Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XXXVI Gardners'Call
فیل "، گفت :" در اینجا است که یک نامه را با تمبر هندی برای شما ، خاله Jimsie.
در اینجا سه برای استلا ، و دو Pris ، و یک چربی با شکوه برای من از
جو.
هیچ چیز برای شما ، آن وجود دارد ، به جز دایره ای است. "
هیچ کس متوجه آن بطور ناگهانی غضبناک شدن او در زمان حرف نازک فیل به او پرتاب سردستی.
اما چند دقیقه بعد ، فیل نگاه برای دیدن آن transfigured.
"عزیزم ، چه چیز خوبی اتفاق افتاده است؟"
دوست جوانان را پذیرفته است طرح کوچک من به آنها فرستاده دو هفته قبل ، گفت :
آن ، از تلاش به صحبت می کنند که اگر او به اسکچ داشتن پذیرفته خو گرفته بودند
هر پست ، اما نه کاملا موفق است.
"آن شرلی! چه با شکوه!
چه بود آن؟ هنگامی که آن را به منتشر شود؟
آیا آنها شما را برای آن پرداخت؟ "
"بله ، آنها ام فرستاده چک برای ده دلار ، و سردبیر می نویسد که او می خواهم به
بیشتر از کار من است. عزیز مرد ، او باید.
این طرح های قدیمی من در جعبه من بود.
I - نوشت دوباره آن و ارسال آن در -- اما من واقعا هرگز فکر آن را پذیرفته می تواند به دلیل
آن را به حال هیچ توطئه ، گفت : "آن ، با یادآوری تجربه های تلخ تاوان Averil.
"چه می خواهید که ده دلار ، آن انجام دهید؟
پیشنهاد : اجازه دهید همه رفتن تا شهر و مست ، فیل.
من می خواهم به آن را در لذت بردن بی روح وحشی نوعی تلف کردن ، اعلام کرد : "آن
پر زرق و برق.
در تمام حوادث آن است که پول آلوده نیست -- مانند چک من برای آن قابل اطمینان وحشتناک
داستان بکینگ پودر مصرف دارد. IT صرف مفیدی برای لباس و متنفر
آنها را در هر زمان آنها را قرار داده است. "
پریسیلا ، گفت : ":" فکر می کنم داشتن یک نویسنده واقعی در محل پتی زندگی می کنند.
"اتمام حجت مسئولیت بزرگ ، عمه Jamesina گفت :« رسما.
"در واقع از آن است ،" Pris با هیبت برابر موافقت کرد.
"نویسنده گاو بازیگوش. شما هرگز نمی دانید چه زمانی و یا چگونه آنها خواهد شکست
خارج.
آن ممکن است کپی از ما است. "" من بدان معنی است که توانایی برای نوشتن
مطبوعات مسئولیت بزرگ بود ، گفت : "عمه Jamesina به شدت ،" و من امیدوارم که آن
می داند ، آن را.
دختر من استفاده می شود به نوشتن داستان و قبل از او به میدان خارجی رفت ، اما در حال حاضر او
توجه خود را به چیزهای بالاتر تبدیل شده است.
او می گفت شعار او نوشتن یک خط به شما خواهد بود شرمنده به خود را مطالعه کنید هرگز
مراسم تشییع جنازه خودش را دارد. شما بهتر است که برای شماست ، آن را ، اگر
می خواهید در ادبیات سوار شو.
هر چند ، تا مطمئن شوید که ، "عمه Jamesina perplexedly ،" الیزابت همیشه مورد استفاده برای
خنده وقتی که او گفت : آن را.
او همیشه می خندید آنقدر که من نمی دانم که چگونه او که تا کنون تصمیم می گیرید که آمد
مبلغ. من سپاسگزار او بود -- من دعا که او
ممکن است -- اما -- من آرزو می کنم او نداشته است ".
سپس عمه Jamesina چرا کسانی که دختران مبتلا به دوار سر ، همه خندیدند.
چشم آن تاباند تمام آن روز ؛ جاه طلبی های ادبی جوانه زده و budded در مغز او ؛
نشاط خود را به همراهش به راه رفتن حزب Jennie کوپر ، و نه حتی
نزد گیلبرت و کریستین ، پیاده روی
پیش از او و روی ، کاملا می تواند جرقه از امید درخشان او زانو در آوردن.
با این وجود ، او از چیزهایی زمین برده شده نه به عنوان قادر به متوجه
که پیاده روی کریستین قطعا خالی از لطف بود.
"اما گمان می کنم گیلبرت به نظر می رسد تنها در صورت خود.
بنابراین مثل یک مرد فکر : "آن scornfully. "باید به شما می شود صفحه اصلی عصر شنبه؟"
پرسید : روی.
"بله." "مادر و خواهر من تماس بگیرید
بر شما ، گفت : "روی بی سر و صدا.
چیزی رفت و بیش از آن است که ممکن است به عنوان هیجان توصیف ، اما به سختی
دلپذیر.
او هر یک از خانواده روی ندیده و او متوجه اهمیت بیانیه خود ؛
و آن را تا به حال ، به نحوی ، irrevocableness در مورد آن که او را سرد.
"من خوشحال خواهد آنها را ببیند ،" او گفت : صراحت و پس از آن تعجب اگر او واقعا
خواهد بود خوشحالم. او باید باشد ، البته.
اما آن را نمی شود چیزی از مصیبت؟
شایعات بی اساس به آن با توجه به نور که در آن Gardners ها مشاهده شده فیلتر شده بود
"شیفتگی" پسر و برادر. روی باید فشار به خرس در آورده اند
موضوع این فراخوان است.
به آن می دانست ، او را در تعادل وزن است.
از این واقعیت که آنها تا به حال رضایت به تماس او درک که ، خواسته یا ناخواسته
ناخواسته ، آنها او را به عنوان یک عضو ممکن است از قبیله خود را می دانست.
"من فقط باید به خودم باشد.
من نباید سعی کنید تصور خوب را به ، به فکر آن loftily است.
اما او چه لباس او بهتر می پوشیدن عصر شنبه و در صورتی که
سبک جدیدی از مو پانسمان بالا او را از قدیمی بهتر است کت و شلوار و راه رفتن
حزب بود و نه خراب برای او است.
شب به او میگفتند که او را پوشیدن نوعی پارچه ابریشمی قهوه ای اش در روز شنبه تصمیم گرفته بود ، اما
کم مو خود را انجام دهد. دختران هیچ یک بعد از ظهر جمعه می بود
کلاسهایی که در ردموند.
استلا در زمان فرصتی برای نوشتن یک مقاله برای جامعه Philomathic ، و
سر میز نشسته در گوشه ای از اتاق نشیمن را با بستر درهم و برهم از یادداشت
و نسخ خطی در طبقه در اطراف خود است.
استلا همیشه عهد او هر چیزی می تواند هرگز به نوشتن مگر اینکه او انداخت هر ورق پایین
او آن را به اتمام است.
آن ، در بلوز و دامن جامه فلانل یا پشمی او سرژ ، با موهای او و نه از او دمیده
خانه پیاده روی باد می وزد ، نشسته بود مستقیما در وسط کف ، از اذیت کردن سارا
گربه با استخوان جناق.
جوزف و زنگ زده بودند هر دو را در دامان خود فر.
بوی plummy گرم و پر از تمام خانه برای پریسیلا پخت و پز در آشپزخانه بود.
در حال حاضر او در آمد ، پوشیده در صحن بزرگ کار ، با سیاه شدن آرد در او
بینی ، برای نشان دادن عمه Jamesina کیک شکلاتی او فقط سرد بود.
در این لحظه ی مبارک کوبنده صدا.
هیچ کس پرداخت هر گونه توجه به آن فیل را نجات دهد ، که بر خاست و آن را باز کرد ، انتظار
پسر بچه با کلاه او که صبح خریده بود.
در آستان خانم گاردنر و دختر خود را به پا خاسته است.
آن درهم به پا خود را به نحوی ، تخلیه دو گربه خشمگین از دامان او
به عنوان او چنین است ، و انتقال قدرت مکانیکی استخوان جناق خود را از دست راست خود را به او
باقی مانده است.
پریسیلا ، که مجبور به عبور از اتاق برای رسیدن به درب آشپزخانه ، از دست رفته خویش
سر ، به طور افراطی کیک شکلاتی تحت کوسن روی مبل گوشه لوله بخاری فرو برد ، و
نقش برآب طبقه بالا است.
استلا feverishly جمع آوری نسخ خطی خود را آغاز کرد.
فقط عمه Jamesina و فیل طبیعی باقی مانده است.
با تشکر به آنها ، همه به زودی نشسته بود در سهولت ، حتی آن.
پریسیلا آمد ، apronless و smudgeless ، استلا کاهش گوشه خود را به
نجابت ، فیل و وضعیت جریان از بحث کوچک آماده نجات داد.
خانم گاردنر بود قد بلند و لاغر و خوش تیپ ، کاملأ پیچیده gowned ، کوردیال با
صمیمیت که بازیچه قرار دادن به نظر می رسید مجبور. Aline گاردنر نسخه جوانتر از او بود
مادر ، فاقد صمیمیت است.
او تلاش خوب ، اما تنها در متکبر و سایه دار بودن موفق شد.
دوروتی گاردنر باریک و با نشاط و نه tomboyish بود.
آن می دانستم که او خواهر مورد علاقه روی بود و گرم به او.
او که بسیار مانند روی نگاه اگر او تا به حال تا به حال چشم های رویایی تیره به جای
رندانه آنهایی که رنگ فندقی.
به او و فیل ، تماس واقعا می رفت خیلی خوب ، به جز اندکی
احساس فشار در جو و دو و نه نامطلوب حوادث.
فرسوده است و جوزف ، از چپ به خود ، شروع یک بازی تعقیب ، و دیوانه وار را به خانم شکلی ناگهانی ظهور
دامان گاردنر ابریشمی و خارج از آن در حرفه وحشی خود.
خانم گاردنر بلند عینک مخصوص روی بینی او و پس از شکل پرواز خود gazed به عنوان اگر او تا به حال
ندیده گربه ها قبل ، و آن ، خفگی کمی خنده عصبی ، عذرخواهی
او به عنوان بهترین.
"شما از گربه ها دوست دارند؟ گفت :" خانم گاردنر ، با زیر و بمی صدا اندکی از تحمل
تعجب.
آن ، با وجود محبت خود را برای زنگ زده بود ، به خصوص علاقه گربه است ، اما خانم نیست
تن گاردنر او را اذیت.
Inconsequently او به یاد می کند که خانم جان Blythe علاقه گربه بود که او
به عنوان بسیاری از شوهرش باقی بماند که اجازه می دهد. آنها حیوانات شایان ستایش ، آنها نیست؟ "
او گفت : wickedly.
"من گربه دوست هرگز خانم گاردنر گفت :" از راه دور.
دوروتی "، گفت :" من آنها را دوست. آنها بسیار خوب و خودخواه است.
سگ بیش از حد خوب و بدون خود خواهی است.
آنها را به من احساس ناراحت کننده. اما گربه gloriously انسان هستند. "
"شما دو لذت سگ های قدیمی چین وجود دارد.
مه من نگاه آنها را از نزدیک؟ "گفت : Aline ، عبور از اتاق به سمت شومینه و
در نتیجه تبدیل شدن به علت ناخودآگاه از تصادف دیگر.
برداشتن ماجوج ، او را بر روی کوسن تحت که بود ترشح نشسته
کیک شکلاتی پریسیلا. پریسیلا و آن رد و بدل agonized
نگاههای اما چیزی می تواند انجام دهد.
Aline باشکوه ادامه داد : بر روی کوسن نشسته و بحث در مورد سگ چین تا زمانی که
زمان خروج است. دوروتی lingered پشت لحظه به فشار
دست آن و زمزمه impulsively.
"من شما می دانید و من رفتن به chums. اوه ، روی به من در مورد شما گفته است.
من تنها از خانواده او چیزهایی می گوید ، پسر فقیری است -- هیچ کس می تواند اعتماد داشتن به
در ماما و Aline ، شما می دانید.
چه زمان محلی با شکوه شما دختران در اینجا باید!
آیا شما اجازه دهید من می آیند اغلب و در آنها سهم؟ "
آن پاسخ داد : "به عنوان اغلب به عنوان دوست دارید ، صمیمانه ، سپاسگزار است که یکی از روی
خواهران بود دوست داشتنی.
او Aline مانند هرگز ، بسیار مطمئن بود ، و Aline هرگز به او ،
هر چند خانم گاردنر ممکن است برنده. در مجموع ، آن ، آهی کشید با تسکین.
مصیبت بود.
از تمام واژه های غم انگیز زبان و قلم غم انگیزترین ممکن است شده اند ، '"
به نقل از پریسیلا غم انگیز ، بلند کردن کوسن.
"این کیک در حال حاضر آنچه که شما ممکن است یک شکست مسطح تماس بگیرید.
و کوسن نیز از بین برد. هرگز من که روز جمعه است تیره بخت نیست. "
"افرادی که ارسال کلمه آنها در روز شنبه آینده نباید در روز جمعه ، گفت :"
عمه Jamesina. فیل "، گفت :" من علاقه داشتن به آن اشتباه روی بود.
"این پسر واقعا مسئول آنچه که او می گوید زمانی که او به آن صحبت نیست.
کجاست آن؟ "آن طبقه بالا رفته بود.
او عجیب مثل گریه احساس می شود.
اما او خودش خنده به جای ساخته شده است. فرسوده است و جوزف TOO افتضاح شده بود!
و دوروتی عزیز بود.