Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دهم. فصل سوم.
بلند نشاط زندگی می کنند.
خواننده تا احتمالا فراموش نکرده است که بخشی از معجزات Cour د محصور شد
توسط دیوار باستانی که محاصره شهر ، تعداد نیکو که برج بود
را آغاز کرده ، حتی در آن دوره ، به سقوط به تباهی.
یکی از این برج ها را در رفت و آمد مکرر لذت vagabonds تبدیل شده بود.
تخلیه فروشگاه در داستان زیرزمینی ، و بقیه در داستان های بالایی وجود دارد.
این پر جنب و جوش بود ، و به تبع آن شنیع ترین ، نقطه تمام
دن رانده. مرتب کردن بر اساس کندو هیولا که بود
buzzed وجود دارد شب و روز.
در شب ، زمانی که باقی مانده از گروه ترکان و مغولان گدا خواب ، هنگامی که دیگر وجود دارد
پنجره در نمای ظاهری تیره رنگ از مکان روشن ، زمانی که گریه نکنند دیگر می شود
شنیده دادرسی ، از کسانی که بی حد و حصر
خانواده ها ، آن مورچه تپه دزد ، wenches ، به سرقت رفته و یا کودکان حرامزاده ،
برج و پیشواز سال هنوز قابل تشخیص توسط سر و صدا که از آن ساخته شده بود ، توسط مخملک
نور که فلش به طور همزمان از
هوا سوراخ ، پنجره ها ، شکاف در دیوار ترک خورده ، فرار ، پس به صحبت ،
از هر منفذ. انبار ، فروشگاه DRAM بود.
تبار به آن بود را از طریق یک درب پایین و توسط راه پله را به عنوان شیب دار به عنوان یک کلاسیک
Alexandrine.
در طول درها ، از طریق یک علامت آویزان اندودن شگفت انگیزی وجود دارد ، به نمایندگی از پسران جدید
و جوجه مرده ، با این ، جناس زیر : sonneurs AUX پور trepasses LES ، --
wringers برای مرده.
یک شب هنگامی که مقررات منع رفت و آمد صدایی از همه belfries در پاریس بود ،
sergeants از دیده بان ممکن است مشاهده کرده اند ، آن را به حال شده است به آنها واگذار شده را وارد کنید
دادگاه نیرومند از معجزات است ، که بیشتر
جنجال و هیاهو از حد معمول در پیشرفت در میخانه vagabonds ، که نوشیدن بیشتر
در حال انجام است ، و ادای سوگند بلندتر است.
در خارج در محل ، وجود دارد ، بسیاری از گروههای و گو در تن کم ، مانند زمانی که
برخی از طرح بزرگ است که قاب و اینجا و آنجا و حقیر خیزان در درگیر
شفاف کردن تیغه آهن villanous بر روی سنگ فرش سنگ.
در همین حال ، در میخانه خود ، شراب و بازی ارائه چنین انحراف قدرتمند
ایده های که اشغال لانه خرگوش و غیره vagabonds آن شب ، که آن را می شده اند
سخت الهی از سخنان نوشندگان است ، آنچه را که ماده در دست بود.
آنها صرفا به تن هوا gayer از خو گرفته خود را ، و برخی از سلاح می تواند دیده می شود
پر زرق و برق بین پاها هر یک از آنها ، -- داس ، تبر ، بزرگ دو لبه
شمشیر یا قلاب hackbut قدیمی است.
اتاق دایره ای شکل ، در فرم ، بسیار بزرگ بود ، اما از جداول بنابراین نسبتا انبوه
مجموعه و مصرف کنندگان چنان متعدد ، که همه که میخانه موجود ، مردان ، زنان ،
نیمکت ، آبجو ، پارچهای ، که نوشیدن ،
که خواب بودند ، که بازی می شد ، به خوبی ، لنگ ، انباشت اشیاء بدست آمده به نظر می رسید
تا شلوغ پلوغ ، با نظم و هماهنگی به اندازه به عنوان یک پشته از پوسته صدف.
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکار میرود شیب هایی چند روشن بر روی جداول وجود دارد ، اما جرم نورافکن اسمانی واقعی این
میخانه ، که در این DRAM فروشگاه لوستر از اپرا ایفا کرده
خانه ، آتش بود.
این دخمه مرطوب که آتش اجازه هرگز به بیرون بروید ، حتی در اواسط تابستان بود ؛
دودکش عظیم با منتل sculptured ، همه bristling با آهن سنگین
andirons و ظروف پخت و پز ، با یکی از
آن آتش سوزی عظیمی از مخلوط چوب و ذغال سنگ نارس که در شب ، در خیابان های روستا را
بازتاب جعل پنجره ایستاده قرمز در دیواره مخالف است.
سگ بزرگ به شدت در خاکستر نشسته بود تبدیل تف لود شده با گوشت قبل از
زغال.
بزرگ به عنوان سردرگمی بود ، پس از نگاه اول یک نفر می تواند در آن تمایز قائل
بسیاری ، سه گروه اصلی که thronged در اطراف سه شخصیت در حال حاضر
شناخته شده را به خواننده.
یکی از این شخصیت ها ، فوق العاده در بسیاری از دستمال شرقی accoutred ،
ماتیاس Hungadi Spicali ، دوک از مصر و بوهمیا.
پست و حقیر را روی یک میز نشسته با پاهای او عبور کردند ، و در صدای بلند
اهدای دانش خود را از سحر و جادو ، هر دو سیاه و سفید ، بر روی بسیاری از چهره خمیازه
که او را محاصره کردند.
یکی دیگر از اراذل و اوباش نزدیک در سراسر دوست قدیمی ما ، شاه شجاع Thunes ، مسلح فشرده
به دندان.
Clopin Trouillefou ، با یک هوای بسیار جدی است و در صدای کم ، تنظیم
توزیع چلیک زیادی از سلاح ، که کاملا باز در مقابل او ایستاد و
از چه رو در اسراف ریخت ، محور ،
شمشیر ، bassinets ، کتهای از پست الکترونیکی ، broadswords ، نیزه ، سر ، فلش ، و
viretons ، مانند سیب و انگور از شاخ نشان وفور نعمت است.
هر کس چیزی از چلیک انجام گرفت ، یکی از morion ، یکی دیگر از شمشیر بلند ، مستقیم ،
یکی دیگر از خنجر با یک صلیب -- شکل دسته شمشیر.
کودکان بسیار مسلح خود ، و حتی فلج در کاسه وجود دارد
در زره و زره سینه و پشت ، راه خود را بین پاها از مصرف کنندگان ساخته شده ، مانند
بزرگ سوسک.
در نهایت ، یک سوم مخاطب ، اغلب پر سر و صدا ، عیاش ترین ، و متعدد ،
encumbered نیمکت ها و جداول ، که در میان harangued و سوگند یاد فلوت مانند
صدا ، که فرار از زیر زره سنگین ، کامل از casque به اسپرز.
فردی که در نتیجه تمام ساز و برگ را بر بدن خود پیچ ، توسط او مخفی بود
ساز جنگاوری که هیچ چیز به شخص او دیده می شود را ذخیره کنید بی ربط ،
قرمز ، کلفت و کوتاه بینی ، دهان گلگون و چشم های پررنگ (bold).
کمربند خود را پر از خنجر و poniards بود ، یک شمشیر بزرگ در باسن خود را ، صلیب زنگ زده ، تعظیم
در سمت چپ او ، و کوزه گسترده ای از شراب در مقابل او ، بدون حساب خود را در
راست ، دختر بازی کردن چربی با اغوش حمل کردن او پرده برداشت.
یافتن همه دهان در اطراف او بودند خنده ، لعن ، و نوشیدن.
اضافه کردن بیست گروه های ثانویه ، پیشخدمت ها ، زن و مرد ، در حال اجرا با پارچهای خود را در
سر ، قماربازان چمباتمه بیش از تازیانه چرمی ، merelles ، تاس ، vachettes ، بازی سرسخت
tringlet ، نزاع در یک گوشه ، بوسه
در یکی دیگر از خواننده خواهد شد برخی از ایده کل این تصویر ، بیش از که
flickered نور ، آتش شعله ور ، که از هزار بزرگ و
سایه مشمئز کننده رقص بر دیوار مغازه آشامیدنی.
همانطور که برای سر و صدا ، آن را مانند داخل بل در ترق و تروق کردن کامل شد.
چکیدن - PAN ، که در آن crackled باران از گریس ، با مستمر آن پر
کندوپاش فواصل از این هزار دیالوگ ، که از یک سر هم گره
از آپارتمان به طرف دیگر.
در میان این همهمه ، در اندام میخانه ، در مسند قضاوت
در داخل دودکش ، مراقبه فیلسوف با پاهای خود را در خاکستر نشسته و
چشم خود را بر روی علامت های تجاری است.
این پیر Gringoire شد. "سریع! ایجاد عجله ، خودتان بازو! ما
مجموعه ای از ماه مارس در یک ساعت! "Clopin Trouillefou گفت : به دزد خود را.
دختر بازی کردن بود زمزمه ، --
"Bonsoir دوشنبه pere و همکاران صرف MA ، لس derniers couvrent لو feu." *
* خوب شب ، پدر و مادر ، آخرین پوشش را تا آتش.
دو بازیکن کارت ابراز مخالفت شد ، --
"رند" گریه reddest از این دو با آن مواجه هستند ، تکان دادن مشت خود را در سوی دیگر ، "من
علامت گذاری به عنوان شما را با باشگاه. شما می توانید از Mistigri در را
بسته کارت monseigneur پادشاه است. "
"Ugh" نورمن ، تشخیص لهجه های بینی خود را roared ، "ما در اینجا مانند بسته بندی
قدیسین Caillouville! "
"پسران من" دوک مصر گفت : به مخاطبان خود ، در یک صدای صدای تیز ،
"sorceresses در فرانسه به سبت جادوگران بدون broomsticks ، یا روغن و چربی ، و یا
اسب ، صرفا با استفاده از برخی از کلمات جادویی.
جادوگران ایتالیا همیشه جنس نر اهو و حیوانات در انتظار آنها را در درب منزل.
همه موظفند از طریق دودکش به بیرون بروید. "
صدای دزد سرگردنه جوان از سر تا پا مسلح ، تحت سلطه داد و بیداد.
"Hurrah! مرحبا! "او فریاد می زدند. "روز اول من در زره پوش!
مطرود!
من رانده است. من چیزی برای نوشیدن می دهند.
دوستان من ، نام من Jehan Frollo DU مولن است ، و من آقایی هستم.
نظر من این است که اگر خدا ژاندارم بود ، او را دزد به نوبه خود.
برادران ، ما به مجموعه ای از یک اکسپدیشن خوب است.
ذخیره کردن محاصره به کلیسا ، پشت سر هم در درب ، کشیدن از دختر زیبا ، صرفه جویی
او را از قضات ، او را نجات از کشیش ها ، برچیدن گوشهنشینی کردن ، سوزاندن
اسقف در قصر او -- همه این را ما انجام خواهیم داد
در کمتر از آن را برای شهردار به خوردن یک قاشق مربا خوری سوپ طول می کشد.
هدف ما فقط ، ما غارت برگشتن - کدبانو و که خواهد بود پایان آن.
ما Quasimodo آویزان.
آیا شما می دانید Quasimodo ، خانمها؟ آیا شما دیده می شود او خود را بی نفس
زنگ بزرگ در جشنواره عید نزول روحالقدس بر رسولان عیسی بزرگ!
Corne DU Pere!
'TIS بسیار زیبا! یکی می گفت او یک شیطان نصب شده بر روی بود
مرد است.
گوش دادن به من ، دوستان من ، من خانه بدوش به قلب من کار ، از قسمت زیرین ، من هستم عضو
زبان عامیانه باند دزد در روح من ، من یک دزد مستقل متولد شد.
من شده اند غنی ، و من تمام اموال من بلعیدم.
مادرم می خواست را به افسر از من ، پدر من ، زیر شماس ، عمه ام ،
عضو شورا از inquests ، مادربزرگم ، prothonotary به پادشاه ؛ عمه بزرگ من ،
خزانه دار از لباس بلند و گشاد کوتاه ، -- و من خودم رانده است.
من گفتم این پدر من ، که لعن و نفرین خود را در صورت من تف ، به مادر من ، که مجموعه را به
گریه و قروچه ، بانوی فقیر ، پیر مانند انسو کونی در تاریخ و - چدن.
طولانی نشاط زندگی می کنند!
من Bicetre واقعی است. پیشخدمت ، عزیز من ، شراب.
من هنوز توانائی بیشتری برای پرداخت است. من می خواهم بدون شراب Surene بیشتر.
distresses گلو من.
من می خواهم به عنوان lief ، corboeuf! غرغره گلو من با یک سبد خرید. "
در همین حال ، اراذل و اوباش را تحسین با فریاد و خنده و دیدن که جنجال و هیاهو بود
افزایش در اطراف او ، محقق ، فریاد می --.
"آه! چه خوب سر و صدا!
Populi debacchantis populosa debacchatio! "
سپس او شروع به آواز خواندن ، شنا کردن چشم خود را در شور و شعف ، در لحن intoning CANON
نماز مغرب ، Quoe cantica! quoe organa quoe cantilenoe! quoe meloclioe HIC سینوسی خوب
decantantur!
باهنگ صدا melliflua hymnorum organa ، suavissima angelorum melodia ، cantica
canticorum میرا! او قطع : "میخانه حافظ از شیطان ،
برخی از شام را به من بدهد! "
یک لحظه سکوت نسبی وجود دارد ، که در طی آن صدای تیز از دوک
مصر افزایش یافت ، او به دستورالعمل ها را به Bohemians او.
جانوران پستاندار شبیه راسو به نام Adrune ، روباه ، پا ، آبی و یا مسابقه از جنگل ؛
گرگ خاکستری پا ، یا پا طلا ، خرس پیر مرد ، یا جد.
کلاه از GNOME اعطا نامرئی ، کند و موجب می شود شخص به ناگهان چیزهای نامرئی است.
هر وزغ است که غسل تعمید باید در مخملی قرمز یا سیاه و سفید ، بل در پشت گردن خود را ملبس
زنگ بر روی پای خود.
پدرخوانده بر روی سر خود را ، مادر تعمیدی آن مانع قطعات.
تیس Sidragasum شیطان که خداوند قدرت را به wenches استارک رقص برهنه است. "
جرم! "قطع کرد Jehan ،" من باید مثل Sidragasum دیو می شود. "
در همین حال ، vagabonds خود را بازو و زمزمه در انتهای دیگر ادامه داد
فروشگاه DRAM.
"که Esmeralda فقیر!" گفت غیرمتعارف. "او خواهر ما است.
او باید به دور از آنجا گرفته است. "" آیا او هنوز هم در برگشتن ، کدبانو؟ "رفت و در یک
تاجر با ظاهر یک یهودی است.
بله ، pardieu! "" خب! رفقا! بانگ زد : "بازرگان ،
"به برگشتن - کدبانو!
پس بسیار بهتر است ، چون در نمازخانه قدیسین Fereol و Ferrution دو وجود دارد
مجسمه ، یکی از جان باپتیست ها ، دیگر سنت آنتوان ، از طلای جامد ،
وزن با هم هفت علامت از طلا و
پانزده estellins و پایه های نقره و مطلا ، از هفده علامت ، پنج
اونس است. من می دانم که من زرگر ".
در اینجا آنها Jehan با شام خود را خدمت کرده است.
همانطور که او خود را انداخت در اغوش حمل کردن از دختر بازی کردن در کنار او ، او بانگ زد ، : --
"با سنت Voult - DE - Lucques ، آنها مردم آن ها را سنت Goguelu ، من کاملا خوشحال هستم.
من قبل از من یک احمق که gazes من با چهره صاف از دوک بزرگ است.
یکی در سمت چپ من است که دندان ها تا زمانی که چانه اش را پنهان می باشد.
و سپس ، من مانند مارشال د Gie در محاصره Pontoise هستم ، من حق من
استراحت بر روی برامدگی در سطح صاف. Ventre - Mahom!
رفیق! شما باید هوای تاجر توپ تنیس ؛ و شما آمده است و نشستن خود را
در کنار من! من یک نجیب زاده ، دوست من!
تجارت ناسازگار با اشراف است.
از آن! سلام او!
شما دیگران ، مبارزه با نه!
چه ، باپتیست ، Croque - Oison شما که دارای چنین بینی خوب می رویم آنها را به خطر
در برابر مشت های بزرگ که ادم نادان و نفهم! احمق!
غیر cuiquam شیی EST habere nasum -- هر یک با بینی طرفدار.
شما واقعا الهی ، ژاکلین Ronge - Oreille!
'TIS حیف که شما بدون مو!
سلام! نام من Jehan Frollo است ، و برادر من است معاون اسقف.
ممکن است شیطان پرواز کردن با او! همه که من به شما بگویم این حقیقت است.
در تبدیل خانه بدوش ، من کمال مسرت از نیمی از خانه را کنار گذاشته در واقع
بهشت ، که برادر من به من قول داده بود. Dimidiam domum در پارادیزو.
نقل قول متن.
من یک تیول در Tirechappe غم و اندوه ، و تمام زنان در عشق با من هستند ، به عنوان واقعی
به عنوان سنت Eloy زرگر عالی بود ، و پنج معاملات از شهر خوب
پاریس tanners ، tawers ،
سازندگان متقابل کمربند ، کیف پول ، سازندگان و ژاکت ، و سن لوران
با پوسته تخم سوخته. من به شما قسم ، رفقا.
میزبانی قیم NE beuvrai د piment ، Devant ، سی قیم CY درمان سازمان ملل متحد.*
* که من به هیچ شراب spiced و عسلی برای یک سال را می نوشند ، اگر من دروغ حال حاضر است.
مهتاب "تیس ، افسونگر من ؛ واقع در انجا از طریق پنجره باد است پاره شدن
ابرها به ژنده پوش!
حتی در نتیجه من به گلو پوش خود را انجام دهید.-- Wenches ، پاک کردن بینی کودکان و
بپاشد شمع.-- مسیح و Mahom! چه هستم من غذا خوردن در اینجا ، مشتری؟
Ohe! مهمانخانه دار! مو است که بر سر یکی از شما hussies نیست خود را در می یابد
املت. پیر زن!
من دوست دارم املت طاس.
شیطان شما را گیج کردن -- شبانه روزی خوب از شیطان ، که در آن hussies
شانه سر خود را با چنگال!
"ET قیم n'ai وزارت داخله ، PAR LA سنگ Dieu! FOI نیکل ، نیکل و LOI ، نیکل feu ، نیکل و جای ها ، NI
ROI ، نیکل (Ni) Dieu. "*
* و خون خدا ، من نه ایمان و نه قانون ، و نه آتش نه خانه ،
مکان ، و نه پادشاه و نه خدا.
در این میان ، Clopin Trouillefou توزیع اسلحه را به پایان رسانده است.
او Gringoire ، که به نظر می رسد در revery عمیق فرو افتادن ، با پاهای خود را نزدیک
بر روی پیش بخاری.
"دوست پیر ، گفت : پادشاه Thunes ،" آنچه شیطان به شما فکر کردن در مورد؟ "
Gringoire به او را با یک لبخند سودایی تبدیل شده است.
"من دوست دارم آتش ، عزیز پروردگار من است.
نه به این دلیل پیش پا افتاده که آتش گرم فوت یا آشپز سوپ ما ، بلکه به این دلیل آن را
تا جرقه. گاهی اوقات من عبور ساعت تمام در تماشای
جرقه.
من کشف هزار چیز در آن ستاره ها که پاشیده بیش از سیاه و سفید
پس زمینه از کوره فولاد سازی دهان. این ستاره ها نیز جهان است. "
"تندر ، اگر من شما را در درک!" گفت رانده است.
"آیا می دانید چه ساعت است؟" "من نمی دانم ، پاسخ داد :" Gringoire.
Clopin نزدیک دوک مصر.
"رفیق ماتیاس ، زمان ما را انتخاب کرده اند ، یکی از خوبی نمی باشد.
لویی XI. گفته شده است که در پاریس است. "" یکی دیگر از دلایل ربودند خواهر ما
از چنگال او ، "پاسخ داد : غیرمتعارف قدیمی است.
شما مانند یک مرد ، ماتیاس صحبت می کنند ، گفت : "پادشاه Thunes است.
"علاوه بر این ، ما سر وقت عمل خواهیم کرد. بدون مقاومت این است که در می ترسید می شود
کلیسا.
شلیک توپ از خرگوش های صحرایی ، و ما در مدیریت این کار کمک می کند. مردم مجلس خوبی خواهد بود
خودداری کردند به ، روز بعد زمانی که آنها می آیند تا او به دنبال
احشاء پاپ من نمی خواهم به آنها دختر زیبا به آویزان! "
شوپن quitted فروشگاه DRAM است. در همین حال ، Jehan فریاد خشن بود
صدا :
"من می خورند من می نوشند ، من مست من مشتری! EH! پیر ، سلاخ ، اگر شما در نگاه
من دوست دارم که دوباره ، من گرد و غبار کردن بینی خود را برای شما تلنگر. "
Gringoire ، پاره از تاملات خود ، شروع به تماشای صحنه های وحشی و پر سر و صدا است که
محاصره او ، از غرغر بین دندان های خود : «پژوهش Luxuriosa vinum و همکاران tumultuosa
ebrietas.
افسوس! چه خوب دلیل من مجبور به نوشیدن ، و چگونه به خوبی صحبت کرد سنت بنوا :
'Vinum apostatare facit sapientes etiam!' "در آن لحظه ، Clopin بازگشت و فریاد زد :
در صدای رعد : "نیمه شب!"
در این کلمه ، که اثر تماس بوت و زین در هنگ تولید
در را متوقف کند ، همه رانده شدگان ، مردان ، زنان ، کودکان ، در یک جرم را از میخانه عجله ،
با سر و صدای زیادی از سلاح ها و پیاده سازی آهن قدیمی است.
ماه پنهان شد. Cour معجزات DES کاملا تاریک بود.
نور واحد وجود ندارد.
یک نفر می تواند از ازدحام زنان و مردان و گو در زنگ های پایین وجود دارد.
آنها ممکن است شنیده وز وز و سوسو زدن از همه انواع سلاح های قابل مشاهده در
تاریکی.
Clopin نصب شده سنگی بزرگ است. "در صفوف شما ، لهجهء ولگردان!" او گریه.
"پاییز را به خط مصر! رتبه های فرم ، شهرستان جلیل در فلسطین! "
حرکت در تاریکی آغاز شد.
بسیاری بسیار زیاد به نظر می رسد در یک ستون تشکیل.
پس از چند دقیقه ، پادشاه Thunes افزایش صدای او یک بار دیگر ، --
"در حال حاضر ، سکوت را از طریق پاریس مارس!
رمز عبور ، 'شمشیر کوچک را در جیب!' مشعل تا ما نمی شود روشن
رسیدن به برگشتن - کدبانو! به جلو ، مارس! "
ده دقیقه بعد ، کاوالیرز از سازمان دیده بان در ترور قبل از طولانی فرار
در صفوف منظم از مردان سیاه و خاموش که نزولی به سمت Pont تغییر بود ،
از طریق خیابان های غیر مستقیم است که سوراخ
محله نزدیک ساخته شده از بازار در هر جهت.