Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XXV برنده این جایزه
تام پس از ساخت دو مدار از مسیر در سرعت متوسط ، تبدیل به قدرت بیشتر ،
تصمیم گیری برای دیدن دستگاه در چرخش رفتار ، رفتن در سرعت است.
آنچه که اتفاق افتاد او جعلی پیش فقط به عنوان ماشین بزرگ قرمز بود پشت سر او.
راننده از آن این کار را برای یک چالش گرفت و کنترل خود را مسئولیت رسیدگی به جلو انداخت.
"بیا!" او را به قهرمان ما گریه ، وقتی که حتی با او.
تام می دعوت به کاهش ، و نژاد بداهتا در راه بود.
به زودی خودروی سبز آمد عجله ، و به مدت دو مایل سه تقریبا در راستای نگهداری.
آشکار بود که نه سبز و نه رانندگان خودرو قرمز می خواست به "باز کردن ،
تا زمانی که دیدم تام انجام این کار است.
او آمادگی خود را برای ملزم آنها بود ، و به طور ناگهانی افزایش سرعت خود را.
آنها همان است ، و جلوتر از او رفت.
سپس تام روشن آب کمی بیشتر و سرب ، اما این دو نفر حق داشتند
پس از او ، و آنها شبیه به این به مدت دو مایل را ببینید ، با اره صاف شده است.
سپس ، با فریاد مرد در ماشین قرمز ، با یک انفجار ناگهانی از سرعت ، سمت چپ تام و
خودروی سبز پشت سر گذاشت. ماشین سبز بود به زودی به رقیب آن ، اما
تام تصمیم گرفت او را ناگهانی نیست.
LAD و دوستان او از اوایل شب در گیری نهایی به سر برد
بازرسی از ماشین آلات ، پیدا کردن آن را در نظم خوب است.
سپس ، با سر خود را با سند چشم انداز رقابت در تام فردا پر به رختخواب رفت.
او سوالات ، ساخته شده با تلفن بود ، از دوستان خانم نستور ، و یاد گرفتم که
او وارد شده بود.
تام احساس یک حس مشخص از ناامیدی است.
روز مسابقه نمی توانست بهتر شده است.
این آب و هوای ایده آل بود و شرایط در مسیر درست و مناسب بودند.
تام شد زود و بیش از هر اینچ از اتومبیل خود را با ترس عصبی رفت که او
ممکن است چیزی مهم را پیدا کنید.
جزئیات نهایی مسابقه ، تکمیل شد و به کسانی داده می شود خود را
اعداد و مکان است. تام خود جلب کرد موقعیت خوبی ، بهترین نیست ، اما
او هیچ دلیلی برای شکایت.
نیم ساعت قبل از شروع ، او دوباره تلفن اگر دوشیزه نستور بود
وارد شده است ، اما او نداشته است ، و آن را با افکار و نه غم انگیز بود که وارد LAD
اتومبیل خود ، که در آن آقای شارپ قبلا گرفته شده بود جای خود را.
آقای دامون به جایگاه رفت و به تماشای مسابقه است.
"من می خواستم مری به دیدن من برنده ، فکر قهرمان ما ، برای او ظالمانه قرار داده بودند و ذهن خود را بر روی
آینده در پیش رو است.
جمعیت زیادی در جایگاه تماشاگران وجود داشت و پراکندگی در مورد مسیر های بزرگ ، که
زمان در حد زیادی از خاک.
به رغم اندازه آن -- پنج مایل در اطراف -- به نظر می رسید آن را استوار برای کل بسته بندی شده
طول با خودروها ، شامل احزاب همجنسگرا که آمده بودند برای دیدن مسابقه الکتریکی.
باند بازی AIRS همجنسگرا وجود دارد ، به عنوان ماشین تام خود را از طریق ورودی هدایت
دروازه ، و بر روی مسیر است. قضات بازرسی نهایی آنها ساخته شده است.
بیست اتومبیل وارد شدند وجود دارد ، اما آشکار بود که برخی از آنها را نمی خواهد تاریخ و زمان آخرین
طولانی ، به عنوان ظرفیت باتری خود را به اندازه کافی بزرگ نیست.
صاحبان آنها ممکن است در شارژ اتکا است ، اما چگونه می توانند این کار را انجام دهند
تحت سیستم معمول آهسته ، و امید را به نفع خود ، تام نمی تواند دید.
او امیدوار به اجرای تمام فاصله را از اتهام تک ، اما اگر از سوی برخی از حادثه
بخشی از جریان خود را دور باید نشت ، باتری خود را می تواند در یک زمان کوتاه شارژ
با استفاده از سیستم جدید خود را ، به اجرا برای
فاصله قابل توجهی است ، یا می تواند جدید در حال حاضر به اتهام نصب کنید ، برای او دو
مجموعه در دست. تام نگاه بیش از اتومبیل او
رقبا.
آنها به دور در دسته ها ، امری که از یک که نقص فرستاده می شود ، با گذشت زمان
کمک هزینه برای خودروهای کوچکتر شده است. تام اشاره کرد که خودرو او و قرمز و
آنهایی که سبز در همین دسته بودند.
ماشین تام بنفش بود. "آیا شما آماده؟" خواسته استارت
گروه اول از نژادها. "آماده" ، پاسخ کم ابراز شد.
"نرم!" رفت تپانچه ، و پس از زمزمه کردن موتور به عنوان وجود دارد
فعلی تعیین مکانیزمی برای کار. جلو رفت و اتومبیل ، در بحبوحه سقوط
باند و احساسات از جمعیت است.
مسابقه بزرگ بود در دست راه است. "آیا شما احساس می کنید عصبی ، تام؟ پرسید :" آقای
شارپ. "یک کمی" LAD پاسخ :.
در اطراف و در سراسر مسیر پرواز برق سریع است.
این آشکار است که برگزاری یک دیدار صرفا برای خودروهای این شخصیت بود
بیرون آورده ایده های جدید زیادی که به نفع صنعت است.
برخی اتومبیل ها ، "انجمن" و دیگران بودند ، مانند تام ، نشان داد پیش متمایز بیش از
سبک های قبلی ساخت و ساز.
نژاد پنج صد مایل در اطراف یک مسیر است و نه امر یک نواخت است ، جز برای آنچه که
اتفاق می افتد ، و چیز خیلی زود شروع به در این مسابقه اتفاق می افتد.
همانطور که تام به حال انتظار می رود ، چند تن از ماشین آلات ، مجبور به عقب نشینی شدند.
مشکلات تایر درآورد برخی ، و دیگران نشان داد که آنها ناامید کننده ای از آن خارج می شد ، زیرا
از قدرت کم است ، و یا فقدان ظرفیت باتری.
تام مصمم به اجازه قرمز و یا خودرو سبز دست آوردن هر گونه سوء استفاده بیش از او ، و
بنابراین او به تماشای آن دو وسایل نقلیه محدود است.
از سوی دیگر ، قرمز و برق سبز بودند آشکارا ترس از یک
دیگر و از تام. آنها هر سه نگه داشته تا حد زیادی با هم
برای سی مایل است.
در این زمان مسابقه را به سخت کار کردن مداوم حل و فصل شده بود.
برخی از هیجان وجود دارد وقتی که چرخ دنده ی فرمان یک خودرو را شکست ، و آن را به سقوط
حصار ، از مجروح شدن راننده ، اما نژاد در ادامه.
مخترع جوان بود برگزاری خود را با او دو رقیب رئیس ، و احساس
بلکه افتخار از اتومبیل خود ، زمانی که از آن آمده گزارش مانند به ضرب گلوله کشته تپانچه وجود دارد.
"ضربه کنید!" فریاد کشیدند تام به شدت ، فرمان به یکی از تعمیر چندین
ایستگاه در سمت داخلی از مسیر. "با چرخ اضافی ، آقای شارپ آماده شود!"
"راست شما!" گریه balloonist.
به ندرت خودرو متوقف شد زمانی که او از همگانی روندی بود ، و به حال جک بلند کردن زیر
چرخ سمت چپ عقب ، جایی که تایر به بد رفته بود.
او و تام سخت مانند تروجان ها را به چرخ ، قرار داده و از سوی دیگر است.
آنها پنج دقیقه را از دست دادند ، و زمانی که آنها در راه دوباره به رنگ قرمز و سبز خودرو
سه چهارم از دامان پیش رو بودند.
"شما باید آنها را بگیرد!" اعلام شارپ بصورتی پایدار و محکم است.
اما قرمز و رانندگان خودرو سبز دیدم نفع خود شدند و به تعیین
برگزاری آن.
تام می تواند آنها را بدون رفتن را از حد خود را متوجه نشدم ، و او نمی خواست به انجام این فقط
نشده است. با این حال ، او تا به حال فرصت خود را هنگامی که در مورد
دو صد مایل پوشانده شده بود.
هر دو قرمز و خودروهای سبز مشکلات تایر داشتند ، اما یکی از قرمز به تعویق افتاد
به ندرت دو دقیقه عنوان سپاه مکانیک در دست خود را به پرواز
معیوب چرخ و دیگر قرار دهید.
هنوز هم تام از دست رفته خود را به دست آورد زمین و یک بار دیگر به رقابت بین این سه اتومبیل
حتی.
در عقب ماشین آقای شارپ تام بود مرمت تایر دمیده است ، هر چند وجود دارد
هنوز یک چرخ زاپاس در رزرو. تام ، در جلو ، با اشتیاق در مسیر peered.
نزدیک به در کنار قرمز شتافت و خودروهای سبز ، دومی تا حدی به
عقب. در سه صد و یک پنجاهم
مایل که تام به حال یکی دیگر از ضربه است.
این بار آن را در زمان کمی طولانی تر به تغییر چرخ و اتومبیل های قرمز و سبز
، یک دور کامل را بر روی او به دست آورد. آهنگ در حال حاضر تا گرد و خاکی که در آن بود
به سختی قابل دیدن اتومبیل رقابت.
بسیاری کاهش یافته است ، و در آستانه دادن بودند.
با احتمال علیه او ، تام شروع به پس گرفتن آن قسمت از زمین از دست داده است.
دقت او را تماشا برق خود را.
به آرامی او را دیدم آن را رها کردن. آیا او به اندازه کافی از چپ را به پایان برساند از
نژاد؟ او می ترسید.
ساعت عبور بودند.
هنوز صد مایل بود هنوز وجود دارد به به بیست مدارات از مسیر است.
برخی از تماشاگران خسته شدن و ترک.
گروه ایفا می کرد spasmodically.
ناگهان تام شاهد شاخساره ماشین قرمز را به یک طرف از مسیر ، نسبت به شارژ
ایستگاه ، ماشین سبز به دنبال.
این نشانه ما! "گریه مخترع جوان گفت :" ما باید کمی بیشتر "آب" است و هم اکنون
آن زمان به آن را دریافت کنید. "
LAD فرار میریزند که در آن به شارژ سیم بودند ، و آنها در یک متصل شدند
با طناب بستن.
او بیست و پنج دقیقه برای شارژ ، اجازه داد ، او با بهبود خود می دانستند
باتری او می تواند به اندازه کافی در حال حاضر در آن زمان این مسابقه را به پایان برساند.
قبل از قرمز و سبز رانندگان خودرو نصب باتریهای جدید به پایان رسید بود ، برای آنها
نمی تواند شارژ به سرعت می تواند قهرمان ما ، تام بود در مسیر دوباره.
اما ، در حالی که کمی او دو رقیب بعد از او بودند.
در حال حاضر یک مسابقه دیدنی و جذاب است. در اطراف و اطراف آن را فرا گرفت سه خودرو بزرگ است.
همه دیگران عملا خارج از آن شد.
جمعیت AIRS پر جنب و جوش شد. مایل بعد از مایل کردن انتخاب شوند شده بود.
روز در حال عبور بود. خسته و پوشیده از گرد و غبار ناشی از آهنگ ،
تام هنوز در فرمان نشسته است.
"دو دور!" گریه آقای شارپ ، به عنوان تپانچه استارتر این هشدار را داد.
"آیا می توانید به دور از' EM ، تام؟ "قرمز و خودروهای سبز شد پس از
از نزدیک.
مخترع جوان نگاه به عقب و راننده سرشونو تکون دادن. او در قدرت بیشتر تبدیل خواهد شد ، تقریبا به
محدود -- است که او برای جهش نهایی صرفه جویی شد.
اما پس از او هنوز هم آمد دو اتومبیل بزرگ است.
ناگهان ماشین قرمز شات پیش رو ، فقط به عنوان آخرین دامان بود.
سبز به دنبال تلاش ، اما فلش از آتش ، گزارش صدای بلند وجود دارد ، و تام می دانستند
فیوز دمیده بود.
هیچ زمانی برای رقیب خود را برای قرار دادن در یک وجود ندارد.
نژاد در حال حاضر بین تام و ماشین قرمز بود.
آیا LAD گرفتن و با تصویب آن را؟
آنها در حال حاضر تنها یک مایل دورتر از پایان است. ماشین قرمز سه طول جلوتر بود.
با یک حرکت سریع تام تبدیل شده در آخرین بیت از قدرت است.
به نظر می رسید به سر و صدا از موتور و تیرباران اتومبیل خود جلوتر می آیند وجود دارد.
آن را در شرایط حتی با ماشین قرمز می تام شده است از ترس بود برای پنج بود
دقیقه اتفاق افتاد : فیوز خود را منفجر کردن است.
"بیش از حد بد! در آن را همه تا با ما! "گریه آقای شارپ است.
"نه!" تام در یک صدای زنگ گریه. "من فیوز اضطراری را آماده کردم!"
او جامعی سوئیچ در محل قرار به کمیسیون دیگر فیوز.
موتور که سرعت از دست داده بود آغاز شد ، آن را انتخاب کنید تا دوباره.
تام به عقب کشیده تا به حال دسته کنترلر ، اما او در حال حاضر آن را راندند به جلو دیگر ، درجه یک
توسط بریدگی ، تا آن را در حد بود.
او از اتومبیل قرمز افتاده بود ، و اشغال آن ، با فریاد زدن
پیروزی آماده برای عبور از خط برنده است.
اما ، مانند یک اسب مسابقه که اعصاب خود را برای آخرین جهش ناامید ، ماشین تام
نسبتا همگانی روندی جلوتر است.
با دست خود آوردن لبه چرخ فرمان ، تا زمانی که به نظر می رسید که
استخوان ها از انگشتان دست خود را برآمده ، تام فرستاد خودرو خود را مستقیما برای به پایان رساندن
نوار.
فریاد زدن از تماشاگران وجود دارد. مرد بودند ایستاده و تکان دادن کلاه خود و
فریاد می کشیدند. زنان نسبتا جیغ شد.
آقای دیمون برکت همه چیز را در داخل چشم شد.
آقای شارپ ، در شور و هیجان خود را ، در پشت صندلی های جلو هل دادن به عنوان اگر به
پرتاب خودرو پیش رو است.
سپس ، به عنوان تپانچه نزدیک از نژاد ، ماشین تام را اعلام کرد ، با آنچه به نظر می رسید
جهش توانا و مانند یک شکارچی پاکسازی خندق ، جعلی پیش رو ، و عبور از خط
در طول پیش از اتومبیل قرمز.
تام سویفت به حال به دست آورد. در میان تشویق جمعیت آهسته LAD
بالا ، و در جهت قضات ، چرخ به ایستاده ، به دریافت
جایزه.
چک گواهی شده برای سه هزار دلار به او تحویل داده شد ، و او موفق به دریافت
تبریک می گویم از مقامات مسابقه. راننده از ماشین قرمز نیز سخاوتمندانه
ستایش او.
"شما دقیق و عادلانه پیروز ، او گفت ، دست دادن با تام.
مخترع جوان و دوستان او سوار خودرو خود را به بیرون ریختن آنها.
همانطور که تام شد نزولی ، خسته و با گرد و غبار begrimed او شنیده صدای درخواست :
Mayn't به من تبریک می گویم شما نیز؟ "او چرخ در اطراف ، به مقابله با مری نستور ،
کاملا تر و تمیز در لباس شب تابستان.
"چرا -- چرا ،" او stammered. "من -- من فکر کردم شما به وجود آمده باشد."
"اوه ، بله من ،" او جواب داد ، خنده است. "من آن را برای هر چیزی از دست رفته است.
من دیر رسیدند ، اما من تو را دیدم کل نژاد.
آن شکوه. من خوشحالم از اینکه موفق به کسب است! "
تام بود بیش از حد ، در حال حاضر ، اما او کاهش هنگامی که دوشیزه نستور برگزار شد هر دو ظریفانه دستکشهایش ریخته
دست در دست او.
دستهای خود را با روغن و گرد و خاک پوشیده شده بود. "همانطور که اگر من برای دستکش من مراقبت!" او گریه ،
و او در زمان در اختیار داشتن دست خود ، اقدام به که تام هیچ چیز بیزار بود.
"آیا شما رفتن به مسابقه هر؟" او پرسیده می شود ، او به عنوان همراه در کنار او راه می رفت ، به دور
از جمعیت جمع آوری است. "من نمی دانم ،" او جواب داد.
ماشین من این است که سریعتر نسبت به من فکر می کردم آن بود.
شاید ممکن است آن را در رقابت های دیگر را وارد کنید. "
اما آنچه تام سویفت بعدا خواهد شد در یکی دیگر از حجم گفته می شود به نام "تام
سریع و پیام های بی سیم او ؛ یا Castaways از جزیره زلزله "-- عجیب و غریب
داستان کشتی خراب و رمز و راز.
اجرا صفحه بدون حادثه انجام شده است ، برای زنجیره ای شکسته را ذخیره کنید ، به راحتی
تعمیر ، روز بعد از مسابقه ، و تام بعد از دریافت تعداد دعوتنامه
نمایشگاه از سرعت.
تولید کنندگان خودرو چند می خواستم برای تضمین حقوق مربوط به دستگاه خود ، اما او
گفت که او مورد نظر را به در نظر گرفتن این موضوع قبل از اقدام.
او وعده خود را به خانم Baggert فراموش نکنید ، در مورد گوشواره الماس ،
و از او خریداری بهترین جفت او می تواند.
تام ، یک هفته یا بیشتر پس از مسابقه بزرگ : "بیایید برای یک پیشنهاد : : :" در تاریخ آمده ، آقای شارپ ، "
چرخش در بالون.
می خواهم ببینم چگونه آن را احساس می کند در میان ابرها بار دیگر "، و آنها به زودی
سر به فلک کشیده در بالای زمین است. بانک جدید ، آغاز شده توسط آقای Foger ، نمی
شکوفا طولانی.
درهای خود را در کمتر از شش ماه بسته است ، اما نهاد های قدیمی بود
قوی تر از همیشه.
آقای برگ ناپدید شد ، و تام آموخته که آیا عامل واقعا مرد بود او تا به حال
تعقیب می کردند ، و سازمان دیده بان که افسون او را پاره سست ، هر چند او همیشه سوء ظن خود را.
نه آن که عبور سیم های برق توسعه ، به طوری که تام بود تا نزدیک به
ضرب شوکه شده است.
اندی Foger را دوست نداشت قهرمان داستان ما بیش از هر زمان دیگری ، و در موارد متعدد به او باعث
نه یک مشکل کمی است ، اما تام قادر به پس از خود نگاه کنند.
پایان