Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 15
"سپس ما در بروید ، سفارت خود را بدانند ؛ که من می توانم ، با حدس آماده ، اعلام ، قبل از
فرانسوی صحبت می کنند یک کلمه از آن "-- پادشاه هنری V
چند موفقیت روز در میان محرومیت ، داد و بیداد ، و خطرات ناشی از تصویب شد
محاصره ، که شدیدا توسط قدرت ، فشرده بود ، در مقابل که رویکرد مونرو
صاحب به هیچ وجه صالح مقاومت.
اگر وب ظاهر شد ، با ارتش خود را ، که در بانک ها از وضع به slumbering
هادسون ، کاملا فراموش کرده بودم تنگه هرمز را که هموطنان خود را کاهش می یابد.
مونتکالم جنگل بارکشی با وحشی او ، هر فریاد زدن و پر کرده بود
فریاد از آنها زنگ زد از طریق اردویی بریتانیا ، سرد قلب مردان که
در حال حاضر شدند ، اما بیش از حد دفع گردد تا خطر بزرگ است.
نمی کنم ، با این حال ، با محاصره است.
انیمیشن توسط عبارت و نمونه هایی از رهبران خود را تحریک ، آنها تا به حال
شجاعت آنها و حفظ شهرت باستانی خود ، با تعصب که به
عدالت به شخصیت استرن از فرمانده خود.
همانطور که اگر با کار پر زحمت از راه پیما از طریق بیابان راضی به برخورد او
دشمن ، کلی به فرانسه ، هر چند از مهارت های مورد تایید ، برای به دست گرفتن مورد غفلت قرار گرفته بود.
مجاور کوه ها ، از چه رو محاصره
ممکن است با مصونیت از مجازات شده اند نابود ، و که در جنگ های مدرن
کشور ، که نبوده است برای یک ساعت غفلت است.
این نوع از تحقیر برای شخصیتهای برجسته ، و یا به جای ترس از کار صعودی
آنها ، ممکن است ضعف حمله پی در پی از جنگ از آن دوره نامیده می شوند.
در سادگی از رقابت های هند نشات گرفته است ، که در آن ، از طبیعت
مبارزه ، و تراکم جنگل ها ، قلعه نادر است ، و
بعد توپخانه به بی فایده.
بیدقتی engendered شده توسط این کاربرد فرود حتی به جنگ انقلاب
و از دست رفته آمریکا قلعه مهم Ticonderoga باز کردن راه را برای ارتش
از Burgoyne به آنچه شد و سپس اغوش حمل کردن از کشور.
نگاه ما در این جهل ، یا شیفتگی ، هر کدام ممکن است به نام ،
با تعجب ، دانستن است که غفلت از علو ، مشکلات که ، مانند کسانی که از
کوه تمرد ، بسیار شده اند
اغراق آمیز ، در حال حاضر ، ثابت منجر به مرگ به شهرت
مهندس که آثار در پایگاه ایشان برنامه ریزی شده بودند ، یا به آن به طور کلی که بسیاری
آن دفاع از آنها را.
توریستی ، وسواسی ، یا آماتور از زیباییهای طبیعت ، که در
قطار از او چهار در دست ، در حال حاضر از طریق صحنه است که ما تلاش کرده اند به رول
توصیف ، در تلاش اطلاعات ، بهداشت ،
لذت ، یا شناور به طور پیوسته به سوی جسم خود را در آن آب مصنوعی که
بدیهی است در اواخر تحت دولت از یک دولتمرد (پانوشت فنر
د ویت کلینتون ، که فرماندار نیویورک در سال 1828 درگذشت.)
که جرات به سهام از شخصیت های سیاسی خود را در مورد این مسئله خطرناک است ، نه به
فرض کنید که اجداد خود را صرف آن تپه ، و یا تلاش با جریان های مشابه
با امکانات برابر است.
حمل و نقل اسلحه تک سنگین اغلب به پیروزی برابر در نظر گرفته شد
به دست آورده ، اگر خوشبختانه ، مشکلات تصویب آن را از که تا کنون از هم جدا نمی
همزمان لازم آن ، مهمات ،
به بیش از یک لوله بی فایده آهن سنگین رندر.
شر از این حالت از چیزهایی به شدت در سرنوشت مصمم فشرده
اسکاتلندی که در حال حاضر دفاع از ویلیام هنری.
اگرچه دشمن خود را نادیده گرفته تپه ، او باتری های خود را با قضاوت کاشته بود
در دشت ، و باعث با قدرت و مهارت آنها را به خدمت کرده باشد.
در مقابل این هجوم ، محاصره تنها می تواند ناقص و عجولانه در مخالفت با
آماده سازی قلعه در بیابان.
آن را در بعد از ظهر روز پنجم محاصره بود ، و چهارم خود را
خدمات Heyward عمده سود در آن است ، که مذاکره درباره صلح موقت که تنها مورد ضرب و شتم شده بود ، توسط
با تعمیر به ramparts یکی از
استحکامات آب ، تنفس هوای سرد از دریاچه ، و از یک نظرسنجی در
پیشرفت محاصره.
او به تنهایی ، اگر نگهبان انفرادی که گام ماهور به استثنای شود ، برای
artillerists نیز با تعلیق موقت دشوار خود را به سود عجله کرده بود
وظایف.
شب آرام و لذتبخش و هوا نور را از آب زلال تازه بود و
تسلی بخش است.
این به نظر می رسید به عنوان اگر با ختم غرش توپخانه و غوطه وری
شات ، طبیعت نیز توقیف شده بود لحظه به فرض خفیف ترین خود ترین و فریبنده
تشکیل می دهد.
خورشید ریخت پایین شکوه فراق خود را بر روی صحنه ، بدون ظلم و ستم از کسانی که
اشعه شدید که متعلق به آب و هوا و فصل است.
کوه ها نگاه سبز و تازه ، و دوست داشتنی ، با نور خفیف تر خو ، و یا
نرم در سایه ، به عنوان بخارات نازک شناور بین آنها و خورشید است.
جزایر متعدد استراحت در اغوش حمل کردن از Horican ، برخی از کم و گود رفته ، تا اگر
جاسازی شده در آب ، و دیگران ظاهر می شود در مورد این عنصر شناور در
hillocks کمی از مخمل سبز ، در میان
که ماهیگیران از ارتش beleaguering مسالمت آمیز rowed skiffs آنها ، و یا
در زمان استراحت در آینه شیشه ای در پیگیری آرام اشتغال آنها شناور است.
صحنه در یک بار متحرک و هنوز هم و حساب شده بود.
تمام آنچه که مربوط به طبیعت بود شیرین ، و یا به سادگی بزرگ ، در حالی که آن دسته از قطعات که
بستگی به خلق و خوی و حرکات انسان زنده و بازیگوش بود.
دو پرچم بی عیب کوچک در خارج از کشور ، یکی در یک زاویه برجسته از قلعه ، و
نماد از حقیقت که دیگر بر روی باتری های پیشرفته از besiegers
، وجود داشته است نه تنها به اعمال است ، اما این امر می
به نظر می رسد ، نیز به دشمنی از رزمندگان.
در پشت این دوباره وضع روانیش ، به شدت باز و بسته شدن در چین ابریشمی ، رقیب
استانداردهای انگلستان و فرانسه.
صد گی و ناشی از بی فکری فرانسوی جوان بودند به رسم یک شبکه به زبر است
ساحل ، در درون مجاورت خطرناک توپ عبوس اما خاموش قلعه ، در حالی که
کوه شرقی ارسال به عقب
فریاد بلند و نشاط همجنس گرا است که با حضور ورزشی خود.
برخی از این بیماران عجله مشتاقانه برای لذت بردن از بازی های آبزی دریاچه ، و دیگران شد
در حال حاضر زحمتکش راه خود را تا تپه های همجوار ، با بی قراری
کنجکاوی از ملت خود.
تمام این ورزش و تحصیل ، کسانی که از دشمن که تماشا محاصره شده است ، و
محاصره خود شدند ، با این حال ، صرفا بیکار هر چند همدردی تماشاگران.
اینجا و آنجا کارگران اعتصابی بود ، در واقع ، افزایش یک آهنگ و یا مخلوط در رقص ، که تا به حال
کشیده وحشی تاریک در اطراف آنها ، از محل استراحت خود را در جنگل.
به طور خلاصه ، همه چیز به تن و نه به ظاهر از یک روز از لذت ، نسبت به
ساعت از خطرات و کار پر زحمت یک جنگ خونین و کینه جو سرقت رفته است.
دانکن ایستاده بود در نگرش غرق در افکار بود ، فکر این صحنه چند دقیقه ،
زمانی که چشم خود را در مقابل سالی پورت شیب در حال حاضر
ذکر شده توسط صدای رد پای نزدیک شده است.
او به زاویه سنگر و استحکامات می رفتند ، و طلایه دار پیشرفت مشهود ، تحت
بازداشت یک افسر فرانسوی ، به بدن از قلعه.
لقاء Hawkeye نحیف و careworn و هوا خود را نژند ، به عنوان اینکه
او عمیق ترین تخریب در داشتن به قدرت دشمنان خود را افتاده احساس می شود.
او بدون سلاح مورد علاقه اش بود ، و سلاح های خود را حتی در پشت او موظف بودند با
صندل سبک ، ساخته شده از پوست گوزن.
ورود پرچم ها به صورت پوشش رسولان احضار ، رخ داده بود به طوری
اغلب از اواخر ، که هنگامی که Heyward برای اولین بار نگاه بی دقتی خود را در این گروه انداخت ، او
انتظار می رود برای دیدن یکی دیگر از افسران
دشمن ، اتهام یک دفتر مشابه اما لحظه او به رسمیت شناخته شده بلند قد
شخص و هنوز هم محکم هر چند ویژگی های سربزیری از دوست خود ، جنگلبان ، او
آغاز شده با تعجب ، و تبدیل به
فرود از سنگر و استحکامات را در اغوش حمل کردن از کار.
صداها از صداهای دیگر ، با این حال ، گرفتار توجه خود را ، و برای یک لحظه او را باعث
هدف خود را فراموش کرده ام.
در زاویه داخلی تپه او را ملاقات خواهران ، راه رفتن در طول نرده در
جستجو ، مانند خود ، از هوا و امداد رسانی را از حبس است.
آنها از آن لحظه دردناک زمانی که او آنها را بر روی دشت خلوت ملاقات کرده بود ، تنها به
تضمین و تایید ایمنی آنها.
او به از آنها را با دقت فرسوده و خسته با خستگی تقسیم کرده بود ، او در حال حاضر آنها را دیدم
تجدید و شکوفه دهی ، هر چند ترسو و مضطرب.
تحت چنین انگیزه آن خواهد شد جای تعجب نیست که مرد جوان از دست رفته دید برای آرمان
زمان ، از اشیاء دیگر به منظور پرداختن به آنها را.
او بود ، با این حال ، پیش بینی شده توسط صدای آلیس صاف و ساده و جوان است.
"آه! جبار تو! تو شوالیه بی وفا! که ترک damsels خود را در همان
لیست ها ، "او گریه" در اینجا ما شده روز ، نه ، سن ، انتظار شما را در پاهای ما ،
درخواست رحمت و فراموشی از خود را
ترسو پسرفت ، و یا من و نه باید ، می گویند backrunning -- برای همانا شما در مورد فرار کرد
شیوه ای که هیچ گوزن زده ، به عنوان یک دوست ارزشمند ما طلایه دار می گویند ، می تواند برابر! "
"شما می دانید که آلیس به معنی تشکر ما و برکت ما ، افزود :" قلمزن و بیشتر
کورا اندیشمندانه.
"در حقیقت ، ما تعجب که چرا شما را سختگیرانه باید از خود غایب
محل که در آن قدردانی از دختران ممکن است حمایت از مادر دریافت خواهید کرد
با تشکر. "
«پدر خود می تواند شما را ، به که ، هر چند غایب از حضور شما ، من
نشده است در مجموع از ایمنی خود را فراموشکار ، بازگشت : "مرد جوان"
تسلط روستا واقع در انجا کلبه "
با اشاره به اردوگاه همسایه مستحکمتر میکند "بوده است کاملا مورد مناقشه و او که
نگه می دارد آن است که مطمئن از این قلعه برخوردار شود ، و که که در آن وجود دارد.
روز و شب من تمام شده است منتقل شود از آنجایی که ما از هم جدا ، چون من فکر کردم
که این وظیفه به نام من به انطرف.
اما ، "او ، با هوا از غم وغصه اضافه شده ، که او تلاش ، هر چند ناموفق ،
برای پنهان ، "من شده بود آگاه باشند که آنچه که من پس از آن معتقد به انجام یک سرباز می تواند
بنابراین تفسیر ، شرم می شده اند به لیستی از دلایل اضافه شده است. "
"Heyward!
دانکن! بانگ زد : "آلیس ، خم شدن به جلو به خواندن نیمه برطرف لقاء او ، تا زمانی که
قفل مو طلایی خود استراحت بر روی گونه برافروخته او ، و تقریبا پنهان
پاره که به چشم او آغاز شده بود ، "آیا من
فکر می کنم این زبان بیکار من بود به شما pained ، من آن را برای همیشه لطفا برای خاموش کردن.
کورا می توان گفت ، اگر کورا ، چگونه عادلانه ما باارزش خدمات خود را ، و تا چه عمقی --
به حال تقریبا گفت ، ملتهب -- قدردانی ما است ".
"و کورا گواهی حقیقت از این؟" گریه دانکن ، درد و رنج به ابر
از لقاء او با لبخند از لذت باز تعقیب است.
"چه می گوید قلمزن خواهر ما؟
آیا او پیدا کردن بهانه ای برای غفلت از شوالیه در وظیفه یک سرباز؟ "
کورا هیچ پاسخ فوری ساخته شده ، اما صورت خود را نسبت به آب تبدیل شده ، تا اگر به دنبال در
ورق Horican.
هنگامی که او خم چشم های تاریک خود را بر روی مرد جوان ، آنها هنوز با پر
بیان غم و اندوه است که در یک بار سوار هر فکر ، اما که از اشتیاق نوع
از ذهن خود.
"شما به خوبی مشخص نیستند ، عزیزترین خانم مونرو" او گفت ، "ما trifled در حالی که شما
در رنج می برند! "" تیس "هیچ چیز" او جواب داد ، امتناع او
پشتیبانی با ذخیره زنانه.
"که من می توانم از سمت آفتابی تصویری از زندگی را نمی بینم ، مانند این بی هنر است ، اما
سرسخت علاقه مندان ، "او اضافه کرد ، تخمگذار دست خود را به آرامی ، اما محبت ، در
بازوی خواهرش ، "مجازات است.
تجربه ، و ، شاید ، بدبختی از طبیعت من است.
نگاه کنید به : "او ادامه داد ، تا اگر مصمم به لرزش معلولیت نیست ، در حس وظیفه ؛
«نگاه در اطراف شما ، Heyward عمده ، و به من بگویید چشم انداز این کار را برای دختر
یک سرباز بزرگترین شادی است که افتخار او و شهرت نظامی خود است. "
«نه باید و نه باید با شرایطی که او تا به حال لکه دار هیچ
کنترل ، "دانکن به گرمی پاسخ داد.
"اما کلمات خود را به من به خاطر به وظیفه خود من است. من در حال حاضر به پدر متعارف وخوش زبان درپیش زنان خود را ، برای شنیدن
عزم خود را در مسائل مربوط به آخرین لحظه به دفاع.
خدا نگهدار شما در هر ثروت ، شریف -- کورا -- ممکن است و باید با شما تماس ".
او رک و پوست کنده به او دست خود را ، هر چند لب او را quivered ، و گونه او را به تدریج
از رنگ پریدگی ashly شد.
"در هر ثروت ، من می دانم شما خواهد شد زینت و افتخار به جنس خود.
آلیس ، خدا نگهدار "-- صدای خود را از تحسین به حساسیت تغییر --" خدا نگهدار ، آلیس ، ما
باید به زودی دوباره ملاقات ، به عنوان فاتحان ، به من اعتماد ، و در میان rejoicings "!
بدون انتظار برای جواب از دو مرد جوان خود را پایین پوشیده از چمن انداخت
مراحل سنگر و استحکامات ، و سرعت در حال حرکت در سراسر مراسم رژه ، او به سرعت در
حضور پدر خود.
مونرو بود به قدم زدن آپارتمان های باریک خود را با هوا مختل شده و گام های غول پیکر را به عنوان
دانکن وارد شده است.
او گفت : "شما باید پیش بینی خواسته های من ، Heyward سرگرد" ، "من در مورد به درخواست
این به نفع ".
"من متاسفم برای دیدن آقا ، که رسول من تا به گرمی توصیه می شود در بازگشت
حضانت از فرانسه! من امیدوارم که هیچ دلیلی برای بی اعتمادی او وجود دارد
بازگشت مونرو : "راحت و کاربر پسند' تفنگ طولانی است به خوبی به من شناخته شده "،" و بالاتر از
سوء ظن ، هر چند معمول خود را از بخت خوب به نظر می رسد ، در گذشته ، به شکست خورده اند.
مونتکالم به او کردم ، و او با ادب ملعون و مطرود ملت خود ، او را فرستاده است
با داستان ، مغموم از "دانستن اینکه چگونه می توانم ارزش هموطنان ، او نمی تواند فکر می کنم از
حفظ او. "
راه Jesuitical که یکی از مهمترین دانکن Heyward در گفتن یک مرد او
بدبختیهای! "" اما به طور کلی و یاری کردن او؟ "
"آیا آنچه نگاه به جنوب را به عنوان نویسنده وارد ، و آنچه آنها را نمی بینم؟" قدیمی گفت :
سرباز ، خنده تلخی است.
"حوت! بوق زدن! شما یک پسر بی تاب ، سر ، و می تواند اوقات فراغت آقایان را نمی دهد
مارس خود! ":" آنها می آیند ، و سپس؟
طلایه دار گفته است به همان اندازه؟ "
"وقتی؟ و چه راه؟ برای استدلال کننده موشکاف است حذف شده تا به من بگویید این.
نامه وجود دارد ، به نظر می رسد ، بیش از حد و است که تنها سازگار.
ماده.
برای توجه مرسوم مارکی خود را از مونتکالم -- من به من حکم ، دانکن ،
که او Lothian marquisates چنین یک دوجین بخرم؟ -- اما اگر خبر نامه
بد شد ، شرافت این فرانسوی
مسیو قطعا او را به اجازه آن را می دانم ما وادار. "
"او این نامه را حفظ می کند ، سپس ، در حالی که او در رسول به انتشار؟"
AY ، که به او می کند ، و همه برای به خاطر آنچه با شما تماس خود bonhommie 'من
سرمایه گذاری ، در صورتی که حقیقت شناخته می شد ، و پدر بزرگ هموطنان تدریس اصیل
علم رقص. "
"اما آنچه می گوید طلایه دار است؟ او چشم و گوش و زبان است.
گزارش شفاهی او را؟ "
"آه! آقا ، او در اندامهای طبیعی است که مایل نیست ، و او آزاد است که به همه است که او
دیده و شنیده است.
مقدار کل این قلعه از عظمت خود را در بانک وجود دارد
هادسون ، به نام ادوارد ، به افتخار بخشنده حضرت والا یورک ، شما بدانید و
آن را به خوبی با مردان مسلح پر شده است ، مانند کار باید باشد. "
اما هیچ جنبشی وجود دارد ، هیچ نشانه ای از هر گونه قصد پیشبرد به تسکین ما؟ "
"رژه صبح و شب وجود دارد ، و هنگامی که یکی از استانی
loons -- you'll می دانید ، دانکن ، شما نیم خودتان اسکاتلندی -- هنگامی که یکی از آنها کاهش یافته است
پودر خود را بر porretch خود ، اگر آن را لمس زغال ، آن را فقط سوخته! "
در آن زمان ، به طور ناگهانی تغییر تلخ ، شیوه ای طعنه امیز او ، به یک گور بیشتر و
متفکرانه ، او ادامه داد : "و هنوز ممکن است ، وجود دارد و باید باشد ، چیزی در آن
نامه خواهد بود که آن را به خوبی بدانند! "
"تصمیم گیری ما باید سریع می شود ، گفت :" دانکن ، availing کمال مسرت خود را از این
تغییر از طنز ، به اشیاء مهم تر از مصاحبه خود را فشار دهید ، "من
نمی تواند پنهان از شما ، آقا ، که اردوگاه
بسیار دیگر قابل تصرف نخواهد بود و من متاسفم برای اضافه کردن ، که همه چیز به نظر می رسد بهتر
در دژ ، بیش از نیمی از اسلحه bursted ".
و چگونه باید آن را در غیر این صورت؟
برخی از پایین دریاچه صید می شد و برخی از آنها زنگ زدن در جنگل از سال شده است
کشف کشور و برخی از آنها در تمام اسلحه هرگز -- privateersmen صرف
اسباب!
آیا شما فکر می کنید ، آقا ، شما می توانید Woolwich وارن در میان یک بیابان ، سه
هزار مایل از بریتانیا؟ "
"دیوار فاسد شده در مورد گوش ما ، و مفاد شروع به شکست ما ، ادامه داد :"
Heyward ، بدون در خصوص انفجار جدیدی از خشم ؛ "حتی مردان نشان می دهد نشانه هایی از
نارضایتی و آلارم. "
"Heyward عمده ، گفت :" مونرو ، عطف به از همکاران جوان خود را با شأن و منزلت او
سال و رتبه برتر ؛ "من باید اعلیحضرت برای نیم قرن خدمت کرده است ، و
این موهای خاکستری بیهوده ، به دست آورده بودند من
نادان همه به شما می گویند ، و از ماهیت فشار شرایط ما ؛
هنوز هم ، همه چیز با توجه به افتخار سلاح پادشاه وجود دارد ، و چیزی برای
خودمان.
در حالی که امید به یاری وجود دارد ، این قلعه به شما من دفاع ، هر چند آن را به
انجام شده با سنگریزه های جمع آوری شده در ساحل دریاچه.
این دید این نامه مشخص نیست ، بنابراین ، که ما می خواهیم ، که ممکن است ما می دانیم
نیات شما مرد ارل از Loudon ، در میان ما به عنوان جانشین خود باقی مانده است. "
"و می تواند از خدمات در این موضوع باشد؟"
"آقا ، شما می توانید این دو خودرو به مونتکالم ، علاوه بر به civilities دیگر او ،
دعوت من به مصاحبه شخصی بین آثار و اردوگاه خود را در نظم ، به عنوان او
می گوید ، برای انتقال برخی از اطلاعات اضافی.
در حال حاضر ، من فکر می کنم آن خواهد بود عاقل برای نشان دادن هر گونه اندیشه ناروا به او را ملاقات کند ، و من
نظر شما استخدام ، افسر از مقام ، به عنوان جانشین من ، برای آن را اما بد جور بودن
با افتخار اسکاتلند به آن می شود
یکی از آقایان او گفت : در تمدن بومی هر کشور دیگری outdone
روی زمین است. "
بدون فرض کار بیش از حد لزوم از ورود به بحث در مورد
شایستگی های مقایسه ای از حسن نیت ارائه میدهد ملی ، دانکن خوش assented به عرضه
محل جانبازان در مصاحبه نزدیک.
ارتباط طولانی و محرمانه در حال حاضر موفق ، که در طی آن مرد جوان
برخی از بینش اضافی به وظیفه خود دریافت کرد ، از تجربه و بومی
زیرکی از فرمانده خود ، و پس از آن سابق در زمان مرخصی او.
همانطور که دانکن تنها می تواند به عنوان نماینده فرمانده عمل کند
قلعه ، مراسم که باید همراه جلسه ای بین سران
نیروهای جانبی ، البته ، توزیع شد.
هنوز هم با وجود آتش بس ، و با رول و ضرب و شتم از درام (drum) و تحت پوشش توسط
پرچم سفید ، کمی دانکن چپ سالی پورت ، ظرف مدت ده دقیقه پس از او
دستورالعمل آمد ، پایان یافت.
او توسط افسر فرانسوی در پیش با تشریفات معمول را دریافت ، و
فورا به خیمه دور از سرباز مشهور که منجر همراه
نیروهای فرانسه.
ژنرال دشمن رسول جوان ، احاطه شده توسط خود را
ماموران اصلی ، و توسط یک گروه سبزه رو از روسای بومی ، که او را پس از به حال
به این زمینه با جنگجویان قبایل متعدد خود است.
Heyward کوتاه متوقف شد ، هنگامی که در یک نظر اجمالی چشمان او به سرعت بر گروه تاریک
دوم ، او مشهود لقاء بدخیم Magua ، در مورد او را با آرامش ، اما
توجه عبوس که مشخص بیان که وحشیانه ظریف.
اندکی تعجب از تعجب حتی از لب مرد جوان پشت سر هم ، اما
بلافاصله ، recollecting ماموریت خود ، و حضور او که در آن ایستاده بود ، او را سرکوب
هر ظاهر از احساسات ، و تبدیل به
رهبر خصمانه ، که در حال حاضر پیشرفته بود و یک گام به او را دریافت.
مارکی مونتکالم ، در دوره ای که ما می نویسیم ، در گل خود را
سن ، و ، در آن ممکن است ، در اوج ثروت خود افزوده است.
اما حتی در آن وضعیت دلخواهی ، او خوش برخورد ، و به همان اندازه برای او تشکر شده است
توجه به فرم از حسن نیت ارائه میدهد ، و برای آن شجاعت جوانمرد که تنها دو
سال های کوتاه پس از آن ، او را ناشی از به دور انداختن زندگی خود را بر روی دشت ابراهیم.
دانکن ، در چرخش چشمان خود را از بیان بدخواهانه از Magua ، رنج می برد آنها را به استراحت
با لذت لبخند زدن و ویژگی های جلا ، و هوا نجیب نظامی ،
ژنرال فرانسوی.
"موسیو ، گفت :" دوم ، "j'ai beaucoup د plaisir -- مقام -- OU EST CET interprete"
"قیم crois ، مسیو ، qu'il NE necessaire پاس از کار افتاده ،" Heyward به میزان متوسطی پاسخ "قیم
parle peu فرانسه سازمان ملل متحد است. "
"آه! j'en suis bien aise ، گفت : "مونتکالم ، مصرف دانکن خودمانی بازو و
پیشرو او را به عمق خیمه ، از کمی از گوش رس ؛ "قیم deteste CES fripons لا ؛
NE SAIT jamais سور پای quel در EST avec eux.
EH ، bien! مسیو ، "او ادامه داد : هنوز هم به زبان فرانسه سخن می گفت ،" هر چند که من باید
شده است افتخار دریافت فرمانده شما ، من بسیار خوشحالم که او دیده است مناسب برای
استخدام افسر بنابراین تشخیص و
که من مطمئن هستم ، آنقدر مهربان ، به عنوان خودتان است. "
دانکن پایین متمایل است ، خوشحال با تعریف ، به رغم ترین قهرمانانه
تصمیم به رنج می برند هیچ استادی به جذبه او را به فراموشی.
علاقه شاهزاده او و مونتکالم ، پس از
مکث از یک لحظه ، تا اگر برای جمع آوری افکار خود ، اقدام :
"فرمانده شما مرد شجاعی است ، و واجد شرایط برای دفع حمله من است.
Mais ، ارباب ، نه زمان برای شروع را به وکیل بیشتر از انسانیت است ، و کمتر از
شجاعت شما؟ به عنوان یکی به شدت مشخصه قهرمان
از سوی دیگر. "
بازگشت دانکن : "ما در نظر کیفیت به عنوان جدایی ناپذیر" ، لبخند ، "اما در حالی که ما
پیدا کردن در قدرت عالیجناب هر انگیزه به تحریک یکی از ، ما می توانیم ، به عنوان
با این حال ، هیچ فراخوانی خاص برای اعمال دیگر است. "
مونتکالم ، در نوبت خود ، کمی متمایل است ، اما آن را با هوا یک مرد بیش از حد تمرین بود
به یاد داشته باشید زبان چاپلوسی است.
پس از غرق در افکار یک لحظه ، او افزود : "این امکان وجود دارد عینک من اند فریب
من و که آثار خود را مقاومت در برابر توپ ما را بهتر از من تا به حال قرار است.
نیروی ما می دانید؟ "
"حساب های ما متفاوت است ، دانکن ، سردستی گفت :" بالاترین ، با این حال است ، نه
بیش از بیست هزار مرد. "
فرانسوی بیت لب خود ، و محکم چشمان او کاملا از سوی دیگر اگر به خواندن خود را
افکار و پس از آن ، با آمادگی عجیب و غریب به خود ، او ادامه داد ، تا اگر assenting
از شمارش که کاملا دو برابر ارتش خود را به حقیقت :
"این یک تعریف ضعیف به هوشیاری سربازان ما ، مسیو است که ، آیا آنچه را که ما
به تعداد ما ، هرگز نمی تواند پنهان.
اگر آن را که باید انجام شود در همه ، یکی را بر این باورند که ممکن است در این جنگل موفق است.
اگر چه شما به آن فکر می کنم خیلی زود به گوش دادن به تماس از بشریت ، "او اضافه کرد ، لبخند
از روی شیطنت ، "من ممکن است به این باور است که دلاوری را فراموش نکرده توسط یک خیلی جوان مجاز
به عنوان خودتان.
دختران فرمانده ، من یاد می گیرند ، به قلعه گذشته از آن بود
سرمایه گذاری؟ "
"درست است آقا ، اما ، تا به دور از تضعیف تلاش های ما ، به مجموعه ما
نمونه ای از شجاعت در شکیبایی خود را.
چیزی جز قطعنامه لازم جهت دفع یک سرباز را به عنوان د م انجام
مونتکالم ، من خرسند به پاسخگویی به دفاع از ویلیام هنری به بزرگان از کسانی که اعتماد
خانمها. "
"ما باید عاقلانه احکام حقوقی در قوانین Salique ما ، که می گوید ،" تاج فرانسه
باید لانس را به 'زن را تنزل هرگز ، گفت :" مونتکالم ، خشگی ، و با
کمی بزرگ منشی ، اما بلافاصله افزود : با
هوا سابق فرانک و آسان خود : "به عنوان کیفیت nobler ارثی است ، من می توانم
به راحتی اعتبار شما ، هر چند ، همانطور که قبلا گفتم ، شجاعت محدودیت های آن ، و
بشریت باید فراموش می شود.
من اعتماد ، آقا ، شما آمده است که مجاز به تسلیم جای درمان؟ "
"عالیجناب دفاع ما ضعیف به این باور اندازه گیری
لازم است؟ "
"من با عرض پوزش باید به دفاع طولانی در چنین شیوه ای را به تحریک
دوستان قرمز من وجود دارد ، ادامه داد مونتکالم ، نظر اجمالی چشم خود را در گروهی از قبر و
سرخپوستان ، توجه ، بدون پرداختن به
سوال دیگری ؛ "برای من خیلی دشوار است ، حتی در حال حاضر ، آنها را محدود به کاربرد
جنگ است. "
Heyward سکوت بود ، برای خاطراتی دردناک از خطرات پس از او تا به حال
به تازگی موفق به فرار آمد بیش از ذهن خود به یاد می آورد ، و تصاویری از آن دفاع
موجوداتی که در تمام رنج های خود را به اشتراک گذاشته شده بود.
"CES اقایان لا ، گفت :" مونتکالم ، پس این مزیت که او
تصور او تا به حال به دست آورد ، "سخت ترین زمانی که بافل ، و آن است
غیر ضروری را به شما با آنچه بگویید
مشکل داده شده توسط آنها در خشم خود را مهار.
EH bien ، آقا! باید از اصطلاحات ما صحبت می کنند؟ "
"من از ترس جناب شما شده است را به عنوان قدرت ویلیام هنری فریب و
منابع پادگان آن! "
"من قبل از کبک نمی شنبه ، اما کار ساز است که توسط دفاع بیست
سه صد مردان متعارف وخوش زبان درپیش زنان ، "پاسخ موجز بود.
"تپه خاکی ، مطمئنا -- و نه آنها بر روی سنگ کیپ الماس نشسته ؛
اما آنها در آن ساحل که ثابت مخرب به Dieskau و ارتش او ایستاده اند.
نیز وجود دارد یک نیروی قدرتمند درون راهپیمایی چند ساعت از ما ، که ما آن را بر حساب
به عنوان بخشی از وسایل ما. "
: «حدود شش یا هشت هزار مرد ، بازگشت مونتکالم ، با بی تفاوتی بسیار آشکار ،
"آنها رهبر خود را عالمانه ، قضات را برای امن تر در آثار خود نسبت به در این زمینه است."
در حال حاضر به نوبه خود Heyward به گاز لب خود را با ازار به عنوان دیگر تا خونسردی
اشاره به یک نیروی که مرد جوان می دانست به مبالغهشده.
هر دو در حالی که کمی در سکوت ، هنگامی که مونتکالم تجدید گفتگو ، در راه mused در
که نشان داد او معتقد است که دیدار از مهمان خود را فقط به پیشنهاد از لحاظ
تسلیم.
از سوی دیگر ، Heyward شروع به پرتاب مشوق های گوناگون در راه فرانسه
به طور کلی ، خیانت کشفیات او از طریق نامه ره به حال ساخته شده.
استادی از نه ، با این حال ، موفق شد و پس از طولانی و
مصاحبه بی ثمر ، دانکن در زمان مرخصی خود ، مساعد با نظر تحت تاثیر قرار
حسن نیت ارائه میدهد و استعداد دشمن
کاپیتان ، بلکه به عنوان نادان از آنچه او به یادگیری به عنوان زمانی که او وارد آمد.
مونتکالم او را تا آنجا به عنوان ورودی خیمه ، به دنبال تجدید او
دعوت نامه به فرمانده دژ به او یک نشست فوری در
زمین باز بین دو ارتش.
آنها از هم جدا شده وجود دارد ، و دانکن به ارسال پیشرفته از فرانسه بازگشت ،
همراه مانند قبل ، از چه رو او فورا به قلعه اقدام ، و چهارم
از فرمانده خود است.