Tip:
Highlight text to annotate it
X
PART 2 : فصل نهم این مسابقات
آنها همواره با داشتن مسابقات بزرگ وجود دارد در Camelot و بسیار تکان دهنده و
زیبا و مضحک انسان گاو نر و مبارزه با آنها ، بیش از حد است ، اما فقط کمی
به ذهن عملی خسته کننده است.
با این حال ، من به طور کلی در دست بود -- به دو دلیل : یک مرد باید خود را نگه نمی دور
از چیزهایی که دوستان خود و جامعه خود را در قلب او خواهد بود
دوست -- به ویژه به عنوان یک دولتمرد و هر دو
من می خواستم به عنوان مرد کسب و کار و دولتمرد برای مطالعه این مسابقات و ببینید اگر من می تواند
اختراع بهبود بر روی آن.
مرا به یاد سخن گفتن ، در عبور ، که اولین چیزی که بسیار رسمی من ، در من
دولت -- و آن را در همان روز اول از آن بود ، بیش از حد -- برای شروع ثبت اختراع
دفتر ، برای من که یک کشور بدون دانستند
دفتر ثبت اختراعات و قوانین ثبت اختراع خوب بود فقط یک خرچنگ ، و می تواند هر گونه راه سفر نیست اما
یک وری یا backways.
چیزهایی که فرار همراه مسابقات تقریبا هر هفته و در حال حاضر و پس از آن پسران استفاده می شود
می خواهید من را به دست -- منظورم سر Launcelot و بقیه -- اما من گفتم : من که
و هیچ عجله رتبهدهی نشده است ، و بیش از حد
ماشین آلات دولت به نفت و مجموعه را به حقوق و شروع به رفتن.
ما یکی از مسابقات که روز به روز در طول بیش از یک هفته ادامه داشت ،
و به عنوان بسیاری از پانصد شوالیه در آن صورت گرفت ، از ابتدا به آخرین.
آنها تجمع هفته شد.
آنها سوار بر اسب از همه جا آمد ، از به پایان می رسد خیلی از کشور ، و حتی
از فراتر از دریا و بسیاری از خانمها به ارمغان آورد ، و تمام squires آورده و سربازان
از بندگان.
این جمعیت پر زرق و برق ترین و زرق و برق دار بود ، به عنوان به costumery ، و بسیار مشخصه
کشور و آن زمان ، در راه ارواح حیوانی بالا ، indecencies بی گناه
از زبان ، و بی تفاوتی خوشحال دل به اخلاق است.
این مبارزه و یا به دنبال ، در تمام طول روز و هر روز ، و آواز خواندن ، قمار ، رقص ، مشروب افراط کردن نیمی
شب هر شب.
آنها نجیب ترین زمان خوب است. شما چنین افرادی را دیدم هرگز.
آن بانک از بانوان زیبا ، درخشان در splendors وحشیانه خود را ببینید
بی پروا دراز کشیدن یا نشستن شوالیه از اسب خود را در لیست با lanceshaft ضخامت خود را از
مچ پا تمیز از طریق او و خون
spouting ، و به جای آن غش و ضعف آنها را کف زدن دست خود و جمعیت هر یک از دیگر
برای مشاهده بهتر ، فقط گاهی یکی را به دستمال او شیرجه ، و به دنبال
ostentatiously دل شکسته ، و سپس شما
می تواند وضع دو تا که یک رسوایی وجود دارد وجود دارد جایی و او نگران بود
عموم مردم آن را به حال یافت نشد.
سر و صدا در شب مزاحم به من معمول است ، اما من آن را مهم نیست در
شرایط کنونی ، به دلیل آن را به من از شنیدن صدا جدا شدن پاها نگه داشته
و بازوها از فلج روز است.
آنها مخروبه قدیمی غیر معمول خوب متقاطع برش دیدم برای من و شکست را دیدم - جفتک انداختن ، بیش از حد ،
اما من اجازه دهید آن عبور کند.
و برای تبر من -- خوب ، من ساخته شده ذهن من که دفعه بعد لنت تبر به
جراح من قرن من را انتخاب کنید.
من نه تنها به تماشای این مسابقات از روز به روز است ، اما جزئیات کشیش هوشمند
از وزارت من از عفت عمومی و کشاورزی ، و دستور داد او را به فناوری اطلاعات گزارش ؛
هدف من و ، بود که من
باید مردم در طول بدست به اندازه کافی دور ، برای شروع یک روزنامه است.
اولین چیزی که شما در یک کشور جدید می خواهید ، دفتر ثبت اختراعات است و پس از آن کار خود را
سیستم مدرسه و پس از آن ، با مقاله خود.
روزنامه گسل آن ، و مقدار زیادی از آنها ، اما مهم نیست ، گوش دادن از
آرامگاه برای یک ملت مرده و شما را نمی تواند فراموش آن.
شما می توانید یک ملت مرده را بدون آن احیا نیست ؛ به هیچ وجه وجود ندارد.
بنابراین من می خواستم نمونه کارها ، و پیدا کردن چه نوع مواد خبرنگار
من ممکن است قادر به چنگک جمع کردن با هم از قرن ششم که من باید به نیاز
آن.
خوب ، کشیش بسیار خوب ، با توجه به.
او در تمام جزئیات و است که چیز خوبی در یک آیتم محلی : که می بینید ، او تا به حال
کتاب نگه داشته شده برای آندرتیکر بخش کلیسای او هنگامی که او جوان تر بود و در آنجا ،
شما می دانید ، پول در جزئیات ؛
جزئیات بیشتر ، کوله پشتی : حامل ، mutes ، شمع ، نماز -- همه چیز
تعداد و در صورتی که سوگوار نماز خرید به اندازه کافی شما را علامت گذاری به عنوان شمع خود را
با یک مداد شکافته ، و قبض خود را نشان می دهد تا همه حق است.
و او شمی خوب در شدن در چیزی با تعریف اینجا و آنجا در مورد
شوالیه که به احتمال زیاد برای تبلیغ -- نه ، منظور من شوالیه ای که حال نفوذ بود و او
نیز تا به حال یک هدیه شسته و رفته از اغراق ، برای
در زمان او برای تارک دنیا وارسته که زندگی در طویله قرار دادن درب نگه داشته بود و مشغول به کار
معجزه.
البته این تازه کار فاقد فریاد و تصادف و شرح کم رنگ و پریده ، و
بنابراین می خواستم حلقه واقعی ، اما جمله بندی عتیقه فروشی خود را عجیب و جالب بود و شیرین و
ساده و پر از رایحه و
طعم دهنده از زمان ، و این شایستگی کمی در اندازه گیری بیشتر آن ساخته شده
مهم فاقد است. این عصاره از آن :
سپس سر برایان د لس جزایر و Grummorsum Grummore ، شوالیه قلعه ،
مواجه می شوند با سر Aglovale و سر از Tor ، و سر از Tor smote پایین سر Grummore
Grummorsum به زمین.
سپس آمد Carados سر از برج محنت زا ، و سر Turquine ، شوالیه.
قلعه و مواجه با آنها سر Percivale د Galis و سر Lamorak د وجود دارد
Galis ، که دو برادران بودند ، و
مواجه می شوند Percivale با Carados سر سر ، و یا ترمز نیزه خود را نزد خود
دست ها ، و سپس سر Turquine با سر Lamorak ، و هر کدام از آنها smote پایین
دیگر ، اسب و همه ، به زمین ، و
یا احزاب دیگر نجات و horsed آنها را دوباره.
و سر آرنولد ، و سر Gauter ، شوالیه قلعه ، با سر Brandiles مواجه می شوند
و سر کی ، و این چهار شوالیه mightily مواجه می شوند ، و ترمز آنها
نیزه به دست خود.
سپس سر Pertolope از قلعه آمد ، مواجه می شوند و با او سر لیونل ،
و سر Pertolope smote پایین سر لیونل شوالیه سبز ، برادر به سر
Launcelot.
تمام این نوید نجیب ، که او را لخت بهترین ، و اسامی آنها مشخص شده بود.
سپس سر Bleobaris ترمز نیزه خود را بر سر گرت ، اما از سر Bleobaris که سکته مغزی
افتاد به زمین.
هنگامی که سر Galihodin دیدم که بد سر گرت او را نگه دارید ، و سر گرت smote او
به زمین.
سپس سر Galihud gat نیزه به انتقام برادرش ، و در همان عاقلانه سر گرت
خدمت او ، و سر Dinadan و برادرش لا ساحل Taile مرد ، و سر Sagramore لو
Disirous ، و سر Dodinas لو سوج ، تمام این او لخت کردن با یکی نیزه.
هنگامی که Aswisance پادشاه ایرلند را دیدم سر کرایه گرت بنابراین او شگفت زده آنچه که او ممکن
باشد ، که به نظر می رسد یک زمان سبز ، و یک زمان دیگر ، در خود را دوباره آمدن او آبی به نظر می رسید.
و به این ترتیب در هر دوره است که او را به سوار و وپیش او تغییر رنگ خود را ، به طوری که وجود دارد
ممکن است نه پادشاه و نه شوالیه اگاهی از او آماده اند
سپس سر Agwisance پادشاه ایرلند مواجه می شوند با سر گرت ، و سر
گرت smote او را از خود اسب ، زین و تمام.
و بعد از آن آمد Carados پادشاه اسکاتلند ، و سر گرت او smote پایین اسب و انسان است.
و در همان عاقلانه او در خدمت Uriens پادشاه سرزمین از گور.
و سپس در سر Bagdemagus آمد وجود دارد ، و سر گرت او را smote پایین اسب و انسان را به
زمین است.
و Meliganus پسر Bagdemagus ترمز نیزه بر سر گرت mightily و
knightly.
و سپس سر Galahault شاهزاده نجیب را در بالا ، شوالیه با رنگ های بسیاری از گریه ،
و تو justed hast و اکنون تو را آماده که من ممکن است با تو.
گرت سر او را شنیده ، و او یک نیزه بزرگ gat ، و به همین ترتیب آنها با هم مواجه می شوند ،
و شاهزاده ترمز نیزه او وجود دارد ، اما سر گرت او smote بر سمت چپ
سکان ، که او انتخاب شوند در اینجا و آنجا ،
و او افتاده بودند افرادش او را بهبود است.
به راستی ، گفت : شاه آرتور ، که شوالیه با رنگ های بسیاری از شوالیه خوب است.
برای چه پادشاه به نام نزد او سر Launcelot ، و از او دعا برای مواجهه با
که شوالیه.
آقا ، گفت : Launcelot ، من به عنوان ممکن است به خوبی در قلب من برای او امساک کردن در این زمان ،
برای او خداوند به حال درد زایمان به اندازه کافی در این روز ، و هنگامی که یک شوالیه خوب doth تا به خوبی بر
برخی از این روز ، این قسمت هیچ شوالیه خوب است
اجازه دهید او را به عبادت خود ، و ، یعنی ، زمانی که او seeth شوالیه خداوند انجام می شود آنقدر بزرگ
کار ، اتفاقا ، گفت : سر Launcelot ، نزاع خود را در اینجا در این روز ،
و شاید او بهتر است معشوق با
این خانم که اینجا ، برای من به خوبی خودش را به او paineth و enforceth او را
برای انجام اعمال بزرگ ، و در نتیجه ، سر Launcelot گفت : برای من ، در این روز او باید
افتخار ، هر چند آن را در قدرت من نسبت دادن به او را از آن قرار داده ، من نمی.
قسمت کمی ناخوشایند وجود دارد که روز ، که به دلایل دولت را لرزاند
از گزارش کشیش من.
شما باید متوجه شده باشید که گری بود به انجام برخی از درگیری های بزرگ در تعامل است.
وقتی که من می گویم گری منظورم سر گرت.
گری نام حیوان خانگی خصوصی برای او بود ، حاکی از آن است که من تا به حال محبت عمیق برای
او را ، و این مورد بود.
اما این یک نام حیوان خانگی خصوصی تنها ، و با صدای بلند صحبت هرگز به هر یک ، بسیار کمتر به
او ، نجیب ، او را نداشته باشند تحمل آشنایی می خواهم که از من است.
خب ، میکند : من در جعبه خصوصی جدا برای من به عنوان وزیر پادشاه نشسته.
در حالی که Dinadan سر در انتظار نوبت خود را به ورود به لیست بود ، او در آمد و
نشستم و شروع به صحبت کردن ، برای او همیشه ساخت تا من ، چون من بود
غریبه و او دوست داشت که تازه
بازار جوک های خود را ، که بسیاری از آنها رسیده است که مرحله ای از خوردگی که در آن
گوی تا به انجام ، خنده خود را در حالی که فرد دیگری مریض به نظر می رسد.
من تا به حال همیشه به تلاش های خود و همچنین من می توانم پاسخ داده ، و احساس بسیار عمیق و
محبت واقعی برای او ، بیش از حد ، به این دلیل است که اگر با کینه توزی از سرنوشت او می دانست که یکی از
حکایت خاص که من شنیده بود
oftenest و حال ترین منفور ترین و منفور همه زندگی من ، او تا به حال حداقل بخشوده
آن را به من.
این یکی بود که من نسبت داده شده به هر فرد شوخ طبع که تا کنون در ایستاده بود شنیده بود
خاک آمریکا ، از کلمب به پایین به Artemus بخش.
در مورد یک مدرس دانشگاه ، طنز آمیز که مخاطب نادان با آب گرفتگی بود
جوک را برای یک ساعت killingest و هرگز خنده و سپس هنگامی که او ترک ، برخی از
ساده خاکستری واپیچیدن او سپاسگزاری شده توسط
دست و جالب ترین چیزی که آنها تا کنون شنیده بود گفت : آن شده بود ، و "شد
آنها می توانند از 'از راست در meetin laughin نگه می دارد."
آن حکایت روز است که آن را ارزش گفتن بود را دیدم ، هرگز و در عین حال زیر نشسته بودند
گفتن از آن صدها و هزاران و میلیون ها و میلیاردها بار ، و
گریه و تمام راه را از طریق لعنت.
پس چه کسی می تواند امید به احساسات من بودند ، الاغ شروع به شنیدن این زره اندود
در آن دیگر ، در گرگ و میش تیره سنت ، قبل از سپیده دم تاریخ ،
در حالی که حتی Lactantius ممکن است به آن اشاره
به عنوان "Lactantius اواخر" و جنگ های صلیبی را برای پنج صد سال متولد نشده
رتبهدهی نشده است؟
همانطور که او به پایان رسید ، تماس پسر آمد ، بنابراین ، خنده hawing مانند دیو ، او رفت و تند
و clanking مانند جعبه های حاوی ریخته گری سست ، و من می دانستم که چیزی بیشتر.
چند دقیقه قبل از من آمد ، و پس از آن من چشمان من تنها در زمان برای دیدن افتتاح شد
سر گرت او را شلاق زدن افتضاح را واکشی و من ناخودآگاه با نماز ، "من امیدوارم که
به بخشنده او را کشت! "
اما بد شانس ، قبل از من نیمی از از طریق با کلمات رو کرده بود ، سر گرت سقوط کرد
به سر Sagramor لو خواهان آنکه و فرستاده او را بر رانکی اسب خود غرش ، و
سر Sagramor اظهار گرفتار من و فکر من آن را برای او به معنای.
خوب ، هر زمان که یکی از این افراد یک چیز را به سر او بود ، هیچ گرفتن وجود دارد
آن را دوباره.
من می دانستم که ، بنابراین من نفس من را نجات داد ، و توضیحات ارائه شده ندارد.
به محض این که سر Sagramor خوب ، او به من اطلاع داده شد که یک حساب کوچک وجود دارد
به حل و فصل بین ما و او به نام روز سه یا چهار سال آینده ، محل
حل و فصل ، فهرست که در آن جرم تعیین شده بود.
من گفت : من آماده خواهد بود زمانی که او. ببینید ، او را برای جام مقدس بود.
پسران همه حال پرواز در جام مقدس در زمان حال حاضر و پس از آن.
کروز چندین سال بود.
آنها همیشه در snooping غیبت طولانی قرار داده اطراف ، در اکثر وجدان
راه ، هر چند هیچ یک از آنها تا به حال هیچکدام از ایده که در آن جام مقدس واقعا بود ، و من ندارم
فکر می کنم هر یک از آنها در واقع انتظار می رود برای پیدا کردن
آن ، یا چه چیزی را با آن انجام دهد اگر او در سراسر آن اجرا کرده بود که شناخته شده است.
ببینید ، آن را تنها گذرگاه شمال غربی آن روز ، شما ممکن است بگویند که تمام شد.
هر اکسپدیشن سال رفت grailing مقدس ، و اعزامی سال آینده تسکین
رفت از آنها را شکار. جهان از شهرت در آن وجود دارد ، اما
پول است.
چرا ، آنها در واقع از من خواست تا در قرار دادن! خوب ، من باید لبخند بزنید.