Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب II یازدهم
یکی از ویژگی های از بعد از ظهر بی قراری توسط او را پس از خانم Pocock به تصویب رساند
بازدید بود از یک ساعت ، مدت کوتاهی قبل از صرف شام ، با ماریا Gostrey ، آنها را از اواخر سال ،
به رغم پایدار تماس خود را در
توجه از محله های دیگر ، او به هیچ وجه مورد غفلت قرار گرفته بود.
و او هنوز هم غفلت نبود او را از این واقعیت به نظر برسد که او بود
او دوباره در همان ساعت در روز بعد بسیار -- بدون جریمه کمتر آگاهی
علاوه بر این که قادر به گوش او را در آغوش.
ادامه inveterately به رخ می دهند ، برای آن موضوع ، که هر زمان که او یکی گرفته بود
چرخش بیشتر خود او برگشتم به جایی که او تا صادقانه به او در انتظار است.
هیچ یک از این سفرهای تفریحی در کل زنده از جفت حوادث --
میوه فاصله کوتاهی از زمان دیدار قبلی خود را -- که او تا به حال در حال حاضر به
گزارش به او.
او چاد Newsome دیده بود در اواخر شب قبل ، و او که آن روز صبح ، به حال به عنوان یک
عاقبت به این گفتگو ، مصاحبه دوم با سارا.
"اما آنها همه خاموش ،" او گفت ، "در آخرین."
این مسأله متعجب و متحیر به او یک لحظه. "-- آقای. Newsome با آنها؟ "
"آه هنوز رتبهدهی نشده است! سارا و جیم و ممی.
اما Waymarsh با آنها -- برای سارا.
Strether ادامه داد : این خیلی زیباست ، "" پیدا کنم من بیش از آن دریافت کنید -- آن را همیشه
شادی تازه. اما شادی تازه اتمام حجت هم "او اضافه کرد ،" که
خوب ، شما چه فکر میکنید؟
کوچک Bilham نیز می رود. اما او البته برای ممی می رود. "
دوشیزه Gostrey تعجب. "برای او
آیا شما به معنای آنها در حال حاضر مشغول؟ "
"خوب ، گفت :" Strether ، "می گویند پس از آن برای من. او هر چیزی را برای من انجام دهید ، فقط به عنوان خواهم کرد ،
برای هر چیزی که ماده -- من می توانم -- برای او. یا برای ممی یا.
او خواهیم هر چیزی را برای من انجام دهد. "
دوشیزه Gostrey آه جامع داد. "شما مردم راه را کاهش دهد به انقیاد!"
مطمئنا ، در یک طرف ، فوق العاده است. اما کاملا در دیگری مساوی ، توسط
راه من نیست.
من سارا کاهش نیست ، از دیروز ، هر چند من در دیدن دوباره او موفق ،
که من در حال حاضر شما به شما بگویم. دیگران با این حال واقعا همه حق است.
ممی ، توسط آن قانون مبارک خودمان ، کاملا باید یک مرد جوان داشته باشد. "
"اما آنچه باید فقیر آقای Bilham؟ آیا منظور شما می خواهید برای شما ازدواج می کنند؟ "
"منظورم این است که ، با قانون همان برکت ، آن را یک دانه مهم نیست اگر آنها don't --
باید در حداقل جای نگرانی نیست. "او به طور معمول آنچه منظور او را دیدم.
"و آقای جیم -- که برای او می رود؟"
"اوه ،" Strether مجبور به اعتراف ، "من می توانم که مدیریت.
او ، به طور معمول در جهان ، پرتاب جهان که ، بعد از همه ، حساب خود را -- برای
او تا به ماجراهای شگرف -- به نظر می رسد بسیار خوبی برای او است.
او خوشبختانه -- 'overدر اینجا ، به عنوان او می گوید : -- می یابد جهان در همه جا و بیشتر خود را
ماجراجویی شگرف از همه ، "او در ادامه ،" شده است البته از چند روز گذشته از. "
دوشیزه Gostrey ، در حال حاضر دانستن ، بلافاصله ارتباط است.
"او دیده ماری د Vionnet دوباره؟"
"او می رفت ، همه توسط خود ، روز بعد از حزب چاد -- didn't به شما بگویم من -- به چای
با او. توسط دعوت او را -- تمام تنهایی "است.
"کاملا خودتان! می خواهم"
ماریا لبخند زد. "آه ، اما او بیشتر شگفت انگیز در مورد او نسبت به
من هستم. "
و سپس به عنوان دوست خود نشان داد که چگونه او می تواند آن را باور ، پر کردن آن ، اتصالات آن را در
به خاطرات قدیمی زن فوق العاده : "چیزی که من باید دوست برای مدیریت
شده اند او رفتن است. "
"سوئیس با حزب؟" "برای جیم -- و تقارن است.
اگر آن را قابل اعمال علاوه بر این دو هفته شده بود از او می خواهم رفته اند.
او آماده است -- او که تا بینایی تجدید خود را از او را به دنبال -- "برای هر چیزی"
دوشیزه Gostrey رفت و با او یک دقیقه. او گفت : "او خیلی کامل!"
"او خواهد شد ، من فکر می کنم ، با پیگیری های او ،" رفتن به شب به ایستگاه است. "
"او را ببیند؟" "با چاد -- marvelously -- به عنوان بخشی از
توجه عمومی.
و او آن را می کند "-- قبل از او نگه داشته --" با نور ، فضل نور ، آزاد ، خوشنودی آزاد ،
که ممکن است به خوبی آرام سردرگم آقای Pocock. "
این خود نگه داشته تا قبل از او که همراه او بود پس از یک لحظه دوستانه
را تایپ کنید. "همانطور که در کوتاه مدت آن را آرام سر در گم کرده است
saner مرد.
آیا شما واقعا در عشق با او؟ "ماریا انداخت.
"هیچ اهمیتی ندارد من باید بدانید ،" او جواب داد.
"این مسائل بسیار کمی -- هیچ ربطی به ، عملا ، با هر دو از ما است."
"همان" -- ماریا به لبخند ادامه داد -- "آنها ، پنج ، که من شما را در درک ،
و شما و مادام د Vionnet باقی بماند. "
"آه و چاد" که Strether افزود : "و شما خواهد شد."
"آه" من '!"--او داد ناله بی تاب کوچک دیگر ، که در آن چیزی از
unreconciled به نظر می رسید به طور ناگهانی برای شکستن.
"من نمی مانند ، آن را به نوعی به من به نظر می رسد ، بسیار به نفع است.
در حضور همه شما باعث به قبل از من عبور من احساس فوق العاده ای از
محروم سازی. "
Strether تردید. اما محرومیت خود را ، خود را نگه داشتن از
همه چیز شده است -- آن را hasn't -- توسط انتخاب خود شما ».
"آه بله ؛ آن را تا به لزوم بوده است -- که بهتر است برای شما بوده است.
منظورم این است که من به نظر می رسد که متوقف به شما خدمت می کنند. "
چگونه می توانم به شما بگویم؟ "او پرسید.
"شما نمی دانید که چگونه من در خدمت شما. هنگامی که شما بس -- "
"خب؟" او گفت : او به عنوان کاهش یافته است. "خب ، من به شما اجازه می دانیم.
آرام تا پس از آن. "
او یک لحظه فکر کرد. "سپس شما مثبت مثل من به ماندن بگیرید؟"
"آیا من با شما به عنوان اگر من؟" "شما قطعا به من بسیار مهربان است.
اما این ، گفت : "ماریا" ، برای خودم.
این اواخر ، همانطور که می بینید ، و پاریس تبدیل و نه گرم و گرد و خاکی است.
مردم پراکندگی ، و برخی از آنها ، در جاهای دیگر به من می خواهید.
اما اگر شما می خواهید اینجا -- "
او به عنوان استعفا داد به کلام او سخن گفته بود ، اما او ناگهان احساس هنوز واضح تر بود
از او انتظار می رود تمایل به او از دست دادن.
"من شما می خواهید اینجا است."
او آن را در زمان به عنوان اگر از کلمات همه او تا به حال آرزو ، که اگر آنها او را به ارمغان آورد ، داد
چیزی او که جبران پرونده او بود.
"متشکرم" ، او به سادگی پاسخ داد.
و سپس به عنوان او در او نگاه را کمی سخت تر ، "از شما خیلی متشکرم ،" او
تکرار می شود.
با دستگیری اندکی به در حال حاضر بحث خود را شکسته بود ، و آن را به او برگزار شد
لحظه ای طولانی تر. "چرا ، دو ماه ، یا هر چیز دیگری هم بود ،
پیش از این ، آیا شما به طور ناگهانی خط تیره؟
دلیل شما پس از آن به من داد برای داشتن دور نگه داشته سه هفته بود نه
یکی از واقعی است. "او به یاد می آورد.
"من قرار است هرگز به شما بر این باور بود.
با این حال ، "او ادامه داد :" اگر شما آن را حدس بزنید که تنها آنچه شما کمک کرد. "
او به دور از او در این نگاه ، او زیاده روی ، تا کنون به عنوان فضای مجاز ، در یکی از
از غیبت آهسته او.
"من اغلب از آن فکر کردم ، اما هرگز احساس می کنید که من می توانم آن را حدس بزنید.
و شما می بینیم در نظر گرفتن که من با شما در خواست هرگز تا کنون درمان است. "
"حالا پس چرا آیا شما بپرسم؟"
"به شما نشان دهد که چگونه شما را از دست بدهم ، زمانی که شما اینجا نیست ، و آنچه در آن برای من ندارد."
"به نظر نمی رسد که انجام داده اند ،" به او خندید ، "همه ممکن است!
با این حال ، او افزود ، "اگر شما واقعا حقیقت حدس زده هرگز من آن را به شما بگویم."
Strether اعلام کرد : "من آن را حدس زده هرگز". "هرگز؟"
"هرگز".
خب پس من نقش برآب کردن ، همانطور که شما می گویند ، بنابراین نه به سردرگمی از بودن وجود دارد اگر
ماری د Vionnet باید شما را در هر چیزی به ضرر من بگویید. "
او نگاه کرد که اگر او بطور قابل توجهی شک.
"شما حتی پس از آن داشته اند تا آن را در بازگشت خود مواجه شوند."
"آه اگر من دلیل آن را چیزی بسیار بد باور را پیدا کرده بود من می خواهم که شما سمت چپ
در دسترس نباشد.
"تا آن زمان ،" او ادامه داد : "تنها در حدس زدن او در کل مهربان شده بود
که شما اقدام به عقب؟ "ماریا آن را با هم نگه داشته است.
"من مدیون لطف او.
هر وسوسه خود او ما را جدا کنند.
این یکی از دلایل من ، "او در رفت" برای توصیف او را تا. "
: "اجازه دهید آن عبور کند و سپس ، گفت : Strether" برای یکی از معدن نیز هست.
اما آنچه را که باید وسوسه خود را؟ "" چه هستند همیشه وسوسه زنان؟ "
او فکر کرد -- اما تا به حال نه ، به طور طبیعی ، به فکر می کنم بیش از حد طولانی است.
"مردان؟" ، "او که شما تا به حال ، با آن ، بیشتر برای
خودش.
اما او دید او می تواند شما را بدون آن داشته باشند. "" اوه '' من! "
Strether بازیچه قرار دادن دوپهلو آهی کشید. "شما" ، او سخاوتمندانه اعلام کرد ، "
به حال من در هر سرعت با آن. "
"اوه" کرده اند 'شما!" -- او آن را در واقع همان تکرار او انجام داده بودند.
"من می توانم شما را داشته باشد ، با این حال ، او کمتر مضحک آنکه گفت ،" از لحظه ای شما
بیان یک آرزو است. "
او پیش از او متوقف شد ، پر از منش.
«من بیان پنجاه." که در واقع در او begot ، با برخی
inconsequence ، بازگشت ضجه کوچک خود را.
"آه وجود دارد!"
وجود دارد ، اگر اینطوری می بود ، او را برای بقیه هم به ادامه داد ، و آن بود که اگر به
نشان می دهد او چگونه او می تواند هنوز هم در خدمت او که به آینده را به خروج از
Pococks ، او به او این دیدگاه ، رنگی با
صد لمس بیشتر از ما می تواند تولید مثل ، از آنچه برای او اتفاق افتاده بود که آن روز صبح.
او ده دقیقه با سارا در هتل او را به حال شده بود ، ده دقیقه reconquered ،
فشار غیر قابل مقاومت ، از زمان که او در حال حاضر شرح داده شده بود او را به خانم
Gostrey به عنوان داشتن ، در پایان خود را
مصاحبه در محل خود ، اسفنج بزرگ آینده را تصویب کرد.
او را اعلام کرد نه خود گرفتار کرده بود ، او را در اتاق خود نشسته بود
با یک خیاط زنانه و lingere که حساب او ظاهر شده اند و بیش
کمتر ingenuously حل و فصل و که به زودی کناره گیری کرد.
سپس او را به او توضیح داده بود که چگونه او موفق شده بود در اواخر شب قبل ، در
حفظ وعده خود را از دیدن چاد.
"من به او گفت من آن همه را." "شما می خواهم را آن؟"
"چرا اگر او نیست." ماریا منتظر.
و که آن را طول می کشد اگر او می کند؟ "او با grimness خاصی از خوشنودی نپرسید.
"خوب ، گفت :" Strether ، "من فکر می کنم ، در هر صورت ، همه چیز است."
"که گمان می کنم منظور شما" همراه خود را پس از لحظه ای به ارمغان آورد ، که
شما قطعا درک شما هم اکنون از دست دادن همه چیز است. "
او پیش از او ایستاده بود دوباره.
او گفت : "این کار شاید به همین آمده است. ولی به چاد ، اکنون که او دیده است ، نمی کند
واقعا می خواهید آن را. "او می تواند که باور ، اما او ساخته شده ، به عنوان
همیشه ، برای سلاست.
"با این حال ، چه ، بعد از همه ، تا به او دیده می شود؟" "اما چیزی که آنها از او می خواهم.
و کافی است. "" این تقابل نامطلوب با
مادام د Vionnet می خواهد؟ "
"این در تضاد -- فقط تا تمام دور و فوق العاده است."
"بنابراین ، شاید بیشتر از همه با آنچه شما می خواهید؟"
"اوه ، گفت Strether ،" آنچه من می خواهم یک چیزی من متوقف به اندازه گیری و یا حتی به
را درک کنید. "اما هیچ دوست خود کمتر می رفتند.
"آیا شما می خواهید خانم Newsome -- بعد از چنین راهی برای درمان شما"
این نحوه برخورد با این بانوی مستقیم از آنها تا به حال هنوز بود -- چنین بود
شکل بالای آنها -- مجاز خود را ، اما به نظر می رسید آن را برای این به طور کامل نیست که او
تاخیر یک لحظه است.
"من به جرات گفت که از آن شده است ، بعد از همه ، تنها راه است که او می تواند تصور است."
و آیا که او بیشتر از شما می خواهیم؟ "" من فوق العاده او را نا امید ،
Strether فکر که ارزش آن را در حالی که به ذکر.
"البته شما باید. این ابتدایی بود که ساده به ما
مدتها پیش.
اما آن تقریبا به عنوان ساده نیست ، ماریا در ادامه ، "که شما حتی هنوز راست خود را
چاره؟
واقعا او را دور بکشید ، من معتقدم که شما هنوز هم می تواند ، و شما می خواهم بس مجبور به تعداد
با ناامیدی او "" آه پس از آن ، "او خندید ،" من باید به
تعداد دفعات مشاهده با شماست! "
اما این به سختی به او زده در حال حاضر است. "چه ، در آن صورت ، باید با شما تماس
شمارش؟ شما آمده اند که در آن شما ، من
فکر می کنم ، به من لطفا. "
"اوه ، او اصرار داشت ، که بیش از حد ، می دانید ، بخشی از آن شده است.
من نمی توانم به طور جداگانه -- آن همه را یک و که شاید به همین دلیل ، من می گویم ، من را درک نمی کنند ".
اما او آماده بود اعلام دوباره که این ماده حداقل نیست ؛ همه بیشتر
که او به عنوان تأیید ، او HADn't واقعا که هنوز "بیرون می آیند."
"او از من بعد از همه ، در آینده خود را به خرج کردن ، رحمت گذشته ، یکی دیگر از شانس می دهد.
بادبان نیست ، شما ببینید ، برای پنج یا شش هفته ، و آنها haven't -- او اذعان می کند
که -- انتظار می رود چاد را در تور خود را.
هنوز به او باز برای پیوستن به آنها ، در تاریخ و زمان آخرین ، در لیورپول. "
دوشیزه Gostrey در نظر گرفته شود. "چگونه در جهان است' باز 'مگر اینکه شما
باز آن را؟
چگونه می توانید آنها را او عضویت در لیورپول اگر او اما غرق عمیق تر به وضعیت او در اینجا؟ "
او به او داده -- که من به شما توضیح داد که او به من اجازه می دانید دیروز -- کلمه خود را از
این افتخار را دارد که من می گویم. "
ماریا خیره. "اما اگر شما می گویم هیچ چیز!"
خوب ، او به عنوان معمول راه می رفت بر روی آن. "من می گویند چیزی امروز صبح.
به او دادم پاسخ من -- کلام من او را بعد از شنیدن از خود قول داده بود
آنچه او به حال وعده داده شده است.
آنچه او از من خواستار دیروز ، شما به یاد داشته باشید ، تعامل شد و سپس و در آنجا
او را تا این نذر را. "
هدف از سفر خود را به تنها او را به بود : "خب پس ،" دوشیزه Gostrey نپرسید "
زوال "و" نه؟ بود بپرسم ، عجیب و غریب است که ممکن است به نظر می رسد به
شما ، برای یکی دیگر از تاخیر. "
"آه که ضعیف!" "دقیقا!"
او با بی صبری سخن گفته بود ، اما ، تا کنون به عنوان آن است که حداقل ، او می دانست که در آن او است.
"اگر من AM ضعیف من می خواهم به آن را پیدا کند.
اگر من آن را پیدا نمی من باید به راحتی ، جلال کمی از فکر من ،
قوی است. "" این همه راحتی ، من قاضی ، "او
بازگشتیم "، وی که شما باید!
"در هر حال ،" او گفت : "آن را از شده اند یک ماه بیشتر است.
پاریس ممکن است رشد کند ، روز به روز ، گرم و غبارآلود است ، که شما می گویید ؛ اما دیگر وجود دارد.
چیزهایی که داغتر و dustier.
من می ترسم برای ماندن در تابستان در اینجا باید سرگرم کننده در گیاهان خودرو (وحشی) -- اگر هیچ
اهلی -- روش خودش را دارد ، در هیچ زمانی بیشتر منظره.
من فکر می کنم من باید آن را مانند.
و سپس ، "او benevolently برای او لبخند زد :" خواهد بود وجود دارد همیشه به شما. "
"اوه ،" اعتراض او ، "آن را نمی خواهد به عنوان بخشی از picturesqueness که من باید باقی بماند ،
برای من خواهد بود plainest چیز در مورد شما.
شما ممکن است ، که می بینید ، در هر صورت ، "او پیگیری می کند ،" هیچ کس دیگری.
مادام د Vionnet خیلی خوب ممکن است خارج شدن ، او mayn't -- و آقای Newsome
همان سکته مغزی : مگر اینکه در واقع شما اطمینان از آنها بر خلاف آن داشته ایم.
به طوری که اگر ایده شما برای آنها باقی بماند "-- وظیفه خود را به آن نشان می دهد --" شما ممکن است
در سمت چپ تلو تلو خوردن.
البته اگر انجام می دهند باقی بماند "-- او آن را حفظ می --" بخشی از آنها خواهد بود
picturesqueness. و یا دیگری در واقع شما ممکن است آنها را به عضویت
جایی.
Strether به نظر می رسید به آن صورت اگر آن را به عنوان یک فکر خوشحال شد ، اما لحظه ای بعد به او صحبت کرد
بیشتر انتقادی است. "آیا شما معنی است که آنها احتمالا به
با هم؟ "
او به تازگی در نظر گرفته است.
"من فکر می کنم از آن خواهد شد درمان کاملا بدون مراسم اگر این کار را ؛ هر چند پس از
همه ، "او افزود :" این امر می تواند به سختی قابل دیدن در حال حاضر درجه کاملا از مراسم
به درستی ملاقات مورد شما. "
"البته" Strether خورده ، "نگرش من نسبت به آنها خارق العاده است."
"خیلی به طوری که ممکن است خود فرد چه سبک از مجموعه مقالات در بخشی خود را بپرسید
می تواند در مجموع با آن هماهنگ شود.
نگرش خود را که در نور آن کم رنگ نیست که آنها بدون شک هنوز هم به
کار کند.
شاید چیزی که واقعا خوش تیپ ، "او در حال حاضر انداخت خاموش" را برای آنها را به
برداشت به شرایط بیشتر منزوی ، در همان زمان ارائه به اشتراک گذاشتن
با شما است. "
او در او نگاه کرد ، در این مورد ، و اگر برخی از سوزش سخاوتمندانه -- همه به نفع او --
حال به طور ناگهانی دوباره flickered در او و بعدی او گفت : در واقع نیمه توضیح داد
آن.
"آیا واقعا نمی شود هراس به من بگویید اگر در حال حاضر شما دارای چشم انداز خوشایند از
شهر خالی ، با مقدار زیادی از کرسی در سایه ، نوشابه خنک ، موزه ها ترک ،
درایوهای دوبوا در شب ، زن و شگفت انگیز ما همه به خودتان است. "
و او آن را نگه داشته تا هنوز هم بیشتر است.
"handsomest چیز از همه ، وقتی که یکی از آن را می سازد ، من به جرات گفت ، این باشد که
آقای چاد باید برای مدتی به خود.
ترحم اتمام حجت ، از آن نقطه نظر ، "او زخم ، که او مادر خود را پرداخت کنید
مراجعه کنید. حداقل اشغال فاصله خود را. "
فکر در واقع به او برگزار شد یک لحظه.
"چرا او نمی پرداخت مادرش سفر؟ حتی یک هفته هم ، در این لحظه خوب ،
انجام دهد. "
"بانوی عزیزم ،" Strether پاسخ -- و او آن را حتی به خود جای تعجب آماده --
"بانوی عزیزم ، مادر او پرداخته است به او یک دیدار است.
Newsome خانم با او بوده است ، این ماه ، با شدت که من مطمئن هستم که او تا به
کاملا احساس ، او lavishly او را سرگرم ، و او تا به او اجازه دهید که
به لطف او.
آیا شما نشان می دهد او برای تعداد بیشتری از آنها باید بروید؟ "
خوب ، او پس از کمی در دادن آن موفق شد.
"من می بینم.
آن چه شما را مطرح نمی کنند -- آنچه که شما پیشنهاد کرده اند.
و شما می دانید "،" پس نظر شما ، عزیز من ، "او با مهربانی گفت :
اگر شما تا به حال بسیار به عنوان او دیده می شود. "
"همانطور که دیده می شود خانم Newsome؟" "نه ، سارا -- که هر دو برای چاد و
خودم ، تا به خدمت تمام هدف است. "" و آن را به شیوه ای خدمت کرد ، "او
responsively mused در ، "فوق العاده ای!"
"خب ، می بینید ،" او تا حدی توضیح داد : "آنچه در آن می آید این است که او همه سرد فکر
که سارا می تواند به ما خدمت می کنند سرد بدون آن واقعا از دست دادن هر چیزی.
پس از آن این است که ما می دانیم آنچه او از ما فکر می کند. "
ماریا ، به دنبال آن بود ، اما او تا به حال بازداشت است.
"آنچه که من ساخته ام هرگز ، اگر شما که می آیند ، همان چیزی است که شما فکر می کنید -- من منظور شما
شخصا -- از او. آیا شما زیاد است ، زمانی که همه گفت ، به عنوان مراقبت
کمی؟ "
چه حتی چاد خود "که" او با بدون از دست دادن سرعت عمل پاسخ داد : "
از من خواست شب گذشته است. از من پرسید : اگر من از دست دادن مهم نیست -- خوب ،
از دست دادن آینده مجلل است.
کدام علاوه بر این ، "او عجله برای اضافه کردن ،" یک سوال کاملا طبیعی بود. "
"من اسمش توجه شما ، همان ، گفت :" خانم Gostrey ، "به این واقعیت که من نپرسید
آن.
من سرمایه گذاری برای پرسیدن این است که آیا آن را به خانم Newsome خودش را که شما
بی تفاوت "" من شده اند نه چندان "-- او با همه صحبت کرد
اطمینان.
"من بسیار مخالف بوده ام. من از لحظه اول ،
سرگرم با همه چیز تصور ممکن است در او -- کاملا تحت ستم ،
خالی از سکنه ، عذاب توسط آن.
من فقط در دیدن او با آنچه که من دیده ام علاقه مند شده است.
و من در امتناع خود ناامید شده به آن را ببینید به او در آنچه که بوده است
به نظر می رسد انحراف او را از اصرار من. "
"آیا شما معنی است که او شما را شوکه که شما او را شوکه ام؟"
Strether و وزن آن است. "من احتمالا تا shockable نیست.
اما از سوی دیگر من رفته بسیار بیشتر او را ملاقات.
او ، در کنار او ، یک اینچ تکان نخورد نیست. "
«به طوری که شما در حال حاضر در آخرین -- ماریا اشاره اخلاقی -- در مرحله غم انگیز
recriminations "" نه -- آن را فقط برای شما صحبت میکنم.
من مثل یک بره به سارا بوده است.
من فقط از پشت من به دیوار قرار دهید. این که یکی به طور طبیعی زمانی که staggers
شده است که با خشونت تحت فشار قرار دادند وجود دارد. "او را تماشا می کردند او را یک لحظه است.
"پرتاب بیش از؟
"خب ، من احساس می کنم من فرود آمد جایی من فکر می کنم من باید پرتاب شدهاند."
او آن را تحویل داده ، بلکه به عنوان امید به روشن شدن و نه به هماهنگ است.
"چیزی است که گمان می کنم شما بسیار ناامید کننده است --
"کاملا از اولین ورود من؟ من به جرات می گویند.
اعتراف میکنم من غافلگیرکننده بود ، حتی به خودم. "
و پس از درس ، "ماریا در ادامه ،" من تا به حال بسیار به کار با آن است. "
"من در حال تعجب آور --؟" "این را انجام خواهد داد ، او خندید :" اگر شما بیش از حد
ظریف به آن وجود من است!
به طور طبیعی ، "او اضافه کرد ،" شما در آمدند بیشتر یا کمتر برای شگفت زده است. "
"طبیعی" است -- او به ارزش یادآوری.
"اما آنها به همه برای شما بوده است -- او ادامه داد : به آن قطعه از --" و هیچ یک از
آنها را برای او. "بار دیگر او قبل از خود را به عنوان اگر متوقف شد او
نقطه را لمس کرده بود.
"این فقط مشکل خود را -- که او را شگفت زده اعتراف نیست.
واقع اتمام حجت است که ، من فکر می کنم ، توصیف و نشان دهنده به او ، و آن را در با آنچه که من می افتد
به شما بگویم -- که او ، همانطور که من آن را به نام ، فکر خوب سرد.
او ، به ذهن خود او ، کار کرده بود که کل آن در پیش ، و کار آن را برای
و همچنین برای خودش.
هر گاه او انجام داده است که می بینید ، هیچ اتاق سمت چپ وجود دارد ، بدون حاشیه ، آن را به عنوان
، برای هر نوع دگرگونی بودند.
او به عنوان کامل پر شده است ، بسته بندی شده به عنوان تنگ ، به عنوان او خواهید نگه دارید و اگر شما مایل به دریافت هر چیزی
بیشتر یا متفاوت یا به بیرون از خانه و یا در -- "" شما را به بیش از در دسترس نباشد
زن خودش را؟ "
"چه از آن می آید ، گفت :" Strether ، "این است که شما از نظر اخلاقی و فکری کردم
خلاص شدن از او. "" که به نظر می رسد ، "ماریا بازگشت" را به
عملا آنچه شما انجام داده ام. "
اما دوست او انداخت پشت سر خود را. "من او را لمس نکرده است.
او نمی خواهد لمس می باشد.
من آن را ببینید در حال حاضر به عنوان من انجام داده ام هرگز ، و او آویزان است همراه با کمال او
خود ، "رفت ،" که پیشنهاد نوع اشتباه در هر گونه تغییر ترکیب خود است.
بود در هر صورت ، "او زخم تا خود زن ، به عنوان با شما تماس او را کل
اخلاقی و عقلانی بودن یا بلوک ، است که سارا به من آورده را یا به ترک. "
معلوم شد خانم Gostrey به تفکر عمیق تر است.
"خیال نیاز به در نقطه از یک کل سرنیزه اخلاقی و فکری را
وجود یا بلوک! "" این در واقع ، گفت : "Strether ،" چه ، در
خانه ، من به حال انجام شده است.
اما به نوعی بیش از وجود دارد من کاملا آن را می دانم. "
"می کند ، هرگز ، گمان می کنم ،" دوشیزه Gostrey موافقت ، "تحقق بخشیدن در پیش ، در چنین
مورد ، اندازه ، همانطور که شما ممکن است بگویند ، از بلوک.
کم کم آن را بافندگی.
شده است بلندی برای شما بیشتر و بیشتر تا در تاریخ و زمان آخرین شما آن را ببینید. "
"من آن را مشاهده تمام" absently در واقع همان تکرار ، در حالی که چشمان او شده است به رفع برخی از
به خصوص کوه یخ بزرگ در دریای شمال سرد آبی است.
"با شکوه!" او پس از آن و نه عجیب بانگ زد.
اما دوست او ، که به این نوع از inconsequence به او مورد استفاده قرار گرفت ، موضوع را نگه داشته است.
هیچ چیز تا با شکوه وجود دارد -- برای دیگران شما احساس می کنید -- به هیچ
تخیل. آن را آورده او را راست گرد.
"آه شما وجود دارد!
آنچه من گفتم : شب گذشته به چاد است. که خود او ، منظورم این است ، هیچ است. "
"سپس آن را به نظر می رسد ،" ماریا پیشنهاد "است که او کرده است ، بعد از همه ، چیزی در
مشترک با مادر او. "
او مشترک است که او را می سازد ، همانطور که شما می گویند ، 'احساس' او را.
و با این حال ، او افزود : در صورتی که سوال جالب شد ، "احساس می کند دیگران نیز ، حتی
هنگامی که مقدار زیادی است. "
دوشیزه Gostrey مطرح ادامه داد. "مادام د Vionnet؟"
"او تا به مقدار زیادی است." "بدیهی است -- او تا به حال مقادیر قدیمی است.
اما راه های مختلف برای ساخت خود در یک احساس وجود دارد. "
"بله ، از آن می آید ، بدون شک ، که. شما هم اکنون --
او benevolently رفتن بود ، اما او آن را ندارد.
"آه من را خودم احساس ، پس کمیت من نیاز به حل و فصل شود.
با احترام ، شما می دانید ، "او گفت ،" هیولا است.
هیچ کس تا به حال بسیار است. "او را برای یک لحظه رخ داد.
که چاد نیز فکر می کند. "" وجود دارد و در آنجا پس از آن -- هر چند آن را برای نمی باشد.
او را به شکایت از آن! "
Strether ، گفت : ":" آه ، او از آن شکایت نیست.
"این که می شود مایل اما بجا از آنچه "ماریا در ادامه ،" آیا
سوال می آیند؟ "
"خب ، درخواست خود را به من آنچه در آن است من به دست آورید." او تا به حال مکث.
"سپس به عنوان من از شما خواسته بیش از حد آن را حل و فصل پرونده من است.
آه شما داشته باشد ، "او تکرار شود ،" گنجینه تخیل. "
اما او از طریق مسنجر برای تفکر به دور از این شده بود ، و او در یکی دیگر آمد
محل.
"و در عین حال خانم Newsome -- چیز اتمام حجت به خاطر داشته باشید -- تصور ، انجام داد ، که ،
تصور کنید ، و ظاهرا هنوز هم می کند ، وحشت در مورد آنچه من باید پیدا کرده اند.
I ، بینائی خود رزرو شد -- فوق العاده شدید ، بعد از همه -- برای پیدا کردن
آنها را ، و من ، نه که من نمی توانست ، که او آشکارا احساس ، من wouldn't --
این بدیهی است در تمام نیست ، همانطور که می گویند ، "کت و شلوار' کتاب خود.
بیش از او می تواند تحمل بود. این ناامیدی او شد. "
"شما معنی است که شما شد و چاد خود را وحشتناک پیدا کرده اند؟"
"من زن پیدا کرده اند." "وحشتناک؟"
«او او او تصور است."
و Strether متوقف شد که اگر برای بیان خود را از آن او می تواند بدون لمس برای اضافه کردن
که تصویر. همدم او در عین حال فکر کرده بود.
"او تصور ابلهانه -- پس از آن به همان چیزی می آید."
"ابلهانه؟ ! گفت : "Strether.
اما او اصرار داشت.
"او تصور از روی پستی." او آن را داشته اند ، با این حال ، بهتر است.
"این می تواند اما نمی شود ignorantly." "خب ، شدت با جهل -- چه چیزی
شما می خواهید بدتر؟ "
این سوال ممکن است به او برگزار می شود ، اما او اجازه می دهد تا آن عبور کند.
"سارا نادان است -- در حال حاضر ، او را نگه می دارد تا تئوری وحشتناک است."
"آه ، اما او شدید -- که به خودی خود نیز گاهی انجام خواهد داد.
اگر آن را انجام ندهد ، در این مورد ، در هر صورت ، به انکار است که جذاب ماری ، آن را
انجام خواهد داد حداقل به انکار که او خوب است. "
"چیزی که من ادعا می کنند این است که او خوب برای چاد" "شما ادعا می کنند نیست" -- او به نظر می رسید به آن را مانند
روشن -- «که او برای شما خوب است." اما او بدون heeding ادامه داد.
"این چیزی است که من می خواستم آنها را به بیرون آمدن - - برای خود مراجعه کنید اگر او بد برای
او را "" و اکنون که آنها انجام داده ایم به طوری که آنها نمی خواهد
اعتراف کند که او حتی برای هر چیزی خوب است؟ "
"آنها فکر می کنم ،" Strether در حال حاضر بستری ، "که او در کل در مورد به عنوان
برای من بد است.
اما آنها سازگار البته ، از انجاییکه آنها دید واضح و روشنی خود را از آنچه خوب است
برای هر دو ما است. "
"برای تو ، با شروع" -- ماریا ، همه پاسخگو ، محدود سوال برای
لحظه -- برای از بین بردن را از وجود خود را و در صورت امکان حتی از حافظه شما
موجودی وحشتناک که من باید gruesomely
سایه تعیین شده برای آنها ، حتی نسبت به از بین بردن distincter شر -- در نتیجه
کمی کمتر بدفرجام -- از فردی که هم پیمان شما خودتان را به رنج می برد
تبدیل شده است.
با این حال ، که نسبتا ساده است. شما می توانید به راحتی ، در بدترین حالت ، بعد از همه ،
به من. "" من به راحتی می تواند در بدترین حالت ، بعد از همه ،
شما. "
طنز آشکار است که آن نیاز به هیچ مراقبت بود.
"من می توانم به آسانی در بدترین ، بعد از همه ، حتی شما را فراموش کرده ام"
تماس بگیرید که پس از آن قابل اعمال است.
اما آقای Newsome بسیار بیشتری را فراموش کرده ام. چگونه می توانید آن را انجام دهد؟ "
"آه دیگر ما وجود دارد!
این تنها چیزی است که من به او انجام شده بود ؛ جایی که من قرار بود با او کار کرده اند
و کمک کرده است. "
او آن را در سکوت و بدون میرایی در زمان -- که اگر شاید از خیلی
آشنایی با حقایق و به او فکر ارتباط بدون نشان دادن لینک ساخته شده است.
"آیا شما به یاد داشته باشید که چگونه با استفاده از به چستر و در لندن صحبت در مورد من به شما دیدن
از طریق؟ "
او سخن گفت به عنوان چیزهایی دور و اگر آنها به عنوان هفته در مکان ها به سر برده بود او
نام گرفته است. او گفت : "این فقط آنچه شما انجام می دهند."
"آه ، اما بدترین -- از آنجایی که شما چنین یک حاشیه سمت چپ -- هنوز هم ممکن است به می آیند.
شما هنوز ترک بر می دارند. "" بله ، من هنوز شکستن.
اما من شما را --؟ "
او تردید ، و او منتظر است. شما را؟ "
"تا زمانی که من می توانم آن را تحمل." وی همچنین بحث "آقای Newsome و مادام د
Vionnet ممکن است ، همانطور که ما می گفتند ، ترک شهر.
چه مدت شما فکر می کنم شما می توانید آن را بدون آنها داشت؟ "
پاسخ Strether به این بود ، در ابتدا یک سؤال دیگر.
"آیا منظور شما به منظور رسیدن به دور از من؟"
پاسخ او تا به حال abruptness. "من بی ادب پیدا نمی کنید اگر بگویم من باید به فکر
آنها می خواهم می خواهم! "
او در سخت خود را دوباره نگاه -- حتی برای یک لحظه به نظر می رسید به شدت
فکر که تحت آن رنگ خود را تغییر است. اما او لبخند زد.
"شما پس از آنچه آنها به من انجام می شود چیست؟"
"پس از آنچه او" در این ، با این حال ، با خنده او بود
دوباره راست. "آه ، اما او آن را انجام داده نشده است!