، stoopingly پیاده روی
Ahab دور ، و مانند یک سگ عجیبی snuffing "خون این مرد -- به ارمغان بیاورد
دماسنج -- آن را در نقطه جوش! --
نبض خود را می سازد ، این ضرب و شتم قطعه هست -- آقا -- گرفتن یک لانست از جیب خود ، و
طراحی نزدیک به بازوی Ahab. "توقف"! roared Ahab ، بی پروا او را در برابر
bulwarks -- "مرد قایق!
کدام راه عنوان؟ "" خوب خدا! "گریه کاپیتان انگلیسی ،
آنها این سوال قرار داده بود. "آنچه مهم است؟
او عنوان شرق ، من فکر می کنم.-- آیا کاپیتان خود را دیوانه است؟ "زمزمه Fedallah.
اما Fedallah ، قرار دادن انگشت بر روی لب او ، داخل است و فقدان بیش از bulwarks را در قایق
پارو زدن فرمان ، و Ahab ، نوسانی برش مقابله به سوی او ، فرمان
ملوانان کشتی را به مقاومت در مقابل به پایین تر.
او در یک لحظه در استرن قایق ایستاده بود ، و مردان مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین springing
به oars خود. بیهوده کاپیتان انگلیسی او را مورد ستایش قرار داد.
Ahab با بازگشت به کشتی غریبه ، و صورت مجموعه ای مانند سنگ چخماق به خود ، ایستاد
راست در کنار Pequod تا.