Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل ششم. آقای وزغ
این صبح روشن در اوایل تابستان بود ، رودخانه عادی خود را از سر گرفته شد
بانک ها و سرعت آن عادت کرده اند ، و یک خورشید گرم به نظر می رسید کشیدن همه چیز سبز
و تند و تیز و پر پشت کردن از زمین به سوی او ، تا اگر توسط رشته.
به مول و موش آب تا از صبح شده بود ، بسیار شلوغ است در مورد مسائل متصل
با قایق ها و باز شدن فصل قایقرانی است ؛ نقاشی و varnishing ، مرمت
تعطیل ، تعمیر بالشتک ، شکار
قایق گم شده ، قلاب ، و غیره. و در پایان با صبحانه در سالن های کوچک خود را
و مشتاقانه در بحث در مورد برنامه های خود را برای روز ، هنگامی که یک ضربه سنگین به صدا در
"زحمت!" گفت که موش صحرایی ، تمام تخم مرغ است. "ببینید که چه کسی آن است ، مول ، مانند یک اختتامیه جشنواره صنعت چاپ ،
از شما به پایان رسید. "به مول به شرکت در احضار ، و
موش صحرایی شنیده فریاد از تعجب مطلق او.
سپس او پرت سالن باز ، و اعلام کرد با اهمیت زیاد است ، "آقای
دوره گرد!
این چیز فوق العاده بود ، در واقع ، دوره گرد که باید یک تماس رسمی در پرداخت
آنها را ، و یا در واقع هر کسی.
او به طور کلی تا به حال به لحظه ، اگر شما او را به شدت می خواست ، او تضعیف بی سر و صدا
در امتداد یک ردیف بوته های پرچین از صبح زود و یا شب ، و یا دیگری در خود شکار
خانه در وسط چوب ، که به تعهد جدی بود.
دوره گرد به شدت به اتاق strode ، ایستاده بود و نگاه دو با حیوانات
بیان کامل از جدیت.
موش تخم مرغ قاشق سقوط خود را در جدول پارچه اجازه ، و شنبه دهان باز.
'ساعت آمده است!" را در آخرین دوره گرد با هیبت بزرگ است.
چه ساعت؟ خواست موش uneasily ، نظر اجمالی به ساعت بر روی گچ بری دور بخاری.
"که یک ساعت ، شما باید بگویم نه ، پاسخ داد : دوره گرد.
"چرا ، یک ساعت یک وزغ است!
ساعت از وزغ! من گفتم : من او را در دست را در اسرع وقت
زمستان بود و بیش از ، و من قصد دارم او را در دست را به روز!
"یک ساعت یک وزغ ، البته!" گریه مول delightedly.
"هورا! من به یاد داشته باشید در حال حاضر!
ما آموزش به او یک وزغ معقول به! '
"امروز صبح بسیار ،' ادامه دوره گرد ، گرفتن دست ، صندلی ، را به عنوان یاد گرفتم آخرین
شب از یک منبع قابل اعتماد ، یکی دیگر از جدید و فوق العاده قدرتمند موتور خودرو
خواهد رسید در تالار وزغ در تایید و یا بازگشت.
در این لحظه ، شاید ، وزغ مشغول است arraying خود را در آن singularly
لباس زیبا شنیع تا عزیز به او ، که او را تبدیل از یک (نسبتا) خوب
به دنبال وزغ را به یک شی که می اندازد
هر حیوانی مناسب و معقول فکر در می آید که در سراسر آن را به یک اندازه از خشونت.
ما باید به بالا و انجام می دهند ، قبل از اینکه دیگر خیلی دیر شد.
شما دو حیوانات به من فورا به سالن وزغ همراه ، و از کار نجات خواهد
شود انجام می شود. '' راست شما! 'گریه ، موش صحرایی ، با شروع
است.
"ما که حیوان ضعیف ناراضی نجات! ما او را تبدیل!
او می شود وزغ ترین تبدیل است که تا کنون قبل از ما با او انجام می شود! '
آنها کار را تا جاده ها در ماموریت خود را از رحمت است ، دوره گرد که منجر به راه.
حیوانات هنگامی که در راه رفتن به شرکت در یک روش مناسب و معقول ، در تک فایل ،
به جای وسیع در سراسر جاده ها و استفاده از هیچ پشتیبانی و یا به هر
در مورد مشکل ناگهانی و یا خطر است.
آنها به حمل درایو از سالن وزغ برای پیدا کردن ، به عنوان دوره گرد بود
پیش بینی ، یک براق موتور خودرو ، از اندازه بزرگ ، به رنگ قرمز روشن (وزغ را
رنگ مورد علاقه) ، ایستادن در جلوی خانه.
از آنجا که نزدیک شدن درب آن را باز پرت شد ، و آقای وزغ ، arrayed در عینک ایمنی ، کلاه ،
gaiters ، پالتو و عظیم است ، آمد و متکبر را از مراحل ، روی خود را
gauntleted دستکش.
'سلام! در تاریخ آمده ، به شما همراهان! او خوش در ابتلا به چشم از آنها گریه.
به یک نشاط -- -- برای -- ER "شما فقط در زمان به با من برای خوشحال هستید --
خوشحال ---- '
لهجه دلچسب او به خطر افتاد و سقوط کرد دور او متوجه استرن unbending نگاه در
countenances از دوستان خود را خاموش ، و دعوت وی ناتمام ماند.
دوره گرد strode تا مراحل.
"نگاهی به او در داخل ، گفت sternly به همراهانش.
سپس ، به عنوان وزغ را از طریق درب hustled بود ، مبارزه و اعتراض ، او را به تبدیل
راننده مسئول جدید موتور خودرو.
"من می ترسم از شما خواهد خواست و نه به روز ،" او گفت.
"آقای وزغ تغییر کرده است ذهن خود را. او ماشین را ندارد.
لطفا درک کنید که این نهایی است.
شما نیاز به صبر است. "سپس او به دنبال دیگر در داخل و بسته
درب.
حالا پس از آن! "او را به وزغ گفت ، زمانی که چهار نفر از آنها را با هم در سالن ایستاده بود ،
"اول از همه ، آنها را چیز مسخره کردن!
"باید که نه!" وزغ ها ، با روح بزرگ است.
چه معنی این خشم ناخالص؟ من خواستار توضیح فوری.
"آنها را خارج از او ، سپس ، شما دو ،" دستور داد که به طور خلاصه دوره گرد.
آنها به وضع وزغ از روی زمین ، لگد زدن و درخواست انواع نام ها ،
قبل از آنها می تواند به درستی کار نکند.
سپس موش صحرایی در شنبه او را ، و خود را مول موتور لباس های او را کم کم رو ، و
آنها او را بود در پاهایش است.
یک معامله خوب از خود روح blustering به نظر می رسید با در حذف او تبخیر
تجهیزات و ارایش کامل خوب است.
حالا که او صرفا به وزغ ، و دیگر ترور از بزرگراه شده بود ، منتظر
feebly و نگاه را از یکی به دیگری appealingly ، ظاهری کاملا به درک
وضعیت.
"شما باید دانست این است ، دیر یا زود ، وزغ ،" در دوره گرد توضیح داد
به شدت.
شما تمام هشدارها نادیده گرفته ایم به شما داده می شود ، شما در هدر رفته
پول پدر خود را به شما سمت چپ ، و شما گرفتن ما حیوانات را بد نام در
منطقه های رانندگی خود را عصبانی و smashes و ردیف خود را با پلیس.
استقلال بسیار خوب است ، اما ما هرگز اجازه حیوانات دوستان ما را به
احمق از خود را به فراتر از یک حد خاص و محدود که به شما رسیده است.
در حال حاضر ، شما یک شخص خوب را در بسیاری جهات ، و من نمی خواهم بیش از حد سخت است.
من یک تلاش به شما را به دلیل است.
شما می توانید با من به سیگار کشیدن اتاق آمده است ، وجود دارد و شما می توانید برخی از حقایق را بشنود
در مورد خود و خواهیم دید که آیا شما بیرون آمدن از اتاق که وزغ که
شما رفته اید. '
او وزغ بصورتی پایدار و محکم با دست ، او را به سیگار کشیدن اتاق منجر ، و بست
پشت سر آنها. "که هیچ خوب!" گفت که موش صحرایی
تحقیر.
صحبت به Toad'll او را درمان هرگز. او به هر چیزی. می گویند : "
آنها خود را در صندلی راحت و صبر صبر.
از طریق درب بسته آنها فقط می تواند هواپیمای بدون سرنشین مداوم طولانی از گوش
صدای دوره گرد است ، افزایش و کاهش در امواج از فصاحت و بلاغت ، و در حال حاضر که متوجه
خطابه شروع به در punctuated
فاصله های طولانی کشیده sobs ، آشکارا از آغوش از وزغ ، بود که در ادامه
عضو نرم دل و مهربان ، به راحتی تبدیل -- در حال حاضر --
به هر نقطه نظر.
پس از سه چهارم از یک ساعت درب را باز کرد ، و دوره گرد دوباره ظاهر ،
رسما منجر توسط پنجه وزغ بسیار شل و نژند.
پوست خود را بطور شل و ول در مورد او آویزان ، پاهای خود را wobbled ، و گونه خود را با furrowed شد
اشک تا plentifully مطرح شده توسط دوره گرد در گفتمان در حال حرکت نامیده می شود.
"بنشینید وجود دارد ، وزغ ،" گفت که با مهربانی دوره گرد ، با اشاره به یک صندلی.
"دوستان من ،" او ، "من خوشحالم به اطلاع شما که وزغ است در آخرین شاهد
خطا از راه او.
او واقعا متاسفم برای رفتار غلط او در گذشته ، و او متعهد شده است به
تا موتور خودرو به طور کامل و برای همیشه. من قول رسمی خود را به که اثر.
"این بسیار خوب است اخبار ، گفت : به شدت مول.
"بسیار خوب اخبار در واقع ،' مشاهده طرز شک برانگیزی موش صحرایی ، "اگر تنها -- اگر تنها ----'
او را به دنبال سخت در وزغ به او گفت : این ، و نه می تواند فکر او
درک مبهم چیزی شبیه به چشمک زدن که در دام هنوز پر غصه
چشم.
"تنها یک چیز برای انجام دادن وجود دارد ، ادامه دوره گرد احساس خشنودی.
"وزغ ، من می خواهم شما رسما به تکرار ، قبل از دوستان خود را در اینجا ، آنچه شما به طور کامل
سیگار کشیدن در اتاق من بستری فقط در حال حاضر.
اول ، شما متاسفیم برای آنچه که شما انجام داده ، و شما را به حماقت از این همه؟ "
طولانی شد ، مکث طولانی وجود دارد.
وزغ نگاه به شدت به این راه و این که ، در حالی که حیوانات دیگر منتظر در قبر
سکوت. در گذشته او صحبت کرد.
! بدون "او گفت ، کمی sullenly ، اما محکم." متاسفم است.
و این حماقت نیست! این به سادگی با شکوه!
"چه؟" گریه دوره گرد ، تا حد زیادی scandalized.
'شما منحرف حیوانی ، آیا شما به من بگویید که فقط در حال حاضر ، در آن وجود دارد ----'
"اوه ، بله ، بله ، در آن وجود دارد ، گفت : وزغ بی صبرانه.
"من هر چیزی را در وجود است.
شما تا سخنور ، عزیز دوره گرد ، و در حال حرکت ، و قانع کننده ، قرار داده و تمام خود را
نقاط تا frightfully خوب -- شما می توانید آنچه که شما با من در آن وجود دارد مانند ، و شما آن را بدانید.
اما من جستجو را از ذهن من ، و رفتن بیش از همه چیز در آن است ، و من که
من کمی متاسفم یا نه واقعا توبه کرده ، پس از آن هیچ زمینی گفت : خوب من ، اکنون است ،
آن؟
"سپس شما را وعده نداده است ، گفت : دوره گرد ، به هرگز لمس یک موتور اتومبیل دوباره؟"
"نیست!" مؤکدا پاسخ وزغ.
"در مقابل ، من صادقانه قول می دهم که برای اولین بار بسیار موتور ماشین من ، قورت دادن ، قورت دادن!
من در خارج از آن! '' به شما گفت این کار ، به من؟ "مشاهده موش صحرایی
به مول.
"بسیار خب ، پس ، گفت : دوره گرد بصورتی پایدار و محکم ، در حال افزایش به پا کرد.
"از آنجا که شما نمی عملکرد به ترغیب ، ما تلاش خواهیم کرد که چه نیروی می تواند انجام دهد.
من ترس آن در این است در تمام طول.
شما اغلب خواسته ما سه تا می آیند و با آنها با شما ، وزغ ، در این خانه خوش تیپ
از شما ، خوب ، اکنون ما قصد داریم به. هنگامی که ما شما را به یک نقطه تبدیل مناسب
از نظر ما ممکن است ترک ، اما نه قبل از.
او را به طبقه بالا ، شما دو ، و او را به قفل در اتاق خواب خود را ، در حالی که مسائل ما به ترتیب
بین خودمان.
"این برای خود شما خوب است ، چاپلوس ، شما می دانید ، گفت : موش صحرایی با مهربانی ، به عنوان وزغ ، لگد زدن و
مبارزه ، از پله ها بالا توسط خود را دو دوست وفادار hauled شد.
"فکر می کنم چه جالب که همه ما باید با هم ، فقط به عنوان ما استفاده می شود ، وقتی که شما کاملا به هم
بیش از این -- این حمله های دردناک از شما!
"ما از همه چیز مراقبت های بزرگ برای شما تا شما نیز ، وزغ ، گفت : مول.
و خواهیم دید که پول خود را هدر نمی رود ، عنوان شده است.
نه بیشتر از این حوادث تاسف با پلیس ، وزغ ، گفت : موش صحرایی ، به عنوان
آنها او را به اتاق خواب خود رانش.
"و هیچ هفته در بیمارستان ، که توسط پرستاران در مورد زن ، وزغ ، دستور داد'
اضافه مول ، چرخش کلید در او.
آنها نسل پله ، فریاد وزغ سوء استفاده در آنها را از طریق سوراخ کلید و
سه دوست بعد از آن در کنفرانس در مورد وضعیت ملاقات کرد.
"این برای رفتن به یک کسب و کار خسته کننده است ، گفت : دوره گرد ، sighing.
"من هرگز وزغ به طوری تعیین می شود. با این حال ، ما آن را مشاهده کنید.
او باید هرگز به سمت چپ یک لحظه unguarded.
ما باید به آن در به نوبت با او باشد ، تا زهر خود را مشغول به کار
از سیستم خود. 'مرتب به تماشای آنها درآمده است.
هر حیوانی که آن را در زمان تبدیل به وزغ در اتاق خواب در شب ، و آنها را تقسیم
روز بین آنها را. در وزغ اولین بار بود بدون شک بسیار تلاش
به دقت خود را نگهبان.
وقتی که paroxysms خشونت او را در اختیار او صندلی در اتاق خواب ترتیبی بی ادب
شباهت از یک موتور اتومبیل و دولا شدن در درجه نخست از آنها ، خم به جلو و
خیره fixedly پیش رو ، و زشت و
صداهای ترسناک ، تا اوج ، رسیده بود که ، تبدیل کامل
معلق زدن ، او را دروغ سجده در میان خرابه های صندلی ، ظاهرا
برای لحظه ای به طور کامل راضی است.
با گذشت زمان ، با این حال ، این تشنج های دردناک رشد به تدریج کمتر و
دوستان خود سعی در منحرف کردن ذهن خود را به کانال های تازه است.
اما علاقه خود را در موارد دیگر به نظر نمی رسد برای احیای ، و او بزرگ شد ظاهرا
بی حال و افسرده.
یک روز صبح ، موش صحرایی ، که به نوبه خود آن را در خدمت به ، رفت طبقه بالا برای از بین بردن
دوره گرد ، که او را به بی قراری کردن و دراز کردن پا خود را در یک دور بلند سخن بی ربط
چوب و پایین خود را خاکی و نقب زدن.
"وزغ هنوز هم در بستر ، او گفت : موش صحرایی ، در خارج از درب.
'نمی توانید بسیار از او ، به جز" ای او را ترک ، به تنهایی ، چیزی که او می خواهد ، شاید
او در حال حاضر بهتر می شود ، ممکن است خرد شدن در زمان ، انجام نمی شود بی جهت اضطراب ، "و غیره
در.
در حال حاضر ، شما به بیرون نگاه کنید ، موش صحرایی! وقتی که وزغ را آرام و مطیع و
بازی در حال قهرمان جایزه یکشنبه ، مدرسه ، پس ، او در artfullest خود است.
مطمئن نیست که به چیزی وجود دارد.
من او را می دانم. خوب ، اکنون ، من باید خاموش است. "
"چگونه می توانید به روز ، قدیمی اختتامیه جشنواره صنعت چاپ؟ پرسش موش صحرایی خوش ، به او نزدیک وزغ را
کنار تخت.
او تا به حال به انتظار چند دقیقه برای پاسخ. در گذشته یک صدای ضعیف پاسخ ، 'با تشکر از شما
بسیار ، موش وار عزیز! پس از پرس و جو به شما!
اما در ابتدا من چگونه شما به خودتان ، و مول عالی بگویید؟ "
'O ، همه ما به حق ، پاسخ موش صحرایی. 'مول ،" او اضافه کرد : incautiously ، 'است
برای دور اجرا با دوره گرد.
آنها باید تا زمان ناهار ، بنابراین شما خواهد شد و من صرف یک صبح دلپذیر
با هم ، و من بهترین شما را مات و متحیر کردن است.
در حال حاضر تا پرش ، دیگر there'sa خوب است ، و دروغ نمی گویند moping وجود دارد در یک روز صبح
مثل این!
"عزیز ، موش صحرایی نوع ،' زمزمه وزغ ، 'چگونه کمی وضعیت من شما متوجه ، و چگونه
اگر تا کنون -- بسیار دور از من "پریدن تا" هم اکنون ساعت!
اما در مورد من مشکل نیست.
من نفرت یک بار به دوستان من ، و من انتظار نداریم که یکی بسیار خرد است.
در واقع ، من تقریبا امید نیست. "" خب ، من امیدوارم ، نه بیش از حد ، گفت : موش صحرایی
صمیمانه.
"شما شده است جریمه زحمت به همه ما در این زمان ، و من خوشحالم به شنیدن آن رفتن به
متوقف شود. و در این آب و هوا ، و قایقرانی
فصل تازه!
خیلی بد از شما ، وزغ! این مشکل ما از ذهن نیست ، اما شما
چنین مقادیر عظیم از دست ما. '' من می ترسم از آن مشکل شما شده است ،
هر چند ، 'پاسخ وزغ languidly.
"من کاملا می توانید آن را درک کنید. این طبیعی است که به اندازه کافی.
شما خسته از آزار من. من باید از شما بخواهد به انجام هر کاری است.
مزاحم هستم ، من می دانم. "
'شما ، در واقع ، گفت : موش صحرایی. "اما من به شما بگویم ، من می خواهم هر گونه مشکل در را
زمین برای شما ، اگر فقط شما می شود یک حیوان معقول.
اگر من فکر کردم که ، موشی ، 'زمزمه وزغ ، feebly بیشتر از همیشه ، پس از آن من التماس
شما -- برای آخرین بار ، احتمالا -- به مرحله دور به روستا به سرعت
ممکن است -- حتی در حال حاضر ممکن است خیلی دیر -- و واکشی دکتر.
اما شما نه زحمت. این تنها یک مشکل ، و شاید ممکن است ما به عنوان
و البته همه چیز خود را بگذارید. "
"چرا ، چه چیزی می خواهید برای یک دکتر؟" پرسش موش صحرایی ، در آینده نزدیک و
بررسی او.
او قطعا وضع بسیار هنوز هم و مسطح ، و صدای او ضعیف بود و خود را به شیوه ای بسیار
تغییر کرده است. »مطمئنا شما از اواخر ---- متوجه"
زمزمه وزغ.
اما ، هیچ -- چرا باید به شما؟ توجه به همه چیز تنها یک مشکل است.
به فردا ، در واقع ، ممکن است به خود گفت ، "O ، اگر من زودتر متوجه شده بود!
اگر تنها چیزی که من انجام داده بود! "
اما ، مشکل اتمام حجت. ذهن هرگز -- فراموش نکنید که من خواسته.
'در اینجا نگاه کنید ، مرد ، گفت : موش صحرایی ، شروع به دریافت و نه احساس خطر ، البته
من یک دکتر به شما واکشی ، اگر شما واقعا فکر می کنم او را از شما می خواهیم.
اما شما به سختی می تواند به اندازه کافی بد است که می شود است.
اجازه دهید بحث در مورد چیز دیگری.
"من از ترس ، دوست عزیز ،' گفت : وزغ ، با لبخند غم ، که "صحبت" می تواند کمی در انجام
مانند این مورد -- پزشکان و یا هر دو ، که برای ماده. هنوز هم ، باید در درک
کوچکترین نی.
و ، توسط روش -- در حالی که شما در مورد آن هستند -- من نفرت را به شما مشکل اضافی را ، اما من
اتفاق می افتد به یاد داشته باشید که شما را از درب عبور کند -- شما را در همان زمان ذهن
درخواست وکیل به گام تا؟
این امر می تواند به راحتی به من ، و لحظه وجود دارد -- شاید باید بگویم وجود دارد
لحظه ای -- زمانی که باید کارهای ناپسند ، در هر صورت هزینه به خسته
طبیعت!
"یک وکیل! O ، او باید واقعا بد! 'affrighted
موش با خود گفت ، او از اتاق عجله ، فراموش کردن نیست ، با این حال ، به قفل
درب دقت پشت سر او.
در خارج ، او را متوقف به در نظر بگیرند. دو نفر دیگر دور بوده و او هیچ
به مشورت. "بهتر است در سمت امن باشد ، او
، در انعکاس است.
"من شناخته شده وزغ علاقه داشتن به خود قبل از frightfully بد ، بدون کوچکترین دلیل.
اما شنیده ام هرگز او را برای یک وکیل بخواهید!
اگر هیچ چیز واقعا به این موضوع وجود دارد ، دکتر به او یک الاغ به قدیمی ، و
او را تشویق کردن و خواهد شد که چیزی به دست آورد.
من بهتر از او را به طنز و به آن نمی خواهد بسیار طولانی.
او فرار کردن به دهکده ای در ماموریت خود را از رحمت است.
وزغ ، که به آرامی از رختخواب hopped به محض این که شنیده کلید تبدیل در
قفل ، او مشتاقانه تماشا کردند از پنجره تا او از بین رفته را حمل -
درایو.
سپس ، خنده صمیمانه ، او را در اسرع وقت در هوشمندانه ترین کت و شلوار لباس او
می تواند دست به دست در حال حاضر روی وضع ، جیب خود را با پول نقد است که او را از یک زمان پر
کشو کوچک در پانسمان و جدول ، و
بعد ، پیچیدگی ورق از بستر خود را با هم و گره زدن یک سر
دور طناب بداهه مرکزی جرز دار کردن از پنجره خوش تیپ که تشکیل خانواده سلطنتی تودور
چنین ویژگی را از اتاق خواب ، او درهم
از ، ام افت آرامی به زمین ، و ، در نظر گرفتن جهت مخالف به موش صحرایی ،
راهپیمایی کردن lightheartedly ، سوت زدن لحن شاد.
این یک ناهار غم انگیز برای موش صحرایی بود که دوره گرد و مول در طول بازگشت ، و
او تا به حال به آنها را در جدول صورت خود را با داستان رقت انگیز و unconvincing.
دوره گرد را سوزاننده ، نه می گویند بی رحمانه ، اظهارات ممکن است به تصور ، و بنابراین
تصویب بیش ، اما دردناک بود به موش صحرایی که حتی مول ، هر چند که او در زمان خود
طرف از دوستان تا آنجا که ممکن است ، نمی تواند
کمک و گفت ، 'شما شده ایم کمی ادم احمق و کودن در این زمان ، موشی!
وزغ ، بیش از حد ، از تمام حیوانات! '" او به خوبی آن را انجام awfully ، گفت :
crestfallen موش صحرایی.
او شما را به خوبی awfully! 'دوباره به شدت مورد دوره گرد.
"با این حال ، صحبت خواهد شد مسائل ترمیم نیست.
او واضح و روشن را برای آن زمان ، که برخی ، و بدتر از آن است ، او می شود
تا با آنچه که او را پسند است فکر می کنم هوش و ذکاوت او را که او ممکن است هر گونه حماقت متعهد.
یکی از راحت است ، ما اکنون آزاد و نیاز به هر گونه زباله از زمان با ارزش ما انجام نمی
نگهبانی - بروید. اما ما بهتر است به خواب در وزغ ادامه
سالن در حالی که برای دیگر.
وزغ ممکن است به پشت در هر لحظه به ارمغان آورد -- بر روی یک برانکارد ، و یا بین دو پلیس.
بنابراین صحبت دوره گرد ، نمی دانستند چه آینده در فروشگاه برگزار شد ، و یا چه مقدار آب ،
و از اینکه چگونه یک شخصیت کدر بود ، به زیر پل قبل از اجرا باید از نشستن در وزغ
به راحتی دوباره در سالن اجدادی خود.
در همین حال ، وزغ ، همجنسگرا و غیر مسئولانه ، در پیاده روی سریع در امتداد جاده بالا ، برخی از
مایل از خانه.
در ابتدا او توسط راه گرفته بود ، و عبور از بسیاری از زمینه ها ، تغییر و البته او چند
بار ، در صورت پیگیری ، اما در حال حاضر ، در این زمان احساس امن از پس گرفتن ، و
یکشنبه لبخند درخشان او ، و تمام طبیعت
پیوستن به یک گروه کر از تصویب به این ترانه از تعریف از خود است که قلب خود او بود
آواز خواندن را به او ، او تقریبا در امتداد جاده در رضایت و غرور او رقصید.
"تکه های از کار که!' او به خود گفت chuckling.
"مغز در برابر نیروی بی رحم -- و مغز از در بالا آمد -- و آن را ملزم به انجام دهد.
ضعیف موشی قدیمی!
! من او نمی خواهد آن را گرفتن وقتی که دوره گرد می شود به عقب!
یک شخص با ارزش ، موش مانند ، با بسیاری از ویژگی های خوب است ، اما بسیار کمی هوش و
هیچ آموزش و پرورش.
من باید او را در دست را از روز ، و ببینید اگر من می توانم چیزی از او را. "
پر از افکار پسند مانند این که او strode همراه ، سر خود را در هوا ،
تا او به یک شهر کوچک ، که در آن نشانه ای از "شیر سرخ ، نوسانی در سراسر
جاده نیمه راه پایین خیابان اصلی ، به یاد
او را که او breakfasted نیست که در روز ، و بود که او بسیار گرسنه پس از
پیاده روی طولانی است.
او را به مسافرخانه راهپیمایی کردند ، دستور داد بهترین ناهار که می تواند در کوتاه مدت پس از ارائه
توجه ، و نشست به آن را در قهوه خانه می خورند.
او در نیمه راه از طریق وعده های غذایی خود را زمانی که یک صدای خیلی آشنا بود ، نزدیک شدن به
پایین خیابان ، او را شروع و سقوط یک لرزش بیش از همه.
مدفوع - قورت دادن! نزدیکتر و نزدیکتر شد ، از ماشین شنیده میشد به نوبه خود به مسافرخانه -
حیاط و به یک متوقف کند ، و وزغ به حال برای نگهداری به پا از جدول برای پنهان کردن
بیش از تسلط بر احساسات خود را.
در حال حاضر حزب وارد قهوه اتاق ، گرسنه ، پرحرف و همجنسگرا ، چرب و نرم
در تجارب خود را از صبح و شایستگی از ارابه که آنها را آورده بود
در طول این خوبی.
وزغ مشتاقانه گوش ، همه گوش ها ، برای یک زمان و در آخرین او می تواند از آن دیگر ایستاده اند.
او از اتاق تضعیف بی سر و صدا ، صورتحساب خود را در نوار پرداخت می شود ، و به محض او
خارج sauntered دور بی سر و صدا به مسافرخانه - حیاط.
می تواند از هرگونه آسیب ، 'او به خود گفت :" در من تنها فقط در آن به دنبال!
این خودرو بود که در وسط حیاط ، کاملا مراقب ، پایدار ، کمک می کند و
چوب لباسی دیگر در همه حال در شام است.
وزغ راه می رفت به آرامی آن را دور ، بازرسی ، انتقاد ، غرق در افکار عمیق.
"من تعجب می کنم ، او به خود گفت : در حال حاضر ، من تعجب می کنم اگر این نوع از ماشین شروع می شود
به راحتی؟
لحظه ای بعد ، به سختی و دانستن اینکه چگونه آن آمد ، متوجه شد که او از دسته نگه داشته
و آن تبدیل شد.
به عنوان صدای آشنا را شکست و جلو ، شور قدیمی ضبط بر روی وزغ و به طور کامل
تسلط او ، بدن و روح.
همانطور که اگر در خواب خود او در بر داشت ، به نحوی ، نشسته در صندلی راننده است ، همچنانکه اگر در یک
رویای او کشیده و اهرم چرخش دور خودرو به حیاط و از طریق
گذرگاه طاقدار ، و ، تا اگر در خواب ، همه احساس
از درست و نادرست ، همه ترس از عواقب آشکار است ، به نظر می رسید به طور موقت معلق.
او به سرعت خود را افزایش ، و به عنوان خودرو بلعیدم در خیابان و جلو در leapt
جاده بالا و از طریق کشور باز ، او تنها آگاه است که او وزغ بود یک بار دیگر ،
وزغ در بهترین و بالاترین ، وزغ او
ترور ، ترافیک ، queller ، خداوند از دنباله تنها ، قبل از همه باید آنها را
راه و یا به هیچ و شب ابدی smitten.
او شعار می دادند که او پرواز کرد ، و با هواپیماهای بدون سرنشین خودرو در پاسخ به صدا دار است ، مایل
تحت او را خورده بود که او با سرعت ، او می دانست کجا نیست ، انجام غرایز خود را ،
یک ساعت یک زندگی خود را ، بی پروا از آنچه ممکن است به او آمده است.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
"به نظر من ،' مشاهده رئیس مشخصه از بدوی خوش ، 'فقط
مشکل است که خود را ارائه در این مورد ، در غیر این صورت بسیار روشن است ، چگونه ما می توانیم
احتمالا آن را به اندازه کافی برای گرم را
اصلاح ناپذیر و سرکش سخت ادم بی شرف که ما آنها را در جایگاه cowering قبل از ما.
اجازه بدهید من را ببینید : او شده است مجرم شناخته ، در روشن ترین شواهد ، اول ، از سرقت یک
ارزش موتور خودرو ، در مرحله دوم ، از رانندگی به خطر عمومی ، و ، سوم ، از ناخالص
گستاخی را به پلیس روستایی است.
آقای کلارک ، شما به ما بگویید ، لطفا ، مجازات بسیار سفت می تواند به ما تحمیل آنچه
برای هر یک از این جرائم؟
بدون ، البته ، به زندانی به نفع هر شک و تردید است ، زیرا نمی باشد وجود دارد
هر. "فروشنده بینی خود را با قلم خود را خاراند.
"بعضی از مردم را در نظر بگیرید ، او مشاهده شد ، که سرقت موتور خودرو بدترین شد
جرم و پس از آن است. cheeking اما پلیس بدون شک حمل
severest مجازات و پس از آن باید.
فرض شما به دوازده ماه برای سرقت است ، که خفیف و سه سال
برای رانندگی خشمگین ، که ملایم است ، و پانزده سال برای گونه بود که
مرتب سازی بر اساس بد از گونه ، قضاوت توسط چه
ما از شاهد جعبه شنیده ، حتی اگر شما تنها به اعتقاد یک دهم بخشی از آنچه که شما
شنیده می شود ، و من خودم بیشتر اعتقاد دارند هرگز -- این اعداد و ارقام ، اگر با هم جمع شده ،
جمع تا نوزده سال ، ----
'درجه اول!" گفت : رئیس. -- پس شما بهتر است آن را دور twenty
سال و در سمت امن ، به این نتیجه رسیدند که کارمند.
'یک پیشنهاد عالی! گفت که رئیس تایید.
"زندانی! نگه دار ، خود را با هم و تلاش و ایستادگی
راست.
این رفتن به بیست سال را برای شما در این زمان.
و ذهن ، اگر شما قبل از ما به نظر می رسد دوباره ، پس از هر بار هر آنچه ، ما باید به
مقابله با شما را خیلی جدی!
سپس minions وحشیانه از قانون سقوط به وزغ بیچاره. بارگذاری می شود او را با
زنجیر ، و او را از خانه دادگاه ، shrieking کشیده ، دعا ، اعتراض.
در بازار ، که در آن بازیگوش
توده مردم ، همواره به عنوان جرم و جنایت بر شناسایی شدید هستند ، می باشند و همدرد و مفید
زمانی که یکی صرفا "می خواست ، او را با jeers ، هویج ، و محبوب گرفتن هزینههای -
واژه کودکان hooting گذشته مدرسه ، خود را
چهره های بی گناه با لذت آنها هرگز مشتق از دید یک روشن
نجیب زاده در مشکلات ، در سراسر پل متحرک توخالی ، صدایی ، در زیر تند و تیز
ورودی قلعه های قدیم ، زیر گذر سرپوشیده frowning از
قلعه ترسناک قدیمی ، افزایش یافت که باستان برج سربار بالا ؛ گذشته guardrooms کامل
از grinning دشمن سرگرمی و طنز ، sentries گذشته که سرفه در زشت ، تبادل نظر
راه ، به دلیل است که به عنوان مقدار به عنوان نگهبان در
پست خود جرات انجام تحقیر و نفرت خود را از جنایت نشان می دهد. تا زمان فرسوده را پیچ در پیچ
از پله ها ، مردان ، سلاح در گذشته در casquet و زره از فولاد ، darting تهدید
به نظر می رسد از طریق vizards خود ، در سراسر
حیاط ، که در آن mastiffs تیره و تار را در دسته سه تایی و pawed هوا به در
او. warders گذشته باستان ، خم halberds خود را در مقابل دیوار ، dozing بیش از یک خمیر مانند
و یک تنگ از آل قهوه ای ، در و در ، گذشته
قفسه اتاق و اتاق اشکلک شست ، گذشته تبدیل که منجر به خصوصی
داربست ، تا آنها به درب از grimmest سیاه چال است که وضع در قلب
درونی نگه دارید.
در آخرین آنها وجود دارد متوقف شد ، جایی که یک gaoler باستان انگشت شنبه یک دسته از توانا
کلید.
'Oddsbodikins!" گفت که گروهبان پلیس ، مصرف کردن کلاه خود و پاک کردن
پیشانی خود را.
"تو رز ، پسر بچه قدیمی ، و بیش از ما این وزغ بد اخلاق ، یک جنایتکار از عمیق ترین
گناه و مهارت بی همتا و منابع.
دیده بان و بند او را با تمام مهارت های تو و تو و علامت ، greybeard ، باید چیزی
نامطلوب رخ دادن ، سر قدیمی تو باید خود را برای پاسخ -- و گوشت مرده در هر دو آنها را "
gaoler راننده سرشونو تکون دادن ظالمانه ، تخمگذار دست چروک خورده خود را بر روی شانه از
وزغ بدبخت.
کلید زنگ زده creaked در قفل ، درب بزرگ clanged پشت سر آنها ، و وزغ
بود یک زندانی درمانده را در سیاه چال دور افتاده از بهترین محافظت را از
stoutest قلعه در تمام طول و عرض دوخت انگلستان است.