Tip:
Highlight text to annotate it
X
حادثه ای V.
آیینی Musgrave
آنومالی که اغلب من در زده
شخصیت دوست من شرلوک هلمز بود
که ، هر چند در روش های خود را از او فکر
neatest بود و بیشتر روشمند از
مردم ، و اگر چه او نیز تحت تاثیر قرار
برخی آرام primness از لباس او
هیچ کدام کمتر در عادات شخصی خود یکی از
مردان بیشتر درهم و برهم است که تا کنون سوار
همکار - مستاجر به حواس پرتی.
نه این که من در متعارف حداقل در قبل از ظهر
که احترام خودم.
کار بی نظم و ترتیب در افغانستان ،
آینده در بالای Bohemianism طبیعی
از منش ، ساخته شده است که به من و نه بیشتر سهل انگاری
از befits پزشکی مرد.
اما با من محدود است وجود دارد ، و هنگامی که من
پیدا کردن مردی که سیگار برگ خود را در نگه می دارد
زغال سنگ عقب نشینی ، تنباکو خود را در پایان پا از
کفش راحتی فارسی ، و او پاسخ داده نشده
مکاتبات transfixed توسط جک - چاقو
به خیلی از چوبی خود مرکز
گچ بری دور بخاری ، پس من خودم شروع به دادن
airs با فضیلت.
من همیشه برگزار شد ، بیش از حد ، که هفت تیر
تمرین باید مجزا در هوای آزاد
تفریح و سرگرمی ؛ و هنگامی که هلمز ، در یکی از خود را
humors عجیب و غریب ، که در بازو - صندلی نشستن
با او مو ماشه و صد باکسر
کارتریج ، و اقدام به زینت
دیوار مخالف با پله وطن پرست انجام
در گلوله pocks ، من به شدت احساس که
نه جو و نه ظاهر
از اتاق خود را با آن بهبود یافته بود.
اتاق ما بود همیشه پر از مواد شیمیایی
و از آثار جنایی که تا به حال راه
سرگردان به مواضع بعید است ، و از
عطف کردن در کره - ظرف یا حتی در
کمتر مطلوب اماکن.
اما مقالات او معما بزرگ من بود.
او وحشت از بین بردن مدارک ،
به خصوص آنهایی که با متصل می شدند
مورد گذشته خود را ، و در عین حال این فقط یک بار در
هر دو سال که او را جمع اوری
انرژی را به دفتر ثبت دعاوی حقوقی و ترتیب آنها را ، برای ، به عنوان
من در جایی ذکر شده در این
خاطرات از هم گسیخته ، از طغیان
انرژی پرشور زمانی که او انجام
شاهکارهای قابل توجه است که با نام او
در ارتباط با واکنش مورد بررسی قرار گرفتند
بی حالی که در طی آن او را در مورد دروغ
با ویولن خود را و کتاب خود را ، به سختی
حرکت نجات از مبل به میز بر میگردد.
بنابراین ماه پس از ماه مقالات خود را
، انباشته شده تا هر گوشه ای از اتاق
با بسته نرم افزاری از نسخه خطی انباشته
بودند که در هیچ حساب می شود سوخته ، و
که نمی توان آنها را دور توسط نجات خود
مالک.
یک شب زمستان است ، چون ما نشسته با هم
آتش ، من به جرأت را به او نشان می دهد
که ، او به عنوان عصاره چسباندن به حال به پایان رسید
کتاب خود را به محل مشترک ، او ممکن است استخدام
دو ساعت بعد در ساخت اتاق ما
کمی بیشتر قابل سکونت.
او می تواند عدالت را انکار نمی کنم
درخواست ، تا با چهره و نه اندوهناک او
رفت به اتاق خواب خود را ، که از آن او
بازگشت در حال حاضر کشیدن جعبه قلع بزرگ
پشت سر او.
این او قرار داده شده در وسط کف
و ، چمباتمه کردن بر مدفوع در مقابل
از آن ، او انداخت پشت درب.
من می توانم ببینم که آن را در حال حاضر یک سوم
پر از بسته نرم افزاری از کاغذ قرمز با گره خورده است
نوار را به بسته های جداگانه.
"موارد به اندازه کافی وجود دارد در اینجا ، اما واتسون ، گفت :"
او ، در نظر من با چشمان موذی.
"من فکر می کنم که اگر شما می دانستید که همه من تا به حال در
این جعبه که تو منو به جلو و برخی از سوال
به جای اینکه دیگران شوید. "
"این پرونده از کارهای اولیه خود ،
پس از آن؟ "
از او خواستم.
"من اغلب آرزو که من تا به حال یادداشت
آن موارد. "
"بله ، پسر من ، این همه انجام شد
موعد مقرر قبل از شرح حال من آمده بود
به من جلال ".
او پس از بسته نرم افزاری برداشته بسته نرم افزاری در مناقصه ،
مرتب کردن بر اساس نوازشگر از راه.
"آنها تمام موفقیت های اما واتسون نیست ، گفت :"
او.
"اما برخی از مشکلات بسیار کمی وجود دارد
در میان آنها.
در اینجا ثبت Tarleton قتل است ،
و مورد Vamberry ، شراب
بازرگان ، و از ماجراجویی های قدیمی
زن روسی ، و امر فوق العاده از
عصای زیر بغل آلومینیوم ، و همچنین کامل
حساب Ricoletti از باشگاه پا ، و
همسر خود را ناپسند.
و در اینجا -- آه ، در حال حاضر ، این واقعا چیزی است
recherché کم است. "
او شیرجه بازوی خود را به پایین از
قفسه سینه ، و به ارمغان آورد تا یک جعبه چوبی کوچک
با درب ، کشویی مانند اسباب بازی کودکان
نگه داشته شده اند شوید.
از درون او تولید یک قطعه از مچاله
کاغذ ، و از مد افتاده کلید برنج ، میخکوب کردن محکم کردن
از چوب با توپ از رشته متصل به
آن ، و سه زنگ زده دیسک های قدیمی از فلز.
"خب ، پسر من ، چه چیزی شما را از این
دارد؟ "از او پرسید : خندان در بیان من است.
"این مجموعه عجیب است."
"خیلی کنجکاو ، و در روایت است که آویزان
دور آن را به شما به عنوان ادامه اعتصاب
کنجکاو هنوز. "
"این آثار دارای سابقه پس؟"
"تا حدی که آنها تاریخ است."
"نظر شما توسط آن چیست؟"
شرلوک هلمز برداشت آنها را یک به یک ،
و آنها را در امتداد لبه میز گذاشته.
سپس او خودش را در صندلی خود را reseated و
نگاه آنها را با بیش از سوسو زدن
رضایت در چشمان او.
گفت : "این ،" او گفت ، "همه که من را ترک کرده اند
به من یادآوری از ماجراجویی از
آیینی Musgrave. "
من مورد اشاره او بیش از شنیده بود
یک بار ، هر چند من شده بود ، هرگز قادر به
جمع آوری اطلاعات.
"من باید خیلی خوشحال ،" من گفتم : "اگر شما
از من حساب آن را بدهد. "
"ترک کنی و به عنوان بستر آن است؟" خواند ،
mischievously.
"tidiness شما فشار زیادی پس از تحمل کنم
همه واتسون ،.
اما من باید خوشحال است که شما باید اضافه کردن
این مورد به حافظهی خود را ، برای وجود دارد
امتیاز در آن است که آن را کاملا منحصر به فرد در
سوابق جنایی یا از این ، به اعتقاد من ،
از هر کشور دیگری.
من مجموعه ای از دستاوردهای پوچ
قطعا ناقص باشد که
فاقد حساب از این بسیار فوق العاده
کسب و کار.
"شما ممکن است به یاد داشته باشید که چگونه امر از
_Gloria Scott_ ، و گفتگو با من
مرد غمگین ، که سرنوشت من به شما گفته از ،
اول توجه من را در جهت تبدیل
از حرفه ای که من تبدیل شده است
کار زندگی است.
تو به من را در حال حاضر زمانی که نام من تبدیل شده است
شناخته شده دور و گسترده ، و هنگامی که من به طور کلی
هر دو از طرف توده مردم و به رسمیت شناخته شده
نیروی رسمی به عنوان یک دادگاه نهایی
درخواست تجدید نظر در مورد شک است.
حتی هنگامی که شما به من می دانستم که برای اولین بار ، در زمان
امر که شما در گرامی داشت
»تحصیل در اسکارلت ،' من تا به حال در حال حاضر
تاسیس قابل توجه ، اما نه
بسیار سودآور ، اتصال.
شما به سختی می تواند و بدان که پس از آن ، چقدر دشوار
من آن را در ابتدا در بر داشت ، و برای چه مدتی من به حال
صبر کنید قبل از من در ساخت هر گونه موفق
پیشرفت.
"وقتی من برای اولین بار به لندن آمد ، من تا به حال اتاق
Montague در خیابان ، تنها گوشه ای دور
از موزه بریتانیا ، و در آنجا من
صبر کردم ، در پر کردن اوقات فراغت من خیلی فراوان
زمان با مطالعه تمام کسانی که از شاخه
علم که ممکن است به من بیشتر موثر است.
کن و دوباره موارد آمد در راه من است ،
اصولا از طریق معرفی قدیمی
همکار دانش آموزان ، برای من در طول سال گذشته
در دانشگاه وجود دارد برخورد خوبی از بود
بحث وجود دارد در مورد خودم و روش من است.
سوم از این موارد این بود که از
Musgrave آیینی ، و آن را به بهره
که توسط آن زنجیره ای فوق العاده از تحریک شد
رویدادها و مسائل بزرگ را نشان
می شود در خطر است ، که اولین بار من ردیابی
گشاد گشاد راه رفتن به سمت و موقعیت که من در حال حاضر
نگه دارد.
"رجینالد Musgrave در همان شده بود
دانشگاه به عنوان خودم ، و من تا به حال برخی خفیف
آشنایی با او.
او به طور کلی در میان نیست
دانشجویان مقطع کارشناسی ، هر چند که همیشه به نظر می رسید
من که آنچه را می توان به عنوان غرور و افتخار بود
واقعا تلاش برای پوشش فوق العاده طبیعی
عدم اعتماد به نفس.
در ظاهر او یک مرد بود از بسیار
نوع اشرافی ، نازک ، بینی بالا ، و
بزرگ چشم ، با سست و در عین حال با وقار
منش.
او در واقع قلمه از یکی از بسیار
قدیمی ترین خانواده ها در انگلستان ، هر چند او
شعبه یک دانشجوی دانشکده افسری بود که از هم جدا بود
از Musgraves برخی هم در شمال
قرن شانزدهم ، و به حال تاسیس
خود را در غرب ساسکس ، که در آن مانور
مجلس Hurlstone است که شاید قدیمی ترین
ساختمان مسکونی در شهرستان.
چیزی از محل تولد خود را به نظر می رسید
چسبیده به مرد ، و من در نگاه او هرگز
رنگ پریده ، چهره مشتاق و یا سر خود را از وقار
بدون با شرکت او را با archways خاکستری
و پنجره ها mullioned و همه محترم
خرابه از فئودال نگه می دارد.
یک یا دو بار ما را به بحث زیرفشار ، و من
به یاد می آوریم که بیش از یک بار او
ابراز علاقه زیادی به روش من
مشاهده و استنتاج.
"به مدت چهار سال از من چیزی در او دیده بود
تا یک روز صبح او را به اتاق من راه می رفت در
Montague خیابان.
او کمی تغییر کرده بود ، به مانند یک لباس
مرد جوان از مد -- او بود که همیشه بیتی
از شیک پوش -- حفظ و آرام همان ،
شیوه ای که تا به حال که قبلا فهمیده وبا ادب
نیست او را.
"' چگونه همه با تو رفته Musgrave؟ '
از او خواستم ، بعد از ما cordially متزلزل بود
دست.
"شما احتمالا از فقیر من پدر شنیده
مرگ ، 'او گفت :' او کردن در مورد انجام شد
دو سال پیش.
از آن به بعد من البته تا به حال
Hurlstone املاک برای مدیریت ، و به عنوان من
عضو برای من به عنوان منطقه ای خوب ، زندگی من است
شده یکی مشغول شد.
اما من درک می کنم ، هلمز ، که شما
عطف به عملی به پایان می رسد کسانی که قدرت با
که شما استفاده می شود به ما مات کردن؟
"بله ، من گفت : من گرفته اند به زندگی با
عقل من است. '
"من خوشحال به آن را بشنوند ، برای
مشاوره در حال حاضر بسیار خواهد بود
با ارزش برای من.
در حال حاضر برخی doings بسیار عجیب و غریب در حال
Hurlstone ، و پلیس توانسته اند به
پرتاب هیچ نور بر ماده.
واقعا فوق العاده ترین و
کسب و کار غیر قابل توضیح. '
"شما می توانید با آنچه من تصور اشتیاق
گوش به او ، اما واتسون ، برای بسیار
فرصتی برای من شده است که در حال نفس نفس
تمام کسانی که ماه از انفعال به نظر می رسد
آمده را در دسترس من است.
در قلب من درونی من معتقد بودم که من می توانم
موفق که دیگران شکست خورد ، و در حال حاضر من تا به حال
به خودم فرصت تست.
"' دعا کنید ، اجازه دهید من به جزئیات ، 'گریه کردم.
"رجینالد Musgrave نشستم روبروی من ،
و سیگار را روشن کردند که من تا به حال تحت فشار قرار دادند
نسبت به او.
"شما باید بدانید ،' گفت : 'من که هر چند
هستم لیسانس ، ما مجبور به نگهداری کردن
کارکنان قابل توجهی از بندگان در
Hurlstone ، برای آن جای درهم و برهم قدیمی است ،
طول می کشد و به دنبال برخورد خوبی از پس.
من حفظ ، بیش از حد ، و در ماه قرقاول
من معمولا خانه حزب ، به طوری که آن را
نمی توانست کار را به دست کوتاه.
در مجموع هشت دوشیزه به او عوض ، طبخ وجود دارد ،
باتلر ، دو footmen ، و یک پسر.
باغ و اصطبل البته یک
هیات جداگانه.
"' از این بندگان یکی که تا به حال شده است
طولانی ترین خدمات ما Brunton شد
ساقی.
او جوان مدرسه استاد از محل بود
زمانی که او برای اولین بار از طرف پدر من گرفته شده است ،
اما او انسان را از انرژی بزرگ بود و
شخصیت ، و او به زودی تبدیل شد کاملا
ارزشمند در خانواده.
او به خوبی رشد کرده است ، مرد خوش تیپ بود ، با
پیشانی پر زرق و برق ، و اگر چه او بوده است
با ما برای بیست سال او نمی تواند بیشتر
از چهل و در حال حاضر.
با مزیت های شخصی خود و خود را
هدایای فوق العاده -- برای او می تواند صحبت می کنند
به زبان های مختلف و بازی تقریبا هر
آلت موسیقی -- آن فوق العاده است که او
باید راضی شده اند تا زمانی در چنین
موقعیت ، اما گمان می کنم که او
راحت ، و فاقد انرژی را به هر گونه
تغییر دهید.
ساقی از Hurlstone همیشه چیز
است که توسط همه کسانی که با ما سفر به یاد آورد.
": اما این معیار دارای یک گسل.
او کمی دون خوان است ، و شما می توانید
تصور کنید که برای یک مرد مانند او آن است که نمی
بسیار دشوار است تا حدی به بازی در آرام
منطقه کشور است.
هنگامی که او ازدواج آن همه حق بود ، اما
از او بوده است مرد زن مرده ما به حال هیچ
پایان مشکل را با او.
چند ماه پیش ما به امید بود که او
شد تا در مورد حل و فصل کردن دوباره برای او
تبدیل شد به راشل هاولز ، مشغول ما
دوم خدمتکار خانه ، اما او تا به او پرتاب
بیش از آن پس و با جانت گرفته
Tregellis ، دختر بازی سر -
حافظ.
راشل -- یک دختر بسیار خوب است ، اما از
تحریک ویلز خلق و خو -- به حال تیز
لمس مغز تب ، می رود و در مورد
خانه در حال حاضر -- و یا عدم تا دیروز -- مانند
سایه سیاه و سفید چشم خود سابق خود.
این درام اولین بار ما در Hurlstone بود ، اما
دوم آمد به آن درایو از ما
ذهن ، و آن را با رسوایی اولشان بود
و اخراج از ساقی Brunton.
"' این بود که چگونه در مورد آن آمد.
من گفته ام که انسان هوشمند ،
و این موجب شده است تا هوش بسیار او
خراب کردن ، برای آن به نظر می رسد که باید به رهبری
کنجکاوی سیری ناپذیر در مورد چیزهایی که آیا
در حداقل نگرانی او نیست.
من تا به حال هیچ تصوری از این که به طول
او را ، حمل تا merest تصادف
چشمهایم را باز به آن.
"من گفته اند که خانه درهم و برهم
یک.
یک روز در هفته گذشته -- در تاریخ پنجشنبه شب ، به
دقیق تر -- که من پیدا کردم که من نمی توانستم بخوابم ،
داشتن احمقانه گرفته یک فنجان کافه قوی
نوآر بعد از شام من.
پس از مبارزه با آن را تا دو در
صبح ، من احساس بود که کاملا
نا امید کننده است ، بنابراین من گل رز و شمع روشن با
قصد ادامه رمان که من
خواندن شد.
کتاب ، با این حال ، در مانده اند
بازی بیلیارد اتاق ، بنابراین من در من کشیده پانسمان -
لباس شب و شروع کردن به آن را دریافت کند.
"' به منظور رسیدن به بازی بیلیارد اتاق من تا به حال
به فرود پرواز از پله ها و سپس به
عبور از سر از پاساژ که منجر به
کتابخانه و اسلحه اتاق.
شما می توانید تصور کنید وقتی تعجب من ، که من
نگاه کردن این راهرو ، دیدم که با روشنایی ضعیف تابیدن
از نور که از باز کردن درب از
کتابخانه.
من تا به حال خودم خاموش و لامپ
درب قبل از آمدن به رختخواب بسته شده است.
به طور طبیعی اولین فکر من بود از سارق.
دالان در Hurlstone اند دیوار
تا حد زیادی با غنائم از قدیمی تزئین شده
سلاح.
از یکی از این برداشت من نبرد تبر ،
و پس از آن ، ترک شمع من پشت سر من ، من
رخنه کرد در نوک پنجه پایین پاساژ و peeped
در در درب باز شود.
Brunton "' ، ساقی ، در کتابخانه موجود است.
او نشسته بود ، به طور کامل لباس پوشیدن ، در آسان
صندلی ، با یک لغزش از کاغذ که نگاه
مانند یک نقشه بر زانو خود را ، و پیشانی خود را
به جلو بر دست خود را به تفکر عمیقی فرو غرق.
من گنگ ایستاده بود با کمال تعجب می بینند ، تماشای
او را از تاریکی.
مخروطی کوچک را بر روی لبه میز ریخته
نور ضعیف که sufficed به من نشان دهید
که او به طور کامل لباس بود.
ناگهان ، به من نگاه کرد ، او را از گل سرخ خود را
صندلی ، و راه رفتن را به اداره در
طرف ، او آن را قفل و درو از یکی از
زیر شلواری.
از این که او در زمان مقاله ، و بازگشت به
صندلی خود او آن را از پهن در کنار
مخروطی را بر روی لبه میز و شروع
به آن مطالعه با توجه دقیقه است.
خشم من در این امتحان آرام
اسناد خانواده ما من غلبه تا کنون
که من در زمان به جلو گام ، و Brunton ،
به دنبال نام ، دیدم من در راهرو ایستاده.
او به پای خود شکلی ناگهانی ظهور ، چهره اش تبدیل
خاکستری رنگ با ترس ، و او را به خود محوری
سینه کاغذ نمودار مانند که او تا به حال
در ابتدا مطالعه شده است.
"" پس! گفت : "I.
"این است که چگونه به شما اعتماد بازپرداخت آن ما
در شما reposed.
شما خدمت من به فردا ترک کنند ".
"' او با نگاه از مردی است که متمایل شدن
کاملا خرد ، و slunk گذشته من بدون
یک کلمه.
کم کم باریک همچنان بر روی میز بود ، و توسط
نور خود را به من انداخت ببینید چه مقاله
بود که از Brunton گرفته بود
دفتر.
با تعجب من از آن هیچ چیزی از هیچ بود
اهمیت در همه ، اما به سادگی یک کپی از
پرسش و پاسخ در مفرد قدیمی
مراسم آیینی به نام Musgrave.
این نوع مراسم عجیب و غریب است به ما
خانواده ، که هر Musgrave برای قرن ها
گذشته از طریق در آینده خود را از سن رفته -
- چیزی از منافع خصوصی ، و شاید
برخی از اهمیت کمی به
باستان شناس ، مثل خود ما و blazonings
اتهامات عنوان شده است ، اما از هیچ استفاده عملی هر. '
"' ما تا به حال بهتر است به مقاله آمده است
پس از آن ، گفت : I.
"' اگر شما به آن فکر می کنم واقعا لازم ، 'او
، جواب داد : با برخی از تردید.
'برای ادامه نظر من ، با این حال : من
relocked دفتر ، با استفاده از کلید است که
Brunton ، ترک کرده بود و من برای رفتن تبدیل شده بود
وقتی که من به آن پیدا متعجب شد
باتلر ، برگشته بود و ایستاده بود
قبل از من.
"" آقای Musgrave ، آقا ، "او ، در صدای گریه
بود که خشن با احساس ، "من نمی توانم
رسوایی خرس ، آقا.
من همیشه افتخار بالا من در ایستگاه
زندگی ، و رسوا خواهد مرا بکشد.
خون من بر سر شما باشد ، آقا -- آن
خواهد شد ، در واقع -- اگر من به شما درایو به ناامیدی.
اگر شما می توانید بعد از من آنچه را که نگذارید
گذشت ، سپس به خاطر خدا به شما اجازه به من بدهید
مقررات و ترک در یک ماه ، تا اگر از من
خود اراده آزاد.
من می توانم که آقای Musgrave ، ایستاده اما نه
می شود قبل از تمام بازیگران قوم که من
تا به خوبی می دانم. "
"' "شما توجه بسیار شایسته نیست ،
Brunton ، "من پاسخ داد.
"رفتار شما شده است ننگین ترین.
با این حال ، به عنوان شما شده است مدت زمان طولانی در
خانواده ، من را به هیچ عمومی آرزو
ننگ بر شما.
ماه ، با این حال بیش از حد طولانی است.
نگاهی به دور خود در یک هفته ، و به آنچه
دلیل شما برای رفتن می خواهم. "
"" فقط یک هفته ، آقا؟ "او ، در گریه
صدای نومید.
"دو هفته یکبار -- می گویند دست کم دو هفته!"
"' "در هفته جاری ،" من تکرار "، و شما ممکن است
نظر خودتان بر این است که بسیار
ملایم با سر و کار داشتن. "
"' او رخنه کرد دور ، صورت خود را بر او فرو رفته
پستان ، مثل یک مرد شکسته ، در حالی که من از قرار
نور و به اتاق من بازگشته است.
"" برای دو روز پس از این Brunton ترین بود
زحمت کش در توجه خود را به وظایف خود را.
من ساخته شده بدون اشاره به آنچه که گذشته بود ، و
صبر کردم با بعضی از کنجکاوی برای دیدن اینکه چگونه او
می رسوایی خود را پوشش میدهد.
در صبح روز سوم ، با این حال او نمی
به نظر می رسد ، به عنوان سفارشی خود بود ، بعد از صبحانه
برای دریافت دستورالعمل من برای روز.
همانطور که چپ ناهار خوری اتاق من اتفاق افتاده است به
دیدار هاولز راشل ، دختر.
من به شما گفته که او تا به حال تنها به تازگی
بهبود از بیماری ، و به دنبالش
بنابراین wretchedly رنگ پریده و رنگ پریده که من
با او بودن در محل کار remonstrated.
"' "شما باید در بستر باشد ، گفت :" من.
"بازگشت به وظایف خود آمد که شما
قوی تر. "
"' او به من با نگاه به طوری عجیب و غریب
بیان که من گمان کرد که او را
مغز آسیب دیده بود.
"" من به اندازه کافی قوی ، آقای Musgrave ، گفت : "
او.
"" خواهیم دید آنچه را که دکتر می گوید ، "من
جواب داد.
"اکنون شما باید کار را متوقف ، و هنگامی که شما بروید
طبقه پایین درست می گویند که ای کاش برای دیدن
Brunton. "
"" ساقی رفته است ، "او گفت.
"' "رفته!
رفته کجا؟ "
"" او رفته است.
هیچ کس او را دیده می شود.
او در اتاق خود نمی باشد.
آه ، بله ، او رفته ، او رفته است! "
او پشت به دیوار با ضجه افتاد
پس از ضجه از خنده ، در حالی که من ،
وحشت دارم در این حمله ناگهانی hysterical ،
با عجله به زنگ به احضار کمک کند.
دختر را به اتاق او گرفته شده است ، هنوز
با جیغ و sobbing ، در حالی که من ساخته شده
سوالات در مورد Brunton.
بود بدون شک در مورد آن است که او به حال وجود دارد
ناپدید شد.
تخت او نشده بود در خواب ، او تا به حال شده است
دیده شده توسط هیچ کس از او به بازنشسته به حال خود
اتاق شب قبل ، و در عین حال از آن بود
مشکل را ببینید که چگونه او می تواند را ترک کرده اند
خانه ، هر دو به عنوان پنجره ها و درب های یافت نشد
تا در صبح بسته.
لباس او ، تماشا کرد ، و حتی پول خود را
در اتاق خود بودند ، اما با توجه به سیاه و سفید که
او معمولا عینک گم شده بود.
دمپایی او ، بیش از حد ، رفته بودی ، اما چکمه های خود را
را پشت سر گذاشته شد.
کجا را می توان ساقی Brunton رفته اند
در شب ، و چه می توانست از تبدیل شدن به
او در حال حاضر؟
"' البته ما از منزل از
به انبار زیر شیروانی ، اما هیچ اثری از وجود دارد
او.
این است ، که من گفته اند ، از دخمه پرپیچ و خم
خانه های قدیمی ، به خصوص جناح اصلی ،
که در حال حاضر عملا خالی از سکنه ، اما
ما غارت هر اتاق و انبار بدون
کشف حداقل نشانه ای از از دست رفته
مرد.
این باور نکردنی بود به من که او می توانست
رفتی ترک تمام اموال خود را پشت سر
او را ، و در عین حال جایی که می تواند او باشد؟
من در پلیس محلی نامیده می شود ، اما بدون
موفقیت.
باران بود ، در شب قبل کاهش یافته است و ما
مورد بررسی قرار چمن و در تمام طول مسیر
خانه ، اما بیهوده.
امور بودند در این حالت ، هنگامی که جدید
توسعه کاملا جلب توجه ما دور
از رمز و راز اصلی.
"' به مدت دو روز ریچل هاولز تا به حال شده است
بد ، گاهی اوقات هذیانی ، گاهی اوقات
hysterical ، که پرستار شده بود ، به کار
بنشیند تا با او در شب.
در شب سوم پس از Brunton است
ناپدید شدن ، پرستار ، پیدا کردن خود
خواب بیمار سادگی ، به کاهش یافته است
چرت زدن در بازو ، صندلی ، که او را در بیدار
هر روز صبح برای یافتن تخت خالی ،
پنجره باز است ، و هیچ نشانه ای از نامعتبر است.
من بلافاصله برانگیخته بود ، و با دو
footmen ، آغاز کردن در یک بار را که در جستجوی
دختر گم شده است.
این سخت بود برای گفتن نیست جهت
که او ، برای گرفته شده بود ، با شروع از
زیر پنجره اش ، ما را دنبال خود می تواند
footmarks سراسر به راحتی به چمن
لبه صرف ، جایی که آنها از میان رفت نزدیک
به راه شن که منجر به خارج از
زمینه.
دریاچه هشت پا در اعماق وجود دارد ، و شما
می تواند احساس ما هنگامی که ما دیدم که تصور
دنباله از دختر فقیر مجنون آمد
در پایان از لبه آن.
"' البته ، ما تا به حال واین در یک بار ، و
مجموعه را به کار برای بهبود یافتن باقی مانده است ، اما هیچ
اثری از بدن می تواند پیدا می کنیم.
از طرف دیگر ، ما به ارمغان آورد
سطح هدف غیر منتظره ترین
نوع.
این یک کیسه کتانی که در درون بود
این توده های قدیمی زنگ زده و بی رنگ
فلز و چند رنگ کسل کننده قطعه
نقش ونگار ریگی دادن و یا شیشه ای.
این عجیب پیدا شد که همه ما می تواند دریافت کنید
از صرف ، و ، اگر چه ما ساخته شده است هر
جستجو امکان درخواست و دیروز ، ما
می دانم چیزی از سرنوشت هر کدام از راشل
هاولز یا از Brunton ریچارد.
پلیس شهرستان در پایان عقل خود هستند ،
و من به عنوان آخرین به شما آمده است
منبع. '
"شما می توانید تصور کنید ، اما واتسون ، با آنچه
اشتیاق من به این گوش فوق العاده
دنباله ای از رویدادها ، و سعی کرده با قطعه
آنها را با هم ، و به تدبیر برخی از معمول
موضوع هایی که ممکن است همه آنها آویزان.
ساقی رفته بود.
دوشیزه یا زن جوان رفته بود.
دوشیزه یا زن جوان ساقی عاشق شده بود ، اما تا به حال
پس از آن به حال باعث به او نفرت.
او از خون ویلز شد ، آتشین و
پرشور.
او وحشتناکی هیجان زده شده بود بلافاصله
پس از ناپدید شدن او.
او را به دریاچه پرت بود کیسه
حاوی برخی از مطالب کنجکاو.
همه این عوامل که تا به حال به شد
مورد توجه قرار گرفته ، و در عین حال هیچ یک از
آنها کاملا به قلب ماده کردم.
چه با شروع از این نقطه های زنجیره ای بود
حوادث؟
غیر روحانی پایان این خط درهم وجود دارد.
"من باید آن رساله ، Musgrave ، نگاه کنید به' گفت : من ،
'این ساقی که خود را از فکر آن را به ارزش
در حالی که خود را به مشورت ، حتی در خطر
از دست دادن جای خود. '
"' این کسب و کار است و نه پوچ است ، این
آیین ماست ، 'او جواب داد.
«اما آن را تا حداقل منجی از
قدمت آن به بهانه.
من یک کپی از پرسش و پاسخ
اینجا اگر شما مراقبت از به اجرا چشم خود را بر روی
آنها. '
"او در دستان من مقاله بسیار که من
در اینجا ، اما واتسون ، و این عجیب و غریب
تعلیم و دستور مذهبی است که به هر حال به Musgrave
ارسال املاک و هنگامی که او به انسان بود.
من به شما پرسش و پاسخ دفعات بازدید :
همان طور که ایستاده اند.
"' کسی از آن بود؟
"' او که رفته است. '
"چه کسی باید آن را؟ اند'
"' او که خواهد آمد. '
"است که در آن خورشید؟
"' بیش از بلوط است. '
"است که در آن سایه بود؟'
"تحت نارون.'
"چگونه بود آن پا؟
"' شمال ده و ده ، پنج و شرق به
توسط پنج ، جنوب به دو و دو ، غرب به
یک و یک ، و غیره تحت. '
"' چه باید به ما برای آن را بدهد؟
"' همه که مال ماست. '
"چرا باید آن را به ما بدهد؟
"' برای به خاطر اعتماد. '
"' اصلی تاریخ ندارد ، اما در
هجی از وسط هفدهم
قرن ، 'اظهار Musgrave.
من می ترسم ، با این حال ، که می تواند از توان
کمی به شما در حل این کمک
رمز و راز. '
"' دست کم ، 'من گفت : ما دیگر آن را می دهد
رمز و راز ، و یک است که حتی بیشتر
جالب تر از اول است.
ممکن است که راه حل ممکن است از یک
اثبات راه حل دیگر می شود.
شما به من ، بهانه ای Musgrave ، اگر من می گویم که
ساقی خود را به نظر می رسد به من شده است
مرد خیلی باهوش ، و به حال واضح تر
بینش ده از نسل او
کارشناسی ارشد. '
"من به سختی دنبال شما ،' گفت : Musgrave.
'مقاله به نظر من به هیچ می شود
اهمیت عملی است. '
"' اما برای من فوق العاده به نظر می رسد عملی ،
و من تصور Brunton که در زمان مشابه
مشاهده.
او احتمالا قبل از آن که دیده شب
که در آن شما را دستگیر. '
"' بسیار امکان پذیر است.
ما در زمان بدون درد به پنهان کردن آن. '
"' او به سادگی آرزو ، من باید تصور کنید ، به
تازه کردن حافظه خود را بر اساس آن به مناسبت گذشته است.
او بود ، تا من درک می کنم ، نوعی نقشه
یا نمودار که او با مقایسه شد
نسخه خطی ، و آنچه او را به خود محوری
جیب زمانی که شما ظاهر شد. '
"' درست است.
اما آنچه می تواند او را با این انجام پیر
سفارشی خانواده ما ، و به چه
حرف بی ربط چیست؟ '
"من فکر نمی کنم که ما باید خیلی زیادی
مشکل در تعیین آن ، 'من گفت ؛
با اجازه شما ما را
اولین قطار به پایین ساسکس ، و رفتن کمی
عمیق تر به این موضوع بر نقطه. '
"بعد از ظهر همان دیدم ما هر دو در
Hurlstone.
احتمالا شما را دیده اند ، تصاویر و خواندن
شرح ساختمان قدیمی معروف است ، بنابراین
من به حساب من از گفتن آن را به محدود
آن است که در شکل ل ، ساخته شده است
بازوی بلند بودن قسمت مدرن تر ، و
کوتاه هسته های باستانی ، که از آن
دیگر حال توسعه.
بیش از پایین ، به شدت - درب lintelled ، در
مرکز این بخش قدیمی ، چوب اسکنه خورده است
امروز ، 1607 ، اما کارشناسان می موافقت کردند که
تیرها و سنگ کار واقعا خیلی
قدیمی تر از این باشه.
دیواره های بسیار ضخیم و پنجره کوچک
از این بخش بود که در قرن گذشته رانده
خانواده آنها در ساخت بال جدید ، و
یکی از قدیمی حال حاضر به عنوان ذخیره خانه مورد استفاده قرار گرفت
و سرداب ، زمانی که آن را در همه مورد استفاده قرار گرفت.
پارک پر زرق و برق با چوب خوب قدیمی
خانه را احاطه کرده ، و دریاچه ، که
مشتری من بود آن اشاره شد ، غیر روحانی نزدیک به
خیابان ، در حدود دویست متری از
ساختمان.
"من در حال حاضر بصورتی پایدار و محکم قانع ، اما واتسون ،
بودند که نه سه وجود دارد جدا
اسرار اینجا ، اما تنها ، و این که اگر من
قادر به خواندن Musgrave راه راست آیینی من
باید در دست نگه دارید من که می تواند سرنخ
من رو به حقیقت مربوط به هر دو
ساقی Brunton و هاولز خدمتکار.
برای من هم تبدیل شده است که پس از آن همه انرژی من.
چرا باید این بنده شود خیلی هیجان زده
کارشناسی ارشد این فرمول قدیمی؟
بدیهی است چرا که او چیزی در آن دیدم
که تمام کسانی که از نسل های فرار کرده
کشور squires ، و انتظار می رود که از آن او
برخی از مزیت های شخصی.
چه در آن زمان بود ، و چگونه آن را به حال تحت تاثیر قرار
سرنوشت او چیست؟
"این بود کاملا آشکار به من ، در خواندن
آیین ، که باید اندازه گیری
اشاره به برخی از نقطه ای که به بقیه
سند اشاره ، و این که اگر ما می تواند پیدا کنید
آن نقطه ، ما باید در راه منصفانه باشد
نسبت به پیدا کردن آنچه که پنهان بود
Musgraves قدیمی آن معتقد بودند لازم
به مومیایی کردن در خیلی کنجکاو مد.
دو راهنما وجود دارد به ما داده برای شروع
با ، بلوط و نارون.
همانطور که به بلوط می تواند وجود داشته باشد بدون شک در
تمام.
دقیقا در مقابل خانه ، بر چپ
سمت از درایو ، ایستاده بود وجود دارد
ایلخانی در میان بلوط ، یکی از مهمترین و
درختان با شکوه است که من تا کنون دیده می شود.
"' وجود داشت که مراسم خود را کشیده بود
تا ، 'من گفت ، همانطور که ما گذشته را بیرون راندند.
"' در آن وجود دارد فتح نورمن در
احتمال قوی ، 'او جواب داد.
'این دور بیست و سه فوت.'
"تو هر elms قدیمی داشته باشد؟'
از او خواستم.
"' استفاده می شود یکی بسیار قدیمی وجود دارد بیش از
ان اما آن را با ده رعد و برق زده بود
سال پیش ، و ما قطع بیخ و بن. '
"شما می توانید ببینید که در آن استفاده می شود؟'
"آه ، بله.'
"' هیچ elms های دیگر وجود دارد؟ '
"نه آنهایی که قدیمی است ، اما مقدار زیادی از beeches.'
"' من هم باید می خواهم برای دیدن جایی که بزرگ شد. '
"ما در یک سبد خرید سگ رانده شده بود ، و من
مرا به دور مشتری در یک بار ، بدون ما
ورود به خانه ، به اثر زخم روی چمن
جایی که نارون بود ایستاده بود.
نزدیک به نیمه راه بین بلوط و بود
خانه.
تحقیقات من نظر می رسید که پیشرفت.
"' گمان می کنم آن غیر ممکن است برای پیدا کردن
بالا چگونه علم شد؟
از او خواستم.
"' من می توانم شما آن را بدهد در یک بار.
این شصت و چهار پا بود. '
"' چگونه می توانم به شما آمده است آن را می دانم؟
من ، با تعجب پرسید.
"' وقتی معلم قدیمی من استفاده می شود به من بدهید
ورزش در مثلثات ، همیشه در زمان
شکل اندازه گیری ارتفاع.
زمانی که من پسر بچه بودم کار می کرد از هر درخت
و ساخت و ساز در ملک. '
"این بود قطعه غیر منتظره از شانس و اقبال.
اطلاعات من شد آمدن سریع تر از من
می توانست منطقی امیدوار.
"' به من بگو ، من پرسیدم : آیا شما تا کنون ساقی
از شما چنین سوال؟
"رجینالد Musgrave به من نگاه کردند در
حیرت.
حالا که شما اسمش را به ذهن من ، 'او
جواب داد : 'Brunton بود از من بپرسید در مورد
ارتفاع درخت چند ماه پیش ، در
ارتباط با بعضی از استدلال ، کمی با
داماد. '
"این خبر بسیار خوبی بود ، اما واتسون ، برای آن
به من نشان داد که من در جاده حق بود.
من تا به خورشید نگاه کرد.
این پایین در آسمانها بود ، و من محاسبه
که در کمتر از یک ساعت که فقط دروغ
بالاتر از بالاترین شاخه از بلوط قدیمی است.
یکی از شرایط ذکر شده در آیینی می
پس از آن انجام شود.
و سایه نارون باید متوسط
دورتر از سایه پایان ، در غیر این صورت
تنه می شده اند به عنوان راهنمای انتخاب شدند.
من تا به حال ، پس از آن ، برای پیدا کردن جایی که انتهای
سایه می پاییز وقتی که خورشید بود تنها
واضح و روشن از بلوط است. "
"است که باید مشکل دارید ، هلمز ،
وقتی که نارون بود دیگر وجود دارد. "
"خب ، حداقل من می دانستم که اگر Brunton
می تواند آن را انجام دهد ، من هم می تواند.
علاوه بر این ، هیچ مشکل واقعی وجود داشت.
من با Musgrave برای مطالعه کرد و رفت
whittled خودم این میخکوب کردن محکم کردن ، که من گره خورده است
این رشته طولانی با یک گره در هر حیاط.
سپس من در زمان دو طول میله ماهیگیری ، ،
که آمد به تنها شش پا ، و من رفتم
برگشت با مشتری من به جایی که نارون بود
بوده است.
خورشید فقط چرا از بالا
بلوط است.
من میله در پایان بسته ، مشخص شده از
جهت سایه ، و آن را اندازه گیری شد.
این نه فوت در طول بود.
"البته محاسبه شد اکنون ساده
یک.
اگر یک میله از شش پا انداخت سایه
نه ، درخت از شصت و چهار پا پرتاب می
یکی از 96 ، و از خط یک
البته می توان از خط دیگر.
من اندازه گیری از راه دور ، که موجب
من تقریبا به دیوار خانه ، و من
محوری را به نقطه میخکوب کردن محکم کردن.
شما می توانید من وجد و سرور ، اما واتسون ، تصور کنید که
در عرض دو اینچ از من من تو را دیدم میخکوب کردن محکم کردن مخروطی
افسردگی در زمین.
من می دانستم که این علامت های ساخته شده توسط Brunton شد
در اندازه گیری خود را ، و بود که من هنوز
دنباله بر او.
"از این نقطه شروع من شروع کرد به
گام ، داشتن اول گرفته کاردینال
امتیاز های من جیب - قطب نما.
ده قدم با هر پا مرا همراه
موازی با دیوار از خانه ، و
دوباره من نقطه ها مشخص شده من با میخ.
سپس من با دقت کردن پنج گام به شرق
و دو تا جنوب.
این به من آورده به آستانه بسیار از
درب قدیمی.
دو قدم به غرب به معنای اکنون که من در
به دو paces پایین سنگ پرچم
گذشت ، و این محل بود نشان داد
توسط آیینی.
"من هرگز چنین احساس لرز سرد
ناامیدی ، اما واتسون.
برای یک لحظه به من به نظر می رسید که وجود دارد
باید برخی از اشتباه رادیکال در من
محاسبات.
تنظیمات میدرخشید یکشنبه کامل بر تصویب
طبقه ، و من می توانم ببینم که ساله ، پا
خاکستری پوشیده سنگ که با آن هموار شد
سمان شدند بصورتی پایدار و محکم با هم ، و به حال
مطمئنا برای بسیاری از نقل مکان نشده است طولانی
سال.
Brunton در کار نمی بود اینجا بوده است.
من بر کف شنود گذاشته باشند ، اما نسبت به آن
همان همه بر این ، و هیچ نشانه ای از وجود هر گونه
ترک و شکاف.
اما ، خوشبختانه ، Musgrave ، که شروع شده بود
به درک معنای من
روند ، و بود که در حال حاضر به عنوان هیجان زده به عنوان
خودم ، در زمان از مقاله خود را به چک کنم؟
محاسبه.
"' و تحت ، 'او گریه کرد.
شما از حذف "و تحت". '
"من که این بدان معنی است که ما به فکر بود
به حفاری ، اما در حال حاضر ، البته ، من تو را دیدم در یک بار
که من اشتباه می کردم.
'انبار وجود دارد در زیر این پس؟'
گریه کردم.
"بله ، و به عنوان به عنوان خانه های قدیمی.
در اینجا پایین ، از طریق این درب. '
"ما رفت سنگ پله پیچ در پیچ ، و من
همراه ، قابل توجه مسابقه ، روشن بزرگ
فانوس که در هر بشکه در ایستاده بود
گوشه.
در یک لحظه از آن بود آشکار است که ما تا به حال در
تاریخ و زمان آخرین بر جای درست آمده است ، و ما
به حال مردم تنها به دیدار نشده است
نقطه به تازگی.
"این برای ذخیره سازی شده از چوب استفاده شده بود ،
اما billets ، که معلوم شده بود
آشغال بر کف ، در حال حاضر انباشته شده بودند در
در دو طرف ، تا به عنوان به ترک فضای روشن در
وسط.
در این فضای غیر روحانی بزرگ و سنگین
سنگ فرش با حلقه آهن زنگ زده در
مرکز که به ضخامت shepherd's چک
صدا خفه کن بود وصل شده است.
"' با ستاره مشتری! 'گریه موکلم.
'Brunton که صدا خفه کن را دارد.
من آن را در او دیده می شود ، قسم می خورم و می تواند به
آن.
آنچه که تبه کار انجام شده است که اینجا هستید؟ '
"پیشنهاد من در چند شهرستان
پلیس به حضور احضار شدند ، و من
پس از آن تلاش برای جمع آوری سنگ توسط
کشیدن در کراوات.
من فقط می تواند آن را کمی حرکت می کند ، و آن را
با کمک یکی از constables که
من در گذشته در حمل آن به یکی از موفق
سمت.
در زیر به سیاه چاله است که خمیازه ای کشید ما
همه ، در حالی که peered Musgrave ، زانو زدن در
طرف ، تحت فشار قرار دادند پایین فانوس.
"اتاق های کوچک در حدود هفت متر عمیق و
چهار فوت مربع دراز باز به ما.
در یک طرف این بود چمباتمه زدن ، برنج ،
بسته جعبه ای چوبی ، درب از آن بود
لولایی به سمت بالا ، با این کنجکاو قدیمی
کلید پرست طرح ریزی از قفل.
خارج از این که با یک لایه ضخیم از باردار شد
گرد و غبار ، و مرطوب و کرم ها از طریق خورده بود
چوب ، به طوری که محصول قارچ کبود شده بود
در حال رشد در داخل آن است.
دیسک های مختلف فلزی ، سکه های قدیمی
ظاهرا ، مانند و من تو را در اینجا بودند ،
پراکندگی بیش از پایین جعبه ، اما
آن موجود نه چیزی دیگر.
"در حال حاضر ، با این حال ، ما تا به حال هیچ فکر
برای سینه های قدیمی ، برای چشم ما بود
پرچ شده را بر اساس آن crouched که در کنار آن.
این شکل از یک مرد ملبس در دست کت و شلوار بود
از سیاه و سفید ، که با تحقیر به او hams squatted
با پیشانی خود را بر لبه غرق
جعبه و دو اسلحه بر روی هر پرتاب
از آن طرف.
نگرش به حال کشیده همه راکد
خون را به صورت ، و هیچ مردی می توانست
به رسمیت شناخته شده است که تحریف کبد رنگ
چهره ، اما ارتفاع خود ، لباس خود را ، و
موهای او همه کافی برای نشان دادن من بودند
مشتری ، زمانی که ما بدن کشیده شده تا به حال ، که
آن در واقع از دست رفته خود را ساقی.
او مرده شده بود چند روز است ، اما وجود داشت
هیچ زخم و یا کبودی بر فرد خود را به نشان می دهد
چگونه پایان او بسیار ناراحت کننده خود را ملاقات کرده بود.
هنگامی که بدن خود را از شده بودند ، انجام
انبار پیدا کردیم خودمان هنوز هم رو به رو
با یک مشکل بود که تقریبا به عنوان
عنوان بسیار خوبی که با آن فکر کردم که
آغاز شده است.
"من اعتراف که تا کنون ، اما واتسون ، من تا به حال شده است
نا امید در تحقیقات من است.
من بر حل مسئله حساب به حال زمانی که
یک بار من تا به حال در بر داشت محل مراجعه کننده به در
آیینی ؛ اما در حال حاضر من وجود داشت ، بود و
ظاهرا تا آنجا که تا کنون از دانستن آنچه
از آن بود که خانواده با پنهان بود
استادانه درست شده مانند موارد فوق بود.
درست است که من نور بر پرتاب کردند.
سرنوشت Brunton ، اما در حال حاضر من تا به حال به
معلوم که چگونه است که سرنوشت بر او آمده بودند ،
و چه بخشی در ماده شده بود بازی
توسط زن که تا به حال ناپدید شد.
من را بر چیز قابل در گوشه ای نشسته و
فکر کردم این موضوع را با دقت تمام به پایان رسد.
"شما می دانید روش من در چنین مواردی ، واتسون.
من خودم را در محل قرار داده و مرد ، داشتن
اولین gauged هوش خود ، من سعی می کنم به
تصور کنید که چگونه من باید خودم را شروع کرد
تحت شرایط مشابه دارد.
در این حالت ماده توسط ساده بود
هوش Brunton بودن کاملا اول
نرخ ، به طوری که آن را غیر ضروری را به
هر گونه کمک هزینه برای معادله های شخصی ، به عنوان
ستاره شناسان آن را لقب.
او می دانست که چیزی با ارزش بود
پنهان.
او محل خال خال بود.
او متوجه شد که سنگ آن تحت پوشش
فقط بیش از حد سنگین برای یک مرد حرکت می کند
غیر مسلح.
چه او انجام بعدی؟
او می تواند کمک از خارج می کنید ، حتی اگر
او تا به حال کسی که او می تواند اعتماد ،
بدون unbarring از درب و
خطر قابل توجهی از تشخیص.
این بهتر بود ، اگر او می تواند ، به خود
کمک و همدست در داخل خانه.
اما چه کسی می تواند او بپرسم؟
این دختر را به او اختصاص داده شده بود.
مرد همیشه آن را سخت می یابد که برای تحقق
او ممکن است در نهایت از دست رفته عشق زن ،
با این حال بد او ممکن است او را درمان می شوند.
او را با توجه چند تلاش کنید
صلح خود را با هاولز دختر و سپس
خواهد خود را به عنوان همدست خود را بپردازد.
با هم آنها را در شب می آیند
سرداب ، و نیروی خود را متحد می
کافی است سنگ را به بالا می برد.
تا کنون من می تواند اقدامات خود را به عنوان اگر من به دنبال
در واقع آنها را به حال دیده می شود.
"اما برای دو نفر از آنها ، و یک زن ، آن را
باید کار سنگین شده اند بالا بردن
که سنگ.
زبر و خشن پلیس ساسکس و من آن را پیدا کرده
هیچ کار نور است.
چه آنها به آنها کمک کند؟
شاید آنچه که من باید خودم انجام می شود.
من گل رز و با دقت مورد بررسی قرار مختلف
billets از چوب که دور پراکنده شدند
طبقه.
تقریبا در یک بار من بر آنچه که من انتظار می رود آمد.
یک قطعه ، حدود سه متر طول ، به حال
دندانه خیلی ها مشخص شده در یک سر ، در حالی که
چند بودند در طرف تا اگر مسطح
آنها از سوی برخی شده بود فشرده
وزن قابل توجه است.
بدیهی است ، آنها به عنوان سنگ کشیده میشوند تا به حال
آنها تا به حال از تکه های چوب را به محوری
صدای بهم خوردن فلز ، تا اینکه در گذشته ، هنگامی که باز شد
به اندازه کافی بزرگ به خزیدن را از طریق آنها می
آن را باز نگه توسط شمش قرار داده درازا ،
که خیلی خوب ممکن است تبدیل به فاصله دار است در
پایان ، پایین تر از وزن کل
سنگ آن را به پایین فشار بر روی
از این لبه دال دیگر.
تا کنون من هنوز روی زمین امن بود.
"و در حال حاضر چگونه بود من برای ادامه به
بازسازی این درام نیمه شب؟
بدیهی است که تنها یک نفر می تواند به سوراخ جا ،
و آن کس Brunton شد.
دختر باید بالا صبر کردم.
Brunton سپس باز کردن صندوق ، دست بالا
مطالب احتمالا -- از آنجایی که آنها شد
نمی شود در بر داشت -- و سپس -- و پس از آن چه
"آتش چه smoldering از انتقام بود
ناگهان به شعله در این فنر
روح پرشور زن سلتیک هنگامی که او را دیدم
مردی که او را به حال ستم -- ستم او ،
شاید ، جایی که بیش از ما مشکوک -- در او
قدرت؟
آیا این احتمال وجود دارد که چوب به حال تضعیف ،
و این که سنگ به Brunton بسته بود
چه قبر او تبدیل شده بود؟
اگر او تنها به جرم سکوت به عنوان به شده است
سرنوشت او چیست؟
یا تا به حال برخی ضربه ناگهانی از دست او
نقش برآب پشتیبانی دور و فرستاده دال
توفنده پایین را به جای خود؟
باشد که ممکن است آن را به عنوان ، من به نظر می رسید که برای دیدن
چهره زن هنوز در چنگ او
گنج و پرواز wildly تا
سیم پیچ پله ، با گوش او زنگ
شاید با فریادهای خفه شده
پشت سر او و با ضربت زنی از
دست دیوانه وار در برابر دال سنگ
بود که خفگی معشوق بی وفا اش
زندگی کردن.
"در اینجا راز چهره blanched او بود ،
او متزلزل اعصاب ، او را از peals hysterical
خنده در صبح روز بعد.
اما آنچه در جعبه شده بود؟
چه با او که تا به حال انجام می شود؟
البته باید بخاطر این فلز قدیمی
و سنگریزه ها که مشتری من به حال روزگار
از آشکار است.)
او آنها را در وجود دارد در اولین پرتاب کردند.
فرصت برای حذف تاریخ و زمان آخرین ردیابی از او
جرم و جنایت.
"بیست دقیقه برای من بی حرکت نشسته بودند ،
تفکر از ماده.
Musgrave هنوز با چهره ای بسیار رنگ پریده ایستاده بود ،
حرکت های مشابه و فانوس خود را پایین را به
سوراخ.
"' این سکه از چارلز اول ، '
گفت که او ، از برگزاری چند که تا به حال شده است
در جعبه ؛ 'شما را ما درست در
تاریخ ما برای رفع آیینی. '
"' ممکن است ما چیز دیگری از چارلز پیدا
اول ، «من ، به عنوان معنای احتمالی گریه
دو سوال اول از آیینی را شکست
ناگهان بر من.
'اجازه محتویات کیف من رو می بینن که
شما را از صرف fished. '
"ما به مطالعه خود صعود ، و او گذاشته
باقی مانده قبل از من.
من که می فهمیدم که او آن را به عنوان مورد از
اهمیت کوچک زمانی که من در آن نگاه کرد ، برای
فلز بوده و تقریبا سیاه و سفید سنگ
lustreless و کسل کننده است.
من مالیده یکی از آنها را در آستین من ، با این حال ،
و آن glowed پس از آن جرقه در مانند
توخالی های تیره و تار دست من.
فلز کار بود در قالب دو
حلقه ، اما آن خم شده بود و پیچ خورده از
از شکل اصلی آن است.
"' شما باید در نظر داشت ، گفت : من ، 'که
سر حزب سلطنتی در انگلستان ساخته شده است حتی پس از
از مرگ شاه ، و زمانی که آنها
در آخرین فرار کرد که احتمالا بسیاری از چپ
باارزش ترین دارایی خود را به خاک سپرده شد
پشت سر آنها ، با قصد
برای بازگشت آنها را در برابر صلح آمیز است. '
"' جد من ، سر رالف Musgrave ، بود
برجسته معتاد به اسب دوانی و راست مرد
چارلز دوم در wanderings خود ، '
گفت : دوست من.
"' ه ، واقع! '
من جواب داد.
'خوب در حال حاضر ، من فکر می کنم که واقعا باید به
ما آخرین لینک که ما می خواستیم.
من باید شما را در آمدن تبریک می گویم
در اختیار داشتن ، هر چند در جای غم انگیز
شیوه ای از اثر است که از بزرگ
ارزش ذاتی ، بلکه حتی بیشتر
اهمیت به عنوان یک کنجکاوی تاریخی است. '
"' چه در آن است ، پس؟ 'او در gasped
حیرت.
"' این چیزی کمتر از تاج باستان
از پادشاهان انگلستان است. '
"' تاج! '
"' دقیقا.
در نظر بگیرید چه آیینی می گوید : چگونه می توان آن را ندارد
راه اندازی کنید؟
"چه کسی بود؟"
"او که رفته است."
بود که پس از اعدام چارلز.
سپس ، "چه کسی باید آن را؟ اند"
"او که خواهد آمد."
که چارلز دوم ، که ظهور بود
در حال حاضر پیش بینی شده.
می توانید ، من فکر می کنم ، وجود داشته باشد شکی نیست که این
ضرب و شتم و بی ریخت یک بار نیم تاج
محاصره brows از Stuarts سلطنتی. '
"' و چگونه آن را در برکه آمد؟ '
"' ه ، است که یک سوال که طول خواهد کشید
برخی از وقت پاسخ دهد. '
و با اینکه می دانم sketched به او
کل زنجیره ای طولانی از گمان و از اثبات
که من تا به حال ساخته شده است.
گرگ و میش در بسته بود و ماه بود
درخشان درخشان در آسمان قبل از من
روایت شده بود به پایان رسید.
"' و چگونه از آن بود که چارلز نداشت
دریافت تاج خود را زمانی که او بر می گردد؟ 'پرسید :
Musgrave ، عقب راندن اثر به آن
کیسه کتانی.
"' ه ، در آنجا میتوانید انگشت خود را بر غیر روحانی
یک نقطه است که ما باید احتمالا هرگز
قادر به روشن کردن.
این احتمال وجود دارد که Musgrave که برگزار می شود
راز مرگ در فاصله ، و از سوی برخی از
نظارت چپ این راهنمای نسل او
بدون توضیح به معنای آن است.
از آن روز به این دست از آن شده است
را از پدر به پسر ، تا در آخر
آمد در دسترس از مردی که خود را پاره
از راز آن را از دست داده و عمر خود را در
سرمایه گذاری. '
"و این داستان از Musgrave
آیینی ، اما واتسون.
آنها را در تاج Hurlstone --
هر چند برخی از آنها تا به حال قانونی را خسته و
مبلغ قابل توجهی برای پرداخت قبل از آنها بودند
اجازه استفاده از آن را حفظ کنید.
من مطمئن هستم که اگر شما به ذکر نام من
آنها خواهد بود خوشحال به آن نشان می دهد به شما خواهد شد.
از هیچ چیز زن را نشنیده بود ، و
احتمال این است که وقتی که دور از
انگلستان و به مرحله اجرا خودش و حافظه
از جرم و جنایت خود را به برخی از زمین فراتر از دریا. "
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها لینک دائم زیرنویسها انگلیسی زبان خارجی ترجمه ترجمه