Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 33
بیش از یک بار الیزابت ، در سخن بی ربط خود را در داخل پارک ، به طور غیر منتظره آقای ملاقات
دارسی.
او احساس perverseness از بد شانسی است که باید او را که در آن هیچ آورد
یکی از دیگری ، آورده شد و ، برای جلوگیری از آن تا کنون اتفاق می افتد دوباره ، در زمان مراقبت برای اطلاع رسانی به
او در ابتدا که آن امد و شد زیاد مورد علاقه از مال انزن بود.
بنابراین ، چگونه می تواند برای بار دوم رخ می دهد ، بسیار عجیب و غریب بود!
با این حال این کار را کرد ، و حتی یک سوم است.
آن را عمدی بیمار طبیعت ، و یا توبه و طلب بخشایش داوطلبانه به نظر می رسید ، در این مواقع
صرفا چند استعلام رسمی و مکث بی دست و پا و پس از آن دور است ، اما او
در واقع به فکر آن را لازم به نوبه خود و راه رفتن با او.
او یک معامله بزرگ گفت : هرگز ، و نه او به خود زحمت صحبت کردن یا از
حد گوش دادن ، اما او را در دوره با خصومت روبرو شدن سوم بود که او را لرزاند
پرسیدن چند سوال عجیب و غریب بیارتباط --
در مورد لذت بردن او را در حال در Hunsford ، خود را از پیاده روی های انفرادی عشق ، و نظر او
شادی آقا و خانم کالینز است و در سخن گفتن از Rosings و او نه
کاملا درک خانه ، او
به نظر می رسید انتظار داشت که هر زمان که او را به کنت آمد دوباره او خواهد بود به ماندن وجود دارد
بیش از حد. سخنان او به نظر می رسید به آن دلالت کند.
او سرهنگ Fitzwilliam در افکار او؟
او قرار است ، اگر او به معنای هر چیز ، او باید اشاره به چه اتفاقی ممکن است در بوجود می آیند معنی
که سه ماهه.
این پریشانی او کم ، و او بسیار خوشحالم که او را به دروازه را در بود
محدودتر است در مقابل مفر کشیش بخش.
او یک روز مشغول بود او را در بررسی دقیق آخرین نامه جین راه رفته است ، و خانه
در برخی از معابر که ثابت کرد که جین در ارواح به حال نوشته شده است ، زمانی که ، به جای
او را دیدم که دوباره توسط آقای دارسی متعجب ،
بر دنبال کردن که سرهنگ Fitzwilliam او نشست.
قرار دادن دور نامه را فورا و مجبور لبخند ، او گفت :
"من نمی دانستم قبل از آن ، شما همیشه این راه را راه می رفت."
"من ساخت تور پارک شده اند ،" او جواب داد : "من به طور کلی هر سال ،
و قصد دارند آن را با یک تماس در قلمرو کشیش بخش نزدیک است.
آیا قصد دارید بسیار دورتر؟ "
"نه ، من باید در یک لحظه تبدیل شده است." و بر این اساس او به نوبه خود ، و آنها
راه می رفت با هم به سمت قلمرو کشیش بخش. "آیا شما قطعا ترک کنت در روز شنبه؟
گفت که او.
"بله -- اگر دارسی آن را نمی کردن دوباره. اما من در اختیار او هستم.
او کسب و کار را فقط به عنوان تنظیم کننده بخواهد. "
"و اگر قادر به خود را در ترتیب لطفا نیست ، او حداقل لذتی است که در
قدرت بزرگ انتخاب.
کسی که به نظر می رسد بیشتر برای لذت بردن از قدرت انجام آنچه او دوست دارد از من نمی دانم
آقای دارسی است. "" او دوست دارد به راه خود به خوبی ،
پاسخ سرهنگ Fitzwilliam.
"اما همه ما است. است که او تا به روش های بهتر
داشتن آن نسبت به بسیاری دیگر ، زیرا او غنی است ، و بسیاری دیگر فقیر هستند.
من صحبت می کنند feelingly.
یک پسر جوان است ، شما می دانید ، باید به انکار نفس و وابستگی inured. "
"به نظر من ، پسر جوان از ارل می تواند بسیار کمی از هر دو می دانیم.
در حال حاضر به طور جدی ، آنچه را که شما تا به حال از خود انکار و وابستگی شناخته می شود؟
شما می خواهید پول از رفتن به هر کجا که شما انتخاب پیشگیری ، و یا
گرداندن مراکز فساد هر چیزی که تا به حال علاقه داشتن به "عنوان شده است؟
اینها پرسشهایی هستند صفحه اصلی -- و شاید من نمی توانم بگویم که من تجربه کرده اند بسیاری از
سختی های که طبیعت. اما در مسائل مربوط به وزن بیشتر ، من ممکن است
با رنج می برند از می خواهید پول.
جوان پسر می تواند ازدواج به جایی که آنها دوست دارند. "" مگر در مواردی که در آن آنها مانند زنان از ثروت ،
که من فکر می کنم که آنها اغلب انجام دهد. "
"عادات ما از هزینه های ما را بیش از حد وابسته است ، و بسیاری در من وجود ندارد
رتبه از زندگی که می تواند به استطاعت بدون توجه به پول ازدواج می کنند. "
فکر الیزابت : "آیا این ، به معنای برای من؟" و او در ایده های رنگی ، اما ،
دوره نقاهت خود ، گفت : در لحن پر جنب و جوش "، و دعا ، چه قیمت معمول از
پسر جوان ارل؟
مگر اینکه برادر بزرگتر است بسیار رنجور ، من فرض کنید شما نمی بالاتر از پنجاه بپرسید
هزار پوند او را به همان سبک جواب داد ، و
موضوع کاهش یافته است.
برای قطع سکوت که ممکن است او را علاقه داشتن به او را با آنچه بود گذشت تحت تاثیر قرار ،
او به زودی پس از آن گفت :
"من تصور پسر عموی خود را پایین آورده با او و عمدتا به خاطر داشتن
کسی که در اختیار او. من تعجب می کنم که او ازدواج نمی کنند ، به امن
راحتی پایدار از آن نوع است.
اما ، شاید ، خواهر خود را نیز برای حال حاضر ، و او به عنوان تنها او است
مراقبت ، او ممکن است آنچه که او با او را دوست دارد. "" نه ، گفت : "سرهنگ Fitzwilliam" است که
مزیت دارد که او باید با من تقسیم.
من با او در سرپرستی خانم دارسی ملحق شده است. "
"آیا شما در واقع؟ و دعا چه نوع نگهبان شما
را؟
آیا اتهام خود شما مشکل زیادی به من بدهید؟ زنان جوان از سن او گاهی اوقات
کمی مشکل به مدیریت ، و اگر او روح واقعی دارسی ، در آنصورت ممکن است وضعیت او را دوست دارند
راه و روش خود او. "
همانطور که او صحبت کرد مشاهدات وی نشان داد که او را در او صادقانه و شیوه ای که در آن او
بلافاصله او پرسیده شد که چرا او قرار است خانم دارسی به احتمال زیاد آنها را هر ناراحتیشان را ،
متقاعد او را که او تا به حال به نحوی یا دیگر بسیار نزدیک به حقیقت است.
او به طور مستقیم پاسخ داد : "شما باید باشد وحشت.
من هیچ آسیبی از او شنیده هرگز ، و من به جرات می گویند او یکی از سر براه ترین
موجودات در جهان.
او مورد علاقه بسیار زیادی با برخی از خانمها از آشنایی من ، خانم هرست و
دوشیزه Bingley. من فکر می کنم من شنیده ام به شما می گویند که شما می دانید
آنان است. "
"من می دانم که آنها را کمی. برادر آنها اقامنشانه دلپذیر است
مرد -- او یک دوست بزرگ از دارسی است ".
"آه! بله ، "الیزابت با خشگی گفت :" آقای دارسی است غیر مهربان آقای Bingley ، و
یک معامله شگرف مراقبت از او را طول می کشد. "مراقبت از او را!
بله ، من واقعا معتقدم که دارسی مراقبت از او در آن نقاط جایی که او می خواهد
مراقبت.
از چیزی است که او به من در اینجا سفر ما به خبرنگاران گفت : ، من به دلیل فکر می کنم
Bingley بسیار به او مدیون است.
اما من باید به التماس عفو خود را ، برای من هیچ حق فرض کنید که Bingley بود
فرد به معنای. این همه حدس بود. "
"آنچه در آن است شما چیست؟"
"این شرایط که دارسی نمی تواند مایل به توان به طور کلی شناخته شده است ، چرا که اگر آن را
دور به خانواده بانوی شد ، این امر می تواند چیزی ناخوشایند است. "
"شما ممکن است پس از من آن را ذکر نمی بستگی دارد."
"و به یاد داشته باشید که من آن را به دلیل زیادی برای فرض آن را به توان Bingley.
آنچه او به من گفت صرفا این است : که او خود را بر داشتن به تازگی تبریک گفت
یکی از دوستان از ناراحتی از بی تدبیر ترین ازدواج را نجات داد ، اما بدون
ذکر نام یا هر خاص دیگر ،
و من تنها مظنون آن را به Bingley از باور او نوع انسان جوان برای به دست آوردن
به خراش آن مرتب سازی بر اساس ، و از دانستن آنها شده اند با هم
تمام تابستان گذشته است. "
"آقای دارسی به شما دلایل برای این دخالت است؟"
"من قابل درک است که برخی از اعتراض های بسیار قوی در برابر بانوی وجود دارد."
"و چه هنر او استفاده به آنها را از هم جدا؟"
"او به من صحبت از هنر خود را ، گفت :" Fitzwilliam ، لبخند است.
"او به من گفت : آنچه که من در حال حاضر شما گفت."
الیزابت ساخته شده بدون پاسخ ، و راه می رفت ، تورم قلب او با خشم.
پس از تماشای او کمی ، Fitzwilliam از او پرسیدم که چرا او تا متفکرانه بود.
"من به فکر شما بوده اند و به من گفتن ، گفت :" او.
"پسر عموی شما رفتار می کند احساسات من مناسب نیست.
چرا او به قاضی؟ "
"شما هستند و نه دفع گردد تا تماس بگیرید دخالت او فضول است؟"
"من نمی بینیم چه حقی آقای دارسی تا به حال تصمیم گیری در اختصاصی دوستش
تمایل ، و یا به همین دلیل ، به تنهایی بر اساس قضاوت خود او ، او به تعیین و مستقیم
چه شیوه ای دوستش بود خوشحال می شود.
اما ، "او ادامه داد ، از recollecting خودش ،" همانطور که می دانیم هیچ یک از خاص ، آن است که
عادلانه به او را محکوم نیست. این است که نمی توان فرض کرد که وجود داشت
محبت های زیادی را در مورد. "
"است که گمان غیر طبیعی نیست ، گفت :" Fitzwilliam ، "اما آن است که یک کاهش
به افتخار پیروزی پسر عموی من خیلی متاسفانه. "
این بشوخی صحبت می شد ، اما آن را به او ظاهر شد تا تنها یک عکس از آقای دارسی ، که
او خودش را با یک پاسخ اعتماد نیست ، و بنابراین ، به طور ناگهانی در حال تغییر
گفتگو صحبت در مورد مسائل بی تفاوت تا آنها قلمرو کشیش بخش رسید.
وجود دارد ، را به اتاق خود را بسته ، و به زودی به عنوان بازدید کننده خود را به آنها چپ ، او می تواند فکر می کنم
بدون وقفه از همه که او تا به حال شنیده است.
این بود که نمی شود فرض کرد که هیچکدام از افراد دیگر می تواند نسبت به کسانی که با آنها به معنای
او متصل می شوند.
می تواند در جهان وجود داشته باشد وجود ندارد دو مرد بیش از آنها آقای دارسی می تواند چنین
نفوذ بی حد و حصر.
که او در اقدامات انجام شده برای جدا کردن Bingley و جین او تا به حال شده است نگران
شک هرگز ، اما او همیشه نسبت داده شده بود به خانم Bingley اصلی
طراحی و چیدمان آنها.
اگر غرور خود را ، با این حال ، آیا گمراه کردن او ، او را به علت شد ، غرور او و
هوس علت ، از همه که جین به حال متحمل شده بودند ، و هنوز هم همچنان به
رنج می برند.
او در حالی که هر امید خوشبختی برای بیشتر محبت ، خراب شده بود
قلب سخاوتمندانه در جهان ، و هیچ کس توان گفت که چگونه پایدار شر او ممکن است
، تحمیل کرد.
شدند سرهنگ : "برخی از اعتراض های بسیار قوی در برابر بانوی وجود دارد ،
کلمات Fitzwilliam ، و احتمالا کسانی که اعتراض قوی بود ، او در یک
دایی که وکیل مدافع کشور ، و دیگری که در کسب و کار در لندن بود.
"جین خودش را ،" او گفت ، "می تواند امکان اعتراض وجود ندارد ؛ همه
خوشگلی و خوبی او -- درک خود را عالی ، ذهن او را بهبود ،
و منش او فریبنده است.
نه می تواند هر چیزی در برابر پدر من خواست که ، هر چند با برخی از
مختصات ، تا به توانایی های آقای دارسی خود نیاز عار نیست ، و
احترام که او احتمالا هرگز برسد. "
هنگامی که او از مادرش فکر ، اعتماد به نفس او داد راه کمی ، اما او را
اجازه نمی دهد که هر اعتراضی دارند وزن مواد با آقای دارسی ، که
غرور ، او متقاعد شده ، دریافت
زخم عمیق تر از می خواهند از اهمیت به اتصال دوست خود را نسبت به خود را از
می خواهم حس و او کاملا ، تصمیم گرفتند که در گذشته ، که او تا حدی شده بود اداره
این بدترین نوع غرور ، و تا حدی توسط
آرزوی حفظ آقای Bingley برای خواهر خود را.
بی قراری و اشک که موضوع occasioned ، آورده شده در سردرد و آن
بسیار بدتر نسبت به شب بزرگ ، که افزوده شده به عدم تمایل خود را به دیدن آقای
دارسی ، آن مصمم او را به حضور او
عموزاده به Rosings ، جایی که آنها به نوشیدن چای مشغول شدند.
خانم کالینز ، شاهد بود که او واقعا ناخوشی ، مطبوعات او را به رفتن و به همان اندازه
ممکن است که شوهر او مانع از فشار دادن به او ، اما آقای کالینز می تواند
پنهان کردن هراس خود را از لیدی
کاترین و نه با ماندن او در خانه که ناراضی است.