Tip:
Highlight text to annotate it
X
حس و حساسیت
توسط جین آستن (1811)
فصل 50
پس از یک مقاومت مناسب در بخشی از
خانم Ferrars ، خیلی خشن و بنابراین ثابت
به او به عنوان حفظ از آن سرزنش که
او همیشه به نظر می رسید ترسان از تحمیل ،
عیب جویی کردن از بودن بیش از حد مهربان ، ادوارد شد
اعتراف به حضور او را ، و به تلفظ
شود دوباره پسرش.
خانواده او بود از اواخر سال شده است بسیار
برای سال های بسیاری از زندگی خود او تا به حال تا به حال دو
پسر ، اما جرم و جنایت و نابودی
ادوارد چند هفته پیش ، او را از من دزدیدند به حال
یکی ؛ نابودی مشابه از رابرت بود
او را برای دو هفته بدون هیچ گونه سمت چپ و
در حال حاضر ، توسط احیا از ادوارد ، او
حال یک بار دیگر.
با وجود اینکه او اجازه یک بار دیگر به
زندگی می کنند ، با این حال ، او احساس نمی
تداوم حیات خود را امن ، تا
او تعامل را به او نشان داد به حال ، برای
انتشار از آن شرایط ، او
می ترسید ، ممکن است به چرخش ناگهانی برای دادن خود
قانون اساسی ، و او را به سرعت در حال حمل کردن به عنوان
مانند قبل.
با احتیاط بنابراین نگران آن بود
نشان داد ، و او گوش فرا داده شد تا با
آرامش غیر منتظره.
Ferrars خانم در ابتدا منطقی
تلاش برای منصرف کردن او از ازدواج
دوشیزه Dashwood ، با هر استدلال در او
قدرت ؛ -- به او گفت ، که در خانم مورتون او
می توانست زن از مرتبه بالاتر و
بزرگتر ثروت ؛ -- و اجرا
ادعای با رعایت که خانم مورتون
دختر یک نجیب زاده با سی شد
هزار پوند ، در حالی که خانم Dashwood شد
تنها دختر یک نجیب زاده خصوصی
با بیش از سه ؛ اما زمانی که او در بر داشت
هرچند که کاملا اعتراف به حقیقت
نمایندگی او ، او به هیچ عنوان به معنی بود
تمایل به توسط آن می شود هدایت شونده ، او آن را مورد قضاوت قرار
خردمندترین ، از تجربه از گذشته ، به
پیشنهاد -- و به همین دلیل ، پس از چنین
تاخیر به عنوان خارج از نزاکت او را به خود بدهکار
عزت ، و به عنوان خدمت کرده است برای جلوگیری از هر
ظن خوب خواهد شد ، او صادر او
فرمان از رضایت به ازدواج از ادوارد
و Elinor.
چه او را درگیر به انجام نسبت به
augmenting درآمد خود را کنار می شود
در نظر گرفته و در اینجا به آن سادگی ظاهر شد ،
که هر چند ادوارد بود اکنون تنها پسر او ، او
توسط فرزند ارشد او هیچ معنی ؛ در حالی که برای
رابرت ناچار بود با وقف
هزار پوند در سال است ، نه کوچکترین
اعتراض علیه ادوارد مصرف ساخته شده است
دستورات را به خاطر دویست و
پنجاه و در نهایت ؛ بود و نه هر چیزی
چه برای حال و در وعده
آینده ، فراتر از £ 10،000 ،
که با فانی گرفته شده بود.
این بود که زیاد است ، با این حال ، به عنوان مورد نظر بود ،
و بیش از ، توسط ادوارد و انتظار می رفت
Elinor و خانم Ferrars خودش ، توسط او
عذر و بهانه را برروی آن بکشید ، به نظر می رسید تنها کسی که
تعجب در او بیشتر دادن نیست.
با درآمد کافی برای خود کاملا
بدین ترتیب می خواهد به آنها امن ، آنها تا به حال
هیچ اثری از صبر کنید پس از ادوارد در
در اختیار داشتن از زندگی است ، اما آمادگی
از خانه ، که سرهنگ براندون ،
با میل مشتاق برای مسکن
از Elinor ، قابل توجه بود از ساختن
بهبود و پس از مدتی انتظار
برای تکمیل خود ، پس از تجربه ،
به طور معمول ، هزار و نا امیدی ها
تاخیر از dilatoriness غیر قابل توصیف
از هنر کارگرانی ، Elinor ، به طور معمول ، شکست
از طریق این قطعنامه برای اولین بار مثبت
ازدواج نیست تا همه چیز آماده بود ،
و مراسم در بارتون در زمان
کلیسا در اوایل پاییز.
اولین ماه پس از ازدواج آنها بود
صرف با دوستان خود را در عمارت -
خانه ، از چه رو آنها می توانند سرپرستی
پیشرفت از قلمرو کشیش بخش ، و مستقیم
هر چیزی که به عنوان آنها در نقطه دوست ؛ --
می تواند chuse مقالات ، پروژه shrubberies ،
اختراع و رفت و برگشت.
نبوت خانم جنینگز است ، هر چند نه
jumbled با هم بودند ، عمدتا برآورده ؛
برای او موفق به ملاقات با او و ادوارد
زن در قلمرو کشیش بخش خود را با عید فرشته ميكائيل ، و
او در Elinor و همسرش در بر داشت ، او به عنوان
واقعا معتقد بودند ، یکی از شادترین
زوج ها در جهان است.
آنها در واقع هیچ چیز تا به حال آرزو ، ولی
ازدواج سرهنگ براندون و
ماریان ، و به جای بهتر برای چریدن در
گاو آنها.
آنها در حل و فصل اول خود مراجعه نمودند
توسط تقریبا همه روابط و دوستانشان است.
خانم Ferrars آمد برای رسیدگی به شادی
که او بود که تقریبا شرمنده از داشتن
مجاز و حتی Dashwoods شد در
هزینه سفر از ساسکس انجام
آنها افتخار.
"من نمی خواهد بگویم که من نا امید ، من
خواهر عزیز ، گفت : "جان ، همانطور که شدند
راه رفتن با هم یک روز صبح قبل از
دروازه های Delaford خانه "است که خواهد بود
گفت : خیلی زیاد است ، قطعا برای شما
شده است یکی از خوشبخت ترین زنان جوان
در جهان ، به عنوان آن می باشد.
اما ، من اعتراف ، آن را به من بدهید بزرگ
لذت به تماس سرهنگ برادر براندون.
اموال او در اینجا ، جای خود را ، خانه اش ،
هر چیزی که به گونه احترام و
وضعیت عالی -- جنگل و او -- من
الوار را چنین دیده نمی شود که در آن در
Dorsetshire ، به عنوان وجود دارد در حال حاضر در ایستاده
Delaford آویز -- و هر چند ، شاید ،
ماریان ممکن است به نظر می رسد دقیقا همان شخص را به
جذب او -- در عین حال من فکر می کنم آن را
در مجموع توصیه می شود برای شما را به
آنها اکنون به طور مرتب با تو ماندن ، برای
به عنوان سرهنگ براندون به نظر می رسد در یک معامله بزرگ
خانه ، هیچ کس نمی تواند بگوید که چه چیزی ممکن است رخ دهد -- برای ،
هنگامی که مردم خیلی با هم انداخته ، و
دیدن کمی از هر کس دیگری -- و آن را
همیشه در قدرت خود را به او راه افتادیم به سمت
مزیت ، و غیره ؛ -- در کوتاه مدت ، شما ممکن است
و او را شانس -- شما متوجه
من "--
اما با این وجود خانم Ferrars نیامدم برای دیدن
آنها ، و همیشه آنها را با درمان
آرایش مناسب و معقول از محبت باور دارند ، آنها
توسط نفع واقعی او و هرگز توهین
ترجیح.
بود که به علت حماقت از رابرت ، و
حیله گری از همسرش و آن را به دست آورده بود
توسط آنها را قبل از ماه ها فوت کرده بود.
زیرکی خودخواه از دومی ، که
در ابتدا کشیده شده را به رابرت خراش بود ،
ساز اصلی او بود
رستگاری از آن ، برای احترام به او
تواضع ، توجه ساعی ، و بی پایان
flatteries ، به محض کوچکترین باز
داده شده بود برای ورزش خود را ، آشتی
Ferrars خانم به انتخاب خود ، و دوباره
او را به طور کامل به نفع او تاسیس شد.
کل رفتار لوسی در
امر و رفاه که تاج گذاری
آن ، بنابراین ، ممکن است به جلو به عنوان نگهداری شده ترین
تشویق به عنوان مثال از چه جدی ،
پایان نا پذیر با توجه به نفع شخصی ،
با این حال پیشرفت آن ظاهرا ممکن است
مسدود شده ، خواهد شد در انجام هر تأمین امنیت
استفاده از ثروت ، بدون دیگر
فداکاری از آن زمان و وجدان.
هنگامی که رابرت اول آشنایی به دنبال او ،
و خصوصی خود را در بارتلت بازدید
ساختمان ها ، آن را تنها با مشاهده شد
منتسب به او توسط برادرش.
او صرفا به معنای خود را متقاعد به دست برداشتن از
تعامل و از آنجا که می تواند وجود داشته
هیچ چیز برای غلبه بر اما محبت
هر دو ، او به طور طبیعی انتظار می رود که یک یا دو
مصاحبه مهم می کشد.
در آن نقطه ، با این حال ، و تنها ، او
erred ؛ -- برای اینکه لوسی به زودی به او امیدوار است
که فصاحت او خواهد او را در متقاعد کردن
زمان ، یکی دیگر از بازدید ، یکی دیگر از گفتگو ،
همیشه می خواستم برای تولید این
محکومیت.
برخی از شک و تردید همواره در ذهن او درنگ
زمانی که آنها جدا است ، که فقط می تواند
حذف شده توسط گفتمان دیگر نیم ساعت است
با خودش.
حضور او بود به این معنی امن ،
و پس از استراحت در البته.
به جای صحبت از ادوارد ، آنها آمدند
به تدریج به بحث فقط از رابرت ، --
موضوع که او تا به حال همیشه برای گفتن
از در دیگر ، و در آن او به زودی
خیانت علاقه حتی برابر با خودش ؛
و در کوتاه مدت ، آن را به سرعت آشکار شد به
هر دو ، که او به طور کامل جایگزین به حال خود
برادر.
او افتخار فتح خود ، افتخار
فریب ادوارد ، و افتخار ازدواج
بخش خصوصی بدون اجازه مادرش.
چه بلافاصله پس از شناخته شده است.
آنها چند ماه در شادی بزرگ گذشت
Dawlish در ، برای او تا به حال بسیاری از روابط و
آشنایان قدیمی برای کاهش -- و او را کشید
برنامه های متعددی برای کلبه شکوه ؛ --
و از آن بیرون بیایند بازگشت به شهر ، تهیه
بخشش از خانم Ferrars ، توسط
مصلحت ساده از پرسیدن آن را ، که ، در
تحریک لوسی است ، بود به تصویب رسید.
بخشش ، در ابتدا ، در واقع ، عنوان شد
معقول ، درک تنها رابرت ؛ و
لوسی ، که مادرش بدهکار بود و هیچ وظیفه
در نتیجه می تواند به ستم هیچ ،
هنوز چند هفته دیگر باقی مانده است
unpardoned.
اما استقامت در رفتار و تواضع
پیام ، در محکوم ساختن نفس برای رابرت
جرم ، و حق شناسی برای unkindness
او با تحت درمان قرار گرفت ، او را در زمان تهیه
مقررات مغرور که او غلبه شده توسط
graciousness آن ، و منجر به زودی پس از آن ،
درجه های سریع ، به بالاترین وضعیت
محبت و نفوذ.
لوسی شد در صورت لزوم برای خانم Ferrars ،
به عنوان بازی یا رابرت یا فانی ، و در حالی که ادوارد
بود برای داشتن cordially هرگز بخشوده
یک بار در نظر گرفته شده به ازدواج با او ، و Elinor ،
هر چند نسبت به او را در ثروت و
تولد بود ، به عنوان مزاحم ، او صحبت
در هر چیزی که در نظر گرفته ، و همیشه
آشکارا اذعان کرد ، به مورد علاقه
کودک.
آنها در شهر مستقر شده ، دریافت شده بسیار لیبرال
کمک از خانم Ferrars بودند ، در
بهترین شرایط قابل تصور با Dashwoods ؛
و کنار گذاشتن jealousies و بد
خواهد به طور مستمر بین فانی یکتاست
و لوسی ، که در آن همسران خود را از دوره
در زمان بخشی ، و همچنین مکرر
اختلافات داخلی بین رابرت و
لوسی خود ، هیچ چیز می تواند بیش از
هماهنگی است که در آن زندگی می کردند و همه آنها با هم.
چه ادوارد به جریمه حق انجام داده بود
از پسر ارشد ، ممکن است بسیاری از معما
مردم برای پیدا کردن و چه به حال رابرت
انجام موفق به آن ، ممکن است متعجب و متحیر
آنها هنوز که هنوز است.
این ترتیب بود ، با این حال ، در توجیه
در اثر آن ، اگر نه در علت آن ، برای
هیچ چیز در سبک رابرت از ظاهر
زندگی یا از صحبت کردن به دادن سوء ظن از
او regretting میزان درآمد خود ، به عنوان
یا ترک برادرش خیلی کم ، یا
آوردن خود را بیش از حد ؛ -- و اگر ادوارد
ممکن است از ترشحات آماده از قضاوت
وظایف خود را در هر خاص ، از
افزایش دلبستگی به همسر و خود را
خانه ، و از شادی به طور منظم از
ارواح ، او ممکن است تصور کمتر نیست
قانع با بسیاری خود را ، نه کمتر و عاری از
هر آرزوی از ارز.
ازدواج Elinor تقسیم خود را به عنوان کوچک
از خانواده خود را به عنوان به خوبی می تواند ساختگی باشد ،
بدون ارائه کلبه در بارتون
کاملا بی فایده است ، برای مادر و
خواهران صرف بیش از نیمی از آنها
هم با او.
خانم Dashwood اقدام در انگیزه بود
سیاست و همچنین لذتی است که در فرکانس
از بازدیدکننده داشته است خود را در Delaford ؛ برای او آرزوی
آوردن و سرهنگ ماریان براندون
با هم به سختی کمتر جدی ، هر چند
و نه لیبرال تر از آنچه جان بود
بیان شده است.
این بود در حال حاضر شی عزیزم او.
گرانبها به عنوان شرکت از دخترش شد
به او ، او مورد نظر هیچ چیز آنجا که به
تسلیم لذت ثابت خود را به او
ارزش دوست و برای دیدن ماریان حل و فصل
در عمارت خانه بود به همان اندازه آرزو
از ادوارد و Elinor.
آنها هر احساس غم خود را ، و خود را
تعهدات ، و ماریان ، ژنرال
رضایت ، بود که پاداش تمام.
با چنین اتحاد در برابر او -- با
دانش تا صمیمی خوبی از خود را -- با
محکومیت دلبستگی علاقه خود را به
خودش را ، که در گذشته ، اگر چه مدت ها پس از
آن قابل مشاهده بود به همه کس -- پشت سر هم
در او -- چیزی که می تواند او کاری انجام دهید؟
ماریان Dashwood به دنیا آمد
سرنوشت خارق العاده است.
او برای کشف دروغ از به دنیا آمد
نظرات خود او را ، و به مقابله با او
رفتار ، بیشتر maxims مورد علاقه او.
او برای غلبه بر محبت به دنیا آمد
شکل گرفته است تا در اواخر عمر به عنوان در هفده ، و
بدون احساسات نسبت به اعتماد به نفس قوی
دوستی و پر جنب و جوش ، به طور داوطلبانه به دادن
دست او را به دیگری -- و که دیگر ، مرد
که تا به حال هیچ کمتر از خودش را تحت رنج می برد
صورت پیوست سابق ، آنها را ، دو
سال قبل ، او خیلی قدیمی به نظر گرفته شده بود
ازدواج کرد ، -- و هنوز هم که به دنبال
قانون اساسی حفاظت از جامه فلانل یا پشمی
نیم تنه یا ژیلت!
اما پس از آن بود.
در عوض از سقوط یک قربانی به
اشتیاق مقاومت ناپذیر ، همانطور که یک بار او تا به حال
از روی علاقه خودش را با انتظار ، flattered --
به جای باقی مانده حتی برای همیشه با او
مادر و پیدا کردن تنها لذت او را در
بازنشستگی و مطالعه ، به عنوان پس از آن در او
آرام تر و عاقل قضاوت او تا به حال
تعیین تاریخ ، -- او خودش را در بر داشت در
نوزده ، ارسال به پیوست های جدید ،
ورود به وظایف جدید ، قرار داده شده در جدید
خانه ، همسر ، معشوقه از خانواده ، و
حامی مونی از روستا.
سرهنگ براندون بود در حال حاضر به عنوان خوشحال می کند ، در حالی که همه
بهترین کسانی که او را دوست داشتم ، به اعتقاد او
سزاوار باشد ؛ -- ماریان در او
consoled برای هر رنج گذشته ؛ -- او
توجه و جامعه خود را بازسازی ذهن خود را به
انیمیشن ، و روح خود را به طرب ؛
و ماریان که در بر داشت شادی خود
در تشکیل خود بود ، به همان اندازه گذاری
و لذت از هریک از دوستان به رعایت.
ماریان و هرگز نتوانست با عشق های نیمه و
تمام قلب او ، در زمان تبدیل شد ، آنجا که
اختصاص داده شده به شوهرش ، آن را به عنوان یک بار شده بود
به Willoughby.
Willoughby نمی تواند بشنوید از ازدواج
بدون اضطراب سخت و ناگهانی ، و مجازات او به زودی
پس از آن در داوطلبانه کامل
بخشش از خانم اسمیت ، که ، با بیان
ازدواج او با یک زن شخصیت ، به عنوان
منبع از بخشش او ، به او دلیل
برای باور که تا به حال با او رفتار
افتخار نسبت به ماریان ، او ممکن است در یک بار
شده است شاد و غنی.
که توبه خود را از سوء رفتار ، که
بنابراین خود را عذاب آورده بود ،
صادقانه ، لازم نیست شک ؛ -- نه که او
طولانی براندون سرهنگ با حسرت فکر ،
و از ماریان با حسرت.
اما که او را برای همیشه تسلی ناپذیر بود ، که
او از جامعه فرار کرد ، و یا قرارداد
دل تنگی همیشگی از خلق و خوی ، و یا درگذشت
قلب شکسته ، نباید وابسته -- برای
او نه.
او زندگی می کردند به اعمال ، و غالبا برای لذت بردن از
خود.
همسر او از طنز نه همیشه ، و نه
خانه خود را همیشه ناراحت کننده ، و در او
نژاد اسب و سگ ، و در ورزشی
از هر نوع ، متوجه شد که هیچ بی اهمیت
درجه سعادت داخلی.
برای ماریان ، با این حال -- در وجود او
بی تربیتی در زنده ماندن از دست دادن او -- او همیشه
حفظ آن نظر تصمیم گرفت که
او را در هر چیزی که علاقه مند فرود آمد
او را ، و او را استاندارد ساخته شده از راز او
کمال در زن ؛ -- و بسیاری در حال افزایش
زیبایی خواهد بود او را در بعد از slighted -
روز به عنوان تحمل هیچ مقایسه با خانم
براندون.
خانم Dashwood محتاط بود به اندازه کافی برای باقی می ماند
در کلبه ، بدون تلاش
حذف به Delaford و خوشبختانه برای
سر جان و خانم جنینگز ، وقتی ماریان
بود گرفته شده از آنها ، به حال مارگارت رسید
سن بسیار مناسب برای رقص ، و نه
بسیار بودن فاقد صلاحیت لازم برای قرار دارند
عاشق.
بین بارتون و Delaford ، این بود که وجود دارد
ارتباطات ثابت انجام میشود که قوی خانواده
محبت را به طور طبیعی تعیین می کند ؛ -- و
در میان محاسن و شادی
Elinor و ماریان ، اجازه آن را نمی توان رده بندی
به عنوان قابل توجهی دست کم ، که هر چند
خواهران ، و زندگی تقریبا در نزد
یکدیگر ، آنها می توانند زندگی بدون
اختلاف نظر میان خود ، و یا
تولید خون سردی بین همسران آنها.
پایان
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها زیرنویسها لینک دائم زبان خارجی ترجمه ترجمه