Tip:
Highlight text to annotate it
X
PART 2 : آغاز فصل X تمدن
میزگرد به زودی از چالش شنیده می شود ، و البته که این یک معامله خوب بود
مورد بحث چنین چیزهایی علاقه مند پسران است.
پادشاه فکر من در حال حاضر باید به مجموعه ای مندرج در تلاش از ماجرا ، به طوری که ممکن است
دست آوردن شهرت و سزاوارتر برای دیدار با سر Sagramor زمانی که چند سال باید
نورد به دور است.
من خودم برای حال عذر من گفت آن را به من سه یا چهار سال طول می کشد هنوز
چیز به خوبی ثابت کردن و رفتن به آرامی و پس از آن من باید آماده شود ، همه
شانس بودند که در پایان آن زمان
سر Sagramor هنوز هم خواهد بود grailing ، بنابراین هیچ زمانی ارزشمند خواهد بود از دست داده
به تعویق افتادن ، سپس باید در دفتر شش یا هفت سال شده اند ، و من معتقد بودم
سیستم و ماشین آلات من خواهد بود تا به خوبی
توسعه یافته است که من می توانم یک روز تعطیل و بدون آن کار هیچ آسیبی را.
من خوبی با آنچه که من در حال حاضر انجام شده بود راضی بود.
در nooks مختلف آرام و گوشه و کنار من تا به حال از آغاز همه انواع صنایع
زیر راه -- هسته کارخانه در آینده قریب به اتفاق ، آهن و فولاد مبلغان از من
تمدن در آینده.
در این گرد هم جمع شده بودند درخشان ترین ذهن جوان من می توانم ، و من
عوامل خارج raking کشور را برای بیشتر ، زمان نگه داشته شود.
من آموزش جمعیت از قوم نادان را به کارشناسان -- کارشناسان در هر نوع
کاردست و تماس علمی.
این مهد کودک من هموار و خصوصی در امتداد دست نخورده خود را در رفت
خلوت کشور مبهم ، برای هیچ کس اجازه داده شد به حوزه های خود می آیند
بدون اجازه خاص -- برای من ترس از کلیسا بود.
من یک معلم کارخانه و بسیاری یکشنبه مدارس اولین چیزی که آغاز شده بود ، به عنوان
در نتیجه ، من در حال حاضر یک سیستم قابل تحسین مدارس مدرج در انفجار کامل در آن بود
مکان ها ، و همچنین یک طیف کامل از
کلیساهای پروتستان در شرایط مرفه و رو به رشد است.
هر کسی می تواند هر نوع مسیحی او می خواست به آزادی کامل در وجود دارد
آن ماده.
اما من آموزش عمومی مذهبی محدود به کلیساها و مدارس یکشنبه ،
اجازه هیچ چیزی از آن در ساختمان آموزشی دیگر من.
من می توانستم فرقه خود من ترجیح ساخته شده و همه
پروتستان و بدون هر گونه مشکلی ، اما که می شده اند به بی حرمتی به قانون انسانی
طبیعت : خواسته ها و غرایز معنوی
عنوان های مختلف در خانواده انسان به عنوان اشتهای جسمی ، complexions ، و
ویژگی های یک مرد تنها در بهترین حالت خود ، از نظر اخلاقی ، زمانی که او با مجهز
پوشاک مذهبی که رنگ و شکل و
اندازه بیشتر به سادگی جای خود را به رنگ های معنوی ، angularities و
قد از فردی که آن را می پوشد و ، علاوه بر ترس از متحد بود
کلیسای آن را می سازد قدرت توانا ،
mightiest قابل تصور ، و پس از آن زمانی که آن را و به دست خودخواه می شود ، آن را به عنوان
همیشه ملزم به انجام ، به این معنی مرگ آزادی بشر و فلج به فکر بشر را.
همه معادن اموال سلطنتی بودند ، و بسیاری از خوبی از آنها وجود دارد.
آنها بود که قبلا به عنوان وحشی معادن کار همیشه کار کرده -- سوراخ هایی در grubbed
زمین و مواد معدنی در کیسه سالامبور را به دست آورده ، در نرخ یک تن
روز ، اما من به معدن را بر یک مبنای علمی را به عنوان در اوایل که من می توانم شروع شده بود.
بله ، من پیشرفت خیلی خوش تیپ زمانی که چالش سر Sagramor من رخ داد ساخته شده بود.
چهار سال از سوی نورد -- و پس از آن!
خوب ، شما می توانید آن را در جهان تصور هرگز.
قدرت نامحدود چیز ایده آل است هنگامی که آن را در دست های امن است.
استبداد از آسمان یک دولت کاملا بی نقص است.
استبداد زمینی خواهد بود که دولت دنیوی کاملا بی نقص ، اگر
شرایط مشابه ، یعنی ، مستبد perfectest منحصر به فرد
نژاد انسان ، و اجاره خود را از زندگی همیشگی است.
اما به عنوان یک انسان کامل فاسد شدنی باید بمیرد ، و ترک استبداد خود را در دست
جانشین ناقص ، استبداد زمینی صرفا یک فرم بد دولت ، آن را
بدترین شکل است که ممکن است می باشد.
آثار من نشان داد مستبد می تواند با منابع یک کشور پادشاهی در فرمان او انجام.
ناپیدا شده توسط این سرزمین تاریک ، من تا به حال تمدن از قرن نوزدهم
پررونق تحت بینی آن!
آن را دور از انظار عمومی حصار بود ، اما در آنجا بود ، غول پیکر و
واقعیت غیر قابل بحث -- و از شنیده می شود ، با این حال ، اگر من زندگی می کردند و شانس بود.
آن وجود دارد به عنوان مطمئن یک واقعیت و یک واقعیت را به عنوان قابل توجهی را به عنوان هر آتشفشان بی سر و صدا بود ،
بیگناهی خود را با اجلاس سران بی دود خود را در آسمان آبی رنگ ایستاده و دادن هیچ نشانه ای از
افزایش جهنم در روده خود را.
مدارس و کلیساها کودکان بودند چهار سال قبل از آنها رشد ، در حال حاضر ؛ من
مغازه ها از آن روز ، کارخانه قریب به اتفاق در حال حاضر ، جایی که من تا به حال یک دوجین مرد آموزش دیده پس از آن ، من تا به حال
هزار در حال حاضر ، جایی که من تا به حال یک کارشناس درخشان پس از آن ، من تا به حال پنجاه در حال حاضر است.
من با دست من بر خروس ایستاده بود ، پس به صحبت می کنند ، آماده است تا آن را روشن و سیل
نیمه شب جهان را با نور در هر لحظه است.
اما من قصد ندارم برای انجام کار در راه است که ناگهانی.
سیاست من نیست.
مردم می توانند آن ایستاده بود و علاوه بر این ، من باید به حال تاسیس
کلیسای کاتولیک روم در پشت من در یک دقیقه.
نه ، من شده است رفتن تا به حال با احتیاط تمام در حالی که.
من محرمانه عوامل trickling از طریق این کشور برخی از زمان ، که دفتر داشته است
بود به تضعیف مقام سلحشوری درجات غیر قابل مشاهده ، و به تحلیل رفتن کوچک
در این و آن و از سوی دیگر
، خرافات و راه را به تدریج برای نظم بهتر از چیزهایی آماده.
من در نور من یک شمع قدرت عطف بود در یک زمان ، و به منظور ادامه به انجام این کار است.
من برخی از مدارس شعبه مخفیانه در مورد عربستان پراکنده بود ، و آنها
وضع خوبی دارند.
من به معنای به کار بیشتر و بیشتر به این راکت ، به عنوان هم به تن ، اگر هیچ چیز رخ داده است به
ترساندن من. یکی از عمیق ترین اسرار من غرب من بود
نقطه -- آکادمی نظامی من.
من حفظ ترین حسد خارج از دید و من همین کار را با آکادمی نیروی دریایی من
که من در بندر از راه دور برقرار کرده بود.
هر دوی آنها موفق به رضایت من است.
کلارنس بیست و دو بود در حال حاضر ، و اجرایی سر من ، دست راست من بود.
او عزیزم بود ، او به هر چیزی برابر بود ؛ هر چیزی او نه می تواند به نوبه خود وجود ندارد او
دست به.
از اواخر من آموزش او را برای روزنامه نگاری ، برای آن زمان در مورد راست به نظر می رسید
برای شروع در خط روزنامه ، هیچ چیز بزرگ ، اما فقط یک بارگیری در این هفته کوچک برای
گردش تجربی در تمدن مهد کودک ام.
او به آن را مانند یک اردک انجام گرفت ؛ ویرایشگر پنهان در او وجود دارد ، مطمئن است.
در حال حاضر او خود را در یک راه دو برابر افزایش یافته و به حال او صحبت قرن ششم و نوشت :
نوزدهم.
سبک روزنامه نگاری او کوه نوردی ، به طور پیوسته در حال حاضر تا به پشت آن
حل و فصل آلاباما علامت ، و می تواند از خروجی تحریریه که نمی شود گفت
منطقه یا ماده یا طعم.
ما تا به حال یکی دیگر از خروج های بزرگ در دست ، بیش از حد.
این یک تلگراف و تلفن بود ، اولین سرمایه گذاری ما در این خط است.
این سیم ها تنها برای خدمات خصوصی ، به عنوان رتبهدهی نشده است ، و باید خصوصی تا زمانی نگهداری می شوند
روز riper آمده است. ما تا به حال یک باند از مردان در جاده ها ، کار
به طور عمده توسط شب.
آنها به نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان سیم زمین ، ما هراس قرار داده تا قطب بودند ، برای آنها خواهد بود
جذب پرس و جو بیش از حد.
سیم زمین به اندازه کافی خوب بودند ، در هر دو مورد ، برای سیم من محافظت می شد.
عایق از اختراع خود من که کامل است.
مردان من تا به حال سفارش به اعتصاب در سراسر کشور ، اجتناب از جاده ها ، و ایجاد ارتباط
با هر گونه شهرها قابل توجه است که چراغ خیانت حضور آنها ، می روم و
کارشناسان مسئول.
هیچ کس می تواند شما را برای پیدا کردن هر جا در این پادشاهی بگویید ، برای هیچ کس تا کنون رفت
عمدا به هر مکان ، اما فقط آن را توسط حادثه در wanderings او رخ داد ، و پس از آن
به طور کلی آن را بدون فکر کردن به پرس و جو که نام آن بود را ترک کرد.
در یک زمان و دیگر ما فرستاده بود اکسپدیشن های توپوگرافی به بررسی و نقشه
پادشاهی ، اما کشیش همیشه دخالت کرده بود و مشکل مطرح شده است.
بنابراین ما چیزی داده بودند تا به حال ، برای حال حاضر ، این امر می تواند خرد فقیر به
دشمن کلیسا.
همانطور که برای شرایط عمومی کشور ، بود آن را به عنوان زمانی که من شده بود
وارد در آن ، به تمام intents و اهداف است.
من تغییرات ساخته شده بود ، اما آنها لزوما اندک بودند ، و نبودند
قابل توجه است.
تا کنون ، من تا به حال با پرداخت مالیات حتی نیست ، دخالت در خارج از مالیات است که
درآمد سلطنتی را ارائه داده است.
من تا به حال نظام آن ، و خدمات موثر و عادل قرار داده
اساس است.
به عنوان یک نتیجه ، این درآمد در حال حاضر چهار برابر شد ، و در عین حال بار بسیار بود
equably نسبت به قبل از توزیع شده ، که همه پادشاهی احساس حس امداد و
ستایش از دولت من بود دلچسب و عمومی است.
من شخصا زده وقفه ، در حال حاضر ، اما من آن مهم نیست ، آن را نه می توانست
اتفاق افتاده در زمان بهتر است.
پیش از آن می تواند به من اذیت ، اما در حال حاضر همه چیز در دستان خوب بود و شنا
حق همراه است.
پادشاه به من یادآوری به حال چندین بار ، از اواخر سال ، که به تعویق افتادن من تا به حال خواسته
برای چهار سال قبل از آن ، در مورد اجرا در حال حاضر.
این اشاره ای بود که من باید به شروع به دنبال ماجراجویی و بلند شدن
شهرت از اندازه را به من افتخار شکستن یک نیزه با سر ارزش
Sagramor ، که هنوز به خارج grailing بود ، اما
بود که توسط هیئت های اعزامی به تسکین مختلف شکار و ممکن است یافت می شود هر سال ،
در حال حاضر.
بنابراین شما می بینید من انتظار داشتم که این وقفه ، من را ندارد
تعجب.