Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 8
روز پاییز به زمستان کاهش یافت.
یک بار دیگر به جهان اوقات فراغت در انتقال بین کشور و شهر ، و
خیابان پنجم ، هنوز هم در پایان هفته ترک ، نشان داد از دوشنبه تا جمعه
گسترش جریان از واگن بین
خانه جبهه به تدریج به آگاهی دوباره بازسازی شد.
نمایش اسب ، حدود دو هفته پیش از آن ، تظاهر عبور را تولید کرد
reanimation ، پر کردن سالن های تئاتر و رستوران ها با یک صفحه نمایش انسانی
همان نوع هزینه و بالا پله های روزانه در مورد حلقه آن دور است.
در جهان از دست بارت نمایش اسب ، و عموم مردم آن را جذب را ، به حال ظاهر
آمدن به میان عینک عار شمرده منتخب طبقه بندی شده ، اما به عنوان فئودال
پروردگارا سالی ممکن است به جلو برای پیوستن به در رقص
در سبز روستای خود ، بنابراین جامعه ، غیررسمی و اتفاقا ، هنوز هم
condescended به نگاه بر صحنه است.
خانم Gormer ، در میان بقیه ، بالاتر از تصرف چنین فرصتی برای نمایش نیست شد
خودش را و اسب او و لیلی ظاهر می شود در یک یا دو فرصت داده شد
طرف دوستان خود را در جعبه آشکار ترین خانه را می طلبید.
اما این صورت ظاهر طولانی از صمیمیت او را تنها به آگاهی و هوشیاری بیشتر
تغییر در رابطه بین Mattie و خود ، تبعیض dawning ،
به تدریج شکل گرفته اجتماعی استاندارد ، در حال ظهور از دید هرج و مرج خانم Gormer از زندگی است.
این اجتناب ناپذیر بود که لیلی خودش را باید اولین قربانی این جدید را تشکیل می
ایده آل ، و او می دانست که ، یک بار Gormers در شهر تاسیس شد ، رانش کل
زندگی شیک را جدا Mattie با او را تسهیل کند.
او در کوتاه مدت ، شکست خورده بود به خودش را ضروری ؛ و یا به جای تلاش خود را به انجام
این کار را با نفوذ قوی تر از هر او می تواند اعمال شده بود خنثی است.
این نفوذ ، در تحلیل خود ، به سادگی قدرت پول : برتا دورست
اعتبار اجتماعی در حساب های بانکی غیر قابل تسخیر بود.
لیلی می دانست که Rosedale نه مشکل از موقعیت خود را بیش از حد بود
و نه کامل از اثبات بیگناهی او پیشنهاد : یک بار بازی برتا در مواد
منابع ، هدیه مافوق خود که آن را آسان برای او را به تسلط دشمن او.
درک درستی از آنچه سلطه از جمله به معنی ، و از معایب
accruing از رد خود را از آن ، با افزایش به خانه به لیلی آورده شد
سلاست در طی هفته های اولیه از زمستان است.
تاکنون ، او ظاهر از جنبش خارج از جریان اصلی نگه داشته بود
اجتماعی ، اما با بازگشت به شهر ، و تمرکز از پراکنده
فعالیت ها ، این واقعیت صرف از لغزش
به عقب به طور طبیعی به عادات قدیمی خود را از زندگی او را مشخص شده به عنوان بودن این پدیده ها از مطالعه حذف
از آنها.
اگر کسی بخشی از روال ثابت فصل نیست ، یکی در unsphered وضع روانیش
از درجه اعتبار ساقط از اجتماعی غیر وجود.
لیلی ، برای همه ناراضی خواب او بود ، واقعا هرگز تصور امکان
گردان در مورد یک مرکز متفاوت : آن را آسان به اندازه کافی برای خوار شمردن دنیا بود ، اما
قطعا به سختی برای پیدا کردن هر منطقه قابل سکونت دیگر.
احساس او از طنز کاملا هرگز او را ترک ، و او می تواند هنوز هم توجه داشته باشید ، با خود
کارگردانی تمسخر ، مقدار غیر طبیعی به طور ناگهانی توسط اغلب خسته کننده به دست آورد و
جزئیات ناچیز از زندگی سابق خود را.
drudgeries بسیار آن افسون که او غیر ارادی از آنها منتشر شد :
کارت ترک ، توجه داشته باشید ، نوشتن ، اجرا civilities به کسل کننده و سالمندان ، و
خندان استقامت از شام خسته کننده --
خوش تعهدات چنین پوچی روز او را پر!
او در واقع کارت در مقدار زیادی ترک ؛ او خودش نگه داشته ، با لبخند زدن و شجاع
پشتکار ، به خوبی در چشم جهان خود را ، و نه هیچ یک از کسانی که ناخالص ، او رنج می برند
rebuffs که گاهی به تولید یک عکس العمل سالم و بی خطر در قربانی خود را خوار می.
جامعه به نوبه خود نه دور از او ، آن را به سادگی توسط زیرفشار ، سرگرم و
بی اعتنا ، اجازه دادن به احساس خود را ، به اندازه گیری کامل از غرور و افتخار او فروتنی ، چگونه
به طور کامل از او مخلوقی را که از نفع آن بوده است.
او پیشنهاد Rosedale را با سرعت عمل خردانگاشتن تقریبا تعجب آور به رد کرده بود
خود او تا به حال از ظرفیت خود را برای بالا چشمک می زند از خشم از دست داده است.
اما او نمی تواند تنفس طولانی در ارتفاعات ، هیچ چیز در او وجود داشته است
آموزش به منظور توسعه هر تداوم قدرت اخلاقی : آنچه او craved ، و واقعا احساس
خودش را به عنوان ، اوضاع در آن شد
که noblest نگرش نیز باید ساده ترین باشد.
تاکنون انگیزه های متناوب خود را از مقاومت در برابر بسنده برای حفظ او
عزت نفس.
اگر او تضعیف او بهبود جای پای او ، و آن را تنها پس از آن بود که او بود
آگاهی از داشتن هر زمان در یک سطح کمی پایین تر را به بهبود آن است.
او پیشنهاد Rosedale را بدون تلاش آگاهانه رد کرده بود ، تمام هستی او را به حال افزایش یافته است
در برابر آن ، و او هنوز رتبهدهی نشده است درک که ، با عمل صرف گوش دادن به او ،
او زندگی با ایده های که زمانی غیر قابل تحمل می شده اند به او آموخته بود.
به Gerty نور ، نگه داشتن تماشای خود را با مناقصه اگر چشم بینا کمتر از
خانم فیشر ، نتایج حاصل از مبارزه در حال حاضر و مجزا قابل مشاهده بودند.
او ، نه در واقع ، می دانم چه گروگان لیلی در حال حاضر به مجمع تشخیص مصلحت نظام داده شده ، اما
او او را دیدم شور و حرارت و irretrievably به سیاست های خانمان برانداز "نگهداری متعهد
بالا است. "
Gerty در حال حاضر می تواند لبخند را در او رویای خود را زود هنگام به روز شده در دوست خود را از طریق
سختی : او را درک وضوح کافی که لیلی از آن نیست به چه کسی بود
محرومیت می آموزد unimportance از آنچه که از دست داده اند.
اما این حقیقت بسیار ، به Gerty ، دوست وی را بیشتر piteously می خواهم کمک
بیشتر به ادعای حساسیت به لمس در معرض او بود کمی از آگاه
نیاز.
لیلی ، از زمان بازگشت او را به شهر ، و نه اغلب صعود به حال از پله ها خانم نور.
چیزی تحریک کننده به او در بازجویی لال همدردی Gerty وجود دارد :
او احساس مشکلات واقعی از وضعیت او به غیر قابل ابلاغ به هر یک
تئوری که از ارزش ها خیلی متفاوت بود
از خود ، و محدودیت های از زندگی Gerty ، که تا به حال یک بار تا به حال افسون
مقابل ، در حال حاضر او را به یاد بیش از دردناکی از محدودیت هایی که وجود خود را
شد کاهش است.
هنگامی که در طول ، یک بعد از ظهر ، او را اعدام قرار داده حل و فصل دیرتر از موقع به دیدار او
دوستان ، این حس از فرصت shrunken خود را با غیر معمول دارای
شدت.
پیاده روی تا خیابان پنجم پیش از او اتفاق می افتند ، در درخشش از زمستان سخت
نور خورشید ، در صفوف منظم پیش پایان نا پذیر واگن fastidiously - مجهز -- دادن
او ، از طریق مربع کوچک
کالسکه ویندوز ، peeps پروفیل آشنا خم بالاتر از بازدید از فهرست ،
دست عجولانه انصراف یادداشت ها و کارت footmen همراه -- این نگاهی اجمالی به
چرخ گردان همیشه از اجتماعی بزرگ
ماشین ساخته شده لیلی بیش از هر زمان دیگری آگاهانه از تیزی و ضیق از Gerty
از پله ها ، و کور کوچه تنگ از زندگی که به آنها منجر شد.
پله مبهم به مقصد توسط افراد کسل کننده نصب شده باشد : چگونه بسیاری از هزار نفر از ناچیز
چهره قرار بود به بالا و پایین پله ها از جمله در سراسر جهان که در آن لحظه --
ارقام به عنوان نخ نما و غیر جذاب را به عنوان که
بانوی میانسال در لنگی سیاه و سفید که پرواز Gerty به عنوان لیلی صعود به فرود
آن!
"فقیر خانم جین Silverton بود -- آمد او را به صحبت با من : او و
خواهرش می خواهید به انجام کاری خود را حمایت ، Gerty ، به عنوان لیلی توضیح داد
او را به داخل اتاق نشسته به دنبال.
"خود را حمایت؟ آیا آنها چنان سخت می کند؟ "
خانم بارت با یک لمس از التهاب پرسید : او آمده بود برای گوش دادن به مشکلات
افراد دیگر.
"من می ترسم آنها را هیچ چیز از چپ : بدهی NED را بلعیده اند همه چیز را.
آنها امیدوار است چنین داشتند ، می دانید ، هنگامی که او به دور از حمل فیشر شکست ؛ آنها فکر می کردند
برتا دورست چنین تاثیر خوبی خواهد بود ، چرا که او برای مراقبت از
کارت ، و -- خوب ، او صحبت کاملا
زیبایی به فقرا خانم جین درباره احساس که اگر NED برادر جوانتر او بودند ، و
مایل به او را حمل بر روی قایق بادبانی ، به طوری که او ممکن است فرصتی برای رها کردن کارت
و مسابقه ، و را تا آثار ادبی خود را دوباره است. "
خانم نور با آه که بازتاب سرگشتگی از خروج او متوقف شد
بازدید کننده.
"اما است که نه همه ، حتی بدترین.
به نظر می رسد که NED با Dorsets اختلاف و یا حداقل برتا او به شما این امکان را می دهد
به او نگاه می کنید ، و او ناراضی آن است که او را به قمار گرفته دوباره است ، و
رفتن در مورد با تمام انواع از افراد عجیب و غریب است.
و پسر عموی گریس ون Osburgh او را متهم به داشتن نفوذ بسیار بد بر روی فردی ،
که چپ دانشگاه هاروارد در بهار گذشته ، و شده است یک معامله بزرگ با NED از زمان است.
او برای خانم جین فرستاده می شود ، ساخته شده صحنه بسیار ناراحت کننده و جک Stepney و Melson هربرت ،
که آنجا بودند بیش از حد ، به خانم جین گفت که فردی بود تهدید به ازدواج با برخی از
زن بسیار ناراحت کننده به آنها NED معرفی به حال
او ، که آنها چیزی می تواند با او انجام دهید ، زیرا اکنون او از سن او خود را
پول است.
شما می توانید علاقه داشتن به فقیر خانم جین احساس -- او به من آمد در یک بار ، و به نظر می رسید فکر می کنم
که اگر من می توانم چیزی او را به انجام او می تواند کسب و به اندازه کافی برای پرداخت بدهی های NED
ارسال او را دور -- I'm ترس او به هیچ ایده
چه مدت آن را از او برای یکی از شب خود را در پل پرداخت کنند.
و او به طرز وحشیانه ای در بدهی بود که او را از کروز آمد -- می توانید ببینید که چرا او
باید صرف پول خیلی بیشتر تحت تاثیر برتا از حمل است می تواند شما را "؟
لیلی این پرس و جو با ژست بی تاب دیدار کرد.
"Gerty عزیزم ، من همیشه مردم چگونه می توانند پول بسیار بیشتری را صرف درک -- چگونه هرگز
آنها می توانند هر یک کمتر! صرف "
وی شل پوشاک از پوست خزدار او و خودش را در Gerty آسان رئیس حل و فصل ، در حالی که دوست وی
خودش را با فنجان چای مشغول ساختم. "اما آنچه می تواند انجام می دهند -- Silvertons دوشیزه؟
چگونه می توانم آنها به معنای خود را پشتیبانی می کند؟ "او پرسیده می شود ، آگاه است که توجه داشته باشید از
سوزش هنوز هم در صدای او همچنان ادامه داشت.
این موضوع بسیار تاریخ و زمان آخرین او به بحث در مورد معنای بود -- واقعا او را در جهت منافع
حداقل -- اما او توسط یک کنجکاوی ناگهانی منحرف ربوده شده بود می دانید که چگونه دو
قربانیان کوچک شدن بی رنگ جوان
آزمایش های احساساتی Silverton به منظور مقابله با ضرورت شوم که
lurked تا این حد نزدیک به آستانه خود او. "من نمی دانم -- من تلاش برای پیدا کردن
چیزی برای آنها.
خانم جین بار خوانده شده با صدای بلند بسیار ظریفانه -- اما آن را بسیار سخت برای پیدا کردن هر کسی است که مایل به
خوانده شود. و خانم آنی رنگ ---- کمی "
"آه ، من می دانم -- و شکوفه های سیب در بلاتینگ کاغذ ، فقط نوع از چیزی که من باید
انجام خودم قبل از اینکه طولانی گفت : "لیلی ، با شروع با غیظ و غضب از جنبش
که نابودی تهدید به دست چای جدول شکننده نور.
لیلی خم به ثابت فنجان و سپس او را به صندلی خود غرق است.
"من هیچ جایی وجود دارد به فاصله در -- چگونه زیبا می کند ، به
رفتار در یک خانه آپارتمانی کوچک! اوه ، Gerty ، من به معنای می شود خوب است ، "او
آهی کشید از متناقض است.
Gerty بلند نگاه نگران به چهره رنگ پریده او ، که در آن چشم ها با تاباند
عجیب و غریب درخشش بی خوابی.
"شما نگاه کنید به طرز وحشیانه ای خسته و لیلی و چای خود را ، و اجازه دهید من به شما این کوسن را به
تکیه. "خانم بارت فنجان چای را پذیرفت ، اما به
پشت کوسن با دست بی تاب است.
"آیا به من که نیست! من نمی خواهم به عقب خم -- من باید برای رفتن
خواب اگر من. "" خب ، به همین دلیل ، نه عزیز؟
من به عنوان آرام به عنوان یک موس ، "Gerty خواست روی محبت.
"نه -- نه ؛ انجام نمی شود آرام و صحبت کردن با من -- مرا به خاطر بیدار!
من در شب بخوابد ، و در بعد از ظهر خواب آلودگی وحشتناک خزد بیش از
. "" شما در شب خواب نیست؟
از چه زمانی؟ "
"من نمی دانم -- من نمی توانم به یاد داشته باشید". او بلند شد و فنجان خالی را در قرار داده چای
سینی.
"یکی دیگر ، و قوی تر ، لطفا ، اگر من را حفظ کند بیدار در حال حاضر من باید وحشت را مشاهده امشب
کامل وحشت! "" اما بدتر از آنها خواهید بود اگر شما می نوشند بیش از حد
چای بخور. "
"نه ، نه -- آن را به من بدهید و موعظه نیست ، لطفا" لیلی بازگشت آمرانه.
صدای او تا به حال لبه خطرناک است ، و Gerty متوجه شده است که دست خود را تکان داد ، او از آن برگزار شد
برای دریافت دوم فنجان.
"اما شما نگاه آنقدر خسته : من مطمئن هستم که شما باید بیمار ----
خانم بارت مجموعه فنجان خود را با یک شروع است. "آیا من بیمار نگاه کنید؟
آیا به صورت من نشان می دهد؟ "
او بلند شد و به سرعت به سمت آینه کمی بالاتر از نوشتن جدول راه می رفت.
"چه زشت به دنبال شیشه ای -- همه blotched و تغییر رنگ است.
هر کس در آن نگاه رنگ پریده! "
او پشت چشم محزون خود را در Gerty ، تعمیر.
"شما احمق عزیز ، چرا چنین چیزهایی نفرت انگیز به شما می گویند به من؟
این به اندازه کافی به بیمار به گفته یکی از به نظر می رسد تا!
و به دنبال به معنی بیمار به دنبال زشت است. "او گرفتار مچ Gerty ، و جلب کرد او
نزدیک به پنجره.
"پس از همه ، من ترجیح می دهم حقیقت را می دانم. نگاه من راست در صورت ، Gerty ، و
به من بگویید : من کاملا هراسان شده "؟
"شما کاملا زیبا در حال حاضر و لیلی : چشم خود را درخشان ، و گونه خود را دارند
رشد تا صورتی ---- ناگهانی "" آه ، آنها کم رنگ ، پس از آن -- رنگ پریده رنگ پریده ،
در زمانی که من آمده؟
چرا شما به من بگویید رک و پوست کنده که خراب هستم؟
چشم من روشن و در حال حاضر چون من تا عصبی -- اما در صبح مانند نگاه کنند
منجر شود.
خطوط نگرانی و ناامیدی و -- و من می توانم در آینده خطوط صورت من
شکست!
هر شب بی خوابی برگ جدید -- و من چگونه می توانم خواب ، زمانی که من بسیار ناراحت کننده از جمله
چیزهایی که فکر می کنید؟ "
"وحشتناک چیز -- چه چیز" پرسید : Gerty ، به آرامی جدا شدن مچ دست خود را از او
انگشتان تب آلوده دوست. "چه چیز؟
خوب ، فقر ، برای یکی -- و من انجام هر گونه که وحشتناک تر نمی دانم ".
لیلی دور تبدیل شده و با خستگی ناگهانی آسان به صندلی نزدیک غرق چای
جدول.
"شما از من خواست در حال حاضر اگر من می توانم درک چرا NED Silverton صرف بسیار
پول است. البته من درک می کنم -- او آن را خرج می کند در
با ثروتمند زندگی می کنند.
شما فکر می کنم ما در غنی زندگی می کنند ، نه با آنها و بنابراین ما ، به یک معنا -- اما
امتیاز اتمام حجت ما مجبور به پرداخت!
شام خود را بخورند و شراب خود را ، و دود سیگار آنها و استفاده از آنها
واگن و اپرا جعبه و خودروهای شخصی خود را -- بله ، اما مالیات there'sa به پرداخت
در هر یک از آن تجملات است.
انسان آن را می پردازد توسط راهنمایی های بزرگ به بندگان ، با بازی کارت های فراتر از خود
معنی ، با گل و ارائه می -- و -- و -- بسیاری از چیزهای دیگر است که هزینه ؛ دختر
می پردازد آن را با راهنمایی ها و کارت های بیش از حد -- اوه ، بله ،
من را به این پل دوباره -- و با رفتن به بهترین لباس سازان ، و داشتن
لباس مناسب برای هر مناسبت ، و همیشه خودش را تازه و
نفیس و سرگرم کننده! "
او برای یک لحظه به عقب تکیه داد ، بستن چشم او ، و او آنجا نشسته ، لب ها رنگ پریده او
کمی جدا شده است ، و درب های کاهش یافته است بالاتر از او زل زل نگاه کردن مانده درخشان ، Gerty
ادراک مبهوت از تغییر در او
صورت -- از راه که در آن روز روشن دارای رنگ خاکستری به نظر می رسید به طور ناگهانی به خاموش کردن آن
روشنایی مصنوعی. او نگاه و دید از بین رفت.
این صدای بسیار سرگرم کننده است ، آن را؟
و آن isn't -- I'm بیمار به مرگ از آن! و در عین حال فکر دادن آن همه
نزدیک به من می کشد -- آن چه مرا بیدار نگه می دارد در شب ، و من برای شما دیوانه می سازد
چای قوی.
برای من نیست می توانید بروید در این راه بسیار طولانی ، شما می دانید -- I'm تقریبا در پایان از من
افسار. و سپس آنچه می توانم انجام -- چگونه بر روی زمین هستم
خودم را زنده نگه دارید؟
من می بینم خودم را به سرنوشت آن زن فقیر Silverton کاهش می یابد -- slinking در مورد به
سازمان های اشتغال ، و تلاش برای فروش رنگ بلاتینگ - پد مبادلات زنان!
و هزاران و هزاران نفر از زنان در تلاش برای انجام کار مشابه در حال حاضر وجود دارد ،
و یکی از تعدادی است که ایده کمتر برای کسب یک دلار نسبت به من! "
او دوباره با یک نگاه عجولانه در ساعت افزایش یافت.
این اواخر ، و من باید خاموش -- من یک قرار ملاقات با حمل فیشر.
به نظر نمی آید بنابراین نگران ، شما عزیز چیز -- آیا فکر نمی کنم بیش از حد در مورد مزخرف
من صحبت شده است. "
او قبل از آینه مجددا میکند ، سازگارکردن و مو خود را با یک دست نور ، رسم کردن
حجاب او ، و دادن لمس زبر دست به پوشاک از پوست خزدار او.
البته ، شما می دانید ، آن را تا به آژانس های کاریابی می آیند و نقاشی
بلاتینگ ، پد ، اما من و نه سخت فقط برای لحظه ای ، و اگر من می تواند
چیزی برای انجام -- یادداشت ها برای نوشتن و
بازدید از لیست را تشکیل می دهند ، یا این که نوع از چیزی که -- آن را به من بیش از جزر و مد تا
میراث است پرداخت می شود.
و حمل قول داده است برای پیدا کردن کسی که می خواهد نوع دبیر اجتماعی -- می دانید
او می سازد تخصص ثروتمند درمانده. "
خانم بارت بود نشان داد به Gerty حد پر از اضطراب او.
او در واقع در نیاز مبرم و فوری پول : پول برای دیدار با مبتذل
ادعای بارگیری در این هفته است که نه می تواند به تعویق افتاده و نه طفره رفت.
به رها کردن خانه اش ، و کوچک کردن به گمنامی از سوار شدن به خانه ، و یا
مهمان نوازی موقت تخت نشسته Gerty نور اتاق ، مصلحت بود
که تنها می تواند مشکل را به تعویق بیندازند
مقابله با او را ، و به نظر می رسید آن را عاقل تر و مطلوب تر باقی می ماند که در آن او
بود و پیدا کردن برخی استفاده از درآمد زندگی خود را.
امکان داشتن برای انجام این کار که او پیش از اینکه به طور جدی هرگز به حال بود
در نظر گرفته شده است ، و کشف است که ، به عنوان برنده نان ، او به احتمال زیاد برای اثبات به عنوان
درمانده و بی فایده به عنوان فقیر دوشیزه
Silverton ، یک شوک شدید به او اعتماد به نفس بود.
پس از عادت به خودش را در ارزشگذاری محبوب شده است ، به عنوان یک فرد از
انرژی و منابع ، به طور طبیعی مجهز به تسلط هر موقعیتی که در آن او در بر داشت
خودش ، او مبهم تصور که چنین
هدیه از ارزش به پناهجویان پس از هدایت اجتماعی باشد ، اما وجود داشت
متاسفانه هیچ سر خاص که تحت آن ، هنر گفتن و انجام دادن کار درست
می تواند در بازار ارائه می گردد ، و حتی
غنی خانم فیشر موفق قبل از دشواری از کشف قابل اجرا
ورید در ثروت و مبهم از زینت لیلی.
خانم فیشر کامل از مصلحت های غیر مستقیم برای دوستان او را قادر می سازد به امرار معاش بود ،
و وجدان می تواند که او فرصت های متعددی از این نوع قرار داده بود ادعا
قبل از لیلی ، اما مشروع روش
برنده نان از به همان اندازه از خط او را به عنوان آنها فراتر از ظرفیت بودند
مبتلایان به او عموما خواسته شده است تا کمک.
شکست لیلی به سود توسط شانس در حال حاضر فراهم او ممکن است علاوه بر این ،
رها دورتر تلاش از جانب او را توجیه ؛ اما خانم فیشر
پایان ناپذیر خوب در برابر طبیعت ساخته شده او را ماهر
در ایجاد تقاضای مصنوعی در پاسخ به عرضه واقعی.
در تسریع این منظور او در یک بار در یک سفر از کشف در خانم های آغاز شده
از جانب بارت ، و او به عنوان نتیجه اکتشافات او در حال حاضر احضار دومی
با اعلام که او تا به حال "چیزی در بر داشت."
از چپ به خودش ، Gerty distressfully بر وضع اسفناک دوست خود mused در ، و خود را
ناتوانی به رفع آن.
به او به وضوح مشخص بود که لیلی ، برای حال حاضر ، هیچ آرزوی نوع کمک
او می تواند به من بدهید.
خانم نور می تواند هیچ امیدی برای دوست وی ، اما ببینید در یک زندگی به طور کامل تجدید سازمان
و از انجمن های قدیمی خود را جدا شده ، در حالی که انرژی تمام لیلی در متمرکز بود
تلاش سریع به کسانی که مصمم به برگزاری
انجمن ها ، برای حفظ خود آشکارا با آنها شناسایی شده اند ، تا زمانی که
توهم ممکن است حفظ شود شود.
رقت بار به عنوان چنین نگرش به نظر می رسید Gerty ، او می تواند از آن قضاوت کرد و به شدت به عنوان
Selden ، به عنوان مثال ، ممکن است انجام داده اند.
شب از احساسات او را فراموش نکرده است که او و لیلی در هر یک از دیگر lain بود
بازوها ، و او را به احساس خون قلب خود را عبور به دوست وی به نظر می رسید بود.
قربانی کردن او به حال ساخته شده بود unavailing به اندازه کافی به نظر می رسید ، اثری باقی مانده است
لیلی از نفوذ subduing آن ساعت ، اما حساسیت Gerty ، نظم
سال های طولانی از تماس با مبهم و
درد و رنج غیر ملفوظ ، می تواند در جسم خود را با تحمل خاموش که در زمان صبر کنید
حساب کاربری از زمان است.
او می تواند ، با این حال خودش آرامش گرفتن وکیل اضطراب با انکار
لارنس Selden ، با آنها ، از زمان بازگشت خود از اروپا ، او قدیمی خود تجدید بود
رابطه اعتماد به نفس cousinly.
Selden خود شده بود ، هرگز هیچ تغییری در ارتباط خود آگاه است.
او متوجه شد Gerty به عنوان او را ترک کرده بود ، ساده ، undemanding و اختصاص داده شده ، اما با
هوش سریع از قلب که او بدون به دنبال به توضیح رسمیت شناخته شده
آن.
برای Gerty خودش آن را یک بار به نظر می رسید که غیر ممکن است که او تا کنون دوباره باید صحبت
آزادانه با او را به لیلی بارت ، اما آنچه در پنهان کاری از پستان خود را پشت سر گذاشته بودند
به نظر می رسید خود را حل و فصل ، هنگامی که ابهام
مبارزه را به شکستن مرزهای خود پاک ، منحرف.
احساسات شخصی به جریان کلی آگاهی انسان تلف شده است.
آن را تا حدود دو هفته پس از سفر خود را از لیلی بود که Gerty بود
فرصت برقراری ارتباط ترس او را به Selden.
دوم ، داشتن خود را در یک بعد از ظهر یکشنبه ارائه ، lingered از طریق
انیمیشن کهنه از پسر عموی خود را چای ساعت ، از چیزی آگاه در صدای او
و چشم که پیش بینی شده یک کلمه از هم جدا ؛
به زودی به عنوان بازدید کننده گذشته رفته بود Gerty پرونده او را با پرسیدن چگونه به تازگی او افتتاح شد
دیده می شود خانم بارت. مکث محسوس Selden وقت خود را داد
برای اندکی هم بزنید از تعجب.
"من او را ندیده در همه -- I've دائمی از دست رفته به دیدن او را از او
آمد. "
این پذیرش غیر منتظره ساخته شده مکث Gerty بیش از حد ، و او هنوز مردد بود
آستانه موضوع خود را هنگامی که او با اضافه کردن درد : "من می خواستم او را -- اما او
به نظر می رسد توسط Gormer مجموعه ای از زمان بازگشت او از اروپا جذب شده اند. "
"این همه دلیل : او بسیار ناراضی است."
"ناراضی بودن با Gormers؟"
"آه ، من صمیمیت خود را با Gormers دفاع نیست ، اما که بیش از حد به پایان رسیده در حال حاضر ، من
فکر می کنم. شما می دانید افراد بسیار نامهربان از سال شده است
برتا دورست اختلاف با او. "
"آه ---- Selden بانگ زد ، ناگهان رو به افزایش برای راه رفتن به پنجره ، جایی که او باقی ماند
با چشم خود را بر روی خیابان تیره در حالی که پسر عموی او در ادامه توضیح می دهند : "جودی
Trenor و خانواده خود را ترک کرده اند او را
بیش از حد -- و همه به خاطر برتا دورست گفته است که چنین چیزهایی وحشتناک.
و او بسیار ضعیف است -- می دانید خانم Peniston او را قطع با میراث کوچک ،
پس از دادن او را به درک که او به همه چیز بود. "
"بله -- من می دانم ،" Selden assented curtly ، چرخش به داخل اتاق ، اما تنها به
هم بزنید در مورد گام های بیقرار در فضای محدود بین درب و
پنجره.
"بله -- او شده است abominably درمان می شود ، اما متاسفانه آن چیزی که دقیق که
مردی که می خواهد برای نشان دادن همدردی خود را به او نمی توانم بگویم. "
سخنان او باعث Gerty لرز خفیف از ناامیدی است.
"خواهد بود وجود دارد راه های دیگر برای نشان دادن همدردی خود را ،" او پیشنهاد شده است.
Selden ، با خنده اندکی در کنار او روی مبل کوچک نشسته که
پیش بینی شده از کوره فولاد سازی دهان. "چه شما را از فکر کردن ، شما درست نشدنی
مبلغ؟ "او پرسید.
رنگ Gerty افزایش یافت ، و سرخ شدن او برای یک لحظه ، تنها پاسخ او بود.
سپس او بیشتر صریح با گفتن ساخته شده است : "من فکر کردن به این واقعیت است که شما و او
استفاده می شود به دوستان بزرگ -- که او استفاده می شود به مراقبت های فوق العاده برای آنچه شما را از فکر او
و که ، اگر او طول می کشد خود را دور ماندن
به عنوان نشانه ای از آنچه شما فکر می کنید در حال حاضر ، من می توانم تصور خود را با اضافه کردن یک معامله بزرگ را به او
ناخشنودی. "
«فرزند عزیزم ، آیا به آن اضافه نمی کند هنوز هم بیشتر - - حداقل به تصور خود را از آن --
نسبت به انواع همه او را از حساسیت از را آن گونه که مایلید تغییر دهید. "
Selden ، برای زندگی خود ، می تواند توجه داشته باشید از خشکی از صدای او را حفظ کند ، اما او ملاقات
نگاه Gerty از سرگشتگی گفت : بیشتر خفیف : "اما ، هر چند شما فوق العاده
اهمیت هر چیزی را مبالغه من
برای خانم بارت می تواند انجام دهد ، شما می توانید آمادگی من برای انجام این کار نیز چندان اغراق کرد -- اگر شما
از من بپرسید. "
او دست خود را برای یک لحظه بر روی... او گذاشته ، به تصویب رساند و بین آنها وجود دارد ، در جریان
تماس با نادر ، یکی از کسانی که تبادل معنی است که پر کردن مخازن پنهان
از محبت است.
Gerty به حال احساس که او هزینه درخواست خود را به سادگی اندازه گیری او به عنوان خوانده شده
اهمیت پاسخ خود را و حس است که به طور ناگهانی روشن شد
بین آنها ساخته شده کلمات بعدی او برای پیدا کردن آسان تر است.
"من از شما درخواست ، و سپس ، من به شما بخواهید زیرا او یک بار به من گفت که به شما کمک می کند تا شده بود
او ، و از آنجا که او نیاز به کمک در حال حاضر او به عنوان هرگز قبل از آن مورد نیاز است.
شما می دانید که چگونه وابسته به او همواره بر روی سادگی و لوکس شده است -- چگونه او متنفر است چه
نخ نما و زشت و ناراحت کننده بود.
او می تواند آن را کمک نمی کند -- او با کسانی که ایده ها آورده شد ، بوده است و هرگز قادر به
پیدا کردن راه خود از آنها.
اما در حال حاضر همه چیز او را برای مراقبت شده اند را از او گرفته شده ، و کسانی که
تدریس او را به مراقبت از آنها را با خود حمل می کنند بیش از حد او را رها و آن را به من به نظر می رسد که اگر برخی از
یک نفر می تواند رسیدن به دست را نشان دهد و او را
طرف دیگر -- به او نشان می دهد که چقدر در زندگی و در خودش ---- "Gerty سمت چپ قطع ،
abashed در صدای فصاحت خود را ، مانع و مشکل از دادن
بیان دقیق به آرزوی مبهم خود را برای بازیابی دوست خود.
او ادامه داد : "من نمی توانم او را خودم کمک کند : او را خارج از دسترس من گذشت ،.
"من فکر می کنم او ترس از بودن بار به من است.
وقتی او آخرین اینجا بود ، دو هفته پیش ، او در مورد آینده اش نگران به نظر می رسید dreadfully :
او گفت : حمل فیشر بود در تلاش برای پیدا کردن چیزی برای او به انجام.
چند روز بعد او به من نوشت که او موقعیت به عنوان دبیر خصوصی گرفته شده بود ، و
بود که من به اضطراب ، برای همه چیز همه حق بود ، و او می
آمد و به من بگویید در مورد آن زمانی که او تا به حال
زمان ؛ اما او آمده است هرگز ، و من دوست ندارم برای رفتن به او ، چون من می ترسم
مجبور خودم را در او زمانی که من می خواستم نیست.
هنگامی که ، زمانی که ما کودکان بودند ، و من پس از یک جدایی طولانی عجله بود ، و
پرتاب سلاح من در مورد او ، او گفت : "لطفا به من بوسه مگر اینکه شما به ، Gerty' من بپرسید --
و او از من بپرسید ، یک دقیقه بعد ، اما از آن زمان به بعد من همیشه منتظر به خواسته می شود ".
Selden گوش در سکوت ، با نگاه متمرکز شده که چهره اش نازک تیره
تصور زمانی که او آرزو به آن را در برابر هر گونه تغییر غیر ارادی از گارد
بیان است.
وقتی دختر خاله اش به پایان رسید ، او با یک لبخند خفیف گفت : "از آنجا که شما یاد گرفته ام
خرد انتظار ، شاهد به همین دلیل از شما می خواهیم من در عجله -- "اما درخواست تجدید نظر مشکل از
چشم او ساخته شده او را اضافه کنید ، به عنوان او گل رز به را
ترک : "با این حال ، من آنچه که شما میخواهید ، و نگه دارید شما را برای شکست من مسئول نیست."
اجتناب Selden دوشیزه بارت نشده بود به عنوان ناخواسته به او اجازه داده بود خود را
پسر عموی به فکر می کنم.
در ابتدا ، در واقع ، در حالی که هنوز حافظه از یک ساعت گذشته خود را در مونت کارلو برگزار شد
گرما پر از خشم او ، او با نگرانی برای بازگشت او را تماشا می کردند ، اما او
او طولانی در نا امید شده بود
انگلستان ، و هنگامی که او در نهایت مجددا آن اتفاق افتاد که کسب و کار او را به نام بود
غرب ، از چه رو او آمد فقط به یاد بگیرند که او برای آلاسکا شروع شد با
Gormers.
effectually وحی از این صمیمیت برقرار شده به طور ناگهانی سرد تمایل خود را به
مراجعه کنید او را.
اگر در لحظه ای که تمام زندگی خود را به نظر می رسید به شکستن ، او می تواند خوش
متعهد بازسازی خود را به Gormers بود ، هیچ دلیلی وجود ندارد چرا چنین حوادث وجود دارد
باید همیشه خود را به عنوان جبران ناپذیر اعتصاب.
هر گام او در زمان به نظر می رسید در واقع او را دورتر از این منطقه ادامه می دهند که در آن ، یک یا
دو بار او و برای لحظه ای illumined ملاقات کرده و به رسمیت شناختن این واقعیت ،
زمانی که اضطراب سخت و ناگهانی اولین آن surmounted شده بود ، به او احساس تسکین منفی.
این بسیار ساده تر برای او به قاضی خانم بارت به رفتار همیشگی خود را از
انحراف نادر از آن که او را انداخته بود بنابراین نگران کننده در راه او ، و هر
عمل... او که ساخته شده از عود
انحرافات بعید تر است ، تایید کرد احساس تسکین که او با بازگشت
به این دیدگاه متعارف او.
اما کلمات Gerty نور بسنده به او را ببیند چقدر این دیدگاه بود
واقعا خود را ، و چگونه غیر ممکن بود او را به زندگی بی سر و صدا با فکر
لیلی بارت.
برای شنیدن این که او نیاز به کمک بود -- حتی چنین مبهم کمک او می تواند ارائه دهد -- بود
در یک بار repossessed وجود دارد که فکر و زمان او به خیابان او تا به حال رسید
به اندازه کافی خود را متقاعد
ضرورت دادگاه تجدید نظر پسر عمویش را به نوبه خود گام های خود را به طور مستقیم به سمت هتل لیلی.
تعصب و غیرت او وجود دارد چک در اخبار پیش بینی نشده که خانم بارت منتقل شده بود ملاقات کرد
دور ، اما ، در خود سوالات فشار خود را ، که کارمند یاد داشته باشیم که او را ترک کرده بودند
آدرس ، که او در حال حاضر شروع به جستجو از طریق کتاب او.
مطمئنا عجیب بود که او باید این مرحله را بدون اجازه Gerty گرفته
از تصمیم او نور می دانیم و Selden منتظر با یک حس مبهم تشویش
در حالی که آدرس برای دنبال شد.
فرایند طولانی به اندازه کافی برای تشویش به نوبه خود به دلهره به طول انجامید ، اما
زمانی که در طول یک لغزش کاغذ به او تحویل داده شد ، و او آن را بخوانید : "مراقبت از خانم نورما
هچ ، مرکز فروش هتل ، "دلهره او
گذشت به خیره بی اعتقاد است ، و این را به ژست انزجار او که با آن
مقاله را در دو پاره ، و تبدیل به راه رفتن به سرعت homeward.