Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 2
"Sola ، sola ، وو در هکتار ، هو ، sola!" -- شکسپیر
در حالی که یکی از موجودات دوست داشتنی ما تا cursorily را به خواننده ارائه شد در نتیجه
از دست رفته در اندیشه ، از سوی دیگر ، به سرعت از زنگ که ناشی از بازیافت
علامت تعجب و خنده خود را
ضعف ، او از جوانان که در کنار او سوار و پرسش :
"آیا چنین اشباح مکرر در جنگل ، Heyward ، و یا این دید خاص
سرگرمی دستور داد از طرف ما؟
اگر دومی ، قدردانی باید دهان خود را ببندید ، اما اگر سابق ، هر دو کورا و من
باید نیاز به رسم تا حد زیادی در آن سهام شهامت موروثی که ما به رخ کشیدن ،
حتی قبل از ما ساخته می شوند برای مواجهه با مونتکالم سهمناک است. "
"ان هندی" دونده "از ارتش است و پس از مد از مردم خود ، او ممکن است
اختصاص یک قهرمان ، "بازگشت افسر.
او به طور داوطلبانه به ما راهنمای دریاچه ، با یک مسیر ، اما کمتر شناخته شده ، دیر
از اگر ما به دنبال جنبش کندرو ستون ، و ، در نتیجه ، بیشتر
agreeably.
، گفت : "من او را دوست ندارم" بانوی ، مرتعش ، تا حدی در دست گرفت ، هنوز در
ترور واقعی. "شما او را می دانیم ، دانکن ، و یا به شما نمی
اعتماد خود را تا به شکلی آزادانه به نگه داشتن او؟ "
"بگو : نه ، آلیس ، که من به شما اعتماد ندارند.
من او را می دانیم ، و یا او اعتماد به نفس ندارند و دست کم از همه در این
لحظه ای.
او گفت که در کانادا بیش از حد ، و در عین حال او با دوستان ما در خدمت Mohawks ، که ،
همانطور که می دانید ، یکی از شش کشور متحد است.
او در میان ما آورده بود که من شنیده ام ، از سوی برخی از تصادف عجیب و غریب که در آن شما
پدر علاقمند بود و که در آن وحشیانه بود سختگیرانه برخورد ؛ اما من را فراموش کرده ام
بیکار داستان ، آن را کافی است ، که او در حال حاضر دوست ما است. "
"اگر او دشمن پدرم شده است ، من او را دوست دارم هنوز هم کمتر!" گفت در حال حاضر واقعا
دختر مضطرب.
"آیا شما را به او صحبت نمی کنم ، سرگرد Heyward ، که من ممکن است تن او را بشنود؟
احمقانه هر چند که ممکن است ، شما اغلب شنیده ایمان من نذر کردن من در تن
صدای انسان! "
"این ره به جایی نمیبرد و پاسخ ، به احتمال قوی ، با انزال.
اگرچه او ممکن است آن را درک او تاثیر می گذارد ، مانند بسیاری از مردم خود ، نادان از
انگلیسی و دست کم از همه به او منت بگذاریم به آن صحبت می کنند ، در حال حاضر که جنگ
خواستار اعمال حداکثر کرامت او.
اما او متوقف می شود ، مسیر خصوصی است که ما به سفر هستند ، بدون شک ، در دست "است.
حدس Heyward عمده درست است.
وقتی که آنها به نقطه ای که در هند ایستاده بود ، اشاره به بیشه که
حاشیه جاده نظامی ، یک مسیر تنگ و کور ، که ممکن است با برخی از کمی
ناراحتی ، دریافت یک نفر در یک زمان ، قابل مشاهده شد.
"در اینجا ، پس از آن ، نهفته است راه ما ، گفت :« مرد جوان ، در صدای کم.
"بروز بی اعتمادی ندارد ، یا شما ممکن است خطر به نظر می رسد دستگیری دعوت می کنند."
"کورا ، چه فکر می کنید؟" یکی از عادلانه تمایلی خواست.
"اگر ما به سفر با نیروهای نظامی ، هر چند ممکن است ما حضور خود را کسل کننده ، حق ما
احساس اطمینان بهتر از ایمنی ما نیست؟ "
"کمی به شیوه های وحشی ، آلیس عادت کرده است ، شما اشتباه
محل خطر واقعی ، گفت : "Heyward.
"اگر دشمنان رسیده بارکشی در همه چیز به هیچ وجه محتمل است ، به عنوان ما
پیشاهنگی هستند در خارج از کشور ، آنها قطعا خواهد یافت می شود skirting ستون ، که در آن scalps
فراوان ترین.
مسیر جدا شناخته شده است ، در حالی که ما ، داشتن در چارچوب تعیین شده
یک ساعت یک ، هنوز هم باید محرمانه باشد. "
"ما باید مردی با بی اعتمادی به دلیل رفتار او رفتار ما هستند ، و خود را
پوست تیره است؟ "بطور سرد پرسید : کورا.
آلیس تردید دیگر ، اما دادن او Narrangansett (پانوشت : در دولت
رود آیلند وجود دارد یک خلیج به نام Narragansett ، پس از قدرتمند به نام
قبیله سرخپوستان ، که قبلا در بانک های خود را ساکن.
تصادف ، یا یکی از آن دسته از انجمن های غیر قابل توصیف است که طبیعت گاهی اوقات در نقش
دنیای حیوانات ، باعث به نژاد اسب که زمانی به خوبی شناخته شده در
امریکا ، و با عادت به قدم زدن خود را از متمایز است.
اسب ها از این مسابقه بودند ، و هنوز هم ، در درخواست آنجا که اسب زین ، در حساب
سرسختی خود را و به سهولت از حرکات خود را.
آنها همچنین مطمئن پا ، Narragansetts تا حد زیادی توسط بودند به دنبال
زن که مجبور بودند از سفر به بیش از ریشه ها و سوراخ هایی در "کشورهای جدید است.")
برش هوشمند از شلاق ، او اولین بار بود به فاصله کنار شاخه های اندکی از
بوته ، و به دنبال دونده در امتداد مسیر تیره و درهم
مرد جوان می دانست آخرین سخنران در تحسین باز ، و حتی اجازه او
عادلانه تر ، گرچه مطمئنا نه بیشتر زیبا همراه ، برای ادامه مراقب ، در حالی که او
sedulously باز راه خود را برای عبور از او که بوده است به نام کورا.
به نظر می رسد که دام های اهلی قبلا دستور داده شده بود ، برای ، به جای
نفوذ زاغه ، آنها به دنبال مسیر ستون ، اندازه گیری که
Heyward اظهار داشت دیکته شده بود.
هوشمندی از راهنمای خود ، به منظور کاهش نشانه های دنباله دار بودن خود را ، اگر ،
تصادفا ، وحشی کانادایی باید کمین تا کنون در پیش از ارتش خود است.
دقیقه بسیاری از ریزه کاری از مسیر بستری از هیچ گفت و گو بیشتر و پس از
که آنها را از مرز گسترده ای از درخت کوچک روینده در زیر درخت بزرگ شد که در امتداد خط از ظهور
بزرگراه ها ، و زیر قوس بالا اما تاریک جنگل وارد است.
در اینجا پیشرفت آنها کمتر دچار وقفه شد و لحظه راهنمای تصور که
زن می تواند steeds خود را فرمان او در نقل مکان کرد ، در سرعت بین صدای یورتمه رفتن اسب و
راه رفتن ، و در یک نرخ است که نگه مطمئن
حیوانات عجیب و غریب و پا که در راهوار بودن سریع در عین حال آسان سوار.
جوانان به صحبت کورا به چشم تیره ساخته بود ، هنگامی که صدای دور از اسب
hoofs ، clattering بیش از ریشه از راه خراب را در پشت خود ، باعث شد که او برای بررسی
شارژر خود را ، و ، به عنوان همراهان او جلب کرد
کمر خود را در همان لحظه ، کل حزب را به توقف آمد ، به منظور به دست آوردن
توضیح وقفه unlooked برای.
در چند لحظه کلت هواپیمای بی موتوری پرواز ، مانند گوزن زرد ، در میان راست دیده شد
تنه سنبه ها ، و ، در یکی دیگر از از طریق مسنجر ، شخص از مرد بی حاصل ،
شرح داده شده در فصل قبل آمد
به نظر ، با سرعت به همان اندازه که او می تواند وحش ناچیز خود را به تحمل تحریک
بدون آمدن به پارگی باز می شود. تا به حال این شخصیت فرار کرده بود
مشاهده مسافران.
اگر او صاحب قدرت به دستگیری هر چشم سرگردان در هنگام برگزاری نمایشگاه افتخارات
از ارتفاع خود را بر روی پا ، زینت سوارکاری او هنوز هم احتمال بیشتری برای جذب
توجه قرار دارد.
با وجود یک برنامه ثابت یکی از پاشنه های مسلح خود را به پهلوها از
مادیان ، راه رفتن بیشتر تایید شده است که او می تواند ایجاد چهار نعل کانتربری با
پاهای عقبی ، که در آن کسانی که بیشتر به جلو
کمک برای لحظه های تردید ، هر چند به طور کلی محتوا به حفظ loping
صدای یورتمه رفتن اسب.
شاید سرعت تغییرات از یکی از این قدم به ایجاد
توهم نوری ، که در نتیجه ممکن است بزرگ قدرت وحش ، برای آن مسلم است.
که Heyward ، که دارای یک چشم واقعی برای
محاسن اسب ، ناتوان بود ، با نبوغ بیشترین خود ، تصمیم گیری اینکه از چه نوع
جنبش تعقیب کننده خود را راه گمراه کننده خود را بر روی جای پای خود را با persevering چنین کار می کرد
بی باکی است.
صنعت و جنبش از سوار بودند کمتر قابل توجه نسبت به کسانی که از
تقلا.
در هر یک از تغییر در تحولات دوم ، سابق فرد قد بلند خود را مطرح
در stirrups تولید ، در این روش ، با ازدیاد طول در مدت زمان معقول از پاهای خود را ، از جمله
رشد ناگهانی و diminishings از
قد ، به عنوان بافل هر حدس است که ممکن است به عنوان ابعاد خود ساخته شده است.
اگر به این اضافه شود این واقعیت است که ، در نتیجه از برنامه به نفع یک طرف
خار ، یک طرف مادیان را به سفر و سریع تر از دیگر و که
پهلو آزرده بود مصمم نشان داد
unremitted شکوفا از دم پر پشت ، تصویر هر دو اسب و انسان به پایان برسد.
اخم که اطراف ابرو خوش تیپ ، باز ، و مردانه Heyward جمع شده بودند ،
به تدریج آرام شده و لب هایش را به لبخند اندکی فر ، به عنوان او را در نظر گرفته
غریبه.
آلیس ساخته شده از هیچ تلاشی بسیار قدرتمند برای کنترل ابراز شادی او ، و حتی تاریک ،
چشم اندیشمندانه کورا روشن با شوخ طبعی که به نظر می رسد ، عادت ، به جای
ماهیت ، معشوقه خود را سرکوب می شوند.
"به دنبال شما هر؟" خواستار Heyward ، هنگامی که دیگر به اندازه کافی نزدیک وارد آنجا شده بودند.
فروکش کردن سرعت خود را ، "من اعتماد شما هیچ رسول مژده شر؟"
"با این حال ،" غریبه پاسخ ، استفاده از سخت کوش کاستور مثلثی خود را ، به
تولید گردش در هوای نزدیک جنگل ، می روم و hearers خود را در شک
که از سوالات مرد جوان او
در پاسخ ، با این حال ، زمانی که او چهره اش سرد بود ، و نفس خود را بهبود ، او
ادامه داد : "می شنوم شما سوار به ویلیام هنری ؛ من سفر
بدانسو من خودم به این نتیجه رسیدند خوب
شرکت به نظر می رسد مطابق به خواست هر دو طرف است. "
بازگشت Heyward : "شما به نظر می رسد دارای امتیاز رای ریخته گری ،" ؛ "ما در حال
سه ، در حالی که شما مشورت هیچ کس جز خودتان. "
"حتی تا.
نقطه اول به نقطه به دست آمده ، این است که بدانید ذهن خود فرد است.
هنگامی که مطمئن از آن ، و که در آن زنان نگران آن است که آسان نیست ، بعد از ، به
عمل کردن به این تصمیم.
من تلاش برای انجام هر دو ، و من اینجا هستم. "
اگر شما را به این دریاچه سفر ، شما باید اشتباه مسیر خود ، گفت : "Heyward ،
haughtily. "انطرف بزرگراه حداقل نیم مایل پشت سر شما است."
"با این حال ، بازگشت غریبه ، هیچ چیز daunted این استقبال سرد :« من
tarried در 'ادوارد' یک هفته ، و من باید لال به جاده من به بود و پرسش
سفر ، و در صورت گنگ خواهد بود پایان دادن به تماس من وجود دارد "
پس از simpering در یک راه کوچک ، مانند یکی که عفت ممنوع باز
بیان تحسین خود را از بذله گویی که کاملا ناخوانا بود به خود
hearers ، او ادامه داد : ، "این عاقلانه نیست
برای هر یک از حرفه ام می شود بیش از حد آشنا با کسانی که او به دستور ؛
که دلیل من به دنبال خط از ارتش ، علاوه بر این که ، نتیجه گیری من این است که
نجیب زاده از شخصیت خود را تا به بهترین
قضاوت در امور wayfaring ؛ من داشته باشد ، بنابراین ، تصمیم گرفت برای پیوستن به شرکت در
که ممکن است سوار شود دلپذیر ، و صمیمیت و همدلی اجتماعی جنبهی. "
"ترین های خودسرانه ، اگر نه یک تصمیم شتابزده! بانگ زد :" Heyward ، بلاتکلیف
آیا برای دادن دریچه به او خشم رو به رشد ، و یا در صورت دیگر خنده.
اما شما از آموزش ، و حرفه ای صحبت می کنند ، به شما کمکی به
سپاه استانی ، به عنوان استاد علوم اصیل دفاع و جرم ، یا ،
شاید شما کسی که تساوی خطوط و
زاویه ، تحت ادعای تفسیر ریاضیات است؟ "
غریبه در نظر گرفته بازجو او یک لحظه در تعجب و پس از آن ، از دست دادن هر
خوانده شده را علامت رضایت خود را در بیان تواضع موقر ، او پاسخ داد :
"از حمله ، من امیدوارم که هیچ ، به یکی از دو حزب وجود دارد : دفاع ، من هیچ کدام را --
رحمت خدا خوب است ، که مرتکب هیچ گناه قابل لمس از سال entreating تاریخ و زمان آخرین او
عفو فضل.
من درک می کنم اشارات شما در مورد خطوط و زوایای ؛ و من به کسانی که ترک شرح
که نامیده شده است و مجموعه ای جدا برای آن دفتر مقدس است.
من دراز ادعا به هیچ هدیه ای بالاتر از یک بینش کوچک به هنر با شکوه از
دادخواست و شکرگذاری ، همانطور که در سرود خوانی انجام می شود. "
"مرد است ، آشکارا ، شاگرد آپولو ،" آلیس سرگرم گریه ، "و من
او را تحت حفاظت خود خاص من.
نه ، پرتاب کنار آن اخم ، Heyward ، و در ترحم به گوش اشتیاق من ، او را رنج می برند
سفر در قطار ما.
علاوه بر این ، او در یک صدای کم و هول هولکی اضافه شده ، ریخته گری یک نگاه در دوردست
کورا ، که به آرامی به دنبال رد پای خود را راهنمای سکوت ، اما عبوس ، "ممکن است آن را
به دوستان اضافه به قدرت ما ، در زمان نیاز است. "
"فکر می کنید ، آلیس ، که من به کسانی شده توسط این مسیر مخفی عشق اعتماد ، اما من تصور
نیاز چنین می تواند اتفاق می افتد؟ "
"نه ، نه ، من از آن فکر نمی کنم در حال حاضر ، اما این مرد عجیب و غریب به من amuses و اگر او خداوند
موسیقی در روح خود "، اجازه دهید ما churlishly رد شرکت او."
او متقاعد کننده ای را در طول مسیر با شلاق او را سوار اشاره کرد ، در حالی که چشمان خود را ملاقات کرد
در یک نگاه که مرد جوان lingered لحظه به طولانی و پس از آن ، بازده به او
نفوذ آرام ، او کف اسپرز خود را به
شارژر خود را ، و در مرزهای چند دوباره در سمت کورا بود.
، ادامه داد : "من خوشحالم که تو را روبرو می شوند ، دوست" قبل از ازدواج ، با تکان دادن دست خود را به
غریبه ادامه ، از او خواست Narragansett خود را به تجدید آن راهوار بودن.
"بستگان جزئی ، تقریبا من را قانع کرد که من در دو نفره را به طور کامل بی ارزش
خودم و ما ممکن است wayfaring ما را با غرقه شدن در پیگیری های مورد علاقه ما روح بخشیدن.
این ممکن است مزیت سیگنال به یکی می شود ، نادان به عنوان من ، به شنیدن نظرات و
تجربه یک استاد در هنر. "
"این طراوت هم به روح و بدن است به افراط در مزمور خوانی ، در
فصل خور "بازگشت استاد آهنگ ، unhesitatingly مطابق با او
علامت به دنبال "و چیزی که
تسکین ذهن نسبت به چنین صمیمیت و همدلی تسلی.
اما چهار بخش در دسترس نباشد لازم به کمال از ملودی است.
شما به همه مظاهر از سه برابر نرم و غنی ، من می توانم ، کمک های خاص ،
حمل تنور کامل به بالاترین نامه ، اما عدم مقابله و باس!
افسر ان یکی دیگر از پادشاه ، که تردید به من اعتراف به شرکت او ، ممکن است پر
دوم ، اگر ممکن است از intonations صدای خود مشترک قضاوت
گفت و گو است. "
قاضی نه بیش از حد rashly از ظواهر فریبنده و شتابزده ، گفت : "خانم ،
خندان. "اگرچه Heyward عمده می تواند یادداشت چنین عمیق در مواردی فرض ، باور من ،
زنگ های طبیعی خود را بهتر است برای تنور دلپذیر از باس شنیده شده توسط شما نصب شده است. "
"آیا او ، و سپس ، بسیار در هنر از سرود خوانی تمرین؟" خواستار همراه ساده خود را.
آلیس احساس دفع به خنده ، هر چند او در سرکوب ابراز شادی خود ، قبل از اینکه موفق
او پاسخ داد : "من دستگیر که او است و نه به معتاد
آهنگ بی حرمتی.
شانس زندگی یک سرباز اما کمی برای تشویق بیشتر نصب شده
تمایلات هوشیار. "
"صدای انسان است که او را ، با توجه به مانند استعدادهای دیگر او ، مورد استفاده قرار گیرد ، و نه می شود
مورد آزار قرار گرفته است. هیچ می تواند بگوید آنها که تا کنون شناخته شده است من به
غفلت هدیه من!
من سپاسگزار که ، هر چند بچگی من ممکن است گفت تا مجموعه از هم جدا شده اند ، مانند
جوانان سلطنتی دیوید ، برای اهداف موسیقی ، بدون هجا آیه بی ادب است
تا کنون profaned لب های من است. "
شما باید پس از آن ، محدود تلاش خود را به ترانه مقدس؟ "
"حتی تا.
به عنوان مزامیر داوود بیش از همه زبان های دیگر ، بنابراین آیا این سرود خوانی است که
شده الهی و عقل از سر فرزانگان از زمین به آنها نصب شده ، پیش افتادن از تمام شعر بیهوده است.
خوشبختانه ، من ممکن است بگویند که من هیچ چیز مطلق اما افکار و خواسته های پادشاه
اسرائیل خود را برای هر چند بار ممکن است برای برخی تغییرات جزئی تماس بگیرید ، با این حال این
نسخه ای که ما در مستعمرات جدید استفاده کنید
انگلستان آنقدر همه نسخه های دیگر ، تجاوز است که ، توسط غنای آن ، عینیت آن و
سادگی معنوی آن ، آن approacheth را به عنوان نزدیک که ممکن است ، به کار بزرگ
نویسنده الهام گرفته.
من در هر مکان رعایت هرگز ، خواب یا بیداری ، بدون نمونه ای از این استعداد
کار می کنند.
'تیس نسخه شش و بیستم ، بنا به اظهارات نمایندگان در بوستون ، بعد از میلاد مسیح 1744 ؛
و حق دارد ، مزامیر ، سرودهای ، و ترانه های روحانی قدیمی و جدید
Testaments. وفادارانه به ترجمه
Metre انگلیسی ، برای استفاده از ، عبرت ، و آسایش از پرستاران ، در ملاء عام و
خصوصی ، به ویژه در انگلستان است. "
در طول این eulogium در تولید نادر از شاعران بومی خود ، غریبه کشیده بود
کتاب را از جیب خود و اتصالات یک جفت عینک آهن rimmed را به بینی خود ،
صدا با مراقبت و پرستش مناسب به اهداف مقدس خود را باز کرد.
سپس ، بدون وتفصیل در کلام یا معذرت خواهی ، برای اولین بار تلفظ کلمه "Standish" ، و
قرار دادن موتور شناخته شده نیست ، در حال حاضر ، شرح داده شده به دهان او ، که از آن او جلب کرد
بالا ، صدا و جیغ کشیدن ، که به دنبال داشت
اکتاو زیر ، از صدای خود ، او شروع به آواز خواندن کلمات زیر ، در
زنگ های کامل ، شیرین و آهنگین ، که مجموعه ای از موسیقی ، شعر ، و حتی مضطرب
حرکت جانور بد آموزش دیده خود را در
تمرد ، "چقدر خوب است ، O را مشاهده کنید ، و چگونه آن را به خوبی pleaseth ، با هم در وحدت e'en ،
برای برادران تا به ساکن.
مانند پماد انتخاب است ، از سر به ریش به آنجا رفتند ؛ پایین آرون.
سر ، که به سمت پایین رفت و دامن پوشاک او را نزد. "
تحویل این قافیه ماهرانه ای ، در بخشی از غریبه همراه بود ،
ظهور و سقوط دست راست خود را ، که فسخ در فرود ،
رنج انگشتان به ساکن یک لحظه در
برگ از حجم کم و در صعود ، چنین شکوفا عضو به عنوان
جز آغاز تا کنون ممکن است به تقلید امید.
به نظر می رسد عمل طولانی این همراهی کتابچه راهنمای کاربر لازم ارائه شده بود ، برای آن
تا حرف اضافه که شاعر برای نزدیک او انتخاب کرده بود بس
آیه بموقع مانند یک کلمه از دو هجا تحویل داده شده بود.
چنین نوآوری در سکوت و بازنشستگی از جنگل نمی تواند موفق به
کمک طلب کردن از گوش کسانی که در فاصله به قدری کوتاه در پیش سفر.
هند muttered چند کلمه ای در شکسته انگلیسی به Heyward ، که در نوبت خود ، سخن گفت
غریبه در یک بار قطع و برای آن زمان ، بسته شدن و تلاش های او در موسیقی است.
"گرچه ما در خطر نیست ، احتیاط مشترک که ما را به سفر را از طریق آموزش
این بیابان به عنوان آرام به شیوه ای که ممکن است.
بعد از آن شما خواهد شد ، من را عفو کنند ، آلیس ، باید enjoyments خود را کاهش دهد ، توسط درخواست
این آقا برای به تعویق انداختن شعار خود را تا یک فرصت امن تر است. "
"شما آنها را کاهش دهد در واقع ،" بازگشت دختر قوس ، برای هرگز بیشتر می شنوم
همراه نالایق اعدام و زبان از آن که من شده اند
گوش دادن ، و من به مراتب در آموخته بود رفته
پرس و جو در مورد علل چنین unfitness بین صدا و حس ، هنگامی که شما
افسون از گزارشات و من که باس از مال شما ، دانکن شکست! "
"من می دانم آنچه شما تماس باس من نیست ،" Heyward ، piqued در سخن گفتن او گفت : "اما من می دانم
که ایمنی شما ، همین و کورا ، به مراتب مهم تر به من نسبت می تواند با هر ارکستر
موسیقی هندل. "
او متوقف شد و سرش را تکان می خود را به سرعت به سمت بیشه ، و سپس خم چشمان او
به طرز مشکوکی در راهنمای خود را ، که به سرعت ثابت خود را ادامه داد ، در گرانش دست نخورده.
مرد جوان لبخند زد تا خود را برای او اعتقاد او برخی از توت درخشان اشتباه بود
از جنگل ها را برای کره چشم درخشان وحشیانه تکاپو ، و او رو به جلو سوار ،
ادامه گفتگو که توسط فکر عبور قطع شده بود از ، است.
سرگرد Heyward فقط در رنج غرور جوانی و سخاوتمندانه خود را اشتباه شد
به سرکوب هشیاری فعال خود را است.
دسته اسب سواران مدتها بود به تصویب رسید پیش از شاخه از بوته است که تشکیل
زاغه احتیاط منتقل شدند سوا ، و چهره انسان ، بشدت به عنوان وحشی وحشی
هنر و لجام گسیخته احساسات می تواند آن را ،
در راه بازنشستگی مسافران peered.
سوسو زدن از وجد و سرور در سراسر lineaments بطور تاریکی رنگ از ساکن شات
از جنگل ، به عنوان او ترسیم مسیر از قربانیان خود را در نظر گرفته شده ، که سوار
ناخودآگاه به بعد ، نور و
اشکال شدید زن تکان دادن در میان درختان ، در خمیدگی مسیر خود را ،
پس از آن در هر یک از خم توسط چهره مردانه از Heyward ، تا زمانی که ، در نهایت ، بی ریخت
فرد از استاد آواز پنهان بود
پشت تنه شمار درختان ، که در خط تیره گل رز ، در متوسط
فضا.