Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 12. قدیمی تام
در سپیده دم رهبر ما ما روت. فراست mantled زمین را به شدت
که آن را مانند برف ، و کمی فضای نادر مانند نفس زمستان نگاه.
جنگل موقر ایستاده بود و خاکستری ، دره عمیق و باریک وضع پیچیده در چرت زدن بخار مانند است.
بیسکویت و قهوه داغ ، با ریز ریز کردن یا دو تا از گوشت بره خوشمزه فارسی ، قرار داده
اسپارتان اثر خفیفی از رنگ کمتری در صبح ، و به والاس و من قدرت بیشتر -- ما نیاز نیست
انگیزه ای برای ترک آتش ، بزور وادار کردن ما
زین بر روی اسب و در خط با رهبری بی تاب ما دریافت کنید.
hounds بیش از فراست scampered ، تنه زدن به بینی خود را در تافتز از چمن
و bluebells.
لاوسون و جیم در اردوگاه باقی ماندند و بقیه از ما جنوب غربی گروهی رفتند.
یک مایل یا بیشتر در این جهت ، جنگل کاج به پایان رسید به طور ناگهانی و یک کمربند گسترده ای از
قدیمی درخت پایین ، گمنام ، پستان زیاد به یک اسب ، حاشیه لبه دره عمیق و باریک و
به نظر می رسد برای گسترش و رشد موجی جنوب.
لبه جنگل را تاریک بود و به طور منظم به عنوان اگر یک گروه از woodchoppers
کمرنگ آن.
راه ما از طریق این زاغه موضوعی ، همه را به مسیرهای گوزن bisecting های مشابه
برای گربه وحشی پشمالو آهنگ در گرد و غبار است. "سگ بیاورید!
عجله! "به طور ناگهانی جونز از بیشه نامیده می شود.
ما از دست داده هیچ زمان مطابق ، و او را در دنباله ایستاده ، با چشمان خود را بر روی
شن و ماسه.
"نگاهی به یک نگاه ، پسران است. مرد خوب به اندازه گربه وحشی پشمالو در اینجا تاریخ و زمان آخرین تصویب کرد
شب است. Hyar ، هر چیزیکه صدا میکند ، دان ، Moze ، بیا! "
این بسته هیجان زده و عصبی ، hounds بود.
قدیمی جود به جونز برای اولین بار ، و او خواند و پس از آن هر چیزیکه صدا میکند با زنگ زدن خود را افتتاح شد
خلیج ، و قبل از جونز می تواند سوار ، رشته ای از سگ yelping مستقیما برای سمت
"تراوش همراه ، پسران!" فرانک ، نقطه ای wheeling فریاد می کشید.
با گاوچران منجر ، ما را به سنبه صحافی ، و من خودم را به پشت در بر داشت.
در حال حاضر حتی والاس ناپدید شد.
من تقریبا کمر در شیطان انداخت ، و او را به فریاد می کشید.
در نتیجه من روشن است. مانند یک پیکان از کمان ، شات سیاه و سفید
رو به جلو.
فرانک از سرعت خود را به من گفته بود که زمانی که او در بر داشت گشاد گشاد راه رفتن او آن را مانند سوار بود
پرواز پر می شود بر روی او.
جونز ، از ترس او به من کشتن ، به حال به من هشدار داد همیشه به او را نگه دارید ، که من
به حال انجام شده است.
شیطان را با حرکات دراز برازنده کشیده و او به نوبه خود نمی کنار برای سیاهههای مربوط ،
اما آنها را با بهار آسان و قدرتمند پاک ، و او swerved اندکی به
درختان.
من در یک بار دیدم ، این دومی ، خطر برای من است.
این موضوع صرفه جویی در پاهای من و dodging شاخه شد.
نیاز ضروری از این با نیروی قانع کننده به من آمد.
من شاخه را بر روی یک درخت dodged ، تنها به مربع در وسط گیر گرفتار
دیگری.
نرم افزار! اگر گیر بود و شکسته نباشد ، شیطان
رفته اند در riderless ، و من می شده اند آویزان بماند ، و احساساتی افتادگی
اندرز به خطرات ناشی از شکار.
من حفظ ducking سر من ، در حال حاضر و پس از آن سقوط تخت بیش از قاش زین برای جلوگیری از
اندام که خار کردن و بغل کردن و یا پهلوها اسب من با من
زانو.
به زودی من در پاشنه والاس بود ، و جونز در چشم بود.
در حال حاضر و پس از آن حد یک نگاه اجمالی اسب سفید فرانک gleamed از طریق درختان.
ما شروع دایره به سمت جنوب ، به بالا و حفره های کم عمق ، برای پیدا کردن
سنبه نازک شدن و پس از آن ما از جنگل ها را بلوط گمنام به ضرب گلوله کشته است.
سواری از طریق این برس ظالمانه ترین نوع کار بود ، اما شیطان بر روی نزدیک به نگهداری
ترشک. حفره شروع به عمیق تر ، و
پشته میان آنها باریک تر.
دیگر نمی تواند یک دوره راست نگه می داریم. در تاج از یکی از پشته ما در بر داشت
جونز ما در انتظار است. جود ، میله و دون دراز فرآیند له له زدن در فوت او.
واضح است سرهنگ vexed ظاهر شد.
"گوش دادن ،" او گفت ، زمانی که ما شوید. ما این افراد را تحویل reined ، اما صدا را نمی شنوند.
ادامه داد جونز : : "فرانک فراتر از آن وجود دارد برخی از محل" ، "اما من می توانم او را نمی بینم ، و نه
شنیدن hounds دیگر.
دان و میله دوباره در مسیرهای پیاده روی گوزن تقسیم می شود. قدیمی جود در مسیر شیر آویزان است ، اما من
متوقف شد او را در اینجا. چیزی است که من نمی فهمم وجود دارد.
Moze جنوب غربی اقصر طرق را برگزار کردند ، و فریاد زد : به ندرت.
هر چیزیکه صدا میکند به تدریج متوقف baying. شاید فرانک می تواند به ما چیزی بگویید. "
طولانی جونز کشیده شده از سیگنال از جهت او انتظار می رود پاسخ داده بود ، و پس از
زمان کمی ، اسب سفید فرانک از خاکستری سبز لبه از چند کیلومتر دورتر تاباند.
این جلب کرد توجه من به موقعیت ما است.
ما در خط الراس بالا در باز شد ، و من می توانستم پنجاه مایل کرک شده مراجعه کنید
دامنه باک اسکین.
جنوب خط پاره پاره و خاکستری ، به نظر می رسید برای متوقف کردن به طور ناگهانی ، و فراتر از آن کدورت بنفش
بیش از درجه اعتبار ساقط آویزان من می دانستم که به دره عمیق و باریک.
و رو به غرب ، من ، در گذشته آمد ، به درک کاملا معنی
پرش به در Siwash.
آنها چیزی بیش از ravines که در دامنه های به رهبری و فرار شده اند ،
تندتر و تندتر ، هر چند به ندرت گسترده تر ، به دره عمیق و باریک برید.
چاقو کاکل دار پشته نورد به سمت غرب ، موج در موج ، مثل billows دریا.
من قدردانی کردم که این معافیت ها بودند ، در منابع خود را کمی شسته آسان به پرش
سراسر ، و در دهان یک مایل عمق و صعب العبور خود را.
درختان کاج عظیم سایهدار این آبگذرها ، راه را برای رشد خاکستری بلوط نیافتگی ،
که به نوبه خود به رنگ سبز تیره و تار pinyon به هم ادغام شدند.
کشور فوق العاده برای گوزن و شیر ، آن را به من به نظر می رسید ، اما صعب العبور ، همه ، اما
برای یک شکارچی غیر ممکن است.
فرانک به زودی ظاهر شد ، مسواک زدن از طریق بلوط خمش ، و هر چیزیکه صدا میکند مماشات همراه
پشت سر او. "از کجا Moze؟ نپرسید :" جونز.
"آخرین Moze شنیده او از قلم مو بود ، در سراسر تخت pinyon goin' ، درست است
دره عمیق و باریک است. او دنباله دار گرم است. "
"خب ، ما از یک چیز مطمئنیم و اگر آن را یک گوزن بود ، او نمی خواهد دوباره به زودی ، و اگر
آن شیر بود ، او شما درخت آن را ، از دست دادن عطر و برگردد.
ما باید برای نشان دادن hounds شیر در یک درخت.
آنها می خواهم دنباله داغ ، اجرا ضربت را به یک درخت ، و سپس در گسل.
با هر چیزیکه صدا میکند اشتباه بود؟ "
"من نمی دانم. او آمد به من است. "
"ما می توانیم به او اعتماد نیست ، و یا هر یک از آنها هنوز. هنوز که هنوز است ، شاید آنها بهتر از ما در حال انجام
می دانم. "
نتیجه تعقیب ، بنابراین مطلوب آغاز شده ، ناامیدی ، که همه ما بود
احساس کاملا.
بعد از چند بحث ما تبدیل شده ، در جنوب ، از قصد به سوار شدن به لبه دیوار و
پیگیری آن را از بازگشت به اردوگاه.
من اتفاق افتاده است به نوبه خود یک بار ، شاید نگاه دوباره در صخره صورتی از دور دور
یوتا ، یا گنبد موج مانند Trumbull کوه ، زمانی که من تو را دیدم Moze انتهایی نزدیک
پشت من.
فریاد زدن من متوقف سرهنگ شد. "خب ، من سر در گم خواهید بود!" انزال او ، به عنوان
Moze هاو در بینایی است. "بیا hyar ، به شما حقه بازی!"
او یک سگ خسته بود ، اما تا به حال هیچ هوایی گوسفندوار در مورد او ، مانند او زمانی که عقب مانده پوشیده بود
از گوزن تعقیب است.
او wagged دم خود ، و شکست مواجه به نفس نفس زدن و نفس نفس زدن ، تا اگر گفت : "چه اشکالی
با شما بچه ها؟ "" پسران ، به مدت دو سنت من می خواهم برود و قرار دادن
جود در آن دنباله دار بودن.
این امکان وجود دارد که Moze treed یک شیر. اما -- خوب ، من انتظار دارم بیشتر وجود دارد احتمال
خود را تعقیب شیر بر لبه ؛ بنابراین ما نیز ممکن است بر روی نگه دارید.
چیزی که عجیب و غریب این است که هر چیزیکه صدا میکند با Moze نشده بود.
ممکن است دو شیر است. ببینید ما یک درخت خودمان.
من شیرها را به اجرا در جفت شناخته شده ، و همچنین یک مادر چهار دو ساله با نگه دارید
او را. اما چنین مواردی نادر هستند است.
در اینجا ، در این کشور ، هر چند ، شاید آنها را اجرا گرد و از آنها احزاب دارند. "
همانطور که ما می شکند پشت ما بر pinyon سطح مسطح.
cedars چند رشد با pinyons.
باند فرودگاه و مسیرهای پیاده روی گوزن ضخامت دارد. پسر ، که در آن نگاه کنید ، گفت : "جونز.
"این کشور شیر بزرگ است ، بهترین من دیدم."
او با اشاره به گود رفته ، قرمز ، فاقد شکل معینی از دو اسب باقی می ماند ، و در نزدیکی آنها
پراکندگی رنگ پریده استخوان بلیچ. "حق شیر لانه خرگوش و غیره در اینجا بر روی تخت.
آن دو اسب زود کشته شدند در بهار امسال ، و من می بینم هیچ نشانه ای از خود را
لاشه شده با قلم مو و گرد و خاک پوشیده شده است.
من برای یادگیری فرهنگ نژادی شیر بیش از دیگر ، که خاص. "
همانطور که ما در سر از یک رکود اقتصادی متوقف شد ، که به نظر می رسد شکاف در لبه دیوار ،
پر از pinyons فراوان و شمع های متلاشی از سنگ زرد ، گرفتار sounder در رفتن
از طریق برخی از حرکت می کند جالب.
او را متوقف به بوی بوش است. سپس او را بلند سر او ، و برق من
با خلیج عمیق و بزرگ ، صدایی است. "سلام! وجود دارد ، که گوش دادن! فریاد کشیدند : "جونز
هر چیزیکه صدا میکند چیست؟
او را به اتاق -- don't اجرا او را. آسان در حال حاضر ، سگ قدیمی ، آسان ، آسان است! "
هر چیزیکه صدا میکند ناگهان دنباله خراب شد. barked دان ، و میله Moze زوزه میکشیدند محکوم کنند ، اجازه دهید بیرون
واغ واغ بطور بریده بریده او.
آنها از طریق قلم مو زد در اینجا ، وجود دارد ، هر کجا.
سپس همه در یک بار قدیمی جود chimed با صدای دلپذیر خود ، و جونز سقوط کردن خود
اسب.
"خداوند هری! چیزی در اینجا وجود دارد. "
"در اینجا ، سرهنگ ، در اینجا هر چیزیکه صدا میکند بوش گداخته شدن و دنباله there'sa شنی زیر آن را ،"
من نامیده می شود.
"برو دان' میله را به شکستن وجود دارد! "گریه فرانک.
"آنها بوی داغ!"
جونز stooped جا من تعیین شده ، به حرکت تند و سریع با چهره قرمزی ، و او به عنوان
خود را به زین پرت roared : "پس از هر چیزیکه صدا میکند! قدیمی تام!
قدیمی تام! قدیمی تام! "
همه ما شنیده هر چیزیکه صدا میکند ، و در حال حاضر از کشف جونز ، Moze بوی عطر و
سقوط جلوتر از ما. "سلام! سلام دوستان! سلام دوستان! سلام فریاد کشیدند : "سرهنگ.
فرانک فرستاد نقطه ای به جلو مانند رگه های سفید است.
هر چیزیکه صدا میکند به ما در خلیج مقاومت ناپذیر ، که Moze پاسخ داده نامیده می شود ، و پس از آن فلج جود
bayed در زجر بافل ناتوان است.
جو با آن شیر متهم شد. تا در صورتی که توسط سحر و جادو ، تحریک ارتباط برقرار
خود را به همه ، و مرد ، اسب و سگ در توافق عمل کرده است.
سوار را از طریق جنگل گردش بوده است.
این مانع ، دیوانه ، بی پروا ، خطر ناک ، نژاد با شکوه بود.
و ما تا به حال برای یک ضربان ساز گاوچران نصب شده بر روی موستانگ های خستگی ناپذیر است.
همیشه آن را به من به نظر می رسید ، در حالی که باد با عجله ، برس شلاق ، من تو را دیدم فرانک فر
پیش رو ، نشسته زین خود را به عنوان اگر چسب وجود دارد ، نگه داشتن کمر خود را آزادانه به جلو است.
برای دیدن او را سوار از آن ، بنابراین منظره ای زیبا بود.
جونز اجازه فریاد زدن او در هر جهش ده و والاس کومانچی فرستاده شده به عقب
هیجان "Waa - hoo - O!"
در هیجان من دوباره چک اسب من ، و هنگامی که جونز به یاد و
رها افسار ، چگونه حیوان نجیب پاسخ داد!
به سرعت او را به خیره شدن من حل و فصل ، من به سختی می تواند تشخیص دنباله گوزن پایین
که او غرش.
من رفقای من از دست دادند پیش روست ، pinyons تاری در دید من ، من تنها کمرنگ شنیده
hounds.
به من رخ داده است که ما برای استراحت بود ، اما من از چک کردن فکر نمی کنم
شیطان است. من فقط از پرواز بر روی سریع تر فکر و
سریعتر.
"در! در! همکار قدیمی! طولانی کردن!
هرگز از دست این مسابقه! ما باید وجود داشته باشد در پایان!
من به شیطان نامیده می شود ، و او به نظر می رسید به درک و کشش پایین تر ، دورتر ،
سریعتر.
براش پاهای من pounded و چنگ و لباس هایم را پاره ، باد whistled ؛
شاخه pinyon برش داده شده و شلاق به صورت من.
هنگامی که من به سمت چپ dodged ، به عنوان شیطان swerved به سمت راست ، با نتیجه که من پرواز کرد
از زین ، و سقوط را به یک درخت pinyon که marvelously من خار
پشت به زین.
وحشی yells و خلیج عمیق صدا نزدیکتر است.
شیطان tripped و سقوط ، پرتاب من به آرامی به عنوان یک بال لیوان هوایی
پرواز او.
من در بوش alighted ، بدون احساس خراش یا درد.
همانطور که شیطان بهبود و فرار گذشته ، من به دنبال او را متوقف ، اما خوب
چنگ در جسم گلوله مانند ، I طاقی دوباره.
یک بار دیگر او را مانند یک اسب وحشی وحشی شتافت. و از نزدیکتر و نزدیکتر در مقابل pealed
جذب می کند برای تلفن های موبایل از تعقیب.
شیطان بود خزنده نزدیک به والاس و جونز ، با فرانک بلندی سفید از طریق
گاه به گاه pinyons. سپس همه از دید کاهش یافته است ، به نظر می رسد
دوباره به طور ناگهانی.
آنها اولین شکست رسیده بود. به زودی من بر آن بود.
دو گوزن از این آبکند زد ، تقریبا با مسواک زدن اسب من در عجله.
شیطان پایین و در چند گام های غول رفت.
تنها خط الراس باریک ما را از دیگری شکسته از هم جدا است.
این بالا و پایین و سپس برای شیطان ، کار که او manfully خود را تنظیم.
گاهی من تو را دیدم والاس و جونز ، اما از آنها را شنیده oftener.
تمام زمان استراحت رشد عمیق تر ، تا بالاخره شیطان تا به حال به کج و معوج راه خود را
و بالا.
دلسردی بر روی من بستند ، هنگامی که از قله از خط الراس بعد دیدم فرانک
به مراتب پایین شکسته ، با جونز و والاس نه از یک مایل دور از او چهارم است.
من فرستاده ، فریاد زدن شاد و طولانی به عنوان شیطان را به شستشو خشک و سخت ، در سقوط کرد
پایین شکسته. من از راه او تحت من سریع می دانستند
که او برای تعمیرات اساسی کسی در نظر گرفته است.
شاید به دلیل روشن رفتن ، یا به دلیل دیوانگی من به هیجان سرد شده بود
هیجان که اجازه جزئیات ، من تو را دیدم و به وضوح و به طور مشخصی سرعت
سواران پایین این آبکند.
من برداشتم از قطعات صاف از زمین پیش رو ، و با کوچکترین لمس
مهار بر گردن او ، هدایت شیطان را به آنها. چگونه او زد!
نور ، ضربه های سریع hoofs خود را به طور منظم ، کوبنده.
دیدن جونز بادبان بالا والاس به هوا ، من می دانستم که آنها تا به حال پرید خندق.
بنابراین آماده ، من موفق به زمانی که آن را قبل از من yawned چوب و شیطان ، هرگز
slackening ، همگانی روندی به بالا و بالا ، به من نوسان است.
گرد و غبار شروع به حل و فصل در ابرها کمی قبل از من ، فرانک ، به مراتب جلوتر ، او تبدیل شده بود
موستانگ تا طرف شکسته ، والاس ، فاصله نقطه ، در حال حاضر تبدیل به موج
دست.
باد عجله نسبتا در گوش من خواند و دیوارهای شکسته تار اشتباه گرفته بودند
از زرد و سبز و در هر گشاد گشاد راه رفتن شیطان به نظر می رسید به بلع یک میله از جنس دنباله سفید.
جونز شروع به مقیاس آبکندی به عنوان مورب دور در سمت که در آن فرانک
از بین رفته بود و به عنوان والاس به دنبال کت و شلوار ، من به شیطان تبدیل.
من والاس در اجلاس سران گرفتار آمده ، و ما با هم بر دیگر مسطح شتافت
pinyon.
شنیدیم فرانک و جونز فریاد در راه ایجاد می شود که ما را به خار اسب ما
دیوانه وار. نقطه ای ، gleaming سفید در نزدیکی یک انبوه سبز
pinyons ، هدایت ما ستاره بود.
که سه ماهه گذشته از یک مایل ، اجرا زنگ ، سوار شدن به خاطر داشته باشید.
من والاس و همگانی روندی براثر ما با forelegs سفت و haunches سقوط کرد ،
خاموش و به انبوه pinyons darted ، که از انجا صادر مختلط بالا بردن مو
yells و پارس است.
من تو را دیدم جونز ، سپس فرانک ، هر دو با تکان دادن سلاح های خود را ، در آن زمان Moze و هر چیزیکه صدا میکند در حال اجرا طور افراطی ،
airlessly مورد.
"نگاه کنید!" زنگ زد در گوش من ، و جونز در پشت با یک ضربه شکست ، که
در هر زمان عادی که گذاشته من صاف است.
در پایین ، درخت pinyon پر از کنده درخت ، کمیاب بیست فوت از ما ، به صورت گندم گون بود.
شیر کوه عظیم ، به عنوان بزرگ به عنوان lioness آفریقایی ، ایستاد کاشته با بزرگ ،
پاهای گرد در دو شاخه ، و او به ما با آن روبرو gloomily ، نه ترس و نه شدید.
او به تماشای سگ های در حال اجرا با چشمان رنگ پریده ، زرد ، سر عظیم او دست تکان دادند و
تغییر دم بلند ، سیاه tufted. «قدیمی تام! مطمئن شوید که شما به دنیا آمد
این قدیمی تام! فریاد کشیدند : "جونز.
"هیچ دو شیر که در یک کشور وجود دارد.
نگه دارید هنوز هم در حال حاضر. جود است ، و او خواهیم او را ببیند ، او خواهیم
نشان می دهد او را به hounds دیگر.
نگه دارید هنوز هم! "شنیدیم جود آمدن در سرعت
سگ لنگ ، و ما او را دیدم در حال حاضر ، در حال اجرا با بینی اش را برای یک لحظه و سپس به بالا.
او وارد انبوه درختان ، و بینی خود را در برابر تام قدیمی pinyon ضربه در
و مثل یک سگ که کسب و کار خود را می دانستند نگاه.
مجموعه ای از howls وحشی او را به هر چیزیکه صدا میکند به سرعت به ارمغان آورد شکست و به او Moze
طرف. آنها ، بیش از حد ، دیدم شیر بزرگ ، پانزده
فوت بیش از سر خود را.
ما همه فریاد بودند و تلاش در یک بار صحبت ، در برخی از دولت مانند سگ.
"Hyar ، Moze! پایین آمدن از آن! "hoarsely فریاد زد :
جونز.
Moze برای صعود ضخیم ، بسیاری از شاخه ، درخت pinyon کم آغاز کرده بود.
او پرداخت شده به جونز ، که فریاد زد و raged به او کمترین توجه را به خود جلب.
"پوشش شیر!" گریه او به من.
"آیا شلیک مگر اینکه به او crouches به پرش بر من نیست."
کمی beaded جلو دید wavered کمی که من برگزار شد تفنگ من پهلو میزند ، در
گریم snarling چهره ، و از گوشه ای از چشم من ، به عنوان آن ، من تو را دیدم جونز داش در
تحت شیر و Moze درک پای عقبی و مسافت های او را.
او از جونز را شکست و همگانی روندی دوباره به شعبه اول کم است.
کارشناسی ارشد خود و سپس یقه خود را درک و از او به اجرا درآمد که ما ایستاده بود و به او برگزار شد
خفگی می کردم. "پسر ، ما می توانیم تام را حفظ کند وجود دارد.
هنگامی که او میپرد ، را از راه او.
شاید ما می توانیم او را تا تعقیب یک درخت بهتر است. "قدیمی تام ناگهان شاخه ،
نوسانی با خشونت و ضربه زدن زمین مانند یک گربه بزرگی در چشمه ها ، محدود کردن ،
دم در بالا ، در مضحک ترین شیوه.
در حال اجرا او ، با این حال ، آیا سرعت عدم نیست ، برای او به سرعت outdistanced ترکیدن
hounds. ترس ناگهانی یک گله اسب برای اسب موفق این حرکت است.
من تا به حال مشکل در بستن دوربین من ، که من تا آخرین فراموش کرده بود
لحظه ای و پشت سر دیگران است. شیطان فرستاده پرواز گرد و غبار و pinyon
شاخه توفنده.
به سختی به حال من هم به زاری کردن بد شانس من در بودن سمت چپ ، زمانی که من از ضخامت نقش برآب
رشد درختان برای آمدن بر اصحاب من ، همه بر روی لبه بزرگ پیاده
کانیون.
"او بر باد رفته! او بر باد رفته! "raged جونز ، مهر زنی
زمین. "چه شانس.
چه شانس بدبختی!
اما آیا ترک نمی گسترش در امتداد لبه ، پسران ، و به دنبال او.
Cougars نمی توانند پرواز کنند. شکستن There'sa در لبه جایی. "
دیوار راک ، که در آن ما dizzily ایستاده بود ، راست پایین را برای یک هزار پا کاهش یافته است ،
برای دیدار با طولانی ، pinyon پوشیده شیب ، که مایل به قطع به آنچه باید درجه بندی
دیواره دوم شده اند.
ما به دور از دنباله کلارک غرب در حال حاضر ، و با آن روبرو نقطه در بالا که در آن Kanab کانیون ،
تنگه قرمز مایل عمیق ، با دره عمیق و باریک.
همانطور که من در امتداد لبه فرار ، به دنبال یک شقاق یا شکستن ، زل زل نگاه کردن من به نظر می رسید
impellingly عظمت از این چیزی که من نمی توانستم نام کشیده می شود و که من تا به حال
هنوز هیچ فهم احساسات.
دو Waa - hoos "در عقب به من پشت هم در سریع دو ، و شتاب توسط
اسب ها ، که من پیدا کردم این سه نفر گروه بندی در سر از شکستن تنگ است.
"او رفت.
والاس دیدم پایه که تخته سنگ tottering دور او. "
استراحت بود گوه ای شکل با انتهای تیز کردن به سمت لبه ، و پس از آن فرود
به سرعت به عنوان به نظر می رسد تقریبا عمود بر.
این اسلاید طولانی و شیب دار کوچک ، اب و هوای شیل ، و جایی که هیچ مردی در بود
حواس راست خود را هرگز در نظر گرفته اند کاهش یافته است.
اما جونز ، تعیین فرانک و من ، سرد ، صدای او سریع گفت :
"شما همراهان برو پایین. نگاهی جود و هر چیزیکه صدا میکند در دسته سه تایی.
اگر شما پیدا دنباله دار بودن خود را زیر را در امتداد دیوار ، فریاد زدن برای ما.
در همین حال ، والاس و من بیش از لبه آویزان و سازمان دیده بان برای او. "
رفتن به پایین ، در یک معنا ، به مراتب راحت تر از به حال ظاهر شده ، به همین دلیل است که یک بار
آغاز شده ما نقل مکان کرد در تخت لغزش سنگ هوازده.
هر کدام از ما در حال حاضر بهمن برای یک اسب داشت.
فرانک پیش با یک غرش جعلی ، و پس از آن دیدن خطر به زیر ، سعی به خارج شدن از
ساختن توده است.
اما سنگ مانند ریگ روان بودند و هر گام او در زمان او در عمیق تر غرق.
او درک صخره صاف ، برای پیدا کردن برگزاری غیر ممکن است.
اسلاید بیش از یک پاییز مانند آب بسیار ریخت.
او رسید و گرفتار یک شاخه ای از pinyon ، و بلند کردن پای خود را ، تا آویزان
منطقه خائنانه از سنگ در حال حرکت بود منتقل می شود.
در حالی که من در مخمصه خود شده است جذب می شود ، بهمن من خود را تقویت
اسلاید روی لام ، شاید توسط خود را سست و قبل از من آن را می دانستند ، بود قایقرانی
با شتاب روزافزون است.
احساس و مجزا دلپذیر و روح خاص ، قبل از مهار در من بود ،
در آخرین فرار ضد شورش است.
اسلاید محدود در قطره که در آن فرانک به حال شروع به پریدن کرد ، و سنگ ریخت
جریان.
من همچنین شروع به پریدن کرد ، اما با داشتن یک تفنگ در یک دست ، قادر به نگه دارید ، و سقوط به
اسلاید دوباره. پاهایم این زمان ، همانطور که در یک گیره برگزار شد.
من خودم را راست نگه داشته و منتظر.
خوشبختانه ، تکان تکان خوردن از سنگ شل کاهش داد و متوقف شد ، من را قادر می سازد به این کار می خزیدن
را به یک طرف که در آن نسبتا خوب جای پای وجود دارد.
در زیر با ما ، برای پنجاه متری یک ورقه از سنگ خشن ، لخت به عنوان گرانیت شسته شده و
می باشد.
ما داخل است و فقدان این در مد مدرسه به طور منظم ، و دیگری محدود رسیده بود
در گردن در شقاق ، که یک سقوط کشویی در بالا به ما هشدار داد که بهمن بود
تصمیم به اراده آزاد خود حرکت می کند.
فقط کسری از یک لحظه به حال ما به پیدا کردن جای پای در امتداد صخره زرد ، هنگامی که ، با
غرش شکستن (Crack) جرم زده گرانیت لغزنده است.
اگر ما در آن شیب شده بود ، زندگی ما را به ارزش یک دانه نشده است
گرد و غبار پرواز در ابرهای بالا به ما.
سنگ بزرگ ، که در پایین اسلاید تشکیل داده بود ، به ضرب گلوله در پیش رو ، و نورد ،
جهش ، توسط ما با سرعت وحشتناک whizzed و بقیه تشکر و
growled راه خود را ، به رعد و برق بیش از
دوم سقوط و مرگ خارج در رامبل دور.
hounds آویزان بود ، و به راحتی به ما coaxed.
از وجود دارد ، پایین به پایه صخره غول پیکر ، ما با کمی فرود
مشکل. "ما ممکن است anywheres قدیمی گربه خاکستری دیدار خواهد کرد
در امتداد اینجا ، گفت : "فرانک.
دیوار از سنگ آهک زرد قفسه ، دانشهای ، شقاق و ترک ، هر یک از
پنهان که ممکن است یک شیر. در این مکان تاریک ، ناآرام تبدیل
نگاهها.
به نظر من این به نظر می رسید وقایع موفق به یکدیگر به سرعت در حال که من تا به حال هیچ وقت به
فکر می کنم ، به بررسی ، برای آماده سازی. ما از یک احساس خود را به عجله شد
دیگری.
"هی! در اینجا نگاه کنید ، گفت : "فرانک ،" در اینجا آهنگ های خود است.
آیا تا به حال مشاهده مانند که؟ "
بدیهی است من تا به حال چشم من در عظیم گربه آهنگ ثابت هرگز همانطور که در ظاهر
گرد و غبار زرد در پایه دیوار RIM. گرسنگی از آنها کافی بود تا
را مرد رعشه.
نگه در سگ ها ، فرانک ، "من نامیده می شود. "گوش کنید.
من فکر می کنم من شنیدم فریاد زدن است. "
از دور در بالا آمد فریاد زدن ، که ، هر چند از راه دور لاغر بود ، به آسانی
شناخته شده به عنوان جونز.
ما به افتتاح شکستن بازگشت ، و پرتاب سر ما ، نگاه
اسلاید به دیدن او را فرو می ریزند. "صبر برای من!
برای من صبر کنید!
من تو را دیدم شیر در یک غار است. منتظر برای من! "
با همان سر و صدا و کرک و اسلاید از سنگ به عنوان تبار ما ، جونز حضور بود
بر ما با مته سوراخ.
برای پیر مرد آن را عملکرد شگفت انگیزی بود.
او در بهمن راه می رفت به عنوان اینکه او به تن هفت لیگ چکمه و در حال حاضر ، به عنوان
ما شروع به طفره رفتن bowlders صیقل با برس گردان ، او پا به پایین به ما ، چرخش مارپیچ خود را
کمند.
فک او bulged فلاش آتش در چشمان سرد او ساخته شده است.
"پسران ایم قدیمی تام در یک گوشه. من در امتداد شمال RIM کار می کرد و نگاه
بیش از هر جای من می توانم.
در حال حاضر ، شاید شما آن را باور نمی کند ، اما من شنیده ام او نفس نفس زدن.
بله ، آقا ، او مانند شیر خسته او panted.
خب ، در حال حاضر من تو را دیدم او را در امتداد پایه از لبه دیوار دروغ گفتن است.
زبان او حلق آویز کردن است. ببینید ، شیر he'sa سنگین ، و استفاده نخواهد شد
در حال اجرا مسافت های طولانی است.
در تاریخ آمده ، در حال حاضر. این دور نیست.
در سگ نگه دارید. شما وجود دارد با تفنگ رهبری کردن ، و
نگه داشتن چشم خود را پوست کنده. "
تک فایل ، ما را در طول سایه صخره بزرگ به تصویب رساند.
دنباله گسترده ای را در گرد و غبار پوشیده شده بود. "شیر راه اجرا ، گفت :" جونز.
"آیا شما بوی گربه نیست؟"
در واقع ، بوی قوی از گربه بسیار تلفظ شد و آن ، بدون تازه های بزرگ
آهنگ ، پوست سفت چهره ام ساخته شده و لرز.
همانطور که ما تبدیل یک نقطه jutting در دیوار ، تعدادی از حیوانات ، که من نمی
تشخیص ، هرج و مرج پایین شیب دره عمیق و باریک فرو برد.
"کوه های راکی گوسفند!" جونز گفت.
"ببین! خب ، این یک کشف است.
من در دره عمیق و باریک از نوعی گوسفند کوهی امریکایی هرگز شنیده می شود. "
این نشان دهنده از چنگال قوی قدیمی تام به حال بر ما بود که ما در یک بار را فراموش کرده
واقعیت قابل توجهی از آمدن بر آن گوسفند نادر در چنین جایی.
جونز ما در حال حاضر متوقف قبل از یک منحنی عمیق شرح داده شده توسط لبه دیوار ،
پایان افراطی که در سراسر شیب در گوشه بینی صعب العبور خاتمه یافته است.
"در سرتاسر وجود دارد ، پسران.
که سیاه چاله است. تام در آن وجود دارد. "
"طرح خود را؟" ای query گاوچران به شدت.
"صبر کن.
خواهیم لغزش تا گذاردن بهتر از زمین است. "
ما کار می کرد راه ما noiselessly در امتداد منحنی RIM - دیوار برای چند صد متری
و متوقف آمد دوباره ، این بار با یک فرمان پر زرق و برق از وضعیت.
دنباله و ناگهان در غار تاریک به پایان رسید ، به طوری که به menacingly در ما خیره شده ، و گوشه
از صخره بر خود فر بود.
این جعبه تله ، با یک قطره در پایان ، بیش از حد بزرگ برای هر جانور ، کشویی باریک بود
اب و هوای سنگ در حال اجرا ، و دنباله دار بودن لبه دیوار.
قدیمی تام سادگی را مجبور به انتخاب یکی از این جهات را ترک کرد
غار او.
"فرانک ، من و شما را به دیوار نگه داشتن و توقف در نزدیکی pinyon اسکراب که این طرف
سوراخ. اگر من او را طناب ، من می تواند آن درخت را استفاده کنید. "
سپس او به من تبدیل شده :
"آیا شما در اینجا وابسته است؟" "من؟
آیا می خواهید به من کاری انجام دهید؟ "من خواستار ، و پستان کل من به نظر می رسید به
غرق شوید.
"شما در سراسر سر از این شیب برش داده شده و موقعیت خود را در اسلاید زیر را
غار ، فقط با آن سنگ بزرگ می گویند. از آنجا شما می توانید غار ، فرمان ما
موقعیت و را آن گونه که مایلید تغییر دهید.
در حال حاضر ، اگر لازم است برای کشتن این شیر برای نجات من و یا فرانک ، یا ، البته ،
خودتان ، می تواند به شما بر او را بکشند بستگی دارد؟ "
من احساس احساس عجیب و غریب در اطراف قلب من و سفت عجیب و غریب از پوست را بر
صورت من! چه موقعیت برای من در قرار داده شده!
یک لحظه من مانند برگ درخت اشنگ لرزش را تکان داد.
سپس به دلیل غرور یک مرد ، یا شاید به ارث برده غرایز برداشت در
این لحظه های خطر ناک ، من نگاه کردن و بی سر و صدا پاسخ :
"بله. من او را بکشند "
"تام گوشه است ، و او بیرون می آیند. او می تواند تنها دو روش اجرا : در طول این دنباله دار ،
و یا پایین که اسلاید. من ایستاده ام pinyon اسکراب
بنابراین من وجود دارد می تواند یک دردسر اگر من طناب او را دریافت کنید.
فرانک ، زمانی که من به کلمه ، به سگ اجازه بروید.
خاکستری ، شما را مسدود اسلاید. اگر او به ما می سازد ، حتی اگر من طناب من
بر او ، او را بکشند!
به احتمال زیاد او خواهید پرش به پایین تپه -- سپس شما باید او را بکشند!
سریع است. در حال حاضر hounds گشاد است.
سلام دوستان! سلام دوستان! سلام دوستان! سلام! "
من را به اسلاید های باریک سنگ هوازده شروع به پریدن کرد و نگاه کردن.
فریاد زدن جونز را خیلی بلند بالا در بالای سر و صدا از hounds افزایش یافت.
او چرخید کمند خود.
شکل بزرگ زرد رنگ در طول دنباله شات و از اسلاید را با یک تصادف ضربه.
کمند با تردستی پیکانی بی آرام ، دور ، و وحشیانه جامعی
نزدیک به سر تام.
"او را بکشند! او را بكشيد roared : "جونز.
سپس شیر همگانی روندی ، به ظاهر به هوا بالاتر از من است.
به طور غریزی من مطرح تفنگ خودکار کمی من.
من به نظر می رسید برای شنیدن یک میلیون bellowing گزارش.
بدن سبزه رو ، با شوم ، صورت آن snarling ، تاری در دید من.
من شنیده ام سر و صدا از لغزش سنگ پا من.
من احساس عجله از باد است.
من گرفتار یک نگاه اجمالی اشتباه گرفته چرخ چرخان از خز ، آلیاژها پایین اسلاید.
سپس جونز و فرانک به من تپش و فریاد من می دانم چه چیزی نیست.
از دور در بالا آمد به شناور کردن طولانی "Waa - hoo!"
من تو را دیدم والاس در برابر آسمان آبی silhouetted.
من احساس بشکه داغ تفنگ من ، و در سنگ های خونین زیر من shuddered --
پس از آن ، و سپس تنها ، آیا من می دانم ، با پاها تضعیف ، که قدیمی تام در jumped بود
من ، و تا به حال به مرگ او شروع به پریدن کرد.
>
فصل 13. آواز صخره
قدیمی تام دو صد متری پایین دره عمیق و باریک نورد بود ، ترک دنباله قرمز و بیت
خز پشت سر او.
وقتی که من تا به حال به اسلاید تند clambered پایین جایی که او تا به حال تسلیم ، هر چیزیکه صدا میکند و جود
به تازگی تصمیم گرفته بود دیگر به ارزش گاز گرفتن ، و wagging دم خود را.
فرانک بود تکان دادن سر خود ، و جونز ، بالاتر از شیر ایستاده ، کمند در دست ،
عینک صورت تسلی ناپذیر است. "چگونه من آرزو می کنم من تا به حال طناب را به او کردم!"
، گفت : "من روی چیزی حساب کردن ما می شود gatherin تا قطعه از شما اگر شما تا به حال" فرانک ، با خشگی.
ما پادشاه قدیمی در شیب سنگی از تاج و تخت توانا خود ، پوست و پس از آن ، در آغاز
برای احساس اثرات اعمال شدید ، ما در سراسر شیب را برای پای قطع
بشکند.
هنگامی که وجود دارد ، ما را بهم ریخته است gazed. این شکستن شبیه پیاده روی از زندگی -- چگونه
آسان به لغزش پایین ، چقدر سخت به صعود!
حتی فرانک ، inured او به کار پر زحمت شدید بود ، شروع به پاک کردن و قسم می خورم عرق او
ابرو قبل از ما یک دهم از صعود ساخته شده بود.
به ویژه طاقت فرسا بود ، نه به ذکر است خطر از آن ، به کار چند
پا تا اسلاید ، و پس از آن احساس می کنند آن شروع به حرکت می کند.
ما مجبور بودیم در فایل تنها به صعود ، که ایمنی از کسانی که در پشت را به خطر انداخته
رهبر.
گاهی اوقات همه ما لغزش در یک بار ، مانند پسران در استخر ، با این تفاوت که ما
در معرض خطر بودند. فرانک جعلی در پیش رو ، تبدیل به فریاد زدن در حال حاضر و
سپس برای ما به کمپانی دوج یک سنگ ترک خوردگی.
وفادار قدیمی جود نمی تواند در بعضی از نقاط ، به طوری تخمگذار کنار تفنگ من ، من به اجرا درآمد
او ، و این سلاح بر می گردد.
لازم شد ، در حال حاضر ، به پشت بینی صخره مخفی برای فرار از
بهمن آغاز شده توسط فرانک ، و صبر کنید تا او را به استراحت surmounted بود.
جونز داد بار به طور کامل چندین و گفت اعمال تحت تاثیر قلب او بود.
چه با تفنگ من ، دوربین من و جود ، من می توانم او را بدون کمک ارائه دهد ، و
واقعا نیاز از آن خودم است.
هنگامی که آن را به نظر می رسید که اگر یک گام ما را بکشند ، ما را به لبه رسید ، و سقوط کرد
فرآیند له له زدن با سخت سینه و پوست چکیدن.
ما نمی توانست صحبت می کنند.
جونز یک جفت از کفش های معمولی بدون پاشنه ضخیم و ناخن پوشیده بود ، و آن
به نظر می رسید و به آنها در زمان گذشته صحبت می کنند.
آنها را به روبان تقسیم شده بودند و توسط laces آویزان.
پای او قطع شد و کبود شده است.
در راه برگشت به اردوگاه ، ما مواجه Moze و دن بیرون آمدن از استراحت که در آن
ما هر چیزیکه صدا میکند در دنباله آغاز شده بود.
پنجه های هر دو hounds را با گرد و غبار زرد بودند ، ثابت کرد که آنها پایین زیر شده است
دیوار RIM. جونز در حداقل است که نه شک آنها
حال تعقیب یک شیر.
استراحت پس از معاینه ، این ثابت می شود یکی از این دو که کلارک مورد استفاده برای مسیرهای پیاده روی
به جای اسب و گله اسب وحشی خود را در دره عمیق و باریک است.
به گفته وی ، جدا کردن آنها از راه دور پنج مایل توسط لبه دیوار بود ، و
کمتر از نیمی که در یک خط مستقیم است.
بنابراین ، ما نقطه از جنگل که در آن به طور ناگهانی در پایان اسکراب ، ساخته شده
بلوط است. ما را به اردوگاه ، زیادی خسته از مردان کردم ،
اسب و سگ.
جونز ظاهر شاد ، و اولین حرکت خود را ، پس از dismounting ، به
کشش از پوست شیر و اندازه گیری آن. "ده پا ، سه اینچ و نیم!" او
خواند از.
"لبه این کار را انجام جهنم ضرب و شتم!" جیم زنگ از قبل نصب نزدیکتر به هیجان بیش از هر من تا به حال بانگ زد
تا کنون شنیده ام او استفاده کنید. "ضربه تام ، توسط دو اینچ ، هر I گربه وحشی پشمالو
دیدم ، ادامه داد : "جونز.
"او باید وزن بیش از سه صد.
ما در مورد پخت پنهان کردن مجموعه. جیم ، آن را دراز و بر روی یک درخت ، و ما
دست در لایه برداری کردن چربی است.
حزب کار می کرد بر روی پوست گربه وحشی پشمالو که بعد از ظهر.
نرمه استخوان در قاعده گردن ، که در آن با شانه ، به طوری سخت بود و
ضخامت ما نمی تواند خراش آن نازک.
جونز گفت : این نقطه خاص را به خوبی محافظت شده بود چرا که در مبارزه ، cougars شد
به احتمال زیاد به گاز گرفتن و پنجه وجود دارد.
برای آن موضوع ، تمام پوست سخت بود ، سخت تر از چرم و هنگامی که آن را خشک ،
کشیده همه ناخن نعل اسب از درخت کاج که بر اساس آن ما تا به حال آن را کشیده است.
درباره زمان خورشید را به مجموعه ، من در امتداد دیوار RIM قدم به دره عمیق و باریک نگاه.
من شروع به احساس چیزی از شخصیت خود و برداشت در حال رشد بود.
تیره دود بنفش محجبه شکاف عمیق بین mesas.
من به همراه راه می رفت که در آن نقاط از صخره مانند capes و شبه ، همه درز زد ،
ترک خورده ، چین و چروک ، زخم خورده و زرد با بالا رفتن سن ، با از هم پاشیده ، خرابه سقوط
سنگ های آماده در لمس برای رفتن غرش پایین.
من می توانم در مقابل وسوسه به خزیدن به دورترین نقطه مقاومت نیست ، حتی اگر من
shuddered بیش از پشته محوطه گسترده ، و هنگامی که یک بار بر روی دماغه بلند لخت ، دو نشسته اید
صد فوت از دیواره لبه به طور منظم ، جدا شده ، من احساس marooned.
خورشید ، یک جهان مایع قرمز رنگ ، تا به حال کمتر از سمت خود را به صخره های صورتی را لمس
یوتا ، و سیل قرمز سیر از نور بیش از کوه های فوق العاده از کار اخراج شده ، ارتفاعات ،
escarpments ، mesas ، گنبد و برج یا تنگه.
چوب بالای چمن مانند ؛ دیوار لبه فلات پاول رگه نازک از آتش بود
طلا و دامنه زیر سایه طولانی از روشن تا تیره است.
نقطه متعالی ، جسورانه و لخت ، به سمت فلات زد ، حسد رسیدن برای
خورشید می باشد. آرامگاه باس peeped بیش از زین است.
معبد از ویشنو در ابرها سایه شبیه بخار حمام دراز ، و محراب Shinumo تاباند
با اشعه از شکوه و عظمت.
آغاز تحول شگرف ، حذف از روز
پرده ، برای یک لحظه مرا نادر و کامل است.
به عنوان شکوه و جلال طلایی از غروب آفتاب به دنبال یک قله و یا مسا یا سینه کش ، من به آن
نام را با توجه به علاقه داشتن به من و به عنوان گرگرفتگی ، محو شدن ، شکوه و عظمت آن را تغییر داده ، گاهی اوقات من
rechristened آن است.
ارابه مشتری ، بی باک چرخ ، آماده ایستاده بود به ابرها رول.
تخت Semiramis ، تمام طلا ، از یک برج بابل تاباند.
کرچک و Pollux دست بیش از یک رودخانه تاریک clasped.
خار از عذاب ، شفت کوه با رنگ قرمز به عنوان جهنم ، و غیر قابل دسترس ، غیر قابل عبور ،
اغوا شده با نور عجیب و غریب است.
هوای گرگ و میش ، گنبد با حروف درشت ، و سیاه و سفید ، سایه MESA غول فراگرفته بود.
ستاره بیت لحم از ابرو نقطه متعالی ساطع است.
شبح ، نرم و پشم دار ، پرده پر از غبار ، در میان ویرانه های شناور
قلعه ها و کاخ ها ، مانند شبح از الهه.
Vales گرگ و میش ، ravines تیره ، تاریک ، خانه عارف اشباح ، به رهبری
دره افتضاح از سایه ، در لباس شب بنفش.
ناگهان ، به عنوان اولین پف باد شب دامن زد ، گونه من ، عجیب ، شیرین ، کم
ناله و sighing را به گوش من آمد. من تقریبا من یک رویا بود.
اما دره عمیق و باریک ، در حال حاضر خون قرمز ، وجود دارد در واقع طاقت فرسا بود ، عمیق ، موقر ،
چیزی که غم انگیز ، اما واقعی است.
باد منفجر قوی تر ، و پس از آن من به غمگین ، آهنگ شیرین ، که به عنوان باد آرام بود
آرام می شود.
در یک بار متوجه شدم که صدا در اثر وزش باد به داخل ایجاد می شود
تشکل های عجیب و غریب از صخره است. این تغییر ، ملایم تر ، سایه ، mellowed ، اما
همیشه غمگین بود.
آن را از پایین ، لرزش ، آه خوش quavering گل رز ، به صدا مانند تاریخ و زمان آخرین
محنت زده ، ناله کردن از مأیوس شدن از یک زن.
آهنگ آرام سوت دریا و موسیقی امواج بود آن را به حال صدای زمزمه یا آه نرم
شب باد در درختان ، و فراموش نشدنی زاری ارواح گم شده است.
با اکراه من پشت به منظره gorgeously در حال تغییر از دره عمیق و باریک
و crawled شده به دیوار RIM. در گردن های باریک سنگ peered بیش از
برای نگاه کردن را در nothingness مبهم آبی.
شب که جونز گفت : داستان از شکارچیان وحشت زده ، و assuaged خجلت من
گفت : "جفتک انداختن تب" بخشیدن پس از خطر تصویب شده بود ، و به خصوص در
مورد من ، به دلیل اندازه بزرگ و شهرت تام قدیمی.
"بدترین حالت جنس نر اهو و حیوانات تب من دیدم من با یک شخص در شکار بوفالو
به نام ویلیامز ، "رفت و در جونز.
"من یکی از سازمان پیشاهنگی رهبری غرب واگن ، قطار در سانتا دنباله آهن بود.
این همکار گفت : او یک شکارچی بزرگ بود و می خواست برای کشتن بوفالو ، بنابراین او را گرفت.
من تو را دیدم گله گیری بر سر دشت برای تو خالی که در آن بروک زد ، و با کار سخت ،
رو در جلوتر از آنها است. برداشت یک موقعیت درست زیر لبه
بانک و ما وضع آرام و منتظر.
از جهت بوفالو ، من محاسبه می شود فقط در مورد گرفتن حق
یک شات بدون هیچ طیف بسیار طولانی است.
همانطور که بود ، من ناگهان شنیده thumps بر روی زمین ، و با احتیاط بالا بردن سر من ، دیدم
بوفالو گاو نر بزرگ بر ما ، نه پانزده پا تا بانک.
من به ویلیامز زمزمه : "به خاطر خدا ، ساقه نیست ، و اصلا حرکت نکنید!'
کمی چشم گاو آتشین جامعی ، و او پرورش داده است.
من فکر کردم ما goners بودند ، هنگامی که یک گاو نر پایین می آید در مورد هر چیزی را با forefeet خود ،
آن را برای انجام شده است. اما او به آرامی حل و فصل ، شاید
تردید.
پس از آن ، به عنوان یکی دیگر از بوفالو به لبه بانک آمد ، خوشبختانه راه کمی از ما ،
گاو نر تبدیل سطح پهن هرچیزی ، ارائه هدف پر زرق و برق است.
سپس من به ویلیامز زمزمه : "در حال حاضر شانس خود را.
شوت! 'من برای ضربه منتظر ، اما هیچ کدام آمدند.
نگاهی به ویلیامز ، من تو را دیدم او سفید و لرزش بود.
قطره بزرگ از عرق بر روی پیشانی او ایستاد دندان خود را chattered ، و دست خود را تکان داد.
به او گفته شده انجام تفنگ را فراموش کرده بود. "
فرانک گفت : "این مرا به یاد ،. "آنها می گویند یک داستان را در Kanab
مرد هلندی به نام اشمیت.
او بسیار علاقه huntin شد '،' من حدس می زنم موفقیت بسیار خوب بعد از گوزن
بازی های کوچک.
یک زمستان او در صخره صورتی با Shoonover به نام مورمون بود ، آنها را اجرا
به lammin آهنگ گریزلی بزرگ ، تازه مرطوب.
آنها او را trailed به انبوه بلوط کوتاه و همیشه بهار جنگل ، 'در goin' دور روشن آن ، نشان می دهد هیچ
آهنگ از leadin '. Shoonover گفت اشمیت شروع به عرق کرده است.
آنها رفت و برگشت به محل که در دنباله به رهبری آمریکا در آنها وجود دارد ، بزرگ بزرگ
آهنگ های نوک نقره ، bigger'n پاتوق یو | Patoghu - آهنگ های تازه آب thet 'از' oozin EM بود.
اشمیت گفت : "Zake ، شما بروید در und او GED.
من hef در زمان بیماری در حال حاضر است. "مبارک که ما بیش از تعقیب تام قدیمی بود ،
و چشم انداز ما برای هر چیزیکه صدا میکند ، جود و Moze شیر در یک درخت دیده بود -- ما به دنبال
پتو ما زود.
من دراز به تماشای ستاره های درخشان ، و گوش دادن به غرش باد در
سنبه. در فواصل آن را به زمزمه آرام ، و
پس از آن دارای عقاید به یک غرش ، و پس از آن فوت دور.
دور در جنگل barked کایوتی یک بار. وقت و زمان دوباره ، بود که من به تدریج
غرق شدن را به چرت زدن ، غرش ناگهانی باد به من مبهوت.
تصور من آن حادثه از نورد ، سنگ هوازده ، و من تو را دیدم دوباره که بزرگ
شیر بسط پرواز بالاتر از من.
من بیدار چندی بعد برای پیدا کردن Moze گرما از کنار من به دنبال بود ، و پس از او دراز
نزدیک بازوی من که رسیدم و او را با پایان پتو را پوشش استفاده می شود به
شکستن باد.
بسیار سرد بود و آن زمان باید خیلی دیر شده ، برای باد کردن جان خود را از دست داده اند ،
و من شنیده ام صدای جرنگ جرنگ کردن از اسب hobbled نیست.
عدم وجود موسیقی cowbell را به من داد احساس تنهایی ، بدون آن
سکوت جنگل بزرگ چیزی است که احساس می شود.
با این حال ، این oppressiveness ، با گریه به دور دور شکسته شد ، بر خلاف هر گونه صدا من تا به حال
تا کنون شنیده است. از خودم مطمئن نیستم ، من آزاد گوش من از
هود پوشانده و گوش.
دوباره آمد ، فریاد وحشی ، ساخته شده است که من فکر می کنم برای اولین بار از یک کودک از دست رفته ، و پس از آن از
گرگ عزاداری از شمال. باید راه دور در
جنگل.
فاصله برخی از لحظات گذشت ، سپس آن را دوباره از pealed نزدیکتر این زمان ، و غیره
بشر که آن را به من مبهوت. Moze سرش را بلند کرد و پایین خود را در growled
گلو و استنشاقی هوا مشتاق است.
"جونز ، جونز ،" من نامیده می شود ، رسیدن به لمس شکارچی قدیمی است.
او یک بار بیدار شد ، با روشن سر دارای جای خواب نور.
"من شنیده ام فریاد برخی از جانور ، من گفتم ،" و بنابراین عجیب و غریب است ، به طوری عجیب بود.
می خواهم بدانم آنچه در آن بود. "
چنین سکوت طولانی گرفت که من به نومیدی از شنیدن فریاد دوباره آغاز شد ، هنگامی که ،
با پشت سر که مو روی سر من ، جیغ زدن ندبه ، دقیقا صاف
مانند یک زن نومیدی ممکن است در عذاب اعدام می دهد ، تقسیم سکوت شب.
این حق بر ما به نظر می رسید. "گربه وحشی پشمالو!
گربه وحشی پشمالو!
گربه وحشی پشمالو! گفت : "جونز. "چه می کنی؟" ای query فرانک ، توسط بیدار
سگ.
زوزه آنها roused بقیه حزب ، و بدون شک ترس گربه وحشی پشمالو ، برای او
صدای ناهنجار ایجاد کردن زن صفت بود تکرار نیست. سپس جونز کردم و gatherered او
پتو در رول.
"از کجا شما oozin' در حال حاضر؟ "پرسید : فرانک ، sleepily.
"من فکر می کنم که گربه وحشی پشمالو فقط در طول لبه در یک شکار سراغ آمد ، و من قصد دارم برای رفتن
به سر از دنباله دار بودن و ماندن در آنجا تا صبح.
اگر او که راه را بر می گرداند ، من او را تا قرار دادن یک درخت است. "
او با استفاده از این unchained هر چیزیکه صدا میکند و دن و زیر درختان stalked ، به دنبال
مثل هند.
پس از خلیج عمیق از هر چیزیکه صدا میکند زنگ زد از دستور SHARP جونز به دنبال ، و پس از آن
سکوت آشنا شامل جنگل و نه بیشتر شکسته شد.
وقتی که من بیدار همه خاکستری شد ، به جز به سمت دره عمیق و باریک ، جایی که کمی از آسمان من
دیدم از طریق سنبه میدرخشد صورتی ظریف است.
من در لحظه crawled شده ، به چکمه و کت من ، و لگد به سوختن
آتش است. جیم از من شنیده ، و گفت :
"لبه شما زود از خواب بلند."
"من قصد دارم برای دیدن طلوع خورشید از لبه شمال کانن بزرگ" ، من گفتم و
می دانستم که زمانی که من صحبت کرد که مردان ، فقط تعداد کمی از همه میلیون ها نفر از مسافران بود ، تا کنون
دیده می شود ، احتمالا مراسم مجلل ترین surpassingly زیبا در جهان است.
در اکثر زمین شناسان ، دانشمندان ، شاید هنرمند یا دو ، و اسب
wranglers ، شکارچیان و آینده نگر که تا کنون رسیده RIM در سمت شمال ؛
این مردان ، عبور از فرشته درخشان و یا
مسیرهای پیاده روی بهار ، عارف در حاشیه جنوب ، به ندرت یا هرگز فراتر از پاول
فراست ترک خورده زیر چکمه های من مثل یخ ضعیف ، و bluebells peeped رنگ پریده از
سفید.
وقتی رسیدم سر دنباله کلارک آن فقط نور روز ، و در آنجا ، تحت
کاج ، که من پیدا کردم جونز نورد در پتو خود را ، با هر چیزیکه صدا میکند و Moze خواب در کنار او.
من بدون اخلال در او تبدیل خواهد شد ، و در امتداد لبه جنگل می رفتند ، اما به عقب
فاصله کمی از دیوار RIM.
من تو را دیدم گوزن خاموش در جنگل ، و tarrying ، به تماشای آنها را پرتاب سر مطبوع و
نگاه کنید و گوش دهید.
درخشش صورتی نرم را از طریق سنبه عمیق تر به رز ، و ناگهان من گرفتار
نقطه آتش قرمز.
سپس من به آواز صخره ، و نگه داشتن چشمان من سریع در نام بود بی تامل
سنگ زیر پای من ، به نکته بسیار دورترین trawled ، جلب کرد طولانی ، نفس ،
و نگاه به شرق است.
awfulness از مرگ ناگهانی و جلال آسمان مرا حیرت زده کرد!
چیزی که رمز و راز در گرگ و میش شده بود ، روشن ، خالص ، باز در گلگون دراز
رنگ از سپیده دم.
از دروازه های صبح ریخت نور که جلال کاخ ها و
اهرام مصر ، پاکسازی و خالص شکاف مرموز بعد از ظهر ، جاروب دور
سایه mesas ها و حمام که
جهان عمیق و گسترده ، از کوههای بلند ، spars باشکوه از سنگ ، sculptured
کلیساهای بزرگ و تراس ألبستر در رویای یک هنرمند از رنگ.
مروارید از آسمان ، پشت سر هم بود flinging قلب خود را از آتش را به این شکاف است.
جریان از اوپال از خورشید سرازیر شد ، به لمس هر اوج ، MESA ، گنبد ، جان پناه ،
معبد و برج ، صخره و شکاف را به زندگی تازه متولد شده یک روز دیگر است.
من برای یک مدت طولانی نشسته و می دانست که صحنه در هر ثانیه تغییر ، با این حال من می توانم
بگویید که چگونه.
من می دانستم که بیش از یک سوراخ از شکسته ، متلاشی ، کوه ها بی ثمر نشستم من به من می دانستم که
دیدن یک صد مایل طول آن ، و هجده مایل عرض آن ،
و یک مایل عمق آن ، و
شفت ها و اشعه های نور بر روی یک میلیون نظر اجمالی ، بسیاری از سطوح رنگی در یک بار افزایش یافت ، اما
که دانش شد به من کمک کند.
من تکرار بسیاری از superlatives بی معنی به خودم ، و من پیدا کردم کلمات
ناکافی و اضافی. عینک بیش از حد گریزان و بیش از حد بود
بزرگ است.
این زندگی و مرگ ، بهشت و جهنم بود. من سعی کردم به تماس نمایش سابق مورد علاقه
کوه و دریا ، بنابراین به عنوان آنها را مقایسه با این ، اما تصاویر حافظه خودداری کرد
، حتی با چشمان من بسته.
سپس من به اردوگاه بازگشته است ، با بی قراری ، ذهن آشفته و سکوت کرده بود ، تعجب در
عجیب و غریب احساس سوزش در درون من.
جونز در مورد بازدید کننده ما را از شب قبل صحبت کرد ، و گفت : دنباله در نزدیکی جایی که او
خوابیده بودند ، نشان داد تنها یک مسیر گربه وحشی پشمالو ، و آن را به دره عمیق و باریک منجر.
این قطعا به حال بوده است ، او فکر کردم ، توسط وحش که ما تا به حال شنیده ساخته شده است.
جونز قصد خود را از زنجیری شدن چند تن از hounds برای چند بعدی معنی
شب در سر این دنباله ، بنابراین اگر گربه وحشی پشمالو آمد ، آنها را عطر و بوی او و
به ما اطلاع دهید.
که از آن آشکار بود که به تعقیب یک شیر محدود به دره عمیق و باریک و یک محدود
از دو چیز متفاوت بودند.
lazily روز گذشت ، با همه ما در حال استراحت بر روی گرم و معطر کاج سوزن
تخت ، و یا مرمت اجاره در کت ، و یا کار در برخی از اردوگاه کار غیر ممکن است از
کمیسیون روز هیجان انگیز است.
ساعت حدود چهار ، من در زمان تفنگ کمی من و از طریق جنگل راه می رفت
جهت لاشه که در آن گرگ خاکستری دیده بود.
فکر بهتر برای ساختن یک مسیر انحرافی را طی گسترده ای ، به طوری که به صورت باد ، من دور تا من احساس
نسیم به شرکت مطلوب بود ، و پس از آن با احتیاط نزدیک توخالی
اسب مرده دراز.
مد هند ، من از درخت به درخت تضعیف ، حالت سفر جنگل بدون
شیفتگی و اثربخشی آن ، تا رسیدم ارتفاع تیزی یا برامدگی خاک از اب فراسوی آن
من ساخته شده مطمئن شد نقطه هدف من.
در peeping از پشت کاج گذشته ، که من پیدا کردم من به خوبی محاسبه شده بود ، برای
توخالی ، ثروت باد آورده ، بزرگ با دور آن ، ستاره های دریایی به شکل ریشه وجود دارد
در معرض خورشید درخشان ، و در نزدیکی آن ، لاشه.
برای اطمینان بیشتر ، کشیدن در آن سخت بود ، گرگ خاکستری مایل به سفید که من به عنوان من شناخته شده "lofer."
اما او ارائه شات بسیار دشوار است.
پشتیبان پایین خط الراس ، من فرار راه کمی به پشت سر یکی دیگر از درخت ، که از آن
من به زودی به یک کاج افتاده منتقل شده است.
بیش از این به من peeped ، به دست آوردن یک دیدگاه پر زرق و برق از گرگ.
او عمل کشیدن در اسب متوقف شده بود ، و با بینی خود را در هوا ایستاد.
مطمئنا او نمی توانست مرا معطر ، برای باد قوی را از او به من بود ، نه
آیا می توانستند همین footfalls نرم بر روی سوزن های کاج شنیده با این وجود ، او بود
مشکوک.
Loth به از بین بردن تصویر او ساخته شده ، من به خطر انداخته شانس و منتظر.
علاوه بر این ، هر چند من خودم را در که قادر به گرفتن یک هدف عادلانه prided ، من تا به حال هیچ بزرگ
امید است که من می توانم او را در چنین فاصله ضربه.
در حال حاضر او به غذا خوردن خود بازگشت ، اما نه برای مدت طولانی.
به زودی او مطرح طولانی خود را ، سر ریز اشاره کرد و مماشات دور چند متری ، متوقف به
خر خر کردن دوباره ، سپس رفت و برگشت به کار نفرت انگیز خود را.
در این برهه ، من noiselessly بشکه تفنگ من در طول ورود به سیستم پیش بینی شده است.
من تا به حال ، با این حال ، بدست مناظر در خط با او ، زمانی که او مماشات دور
با اکراه ، و صعود تیزی یا برامدگی خاک از اب در سمت خود را از تو خالی است.
من او را از دست داده ، و تازه آغاز شده sourly خودم شکارچی ناز کشیدن ، زمانی که او
دوباره ظاهر شدند.
او در خیابان یا کوچه جنگل باز متوقف ، در تاج های بسیار تیزی یا برامدگی خاک از اب ، و هنوز به عنوان یک ایستاد
مجسمه گرگ ، سفید ، هدف ، inspiriting در برابر یک پس زمینه به رنگ سبز تیره است.
من می توانم با عجله از احساس خفه کردن نیست ، برای من یک عاشق از اول زیبا بود ، و
شکارچی دوم ، اما من steadied به عنوان دید جلو منتقل شد به درجه یک را از طریق
که من تو را دیدم شانه اش ، سیاه و سفید.
Spang! چگونه REMINGTON کمی آواز خواند!
من از نزدیک تماشا ، آماده به ارسال پنج موشک پس از وحش خاکستری.
او شروع به پریدن کرد spasmodically ، در یک نیمه منحنی ، بالا در هوا ، با سر شل حلق آویز ،
سپس در یک پشته کاهش یافته است.
من مثل یک پسر بچه فریاد می کشید ، دوید پایین تپه ، تا طرف دیگر توخالی ، به او پیدا
کشیده مرده ، سوراخ کوچک در شانه خود که در آن گلوله وارد شده بود ،
یکی از بزرگ که در آن آمده بود.
کار من پوست او را فاقد برخی از صد درجه کمال شات من ،
اما من آن را به انجام رساندند ، و به اردوگاه در پیروزی بازگشت.
"لبه من knowed شما می خواهم او را با صدای تلپ ، گفت :" جیم بسیار خوشحال است.
"من به ضرب گلوله یکی از همان روز دیگر راه ، زمانی که او feedin کردن یک اسب مرده بود.
در حال حاضر پوست خوب thet'sa.
لبه به شما در قطع را از طریق یک یا دو بار. اما او تنها lofer نیمی ، نیمه دیگر در
کایوتی ساده. Thet FER feedin خود را بر مرده
گوشت است. "
معتقد به فلسفه طبیعی میزبان من و دوست علمی من هر دو اظهار تا حدودی grumpily که من
به نظر می رسید برای دریافت بهترین از همه چیزهای خوب است.
من ممکن است به اقدام تلافی جویانه زدند که من مطمئنا بدترین همه جوک بد بدست کرده بود ؛
، اما خوشحال بودن سخاوتمندانه بیش از جایزه من ، صرفا اظهار داشت : "اگر می خواهید شهرت یا
ثروت یا گرگ ، بیرون بروید و شکار را برای آنها خواهد شد. "
ساعت پنج شام سمت چپ یک حاشیه خوب از روز ، که در آن افکار من بازگشته
دره عمیق و باریک.
من به تماشای سایه بنفش سرقت از غار آنها و نورد در مورد
پایه mesas.
جونز را به من ایستاده بود آمد ، و من او را متقاعد به راه رفتن با من در امتداد لبه
دیوار.
گرگ و میش نگاتیف های پیشرفته حال صخره آواز خواندن را در زمانی که ما رسیده ، و ما نمی
بر دماغه من بیرون بروید ، اما یکی از راحت تر نزدیکتر به دیوار انتخاب.
نسیم شب فنر بود تا هنوز ، بنابراین موسیقی از صخره بود hushed.
"شما می توانید تئوری فرسایش به حساب برای این شکاف را قبول نمی کند؟"
من همدم من خواست ، با اشاره به مکالمه سابق است.
"من می توانم برای این بخش از آن را.
اما چه stumps من رشته کوه های سه هزار فوت ارتفاع است ، عبور از
بیابان ها و دره عمیق و باریک درست بالای جایی که ما عبور از رودخانه است.
چگونه رودخانه را از طریق آن قطع بدون کمک یک تقسیم یا زلزله؟ "
من اعتراف است که وانمود کن به من و همچنین برای شما.
اما گمان می کنم والاس می تواند از آن به عنوان فرسایش توضیح.
او ادعا می کند کل این کشور غربی یک بار زیر آب بود ، به جز راهنمایی از
کوه های سیرا نوادا است.
آمد بالا بردن پوسته زمین وجود دارد ، و بزرگ داخلی دریا شروع به اجرا ،
احتمالا از طریق از کلرادو. با این کار آن را قطع بالای دره عمیق و باریک ،
این تنگه هجده مایل عرض.
سپس آمد تعالی دوم ، انگیزه بیشتری را به سمت دریا و رودخانه ،
که قطع دوم ، و یا دره عمیق و باریک سنگ مرمر. در حال حاضر به عنوان رشته کوه عبور
دره عمیق و باریک در زاویه سمت راست.
باید با بالا بردن دوم آمده است. اگر چنین است ، آیا این سد از رودخانه ها را به پشت
یکی دیگر از دریا داخلی و پس از آن از پا در اوردن به که عمود بر تنگه قرمز ما به یاد داشته باشید
خوب است؟
یا آنجا بود استراحت بزرگ در برابر گرانیت ، که اجازه می دهد رودخانه ادامه
راه خود را؟
یا آنجا بود ، که در آن نقطه خاص ، یک سنگ نرم تر ، مانند این سنگ آهک در اینجا ،
کارائی که به راحتی؟ "" شما باید کسی را عاقل تر از I. بپرسید "
"خوب ، اجازه دهید ذهن ما با منشا آن سردرگم کردن نیست.
آن است ، و که به اندازه کافی برای هر ذهن است. آه! گوش دادن!
حالا شما صخره آواز من بشنوند "
از از سایه های تیره سوفل گل رز در باد ملایم در حال افزایش است.
این موسیقی عجیب و غریب یک تأثیر افسرده ، اما این کار را کرد که قلب را پر کنید
با غم و اندوه ، تنها آن را به آرامی لمس است.
و در زمانی که با نسیم مرگ ، این ترانه مرد دور ، آن را ترک crags تنهایی
تنهاتر برای مرگ آن.
تاریخ و زمان آخرین سوسو زدن گلگون از نوک والای نقطه پژمرده و مثل این که آن شدند
سیگنال ، در همه شکاف ها و دره های زیر ، بنفش ، ابرها سایه منظم
نیروهای خود و شروع به پس از این سو بان سو حرکت دادن
battlements ، به نوسان بال عظیم الجثه را به سالنهای آمفی تئاتر که در آن خدایان ممکن است warred ،
به آرامی به محصور sentinels جادویی.
شب مداخله ، و از هرج و مرج در حال حرکت ، تغییر ، و سکوت زیر روشن pulsated
ستاره ها است. "چگونه بی نهایت همه این است!
چگونه غیر ممکن است به درک! "
من بانگ زد. "به نظر من آن بسیار ساده است ، پاسخ داد :" من
رفیق. "جهان عجیب و غریب است.
اما این دره عمیق و باریک -- چرا ، ما می توانیم آن همه را ببینید!
من نمی باعث می شود که چرا مردم سر و صدا تا بیش از آن.
من فقط احساس صلح است. این تنها جسورانه و زیبا ، آرام و
سکوت. "
با کلمات این plainsman آرام ، احساساتی اشتیاق من کاهش واقعی
قدردانی از صحنه. خود به تصویب رساند تا در محدوده زمانی معین ، نرم
گونه های آهنگ صخره.
reveling شده بود در یک گونه از زیاده روی ، تصور من عاشق بزرگ بود
طبیعت ، ساختمان توهمات شاعرانه قله بیش از طوفان مورد ضرب و شتم است.
حقیقت گفت که پنجاه سال را در آهنگسازی زندگی کرده بود ، در میان ناهموار
کوه ها ، زیر درختان تیره و توسط دو طرف از جریان تنهایی ، ساده بود
تفسیر روح در هماهنگی با
با حروف درشت ، زیبا ، بی سر و صدا ، سکوت است.
منظور او از گراند کانیون بود تنها خلق از طبیعت ، وعده با حروف درشت ، زیبا
سابقه بوده است.
منظور او که کوه های دور در گرد و غبار آن sifted شده بود ، هنوز در دره عمیق و باریک جوان بود.
مرد هیچ چیز بود ، بنابراین اجازه دهید او را فروتن.
این یک توفان (کشتار) از زمین ، این زمین بازی یک رودخانه مرموز بود نبود ؛
تنها اجتناب ناپذیر بود -- به عنوان امری اجتناب ناپذیر به عنوان ماهیت خودش.
میلیون ها سال در قرون گذشته آن را بی سر و صدا در زیر ماه نیم lain بود ، این امر می
سکوت حمام افتاب گرفتن در زیر آفتاب rayless ، در لبه به بعد از زمان است.
این سادگی ، آرامش ، صلح را آموخت.
چشم دیدم که تنها نزاع ، جنگ ، فروپاشی ، تباهی ، و یا تنها از شکوه و
تراژدی ، دیدم تمام حقیقت نیست.
به سادگی ، از آن سخن گفت هر چند کلمات آن بزرگ شد : "روح من روح زمان ،
ابدیت ، خدا. مرد کمی ، بیهوده ، vaunting.
گوش دهید.
به روز بعد او باید رفته است. صلح!
صلح! "
>
فصل 14. ALL قهرمانان اما یک
همانطور که ما سوار شیب باک اسکین ، طلوع آفتاب قرمز طلا را از طریق راهرو glinted
مات سنبه ، به ما تبریک خوشحالم شکارچی.
با تمام احترام به خاطر و قدردانی ، معافیت از Siwash ما
به اتفاق آرا تصمیم گرفته است که اگر cougars ساکنان هر بخش دیگر از دره عمیق و باریک
کشور ، ما آن را ترجیح داده ، و رفتن به آن را پیدا کنید.
ما معمولا بر اساس ظاهر دیواره RIM به طور مستقیم در سراسر گردن به حال این باورند
دره عمیق و باریک که بر اساس آن قرار داشته است.
این نشان داد که کشش طولانی از استراحت ، شقاق ، غارها ، crags زرد ، فروپاشید
خرابه ها و شکاف های سبز با کاج pinyon.
به عنوان یک کلاغ مگس ، تنها یک یا دو مایل مستقیم در سراسر از اردوگاه ، اما رسیدن به آن ،
ما تا به حال برای صعود از کوه و دره عمیق و باریک است که عمیقا فاصله دار شیب سر.
هزار فوت یا بیشتر بالاتر از نیمکت سطح ، شخصیت جنگل تغییر ؛
سنبه رشد ضخیم تر است ، و در میان آنها پراکنده شدند spruces نقره و balsams.
اینجا ، در انبوهی از درختان کوچک و درخت کوچک روینده در زیر درخت ، ما شروع به پرش گوزن ، و در
چند لحظه به تعداد بیشتری نسبت به من تا کنون در تمام تجارب شکار من دیده بود
loped در محدوده چشم من.
من نمی توانستم نگاه به جنگل که در آن راهرو و یا خط یا سبزه میان جنگل کشیده شده به هر
از راه دور ، بدون دیدن گوزن های خاکستری بزرگ از آن عبور است.
جونز گفت : گله بود اخیرا از خراب شود ، جایی که آنها به حال wintered.
این گوزن ها دو برابر اندازه از گونه های شرقی و به عنوان چربی به عنوان تغذیه خوبی برخوردار
گاوها داده شود.
آنها تقریبا به اهلی ، بیش از حد.
گله بزرگ از یکی بیشه بود ، پشت سر گذاشتن می کند چند کنجکاو ، که تماشا
ما بدقت برای یک لحظه ، و سپس با سفت ، جستن فنری محدود که تا
سرگرم به من.
هر چیزیکه صدا میکند عبور مسیرهای پیاده روی تازه یکی پس از دیگری و جود ، میله و رنجر به دنبال
او ، اما تردید اغلب ، barked و whined دان آغاز شده یک بار ، برای آمدن
sneaking به عقب در تماس استرن جونز است.
اما با ترشرویی Moze قدیمی یا یا نه نمی توانست اطاعت ، و به دور او نقش برآب.
بنگ! جونز به اتهام شات خوب را بعد از او فرستاده شده است.
او yelped ، دو برابر شده تا به عنوان اگر stung ، و بازگشت به سرعت به عنوان او رفته بود.
"Hyar ، شما سگ راگون سفید و سیاه و سفید ، گفت :" جونز ، "در پشت ، و اقامت وجود دارد."
ما را به سمت راست پس از مدتی تبدیل شده و در میان ravines کم عمق است.
سنبه های غول پیکر بر روی پشته و در چالهها رشد داشته و در همه جا bluebells تاباند
از فراست سفید آبی.
چرا در برابر سرما ندارند را کشت این گل زیبا را به رمز و راز به من بود.
اسب نمی تواند بدون خرد کردن آنها گام.
قبل از اینکه طولانی ، ravines چنان عمیق است که ما تا به حال به کج و معوج و پایین خود را
طرف ، و به زور اسب ما را از طریق بیشه آسپن در چالهها
هنگامی که از یک یال که من تو را دیدم نیروها از گوزن ، و متوقف به آنها را تماشا.
بیست و هفت شمارش تمام عیار است ، اما باید سه برابر این تعداد است.
من تو را دیدم گله شکستن در سراسر سبزه میان جنگل ، و تماشا آنها را تا زمانی که از دست داده بودند.
جنگل.
اصحاب من داشتن ناپدید شده ، من تحت فشار قرار دادند ، و در حالی که کار از گسترده ، عمیق
توخالی ، متوجه شدم تکه های آفتابی محو شدن از دامنه های روشن ، و طلایی
رگه در میان سنبه محو شود.
آسمان پوشیده از ابر تبدیل شده بود ، و جنگل تیره بود
"Waa - hoo ،" من از گریه در اکو بازگشت.
باد سخت در صورت من منفجر ، و سنبه شروع به خم شدن و سر و صدا.
باک اسکین عظیم ابر سیاه و سفید احاطه.
شیطان من انجام داده بود هیچ دورتر از لبه بعد ، هنگامی که در جنگل تاریک دیده به عنوان
گرگ و میش ، و در باد چرخید تکه های برف.
در طول توخالی بعدی ، پرده یا روپوش پوشاندن سفید roared از طریق درختان به سمت من.
به سختی به حال من هم به جهت دنباله ، و ارتباط خود را به درختان
این نزدیکی هست ، هنگامی که طوفان از من enfolded.
از پیمان خود شیطان را متوقف لی از صنوبر پر پشت است.
غرش در سنبه مساوی که از غار زیر نیاگارا ، نیویورک ، و سردرگم ،
توده چرخان برف بود که به سختی قابل دیدن از طریق به عنوان غلت ، seething
آبشار.
من احتمال گذراندن شب در آنجا مواجه بود ، و آرام بخش من
ترس به عنوان بهترین من می توانم ، عجله برای مسابقات و چاقو به من احساس.
چشم انداز روز بعد در یک جنگل سفید از دست داده بود نیز هولناک است ، اما من
به زودی خودم اطمینان دادم که طوفان تنها فریاد زدن برف ، و نه تاریخ و زمان آخرین
طولانی است.
سپس من خودم داد تا لذت و زیبایی آن.
من فقط می تواند کمرنگ درختان کم نور به تشخیص ، اندام صنوبر ، که بخشی از
محافظت شده من ، sagged پایین با بار خود را به سر من و من تا به حال اما برای رسیدن به من
دست به یک گلوله برفی.
به نظر می رسد هر دو باد و برف گرم است. تکه های بزرگ شد و مثل پر قو
از نسیم تابستان. چیزی شادی در غلغله بود
برف و غرش باد.
در حالی که من خم را به لرزش در جلد چرمی قرار دادن من ، از طوفان گذشت تا به طور ناگهانی به عنوان آن آمده بود.
وقتی که من نگاه کردن ، سنبه وجود دارد ، مانند ستون از سنگ مرمر Parian و سفید
سایه ، ابری اضمحلال ، با سر و صدا فرو نشینی فرار کرد ، بر بال باد.
در این عقب نشینی سریع ، گرم ، روشن از آفتاب را پشت سر هم.
البته من ، من با آن روبرو و برای دیدن خوشحال شد ، از طریق باز کردن جایی که این آبکند
برش از جنگل ها ، قله از دره عمیق و باریک ، نوک قرمز و گنبد طاقی شکل من تا به حال
به نام مارکس سنت است.
همانطور که من شروع شده است ، از ویژگی های جدید و غیر منتظره پس از طوفان شروع به تظاهر
به خودی خود.
خورشید گرم و حتی ذوب برف و باران سنگین در زیر درختان سقوط کرد ، و
در glades و چالهها به قطرات ریز تبدیل منفجر. رنگین کمان نفیس آویزان از نوک سفید
شعبه و بیش از چالهها منحنی است.
تکه های درخشان از برف سقوط از سنبه ، و دوش شکست.
در یک چهارم از یک ساعت ، من از جنگل را به لبه دیوار بر زمین خشک سوار.
در مقابل اسب سفید سبز pinyons فرانک ایستاده بود آشکارا ، و در نزدیکی او
مرور مانت جیم و والاس. پسران در شواهد شدند.
انعقاد آنها در طول لبه رفته بود ، من پیاده و شلوار بی خشتک گاوداران من لگد کردن ، و
گرفتن تفنگ و دوربین من ، عجولانه به دنبال مکان بیش از.
به شگفتی و علاقه من ، که من پیدا کردم یک بخش طولانی از لبه دیوار در ویرانه.
آن را در یک منحنی بزرگ بین دو capes غول دراز و بسیاری از کوتاه ، شارپ ،
طرح ریزی promontories ، مثل دندان اره ، معلق دره عمیق و باریک است.
دامنه های بین این نقاط از صخره با رشد عمیق pinyon پوشیده شده بود ،
و در این نزول مکان آسان خواهد بود.
در همه جا در دیوار راه راه رانت و شکاف صخره ایستاده بود جدا شده مانند
جزیره در نزدیکی ساحل ، crags زرد از شکاف سبز گل رز ، تکان تکان خوردن سنگها ، و
اسلاید از لبه دیوار ، شکسته را به بلوک های فراوان تحت promontories.
raggedness مفرد و در زمان wildness صحنه نگه از من ، و نبود
تیره را کنار تا baying هر چیزیکه صدا میکند و دن اقدام در من roused.
ظاهرا hounds به طور گسترده ای از هم جدا شدند.
سپس من شنیدم نعره کشیدن جیم. اما آن را متوقف زمانی که باد آرام ، و من
شنیده ام نه بیشتر.
در حال اجرا از نقطه ، شروع به پایین رفتن.
راه شیب دار بود ، تقریبا عمود بر ، اما به دلیل سنگ های بزرگ و
فقدان اسلاید ، آسان بود.
من در زمان جهش و گام های بلند و داخل است و فقدان بیش از سنگها ، و وضع روانیش بر روی شاخه pinyon ،
و تحت پوشش از راه دور مانند یک سنگ نورد.
در پای دیوار RIM ، یا در یک خط که در آن می رسیده آن را تمدید کرده اند
به طور منظم ، شیب کمتر شد.
من می توانم بدون برگزاری به پشتیبانی ایستادن.
بزرگترین pinyons من تا به حال دیده ساخته شده از یک جنگل است که تقریبا در پایان ایستاد.
این درختان بزرگ ، پایین ، داخل و خارج ، و در پیچ پیچ خورده ، و بسیاری از دو پا شد
در ضخامت.
در طول تبار من ، من در فواصل زمانی متوقف به گوش دادن ، و همیشه شنیده ام یکی از hounds ،
گاهی اوقات چند.
اما همانطور که برای یک مدت طولانی فرود آمد ، و در هر نقطه انجام می کنید و یا رویکرد سگ ، من
شروع به رشد بی تاب است.
pinyon بزرگ ، با مرده بالا ، پیشنهاد یک چشم انداز خوب ، بنابراین من از آن صعود ، و من دیدم
این سو بان سو حرکت دادن بخش زیادی از شیب. این یک چیز عجیب و غریب به دنبال پایین تپه بود ،
بیش از نوک درختان سبز است.
در زیر ، شاید چهار صد متری ، کشویی باز برای راه طولانی بود و تمام بقیه بود
سبز ، با بسیاری از شاخه های مرده چسبیده مانند spars ، شیب و گاه به گاه
تخته سنگ.
از این جای بلند قرار دادن من شنیده ام hounds و پس از آن به دنبال فریاد زدن من فکر کردم جیم شد ، و
پس از آن bellowing تفنگ والاس. سپس همه سکوت کرده بود.
عکس effectually چک کرده بود yelping از hounds.
من اجازه فریاد زدن. یکی دیگر از گربه وحشی پشمالو که جونز که کمند نیست!
همه در یک بار من شنیدم کشویی آشنا سنگ های کوچک به زیر من ، و من تماشا
شیب باز با چشم های حریص.
کمی جای تعجب نیست به من بود برای دیدن یک گربه وحشی پشمالو شکستن از رنگ سبز ، و رفتن به پاره شدن پایین
اسلاید. در کمتر از شش ثانیه ، شش فرستاده بود
گلوله های فولادی jacketed پس از او.
پاف در گرد و غبار با افزایش نزدیک و نزدیکتر به او را به عنوان هر یک از گلوله رفت نزدیکتر علامت و
تاریخ و زمان آخرین او را با شن باران و او را راست پایین شیب دره عمیق و باریک تبدیل شده است.
من داخل است و فقدان pinyon کشته و نزدیک به بیست پا به شن و ماسه نرم در زیر شروع به پریدن کرد ،
و بعد از قرار دادن کلیپ های پر شده در تفنگ من ، شروع به جهش کانگورو پایین شیب.
وقتی که من به نقطه ای که گربه وحشی پشمالو وارد اسلاید کرده بود رسید ، من به نام hounds ،
اما آنها به وجود آمده باشد و نه پاسخ من.
با وجود هیجان من ، من قدردانی فاصله به پایین
شیب قبل از من به آن رسید.
در عجله من ، من بر آستانه پرتگاه فرار دو برابر عمق به عنوان اولین لبه
دیوار ، اما یک نگاه به پایین برای من فرستاده shatteringly عقب مانده است.
با تمام نفس من تا به حال چپ ، من فریاد می کشید : "Waa - hoo!
Waa - hoo! "
از پژواک پرت من ، من در ابتدا تصور کنم که دوستان من در من بودند
گوش. اما هیچ پاسخ واقعی آمد.
گربه وحشی پشمالو احتمالا در امتداد این دیوار لبه دوم به استراحت بود گذشت و رفته بود
پایین. دنباله دار بودن او به راحتی می تواند توسط هر یک از گرفته شود
hounds.
Vexed و اضطراب ، نشانه های دوباره و دوباره.
هنگامی که مدت ها پس از انعکاس در برخی از دره عمیق و باریک توخالی به خواب رفته بود ، من گرفتار ضعف
WA - هو - دیگه! "
اما ممکن است آن را از ابرها می آیند. من یک سگ تازی پارس بالاتر از من در نمی شنوند
شیب ، اما به طور ناگهانی ، به شگفتی من ، خلیج عمیق هر چیزیکه صدا میکند از مغاک افزایش یافت
زیر کلیک کنید.
من در امتداد لبه فرار ، به نام تا من خشن بود ، تکیه بیش از تا کنون که خون
با عجله به سر من ، و پس از آن نشست.
من این نتیجه رسیدند این شکار دره عمیق و باریک می تواند برخی از توجه مداوم خرس و فکر ، به عنوان
همچنین اقدام دیوانه وار.
معاینه از سمت من نشان داد چگونه غیر ممکن بود برای رسیدن در هر روشن
ایده از عمق و اندازه ، و یا شرایط دامنه های دره عمیق و باریک از دیوار اصلی RIM
بالا.
دومین دیوار -- صخره شگفت انگیز ، زرد رو و دو هزار فوت ارتفاع -- منحنی به من
دور یک نقطه در مقابل از من باقی مانده است.
دخالت دره عمیق و باریک ممکن است مایل نیمی گسترده ، و آن را ممکن است ده
مایل است. من بیزارند با قضاوت تبدیل شده بود
از راه دور.
شیب بالای این دیوار دوم در پیش روی من تا دور بالای سر من زد و آن را نسبتا
towered ، و این روت تمام قضاوت های سابق من ، چون من به یاد مجزا
که از لبه زرد و سبز
کوه خط الراس کمی ناچیز ظاهر شده بود.
اما این بود که من تبدیل به پشت من زل زل نگاه کردن که من به طور کامل درک بی کرانگی
محل.
این دیوار و شیب دو گام به پایین راه پله طولانی بزرگ بودند
کانیون ، و آنها بیش از من towered ، راست تا نیمه مایل در ارتفاع سرگیجه.
فکر می کنم در از بالا رفتن از آن را در زمان نفس من دور است.
سپس خلیج بار دیگر چیزیکه صدا میکند شناور و مجزا را به من ، اما به نظر می رسید آن را از آمد
نقطه ای متفاوت.
من تبدیل شده گوش من باد ، و در لحظات موفقیت بیشتر و بیشتر بود
بافل. یکی از خلیج صدا از پایین و بعد از
به سمت راست و دیگری از سمت چپ.
من می تواند صدا را از اکو تشخیص نیست. خصوصیات آکوستیک سالن آمفی تئاتر
در زیر من بیش از حد فوق العاده برای درک من بودند.
به عنوان خلیج واضح تر ، و نسبت قابل توجهی بیشتر رشد کرد ، شدم
پریشان ، و متمرکز چشم انداز تیره و تار در دره عمیق و باریک میباشد.
من در امتداد شیب به اخرین نقطه که در آن دیوار کج شده نگاه کرد و به دنبال خط پایه
از صخره زرد. کاملا ناگهان دیدم یک سیاه و سفید بسیار کوچک
جسم در حال حرکت با کندی حلزون مانند.
هر چند که غیر ممکن است برای هر چیزیکه صدا میکند آنقدر کوچک به نظر می رسید ، من می دانستم که هم او بود.
داشتن چیزی در حال حاضر به قضاوت فاصله از ، من تصور آن را به صورت یک مایل ، بدون
قطره.
اگر من می توانم هر چیزیکه صدا میکند بشنود ، او می تواند مرا بشنود ، بنابراین من فریاد می کشید تشویق.
پژواک در من می خواهم slaps بسیاری در صورت کف.
من به تماشای سگ تازی تا زمانی که در میان انبوه شکسته سنگ ناپدید شد ، و مدت ها پس از
که خلیج خود را به من شناور است.
پس از استراحت ، من کشف برخی از اصحاب من را از دست داده و یا hounds essayed ،
و شروع به صعود.
قبل از اینکه من شروع شده است ، با این حال ، من به اندازه کافی عاقل به مطالعه دیواره لبه بالا ، به
آشنا خود را با استراحت ، بنابراین من یک نقطه عطفی را داشته باشند.
مثل شاخ و اسپرز طلا قلل loomed.
فراوان از نزدیک با هم ، آنها بر خلاف لوله اندام حیرت انگیز نبودند.
من تا به حال احساس littleness من ، که من از دست داده بود ، و باید هر لحظه را وقف
و تلاش برای صرفه جویی در زندگی من است. این به نظر نمی رسد امکان وجود دارد من می تواند
شکار.
هر چند که من صعود مورب و اغلب استراحت ، قلب من پمپ سخت من می تواند بشنود
آن.
تخته سنگ زرد ، با سر گرد مانند بدست آمده از نیشکر و یک پیر مرد ، من به عنوان نزدیک به دادگاه تجدید نظر
جایی که من آخرین بار از جیم ، و به سمت من سخت شنیده.
هر بار نگاه کردن ، فاصله یکسان به نظر می رسید.
صعود که من تصمیم گرفتم که بیش از پانزده دقیقه ، مورد نیاز یک ساعت را ندارد.
در حالی که استراحت در پای تخته سنگ ، من شنیده ام بیشتر baying hounds ، اما برای من
زندگی من نمی تواند بگوید که آیا صدا از بالا یا پایین آمد ، و من به آغاز
احساس می کنید که من اهمیتی نمی.
داشتن ، حاکی از تا من خشن بود ، و دریافت پاسخ ساختگی اما هیچ کدام ، من تصمیم گرفتم
که اگر اصحاب من بیش از یک صخره را سرنگون کرد ، آنها عاقلانه خودداری بودند خود را
نفس می شود.
یکی دیگر از سفتی بالا بکشد شیب زیر دیواره RIM آورده ، و من به تشکر وجود دارد ،
چرا که دیوار صاف و براق بود ، بدون استراحت.
من به آرامی در امتداد پایه plodded ، با تفنگ من آماده است.
آهنگ گربه وحشی پشمالو چنان متعدد بودند من خسته از نگاه آنها ، اما من را فراموش نکنید
که من ممکن است یک شخص یا دو سبزه در میان آن عبور می کند باریک ویران شده ها دیدار خواهد کرد
راک و تحت ضخیم ، pinyons تاریک.
در رفتن در این راه ، من نقطه خالی را توده ای از استخوان بلیچ را قبل از فرار
غار.
من تا به حال در آشیانه شیر و به نظر می رسد از آن را «واحد» می خواهم که از قدیمی تصادفا
تام. من flinched دو بار قبل از من یک سنگ را پرتاب کرد
به غار تیره دهن.
مرا تحت تاثیر قرار به زودی که من پیدا کردم من در هیچ خطر بودن pawed بود و پنجه دار
نقطه تیره به دور ، از استخوان که وجود دارد این حقیقت بود.
چگونه آنها در سراشیبی که در آن یک مرد به سختی قادر به راه رفتن می آید؟
فقط یک پاسخ عملی به نظر می رسید.
شیر خود را کشته شدن یک هزار پا بالا ساخته شده بود ، معدن خود را به بیرون کشیده بود
RIM و آن را تحت فشار قرار دادند.
از نظر تئوری که او ممکن است مجبور به کشیدن قربانی خود را از جنگل ، و
که بسیار به ندرت دو شیر با یکدیگر همکاری کردند ، این واقعیت از محل استخوان به عنوان
شگفت انگیز است.
جمجمه اسب وحشی و گوزن ، شاخ و استخوان های بی شماری ، همه را به خرد
shapelessness ، مبله اثبات بی چون و چرا که لاشه از بزرگ کاهش یافته بود
ارتفاع.
از همه قابل توجه ترین اسکلت یک گربه وحشی پشمالو دروغ که در سراسر یک اسب بود.
من معتقد بودم -- من نمی تواند کمک کند ، اما بر این باورند که گربه وحشی پشمالو با گذشته خود را کاهش یافته بود
قربانی.
میله هنوز بسیاری از فراتر از دن شیر ، دیواره RIM تقسیم را به برج ها ، crags و
قلل است.
من فکر کردم من اندام لوله من پیدا کرده بود ، و شروع به بالا رفتن به سوی یک دهانه باریک در
RIM. اما من آن را از دست داد.
وضعیت فوق العاده تا برش از دیوار ساخته شده با برگزاری به یک جهت
غیر ممکن است. من به زودی متوجه شد من در دخمه پرپیچ و خم از دست داده بود.
من سعی کردم برای پیدا کردن راه من را دوباره ، اما من می توانم انجام دهید برای رسیدن به آستانه
صخره ، من که از آن می تواند دره عمیق و باریک را ببینید. سپس من می دانستم که در آن من بود ، اما من دیگر چنین نکردم
می دانیم ، بنابراین من plodded wearily به عقب.
بسیاری از کور مبتلا به شکاف لب و کام من در پیچ و خم از crags صعود.
من به سختی می تواند به همراه خزیدن ، هنوز هم من در آن نگهداری می شود ، برای محل منجر به وخیم بود
افکار.
برج بابل را من با هزار تن از شیل شل تهدید.
برج که تکیه frightfully بیشتری نسبت به برج پیزا را تهدید به ساخت من
آرامگاه.
بسیاری از فانوس دریایی به شکل تخته سنگ نازل سنگ پراکندگی کمی در متوجه شوم.
پس از زحمتکش در داخل و خارج از معابر تحت سایه این عجیبی شکل گرفته
صخره ها ، و آمدن دوباره و دوباره به همان نقطه ، یک جیب کور ، من بزرگ شده
از جان گذشته است.
من نام محل baffling پاس اغفال ، و سپس فرار اسلاید.
من می دانستم که اگر من می توانم نگه داشتن پاهای من من می توانم بهمن ضرب و شتم.
بیشتر موفق باشید از مدیریت من outran سنگ خروشان فرود آمد و با خیال راحت.
سپس گرد کردن صخره زیر ، من خودم را بر روی یک لبه باریک در بر داشت ، با یک دیوار به من
سمت چپ ، و به حق راهنمایی درختان pinyon سطح با پاهای من است.
معصومانه و wearily من دور ستون مانند گوشه دیوار گذشت ، برای آمدن چهره به
مواجه با lioness قدیمی و توله.
من شنیده ام دندان قروچه کردن مادر ، و در همان زمان گوش اش رفتم پشت صاف ، و او
دولا.
آتش همان چشم های زرد ، همان بیان snarling ترسناک آشنا در ذهن من
از قدیمی تام به من همگانی روندی بود ، من در اینجا با آن روبرو است.
نذر اخیر من از مرگ را به طور کامل فراموش شد و یکی از بهار کوره در رفته به من انجام شده
بر سر طاقچه. سقوط!
احساس کردم به مسواک زدن و خاراندن شاخه ، و تاری سبز را دیدم.
رفتم اندام ماهیهای تجاری و زمین را با با چیز پهن و سنگین زدن ضربه.
خوشبختانه ، من بیشتر روی پای من فرود آمد ، در شن و ماسه ، و هیچ کبود جدی رنج می برد.
اما من ، مبهوت بود و دست راست من بی حس برای یک لحظه بود.
وقتی که من خودم را با هم جمع شده بودند ، به جای سپاسگزار بودن طاقچه به حال نشده است
چهره والای نقطه -- که از آن من مسلما می توانست همگانی روندی -- من بود
angriest مرد همیشه در گراند کانیون شل کنیم.
البته cougars در راه خود را دور آن زمان شد ، بودند و گفتن همسایگان
در مورد جهش شکارچی شجاع برای زندگی ، پس من به خودم اختصاص داده شده به تلاش های بیشتر برای پیدا کردن
خروجی.
تو رفتگی در دیوار به jumped بود زیر باز ، همانطور که بسیاری از استراحت ، و من کار می کرد
از آن به پایه دیواره RIM ، و tramped مایل طول و دراز ، قبل از من رسیده
دنباله خود من منجر می شود.
استراحت هر پنج مرحله ، صعود و صعود است.
تفنگ من دوران کودکی به وزن یک تن و پا من منجر شد ، دوربین به شانه من بسته
جهان بود.
به زودی کوه نوردی به معنای کار طناب بند بازی -- دسترسی طولانی از بازو ، و کشیدن وزن ، گام به بالا
پا ، و بهار از بدن. جایی که من تا به حال با سهولت داخل است و فقدان ، من تا به حال
کرنش و بالا بردن خودم را با عضله خالص.
من عینک دستکش سمت چپ من ژنده پوش و انداخت آن دور برای قرار دادن یکی از سمت راست در سمت چپ من
دست.
من فکر کردم چند بار من می تواند یکی دیگر از حرکت را ندارد و من فکر کردم ریه ها من
پاره شود ، اما من نگه داشته در.
هنگامی که در تاریخ و زمان آخرین من surmounted RIM من تو را دیدم ، جونز ، و پایین در کنار او شکست مواجه و دراز
فرآیند له له زدن ، چکیدن ، جوش ، با پاهای سوخته ، درد اندامها و قفسه سینه بی حس است.
او گفت : "من در اینجا دو ساعت ،" ، "و من می دانستم چیزهایی اتفاق می افتد زیر بودند ، اما به
صعود تا که اسلاید مرا بکشند. من جوان نیست هیچ ، و یک شیب صعود
مثل این طول می کشد قلب جوان است.
همانطور که من به اندازه کافی کار بود. نگاه کن! "
او توجه من به شلوار خود را به نام. آنها به تکه تکه شده بود قطع ، و حق
پاچه شلوار گم شده از زانو به پایین بود.
ساق پا او خونین بود. Moze یک شیر در امتداد لبه صورت گرفت و من رفتم
پس از او با تمام اسب من می تواند انجام دهد. من برای پسر فریاد کشیدند ، اما آنها نمی
آمده است.
حق در اینجا از آن آسان است به پایین رفتن ، اما در زیر ، که در آن Moze آغاز شده این شیر ، آن را
به بیش از لبه غیر ممکن است. شیر مستقیما از pinyons روشن است.
من زمین را به خاطر از قلم مو ضخیم و درختان متعدد دست داد.
سپس Moze پوست اغلب به اندازه کافی. او treed شیر دو بار.
من می توانم راه او باز و bayed بگویید.
راگون سگ حقه باز صعود درختان و تعقیب شیر.
Moze بود!
من به فضای باز کردم و دیدم او را ، و بود خوب وقتی که او بیش از یک رفت
توخالی است که فرار به دره عمیق و باریک.
اسب من tripped و سقوط کرد ، و روشن تبدیل بیش با من قبل از او به من انداخت
برس. من لباس من پاره ، و این کبود ، اما
بسیار صدمه وارد نشود.
اسب من خیلی لنگ است "من شروع به تلاوت تجربه من ،
به میزان متوسطی حذف حادثه جایی که من شجاعانه با آن روبرو lioness قدیمی است.
پس از مشاوره با سازمان دیده بان من ، که من پیدا کردم من شده بود ، تقریبا چهار ساعت کوه نوردی.
در آن لحظه ، فرانک به صورت قرمز در طول لبه poked.
او در آستین پیراهن بود ، عرق کردن آزادانه و عینک اخم من تا به حال ندیده.
او مثل یک بالن یا نهنگ دندان دار puffed ، و در ابتدا به سختی می تواند صحبت می کنند.
"از کجا -- شما -- تمام" او panted.
"بگو! اما mebbe این تعقیب نشده است! جیم و والاس به من رفت tumblin 'پایین
پس از سگ ها ، هر یک نگاه 'برای سگ perticilar خود ،' من رفو اگر من نمی
باور شیر خود ، بیش از حد.
دان یکی oozin 'پایین دره عمیق و باریک ، با من داغ footin زمان آن را بعد از او.
یک جایی او treed شیر thet ، درست در زیر من ، در یک دره عمیق و باریک جعبه ، مرتب کردن
شاخه ای از لبه دوم ، یک "من می توانم او را پیدا نیست.
من سرزنش می کردند نزدیک به کشته شدن خودم more'n یک بار.
نگاهی بند انگشتان من! Barked EM slidin در حدود یک مایل پایین
دیوار صاف. من فکر کردم یک بار شیر دان شروع به پریدن کرده بود ، اما
به زودی من شنیده ام او barkin دوباره.
تمام زمان thet من شنیده ام هر چیزیکه صدا میکند ، یک بار من شنیدم توله سگ.
جیم فریاد زد ، "کسی shootin شد. اما من هیچ کس پیدا نیست ، یا هیچ کس
را میشنوند.
دره عمیق و باریک Thet deceivin توانا "است. فکر می کنم تا شما هرگز می خواهم تا شما را به پایین.
من نمی صعود تا دوباره آن را برای تمام شیرها در باک اسکین.
میهمان گرامی ، می آید تا جیم oozin 'وجود دارد."
جیم درست در لبه ظاهر شد ، و زمانی که او به ما ، گرد و خاکی ، پاره شده و مانده ،
با دن ، میله و رنجر نشان دادن نشانه هایی از فروپاشی ، همه ما کمربندش را بست و از سوالات است.
اما جیم وقت خود را گرفت.
"لبه دره عمیق و باریک thet یکی جهنم یک مکان" را آغاز کرد در نهایت.
"کجا بود همه؟ میله و توله سگ با من رفت '
treed گربه وحشی پشمالو.
بله ، آنها انجام داد ، توله سگ "من تحت pinyon holdin' ، در حالی که میله نگه داشته شود گربه وحشی پشمالو
treed. من فریاد می کشید "فریاد می کشید.
پس از حدود یک ساعت یا دو ، والاس آمد poundin پایین مانند یک غول.
این یک چیز مطمئن است ما می خواهم گربه وحشی پشمالو بود ؛ 'والاس رده بود و تصویر او که
سرزنش گربه پرید.
این embarrassin بود ، چرا که او در مورد چگونه او شروع به پریدن کرد مودبانه بود.
ما پراکنده برخی ، وقتی والاس تفنگ خود را ، گربه وحشی پشمالو بود humpin پایین شیب ،
'او goin' سریع 'pinyons thet تا ضخامت بود والاس می تواند می کنید
شات عادلانه ، "از دست رفته.
میله 'توله سگ بود توسط عکس ترس آنها دنباله را ندارد.
من شنیده ام برخی از ساقه یکی در مورد یک میلیون بار ، ساحل 'فکر گربه وحشی پشمالو
انجام می شود برای.
والاس plungin پایین شیب "من به دنبال رفت.
من نمی توانستم نگه دارید تا با او -- او ساحل مراحل طولانی طول می کشد -- من او را از دست داد.
من reckonin او بر روی دیوار دوم رفت.
سپس من آهنگ برای بالا ساخته شده است. پسر ، راه شما می توانید ببینید 'شنیدن چیزهایی
در دره عمیق و باریک thet ، 'روش شما می توانید را نمی شنوند و دیدن چیزهای بسیار خنده دار است."
"اگر والاس رفت و روی دیوار لبه دوم ، او به عقب بر گردیم به روز؟" همه ما پرسید.
"لبه ، هیچ tellin وجود دارد."
ما منتظر ، lounged ، و برای سه ساعت خواب ، و شروع به نگران
رفیق ما وقتی که او در چشم هاو به سمت شرق ، در امتداد لبه.
او مانند یک انسان است که گام بعدی خواهد بود آخرین بار او را راه می رفت.
هنگامی که او به ما رسیده است ، او سقوط تخت و دراز تنفس به شدت برای مدتی.
"به کسی یک بار ذکر شده صعود اسرائیل پاتنم از تپه ،" او گفت : به آرامی.
با تمام احترام به تاریخ و وطن پرست ، من مایل به پاتنم تپه دیدم هرگز! "
"تراوش کنند برای اردوگاه ، خواستار خارج فرانک.
پنج ساعت آتش روشن ، تمام چشم های ریخته گری طماع دور ما در سیگار کشیدن
شام. بوی گوشت ایرانی که
گرگ ساخته شده از یک گیاه خوار است.
من بلعیدم چهار لغو احکام صادره ی ، و نمی توانست در حال اجرا شمارش شده است.
جیم باز می تواند از شربتی که از تغلیظ انواع افرا تهیه میشود که او صرفه جویی شده بود برای یک مناسبت بزرگ ، و
فرانک او رفتم و با دو قوطی هلو بهتر است.
چگونه با شکوه به گرسنگان می شود -- ولع مصرف برای مواد غذایی احساس ، و سپاسگزار
آن ، به تحقق بخشیدن به که بهترین زندگی در نیازهای روزمره از وجود نهفته است ، و
نبرد برای آنها!
هیچ چیز می تواند قوی تر از شمارش ساده و بیانیه ای از حقایق
تجربه والاس پس از آن او را ترک جیم. او تعقیب گربه وحشی پشمالو ، و آن را در چشم نگاه داشت ،
تا زمانی که بیش از دیواره لبه دوم رفت.
در اینجا او بیش از بیست فوت ارتفاع پرتگاه کاهش یافته است ، به آتش میکشند بر روی اسلاید فن شکل
که به سمت پایین پخش.
شروع به لغزش کند و توسط پرشهای حرکت و پس از آن شروع به طور پیوسته ، با
افزایش سر و صدا. او سوار بهمن برای یک هزار فوت است.
شیشه bowlders از دیواره های سست است.
هنگامی که اسلاید متوقف شد ، والاس extricated پا کرد و شروع به طفره رفتن bowlders.
او تنها زمان پرش به بیش از آنهایی که بزرگ و یا DART به یک طرف از راه خود است.
او جرأت اجرا کنید.
او به تماشای آنها آینده. یکی از این سنگ بزرگ hurtled بیش از سر او و
شکست یک درخت pinyon زیر وارد نمایید.
هنگامی که این نورد متوقف شده بود ، و او را به شیل قرمز را گذرانده بودند ، او شنیده ام
هر چیزیکه صدا میکند baying نزدیک ، و می دانست که یک گربه وحشی پشمالو treed شده بود و یا گوشه.
Hurdling سنگ و pinyons مرده ، والاس یک مایل پایین شیب زد ، تنها به
او در جهت فریب بوده است. او sheered خاموش را به سمت چپ.
خلیج وهمی هر چیزیکه صدا میکند از عمق شکاف آمد.
والاس به pinyon سقوط ، صعود را به زمین ، skidded پایین کشویی جامد ،
سرامدن صعب العبور مانع در شکل دیواره جامد سنگ گرانیت قرمز است.
هر چیزیکه صدا میکند ظاهر شد و به او آمد ، آشکارا در داشتن توجه به تعقیب و گریز.
والاس چهار ساعت در صعود مصرف می شود.
او در اخرین نقطه از منحنی دیوار لبه دوم ، گام لغزنده از صعود
آبشار.
در یک نقطه ، اگر او تا به حال شش فوت پنج اینچ قد او می شده اند
مجبور به تلاش retracing دنباله خود -- کار غیر ممکن است.
اما قد او او را قادر ساخت برای رسیدن به یک ریشه ، که او خود را کشیده است.
هر چیزیکه صدا میکند او lassoed جونز LA ، و برده بالا.
در دیگر نقطه ای ، که هر چیزیکه صدا میکند صعود ، او lassoed pinyon بالا ، و راه می رفت تا با
پای او لیز از زیر او در هر گام است.
زانو شلوار مخمل نخی راه راه خود را سوراخ بودند ، و آرنج کت خود را.
تنها از بوت چپ او ، که او در صعود استفاده می شود -- ، رفته بود و پس او
کلاه.
>
فصل 15. Jones در تاریخ COUGARS
شیر کوه ، و یا گربه وحشی پشمالو ، منطقه کوه های راکی ما ، چیزی بیشتر و نه کمتر
از پلنگ.
او کمی متفاوت است در شکل ، رنگ و اندازه ، که متفاوت با توجه به خود
محیط زیست است. پلنگ از رشته کوه های راکی است که معمولا
نور ، رنگ مایل به خاکستری از سنگ است.
او stockier و سنگین تر از ساخت ، و قوی تر از اندام نسبت به گونه های شرقی ،
که تفاوت ناشی از بالا رفتن از کوه ها و springing پایین صخره
پس از طعمه خود است.
در مناطق در دسترس انسان است ، و یا که در آن انسان مواجه می شوند حتی به ندرت ، گربه وحشی پشمالو
بسیار خجالتی است ، به ندرت و یا از پوشش جسارت هرگز در طول روز است.
او صرف ساعت پس از بالا نور روز ترین صخره های ناهموار ، خوابیدن و basking در
آفتاب ، و تماشای با دید زیبا و مشتاق دره های زیر.
شنوایی اش برابر چشم او ، و اگر خطر تهدید ، او همیشه آن را می شنود در زمان به
ادم بی بند و بار دور دیده نشده.
او در شب دزد پایین سمت کوه به سمت آهو یا گوزن که او در طول قرار دارد
روز. نگه داشتن به پایین ترین ravines و بیشه ،
او پس از طعمه های خود را خزد.
حیله گری و درنده او keener و وحشیانه تر نسبت به طول
زمان او بدون غذا بوده است.
همانطور که او گرسنه تر و نازک تر ، مهارت و استراتژی شدید خود را نسبت رشد می کند
را افزایش دهد.
گربه وحشی پشمالو تغذیه خوبی برخوردار خواهد شد پس از خزش و امن تنها در حدود یک در هفت که از آهو ،
گوزن ، بز کوهی و یا گوسفند کوهی که او ساقه است.
اما گربه وحشی پشمالو گرسنه دیگر حیوانات است.
او مانند یک مار می خزد ، به عنوان مطمئن شوید که در عطر و بوی به عنوان یک کرکس است ، سر و صدا نه بیشتر می کند
از یک سایه ، و او را در پشت سنگ یا بوش که به ندرت پنهان پنهان
خرگوش.
سپس او چشمه با نیروی فوق العاده ، و با شدت از هدف ، و به ندرت نتواند به
قربانی خود برسد ، و پس از آن که چنگال شیر گوشت لمس گرسنگی ، آنها هیچ گاه اجازه نمی
بروید.
گربه وحشی پشمالو به ندرت به دنبال معدن او پس از همگانی روندی و از دست رفته ، چه از انزجار
یا شکست ، یا دانش است که دومین تلاش خواهد بود بیهوده.
حیوانی ساخت ساده ترین طعمه برای گربه وحشی پشمالو گوزن است.
درباره هر الک دیگر حمله می افتد یک قربانی است.
گوزن ها خوش شانس تر است ، نسبت که یکی مرده به پنج همگانی روندی است.
بز کوهی ، که در زمینهای پست و یا علفزار بلند زندگی می کنند ، فرار نه برابر از
ده ، و گوسفند کوهی ، و یا نوعی گوسفند کوهی امریکایی ، به ندرت به یورش دشمن خود می افتد.
هنگامی که شیر با پنجه دست حیوانات بزرگ می شود نگه دارید ، هر جنبش از مبارزه
طعمه غرق تیز ، چنگال و قلاب عمیق تر است.
سپس به سرعت به عنوان امکان پذیر است ، شیر fastens دندان های خود را در گلو از طعمه خود
و مدتها تا آن مرده است. در این گوزن راه انجام شیرها برای بسیاری از افراد
میله.
شیر به ندرت اشک پوست گردن ، و هرگز به طور کلی قرار بمکد ،
خون قربانی آن ، اما او را به سمت بریدگی ها ، درست در پشت foreshoulder ، و
می خورد کبد برای اولین بار.
او رول ، از پوست به عنوان منظمی و محکم به عنوان یک فرد می تواند آن را انجام دهد.
هنگامی که او خود را gorged او drags ، لاشه را به دره تنگ و عمیق یا زاغه متراکم ، و
برگ rakes ، چوب یا آلودگی بیش از آن به پنهان کردن آن از دیگر حیوانات.
معمولا او را به کش خود را در شب دوم را برمی گرداند ، و پس از آن فرکانس
بازدیدکننده داشته است او بستگی دارد عرضه از شکار تازه.
در مناطق دور افتاده ، دور افتاده توسط انسان ، شیر کش خود را از کایوتی نگهبان و
buzzards. در رابطه جنسی حدود پنج شیر زن وجود دارد
یک مرد.
این است که با منش حسادت و وحشتناک از مرد ایجاد می شود.
این یک واقعیت است که Toms در قدیمی کشتن هر شیر جوان آنها می توانند گرفتن است.
هر دو زن و مرد به طور یکسان تا پس از شیر گرفتن هم از بستر رنج می برند ، و سپس
فقط مردان. در این ماده منطق حیوانی عاقل است.
نمایش داده شده توسط Toms در.
گربه خانگی ، تا حدی ، دارای صفات مشابه است.
اگر بستر از بین می رود ، زمان جفت گیری مطمئن است برای آمدن در مورد صرف نظر از
فصل.
بنابراین این صفت وحشیانه از شیر مانع از تولید بیش از حد ، نژاد و هاردی
و نژاد با جرات.
اگر شانس یا که از ویژگی های کاردینال را از زندگی حیوانات -- بقای اصلح --
شیر نر جوان فرار به زمان از شیر گرفتن ، حتی بعد از آن او است آزار و اذیت.
شیر مرد جوان کشته شده اند و به گوشت خود را مورد ضرب و شتم تا آن
جرم کبودی و بدون شک این کار از تام قدیمی شده بود.
علاوه بر این ، مردان قدیمی و زنان کشته شده ، و در همان کبود
بیماری است.
ویژگی ، و یکی از قطعی این واقعیت است که همواره زن است به کودک شیر خوار است
جوان خود را در این دوره ، و کبودی در به شدت دفاع از خود را حفظ
بستر.
شگفت آور این است که چگونه حیله گری ، عاقل و وفادار lioness قدیمی است.
او به ندرت برگ بچه گربه خود را می کند.
از زمانی که آنها در شش هفته ، او آنها را بیرون می کشد تا آنها را برای قطار
نبردهای زندگی و مبارزه همچنان از تولد تا مرگ است.
یک شیر را به سختی و تا کنون به طور طبیعی می میرد.
تا به زودی به عنوان شب فرود ، lioness نگاتیف ساقه های جلو ، و چون از او
آنهایی که کمی ، گام های بسیار کوتاه به طول می انجامد. توله دنبال کند ، قدم به قدم خود را در مادر
آهنگ.
وقتی که او crouches برای بازی ، هر یک از crouches شیر کمی نیز ، و هر کس باقی می ماند
کاملا هنوز تا او چشمه ، و یا سیگنال های آنها را به آمد.
اگر او طعمه ، همه آنها در تنگه خود را امن و امان است.
پس از جشن مادر طول می کشد دنباله پشت او ، پله در آهنگ های او ساخته شده
فرو می ریزند کوه.
توله ها بسیار مراقب باشید به دنبال کت و شلوار ، و نه ترک علائم از دنباله دار بودن خود را
در برف نرم.
بدون شک این عادت عمل برای حفظ دشمنان مرگبار خود را در جهل از خود
هستی است. Toms در و سفید شکارچیان قدیمی خود
دشمنان تنها.
سرخپوستان یک شیر کشتن هرگز. این ترفند شیرها فریب خورده بسیاری از
هانتر ، در مورد نه تنها جهت ، اما به خصوص تعداد.
تنها راه موفق به شیر شکار با سگ های آموزش دیده است.
با تازی شکار کردن خوب می تواند از چند ساعت آنها را برای را دنباله پس از آهنگ های ساخته شده اند ، و
در یک روز ابری یا مرطوب می توانید عطر بسیار طولانی تری نگه دارید.
با تازی شکار کردن در برف می تواند برای سه یا چهار روز دنباله پس از آهنگ ساخته شده است.
هنگامی که بازی جونز سرپرست پارک ملی یلوستون بود ، او تا به حال
فرصت بی نظیر برای شکار cougars و یادگیری عادات خود.
همه cougars در آن منطقه از رشته کوه های راکی قرار ملاقات گذاشتن از این بازی ساخته شده
حفظ کند.
جونز به زودی تهیه بسته hounds ، بلکه به عنوان آنها آموزش داده شده بود برای اجرای گوزن ، روباه
و شغالها او مشکل بزرگ داشتند.
آنها را در دنباله از این حیوانات شکستن ، و همچنین بر روی گوزن و بز کوهی تنها
زمانی که این از آرزوی خود را دورترین شد. او به زودی متوجه شدم که برای آموزش hounds
کار زخم بود.
هنگامی که آنها دوباره در تماس خود خودداری کرد ، او آنها را با شات خوب stung ، و در این
شیوه تدریس اطاعت. اما اطاعت شد کافی نیست ؛ hounds
باید بدانند که چگونه به دنبال و درخت یک شیر.
با این در ذهن ، جونز تصمیم به گرفتن یک شیر زنده و به سگ خود را عملی
درس.
او چند روز پس از رسیدن به این تصمیم ، آهنگ های دو شیر در کشف
اطراف از تن. اورت. hounds در دنباله قرار گرفتند و
آن را به شفت زغال سنگ رها شده به دنبال.
جونز به عنوان فرصت خود را به رسمیت شناخته شده ، و گرفتن کمند و طناب اضافی خود را ، او
crawled شده را به سوراخ. نه پانزده متر از باز کردن شنبه یکی
cougars ، snarling و تف کردن.
جونز به سرعت آن را lassoed تصویب پایان خود را از دور کمند سرپا نگه داشتن طرف
شفت ، و خارج به سربازانی که او را دنبال کرده بود.
آموزش آنها را به جلو و تا او به نام او با احتیاط شروع به خزیدن
گربه وحشی پشمالو ، با قصد گرفتن دورتر و roping پای عقبی آن ، بنابراین به عنوان
برای جلوگیری از فاجعه زمانی که سربازان آن را بیرون کشیده.
او انجام این کار ، نه بدون برخی از ناراحتیشان در توجه به شیر دوم ،
و دادن کلمه همراهانش ، به زودی اسیر خود برده بود از شفت و
گره خورده است به طوری محکم آن را نمی توانست حرکت کند.
جونز در زمان گربه وحشی پشمالو و hounds خود را به جای باز کردن در پارک ، که در آن وجود داشت
درختان ، و تعقیب آماده است. از دست رفتن شیر ، او برگزار شد hounds خود
لحظه ، سپس اجازه دهید به آنها بروید.
در طی یک صد متری گربه وحشی پشمالو صعود یک درخت ، و سگ شاهد عملکرد.
جونز با مصرف چوب شکافته ، نصب شده تا گربه وحشی پشمالو ، آن را در زیر فک را با گرفتار
چوب ، و آن را تحت فشار قرار دادند.
مبارزه ، تقلا وجود دارد ، و گربه وحشی پشمالو نقش برآب برای اجرای یکی دیگر از درخت.
در این روش ، او به زودی hounds خود را به صورتی کمال آموزش داده است.
جونز ، در حالی که در پارک کشف کرد ، که گربه وحشی پشمالو پادشاه تمام جانوران
شمال امریکا است. حتی گریزلی دور با عجله بزرگ نقش برآب
هنگامی که یک گربه وحشی پشمالو ظاهر ساخته شده خود.
در اردوگاه جاده ، در نزدیکی تن. Washburn ، در طول پاییز 1904 ، خرس ، گریزلیز و
دیگران ، همیشه دور چادر آشپز حلق آویز شدند.
cougars وجود دارد نیز ، و تقریبا هر شب ، در مورد غروب ، یک شخص بزرگ
آمده راهپیمایی در گذشته چادر. خرس خر خر کردن خشمگینانه و چهار نعل
در هر جهت.
بود آسان به زمانی که گربه وحشی پشمالو در محله بود ، توسط grunts عجیب و غریب
و snorts خرس ، و تیز و متمایز ، که yelps احساس خطر از شغالها.
یک شیر را فقط به عنوان lief کشتن کایوتی به عنوان هر حیوانی دیگر و او آن را ببلعند ،
بیش از حد.
همانطور که به جنگ cougars و گریزلیز ، که یک سوال مطرح بود ، با
اعتبار در سمت از سابق است.
داستان کردم و بعد زدم زیر گریه cougars ، همانطور که در برف گفته شده ، به شدت جذاب بود و
غم انگیز!
چگونه آنها stalked گوزن و گوزن ، در داخل فاصله springing رخنه کرد ، و سپس دولا
مسطح کبیسه ، که آسان به خواندن که اگر آن را در چاپ گفته شده بود.
فراز و نشیب هایی فراتر از باور بودند.
طولانی ترین جهش در سطح اندازه گیری هجده و نصف پا است.
جونز trailed گربه وحشی پشمالو نیمه رشد کرده است ، که به نوبه خود در انتهایی گوزن بزرگ است.
او متوجه شد که در آن گربه وحشی پشمالو بازی او زده شده بود ، بسیاری از میله چسبیده بود ، نقش برآب می شود
خاموش اندام پایین درخت صنوبر است.
مشخصات ناشر از بدن از گربه وحشی پشمالو یک پا در برف عمیق بود ، خون و تافتز از
مو پوشانده محل. اما هیچ نشانه ای از گربه وحشی پشمالو وجود دارد
تجدید تعقیب است.
در موارد نادر cougars حاضر به اجرا ، یا به درختان را.
یک روز جونز به دنبال hounds ، هشت در تعداد ، در تام بزرگ برگزاری آمده
پک کامل در خلیج.
او پس وپیش می رفتند ، شلاق دم خود را از یک سمت به سمت دیگر ، و هنگامی که جونز نقش برآب ، او
خونسردی صعود یک درخت. جونز شات گربه وحشی پشمالو ، که ، در حال سقوط ،
رخ داد یکی از hounds ، فلج او را.
این سگ تازی که یک درخت را پس از این حادثه به آن نزدیک شد هرگز باور احتمالا
که گربه وحشی پشمالو بر او فنر بود. معمولا hounds تعقیب معدن خود را به
درخت جونز مدتها قبل از سوار.
این بود که همیشه مطلوب برای کشتن حیوان با اولین گلوله است.
اگر گربه وحشی پشمالو ، زخمی شد و سقوط کرد و یا در میان سگ ها شروع به پریدن کرد ، مطمئن می شود وجود دارد
مبارزه وحشتناک ، و بهترین سگ همیشه صدمات جدی ، اگر آنها نبودند
کشته آشکار است.
شیر یک سگ تازی ، تصرف در او نزدیک کشیدن ، و او را در مغز به گاز.
جونز تأکید کرد که گربه وحشی پشمالو معمولا از شکارچی اجرا شود ، اما این ویژگی
اتکا نیست.
گربه وحشی پشمالو زخمی شد به عنوان خطرناک به عنوان یک ببر.
در شکار خود را جونز انجام یک تفنگ ساچمهای ، و پوسته با توپ برای گربه وحشی پشمالو لود شده و
دیگران را با شات های زیبا برای hounds لود می شود.
یک روز ، حدود ده مایل از اردوگاه ، hounds دنباله گرفت و به سرعت در حال فرار ، به عنوان
تنها چند اینچ برف وجود دارد.
جونز در بر داشت یک شیر بزرگ در یک درخت است که در برابر دیگری کاهش یافته بود پناه گرفته بود ،
و هدف در شانه وحش ، او را از کار اخراج هر دو بشکه است.
گربه وحشی پشمالو ساخته شده هیچ نشانه ای به او ضربه شده بود.
جونز RELOADED و در سر کار اخراج شده است. همکار قدیمی growled سرسخت ، تبدیل در
درخت و راه می رفت پایین سر برای اولین بار ، چیزی است که او را قادر به انجام
تا به حال درخت است راست.
hounds برای او آماده بودند ، اما عاقلانه در عقب حمله شده است.
درک او تیراندازی شده بود شات زیبا در حیوانات جونز ، شروع به جستجو عجولانه
پوسته های پر شده با توپ.
شیر برای او ساخته شده ، قانع کننده او را به پشت درختان طفره رفتن.
اگرچه hounds نگه داشته گزنده گربه وحشی پشمالو ، همکار مداوم هنوز به دنبال
شکارچی بود.
تاریخ و زمان آخرین جونز پوسته راست ، درست مثل گربه وحشی پشمالو رسیده است برای او.
سرگرد ، رهبر hounds ، darted شجاعانه در درک و پا از
جانور فقط در نیک زمان.
این جونز را فعال کنید را به هدف و آتش در محدوده نزدیک ، که به مبارزه پایان داد.
پس از معاینه ، گربه وحشی پشمالو نیمه کور بود خوب کشف شد
شات ، که برای تلاش بی فایده او برای گرفتن جونز ساخته شده بود.
شیر کوهی به ندرت حملات انسان برای هدف از خوردن است.
او اغلب هنگامی که گرسنه به دنبال آهنگ از مردم ، و تحت مطلوب
شرایط ممکن است آنها را کمین است.
در پارک است که در آن بازی فراوان است ، هیچ کس تا به حال شناخته شده گربه وحشی پشمالو به دنبال دنباله
یک شخص ، اما در خارج از شیر پارک شده اند به دنبال شکارچیان شناخته شده ، و
به خصوص ساقه بچه های کوچک.
خانواده دیویس ، زندگی فاصله چند مایلی شمال پارک ، تا به حال کودکان دنبال به
بسیار درهای کابین خود را. و خانواده های دیگر مربوط مشابه
تجارب.
جونز شنیده تنها یک مرگ و میر ، اما او معتقد است که اگر کودکان چپ شد
به تنهایی در جنگل ، cougars که خزش نزدیک و نزدیکتر ، و هنگامی که اطمینان وجود دارد
هیچ خطر بود ، بهار را به قتل برسانند.
جونز در پارک ملی فریاد گربه وحشی پشمالو نشنیده باشد ، که عجیب و غریب
شرایط ، با توجه به تعداد زیادی از حیوانات وجود دارد ، او معتقد به
حساب فراوانی از بازی.
اما او آن را شنیده بود که یک پسر در ایلینوی ، و هنگامی که یک مرد در غرب ، و
گریه همیشه همان ، عجیب و غریب و وحشی بود ، مانند فریاد یک زن وحشت زده است.
اهمیت فریاد او را درک نمی کنند ، مگر اینکه آن را به معنای گرسنگی ، و یا
ندبه سوگواری lioness برای او توله به قتل رساندند.
destructiveness این گونه وحشیانه مرگبار بود.
جونز آمد بر یک دن قدیمی تام ، که در آن توده ای از گوزن نوزده ، عمدتا
یکسالها جواب بهتری است.
فقط پنج یا شش خورده شده بود. جونز این عضو قدیمی ماه ها تعقیب و دنبال ،
و متوجه شد که شیر بر روی سه حیوانات به طور متوسط یک هفته کشته شدند.
hounds که او در طول ، و تعقیب می کردند او را به رودخانه یلوستون ، که او شنا
در یک نقطه غیر قابل عبور برای انسان یا اسب.
یکی از سگ ها ، غول کاراگاه به نام جک ، شنا کانال سریع ، نگهداری در بعد از
شیر ، اما هرگز به خانه بازنگشت.
همه cougars صفات و عادات عجیب و غریب خود را ، همان موجودات دیگر دارند ، و
تمام Toms در قدیمی به شدت مشخص شده اند ویژگی ها ، اما این یکی بیشتر بود
مخرب گربه وحشی پشمالو جونز می دانستند.
در طول اقامت کوتاه به عنوان سرپرست جونز در پارک ، او را دستگیر cougars متعدد
زنده و کشته شدن هفتاد و دو.
>
فصل 16. KITTY
به نظر می رسید پلک ها من به ندرت لمس کرده بود زمانی که جونز طاقت فرسا و در عین حال تحریک ،
فریاد زدن مرا برانگیخته است. روز شکستن.
ماه و ستاره با درخشش شبکه گسترده تاباند.
فراست برفی و سفید ، جنگل silvered. قدیمی Moze نزدیک در کنار من فر بود ، و
در حال حاضر او در من gazed reproachfully و لرزیدند.
لاوسون آمد hustling با اسب.
جیم خود را در اطراف آتش اردو مشغول ساختم. انگشتان من تقریبا مسدود در حالی که من زین من
اسب.
ساعت پنج ساعت ما شد trotting تا شیب باک اسکین ، محدود بخش از
خراب دیوار لبه جایی که ما به این کنوانسیون از cougars مواجه شده بود.
به امید صرفه جویی در وقت ، ما در زمان برش های کوتاه ، و به زودی عبور ravines عمیق.
طلوع آفتاب در رنگ بنفش پرده ابر بر سر دره عمیق و باریک بیش از حد برای من بود ،
و من بر روی خاک پشته بالا آن را تماشا عقب مانده ، در نتیجه سقوط پشت سر من عملی تر
همراهان.
دور Waa - hoo! "من را به تحقق وظیفه استرن روز و من
عجولانه شیطان رو به جلو در دنباله.
من ناگهان بر رهبر ما آمد ، منجر اسب خود را از طریق pinyon اسکراب در
لبه دره عمیق و باریک ، و من می دانست در یک بار چیزی اتفاق افتاده ، به او نزدیک شد
مورد نقد و زمین است.
"من اعلام می کنم این ضربان من تمام توخالی! آغاز شد :" جونز.
"ما ممکن است به جای خرگوش شکار wildest حیوانات در این قاره.
ما یک دسته از شیرها در این انبوه از pinyon شروع به پریدن کرد.
باید حداقل چهار.
من فکر کردم برای اولین بار ما می خواهم بر lioness با توله اجرا شود ، اما تمام مسیرهای پیاده روی بودند
ساخته شده توسط شیر کامل رشد کرده است. Moze یکی شمال در امتداد لبه صورت گرفت ، همان
روز دیگر ، اما شیر رو دور سریع.
فرانک یکی شیر را دیدم. والاس پس از هر چیزیکه صدا میکند به سمت
برای اولین بار تو خالی است. جیم تا کنون بیش از دیوار RIM پس از دون رفته است.
شما وجود دارد!
چهار شیرها بازی تگ در روز روشن در بالای این دیوار!
من تمایل به باور کلارک نیز چندان اغراق کرد.
اما گیج کردن شانس! hounds تقسیم دوباره.
آنها تلاش خود را ، البته ، و آن را به ما با آنها باقی بماند.
من می ترسم خواهیم برخی از آنها را از دست بدهید.
میهمان گرامی! یک سیگنال می شنوم.
که از والاس. Waa - hoo!
Waa - hoo!
آنجا است او ، از تو خالی است. "کالیفرنیایی بلند ما در حال حاضر رسیده است
با هر چیزیکه صدا میکند در کنار او. او گزارش شده است که سگ تازی تعقیب بود
شیر را به شکستن صعب العبور.
سپس ما Frank در پرتگاه jutting از دیواره دره عمیق و باریک پیوست.
"Waa - hoo! فریاد کشیدند :" جونز.
هیچ پاسخ به جز اکو وجود دارد ، و آن را از شکاف با عجیب نورد ،
مسخره توخالی. "دون گربه وحشی پشمالو پایین این اسلاید برگزار شد ، گفت :"
فرانک.
"من تو را دیدم حیوان ، او را قوز' دان makin شد.
-- در هکتار! گرامی!
گوش دادن به thet! "
از اعماق سبز و زرد افزایش یافت واغ واغ ضعف از سگ تازی است.
"که دون را! که دون! گریه : "جونز. "او داغ بر روی چیزی است.
کجا هر چیزیکه صدا میکند؟
Hyar ، هر چیزیکه صدا میکند! توسط George! او می رود وجود دارد اسلاید.
بشنو از او! او باز!
سلام دوستان! سلام دوستان! سلام! "
خلیج عمیق و دلپذیر از سگ تازی آمد زنگ در هوا روشن است.
"والاس ، شما برو پایین. من فرانک و صعود از در که اشاره
تخته سنگ.
خاکستری ، شما در اینجا بمانید. در این صورت است که می خواهیم اسلاید بین ما داشته باشد.
گوش دادن و تماشا کنید! "
از پرتگاه من من را تماشا والاس را با گام های غول پیکر او ، ارسال
سنگ نورد و کرک کردن و پس از آن من تو را دیدم جونز و فرانک خزیدن به پایان
تباهی فرو ریختن دیوار زرد که
تهدید به رفتن انشعاب رعد و برق را به مغاک.
من فکر کردم ، که من گوش به صدای نافذ از سگ تازی ، که هیچ جا بر روی زمین
می تواند یک صحنه عظیمتر برای اقدام وحشی ، زندگی وحشی وجود داشته باشد.
سمت من نظر فرماندهی بیش از یک صد مایل از noblest فراهم شده و بیشتر
کار متعالی از طبیعت.
دیوار لبه جایی که من پایین هزار پا sheered ایستاده بود ، برای دیدار با یک شیب بلند پوشیده شده از درخت
که ناگهان خاموش را به یکی دیگر از پرتگاه غول برش ، شیب طولانی دوم فرود ،
و به آنچه بر سر مزار جهان به نظر می رسید شروع به پریدن کرد.
قابل توجه ترین در آن از درجه اعتبار ساقط گسترده ، نقاط نامنظم لبه دیوار ،
بیرون زده را به گراند کانیون.
از نقطه نظر والا به پرتگاههای صورتی یوتا دوازده از این عظیم وجود دارد
capes ، مایل از هم جدا ، برخی از تیز ، برخی از دور ، برخی از بلانت ، تمام ناهموار و درشت.
شکاف بزرگ در وسط بود پر از دود بنفش است.
این قبر توانا که از آن دود مبهم نورد به سمت بالا به نظر می رسید.
برج ها ، mesas ها ، گنبدها ، parapets و escarpments سنگ زرد و قرمز داد
ظاهر کار معماری از دست غول.
رودخانه ای شگفت انگیز از سیلت ، ریو کلرادو خون قرمز ، عارف و عبوس ، دراز پنهان
به جز در یک مکان دور ، که در آن glimmered رنگ پریده.
هزاران رنگ قبل از خیره نگاه کردن ربودهشده من مخلوط شد.
زرد حاکم بود ، به عنوان دیوار و crags آن را بیش از صخره های پایین تر و جداول lorded ؛
قرمز در نور خورشید glared سبز ملایم تر این دو ، و سپس بنفش و بنفش ،
خاکستری ، آبی و رنگ تیره تر دور را به ابهام متمایز و کم نور سایهدار است.
هیجان زده yells از اصحاب من بر روی تخته سنگ دیگر از من به یاد می آورد به جنبه های زنده
از صحنه است.
جونز بود تمایل به مراتب پایین در یک تو رفتگی در دیوار ، در ظاهری خطر بزرگ زندگی ، فریاد با
تمام قدرت از ریه ها قوی او است.
فرانک ایستاده بود و هنوز هم در فاصله دورتر از نقطه ترک خورده ساخته شده است که من رعشه ، و فریاد زدن او
reenforced است جونز.
از بسیار پایین تر از نورد کر خلیج هیجان و yelps ، و تماس جیم ،
ضعف ، اما مجزا در آن هوای زیبا و نازک است ، توجه داشته باشید بی تردید خود را از
هشدار دهنده است.
سپس بر روی لام من تو را دیدم شیر رفتند لبه دیوار و بالا رفتن سریع.
فریاد شاد من اضافه کردم به مختلط ، و من اسلحه کشیده من گسترده ای که
از درجه اعتبار ساقط نا محدود و در یک لحظه کامل به طره از شادی احساس سوزن سوزن شدن ، از gloried
هستی است.
من نمی داند چه دردناک آن را باید به شیر زحمتکش بوده است.
تنها طلسم از محیط وحشی ، از crags خطر ناک زرد ، نازک ، هوا خشک ،
صدای انسان و سگ ، به انتظار سوزش اقدام تیز ، از زندگی.
من به تماشای شیر در حال رشد بزرگتر و بزرگتر است.
من تو را دیدم دون و هر چیزیکه صدا میکند از pinyon را به اسلاید باز اجرا می شود ، و شنیده خود را
پشت سر هم تند و شدید از yelps وحشی آنها به عنوان شاهد بازی خود.
سپس فریاد زدن جونز در شیپور ساخته شده برای اسب من محدود.
من به او رسیده بود ، برای سوار شدن ، زمانی که Moze trotting آمد به سمت من.
من گرفتار پهلوان از جان گذشته قدیمی.
هنگامی که او را به گروه کر را از پایین شنیده می شود ، او را مانند یک گاو نر از جا در رفته فرو برد.
با هر دو دست او دور برگزار شد. من عهد کرد که هرگز به او اجازه دهید پایین که
اسلاید.
او زوزه میکشیدند محکوم کنند و پاره است ، اما من در برگزار شد. من اسب بزرگ سیاه و سفید با گوش گذاشته به عقب
ایستاده بود مثل سنگ.
من شنیده ام pattering از سنگ های کشویی کوچک زیر ، یواشکی رد پای خالی می باشند و
تنفس سخت فرآیند له له زدن ، تقریبا مثل سرفه و پس از آن شیر را از لغزش گذشت نیست
بیست فوت دور.
او به ما می دیدم ، و به اسکراب pinyon با جهش از یک آهو می ترسم دوباره پیدا میشدند.
سامسون خود دیگر برگزار می توانست Moze.
دور او را با نوک تیز ، پوست خود را عصبانی darted.
من خودم بر شیطان پرت و سوار جونز پیش رو برای دیدن و فرانک فلش از طریق
سبز بر اسب سفید.
در پایان از زاغه pinyon شیطان نگهداری خلیج جونز است ، و ما وارد
باز جنگل با هم. ما شاهد فرانک glinting در سراسر تاریکی
سنبه.
"سلام! سلام فریاد کشیدند : "سرهنگ. بدون نیاز به شلاق یا خار آن
شکوه اسب.
آنها تازه شد ، البته باز و صاف به عنوان مسیر مسابقه ، و impelling
کر از hounds در انفجار کامل بود. من به شیطان را مهار سست ، و او در آنجا ماند
گردن و گردن با خلیج.
ورود به سیستم ، و نه یک سنگ و نه خندقها وجود ندارد.
چالهها رشد گسترده تر و کم عمق که ما شتافت همراه است ، و در حال حاضر ناپدید شده
در دسترس نباشد.
شیر در حال اجرا بود مستقیما از دره عمیق و باریک ، و یقین است که او باید
دیر یا زود به یک درخت ، به ارمغان آورد از من نعره کشیدن از شادی غیر قابل مقاومت وحشی.
"سلام! سلام دوستان! سلام جواب داد : "جونز.
شلاق باد با عطر کاج عطر خود ، به عنوان نفس تابستان گرم ،
مکیف به عنوان شراب بود.
سنبه های بزرگ ، بیش از شاهوار برای صمیمیت و همدلی نزدیک با نوع خود ، قوس گسترده
که تحت آن اسب کشیده بلند و کم ، انعطاف پذیر ، فنری ، قدرتمند
گام های بلندی برداشته است.
فریاد زدن فرانک رنگ روشن به عنوان زنگ. ما را دید او را به سمت راست منحنی ، و در زمان خود
فریاد زدن به عنوان یک سیگنال را برای ما در سراسر برش.
سپس ما شروع به بستن در بر روی او ، و به شنیدن بیشتر و مجزا baying از
"سلام! سلام دوستان! سلام دوستان! سلام bawled جونز ، و صدای ترومپت بزرگ او نورد جنگل
glades. "سلام! سلام دوستان! سلام دوستان! سلام! "
من ، در به رسمیت شناختن وحشی روح لحظه screeched.
سرعتی که پرواز ، سرخ مایل به قرمز و سیاه و سفید در پاسخ به فریاد ما ، و
سریع ، تیره و تار و طولانی تحت ما تا درختان سرعت توسط در تار.
، به سادگی در چشم وجود دارد جلوتر فرار hounds ، دان برجسته ، هر چیزیکه صدا میکند بعدی و Moze
نه پنجاه متری ، پشت شیر به شدت در حال اجرا.
همه لحظات رضایت از زندگی وجود دارد.
که تعقیب از طریق جنگل باز ، تحت سنبه های باشکوه ، با وحشی ، سبزه رو
معدن در نگاه ساده و بطور بریده بریده yelps خوشحالم از hounds پر من
گوش و تورم قلب من ، با
اقدام پر زرق و برق اسب حمل من بر بال باد ، پاسخ شکوه
و پری به تماس و گرسنگی از خون یک شکارچی است.
اما به عنوان لحظات چنین باید باشد ، آنها کوتاه است.
شیر آرامی به هوا همگانی روندی ، با انشعاب پوست از کاج پانزده
پا ، و دولا بر روی یک اندام.
hounds پاره دیوانه وار به دور درخت. "زن کامل رشد کرده است ، گفت :" جونز با آرامش ، به عنوان
ما پیاده ، و او مال ما. ما بچه گربه خود تماس بگیرید. "
بچه گربه موجودی زیبا ، بلند ، باریک و براق ، با شکمی به رنگ سفید و بود
نوک سیاه گوش و دم.
او حیوان سنگین ، تیره و تار رو که همیشه در هوا را از من آویزان شبیه نیست
می پروراند. سوفل پایین ، brooding شوم ، بود که
نه دندان قروچه کردن و نه غرغر ، از او آمدند.
او به تماشای سگ با چشم های روشن ، ثابت ، و هرگز تا اندازه به ما نگاه کرد.
سگ ارزش توجه بودند ، حتی از ما ، که مطمئنا احتیاج به در نظر گرفتن
آنها را از نقطه نظر شخصا خصمانه خود را از این دیدگاه.
دون ایستاد مستقیم در بالا ، با forepaws خود را ضرب و شتم هوا ، او بر روی پاهای عقبی خود را راه می رفت
مانند سگ آموزش دیده در سیرک ، او yelped به طور مداوم ، تا اگر آن را به او agonized
برای دیدن شیر امن خارج از دسترس او است.
هر چیزیکه صدا میکند هویت خود را از دست داده بود. شادی ذهن خود unhinged بود و او را ساخته بود
یک سگ از شخصیت دو برابر است.
او همیشه شده بود و غیر اجتماعی با من ، به تلاش من پاسخ هرگز به نوازش او را ،
اما در حال حاضر او را به آغوش من همگانی روندی و licked به صورت من.
او همیشه جونز تا آن لحظه متنفر بودم ، زمانی که او مطرح پنجه های خود را به استاد خود
سینه می شود.
و شاید بیشتر قابل توجه ، وقت و زمان دوباره او در بینی شیطان را بر خاست ، چه
به گاز را بوسه او ، من نمی تواند بگوید.
سپس Moze قدیمی ، او از گراند کانیون شهرت ، ساخته شده antics هذیانی وابسته به خانواده سگ خود را
همنوعان نگاه ارزان است.
کوچک ، کاج های مرده ای که در مقابل شاخه افتادگی از آن سقوط کرده اند وجود دارد
درخت کیتی پناه گرفته بود ، و تا این Moze نردبان باریک شروع به صعود است.
او پانزده پا بود ، و کیتی برای تغییر uneasily آغاز کرده بود ، زمانی که جونز او را دیدم.
"Hyar! شما وحشی راگون hyar! دستگاه گوارش خارج از آن!
بیا پایین!
بیا پایین! "اما جونز ممکن است در پایین بوده است
دره عمیق و باریک برای همه Moze شنیده یا مراقبت.
جونز کت خود را حذف ، به دقت حلقه کمند خود ، و شروع به دست و زانو تا
کاج تکیه. "Hyar! پدر ، انفجار ، دستگاه گوارش پایین! "فریاد می کشید
جونز ، و او لگد Moze خاموش.
با تازی شکار کردن مداوم بازگشته ، و به دنبال جونز به ارتفاع بیست پا ، که در آن
دوباره او محوری بود. وی را یکی از شما! "به نام جونز.
«نه من! گفت :" فرانک "من" نگاه از برای خودم است. "
"در اینجا همان ،" من ، با یک دوربین از یک سو و تفنگ در دیگر گریه.
Moze صعود اگر او را دوست دارد. "
صعود او انجام داد ، به لگد کردن دوباره. اما او رفت و برگشت.
این یک راه او تا به حال بود.
جونز در گذشته به رسمیت شناخته شده یا مواد زائد خود را از زمان و یا عظمت Moze ، برای او
desisted ، اجازه دادن به سگ تازی را به نگه داشتن نزدیک پس از او.
گربه وحشی پشمالو ، مضطرب تبدیل شدن به ، ایستاد ، رسیده برای دیگر اندام ، صعود از بر
آن ، و مشابه پایین ، hissingly در جونز تف کرد.
اما او نگه داشته و به طور پیوسته در با نزدیک Moze روی پاشنه خود.
من دوربین من بر روی آنها جامعی زمانی که بچه گربه بیش از پانزده متر بالاتر از آنها نبود.
همانطور که جونز به گیر که تایید درخت تکیه رسید ، او را در شعبه خود را فرار ،
و همگانی روندی را به کاج مجاور است. پرش خوب طولانی ، و وزن بود
حیوان خم شدن اندام نگران کننده است.
جونز عقب نشینی ، و laboriously شروع به صعود به درخت دیگر.
همانطور که هیچ شاخه های پایین وجود دارد ، او را بغل تنه با بازوها و ساق پاها به عنوان یک
پسر صعود است.
کمند او مانع پیشرفت او است. وقتی صعود کند تا انجام گرفت
شعبه اول ، زن سبک و جلف به دوباره به جای بلند قرار دادن اول خود را همگانی روندی است.
عجیب به گفت جونز گله نیست ، هیچ یک از بی صبری مشخصه خود آشکار
به خودی خود.
من با او قرار موانع تمام طاقت فرسا منتظر ، مضطرب ، کمی
کارهای مقدماتی به کار واقعی ، که او در حال حاضر آمده بودند.
او آرام و سنجیده ، و داخل است و فقدان پایین کاج ، راه می رفت برگشت به درخت تکیه ،
و در حالی که استراحت یک لحظه ، کمند خود را در کیتی را تکان داد.
این اقدام به نحوی او را نصب و پس از آن بود سازگار با اطمینان شوم خود است.
به من ، و به فرانک ، همچنین ، برای آن موضوع ، آن همه جدید و شگفت انگیز بود ، و ما شد
همانطور که به عنوان سگ هیجان زده می شود.
ما به طور مداوم در حال حرکت نگه داشته در مورد فرانک نصب شده ، و من جریان ، برای به دست آوردن دیدهای خوبی
گربه وحشی پشمالو.
وقتی که او دولا که اگر به کبیسه ، آن را تقریبا غیر ممکن بود زیر درخت باقی می ماند ،
و ما در حال حرکت نگه داشته است. یک بار دیگر جونز در دست رخنه کرد و
زانو.
Moze کاج slanting مانند نوازنده طناب راه می رفت.
بچه گربه شروع به رشد بی قراری است.
در این زمان او نشان داد هر دو خشم و بی صبری ، اما هنوز رتبهدهی نشده است به نظر می رسد
ترسیده اند.
او کم و عمیق growled ، دهانش را باز و hissed ، و وضع روانیش دم tufted او
سریع تر و سریعتر. "نگاه از ، جونز! به بیرون نگاه کنید! "فریاد کشیدند فرانک
warningly.
جونز ، که تنه درخت رسیده بود ، متوقف و تضعیف دور آن ، قرار دادن
آن را بین او و زن سبک و جلف. او در اندام او را ، چند پا پیشرفته کرده بودند
بالا جونز ، و threateningly ناراحت از اعتیاد.
جونز حمایت پایین کمی تا او به یکی دیگر از شعبه عبور ، پس او از سر گرفت خود را
موقعیت سابق. : "دیده بان زیر" به نام او.
به سختی هیچ شکی وجود دارد که چگونه ما را تماشا بود.
فرانک و من با تمام چشم بودند ، به جز قلب بسیار بالا و ضرباندار است.
وقتی که جونز کمند در کیتی thrashed ما هر دو فریاد کشیدند.
او در شعبه زد و شروع به پریدن کرد.
او این بار سقوط کوتاه از نقطه نظر او ، چنگ گیر مرده ، آغاز شد ، که اجازه
خود را از طریق شعبه انبوه از جایی که او آویزان سر به سمت پایین.
او برای یک ثانیه در چرخش آزاد ، سپس به سمت درخت آن را با پنجه های جلویی گرفتار ،
پایین مانند سنجاب زد ، و همگانی روندی که پا سی از زمین است.
اقدام به عنوان سریع بود آن بود شگفت آور است.
مثل یک توپ لاستیکی زرد او محدود ، و با hounds yelping در او فرار
پاشنه.
تعقیب کوتاه بود. در پایان از صد متری Moze گرفتار
با او و سرمازده او.
او با پشت سر وحشیانه چرخید و lunged در Moze ، اما او cunningly فراموش شده
پنجه های شریر. سپس او ایمنی در یکی دیگر از کاج به دنبال.
فرانک ، که به عنوان سریع که hounds بود ، تقریبا آنها را سوار در اشتیاق کرد.
در حالی که جونز از تبار جای بلند قرار دادن او ، من دو اسب پایین جنگل منجر شده است.
این بار گربه وحشی پشمالو را بر روی شاخه پایین گسترش خوبی بود.
جونز درک ایده بالا بردن حلقه کمند او در یک قطب طولانی ، اما به عنوان ندارد
قطب طول کافی می تواند یافت می شود ، او را از پشت اسب خود محاکمه شد.
خلیج راه می رفت جلو و به اندازه کافی با این حال ، زمانی که او تحت وحش و شنیده
غرغر کردن او ، او را پرورش داده و تقریبا انداخت جونز.
اسب فرانک نمی توان آنها را متقاعد به رفتن در نزدیکی درخت.
شیطان evinced بدون ترس از گربه وحشی پشمالو و بدون flinching انجام جونز به طور مستقیم
در زیر اندام و با پشت گوش و forelegs سفت ایستادند.
"نگاه کنید که! به دنبال در آن! "گریه جونز ، به عنوان گربه وحشی پشمالو با احتیاط pawed حلقه به کنار.
سه بار پی در پی جونز کمند فقط آماده به افت بیش از گردن او ،
زمانی که وی به فلش پنجه زرد و طناب دار به چپ چپ زدم.
سپس او به مراتب بیش از سگ در انتظار همگانی روندی ، زمین را با نور ، SHARP لرزاند
تپ تپ ، و شروع به اجرا با سرعت گوزن.
آموزش گاوچران فرانک در حال حاضر ما به جای خوبی ایستاده بود.
او مانند یک شات بود و گربه وحشی پشمالو را از مسیر دره عمیق و باریک تبدیل شده است.
جونز لحظه در تعقیب را از دست داده ، و من ، با جونز خلیج به شدت وحشت زده باقی مانده ،
در زمان مسابقه ، اما به کمک.
برای چند صد متری کیتی hounds آهسته به نظر می رسد.
دن ، در حال swiftest ، به دست اورد در او به طور پیوسته به سوی نزدیک از فاصله ، و در حال حاضر
در حال اجرا در زیر دم upraised او بود.
در پرش بعد او را سرمازده است. او برگشته و او را وضعیتی وخیم فرستاده است.
هر چیزیکه صدا میکند پرواز آمد تا به پهلو او را نیش می زنند ، و در همان لحظه Moze شدید
در او بسته است.
لحظه بعد توده مبارزه بر روی زمین چرخید.
جونز و فرانک ، فریاد مانند شیاطین ، تقریبا بیش از آن سوار است.
گربه وحشی پشمالو را شکست از مهاجمان او را ، و بی پروا دور همگانی روندی در درخت اول است.
این کاج نیمه جان با snags کوتاه پایین شاخه های بزرگ گسترش از بود
بیش از دره تنگ و عمیق.
جونز "، گفت :" من فکر می کنم ما می توانیم او را در حال حاضر نگه دارید. درخت ثابت می شود یکی از سخت ترین
به صعود است.
جونز ساخته شده چندین تلاش بی فایده قبل از او را به اولین اندام که رسید
آغاز شد ، را به او یک سقوط سخت است. آرام من به اندازه کافی به من را
اطلاع از وضعیت جونز.
او با عرق و پوشیده شده با قیر سیاه و سفید از سنبه مرطوب بود ، پیراهن خود را
شکاف پایین بازو ، و خون در معبد او و دست او وجود دارد.
تلاش بعدی با قرار دادن وارد شوید خوب به اندازه در برابر درخت ، آغاز شد و ثابت
کمک لازم. جونز نگه اندام دوم و
کشیده خود.
همانطور که او در نگه داشته ، زن سبک و جلف دولا پایین اگر بر او بهار است.
دوباره من فرانک و فرستاده تماس های هشدار دهنده به او ، اما او بدون توجه به ما و یا به پرداخت
گربه وحشی پشمالو ، و به صعود ادامه داد.
این زن سبک و جلف نگران تا آنجا که به ما. او شروع به snags حرکت ، پله
از یکی به دیگری ، هر لحظه snarling در جونز ، و سپس او crawled شده تا.
شاخه بزرگ آشکارا در زمان چشم او.
او تلاش کرد چندین بار برای صعود به آن ، اما snags کوچک به هم نزدیک او
بدگمانند.
او uneasily خارج بر دو اندام گدشت ، و آنها را با وزن خود را خم او عجولانه
بازگشت.
دو بار او این ، هر بار به دنبال نشان دادن تمایل خود را به جهش به بزرگ
شعبه.
زجر او به وضوح آشکار شد ، کودک می تواند دیده اند که او به او می ترسید
خواهند رفت. در طول ، در نومیدی ، او در کشمکش
جونز ، در آن زمان زد و همگانی روندی است.
او همه از دست رفته به شاخه ، اما موفق به برگزاری آن و نوسانی به
ایمنی. سپس او را به زجر دهنده خود تبدیل شده است ، و به
سخن گفتن به صداهای وحشیانه ترین.
همانطور که او تعقیب کننده خود را ارعاب ، او را بر روی شاخه عقب نشینی که sloped
پایین در یک زاویه عمیق ، و دولا بر روی شبکه ای از اندام های کوچک است.
وقتی که جونز کار کرده بود ، کمی دورتر ، او یک موقعیت عالی جهت به او دستور داده
عملیات.
بچه گربه تا حدودی به زیر او را در یک مکان مطلوب بود ، با این حال شعبه او در پیوست
درخت ، بطور قابل توجهی بالاتر از سر او. جونز بازیگران کمند او.
آن را در گیر گرفتار.
با پرتاب بعد از پرتاب او را با نتیجه مانند ساخته شده. او عقب کشیدم و از نو طرح کردن نوزده بار به
تعداد من ، هنگامی که فرانک یک پیشنهاد. طناب آن snags مرده "آنها را شکست."
این ایده عملی جونز به زودی انجام شده ، که سمت چپ او را به راه روشن است.
جفتک پرانی بعدی با کمند دستگیر کردن باعث عصبانیت گربه وحشی پشمالو سرش را به لرزش.
باز هم جونز فرستاده طناب دار پرواز.
او آن را کشیده پشت بدن و کمی آن را وحشیانه است.
اگرچه بسیار بسیار هیجان زده ، من سعی کردم سخت برای تیز نگه داشتن ، دانشکده مشتاق هشدار دهد تا نه به عنوان
هنوز جزئیات واحد از صحنه هیجان.
اما من باید شکست خورده اند ، برای همه ناگهان دیدم که چگونه جونز در درخت ایستاده بود ،
چیزی که من تا به حال قبل از نه قدردانی.
او یک دست نگه دارید ، که او نمی تواند در حالی که استفاده بحال خود برگشتن کمند ، و پا خود را
استراحت پس از precariously ضعیف ظاهر می شود ، گیر مرده.
او یازده کست از کمند ، از آن همه زحمت بچه گربه ساخته شده ، اما آیا گرفتن
او را. دوازدهم گرفتار پنجه جلو او.
جونز *** تا به سرعت و سخت است که او تقریبا تعادل خود را از دست داد ، و او کشیده
طناب دار کردن. صبر او کمند را عقب کشیدم.
این چیزی است که من می خواهم.
اگر من می توانند پنجه های جلویی خود او مال ما است. ایده من این است که او را بکشد اندام ، اجازه دهید
او آویزان وجود دارد ، و پس از آن کمند پاهای عقبی اش است. "
یکی دیگر از بازیگران ، سیزدهم تیره بخت ، حل و فصل حلقه کاملا دور گردن او.
او بر روی طناب با دندان های جلویی خود را جویده و به نظر می رسد مشکل دارند در برگزاری
آن.
"آسان! آسان!
تراوش طناب thet! آسان! فریاد کشیدند : "گاوچران.
با احتیاط جونز در زمان شل کردن و به آرامی تنگ تر بینی ، و سپس با
حرکت تند و سریع سریع ، محکم آن را نزدیک و دور گردن او.
این دستاورد با yells از پیروزی ساخته شده است که حلقه جنگل اعلام شده است.
پیروزی ما این بود که عمر کوتاه است. جونز به سختی نقل مکان کرده بود و زمانی که گربه وحشی پشمالو شات
راست به هوا.
گرفتار کمند بر روی شاخه ، هولنج او را کوتاه ، و او آویزان در هوا وجود دارد ،
نوشتن ، مبارزه و دادن سخن گفتن به تلفن های موبایل وحشتناکی انسان است.
او برای چند ثانیه در چرخش ، به آرامی نزولی ، که در آن زمان دیوانه وار دادم ، ، با
حاکم از ابتدا شور و شوق ، تلاش برای ضربه محکم و ناگهانی یک عکس از او.
جونز دستورات ناخوانا بود فریاد به فرانک و من به طور ناگهانی متوقف شد
با ترک تیز شکستن چوب. سپس سقوط!
جونز از درخت سقوط کرد.
کمند آرام ، فرار بیش از اندام ، در حالی که گربه وحشی پشمالو با بی نظمی کاهش یافته است
دسته انتظار ، سگ زوزه. بعد از چند لحظه آن را غیر ممکن بود
من برای تشخیص آنچه در واقع بیرون.
فلوتر بزرگ برگ چرخید دور توپ با سرعت در حال تغییر از قهوه ای و سیاه و سفید
و زرد ، که از آن سر و صدا شیطانی آمد.
سپس من غوطه جونز پایین این آبکند دید و گزاف گویی اینجا و آنجا در تلاش دیوانه به
گرفتن کمند شلاق. او در راه ساخته شده است که همه او خروش بود
سابق yells صرفا زمزمه.
شروع به اجرا ، من در ریشه tripped ، در چهره ام را به این آبکند در معرض سقوط کرد ، و
نورد بارها و بارها تا من با یک ضربت در برابر سنگ به ارمغان آورد.
چه تابلو rivited زل زل نگاه کردن من!
من مبهوت بنابراین من از دوربین من فکر نمی کنم.
من ایستاده بود transfixed نمی پانزده متر از گربه وحشی پشمالو.
او در haunches او را با بدن شنبه توسط کمند محکم بسته شده که جونز کشیده
برگزار شد محکم. دان ایستاده بود تا با او ، تایید شده توسط
چنگال قلاب در سر او.
گربه وحشی پشمالو بود پنجه های او را دراز و دهان خود را باز گسترده ، نشان طولانی ، بی رحمانه ، سفید
دندان های نیش ، او در تلاش بود به جلو و سر سگ به او می باشد.
دان با تمام قدرت خود را برگزار کرد ، و هم جونز.
Moze و هر چیزیکه صدا میکند بودند tussling دور بدن او است.
ناگهان هر دو گوش سگ را بیرون کشیده ، شکاف را به روبان.
دان بود یک صدا زبان آمده هرگز ، و هنگامی که از او در او ساخته شده دوباره با فک های باز.
یکی از ضربه فرستاده او وضعیتی وخیم و حیرت زده کرد.
سپس شروع دوباره که غلغله کشتی. "ضرب آهنگ سگ!
بیت سگ! roared : "جونز. "او خواهیم آنها را بکشند!
او آنها را بکشند "
فرانک و من را مصادره باشگاه ها و فرار در بر توده خزدار اشتباه گرفته ، فراموشکار از خطر
به خودمان.
در سرایت وحشی چنین لحظه ای وحشیانه ذهن مردان برگرداندن تماما به
بدوی غرایز.
ما باشگاه های ما را وضع روانیش و فریاد می کشید. همه ما بیش از این آبکند کار ، از قسمت زیرین جنگیدند ، توفنده
از طریق بوته ، بیش از سیاهههای مربوط و سنگ. من در واقع احساس خز نرم گربه وحشی پشمالو
در یک لحظه زودگذر است.
سگ قدرت متولد شده از روح مبارزه با دیوانه است.
در گذشته ما آنها را کشیده که در آن دون دراز ، نیمه ، حیرت زده کرد ، و با دور بازوی تنگ
هر ، من آنها را برگزار کردند در حالی که فرانک تبدیل به کمک جونز.
جونز ژولیده ، خونی ، تیره و تار را با مرگ ، فک های سنگین خود را قفل شده ایستادند برگزاری
به کمند.
گربه وحشی پشمالو ، طرف خود را تکان دادن با شلوار کوتاه ، سریع ، کم ، بر روی زمین دولا
با چشم از آتش بنفش. "به خاطر خدا ، نیمه دردسر در
saplin '!" گاوچران نامیده می شود.
درک سریع او از این وضعیت یک تراژدی قابل اجتناب است.
جونز تقریبا خسته شد ، حتی در حالی که او را فراتر از تفکر برای خود و یا دادن تا بود.
گربه وحشی پشمالو دوباره پیدا میشدند ، زرد ، فلش هراسان شده است.
حتی در حالی که او در هوا بود ، جونز در زمان یک گام سریع به یک طرف و او به عنوان dodged
انداخت دور کمند او نهال.
او از دست رفته ، اما یکی از نگران کننده دراز پنجه قرق شانه او.
پیچ و تاب و دست بزرگ جونز محکم کمند -- و بچه گربه یک زندانی بود.
در حالی که او جنگیدند ، نورد ، هم پیچیده است ، محدود ، چرخید ، writhed با صدای خش خش snarling
خشم ، جونز شنبه mopping عرق و خون را از چهره اش.
تلاش بچه گربه بیهوده بود و او شروع به از خفگی تضعیف.
جونز در زمان یکی دیگر از طناب ، و محکم کردن طناب دار در اطراف پنجه های پشت خود را ، که او
lassoed به عنوان او نورد بیش از ، او را کشیده است.
او شروع به منقبض بدن انعطاف پذیر خود را وحشیانه ، بهار و تشنج ، که کشیده
جونز تخت بر روی زمین ، در آن زمان کشتی وحشتناک دوباره شروع شده است.
کمند تضعیف بیش از پنجه های پشت خود را.
او تمام طول همگانی روندی از کمند دیگر.
جونز آن گرفتار و محکم تر و ایمن ، اما این احتیاط ثابت
غیر ضروری ، برای او به طور ناگهانی غرق کردن یا خسته و یا خفه شده ، و gasped با
زبان خود را حلق آویز کردن است.
فرانک طناب دار دوم بیش از پنجه های پشت خود را تضعیف ، و جونز به همین ترتیب با
کمند سوم بیش از پنجه جلو سمت راست او. این جونز lassoes مختلف گره خورده است
نهال.
، گفت : "در حال حاضر شما به زن سبک و جلف خوب" جونز ، دو زانو توسط او.
او در زمان جفت کلیپرز از جیب ران خود ، و بتواند پنجه در قدرتمند خود را
مشت او با آرامش در مقایسه نقاط چنگال خطرناک.
این انجام می شود ، او به من نامیده می شود برای گرفتن یقه و زنجیره ای است که به خود بسته بود
زین. من آنها را تهیه و عجولانه به عقب است.
سپس شکارچی بوفالو قدیمی سست کمند بود که دور گردن خود ، و به زودی
او می تواند سر او حرکت می کند ، او را بدست می آیند به گاز باشگاه.
او دو چوب خوب را با دندانهای تیز خود را شکست ، اما سوم ، جامد بودن ، این کار را نکرد
بشکند.
در حالی که او آن را جویدن جونز را مجبور سرش را به عقب و زانو سنگین خود را بر روی قرار می گیرد
باشگاه. در برق زده او را به یقه بسته بود
دور گردن او.
زنجیره ای از او ساخته شده است سریع به نهال.
او پس از از بین بردن باشگاه از دهان او زانو خود را در پشت گردن او قرار داد ، و در حالی که او را
سر در این موقعیت درماندگی او کاربران آنلاین تضعیف یک حلقه مس به ضخامت
سیم بیش از بینی او ، آن را به عقب رانده و
پیچ خورده محکم پس از این ، همه با سرعت و دقت انجام می شود ، او را از خود گرفت
جیب قطعه میله از فولاد ، شاید یک چهارم اینچ ضخامت دارد ، و پنج اینچ
طولانی است.
او این کار را بین فک کیتی تحت فشار قرار دادند ، درست پشت دندان های نیش بزرگ سفید او ، و در مقابل
از سیم مسی است.
او محروم از سلاح های تیز او شده بود ، او را محدود به muzzled بود ، درماندگی ، یک شی
به ترحم. در نهایت جونز حذف سه lassoes.
بچه گربه به آرامی بدن تاشو خود را در یک توپ جمع آوری و ذخیره کردن فرآیند له له زدن ، با همان شجاع
آتش سوزی در چشم او. جونز نوازش او را نوک سیاه گوش و فرار
دست خود را پایین خز براق او.
تمام زمان او یکنواخت پایین نگه داشته بود ، در صحبت کردن به او در زبان عجیب و غریب او
مورد استفاده نسبت به حیوانات است. سپس او را به پای او افزایش یافت.
او گفت : "ما می خواهیم از رفتن به اردوگاه در حال حاضر ، و گرفتن بسته ، زین و اسب".
"او امن در اینجا خواهید بود. ما طناب را دوباره ، او را مقید کردن ، پرتاب او
بیش از یک بسته زین ، و او را به اردوگاه. "
به سردرگمی مطلق من hounds به طور ناگهانی شروع به مبارزه در میان
خود را دارند. همه سگ شریر خونین دعوا من همیشه
دیدم که بدترین بود.
من شروع به آنها را با دقت روی چیزی کار کردن با یک باشگاه و فرانک به کمک من بر خاست.
ضرب و شتم به حال هیچ اثر آشکار است. ما شکست چوب ده ، و پس از آن فرانک
دست و پنجه نرم با Moze و من با هر چیزیکه صدا میکند.
دان در مبارزه با هر دو تا جونز او را ایمن نگه داشته.
سپس همه ما در زمان استراحت ، با فرآیند له له زدن و خسته. "چه معناست؟"
من انزال ، توسل به جونز است.
"حسادت ، که همه. حسادت بیش از شیر است. "
همه ما نشسته ، مردان و hounds ، عرق ، کثیف ، خونین ، گروه ژنده باقی ماند.
من کشف کردم من متاسفم برای بچه گربه بود.
من تمام لاشه گوزن ها و اسب ها ، بی رحمی از این گونه را فراموش کرده
گربه و حتی ترسناک ، snarling شیطان زرد که در من همگانی روندی به حال به سایت همیشگی باشد.
زن سبک و جلف بود زیبا و درمانده است.
چگونه شجاع او ، بیش از حد! هیچ نشانه ای از ترس و وحشت فوق العاده او را تاباند در
چشم ها ، تنها ، نفرت سرپیچی ، هشیاری.
در سواری بازگشت به اردوگاه جونز خود را ابراز این ترتیب : "چقدر خوشحال هستم که من می توانم
نگه داشتن این شیر و ما می رویم به تصرف خود به دیگران ، برای خود من.
وقتی که من در پارک یلوستون بودم من را به نگه داشتن یکی از بسیاری از من دستگیر.
مقامات نظامی آنها را از من گرفت. "
هنگامی که ما به اردوگاه لاوسون رسید غایب بود ، اما خوشبختانه قدیمی Baldy مرور نزدیک در دست ،
و به آسانی گرفتار شد. فرانک گفت که وی ترجیح می Baldy قدیمی
یوزپلنگ امریکایی بیش از هر اسب دیگر ما تا به حال.
من را در اردوگاه باقی گذاشته ، او و جونز سوار کردن به واکشی زن سبک و جلف.
حدود پنج ساعت آنها trotting تا از طریق جنگل با جیم که افتاده بود ، آمد
با آنها در راه است.
قدیمی Baldy واقعی به شهرت او باقی مانده بود -- هیچ چیز ، حتی یک گربه وحشی پشمالو او را زحمت است.
زن سبک و جلف ، آشکارا هیچ بدتر برای تجربه او ، اسیر و زنجیر به درخت کاج بود
حدود پنجاه متر از آتش.
والاس آمد سوار wearily در ، و هنگامی که او را دیدم اسیر ، او ما را با استقبال
فریاد زدن شاد. وی تنها در زمان دیدن
ویژگی های خاص از اسارت زن سبک و جلف.
hounds او احاطه شده و نمی توان آن را به نام کردن.
ما به حال آنها را ضرب و شتم.
لهذا شش کانین حسادت سقوط به جنگ میان خود ، و جنگیدند تا
وحشیانه به عنوان ناشنوا به گریه می کند و نامحسوس به ضربات.
آنها به پاره از هم جدا و زنجیر شده بود.
درباره شش ساعت لاوسون loped با اسب است.
البته او نمی دانم ما تا به حال گربه وحشی پشمالو ، و هیچ کس به نظر می رسید به اندازه کافی علاقمند
به اطلاع او.
شاید تنها فرانک و من از آن فکر ، اما من یک ضربه محکم و ناگهانی فراخ در چشمان فرانک شاهد و
نگه داشته خاموش است. بچه گربه را پشت درخت کاج پنهان بود.
لاوسون ، پاهای گشاد از هم اسب بسته جونز ، یک حیوان crochety ، reined فقط پهلو به پهلو از
درخت ، و فراغت خاطر ، پای خود را بر زین می سوزاندند.
زن سبک و جلف همگانی روندی به وسعت زنجیره او ، و منصفانه در هراسان شده منفجر شد
گربه تف می اندازند.
لاوسون برخی از زمان قبل از آن او بود از ترس cougars ، که ضعف بود گفته بود
او باید در نظر از آنچه رخ داده آشکار نیست.
اسب فرو برد ، او را با پرتاب ده پا ، و خرناس در ترور ، stampeded با
بقیه دسته و در میان سنبه ناپدید شده است.
"چرا جهنم شما نمی فلر بگویید؟" reproachfully growled Arizonian.
فرانک و جیم برگزار یکدیگر ایستاده و بقیه از ما به راه به عنوان دلچسب اگر نه
به عنوان نشاط خشونت.
ما شام همجنسگرا ، که در طی آن ، زن سبک و جلف شنبه کاج و تماشای هر جنبش ما است.
ما خواهید استراحت برای یک یا دو روز ، گفت : "جونز" چیزهایی که و برای آمدن ما
راه.
اگر اشتباه نکنم خواهیم زنده تام قدیمی را به اردوگاه آورد.
اما هرگز برای ما به تام بزرگ در رفع ما تا به حال بچه گربه به روز است.
ببینید ، من به کمند پنجه جلو او را می خواست ، او را بکشد اندام ، کراوات پایان من از
کمند به درخت ، و در حالی که او آویزان من پایین رفتن و طناب پنجه های عقبی اش.
این همه اشتباه رفت و به روز ، و به عنوان سختی بود کار خود به عنوان من تا کنون به کار گرفته است. "
تا صبح روز بعد در اواخر لاوسون در جای اسب و گله اسب.
آن روز ما در اردوگاه lounged مرمت bridles شکسته ، زین ، stirrups ، lassoes ، چکمه ،
شلوار ، leggins ، پیراهن ها و حتی شکسته پوست.
در طول این مدت که من پیدا کردم بچه گربه یک مطالعه جالب ترین.
او از من از بچه گربه زرد عظیم یاد آوری کرد.
او به نظر نمی رسید وحشی یا untamed تا با نزدیک شدن.
سپس او به آرامی غرق کردن ، گذاشته پشت گوش های خود ، دهانش را باز و hissed و کشمکش ،
در همان زمان پرتاب هر دو پنجه های شرورانه است.
بچه گربه ممکن است استراحت ، اما خواب نیست.
در زمان او جنگیدند های زنجیره ای خود ، از عمل کشیدن و زور زدن در آن ، و تلاش به آن نیش می زنند
از طریق. همه چیز در رسیدن به او پنجه دار ،
به خصوص پوست درخت.
هنگامی که او سعی خودش را با جهش بیش از یک اندام پایین آویزان.
هنگامی که هر یک توسط او راه می رفت او دولا پایین ، آشکارا تصور خودش دیده نشده است.
اگر یکی از ما راه می رفت به سوی او ، و یا نگاه به او ، او دولا شدن نیست.
در زمانهای دیگر ، به طرز محسوسی در زمانی که هیچ کس در نزدیکی ، او را به پشت او رول و گسترش
هر چهار پنجه در هوا.
اقدامات او زیبا ، نرم ، بی صدا ، سریع و ظریف بودند.
گذشت روز ، در حالی که همه روز در اردوگاه عبور ، سریع و خوش و گرگ و میش به سرقت برده
بر ما دور آتش گلچهره.
باد roared در سنبه و آرام به سکون ، تنها و بیکس ، کایوتی دوستانه
barked ، زنگ ها در اسب hobbled jingled خوش ، ستاره های بزرگ دیده بان
از رنگ آبی چشم.
درخشش قرمز از سوزش سیاهههای مربوط به روشن آرام جونز ، صورت سرد است.
آرام ، قطعی و صلح آمیز به نظر می رسید آن را در زیر صلح با خودم فکر کردم من
دیدم پیشنهاد خویشتنداری وحشی ، از رمز و راز ، از زندگی unslaked شده است.
به طور عجیبی ، کلمات بعدی او را تایید فکر من این است.
"برای چهل سال من تا به حال جاه طلبی است.
برای دریافت در اختیار داشتن جزیره در اقیانوس آرام ، در جایی بین ونکوور و
آلاسکا ، و سپس به سیبری و ضبط تعداد زیادی از sables روسیه.
من می خواهم آنها را در این جزیره قرار داده و آنها را با روباه نقره ای ما عبور.
من قصد دارم آن را امتحان کنید در سال آینده اگر من می توانم زمان را. "
شخصیت و شور حاکم ، تعیین زندگی ما است.
جونز شصت و سه ساله بود ، در عین حال چیزی که حکمرانی می کرد و جذب می شود ذهن او
هنوز هم به عنوان قوی به عنوان اشتیاق برای آزادی در قلب وحشی بچه گربه است.
ساعت بعد از من به من خواب کیسه crawled شده بود ، در سکوت شب من شنیده ام او را
تلاش برای دریافت رایگان. او در تاریکی بود فعال ترین ، بی قراری ،
شدید.
من شنیده ام جلنگ جلنگ صدا کردن های زنجیره ای خود ، ترک از دندانهای او ، خراش از چنگال او است.
خستگی ناپذیر او بود.
من به یاد می آورد نور خیال اندیش در چشم او که دیدم ، بدون شک ، به مراتب فراتر از آتش
به crags زرد ، به دامنه های بزرگ رو به پایین ، به سوی آزادی.
من تضعیف آرنج من از کیسه و بزرگ شده خودم.
سایه تیره معلق در هوا تحت سنبه شدند.
دیدم که سوسو زدن بچه گربه چشم مانند جرقه ، و من به نظر می رسید به آنها نگاه کنید به نفرت ، ترس ،
ترور او را به چیزی clanking که او موظف بود!
من لرزیدند ، شاید از باد سرد شب که moaned از طریق سنبه و من تو را دیدم
ستاره پر زرق و برق رنگ پریده و دور ، و در زیر نور شبکه گسترده خود را که هنوز هم ، مجموعه چهره
جونز ، و اشکال از همراهان دیگر من پوشانده است.
آخرین چیزی که من قبل از افتادن به چرت زدن dreamless یاد بود شنیدن زنگ
صدای جرنگ جرنگ کردن در جنگل ، که من به عنوان یکی از من بر شیطان قرار داده بود به رسمیت شناخته شده.
>
فصل 17. نتیجه گیری
زن سبک و جلف بود به اردوگاه زنده گربه وحشی پشمالو نه تنها به ارمغان آورد.
روز متعاقب آن مثمر ثمر cougars و ماجراجویی است.
سواری وحشی تر به موسیقی hounds baying ، و بیشتر قلبی شکستن وجود دارد
دره عمیق و باریک دامنه را به تسخیر ، و نوسانی تر ، دم tufted و snarling وحشیانه
چهره در pinyons.
یکبار دیگر ، من متاسفم به ارتباط ، من تا به حال نگاه کردن مناظر از کمی
REMINGTON ، و من دیدم خون در سنگ. آن روزهای پر حادثه سرعت بیش از حد به زودی.
هنگامی که زمان برای فراق آمد آن را در زمان بحث کمی برای تصمیم گیری در سریعترین
راه ، من به راه آهن گرفتن.
من هرگز در دسترس Siwash تا زمانی که به طور کامل قدردانی
سوال به وجود آمد برای پیدا کردن راهی برای خروج.
برای بازگشت به دنباله پشت ما نیاز به دو هفته ، و به بیرون رفتن شمال دنباله
به یوتا نیمی به عنوان زمان زیادی بیش از همان نوع از کویر به معنای.
لاوسون به کمک ما آمد ، با این حال ، با این اطلاعات که گاه به گاه اکتشافی
یا شکارچی اسب دره عمیق و باریک را از زین عبور ، که در آن دنباله منجر به پایین
رودخانه است.
گفت : لاوسون : "شنیده ام دنباله یک بد ،" ، "" هر چند که من آن را ندیده ، من
روی چیزی حساب کردن آن می تواند در بر داشت.
بعد از اینکه ما به زین خواهیم دو آتش سوزی در یکی از نقاط بالا 'حفظ ساخت
آنها burnin و پس از تاریک.
اگر آقای باس ، که در طرف دیگر زندگی می کند ، می بیند آتش سوزی های او پایین آمدن دنباله دار بودن خود را
'' mornin بعدی ما دیدار در رودخانه. او نگه می دارد یک قایق وجود دارد.
این رده «یک فرصت است ، اما من حساب پس دادن آن در حالی که ارزش است."
بنابراین تصمیم گرفته شد که لاوسون و فرانک سعی کنید به من از طریق
دره عمیق و باریک ، والاس در نظر گرفته شده به مسیر یوتا ، و جونز برای بازگشت در یک بار به
محدوده خود و بوفالو او.
شب که دور آتش اردو ما را بیش از بسیاری از حوادث شکار صحبت کردیم.
جونز اظهار داشت او هرگز در زندگی اش آمده بود تا نزدیک شدن خود به نام "ابدی" را به عنوان زمانی که
اسب بزرگ خلیج tripped در سراشیبی دره عمیق و باریک و بیش از او نورد.
با وجود احترام که ما با آن در نظر گرفته بیانیه خود ما متفاوت برگزار شد
نظرات.
سپس ، با خوش بینی تمام نشدنی از شکارچیان ، ما دیگر شکار برای برنامه ریزی
در سال آینده. من به شما چه بگوید ، گفت : "جونز.
"در ایالت یوتا منطقه there'sa وحشی به نام صخره های صورتی.
چند فقیر گوسفند دامداران سعی می کنید به جمع آوری گوسفند در دره.
آنها چنان فقیر نخواهد بود اگر آن را برای خرس های گریزلی و سیاه که زندگی می کنند در نبود
گوسفند. ما وجود دارد ، پیدا کردن یک محل که در آن چمن
و آب می تواند بود ، و اردوگاه است.
ما گوسفند دامداران ما وجود دارد برای کسب و کار اطلاع.
آنها خواهید بود تنها بیش از حد خوشحالم به فشار دادن با خبر یک خرس ، و ما می توانیم hounds دریافت کنید
در دنباله توسط آفتاب.
من دوازده hounds داشته باشد ، شاید بیست ، و همه آموزش دیده.
ما می خواهیم هر خرس سیاه و سفید به تعقیب ما از یک درخت قرار داده و خواهیم طناب و کراوات او.
به گریزلیز -- خوب ، من گفت : نه آنقدر.
آنها می توانند به بالا رفتن از درخت ، و آنها می ترسند از یک بسته از hounds.
اگر ما گرد گریزلی ، او را به گوشه و یک طناب به او انداخت -- there'd
برخی از سرگرم کننده ، EH ، جیم؟ "" لبه ، وجود دارد "جیم جواب.
قدرت این ذخیره می شود تا غذا برای فکر آینده و در نتیجه آشتی
خودم را به مناقصه وداع با دره های ارغوانی و دامنه های کرک شده از باک اسکین
کوه.
در پنج ساعت صبح روز بعد ما همه تکان دهنده است.
جونز در hounds و زنجیره untangled بچه گربه فریاد می کشید.
جیم بود و در حال حاضر مشغول با خمیر بیسکویت.
فرانک فراست را خاموش زین را تکان داد. والاس بود بسته بندی.
داد و بیداد کردن فراخ از زنگ آمد از جنگل و در حال حاضر لاوسون ظاهر
رانندگی در اسب.
من گرفتار سیاه و سفید و زین و او را ، و سپس متوجه ما شدند به زودی به بخش من نمی توانست
مقاومت در برابر دادن به او را در آغوش گرفتن. یک ساعت بعد که همه ما در صدر ایستاد
دنباله منجر به شکاف.
شرق gleamed قرمز گلگون. فلات پاول در فاصله loomed ،
و تحت آن را نشان داد شیب حاشیه تیره در لبه به نام زین.
غبار آبی شناور دور mesas و گنبدها.
لاوسون راه را به پایین دنباله منجر شده است. فرانک Baldy قدیمی با بسته آغاز شده است.
"،" او نامیده می شود ، "" oozin همراه است. "
آخرین خوب به من صحبت کرد و شیطان را به دنباله باریک تبدیل.
وقتی که من نگاه Jones در تاریخ RIM با تب و تاب بودن تازه از سپیده دم درخشان خود را در ایستاد
مواجه خواهند شد.
دنباله تند بود ، و ادعا کرد به توجه و مراقبت از من ، اما وقت و زمان دوباره
من gazed. جونز دست خود را تا بزرگ jutting دست تکان دادند
صخره دیواری او را از نظر.
سپس من چشم من بر تبار خشن و از درجه اعتبار ساقط فوق العاده زیر من بازیگران.
به نظر من آگاهی خشنود از دید من از قدیمی lingered
plainsman.
او برازش صحنه ، او در میان سنبه ساکت و زرد متعلق
crags.
>