Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XXXI آن به Philippa
"آن شرلی Philippa گوردون ، تبریک. "خب معشوق ، آن زمان من بود به نوشتن
شما خواهد شد.
در اینجا من یک بار دیگر به عنوان schoolma'am یک کشور در دره جاده نصب شده است ، از سوار شدن در
'کنار جاده ،' خانه خانم جانت شیرین.
بلند ، اما بیش از حد بلند نیست ؛ جانت روح عزیز و بسیار nicelooking با اسطقس ، با این حال با
خویشتنداری برخی از رئوس مطالب مطرح روح صرفه جو است که نخواهد
overlavish حتی در ماده از مقیاس وزن اجناس سنگین.
او تا به یک گره از نرم ، چروک دار ، مو قهوه ای با یک موضوع از رنگ خاکستری در آن ، یک چهره آفتابی
با گونه های گلگون ، و ، چشم های بزرگ و مهربان به عنوان آبی رنگ به عنوان فراموش - ME - ندارها.
علاوه بر این ، او یکی از کسانی که لذت بخش ، آشپز های قدیمی از مد افتاده است که اهمیتی نمی دهند کمی اگر
آنها را خراب هضم خود را تا زمانی که آنها می توانند به شما اعیاد از چیزهایی چربی.
"من او را دوست دارم و او من را دوست دارد -- اصولا به نظر می رسد ، چرا که او تا به حال یک خواهر به نام
آن که در جوانی درگذشت. او گفت : «من واقعی خوشحالم که می بینید ،'
سریع ، زمانی که من در حیاط او فرود آمد.
من ، شما کنه به نظر نمی آید مثل من انتظار می رود. من مطمئن بود که شما می خواهم در تاریکی -- من خواهر آن
تاریک بود. و در اینجا شما redheaded! '
"به مدت چند دقیقه با خودم فکر کردم من که قرار بود به مانند جانت تا آنجا که من در مورد انتظار بود
نگاه اول.
سپس من خودم یادآوری است که من واقعا باید معقول تر از تعصب
در مقابل هر یک صرفا به این دلیل او به نام رنگ قرمز موهایم.
احتمالا قهوهای مایل به قرمز 'کلمه در واژگان جانت در تمام.
"ایستگاه فرعی' مرتب سازی بر اساس عزیز نقطه کوچک است.
در خانه کوچک است و سفید ، مجموعه ای در توخالی لذت کوچک که قطره های دور
از جاده ها است. بین جاده و خانه باغ است و
گل باغ تمام مخلوط کردن با هم.
پیاده روی درب جلو با quahog پوسته صدف ، هم مرز -- 'cowبازها ،" ژانت آنها را می نامد ؛
ویرجینیا خزنده بر سر ایوان و خزه بر روی سقف وجود دارد.
فقط به اندازه کافی بزرگ برای رختخواب و -- اتاق من یک نقطه شسته و رفته کوچک کردن parlor'
من.
بر سر بستر من ، عکسی از رابی برنز ایستاده در کوهستانی مری وجود دارد
قبر ، سایه توسط یک درخت بید مجنون زیادی است.
چهره رابی آنقدر حزن انگیز آن است که جای تعجب نیست که من خوابهای بد است.
چرا شب اول من در اینجا بود من رویای من نمی توانستم خنده.
سالن کوچک و شسته و رفته است.
پنجره یکی شده است تا در سایه بید بزرگ که اتاق تا به غار مانند
اثر اندوه به زمرد.
tidies فوق العاده بر روی صندلی و تشک های همجنسگرا روی زمین و کتاب وجود دارد و
کارت در یک میز گرد به دقت چیده شده است ، و گلدان چمن خشک در منتل
قطعه.
بین گلدان دکوراسیون شاد از صفحات تابوت حفظ -- پنج تن در همه ،
به ترتیب مربوط به پدر ژانت و مادر ، برادر ، خواهرش آن ، و
مرد استخدام که در اینجا یک بار درگذشت!
اگر من به طور ناگهانی مجنون برخی از این روزها که تمام مردان توسط این ارائه است که کسانی که
تابوت و صفحات آن را ایجاد می شود. "اما این همه لذت بخش است و من این را.
جانت من برای آن را دوست داشت ، او فقط به عنوان منفور فقیر استر به دلیل استر گفته بود بسیار
سایه unhygienic شد و تا به حال به اعتراض خواب بر روی تخت پر است.
در حال حاضر ، من شکوه در پر تخت و unhygienic بیشتر و پر مانند آنها بیشتر من
شکوه.
جانت می گوید که چنین راحتی به من غذا خوردن ؛ او آنقدر هراس من خواهد بود مانند شده است
دوشیزه Haythorne ، که هیچ چیز به جز میوه و آب داغ برای صبحانه مصرف نمی کنند و
سعی کردم به جانت دهد تا چیزهای سرخ کردن.
استر در واقع یک دختر عزیز ، ولی او است و نه به fads داده است.
مشکل این است که او تا به تخیل کافی نیست و تمایل به
سوء هاضمه.
"جانت به من گفت که من می تواند استفاده از سالن هنگامی که مردان جوان به نام!
من فکر نمی کنم بسیاری از تماس وجود دارد.
من یک مرد جوان در دره جاده دیده نشده است ، به جز پسر بعدی درب استخدام -- سام
Toliver ، بسیار بلند قد ، نحیف ، با موهای دو جوانان است.
او بیش از یک شب در آمد به تازگی و به مدت یک ساعت را در حصار باغ نشسته ، در نزدیکی
ایوان جلو که من جانت و علاقه داشتن به کار در حال انجام است.
تنها سخنان او را در تمام آن زمان به طور داوطلبانه ، 'HEV نعناع ، خانم!
پرش - قدرتمند شبنم چیزی که در حال حاضر خوب برای carARRH ، peppermints ، 'و' بسیاری O '
چمن دور اینجا ternight.
بله. "اما امر عشق رفتن در اینجا وجود دارد.
به نظر می رسد به ثروت من به مخلوط می شود ، بیشتر یا کمتر ، به طور فعال ، با عشق سالمندان
امور.
ایروینگ آقای و خانم همیشه می گویند که من در مورد ازدواج خود را به ارمغان آورد.
خانم استفن کلارک از Carmody همچنان ادامه دارد در حال ممنون من برای یک پیشنهاد
که کس دیگری ساخته شده احتمالا اگر من تا به حال نه.
من واقعا فکر می کنم ، هر چند که سرعت لودویک هرگز هر بیشتر
همراه از معاشقه ارام اگر من تا به حال او و Theodora از دیکس ، کمک کرده است.
"در امر حاضر من تنها تماشاگر منفعل است.
من سعی کردم یک بار برای کمک به چیزهایی همراه ساخته شده و ظرف غذا افتضاح از آن است.
بنابراین من نباید دخالت دوباره.
من شما را در مورد آن بگویید که یکدیگر را ملاقات کنیم. "