Tip:
Highlight text to annotate it
X
جلد اول
فصل نهم
آقای نایتلی ممکن است با او نزاع ، اما اما نمی تواند نزاع با خودش.
او بسیار ناراضی بود ، که آن را طولانی تر از معمول قبل از او آمدند
هارتفیلد دوباره ، و هنگامی که مجلس ، قبر او به نظر می رسد shewed که او نبود
بخشش را ندارد.
او با عرض پوزش ، اما نمی تواند توبه. در مقابل ، برنامه های خود و دادرسی
بیشتر و بیشتر توجیه و ظاهر کلی به او endeared
بعدی چند روز.
تصویر ، ظرافت قاب ، آمد با خیال راحت به دست به زودی پس از بازگشت آقای التون و
حلق آویز کردن بیش از گچ بری دور بخاری اتاق نشسته مشترک ، او تا نگاه
آن ، و آهی کشید احکام نیم خود را از
تحسین فقط به عنوان او باید و برای احساسات هریت ، آنها بطور مریی
تشکیل خود را به عنوان قوی و مداوم فایل پیوست موضوع مهم به عنوان جوانان و مرتب سازی بر اساس او
از ذهن پذیرفته شده اند.
اما به زودی کاملا از آقای مارتین که هیچ در غیر این صورت به خاطر راضی ،
از او مبله کنتراست با آقای التون ، از مزیت نهایت به
دوم.
مشاهدات خود را بهبود ذهن دوست کم کم به او ، یک معامله بزرگ خواندن مفید و
گفتگو ، تا به حال به بیش از چند فصل اول هنوز هرگز منجر شد ، و
قصد رفتن به به ، فردا.
این بسیار آسان تر بود را به گپ زدن از مطالعه ؛ pleasanter زیادی برای تخیل او اجازه
دامنه و کار در ثروت هریت ، از رنجبر تا تصویر را بزرگ تر ببینید. او
درک و یا اعمال آن را در بر هوشیار
حقایق و تنها پیگیری ادبی که هریت در حال حاضر درگیر ، تنها روان
ارائه او را برای شب از زندگی بود ، جمع آوری و transcribing
تمام معماهای از هر نوع که او
ملاقات با ، به ربع کاغذی نازک داغ فشرده مقاله توسط دوست وی ساخته شده ، و
آراسته شده با رمزهای و غنائم است. در این عصر از ادبیات ، از جمله مجموعه
در مقیاس بسیار بزرگ غیر معمول نیست.
دوشیزه نش ، سر معلم در خانم گودارد ، نوشته بود که حداقل سه صد و
هریت ، که اولین اشاره از آن را از او گرفته شده بود ، با خانم Woodhouse امیدوار
کمک ، برای به دست آوردن بسیار زیادی از.
اما با اختراع ، حافظه او و طعم کمک و به عنوان هریت نوشت بسیار
دست زیبا ، آن را به احتمال زیاد به ترتیب مرتبه اول ، در فرم به عنوان
همچنین کمیت است.
آقای Woodhouse بود تقریبا به اندازه علاقه مند به کسب و کار به عنوان دختران ، و تلاش
اغلب به بحر تفکر غوطهور شدن چیزی ارزش خود را با قرار دادن شوید.
بنابراین بسیاری از معماهای هوشمندانه به عنوان وجود دارد ، استفاده می شود به زمانی که او جوان بود -- او تعجب او نمی توانست
به یاد داشته باشید آنها را! اما او امیدوار است او باید در زمان است. "
و آن را همیشه در به پایان رسید "بچه گربه ، یک خدمتکار منصفانه اما یخ زده است."
دوست خوب او پری ، بیش از حد ، آنها او تا به حال در مورد این موضوع سخن گفته ، نه در
ارائه بحر تفکر غوطهور شدن هر چیزی از نوع معما ، اما او پری بر مطلوب بود
دیده بان ، و به عنوان رفت بسیار درباره آن ،
او فکر کردم ، چیزی ، ممکن است از آن سه ماهه است.
این به هیچ وجه آرزو دختر خود را که عقول از هایبوری به طور کلی
باید تحت مصادره قرار داده است.
آقای التون تنها که کمک او پرسید بود.
او به کمک هر گونه پیشرو واقعا خوب ، charades ، یا conundrums که دعوت شده بود
او ممکن است در بحر تفکر غوطهور شدن و او تا به حال لذت بردن از دیدن او بیشتر بدقت در
کار با خاطرات او و در
عین حال ، او می تواند ادراک ، بیشترین صادقانه مراقب باشید که هیچ چیز ungallant ،
چیزی که تعریف به جنس تنفس باید لب هایش را منتقل می کند.
آنها به او بدهکار خود را دو یا سه politest پازل و شادی و
شادمانی از فتح و ظفر با آن در تاریخ و زمان آخرین او به یاد می آورد ، و نه sentimentally خوانده که
شناخته شده جدول کلمات متقاطع ،
اول من ابتلاء doth معنی که دوم من است destin'd به احساس
و کل من بهترین پادزهر است که ابتلا به نرم کردن و التیام می یابد.--
او کاملا با عرض پوزش به تصدیق می کنند که آن را رونویسی کرده بود برخی از صفحات قبل
در حال حاضر.
"چرا شما یکی از خودتان بنویسید برای ما ، آقای التون گفت :" او "است که تنها
امنیت برای تازگی آن و نه چیزی ساده تر می تواند به شما ".
اوه نه! او تا به حال نوشته شده است هرگز ، به ندرت ، هر چیزی از نوع در زندگی او است.
احمقانه هموطنان!
او نگران بود و نه حتی خانم Woodhouse "-- او stopt یک لحظه -- یا خانم اسمیت می تواند
الهام بخش او را روز بعد با این حال برخی از
مدرک اثبات الهام.
او برای چند لحظه نامیده می شود ، فقط به ترک یک قطعه کاغذ بر روی میز حاوی ،
به گفته وی ، یک نمایش ، که یکی از دوستان او خطاب به یک بانوی جوان بود ،
شی از تحسین او ، اما ، از
شیوه ای خود ، اما بلافاصله متقاعد شده بود باید خود را دارد.
"من آن را برای مجموعه خانم اسمیت ارائه نمی دهد ، گفت :" او.
"دوست من است ، من حق ندارند آن را افشا در هر درجه به چشم های عمومی ،
اما شاید شما ممکن است دوست نداشتن نگاه کردن به آن. "
این سخنرانی از هریت ، که به درک اما می تواند به اما شد.
آگاهی عمیق در مورد او وجود دارد ، و متوجه شد که آن را آسان تر برای دیدار با چشم او را از او
دوست.
پس از مکث لحظه ای دیگر ، -- : او بعد از لحظه ای رفته بود
"آن را ، گفت :" اما ، لبخند زدن و هل دادن کاغذ به سمت هریت -- "آن را برای شما می باشد.
نگاهی را آن گونه که مایلید تغییر دهید. "
اما هریت در لرزش بود ، و می تواند آن را لمس کرد ، و اما ، loth هرگز به اول خواهد شد ،
به آن خودش را موظف بررسی شد.
به تنگ -- جدول کلمات متقاطع. نمایش اولین من
ثروت و تجمل شاهان ، اعیان زمین!
تجمل و رفاه و سهولت آنها.
یکی دیگر از دیدگاه انسان ، دوم من به ارمغان می آورد ،
بنگر او وجود دارد ، پادشاه دریاها!
اما آه! متحده ، برعکس ما باید!
انسان افتخار قدرت و آزادی ، همه پرواز ؛
پروردگار زمین و دریا ، برده او خم ،
و زن ، زن دوست داشتنی ، حاکم است به تنهایی.
شوخ طبعی آماده تو کلمه به زودی عرضه ،
پرتو تصویب خود را در آن چشم نرم!
او چشم خود را بیش از آن گچ گیری ، بمب ، گرفتار معنا ، خواندن آن را از طریق دوباره به
معشوقه کاملا خاص ، و کاملا از خطوط ، و سپس انتقال آن به هریت ، شنبه
با خوشحالی لبخند زدن ، و به خودش گفت ،
در حالی که هریت گیج کننده بیش از مقاله بود در همه سردرگمی از امید و dulness ،
"بسیار خوب ، آقای التون ، خیلی خوب در واقع. من خوانده charades بدتر است.
معاشقه -- تذکر بسیار خوب است.
من به شما اعتبار بدهد برای ایجاد آن بنویسید. این احساس راه خود را.
این می گوید بسیار سادگی -- 'Pray، خانم اسمیت ، به من ترک به پرداخت آدرس من به
شما خواهد شد.
تصویب جدول کلمات متقاطع و نیت من در همان نگاه من است.
پرتو تصویب خود را در آن چشم نرم! هریت دقیقا.
از همه epithets ، justest است که می تواند داده می شود -- نرم کلمه برای چشم او است.
شوخ طبعی آماده تو کلمه به زودی عرضه خواهد شد. پیف کردن -- شوخ طبعی آماده هریت!
همه بهتر است.
یک مرد باید بسیار در عشق ، در واقع ، او را توصیف.
آه! آقای نایتلی ، من آرزو می کنم شما تا به حال به نفع از این ، من فکر می کنم این را
متقاعد کردن شما.
برای یک بار در زندگی خود را به شما خواهد بود موظف خود را به خودتان اشتباه است.
جدول کلمات متقاطع عالی در واقع! و بسیار به هدف.
چیزهایی که باید به یک بحران می آیند به زودی در حال حاضر است. "
او به شکسته شدن از این مشاهدات بسیار لذت بخش است ، که موظف بود
در غیر این صورت از یک نوع را به اجرا به طول بزرگ ، با اشتیاق از هریت
تعجب سوالات.
"چه کاری می توانید آن را ، خانم Woodhouse -- چه می توانید آن را؟
من یک ایده نیست -- من نمی توانم آن را در حداقل حدس زد.
چه کاری می تواند از نظر آن را احتمالا می شود؟
سعی نکنید به آن را پیدا کردن ، خانم Woodhouse. آیا به من کمک کن.
من هر چیزی را دیدم هرگز چنان سخت است. پادشاهی؟
من تعجب می کنم که دوست بود -- و چه کسی می تواند بانوی جوان.
آیا شما فکر می کنم این است یکی خوب؟ آیا می توانید آن می شود زن؟
و زن ، زن دوست داشتنی ، حاکم است به تنهایی.
آیا می شود نپتون؟ بنگر او وجود دارد ، پادشاه دریاها!
یا عصای سه دندانه یا مسحور کننده؟ یا کوسه؟ اوه ، نه! کوسه تنها یک هجا است.
این باید بسیار هوشمندانه است ، یا او نمی توانست آن را آورده.
آه! دوشیزه Woodhouse ، آیا شما فکر می کنید ما همیشه باید آن را پیدا می شود؟ "
"Mermaids و کوسه!
مزخرف! عزیز هریت من ، چه چیزی شما را به فکر؟
به کجا می خواهد استفاده از خود را آوردن ما ، نمایشی توسط یکی از دوستان بر مسحور کننده ساخته شده و یا
یک کوسه؟
کاغذ را به من بدهد و گوش دادن.
دوشیزه ------، دفعات بازدید : خانم اسمیت. نمایش اولین من
ثروت و تجمل شاهان ، اعیان زمین!
تجمل و رفاه و سهولت آنها.
که دادگاه است. یکی دیگر از دیدگاه انسان ،
دوم من به ارمغان می آورد ، همانا او وجود دارد ،
پادشاه دریاها!
این کشتی -- ساده عنوان می توان آن را.-- اکنون برای کرم.
اما آه! متحده ، (معاشقه ، می دانید ،) ما باید چه رو به عقب!
افتخار انسان قدرت و آزادی ، همه پرواز.
پروردگار زمین و دریا ، برده او خم ،
و زن ، زن دوست داشتنی ، حاکم است به تنهایی.
یک تعریف بسیار مناسب است -- و سپس به دنبال این برنامه ، که من فکر می کنم ، عزیزم
هریت ، شما می تواند مشکل زیادی در درک را پیدا کند.
دفعات بازدید : آن را به راحتی به خودتان.
تواند وجود داشته باشد بدون شک آن را برای شما و برای شما نوشته شده است. "
هریت طولانی نمی توانست مقاومت در برابر لذت اقناع.
او خواندن خطوط نتیجه گیری شد ، و همه بال بال زدن و شادی.
او نمی تواند صحبت می کنند. اما او می خواست به صحبت می کنند.
این به اندازه کافی برای او را به احساس.
اما برای او سخن گفت. وجود دارد اشاره کرد ، و به همین ترتیب خاص
این معنی در این تعریف ، گفت : "او" است که من می توانم شک به عنوان به آقای ندارد
نیت التون.
شما جسم خود -- و شما به زودی اثبات completest از آن را دریافت خواهد کرد.
من فکر کردم این باید.
من فکر می کردم نیست ، بنابراین می تواند فریب ، اما در حال حاضر ، این روشن است دولت از ذهن خود می باشد
به عنوان روشن و تصمیم گرفت ، به عنوان خواسته های من در مورد این موضوع شده اند از زمانی که من به شما می دانستید.
بله ، هریت ، فقط تا زمانی به من شده است که مایل شرایط بسیار اتفاق می افتد
آنچه اتفاق افتاده است.
من هرگز نمی تواند بگوید که آیا دلبستگی بین شما و آقای التون بیشتر
مطلوب یا طبیعی ترین. احتمال وقوع آن و واجد شرایط بودن خود را کرده اند.
واقعا تا مساوی یکدیگر!
من بسیار خوشحال است. به شما تبریک می گویم ، هریت عزیز من ، با
تمام قلب من. این که یک زن ممکن است یک ضمیمه است
و غرور در ایجاد احساس راحتی کنید.
این ارتباط ارائه می دهد که چیزی جز خوبی است.
آن را به شما هر چیزی که شما می خواهید - - در نظر گرفتن ، استقلال ، مناسب
صفحه اصلی -- آن را به شما در مرکز همه دوستان واقعی خود را تعمیر کنند ، با نزدیک به هارتفیلد و
به من ، و تایید نزدیکی ما برای همیشه.
این ، هریت ، به یک اتحاد ، که می تواند یک وهله در بالا بردن هر کدام از ما هرگز است. "
"عزیز خانم Woodhouse!" -- و "عزیز خانم Woodhouse ،" بود که هریت ، با بسیاری از
پذیرای مناقصه می توانند در ابتدا بیان ، اما زمانی که آنها را در چیزی می رسند بیشتر
مانند مکالمه ، آن بود به حد کافی
روشن را برای دوست خود که او را دیدم ، احساس می شود ، پیش بینی ، و به یاد او فقط به عنوان
باید. برتری آقای التون بسیار فراوان
اذعان.
گریه هریت : "هر آنچه که شما می گویند همیشه راست" ، "و در نتیجه گمان می کنم ، و
باور دارند ، و امیدواریم که این کشور باید این باشد ، اما در غیر این صورت من نمی توانست آن را تصور.
این است که بسیار فراتر از هر چیزی که من سزاوار است.
آقای التون ، که ممکن است هر بدن ازدواج! تواند وجود داشته باشد دو نظر درباره او.
او بسیار برتر است. 'Toدوشیزه -- فقط از کسانی که آیات شیرین فکر می کنم
عزیز من ، چگونه باهوش -- می تواند از آن واقعا برای من به معنای "؟
"من می توانم یک سوال را ندارد ، و یا گوش دادن به یک سوال در مورد آن.
، که یک یقین است.
دریافت آن را در قضاوت من. مرتب سازی بر اساس مقدمه بازی ،
شعار به فصل خواهد شد و به زودی توسط نثر مبنی بر حقیقت امر به دنبال ".
مرتب سازی بر اساس چیزی که هیچ کس می توانست انتظار است.
من مطمئن هستم ، یک ماه پیش ، من تا به حال هیچ ایده بیشتر خودم -- عجیب ترین چیز را
محل! "
"وقتی که از دست اسمیتس و Eltons آقای آشنا -- انجام می دهند در واقع -- و واقعا آن را
عجیب و غریب است ، آن را خارج از دوره مشترک که آن چه که تا آشکارا ، palpably
مطلوب -- آنچه دادگاه ها قبل از آرایش
از افراد دیگر ، بنابراین باید هر چه سریعتر خود را به شکل به شکل مناسب.
شما و آقای التون وضعیت به نام با هم ، شما تعلق به یکدیگر توسط
در هر شرایطی از خانه های مربوطه خود را.
ازدواج با شما خواهد بود برابر به بازی در Randalls.
به نظر می رسد وجود دارد چیزی در هوا هارتفیلد می دهد که دوست دارم دقیقا
مسیر درست ، و آن را می فرستد به کانال که در آن باید به جریان است.
البته عشق واقعی صاف هرگز اجرا بود --
هارتفیلد نسخه از شکسپیر توجه داشته باشید طولانی در آن قسمت. "
"که التون آقای واقعا باید در عشق با من ، -- من ، از همه مردم ، که نمی
می دانم که او ، به صحبت کردن با او ، در عید فرشته ميكائيل
و او مرد بسیار handsomest است که تا کنون بود و مردی که هر بدن به نظر می رسد تا ،
کاملا مانند آقای نایتلی!
شرکت او به دنبال پس از آن ، که هر بدن می گوید : او نیاز به خوردن یک وعده غذایی تنها توسط
خود را اگر او آن را chuse نیست که او تا به دعوتنامههای بیشتری از روز را در وجود دارد
هفته است.
و به این ترتیب بسیار خوبی در کلیسا! دوشیزه نش قرار داده است تمام متون او تا به
تا به حال از او آمد به هایبوری موعظه است.
عزیز من!
وقتی که من برای اولین بار من او را دیدم!
چقدر من فکر می کنم --! دو Abbots و من را به اتاق جلو دوید و peeped
از طریق کور وقتی شنیدیم او بود ، و خانم نش آمد و scolded ما
دور ، و موقر از طریق خود نگاه کنید ؛
با این حال ، او مرا به نام در حال حاضر ، و اجازه دهید به من نگاه بیش از حد ، که بسیار خوب بود
مزاج. و چه زیبا ما فکر او نگاه!
او و بازو در بازو با آقای کول. "
هر آنچه که دوستان شما ممکن است ، باید -- "این اتحاد که ، هر کس است
مطلوب به آنها ، ارائه حداقل آنها از عقل سلیم و ما نمی شود
پرداختن به رفتار ما به احمق ها.
اگر اضطراب آنها به شما پاسخ همراه با اعلان ، در اینجا یک مرد که مهربان است
شخصیت هر اطمینان از آن می دهد ؛ -- در صورتی که مایل به شما در همان حل و فصل
کشور و دایره که آنها را انتخاب کرده اند
برای جایی است که شما در ، در اینجا خواهد شد صورت می گیرد ؛ و اگر تنها جرم آنها است
که شما باید در عبارت مشترک ، لازم است و متاهل است ، در اینجا راحت است
ثروت ، ایجاد احترام ، ظهور در جهان است که باید آنها را برآورده سازد. "
"بله ، کاملا درست است. چگونه سادگی شما صحبت می کنید ، من عشق را که می شنوید.
شما را در درک همه چیز.
شما و آقای التون یکی به عنوان هوشمندانه به عنوان دیگر.
این جدول کلمات متقاطع -- اگر من twelvemonth را مطالعه کرده بود ، من می توانست هرگز ساخته شده هر
کاری شبیه به آن. "
"من فکر می کردم منظور او سعی کنید مهارت های خود را ، دیروز با شیوه ای خود را از آن رو به کاهش است."
"من فکر می کنم از آن است ، بدون استثنا ، بهترین جدول کلمات متقاطع من تا کنون خوانده شده است."
"من هرگز یک به هدف ، مطمئنا."
"این است که تا زمانی دوباره به عنوان تقریبا همه ما باید به حال قبل."
"من طول آن به خصوص به نفع آن در نظر بگیرند.
چنین چیزهایی به طور کلی نمی تواند بیش از حد کوتاه است. "
هریت بود بیش از حد قصد خطوط بشنوند.
رضایت بخش ترین مقایسه ها رو به افزایش در ذهن او شد.
"یک چیز است ، گفت :" او در حال حاضر -- گونه ها خود را در تب و تاب بودن -- "به حس بسیار خوب
در روش معمول ، مانند هر بدن دیگری ، و اگر هر چیز می گویند ، برای نشستن وجود دارد
و نوشتن نامه ، و می گویند تنها آنچه شما
باید در یک راه کوتاه و دیگری برای نوشتن آیات و charades مانند این.
اما نمی توانست مورد نظر رد روحیه تر از نثر آقای مارتین.
"! چنین خطوط شیرین" ادامه داد : هریت -- "این دو -- اما چگونه باید من همیشه
قادر به بازگشت به کاغذ ، یا بگویم که آن را دریافته -- آه! دوشیزه Woodhouse ، چه می تواند
ما در مورد آن کاری انجام دهید؟ "
"آن را ترک کنید به من. شما هیچ چیز نیست.
او در اینجا خواهد شد در این شب ، من به جرات می گفت ، و پس از آن من آن را به او بدهد ، و برخی از
بی معنی و یا دیگر بین ما عبور کند ، و شما نباید متعهد.-- چشم نرم شما
باید وقت خود را برای بشاش chuse.
اعتماد به من است. "" آه! دوشیزه Woodhouse ، چه حیف که من
باید نوشتن این نوعی بازی زیبا را به کتاب من نیست!
من مطمئن هستم من نصف خیلی خوب است. "
"مرخصی دو خط گذشته است و هیچ دلیلی وجود ندارد که چرا شما باید آن را به نوشتن نیست به وجود دارد
کتاب است. "" آه! ولی برای کسانی که دو خط "--
-- "از همه بهتر است.
اعطا -- برای لذت بردن خصوصی ، و برای لذت بردن خصوصی آنها را نگه دارید.
آنها در کمتر نوشته شده است شما می دانید ، چرا که شما آنها را تقسیم.
دوبیتی را متوقف می کند نمی شود ، و نه تغییر معنای آن می کند.
اما آن را دور ، و تمام تخصیص بودجه متوقف و نوعی بازی بسیار زیبا گالانت
باقی مانده است ، برای هر مجموعه جا داد.
بستگی دارد ، او می خواهم به نوعی بازی خود را slighted ، بسیار بهتر از او
اشتیاق. یک شاعر در عشق باید در هر دو تشویق
ظرفیت یا نه.
این کتاب را به من بدهد ، من آن را نوشتن ، و پس از آن وجود ندارد می تواند بازتاب های احتمالی بر روی
شما خواهد شد. "
هریت را مشاهده کنید ، هر چند که ذهن او را به سختی می تواند جدا کردن قطعات ، بنابراین به عنوان احساس
کاملا مطمئن است که دوست وی بود به نوشتن اعلام عشق است.
به نظر می رسید بیش از حد ارزشمند ارائه برای هر درجه ای از تبلیغات است.
"من هرگز اجازه دهید که کتاب از دست خود من ، گفت :" او.
"بسیار خوب" پاسخ داد اما "احساس طبیعی ترین و دیگر آن طول می کشد ،
بهتر است من خوشحال خواهد بود. اما در اینجا این است پدرم : شما
شی به خواندن من ، نمایشی برای او.
خواهد بود به او لذت زیادی! او عاشق هر چیزی از مرتب کردن بر اساس ، و
به خصوص هر چیز می پردازد که زن یک تعریف.
او روح سلحشوری tenderest به سوی ما همه -- شما باید اجازه دهید آن را بخوانید من
او. "هریت قبر نگاه.
"عزیزم هریت ، شما نباید پالایش بیش از حد به این جدول کلمات متقاطع.-- شما خیانت
احساسات خود را به طور نادرست ، اگر شما بیش از حد آگاهانه و بیش از حد سریع ، و به نظر می رسد
اضافه نمودن بیشتر معنی ، و یا حتی کاملا تمام معنی است که ممکن است به آن ضمیمه شده.
آیا نمی شود چنین ادای احترام کمی از تحسین غلبه.
اگر او اضطراب برای محرمانه بودن شده بود ، او را نداشته باشند سمت چپ کاغذ در حالی که من بود
توسط ؛ اما او بلکه به سمت من نسبت به نسبت به شما تحت فشار قرار دادند.
اجازه ندهید که ما بیش از حد موقر بر روی کسب و کار نیست.
او به تشویق به اندازه کافی برای ادامه ، بدون ما sighing روح ما را بیش از این
جدول کلمات متقاطع است. "
"آه! -- من امیدوارم که من نباید در مورد آن مسخره است.
آیا شما به عنوان لطفا. "
آقای Woodhouse آمد و خیلی زود به این موضوع منجر شد دوباره عود او
بسیار مکرر پرسش "خوب ، عزیزان من ، چگونه کتاب خود را در -- آیا شما رو هر
چیز تازه؟ "
"بله ، پاپا ، ما چیزی به شما خواندن ، نوشتن و چیزی کاملا تازه است.
یک تکه کاغذ بر روی میز یافت شده بود صبح امروز -- (dropt ، تصور میکنیم ،
جن و پری) -- شامل یک نمایش بسیار زیبا است ، و ما فقط آن را کپی شوید. "
او از آن را بخواند به او ، درست همانگونه که او دوست داشت که هر چیزی به عنوان خوانده شده ، به آرامی و به طور مشخصی ،
و دو یا سه بار ، با توضیحات هر قسمت به عنوان او
اقدام -- و او بسیار خوشحال بود ،
و او تا به حال پیش بینی شده است ، به خصوص با این نتیجه با تعریف را لرزاند.
"رای مثبت ، که بسیار تنها ، در واقع ، که بسیار به درستی گفت.
کاملا درست است.
"زن ، زن دوست داشتنی است. این چنین یک نمایش زیبا ، عزیز من ، که
من به راحتی می توانید آنچه پری آن را آورده حدس بزنید.-- هیچ کس می تواند تا prettily نوشته اند ، اما
شما ، اما. "
اما تنها راننده سرشونو تکون دادن ، و.-- بعد از یک تفکر کمی لبخند زد و آه بسیار حساس به لمس ، او
افزود : "آه! هیچ مشکل این است که شما را
را پس از
مادر عزیز خود را به طوری هوشمندانه در تمام آن چیزهایی بود!
اگر من تا به حال اما حافظه اش را!
اما من می توانم چیزی به یاد داشته باشید -- حتی نیست که معما خاص است که شما از من شنیده
ذکر. من فقط می تواند در بحر تفکر غوطهور شدن بند اول ؛ و چندین وجود دارد.
زن سبک و جلف ، خدمتکار منصفانه اما منجمد ، مشتعل شعله من هنوز بسیار متاسفیم ،
پسر هود wink'd من خواست برای کمک به ، هر چند این رویکرد در نزدیکی خود ترس ،
بنابراین منجر به مرگ به کت و شلوار من قبل از.
و این همه که من می توانم از مستغرق شدن در آن ، بلکه آن است که بسیار هوشمندانه تمام راه را از طریق.
اما من فکر می کنم ، عزیزم ، شما گفت که شما تا به حال آن را کردم. "
"بله ، پاپا ، آن است که در صفحه دوم ما نوشته شده است.
ما آن را از عصاره های زیبا آن برداشتهاید. این Garrick بود ، می دانید. "
"رای مثبت ، بسیار درست است.-- من آرزو می کنم من می توانم بیشتر از آن بحر تفکر غوطهور شدن.
زن سبک و جلف ، خدمتکار منصفانه اما منجمد.
نام می سازد من از ایزابلا فقیر فکر می کنم ، برای او بسیار نزدیک بودن تعمید
کاترین پس از grandmama او. من امیدوارم که ما باید خود را اینجا هفته آینده.
آیا شما فکر می کنید ، عزیز من ، که در آن شما باید به او قرار داده -- و چه اتاق وجود خواهد داشت برای
؟ "
"آه! بله -- که او را به اتاق خودش را داشته باشد ، البته ، اتاق او همواره -- و
مهد کودک برای کودکان ، -- به همان اندازه معمول است ، شما می دانید.
چرا باید وجود داشته باشد هر گونه تغییر؟ "
"من نمی دانم نیست ، عزیز من -- اما از آن است که تا زمانی از او در اینجا بود -- نه از تاریخ و زمان آخرین عید پاک ،
و پس از آن تنها برای چند روز.-- آقای جان نایتلی یک وکیل بسیار
ناخوشایند.-- ضعیف ایزابلا -- او متاسفانه
دور از همه ما گرفته شده -- و با عرض پوزش او خواهد شد هنگامی که او می آید ، به دوشیزه
تیلور در اینجا! "" او خواهد شد جای تعجب نیست ، پاپا ، در
دست کم. "
"من نمی دانم ، عزیز من. من مطمئن هستم بسیار بسیار شگفت زده شد وقتی که من
برای اولین بار شنیده ام که قرار بود به ازدواج است. "" ما باید آقا و خانم وستون را به شام خوردن بپرسید
با ما ، در حالی که ایزابلا است. "
"بله ، عزیزم ، اگر هم.-- اما وجود دارد -- (در تن بسیار افسرده) -- او در حال آمدن است برای
فقط یک هفته. خواهد شد زمان برای هر چیزی وجود ندارد. "
"این مایه تاسف است که آنها نمی توانند بمانند دیگر -- اما به نظر می رسد مورد ضرورت است.
آقای جان نایتلی در شهر باشد باید مجددا در تاریخ 28 ، و ما باید باشد سپاسگزار ،
پاپا ، که ما به کل از هم آنها می توانند به این کشور بدهد ، که دو
یا سه روز به خارج برای ابی گرفته شده است.
آقای نایتلی وعده داد تا ادعای خود را این کریسمس -- اگر چه شما می دانید آن
دیگر از آنجایی که آنها با او بودند ، نسبت با ما است. "
"این خواهد بود بسیار دشوار و در واقع ، عزیز من ، اگر فقیر ایزابلا به هر نقطه اما در
هارتفیلد. "
آقای Woodhouse هرگز اجازه می دهد برای ادعای آقای نایتلی در مورد برادرش ، و یا هر
ادعای بدن در ایزابلا ، به جز خود. او غرق در افکار شنبه در حالی که کمی ، و پس از آن
گفت :
"اما من نمی بینم که چرا ایزابلا فقیر باید موظف به عقب برگردید تا به زودی ، هر چند او
انجام می دهد. من فکر می کنم ، اما ، من باید تلاش و متقاعد کردن او
دیگر با ما به ماندن بگیرید.
او و بچه ها ممکن است خیلی خوب است. "" آه! پاپا -- این همان چیزی است که که شما هرگز شده است
برای به انجام رساندن ، و من فکر نمی کنم شما هرگز.
ایزابلا نمی تواند تحمل به پشت شوهرش باقی بماند. "
این تناقض بیش از حد واقعی برای می باشد.
ناخوشایند بود ، آقای Woodhouse تنها می تواند آه مطیع می دهد و به عنوان اما
دیدم روح خود را با این ایده از دلبستگی دختر خود را به شوهرش ، او را تحت تاثیر قرار می گیرند
بلافاصله منجر به چنین شاخه ای از این موضوع به عنوان باید آنها را بالا بردن.
"هریت باید ما به عنوان شرکت خود را به عنوان او می تواند به من بدهید در حالی که برادرم و
خواهر اینجا.
من مطمئن هستم او خواهد بود با بچه ها خوشحال.
ما مفتخریم از کودکان ، ما نمی پاپا؟
من تعجب می کنم که او خواهد handsomest ، هنری یا جان فکر می کنم؟ "
"رای مثبت ، من تعجب می کنم که او خواهد شد. عزیزان کمی بد ، چقدر خوشحالم آنها به
آمده است.
آنها را بسیار می پسندم که در هارتفیلد ، هریت. "
"من به جرات بگویم که هستند ، آقا. من مطمئن هستم من نمی دانم که نیست. "
"هنری یک پسر خوب است ، اما جان بسیار مانند مادر او است.
هنری است بزرگتر است ، او پس از من ، به نام و نه پس از مرگ پدر او است.
جان ، دوم ، پس از مرگ پدر خود را نام برد.
بعضی از مردم شگفت زده هستند ، من معتقدم که فرزند ارشد بود ، نه ، اما ایزابلا که
او را به نام هنری ، که من خیلی زیبا از او در فکر است.
و او یک پسر بسیار باهوش است ، در واقع.
همه آنها قابل ملاحظه ای هوشمندانه و آنها روش های بسیاری زیبا.
آنها خواهد آمد و صندلی من ایستاده ، و می گویند ، نیا ، می تواند به شما من یک بیت از
رشته؟ "و یک بار هنری من برای یک چاقو پرسیده می شود ، اما من به او گفتم چاقو فقط ساخته شد
برای grandpapas.
من فکر می کنم پدر خود را بیش از حد خشن با آنها اغلب. "
"او به شما خشن به نظر می رسد ، گفت :" اما ، "دلیل این که شما خیلی خودتان را ملایم ؛
اما اگر شما می تواند او را با papas دیگر مقایسه ، شما نمی که فکر می کنم او را خشن.
او آرزوهای پسران خود را به فعال و هاردی ، و اگر آنها درست رفتار نکردن ، می توانید آنها را بدهد
کلمه SHARP در حال حاضر و پس از آن ، اما او یک پدر مهربان است -- قطعا آقای جان
نایتلی پدر مهربان است.
بچه ها همه از او علاقه مند است. "" و سپس عموی خود در می آید و پرتاب
آنها را به سقف در یک راه بسیار هراسان! "
اما آنها آن را می خواهم ، پاپا ، هیچ چیز وجود دارد که آنها بسیار دوست است.
لذت بردن از جمله به آنها است ، که اگر عموی خود وضع حکومت خود را
مصرف می شود ، هر کدام آغاز شد که راه را برای دیگر هرگز. "
"خب ، من می توانم آن را درک نیست."
"این مورد با ما در همه ، پاپا. یکی از نیمی از جهان می تواند درک نمی
لذت های دیگر. "
بعدها در صبح ، و فقط به عنوان دختران را در آماده سازی جداگانه برای
به طور منظم چهار ساعت شام ، قهرمان این نوعی بازی بی نظیر دوباره در راه می رفت.
هریت گرداندند ، اما اما می تواند او را با لبخند معمول دریافت خواهید کرد ، و چشم سریع او
به زودی خود را در تشخیص آگاهی از داشتن فشار -- داشتن پرتاب می میرند ؛
و او تصور او تا ببینید که چگونه آن را ممکن است به نوبه خود آمده بود.
دلیل ظاهری او ، با این حال ، برای پرسیدن که آیا حزب آقای Woodhouse ساخته شده می تواند
در شب ، بدون او ، و یا اینکه آیا او باید در کوچکترین درجه
در هارتفیلد لازم است.
اگر او بود ، هر چیز دیگری باید راه بدهد ، اما در غیر این صورت دوست خود کول به حال شده است
گفت : آنقدر در مورد ناهار خوری خود را با او -- از جمله یک نقطه از آن ساخته شده بود ، که او
قول داده او را مشروط به آمده است.
اما از او تشکر شده ، اما نمی تواند اجازه می دهد از او دوست ناامید کننده خود را بر روی آنها
حساب و پدرش از لاستیک خود مطمئن بود.
او دوباره خواست -- او کاهش یافته دوباره ، و او به نظر می رسید پس از آن مورد را به تعظیم او ، زمانی که
کاغذ از جدول ، او آن را بازگشت --
"آه! در اینجا این است نوعی بازی شما را ملزم بودند به عنوان با ما را ترک ؛ تشکر از شما برای
چشم از آن است. ما آن را تحسین بسیار ، که من آن را با جرأت
برای نوشتن آن را به مجموعه خانم اسمیت.
دوست شما آن را کثیف امیدوارم. البته من فراتر از رونویسی
هشت خط اول است. "مطمئنا آقای التون به خوبی نمی دانند
چه بگویم.
او و نه نگاه doubtingly -- بلکه اشتباه گرفته و گفت : چیزی در مورد "افتخار" ، --
نگاه در اما و در هریت ، و سپس با دیدن این کتاب را باز روی میز ، آن را در زمان
بالا ، و آن را مورد بررسی قرار بسیار با دقت است.
با از نظر گذراندن یک لحظه بی دست و پا ، اما smilingly گفت ،
"شما باید پوزش من را برای دوست خود را ، اما خیلی خوب یک نمایش باید محدود نمی شود
به یک یا دو.
او ممکن است مطمئن باشید از طرفداری هر زن در حالی که او با دلاوری از جمله می نویسد. "
، پاسخ داد : "من هیچ تردیدی در گفت" آقای التون ، هر چند مردد یک معامله خوب
در حالی که او سخن گفت : «من هیچ تردیدی در گفت -- حداقل اگر دوست من این حس را در تمام
من -- من کوچکترین شکی وجود ندارد
که ، می تواند او پلورال کوچک او افتخار که من آن را (از نگاه کردن به
کتاب دوباره ، و جایگزین کردن آن بر روی میز) ، او آن را به عنوان proudest لحظه ای در نظر بگیرند
از زندگی او. "
پس از این سخنرانی او در اسرع وقت رفته بود.
اما می تواند به آن فکر می کنم خیلی زود ، برای با تمام کیفیت خود را خوب و دلپذیر ، وجود دارد
مرتب کردن بر اساس رژه در سخنرانی های او بود که بسیار APT به شیب او را به خنده شد.
او فرار تمایل به افراط ، ترک مناقصه و متعالی
لذت به سهم هریت.