Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل نهم یک سوال از رنگ
"که مزاحمت های قدیمی از Lynde راشل در اینجا بود امروز دوباره ، pestering من را برای
اشتراک به سمت خرید فرش برای اتاق محل نگاهداری ظروف مقدسه کلیسا ، گفت : "آقای هریسون
wrathfully.
"من بیزار بودن از آن زن بیش از هر کسی من می دانم.
او می تواند کل خطبه ، متن ، نظر ، و کاربرد ، را به شش کلمه ، و پرتاب
آن را در شما آجر را دوست دارم. "
آن ، که بر روی لبه ایوان کها بود ، با بهره گیری از جذابیت از غرب خفیف
وزش باد در سراسر یک میدان تازه شخم زده در گرگ و میش خاکستری نوامبر و لوله کشی
ملودی کمی عجیب و جالب در میان دپو پیچ خورده
پایین تر از باغ ، تبدیل چهره رویایی خود را بیش از شانه اش.
"مشکل این است ، شما و خانم Lynde یکدیگر را درک نمی کنند ، او توضیح داد.
"است که همیشه اشتباه است که مردم یکدیگر را دوست ندارم.
من مثل خانم Lynde در ابتدا یا ، اما به محض اینکه من آمد به درک من او را
یاد گرفته است. "
"خانم Lynde ممکن است طعم و مزه به دست آورد با برخی از مردمی ، اما من در غذا خوردن را حفظ کند
موز به خاطر من من می خواهم یاد بگیرند که آنها را دوست اگر من گفته شد ، growled : "آقای هریسون.
و برای درک او ، من درک می کنم که او یک ادم فضول تایید و من گفت :
او تا. "" آه ، که باید خدشهدار شدن احساسات او بسیار
زیاد است ، گفت : "آن reproachfully.
"چگونه می تواند چنین چیزی را به شما می گویند؟ من گفتم : برخی از چیزهایی وحشتناک به خانم Lynde
مدتها پیش بود اما زمانی که من خلق و خوی من را از دست داده بود.
من می توانم به آنها می گویند نه به عمد. "
"این حقیقت بود و من در گفتن حقیقت به همه اعتقاد دارند."
اما شما تمام حقیقت را بگویید ، "به آن اعتراض است.
"شما فقط به بخشی نامطبوعی از حقیقت.
در حال حاضر ، شما به من گفت ده بار که موی من قرمز بود ، اما شما هرگز به من گفت
که من تا به حال بینی خوبی است. "
chuckled : من با جرات گفتن آن را می دانم شما را بدون هر گونه گفتن ، آقای هریسون.
"من می دانم که من موهای قرمز بیش از حد... هر چند آن را بسیار تیره تر از آن استفاده می شود... بنابراین وجود دارد
هیچ نیازی نیست به من گفتن که یا. "
"خوب ، خوب ، من سعی و ذکر نیست که دوباره آن را از شما خیلی حساس.
شما باید به من ، آن را بهانه ای. من عادت بودن رک و راست و
مردمی باید از آن مهم نیست. "
"اما آنها می تواند کمک به مراقبت از آن. و من فکر نمی کنم که هر گونه کمک که آن را
عادت خود را.
چه شما از یک فرد که در مورد چسبیدن سنجاق و سوزن را به مردم رفت و فکر می کنم
و گفت : 'ببخشید ، شما باید آن را مهم نیست... این فقط یک عادت من است."
شما می خواهم فکر می کنم او دیوانه ، نمی خواهد شما را؟
و همانطور که برای خانم Lynde فضول ، شاید او.
اما آیا او به شما بگویم که او یک قلب بسیار مهربان بود و همیشه کمک کرد فقرا و هرگز
گفت : یک کلمه وقتی که تیموتی پنبه خمره از کره از لبنیات او به سرقت برده و گفت :
همسرش او می خواهم آن را از او خریده؟
خانم پنبه آن کاربر به سایر نظرسنجی تا او را در کنار هم آنها را ملاقات کرد که آن را از شلغم و خانم طعم
Lynde فقط گفت : او بود متاسفم آن را کرده بود تا ضعیف. "
خورده : "گمان می کنم او تا به برخی از کیفیت خوب ، آقای هریسون بی میلی.
"اکثر مردمی کرده اند. من به برخی از خودم ، هر چند شما ممکن است هرگز
ظن آن است.
اما به هر حال من قصد ندارم به هر چیزی را که فرش.
مردمی التماس ابدی برای پول در اینجا ، آن را به من به نظر می رسد.
چگونه پروژه خود را از رنگ آمیزی سالن های آینده در چیست؟ "
"پر زرق و برق.
نشست سعادت آخرین شب جمعه و متوجه شد که ما تا به حال فراوان
از پول مشترک به رنگ سالن و سقف توفال چوبی یا سیمانی و غیره بیش از حد است.
اکثر مردم داد بسیار آزادانه ، آقای هریسون. "
آن دختر شیرین سخاوتمند بود ، اما او می تواند برخی از سم را به کج (ایتالیک) بی گناه القای
هنگامی که به مناسبت مورد نیاز است.
"چه رنگی می خواهید به آن را داشته باشد؟" "ما را در سبز خیلی زیبا تصمیم گرفت.
سقف قرمز تیره خواهد شد ، البته. آقای راجر پای در می رود برای بدست آوردن رنگ در
شهر امروز. "
"چه کسی این کار؟" "آقای پای جاشوا Carmody.
او تقریبا به پایان رسید shingling.
ما به او قرارداد ، برای هر یک از Pyes... و چهار وجود دارد
خانواده ها ، شما می دانید که... گفت : آنها به صد نمی دهد مگر اینکه جاشوا آن را کردم.
آنها دوازده دلار بین آنها مشترک بود و ما فکر کردیم که بیش از حد بود
از دست بدهد ، اگر چه برخی از مردم فکر می کنم ما باید به Pyes داده نشده است.
خانم Lynde می گوید : آنها سعی می کنند برای اجرا همه چیز. "
"سوال اصلی این است که این جاشوا انجام کار خود را به خوبی است.
اگر او نمی بینند که به آن مهم است که آیا نام خود را پای یا پودینگ. "
"او دارای شهرت است که بعنوان یک کارگر خوب ، هر چند آنها می گویند he'sa بسیار
مرد عجیب و غریب.
او به ندرت صحبت میکند. "" ، گفت : "او عجیب و غریب به اندازه کافی به سمت راست و سپس
آقای هریسون با خشگی "یا حداقل ، مردمی در اینجا او را تا تماس بگیرید.
من خیلی از حرف مفت زن هرگز تا زمانی که به Avonlea آمد و پس از آن من تا به حال در آغاز خود
دفاع و یا Lynde خانم که گفت : من گنگ و شروع اشتراک من
تدریس زبان اشاره است.
شما قصد نشده است ، آن؟ "" من باید.
من به برخی از دوخت برای دورا در این شب ،.
علاوه بر این ، دیوی است که احتمالا شکستن قلب Marilla با برخی از شرارت جدید
این زمان. امروز صبح اولین چیزی که او گفت ،
کجا تاریکی ، آن؟
می خواهم بدانم. من به او گفتم آن را به اطراف رفت به طرف دیگر
جهان ، اما بعد از صبحانه به او اعلام کرد آن را نداشت که آن رفت
نیز هست.
Marilla می گوید او گرفتار او را بیش از جعبه چهار بار حلق آویز ، تلاش برای
رسد به تاریکی. "" اندام He'sa ، اعلام کرد : "آقای هریسون.
"او آمدند ، دیروز به اینجا و شش پر از دم زنجبیل قبل از من کشیده
در انبار. پرنده ضعیف شده است moping از زمان است.
این کودکان باید دید مشکل شما مردمی. "
"همه چیز است که ارزش داشتن برخی از مشکل ، گفت :« آن ، در خفا حل و فصل
ببخش جرم بعدی دیوی ، هر آنچه که ممکن است آن را ، از او به او avenged بود
زنجبیل.
آقای راجر پای در آورده سالن رنگ خانه که شب و آقای جاشوا پای ، تندخو و گستاخ
مرد کم حرف ، شروع به نقاشی روز بعد. او در کار او مختل نشده بود.
سالن چه نامیده می شد قرار داشت "جاده ای کمتر است."
در اواخر پاییز این جاده بود که همیشه پر گل و لای و مرطوب ، و مردم رفتن به Carmody
سفر توسط جاده دیگر "فوقانی".
سالن تا از نزدیک جنگل شاه درخت احاطه شده بود که آن نامرئی شد مگر اینکه شما
در نزدیکی آن است.
آقای جاشوا پای دور در تنهایی و استقلال بودند که عزیز خود را به نقاشی
قلب گریزان از اجتماع. بعدازظهر جمعه به پایان رسید شغل خود را و
به Carmody به خانه رفت.
بلافاصله پس از خروج او ، خانم راشل Lynde راند ، از braved گل از
جاده ای کمتر از روی کنجکاوی به دیدن آنچه سالن شبیه کت جدید خود را از رنگ.
وقتی او گرد منحنی صنوبر او را دیدم.
بینایی تحت تاثیر قرار می گیرند خانم Lynde عجیب است. او کاهش یافته کمر برگزار شد ، دست او را ،
و گفت : "مشیت بخشنده!" او خیره شد که اگر او نمی تواند باور او
چشم.
سپس او تقریبا hysterically خندید. باید برخی از اشتباه... وجود دارد باید.
من می دانستم که این Pyes که یک ظرف غذا از چیزهایی را. "
خانم Lynde راند خانه ، ملاقات با چند نفر در جاده ها و توقف برای گفتن
آنها در مورد سالن. اخبار پرواز می خواهم مادهقابل.
گیلبرت Blythe ، پدیده هنگامی آشکار شد بیش از متن کتاب در خانه ، آن را از پسر بچه استخدام پدرش شنیده
در غروب ، با عجله و نفس نفس زنان به Gables سبز ، در راه توسط Fred رایت پیوست.
آنها دریافتند دیانا باری ، جین اندروز ، و آن شرلی ، ناامیدی انسان ، در
دروازه حیاط Gables سبز ، زیر درختان بید خزان بزرگ.
"درست است نه قطعا ، آن؟ بانگ زد :" گیلبرت.
پاسخ آن : "صحیح است" ، به دنبال مانند الهه شعر و موسیقی از تراژدی.
"خانم Lynde نامیده می شود در راه خود را از Carmody به من بگویید.
آه ، آن را به سادگی بسیار ناراحت کننده است! استفاده از تلاش در جهت بهبود
هر چیزی؟ "
"وحشتناک چیست؟ پرسید : الیور اسلون ، پس از رسیدن در این لحظه با یک جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه او
از شهر برای Marilla آورده است. "آیا شما نمی شنید؟ گفت :" جین wrathfully.
"خب ، به سادگی خود را در این...
جاشوا پای رفته است و رنگ آبی سالن به جای سبز... عمیق و درخشان
آبی ، سایه آنها برای چرخ دستی های نقاشی و wheelbarrows استفاده.
و خانم Lynde می گوید این شنیع ترین رنگ برای یک ساختمان ، به ویژه هنگامی که
همراه با یک سقف قرمز ، که او تا کنون شاهد یا تصور.
شما به سادگی می تواند زدم من با یک پر زمانی که من آن را شنیده است.
این دلخراش ، پس از همه دچار مشکل کرده ایم. "
"چگونه بر روی زمین می تواند چنین اشتباهی رخ داده؟ wailed :" دیانا.
سرزنش از این فاجعه بی رحم بود ، سرانجام به Pyes تنگ.
بهبود تصمیم گرفته بود برای استفاده از مورتن هریس رنگ و رنگ مورتن - هریس
قوطی با توجه به رنگ یک کارت شماره بود.
خریدار سایه خود را بر روی کارت را انتخاب و به سفارش تعداد همراه.
شماره 147 ، سایه ای از سبز مورد نظر بود و زمانی که آقای راجر پای کلمه را بشر برای
بهبود توسط پسر او ، جان آندرو ، که او با رفتن به شهر و رنگ خود را دریافت کنید
برای آنها ، بهبود اندرو جان گفت که به پدر خود را به دریافت 147.
جان اندرو همیشه averred که او چنین است ، اما آقای راجر پای stanchly اعلام کرد که
جان اندرو گفت او را 157 و ماده وجود دارد می ایستد به این روز است.
در آن شب بی میلی خالی در هر خانه Avonlea که در آن بهبود زندگی می کردند وجود دارد.
دل تنگی در Gables سبز شدید است که آن را فرو نشستن حتی دیوی بود.
آن گریستم و آرامش خواهد بود.
"من باید گریه ، حتی اگر من تقریبا هفده ، Marilla ،" او sobbed.
"این است تا mortifying. و آن را برای تلفن های موبایل ناقوس مرگ از ما
جامعه است.
ما فقط می خواهیم خارج از وجود خندید. "در زندگی ، به عنوان در خواب ، با این حال ، همه چیز
اغلب توسط contraries. مردم Avonlea خنده نیست ، آنها بودند
بیش از حد عصبانی.
پول خود را به رنگ سالن رفته بود و در نتیجه آنها خودشان احساس تلخی
توسط اشتباه آزرده است. خشم عمومی بر Pyes محور شده است.
راجر پای و جان اندرو ماده bungled بین آنها بود و برای جاشوا پای ،
او باید یک احمق به دنیا آمد مشکوک بود چیزی اشتباه وجود دارد و قوطی را در زمانی که او باز
و دیدم رنگ از رنگ است.
جاشوا پای ، هنگامی که در نتیجه بر animadverted ، retorted که طعم و مزه در رنگ های Avonlea
هیچ کسب و کار او ، هر آنچه که نظر شخصی خود ممکن است از او استخدام شده بود
رنگ به سالن ، در مورد آن به صحبت نیست ؛ و منظور او که پول خود را برای آن نوشته شده است.
بهبود پرداخت به او پول خود را در تلخی روح ، پس از مشاوره آقای
پیتر اسلون ، که یک دادرس بود.
"شما باید به آن پرداخت ،" پیتر به او گفت. شما نمی توانید نگه دارید و او را مسئول
اشتباه ، از او ادعا می کند به او گفته بود هرگز آنچه را که رنگ می شود قرار بود ، اما فقط
با توجه به قوطی و گفت : به جلو بروید.
اما سوزش شرم اتمام حجت و آن سالن قطعا نگاه افتضاح است. "
بهبود luckless انتظار می رود که Avonlea تعصب تر از همیشه خواهد بود
در برابر آنها ، اما در عوض ، همدردی عمومی در اطراف به نفع خود نوسان است.
مردم فکر می مشتاق ، مشتاق باند کمی که آنقدر سخت کار کرده بود
جسم خود را به شدت استفاده شده بود.
خانم Lynde به آنها گفت برای حفظ و نشان می دهد Pyes که واقعا وجود دارد مردم در
جهان است که می تواند چیزهایی بدون درهم و برهم کردن از آنها انجام دهید.
آقای سرگرد اسپنسر آنها کلمه ای که او را تمیز کردن تمام stumps همراه
جلوی جاده مزرعه اش و بذر آن را با چمن در هزینه خود و خانم
مشعر اسلون به نام یک روز در مدرسه
و از آن beckoned مرموزی به ایوان به او بگویم که اگر "Sassiety"
می خواست به ایجاد یک بستر گل شمعدانی در محل تقاطع در بهار آنها نیاز نمی شود
ترس از گاو او ، برای او که
حیوان غارتگری در داخل مرزهای امن نگهداری می شد.
حتی آقای هریسون chuckled اگر او chuckled در ، به طور خصوصی ، و همه همدردی بود
ظاهر.
"نباید از نظر دور ، آن. بیشتر رنگ ها محو زشت هر سال اما
آبی به عنوان زشت است به عنوان می توان آن را برای شروع ، بنابراین آن را ملزم به محو زیباتر است.
و سقف shingled و رنگ همه حق است.
مردمی قادر به نشستن در سالن پس از این خواهد شد بدون اینکه در بیرون درز.
شما انجام آنقدر به هر حال. "
"اما سالن Avonlea آبی خواهد شد به مثلی در همه شهرک های همسایه از
این بار ، گفت : "آن به تلخی. است و باید اعتراف که در آن بود.