Tip:
Highlight text to annotate it
X
حس و حساسیت
توسط جین آستن (1811)
فصل 18
Elinor ، با uneasiness بزرگ دیدم کم
ارواح از دوستی با او.
بازدید خود را فراهم اما با مشتقات جزئی بسیار
رضایت ، در حالی که لذت خود را در آن
ظاهر شد تا ناقص است.
این آشکار بود که او ناراضی بود ؛ او
آرزوی آن بودند به همان اندازه آشکار است که او
هنوز او را با همان نیست
محبت که یک بار او بدون شک احساس بود
از الهام بخش ، اما تا کنون ادامه
از علاقه اش به نظر می رسید بسیار نامشخص است ؛
و reservedness از شیوه ای خود را نسبت به
او در تناقض است یک لحظه چه بیشتر
متحرک نگاه قبلی به حال intimated
یک.
او خود را و ماریان در پیوست
صبحانه اتاق صبح روز بعد قبل از
بعضی دیگر ، پایین ؛ و ماریان ، بود که در
همیشه مشتاق به ترویج شادی خود را به عنوان
آنجا که او می تواند ، به زودی آنها را از چپ به
خود را دارند.
اما قبل از او نیم طبقه بالا راه او
شنیده درب سالن باز است ، و عطف
دور ، برای دیدن ادوارد شگفت زده شده بود خود را
بیرون می آید.
"من می خواهم به روستا به دیدن من
اسب ها ، "او گفت ،" همانطور که شما هنوز آماده نیست
برای صبحانه ، من باید دوباره
در حال حاضر ".
ادوارد به آنها را با تازه بازگشت
تحسین از اطراف کشور ، در
راه رفتن خود را به روستا ، بسیاری او را دیده بود
بخش هایی از دره را به نفع و
روستای خود ، در وضعیت بسیار بالاتر
از کلبه ، فراهم نمای کلی
از کل ، که بسیار خوشحال بود
او.
این موضوع که اطمینان بود ماریان است
توجه ، و او بود شروع به
توصیف تحسین خود از این
صحنه ، و او را به سوال بیشتر دقیقهای
بر اشیاء است که به خصوص زده بود
او ، هنگامی که ادوارد هم با گفتن دچار وقفه شود ،
"شما نباید بیش از حد پرس و جو ، ماریان --
به یاد داشته باشید من هیچ دانش در
منظره ، و من هرگز به شما دلخور شده توسط من
جهل و از طعم خواهم اگر ما آمده ایم تا
خاص.
من باید شیب تپه ، با که باید باشد
ضخیم ؛ سطوح عجیب و زشت ، که
باید باشد نامنظم و ناهموار و
اجسام دور از نظر ، که باید
تنها به تیره را از طریق نرم
متوسط از یک فضای مه آلود.
شما باید با تحسین از جمله راضی
که من صادقانه می توانید به من بدهید.
من اسمش را کشور بسیار خوب است -- تپه
شیب دار هستند ، به نظر می رسد جنگل پر از خوب
الوار ، و دره راحت به نظر می رسد
و بطور دنج قرار گرفتن -- با مراتع غنی و چند
خانه مزرعه شسته و رفته پراکنده اینجا و آنجا.
این دقیقا پاسخ نظر من خوب است
کشور ، به دلیل آن را متحد می سازد زیبایی با
ابزار -- و من به جرات می گفت آن است که یک منظره
یکی بیش از حد ، زیرا که شما آن را تحسین ؛ من می توانم
باور به راحتی آن را به پر از سنگ و
promontories ، خاکستری خزه و چوب قلم مو ، اما
اینها همه به من دست داده است.
من می دانم که چیزی از منظره. "
"من می ترسم آن است ، اما بیش از حد واقعی ، گفت :"
ماریان ؛ "اما چرا باید شما را از آن رخ کشیدن؟"
"من شک دارم ، گفت :" Elinor ، "است که برای جلوگیری از
یک نوع از تظاهر ، ادوارد اینجا می افتد
را به یکی دیگر.
از آنجا که او معتقد است بسیاری از مردم تظاهر به
تحسین بیشتر از زیبایی های طبیعت
از آنها واقعا احساس است ، و منزجر
با تظاهر چنین ، او را تحت تاثیر قرار بیشتر
بی تفاوتی و کمتر تبعیض در
مشاهده خودش آنها را از او پوشد.
او سخت گیر می شه و باید
تظاهر از خودش بود. "
گفت : "این بسیار درست است ، گفت :" ماریان "که
تحسین از مناظر چشم انداز تبدیل شدن به یک
اصطلاحات مخصوص یک صنف آشکار است.)
هر بدن تظاهر به احساس و تلاش می کند تا
توصیف با طعم و شکوه و عظمت او را
که برای اولین بار چه تعریف زیبایی منظره
شد.
من تنفر داشتن از اصطلاحات مخصوص یک صنف از هر نوع ، و
گاهی اوقات من نگه داشته و احساسات من به
خودم ، چون من می تواند بدون زبان برای پیدا کردن
توصیف آنها را در آنچه اما و فرسوده شد
از تمام حس و معنی hackneyed. "
"من متقاعد شدم ، گفت :" ادوارد "که شما
واقعا همه لذت در احساس خوب
چشم انداز که به شما ابراز احساس کنم.
اما ، در عوض ، خواهر خود را باید به من اجازه می دهد
احساس نه بیشتر از من ادعا.
من یک چشم انداز خوب است ، اما نه بر
اصول زیبا.
من دوست ندارم کج ، پیچیده است ، لعنتی
درختان.
من آنها را خیلی بیشتر اگر که آنها هم بلند تحسین ،
راست ، و شکوفایی.
من دوست ندارم از بین برد ، کلبه پاره پاره.
من مایل به nettles یا thistles ، یا نه
شکوفه های سلامت.
من لذت بیشتری را در مزرعه بطور دنج قرار گرفتن خانه
از برج مراقبت -- و نیروهای نظامی از مرتب ،
روستاها شاد لطفا به من بهتر از
بهترین banditti در جهان است. "
ماریان نگاه کرد با تعجب در ادوارد ،
با شفقت در خواهرش.
Elinor فقط خندید.
موضوع هیچ دورتر ادامه داشت و
ماریان باقی مانده thoughtfully ساکت و آروم ، تا
یک شی جدید به طور ناگهانی درگیر او
توجه.
او توسط ادوارد نشسته بود ، و در نظر گرفتن
چای خود را از خانم Dashwood ، دست خود را گذشت
بنابراین به طور مستقیم پیش از او به عنوان یک حلقه ،
با موی بافته از مو در مرکز ، بسیار
آشکار در یکی از انگشتان خود را.
"من تو را دیدم هرگز تو یه لباس حلقه قبل ،
ادوارد ، "او گریه کرد.
"این است که مو فانی است؟
من او را به یاد داشته باشید به شما قول برخی به من بدهید.
اما من باید فکر او را مو به حال شده است
تیره تر. "
ماریان صحبت کنی که او چه سرسری
واقعا احساس کردم -- اما وقتی او را دیدم که چگونه او بسیار
حال pained ادوارد ، رنجش خود او در او
می خواهم فکر نمی توانند با پیشی گرفته است
او.
او رنگی بسیار عمیق ، و دادن
نگاه انی در Elinor ، جواب داد : "بله ؛
مو آن خواهر من است.
تنظیمات همیشه ریختگی رنگ متفاوت
بر روی آن ، می دانید. "
Elinor چشم او را ملاقات کرده بود ، و نگاه
آگاهانه به همین ترتیب.
مو که بود خود او ، او
بلافاصله نیز احساس رضایت به عنوان
ماریان ، تنها تفاوت آنها در
نتیجه گیری بود ، که آنچه را که ماریان
در نظر گرفته شده به عنوان یک هدیه رایگان از خواهرش ،
Elinor آگاهانه بود باید شده اند
تهیه شده توسط برخی از دزدی و تدبیر
ناشناخته به خودش.
او در طنز نبود ، با این حال ، به نظر
آن را به عنوان توهین و موثر را به هیچ
اطلاع از آنچه ، فورا توسط صحبت گذشت
از چیز دیگری ، او به حل و فصل داخلی
پس از این به گرفتن از هر فرصتی از
eyeing مو و از رضایت خودش ،
فراتر از همه شک ، بود که دقیقا
سایه ای از خود او.
خجالت ادوارد مدتی به طول انجامید ،
و آن را در عدم حضور ذهن هنوز به پایان رسید
تر خواهد کرد.
او به ویژه قبر کل
صبح است.
ماریان به شدت خودش را سانسور برای چه
او گفته بود ، اما بخشش خود او ممکن است
سریع تر بوده است ، تا به حال شناخته شده است چگونه او
جرم آن کمی خواهرش داده بود.
قبل از اینکه وسط روز ، آنها
بازدید شده توسط سر جان و خانم جنینگز ، که ،
داشتن از ورود آقا شنیده
در کلبه ، آمد تا نگاهی به نظرسنجی از
خوش آمدید.
با کمک های خود را از مادر شوهر ،
سر جان بود که در کشف طولانی نیست
نام Ferrars آغاز شد با اف و
این آماده معدن آینده از شوخی
در برابر Elinor اختصاص داده شده ، که هیچ چیز
اما تازگی از آشنایی خود را با
ادوارد می توانست مانع از بودن
بلافاصله فنر.
اما ، آن گونه که بود ، او تنها ، از بعضی از آموخته
بسیار مهم به نظر می رسد ، تا چه حد خود را
نفوذ ، در تاسیس مارگارت
دستورالعمل ها ، افزایش یافته است.
سر جان به Dashwoods آمد هرگز
بدون یا آنها را دعوت به ناهار خوردن در
پارک روز بعد ، و یا برای نوشیدن چای با
آنها آن شب.
به مناسبت حال حاضر ، برای بهتر
سرگرمی بازدید کننده از خود ، نسبت به
تفریحی که او خودش را ملزم به احساس
نقش داشته باشد ، او خواست به آنها برای تعامل با
هر دو.
"شما باید چای را با ما به شب ، گفت :"
او ، "برای ما باید کاملا به تنهایی -- و
فردا که کاملا باید با ما ناهار خوردن ،
برای ما باید یک حزب بزرگ است. "
خانم جنینگز اجرا ضرورت.
"و چه کسی می داند اما شما ممکن است رقص ، بالا بردن"
گفت : او.
"و که شما را دچار وسوسه کردن ، دوشیزه ماریان".
"رقص!" گریه ماریان.
"غیر ممکن است!
چه کسی را به رقص؟ "
"چه کسی! چرا خودتان ، و Careys ، و
Whitakers تا مطمئن شوید که.-- چه! شما فکر می کنید
هیچ کس می تواند به دلیل رقص فرد خاص
که باید بی نام رفته است! "
"من با تمام روح من آرزو ،" گریه سر جان ،
"Willoughby که در میان ما دوباره."
این ، ماریان و فروتن است ، داد جدید
سوء ظن به ادوارد.
"و چه کسی است Willoughby؟" او گفت ، در کم
صدا ، به خانم Dashwood ، توسط هر کس که او بود
نشسته.
او به او پاسخ کوتاه.
چهره ماریان بود بیشتر
ارتباطی.
ادوارد را دیدم به اندازه کافی برای درک ، نه تنها
به معنی دیگر ، اما از جمله از
عبارات ماریان را به عنوان او را متعجب و متحیر شده بود
قبل و وقتی بازدید کننده به آنها چپ ،
او رفت و بلافاصله او را ، گرد و گفت : در
زمزمه ، "من از حدس زدن است.
من حدس می زنم شما باید بگویم من؟ "
"نظر شما چیست؟"
"باید به شما بگویم."
"بدیهی است."
"خب پس ، من حدس می زنم که آقای Willoughby
شکار. "
ماریان و تعجب گیج شده بودم ، با این حال
او می تواند کمک کند در آرام خندان
موذی گری از شیوه ای خود را ، و بعد از
سکوت لحظه ، گفت :
"اوه ، ادوارد!
چگونه می توانید -- اما من هم خواهد آمد
امید... من مطمئن هستم که شما او را دوست دارم. "
"من شک نیست ،" او جواب داد : نه
شگفت زده شده در earnestness او و گرما ؛
برای به حال او نمی تصور آن را به شوخی برای
خوب از آشنایی او به طور کلی ،
تنها در یک چیزی یا هیچ چیز تاسیس
بین آقای Willoughby و خودش ، او
جرأت نمی توانست به آن اشاره نمود.
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها زیرنویسها لینک دائم زبان خارجی ترجمه ترجمه