Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XIII
من
این تصادف بود که بابیت بود فرصت خود را به آدرس SAREB
SAREB ، به عنوان اعضای آن به نام ، با اشتیاق جهانی برای
مرموز و مهم ، صدایی حرف اول ،
سازمان کارگزاران و انجمن ایالتی انجمن املاک و مستغلات
اپراتورهای.
برای برگزاری مجمع سالانه خود را در پادشاه ، رقیب اصلی در میان اوج
شهرستانها از دولت.
بابیت نماینده رسمی ؛ دیگر Rountree سیسیل ، آنها بابیت تحسین بود
برای ساختمان picaresque بازار مسکن به خود ، و متنفر برای موقعیت اجتماعی خود را ، برای
حضور در باهوش ترین رقص بر روی خط الراس سلطنتی.
Rountree رئیس برنامه کمیته کنوانسیون بود.
بابیت بود growled ، به او ، "باعث شده راه این پزشکان و profs خسته و
واعظان بر جای بودن قرار داده است 'مردان حرفه ای است."
مسکن خوب ، به دانش بیشتر و نکته بینی نسبت به هر یک از 'EM است."
"راست شما!
من می گویم : چرا که به یک مقاله شما را ، و هدیه دادن آن در SAREB "؟
پیشنهاد Rountree.
"خب ، اگر آن را به شما در ساخت این برنامه کمک کند -- به شما بگویم : من به آن نگاه
این است : مقام اول ، ما باید به اصرار که مردمی با ما تماس بگیرید realtors 'و نه
'واقعی املاک و مردان است.'
صداها بیشتر مانند یک حرفه reg'lar. مقام دوم -- آنچه در آن است متمایز
حرفه از صرف تجارت ، کسب و کار ، و یا اشغال؟
آنچه در آن است؟
چرا ، آن را به خدمات عمومی و مهارت ، مهارت آموزش دیده ، و دانش و ،
خدای من ، همه که ، در حالی که یک شخص است که صرفا می رود که برای جک ، به نظر او هرگز
خدمات عمومی و مهارت آموزش دیده و به همین ترتیب.
در حال حاضر به عنوان حرفه ای -- "" و نه!
این کاملا قلدر!
کاملا خیلی خوب! در حال حاضر آن را به شما نوشتن در یک مقاله ، گفت : "
Rountree ، به عنوان او به سرعت در حال نقل مکان کرد و بصورتی پایدار و محکم دور.
II
با این حال به کارگر ادبی تبلیغات و مکاتبات عادت کرده اند ،
بابیت در عصر نگران بود زمانی که او نشستم به آماده سازی کاغذ که می تواند
ده دقیقه کامل را بخوانید.
او گذاشته پانزده درصد مدارس ورزش کتاب های تاشو همسرش
دوخت جدول ، راه اندازی برای این رویداد در اتاق نشیمن.
خانواده را به سکوت شده بود bullied در ورونا و تد درخواست
ناپدید می شوند ، و Tinka تهدید با "اگر من شنیدن آن صدا از شما -- اگر شما سروصدا راه انداختن
برای یک لیوان آب یکی هم انفرادی تک -- شما بهتر ، نیست که همه "!
خانم بابیت توسط پیانو نشسته ، لباس شب و زل زده با احترام در حالی که
بابیت در کتاب های ورزش را نوشت ، به wiggling موزون و squeaking از
دوخت و جدول.
هنگامی که او گل رز ، مرطوب و متلاطم و گلو او را از سیگار گرد و خاکی ، او شگفت زده ،
"من نمی بینیم چگونه شما می توانید فقط نشستن را تشکیل می دهند و کارهای درست را از سر خود!"
"اوه ، این آموزش در تخیل سازنده است که یک شخص می شود در مدرن
زندگی کسب و کار است. "او هفت صفحه نوشته شده بود ، از چه چیز
صفحه اول مجموعه چهارم :
{تصویر سازی حذف : متشکل از خطی که چندین و "(1) حرفه ای (2) نه فقط
تجارت محذوف (3) مهارت و دیدگاه ها (3) Shd توان به نام "مسکن" و نه فقط واقعی EST
مرد "}
صفحه شش تن دیگر شد و نه مثل اول.
او به مدت یک هفته در مورد به دنبال مهم رفت.
هر روز صبح ، به عنوان لباس پوشیدن او ، که به تصور او با صدای بلند : "Jever توقف در نظر گرفتن ، Myra ، که
قبل از شهر می توانید ساختمان ها و یا رفاه یا هر یک از کسانی که همه چیز ، برخی از
مسکن کردم تا به فروش EM زمین؟
همه تمدن ها شروع می شود با او است. Jever تحقق آن؟ "
در باشگاه ورزشی ، او به رهبری مردان تمایلی به کنار به پرس و جو ، "بگو : اگر شما تا به حال برای خواندن
یک مقاله قبل از مجمع بزرگ ، که شما با داستان های خنده دار و یا فقط
نوع پراکنده 'Em All عرضه از طریق؟"
او هاوارد Littlefield برای "مجموعه ای از آمار در مورد املاک و خرید و فروش واقعی پرسید ؛
چیزی خوب و چشمگیر است ، "و Littlefield ارائه چیزی بسیار
خوب و قابل ملاحظه است.
اما آن را به T. Cholmondeley Frink نشان دهنده این است که بابیت اغلب تبدیل شده است.
او در باشگاه Frink گرفتار هر ظهر ، و تقاضا در حالی که Frink نگاه شکار و
گریزان ، "بگو باهم زندگی کردن -- you're یک کوسه بر روی چیزهای نوشتن این -- چگونه این کار شما قرار داده
حکم ، اینجا را ببینید در دستنوشته من --
نسخه خطی در حال حاضر که در آن دوخال است که -- آه ، بله ، در اینجا.
آیا شما می گویند : "ما همچنین باید به تنهایی فکر می کنم؟" یا "ما همچنین باید به فکر می کنم
تنهایی 'یا --"
یک شب وقتی همسرش دور بود و او تا به حال هیچ کس به تحت تاثیر قرار دادن ، بابیت را فراموش کرده در مورد
سبک ، نظم ، و اسرار دیگر ، و scrawled آنچه که او واقعا در مورد فکر
کسب و کار واقعی املاک و در مورد خود ، و او در بر داشت ، از کاغذ نوشته شده است است.
هنگامی که او آن را بخواند به همسرش او yearned ، "چرا عزیزم ، آن را پر زرق و برق ؛ زیبایی
نوشته شده است ، و چنان روشن و جالب توجه است ، و از جمله ایده های پر زرق و برق!
چرا ، آن را تنها -- فقط پر زرق و برق "!
روز بعد او گوشه Frink رفیق بودن و جمعیت ، "خوب ، پسر ، من آن را به پایان رسید شب گذشته!
فقط آن را lammed از
من فکر می کنم شما نوشتن بچه ها باید یک کار سخت ساخت تا قطعه را داشته باشند ، اما پروردگار ، آن را
کاری که با سهولت انجام شود. بسیار نرم شما همراهان ؛ که مطمئنا شما هم
کسب پول خود را آسان!
بالاخره یک روز وقتی که من آماده بازنشسته ، حدس می زنم من را به نوشتن و شما پسران نشان دهد که چگونه
برای این کار را انجام دهید.
من همیشه فکر می کنم من می توانم چیزهای بهتر ، و پانچ و اصالت بنویسید ، نسبت به
همه این مسائل که می بینید چاپ شده و در حال حاضر من doggone از آن مطمئن است! "
او تا به حال چهار نسخه از مقاله ای که در سیاه و سفید با عنوان قرمز زرق و برق دار تایپ ، آنها را به حال
محدود در کاغذ مانیل آبی کمرنگ ، و affably یکی به قدیمی ایرا Runyon ، ارائه شده
مدیر مسئول نشریه حامی تایمز ، که
گفت بله ، در واقع بله ، او بسیار خوشحالم به داشتن آن هستند ، و او قطعا آن را به عنوان خوانده شده
از طریق -- به زودی او می تواند هم پیدا کردن. خانم بابیت نمی تواند رفتن به پادشاه.
او نشست women's باشگاه.
بابیت گفت که او بسیار متاسفم.
III
علاوه بر پنج نمایندگان رسمی به این کنوانسیون -- بابیت ، Rountree ، WA
راجرز ، آلوین تایر و Elbert بال -- پنجاه نمایندگان غیر رسمی ، وجود دارد
از آنها به همراه همسرانشان.
آنها در ایستگاه اتحادیه برای قطار نیمه شب به پادشاه ملاقات کرد.
همه آنها ، صرفه جویی در سیسیل Rountree ، که چنین بچه های شیفت روز پرشین فروم که او مدالها عینک هرگز بود ،
نمایش داده شده دکمه سلول اندازه دلار و فاضل : "ما زوم برای اوج."
نمایندگان رسمی با روبان قرمز نقره و با شکوه بود.
پسر کوچک مارتین Lumsen ویلی انجام بنر tasseled حک شده "زنیت پستی
شهر -- تعصب ، خوش مزه کردن و Zowie -- 1 ، 000.000 در سال 1935 ".
همانطور که نمایندگان رسیدند ، در تاکسی ها نیست اما در خودرو خانواده رانده
قدیمی ترین پسر و یا توسط پسرخاله فرد ، آنها processions بداهتا را از طریق ایستگاه را تشکیل دادند
اتاق انتظار است.
این انتظار اتاق جدید و عظیم بود ، با pilasters سنگ مرمر ، و نقاشی های دیواری
به تصویر می کشد اکتشاف دره رودخانه Chaloosa توسط امیل Fauthoux Pere در
1740.
نیمکت قفسه از چوب ماهون سنگین اخبار ایستاده کیوسک سنگ مرمر
با کوره برنج.
پایین فضای طنین بخشیدن به سالن نمایندگان پس از ویلی Lumsen رژه
بنر ، مردان با تکان دادن سیگار برگ خود ، زنان آگاهانه frocks جدید خود را و
رشته هایی از مهره ، همه آواز را به لحن Auld Lang در تاحال این مقام
آهنگ ، شهر نوشته شده توسط رفیق بودن Frink : اوج خوب قدیمی ، خویشاوندان نزدیک و دانش و معرفت ما ، هر جا پا میذاشتیم ما
ممکن است ، کلاه را در حلقه ، ما blithely رفاه تو آواز خواندن.
وارن Whitby ، کارگزار ، که تا به حال یک هدیه آیه را برای ضیافت ها و جشن های تولد ، بود
اضافه شده به آهنگ شهر Frink آیه ویژه ای برای کنوانسیون realtors :
آه ، در اینجا ما می آیند ، که از همسفرانمان از اوج ، Citee فایلهای Zip.
ما آرزو به دولت ، در املاک و مستغلات هیچ همانطور که ما زندگی می کنند وجود دارد.
بابیت به میهن پرستی هیجان شدید یا هیستری هم زده بود. او بر روی نیمکت همگانی روندی ، با فریاد به
جمعیت : "چه ماده با اوج"
"او همه حق است!"
"چه بهترین شهر اوله در ایالات متحده آمریکا؟" "Zeeeeeen - i ام!"
مردم ضعیف بیمار منتظر برای قطار نیمه شب خیره در شگفتی unenvious --
زنان ایتالیایی با شال ، پیرمرد خسته با کفش های شکسته ، غربت پسران در جاده عاقلانه
مناسب است که زرق و برق دار شده بود و زمانی که آنها جدید است که در حال حاضر و چین و چروک پژمرده شدند.
بابیت درک که به عنوان نماینده رسمی او باید محترمانه تر می شود.
با بال و راجرز ، او tramped بالا و پایین پلت فرم سیمان در کنار انتظار
Pullmans.
چمدان محور موتور کامیون ها و قرمز پوش باربرها حمل کیسه های سرعت پایین
پلت فرم و اثر آن با سازگار از فعالیت است.
قوس چراغ glared و stammered سربار.
خواب زرد براق اتومبیل تاباند impressively.
بابیت صدای خود را به اندازه گیری می شود و lordly ، او محوری کردن شکم خود و
rumbled ، "ما به دیدن به آن است که این کنوانسیون به شما اجازه می دهد تا مجلس قانونگذاری درک
تنها جایی که آنها در این ماده از مالیات نقل و انتقال دارایی غیر منقول است. "
بال زبان آمده grunts تصویب و بابیت دارای عقاید -- gloated.
کور از یک محفظه پولمن ، بزرگ شد و بابیت نگاه به
جهان ناآشنا.
سرنشینان از محفظه Lucile McKelvey ، همسر زیبا از
میلیونر پیمانکار. احتمالا ، بابیت هیجان زده ، او که قرار بود
به اروپا!
بر روی صندلی کنار او شد یک دسته از مناسبتهای فرهنگی و بنفشه و کاغذ زرد
کتاب متصل است که خارجی به نظر می رسید.
در حالی که او خیره شد ، او این کتاب را برداشت ، سپس از پنجره به عنوان اینکه نگاه
او خسته شدم. او باید مستقیما در او نگاه کرد ، و
او را ملاقات کرده بود ، اما او هیچ نشانه ای داد.
او languidly پایین کور کشیده ، و او هنوز ایستاده بود ، یک احساس سرد
بی اهمیتی در قلب او بود.
اما غرور خود را در قطار ملاقات با نمایندگان از اسپارت ، پایونیر ترمیم شد و
سایر شهرستانها کوچکتر از دولت ، که گوش با احترام زمانی که به عنوان یک magnifico
از کلان شهر از اوج ، او توضیح داد :
سیاست و ارزش یک اداره کسب و کار خوب صدا است.
آنها شادی فراوان به مغازه ، بحث سقوط کرد ، به صورت خالص ترین و هیجان انگیز ترین
گفتگو :
"How'd این Rountree همکار را با این آپارتمان های بزرگ و هتل او رفتن به
قرار داده تا؟ Whadde انجام؟
دریافت از اوراق قرضه به سرمایه گذاری در؟ "پرسید : بروکر اسپارت.
بابیت ، گفت : ":" خب ، من به شما بگویم. "در حال حاضر اگر من می خواهم به آن دست زدن به --"
"بنابراین ،" Elbert بال بود droning ، "من این مغازه پنجره به مدت یک هفته استخدام کرد ، قرار داده و
نشانه بزرگ ، 'اسباب بازی شهر برای کودکان کوچک ، و در بسیاری از خانه عروسک گیر و برخی از
درختان ، کمی شیک و سپس در
پایین ، 'کودک دوست دارد این Dollydale اما پاپا و مامان زیبای ما ترجیح می دهم
Bungalows ، و شما می دانید ، که قطعا مردمی صحبت می کردم ، و هفته اول به فروش می رسد --
"
کامیون خواند باسرعت و لیسیدن ، باسرعت و لیسیدن "را به عنوان قطار فرار از طریق کارخانه
منطقه. کوره spurted شعله ، قدرت و چکش
شد clanging.
چراغ قرمز ، چراغ سبز ، چراغ سفید خشمگین عجله گذشته ، و بابیت شد
مهم دوباره ، و مشتاق است.
IV او یک چیز شهوت انگیز : او تا به حال او
لباس های فشرده شده در قطار است.
در صبح ، نیم ساعت قبل از آنها به شاه ، پورتر به خود آمد
اسکله و زمزمه "There'sa نقاشی اتاق خالی ، آقا.
من کت و شلوار خود را در آنجا قرار داده است. "
در پالتو قهوهای مایل به زرد پاییز بیش از لباس خواب خود را ، بابیت تضعیف سبز ، پرده
راهرو به جلال خود محفظه خصوصی به انتظارنشسته بودند.
پورتر نشان داد که او می دانست بابیت به یک مرد ، بنده مورد استفاده قرار گرفت ، او برگزار شد به پایان می رسد
شلوار بابیت ، که پوشاک به زیبایی sponged نیست ممکن است خاکی ، پر
کاسه از مستراح خصوصی ، و منتظر با یک حوله.
به یک مستراح خصوصی بود لوکس.
با این حال روح پولمن سیگار کشیدن ، محفظه توسط شب بود ، حتی به بابیت
آن را در صبح ها افسرده بود ، زمانی که آن را با مردان چربی در پشمی به صورت شیب دار روی هم انباشته می شد
undershirts ، هر قلاب پر شده با
تی شرت پنبه ای چین و چروک ، صندلی چرمی انباشت اشیاء بدست آمده با توالت تیره رنگ ، کیت ، و هوا
تهوع آور با بوی صابون و خمیر دندان.
بابیت بود ، معمولا فکر می کنم بسیار به حریم خصوصی ، اما در حال حاضر او در آن reveled ، reveled
در نوکر او ، و با لذت purred او داد مرد نوک یک دلار و
نیم.
او به جای امیدوار است که او را به عنوان او در لباس تازه فشرده متوجه شده بود ، با
عاشقانه پورتر حمل مورد او کت و شلوار ، او در پادشاه disembarked.
او برای به اشتراک گذاشتن یک اتاق در هتل Sedgwick با WA راجرز ، که بسیار زیرکانه ،
فروشنده روستایی ، به دنبال اوج اراضی در مزرعه.
با هم صبحانه نجیب بودند ، با وافل و قهوه نه در فنجان خرد
اما در گلدانهای بزرگ است.
بابیت رشد گستردهتر ، و راجرز در مورد هنر نوشتن به خبرنگاران گفت : او به پادو مهمانخانه
یک ربع به واکشی یک روزنامه صبح از لابی و فرستاده شده به Tinka پست کارت :
"پاپا آرزوهای شما در اینجا به خفاش دور با او."
V جلسات این کنوانسیون برگزار شد
سالن رقص کاخ آلن. در کریدور بود دفتر
رئیس کمیته اجرایی.
او شلوغ ترین مرد در این کنوانسیون بود ، او به طوری شلوغ بود که او هیچ چیزی انجام می شود
هر.
او در جدول تزئين با چوب و گوش مای نشسته ، در یک اتاق با کاغذ مچاله آشغال ، و در تمام طول روز
طولانی ، شهر بوستر و لابی و سخنوران که آرزو به رهبری مناظره آمد و
زمزمه به او ، که در نتیجه ان او نگاه
مبهم ، و گفت : به سرعت در حال "بله ، بله ، that'sa ایده خوب خواهیم که" و بلافاصله
را فراموش کرده همه چیز در مورد سیگار برگ ، روشن و فراموش کرده است که بیش از حد ، در حالی که تلفن زنگ زد
بیرحمانه و در مورد او مردان نگه داشته
beseeching ، "بگو : آقای رئیس -- می گویند ، آقای رئیس" بدون نفوذ خود را
خسته شنوایی.
در این نمایشگاه اتاق شد برنامه از حومه های جدید از اسپارت ، عکس های جدید
پایتخت ایالتی در رقص نشاط انگیز قرن 19 د Vache ، و گوش های زیادی از ذرت با برچسب "طبیعت
طلا ، از شلبی شهرستان ، باغ نقطه از کشور خود خدا است. "
کنوانسیون واقعی شامل مردان غرغر در اتاق خواب هتل و یا در گروه
در میان جمعیت نشان و بیگاه در لابی هتل ، بلکه نشان می دهد از عمومی وجود دارد
نشست.
اول آنها با استقبال از سوی شهردار پادشاه افتتاح شد.
کشیش کلیسای مسیحی برای اولین بار از پادشاه ، یک مرد بزرگ با یک مرطوب طولانی
قفل فرونتال ، خدا آگاه است که مردان املاک و مستغلات در حال حاضر اینجا.
مسکن آبرومند Minnemagantic ، سرگرد کارلتون Tuke ، خواندن مقاله او که در آن
را محکوم فروشگاه های تعاونی است.
ویلیام A. لارکین از ابراز پیروزی از اکتشاف داد پیش آگهی آرامش حاصل از "چشم انداز برای
افزایش ساخت و ساز ، "و به یاد آنها که قیمت ورق شیشه دو نقطه
پایین تر است.
این کنوانسیون بود. نمایندگان ، سرگرم بودند ، متصلا
و محکم.
اتاق شاه بازرگانی به آنها یک ضیافت ، و همکاری سازندگان
پذیرش بعد از ظهر ، که در آن گل داودی به هر یک از ارائه شد
بانوان ، و به هر یک از مردان چرم
لایحه برابر حک شده "را از شاه مارت موتور توانا."
خانم Knowlton کرازبی ، همسر تولید کننده اتومبیل Fleetwing ،
باغ ایتالیایی را جشن گرفتند او را باز و در خدمت چای.
ششصد واقعی املاک و مردان و زنان ambled پایین مسیر پاییزی.
شاید سه صد تن از آنها شد بی سر و صدا کم رنگ ، شاید سیصد
با شور و نشاط گفت : "این بسیار نرم و صاف کردن است ، EH؟" مخفیانه برداشت اواخر
asters و آنها را در جیب خود پنهان ،
و سعی کردم نزدیک به اندازه کافی به خانم Knowlton دست دوست داشتنی خود را به لرزش است.
بدون درخواست ، نمایندگان زنیت (به جز Rountree) جمع آوری گرد سنگ مرمر
پوره رقص و آواز خواند : "در اینجا ما می آیند ، که از همسفرانمان از اوج ، Citee فایلهای Zip است."
این chanced که همه نمایندگان از پایونیر ، با هم از ایران خارج شده و متعلق به برادر و
حکم حراستی از الک ، و آنها را تولید بنر عظیم فاضل : "BPOE --
بهترین افراد بر روی زمین -- تقویت پایونیر ، اوه ادی ".
نه از رقص نشاط انگیز قرن 19 بود ، د Vache ، مرکز ایالت ، به slighted شود.
رهبر هیئت Vache رقص نشاط انگیز قرن 19 د مرد بزرگ ، مایل به قرمز ، و مدور بود ، اما
فعال است.
او کت خود را در زمان خاموش ، پرتاب گسترده ای سیاه و سفید خود را کلاه بر روی زمین احساس ، نورد تا خود را
آستین ، صعود بر ساعت آفتابی ، کشمکش و bellowed :
"ما جهان را به بانوی خوب که دادن نشان می دهد این بعد از ظهر ، که
bonniest بورگ در حالت این مرد ، رقص نشاط انگیز قرن 19 د Vache است.
شما پسران می تواند در مورد پستی شما صحبت می کنید ، اما حیطه 'lemme سوفل که رقص نشاط انگیز قرن 19 قدیمی بزرگترین
نسبت خانه و داشتن شهروندان در حکومت ، و هنگامی که مردمی صاحب خانه های خود ، آنها
کار مشکلات شروع نمی شود ، و آنها بالا بردن بچه ها به جای بالا بردن جهنم!
رقص نشاط انگیز قرن 19 د Vache! شهر برای مردمی راحت واسوده!
این شهر که به خورد "EM زنده اوه ، Bosco!
We'll -- ارسال -- -- جهان "مهمانان سوار کردن ، باغ لرزیدند
آرام به.
اما خانم کرازبی Knowlton آهی کشید او در صندلی گرم سنگ مرمر از پنج نگاه
صد تابستان از Amalfi.
در صورت ابوالهول بالدار آن حمایت برخی از سبیل کشیده بود
در سرب و مداد است. دستمال کاغذی مچاله در میان ریخته شد
daisies عید فرشته ميكائيل.
پیاده روی ، مانند گوشت تکه تکه دوست داشتنی بودند ، گالانت تاریخ و زمان آخرین گلبرگ گل رز.
مقالههای بدون منبع | مقالههای خرد زندگینامه سیگار در استخر ماهی قرمز در تنگ شناور ، عقبی لکه شر آنها به عنوان
دارای عقاید و از هم پاشید ، و در زیر صندلی سنگ مرمر ، قطعات را با دقت قرار دهید
با هم ، یک فنجان چای شکست شد.
VI به عنوان او سوار برگشت به هتل بابیت
منعکس شده است ، Myra که لذت می برد این همه عذاب اجتماعی است. "
برای خود او کمتر برای حزب باغ از برای تورهای موتور مراقبت که
پادشاه اتاق بازرگانی مرتب شده اند. Indefatigably او آب مخازن مشاهده شده ،
حومه واگن برقی ، ایستگاه ، و دباغ خانه.
او بلعیدم آمار که به او داده شد ، و شگفت زده به هم اتاقی خود ، WA
راجرز ، البته این شهر هیچ پچ در اوج ؛ آن را تا به چشم انداز ما و ندارند
منابع طبیعی ، اما آیا می دانید -- من nev
تا به روز -- که آنها تولید هفت صد و شصت و سه میلیون فوت
الوار در سال گذشته؟ چه د شما که فکر می کنم! "
او عصبی بود به عنوان هم برای خواندن مقاله خود را با نزدیک شدن.
هنگامی که او بر روی پلت فرم پایین قبل از کنوانسیون ایستاده بود ، او می لرزید و دیدم تنها
کدورت بنفش.
اما او با جدیت تمام شد ، و زمانی که او کاغذ رسمی به پایان رسید او را به صحبت
آنها ، دست خود را در جیب خود ، صورت spectacled او یک دیسک فلش ، مانند
بشقاب بر روی لبه در lamplight مجموعه.
آنها فریاد زد : "این مسائل!" و پس از آن در بحث آنها با اشاره
impressiveness به "دوست و برادر ما ، آقای جورج F. بابیت."
او در پانزده دقیقه از تقریبا به عنوان نماینده جزئی به شخصیت تغییر
همچنین این دیپلمات از کسب و کار ، سیسیل Rountree شناخته شده است.
پس از این نشست ، نمایندگانی از بیش از همه دولت گفت : "Hower شما ، برادر
بابیت؟ "
شانزده غریبه کامل او را به نام "جورج" ، و سه مرد او را در زمان به
گوشه و کنار به اعتماد داشتن ، "توانا خوشحالم شما تا به حال شجاعت ایستادگی و دادن
حرفه تقویت واقعی.
حالا من همیشه حفظ -- "صبح روز بعد ، با casualness فوق العاده ای ،
بابیت دختر در هتل ایستاده اخبار برای روزنامه ها از اوج خواسته.
هیچ چیزی در مطبوعات وجود دارد ، اما در بار مدافع ، در صفحه سوم -- او
gasped. آنها عکس او را چاپ کرده بود و نیم
حساب ستون.
عنوان "احساس در کنوانسیون سالانه زمین مردان بود.
GF بابیت ، مسکن Ziptown برجسته ، Keynoter در آدرس های زیبا. "
او زمزمه reverently ، "من حدس می زنم بعضی از کسانی که در ارتفاعات گل بنشینند و به
را متوجه حال حاضر ، پرداخت و توجه کمی به Georgie قدیمی! "
این VII در آخرین جلسه بود.
هیئت های ارائه ادعای چندین شهر خود را به سال آینده
کنوانسیون هستند.
سخنوران بودند اعلام کرد که "رقص نشاط انگیز قرن 19 د Vache ، پایتخت این کشور شهر ، محل کرمر
کالج و آثار Upholtz بافندگی ، مرکز شناخته شده از فرهنگ و
طبقه بالا سازمانی "و" هامبورگ ،
شهر کوچک بزرگ با محل منطقی ، که در آن هر انسان با دست باز
و هر زن میزبان بهشت به دنیا آمد ، پرت گسترده ای برای شما دروازه مهمان نواز او است. "
در میان این دعوت نامه محجوب تر ، درهای طلایی
سالن رقص با blatting ترومپت افتتاح شد ، و رژه سیرک نورد شوید.
کارگزاران اوج تشکیل شده بود ، لباس به عنوان cowpunchers ، سواران بی زین ،
jugglers ژاپنی.
در سر بود Whitby بزرگ وارن ، در کت کلاهی از پوست خرس و طلا و قرمز سیر
DRUM - عمده است.
پشت سر او ، به عنوان یک دلقک است ، ضرب و شتم طبل ، فوق العاده شاد و پر سر و صدا بود ،
بابیت.
وارن Whitby بر روی پلت فرم همگانی روندی ساخته شده و پیشواز بازی با اثر ضربات باتوم خود را ، مشاهده و
"Boyses و girlses ، ساعت هم آمدند تا به موارد.
Zenithite رنگ در پشم مطمئن را دوست دارد همسایگان خود است ، اما که ساخته ایم ، ذهن ما را به
چنگ زدن به این کنوانسیون خاموش burgs همسایه ما مانند ما برداشت شیر تغلیظ شده
کسب و کار و کسب و کار در جعبه کاغذ و -- "
J. هری Barmhill ، رئیس مجمع ، اشاره کرد : "ما در حال از شما متشکرم ، آقای آه ، اما
شما باید به پسر دیگر شانس به دست در مناقصه های خود را در حال حاضر. "
صدای مه شاخ blared ، "ما در ابراز پیروزی از اکتشاف خواهید موتور سواری رایگان از طریق وعده
زیباترین کشور -- "
در حال اجرا پایین راهرو ، صدای کف زدنهای دست او ، مرد جوان لاغر طاس ، فریاد : "من از هستم
اسپارت!
اتاق بازرگانی ما تا به سیمی آنها را کنار بگذارند هشت هزار دلار ،
در پول واقعی ، برای سرگرمی این کنوانسیون! "
یک مرد روحانی ، به دنبال به سر و صدا افزایش یافت ، "مذاکرات پول!
حرکت پیشنهاد از اسپارت را قبول می کنیم! "پذیرفته شده بود.
VIII کمیته در قطعنامه گزارش.
آنها گفتند که در حالی که خداوند متعال در رحمت رحمان خود را متناسب دیده بود برای حذف
حوزه سودمندی بالاتر برخی از realtors سی و شش سال گذشته از دولت ،
بنابراین این احساس این بود
کنوانسیون گرد که آنها متاسفم خدا آن را انجام داده بود ، و وزیر باید
باشد ، و بدینوسیله ، دستور به گسترش این قطعنامه ها در دقیقه بود ، و
کنسول خانواده های داغدیده را با ارسال آنها را هر نسخه A.
قطعنامه دوم مجاز به صرف رئیس جمهور SAREB
پانزده هزار دلار در لابی گری برای اقدامات مالیاتی عاقل در مجلس قانونگذاری ایالتی.
این قطعنامه به حال یک معامله خوب است برای گفتن در مورد Menaces به صدا کسب و کار و
پاکسازی چرخ پیشرفت از موانع غیر عاقلانه و کوته.
به گزارش کمیته در کمیته ، و با هیبت مبهوت بابیت آموخته است که او
منصوب شده بود و یکی از اعضای کمیته در عنوان Torrens.
او خشنود ، "به من گفت که قرار بود به یک سال بزرگ!
Georgie ، پسر های قدیمی ، شما چیزهای بزرگ جلوتر از شما!
شما سخنور متولد طبیعی و یک میکسر خوب و --! Zowie "
IX در آنجا هیچ سرگرمی های رسمی ارائه شده بود
برای آخرین شب.
بابیت برنامه ریزی شده بود به خانه برود ، اما آن بعد از ظهر Sassburgers Jered از پایونیر
پیشنهاد کرد که بابیت و WA راجرز چای با آنها را در مسافرخانه Catalpa.
چای ناشناخته بودند به بابیت -- همسرش و او صادقانه آنها را با حضور حداقل
دو بار در سال -- اما آنها به اندازه کافی عجیب و غریب او را احساس مهم بودند.
او در یک میز شیشه ای پوشیده شده در اتاق هنر مسافرخانه نشسته ، با خرگوش رنگ آن ،
شعار بر روی پوست درخت غان باسواد و پیشخدمت هنری که در کلاه هلندی ، او
خوردن ساندویچ کاهو کافی ، و
پر جنب و جوش و شیطان با خانم Sassburger بود که به عنوان صاف و بزرگ بود
چشم به عنوان یک مدل عبا.
Sassburger و او دو روز قبل از ملاقات کرده بود ، به طوری که آنها خواستار یکدیگر "Georgie"
و "Sassy."
Sassburger دعا ، گفت : "بگو ، پسر ، قبل از اینکه شما بروید ، دیدن این آخرین است
شانس من آن را کردم ، تا در اتاق من و میریام در اینجا این است بهترین mixelogist کمی
در Unidos Stati مانند ما ایتالیایی ها می گویند. "
با گسترده ای از حرکات و اشارات جریان ، بابیت و راجرز به دنبال Sassburgers را به خود
اتاق.
خانم Sassburger shrieked ، "آه ، چگونه وحشتناک!" هنگامی که او را دیدم که او را ترک کرده بودند
لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه از کرپ محض اسطوخودوس را روی تخت.
او آن را به یک کیسه جمع ، در حالی که منتظر بابیت ، "آیا ما مهم نیست ، ما یک درجه دو"
divvils کمی! "
Sassburger تلفن برای یخ ، و زنگ پسری که آن را آورده گفت : prosaically
و unprompted ، "عینک های قطار سریع السیر یا معجون؟"
میریام Sassburger کوکتل را در یکی از کسانی که دلتنگ کننده ، nakedly سفید مخلوط آب
pitchers که تنها در هتل ها وجود دارد.
هنگامی که آنها دور اول به پایان رسید او را intoning ثابت کرد : "فکر می کنم شما پسر می تواند
ایستاده دیگر -- سود سهام آینده "است که ، اگر چه او بود ، اما یک زن ، او می دانست
مراسم کامل و کاملی از خوردن معجون است.
در خارج ، بابیت اشاره به راجرز ، "بگو ، WA ، قدیمی خروس ، آن را بیش از من می آید که من
می تواند به آن ایستاده اگر ما به بازگشت به همسران lovin '، این ABEND خوش تیپ است ، اما فقط
نوع در پادشاه ماند و انداخت یک مهمانی ، هه؟ "
"جورج ، شما را با زبان عقل و دانش و sagashiteriferousness صحبت می کنند.
همسر ال بال تا به پیتزبورگ رفته است.
بیایید ببینیم که اگر ما می توانیم او را جمع آوری نشده اید. "در نیم گذشته هفت آنها را در اتاق خود نشسته ،
با Elbert بال و دو تا دولت نمایندگان.
کتهای آنها بودند ، جلیقه خود را باز ، چهره خود را قرمز ، صدای آنها را قاطعانه.
آنها به پایان رساندن یک بطری ویسکی bootlegged از خورنده و التماس کنان زنگ
پسر ، "بگو : پسر ، می تواند به شما ما بیشتر از این مایع مومیائی دریافت کنید؟"
آنها سیگار کشیدن سیگار برگ بزرگ و حذف خاکستر و مقالههای بدون منبع | مقالههای خرد زندگینامه بر روی فرش.
با guffaws باد می وزد آنها داستان بودند.
آنها ، در واقع ، مردان در حالت شاد طبیعت است.
بابیت آهی کشید : "من نمی دانم چگونه آن را اعتصابات شما hellions ، اما شخصا دوست دارم
این متلاشیکننده شل برای تغییر ، و لگد زدن بیش از یک زن و شوهر از کوه ها و
کوهنوردی در قطب شمال و تکان دادن شمالی شفق در اطراف است. "
انسان را از اسپارت ، قبر ، نوجوان شدید ، babbled ، "بگو! من حدس می زنم من هستم
خوب شوهر به عنوان اجرا از آسیاب ، اما خدا ، من آنقدر خسته از رفتن به خانه هر
شب ، و هیچ چیز برای دیدن فیلم.
به همین دلیل من بیرون بروید و با گارد ملی مته.
من حدس می زنم من بهترین همسر کمی را در بورگ من کردم ، اما -- می گویند! آنچه من می خواستم به عنوان
یک بچه؟
آنچه که من می خواستم انجام؟ می خواستم به یک شیمیدان بزرگ.
THA را آنچه که من می خواستم انجام است.
اما پدر به من تعقیب می کردند در جاده فروش وسایل آشپزخانه ، و در اینجا من حل و فصل کردن --
حل و فصل برای زندگی -- شانس! اوه ، که شیطان آغاز این مراسم تشییع جنازه
صحبت کنم؟
چگونه تقلا 'nother نوشیدنی LIL؟ و noth - ER نوشیدنی wouldn 'آیا' S 'نیویورک
harmmmmmmm. "" پیش فرض. برش گریه ، چیزهای ، WA راجرز گفت :
genially.
"شما پسر من نغمه سرا روستای؟ بیا nowsing تا :
گفت : Obadiah قدیمی به Obadiah جوان ، 'من خشک ، Obadiah ، من خشک."
گفت : Obadiah جوان به Obadiah قدیمی ، 'I ، Obadiah ، بنابراین I.'
X آنها شام را در Grillroom وابسته به اهالی شمال افریقا
هتل Sedgwick.
جایی ، به نحوی ، آنها به نظر می رسید در دو رفقای دیگر جمع آوری کرده اند :
سازنده پرواز کاغذ و دندانپزشک.
همه آنها ویسکی از فنجان چای نوشیدند ، و آنها شوخ طبع ، و به گوش هرگز
یکی از دیگری ، به جز زمانی که راجرز WA "kidded" خدمتکار ایتالیایی.
"بگو : Gooseppy ،" او گفت معصومانه ، "من می خواهم گوش فیل سرخ شده درجه دو است."
"متاسفم ، آقا ، ما هر گونه نیست." "متعجب؟ گوش بدون فیل؟
شما در این باره چه می دانم! "
راجرز تبدیل به بابیت. "پدرو می گوید گوش فیل همه
خارج!
: : "خب ، من توان روشن!" گفت : انسان را از اسپارت ، با پنهان کردن مشکل خود را
خنده.
"خب ، در آن صورت ، کارلو ، من را استیک و زن و شوهر O' O کلوخه بوشل O '
سیب زمینی سرخ شده فرانسوی و برخی از نخود ، "راجرز در ادامه.
"گمان می کنم در عزیز آفتابی قدیمی این Eyetalians نخود فرنگی باغ خود را تازه بیرون
از می توانیم. "" نه ، آقا ، ما باید نخود بسیار زیبا در ایتالیا است. "
"این است که یک واقعیت!
Georgie ، می شنوید که؟ نخود فرنگی باغ تازه خود را دریافت کنید آنها به خارج از
باغ ، در ایتالیا!
توسط golly ، شما زندگی می کنند و یاد بگیرند ، آیا شما نیست ، آنتونیو ، که مطمئنا شما هم زندگی می کنند و یاد بگیرند ،
اگر شما زندگی می کنند به اندازه کافی بلند و حفظ قدرت خود است.
کلیه حقوق ، گاریبالدی ، فقط من در آن استیک ساقه ، با حدود دو printers' reams از
spuds فرانسه سرخ شده در روغن بر روی عرشه تفرجگاه ، comprehenez - vous ، Michelovitch Angeloni؟ "
پس از آن Elbert بال تحسین ، "هی ، که مطمئنا شما هم که حتما منظورش demo فقیر رفتن ، W.
A. او می تواند شما را در تمام! "
بابیت در هرالد پادشاه ، تبلیغات است که او به عنوان خوانده شده با صدای بلند ، به
کف زدن و خنده : تئاتر مستعمره قدیمی
لرزش سگ قدیمی به WROLLICKING WRENS bonniest دسته از حمام کردن قشنگ
بررسی سوالات در تقلید و هجو کردن. Menutti پیت و آه را ، هی ، کودکان و نوجوانان.
این بنی مستقیم هدایت ، chicklets بدون درد از Wrens Wrollicking
cuddlingest دسته ای که تا کنون شهر رسید.
هدایت پا ها ، دریافت هیئت مدیره کارت و پیچ و تاب دانش آموزان به PDQest نشان می دهد.
شما 111 درصد در کلم خود را در این لذت متحرک دریافت کنید.
خواهران Calroza مطمئنا بعضی از lookers و به شما یک اجرا برای gelt خود را به من بدهید.
Silbersteen سوار کار ماهر یکی از بیابان فلفل است و به شما دوز خنده واقعی ورقه.
ساقه به بالا و پایین به جکسون و غرب برای tappers مطبوع.
آنها را اجرا 1-2 تحت سیم. Provin و آدامز بلوز را در ضربه
skit خنده خود "*** دوشنبه!"
چیزی انجام می دهند ، پسران است. گوش دادن به چه پرنده twitters اگاه.
"به نظر می رسد نشان می دهد آبدار به من. بیایید آن را در ، گفت : "بابیت.
اما آنها را خروج تا زمانی که آنها می توانند.
آنها امن در حالی که آنها شنبه ، پاها در زیر میز بصورتی پایدار و محکم گذشتند ، اما آنها
لرزان احساس آنها ترس از مرور کف طولانی و لغزنده
grillroom زیر چشم از مهمانان دیگر و بیش از حد توجه پیشخدمت.
هنگامی که آنها انجام سرمایه گذاری ، جداول رو در راه خود ، و آنها به دنبال پوشش خجالت
شوخ سنگین در coatroom.
به عنوان دختر دست از کلاه خود ، آنها به او لبخند زد ، و امیدوار است که او ، یک خنک
و قاضی متخصص ، احساس می کنید که آنها آقایان بودند.
آنها در یکدیگر croaked ، "که صاحب درب ادم بیکار و تنبل؟" و "شما را یک خوب ، جورج ؛
من را با آنچه مانده است ، "و به چک ، دختر آنها stammered :" بهتر است آمده است همراه ،
خواهر!
بالا ، گسترده ، و فانتزی غروب جلوتر! "همه آنها سعی کردند تا او را نوک ، اصرار یکی
دیگر "، نه! صبر کنید! در اینجا!
من آن را در اینجا ببینید! "
در میان آنها ، سه دلار او را داد.
XI
Flamboyantly سیگار کشیدن سیگار برگ آنها را در یک جعبه در نشان دادن مضحک نشسته ، پای خود را در
راه آهن ، در حالی که گروه کر از بیست daubed ، نگران ، و inextinguishably احترام
grandams پاهای خود را در بیشتر از وضع روانیش
ابتدایی گروه کر ، تحولات ، و یک کمدین یهودی ساخته شده سرگرم کننده شریر یهودیان است.
در entr'actes آنها با نمایندگان دیگر تنهاست.
یک دوجین از آنها رفت در تاکسی ها به مسافرخانه شکوفه روشن ، که در آن شکوفه شد
ساخته شده از کاغذ گرد و خاکی festooned در امتداد یک اتاق کم و متعفن ، مانند گاو پایدار
دیگر عاقلانه استفاده می شود.
در اینجا ، ویسکی به شکل شفاف ، خدمت کرده در شیشه است.
دو یا سه کارمندان ، که در روز پرداخت مدت زمان طولانی تر به میلیونرهای شود ، sheepishly
با تلفن دختران و مانیکور دختران در فضای باریک بین رقصید
جداول.
فوق العاده حرفه ای ، یک مرد جوان در شب براق ، لباس و چرخید
باریک دختر دیوانه در ابریشم زمرد ، با موهای کهربا پرت jaggedly به عنوان شعله های آتش.
بابیت سعی کردم تا با او رقص.
او در امتداد کف حوصلگی ، بیش از حد بزرگ هدایت می شود ، گام های خود را به دلایل غیر مرتبط با
ریتم موسیقی جنگل ، و در سرسام آور خود او افتاده اند ، او تا به حال
برگزار شد او را با قدرت انعطاف پذیر با مهربانی.
او نابینا و ناشنوا از دوران ممنوعیت مشروبات الکلی بود ، او می تواند جداول را نمی بیند ،
مواجه است. اما او با دختر و او را غرق شد
جوان گرما خم شو.
وقتی که او تا به حال بصورتی پایدار و محکم او را به گروه خود بازگشت ، او به یاد یک اتصال کاملا
untraceable ، که مادر مادرش اسکاتلندی ها شده بود ، و با سر به عقب انداخته ،
چشمان بسته ، دهان را کاملا نشان می دهد اکستازی ،
او خواندم ، بسیار آرام و غنی ، "دریاچه Lomond."
اما این آخرین mellowness او و مصاحبت با نشاط بود.
مرد از اسپارت گفت که او یک "خواننده ادم بیکار و تنبل" ، و برای ده دقیقه بابیت
اختلاف با او ، در با صدای بلند ، لرزان ، خشم قهرمانانه.
آنها برای نوشیدنی به نام تا مدیر اصرار داشت که محل بسته شد.
همه بابیت در حالی که احساس میل خام داغ برای سرگرمی بیشتر وحشیانه است.
وقتی WA راجرز drawled ، "چه می گویند ما به خط و به دنبال بیش از دختران؟" او
موافقت وحشیانه است.
قبل از آنها رفت ، سه تن از آنها در خفا قرار ملاقات ها با حرفه ای
دختر رقص ، که موافقت کردند "بله ، بله ، حتما ، عزیزم" به همه چیز آنها گفتند ، و
amiably آنها را فراموش کرده.
همانطور که آنها از طریق حومه پادشاه راند ، پایین خیابان های چوبی کوچک قهوه ای
کلبه کارگران ، characterless به عنوان سلول های آنها در سراسر rattled انبار
ولسوالی که توسط شب مست به نظر می رسید
گسترده و خطر ناک است ، آنها به سمت چراغ قرمز و خشن خودکار به عهده گرفتند
پیانو و زنان چارشانه که simpered ، بابیت وحشت زده بود.
او می خواست از تاکسی کبیسه ، اما تمام بدن او آتش تیره بود ، و او تشکر ،
"دیر ترک در حال حاضر ،" و می دانستند که او نمی خواست به ترک.
بود ، آنها احساس می شود ، یک حادثه بسیار طنز آمیز در راه وجود دارد.
بروکر از Minnemagantic گفت : "پادشاه اسپرت بسیاری از اوج است.
شما tightwads اوج هر گونه مفاصل هایی از این دست ندارند. "
بابیت raged ، "That'sa دروغ کثیف! Snothin شما نمی توانید پیدا کنید در اوج.
باور من ، ما خانه و *** - سرو غواصی همه انواع درجه از هر
بورگ در دولت است. "
او متوجه شدم که در او خنده بودند ، او مورد نظر را به مبارزه و آن را در هم فراموش کرده
کپک زدگی می unsatisfying آزمایش او از کالج به حال شناخته شده است.
در صبح ، وقتی که او را به اوج بازگشته ، تمایل خود را برای شورش بود تا حدودی
راضی است. او به ترسو retrograded بود
قناعت.
او تحریک پذیر شد. او زمانی که راجرز WA لبخند
گله و شکایت ، "OW ، چه سر! من قطعا مانند خشم خدا احساس
امروز صبح.
بگو! من می دانم مشکل چه بود! کسی رفت و الکل در مشروب الکلی من قرار داده
تاریخ و زمان آخرین شب. "
گشت بابیت بود به خانواده اش ، و نه به هیچ کس هرگز در اوج صرفه جویی در شناخته شده
راجرز و بال. این رسمی بود نه حتی توسط به رسمیت شناخته شده
خودش.
اگر آن را به حال هر گونه عواقب ، آنها کشف نشده است.