Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل ششم
من او شراب سفید پل در بعد از ظهر را فراموش کرده
unagreeable جزئیات نیست.
پس از بازگشت به دفتر او ، که به نظر می رسید که بدون او مبهوت ، او سوار
"چشم انداز" را به مشاهده یک اپارتمان چهار تخت در منطقه لینتون.
او با تحسین مشتری جدید فندک سیگار برگ الهام گرفته شده بود.
سه بار تازگی آن ساخته شده استفاده از آن او باشد ، و سه بار او پرتاب دودی سیگار نیم
از ماشین ، اعتراض ، "من ترک سیگار تا سرزنش بسیار!"
بحث فراوان آنها از هر جزئیات فندک سیگار برگ به رهبری آنها را به مورد علاقه
الکتریکی مسطح آهن و تخت گرم.
بابیت عذرخواهی برای بودن تا shabbily کهنه پرست به عنوان هنوز به استفاده از آب گرم
بطری ، و او اعلام کرد که او را خواب و ایوان سیمی در یک بار.
او تحسین عظیم و شاعرانه ، گرچه درک بسیار کمی از همه
دستگاه های مکانیکی. آنها نمادهای خود را از حقیقت و زیبایی بود.
با توجه به هر یک از مکانیزم جدید پیچیده -- فلز تراش ، کاربراتور دو جت ، ماشین
تفنگ ، اکسی استیلن جوشکار -- او یکی خوب واقع بینانه صدایی عبارت را می آموختند و با استفاده از آن
بارها و بارها ، با احساس لذت بخش بودن فنی و آغاز است.
مشتری او را در پرستش ماشین آلات پیوست ، و آنها buoyantly تا آمدند
آپارتمانها و آغاز شد که معاینه از تخته سنگ های پلاستیکی سقف ، درها kalamein ، و
هفت هشتم اینچ کور میخ کفپوش ،
شروع آن diplomacies ای از شگفتی و آمادگی صدمه دیده را متقاعد به انجام
چیزی به آنها در حال حاضر تصمیم گرفته بود به انجام ، که برخی از نتیجه روز در یک فروش.
در راه برگشت بابیت برداشت شریک زندگی خود را و پدر در قانون ، هنری T.
تامپسون ، در آثار او آشپزخانه کابینت ، و آنها را از طریق جنوبی اوج راند بالا
رنگ banging ، هیجان انگیز منطقه :
کارخانجات کاشی و توخالی با پنجره های شیشه ای غول پیکر سیم ، قرمز ، آجری با ترشرویی قدیمی
کارخانه های رنگ آمیزی شده با تار ، پر کها آب تانک ، کامیون های بزرگ قرمز مانند
لوکوموتیوها ، و ، در نمره از گیج کننده
آهنگ های جانبی ، دور سرگردان حمل و نقل اتومبیل مرکزی از نیویورک و اپل
باغ ، شمالی بزرگ و گندم فلات ، اقیانوس آرام جنوبی و پرتقال
باغ.
آنها به وزیر امور خارجه از شرکت اوج ریخته گری در مورد جالب صحبت
پروژه هنری -- نرده های چدنی برای لیندن لین گورستان.
آنها به شرکت موتور Zeeco راند و مصاحبه مدیر فروش ، نوئل
Ryland در مورد تخفیف بر روی یک ماشین Zeeco برای تامپسون.
بابیت و Ryland همکار عضو باشگاه بوستر بودند ، و هیچ تقویت کننده احساس
حق اگر او هر چیزی را از یکی دیگر از تقویت کننده بدون دریافت تخفیف خریداری است.
اما هنری تامپسون growled : "اوه ،" جهنم با 'T EM!
من قصد ندارم به اطراف تخفیف mooching خزیدن ، نه از هیچ کس. "
این یکی از تفاوت های بین تامپسون ، کهنه پرست ، یانکی لاغر بود ،
ناهموار ، سنتی ، نوع مرحله انسان کسب و کار آمریکایی و بابیت ، گوشتالو ،
صاف ، کارآمد ، به دقیقه ای و در غیر این صورت کامل مدرن است.
هر گاه تامپسون twanged ، "جان هنکاک خود را در آن خط ،" بابیت به همان اندازه بود
سرگرم گویش یا لهجه محلی کهنه به عنوان هر انگلیسی مناسب توسط هر آمریکایی.
او خود را می دانست که به پرورش در مجموع زیبایی بیشتر و حساس تر از
تامسون.
او فارغ التحصیل کالج بود ، او به بازی گلف ، او اغلب دودی سیگار به جای
سیگار برگ ، و هنگامی که او به شیکاگو رفت و او را به اتاق با حمام خصوصی صورت گرفت.
"چیز تمام شده است ،" او را به شراب سفید پل توضیح داد ، "این codgers قدیمی فاقد
ظرافت است که شما برای به روز است. "این پیشرفت در تمدن می تواند
انجام بیش از حد ، بابیت درک شده است.
نوئل Ryland ، فروش ، مدیر Zeeco بیهوده و بیمعنی ، یک فارغ التحصیل پرینستون بود ،
در حالی که بابیت صدا و انبار استاندارد از که بزرگ بخش فروشگاه ، دولت بود
دانشگاه
Ryland عینک spats ، او نامه ای طولانی در مورد برنامه ریزی شهری و آواز اجتماعی نوشت ،
و ، هر چند او را به تقویت کننده بود ، او را در جیب خود حمل حجم کوچکی از شناخته شده بود
شعر در یک زبان خارجی.
همه این بود که بیش از حد.
هنری تامپسون افراطی از انزوا بود ، و نوئل Ryland افراطی از
frothiness ، در حالی که بین آنها ، حمایت از دولت ، دفاع از انجیلی
کلیساها و روشنایی داخلی و کسب و کار صدا ، بابیت و دوستان خود بودند.
با استفاده از این برآورد فقط از خود -- و با وعده تخفیف در
ماشین تامپسون -- او را به دفتر خود در پیروزی بازگشت.
اما او را از طریق راهرو ساختمان ریوز رفتم آهی کشید ، "پور قدیمی پل!
من -- اوه ، لعنتی نوئل Ryland! لعنت چارلی McKelvey!
فقط به خاطر آنها را پول بیشتری نسبت به من ، فکر می کنند آنها آنقدر برتر.
من نمی شود مرده در گرفتگی اتحادیه باشگاه های قدیمی خود را یافت!
من -- به طریقی ، به روز ، من مانند رفتن به کار احساس نمی کند.
آه خوب --
دوم تماس های تلفنی او جواب داد ، او به عنوان خوانده شده
پست الکترونیکی چهار ساعت ، او را امضا نامه های صبح خود ، او را به مستاجر در مورد صحبت
تعمیرات ، او با استنلی Graff ، جنگیدند.
جوان Graff ، فروشنده خارج ، همیشه اشاره بود که او سزاوار افزایش
کمیسیون و به روز او شکوه کرد : "من فکر می کنم من باید برای گرفتن یک پاداش اگر من قرار دادن
از طریق فروش Heiler.
من تعقیب در اطراف و کار بر روی آن هر شب تنها ، تقریبا. "
بابیت غالبا به همسرش اظهار داشت که بهتر بود به «باهم کمک دفتر
همراه و نگه داشتن 'EM خوشحال جا پریدن از روی' EM و poking 'EM -- کار بیشتر از
'EM به این ترتیب ،" اما این فقدان بی نظیر
تقدیر او را صدمه دیده است ، و او در Graff تبدیل شده :
"در اینجا نگاه کنید ، استن ، اجازه دهید این روشن. شما یک ایده به نحوی که آن را به شما داریم
که تمام فروش.
جایی که شما که چیزهای D دریافت کنید؟ از کجا 'D شما فکر می کنید شما می خواهم اگر آن نبود
برای سرمایه ما پشت سر شما ، و لیست ما از خواص ، و تمام چشم انداز ما
جستجو برای شما؟
که شما به دنبال راهنمایی های ما و بستن معامله.
سالن - پورتر می تواند از لیست بابیت - تامپسون فروش!
شما می گویید که شما به یک دختر درگیر است ، اما در شب خود را قرار دهید تعقیب پس از
خریداران. خوب ، چرا شیطان را نباید؟
شما می خواهید چه کاری انجام دهید؟
بنشینم برگزاری دست او را؟
اجازه بدهید به شما بگویم ، استن ، اگر دختر شما ارزش نمک او ، او خواهید بود خوشحالم که می دانم
شما از hustling ، و مقداری پول به مبله کردن خانه لانه ، به جای انجام
عاشق.
نوع از هموطنان که در مورد اضافه کاری کار لگد است که می خواهد به صرف شب خود
خواندن رمان های بی ارزش و یا spooning و تبادل بسیاری از چرند و
حماقت با برخی از دختر است ، او نه
نوع خوش هیکل ، مرد پر انرژی ، جوان با آینده -- و با چشم انداز -- که ما
می خواهم در اینجا. چگونه در مورد آن؟
برای شما مناسب است ، به هر حال؟
آیا می خواهید به پول می شود و یک عضو مسئول جامعه ، و یا انجام
شما می خواهید به سائل ، بدون الهام یا پپ؟ "
Graff بود متمایل به چشم انداز و آرمان به طور معمول نیست.
"شما شرط می بندم که من می خواهم پول! به همین دلیل است که من می خواهم که پاداش!
صادقانه ، آقای بابیت ، من نمی خواهم برای دریافت تازه است ، اما این خانه Heiler ترور است.
Nobody'll سقوط برای آن خواهد شد. کفپوش است فاسد شده و دیوارها
پر از ترک است.
"این دقیقا همان چیزی است منظور من! به فروشنده با عشق به خود
حرفه ای ، مشکلات سخت مانند که الهام بخش او را به بهترین خود را.
علاوه بر این ، حقیقت ماده استن -- O '، تامپسون و من در مقابل پاداش هستند ، به عنوان یک ماده
اصل.
ما به شما ، و ما می خواهیم به شما کمک کند ، بنابراین شما می توانید ازدواج ، اما ما نمی تواند ناعادلانه به
دیگران در کارکنان.
اگر ما شروع به دادن به شما پاداش ، آیا شما نمی بینید ما قصد داریم به صدمه زدن به احساس می شود و
ناعادلانه به Penniman و Laylock؟
راست راست ، و تبعیض ناعادلانه است ، و در جریان است وجود ندارد به هر یک از
آن را در این دفتر!
آیا گرفتن این ایده ، استن ، که از آنجا که در طول جنگ فروشندگان سخت بودند به استخدام نیست ،
در حال حاضر ، به زمانی که بسیاری there'sa از مردان از کار ، aren'ta چرخشی برابر با همنوعان جوان روشن وجود دارد
که خواهد بود خوشحالم که به مرحله و لذت بردن از
فرصت های خود ، و عمل به عنوان اگر من تامپسون و دشمنان خود را ، و
هر کاری به جز برای پاداش. چگونه در مورد آن ، هه؟
در مورد آن چگونه است؟ "
"آه -- خوب -- هین -- البته --" آهی کشید Graff ، به عنوان رفت ، crabwise.
بابیت بود اغلب جرو و بحث کردن با کارکنان خود نیست.
او دوست داشت مانند مردم در مورد او ، او هنگامی که او را دوست نداشتند نگران شده بود.
این تنها زمانی که آنها با حمله به کیف پول مقدس که او را به خشم وحشت زده شده بود ، اما
پس از آن ، اینکه یک مرد داده شده به فصاحت و بلاغت و اصول بالا وجود دارد ، به او لذت می برد صدای خود را
واژگان و گرما فضیلت خود را.
امروز چنان با شور و حرارت زیاده روی در خود تایید کرد که او تعجب که آیا او
به طور کامل درست شده بود :
"پس از همه ، استن هیچ پسری هیچ. شایسته نیست به تماس او را چنان سخت.
اما موش های صحرایی ، را به مسافت های مردمی بیش از زغال سنگ در حال حاضر و پس از آن به نفع خود آنها است.
ناخوشایند وظیفه است ، اما -- من تعجب می کنم که اگر استن درد است؟
او گفت : به McGoun خارج وجود دارد؟ "
بنابراین لرز باد نفرت از دفتر بیرونی منفجر که آسایش طبیعی از خود
شب به خانه رفتن بود خراب شده است.
او با از دست دادن که تصویب از کارکنان خود که اجرایی مضطرب شد
همیشه برده.
معمول او را به دفتر را با هزار جهت داد و بیداد کن لذت بخش را به سمت چپ
اثر که بدون شک وجود داشته باشد وظایف مهم به فردا ، و دوشیزه McGoun
و دوشیزه Bannigan به خوبی انجام می شود وجود دارد
های اولیه ، و برای خاطر آسمان به یاد او به تماس Lyte کنراد به زودی "او آمده است شوید.
شب او را با نشاط جعلی و عذرخواهانه ترک.
او به عنوان ترس از کارمندان های هنوز رو خود - - از چشم ها بر روی او متمرکز ، خانم McGoun
خیره با سر برداشته شده از تایپ کردن خود ، دوشیزه Bannigan به دنبال بیش از معین او ، MAT
Penniman craning در میز خود را در اطراف
تاریک آلاچیق ، استنلی Graff sullenly قیافه ناگویا -- به عنوان یک تازه بدوران رسیده قبل از
اختصاصی تاریک و دلگیر از باتلر او.
او به افشای پشت خود را به خنده آنها متنفر ، و در تلاش خود را به توان معمولی
فراخ او stammered و raucously دوستانه بود و wretchedly از oozed
درب.
اما او فلاکت خود را به سایت همیشگی باشد ، وقتی او را از اسمیت خیابان charms ارتفاع گل را دیدم ؛
سقف از کاشی قرمز و تخته سنگ سبز ، درخشان جدید آفتاب سرو ، و ضد زنگ
III او را متوقف به اطلاع Littlefield هوارد ،
همسایه علمی او ، که هر چند روز springlike شده بود و شب ممکن است
سرد است.
او در رفت و فریاد "کجا هستند؟" در همسرش ، با هیچ تمایلی بسیار قطعی بدانند
جایی که او. که او معاینه کرده به چمن برای دیدن اینکه آیا
کوره انسان آن را به درستی raked بود.
با برخی از رضایت و یک معامله خوب از بحث در مورد موضوع را با خانم بابیت ،
تد ، و هوارد Littlefield ، او نشان داد که کوره انسان به حال آن raked
به درستی.
او دو تافتز چمن وحشی با بزرگترین همسرش خیاطی ، قیچی برش ، او
آگاهانه تد که در آن همه مزخرف داشتن انسان یک کوره بود -- "بزرگ نیرومند و درشت هیکل همکار
شما باید برای انجام تمام کار در سراسر
خانه و خصوصی او مدیتیت که در آن بود حاضر به آن شناخته شده
در سراسر محله که او تا مرفه بود که پسرش را کار می کرد هرگز در سراسر
خانه.
او در خواب ، ایوان ایستاده بود و تمرینات روز او : اسلحه از sidewise برای دو نفر
دقیقه ، به مدت دو دقیقه در حالی که او muttered ، بایستی بیشتر ورزش را
در شکل ؛ "سپس برای اینکه یقه خود را مورد نیاز در حال تغییر قبل از شام.
طبق معمول ظاهرا نشد. خدمتکار Lettish کروات ، یک زن قدرتمند ،
ضرب و شتم شام - گونگ.
کباب گوشت گاو ، سیب زمینی سرخ شده ، و لوبیا رشته در این شب ، عالی بود
و پس از طرح کافی مترقی آب و هوا روز دولت در ، خود را چهار
صد و پنجاه دلار هزینه ، ناهار او
با شراب سفید پل ، تواناییها و قابلیت های اثبات شده از فندک سیگار برگ ، او را به یک منتقل شد
خوش خیم "O مرتب سازی بر اساس تفکر در مورد buyin ، یک ماشین جدید.
آیا باور می کنیم تا در سال آینده ، اما هنوز هم ممکن است ما نیست. "
ورونا ، دختر بزرگتر ، گریه ، "آه ، پدر ، اگر شما ، چرا شما نمی سدان؟
که کاملا نرم و صاف خواهد بود!
ماشین بسته شده است بسیار راحت تر از باز. "
"خوب در حال حاضر ، من در مورد آن نمی دانم. من مانند یک ماشین باز نوع.
شما دریافت می کنید که راه هوای تازه تر است. "
"اوه ، ساقه چه ، که فقط به خاطر شما سدان هرگز تلاش نکرده.
اجازه دهید یکی دریافت کنید. این کلاس زیادی بیشتر است ، گفت : "تد.
ماشین بسته نگه داشتن لباس بهتر ، "از خانم بابیت" شما آیا موهای خود را دریافت کنید.
همه قطعات ، دمیده "از ورونا ،" اتمام حجت زیادی اسپرت "از تد و از Tinka
جوانترین ، "آه ، اجازه دهید یک سدان!
پدر ماری الن تا به یکی از رو. "تد زخم ،" اوه ، همه بسته
خودرو در حال حاضر ، به جز ما "بابیت آنها مواجه شدند :" من حدس می زنم شما کردم
چیزی بسیار وحشتناک برای شکایت!
به هر حال ، من یک ماشین نگه دارید ، نه تنها برای فعال کردن شما فرزندان مانند میلیونرهای نگاه!
و من می خواهم یک ماشین باز ، بنابراین شما می توانید بالا به پایین قرار دهید در شب های تابستان و بیرون رفتن برای
درایو و برخی از هوای تازه خوب.
علاوه بر این -- در یک خودرو بسته هزینه پول بیشتر "و" آلن وودز ، هین غژغژ کردن ، اگر Doppelbraus.
ماشین بسته به استطاعت ، من حدس می زنم ما می توانیم! "prodded تد.
"پیف!
من را به هشت هزار سال به هفت او! اما من آن همه را در ضربه نیست و هدر آن و
پرتاب آن در اطراف ، راه او می کند!
آیا در این کسب و کار رفتن و هزینه های زیادی تمام پول را نشان کردن باور نمی
و -- "
آنها با شوق و بعضی از نظم و دقت رفت ، به مسائل مربوط به
ساده کردن بدن ، قدرت بالا رفتن از شیب ها ، چرخ سیم ، فولاد کروم ، احتراق
سیستم ها ، و رنگ بدن است.
خیلی بیشتر از یک مطالعه حمل و نقل بود.
این آرمان آن مردم برای رتبه knightly بود.
در شهر به اوج ، در قرن بیستم وحشیانه ، موتور یک خانواده
نشان داد و رتبه اجتماعی خود را به عنوان دقیقا به عنوان نمرات از مقام سناتوری مشخص
رتبه را از یک خانواده انگلیسی -- در واقع ،
دقیقا ، با توجه به نظر خانواده های شهرستان قدیمی بر آبجوسازی به تازگی ایجاد شده
barons و پشمی ، آسیاب viscounts. جزئیات از اولویت بودند هرگز
رسما تعیین است.
دادگاه تصمیم بگیرد که آیا فرزند دوم یک فلش پیرس خودروسواری بزرگ وجود دارد
باید به در شام قبل از اولین پسر یک اسب سواری بیوک ، اما خود
مربوطه اهمیت اجتماعی وجود ندارد
شک و بابیت به عنوان یک پسر به ریاست جمهوری بود آرزو ، پسرش تد
آرزو به پاکارد دوقلو و شش و موقعیت تاسیس در طبقه مرفه motored.
به نفع که بابیت بود از خانواده اش با سخن گفتن از یک ماشین جدید به دست آورده تبخیر
آنها متوجه شد که او قصد نداشتند برای خرید این سال است.
تد افسوس می خورد ، "آه ، پانک!
قایق های قدیمی به نظر می رسد که اگر آن را می خواهم کک بود و خاراندن لاک الکل زدن به آن خاموش است. "
خانم بابیت abstractedly ، گفت : "Snoway پدر talkcher."
بابیت raged ، "اگر شما بیش از حد از یک نجیب زاده طبقه بالا ، و شما را به تعلق دارند
تن خوش و به همین ترتیب ، به همین دلیل ، شما نیاز به گرفتن ماشین در این شب ، نیست. "
تد ، توضیح داد : "من معنی نیست -- و شام با لذت طبیعی داخلی به کشیده
نقطه اجتناب ناپذیر که در آن بابیت اعتراض ، "بیا ، بیا در حال حاضر ، ما نمی توانیم نشستن
اینجا همه شب است.
به دختر شانس برای روشن شدن و دور میز. "
او fretting ، "چه یک خانواده! من نمی دانم که چگونه همه ما به scrapping
در این راه.
برای رفتن برخی از محل می شود و قادر به شنیدن خودم فکر می کنم....
پل... مین...
پوشیدن شلوار قدیمی ، و قرص نان و نفرین کردن است. "
او گفت : با احتیاط به همسرش ، "من در مکاتبه با یک مرد در نیویورک بوده است --
از من می خواهد او را در مورد تجارت واقعی املاک را ببینید -- و نه ممکن است تا تابستان.
امیدواریم که نمی شکند فقط هنگامی که ما و Rieslings آماده برای رفتن به مین است.
شرم اگر ما با هم می تواند سفر وجود دارد را ندارد.
خوب ، بدون استفاده در حال حاضر نگران کننده است. "
ورونا ، بلافاصله بعد از شام فرار کرده ، با هیچ بحث صرفه جویی در اتوماتیک "چرا
آیا شما تا کنون در خانه بمانند؟ "از بابیت.
در اتاق نشیمن ، در گوشه ای از داونپورت ، تد حل و فصل کردن به خانه اش
مطالعه ، هندسه ساده ، سیسرو ، و استعاره دردناک Comus.
"من نمی بینم چرا آنها به ما این آشغال های قدیمی از مد افتاده توسط میلتون و شکسپیر را
و وردزورث و همه این ها دارای beens ، "او اعتراض کردند.
"آه ، من حدس می زنم من می توانم آن را نشان می دهد توسط شکسپیر را ببینید ایستاده ، در صورتی که تا به حال مناظر متورم
قرار داده و در بسیاری از سگ است ، اما در خون سرد را به نشستن و خواندن 'EM -- این معلمان --
چگونه می توانم به این ترتیب آنها را دریافت کنید؟ "
خانم بابیت ، جوراب darning ، این باورند : "بله ، من تعجب می کنم چرا.
البته من نمی خواهم در مقابل اساتید و همه پرواز ، اما من انجام می دهم
فکر می کنم چیزهایی وجود دارد در شکسپیر -- که نه من او را به عنوان خوانده شده زیاد است ، اما وقتی من کوچک بودم
دختران استفاده می شود به من معابر که نشان می دهد ، در واقع ، آنها در تمام خوبی نمی شد. "
بابیت نگاه irritably از نوار کمیک در مدافع شب.
آنها ادبیات و هنر مورد علاقه او ، این تواریخ نشان داده شده تشکیل شده است که در آن
آقای Mutt آقای جف با یک تخم مرغ گندیده ، و مادر را اصلاح vulgarisms پدر
با استفاده از وردنه.
با چهره موقر از یک جانباز ، به شدت تنفس از طریق دهان باز خود را ،
او شب را از طریق هر تصویر plodded ، و در طول مراسم ، او منفور
وقفه.
علاوه بر این ، او احساس که در مورد این موضوع از شکسپیر او واقعا قدرت است.
نه بار مدافع ، مدافع شب ، و نه بولتن اوج
اتاق بازرگانی تا به حال به حال سرمقاله در ماده ، و تا زمانی که یکی از
آنها متوجه شد که آن را سخت به شکل افکار اصلی سخن گفته بود.
اما حتی در معرض خطر floundering در bogs عجیب و غریب ، او نمی تواند نگه داشتن از باز
جنجال برانگیخت.
"من شما را به همین دلیل شما باید برای مطالعه شکسپیر و کسانی که بگویید.
این زیرا آنها برای ورود به کالج مورد نیاز است ، و این همه به آن وجود دارد!
من شخصا خودم نمی بینم چرا آنها EM را به عضویت مدرسه بالا گیر
سیستم مانند ما که در این حالت داشته باشد.
یک معامله خوب اگر شما در زمان انگلیسی تجاری ، و یاد گرفتم چگونه به نوشتن آگهی ، و یا
نامه که می کشیدن. اما از آن است که وجود دارد ، و بلند وجود دارد ،
استدلال ، و یا بحث در مورد آن!
مشکل با شما ، تد ، این است که شما همیشه می خواهید برای انجام کاری متفاوت!
اگر قصد دارید به قانون مدرسه -- و شما -- من این شانس را به حال هرگز ، اما من خواهید دید
که شما -- چرا شما می خواهید در تمام زبان های انگلیسی و لاتین شما می توانید وضع ".
"آه پانک.
من نمی بینم استفاده از قانون از مدرسه چه -- و یا حتی به پایان رساندن دبیرستان.
من نمی خواهم برای رفتن به "کالج خاص.
صادقانه ، بسیاری از همراهان که از کالج فارغ التحصیل شده است که آغاز نشده به شده وجود دارد
پول به همان اندازه به عنوان همراهان که رفت و به کار در اوایل.
قدیمی تکان تکان خوردن پیترز ، می آموزد که به لاتین در بالا ، he'sa چه است آن را از کلمبیا
او نشسته است و همه شب خواندن بسیاری از کتاب های چرب و او همیشه در مورد spieling
'ارزش زبان ، و فقرا در اب فرو بردن
اما هجده سال به صد نمیکند ، و هیچ فروشنده سفر فکر می کنم
که برای آن کار است. من می دانم چه من می خواهم به انجام است.
من می خواهم خلبان شود ، یا خود را به یک گاراژ بزرگ خیلی زیبا ، و یا دیگری -- به عنوان همکار بود گفتن
من دیروز در مورد آن -- مانند I'd به یکی از این همراهان که استاندارد اویل
شرکت می فرستد به چین ، و شما در آن زندگی می
یک ترکیب و مجبور به انجام هر کاری ، و شما را وادار به دیدن جهان و pagodas
و اقیانوس و همه چیز! و سپس من را تا مکاتبات ،
دوره.
این چیزهای واقعی است! شما لازم نیست که برای تلاوت به برخی - سرد
مادام که در تلاش برای نشان دادن به اصل مواجه است ، و شما می توانید هر مطالعه
موضوع شما می خواهید.
فقط به این گوش دادن! کوتاه از تبلیغات برخی از متورم
دوره ها. "
او از پشت نیمه هندسه اش ربوده صد تبلیغات از آن
دوره مطالعه خانه که انرژی و دوراندیشی تجارت آمریکا
در علم آموزش و پرورش است.
اولین نمایش داده پرتره از یک مرد جوان با ابرو خالص ، آهن فک ، ابریشم (سیلک)
جوراب و مو مانند چرم ثبت اختراع است.
ایستاده با یک دست در او شلوار ، جیب و از سوی دیگر با گسترش عتاب
انگشت شهادت ، او bewitching مخاطبان از مردان با ریش خاکستری ، paunches ، طاس
سر ، و هر نشانه دیگری از عقل و دانش و رفاه است.
هیچ کهنه لامپ و یا -- در بالای تصویر یک نماد آموزشی الهام بخش بود
مشعل یا جغد مینروا ، اما یک ردیف از علائم دلار.
متن زد :
$ $ $ $ $ $ $ $ $ قدرت و رفاه در صحبت های عمومی
نخ در باشگاه گفت :
چه کسی فکر می کنید من به شب دیگر در رستوران لوکس د زد؟
چرا ، قدیمی ، فردی Durkee ، که مرده یا زنده کارمند حمل و نقل در قدیمی من استفاده می شود
-- آقای. موش مردی که ما استفاده می شود به خنده تماس هموطنان عزیز.
یک بار او را ترسو او با سرب مهر و موم کردن از سوپر ترس بود ، و هرگز اعتباری
برای کار شیک پوش او است. او را در لوکس د!
و اگر او خوراک تونی با همه "fixings" از کرفس به آجیل سفارش!
و به جای خجالت که توسط پیشخدمت ها ، مانند او با استفاده از کمی
روگرفت جایی که ما در قدیمی لانگ تاحال راه اندازی شد ، او آنها را bossing اطراف مانند او
میلیونر!
من با احتیاط از او خواست به آنچه که او انجام شده بود. فردی خندید و گفت : "بگو ، باهم زندگی کردن قدیمی ، من
حدس می زنم شما آنچه بیش از من آمده است.
شما خوشحال می دانم من در حال حاضر سوپر دستیار در مغازه های قدیمی ، و راست بر روی
جاده بالا به سوی رفاه و سلطه ، و من مشتاقانه منتظر با اعتماد به نفس به دوازده
ماشین سیلندر ، و همسر چیزها
همهمه در بهترین جامعه و kiddies گرفتن آموزش و پرورش طبقه اول. "
------ آنچه ما شما را میآموزد که چگونه به آدرس تسلیم شما.
چگونه برای دادن toasts. چگونه برای گفتن داستان گویش.
چگونه به یک خانم پیشنهاد.
چگونه به سرگرم ضیافت. چگونه به فروش قانع کننده ، مذاکرات است.
چگونه برای ساخت واژگان بزرگ است. چگونه به ایجاد شخصیتی قوی است.
چگونه برای تبدیل شدن به یک متفکر منطقی ، قدرتمند و اصلی است.
چگونه به یک مرد MASTER!
---- پروفسور. نویسنده WF PEET دوره میانبر در ملاء عام
صحبت کردن ، به آسانی این رقم در درجه نخست در ادبیات ، روانشناسی و فصاحت و بلاغت عملی است.
فارغ التحصیل از برخی از دانشگاه های پیشرو ، مدرس ، مسافر گسترده ،
نویسنده کتاب ، شعر ، و غیره ، یک مرد با شخصیت منحصر به فرد از ذهن MASTER ،
او آماده است به شما تمام اسرار را
فرهنگ و نیروی چکش خود را در چند درس آسان است که نمی خواهد از تداخل با
شغل های دیگر. "در اینجا چگونه از آن اتفاق افتاد.
من در سراسر تبلیغ از یک دوره است که ادعا کرد برای آموزش مردم در زد که چگونه به صحبت به راحتی و در
پای خود را ، چگونه برای پاسخ به شکایات ، چگونه به وضع گزاره قبل از رئیس ، چگونه
به آمار یک بانک برای وام ، چگونه می توان به برگزاری بزرگ
مخاطب افسون شده با شوخ طبعی ، طنز ، حکایت ، الهام بخش ، و غیره
توسط استاد سخنور ، پروفسور والدو F. Peet وارد شده بود.
من تردید بود ، بیش از حد ، اما من نوشت : (فقط بر روی یک کارت پستال ، با نام و آدرس)
ناشر برای درس -- فرستاده شده در دادگاه ، پول اگر شما کاملا
راضی است.
هشت درس ساده به زبان ساده هر کسی می تواند درک وجود دارد ، و من
مورد مطالعه آنها را تنها چند ساعت در شب ، و سپس شروع به تمرین در همسر.
به زودی در بر داشت من حق صحبت کردن می تواند تا سوپر و اعتبارات دلیل برای همه خوب
کار من.
آنها شروع به من درک و پیش من سریع ، و می گویند ، قدیمی اهسته ناپدید شونده ، شما چه فکر میکنید
آنها به من پرداخت در حال حاضر؟ 6.500 دلار در هر سال
و می گویند ، پیدا کنم من می توانم نگه داشتن مخاطبان بزرگ خود مجذوب کرده ، صحبت کردن در مورد هر موضوع.
به عنوان یک دوست پسر قدیمی ، من به شما توصیه می کنند برای ارسال مدور (بدون تعهد) و با ارزش
تصویر هنر آزاد : --
SHORTCUTEDUCATIONALPUB.CO. DeskWASandpit ، آیووا.
AREYOUA100PERCENTERORA10PERCENTER؟ "
بابیت دوباره بدون CANON را قادر می سازد که او را به صحبت با اقتدار بود.
هیچ چیز در خودر با موتور و یا املاک و مستغلات نشان داده بود یک جامد منظم و شهروند
همکار باید در مورد فرهنگ فکر می کنم از طریق پست.
او با تردید شروع شد :
"خوب -- برای تلفن های موبایل که اگر آن را تحت پوشش زمین. این قطعا یک چیز خوب می شود قادر به است
نطق کردن.
من گاهی اوقات فکر من تا به حال استعداد کمی که خودم راه ، و من می دانم رفو
خوب است که یکی از دلایل fourflushing قدیمی پشت شماره ها مانند چان مات دور می توانید
با آن را در املاک و مستغلات فقط به خاطر او
می تواند ایجاد بحث خوب است ، حتی زمانی که او یک چیز doggone برای گفتن ندارند!
و این مسلما خیلی ناز راه آنها از تمام این دوره های مختلف
مباحث و موضوعات به امروزه.
من شما را به هر چند : بدون نیاز به مقدار زیادی از پول خوب ضربه بر روی این مسائل هنگامی که شما
می توانید یک دوره درجه اول را در فصاحت و انگلیسی و تمام حق در را آن گونه که مایلید تغییر دهید
مدرسه -- و یکی از بزرگترین ساختمان های مدارس در کل کشور "!
"هست که در آن ،" خانم بابیت گفت : راحت ، در حالی که تد شکایت :
"Yuh ، اما پدر ، آنها فقط تعداد زیادی از آشغال های قدیمی است که هر گونه استفاده عملی نیست آموزش -- به جز
آموزش و کتابچه راهنمای کاربر typewriting و بسکتبال و رقص -- و در این
مکاتبات دوره ها ، هین ، شما می توانید
تمام انواع چیزهای که در مفید آمده است.
بگو : گوش دادن به این یکی : "می تواند بخشی مرد شما بازی؟
'اگر شما در حال راه رفتن با مادر ، خواهر و یا بهترین دختر و برخی از عبور
slighting اظهار و یا با استفاده از زبان نامناسب ، شما را نمی شود شرمنده اگر شما می توانید او را
بخشی؟
خوب ، می تواند به شما؟ ما به آموزش بوکس و دفاع از خود از طریق پست.
دانش آموزان بسیاری نوشته اند گفت که پس از چند درس آنها بزرگتر و ام outboxed
سنگین مخالفان.
درس با یک حرکت ساده آینه خود را تمرین قبل از شروع -- برگزاری از
دست خود را برای یک سکه ، پستان در شنا ، سکته مغزی و غیره
قبل از شما آن را متوجه شما قابل توجه علمی ، ducking ، امنیت و
feinting ، درست همانطور که شما یک حریف واقعی قبل از شما بود. "
"آه ، عزیزم ، من که دوست ندارم!"
تد شعار می دادند. "من دنیا بگویید!
Gosh ، من می خواهم یکی همکار من می دانم که در مدرسه را که همیشه عکسبرداری خاموش او
دهان ، و گرفتن او را تنها -- "
"مزخرف! ایده!
بی فایده ترین چیزهایی است که من همیشه از! "بابیت شنیده fulminated شده است.
"خب ، فقط من با مامان یا Rone راه رفتن بود فرض کنید ، و کسی تصویب slighting
اظهار و یا استفاده از زبان نامناسب است. چه می توانم انجام دهم؟ "
"چرا ، شما احتمالا می خواهم رکورد برای فاصله صد و حیاط! مجسمه نیم تنه"
"من نمی!
من ایستاده سمت راست به هر کناس که اظهار slighting بر روی خواهر من گذشت و
من می خواهم او را نشان می دهد -- "" در اینجا نگاه کنید ، جوان دمپسی!
اگر من همیشه گرفتن شما را مبارزه من نهنگ daylights ابدی از شما -- و من
آن را بدون تمرین نگه داشتن از دست من برای یک سکه قبل از آینه ، بیش از حد! "
: "چرا ، تد عزیز ،" خانم بابیت گفت placidly ، آن را در تمام خوب نیست ،
صحبت از مبارزه با این راه! "
"خب ، gosh متعال ، راه that'sa خوب به درک -- و سپس فرض کنید من بود راه رفتن
کارشناسی ارشد ، و کسی با شما ، به تصویب رساند اظهار slighting -- "
"هیچ کس نمی خواهد به تصویب هیچ اظهارات slighting بر هیچ کس ، بابیت مشاهده ،" نمی
اگر آنها در خانه بمانند و مطالعه هندسه خود و امور خود را به جای ذهن
حلق آویز در اطراف بسیاری از poolrooms و نوشابه
چشمه و مکان های که در آن هیچ کس به هر کسب و کار کردم! "
وی افزود : "اما gooooooosh ، پدر ، اگر آنها!"
خانم بابیت chirped : "خب ، اگر آنها ، من نمی خواهد به آنها افتخار از پرداخت هر گونه انجام
توجه به آنها! علاوه بر این ، آنها هرگز.
شما همیشه در مورد این زنان که به دنبال گرفتن و توهین و همه را بشنود ، اما من نمی
باور یک کلمه از آن ، و یا آن را تقصیر خود ، برخی از زنان در یک شخص نگاه کنید.
من مطمئنا هرگز ام شده توهین -- "
"AW شلیک. مادر ، فقط شما مدتی فرض کنید!
فقط فرض کنید! شما فرض کنید چیزی نیست؟
آیا می توانید تصور کنید چیزها؟ "
"من مطمئنا می تواند کارها را تصور کنید! ایده! "
"بدیهی است مادر خود را می تواند کارها را تصور کنید -- و چیزهایی را فرض کنید!
فکر می کنم تنها عضو این خانواده است که تخیل شما؟ "
بابیت خواستار است. "اما استفاده از بسیاری از فرض چه چیزی است؟
فرض می شود هرگز در هر نقطه است.
هیچ حس فرض که there'sa بسیاری از حقایق واقعی را به ملاحظات -- "
"در اینجا نگاه کنید ، پدر.
فرض کنید -- منظورم ، فقط -- فقط شما را در دفتر خود را فرض کنید و برخی از رقیب واقعی
املاک و مرد -- "" مسکن! "
"-- برخی از مسکن که شما متنفر آمد --
"من هر مسکن نفرت نیست." "اما فرض کنید شما DID!"
"من قصد ندارم به فرض هر چیزی از نوع!
مقدار زیادی از همنوعان در حرفه من که خم شدن و نفرت رقبای خود وجود دارد ، اما
اگر شما کمی بزرگتر و درک کسب و کار ، به جای همیشه به رفتن
فیلم و در حال اجرا در اطراف با تعداد زیادی از
فریب دختران با لباس های خود را به زانو های خود و پودر و رنگ و سرخابی
و خدا می داند که همه به عنوان اگر آنها کر و دختر بودند ، و سپس شما می دانند -- و شما می خواهم
فرض کنید -- که اگر هر چیزی که وجود دارد
من در محافل واقعی املاک و اوج ایستاده ، آن است که ما باید همیشه صحبت
از یکدیگر فقط در دوستانهترین شرایط و موسسه روح برادری و
همکاری ، و بنابراین من قطعا نمی تواند
فرض کنید و من نمی توانم تصور من نفرت هر مسکن ، حتی نیست که کثیف ، fourflushing
دزدکی حرکت کردن جامعه ، Rountree سیسیل "" اما -- "!
"و هیچ اگر و اما در مورد آن وجود دارد!
اما اگر من رفتن به تازیانه زدن کسی ، من نیاز به هر گونه اردک فانتزی یا نه
شنا سکته مغزی قبل از یک آینه ، و یا هر یک از این doodads و flipflops!
فرض کنید شما از برخی از مکان و یک شخص به نام شما ناپسندیده نام.
فکر شما می خواهم می خواهم به جعبه و پرش مانند رقص ، استاد؟
شما فقط می خواهم او را غیر روحانی سرد (حداقل من مطمئنا امیدوارم که هر پسر من بود!)
سپس شما می خواهم گرد و خاک کردن دستها و در مورد کسب و کار خود را ، و این همه وجود دارد
است که آن را ، و شما نمی خواهید به هر درس بوکس توسط پست ، چه! "
"خوب اما -- بله -- من فقط می خواستم برای نشان می دهد که چگونه بسیاری از انواع مختلف از مکاتبات
دوره وجود دارد ، به جای همه پنیر کاممبر به ما می آموزند که در بالا است. "
"اما من فکر کردم که آنها تدریس بوکس در سالن ورزشی مدرسه است."
"این متفاوت است.
شما چوب آنها وجود دارد و برخی از amuses بزرگ سفتی خود را کوبنده از stuffin
از شما قبل از اینکه شما فرصتی برای یادگیری است. Hunka!
نه هیچ!
اما به هر حال -- به برخی از این دیگران گوش دهید ".
تبلیغات واقعا نوع دوستانه بودند.
یکی از آنها را با مته سوراخ محرک تیتر : "پول!
پول!! پول! "
دوم ، اعلام کرد که "آقای روابط عمومی ، که قبلا به ساخت تنها یک هفته در هجده
سلمانی فروشگاه می نویسد : به ما که از آنجا که گرفتن البته ما او در حال حاضر کشیدن پایین دلار 5.000 به عنوان
یک پزشک با استئوپروز را سبب شده vitalic ؛ و سوم
که "دوشیزه JL ، به تازگی یک لفاف بسته بندی در فروشگاه ، در حال حاضر ده دلار واقعی
روز تدریس سیستم ما هندو تنفس ارتعاشی و کنترل روان است. "
تد پنجاه یا شصت میبینم که ، نفر قبلی ، جمع آوری شده از کتاب سالانه مرجع بود ،
از نشریات مدرسه یکشنبه ، داستان ، مجلات ، و مجلات مورد بحث است.
یکی بانی خیر implored ، "آیا می شود نه شب بوی زرد -- محبوب تر و بیشتر و
پول -- شما می توانید یک نوع الت موسیقی شبیه گیتار یا خواندن خود را به جامعه!
اصول مخفی از یک سیستم تازه کشف شده آموزش موسیقی ، هر
یکی -- مرد ، خانم یا فرزند -- می تواند ، بدون تمرین خسته کننده ، آموزش های خاص و یا
زمانی خارج مطالعه ، و بدون اتلاف کشیده
زمان ، پول و یا انرژی ، یادگیری به بازی توجه داشته باشید ، پیانو ، بانجو ، کورنت ، کلارینت ،
ویولن ، ساکسیفون یا درام (drum) و بینایی آواز یاد بگیرند. "
بعد ، تحت تجدید نظر ارزومند "کارآگاهان اثر انگشت می خواستم -- درآمد بزرگ!"
جلب اعتماد : "شما شهوانی مردان و زنان -- این حرفه شده اند
دنبال آن هستید.
پول در آن ، پول بزرگ ، و آن تغییر سریع از صحنه وجود دارد ، که entrancing و
علاقه و شیفتگی قانع کننده ، که ذهن فعال شما و روح پرماجرا
ارزو.
فکر می کنم بودن چهره رئیس و مدیر عامل در حل عجیب و غریب
اسرار و جنایات baffling.
این حرفه فوق العاده شما به ارمغان می آورد را به ارتباط با مردان تاثیرگذار بر اساس
برابری ، و اغلب فرا می خواند شما را به سفر در همه جا ، شاید به سرزمینهای دور --
تمام هزینه ها پرداخت می شود.
هیچ تحصیلات ویژه مورد نیاز است. "" اوه ، پسر!
من حدس می زنم که برنده گردنبند آتش آجر! آیا آن را نمی شود متورم به سفر در همه جا
و دستگیر کردن برخی از معروف کلاه بردار! "whooped تد.
"خب ، من فکر نمی کنم بسیاری از آن. Doggone احتمال ابتلا به صدمه دیده است.
در این حال ، که شیرین کاری مطالعه موسیقی ممکن است بسیار عادلانه است ، هر چند.
هیچ دلیلی وجود ندارد به همین دلیل ، اگر بهره وری و کارشناسان قرار دادن ذهن خود را به آن راه آنها وجود دارد
به مسیریابی محصولات در یک کارخانه ، آنها نمی توانستند شکل از برخی از طرح تا یک فرد
نمی خواهد که به میمون با این همه
تمرین و تمرین که شما در موسیقی دریافت کنید. "
بابیت ، تحت تاثیر قرار گرفته بود و او تا به حال احساس لذت والدین که در آنها دو ،
مردان خانواده ، یکدیگر را درک است.
او به تذکرات از دانشگاه های جعبه پستی که تدریس داستان کوتاه گوش
نوشتن و بهبود حافظه ، حرکت تصویر ، بازیگری و توسعه روح
برق ، بانکداری و اسپانیایی ، معالجه امراض دست وپا و
عکاسی ، مهندسی برق و پیرایش پنجره جمع آوری طیور و
شیمی. "خوب -- خوب --" بابیت در پی برای کافی
بیان تحسین او.
"پسر من از یک تفنگ!
من می دانستم که این مکاتبات مدرسه کسب و کار یک بازی قدرتمند سودآور تبدیل شده بود -- را می سازد
واقعی املاک حومه شبیه دو سنت -- اما نمی دانستم آن را می خواهم به چنین
reg'lar کلید و صنعت
رتبه بندی سمت راست با مواد غذایی و فیلم.
همیشه somebody'd همراه با مغز به آموزش زیادی را ترک کنید
bookworms و نظریه پردازان غیر عملی ، بلکه یک چیز بزرگ را خارج از آن.
بله ، من می توانید ببینید که چگونه یک مقدار زیادی از این دوره ها ممکن است شما هم جالب است.
من باید که از همسفرانمان در ورزشی در صورتی که تا کنون متوجه بپرسید -- اما در همان زمان ، تد ، شما
چگونه تبلیغ ، من معنی برخی از تبلیغ کنندگان ، مبالغه.
من نمی دانم آنها می شود قادر به جم شما را از طریق این دوره ها به همان سرعتی که آنها ادعا می کنند
آنها می توانند "" اوه اطمینان حاصل کنید ، پدر. البته ".
تد به حال بلوغ بسیار زیاد و با نشاط از یک پسر بچه است که با احترام گوش به توسط
بزرگان خود را. بابیت به او سپاسگزار متمرکز
محبت :
"من می توانید ببینید چه نفوذ این دوره ها ممکن است در تمام آثار آموزشی داشته باشند.
البته من می خواهم به آن اقرار هرگز علنی -- همکار مثل خودم ، فارغ التحصیل U. امور خارجه ، آن را تنها
شایسته و میهن پرستانه او را به ضربه شاخ خود و تقویت مادر آلما -- اما دست و پا شکسته حرف زدن
در واقع ، بسیاری there'sa کل از ارزش
زمان حتی در U. از دست داده ، مطالعه شعر و فرانسوی و افراد به ارمغان آورد که هرگز
در هر کسی یک سنت.
من نمی دانم ، اما آنچه شاید این دوره مکاتبات ممکن است به اثبات می شود
یکی از مهم ترین اختراعات آمریکا.
"مشکل با بسیاری از مردمی است : آنها آنقدر سرزنش مواد ، آنها را نمی بینیم.
سمت معنوی و روحی برتری آمریکا ، آنها فکر می کنم که اختراعات مانند
تلفن و areoplane و
بی سیم -- نه ، که اختراع *** بود ، اما به هر حال : آنها فکر می کنم این مکانیکی
بهبود همه که ما برای ایستاده ، در حالی که به یک متفکر واقعی ، او می بیند که
معنوی و خدای من ، تسلط بر حرکات
مانند بهره وری ، و Rotarianism و ممنوعیت ، و دموکراسی چه تشکیل
عمیق ترین و truest ثروت ما.
و شاید این اصل جدید در آموزش و پرورش در خانه ممکن است دیگر -- ممکن است یکی دیگر از
عامل. من به شما بگویم ، تد ، ما باید به چشم انداز --
"
"من فکر می کنم کسانی که دوره های مکاتبات وحشتناک هستند!"
فیلسوفان gasped.
این خانم بابیت که این اختلافات را در هماهنگی معنوی آنها ساخته شده بود ، و یکی بود
فضایل خانم بابیت بود که ، به جز در طول شام ، احزاب ، زمانی که او بود
او در زمان تبدیل به یک میزبان مواج ،
مراقبت از خانه و مردان را با فکر زحمت نیست.
او در ادامه بصورتی پایدار و محکم :
"به من افتضاح است آن را برای تلفن های موبایل ، راه کسانی که مردمی فقیر جوان هم محور آنها را به فکر می کنم آنها
یادگیری چیزی ، و دور هیچ کس 'برای کمک به آنها و -- شما دو را یاد بگیرند تا سریع است ، اما
من ، من همیشه کند بود.
اما فقط همین -- "بابیت با حضور به او :« مزخرف!
به همان اندازه ، تحصیل در خانه.
شما فکر نمی کنم یک شخص می آموزد هر زیرا او پدرش سخت ضربات
پول به دست آورده و نشسته در اطراف صندلی Morris در در خوابگاه دانشگاه هاروارد متورم با
عکسها و سپر و جدول را پوشش می دهد و کسانی که doodads ، شما انجام دهم؟
من به شما بگویم ، من مرد کالج -- من می دانم! یکی از اعتراض شما ممکن است وجود دارد
هر چند.
من قطعا اعتراض در برابر هر گونه تلاش برای بدست آوردن بسیاری از همراهان از آرایشگاهها
و کارخانه ها را به حرفه.
آنها بیش از حد شلوغ در حال حاضر ، و آنچه شما ما برای کارگران انجام دهد اگر همه کسانی که به همنوعان بروید و
آموزش؟ "تد تمایل به عقب کشیدن یک سیگار
بدون ملامت است.
او برای لحظه ای بود ، به اشتراک گذاری هوا نازک بالایی از حدس و گمان بابیت به عنوان اینکه
او شراب سفید پل و یا حتی دکتر هوارد Littlefield شد.
وی اشاره کرد :
"خب ، چه چیزی شما فکر می کنید پس از آن ، پدر؟ آیا آن را نمی تواند ایده خوبی اگر من می توانم
خاموش به چین و یا برخی از محل سرحال و مهندسی مطالعه و یا چیزی از طریق پست؟ "
"نه ، و من شما چرا بگویم ، پسر.
من خارج اتمام حجت چیز توانا و خوب یافت می شود قادر به گفتن شما BA
برخی از مشتری است که نمی داند چه چیزی هستند و فکر می کند شما فقط پلاگین مرد کسب و کار ،
او به عکسبرداری خاموش دهان خود را در مورد اقتصاد یا ادبیات یا تجارت خارجی می شود
شرایط ، و شما فقط سهولت در چیزی
مانند ، وقتی که من در کالج بودم -- البته من لیسانس من در رشته جامعه شناسی و همه آن آشغال -- '
اوه ، چین چین و مو جدار کردن افتضاح به سبک خود قرار می دهد!
اما خواهد بود هر کلاسی وجود ندارد گفت : من درجه licker تمبر از
Bezuzus سفارش پستی دانشگاه! '
ببینید -- پدرم یک ادم ساده و احمق خیلی خوب بود ، اما او بسیار سبک به او تا به حال هرگز ، و من
مجبور به کار سخت برای به دست آوردن راه من را از طریق کالج رفو.
خوب ، آن است که ارزش آن را ، قادر به مرتبط با بهترین آقایان در
اوج ، در باشگاه ها و غیره در ، و من نمی خواهم شما را به ترک از
آقایان کلاس -- کلاس است که فقط به عنوان
قرمز خون به عنوان مردم عادی است ، اما هنوز هم قدرت و شخصیت.
این کار به نوعی به من صدمه دیده است اگر شما که پیر مرد! "
"من می دانم ، پدر!
مطمئنا! بسیار خوب.
من به آن می چسبد. بگو!
Gosh!
صدای تیز و تند هی! من همه چیز در مورد بچه هایی که من که قرار بود هستند را فراموش کرده
را به تمرین گروه کر. من به اردک! "
اما شما که همه کار خانه خود را انجام نداده است. "
"آیا این اولین چیز در صبح." "خب --"
شش بار در شصت روز گذشته بابیت بود یورش ، "شما" نه این کار را انجام برای اولین بار
چیزی که در صبح "!
شما آن را در حال حاضر انجام دهید! "اما به شب به او گفت :" خوب ، بهتر فشار دادن "و لبخند او
درخشندگی نادر خجالتی او شراب سفید برای پل نگه داشته بود.
IV "پسر Ted'sa خوب ،" او به خانم گفت :
بابیت. "اوه ، او است!"
"این دختران او انتخاب کنید تا به چه کسی؟
آیا آنها خوب دختران شایسته؟ "" من نمی دانم.
آه عزیزم ، تد می گوید هرگز به من چیزی هر.
من نمی فهمم چه چیزی بیش از بچه های این نسل می آیند.
من استفاده می شود که به پاپا و مامان همه چیز است ، اما به نظر می رسد به مانند کودکان
روز تنها تضعیف و دور از همه شاهد است. "
"من امیدوارم که آنها دختران شایسته.
تد دوره دیگر یک بچه ، و من نمی خواهم او را به خدای من ، مخلوط کردن و
همه چیز "" جورج : من تعجب می کنم که اگر شما نبایستی به گرفتن
او را کنار گذاشته و او بگویید -- چیزهایی که "!
او سردرپیش و چشم او را کاهش داد. "خب ، من نمی دانم.
راه من به آن شکل ، Myra ، هیچ احساس نشان می دهد بسیاری از چیزهایی که به ذهن یک پسر.
فکر شیطانی به اندازه کافی خود را.
اما من تعجب می کنم -- این نوع از یک سوال سخت است. در تعجبم چه Littlefield در مورد آن فکر می کند؟ "
"دوره پاپا با شما موافق است. او می گوید این همه -- آموزش -- او می گوید :
'tisn't مناسب و معقول است."
"آه ، او می کند ، نشانی از او! خوب ، اجازه دهید به شما بگویم که هر هنری
T. تامپسون فکر می کند -- درباره اخلاق ، منظورم این است ، هر چند البته شما می توانید قدیمی ضرب و شتم نیست
ادم احمق و کودن -- "
"چرا ، چه راهی برای صحبت از پاپا!"
-- به سادگی می توانید او را در گرفتن در طبقه همکف از یک معامله ضرب و شتم نیست ، اما اجازه دهید به من بگویید
شما هر زمان که او چشمه هر گونه ایده در مورد چیزهایی عالی و آموزش و پرورش ، پس من من می دانم
فکر می کنم فقط مخالف است.
شما ممکن است من به عنوان هر مغز کوسه بزرگ در نظر نمی گیرد ، اما اعتقاد من ، من به طور منظم
کالج رئيس جمهور ، در مقایسه با هنری T.!
بله آقا ، توسط golly ، من را به تد کنار گذاشته و به او بگویید که چرا من منجر به شدت
زندگی اخلاقی است. "" اوه ، شما؟
چه وقت؟ "
"وقتی؟ چه وقت؟
استفاده از تلاش برای من پین پایین به کی و چرا و از کجا و چگونه و چه زمانی؟
این مشکل با زنان ، به همین دلیل است که انجام می دهند مدیران اجرایی طبقه بالا را نمی کنند ؛
هر گونه حس دیپلماسی نیست.
هنگامی که فرصت مناسب و به مناسبت ناشی پس از آن فقط در طبیعی ، به همین دلیل می آید
سپس من بحث کمی دوستانه با او و -- و -- این بود که Tinka hollering
از پله ها؟
او باید به خواب ، مدتها پیش "او را از طریق اتاق نشیمن prowled و
ایستاده بود در خورشید ، اطاق نشیمن ، که اتاق شیشه ای با دیواره صندلی ترکه یا چوب کوتاه و نوسانی نیمکت در
که آنها در بعد از ظهر یکشنبه loafed.
خارج از تنها چراغ خانه Doppelbrau و حضور کم نور از بابیت
نارون مورد علاقه نرمی شب آوریل را شکست.
"سفر خوب با پسر.
گرفتن بیش احساس بد خو ، راه من امروز صبح.
بی قرار.
گرچه ، توسط golly ، من چند روز به تنهایی با پل در ایالت مین! داشته باشند... این شیطان
Zilla!... اما... تد ، همه حق است. کلیه حقوق این کل خانواده.
و کسب و کار خوب.
همراهان بسیاری را به چهار صد و پنجاه دلار ، عملا نیمی از هزار
دلار آسان به عنوان به روز من! شاید زمانی که همه ما به پارو زدن آن را فقط
به اندازه تقصیر من آن را به عنوان خودمانی.
نبایستی برای دریافت خواهید مثل من. اما -- آرزو می کنم می خواهم یکی از پیشگامان بوده است ، همان را به عنوان من
بزرگ پدر. اما پس از آن ، خانه ای مثل این را نداشته باشند.
من -- اوه ، gosh ، من نمی دانم "!
او moodily از شراب سفید پل فکر کردم ، از جوانان خود به هم ، از دختران آنها تا به حال
شناخته شده است.
هنگامی که بابیت از دانشگاه دولتی فارغ التحصیل شده بود ، بیست و چهار سال پیش ، او تا به حال
در نظر گرفته شده به یک وکیل است.
او مناظره سنگین در دانشگاه شده بود ، او احساس کرد که او را به ناطق بود ، او را دیدم
خود را تبدیل شدن به فرماندار دولت است. او در حالی که خواندن قانون او به عنوان یک واقعی کار می کرد
فروشنده املاک.
او را نجات داد پول ، در یک خانه شبانه روزی زندگی می کردند ، supped و بر روی تخم مرغ آب پز شده بر روی رشته هش.
شراب سفید پل پر جنب و جوش (که مطمئنا به اروپا به مطالعه ویولن ، در کنار
ماه و یا سال آینده) پناه او بود تا پل توسط Zilla Colbeck ، bespelled شد که
خندید و رقصید و مردان پس از او انگشت گوشتالو و پر زرق و برق wagging جلب کرد.
شب بابیت سپس نازا بودند ، و او به راحتی فقط در پسر عموی دوم پل ،
Myra تامپسون ، دختر براق و ملایم که ظرفیت خود را نشان داد و از موافقت با
بابیت جوان سرسخت است که البته او خواهد بود فرماندار برخی از روز است.
از کجا Zilla او را به عنوان یک پسر کشور تمسخر ، Myra indignantly گفت که او تا کنون تا
سرباز زیادی از dandies جوان که در شهر بزرگ اوج متولد شده بود --
حل و فصل باستانی در سال 1897 ، یک صد و
پنج ساله ، با دو صد هزار جمعیت ، ملکه و شگفتی از تمام
دولت و به پسر Catawba ، جورج بابیت ، آنقدر وسیع و رعد اسا و
لوکس که او به دانستن یک دختر ennobled توسط تولد در اوج flattered شد.
عشق هیچ بحث بین آنها وجود دارد.
او می دانست که اگر او به مطالعه قانون ازدواج برای سال او نمی تواند و Myra بود
و مجزا دختر خوب -- یکی از او بوسه ، یکی در مورد که راه خود را "نه فکر می کنم
در همه "مگر آن که یکی که قرار بود با او ازدواج کند.
اما او یک همراه و همدم قابل اعتماد بود.
او همیشه آماده برای رفتن اسکیت ، پیاده روی ، همیشه محتوا را بشنوند خود
گفتمانها در چیزهای بزرگ او که قرار بود برای انجام دادن ، فقیر پریشان آنها او را
دفاع در برابر ثروتمندان ناعادلانه ،
سخنرانی او در ضیافت را ، inexactitudes فکر مردمی که او
که درست. یک شب وقتی که او خسته و نرم بود
فکر ، او را دیدم که او گریند شده بود.
او چپ شده از حزب داده شده توسط Zilla بود.
به طریقی سر خود را روی شانه اش بود و او بوسیدن دور اشک -- و وی در غیاب او
سر او را می گویند trustingly ، "حالا که ما درگیر هستیم ، باید ما را بر ازدواج به زودی یا باید
ما صبر کنم؟ "
مشغول؟ این اولین اشاره خود را از آن بود.
محبت او برای این کار مناقصه زن قهوه ای سرد و ترس رفت ، اما او می تواند
درد نکنه او ، می تواند اعتماد او سوء استفاده نیست.
او mumbled چیزی در مورد انتظار ، و فرار.
او به مدت یک ساعت راه رفته ، تلاش برای پیدا کردن یک راه از او میگویند که از آن اشتباه بوده است.
اغلب ، در ماه بعد از ، او نزدیک به او میگویند ، اما دلپذیر به
دختر در آغوش او ، و کمتر و کمتر می تواند با او توهین توسط blurting که او نمی
عشق او.
او خود را به حال هیچ شکی وجود ندارد. شب قبل از ازدواج خود
عذاب ، و صبح روز وحشی با میل به فرار.
او از او ساخته شده است آنچه به عنوان یک همسر خوب شناخته شده است.
او وفادار ، کوشا ، و در زمان نادر پیشواز.
او از انزجار ناتوان در روابط نزدیک خود را به آنچه وعده داده می شود به تصویب رساند
محبت سرسخت ، اما آن را به روال بی حوصله و drooped.
با این حال او تنها برای او و برای بچه ها وجود داشت ، و او به عنوان با عرض پوزش ، نگران
به عنوان خود ، زمانی که او داد تا قانون و در شیار دار کردن املاک و فهرست واقعی trudged.
"بچه فقیر ، او به زمان بسیار بهتر از من داشته ،" بابیت منعکس شده است ، ایستاده
در تاریکی اطاق نشیمن خورشید است. "اما -- ای کاش من می تواند حال غلغله در قانون
و سیاست است.
مشاهده آنچه که من می تواند انجام دهد. خوب -- شاید من پول بیشتر آن را به عنوان ".
او به اتاق نشیمن بازگشت ، اما قبل از او حل و فصل کردن او هموار همسرش
مو ، و او نگاه ، شاد و تا حدودی شگفت زده است.