Tip:
Highlight text to annotate it
X
ماجراهای هاکلبری فین مارک تواین
توجه : افرادی که در تلاش برای پیدا کردن انگیزه در این روایت خواهد شد تحت تعقیب قرار بگیرند ؛
افراد تلاش برای پیدا کردن یک اخلاقی در آن خواهد شد ، افراد اقدام به تبعید
پیدا کردن یک طرح در آن را با شلیک گلوله است.
منظور نویسنده ، در هر GG ، رئیس مهمات.
توضیحی : در این کتاب ، تعدادی از لهجه های استفاده می شود ، به شوخ طبعی : میسوری
گویش سیاهان ؛ extremest شکل گویش جنوب غربی اراضی جنگلی دور از شهر ؛
عادی "پایک کانتی" لهجه و چهار تغییر ارقام از این تاریخ و زمان آخرین.
shadings در مد اتفاقی انجام می شود ، یا با حدس و گمان ، اما
دقیق و پر زحمت ، و با راهنمایی های قابل اعتماد و حمایت از شخصی
آشنایی با این اشکال مختلفی از سخنرانی است.
من این توضیح را به این دلیل که بدون آن بسیاری از خوانندگان را فرض کنید که
همه این کاراکتر ها در تلاش بودند تا صحبت به طور یکسان و موفقیت نیست.
نویسنده.
ماجراهای هاکلبری صحنه فین : دره می سی سی پی زمان : چهل
به پنجاه سال پیش
فصل اول شما در مورد من نمی دانم بدون تو
خواندن یک کتاب به نام ماجراهای تام سایر ؛ اما که در آن هیچ مهم نیست.
این کتاب توسط آقای ساخته شد
مارک تواین ، و او گفت : حقیقت ، به طور عمده. چیزهایی که او کشیده شده بود وجود دارد ، اما
عمدتا گفت حقیقت است. که هیچ چیز.
من کسی ندیده اما دروغ یک زمان و یا دیگر ، بدون این که عمه پولی ، و یا
بیوه ، و یا شاید مری.
عمه پولی -- تام عمه پولی ، او است -- و مری و داگلاس بیوه است که همه گفته
در مورد مستقر در آن کتاب ، که بیشتر یک کتاب واقعی ، با برخی از برانکار ، همان طور که گفتم
قبل از.
در حال حاضر که این کتاب تا بادهای این است : تام و من پول را در بر داشت که سارق مسلح
مخفی می کردند ، در غار ، و از آن ساخته شده ما غنی است. ما شش هزار دلار برای هر شخص -- همه
طلا.
دید افتضاح از پول شد و هنگامی که آن را انباشت اشیاء بدست آمده بود.
خوب ، قاضی تاچر او آن را در زمان قرار داده و آن را با بهره ، و آن را از ذهن ما یک دلار
روز هر کدام تمام طول سال -- بیش از یک جسم می تواند آنچه را به انجام بگویید.
داگلاس بیوه او من را برای پسرش گرفت ، و اجازه داد او را به من sivilize ، اما آن
زندگی خشن در خانه تمام وقت ، با توجه به نحوه مناسب و معقول به طور منظم و ملال انگیز
بیوه بود در تمام راه او ، و تا زمانی که من می توانم آن ایستاده دیگر من روشن.
من را به ژنده پوش قدیمی من و من قند ، hogshead دوباره ، و آزاد و راضی بود.
اما تام ساویر او به من شکار کردن و گفت : او که قرار بود برای شروع یک باند سارق مسلح ، و من
ممکن است پیوستن اگر من به عقب نشینی برو به بیوه می شود و قابل احترام.
پس من رفتم.
بیوه او بیش از من ، فریاد و به نام من بره ضعیف از دست داده ، و او به نام زیادی به من
اسامی دیگر ، بیش از حد ، اما او توسط آن هیچ آسیبی هرگز به معنای.
او از من در آنها را لباس نو قرار دهید تا دوباره ، و من می توانم چیزی جز عرق و عرق را انجام ندهید ،
و احساس همه تنگ شده است. خب ، پس ، چیزی که قدیمی شروع دوباره.
بیوه پله زنگ برای شام ، و شما را مجبور به آمدن به زمان است.
هنگامی که شما را به جدول شما نمی تواند حق غذا خوردن است ، اما شما تا به حال منتظر
به شیرینی مربا بیوه سرش و کمی بیش از victuals گله ، هر چند وجود دارد
warn't واقعا هر چیزی که موضوع را با
آنها -- است که ، همه چیز تنها هیچ چیز به خودی خود پخته شده بود.
در بشکه از شانس و به پایان می رسد متفاوت است و چیزهایی مخلوط کردن ، و
نوع آب از سواپ در اطراف ، و چیزهایی که رفتن بهتر است.
بعد از شام او کتاب خود را و من را در مورد موسی و Bulrushers آموخته ،
و من در عرق برای پیدا کردن همه چیز در مورد او بود ، اما و توسط آن به او اجازه دهید که
موسی مرده شده بود طولانی قابل توجه
زمان ؛ پس من اهمیتی نمی دهند نه بیشتر در مورد او ، چون من هیچ سهام در مرده را ندارد
مردم است. خیلی زود من می خواستم به سیگار کشیدن ، و پرسید :
بیوه به من اجازه دهید.
اما او نمی خواهد. او گفت که این یک تمرین متوسط بود و نبود
تمیز کردن ، و من باید سعی کنید به انجام آن نه بیشتر.
است که فقط راه را با برخی از مردم است.
آنها را بر روی چیزی که زمانی که آنها هیچ چیز درباره آن نمی دانند.
در اینجا او به آزار در مورد حضرت موسی ، که هیچ خویشاوندان نزدیک بود به او ، و بدون استفاده را به هر کسی ،
رفته ، که می بینید ، اما پیدا کردن یک قدرت گسل با من برای انجام یک چیزی که تا به حال
خوب در آن است.
و او در زمان انفیه زدن ، بیش از حد و البته که همه حق بود ، چرا که او انجام آن خودش است.
خواهر او ، خانم واتسون ، دمامه قابل تحمل و باریک ، با عینک ایمنی در بود ، فقط برای آمدن
با او زندگی می کنند ، و یک مجموعه را به من در زمان در حال حاضر با تلفظ کتاب.
او مشغول به کار من متوسط سخت را برای حدود یک ساعت ، و سپس به بیوه او را سهولت نام ساخته شده است.
من می توانم آن را بسیار طولانی تری ثابت نشده است. سپس به مدت یک ساعت آن را مرگبار کسل کننده بود ، و من
شد بی قرار.
خانم واتسون می گویند : "آیا پای خود را قرار نیست تا وجود دارد ، هاکلبری ؛" و "آیا صدای بهم خوردن چیزی نیست
تا مانند آن ، هاکلبری -- راه اندازی مستقیم "و خیلی زود او می گویند ،
"آیا فاصله و کشش است که می خواهم نیست ، هاکلبری -- چرا شما نمی سعی کنید به رفتار کنند؟"
سپس او مرا در همه چیز در مورد جای بد گفت ، و من گفت : من آرزو کردم من آنجا بودم.
او دیوانه است ، اما من هیچ آسیبی معنی نیست.
من می خواستم به برو somewheres همه من می خواستم یک تغییر بود ، من warn't خاص.
او گفت که آن ستمکاران را به آنچه من گفتم ، گفت که او آن را برای کل می گویند
جهان ، او بود که برای زندگی تا به عنوان به جای خوب.
خوب ، من می تواند هیچ مزیت رفتن جایی که او بود که نمی بینم ، بنابراین من ساخته شده ذهن من من
سعی خواهد کرد برای ایجاد آن بنویسید. اما من گفتم : هرگز ، زیرا از آن فقط
مشکل ، و هیچ خوب را انجام ندهید.
حالا او تا به حال شروع ، و او رفت و من همه چیز در مورد مکان خوبی گفت.
او گفت که تمام بدن را باید انجام دهیم این بود که در اطراف در تمام طول روز طولانی با چنگ وجود دارد
و آواز خواندن ، برای همیشه و همیشه.
برای همین من بیشتر از آن فکر نمی کنم. اما من گفت : هرگز.
من او پرسید که آیا او محسوب تام سایر وجود دارد که برود ، و او نه گفت
دید قابل توجهی.
من در مورد آن خوشحال بود ، چون می خواستم به او و من با هم.
خانم واتسون او نگه داشته هرچه رتبه در من ، و آن را خسته کننده و دلتنگ وا فسرده.
و آنها از ذهن *** در حال نماز ، و پس از آن همه بود به
تخت. رفتم به اتاق من با یک قطعه
شمع ، قرار داده و آن را بر روی میز.
سپس من را در یک صندلی کنار پنجره را تنظیم کنید و سعی کردند تا چیزی شاد فکر می کنم ،
اما warn't هیچ استفاده کنید. من احساس تنها و بیکس من بیشتر آرزو من بود
مرده است.
کردند که ستارگان درخشان ، و برگها rustled در جنگل همیشه تا ماتمزده و
من جغد را شنیده و دور خاموش ، که whooing در مورد کسی که مرده بود ، و whippowill
و گریه سگ در مورد کسی که بود
به مرگ ؛ و باد در تلاش بود به نجوا چیزی به من ، و من نمی توانست
را از آنچه در آن بود ، و پس از آن ساخته شده shivers سرد اجرا روی سر من.
سپس دور در جنگل من شنیده ام که نوع صدا است که شبح می سازد هنگامی که آن را
می خواهد در مورد چیزی که در ذهن خود و نه می تواند به خودی خود درک بگویید ، و
بنابراین نمی تواند بقیه آسان ، در این گور خود را ، و در مورد راه است که هر شب عزادار.
من تا پایین دست و دل باز و ترس من آرزو می کنم تا به حال برخی از شرکت.
خیلی زود یک عنکبوت رفت خزنده شانه من ، و من آن را حرف خاموش و روشن آن
در شمع ، و قبل از من می توانم تکان دادن آن همه چروک خورده بود.
من و هر کسی نیاز نیست به من بگوید که نشانه بد افتضاح بود و به من واکشی
برخی از بد شانس است ، بنابراین من و ترس را تکان داد لباس را از من.
بلند شدم و به اطراف در آهنگ های من تبدیل شده سه بار و عبور سینه من هر
زمان و پس از آن ، گره خورده است تا قفل کمی از موهای من با موضوع برای دور نگه داشتن جادوگران.
اما من تا به حال بدون اعتماد به نفس نیست.
این کار را هنگامی که شما را از دست داده ام نعل اسب است که شما در بر داشت ، به جای دقیقی ارایه آن را
بر سر درب ، اما من تا به حال هرگز شنیده کسی می گویند که هر گونه راه حفظ کردن بد بود
آرزوی موفقیت برای زمانی که شما می خواهم یک عنکبوت کشته شدند.
من مجموعه ای دیگر ، یک تکان دادن بیش از همه ، و از لوله های من برای دود ، برای خانه
همه هنوز هم به عنوان مرگ در حال حاضر ، و به طوری بیوه نمی دانم.
رونق -- -- رونق خوب ، بعد از یک مدت طولانی من ساعت دور خاموش در شهر رونق برو شنیده --
دوازده licks و هنوز دوباره -- استیلر تر از همیشه.
خیلی زود من شنیده ترکه ضربه محکم و ناگهانی در تاریکی در میان درختان -- چیزی بود
تکان دهنده است. من هنوز هم مجموعه و گوش.
مستقیم من فقط می تواند به سختی "ME - yow شنیدن! ME - yow! پایین وجود دارد.
خوب بود!
می گوید که من ، "ME - yow! ME - yow! "به عنوان نرم به عنوان من می توانم ، و سپس من را نور و
از پنجره به ریخته درهم.
سپس من تضعیف پایین به زمین و در میان درختان crawled شده ، و اطمینان حاصل کنید
به اندازه کافی ، تام سایر بود انتظار برای من وجود دارد.
>
فصل دوم. رفتیم tiptoeing در امتداد یک مسیر در میان
درختان به سمت انتهای باغ بیوه ، دولا شدن تا به عنوان شاخه
سر ما خراش نیست.
هنگامی که ما از آشپزخانه عبور می کرد من بیش از یک ریشه کاهش ساخته شده و سر و صدا.
ما scrouched پایین و هنوز هم گذاشته.
کاکاسیاه بزرگ خانم واتسون ، به نام جیم ، تنظیم در درب آشپزخانه بود ، ما می تواند دید
او را زیبا ، روشن چون نور پشت سر او وجود دارد.
او بلند و کشیده گردن خود را حدود یک دقیقه ، گوش دادن است.
سپس او می گوید : "چه کسی DAH؟"
او گوش برخی بیشتر و پس از آن او می آیند tiptoeing پایین و راست بین ما ایستاد ؛
ما می تواند او را لمس ، نزدیک است.
خب ، به احتمال زیاد آن دقیقه و دقیقه که warn'ta صدا وجود دارد ، و همه ما وجود دارد
تا با هم نزدیک است.
یک محل بر روی مچ پایم که به خارش وجود دارد ، اما من dasn't آن را خراش و پس از آن
گوش من شروع به خارش و آینده پشت من ، درست است فاصله ی بین شانه من.
به نظر می رسید مانند من می خواهم مرد اگر من نمی توانستم خراش.
خب ، من که چیزی که بار مقدار زیادی از زمان متوجه شده است.
اگر شما با کیفیت ، و یا در مراسم تشییع جنازه ، و یا تلاش برای رفتن به خواب زمانی که شما
نه خواب آلودگی است -- اگر شما anywheres از جایی که آن را نمی خواهد انجام دهید را برای شما به خراش ، به همین دلیل شما
خارش همه را در بیش از یک هزار مکان.
خیلی زود جیم می گوید : "می گویند ، شما که؟
Whar شما می باشد؟
سگ گربه EF I نداشتم شنیدن sumf'n. خب ، من می دانم که آنچه که من به انجام gwyne : من را
gwyne به اینجا و گوش دادن بگوید من آن را می شنود agin. "
به همین دلیل او را در زمین در میان من و تام.
او پشت او خم در مقابل درخت و کشیده پاهای خود را تا یکی از آنها
بیشتر لمس یکی از معدن.
بینی من شروع به خارش. این itched تا اشک به چشمان من می آیند.
اما من dasn't خراش. سپس آن را در داخل شروع به خارش.
بعد من به قسمت پایین خارش کردم.
نمی دانستم چگونه می توانم که قرار بود به مجموعه هنوز هم. این miserableness رفت و به اندازه شش
یا هفت دقیقه ، اما از آن دید دیگر از آن به نظر می رسید.
من در یازده مکان های مختلف در حال حاضر خارش بود.
من بازشناخت من نمی توانستم آن more'na دقیقه دیگر ایستاده است ، اما من مجموعه ای دندان من سخت و
آماده را امتحان کنید.
فقط پس از آن جیم شروع به تنفس سنگین و بعد او شروع به خروپف -- و پس از آن من بود خیلی
به زودی راحت دوباره.
تام نشانه ای برای من -- نوعی از سر و صدا کمی با دهان خود او ساخته شده -- و ما رفت و خزنده
دور در دست ما و زانو.
هنگامی که ما ده پا کردن تام زمزمه به من ، و می خواست به کراوات جیم به درخت برای
سرگرم کننده است.
اما من گفتم نه ، او ممکن است از خواب بیدار و ایجاد اختلال ، و پس از آن آنها می خواهم پیدا کردن من
warn't شوید.
سپس تام گفت که او تا به حال شمع رو به اندازه کافی ، و او را در آشپزخانه لغزش و
برخی بیشتر. من نمی خواستم او را امتحان کنید.
من گفت : جیم ممکن است بیدار شوید و می آیند.
اما تام می خواست به آن resk ؛ بنابراین ما در آن وجود دارد داخل است و فقدان و سه شمع ، و تام گذاشته
پنج سنت در جدول برای پرداخت.
سپس ما ، و من در عرق را به دور بود ، اما چیزی که تام را انجام دهید ، اما او
باید دست و پا رفتن به جایی که جیم شد ، بر روی دست و زانو ، و بازی چیزی بر او.
من منتظر ، و آن را در حالی که خوب به نظر می رسید ، همه چیز بود هنوز و تنها و بیکس.
همانطور که به زودی به عنوان تام بود که ما در طول مسیر برش ، در اطراف حصار باغ ، و و
توسط در بالای شیب تپه طرف دیگر از خانه برداشته است.
تام گفت : او تضعیف کلاه جیم کردن از سر خود و آن را بر روی یک اندام حق بر او آویزان ،
و جیم هم زده کمی است ، اما او بیدار نیست.
پس از آن جیم گفت جادوگران او را witched و او را در ترنس قرار داده ، و او را سوار
همه بیش از دولت ، و سپس او را در زیر درختان دوباره ، و کلاه خود را بر روی اندام آویزان
برای نشان دادن این که چه کسی آن را انجام داده.
و در کنار هم جیم گفت او گفت که آنها او را سوار به نیواورلئان ؛ و پس از آن ،
هر بار که او آن را گفتم که او گسترش آن را بیشتر و بیشتر ، تا و او گفت که آنها او را سوار
در سراسر جهان ، و خسته او را بیشتر به
مرگ ، و پشت خود را در سراسر زین کورک.
جیم هیولا افتخار در مورد آن بود ، و او تا او به سختی متوجه دیگر
***.
*** که مایل به شنیدن جیم بگوید درباره آن می آیند ، و او بود بیشتر نگاه تا نسبت به
هر کاکاسیاه در آن کشور.
*** عجیب ایستاده با دهان خود را باز و نگاه او را بیش از همه ، همان
اگر او را به تعجب بود.
*** است همیشه در مورد جادوگران صحبت در تاریکی آتش آشپزخانه ، اما هر زمان که
یکی از صحبت و اجازه به دانستن همه چیز در مورد چنین چیزهایی ، جیم را در داخل و اتفاق می افتد
گفت : "HM!
آنچه شما می دانید "جادوگران تقلا؟" و آن کاکاسیاه corked تا بود و تا به حال به پشت
صندلی.
جیم همیشه نگه داشته که پنج مرکز قطعه دور گردن خود را با یک رشته ، و گفت که این
جذابیت شیطان می دهد او را با دست خود او بود ، و به او گفت او می تواند درمان
هر کسی با آن و واکشی جادوگران هر زمان
او به تنها با گفتن چیزی به آن می خواستند ، اما او گفت آنچه در آن بود او گفت :
به آن.
*** که از همه اطراف وجود دارد می آیند و به جیم هر آنچه را که به حال ، فقط برای
نزد آن قطعه پنج مرکز ، اما آنها آن را لمس نمی شود ، زیرا شیطان
دست خود را بر روی آن بود.
جیم بیشتر برای بنده بود از بین برد ، چرا که او در حساب دیده می شود داشتن گیر کردم
شیطان و سوار جادوگران.
خوب ، هنگامی که تام و من رو به لبه بالای تپه ما را به دور نگاه
روستا و می تواند سه یا چهار چراغ برق زده ، که در آن مردمی بیمار وجود دارد را مشاهده کنید ،
شاید و ستاره بر ما بود گازدار
تا همیشه خوب و روستا رودخانه ، کل مسافت یک مایل را گسترده ، و افتضاح بود
هنوز و بزرگ.
رفتیم پایین تپه در بر داشت جو هارپر و بن راجرز ، و دو یا سه
پسر ، در tanyard قدیمی را مخفی می کردند.
بنابراین ما unhitched قایق کشیده و رودخانه دو مایل و نیم ، به اسکار بزرگ
بر روی تپه ، و در ساحل رفت.
ما به انبوه بوته رفت ، و تام ساخته شده همه سوگند به نگه داشتن راز ، و
سپس به آنها نشان داد یک سوراخ در تپه ، درست در ضخیم ترین قسمت از بوته است.
سپس ما را روشن شمع ، و در دست ما و زانو crawled شده است.
ما در حدود دویست متری رفت ، و پس از آن غار باز کردن.
تام در میان معابر poked ، و خیلی زود تحت یک دیوار که در آن شما ducked
wouldn'ta متوجه شده که یک سوراخ وجود دارد.
ما در امتداد یک مکان محدود رفت و به نوعی از اتاق ، مرطوب و عرق سرد و ،
و ما را متوقف وجود دارد. تام می گوید :
در حال حاضر ، ما این باند سارق مسلح و شروع آن را باند تام ساویر.
کردم تا هر کسی که می خواهد برای پیوستن به سوگند ، و نوشتن نام خود را در خون. "
هر کسی مایل بود.
بنابراین تام رو از یک ورق کاغذ که او تا به حال مراسم ادای سوگند را در آن نوشت ، و خواندن آن.
سوگند هر پسر به چوب به گروه ، و به هر یک از اسرار ، و اگر
هر کسی هر چیزی به هر پسر در گروه انجام می شود ، هر کدام که پسر برای کشتن دستور داده شد
آن شخص و خانواده اش باید آن را انجام دهد و
او نباید خوردن و او نباید بخوابم تا او آنها را به قتل رسانده اند و صلیب خود را در هک
پستانها ، که نشانه ای از گروه بود.
و کسی که به گروه تعلق ندارند ممکن است که مارک استفاده کنید و اگر او او باید
می شود شکایت کرد ، و اگر او آن را مجددا انجام گیرد ، او باید کشته شوند.
و اگر کسی که متعلق به گروه اسرار گفت ، او باید گلو خود را داشته باشند
قطع ، و پس از آن لاشه او را سوخته و خاکستر پراکنده در اطراف ، و خود را
نام کردن از لیست را با خون خشک و
ذکر هرگز دوباره توسط این باند ، اما لعنت قرار داده بر روی آن می شود و فراموش شده برای همیشه لطفا برای.
همه گفت : سوگند زیبا واقعی بود و پرسید : تام اگر او آن را کردم از او
سر خود را.
او گفت ، بعضی از آن ، اما بقیه از دزدان دریایی ، کتاب و کتاب دزد بود ، و هر
باند بود که عالی بود. بعضی فکر این امر می تواند خوب برای کشتن
خانواده از پسران که اسرار گفت.
تام گفت : این یک ایده خوبی بود ، بنابراین او در زمان مداد نوشت و آن شوید.
سپس بن راجرز می گوید : "در اینجا Huck فین ، او hain't هیچ خانواده ؛
آنچه شما رفتن به انجام تقلا او را؟ "
"خوب ، او را به hain't پدر؟" تام ساویر می گوید.
"بله ، او یک پدر است ، اما شما هرگز نمی تواند او را این روزها.
او با استفاده از به وضع مست با خوک خود محافظت در tanyard ، hain't شده است اما او در این دیده می شود
قطعات برای یک سال یا بیشتر. "
آنها این صحبت بیش از ، و آنها که قرار بود به من رد ، زیرا آنها گفت : هر پسر
باید یک خانواده و یا کسی را به قتل برسانند ، و یا دیگری آن را منصفانه نخواهد بود و مربع برای
دیگران است.
خب ، هیچ کس می تواند از هر چیزی برای انجام همه متوقف شده بود فکر می کنم ، و هنوز هم مجموعه.
من آماده به گریه بود ، اما همه در یک بار من یک راه فکر ، و بنابراین من آنها را ارائه
خانم واتسون -- آنها می تواند او را بکشد.
همه گفت : «اوه ، او خواهیم انجام دهید.
این حق همه است. Huck می تواند وارد میدان می شوید "
سپس آنها را همه گیر یک سنجاق در انگشتان دست خود را به خون را به امضا ، و من ساخته شده من
Mark در کاغذ. "در حال حاضر ، می گوید : بن راجرز ،" خط از آنچه
کسب و کار این باند؟ "
"هیچ چیز تنها سرقت و قتل ،" تام است.
"اما که ما به غارت رفتن -- خانه ، یا گاو ، یا --"
"مسائل! می گوید : تام : "سرقت گاو و چنین چیزهایی سرقت ، سرقت آن ،
ساویر. "ما سارق نمی باشد.
که هیچ نوع سبک نمی باشد.
ما highwaymen. ما مراحل و واگن در جاده ها متوقف ،
با ماسک در از بین بردن مردم و گرفتن ساعت و پول خود را. "
"باید ما همیشه کشتن مردم؟"
"آه ، قطعا. بهتر است.
برخی از مقامات مختلف فکر می کنم ، اما بیشتر آن در نظر گرفته به بهترین وجه آنها را بکشند --
به جز برخی که شما را به غار به اینجا آورده است ، و نگه داشتن آنها تا آنها ransomed هستیم. "
"Ransomed؟
این چیه؟ "" من نمی دانم.
اما که آنچه انجام می دهند. من آن را در کتاب دیده می شود و پس از دوره
که آنچه که ما داریم انجام دهیم این است. "
اما چگونه می توانید آن را ما انجام می دهیم اگر ما نمی دانیم که آنچه در آن است؟ "
"چرا ، سرزنش از آن همه ، ما باید آن را انجام دهد. آیا من به شما بگویم آن را در کتاب؟
آیا شما می خواهید برای رفتن به انجام متفاوت از آنچه در کتب ، و کارها همه
مبهم؟
"اوه ، که بسیار زیبا می گویند ، تام سایر ، اما چگونه در این کشور این
همراهان رفتن به ransomed اگر ما نمی دانیم چگونه این کار را به آنها؟
-- که "چیزی که من می خواهم برای دریافت در.
در حال حاضر ، چه چیزی شما را روی چیزی حساب کردن در آن است؟ "" خب ، من نمی دانم.
اما per'aps اگر آنها را نگه می داریم تا آنها هستید ransomed ، به این معنی است که آنها را نگه می داریم تا
آنها که مرده. "
"در حال حاضر ، که چیزی شبیه به. که شما پاسخ.
چرا می تواند شما را گفت که قبل از؟
ما آنها را تا آنها را به مرگ ransomed حفظ و بسیاری آزاردهنده آنها خواهید بود ،
بیش از حد -- غذا خوردن همه چیز را ، و همیشه در تلاش برای گرفتن شل ".
"چگونه شما صحبت می کنید ، بن راجرز.
چگونه می توان از آنها دریافت سست زمانی که گارد there'sa بر آنها ، آماده به شلیک کردن آنها در صورتی که
حرکت میخ؟ "" نگهبان!
خوب ، خوب است.
پس کسی به راه اندازی تمام شب و هرگز از خواب ، فقط تا به عنوان دیده بان
آنها. من فکر می کنم که حماقت است.
که can'ta بدن را در باشگاه و باج آنها به محض اینکه آنها دریافت اینجا؟ "
: "از آنجا که آن را در کتاب نمی باشد بنابراین -- که چرا در.
در حال حاضر ، بن راجرز ، آیا شما می خواهید برای انجام کارها به طور منظم ، و یا نمی کنید -- که این ایده است.
آیا شما روی چیزی حساب کردن که مردم ساخته شده است که کتاب ، می داند چه چیز درست به
انجام دهید؟
آیا شما روی چیزی حساب کردن شما می توانند یاد بگیرند EM هر چیزی؟ توسط یک معامله خوب است.
نه آقا ، ما فقط و باج آنها را در راه به طور منظم. "
"کلیه حقوق.
برایم مهم نیست ، اما من می گویم راه احمق اتمام حجت ، به هر حال.
بگو ، آیا زنان ما می کشند ، بیش از حد؟ "" خب ، بن راجرز ، اگر من به عنوان نادان بود
من به شما اجازه نمی دهد در.
کشتن زنان؟ نه هیچ کس تا کنون چیزی در کتاب شاهد
شبیه به آن.
آنها را واکشی به غار ، و شما همیشه به عنوان مودبانه به عنوان پای به آنها ؛ و و
توسط آنها در عشق با شما قرار می گیرند ، و می خواهید هرگز به خانه هیچ است. "
"خب ، اگر که راه من موافقت ، اما من هیچ سهام در آن را ندارد.
توانا و به زودی خواهیم غار تا با زنان هم ریخته ، داشته باشند و فلو
در حال انتظار برای ransomed خواهد شد که هیچ جایی برای سارق مسلح وجود ندارد.
اما به جلو است ، من چیزی برای گفتن ندارند. "
تامی کوچولو بارنز بود خواب در حال حاضر ، و هنگامی که او را waked او ترس و
گریه و گفت که او می خواست به خانه برود به ma او ، و نمی دزد به هر
بنابراین همه آنها سرگرم کننده از او ساخته شده ، و او را به نام گریه ، کودک ، و ساخته شده است که او را از جا در رفته ، و او
گفت : او راست بروید و به همه اسرار.
اما تام او پنج سنت به ساکت بدهد ، و گفت : همه ما به خانه و ملاقات بعدی
هفته ، و کسی راب و کشتن برخی از مردم.
بن راجرز گفت او نمی تواند خارج از حد ، تنها یکشنبه ها ، و بنابراین او می خواست خود را آغاز
بعدی یکشنبه ، اما همه پسر گفت : این امر می تواند شریر به آن در روز یکشنبه انجام ، و
حل و فصل چیزی.
آنها توافق کردند که به دور هم جمع و رفع یک روز در اسرع وقت آنها می توانند ، و پس از آن ما انتخاب
تام سایر برای اولین بار کاپیتان و جو هارپر کاپیتان دوم این باند ، و به همین ترتیب آغاز شده
صفحه نخست.
من clumb تا ریخته و درست قبل از روز را در پنجره من چشم گیری راه یافته بود شکستن.
لباس جدید من همه روغن بود و خاک رسی و من سگ خسته بود.
>
فصل سوم.
خوب ، من خوب رفتن بیش از در صبح از قدیمی خانم واتسون در حساب از
لباس های من اما بیوه او چوبکاری کردن نیست ، اما فقط پاک کردن چربی و خاک رس ،
و نگاه متاسفم که من فکر می کردم اگر من می تواند مدتی که رفتار.
سپس خانم واتسون او به من در گنجه در زمان بودم و دعا میکردیم ، اما هیچ چیزی از آن می آیند.
او به من گفت به دعا هر روز ، و آنچه من خواسته برای من آن را دریافت کند.
اما آن warn't. من آن را سعی کردم.
هنگامی که من یک ماهی خط ، اما هیچ قلاب.
این warn't هر خوب به من بدون قلاب است. من برای قلاب سه یا چهار بار تلاش ،
اما به نوعی من نمی توانستم این کار را انجام. و توسط ، یک روز ، من خواسته خانم واتسون
سعی کنید برای من ، اما او گفت : من یک احمق بود.
او به من گفت هرگز به همین دلیل ، و من می تواند از آن خارج نشده و هیچ راهی وجود ندارد.
من مجموعه ای یک بار در جنگل ، و حال بلند فکر می کنم در مورد آن.
من به خودم می گوید ، اگر بدن می تواند هر آنچه را که برای دعا ، چرا شماس نه دریافت کنید
وین دریافت پول او در گوشت خوک از دست داده؟ چرا می تواند بیوه نمی نقره او را به عقب بر گردیم
انفیه دان بود که به سرقت برده؟
چرا می تواند چربی واتسون خانم نیست؟ نه ، می گوید که من به خود من است ، هیچ چیز وجود ندارد
در آن است.
من رفتم و بیوه در مورد آن گفت ، و او گفت : کاری که بدن می تواند با دعا
برای آن بود "هدیه معنوی است."
این بیش از حد بسیاری از برای من بود ، اما او به من گفت که او چه معنی است -- من باید از افراد دیگر کمک کند.
و در انجام همه چیز ، من می تواند برای افراد دیگر ، و به دنبال همه آنها را هم ، و.
در مورد خودم فکر می کنم هرگز.
این از جمله خانم واتسون ، که من آن را در زمان است.
من در جنگل رفت و آنرا در ذهن من یک مدت طولانی ، اما من نمی توانستم دید
هیچ مزیت در مورد آن -- به جز برای مردم دیگر ، پس در تاریخ و زمان آخرین من محسوب نمی
نگران آن بیشتر است ، اما فقط اجازه دهید آن را.
در گاهی اوقات بیوه به من یک طرف و بحث در مورد مشیت الهی در راه را برای ایجاد
آب دهان بدن ؛ اما شاید روز بعد خانم واتسون خواهد کرد و دست کشیدن از آن
دوباره.
من مورد قضاوت قرار من می توانم ببینم که دو Providences وجود دارد ، و فقیر اختتامیه جشنواره صنعت چاپ ایستاده
نشان می دهد قابل توجهی با مشیت بیوه ، اما اگر خانم واتسون که او
warn't بدون کمک برای او هیچ است.
من فکر کردم از آن همه ، و بازشناخت من متعلق به بیوه اگر او به من می خواستم ،
هر چند که من نمی تواند که چگونه او به هیچ بهتر است و سپس نسبت به آنچه
قبل از او ، از دیدن من تا نادان بود ، و خیلی مهربان از کم به پایین و اذیت کننده است.
پاپ او برای بیش از یک سال نشده دیده می شود ، و آن برای من راحت بود ، من
نمی خواست او را بیشتر برای دیدن.
او برای همیشه نهنگ من هنگامی استفاده شود که او عاقل بود و می تواند دست خود را بر روی من ؛ هر چند
من استفاده می شود را به جنگل بیشتر از زمانی که او بود که در اطراف.
خوب ، در مورد این زمان او در رودخانه drownded ، حدود دوازده مایل بالا
شهر ، تا مردم گفت.
آنها مورد قضاوت قرار داد که به او بود ، به هر حال گفت که این مرد drownded فقط اندازه او ، و
پاره پاره ، و غیر معمول مو بلند داشت که همه مانند پاپ اسمیر بود ، اما آنها نمی تواند باعث
هیچ چیز خارج از صورت ، چرا که آن را به حال
در آب تا زمانی آن را بسیار warn't چهره در همه مانند.
آنها گفتند : او در بازگشت خود را در آب شناور بود.
آنها او را گرفت و او را در بانک به خاک سپرده شده است.
اما من warn't راحت طولانی اتفاق افتاد ، چرا که من به چیزی فکر می کنم.
من knowed توانا که یک مرد drownded در پشت او را راضی نمی کند ، اما در چهره اش.
بنابراین من knowed ، پس از آن ، که این warn't پاپ اسمیر ، اما یک زن در لباس ، مرد ، لباس پوشیدن.
بنابراین من دوباره ناراحت کننده بود. من پیر مرد که به نوبه خود دوباره مورد قضاوت قرار
و ، هر چند که من آرزو او نیست.
ما بازی دزد در حال حاضر و پس از آن حدود یک ماه ، و سپس استعفا داد.
همه پسران بود. ما تا به حال هیچ کس را دزدیدند نه ، تا به حال هیچکدام از کشته نیست
مردم ، اما فقط فقط وانمود.
با استفاده از هاپ از جنگل و شارژ در گراز ، رانندگان و زنان در
چرخ دستی های چیزهای باغ به بازار مصرف ، اما ما هر یک از آنها hived هرگز.
تام سایر نام خوک خود محافظت "شمش" و او را به نام شلغم و چیزهای "julery ،" و
ما را به غار ها و نشست وگفتگو کردن بیش از آنچه که ما انجام داده بودند ، و چگونه بسیاری از مردم ما
به قتل رسانده اند و مشخص شده اند.
اما من می توانم بدون سود را در آن نمی بینم.
یک بار تام با ارسال یک پسر برای اجرای شهر با چوب مشتعل ، که او به نام
شعار (که نشانه ای برای باند را به دور هم جمع شده بود) ، و پس از آن او گفت که او به حال کردم
خبر محرمانه توسط جاسوسان خود که روز بعد
پاکت کل از تجار اسپانیایی و ثروتمند - rabs بود به اردو می رود در غار توخالی
با دو صد فیل و شش صد شتر ، و بیش از یک هزار نفر "sumter" قاطرها ،
همه با di'monds بارگذاری می شود ، و آنها
تنها نگهبان چهار صد سرباز را نداشته باشند ، و بنابراین ما در یک دسته نظامی کمین کرده غیر روحانی ،
او نامیده می شود ، و کشتن تعداد زیادی و چیزهایی که حرکت شبیه چمچه زنی.
او گفت : ما باید نرم و صاف کردن شمشیر و تفنگ ما ، و آماده است.
او پس از حتی یک شلغم - سبد خرید هرگز نتوانست اما او باید از شمشیر و تفنگ را تمام کرده اند
برای آن scoured ، هر چند که آنها تنها توفال کوبی کردن و broomsticks بود ، و شما ممکن است جستجو کردن
آنها تا شما دچار پوسیدگی می گردند ، و سپس آنها
warn't ارزش یک لقمه از خاکستر بیش از آنچه آنها بود قبل از.
باور نداشتم ما می تواند چنین جمعیت اسپانیایی و rabs - لیسیدن ، اما من می خواستم به
دیدن شتر و فیل ، بنابراین من در دست بود روز بعد ، شنبه ، در یک دسته نظامی کمین کرده ؛
و هنگامی که ما کلمه ما از جنگل و پایین تپه عجله.
اما warn't اسپانیایی و rabs - وجود دارد ، و warn't بدون شتر و نه هیچ وجود دارد
فیل.
در این warn't هیچ چیز به جز یک پیک نیک یکشنبه مدرسه ، و تنها یک پرایمر کلاس در آن است.
ما به آن busted ، و کودکان توخالی را تعقیب می کردند ، اما ما هر چیزی رو هرگز اما
برخی از دونات و مربا ، هر چند بن راجرز یک عروسک دستمال و جو هارپر سرود
کتاب و دستگاه و سپس معلم
متهم در ، ساخته شده و همه چیز را رها و برش.
من هیچ di'monds را ببینید ، و گفتم تام سایر.
او گفت که بارهای از آنها وجود دارد ، به هر حال ، و او گفت : rabs - وجود دارد ،
بیش از حد ، و فیل ها و چیزهایی. به من گفت ، به همین دلیل می توانیم آنها را ببیند ، و سپس؟
او گفت اگر من warn't نادان ، اما یک کتاب به نام دن کیشوت را خوانده بود ، من می
می دانم که بدون پرسیدن. او گفت که آن را به همه توسط سحر انجام شد.
او گفت : صدها تن از سربازان وجود دارد ، و فیل ها و گنج وجود دارد ، و به همین ترتیب
، اما ما تا به حال دشمنان که او به نام جادوگران و آنها کل تبدیل شده بود
چیزی که به نوزاد یکشنبه مدرسه ، فقط از وجود.
من گفتم ، تمام حق و پس از آن چیزی که برای ما انجام شد به جادوگران.
تام سایر ، گفت : من بیشعور بود.
"چرا ، گفت :" او ، "شعبده باز می تواند تماس بگیرید تا مقدار زیادی از genies ، و آنها هش شما
مثل هیچ چیز قبل از شما می توانید از جک رابینسون می گویند.
آنها به ارتفاع به عنوان یک درخت و بزرگی در اطراف به عنوان یک کلیسا است. "
"خب ،" من می گوید : "s'pose برخی از genies به ما کمک کنید -- can't جمعیت دیگر ما لیسیدن
پس از آن؟ "
"چگونه شما رفتن به آنها را دریافت کنید؟" "من نمی دانم.
چگونه می توانم آنها را دریافت کنم؟ "
"چرا ، آنها مالیدن چراغ قلع قدیمی یا یک حلقه آهنی ، و پس از آن genies می آیند پاره شدن در ،
با تندر و رعد و برق پاره اطراف و دود نورد ، و
همه چیز به آنها گفته شده به آنها انجام می دهند و این کار را انجام دهید.
آنها هیچ چیز را از کشیدن شات ، برج توسط ریشه ، و محل بستن کمربند فکر نمی کنم
یکشنبه ، سرپرست مدرسه بر سر با آن -- و یا هر مرد دیگر "
"چه کسی آنها را پاره اطراف؟"
"چرا هر کس پاک لامپ و یا حلقه. آنها متعلق به لامپ یا هر کس پاک
حلقه ، و آنها رو به انجام هر آنچه او می گوید.
اگر او آنها را می گوید که برای ساخت یک قصر چهل مایل طول دارد از di'monds و پر کردن آن
پر از جویدن ، آدامس ، یا هر چیز دیگری که می خواهید ، و واکشی دختر امپراتور از چین
برای شما به ازدواج ، آنها داریم برای انجام این کار -- و
آنها باید آن را قبل از طلوع افتاب صبح روز بعد ، بیش از حد.
و : آنها رو به والس که قصر در اطراف در سراسر کشور در هر کجا که شما می خواهید
آن ، شما را درک کنید. "
"خب ،" می گوید که من ، "من فکر می کنم آنها بسته به سطح صاف و سر برای نگه داشتن کاخ
جا خود را فریب دهد به دور آنها می خواهم که.
و بیشتر آنچه که -- اگر من یکی از آنها بود من یک مرد در اریحا قبل از من را ببینید
رها کردن کسب و کار من و آمدن به او را برای مالیدن چراغ قلع قدیمی است. "
"چگونه شما صحبت می کنید ، فین Huck.
چرا شما می خواهم آمد که او آن را مالیده ، که آیا شما می خواستم یا نه. "
"چه! من به عنوان بالا به عنوان یک درخت و به عنوان بزرگ به عنوان یک کلیسا؟
همه حق ، پس از آن من خواهد آمد ، اما من وضع من را که انسان صعود به بالاترین درخت
در کشور وجود دارد. "" Shucks ، آن است که بدون استفاده از صحبت با شما نیست ،
Huck فین.
شما به نظر نمی رسد به دانستن هر چیزی ، به نحوی -- saphead کامل ".
من این همه بیش از دو یا سه روز فکر کردم ، و پس از آن من بازشناخت من اگر
هر چیزی در آن وجود داشت.
من لامپ قلع قدیمی و یک حلقه آهنی ، و در جنگل رفت و در اثر مالش و در اثر مالش
تا من مثل *** عرق ، محاسبه برای ساخت یک قصر و فروش آن ؛ اما warn't
بدون استفاده ، هیچ یک از genies آمده است.
سپس من را مورد قضاوت قرار است که تمام آن چیزهای تنها یکی از دروغ تام ساویر.
من بازشناخت او در rabs ها و فیل ها بر این باور بودند ، اما برای من من فکر می کنم
متفاوت است.
این همه نشانه های از روز جمعه مدرسه.
>
فصل چهارم. خوب ، سه یا چهار ماه اجرا همراه است ، و
آن را به خوبی به زمستان بود در حال حاضر.
من به مدرسه شده بود همه هم و می تواند طلسم و خواندن و نوشتن فقط یک
کمی ، و می تواند جدول ضرب می گویند تا شش بار هفت سی و پنج ،
و من روی چیزی حساب کردن نیست من همیشه می تواند هر گونه بیشتر از آن است که اگر من به زندگی برای همیشه لطفا برای.
من هیچ سهام در ریاضیات را ندارد ، به هر حال.
در ابتدا من متنفر مدرسه ، و من تا بتوانم آن ایستاده است.
هر گاه من غیر معمول خسته من بازی hookey ، و مخفی شدم روز بعد انجام می شود
من خوب و تشویق می کردند به من.
بنابراین دیگر من به مدرسه رفت و آسانتر می شود.
من مرتب کردن بر اساس به راه بیوه استفاده می شود ، بیش از حد ، و آنها warn't تا صدای گوشخراش بر من.
زندگی در یک خانه و در بستر خواب بر من بسیار تنگ بیشتر کشیده است ، اما
قبل از آب و هوای سرد استفاده می شود به اسلاید و خواب در جنگل گاهی اوقات و به همین ترتیب
که بقیه به من بود.
من هم دوست داشتم راه بهتر است ، اما من برای همین من دوست های جدید ، بیش از حد ،
کمی. بیوه گفت : من همراه کند بود ، اما
مطمئن شوید ، و انجام این کار بسیار رضایت بخش است.
او گفت : او از من شرمنده warn't است. یک روز صبح من به طور اتفاقی به نوبه خود بیش از
انبار نمک در صبحانه.
من برای برخی از آن به عنوان سریع رسیده است که من می توانم به پرتاب بیش از شانه چپ من و
نگه داشتن شانس بد ، اما خانم واتسون در جلوتر از من بود ، و عبور مرا.
او می گوید : "دستان خود را دور ، هاکلبری ؛ چه افتضاحی شما همیشه
ساخت! "
بیوه و در یک کلام خوب برای من قرار داده شده است ، اما این warn't رفتن به نگه داشتن شانس بد ،
من knowed است که به خوبی به اندازه کافی.
شروع کردم ، بعد از صبحانه ، احساس نگران و متزلزل است ، و تعجب از آن جایی که
قرار بود به من سقوط ، و آنچه در آن خواهد بود.
راه هایی برای حفظ برخی از انواع بد شانس وجود دارد ، اما این در یکی از آنها نوع ، پس
من سعی کردم هرگز به انجام هر کاری است ، اما فقط در امتداد کم روحیه و در سازمان دیده بان poked
خارج.
رفتم به باغ جلو و clumb بیش از پلکان که در آن شما را از طریق
حصار هیئت مدیره بالا. یک اینچ از برف تازه بر روی وجود دارد
زمین ، و من آهنگ کسی دیده است.
آنها از معدن آمده بود و در سراسر سنگچین در حالی که ایستاده بود ، و سپس در
در اطراف حصار باغ است. این خنده دار بود آنها تا به حال در نمی آمدند ، پس از
ایستاده در اطراف تا.
من می تواند از آن را ندارد. بسیار کنجکاو بود ، به نحوی.
من که قرار بود به دنبال در اطراف stooped ، اما من در آهنگ نگاه اول.
من هر چیزی در ابتدا متوجه نمی شود ، اما بعدی من.
صلیب در سمت چپ پاشنه بوت ساخته شده با ناخن های بزرگ وجود دارد ، برای حفظ کردن شیطان است.
من در دوم و رخشان پایین تپه بود.
من بیش از شانه من نگاه در هر حال حاضر و پس از آن ، اما من هیچ کس را نمی بینیم.
من قاضی تاچر به عنوان سریع من می توانم کنید تا به آنجا برسیم بود.
وی گفت : "چرا ، پسر من ، شما همه از نفس است.
شما برای منافع خود را می آیند؟ "
"نه ، آقا ،" من ، می گوید : "وجود دارد برای من؟" "اوه ، بله ، یک نیم سالانه در شب گذشته --
بیش از یک صد و پنجاه دلار. کاملا ثروت را برای شما خواهد شد.
شما تا به حال بهتر است آن را سرمایه گذاری همراه با خود شش هزار اجازه دهید ، چرا که اگر آن را به شما
شما آن را صرف است. "" نه ، آقا ، "من می گوید ،" من نمی خواهم به صرف
آن.
من آن را می خواهم در همه -- و نه هزار و شش ، nuther.
من می خواهم شما را به آن را ، من می خواهم آن را به شما -- شش هزار نفر و همه ".
او نگاه شگفت زده کرد.
او نمی تواند به نظر می رسد به آن را. او می گوید :
"چرا ، چه معنی می تواند شما ، پسر من؟" من می گوید : "آیا شما من هیچ سئوال
در مورد آن ، لطفا.
شما آن را -- 'برنده T" او می گوید :
"خوب ، من متعجب و متحیر شده است. آیا چیزی مهم است؟ "
"لطفا آن را ، می گوید :" من ، "و از من بپرسید چیزی نیست -- پس من نمی خواهد که برای گفتن نه
اکاذیب »در حالی که او مورد مطالعه ، و سپس او می گوید :
Oho - O ، ثبت نام کنید!
من فکر می کنم می بینم. شما می خواهید به فروش تمام اموال خود را به من --
نمی دهد آن را. این ایده صحیح است. "
سپس او چیزی بر روی کاغذ نوشت و خواندن آن بیش از ، و می گوید :
»وجود ندارد ، شما آن را می گوید برای در نظر گرفتن."
این بدان معناست که من آن را از شما خریداری شده و شما برای آن پرداخت می شود.
دلار Here'sa برای شما. در حال حاضر شما امضا کند. "
بنابراین من آن را امضا کردند ، و چپ.
کاکاسیاه خانم واتسون ، جیم ، مو توپ به عنوان بزرگ به عنوان مشت خود را ، که در زمان حال به حال
از معده چهارم از یک گاو نر ، و او با استفاده از سحر و جادو با آن انجام دهید.
او گفت درون روح از آن وجود دارد ، و آن را knowed همه چیز.
بنابراین من آن شب به سمت او رفتم و به او گفت پاپ اسمیر در اینجا هم برای من پیدا کردم آهنگ های خود را
در برف.
چیزی که من می خواستند بدانند این بود ، چه او انجام دهید ، و او به ماندن بگیرید؟
جیم کردم مو توپ خود و چیزی بیش از آن گفت : ، و سپس او آن برگزار شد
و آن را روی زمین کاهش یافته است.
این سقوط بسیار سخت ، و تنها حدود یک اینچ نورد.
جیم آن سعی کردم دوباره ، و پس از آن هم دیگر ، و آن را فقط به همان عمل است.
جیم پایین زانو زد ، و قرار دادن گوش خود را در برابر آن و گوش.
اما آن را به هیچ warn't استفاده می کنند ؛ او گفت که نمی خواهد صحبت.
او گفت : گاهی اوقات آن را نمی خواهد صحبت کرد بدون اینکه به پول.
من به او گفتم من تا به حال نرم و صاف کردن چهارم تقلبی که هیچ خوب warn't
برنج نشان داد از طریق نقره کمی ، و آن را بهیچ وجه عبور نمی کند ، حتی اگر
برنج را نشان نداد ، به دلیل آن تا نرم و صاف کردن بود
احساس و چرب ، و به طوری که بر روی آن به هر بار.
(I بازشناخت من هیچ چیزی در مورد دلار من از قاضی می گویند.)
من گفتم خیلی بد بود پول ، اما شاید مو توپ آن را ، چرا که شاید
آن تفاوت را نمی دانند.
جیم آن گداخته شدن و کمی از آن و در اثر مالش آن ، و گفت که او تا مو توپ مدیریت
فکر می کنم خوب بود.
او گفت : او تقسیم باز کردن یک سیب زمینی خام ایرلندی و چوب سه ماهه در میان و
نگه داشتن آن وجود دارد در تمام طول شب و صبح روز بعد شما می توانید از هیچ برنجی را نمی بینم ، و این امر می
احساس چرب نه بیشتر ، و به همین ترتیب هر کسی در شهر
آن را در یک دقیقه را ، چه رسد به یک مو توپ.
خوب ، من knowed سیب زمینی را که قبل از انجام ، اما من تا به حال آن را فراموش کرده است.
جیم سه ماهه تحت مو توپ قرار دهید ، و پایین و دوباره گوش.
این بار او گفت : مو توپ همه حق بود.
او گفت : آن را ثروت کل من اگر می خواستم آن را به است.
من می گوید ، برو. بنابراین مو توپ صحبت به جیم و جیم
گفت که به من.
او می گوید : "یو' پدر اوله doan بدانند yit آنچه که او ،
gwyne به انجام. گاهی اوقات او مشخصات او راه ، EN دن
agin او مشخصات او می مانم.
د bes راه این است که به RES آسان EN اجازه دهید د اوله مرد راه خود را.
دی دو فرشته hoverin 'roun تقلا او. یکی از UV 'EM EN براق سفید ، دومی EN
یکی سیاه و سفید است.
د سفید gits او را به حق ، د دن در حالی که کمی سیاه و سفید یک بادبان در EN ورشکستگی آن
همه. بدن می تواند yit بگویید که یک gwyne به
واکشی او را در لاس د '.
اما شما همه حق است. شما gwyne به مشکل considable در یو '
زندگی ، EN considable شادی.
گاهی اوقات شما gwyne به دستگاه گوارش صدمه دیده است ، EN گاهی اوقات شما gwyne به دستگاه گوارش بیمار ، اما هر
زمانی که شما gwyne به دستگاه گوارش و agin است. دی دو دهید flyin '' تقلا شما در یو '
زندگی است.
نور یکی از UV 'EM عزیز EN دومی یکی تاریک است. یکی از غنی EN دومی است "PO است.
شما gwyne به ازدواج د پو "یک میله EN د یکی از غنی توسط EN.
شما می خواهد برای حفظ راه fum د آب به همان اندازه که شما خویشاوندان نزدیک ، EN هیچ resk اجرا کنید ، kase
آن پایین در د صورتحساب DAT gwyne شما به دستگاه گوارش آویزان است. "
زمانی که من روشن شمع من و بالا رفت به اتاق من که شب شنبه پاپ اسمیر وجود دارد -- خود خودش!
>
فصل V. من درها را به بسته شده بود.
سپس من برگشته بود و در آنجا بود. من استفاده می شود به او می شود ترس تمام وقت ، او
دباغی بسیار است.
من بازشناخت من در حال حاضر ترس بود ، بیش از حد ، اما در یک دقیقه می بینم من بود اشتباه -- است که ، پس از
تلق تلق اول ، همانطور که شما ممکن است بگویند ، وقتی مرتب کردن بر اساس نفس من از hitched ، او را تا
غیر منتظره است ، اما حق دور بعد از من می بینم من warn't از او به ارزش bothring در مورد ترس است.
او پنجاه ترین ، و او آن را نگاه کرد.
موهای او بلند و ژولیده و چرب و آویزان کردن ، و شما می توانید چشمان خود را ببینید
درخشان از طریق مانند او پشت تاکها بود. این همه سیاه و سفید ، بدون رنگ خاکستری ، پس طولانی خود بود ،
مخلوط کردن سبیل.
warn't بدون رنگ در چهره اش ، که در آن چهره خود را نشان داد وجود دارد ؛ آن سفید بود ، نه مثل
یکی دیگر از مرد سفید ، اما سفید را به بدن بیمار ، سفید را به گوشت بدن
خزیدن -- درخت سفید وزغ ، شکم ماهی سفید است.
همانطور که برای لباس های خود را -- فقط ژنده پوش ، که تمام شد.
او یکی مچ پا در حال استراحت بر روی زانو دیگری از بوت شدن در آن پا ، busted شد و دو
از انگشتان پا گیر خود را از طریق ، و او آنها را به کار می کرد در حال حاضر و پس از آن است.
کلاه او تخمگذار در طبقه -- دولا دولا راه رفتن سیاه و سفید قدیمی با در بالای صفحه مجوف در ، مانند
درب.
من ایستاده بود نگاه او ، او مجموعه ای وجود دارد نگاه من ، با صندلی خود را از کج به عقب
کم است. من مجموعه ای شمع.
متوجه شدم پنجره بود ، بنابراین او clumb توسط ریخته بود.
او نگه داشته ، به دنبال بیش از همه است. و او می گوید :
"لباس های نشاسته ای -- بسیار.
شما فکر می کنید یک معامله خوب از یک اشکال بزرگ هستید ، آیا شما نیست؟ "
"شاید من ، شاید من نمی باشد ،" من می گوید. "آیا شما هیچ کدام O' لب خود را به من بدهد ، می گوید :
"شما زواید قابل توجهی بسیاری قرار داده ام از من دور شده است.
من شما را میخ را قبل از من با شما انجام می شود.
شما در تحصیل ، بیش از حد ، آنها می گویند -- قادر به خواندن و نوشتن.
فکر می کنم شما better'n پدر شما ، در حال حاضر ، آیا شما نیست ، چرا که او نمی تواند؟
من آن را از شما.
چه کسی به شما گفت که شما ممکن است با چنین سفاهت hifalut'n دخالت ، سلام -- که به شما گفته
شما می توانید از؟ "" بیوه.
او به من گفت. "
"بیوه ، سلام -- که بیوه او می تواند در بیل خود را در مورد یک چیز قرار داده گفت :
که هیچ یک از کسب و کار او نیست؟ "" هیچ کس به او گفت هرگز. "
"خب ، من او را چگونه به دخالت یاد بگیرند.
و looky اینجا -- این مدرسه را رها کنید ، می شنوید؟
به من آموخت که مردم را به آوردن یک پسر بچه در AIRS بیش از پدر خود قرار داده و اجازه دهید بر روی
شود better'n آنچه او.
شما lemme گرفتن شما را که در اطراف مدرسه را فریب دهد دوباره می شنوید؟
مادر شما قادر به خواندن ، و او نمی تواند نوشتن ، nuther ، قبل از او درگذشت.
هیچ یک از خانواده می تواند قبل از آنها فوت کرد.
من نمی تواند ، و در اینجا شما خودتان یک تورم بالا مثل این.
من انسان را به آن ایستاده کنید -- شما نمی شنوید؟
بگو ، lemme شنیدن شما را خوانده است. "من در زمان یک کتاب و آغاز چیزی در مورد
واشنگتن و جنگ.
وقتی که من می خواهم در مورد نیمی از یک دقیقه به عنوان خوانده شده ، او در کتاب ضربت سخت زدن با دست خود را برداشته و
آن را در سراسر خانه زدم. او می گوید :
"این طوری است.
شما می توانید آن را انجام دهد. من تا به حال شک و تردید من هنگامی که شما به من گفت.
در حال حاضر اینجا looky ، شما که قرار دادن در زواید.
من آن را ندارد.
من را برای شما فراهم ، ناقلا من ؛ و اگر شما به گرفتن من در مورد آن مدرسه من قهوهای مایل به زرد شما خوب.
در ابتدا شما می دانید شما مذهب ، بیش از حد. من چنین یک پسر را ببیند هرگز. "
او در زمان کمی رنگ آبی و تصویر yaller برخی از گاو و یک پسر ، و می گوید :
"این چیست؟" "این چیزی است که آنها برای یادگیری به من بدهد
درس من خوب است. "
او آن را پاره ، و می گوید : "من شما را چیزی بهتر -- I'll را
شما چرم یا پوست گاو. "او مجموعه ای وجود دارد و منمن کردن و growling
دقیقه ، و پس از آن او می گوید :
"این است که شما شیک پوش شیرین و معطر ، هر چند است؟ تخت خواب و bedclothes و look'n' شیشه ای ؛
و قطعه ای از فرش روی زمین -- و پدر خود را با خوک خود محافظت می خواب
در tanyard.
من چنین یک پسر را ببینید هرگز. من شرط می بندم من برخی از این زواید O 'خارج O'
شما قبل از من با شما انجام می شود. چرا ، هیچ پایان دادن به AIRS شما وجود ندارد -- آنها
شما در حال غنی است.
سلام -- چگونه این که "" دروغ میگویند -- که چگونه است. "
"Looky -- ذهن چگونه شما را به صحبت من در مورد همه من می تواند ایستادن ایستاده در حال حاضر -- بنابراین
gimme هیچ بی احترامی صحبت کردن نیست.
من در شهر شده است دو روز ، و من هیچ چیز شنیده hain't اما غنی در مورد شما bein '.
من در مورد آن شنیده دور پایین رودخانه ، بیش از حد. به همین دلیل است که من می آیند.
شما به من که پول به - فردا دستگاه گوارش -- من آن را می خواهم ".
"من hain't بدون پول است." "دروغ اتمام حجت است.
قاضی تاچر آن را کردم.
دستگاه گوارش شما. من آن را می خواهم. "
"من hain't کردم بدون پول ، به شما بگویم. شما بخواهید قاضی تاچر ، او به شما بگوید
همان. "
"کلیه حقوق. من او را بپرسید و من او را pungle ،
بیش از حد ، و یا من به همین دلیل می دانم. بگو تا چه حد شما را در جیب شما؟
من آن را می خواهم. "
"من hain't کردم فقط یک دلار ، و من می خواهم که به --
"انجام آن تفاوت آنچه شما آن را می خواهم برای -- شما فقط از آن پوسته خارج است."
او آن را گرفت و کمی از آن برای دیدن اگر خوب بود و پس از آن او گفت که او بود
شهر به گرفتن برخی از ویسکی ، گفت : او یک نوشیدنی به حال در تمام طول روز.
هنگامی که او در ریختن او با قرار دادن سر خود را دوباره ، و من را برای قرار دادن بر روی نفرین کردم
زواید و تلاش می شود بهتر از او ، و وقتی که من محسوب رفته بود او او می آیند
عقب قرار داده و سر خود را در دوباره ، و به من گفت
به ذهن در مورد آن مدرسه ، زیرا او بود که برای من غیر روحانی و به من لیسیدن اگر من نمی
رها کردن آن.
روز بعد او مست بود ، و او به قاضی تاچر رفت و bullyragged او را ، و سعی
او را به او بدهد تا پول ؛ اما او نمی توانست ، و پس از آن سوگند یاد او را
قانون زور او را.
قاضی و بیوه به قانون به دادگاه رفت و به من را دور از او و اجازه دهید
یکی از آنها سرپرست من ، اما آن یک قاضی جدید که تازه آمده بود ، و او نبود
می دانیم که پیر مرد او گفت : دادگاه نباید
تداخل و خانواده ها از هم جدا اگر آنها می تواند از آن کمک کند ، گفت : او می خواهم druther را
کودک دور از پدر خود. بنابراین قاضی تاچر و بیوه مجبور به ترک
در کسب و کار است.
این پیر مرد را خوشحال تا او نه می تواند استراحت.
او گفت که او می خواهم چرم یا پوست گاو من تا من سیاه و سفید و آبی بود ، اگر من مقداری پول را افزایش نمی دهد
او.
من سه دلار از قاضی تاچر قرض ، و پاپ اسمیر آن را در زمان و مست کردم ،
رفت و دمیدن در اطراف و cussing و سیاه و حمل بر ، و او آن را حفظ می
تمام شهر ، بیش از حد با پان قلع ، تا بیشتر
نیمه شب و پس از آن آنها او را زندانی و روز بعد آنها او را قبل از دادگاه و حبس و زندان
او را دوباره به مدت یک هفته.
اما او گفت که او راضی بود ، گفت که او رئیس پسر او بود ، و او می خواهم آن را گرم
او. هنگامی که او از قاضی جدید گفت که او بود
رفتن به یک مرد از او.
بنابراین او را به خانه خود بازگشت ، و لباس پوشیدن او را تمیز و خوب ، و او را
صبحانه و شام و شام با خانواده ، و فقط پای قدیمی بود به او ، بنابراین به
صحبت می کنند.
و او پس از شام تا پیر مرد به او را در مورد اعتدال و چنین چیزهایی صحبت
گریه ، و گفت که او می خواهم احمق بوده است ، و زندگی خود را فریب خورده دور ، اما در حال حاضر او بود
رفتن به نوبه خود بیش از یک برگ جدید می شود و یک مرد
هیچ کس نمی خواهد شرمسار ، و او امیدوار است که قاضی از او و کمک به نگاه نمی کردن
بر او.
قاضی گفت : او می تواند او را برای آنها کلمات در آغوش ، تا او گریه ، و همسرش از او گریه
دوباره پاپ اسمیر گفت که او می خواهم یک مرد بود که همیشه قبل از اشتباه گرفته شده ، و
قاضی گفت : او آن را معتقد بودند.
پیر مرد گفت که یک مرد می خواست که پایین همدردی بود ، و قاضی
گفت : پس از آن بود ، به طوری که آنها گریه دوباره. و هنگامی که آن را قبل از خواب بود پیر مرد افزایش یافت
شد و دست خود را ، و می گوید :
"نگاه در آن ، آقایان و خانمها ، همه ، آن را نگه دارید ، لرزش آن.
دست There'sa که دست گراز بود ، اما این طوری نیست نه بیشتر ، آن را از دست
مردی که در یک زندگی جدید آغاز شده ، and'll مرد قبل از او خواهید بروید.
علامت گذاری به عنوان آنها کلمات -- don't فراموش کرده ام من به آنها گفت.
اتمام حجت دست پاک در حال حاضر ، لرزش آن -- don't باشد afeard ".
بنابراین آنها آن را تکان داد ، یکی پس از دیگری ، همه در اطراف ، و گریه.
همسر قاضی او آن را بوسید. سپس پیر مرد او قول و تعهد را امضا کرد -- ساخته شده
علامت گذاری به عنوان او.
قاضی گفت : آن را مقدس ترین زمان در تاریخ ثبت شده ، و یا چیزی شبیه به آن بود.
سپس آنها به پیر مرد را به یک اتاق زیبا جمع ، که در آن اتاق یدکی بود ،
و در شب از مدتی او از تشنه و clumb قدرتمند در به ایوان و سقف
و داخل است و فقدان یک سایبان یا چادر جلو مغازه و داد و ستد خود را
کت جدید برای کوزه چهل و میله ، و clumb دوباره و به حال هم خوب قدیمی و
نسبت به نور روز او crawled شده دوباره ، مست به عنوان یک نقب زن و نورد کردن
ایوان و بازوی چپ خود را در دو محل را شکست ،
شد و به مرگ یخ زد وقتی که کسی او را پس از طلوع افتاب در بر داشت.
و هنگامی که آنها می آیند تا در آن اتاق یدکی آنها تا به حال به soundings قبل از آنها
حرکت به آن.
قاضی به او احساس نوع درد است. او گفت که او برشمرده بدن می تواند اصلاح
پیر مرد با تفنگ ساچمهای ، شاید ، اما او هیچ راه دیگری نمی دانم.
>
فصل ششم.
خوب ، خیلی زود پیر مرد شد و در سراسر دوباره ، و سپس او برای قاضی رفت
تاچر در دادگاه ها را به او بدهد که پول ، و او برای من رفت ، بیش از حد ، برای
توقف نه مدرسه.
او چند بار به من catched و thrashed من ، اما من به مدرسه رفت و فقط
همان ، و او را dodged و یا او را بیشتر از زمان پیشی جستن.
من نمی خواهم خیلی قبل از رفتن به مدرسه ، اما من بازشناخت من در حال حاضر می خواهم برو به رغم پاپ اسمیر.
که دادگاه قانون کسب و کار آهسته بود -- به نظر می رسد مانند آنها warn't رفتن به گرفتن
آغاز شده بر روی آن ، بنابراین در هر حال حاضر و پس از آن من دو یا سه دلار خاموش از قرض
قضاوت برای او ، از گرفتن یک cowhiding نگه دارید.
هر بار که او پول او مست و هر بار که او مست او مطرح قابیل
در سراسر شهر ، و هر بار او مطرح قابیل او را زندانی کردم.
او فقط مناسب بود -- این نوع از چیزی که درست در خط او بود.
او به حلق آویز در سراسر بیوه را بیش از حد و به همین ترتیب او را در تاریخ و زمان آخرین گفت که اگر او
ترک نمی استفاده در اطراف وجود دارد او را مشکل برای او بسازد.
خوب ، او نه دیوانه؟
او گفت : او نشان بدهند که رئیس فین Huck بود.
به همین دلیل او را برای من تماشای یک روز در بهار ، و catched من ، و مرا تا
رودخانه در حدود سه مایل در یک قایق و عبور را به ساحل ایلینوی که در آن
چوبی بود و warn't هیچ خانه ها وجود دارد اما
کلبه ورود به سیستم های قدیمی را در یک محل که در آن از چوب تا ضخامت بود شما می توانید آن را پیدا کنید اگر شما نمی
که در آن بود. او به من با او حفظ تمام وقت ، و من
هرگز شانس به اجرا کردن.
ما در آن کابین قدیمی زندگی می کردند ، و او همیشه قفل و کلید زیر او قرار داده
شب سر.
او تفنگ داشتند که او به سرقت برده ، من روی چیزی حساب کردن و ما صید و شکار ، و بود که چه
ما زندگی می کردند در.
هر کمی در حالی که او به من قفل شده و رفت به فروشگاه ، سه مایل ،
کشتی ، داد و ستد ماهی و بازی برای ویسکی ، و آن خانه برداشته و مست بود و
ساعت هم خوب است ، و من licked.
بیوه او در بر داشت که در آن من و بود ، و او با ارسال یک مرد را به تلاش برای به دست آوردن
نگه از من ، اما پاپ اسمیر او را سوار با تفنگ ، و آن را مدت ها پس از آن تا من warn't
بود که جایی که من استفاده می شود ، و آن را دوست -- همه اما بخش چرم یا پوست گاو.
این نوع از تنبل و با نشاط بود ، تخمگذار راحت در تمام طول روز ، مصرف سیگار و ماهیگیری
و هیچ کتابی و نه مطالعه.
دو ماه یا بیشتر در طول اجرا شود ، و لباس من به همه ژنده پوش و خاک ، و من
نمی بینم که چگونه من همیشه می خواهم به آن را می خواهم تا به خوبی در بیوه ، جایی که شما مجبور به شستن ،
و خوردن یک بشقاب ، و تا شانه ، و رفتن به
تخت خواب و بلند شدن به طور منظم ، می شود و برای همیشه لطفا برای بیش از یک کتاب را آزار ، و قدیمی دوشیزه
واتسون هرچه رتبه شما در همه زمان ها است. من نمی خواستم برای رفتن به عقب نه بیشتر.
من cussing متوقف شده بود ، زیرا بیوه مانند آن را نداشتند ، اما در حال حاضر من به آن در زمان دوباره
زیرا پاپ اسمیر تا به حال هیچ اعتراض نیست. این خیلی خوب بار بود در جنگل
وجود دارد ، آن را همه جا.
اما پاپ اسمیر و بیش از حد دستی با hick'ry خود را ، و من می توانم آن ایستاده است.
من تمام تورم بیش از حد بود. او به رفتن کردم دور بسیار ، بیش از حد ، و
قفل من شوید.
هنگامی که او به من قفل شده و سه روز رفته بود.
وحشتناک دلتنگ وا فسرده بود. مورد قضاوت قرار او drownded بود ، و من نبود
همیشه رفتن به خارج شدن هر.
من می ترسم. من ساخته شده ذهن من من رفع برخی از راه
برای ترک وجود دارد. من به خارج شدن از آن کابین سعی کرده بود بسیاری از
زمان ، اما من می توانم هیچ وجه پیدا نیست.
warn'ta پنجره به آن به اندازه کافی بزرگ برای یک سگ برای دریافت از طریق وجود دارد.
من نمی توانستم chimbly خیلی تنگ بود.
درب به ضخامت ، اسلب بلوط جامد بود.
پاپ بسیار مراقب باشید به ترک چاقو یا هر چیزی را در داخل کابین ، زمانی که او بود دور شد ؛
من روی چیزی حساب کردن من جای بیش از تا آنجا که صد بار شکار کرده بود ، خوب ، من بود
تمام وقت در آن ، به دلیل آن را در مورد تنها راه برای قرار دادن در آن زمان بود.
اما این بار که من پیدا کردم چیزی در گذشته ، که من پیدا کردم اره چوب فرسوده قدیمی و بدون هر گونه
رسیدگی ، آن را در بین یک تیر عرضی طاق و clapboards از سقف گذاشته شد.
من از آن روغن و سر کار رفت.
پتو اسب قدیمی علیه سیاهههای مربوط در پایان دور از میخ وجود دارد
کابین در پشت میز ، به نگه داشتن باد از از طریق دمیدن chinks و قرار دادن
شمع از.
من زیر میز و پتو را مطرح و رفت تا به یک بخش را دیدم
پایین بزرگ از سیستم خارج شوید -- به اندازه کافی بزرگ به من اجازه دهید از طریق.
خوب ، این یک کار خوب طولانی شد ، اما من نسبت به پایان گرفتن از آن بود که من شنیده ام
تفنگ پاپ اسمیر در جنگل.
من از شر نشانه هایی از کار من و پتو را کاهش یافته و مخفی شدند اره من ، و
خیلی زود پاپ اسمیر نام کاربری وارد نشدهاید. warn't پاپ در یک طنز خوب است -- بنابراین او خود را
خود طبیعی.
او گفت او پایین شهر ، و همه چیز بود که اشتباه است.
وکیل مدافع او گفت که او برشمرده او طرح دعوی در دادگاه خود و برنده شدن و گرفتن پول اگر آنها همیشه می
رو در محاکمه آغاز شده ، اما بعد از آن شد و راه آن را مدت طولانی وجود دارد ، و
قاضی تاچر knowed چگونه آن را انجام دهید.
و او گفت : مردم اجازه می خواهم یکی دیگر از محاکمه به من دور از او وجود دارد و
به من به بیوه برای سرپرست من ، و آنها را حدس زد برنده این زمان.
این را تکان داد به من تا قابل توجهی است ، زیرا من نمی خواهم به بازگشت به بیوه هر
و تا تنگ بالا و sivilized ، چرا که آنها آن را به نام.
سپس پیر مرد به cussing ، و همه چیز و همه ملعون او می تواند فکر می کنم ،
و سپس آنها را دوباره و دوباره تا مطمئن شوید که او تا به حال هیچکدام از قلم نمی ملعون ، و پس از آن
او با نوع به طور کلی جلا
نفرین کردن تمام دور ، از جمله پاکت قابل توجهی از مردم که او را نمی دانند
اسامی ، و به اصطلاح آنها what's - خود را به نام وقتی که او به آنها ، و رفت راست
همراه با cussing او.
او گفت که او می خواهم برای دیدن بیوه من دریافت کنید.
او گفت او مراقب است ، و اگر آنها سعی برای آمدن هر بازی از جمله بر روی او او
knowed از یک مکان شش یا هفت مایل را به من تنگ هم چیدن در ، جایی که آنها ممکن است تا آنها را شکار
کاهش یافته است و آنها می توانند من را پیدا کند.
ساخته شده است که مرا بسیار ناراحت دوباره ، اما فقط برای یک دقیقه ، من محسوب نمی ماند در
دست تا او این فرصت ببریم. پیر مرد من به قایق بروید و
واکشی چیز او تا به حال کردم.
یک گونی پنجاه کیلویی آرد گندم ، و طرف بیکن ، مهمات وجود دارد ، و
کوزه چهار گالن ویسکی ، و یک کتاب قدیمی و دو روزنامه برای اوات ، علاوه بر
برخی از دو.
من toted یک بار ، رفت و به عقب و پایین بر روی تعظیم قایق به بقیه مجموعه است.
من فکر کردم که بیش از همه ، و من بازشناخت من راه رفتن با اسلحه و برخی از خطوط ،
و را به جنگل وقتی که من فرار.
من حدس زده من در یک مکان نمی ماند ، اما حق فقط با پا لگد کردن در سراسر کشور ، عمدتا
زمان محلی شب ، و شکار و ماهی برای زنده نگه داشتن ، و به همین ترتیب تا دور که قدیمی
انسان و نه بیوه تا کنون نمی توانست من هر.
مورد قضاوت قرار من می دیدم و ترک آن شب اگر پاپ اسمیر مست به اندازه کافی ، و من
بازشناخت او.
من پر از آن من متوجه نیست چه مدت تا پیر مرد ماندن بود
hollered و از من پرسید که آیا من در خواب یا drownded.
من چیزهایی که تا کابین ، و سپس آن را در مورد تاریک بود.
در حالی که من پخت و پز شام پیر مرد در یک یا دو جرعه طولانی نوشیدن و مرتب سازی بر اساس گرم شدن ،
به پاره دوباره رفت.
او مست شده است در شهر بود ، و در ناودان رحمت در تمام شب گذاشته و او نگاه بود
نگاهی به. بدن که فکر می کرد آدم بود -- او بود
فقط تمام گل است.
هر زمان که مشروب خود شروع به کار او بیشتر همیشه رفت و برای govment ، این زمان او
می گوید : «تماس این govment! به همین دلیل ، فقط به آن نگاه
و ببینید چه شکلی است.
در اینجا قانون ایستاده - A آماده به پسر یک مرد را از او دور است -- پسر انسان ،
که او تا به حال تمام زحمت و اضطراب و تمام هزینه های بالا بردن.
بله ، درست مثل این است که مرد را تا کردم که پسر بزرگ شده در تاریخ و زمان آخرین ، و آماده برای رفتن به محل کار و
شروع به انجام suthin برای او و به او استراحت بدهد ، قانون و برای او می رود.
و آنها را که govment!
این است که همه نیست ، nuther. این قانون پشت که قاضی تاچر
و این کمک می کند تا او را به من نگه داشتن 'O اموال من.
این قانون چه می کند : این قانون طول می کشد یک مرد به ارزش شش هزار دلار و up'ards ،
و او را به دام قدیمی از کابین شبیه به این مربا ، و اجازه می دهد تا او بروم دور در لباس
است که برای fitten گراز نیست.
آنها می نامند که govment! انسان می تواند حقوق خود را در govment
مثل این. گاهی اوقات من مفهوم توانا به تنها
خروج از کشور را برای خوب و تمام.
بله ، و گفتم 'EM بنابراین ، من به قدیمی تاچر گفت : تا به چهره اش.
بسیاری از 'EM من شنیده می شود ، و می تواند به آنچه من گفتم.
می گوید من به مدت دو سنت من می خواهم این کشور مقصر شناخته شده و ترک آمده هرگز در نزدیکی آن agin.
آنها کلمات بسیار است.
به من می گوید نگاه کلاه من -- در صورت تماس آن کلاه -- اما درب را بالا می برد و بقیه
آن پایین می رود تا آن را زیر چانه ام ، و سپس آن را به درستی نمی کلاه در همه ، اما
بیشتر شبیه به سر من بود تا از طریق jint O 'اجاق گاز لوله راندند.
نگاه در آن ، می گوید که من -- یک کلاه برای من برای پوشیدن -- یکی از ثروتمندترین مردان در این
شهر اگر من می تواند دستگاه گوارش حقوق من.
"اوه ، بله ، این govment فوق العاده است ، فوق العاده است.
چرا looky اینجا. کاکاسیاه وجود دارد عاری از اوهایو وجود دارد --
mulatter ، به عنوان به عنوان یک مرد سفید پوست سفید.
او whitest تی شرت در شما تا کنون ، بیش از حد ، و shiniest کلاه ؛ است و نه وجود دارد
مردی در آن شهر که به عنوان لباس های خوب به عنوان آنچه که او کردم و او تا به حال طلا
تماشا می کنند و زنجیره ای ، و عصا سر نقره ای --
awfulest قدیمی نواب خاکستری سر در این ایالت.
و شما چه فکر میکنید؟
آنها گفتند : او p'fessor در کالج بود ، و می تواند همه نوع زبان صحبت ، و
knowed همه چیز است. که wust نمی باشد.
آنها گفتند : او می تواند رای زمانی که او در خانه بود.
خوب ، اجازه دهید بیرون. فکر می کند من ، آنچه که از آمدن به این کشور؟
آن روز lection ، و من فقط در مورد بروید و رای خودم اگر من warn't بیش از حد مست
برای رسیدن به آنجا ، اما زمانی که آنها به من گفت که یک دولت در این کشور وجود دارد که آنها می
اجازه دهید که کاکاسیاه رای من drawed.
من می گوید : من هرگز رای agin. آنها کلمات من گفتم ، آنها همه
شنیده ام من و این کشور ممکن است برای همه من پوسیدگی -- I'll رای هرگز agin تا زمانی که من زندگی می کنند.
و برای دیدن راه خنک آن کاکاسیاه -- چرا ، او wouldn'ta جاده را به من بدهد اگر من
راندند نه او را 'O راه.
من به مردم می گوید ، چرا این کاکاسیاه در حراج قرار داده و به فروش می رسد -- این چیزی است که من
می خواهند بدانند. چه چیزی شما را روی چیزی حساب کردن آنها گفتند؟
چرا آنها گفت که او می تواند به فروش نمی رسید تا او می خواهم در شش ماه امور خارجه بوده است ، و او
نشده بود که مدت ها هنوز. ، در حال حاضر وجود دارد -- نمونه that'sa.
آنها می نامند که govment است که می تواند کاکاسیاه آزاد به فروش برساند تا او در امور خارجه شش بوده است
govment Here'sa که خود را govment می نامد ، و به شما اجازه می دهد تا به govment ، و
فکر می کند آن govment است ، و هنوز من را به مجموعه سهام ، هنوز هم به مدت شش ماه تمام قبل از
آن را می توانید نگه دارید از تکاپو ، thieving ، دوزخی ، سفید shirted سیاه پوست آزاد می گیرد و -- "
پاپ بود agoing تا او متوجه شده که در آن پاها سرحال قدیمی او بود او را مصرف ، بنابراین
او نا امیدانه بیش از وان خوک نمک و barked هر دو ساق رفت ، و
بقیه از سخنان خود داغترین نوع بود
زبان -- بیشتر در کاکاسیاه و govment هاو ، هر چند او را وان برخی ،
بیش از حد ، همه همراه ، اینجا و آنجا.
او در اطراف کابین قابل ملاحظه ای ، برای اولین بار بر روی یک پا و سپس بر روی دیگر hopped ،
برگزاری اول ساق پا و پس از آن یکی دیگر ، و در تاریخ و زمان آخرین او اجازه دهید با چپ او
همه پا به طور ناگهانی و ذهن وان یک لگد جانانه.
اما warn't قضاوت خوب است ، چرا که بوت بود که یک زن و شوهر را از انگشتان خود را
نشت از پایان مقابل آن ؛ بنابراین در حال حاضر او مطرح فریاد زدن که نسبتا ساخته شده بدن
مو بالا بردن و پایین او را در خاک رفت ،
و نورد وجود دارد ، و انگشتان خود را برگزار و cussing او انجام می شود و سپس بیش از هر چیز گذاشته شد
او تا کنون انجام داده بود قبلی. او گفت : خود خود را پس از آن.
او Hagan Sowberry قدیمی در بهترین روزهای خود شنیده بود ، و او گفت : آن را بیش از او گذاشته ، بیش از حد ؛
اما من روی چیزی حساب کردن که مرتبسازی بر ستون بندی آن ، شاید بود.
بعد از پاپ اسمیر شام در زمان کوزه و گفت که او تا به حال ویسکی به اندازه کافی وجود دارد برای دو drunks و
یکی tremens هذیان. این بود که همیشه واژه ی او.
من مورد قضاوت قرار او را مست لایعقل در حدود یک ساعت و سپس من کلید ، سرقت و یا
دیدم خودم از یک یا دومی.
او نوشید و نوشید ، و پایین بر روی پتو خود و سقوط ، اما شانس بود من اجرا کنید
راه. او و صدا رفتن در خواب ، اما مضطرب.
او تشکر و moaned و در اطراف این راه و برای یک مدت طولانی thrashed.
در گذشته من خواب آلود من نمی توانستم نگه داشتن چشم من تمام باز من می توانم انجام دهید ، و به همین ترتیب قبل از من
knowed آنچه که من بود در مورد من صدای خواب ، و سوختن شمع بود.
من نمی دانم چه مدت خواب بود ، اما ناگهان جیغ افتضاح بود و من وجود دارد
شد.
پاپ اسمیر وجود دارد به دنبال وحشی ، و رد کردن هر راه که فریاد در مورد
مارها.
او گفت که آنها بود خزنده پاهای خود را ، و سپس او پرش و جیغ می دهد ، و
می گویند یکی از او را بر روی گونه بیت بود -- اما من می توانم بدون مارها را ببینید.
او آغاز شده و اجرا گرد و دور کابین ، hollering "نگاهی به او خاموش! را او
خاموش! او به من گاز گرفتن در گردن! "من می بینم هرگز یک مرد نگاه وحشی در چشم.
خیلی زود او تمام مانده بود ، به زمین افتاد و نفس نفس و پس از آن او نورد و بیش از بیش
به سرعت فوق العاده ، لگد زدن به چیزهایی هر راه که ، و قابل توجه و در هوا گرفتن
با دست خود ، و با جیغ و گفت شیاطین او را نگه دارید وجود دارد.
میپوشید و گذاشته و هنوز در حالی که ، ناله.
سپس او گذاشته استیلر ، و صدا را ندارد.
من می توانم جغدها و گرگها دور خاموش در جنگل ، بشنود و به نظر می رسید آن را وحشتناک
هنوز هم.
او بود تخمگذار بر گوشه. و توسط او مطرح شده تا راه بخشی و
گوش ، سر او را به یک طرف. او می گوید ، بسیار پایین است :
"ولگرد -- با پا لگد کردن -- با پا لگد کردن ، که مرده ، با پا لگد کردن -- با پا لگد کردن -- با پا لگد کردن ، آنها آینده پس از
من ، اما من نمی خواهد رفت. آه ، آنها اینجا هستیم! آیا لمس من -- Ŧ! دان '
دست کردن -- سازند سرد ؛ اجازه رفتن.
اوه ، شیطان فقیر به تنهایی! "
سپس او را بر روی چهار دست و پا رفت و crawled شده ، آنها را با التماس به او چه رسد ، و او
نورد خود را در پتو خود و در زیر جدول کاج قدیمی wallowed ، هنوز هم
التماس ، و پس از آن او به گریه رفت.
من می توانم او را از طریق پتو را بشنود. و او نورد شده و شروع به پریدن کرد تا در
پای خود را به دنبال وحشی ، و او به من و برای من رفت.
او تعقیب می کردند که من دور و دور با قلاب ، چاقو ، خواستار فرشته
مرگ ، و گفت به من می گفت ، کشتن و پس از آن من نمی توانست برای او نه بیشتر.
من التماس ، و به او گفت من تنها Huck بود ، اما او خندید خنده screechy و
roared و نفرین شده ، و در تعقیب من را نگه داشته است.
یک بار وقتی من کوتاه تبدیل شده و dodged زیر بازویش او گرفتن و من رو
ژاکت بین شانه من ، و من فکر می کردم رفته ، اما من از کت ام افت
سریع به عنوان رعد و برق ، و خودم را نجات داد.
خیلی زود ، او همه خسته شده بود ، و پایین با پشت او در برابر کاهش یافته
درها ، و گفت که یک دقیقه استراحت و سپس کشتن من.
او چاقو او را تحت او قرار داده ، و گفت که او به خواب و دریافت قوی ، و پس از آن او
را نخواهد دید که بود که. بنابراین او dozed خیلی زود است.
و من قدیمی تک پایین صندلی و clumb به عنوان آسان من می توانم ، به
ایجاد هر گونه سر و صدا ، و تفنگ.
سنبه تفنگ یا توپ را تضعیف پایین آن تا مطمئن شوید آن بود لود شده ، پس من آن را در سراسر گذاشته
بشکه شلغم ، با اشاره به سمت تصویر در تصویر ، و در پشت آن به صبر کردن برای او را به هم بزنید.
و چگونه آهسته و هنوز هم آن زمان هم بودند کشیدن همراه.
>
فصل هفتم. "دستگاه گوارش تا!
چه تقلا شما؟ "باز کردم چشم من و نگاه به اطراف ، در تلاش
را به جایی که من.
آن را پس از آفتاب بود ، و من صدا شده بود و خواب.
تصویر در تصویر در بیش از من ایستاده بود به دنبال ترش و بیمار ، بیش از حد.
او می گوید :
"چه شما doin' با این تفنگ؟ "من مورد قضاوت قرار او هیچ چیزی در مورد آنچه نمی دانم
او انجام شده بود ، بنابراین من می گوید : "کسی سعی در ، بنابراین ، من در تخمگذار
برای او. "
"چرا من بر انگیختن؟" "خب ، من سعی کردم ، اما نمی توانست ؛
تکان دادن شما نیست. "" خب ، همه حق است.
آیا ایستادن نیست وجود دارد palavering در تمام طول روز ، اما با شما و ببینید که اگر ماهی there'sa
خطوط برای صبحانه. من همراه خواهید بود در یک دقیقه است. "
او قفل درها ، و من تا رودخانه بانکی پاک.
متوجه شدم چند قطعه از اندام و چنین چیزهایی شناور پایین ، و آبپاش
پوست ، بنابراین من knowed رودخانه شروع به افزایش کرده بود.
من بازشناخت من بار بزرگ در حال حاضر اگر من در این شهر بود.
افزایش ژوئن استفاده می شود همیشه شانس برای من ، چون به محض آغاز می شود که افزایش
در اینجا می آید cordwood شناور و قطعات rafts وارد شوید -- گاهی دوجین سیاهههای مربوط
با هم ، پس همه شما باید انجام دهید این است که گرفتن
آنها و آنها را بفروشم تا چوب حیاط و ماشین اره کشی.
من همراه تا این بانک با یک چشم را برای پاپ اسمیر و دومی یک نفر رفت و برای چه
افزایش ممکن است به همراه واکشی.
خب ، همه در یک بار در اینجا می آید قایق رانی ، فقط زیبایی ، بیش از حد ، حدود سیزده یا چهارده
فوت ، سوار بالا مانند اردک.
من سر اولین شات از این بانک مثل یک قورباغه ، لباس و همه در زده و خارج
برای قایق رانی.
من فقط انتظار می رود می خواهم کسی تخمگذار در آن وجود دارد ، زیرا مردم اغلب انجام می شود که
به احمق مردمی ، و زمانی که اختتامیه جشنواره صنعت چاپ بودند ، کشیده قایق خارج به آن آنها می خواهم جمع آوری و
خنده او.
اما warn't بنابراین این زمان. بی اراده کار کردن به اندازه کافی قایق رانی مطمئن بود ، و من
clumb و paddled او را در ساحل. فکر می کند من ، پیر مرد خوشحال خواهد شد زمانی که او
می بیند این -- او به ارزش ده دلار است.
اما وقتی من به ساحل پاپ اسمیر در دید نبود رتبهدهی نشده است ، و بود که من او را در حال اجرا را کمی
نهر مانند خندقها ، بیش از همه با تاک و درختان بید آویزان ، من زده یکی دیگر از ایده :
مورد قضاوت قرار من می خواهم خوب خود را پنهان کردن ، و پس از آن ،
'جا گرفتن به جنگل وقتی که من اجرا کردن ، من می خواهم به پایین رودخانه حدود پنجاه مایل
و اردوگاه در یک مکان برای خوب ، و نه چنین هم خشن tramping با پای پیاده.
این بسیار نزدیک به کلبه بود ، و من فکر کردم من شنیده ام پیر مرد آینده همه
زمان ، اما من پنهان می کردند او را ؛ و پس از آن من و نگاه به دور یک دسته از درختان بید ، و
پیر مرد پایین مسیر یک قطعه تنها با رسم یک مهره در یک پرنده را با اسلحه اش بود.
برای همین او هر چیزی را ندیده است. هنگامی که او همراه کردم من سخت در آن مصرف شد
تا "خط" صدای یورتمه رفتن اسب.
او مورد آزار قرار گرفته من کمی تا این اندازه کند ، اما من به او گفتم من در رودخانه سقوط کرد ، و
که آنچه مرا تا زمانی. knowed او که من بود و مرطوب ، و پس از آن
او خواهد بود پرسیدن سوال.
ما پنج گربه ماهی را خارج از خطوط کردم و به خانه رفت.
من در حالی که ما پس از صرف صبحانه گذاشته ، به خواب ، هر دو ما در مورد عینک ،
به فکر کردن که اگر من می تواند به رفع برخی از راه را برای نگه داشتن پاپ اسمیر و بیوه را از تلاش برای
دنبال من ، این امر می تواند یک چیز certainer
از اعتماد به شانس به اندازه کافی دور کردن قبل از آنها به من از دست رفته ؛ می بینید ، همه انواع
از چیزها ممکن است اتفاق می افتد.
خوب ، من هیچ راهی برای در حالی که نمی بینم ، اما و توسط پاپ اسمیر بزرگ یک دقیقه برای نوشیدن
یکی دیگر از بشکه آب ، و او می گوید : "یکی دیگر از زمانی که انسان می آید ، تکاپو دور
در اینجا من به شما بر انگیختن ، می شنوید؟
که انسان warn't در اینجا خوب است. I'da او را به گلوله بست.
دفعه بعد به من بر انگیختن شما ، می شنوید؟ "
سپس او کاهش یافته پایین و دوباره به خواب رفت ، اما آنچه او گفته بود به من بدهد
ایده بسیار من می خواستم. من به خودم می گوید ، من می توانم آن را در حال حاضر تا رفع
هیچ کس پس از من خواهد شد فکر می کنم.
در حدود دوازده ساعت ما معلوم شد و در امتداد تا بانک رفتم.
رودخانه آینده بود بسیار سریع ، و تعداد زیادی از تخته پاره روی اب توسط در حال افزایش است.
و توسط همراه می آید بخشی از یک قایق وارد شوید -- نه سیاهههای مربوط به سرعت با هم.
ما با قایق رفت و یدک آن ساحل.
سپس ما تا به حال شام.
هر کسی اما پاپ اسمیر که صبر کردم و روز را از طریق دیده می شود ، بنابراین به عنوان گرفتن چیزهای بیشتری ، اما
سبک است که پاپ اسمیر warn't. نه سیاهههای مربوط به اندازه کافی برای یک زمان بود ، او باید
حق را به شهر هل و فروش.
به همین دلیل او من قفل شده و در زمان قایق ، و شروع به خاموش بکسل قایق حدود نیم گذشته
سه. من مورد قضاوت قرار او نمی توانست دوباره آن شب.
من منتظر تا من بازشناخت او یک شروع خوب ، پس من با اره من ، و رفت و به
کار در آن ورود به سیستم دوباره.
قبل از او طرف دیگری از رودخانه بود من از سوراخ بود ، او و قایق اش بود
فقط یک ذره در آب دور کردن ان.
من در زمان گونی پودر ذرت و در زمان آن به که در آن قایق رانی را مخفی می کردند بود ، و پس راندند
تاکها و شاخه های جدا و آن را در و سپس همین کار را با طرف انجام می شود
بیکن ، سپس ویسکی - کوزه.
من در زمان قهوه و شکر بود ، وجود دارد و تمام مهمات من در زمان اوات ؛
من در زمان سطل و کدو ، من در زمان دب اکبر و یک فنجان قلع ، و دیدم من و
دو پتو ، و دیگچه و گلدان قهوه.
من در زمان ماهی خطوط و موارد مشابه و چیزهای دیگر -- هر چه که به ارزش یک سنت بود.
تمیز کردن محل.
من می خواستم یک تبر ، اما شد وجود ندارد ، تنها یک نفر در دسته هیزم ، و من knowed
چرا من که قرار بود به ترک آن است. من از ذهن به تفنگ ، و در حال حاضر انجام شد.
من تا به حال به عینک زمین یک معامله خوب خزیدن از سوراخ و کشیدن بسیاری از
چیزها می شود.
بنابراین من به خوبی ثابت است که من از بیرون می تواند با پراکندگی گرد و غبار در محل ،
که تحت پوشش تا صافی و خاک اره.
سپس من قطعه از ورود به سیستم را به جای خود ثابت ، قرار داده و دو سنگ زیر آن را و یک
در برابر آن را برای نگه دارید وجود دارد ، برای آن که در آن محل خم شده بود و نه کاملا
لمس زمین.
اگر شما ایستاده بود چهار یا پنج پا دور و نمی دانستم آن بود اره ، شما نمی
متوجه هرگز آن را ، و علاوه بر این ، این پشت کابین بود ، و آن را warn't به احتمال زیاد
کسی را فریب دهد در اطراف وجود دارد.
این همه چمن روشن به قایق رانی بود ، بنابراین من تا به حال یک مسیر سمت چپ است.
من به دنبال اطراف را ببینید. من در بانک ایستاده بود و بیش از نگاه
رودخانه است.
همه امن است.
بنابراین من تفنگ گرفت و رفت تا یک قطعه را به جنگل و شکار به اطراف برای برخی از
پرندگان هنگامی که می بینم یک خوک وحشی ، خوک خود محافظت به زودی وحشی در آنها رفت و به پایین ترین نقطه ی پس از آنها تا به حال کردم
به دور از مزارع دشت.
شات این همکار و او را به اردوگاه انجام گرفت. من در زمان شکست و تبر در درب.
من آن را ضرب و شتم و هک آن قابل توجهی آن را انجام می دهند.
خوک را از ذهن من و او تقریبا به جدول را به خود و هک
گلو با تبر ، و او را گذاشته بر روی زمین به خونریزی ، من زمین به خاطر می گویند
آن زمین بود -- بسته بندی شده سخت ، و هیچ تخته.
خب ، در کنار من در زمان گونی های قدیمی قرار داده و بسیاری از سنگ های بزرگ در آن -- من می تواند کشیدن -- و من
آن را از خوک آغاز شده ، و آن را به درب کشیده و از طریق جنگل به
رودخانه و آن انداختند ، و پایین آن را غرق شده ، خارج از دید.
شما آسان می تواند که چیزی بیش از زمین کشیده شده بود را ببینید.
من آرزو تام سایر بود وجود دارد ؛ من knowed او علاقه به این نوع از
کسب و کار ، و پرتاب در لمس فانتزی. هیچ کس می تواند خود را مثل تام سایر گسترش
در چنین چیزی به آن است.
خوب ، آخرین بیرون کشیده برخی از موهای من ، خوب تبر و خون و گیر آن را در
پشت ، و تبر در گوشه ای پرتاب شده.
سپس من در زمان خوک و او را به سینه من با کت من برگزار شد (بنابراین او می تواند چکه)
تا من یک قطعه خوب پایین تر از خانه و سپس او را به رودخانه انداختند.
حالا من از چیز دیگری فکر کرد.
پس من رفتم و کیسه غذا و قدیمی من از قایق رانی را دیدم ، و آنها را از ذهن
به خانه.
من در زمان کیسه را به جایی که از آن استفاده برای ایستادن ، و یک سوراخ در پایین آن را با پاره پاره
دیدم ، برای warn't چاقو و چنگال در محل وجود دارد -- پاپ اسمیر انجام همه چیز
با قلاب و چاقو خود را در مورد پخت و پز.
سپس من گونی حدود صد متری در سراسر چمن و از طریق به اجرا درآمد
درختان بید شرق از خانه ، به یک دریاچه کم عمق بود که پنج مایل گسترده و پر از
سراسیمه -- و اردک بیش از حد ، شما ممکن است بگویند ، در فصل.
پوسته پوسته شدگی یا نهر پیشرو از آن در طرف دیگر که رفت مایل وجود دارد
دور ، من نمی دانم که در آن ، اما به رودخانه نیست.
غذا sifted و یک مسیر کمی ساخته شده تمام راه را به دریاچه است.
من با سنگ چاقو تیز کن پاپ اسمیر کاهش نیز وجود دارد ، بنابراین به عنوان شبیه به آن را توسط حادثه انجام شده بود.
سپس من گره خورده است تا قادر به rip کردن در گونی وعده غذایی با یک رشته ، پس از آن بیشتر نشت ،
و در زمان آن و اره من دوباره به قایق رانی.
در مورد تیره بود در حال حاضر ، پس من قایق رانی پایین رودخانه تحت برخی از درختان بید کاهش یافته
آویزان است که بیش از این بانک ، و انتظار برای افزایش ماه به.
سریع به بید من ساخته شده و پس از آن من در زمان گزش به غذا خوردن ، و و در گذاشته
قایق رانی به سیگار لوله و ذخیره کردن طرح.
من به خودم می گوید ، آنها می خواهیم مسیر از آن بقدر یک گونی از سنگ به ساحل و به دنبال
پس از آن رودخانه برای من بکشید.
و آنها خواهید که در مسیر غذایی به دریاچه و رفتن در حال مشاهده کردن نهر که
منجر می شود از آن برای پیدا کردن سارق مسلح که مرا کشته و در زمان چیزهایی که صورت گرفت.
آنها هرگز شکار نمی رود برای هیچ چیز به جز لاشه مرده من.
آنها به زودی خواهید که خسته شده و نمی خواهد زحمت بیشتر در مورد من.
حق من می تواند به توقف در هر نقطه من می خواهم.
جزیره جکسون به اندازه کافی برای من خوب است ، من می دانم که جزیره بسیار خوب ، و هیچ کس
همیشه می آید وجود دارد. و آنگاه من می توانم دست و پا زدن بیش از شب های شهر ،
و گام های دزدکی به اطراف و بلند کردن چیزهایی می خواهم.
جزیره جکسون محل. من خیلی خسته شده بود ، و اولین چیزی که من
knowed من خواب بود. وقتی که من از خواب بیدار نمی دانستم که در آن من
برای یک دقیقه.
راه اندازی و به اطراف نگاه کرد ، کمی می ترسم.
سپس من به یاد. رودخانه نگاه مایل و مایل در سراسر.
ماه تا روشن بود من می توانم شمارش سیاهههای مربوط رانش که رفت و لغزش در امتداد ،
سیاه و هنوز هم ، صدها نفر از متری از ساحل.
همه چیز مرده آرام بود ، و آن را نگاه اواخر ، و در اواخر قال.
شما می دانید آنچه که من -- من نمی دانم که کلمات آن را قرار داده شوید.
من در زمان شکاف خوب و کشش بود ، و فقط به باز کردن و شروع به وقتی که من
شنیده ام یک صدا را بیش از آب است. من گوش.
خیلی زود من از آن ساخته شده است.
این است که نوع مبهم از یک صدای منظم است که می آید از oars مشغول به کار در rowlocks بود
هنگام اتمام حجت هنوز هم شب.
من از طریق شاخه های بید peeped ، و در آنجا بود -- قایق و دور در سراسر
آب است. من نمی تواند بگوید که چگونه بسیاری در آن بود.
آن را نگه داشته ، و هنگامی که آن را پهلو به پهلو از من بود من می بینم در آن وجود دارد warn't است ، اما یک مرد است.
فکر می کنم ، شاید پاپ اسمیر آن ، هر چند که من warn't او انتظار است.
او در زیر من با جریان کاهش یافته است ، و او آمد نوسانی تا ساحل در
آب آسان می کند ، و او تا این حد نزدیک رفت و من می توانم رسیده از تفنگ و لمس
او.
خوب ، آن پاپ اسمیر بود ، مطمئن شوید به اندازه کافی -- و هوشیار ، بیش از حد ، به راه او گذاشته oars خود.
من هیچ زمان از دست دادن نیست.
دقیقه بعدی من بود در حال چرخش پایین جریان نرم است ، اما سریع در سایه ای از
بانک.
من ساخته شده دو مایل و نیم ، و پس از آن رخ داد از یک چهارم از یک مایل یا بیشتر به سمت
وسط رودخانه ، چرا که خیلی زود خواهد بود عبور از فرود کشتی و
مردم ممکن است من را ببینند و تگرگ من.
من در میان تخته پاره روی اب کردم ، و سپس در انتهای قایق رانی گذاشته و
بگذارید شناور او.
وجود دارد ، من گذاشته بود و استراحت خوب و دود از لوله من ، به دنبال دور را به
آسمان ، ابر در آن نیست.
آسمان به نظر می رسد تا کنون به طوری عمیق زمانی که شما بر روی پشت خود را در ماهتاب دراز و من هرگز
knowed آن را قبل از. و در چه فاصله ای بدن می تواند بر روی آب شنیدن
از جمله شب!
من شنیده ام مردم به صحبت در فرود کشتی.
من شنیده ام ، بیش از حد آنها گفتند : -- هر کلمه از آن است.
یک مرد گفت : آن را در جهت روز طولانی و شب کوتاه بود در حال حاضر است.
دومی یکی گفت این یکی از آنهایی که کوتاه warn't ، او بازشناخت -- و سپس آنها
خندید ، و او گفت : آن را دوباره و دوباره ، و آنها دوباره خندید و سپس آنها waked
یکی دیگر از هموطنان و به او گفت و خندید ،
اما او خنده نیست ، او پاره پاره از چیزی تند ، و گفت به او اجازه دهید به تنهایی.
همکار اول گفت او سهم به IT بگوید به زن قدیمی خود -- که فکر می کنم او آن بود
خیلی خوب است ، اما او گفت که هیچ چیز warn't به برخی از چیزهایی که او تا به حال در خود گفت :
زمان.
من شنیده ام که یک مرد می گویند آن را نزدیک به سه ساعت بود ، و او امیدوار است روز روشن نمی
از حدود یک هفته دیگر بیشتر صبر کنید.
پس از آن بحث کردم دورتر و دورتر ، و من نمی توانستم از واژگان هر واژه ای
بیشتر ، اما من می توانم زیر لب سخن گفتن ، شنیدن و در حال حاضر و پس از آن خنده ، بیش از حد ، اما طولانی به نظر می رسید
راه های خاموش.
دور در زیر قایق بود.
من افزایش یافت ، و جزیره جکسون ، حدود دو مایل و نیم پایین جریان وجود دارد ،
سنگین الوار محکم و استوار و بلند شدن از وسط رودخانه ، بزرگ و تاریک و
جامد ، مانند یک کشتی بخار بدون هیچگونه نور.
warn't هر گونه نشانه ای از نوار در سر وجود دارد -- آن را به زیر آب بود در حال حاضر است.
آن را در من طولانی برای رسیدن به آنجا.
من گذشته سر در نرخ پاره شات ، جریان بسیار سریع ، و سپس به رو
آب مرده و در سمت را به سمت ساحل ایلینویز فرود آمد.
من اجرا قایق رانی را به دندانه های عمیق در بانکی که من در مورد knowed ؛ من تا به حال به بخش
شاخه های بید در دریافت و زمانی که من هیچ کس به سرعت می تواند دیده می شود قایق رانی از
خارج.
رفتم بالا و پایین وارد شوید در سر از این جزیره مجموعه ، و در بزرگ نگاه
رودخانه و تخته پاره روی اب سیاه و سفید و به دور بیش از حد به این شهر ، سه مایل فاصله دارد ، که در آن وجود دارد
در سه یا چهار چراغ برق زده است.
بزرگ هیولا چوب ، قایق در حدود یک مایل تا جریان بود ، در آینده همراه پایین ، با
فانوس در وسط آن است.
من به تماشای آن آمده خزنده پایین ، و هنگامی که آن را بیشتر پهلو به پهلو از جایی که من من ایستاده بود
شنیده ام یک مرد می گویند ، "oars استرن ، وجود دارد! تقلا کردن سر خود را به stabboard! "
من شنیده ام که به همان اندازه ساده به عنوان اگر مرد در کنار من بود.
خاکستری کمی در آسمان وجود دارد در حال حاضر ، پس من را به جنگل پا ، و گذاشته برای
چرت زدن قبل از صبحانه است.
>
فصل هشتم. خورشید بود تا به حدی زیاد است که من waked که من
مورد قضاوت قرار آن را پس از هشت ساعت بود.
من در چمن و تفکر سایه خنک در مورد چیزهایی را بنا نهاد ، و احساس
استراحت و ruther راحت و راضی است.
من می توانم خورشید را در یک یا دو سوراخ ، اما اغلب آن درخت بزرگ بود ، همه
اطلاعات مربوط به ، و غم انگیزی در آن وجود دارد در میان آنها است.
مکان بر روی زمین که در آن نور از طریق sifted freckled بود
برگ ها ، و مکان های freckled تعویض در مورد کمی ، نشان دادن کمی وجود دارد
نسیم کردن وجود دارد.
زن و شوهر از سنجاب در اندام و jabbered من بسیار دوستانه است.
من قدرتمند تنبل و راحت -- didn't می خواهید برای دریافت کردن و طبخ صبحانه.
خب ، من داشتم dozing کردن دوباره وقتی که من فکر می کند من می شنود صدای عمیق "رونق" را به سمت بالا
رودخانه است. من rouses ، و استوار بر روی آرنج من و
گوش ، خیلی زود من آن را می شنود دوباره.
من hopped ، و رفت و در یک سوراخ در برگ نگاه و دیدن یک دسته از
دود تخمگذار در آب راه طولانی تا -- در مورد پهلو به پهلو کشتی.
و معبر پر از مردم شناور همراه پایین وجود دارد.
من knowed آنچه مهم بود در حال حاضر است. "بوم!"
اب دزدک دود سفید از سمت معبر.
ببینید ، آنها بود شلیک توپ بیش از آب ، در تلاش برای ایجاد لاشه من آمد به
بالای صفحه.
من خیلی گرسنه بود ، اما آن warn't رفتن به انجام برای من برای شروع یک آتش سوزی ، چرا که آنها
ممکن است دود را ببینید. پس من مجموعه ای وجود دارد و تماشای توپ و دود
گوش به رونق است.
رودخانه مایل گسترده ای وجود دارد ، و آن را همیشه زیبا به نظر می رسد در صبح تابستان --
من هم به اندازه کافی خوب دیدن آنها را برای بازماندگان من شکار اگر من تنها تا به حال نیش
به غذا خوردن.
خب ، پس من به طور اتفاقی به فکر می کنم که چگونه آنها همیشه قرار داده سیماب (quicksilver) در loaves نان
و آنها را شناور خاموش ، زیرا آنها همیشه رفتن حق به لاشه drownded و توقف
وجود دارد.
بنابراین ، می گوید که من ، من مواظب ، نگه داشتن و اگر هر یک از آنها را شناور در اطراف پس از من ، من
نشان می دهد را به آنها بدهید.
من به لبه ایلینویز از جزیره به آنچه به من شانس می توانست در تغییر ، و من
warn't ناامید.
قرص نان دو برابر بزرگ می آیند همراه ، و من بیشتر آن را با یک چوب بلند کردم ، اما پای من
تضعیف و او شناور بیشتر.
البته من که در آن مجموعه در حال حاضر در نزدیک به ساحل بود -- من knowed به اندازه کافی
برای آن. اما و توسط همراه می آید یکی دیگر ، و
این زمان به دست آورد.
من در زمان پلاگین و تکان داد از کهنه را نم زدن کمی از سیماب (quicksilver) ، و مجموعه ای دندان من
چه کیفیت -- وارد این "نانوا نان" بود
خوردن ، هیچ یک از کم پایین ذرت نان شیر مال
من یک جای خوب در میان برگ ها و در آنجا بر روی ورود به سیستم ، خوردن نان و
تماشای قایق ، قایق ، و به خوبی راضی است.
و بعد چیزی به من زده.
به من می گوید ، در حال حاضر من روی چیزی حساب کردن به بیوه و یا کشیش و یا کسی دعا که این نان
این من ، و در اینجا آن را رفته است و انجام آن.
بنابراین بدون شک وجود ندارد ، اما چیزی است که در آن چیز وجود دارد -- که شده است ، وجود دارد
چیزی در آن زمانی که بدن مانند بیوه و یا دعا های کشیش بخش ، اما برای انجام کار نمی کند
من ، و من روی چیزی حساب کردن این کار را برای فقط از نوع راست کار نمی کند.
من لوله را روشن بود و دود بلند خوب و در تماشای رفت.
معبر با جریان شناور بود ، و من اجازه داد من فرصتی برای
ببینید که چه کسی سوار هنگامی که او آمده است همراه بود ، زیرا او در نزدیک آمده ، که در آن
نان بود.
وقتی که او می خواهم به خوبی همراه پایین به سمت من ، من قرار دادن لوله های من و رفت و به
جایی که من صید از نان ، و در پشت وارد شوید در بانک گذاشته شد در کمی باز
محل.
از کجا وارد شوید چنگال مانند من می تواند از طریق جوانه زدن. و با او همراه می آیند ، و او زیرفشار
تا این حد نزدیک است که آنها می توانند اجرا از تخته و ساحل راه می رفت.
بیشتر همه در قایق است.
تصویر در تصویر ، و قاضی تاچر ، و Bessie تاچر و جو هارپر ، و تام سایر ،
و عمه پولی قدیمی خود ، و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی و مری ، و به اندازه کافی.
همه صحبت کردن در مورد قتل بود ، اما کاپیتان را شکست و می گوید :
"نگاه تیز ، در حال حاضر ، مجموعه در حال حاضر در نزدیکترین اینجا ، و شاید او را شسته در ساحل
و در میان قلم مو به لبه آب درهم شدم.
من امیدوارم که چنین است ، به هر حال. "
من امیدوارم که نه. آنها همه شلوغ و تکیه بیش از
ریل ، نزدیک در صورت من ، و هنوز هم نگه داشته ، تماشای با همه ممکن است خود را.
من می توانم آنها را به درجه اول را ببینید ، اما آنها می توانند به من نمی بینم.
سپس کاپیتان خوانده شده
"آماده باش به دور!" و توپ را اجازه چنین حق انفجار قبل از من که من از آن ساخته شده deef
با سر و صدا و کور بسیار نزدیک با دود ، و مورد قضاوت قرار من رفته است.
اگر they'da به حال برخی از گلوله در ، من روی چیزی حساب کردن they'da جسد آنها بعد از.
خب ، من می بینم من warn't صدمه دیده است ، به لطف خوبی است.
قایق شناور در و خارج از دید در اطراف شانه از جزیره رفتند.
من می توانم پررونق در حال حاضر و پس از آن می شنویم ، بیشتر و بیشتر خاموش ، و و ،
پس از یک ساعت ، من شنیدن آن نه بیشتر.
جزیره سه مایل طول دارد. من مورد قضاوت قرار است آنها به پا کردم آن بود ،
دادن آن را. اما آنها هنوز در حالی که نیست.
آنها در سراسر پا را از این جزیره تبدیل خواهد شد و شروع به کانال در میسوری
جانبی ، تحت بخار و پررونق یک بار در در حالی که آنها رفت.
من عبور را به آن سمت و آنها را تماشا.
هنگامی که آنها پهلو به پهلو سر از جزیره را ترک عکسبرداری و کاهش یافته است بیش از
به ساحل میسوری و به خانه رفت به این شهر است.
من knowed من همه حق است در حال حاضر است.
هیچ کس دیگری را شکار - A بعد از من آمده است. من تله من از قایق رانی و ساخته شده من
اردوگاه زیبا در جنگل های ضخیم.
من نوعی از چادر بیرون از پتو من ساخته شده برای قرار دادن وسایل من را تحت تا باران نمی تواند
دریافت در آنها.
من گربه ماهی catched haggled و او را با اره من باز ، و به سمت غروب آفتاب شروع کردم
آتش اردوگاه و شام بود. سپس من مجموعه ای از یک خط به گرفتن برخی از ماهی
برای صبحانه.
هنگامی که آن را تاریک بود من بیشتر با سیگار کشیدن من آتش اردوگاه تعیین می کنند ، و احساس خوبی راضی ؛
اما و با آن نوع تنها و بیکس ، و پس من رفتم و در بانک تعیین و گوش
مغرور فعلی همراه ، و شمارش
ستاره ها و یادداشت های رانش و rafts که می آیند ، و سپس به رختخواب رفت ؛ وجود دارد
هیچ راه بهتری برای قرار دادن در زمانی که شما تنها و بیکس هستند نمی باشد ، شما نمی توانید اقامت بنابراین ، شما به زودی
دریافت بیش از آن.
و به این ترتیب به مدت سه روز و شب. تفاوت -- فقط همان چیزی.
اما روز بعد رفتم کاوش در اطراف پایین از طریق این جزیره است.
من رئیس آن بود و آن همه به من تعلق دارد ، بنابراین می گویند و من می خواستم به دانستن همه چیز در مورد آن ؛
اما عمدتا من می خواستم در آن زمان قرار داده است.
که من پیدا کردم توت فرنگی مقدار زیادی رسیده و نخست ؛ و انگور در تابستان سبز و سبز
razberries و تمشک های سبز تازه شروع به نشان می دهد.
همه آنها خواهد آمد دستی و توسط من در نظر گرفته.
خوب ، من رفت را فریب دهد همراه در جنگل های عمیق تا مورد قضاوت قرار من warn't دور از
پای از این جزیره.
من تا به حال اسلحه من همراه است ، اما من تا به حال هیچ چیزی را به ضرب گلوله نیست ؛ آن را برای حفاظت بود ؛ فکر می کردم
برخی از بازی نزدیک به خانه بکشند.
درباره این زمان من توانا در نزدیکی پا در یک مار خوب به اندازه ، و آن رفت کشویی خاموش
از طریق چمن و گل و من پس از آن ، تلاش برای گرفتن یک شات در آن است.
من کوتاه همراه ، و ناگهان من به خاکستر از اردوگاه محدود
آتش که هنوز سیگار کشیدن بود. قلب من در میان ریه ها من شروع به پریدن کرد.
من منتظر هرگز برای بررسی بیشتر ، اما uncocked تفنگ من و رفت sneaking پشت در
tiptoes من به همان سرعتی که تا کنون من می توانم.
در هر حال حاضر و پس از آن دوم در میان برگ های ضخیم ایستاد و گوش ، اما
نفس من که اینقدر سخت می تواند هیچ چیز دیگری را نمی شنوند.
من در امتداد یک قطعه دیگر بیشتر slunk ، پس گوش دوباره ، و غیره ، و به همین ترتیب.
اگر من ببینم بیخ و بن ، من آن را برای انسان در زمان ، اگر من در چوب گام زد و آن را شکست ، آن را به من ساخته شده است
احساس یک فرد یکی از تنفس من در دو قطع کرده بود و من فقط نیمی و
نیمی کوتاه ، بیش از حد.
هنگامی که من به اردوگاه من warn't احساس بسیار عجول و بی پروا ، warn't شن و ماسه زیادی در حالت cRAW من وجود دارد ؛
اما من می گوید ، این است که هیچ زمانی نمی شود را فریب دهد به اطراف.
بنابراین من تمام تله من را به قایق رانی من رو دوباره به آنها را خارج از دید ، و من قرار داده
از آتش و پراکنده در اطراف خاکستر به مانند اردوگاه ساله گذشته نگاه کنید ، و
سپس clumb درخت.
من روی چیزی حساب کردن من در درخت دو ساعت بود ، اما من چیزی نمی بینم ، من را نمی شنوند
هیچ چیز -- من فقط فکر من شنیده و دیده می شود به همان اندازه به عنوان یک هزار چیز.
خوب ، من نمی توانست پا بر جا می ماند در آنجا برای همیشه لطفا برای بنابراین در گذشته من پایین است ، اما من در ضخامت نگه داشته
جنگل و در مواظب تمام وقت است. من می توانم به غذا خوردن انواع توت ها و چه بود
بیش از صبحانه به سمت چپ بود.
با هم آن شب بود من خیلی گرسنه بود.
بنابراین ، هنگامی که خوب بود و تاریک من از ساحل قبل از طلوع ماه ام افت و paddled بیش از
به بانک ایالت ایلینوی -- حدود یک چهارم از یک مایل.
من در جنگل رفتم و شام پخته شده ، و من در مورد ساخته شده تا به حال به ذهن من من
تمام شب در آنجا می ماند وقتی که می شنوم PLUNKETY قار قار کردن ، PLUNKETY قار قار کردن ، و می گوید به
خودم ، اسب های آینده و در کنار صدای مردم را می شنوم.
من را به قایق رانی به عنوان سریع که من می توانم همه چیز را کردم و پس از آن از طریق رفت و خزنده
جنگل به دیدن آنچه که من می تواند در پیدا کردن.
من تا به حال کردم نه چندان دور زمانی که می شنوم یک مرد می گویند : "ما بهتر اردوگاه اینجا اگر ما می توانیم خوب
مکان ؛ اسب است در مورد ضرب و شتم. نگاه به اطراف است. "
من منتظر نیست ، اما راندند و paddled دور آسان.
من در محل قدیمی گره خورده است ، و بازشناخت من در قایق رانی خواب.
من خواب نیست.
من می توانم نیست ، به نحوی ، برای تفکر. و هر بار که waked تا من فکر کردم
کسی به من گردن بود. بنابراین خواب من هیچ خوب نیست.
و من به خودم می گوید ، من می توانید این راه زندگی نیست ؛ من رفتن برای پیدا کردن که آن را
که در اینجا در این جزیره با من ، من آن را پیدا کردن و یا ورشکستگی.
خوب ، من احساس می کردم که بهتر راست خاموش است.
بنابراین من در زمان دست و پا زدن من و خارج از ساحل فقط یک یا دو گام به داخل است و فقدان ، و سپس قایق رانی اجازه
قطره همراه به پایین در میان سایه. ماه درخشان بود ، و در خارج از
سایه از آن ساخته شده آن را به عنوان نور به عنوان روز.
من همراه خوبی در یک ساعت poked ، همه چیز هنوز هم به عنوان سنگ ها و صدا در خواب.
خب ، در این زمان من بود پا را از این جزیره.
ripply کوچک ، نسیم خنک شروع به ضربه ، که به خوبی عنوان کرد و گفت شب بود
در مورد انجام شده بود.
من او را به نوبه خود با دست و پا زدن و brung بینی خود را به ساحل می دهد و پس از آن من اسلحه من و
تضعیف کردن و به لبه از جنگل است. من نشستم وجود دارد در وارد شوید ، و بیرون را نگاه
از طریق برگ ها.
من ماه خاموش دیده بان ، و تاریکی شروع به پتو رودخانه.
اما در کمی در حالی که من شاهد یک رگه رنگ پریده در طول treetops ، و knowed روز
آینده.
بنابراین من در زمان تفنگ من و به سمت جایی که من تا به حال اجرا در سراسر آن آتش اردوگاه تضعیف ،
متوقف کردن هر دقیقه یا دو به گوش دادن. اما من تا به حال بدون شانس نیست به نحوی ، من نمی توانست
به نظر می رسد جایی برای پیدا کردن.
اما ، برای اطمینان بیشتر ، من catched گوشه ای از آتش به دور از طریق درختان.
من برای آن رفت ، با احتیاط و آهسته است. و من به اندازه کافی نزدیک به یک بود
نگاه کنید ، و یک مرد بر روی زمین وجود دارد گذاشته.
این ترین فن - tods به من بدهد. او یک پتو در اطراف سر او بود ، و او
سر بود تقریبا در آتش است.
من در پشت انبوه بوته های وجود دارد تعیین می کنند ، در حدود شش پا از او ، نگه داشته و چشم من در
او ثابت است. این نور روز خاکستری در حال حاضر است.
خیلی زود او gapped و کشیده خود و هاو پتو ، و آن را از دست بود
جیم واتسون! من شرط می بندم من خوشحالم که او را ببیند.
من می گوید :
میهمان گرامی ، جیم! "و صرفنظر از. او منعکس و خیره به من وحشی.
سپس او قطره زانو زد ، قرار می دهد و دست خود را با هم و می گوید :
"Doan' به من صدمه دیده -- don't!
hain't تا کنون هیچ آسیبی به ghos 'انجام داده است. من alwuz دوست مردم مرده ، EN انجام تمام من
می تواند برای 'EM.
EN دستگاه گوارش در دو رودخانه agin ، whah شما b'longs ، EN doan 'nuffn به اوله جیم ،' در
fren ماهسنگ awluz یو '' "خب ، من warn't طولانی و او را من درک می کنم
warn't مرده.
من همیشه خوشحالم برای دیدن جیم. من در حال حاضر تنها و بیکس warn't.
من به او گفتم من از ترس او را گفتن مردم جایی که من warn't.
من به همراه صحبت کرد ، اما او تنها مجموعه ای وجود دارد و نگاه به من و گفت : هرگز هیچ چیز.
سپس من می گوید : "این نور روز خوب است.
صبحانه GET لو.
آتش اردوگاه خوب شما را تشکیل می دهند. "" آنچه در د استفاده از ER makin 'د آتش اردوگاه به بالا
آشپزی strawbries EN sich کامیون؟ اما شما یک تفنگ ، شما hain't؟
دن ما خویشاوندان نزدیک دستگاه گوارش sumfn strawbries دن بهتر است. "
"توت فرنگی و کامیون از جمله ،" من می گوید. "این است که آنچه شما در آن زندگی می کنند؟"
"من nuffn دستگاه گوارش couldn" دیگری "، او می گوید.
"چرا ، چه مدت شما در این جزیره ، جیم بوده است؟"
"من heah د arter شب شما کشته می آیند." "چه ، آن زمان؟"
"بله -- indeedy"
"است و شما نه تا به حال چیزی جز این نوع از rubbage برای غذا خوردن؟
"نه ، sah -- nuffn دیگری" و "خوب ، شما باید گرسنگی ، نمی باشد.
شما؟ "
"من reck'n من می تواند پاتوق یو | Patoghu خوردن. من فکر می کنم من می توانم.
چه مدت شما بن د 'islan؟" "از آنجا که شب من رو کشته."
"نه!
W'y ، آنچه که شما زندگی می کردند؟ اما شما یک تفنگ.
اوه ، بله ، شما یک تفنگ. DAT خوب است.
در حال حاضر sumfn EN من را تشکیل می دهند د آتش شما را بکشند. "
بنابراین ما را به جایی که قایق رانی بود رفت ، و در حالی که او ساخته شده است یک آتش سوزی در باز پوشیده از چمن
جایی در میان درختان ، از ذهن من وعده و بیکن و قهوه و قهوه گلدان و
تابه ، سرخ کردن ، و قند و فنجان قلع ، و
کاکاسیاه به عقب قابل توجهی در مجموعه بود ، چرا که او برشمرده بود همه با هم انجام شود
سحر. من catched گربه ماهی بزرگ ، بیش از حد ، و جیم
او را با چاقو خود را تمیز ، و سرخ شده او را.
هنگامی که صبحانه آماده بود که ما در چمن lolled و خوردن آن سیگار کشیدن داغ.
جیم آن گذاشته با همه ممکن است خود ، برای او اطلاعات مربوط به گرسنگی است.
پس از آن هنگامی که ما تا به حال به خوبی پر شده ، ما گذاشته شدن و lazied.
و جیم می گوید : "اما looky اینجا ، Huck ، که wuz آن ماهسنگ DAT
در کلبه EF DAT کشته شدند آن را به شما warn't؟ "
سپس من به او گفت که کل آن ، و او گفت : آن هوشمند است.
او گفت : تام ساویر نمی تواند هیچ برنامه ای بهتر از آنچه من تا به حال.
سپس من می گوید :
"چگونه آمدن به اینجا ، جیم ، و how'd شما اینجا؟"
او نگاه بسیار ناآرام است ، و هیچ چیز برای یک دقیقه می گویند.
سپس او می گوید :
"شاید من بهتر نیست بگویید." "چرا جیم؟"
"خب ، دی به دلایل این است. اما شما wouldn به من بگویید EF I ماهسنگ برای گفتن
شما می خواهید ، Huck؟ "
"را مورد انتقاد آیا من می خواهم ، جیم.." "خب ، من به شما b'lieve ، Huck.
-- اجرا کردن "و" جیم ".
"اما ذهن ، شما گفت : شما wouldn' بگویید -- شما می دانید شما گفت : شما wouldn 'بگویم ، Huck."
"خب ، من. من گفتم : من که نیست ، و من به آن بچسبد.
*** صادقانه ، من.
مردم به من یک طرفدار الغای برده داری کم پایین تماس بگیرید و تحقیر کردن من برای نگه داشتن
مادر -- که هیچ تغییری ایجاد نشد. من برای گفتن نیست ، و من است و نه
که وجود دارد ، به هر حال.
بنابراین ، در حال حاضر ، لو در مورد آن می دانیم. "" خب ، می بینید ، آن ماهسنگ راه DIS.
اوله missus -- DAT را از دست واتسون -- او در من pecks تمام زمان د ، EN رفتار من pooty خشن ،
اما او awluz گفت که او wouldn "من فروش به اورلئان.
اما متوجه شدم دی wuz یک تاجر کاکاسیاه محل roun د considable به تازگی ، EN من شروع به
دستگاه گوارش oneasy.
خب ، یک شب من به د انجام خزد 'pooty اواخر ، EN د' warn't کاملا shet ، EN I
شنیدن missus قدیمی ارسال د widder gwyne او به من فروش به اورلئان ، اما او نداشتم می خواهید
، اما او می تواند هشت دلار hund'd دستگاه گوارش
برای من ، EN آن ماهسنگ sich پشته بزرگ O 'پول او couldn' resis '.
د widder او سعی کنید به او دستگاه گوارش می گویند او wouldn "آن را انجام دهد ، اما من هرگز منتظر برای شنیدن
د پژوهش '.
من روشن از توانا و سریع ، من به شما بگویم.
"من شیرینی مربا قلم پا EN پایین تپه د ،' تنظیمات به سرقت skift 'EN som'ers طولانی د sho'
bove شهر د ، اما دی مردم wuz yit - تکان دهنده ، بنابراین من در د اوله مخفی جست و خیز
پایین کوپر فروشگاه در د بانک به صبر برای همه ، راه برای رفتن.
خوب ، من تمام شب به wuz DAH. دی wuz کسی roun تمام زمان د.
تقلا شش در د mawnin 'skifts بلند شروع به توسط ، EN تقلا ER هشت ، نه هر
skift DAT رفت تقلا بلند wuz حرف '' چگونه پاپ اسمیر یو 'به شهر د EN می گویند شما در می آیند
کشته شدند.
Dese لاس 'O' skifts wuz کامل خانمها EN genlmen goin 'بیش از د محل برای دیدن.
گاهی اوقات dey'd در د sho بکشد 'EN پژوهش b'fo' دی آغاز شده acrost ، بنابراین توسط د
صحبت من رو به همه 'تقلا د killin'.
I 'ماهسنگ قدرتمند با عرض پوزش شما به قتل ، Huck ، اما من هیچ ماه نمی شود' در حال حاضر است.
"من DAH تحت د shavin در تمام طول روز را بنا نهاد.
من ماهسنگ گرسنه است ، اما من warn't afeard ؛ bekase من اوله knowed missus EN د widder wuz goin 'به
شروع به دو اردوگاه - meet'n EN "راست arter breakfas رفته در تمام طول روز ، EN دی می داند
من می رود ، بنابراین نور روز تقلا خاموش WID گاو د
دی wouldn 'مکانی د ، EN' تنظیمات به من roun را ببینید تا دی wouldn دست به من بگویید arter تاریک
در د evenin '.
د yuther بندگان wouldn "از دست من ، kase dey'd قلم پا بیرون EN تعطیلات به زودی به عنوان د
ماهسنگ مردمی اوله out'n راه د.
"خب ، هنگامی که آن را به تاریک من شیرینی مربا تا دو رودخانه جاده ، EN" تقلا دو مایل ER رفت بیشتر
به whah دی warn't خانه ای وجود نداشت. من ساخته شده معدن من تقلا آنچه که من در agwyne
را انجام دهد.
ببینید ، EF I kep در tryin 'دستگاه گوارش دور جریان ، مسیر سگ د UD من ؛ EF من به سرقت برده
skift به عبور بیش از ، از دست dey'd DAT skift ، که می بینید ، EN dey'd دانستن "تقلا whah من می خواهم شبکه'
در دو طرف yuther ، EN whah به انتخاب مسیر من است.
بنابراین من می گوید ، تفاله آن چیزی است که من arter. 'doan را هیچ مسیر است.
"من می بینم نور بیا د p'int bymeby roun' ، بنابراین من در اب راه رفتن در EN پرتاب 'ورود به سیستم پیش رو
O 'من EN swum more'n نیمی از راه رودخانه acrost د ، EN کردم در' mongst د رانش چوب ، EN
kep سر من کم مهربانتر swum agin د ، EN فعلی بگویید د تفاله آمده است همراه.
DEN I swum به د استرن UV EN شیرینی مربا - هولت.
آن را تیره و ابر آلود تا تاریکی pooty ماهسنگ EN "در حالی که کمی.
بنابراین من clumb تا EN پایین قطعه هست د گذاشته است. واقع در انجا راه د ماهسنگ تمام مردان در د میانی ،
whah د فانوس wuz.
دو رودخانه wuz - risin ، EN دی wuz خوب ، بنابراین من reck'n'd 'در برای در د
mawnin من بیست و پنج مایل پایین رودخانه د ، EN دن من می خواهم در JIS b'fo لغزش
نور روز EN شنا asho ، EN را به د وودز در دو طرف ایلینویز.
"اما من" نداشتم هیچ شانس.
وقتی پایین ما ماهسنگ MOS ER سر د د islan یک مرد شروع به آمدن AFT WID د
فانوس ، من آن را بدون استفاده از فرچه صبر warn't ، بنابراین من داخل است و فقدان دریا EN زده FER
د islan '.
خوب ، من تا به حال تصور من می توانم anywhers MOS 'شبکه است ، اما من couldn't -- بانک بیش از حد بلوف است.
من ماهسنگ MOS 'به' b'fo 'ER پا د د islan که من پیدا کردم یک جای خوب.
من را به د وودز EN رفت jedged wouldn "WID احمق raffs ماه ، زمانی که دی حرکت د
فانوس 'roun.
لوله من EN پلاگین ER سگ پا ، EN برخی از مسابقات در کلاه من ، EN دی warn't مرطوب ، بنابراین من
'ماهسنگ همه حق است." "و به این ترتیب شما هیچ گوشت و نه نان به نداشته
خوردن این همه وقت؟
چرا گل - turkles؟ "" چگونه شما gwyne به دستگاه گوارش 'متر؟
شما نمی توانید اشتباه کردن در ام EN گرفتن ام ؛ EN how'sa بدن gwyne ضربه ام WID سنگ؟
چگونه می تواند بدن این کار را در شب د؟
EN I warn't gwyne تا خودم را نشان می دهد در بانک د در د در طول روز است. "
"خب ، هست که در آن است. داشته اید در جنگل حفظ همه
زمان ، البته.
آیا می شنوید 'EM تیراندازی توپ؟" "اوه ، بله.
من knowed دی بود شما arter. من می بینم ام توسط heah برو -- تماشا ام thoo د
بوته. "
برخی از پرندگان جوان آمده است همراه ، پرواز یک یا دو حیاط در یک زمان و روشنایی است.
جیم گفت : این نشانه آن بود که به باران بود.
او گفت : آن نشانه بود که جوجه های جوان پرواز به این ترتیب ، و بنابراین او برشمرده بود
به همان شیوه هنگامی که پرندگان جوان آن را انجام داده است. من که قرار بود به گرفتن برخی از آنها ، اما جیم
به من اجازه نمی.
او گفت : آن مرگ بود. او گفت : پدر او گذاشته توانا و بیمار یک بار ،
و برخی از آنها catched یک پرنده ، و قدیمی مادر بزرگ او گفت : پدر خود را که می میرند و
او.
و جیم گفت : شما باید چیزهایی که می خواهید برای شام طبخ شمارش نیست ، زیرا
که بد شانس به ارمغان بیاورد. همین اگر شما به جدول ، پارچه را تکان داد پس از
غروب آفتاب.
و او گفت : اگر یک مرد صاحب کندوی عسل و آن مرد فوت کرد ، زنبور باید در مورد گفته
آن را قبل از طلوع افتاب صبح روز بعد ، و یا دیگر زنبورها را پایین تضعیف و ترک کار
و می میرند.
جیم گفت : زنبور عسل که نیش احمقها نیست ، اما باور نداشتم که ، چون من تا به حال محاکمه
آنها مقدار زیادی از بار خودم ، و آنها به من نیش.
در مورد برخی از این چیزها شنیده بودم قبل ، اما نه همه آنها.
جیم knowed همه انواع نشانه. او گفت : او knowed همه چیز را بیشتر است.
به من گفت که آن را به من شبیه همه نشانه ها در مورد شانس بد بود ، و بنابراین من به او پرسید که آیا
warn't هر موفق باشید علائم وجود دارد. او می گوید :
"توانا چند --' دی بدون استفاده به یک بدن نیست.
شما می خواهید بدانید که موفق باشید ایید برای چه؟
می خواهید آن را نگه دارید؟ "
و او گفت : "EF شما سلاح مودار EN breas مودار" ، اتمام حجت و نشانه DAT شما agwyne
غنی. خوب ، دی برخی از استفاده در نشانه مانند DAT ،
'kase آن را خیلی خز جلوتر است.
ببینید ، شاید شما به صندوق میله مدت طولانی ، EN ، بنابراین شما ممکن است دستگاه گوارش دلسرد '
'F شما نداشتم EN کشتن yo'sef توسط د نشانه DAT شما gwyne به bymeby ثروتمند است."
"آیا شما اسلحه مودار و سینه ، مودار ، جیم؟"
"چه د به سوال تبر DAT استفاده کنید؟ آیا شما نمی بینید من است؟ "
"خب ، شما غنی است؟"
"نه ، اما من بن غنی wunst ، و gwyne به غنی agin.
Wunst دلار foteen داشتند ، اما من به "specalat'n شیرینی مربا ، EN خارج busted شدم."
"چه شما را در حدس و گمان ، جیم؟"
"خب ، من پنجه میله سهام است." "چه نوع از سهام؟"
"چرا ، سهام زنده -- گاو ، شما می دانید. من ده دلار در یک گاو قرار داده است.
اما من gwyne العین "به resk پول بدون ماه در انبار.
گاو د تا 'N' درگذشت در من هان. "" بنابراین شما ده دلار را از دست دادند. "
"نه ، من آن را از دست دادن نیست.
من on'y 'لس تقلا نه از آن است. من تنها دو مخفی شود EN بلندتر برای یک دلار EN
ده سنت است. "" شما تا به حال پنج دلار و ده سنت چپ.
آیا شما گمان هر؟ "
"بله. شما می دانید که یک laigged کاکاسیاه b'longs DAT به Bradish Misto قدیمی؟
خب ، او معتاد به مشروبات یک بانک ، EN گویند کسی DAT را در یک دلار برای 'دلار در ماه دستگاه گوارش
د EN "ER سال د.
خوب ، همه *** د رفت ، اما دی خیلی زیادی ندارد.
I wuz د on'y یکی DAT به حال بسیار.
بنابراین من برای 'دلار برای ماه' دن گیر ، EN من گفت : 'F نداشتم آن را به دستگاه گوارش ، من می خواهم یک بانک شروع
خودم.
خب ، البته کاکاسیاه DAT O '' به من نگه دارید ER کسب و کار د ، bekase او می گوید : دی
nough warn't کسب و کار برای دو بانک ، بنابراین او می گویند من می تواند در پنج دلار EN او قرار داده
پرداخت من سی و پنج سال د در د EN "ER.
"بنابراین ، من آن را انجام داده است. دن به من reck'n'd من د inves سی و پنج
دلار حق خاموش EN نگه داشتن چیزهای - خوانده '.
دی wuz کاکاسیاه نام "باب ، DAT چوب صاف ، ketched EN خود marster نداشتم تا به حال' آن را می دانم ؛
EN خریدم او off'n آن EN به او گفت ، را د سی و پنج دلار ER د EN
سال د آمده ، اما کسی به سرقت برده د چوب
مسطح شب DAT ، EN NEX روز د یک laigged کاکاسیاه می گویند بانک busted د.
بنابراین دی UV هیچ نداشتم ما دستگاه گوارش بدون پول است. "" چه شما را با ده سنت ، جیم؟ "
"خب ، من ماهسنگ gwyne spen' ، اما من تا به حال رویای EN د رویای tole من آن را به یک
Balum نام کاکاسیاه -- الاغ Balum دی او را به اختصار ، او یک ER DEM
chuckleheads ، شما می دانید.
اما او خوش شانس می گویند ، دی EN من می بینم من warn't خوش شانس است.
رویای د می گویند اجازه دهید Balum inves 'د ده سنت EN او را بالا می برد برای من.
خوب ، Balum او پول د شیرینی مربا ، EN زمانی که او wuz در کلیسای او را بشنود د واعظ می گویند DAT
هر کس را به لن "د پو به پروردگار ، EN boun" به دستگاه گوارش پول خود را به عقب بار hund'd.
Balum او شیرینی مربا EN د ده سنت را به "صندوق ، EN گذاشته پایین تا ببینید که چه wuz gwyne
از آن است. "" خب ، چه از آن آمده بود ، جیم؟ "
"Nuffn از آن هرگز.
couldn 'مدیریت k'leck پول DAT هیچ وجه EN Balum او couldn'.
من gwyne به لن 'العین dout' پول 'بدون ماه من د امنیت.
Boun به دستگاه گوارش یو 'پول بار hund'd ، د واعظ می گوید!
EF من می تواند د ده سنت ، دستگاه گوارش ، من می خواهم آن را squah ، EN خوشحال ER د chanst. "
"خب ، همه حق است به هر حال ، جیم ، زمانی که شما قصد به غنی دوباره برخی از زمان و یا
دیگر "" بله ؛ EN من غنی ، آمد به آن نگاه کنید.
من صاحب خودم ، EN I wuth هشت دلار hund'd.
من wisht من تا به حال پول د ، I wouldn "می خواهند بدون ماه'. "
>
فصل نهم.
من می خواستم برای رفتن و به دنبال یک در سمت راست محل در مورد وسط جزیره ای که من می خواهم
یافت وقتی که من کاوش ، بنابراین ما آغاز شده و به زودی به آن کردم ، چرا که این جزیره شد
تنها سه مایل طول و یک چهارم از گسترده ای مایل.
این مکان قابل تحمل طولانی ، تپه شیب دار و یا خط الراس حدود چهل پا بالا بود.
ما به حال هم خشن شدن به بالا ، طرف شیب دار و بوته ها تا ضخامت.
ما tramped و clumb اطراف بیش از آن ، و و غار بزرگ در
سنگ ، ترین تا بالا در سمت به سمت ایلینویز.
غار به عنوان بزرگ به دو یا سه اتاق bunched با هم بود ، و جیم می تواند ایستادن
راست در آن است. سرد در آنجا بود.
جیم را برای قرار دادن تله ما در آنجا حق دور بود ، اما من گفتم که نمی خواستیم به
بالا رفتن و پایین تمام وقت وجود دارد.
جیم گفت : اگر ما تا به حال قایق رانی را مخفی می کردند در یک مکان خوب ، و به حال همه تله ها در غار ،
ما وجود دارد می تواند عجله اگر کسی برای آمدن به این جزیره بود ، و آنها به ما هرگز
بدون سگ.
و علاوه بر این ، او گفت که آنها را پرندگان کوچک گفته بود که قرار بود به باران ، و من می خواهم
چیزهایی که به خیس؟
بنابراین ما رفت و برگشت و قایق رانی و paddled پهلو به پهلو غار و lugged
تمام تله بالا. سپس ما به شکار نزدیک محل برای پنهان کردن
قایق رانی در میان درختان بید ضخامت.
برخی از ماهی ها را در زمان ما از خطوط و مجموعه آنها را دوباره و شروع به آماده شدن برای
شام.
درب غار به اندازه کافی بزرگ به رول hogshead در ، و در یک طرف
درب کف گیر کمی و صاف و یک جای خوب برای ساخت یک آتش سوزی
در.
بنابراین ما آن را ساخته شده است وجود دارد و شام پخته شده است. ما به گسترش این پتو داخل برای یک فرش ،
و خوردن شام در آن وجود دارد. به تمام چیزهای دیگر دستی در قرار دادن ما
پشت غار.
خیلی زود آن را تاریک ، و شروع به رعد و روشن ، پس پرندگان درست بود
در مورد آن.
آن مستقیما برنامه را شروع به باران ، و آن را مثل همه خشم بارید ، بیش از حد ، و من را ببینید هرگز
باد منفجر کنم. یکی از این طوفان تابستان به طور منظم بود.
چنان تاریک است که به آن فیلم نگاه همه در خارج از آبی به سیاه و دوست داشتنی و
باران که خرمن کوبی همراه تا ضخامت است که درختان خاموش راه کمی کم نور نگاه و
عنکبوت ، وابسته به تار ، و در اینجا به انفجار می آیند
از باد که درختان خم شدن و غیرفعال کمرنگ در قسمت زیرین برگها ؛
و سپس چاک دهنده کاملی از تند همراه را دنبال و مجموعه ای شاخه به
جای خود غلت بزنید سلاح خود را در صورتی که فقط
وحشی و بعد ، هنگامی که آن را فقط در مورد bluest و blackest -- FST! آن را به عنوان روشن بود
به عنوان عزت ، و شما می خواهم نگاهی اجمالی کمی از درخت در صدر یک غوطه وری در مورد دور خاموش
واقع در انجا در این طوفان ، صدها یارد
بیشتر از شما می تواند قبل از مراجعه کنید ، تیره به عنوان گناه دوباره در دوم ، و در حال حاضر شما می خواهم بشنوید
تندر به شما اجازه می دهد تا با سقوط افتضاح ، و پس از آن rumbling ، گله مند ، غلت ، پایین
آسمان به سمت طرف تحت
جهان ، مانند نورد بشکه خالی پایین پله ها -- که در آن پله های طولانی و آنها
گزاف گویی معامله خوب ، شما می دانید. "جیم ، این خوب است ،" من می گوید.
"من نمی خواهم به هیچ جای دیگری اما در اینجا.
رمز عبور من همراه دیگر تکه بزرگ ماهی و برخی از گرم ذرت نان است. "
"خوب ، شما wouldn'ta بن' F بن hadn'ta برای جیم.
بن You'da پایین DAH در د وودز widout هر شام ، drownded MOS EN gittn ، بیش از حد ، DAT
شما می توانید ، عسل.
جوجه می داند هنگامی که آن را gwyne به باران ، EN بنابراین انجام پرندگان د ، شیلی است. "
رودخانه رفت و در بالا بردن و پرورش به مدت ده یا دوازده روز ، تا در آخرین بود
بیش از بانک ها است.
آب سه یا چهار پا در این جزیره در مکان های کم و در عمیق بود
پایین ایلینویز.
در آن طرف مایل خوب بسیاری از عرض بود ، اما در سمت میسوری آن همان بود
فاصله های قدیمی در سراسر -- نیم مایل -- به خاطر ساحل میسوری فقط یک دیوار بالا بود
bluffs.
Daytimes همه ما در سراسر جزیره ای در قایق رانی paddled ، توانا و خنک و سایه در
جنگل عمیق ، حتی اگر خورشید فروزان بیرون.
ما رفت و سیم پیچ در داخل و خارج در میان درختان ، و گاهی اوقات تاک آویخته
ضخامت ما تا به حال به عقب و دور و برو برخی از راه دیگر.
خب ، در هر درخت به پایین شکسته شما می توانید از خرگوش ها و مارها و از جمله
چیزهایی میشود و وقتی که این جزیره بوده است سرریز یک یا دو روز را تا اهلی ،
در حساب ، گرسنگی ، که شما می توانید
دست و پا زدن حق قرار داده و دست خود را بر روی آنها اگر شما می خواهید ، اما مارها و
لاک پشت ها -- آنها را اسلاید کردن در آب. خط الراس غار ما را در پر بود از
آنها.
ما می توانیم حیوانات خانگی به حال به اندازه کافی اگر ما می خواهم آنها را می خواستم.
یک شب ما یک بخش کوچک از قایق چوب -- قطعه هست کاج خوب catched.
این دوازده پا عرض و حدود پانزده و یا شانزده فوت بود ، و بالا ایستاد
بالای آب شش یا هفت اینچ -- جامد ، سطح طبقه.
ما می توانیم دیدن اره سیاهههای مربوط توسط گاهی اوقات در روز روشن است ، اما ما اجازه می دهد تا از میان رفتن آنها ، ما نمی
خودمان را در روز روشن نشان می دهد.
یکی دیگر از شب هنگامی که ما در سر از جزیره بود ، درست قبل از روشنایی روز ، در اینجا
یک قاب خانه پایین می آید ، در سمت غرب. او دو داستان بود و کج شده بیش از
قابل توجه است.
ما paddled و سوار کردم -- clumb در پنجره طبقه بالا است.
اما خیلی تاریک بود برای دیدن رتبهدهی نشده است ، بنابراین ما در سریع قایق رانی ساخته شده و مجموعه ای در او به منتظر
روز روشن.
نور شروع به آمد و قبل از ما به پای جزیره.
سپس ما را در در پنجره نگاه کرد.
ما می توانیم از یک تخت و یک میز و دو صندلی های قدیمی ، و بسیاری از چیزها در اطراف
اطلاعات مربوط به طبقه ، و لباس های آویزان در مقابل دیوار وجود دارد.
چیزی تخمگذار بر روی زمین در گوشه ای دور که شبیه یک مرد وجود دارد.
بنابراین جیم می گوید : "سلام!"
اما این تکان دادن نیست.
بنابراین من hollered دوباره ، و سپس جیم می گوید : "مرد دو خواب است -- او مرده.
شما هنوز نگه -- I'll برو EN مراجعه کنید : "او رفت ، و خم شد و نگاه ، و
می گوید :
"اتمام حجت مرد مرده. بله ، indeedy ، برهنه ، بیش از حد است.
او به ضرب گلوله کشته بن در پشت د. من reck'n او بن مرده ، دو ER سه روز است.
در Huck آمده ، اما نگاه doan در چهره اش -- آن را بیش از حد gashly ".
من به او به نظر نمی آید. جیم throwed برخی از ژنده پوش قدیمی بیش از او ، اما او
نیاز به انجام آن دارید ، من نمی خواستم او را ببیند.
heaps از کارت های قدیمی چرب اطراف بیش از زمین پراکنده وجود دارد ، و قدیمی
بطری ویسکی ، و زن و شوهر از ماسک از پارچه سیاه و سفید ساخته شده و در سراسر دیوارها
ignorantest نوع کلمات و تصاویر ساخته شده با زغال چوب بود.
دو لباس کهنه روی پارچه کثیف و خورشید کلاه سر گذاشتن ، و لباس های زیر برخی از زنان وجود دارد
حلق آویز در برابر دیوار ، و لباس بعضی از مردان ، بیش از حد.
ما بسیاری به قایق رانی قرار داده -- آن ممکن است آمده خوب است.
قدیمی پسر کلاه نی خالدار روی زمین وجود دارد و من در زمان که ، بیش از حد.
شد و یک بطری بود که شیر در آن وجود دارد ، و آن را به حال یک درپوش دستمال برای یک نوزاد به
مکیدن. ما می خواهیم یک بطری گرفت ، اما از آن بود
شکست.
قفسه سینه تخمی قدیمی وجود دارد ، و تنه مو با لولا را شکست.
آنها باز ایستاده بود ، اما warn't چیزی در آنها باقی مانده است که هر گونه حساب بود وجود دارد.
راه چیز در مورد پراکنده بود بازشناخت مردم در سمت چپ عجله ، و
warn't ثابت به طوری که برای حمل کردن بیشتر از مسائل خود را.
ما فانوس قلع قدیمی ، و قصاب چاقو بدون هیچ دسته ، و سبوس جدید
چاقو بارلو به ارزش دو بیت در هر فروشگاه ، و بسیاری از شمع پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکار میرود ، و قلع
شمعدان ، و یک کدو و یک فنجان قلع ،
و bedquilt قدیمی موش وار از تخت خواب بیرون ، و یک شبکه شطرنجی و امثال با سوزن و سنجاق و موم
و دکمه ها و موضوع و همه کامیون هایی در آن ، و تبر و برخی از ناخن و
به عنوان ضخامت انگشت کوچک من با ریسمان ماهیگیری
برخی از هیولا قلاب بر روی آن ، و یک رول از پوست گوزن و چرم سگ یقه ، و
ویال نعل اسب ، و برخی از داروها که هیچ برچسب بر روی آنها ندارد و فقط به عنوان
ما شد ترک که من پیدا کردم خوب قابل تحمل
کاری شانه ، و جیم به او از کمانچه موشی قدیمی تعظیم ، و یک پای چوبی.
تسمه بود از آن آغاز شد ، اما ، محرومیت از آن ، آن را پا به اندازه کافی خوب بود ،
هر چند برای من بیش از حد طولانی بود و نه به اندازه کافی طولانی در برای جیم ، و ما می تواند پیدا کند
یکی دیگر ، هر چند که ما شکار در سراسر.
و بنابراین ، آن را در سراسر مسافت های خوب ساخته شده است.
هنگامی که ما آماده بود تا عازم شدن یک چهارم مایل پایین تر از جزیره بود ، و آن را
خیلی گسترده بود روز ، پس من ساخته شده جیم در قایق رانی وضع و پوشش با
لحاف ، چرا که اگر او راه اندازی مردم می توانند او سیاه پوست بود خوب راه های خاموش.
من بیش از به ساحل ایلینویز paddled ، و زیرفشار حداکثر یک نیم مایل به انجام آن است.
رخنه کرد تا آب مرده تحت بانک ، و به حال نه هیچ تصادفات و نمی بینم
هیچ کس. ما به خانه همه امن است.
>
فصل X. بعد از صبحانه من می خواستم در مورد صحبت
انسان مرده و حدس بزنید که چگونه او آمده کشته شوند ، اما جیم نمی خواست.
او گفت : آن را بد شانس واکشی و علاوه بر این ، او گفت ، او ممکن است بیایند و ha'nt
ما ، او گفت که یک مرد است که warn't به خاک سپرده بود به احتمال زیاد به یک ha'nting اطراف از
که کاشته شد و راحت است.
که صدا خیلی معقول و منطقی است ، بنابراین من نداشتم که بگویم نه بیشتر ، اما من نمی توانستم مانع از
تحصیل بیش از آن و مایل knowed که به ضرب گلوله مرد ، و آنچه آنها آن را برای انجام است.
ما rummaged لباس ما می خواهم رو ، و هشت دلار در نقره در sewed
مخاط پالتو پتو قدیمی.
جیم گفت که او برشمرده مردم در آن خانه به سرقت برده کت ، چرا که اگر they'da
knowed پول وجود دارد wouldn'ta سمت چپ آن است.
من گفتم : من بازشناخت آنها او را کشتند ، بیش از حد ، اما جیم نمی خواست در مورد آن صحبت شده است.
من می گوید :
"حالا شما فکر می کنم که بد شانس ، اما آنچه به شما می گویند زمانی که من در پوست مار ذهن
که من در بالا از خط الراس روز قبل از دیروز در بر داشت؟
گفت : شما بدترین بد شانس در جهان به لمس پوست مار را با دست من بود.
خوب ، در اینجا بد شانس شما! ما در تمام این کامیون raked و هشت
دلار علاوه بر این.
من آرزو می کنم ما می توانیم برخی از بد شانس شبیه به این داشته باشند هر روز ، جیم. "
"شما هرگز ذهن ، عسل ، شما هرگز ذهن. آیا شما نمی دستگاه گوارش بیش از حد جسور.
بیا '.
ذهن شما می گویم ، آن را مستقیم بیا '" آمده انجام داده ام.
روز سه شنبه بود که ما تا به حال که بحث.
خب ، بعد از شام جمعه ما بود تخمگذار در اطراف چمن در انتهای فوقانی
خط الراس و تنباکو است. من به غار رفت و برای دریافت برخی ، و متوجه شد
یک مار زنگی در آن وجود دارد.
من او را کشته ، و فر او را در پای پتو جیم ، تا کنون بسیار طبیعی ، تفکر
می خواهم وجود دارد برخی از سرگرم کننده وقتی که جیم او را در بر داشت وجود دارد.
خوب ، شب من همه چیز در مورد مار را فراموش کرده ، و وقتی که جیم به خودش پرت پایین
پتو بود در حالی که من زده نور جفت مار وجود دارد ، و کمی او را.
او شروع به پریدن کرد تا فریاد ، و اولین چیزی که نور نشان داد ، انسان یا حیوان مزاحم فر
و آماده برای دیگری بهار.
من او را گذاشته در یک ثانیه با یک چوب ، و جیم برداشت پاپ اسمیر وسکی کوزه و شروع
آن را بریزید. او ، مجرد بود و مار او را به بیت
راست بر روی پاشنه پا.
که همه می آید از من که چنین احمق به خاطر داشته باشید که هر کجا که شما را ترک
مار مرده همسر خود را همیشه می آید وجود دارد و در اطراف آن فر.
جیم به من گفت به ریز ریز کردن سر مار و پرتاب آن دور ، و سپس پوست بدن
و کباب یک قطعه از آن است. من آن را انجام داده و آن را بخورم او و اعلام کرد که
کمک به درمان او.
او من را جغجغه و کراوات آنها را در اطراف مچ دست خود را ، بیش از حد.
او گفت که کمک خواهد کرد.
سپس من داخل است و فقدان آرام و روشن مارها throwed دور در میان بوته ها ، برای من
warn't رفتن به اجازه جیم پیدا کردن تمام تقصیر من بود ، اگر من می تواند از آن کمک کند.
جیم مکیده مکیده و در کوزه ، و در حال حاضر و پس از آن او از سر خود و تن به تن
در اطراف و فریاد می کشید ، اما هر بار که او را به خود می آیند ، او به مکیدن در کوزه رفت
دوباره.
پای او دارای عقاید بسیار بزرگ است ، و هم پای او ، اما و مست شروع به
می آیند ، و غیره مورد قضاوت قرار او همه راست بود ، اما من می خواهم druther کمی با یک مار نسبت به شده است
ویسکی پاپ اسمیر.
جیم به مدت چهار روز و شب گذاشته شد. سپس تورم همه رفته بود و او بود
در اطراف دوباره.
من ساخته شده ذهن من هرگز را هولت از پوست مار دوباره با دست های من ،
در حال حاضر که من می بینم چه از آن آمده بودند. جیم گفت که او برشمرده من او را باور
دفعه بعد.
و او گفت که دست زدن به پوست مار چنین افتضاح بد شانس است که شاید ما تا به حال بود
به پایان آن نشده است.
او گفت : او druther دیدن ماه نو بر روی شانه چپ خود را به عنوان به عنوان یک هزار نفر
زمان محلی از پوست مار را در دست خود را.
خب ، من داشتم احساس می کنید که راه خودم ، هر چند من همیشه بازشناخت که
به دنبال در ماه های جدید بر سر شانه چپ خود را یکی از carelessest و
foolishest چیزهایی که یک بدن می تواند انجام دهد.
قدیمی هنک سوخت رسان انجام می شود یک بار ، و bragged در مورد آن و در کمتر از دو سال او
مست و خاموش شات برج سقوط کرد و گسترش خود را به طوری که او تنها بود
نوع یک لایه ، همانطور که شما ممکن است بگویند ، و آنها
داخل است و فقدان او را edgeways بین دو درب انبار برای تابوت و دفن او را تا ، به طوری که آنها
می گویند ، اما من آن را نمی بینم. پاپ به من گفت.
اما به هر حال آن همه به دنبال در ماه است که راه را می آیند ، مثل یک احمق است.
خوب ، روز رفت و همراه ، و رودخانه را بین بانک های خود رفت و دوباره و
در مورد اولین چیزی که ما انجام می شود به طعمه بود یکی از قلاب بزرگ با یک خرگوش پوست
و آن مجموعه و گرفتن گربه ماهی که به عنوان
بزرگ به عنوان یک مرد ، که شش پا دو اینچ طول و وزن بیش از دو صد پوند است.
ما می توانیم او را تحمل کنم ، البته ، او ما را به ایلینویز پرت.
ما فقط مجموعه ای وجود دارد و تماشا او را قادر به rip کردن و پاره اطراف تا او drownded.
ما یک دکمه برنج را در معده خود و یک توپ گرد ، و بسیاری از rubbage در بر داشت.
ما توپ را باز با تبر تقسیم ، و هر چیزی شبیه قرقره در آن وجود دارد.
جیم گفت : او می خواهم آن را به حال یک مدت طولانی وجود دارد ، به پوشش آن را بیش از آن ، بنابراین و توپ از آن.
به بزرگی یک ماهی بود به عنوان افراد در می سی سی پی catched بود ، من روی چیزی حساب کردن.
جیم گفت که او تا کنون دیده نشده یک بزرگتر است. او به ارزش یک معامله خوب به بیش از در بوده است
روستا.
طوافی کردن آنها از یک ماهی به عنوان که توسط پوند در بازار خانه وجود دارد ؛ همه
اقدام به خرید برخی از او ، گوشت او را به عنوان سفید را به عنوان برف و باعث سرخ خوب.
صبح روز بعد به من گفت : آن کند و کسل کننده است ، و من می خواستم برای دریافت تکان دهنده تا
برخی از راه. من گفتم : من بازشناخت من بیش از لغزش
رودخانه و پیدا کردن آنچه که قرار بود در تاریخ.
جیم دوست ، آن مفهوم ، اما او گفت : من باید در تاریکی و نگاه تیز.
سپس او آن را مورد مطالعه بیش از کرد و گفت ، می تواند در برخی از آنها قرار دادن چیزهای قدیمی و لباس
تا مثل یک دختر؟
این یک تصور خوب بود ، بیش از حد. بنابراین ما کوتاه یکی از روپوش های پارچه های پنبهای ارزان قیمت
و من تبدیل شده تا من شلوار پاها را به زانو من و رو به آن است.
جیم آن hitched با پشت سر قلاب ، و آن تناسب عادلانه بود.
من بر روی خورشید ، کلاه سر گذاشتن قرار داده و آن را زیر چانه ام گره خورده است ، و پس از آن برای بدن به دنبال در و
صورت من بود مانند دنبال کردن مفصل اجاق گاز لوله.
جیم گفت : هیچکس به من ، می دانم حتی در روز ، به سختی.
تمرین در اطراف من در تمام طول روز به قطع از چیزهایی که ، و و من می توانم انجام
به خوبی در آنها ، تنها جیم گفت که من مانند یک دختر پیاده روی ، و او گفت : من باید ترک
به سمت بالا کشیده گان من به من شلوار جیب دریافت کنید.
من در زمان اعلان ، و بهتر انجام شده است. شروع کردم به ساحل ایلینوی در
فقط پس از تاریک قایق رانی.
من در سراسر این شهر را از کمی پایین تر از کشتی فرود شروع شده است ، و راندگی از
در حال حاضر من در ذهن در پایین شهر.
من گره خورده است و در امتداد بانک آغاز شده است.
سوزش نور در یک کلبه کوچک بود که در آن قرار گرفته نه برای طولانی زندگی کرده بود
زمان ، و در تعجب بودم که در زمان چهارم وجود دارد.
تضعیف و در پنجره peeped.
زنی حدود چهل ساله وجود دارد بافندگی توسط یک شمع بود که بر روی یک وجود دارد
جدول کاج.
من صورت خود را نمی دانند و او یک غریبه بود ، برای شما می تواند یک چهره را در آن شهر آغاز
که من هم نمیدانم.
در حال حاضر این بود که خوش شانس بود ، چون من تضعیف گرفت ، من ترس من آمده بود ؛
مردم ممکن است صدای من و می دانم پیدا کردن من.
اما اگر این زن در یک شهر کوچک شده بود و دو روز او می تواند به من همه بگویم
می خواستند بدانند ؛ بنابراین من در درب زدم ، و ساخته ذهن من من فراموش من شد
یک دختر.
>