Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل هفتم. صدایی از تماس
وقتی باک شانزده صد دلار در پنج دقیقه برای جان تورنتون به دست آورده ، او آن را ساخته شده است
ممکن است برای کارشناسی ارشد خود به پرداخت بدهی های خاص و به سفر با شرکای خود را به
شرق پس از یک معدن fabled از دست داده ،
سابقه آن به قدمت به عنوان تاریخ این کشور بود.
بسیاری از مردها در آن به دنبال به حال چند آن را پیدا کرده بود و بیش از چند وجود داشت که تا به حال
هرگز از تلاش بازگشته است.
این معدن از دست داده در تراژدی ارگنکن شد و رمز و راز را در کفن سلطنت.
هیچ کس مرد اول می دانستند. قدیمی ترین سنت متوقف شد قبل از آن را کردم
بازگشت به او.
از همان ابتدا کابین باستانی و متزلزل شده بود.
در حال مرگ مردان به آن ، و به معدن سایت سوگند یاد کرد که از آن مشخص شده بود ، عقد
شهادت آنها با قطعات بودند که بر خلاف هر درجه از طلا شناخته شده در
Northland.
اما هیچ مردی زنده این خانه گنج غارت شده بود ، و مرده ها مرده بودند ، برای چه
جان تورنتون و پیت و هانس ، با باک و سگ نیم دوجین دیگر ، به داخل مواجه
شرق در دنباله ناشناخته برای رسیدن به جایی که
مردان و سگ ها به خوبی به عنوان خود را به حال شکست خورده است.
آنها هفتاد و مایل تا یوکان sledded ، به رودخانه استوارت را به سمت چپ چرخش ،
مایو و McQuestion تصویب و برگزار شد تا خود استوارت شد
نهر کوچک ، از نخ قله های شرافتمند که مشخص ستون فقرات قاره.
جان تورنتون پرسید کمی از مرد یا طبیعت است.
او از گیاهان خودرو (وحشی) unafraid بود است.
با استفاده از تعداد انگشت شماری از نمک و تفنگ او می تواند به بیابان و کرایه شیرجه رفتن
هر جا که او خوشحال و زمانی که او خوشحال است.
او در هیچ عجله ، مد و هند ، شام خود را در این دوره از شکار
سفر در روز ؛ و اگر او نتوانست آن را پیدا کنید ، مانند هند ، او در سفر نگه داشته ،
امن در دانش که دیر یا زود او را به آن می آیند.
بنابراین ، در این سفر بزرگ ، به شرق ، گوشت راست صورت غذا بود ،
مهمات و ابزار اصولا بار در سورتمه ، و کارت زمان بود
کشیده بر آینده بی حد و حصر است.
به باک آن لذت بی حد و حصر ، این شکار ، ماهیگیری ، نامحدود و سرگردان بود
از طریق مکان های عجیب و غریب است.
برای هفته ها در یک زمان آنها به طور پیوسته در انتظار ، روز پس از روز و برای هفته ها بر
پایان دادن به آنها اردوگاه ، اینجا و آنجا ، سگ loafing و مردان سوزش سوراخ
از طریق پهن کردن یخ زده و ماسه و شستشو
تابه بی شماری از خاک توسط حرارت از آتش است.
گاهی اوقات آنها رفت و گرسنه ، گاهی اوقات آنها feasted riotously ، همه با توجه به
فراوانی بازی و ثروت از شکار.
تابستان وارد شدند ، و سگ ها و مرد های بسته بندی شده در پشت خود ، rafted در سراسر کوه آبی
دریاچه ها ، و فرود و یا رودخانه های ناشناخته در قایق های باریک whipsawed از صعود
ایستاده جنگل.
ماه آمد و رفت ، و به عقب و جلو آنها را از طریق ناشناخته پیچ خورده
وسعت ، که در آن هیچ مرد بودند و در عین حال که در آن مردان اگر داخل کابین از دست داده بودند درست شده بود.
آنها در سراسر تقسیم در کولاک تابستان رفت ، لرزیدند زیر نور خورشید نیمه شب
بر روی کوه برهنه بین خط چوب و بارشها ابدی ، کاهش یافته است به تابستان
دره در میان جنتس swarming و مگس ها و
در سایه از یخچال های طبیعی برداشت توت فرنگی و گل به عنوان رسیده و عادلانه
به عنوان هر کشور نیمروز می تواند به رخ کشیدن.
در پاییز سال آنها نفوذ یک کشور دریاچه عجیب و غریب ، غمگین و ساکت ، که در آن
اردک وحشی ، شده بود ، اما جایی که در آن زمان بود هیچ زندگی و نه نشانه ای از زندگی وجود دارد -- تنها دمیدن
باد لرز ، تشکیل یخ در
مکان پناه ، و سودا ناهمواری امواج در سواحل تنهایی.
و از طریق یکی دیگر از زمستان آنها در مسیرهای پیاده روی پاک از مردان که رفته بود ، سرگردان
قبل از.
یک بار ، آنها بر مسیر تبحر از طریق جنگل ، یک مسیر باستانی آمد ، و فراموش کرده
کابین بسیار نزدیک به نظر می رسید.
اما مسیر شروع به هیچ جا و هیچ جا به پایان رسید ، و آن را رمز و راز باقی مانده ، به عنوان
مردی که از آن ساخته شده و دلیل او ساخته شده آن را رمز و راز باقی مانده است.
بار دیگر هم آنها را بر خرابه graven زمان تسلیم شکار chanced و
در میان تکه تکه پتو دچار پوسیدگی می گردند جان تورنتون چخماق بلند خمرهای شکل قفل است.
او آن را برای شرکت خلیج هادسون اسلحه از روز جوان در شمال غربی می دانستند ، در حالی که چنین
یک تفنگ بود ارزش ارتفاع آن در پوست سر و دست شکسن تخت بسته بندی شده ، و تمام شد -- بدون اشاره به عنوان
به مردی که در اوایل یک روز پرورش داده
تسلیم و تفنگ در میان پتو را ترک کرد.
بهار بار دیگر آمد ، و در پایان از همه سرگردان خود را در بر داشت ،
را فراموش کرده کابین ، اما پلاسر کم عمق در دره ای گسترده ای که در آن طلا نشان داد مثل زرد
کره در سراسر پایین شستن تابه.
آنها به دنبال هیچ دورتر.
هر روز که هنگام کار به دست آورده به آنها هزاران دلار در قطعات گرد و غبار تمیز و ، و
آنها مشغول به کار هر روز است.
طلا در کیسه های مخفی گوزن ، پنجاه پوند اخراج را به کیسه ، و به مانند انباشت اشیاء بدست آمده
هیزم زیادی در خارج از تنه درخت صنوبر - تسلیم.
مانند غول toiled ، روز فلش بر روی پاشنه روز مانند رویاهای آنها به عنوان
مشبع گنج.
هیچ چیز برای سگ ها برای انجام وجود دارد ، صرفه جویی در هولنج در گوشت ، در حال حاضر و دوباره که
تورنتون کشته شده و باک ساعت های طولانی را صرف غرق در افکار توسط آتش.
چشم انداز از مرد مودار پا کوتاه آمد به او اغلب موارد ، در حال حاضر که وجود دارد
کمی کار که باید انجام شود ، و اغلب ، پلک زدن توسط آتش ، باک سرگردان با
او را در آن جهان دیگر که او به یاد.
از نکته های برجسته از این جهان دیگر ترس به نظر می رسید.
وقتی او مرد مودار خواب آتش را تماشا می کردند ، سر در بین زانوهای او و دست
clasped بالا ، باک را دیدم که او خواب بی آرام ، با شروع می شود بسیاری از و
بیدار ، که بار او را همکار
ترس را به تاریکی و پرت کردن چوب بر آتش.
آیا آنها توسط ساحل دریا ، که در آن مرد مودار صدف گرد هم آمدند و خوردند راه رفتن
آنها را به عنوان او جمع شده بودند ، آن را با چشم است که در همه جا خطر پنهان roved و با
پاها آماده اجرا در اولین حضور خود به مانند باد.
از طریق جنگل آنها رخنه کرد noiselessly ، باک در پاشنه مرد مودار است ؛ و آنها
هوشیار و مراقب باشند ، جفت از آنها ، گوش کشش و حرکت و سوراخهای بینی
لرزش ، برای مرد شنیده و بوی کاملا به عنوان باک.
مرد مودار می تواند بهار را به درختان و سفر پیش رو به همان سرعتی که بر روی
زمین ، نوسانی توسط بازوها از اندام به اندام ، گاهی اوقات دوازده پا از هم فاصله دارند ، اجازه
بروید و نواز ، هرگز سقوط نکنیم ، از دست رفته هرگز گرفتن او.
در واقع ، او به همان اندازه در خانه در میان درختان بر روی زمین به نظر می رسید و باک بود
خاطرات شب مراسم احیاء با صرف شده در زیر درختان در جایی که مرد مودار roosted
برگزاری در را محکم در او خواب است.
و از نزدیک شبیه به سند چشم انداز از مرد مودار تماس هنوز هم صدایی
اعماق جنگل. او را با ناآرامی های بزرگ پر شده و
تمایلات عجیب و غریب.
این باعث شد که او احساس خوشحالی شیرین و مبهم ، و او آگاه بود از وحشی
هیجانات ا صلا ح و حسرت برای او می دانستند چه چیزی نیست.
گاهی اوقات او را به جنگل پیگیری می کند ، و به دنبال آن به عنوان اینکه آن شد
چیزی که ملموس ، پارس ملایم یا ئی ، به عنوان خلق و خو ممکن است دیکته است.
او بینی خود را به خزه چوب سرد تراست ، و یا به خاک سیاه که در آن طولانی
علف ها رشد کرد ، و با شادی در زمین چربی بوی خرناس کشیدن ، یا او را برای ساعتها دولا شدن ،
اگر در پنهان ، پشت قارچ تحت پوشش
تنه درختان افتاده ، دارای چشم باز و گسترده گوش دار به همه که نقل مکان کرد و صدا در مورد
او. این ممکن است ، دروغ گفتن به این ترتیب ، که او امیدوار است
تعجب این تماس او نمی توانست درک.
اما او نمی دانست که چرا او این چیزها های مختلف.
او به آنها را انجام impelled بود ، و در مورد آنها را دلیل نه در همه.
تکانه های غیر قابل مقاومت او را تصرف کردند.
او دروغ گفتن در اردوگاه ، dozing lazily در گرمای روز ، زمانی که ناگهان سر خود را
آسانسور و گوش خود را تا خروس ، قصد و گوش دادن ، و او را به پای او بهار
و فاصله دور ، و در و در ، ساعت ها ،
از طریق راهرو جنگل و در سراسر فضاهای باز که در آن niggerheads bunched است.
او عاشق برای اجرای نهر خشک ، و خزش و بر زندگی پرنده جاسوسی در
جنگل.
برای یک روز در یک زمان ، او را در درخت کوچک روینده در زیر درخت دراز که در آن او می تواند دیده بان
partridges ضربت زنی و strutting بالا و پایین.
او دوست داشت به خصوص در گرگ و میش کم نور midnights تابستان اجرا ، گوش دادن
به سوفل تسخیر کرده و خواب آلود از جنگل ، خواندن نشانه ها و صداها را به عنوان مرد ممکن است
کتاب بخوانید ، و به دنبال مرموز
چیزی که به نام -- نامیده می شود ، بیداری یا خواب ، در تمام زمانها ، برای او برای آمدن.
یک شب ، او را از خواب با یک شروع و چشم ، مشتاق ، سوراخهای بینی لرزش و پیمود ،
scenting ، یال او bristling در امواج مکرر.
از جنگل آمد تماس بگیرید (توجه داشته باشید از آن برای تماس با بسیاری اشاره کرد) ،
مشخص و معین به عنوان پیش از این هرگز -- فریاد زدن طولانی کشیده ، می خواهم ، اما بر خلاف ، هر
سر و صدا ساخته شده توسط سگ نیرومند و درشت هیکل.
و او آن را می دانستند ، در راه قدیمی آشنا ، به عنوان یک صدا را شنیده اید.
او از طریق اردوگاه خواب و در سکوت سریع نقش برآب از طریق جنگل بر خاست.
همانطور که او خود جلب کرد که به فریاد نزدیک رفت آهسته تر ، با احتیاط در هر جنبش ،
تا او را به جای باز در میان درختان آمد ، و به دنبال اره ، سیخ شده در
haunches ، با بینی با اشاره به آسمان ، بلند ، لاغر ، گرگ الوار.
او بدون سر و صدا ساخته شده بود ، با این حال آن را از زوزه خود را متوقف و سعی به احساس خود را
حضور.
باک stalked به خیزان باز ، و نیم ، بدن جمع آوری فشرده با یکدیگر ، دم
ها ، پاها راست و سفت سقوط با مراقبت غیر عادی.
هر جنبش آگهی commingled تهدید و اورتور از دوستی است.
این آتش بس شوم که نشانه جلسه از حیوانات وحشی که شکار شد.
اما گرگ در نگاه از او فرار کرد.
او ، با leapings وحشی به دنبال ، در دیوانگی به پیشی.
او را به یک کانال کور زد ، در بستر نهر که در آن یک چوب مربا ، ممنوع
راه.
گرگ چرخید ، pivoting بر روی پاهای عقبی خود را پس از مد جو و
همه سگ های نیرومند و درشت هیکل گوشه ، snarling و bristling ، قطع دندان های خود را با هم در یک
جانشینی مداوم و سریع دادند.
باک حمله نیست ، اما از او دور و او را با پیشرفت های دوستانه hedged.
گرگ بود مشکوک و ترس برای جفتک انداختن سه تا از او در وزن ، در حالی که او
سر به سختی شانه باک رسید.
تماشای شانس خود را ، او darted دور ، و تعقیب از سر گرفته شد.
بارها و بارها او ، گوشه بود و چیزی که تکرار می شود ، هر چند که در فقیر بود
شرایط ، یا جفتک انداختن که به راحتی نمی توانست از او پیشی گیرد.
او اجرا کنید تا سر باک بود حتی با پهلو خود را ، زمانی که او حرکت کردن به اطراف در
خلیج ، تنها به فاصله دور دوباره در اولین فرصت.
پاداش بود اما در لجبازی پایان جفتک انداختن است ، برای گرگ ، پیدا کردن که هیچ
آسیب در نظر گرفته شده بود ، در نهایت بینی با او استنشاقی.
سپس آنها دوستانه تبدیل شد ، و در مورد در راه عصبی ، نیمه حیا بازی که با آن
جانوران شدید افترا زدن به fierceness خود را.
بعد از مدتی از این گرگ در جست و خیز کردن آسان در شیوه ای که آغاز شده
وضوح نشان داد او رفتن جایی.
او آن را به باک روشن است که او بود ، و آنها در کنار هم از طریق زد
گرگ و میش ، حزن انگیز مستقیم تا بستر نهر ، به تنگه ای که از آن آن را صادر و
در سراسر شکاف تاریک و دلگیر ، جایی که آن را در زمان ظهور آن.
در شیب مخالف از حوضه آنها را در سطح کشور که در آن بودند آمد
امتداد بزرگ جنگل و بسیاری از جریان ، و از طریق این امتداد بزرگ آنها دوید
به طور پیوسته ، ساعت به ساعت ، خورشید رو به افزایش بیشتر و روز رو به رشد گرم تر است.
باک ها شدید خوشحال بود.
او می دانست که او در آخرین پاسخ دادن به تماس بود ، در حال اجرا توسط طرف برادر چوب خود
به سمت مکانی که در آن تماس مطمئنا آمد.
خاطرات قدیمی بر او سریع ، و او هم زدن به آنها را به عنوان قدیمی او
هم زده به واقعیت که آنها سایه بودند.
او این چیز را انجام داده بود قبل از آن ، جایی در آن جهان دیگر و یاد dimly ، و
او آن را انجام دوباره ، در حال حاضر ، در حال اجرا در فضای باز ، زمین های غیر بستهای زیر پا ،
سربار آسمان گسترده است.
آنها توسط یک جریان در حال اجرا برای نوشیدن را متوقف ، و توقف ، باک به یاد جان
تورنتون. او نشستم.
گرگ به سمت مکانی که در آن تماس مطمئنا آمد آغاز شده ، و سپس بازگشت
به او ، خرناس بینی و ایجاد اقدامات به عنوان اینکه او را تشویق.
اما باک در مورد تبدیل شده و به آرامی در مسیر برگشت آغاز شده است.
برای بخشی بهتر از یک ساعت برادر وحشی زد در کنار او ، آرام ناله است.
سپس او نشست ، با اشاره بینی خود را به سمت بالا و زوزه میکشیدند محکوم کنند.
این عزاداری ماتمزده بود ، و به عنوان باک به طور پیوسته در راه او برگزار شد او شنیده رشد آن ضعف
و کم نور را تا زمانی که در فاصله از دست داده بود.
جان تورنتون از خوردن شام هنگامی که باک نقش برآب به اردوگاه و بر او در بر خاست
دیوانگی از محبت ، واژگون در او ، تقلا بر او ، لیسیدن صورتش ،
گاز گرفتن دست خود را -- "بازی به طور کلی تام
احمق ، "را به عنوان جان تورنتون آن شناخته شده است ، در حالی که او را تکان داد باک عقب و جلو و
لعن و نفرین به او اخلاص است. به مدت دو روز و شب باک چپ هرگز
اردوگاه ، تورنتون اجازه هرگز از چشم او.
او از او در مورد کار خود را دنبال کردند ، به تماشای او در حالی که او می خوردند ، او را به پتو خود را دیدم
در شب و از آنها در صبح است. اما پس از دو روز تماس در جنگل
شروع به صدا آمرانه تر از همیشه.
بی قراری باک به عقب بر او آمد ، و او خاطراتی از بین گیاهان خودرو (وحشی) خالی از سکنه شد
برادر ، و زمین خندان فراتر از شکاف و سمت اجرا توسط طرف از طریق
جنگل گسترده ای کشیده شده است.
یکبار دیگر او را به سرگردانی در جنگل در زمان است ، اما برادر وحشی آمد نه بیشتر ؛
و هر چند او از طریق vigils طولانی گوش ، زوزه کشیدن ماتمزده و بزرگ شد.
او شروع به خواب رفتن در شب ، دور ماندن از اردوگاه به مدت چند روز در یک زمان و یک بار
او را به شکاف در سر از نهر گذشتند و پایین را به زمین از الوار رفت
و رودخانه هاست.
او سرگردان وجود دارد به مدت یک هفته ، بیهوده به دنبال نشانه ای تازه از برادر وحشی ،
کشتار گوشت خود را به عنوان او سفر کرد و سفر با طولانی ، جست و خیز کردن و آسان است که
به نظر می رسد هرگز به تایر.
او برای ماهی قزل آلا در یک جریان گسترده ای که به جایی را به دریا تخلیه صید ، و
جریان او را به کشته شدن یک خرس بزرگ سیاه و سفید ، کور توسط پشه ها در حالی که به همین ترتیب
ماهیگیری ، و مواج از طریق جنگل های درمانده و هولناک است.
با این حال ، این یک مبارزه سخت بود ، و آن را تحریک بقایای نهفته آخرین باک است
درنده خویی.
و دو روز بعد ، زمانی که او برای کشتن او بازگشت و دوازده wolverenes
نزاع بر سر فاسد ، او آنها را مانند کاه پراکنده شده اند ؛ و کسانی که فرار کرد سمت چپ
دو پشت که می خواهند نه بیشتر نزاع.
خون و اشتیاق قوی تر از هر زمان دیگری قبل از تبدیل شد.
او یک قاتل ، یک چیز است که شکار شد ، که بر روی چیزهایی که زندگی می کردند ، بدون کمک زندگی می کنند ،
به تنهایی ، به موجب قدرت خود و همچنین قابلیت های او ، باقی مانده پیروزمندانه در
محیط خصمانه که در آن تنها جان سالم به در برده قوی است.
از آنجا که از این همه ، او صاحب یک افتخار بزرگ در خود شد ، که
خود را مانند سرایت بودن فیزیکی او ارتباط برقرار.
خود را در تمام حرکات خود را آگهی ، آشکار در بازی از هر عضله بود ،
به سادگی به عنوان سخنرانی در راه او خود را به اجرا درآمد صحبت می کرد ، ساخته شده و با شکوه او
کت خزدار اگر هر چیزی با شکوه تر.
اما برای ولگرد قهوه ای بر روی پوزه خود و بالاتر از چشمان او ، و برای چلپ چلوپ سفید
مو که بسیار صمیمی پایین قفسه سینه او زد ، او ممکن است به خوبی بوده است برای یک اشتباه
گرگ غول پیکر ، بزرگتر از بزرگترین نژاد.
او از سنت برنارد پدر خود را به عنوان اندازه و وزن به ارث برده بود ، اما او بود
مادر چوپان که شکل که اندازه و وزن داده بود.
پوزه او پوزه گرگ طولانی بود ، صرفه جویی است که آن را بزرگتر از پوزه از هر
گرگ و سر خود را ، تا حدی گسترده تر ، سر گرگ را در یک مقیاس گسترده بود.
حیله گری او گرگ حیله گری و حیله گری وحشی ؛ هوش خود ، چوپان
اطلاعات و سنت برنارد اطلاعات ؛ و این همه ، به علاوه تجربه به دست آورده در
شدیدترین مدارس ، از او ساخته شده است به عنوان
نیرومند مخلوقی را که به عنوان هر که وحشی فرمانروایی کردند.
یک حیوان گوشتخوار که در رژیم غذایی گوشت مستقیم زندگی می کنند ، او در گل کامل بود ، در
جزر و مد بالا از عمر خود را ، overspilling با قدرت و نیرومندی است.
هنگامی که تورنتون دست نوازشگر در امتداد پشت او گذشت ، خوراکی و crackling به دنبال
دست ، هر تار مو تخلیه مغناطیس مقید خود را در تماس با.
هر بخشی از مغز و بدن ، عصب ، بافت و فیبر ، به نفیس ترین کوک شد
زمین و بین همه قسمت تنظیم یا تعادل کامل وجود دارد.
به مناظر و صداها و وقایعی که نیاز به عمل ، او با پاسخ
رعد و برق و مانند سرعت.
به سرعت به عنوان یک سگ نیرومند و درشت هیکل می تواند جهش به از حمله به دفاع و یا حمله ، او می تواند کبیسه
دو برابر سرعت.
جنبش او را دیدم ، و یا شنیده صدا ، و در زمان کمتری نسبت به دیگر سگ پاسخ
لازم به قطبنما صرف دیدن و یا شنیدن.
او درک و مشخص و در همان لحظه پاسخ داده است.
در حقیقت سه عملکرد درک ، تعیین و پاسخ
ترتیبی بود ، اما تا بینهایت کوچک فواصل زمانی بین آنها بودند که
آنها به طور همزمان ظاهر شده است.
عضلات او با انرژی و زنده دلی surcharged بودند و جامعی را به بازی به شدت ، مانند فولاد
چشمه.
زندگی را از طریق او در جریان سیل پر زرق و برق ، خوشحالم و شایع ، تا زمانی که به نظر می رسید
که او را سوا در وجد محض پشت سر هم و سخاوتمندانه پور چهارم بیش از
جهان است.
"هرگز وجود دارد از جمله سگ ، گفت :" جان تورنتون یک روز ، به عنوان شرکای تماشا
باک راهپیمایی از اردوگاه. "هنگامی که او ساخته شده ، قالب را شکست ،
گفت : پیت.
"کوکنار اجی مجی! من t'ink mineself ، "هانس تأیید است.
آنها را دیدم او را راهپیمایی خارج از اردوگاه ، اما آنها نتوانستند از طریق مسنجر و وحشتناک نمی بینم
تحول که صورت گرفت به محض او در پنهان کاری از جنگل بود.
او دیگر به راهپیمایی پرداختند.
او در یک بار چیزی از وحشی شد ، سرقت همراه ملایم ، گربه پا ،
عبور سایه ای که ظاهر شد و در میان سایه ها ناپدید شد.
او می دانست که چگونه را به استفاده از هر پوشش ، به خزیدن بر روی شکم خود را مانند یک مار ،
و مانند یک مار به کبیسه و اعتصاب.
او می توانست از لانه خود را باقرقره ، کشتن خرگوش به عنوان آن می خوابیدند ، و ضربه محکم و ناگهانی در اواسط
هوا chipmunks کمی فرار دوم خیلی دیر شده برای درختان.
ماهی در استخرهای باز بودند ، خیلی سریع برای او نیست ؛ نه شد سر و دست شکسن ، مرمت سدها آنها ،
بیش از حد محتاط باشید. او کشته شدن برای خوردن ، نه از هوس رانی ، اما
او ترجیح به خوردن آنچه که او خود را کشت.
بنابراین یک طنز کمین زد از طریق اعمال خود ، و آن ، شوق خود را به سرقت بر بود
سنجاب ، و ، زمانی که او همه آنها را به حال ، به اجازه دهید آنها را قروچه در ترس فانی
به treetops.
همانطور که پاییز سال آمد ، گوزن ظاهر در فراوانی بیشتر ، حرکت
به آرامی پایین برای دیدار با زمستان در دره های پایین تر و کمتر دقیق.
باک از قبل کشیده بود بخشی ولگرد رشد گوساله ، اما او به شدت آرزو برای
معدن بزرگ تر و نیرومند تر ، و او آمد بر آن یک روز بر شکاف در
سر از نهر.
یک گروه از بیست گوزن از سرزمین رودخانه ها و چوب عبور کرده بود ، و
رئیس در میان آنها یک گاو نر بزرگ بود.
او در خلق و خوی وحشیانه بود ، و بیش از شش فوت از زمین ایستاده بود ، به عنوان
نیرومند آنتاگونیست به عنوان حتی باک می تواند مورد نظر است.
عقب و جلو پرتاب گاو نر شاخ های بزرگ palmated خود ، شاخه به چهارده
امتیاز و در آغوش هفت فوت راهنمایی است.
چشمان کوچک خود را با نور شوم و تلخ سوزانده شده است ، در حالی که او با خشم در roared
چشم از باک.
از طرف گاو ، فقط رو به جلو به پهلو ، برآمده پایان پر پیکان
که وحشی گری خود را اختصاص.
هدایت که غریزه که از روز شکار قدیمی جهان ازلی ،
باک اقدام به برش گاو نر را از گله.
این کار اندک بود.
او پارس و رقص در مقابل گاو نر ، تنها دور از دسترس بزرگ
شاخ و hoofs گسترده وحشتناک است که می توانست مهر زندگی خود را با
ضربه واحد است.
قادر به نوبه خود پشت خود را در خطر دندان و به حال خود رها ، گاو نر می شوند
به paroxysms از خشم.
او در لحظات متهم باک ، که عقب نشینی craftily ، luring او را توسط یک
عدم توانایی شبیه سازی شده به فرار.
اما زمانی که او در نتیجه از همراهان او ، دو یا سه گاو نر جوان از هم جدا شد
اتهام بر جفتک انداختن و فعال کردن گاو نر زخمی به دوباره پیوستن به گله.
صبر از بین گیاهان خودرو (وحشی) وجود دارد -- یک دنده ، خستگی ناپذیر ، مداوم به عنوان زندگی به خودی خود -- که
برای ساعت های بی پایان عنکبوت در وب سایت خود را ، مار در حلقه های آن حرکت نگه می دارد ،
پلنگ در کمین آن ، این همه صبوری
به زندگی تعلق دارد peculiarly زمانی که آن را شکار غذا زندگی خود را و آن را متعلق به باک به عنوان
او به پهلو گله چسبیده تعویق مارس آن ، تحریک کننده جوان
گاو نر ، نگرانی در گاوها با خود نیمی
رشد گوساله ها ، و رانندگی گاو زخمی دیوانه با خشم درمانده است.
به مدت نصف روز ادامه داد.
باک خود را چند برابر ، حمله از همه طرف احاطه گله در گردباد
از تهدید ، برش قربانی خود را به عنوان سریع به عنوان آن می تواند جفت خود ، دوباره پیوستن به پوشیدن از
صبر از موجودات شکار بر ،
که صبر کمتری نسبت به مخلوقات preying است.
همانطور که روز به تن همراه و خورشید به رختخواب خود را در شمال غربی کاهش یافت (تاریکی
آمده بودند و شب سقوط شش ساعت های طولانی) ، گاو نر جوان retraced ، خود را
گام های بیشتر و بیشتر با اکراه به کمک رهبر خود درآورد خود.
زمستان به پایین آمدن به آنها harrying به سطوح پایین تر ، و به نظر می رسید آنها
هرگز نمی تواند لرزش این مخلوق خستگی ناپذیر است که آنها را عقب نگه را.
علاوه بر این ، زندگی گله نیست ، و یا از گاو نر جوان ، که تهدید شد.
زندگی تنها یک عضو ، خواستار این بود که علاقه remoter از آنها بود
زندگی می کند ، و در پایان آنها محتوا را به پرداخت عوارض شدند.
همانطور که گرگ و میش سقوط گاو قدیمی ایستاده بود با سر کاهش ، تماشای جفت خود را -- گاو
او شناخته شده بود و گوساله او پدر ، گاو او تسلط -- آنها به عنوان shambled
در سرعت های سریع را از طریق نور محو شدن.
او نمی تواند دنبال کند ، قبل از بینی خود را ترور بی رحم دندان همگانی روندی که
نمی خواهد به او اجازه دهید.
سه وزنی بیش از نیم تن او وزن او ، زندگی قوی و طولانی زندگی کرده بود ،
او پر از مبارزه و مبارزه ، و در پایان مرگ در دندان از موجودی مواجه
سر که فراتر از زانو knuckled بزرگ خود برسد.
از آن پس ، شب و روز ، باک طعمه های خود را ترک هرگز داد هرگز آن را یک لحظه
استراحت ، اجازه هرگز آن را به نگاهی به برگ های درخت و یا شاخه های جوان
درخت غان و بید.
نه فرصت گاو نر زخمی به خاموش کردن عطش سوختن خود را در او را
جریان trickling بلند و باریک آنها عبور کردند. اغلب ، در نومیدی ، او را به طولانی پشت سر هم
امتداد از پرواز.
در زمان باک تلاش به او باقی بماند ، اما به راحتی در پاشنه خود loped ،
راضی با بازی بازی بود ، دراز کشیده وقتی گوزن ایستاده بود هنوز ،
حمله به او را بشدت زمانی که او کوشید برای خوردن و نوشیدن.
رئیس بزرگ بیشتر و بیشتر در زیر درخت آن از شاخ drooped ، و صدای یورتمه رفتن اسب shambling
رشد ضعیف و ضعیف تر است.
او به ایستادن برای مدت طولانی در زمان ، با بینی به زمین و گوش نژند
کاهش یافته است limply و باک در بر داشت زمان بیشتری است که در آن به دست آوردن آب برای خودش و که در آن
استراحت.
در لحظات ، با فرآیند له له زدن با زبان لولینگ بوده و قرمز با چشم ثابت بر بزرگ
گاو نر ، آن را به نظر می رسد باک که یک تغییر در چهره از چیزهایی بود.
او می تواند هم بزنید در این سرزمین جدید احساس کند.
همانطور که گوزن را به زمین بودند ، انواع دیگری از زندگی شوید.
جنگل و جریان و هوا palpitant با حضور خود به نظر می رسید.
اخبار فناوری اطلاعات بود ، در بر او ، منتقله توسط نگاه ، یا صدا و یا بو نیست ، اما از سوی برخی از
حس و زیرکانه.
او شنیده ام هیچ چیز ، چیزی دیدم ، با این حال می دانست که این سرزمین به نوعی متفاوت بود که
از طریق آن چیزهای عجیب جریان و گرفته بودند و او حل و فصل برای تحقیق
پس از او را به کسب و کار را در دست را به پایان رسانده است.
در گذشته ، در پایان روز چهارم ، او گوزن بزرگ را کشیده پایین.
برای یک روز و یک شب او را بکشند باقی ماند ، خوردن و خوابیدن ، به نوبه خود و به نوبه خود
در مورد.
سپس ، استراحت ، تجدید و قوی ، او چهره اش را به سمت اردوگاه و جان تبدیل
تورنتون.
او را به جست و خیز کردن طولانی آسان آغاز شد و در ادامه ، ساعت به ساعت ، هرگز در از دست دادن برای
راه درهم ، رئیس خانه مستقیم از طریق کشور عجیب و غریب با یقین
جهت قرار داده است که انسان و سوزن مغناطیسی خود را به شرم.
همانطور که او در برگزار شد و آگاهانه تر از هم بزنید های جدید در این سرزمین.
زندگی در خارج از کشور آن را متفاوت از زندگی است که وجود دارد در سراسر شده بود وجود دارد
تابستان. دیگر این حقیقت را در بر او بود به عهده
در برخی ، راه اسرار آمیز و لطیف است.
پرندگان از آن صحبت کرد ، سنجاب chattered در مورد آن ، نسیم بسیار
زمزمه از آن است.
چندین بار او را متوقف و کشید در هوای صبح تازه در بزرگ sniffs ، خواندن
یک پیام که ساخته شده ، او را با سرعت بیشتری کبیسه.
او مظلوم با حس فاجعه اتفاق می افتد ، اگر آن را فاجعه نیست در حال حاضر
اتفاق افتاده است و او به عنوان عبور از حوضه آخرین و پایین را به دره کاهش یافته است
به سمت اردوگاه ، او با احتیاط بیشتری به پیش ببرد.
سه مایل دورتر او بر دنباله تازه است که با ارسال مو گردن خود ناهمواری و آمد
bristling ، آن را مستقیما به سمت اردوگاه و جان تورنتون منجر شد.
باک عجولانه ، سریع و نگاتیف ، هر عصب از زور زدن و عصبی ، هشدار را به
جزئیات بی شمار که به یک داستان گفت : -- اما پایان.
بینی او به او شرح عبور از زندگی مختلف بر روی پاشنه
که او در سفر است. وی بیان کرد سکوت باردار از
جنگل.
زندگی پرنده بود flitted. سنجاب در خفا بودند.
فقط او را دیدم -- یک شخص خاکستری براق ، مسطح در برابر اندام مرده خاکستری به طوری که
او بخشی از آن ، زائده چوبی بر چوب خود را به نظر می رسید.
همانطور که باک به همراه obscureness از هواپیمای بی موتوری پرواز سایه ام افت ، بینی او بود ***
ناگهان به سمت به عنوان اینکه یک نیروی مثبت و کشیده آن گریبانگیر بود.
او به دنبال عطر جدیدی را به یک بیشه و در بر داشت Nig.
او در کنار او خوابیده بود ، مرده است که در آن او خود را کشیده بود ، پیکان بیرون زده ، سر
و پر ، از هر دو طرف از بدن خود را است.
صد متری دورتر از در ، باک بر یکی از تورنتون سورتمه و سگ آمد در را خریداری کرده بود
داوسون.
این سگ خرمن کوبی بود در مرگ ، مبارزه ، به طور مستقیم بر روی دنباله ، و باک
در اطراف او بدون توقف منتقل می شود.
از اردوگاه آمد صدا ضعف بسیاری از صداها ، افزایش و کاهش در آواز خواندن ، آهنگ
شعار.
Bellying رو به جلو را به لبه پاکسازی ، متوجه شد که هانس ، از دروغ بر چهره اش ،
پر شده با فلش مانند جوجه تیغی.
در همان لحظه باک peered که تسلیم - تنه درخت صنوبر بوده است و شاهد
چه کبیسه مو خود را مستقیما بر روی گردن و شانه های او ساخته شده.
تند باد خشم مسحور کننده بیش از او فرا گرفت.
او نمی دانست که او growled ، اما او با صدای بلند با درنده خویی وحشتناک growled.
برای آخرین بار در زندگی خود او اجازه شور به غصب حیله گری و عقل ، و آن را
به خاطر عشق بزرگ خود را برای جان تورنتون بود که او سر خود را از دست داد.
Yeehats رقص در مورد خرابه از تنه درخت صنوبر ، تسلیم شدند و هنگامی که شنیدند
غرش ترس و دیدم با عجله بر آنها حیوانات می خواهم که آنها تا به حال هرگز
دیده می شود قبل از.
باک ، طوفان زندگی از خشم بود ، پرتاب خود را بر آنها در دیوانگی به
از بین ببرد.
او در برجسته ترین مرد (رئیس Yeehats بود) بر خاست ، پاره گلو
باز تا ژوگولار اجاره spouted چشمه خون.
او مکث نیست نگران قربانی ، اما در عبور از پاره پاره ، با متصل بعدی
گسترده ای پاره شدن گلو از یک مرد دوم. وجود ندارد او را به استقامت در عدل است.
وی در مورد در میان بسیار خود را فرو برد ، ترشح اشک ، خارق ، تخریب ، در ثابت
و حرکت فوق العاده که به مبارزه طلبیده فلش آنها او را مرخص است.
در واقع ، بنابراین inconceivably سریع حرکات او بودند ، و تا نزدیک سرخپوستان
درهم با هم ، که آنها یکدیگر را با فلش به ضرب گلوله کشته و یک جوان
هانتر ، پرتاب نیزه در باک در اواسط هوا ،
آن را از طریق قفسه سینه از دیگر شکارچی با نیروی چنین راند که نقطه شکست
از طریق پوست پشت و ایستاده بود از فراتر.
سپس وحشت را مصادره Yeehats ، و آنها را در ترور به جنگل فرار کرد ، اعلام به عنوان
آنها ظهور روح شیطان گریخت.
و واقعا مجسم شیطان به باک بود ، مواج در پاشنه خود و کشیدن آنها
پایین مانند گوزن آنها را از طریق درختان شتافت.
این روز سرنوشت ساز برای Yeehats.
آنها دور و گسترده در سراسر کشور پراکنده است ، و آن را تا یک هفته بعد
که آخرین بازماندگان با هم در یک دره پایین تر جمع آوری و شمارش
ضرر و زیان آنها.
همانطور که برای جفتک انداختن ، خسته از پیگیری ، او را به اردوگاه desolated بازگشت.
او در بر داشت پیت جایی که او در پتو خود را در لحظه اول کشته شده بود
تعجب.
مبارزه ناامید تورنتون بود تازه نوشته شده بر روی زمین ، و باک معطر
تمام جزئیات آن را به لبه استخر عمیق.
لبه ، سر و جلو پا در آب ، غیر روحانی تیراندازی ، وفادار به آخرین.
استخر خود را ، گل آلود و تغییر رنگ از جعبه بند یا دریچه جاریشدن ، effectually را مخفی می کردند آنچه در آن
موجود ، و آن را حاوی جان تورنتون ؛ برای جفتک انداختن ردیابی خود را به داخل آب پس از
که از آن اثری منجر شد به دور است.
همه جفتک انداختن روز brooded استخر و یا بی مورد اردوگاه فرمانروایی کردند.
مرگ ، به عنوان یک توقف حرکت ، به عنوان عبور و دور از زندگی
زندگی ، او می دانست ، او می دانست و جان تورنتون مرده بود.
یک جای خالی بزرگ در او ، تا حدودی شبیه به گرسنگی ، اما از درجه اعتبار ساقط است که ached و آن را ترک
ached ، و که مواد غذایی نمی تواند پر کنید ، در زمان ، زمانی که او متوقف شد به تامل
لاشه از Yeehats ، او را فراموش کرده
درد ناشی از آن و در زمان او از غرور و افتخار بزرگ خود آگاه بود -- غرور
بیشتر از هر که او هنوز تجربه کرده بودند.
او مرد ، noblest بازی از همه کشته بود ، و او در مواجهه با قانون به قتل رسانده اند
باشگاه و نیش. او استنشاقی اجساد جالب.
آنها که به راحتی جان خود را از دست داده اند.
سخت تر برای کشتن یک سگ نیرومند و درشت هیکل تر از آنها بود.
آنها هیچ بازی در تمام شد ، آن را برای پیکان و نیزه ها و باشگاه های خود را.
از ان پس او خواهد بود unafraid از آنها به جز زمانی که آنها در دست خود را با مته سوراخ خود
فلش ، نیزه ، و باشگاه.
شب آمد ، گل رز و یک ماه کامل بالای درختان به آسمان ، روشنایی
زمین تا آن وضع حمام در روز شبح مانند.
و با آمدن شب ، brooding و عزاداری توسط استخر ، باک زنده شد
تکان دهنده از زندگی جدید در جنگل به غیر از آن که Yeehats به حال ساخته شده ،
او ایستاد ، گوش دادن و scenting.
از دور زیرفشار ضعف ، واغ واغ SHARP ، پس از آن توسط یک گروه کر از تیز مشابه
yelps. همانطور که لحظات تصویب yelps نزدیک کرد
و بلندتر.
باز هم باک آنها را می دانست به عنوان چیز در آن جهان دیگر که همچنان در او شنیده
حافظه است. او به مرکز فضای باز راه می رفت
و گوش.
این تماس ، تماس بسیاری از چشمگیر بود ، صدایی luringly و compellingly
نسبت به هر زمان دیگری قبل از. و همانطور که پیش از این هرگز ، او آماده بود به اطاعت.
جان تورنتون مرده بود.
کراوات گذشته شکسته شد. انسان و ادعا می کند از مرد دیگر محدود
او.
گوشت شکار زندگی خود را ، به عنوان Yeehats شکار ، در پهلوها از
مهاجرت گوزن ، گرگ بسته به حال در بیش از زمین از جریان عبور و
الوار و حمله کرد دره باک.
به پاکسازی که در آن مهتاب جاری ، آنها را در یک سیل نقره ای ریخت ؛
و در مرکز پاکسازی ایستاد باک ، حرکت به عنوان یک مجسمه ، انتظار خود را
آینده.
آنها ، استقبال بهت زده شدند و تا هنوز و بزرگ به او ایستاده بود ، و لحظه ای مکث ، تا سقوط
boldest یکی از راست را برای او همگانی روندی. مانند باک فلش زده ، شکستن
گردن.
سپس او ، بدون حرکت ایستاده بود ، مانند قبل ، گرگ زده نورد در عذاب پشت
او.
سه نفر دیگر آن را در جانشینی SHARP سعی و یکی پس از دیگری آنها جلب کرد ،
جریان خون از گلوی چاک دار و یا شانه.
این کافی برای پرت کردن تمام بسته رو به جلو بود ، با بی نظمی ، شلوغ با هم ،
توسط اشتیاق خود را به جلو و پایین طعمه مسدود و اشتباه گرفته شود.
فرزی و چابکی شگفت انگیزی باک او را به جای خوب ایستاد.
Pivoting بر روی پاهای عقبی اش ، و خوراکی و gashing ، او همه جا بود ، در یک بار ،
ارائه یک جبهه که ظاهرا سوقان گیری نشده بود تا به سرعت او غلغله بود و گارد
از سمتی به سمت دیگر.
اما برای جلوگیری از آنها را از گرفتن پشت سر او ، او به عقب مجبور شد ، پایین گذشته استخر
و به بستر نهر ، تا او تا علیه یک بانک شن بالا به ارمغان آورد.
او کار می کرد همراه با زاویه درست ، در بانکی که مردان در این دوره ساخته شده بود
معدن ، و در این زاویه او به خلیج آمد ، محافظت در سه طرف و با
هیچ ربطی به اما رو به جلو.
و تا به خوبی آن را او چهره ، که در پایان از نیم ساعت گرگ ها به عقب کشید
discomfited.
زبان از همه بودند و لولینگ بوده ، دندان های نیش سفید نشان ظالمانه سفید در
مهتاب.
برخی از دراز کشیدن با سر بزرگ و گوش آغشته به جلو و بعضی دیگر در خود ایستادند
پا ، تماشای رشد او و هنوز هم دیگران lapping آب از استخر است.
یکی گرگ ، بلند و لاغر و خاکستری ، پیشرفته با احتیاط ، و به شیوه ای دوستانه ، و باک
برادر وحشی با آنها او را برای یک شب و یک روز اجرا به حال به رسمیت شناخته شده است.
او ناله آرام ، و به عنوان باک whined ، آنها را لمس بینی.
سپس گرگ قدیمی ، بد قیافه و نبرد زخم خورده ، جلو آمد.
باک لب خود را به مقدماتی از دندان قروچه کردن writhed ، اما بینی با او استنشاقی ،
لهذا گرگ قدیمی نشستم ، بینی در ماه اشاره کرد ، و شکست طولانی
گرگ زوزه کشیدن.
دیگران نشستم و زوزه میکشیدند محکوم کنند. و اکنون به تماس آمد به باک در
لهجه بی تردید. او ، بیش از حد نشست و زوزه میکشیدند محکوم کنند.
این بیش از حد ، او از زاویه خود آمد و بسته شلوغ در اطراف او ، خرناس در نیمه
شیوه ای دوستانه ، نیمه وحشی. رهبران بلند واغ واغ بسته و
به جنگل دور بر خاست.
گرگ چرخش در پشت ، yelping در کر.
و باک با آنها زد و در کنار برادر وحشی ، yelping به او زد.
و در اینجا ممکن است به خوبی داستان از باک پایان می رسد.
سال بود و نه بسیاری از Yeehats اشاره کرد تغییر در نژاد چوب
گرگ ، برای برخی با پاشیده قهوه ای بر روی سر و پوزه بند ، و با یک شکاف دیده می شود
سفید مرکزی پایین قفسه سینه است.
اما قابل توجه تر از این ، Yeehats سگ شبح اجرا می شود که در سر بگویید
بسته.
آنها می ترسند این سگ شبح ، برای آن بیشتر حیله گری از آنها ، دزدی
از اردوگاه های خود را در زمستان شدید ، سرقت تله خود ، قتل سگ خود ، و
هجوم دلیرترین شکارچیان.
نه ، داستان رشد می کند بدتر است.
شکارچیان که موفق به بازگشت به اردوگاه وجود دارد ، و شکارچیان وجود داشته اند آنها
قبایل خود را یافت با گلو ظالمانه باز کاهش داد و با چاپ گرگ در حدود
آنها را در برف بزرگتر از چاپ هر گرگ.
هر پاییز ، زمانی که Yeehats به دنبال حرکت گوزن ، برخی وجود دارد
دره که آنها را وارد کنید.
و زنان وجود دارد که تبدیل به غم انگیز وقتی که این کلمه می رود بیش از آتش چگونه شر
روح آمد را انتخاب کنید که دره محل مطیع.
در تابستان ، یک بازدید کننده ، با این حال ، به آن دره وجود دارد ، که
Yeehats انجام نمی دانم. این گرگ بزرگ ، gloriously پوشش داده شده است ،
مانند ، و در عین حال بر خلاف ، همه گرگ دیگر.
او به تنهایی عبور از سرزمین چوب خندان و پایین می آید را به فضای باز
در میان درختان.
جریان در اینجا جریان زرد از دچار پوسیدگی می گردند مخفی کردن کیسه و غرق گوزن را به زمین ،
با چمن طولانی رو به رشد از طریق آن و قالب های گیاهی آن را overrunning و مخفی
رنگ زرد آن از خورشید ، و در اینجا او muses
برای مدتی ، زوزه یک بار ، طول و mournfully ، قبل از اینکه به او departs.
اما او همیشه به تنهایی نیست.
هنگامی که شب های طولانی زمستان و گرگ به دنبال گوشت خود را به پایین تر
دره ها ، او ممکن است دیده می شود در حال اجرا در سر بسته از طریق مهتاب رنگ پریده یا
شمالی glimmering ، جهش غول پیکر بالا
همراهان او ، گلو بزرگ خود را زیر اقدام نمایید ، به عنوان او آواز می خواند ترانه جهان جوان ، که
آهنگ بسته است.