Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل هفتم. یکی دیگر از شام در Bastile.
ساعت هفت از ساعت بزرگ Bastile ، که ساعت معروف ، صدا که
مانند تمام لوازم جانبی از زندان دولتی ، استفاده بسیار است که شکنجه ،
به یاد می آورد به ذهن زندانیان
مقصد در هر ساعت از مجازات آنها.
ساعت هم تکه ای از Bastile آراسته شده با ارقام ، مانند بسیاری از ساعتهای از
دوره ، نماینده سنت پیتر در اوراق قرضه است.
یک ساعت یک شام اسیران مایه تاسف بود.
درها ، ساینده بر روی لولا های عظیم خود برای عبور از افتتاح شد
سبد و سینی های از مقررات ، فراوانی و ظرافت از آن ، به عنوان م
د Baisemeaux خود را به ما آموخت ،
تنظیم به این بیماری در زندگی از زندانی.
ما در این سر درک نظریه م د Baisemeaux ، تلگراف حاکمیت
ظرافتهای وابسته به غذا و پخت و پز ، آشپزی سر از قلعه سلطنتی ، که سینی های مملو از کامل ،
بودند صعودی راه پله شیب دار ،
حمل برخی از دلداری به زندانیان در شکل بطری صادقانه پر از
vintages خوب. این ساعت همان است که از M. لو
شام gouverneur همچنین.
او تا به حال خوش آمدید به روز ، و تف تبدیل شده با شدت بیشتری از حد معمول است.
partridges کباب ، flanked با quails و flanking larded خرگوش کوچک ، fowls آب پز ؛
همسترینگ ، و سرخ شده پاشیده با شراب سفید ، cardons Guipuzcoa و لا bisque
ecrevisses : این ، همراه با سوپ و
پیش D' oeuvres ، لایحه کرایه فرمانداری تشکیل شد.
Baisemeaux ، نشسته در جدول ، مالش دست ها خود را و نگاه اسقف
Vannes ، که مانند یک معتاد به اسب دوانی بوت ، لباس خاکستری و شمشیر در کنار نگه داشته
صحبت از گرسنگی خود و شهادت liveliest بی صبری است.
م د Baisemeaux د Montlezun بود به جنبش unbending از عادت نیست
عظمت او پروردگار من Vannes ، و این Aramis شب ، از تبدیل شدن به با نشاط ،
داوطلب اعتماد به نفس در اعتماد به نفس.
اسقف اعظم دوباره لمس کمی از تفنگ دار در مورد او بود.
اسقف فقط در مرزهای تنها مجوز در سبک خود را از trenched
گفتگو.
همانطور که برای م د Baisemeaux ، با تسهیلات از مردم مبتذل ، او خود را داد تا
کاملا به این نقطه از آزادی مهمان خود است.
"موسیو ، گفت :" او ، "برای در واقع به شب من جرات شما monseigneur تماس بگیرید."
"به هیچ وجه ، گفت : Aramis" من ارباب من بوت. "
"آیا شما می دانید ، ارباب ، آنها از من به شما یادآوری که در این شب ،؟"
"نه! ایمان ، گفت : Aramis ، مصرف شیشه ای خود را "اما من امیدوارم که به شما یادآوری می کنم از
خوش آمدید سرمایه است. "
"من به شما یادآوری دو ، ارباب. فرانسوا ، بسته پنجره ، باد ممکن است
Aramis آزار عظمت او است. "" و به او اجازه دهید رفتن ".
"شام است به طور کامل خدمت کرده است ، و ما باید آن را به خوبی غذا خوردن بدون پیشخدمت.
من دوست دارم بسیار به دو بدو زمانی که من با یک دوست هستم. "
Baisemeaux متمایل احترام.
ادامه داد : Aramis : "من دوست دارم بی نهایت ،" ، "به خودم کمک کند."
بازنشسته ، فرانسوا ، "گریه Baisemeaux.
"من و گفت که عظمت خود را به من می گذارد در ذهن دو نفر ؛ بسیار
نامی ، کاردینال اواخر ، بزرگ کاردینال د لا راشل ، که عینک چکمه
مثل شما "
"در واقع ، گفت : Aramis" و آن دیگری است؟ "
"دیگر تفنگ دار خاص بود ، بسیار خوش تیپ است ، بسیار شجاع ، بسیار پرماجرا ،
بسیار خوش شانس ، که ، از پدر روحانی ، تبدیل تفنگ دار ، و از تفنگ دار تبدیل
پدر روحانی است. "
Aramis condescended به لبخند. "از پدر روحانی ، ادامه داد :" Baisemeaux ،
تشویق شده توسط لبخند Aramis -- "از کشیش ، اسقف -- و از اسقف --"
"آه! اقامت وجود دارد ، من التماس ، گفت : "Aramis.
"من فقط گفت : آقا ، که شما به من ایده کاردینال داد."
"به اندازه کافی ، م. Baisemeaux عزیز.
همانطور که می گفت : من در چکمه های یک معتاد به اسب دوانی ، اما من قصد ندارم برای همه
که خودم را با کلیسا در این شب ، میانه برهم زدن. "
"اما شما باید نیت ستمکاران ، با این وجود ، monseigneur."
"اوه ، بله ، ستمکار ، خود من ، به عنوان همه چیز دنیوی است."
"این شهر و خیابان ها در لباس مبدل گذشتن؟"
در لباس مبدل ، به عنوان به شما می گویند. "" و شما هنوز هم استفاده از شمشیر خود را؟ "
"بله ، من باید به همین فکر می کنم ، اما تنها زمانی که من مجبور.
من لذت بردن به احضار فرانسوا شده است. "" آیا شما هیچ شراب وجود دارد؟ "
"شراب و تیس نیست ، بلکه به این دلیل آن را گرم ، و پنجره بسته شده است."
"من بسته پنجره ها در زمان شام ، تا که به شنیدن صدای یا ورود
پیک. "
"آه ، بله. آنها را بشنود شما هنگامی که پنجره باز است؟ "
"اما به خوبی و که مرا مختل است. شما را در درک؟ "
"با این حال من خفه هستم.
فرانسوا "فرانسوا وارد شده باشد.
"باز کردن پنجره ها ، من به شما دعا استاد فرانسوا ، گفت :" Aramis.
"شما به او ، اجازه می دهد عزیز م Baisemeaux؟"
فرماندار پاسخ داد : "شما در خانه در اینجا هستند ،".
پنجره باز بود.
: "آیا شما فکر می کنید نیست ، گفت : م د Baisemeaux" که شما به خودتان پیدا کنید خیلی تنهایی ،
در حال حاضر م د لا Fere به خدایان خانواده خود را در Blois بازگشته است؟
او یکی از دوستان بسیار قدیمی است ، نه؟ "
"شما آن را می دانم که من ، Baisemeaux ، دیدن که شما در تفنگدار با ما بودند."
"والا مقام! من با دوستان من روی چیزی حساب کردن نه بطری شراب و نه سال است. "
"و شما درست می گویید.
اما من بیش از عشق م د لا Fere ، عزیز Baisemeaux ، او را ستایش و احترام من ".
"خب ، من به سهم خود ، هر چند مفرد TIS ، گفت :" فرماندار ، "من ترجیح می دهم M. D' Artagnan
به او.
یک مرد برای شما ، که نوشیدنی های طولانی و خوبی وجود دارد!
این نوع از افراد به شما اجازه می دهد حداقل به نفوذ افکار خود را. "
"Baisemeaux ، من به شب سرخوش ، اجازه دهید ما هم فراخ از آن به عنوان قدیمی ، و اگر من
یک مشکل در پایین قلب من ، من به شما قول می دهم ، شما باید آن را به عنوان شما خواهد بود
الماس در پایین شیشه ای خود را است. "
"براوو"! گفت Baisemeaux ، و او از یک لیوان شراب ریخت و نوشید آن را خاموش
پیش نویس ، لرزش با شادی در این ایده که توسط قلاب و یا توسط کلاهبردار ، در مخفی
برخی از بزه بالا archiepiscopal است.
در حالی که او نوشیدن او با چه توجه Aramis بود با اشاره به صداها را نمی بینیم.
در دادگاه بزرگ است.
پیک آمد در حدود هشت ساعت فرانسوا در بطری پنجم به ارمغان آورد ، و
اگر چه پیک ساخته شده سر و صدا بزرگ ، Baisemeaux چیزی شنیده.
شیطان او را گفت : "Aramis.
"چه! چه کسی؟ پرسید : "Baisemeaux. TIS "من امیدوارم که نه شراب شما را نوشیدند و نه
او علت آشامیدنی خود را از آن است که "نه ؛ از آن است که اسب ، که ساخت سر و صدا
به اندازه کافی در دادگاه برای کل یک اسکادران. "
"پیف! برخی از پیک و یا دیگر ، پاسخ داد : "فرماندار ، دوبرابر توجه خود را به
عبور بطری.
"بله ، و ممکن است شیطان او را ، و به همین ترتیب به سرعت که ما هرگز نخواهد بشنود او صحبت می کنند
بیشتر. Hurrah! مرحبا! "
"من شما را فراموش کرده ام ، Baisemeaux! شیشه ای من خالی است ، گفت : "Aramis ، بلند کردن اجسام خیره کننده او
جام ونیزی. "شرف من ، شما به من شوق.
فرانسوا ، شراب! "
فرانسوا وارد شده است. "شراب ، عضو! و بهتر است. "
"بله ، آقا ، بله ، اما به عنوان پیک به تازگی وارد شده اند."
"به او اجازه دهید به شیطان برو ، من می گویم."
"بله ، آقا ، اما --" "اخبار خود را ترک او را در دفتر ما
خواهید دید آن را به - فردا.
به ، فردا ، خواهد شد وجود دارد زمان به - فردا وجود خواهد داشت نور روز ، گفت : "Baisemeaux ،
شعار واژه است. "آه ، آقا ،" بیدارم سرباز
فرانسوا ، در وجود خودش ، "آقا".
"مراقبت می کنند ، گفت : Aramis ،" مراقبت "" از چه؟ عزیز م D' Herblay ، گفت : "
Baisemeaux ، نیمی از مست است.
"در این نامه که پیک به ارمغان می آورد به فرماندار قلعه است گاهی اوقات
نظم. "" تقریبا همیشه ".
"آیا از وزرا ، شماره سفارش نه؟"
"بله ، بدون شک ، اما --" "و چه به این وزرا را اما
جیرو امضا پادشاه؟ "،" شاید شما درست می گویید.
با این وجود ، TIS بسیار خسته کننده است که شما قبل از یک جدول خوب نشسته ، گفتگوی دو
دو بدو با یک دوست -- اه! من التماس عفو شما ، آقا ، من را فراموش کرده آن است من که درگیر
در شام ، و که من به یک کاردینال در آینده صحبت می کنند. "
"ما را بیش از آن عبور ، عزیز Baisemeaux ، و بازگشت به سرباز ما ، به فرانسوا."
"خوب ، و چه تا به فرانسوا انجام می شود؟"
او demurred! "" او اشتباه بود ، پس از آن؟ "
با این حال ، او demurred ، شما را ببینید. 'تیس به دلیل چیزی است که فوق العاده در وجود دارد
این موضوع.
بسیار امکان دارد که آن را فرانسوا بود که در demurring اشتباه نیست ، اما
شما ، که در گوش دادن به او در اشتباه هستند. "
"اشتباه؟
من به اشتباه قبل از فرانسوا؟ که به نظر می رسد و نه سخت است. "
"من را عفو کنند ، صرفا بی نظمی. اما من فکر کردم وظیفه من را به
مشاهده که می دانم مهم است. "
"آه! شاید شما درست می گویید ، stammered Baisemeaux.
"دستور پادشاه مقدس است ، اما به عنوان دستور که می رسند ، زمانی که یکی در شام است ، من
تکرار که شیطان -- "
"اگر شما تا به حال گفت : به همان اندازه به کاردینال بزرگ -- سجاف کردن! عزیز Baisemeaux من ، و اگر
سفارش خود را تا به حال هیچکدام از اهمیت است. "" من آن را انجام دهد که من ممکن است یک اسقف مزاحم نشوید.
Mordioux! من نیست ، پس از آن ، قابل بخشش و معافیت است؟ "
فراموش نکنید ، Baisemeaux ، که من آن را پوشیده کت سرباز نیست ، و من
عادت به اطاعت در همه جا "" شما می خواهید ، پس از آن -- "
"من آرزو می کنم که شما را وظیفه خود را ، دوست من ، بله ، حداقل قبل از اینکه این سرباز است."
"" تیس ریاضی درست است ، گفت : "Baisemeaux.
فرانسوا هنوز منتظر : "اجازه دهید به این منظور از پادشاه تا من ارسال آنها ،" او تکرار ،
دوره نقاهت خود است. و او در یک تن کم افزود : "آیا می دانید
آنچه در آن است؟
من به شما چیزی در مورد به عنوان جالب بگویید.
مواظب باشید از آتش سوزی در نزدیکی مجله پودر ، '،' نگاه نزدیک پس از یک چنین و چنین ،
که هوشمندانه در فرار ، "آه! اگر شما فقط می دانستند ، monseigneur ، چند بار من
شده است به طور ناگهانی از بسیار بیدار
شیرین ترین ، عمیق ترین خواب سبک ، به توسط رسولان پس از رسیدن به چهار نعل کامل به من بگویید ، و یا
بلکه لغزش کاغذ که حاوی این کلمات را به من ارمغان می آورد : "موسیو د Baisemeaux ، چه
اخبار؟ '
'تیس قدر کافی روشن است که کسانی که اتلاف وقت خود را به نوشتن دستور چنین هرگز است
می خوابیدند Bastile.
آنها را می دانیم بهتر است ؛ آنها در نظر گرفته هرگز ضخامت دیوار های من ،
هوشیاری از افسران ، تعداد دور می رویم.
اما ، در واقع ، آنچه می تواند به شما انتظار می رود ، monseigneur؟
این کسب و کار خود را به نوشتن و عذاب من زمانی که من در حال استراحت هستم و مشکل من
وقتی که من خوشحال هستم ، افزود : "Baisemeaux ، رکوع به Aramis.
سپس کسب و کار خود را انجام آنها را بگذارید. "
و آیا شما انجام شماست "، اسقف ، لبخند است.
فرانسوا دوباره وارد Baisemeaux در زمان از دست او دستور وزیر است.
او به آرامی آن را undid ، و همانطور که به آرامی آن را بخوانید.
Aramis وانمود می شود آشامیدنی ، بنابراین به عنوان قادر به تماشای میزبان خود را از طریق
شیشه است. سپس ، Baisemeaux ، داشتن آن را بخوانید : "چه بود
من فقط گفت : "او بانگ زد.
"آن چیست؟" اسقف پرسید. "منظور از آزادی!
وجود دارد ، در حال حاضر ، خبر بسیار عالی در واقع به ما مزاحم "!
خبری عالی برای او آنها این نگرانی ها ، شما را در حداقل توافق ، فرماندار عزیزم! "
"و در هشت ساعت در شب!" "است خیریه!"
"آه! موسسه خیریه خیلی خوب است ، اما آن را برای آن عضو که می گوید که او خسته و است
خسته ، اما نه برای من که هستم سرگرم کننده خودم ، گفت : "Baisemeaux ، exasperated.
"آیا شما او را از دست بدهند ، و سپس؟
و زندانی است که در آزادی پرداخت کننده خوب می شود؟ "
"اوه ، بله ، در واقع! بدبختی ، پنج موش فرانک! "
پرسید : "اجازه دهید آن را ببینید کنم ،" م. D' Herblay.
"این بی عقلی نیست؟" "به هیچ وجه ، آن را بخوانید".
"وجود" فوری ، 'بر روی کاغذ و شما را دیده اند ، که گمان می کنم؟"
"اوه ، قابل تحسین!
"فوری!' -- مردی که ده سال شده است وجود دارد!
است فوری به مجموعه ای او را به روز ، این شب ، بسیار ، در هشت ساعت آزاد -- فوری "
و Baisemeaux ، shrugging شانه خود را با هوا از تحقیر مقام معظم پرت می شود ،
سفارش بر روی میز و شروع به خوردن دوباره.
: «آنها از این حقه ها علاقه او ، با دهان پر او گفت :" یک مرد را تصاحب ،
برخی از روز خوب ، او را تحت قفل و کلید برای ده سال ، و به شما نوشتن ، 'سازمان دیده بان
این هموطنان به خوبی ، 'یا' او را نگه دارید بسیار شدید است. '
و سپس ، به محض اینکه شما عادت کرده اند که به دنبال بر زندانی به عنوان یک مرد خطرناک ،
همه ناگهانی و بدون قافیه یا دلیل آنها می خواهند بنویسند -- 'Setاو را در آزادی ، و
در واقع به نامه رسمی خود را اضافه کنید -- 'urgent'.
شما خود ، پروردگار من ، TIS به اندازه کافی به یک مرد در بی اعتنایی تلقی شام شانه او! "
"چه چیزی را پیش بینی می کنید؟ این است که آنها را به نوشتن ، "گفت : Aramis" برای
شما را به اجرای سفارش. "
"خوب! خوب است! اجرای آن! اوه ، صبر!
شما نباید تصور کنید که من برده هستم. "" بهشت بخشنده! بسیار خوب من م.
Baisemeaux ، که تا کنون گفت : تا؟
استقلال خود را به خوبی شناخته شده است. "با تشکر از بهشت!"
اما خوبی شما را از قلب نیز شناخته شده است. "" آه! صحبت از آن نیست! "
"و اطاعت خود را به مافوق خود را.
هنگامی که یک سرباز ، می بینید ، Baisemeaux ، همیشه یک سرباز است. "
"و من به طور مستقیم باید اطاعت کنند ، و به فردا صبح ، در سپیده دم ، زندانی اشاره
به آزاد خواهد بود. "
"به فردا؟" "سحرگاه."
"چرا در این شب ، دیدن که lettre د کاشه خرس ، هر دو در
مسیر و در داخل ، 'فوری'؟ "
"از آنجا که در این شب ، در شام ، و امور ما فوری ، بیش از حد!
"عزیز Baisemeaux ، بوت هر چند من ، من احساس می کنم خودم یک کشیش ، و نیکوکاری است
ادعا بر من بالاتر از گرسنگی و تشنگی.
این مرد مایه تاسف است رنج می برد به اندازه کافی طولانی ، زیرا شما فقط به من گفت که او
زندانی خود را در این ده سال است. خلاصه درد و رنج او.
زمان خوبی او آمده است ، به او سود بدهد به سرعت.
خدا شما را در بهشت با سال سعادت بازپرداخت. "
"شما آن را خواهید؟"
"من شما را لابه کردن." "چه! در بسیار از خوراک ما وسط؟ "
"من به شما التماس کردن به چنین اقدام به ارزش ده Benedicites."
"این باید به عنوان مورد نظر شما ، تنها شام ما را دریافت خواهید سرد است."
"آه! توجه که هرگز. "
Baisemeaux تکیه برگشت به حلقه برای فرانسوا ، و با یک حرکت بسیار طبیعی
دور به سمت درب تبدیل شده است.
سفارش بر روی میز باقی مانده بود. Aramis از فرصت زمانی که Baisemeaux شد
به دنبال به تغییر مقاله برای دیگری ، در روشی مشابه ، تاشو که
او به سرعت از جیب خود جلب کرد.
"فرانسوا ، گفت :" فرماندار ، "اجازه بزرگ اینجا می آیند تا با turnkeys از
Bertaudiere. "فرانسوا متمایل و quitted اتاق ،
خروج از اصحاب به تنهایی است.