Tip:
Highlight text to annotate it
X
ماجراهای هاکلبری فین
فصل XXI.
این پس از طلوع افتاب در حال حاضر ، اما ما حق رفت
و آیا در کراوات نمی شوند.
کینگ و دوک از توسط و با تبدیل
به دنبال زیبا زنگ زده ، اما بعد از آنها می خواهم
دریا شروع به پریدن کرد و در زمان آن شنا
chippered آنها را معامله خوب است.
بعد از صبحانه او در زمان شاه کرسی در
گوشه ای از قایق ، کشیده و خاموش خود را
چکمه و نورد تا شلوار خود را ، و اجازه دهید
پاهای خود را در آب اویزان ، است که به شکل
راحت ، لوله و روشن او ، و رفت
getting رومئو و ژولیت خود را با قلب.
هنگامی که او آن را خیلی حال کردم او را خوب و
دوک شروع به آن عمل کنیم.
دوک به حال به او یاد بگیرند بارها و بارها
چگونه دوباره برای گفتن هر گفتار و او به
او آه ، قرار داده و دست خود را بر قلب او بود ،
و بعد در حالی که او گفت که او آن را انجام داده خیلی
خوب ، "تنها ،" او می گوید ، "شما نباید زیر
از رومئو! به این ترتیب ، مثل گاو نر -- شما باید
می گویند آن را نرم و بیمار و languishy ، بنابراین -- تحقیق
نت - meo! که این ایده است ؛ برای Juliet'sa
کودک شیرین عزیز صرف یک دختر ، که می دانید ،
و او مثل عرعر خر نر نیست. "
خب ، بعد آنها از آنجا خارج چند طولانی
شمشیر که دوک از laths بلوط ساخته شده ،
و شروع به تمرین مبارزه با شمشیر --
دوک به نام خود ریچارد سوم.. و
راه آنها گذاشته و در اطراف pranced
قایق بزرگ بود برای دیدن.
اما و توسط پادشاه افتاد و سقوط کرد
دریا ، و پس از آن آنها در زمان استراحت ،
و تا به حال بحث در مورد انواع
ماجراهای آنها می خواهم در زمان های دیگر همراه بود
رودخانه.
بعد از شام دوک می گوید :
"خب ، Capet ، ما می خواهیم به این
کلاس اول نشان می دهد ، شما می دانید ، بنابراین من حدس می زنم
خواهیم کمی بیشتر به آن اضافه کنید.
ما می خواهیم چیزی کمی به پاسخ
encores با ، به هر حال. "
"چه onkores ، Bilgewater؟"
دوک او را گفت ، و سپس می گوید :
"من با انجام پرت کردن و یا پاسخ کوهستانی
زرنا ملوان است ؛ و شما -- خوب ، اجازه دهید
دیدن من -- آه ، من آن را کردم -- شما می توانید انجام دهید
تک گویی هملت است. "
"هملت که؟"
"تک گویی هملت ، شما می دانید ؛ ترین
چیزی که در جشن شکسپیر.
آه ، آن را والا ، والا!
همیشه بازخوانی خانه.
من آن را در کتاب ندارم -- I've تنها شدم
یک جلد -- اما من روی چیزی حساب کردن من می توانم آن را قطعه
از حافظه است.
متوجه می شوم که راه رفتن و پایین یک دقیقه ، و
ببینید اگر من می توانم آن را دوباره تماس گرفت
vaults خاطره نیست. "
بنابراین او را به راهپیمایی به بالا و پایین رفت ،
تفکر و frowning وحشتناک در هر حال حاضر
و پس از آن ، سپس او را بلند کردن او
ابرو ؛ بعدی او دست خود را بر فشار
پیشانی اش و تلو تلو خوردن به عقب و نوع
زاری ؛ بعدی او آه ، و در کنار او می خواهم اجازه دهید
به قطره اشک.
این زیبا بود تا او را ببیند.
توسط و با او آن را کردم.
او به ما گفت که توجه.
بعد از آن او اعتصاب نگرش اصیل ترین ، با
یک پا به جلو هل ، و اسلحه خود را
دور کشیده شد ، و سر خود را کج
برگشت ، نگاه در آسمان ، و سپس او
شروع به پاره کردن و با بیحوصلگی حرف زدن و ماسه سنگ دندان های خود ؛
و پس از آن ، همه را از طریق سخنرانی ، او
howled ، و گسترش به اطراف ، و بی سابقه ای برخوردار فعالیت
سینه اش ، و فقط زدم نقاط خارج
از هر گونه اقدام تا کنون من قبل.
این سخنرانی است -- من آن را یاد گرفته ، آسان
به اندازه کافی ، در حالی که او آن را در یادگیری
پادشاه :
می شود ، یا نمی شود ؛ است که لخت
خنجر که باعث فاجعه از زندگی تا زمانی ؛
برای چه کسی می fardels خرس ، تا Birnam
چوب به کار Dunsinane آمده است ، اما این
ترس از چیزی پس از قتل مرگ
خواب بی گناه ، بزرگ طبیعت دوم
البته ، ما می سازد و به جای زنجیر
فلش از ثروت ظالمانه تر از پرواز به
کسانی که ما می دانیم که نه.
این احترام وجود دارد باید به ما مکث دهد :
دانکن ویک ضربه زدن با تو!
من می خواهم تو couldst ؛ که می خواهند برای خرس
whips و scorns از زمان ،
ستمگر اشتباه است ، مرد افتخار است
بی حرمتی ، تاخیر قانون ، و برائت
که pangs خود را ممکن است ، در مرده
ضایعات و نیمه شب ، هنگامی که
خمیازه churchyards در لباس مرسوم از
موقر سیاه و سفید ، اما این کشف نشده
کشور که از سرحد هیچ مسافرتی
گرداند ، نفس بیرون سرایت در
جهان ، و در نتیجه رنگ بومی
قطعنامه ، مثل من گربه فقیر ضرب المثل ،
آیا رویی با مراقبت sicklied ، و تمام
ابرها که کاهش بالای housetops ما ،
با استفاده از این جریان توجه خود را بطور مایل به نوبه خود ،
و از دست دادن نام از عمل است.
'تیس consummation devoutly به آرزو.
اما نرم افزاری شما ، عادلانه Ophelia : Ope تو نیست
سنگین و سنگ مرمر فک ، اما گرفتن تو به
صومعه -- برو!
خب ، پیر مرد را دوست داشت که گفتار ، و
او توانا و به زودی آن را دارید پس او می تواند این کار را انجام
درجه اول.
به نظر می رسید مثل او فقط برای آن متولد شد ، و
هنگامی که او تا به حال دست خود را در و هیجان زده بود آن را
کاملا دوست داشتنی راه او را پاره کردن
و اشک و rair تا زمانی که او در پشت
گرفتن آن را خاموش.
اولین شانس ما رو دوک او تا به حال
برخی از showbills چاپ و پس از آن ، برای
دو یا سه روز که ما در طول شناور ،
قایق مکان های غیر معمول پر جنب و جوش بود ، برای
warn't چیزی جز شمشیر و مبارزه وجود دارد
تمرین -- به عنوان دوک آن را به نام -- در رفتن
تمام وقت.
یک روز صبح ، زمانی که ما را بسیار خوب بود پایین
دولت Arkansaw ، ما در نزد آمده
کمی یک اسب در شهر بزرگ خم ، پس
ما حدود سه چهارم از یک مایل گره خورده است
بر فراز آن ، در دهان از انقباض عضله پیدا کردن بود که
در مثل تونل شده توسط درختان سرو ، بسته ،
و همه ما ، اما در زمان جیم و قایق رانی
رفت برای دیدن وجود دارد اگر وجود داشت هیچ
شانس در آن محل برای ما نشان می دهد.
ما رخ داد آن را توانا خوش شانس ؛ که قرار بود وجود دارد
به سیرک وجود دارد که بعد از ظهر ، و
مردم کشور در حال حاضر آغاز شد
در آمد ، در تمام انواع shackly قدیمی
واگن ، و بر اسب.
سیرک را قبل از شب را ترک کند ، بنابراین ما
نشان می دهد که شانس خیلی خوب داشته باشد.
دوک او را استخدام دادگاه ، و ما
رفت و در اطراف گیر اسکناس ما است.
آنها مانند این را بخوانید :
احیای Shaksperean!
جاذبه های شگفت انگیز!
فقط برای یک شب!
tragedians جهان مشهور ، دیوید
Garrick جوان ، از لین Drury
تئاتر لندن ، و ادموند Kean بزرگ ،
از Haymarket سلطنتی
تئاتر ، Whitechapel ، پودینگ لین ،
Piccadilly ، لندن ، و سلطنتی
قاره تئاتر ، در والای خود را
Shaksperean عینک تحت عنوان
بالکن صحنه در رومئو و ژولیت!
Romeo___________________Mr. Garrick
Juliet__________________Mr. Kean
با کمک قدرت کل
شرکت!
لباس های جدید ، مناظر جدید ،
انتصابات!
همچنین : هیجان ، استادانه ، و خون
curdling
گسترده شمشیر جنگ در ریچارد سوم.!
ریچارد III_____________Mr. Garrick
Richmond________________Mr. Kean
همچنین : (بر اساس درخواست خاص) هملت
جاویدان گفتگو با خود!
توسط Kean درخشان!
انجام شده توسط او را در شب متوالی 300
پاریس!
برای یک شب فقط در حساب
ضرورت درگیری های اروپا!
پذیرش 25 سنت ، کودکان ، و بندگان ،
10 سنت.
سپس ما رفت loafing در اطراف شهر.
فروشگاه ها و خانه ها بود همه ترین های قدیمی ،
shackly ، خشک شده تا نگرانی های قاب که
تا کنون نبوده است نقاشی ، آنها راه اندازی شد
سه یا چهار پا بالاتر از زمین در stilts ،
است که به شکل دور از دسترس آب وقتی که
رودخانه بود بیش از سرازیر شدند.
خانه باغ کوچک در اطراف آنها بود ،
اما به نظر نمی رسد به منظور بالا بردن سختی
هر چیزی در آنها ، اما jimpson - علف های هرز ، و
گل آفتابگردان ، و انبوهی خاکستر ، پیر و فر -
تا چکمه و کفش ، و تکه هایی از بطری ،
و ژنده پوش ، و بازی کردن ظروف حلبی.
نرده ها از انواع مختلف ساخته شده است
تخته ، در زمان های مختلف در میخ و
آنها خم هر راه که ، و به حال دروازه
که هرگز نمی generly داشته باشند ، ولی یک لولا --
چرم یکی.
برخی از نرده سفید شسته شده بود
برخی از وقت یا دیگری ، اما دوک آن گفت :
در زمان Clumbus ، مثل کافی است.
بود hogs generly در باغ وجود دارد ، و
مردم آنها را از رانندگی.
تمام فروشگاه ها در امتداد یک خیابان.
آنها تا به حال awnings سفید داخلی در مقابل ،
و مردم کشور hitched اسب خود را
به پناه گاه ، پست.
جعبه drygoods خالی زیر وجود داشت
awnings ، کفش راحتی و در همه آنها را roosting
طول روز ، آنها را با whittling بارلو خود
چاقو و chawing تنباکو ، و خمیازه و
خمیازه کشیدن و کشش -- توانا اذیت کننده
بسیاری.
generly آنها در کلاه رنگ زرد براق مایل به قرمز بود بیشتر
به عنوان گسترده ای به عنوان یک چتر ، اما هیچ نمی پوشند
کتهای waistcoats نه ، آنها به نام یکی
یکی دیگر از بیل و باک ، و هنک و جو ،
و اندی ، صحبت کردیم و تنبل و drawly ، و
استفاده از کلمات قابل توجه بسیاری از فحش.
به عنوان بسیاری به عنوان یک ادم عاطل و باطل وجود دارد تا علاقه شدید به چیزی
در برابر هر سایه بان - پست ، و او بیشتر
همیشه دست خود را در شلوار خود را به حال -
جیب ، به جز زمانی که او آنها را برداشته به خارج
قرض بدهید؟ بادندان خرد وپاره کردن از تنباکو یا خراش.
چه بدن شنوایی در میان آنها تمام شد
آن زمان بود :
"بده tobacker پنجم بادندان خرد وپاره کردن' ، هنک ".
"Cain't ؛ من hain't کردم اما یکی بادندان خرد وپاره کردن باقی مانده است.
پرسش و تصویب کرد. "
شاید بیل او می دهد او را بادندان خرد وپاره کردن ، شاید او
نهفته است و می گوید او هیچ ندارم.
برخی از آنها انواع کفش راحتی هرگز تا به
درصد در جهان است ، و نه از جویدن توتون از
خود را دارند.
آنها گرفتن همه chawing خود را با قرض گرفتن ؛
آنها را به یک شخص گفت ، "من می خواهم شما wisht لن'
من بادندان خرد وپاره کردن ، جک ، من jist این دقیقه را
بن تامپسون آخرین بادندان خرد وپاره کردن من بود "-- که
دروغ تقریبا هر بار ، این کار را انجام احمق نیستی
اما هیچ کس غریبه ، اما جک نه نمی باشد.
غریبه ، تا او می گوید :
"به شما بدهد او را بادندان خرد وپاره کردن ، شما کرده اید؟
ولی آیا خواهر شما مادر بزرگ گربه.
تو به من پرداخت بازگشت chaws شما awready
off'n borry'd من ، Lafe Buckner ، سپس من
وام شما را یک یا دو تن از آن را ، و نمی خواهد
اتهام شما هیچ پشت بامانت سپردن ، nuther. "
"خب ، من شما را به پرداخت بخشی از آن
wunst. "
"بله ، تو --'bout شش chaws.
شما borry'd tobacker ذخیره و باز پرداخت
سیاه پوست سر. "
دخانیات فروشگاه تخت پلاگین سیاه و سفید است ، اما این
همراهان عمدتا chaws برگ طبیعی
پیچ خورده.
هنگامی که آنها قرض بادندان خرد وپاره کردن آنها نمی generly
برش آن را با چاقو ، اما مجموعه ای پلاگین
در بین دندان های خود را ، و گاز گرفتن خود را با
دندان و تقلا در پلاگین را با دست خود
تا آنها آن را با ما در دو ، سپس گاهی
که دارای تنباکو به نظر می رسد سوگوار در
آن زمانی که آن را دست برگشت ، و می گوید :
طعنه آمیز :
"در اینجا بده بادندان خرد وپاره کردن ، و شما را از
پلاگین. "
تمام خیابان ها و مسیرهای فقط گل بود ؛
آنها warn't هیچ چیزی به جز گل -- گل به عنوان
سیاه و سفید به عنوان تار و نزدیک در مورد عمیق پا در
بعضی از نقاط ، و دو یا سه اینچ عمیق
در همه مکان هاست.
hogs loafed و grunted اطراف
everywheres.
شما می خواهم را ببینید پر از گل افشانده و بستر خوک
آمده lazying همراه خیابان و whollop
خودش حق کردن در راه ، که در آن مردمی
حال به دور او ، راه رفتن ، و او می خواهم کشش
از بسته و چشم و گوش او موج او
در حالی که خوک شد او را شیر دوشی ، و نگاه
به عنوان خوشحال اگر او در حقوق بود.
و خیلی زود شما می خواهم بشنوم ادم عاطل و باطل می خوانم
از "سلام!
پس پسر! بیمار او ، Tige! "و به دور افشانده
خواهند رفت ، squealing ترین وحشتناک ، با
سگ یا دو حرکت را به هر گوش ، و سه
یا چهار ده بیشتر در آینده ، و پس از آن شما
می دیدن همه ی کفش راحتی بلند شوید و به تماشای
از چیزی که دید ، و در خنده
تفریح و نگاه سپاسگزار برای سر و صدا.
سپس آنها را به عقب می کشد تا دوباره وجود دارد
مبارزه سگ بود.
نمی توانست آنها را از خواب بیدار هر چیزی همه وجود دارد
بیش از ، و آنها را خوشحال سراسر ، مانند
سگ مبارزه -- مگر ممکن است با قرار دادن
سقز در سگ ولگرد و تنظیم آتش
به او ، و یا مقید پان (نوعی رامی قلع به دم خود را و
دیدن او فرار خود را به اعدام محکوم کرد.
در مقابل رودخانه برخی از خانه ها شد
چسبیده از بیش از بانک ، و آنها بود
متمایل شدن و خم ، و در مورد آماده به جست و خیز کردن
در ، مردم از آنها نقل مکان کرده بود.
بانک بود دور زیر یک گوشه ای از مجوف
برخی دیگر ، و آن گوشه بود حلق آویز
بیش.
مردم زندگی می کردند در آنها نشده است ، اما از آن بود
dangersome ، زیرا گاهی اوقات از نوار
زمین به عنوان گسترده ای به عنوان غارها در خانه در یک زمان.
گاهی اوقات یک کمر بند از یک چهارم از زمین
مایل عمیق خواهد شد و در غار شروع و در امتداد
غار همراه تا آن را تمام غارها را به رودخانه
در یک تابستان.
چنین به عنوان یک شهر است که برای همیشه در حال حرکت
برگشت ، برگشت ، برگشت ، به خاطر
رودخانه همیشه در آن gnawing.
نزدیکتر از آن تا ظهر آن روز کردم
ضخیم تر و ضخیم تر بود و واگن
اسب در خیابان ها ، و آینده همه
آن زمان بود.
خانواده شام خود را با آنها برداشته
از کشور ، و آنها را در بخورند
واگن.
بود نوشیدن ویسکی قابل توجهی وجود دارد
گذرد ، در ، و من دیده می شود سه دعوا.
توسط و با کسی آواز می خواند از :
"در اینجا می آید Boggs قدیمی -- در از کشور
برای کوچک او مست قدیمی ماهانه ؛ اینجا او
می آید ، پسران! "
همه کفش راحتی خوشحال نگاه ؛ من حساب
آنها را به داشتن از لذت راه را بر Boggs مورد استفاده قرار گرفت.
یکی از آنها می گوید :
"واندر که او gwyne به بادندان خرد وپاره کردن تا این
زمان.
اگر او می خواهم - chawed از تمام مردان او بن -
gwyne به بادندان خرد وپاره کردن در بیست سال گذشته
او می خواهم اکنون ruputation قابل توجهی داشته باشد. "
یکی دیگر می گوید ، "من wisht Boggs قدیمی' د
به من وعده ، 'چون پس از آن من می خواهم می دانم من warn't
gwyne برای سال thousan 'مرد."
Boggs می آید ، پاره کردن در کنار اسب او ،
سیاه و فریاد خواهم *** ، و
آواز از :
"Cler آهنگ ، thar.
من در waw - راه هستم ، و اشعه ماوراء بنفش قیمت
تابوت gwyne به افزایش است. "
او مست بود ، و خود را در مورد بافی
زین ، او بیش از پنجاه سال قدیمی بود ، و به حال
چهره بسیار قرمز است.
همه فریاد می زدند به او خندید و او را در
و او را sassed ، و او sassed برگشت ،
گفت : او می خواهم به آنها و ذخیره کردن حضور آنها را
در نوبت خود را به طور منظم است ، اما او نمی توانست
صبر کنید در حال حاضر چون او می خواهم به شهر آمده است به کشتن
قدیمی سرهنگ Sherburn ، و شعار او این بود ،
"گوشت اول ، و با قاشق vittles به بالا کردن
در. "
او مرا دید ، و سوار کردن و می گوید :
"Whar'd شما آمده است f'm ، پسر؟
شما آماده به مرگ دارد؟ "
بعد از آن او سوار کنید.
من ، ترس بود ، اما مرد می گوید :
"او هیچ چیز معنی نیست ، او همیشه -
carryin 'در می خواهم که وقتی که او مست.
او بهترین naturedest احمق های قدیمی را در این
Arkansaw -- هرگز هیچ کس صدمه دیده است ، و نه مست
هوشیار. "
Boggs تا قبل از بزرگترین فروشگاه در سوار
شهر ، و خم سر خود را پایین پس او می تواند
دیدن زیر پرده از پناه گاه و
yells :
"بیا اینجا ، Sherburn!
بیرون آمدن و دیدار با مرد تو swindled.
تو پی هون من پس از من ، و من gwyne -
به شما داشته باشد ، بیش از حد! "
و به این ترتیب او در رفت ، خواستار Sherburn
همه چیز را او می تواند خود را به زبان غیر روحانی ، و
خیابان تمام بسته بندی شده با مردم
گوش دادن و خندیدن و رفتن.
توسط و با افتخار مرد به دنبال اطلاعات مربوط به پنجاه و
پنج -- و او توده بود بهترین dressed
انسان در آن شهر ، بیش از حد -- از مراحل
ذخیره ، و جمعیت قطره پشت در هر
طرف به او اجازه می آیند.
او به Boggs ، ca'm قدرتمند و آرام می گوید : -- او
می گوید :
"من از این خسته ام ، اما من آن را تا تحمل
ساعت یک است.
تا 1:00 ، ذهن -- دیگر.
اگر شما باز کردن دهان و خود را در برابر من فقط یک بار
پس از آن زمان شما می توانید سفر تا کنون اما
من به شما پیدا "
بعد از آن او می رود و تبدیل شوید.
جمعیت نگاه توانا هوشیار ؛ هیچ کس
هم زده شده ، و نه بیشتر warn't خنده وجود دارد.
Boggs سوار کردن blackguarding Sherburn به عنوان
با صدای بلند به او می تواند داد ، همه در خیابان ؛
و خیلی زود پشت او می آید و متوقف می شود
قبل از ذخیره ، هنوز هم آن را نگهداری.
بعضی از مردان شلوغ در اطراف او در دادگاه محاکمه و به
دریافت او را به خفه شو ، اما او نیست ، آنها
به او گفت این امر می تواند در حدود 1:00
پانزده دقیقه ، و بنابراین او باید خانه برود -- او
باید به حق دور.
اما این کار را کرد خوب نمی کنند.
او دور با تمام توان خود را نفرین شده ، و
throwed کلاه خود را در گل و لای و سوار
بیش از آن ، و خیلی زود دور رفت -
خشمگین در خیابان دوباره ، با رنگ خاکستری اش
مو پرواز -.
هر کس که می تواند شانس او را در گرفتن
سعی خود را به او هم محور کردن از خود
اسب به طوری که آنها می تواند او را قفل کرده و او را
هوشیار ، اما آن را warn't بدون استفاده از -- تا خیابان
او دوباره خواهد اشک آور ، و به Sherburn
یکی دیگر از cussing.
توسط و با کسی می گوید :
"برو که دختر خود را -- سریع ، به دنبال او
دختر و گاه او باید به او گوش دهید.
اگر کسی می تواند او را متقاعد کنند ، او می تواند. "
بنابراین کسی آغاز شده است اجرا شود.
من رفتم پایین خیابان و راه های متوقف شده است.
در حدود پنج یا ده دقیقه در اینجا می آید
Boggs دوباره ، اما نه بر اسب خود را.
وی - reeling آن طرف خیابان به سمت
مرا ، لخت - ، به رهبری با یک دوست در هر دو
از طرف او هولت ، از دست و
عجله کرد او را به همراه داشت.
او آرام ، و نگاه مضطرب و او
warn't پشت حلق آویز وجود داشته باشد ، اما انجام برخی از
از خود عجله کرد.
کسی آواز می خواند از :
"Boggs!"
من بیش از وجود دارد نگاه کرد تا ببینید که چه کسی آن را گفت ، و
از آن بود که سرهنگ Sherburn.
او ایستاده بود کاملا هنوز در
خیابان ، و تا به حال مطرح شده در هفت تیر خود را
دست راست -- آن هدف نیست ، اما برگزاری آن
با بشکه به سمت کج
آسمان.
همان دوم من یک دختر جوان آینده
در اجرا ، و دو مرد با او.
Boggs و مردان روشن گرد ببینید که چه کسی
به نام او ، و هنگامی که آنها را ببینید تپانچه
مرد شروع به پریدن کرد به یک طرف ، و تپانچه -
هر بشکه پایین آمدن آهسته و مداوم به
سطح -- هر دو بشکه cocked.
Boggs می اندازد تا هر دو از دست او و می گوید :
"پروردگارا ، آیا ساقه نیست!"
بنگ! می رود شات اول ، و او staggers
برگشت ، clawing در هوا -- سرو صدا! می رود
یک دوم ، و او tumbles عقب به
زمین ، سنگین و جامد با اسلحه خود را
گسترده شده است.
این دختر جوان زدم بیرون می آید و
عجله ، و پایین او خودش را می اندازد در او
پدر ، گریه و گفت : "آه ، او
کشته شدن او ، او او را کشته! "
جمعیت در اطراف آنها بسته شده و
شانه و مسدود یکدیگر ، با
گردن خود را کشیده ، در تلاش برای دیدن ، و
مردم در داخل تلاش آنها را با زور پیش بردن
برگشت و فریاد ، "برگشت ، پشت! به او
هوا ، هوای او را بدهد! "
سرهنگ Sherburn او تپانچه خود را در پرتاب به
زمین ، و در اطراف پاشنه خود را تبدیل
و راه رفته را خاموش.
آنها در زمان Boggs به یک مغازه کوچک مواد مخدر ،
جمعیت با فشار دادن اطراف فقط همین ، و
تمام شهر زیر ، و من با عجله و
یک جای خوب در پنجره کردم ، جایی که من بود
به او نزدیک است و می تواند ببینید شوید.
آنها او را در طبقه گذاشته قرار داده و یک
بزرگ کتاب مقدس در زیر سر خود را ، و باز
یکی دیگر و گسترش آن را بر سینه خود را ؛
اما آنها پاره پیراهن خود را باز برای اولین بار ، و من
دیده می شود که در آن یکی از گلوله رفت شوید.
او حدود ده ساخته شده gasps طولانی ، خود را
بلند کردن سینه تا زمانی که کتاب مقدس او drawed
در نفس خود ، و اجازه آن را دوباره پایین
که او آن را از نفس -- و بعد از او که
هنوز هم گذاشته ، او مرده بود.
پس از آن کشیده دختر خود را به دور از
او ، با جیغ و گریه ، و در زمان او
خاموش است.
او در حدود شانزده بود ، و بسیار شیرین و
آرام به دنبال ، اما افتضاح رنگ پریده و می ترسم.
خوب ، خیلی زود تمام شهر وجود داشت ،
squirming و scrouging و هل دادن و
تنه زدن به در پنجره دریافت و
نگاه کنید ، اما مردم که تا به حال مکان
می دهد آنها را ندارد ، و مردمی را پشت سر
آنها بود گفت : تمام وقت ، "بگو ، در حال حاضر ،
شما نگاه به اندازه کافی ، شما همراهان ؛ 'tain't
منصفانه tain't راست و برای شما به ماندن thar
تمام وقت ، و هیچ کس هرگز
شانس ، مردمی دیگر است حقوق خود را به عنوان
به خوبی شما را به عنوان ".
مورد توجه jawing پشت وجود دارد ، بنابراین من
تضعیف کردن ، شاید فکر وجود دارد که قرار بود به
مشکل باشد.
خیابان ها پر شده ، و همه بود
هیجان زده.
هر کس که دیده بود عکسبرداری
چگونه گفتن آن رخ داده است ، بود و وجود دارد
جمعیت زیادی در اطراف هر یک از این بسته بندی شده
همراهان ، کشش گردن آنها و
گوش دادن.
یکی از طولانی ، مرد ، دراز و باریک با موهای بلند و
بزرگ سفید خز کلاه stovepipe در پشت
سر خود را ، و عصای کج - به کار گرفته ،
مشخص کردن محل هایی بر روی زمین که در آن
Boggs ایستاده بود و از کجا Sherburn ایستاده بود ، و
مردم اطراف او را زیر یکی از
جایی برای دومی و تماشای او همه چیز
انجام شده است ، و bobbing سر خود را به آنها نشان می دهد
درک ، دولا شدن و کم و
استراحت دست خود را بر ران خود را به
تماشا او را علامت محل هایی بر روی زمین
او با عصا و سپس او ایستاد
راست و سفت بود که در آن Sherburn
ایستاده بود ، frowning و داشتن کلاه خود ، لبه
پایین را بیش از چشم او ، و از سونگ ، "Boggs!"
و پس از آن برداشته عصا خود را آرام تر حرکت کنید به
سطح ، و می گوید : "بنگ!" مبهوت
به عقب ، می گوید : "بنگ!" دوباره ، و افتاد
پایین تخت به پشت.
افرادی که چیزی را دیده بود او گفت :
اگر این کار را کامل ؛ گفت که فقط دقیقا
تمام راه آن رخ داده است.
سپس به اندازه ده نفر از آنجا خارج بسیار
بطری های خود را و او را درمان می شوند.
خب ، توسط و توسط کسی گفت Sherburn
باید بدون محاکمه اعدام شود.
در مورد همه لحظه بود آن گفت ؛
تا دور آنها رفت ، دیوانه و فریاد ، و
ربودن پایین هر لباس خط آنها آمده است
به انجام حلق آویز با.
رونوشت به نثر Ccprose Audiobook ادبیات کتاب های صوتی کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و Captioning زیرنویسها پرشین همزمان متن کامل بخشهای رایگان کامل