Tip:
Highlight text to annotate it
X
ماجراهای هاکلبری فین
فصل هشتم.
خورشید تا حدی زیاد است که من waked که من
قضاوت آن را پس از 8:00 بود.
من آنجا در چمن گذاشته و داغ
سایه تفکر درباره مسائل ، و احساس
استراحت و ruther راحت و
راضی است.
من خورشید از دید یک یا دو
سوراخ ، اما اغلب آن را درختان بزرگ تمام شد
در مورد ، و غم انگیز و در میان آنها وجود دارد.
وجود داشت مکان های کک مکی بر روی زمین
که در آن نوری را از طریق sifted
برگ ها ، و مکان های کک مکی جابجا
در مورد کوچک ، نشان دادن کمی وجود دارد
نسیم فعالیت وجود دارد.
زن و شوهر از سنجاب ها در اندام و مجموعه
jabbered به من خیلی دوستانه.
من قدرتمند تنبل و راحت -- didn't
می خواهم به بلند شدن و طبخ صبحانه.
خوب ، من باز هم خاموش بود dozing زمانی که من فکر می کند
من می شنود صدای عمیق از "بوم!" دور تا
رودخانه.
من تا rouses ، و استوار بر روی آرنج من و
گوش ؛ خیلی زود من آن را می شنود دوباره.
من تا hopped ، و رفت و در خارج در نگاه
سوراخ در برگ ، و من را ببینید یک دسته از
دود تخمگذار در آب راه های طولانی تا --
در مورد کشتی پهلو به پهلو.
و معبر پر از مردم بود
شناور همراه پایین.
من knowed آنچه مهم بود در حال حاضر.
"بوم!"
من دود سفید از سرنگ از
سمت معبر است.
ببینید ، آنها بیش از شلیک توپ بود
آب ، تلاش برای ایجاد لاشه من آمده است به
بالای صفحه.
من خیلی گرسنه است ، اما آن را warn't رفتن به
برای من شروع به آتش ، چرا که آنها
ممکن است دیدن دود.
پس من مجموعه ای وجود دارد و تماشا توپ - دود
و گوش به رونق.
رودخانه بود مایل گسترده ای وجود دارد ، و آن را
همیشه زیبا به نظر می رسد در صبح تابستان -- تا
من به داشتن هم به اندازه کافی خوب دیدن آنها
شکار برای بازماندگان من اگر من فقط نیش می زنند
برای خوردن دارم.
خب ، پس من به طور اتفاقی به فکر می کنم که چگونه آنها
همیشه جیوه در تیکه نون تو قرار داده
و آنها را شناور کردن ، زیرا آنها همیشه رفتن
حق لاشه drownded و توقف
وجود دارد.
بنابراین ، می گوید که من ، من مواظب نگه دارید ، و اگر هر
از آنها را شناور در اطراف پس از من من
آنها را نشان می دهد.
من را به لبه ایلینوی تغییر
جزیره ای برای دیدن آنچه که من می توانم شانس داشته باشد ، و من
warn't نا امید کرد.
دو قرص نان بزرگ آمده است همراه ، و من بیشتر
آن را با چوب بلند کردم ، اما پای من
تضعیف و او شناور بود بیشتر است.
البته من بود که در آن مجموعه موجود در
نزدیک به ساحل -- من به اندازه کافی knowed
برای آن.
اما و همراه می آید یکی دیگر ، و
این بار من به دست آورد.
من در زمان از دو شاخه را تکان داد و از
کهنه را نم زدن کمی از جیوه ، و مجموعه ای دندان من
شوید.
چه کیفیت -- این "نان نانوایی ها" بود
غذا خوردن ؛ هیچ یک از پایین به پایین خود را ذرت نان شیر مال.
من یه مکان خوب در میان برگ ها ، و
ورود به سیستم وجود دارد در مجموعه ای ، خوردن نان و
تماشای کشتی - قایق ، و خیلی خوب
راضی است.
و بعد چیزی به من اصابت کرد.
من می گوید ، در حال حاضر من روی چیزی حساب کردن و یا بیوه
کشیش بخش و یا کسی که این دعا نان
مرا پیدا کرد ، و در اینجا به آن از میان رفته است و
اگر این کار را.
پس بدون شک وجود ندارد ، اما وجود دارد
چیزی که در چیزی -- که شده است ، وجود دارد را
چیزی در آن هنگام بدن مانند بیوه
یا نماز می خواند کشیش بخش ، اما این کار را برای کار نمی کند
من ، و من روی چیزی حساب کردن این کار را برای تنها کار نمی کند
فقط از نوع راست.
من روشن بود و لوله دود خوب طولانی ، و
رفت و در نگاهت کنم.
معبر با شناور بود
فعلی ، و من اجازه من می خواهم فرصت به
ببینید که چه کسی بود روی هنگامی که او آمده است همراه ،
چرا که او را در نزدیک ، که در آن آمده است
نان بود.
زمانی که او به خوبی کردم می خواهم در امتداد پایین
نسبت به من ، من قرار از لوله و رفت و من به
جایی که من fished از نان ، و پیریزی کرده پایین
پشت وارد بانک در باز کمی
محل.
از کجا وارد بخش مدیریت شوید چنگال مانند من می تواند از طریق جوانه زدن.
توسط و با او همراه می آیند ، و او زیرفشار
در خیلی نزدیک ، که آنها می توانند اجرا
تخته تخته کردن و راه رفته را در ساحل.
بیشتر بود همه در قایق.
پاپ ، تاچر و قاضی ، و Bessie
تاچر ، و جو هارپر ، و تام سایر ،
و عمه قدیمی خود را پولی ، و سید و مری ،
و مقدار زیادی بیشتر.
همه صحبت کردن در مورد قتل بود ، اما
کاپیتان در را شکست و گفت :
"نگاه تیز ، در حال حاضر ، مجموعه های موجود در
نزدیک اینجا ، و شاید او را شسته در ساحل
کردم و در میان قلم مو در درهم
لبه آب است.
من امیدوارم که چنین است ، به هر حال. "
من امید نمی کنم.
همه آنها شلوغ و تا بیش از خم
ریل ، تقریبا در چهره ام ، نگه داشته و هنوز ،
تماشای با تمام توانشان.
من می توانم آنها را درجه اول را ببینید ، اما آنها
می توانم ببینم من نیست.
سپس کاپیتان سونگ از :
"پایه دور!" و توپ را رها می مانند
حق انفجار قبل از من که خیلی به من deef
با سر و صدا و خیلی نزدیک با کور
دود ، و من قضاوت من رفته بود.
اگر they'da حال برخی از گلوله در ، من روی چیزی حساب کردن
they'da کردم جسد آنها بعد از شد.
خوب ، ببینم من warn't صدمه دیده است ، به لطف
شکر.
قایق شناور در داخل و خارج از دید رفت
در اطراف شانه از جزیره است.
من می توانم پررونق در حال حاضر و پس از آن می کنند ،
بیشتر و بیشتر از همه ، و با و با ،
پس از یک ساعت ، من آن را نمی شنوند نه بیشتر.
جزیره ای بود سه مایل طول دارد.
من قضاوت آنها را به پا کردم و شد
دادن آن را.
اما آنها هنوز در حالی که.
آنها در اطراف پا از جزیره تبدیل
آغاز شده و تا کانال در میسوری
طرف ، تحت بخار ، پررونق و یک بار در
در حالی که به عنوان آنها رفت.
عبور من را به آن سمت و تماشا
آنها.
هنگامی که آنها به پهلو به پهلو از سر
جزیره را ترک آنها تیراندازی و کاهش یافته است بیش از
به ساحل میسوری و به خانه رفت به
شهر.
من knowed من همه حق بود در حال حاضر.
هیچ کس دیگری را شکار - پس از من آمده است.
من تله من از قایق رانی و به من
اردوگاه زیبا در جنگل انبوه.
من ساخته شده از نوع چادر از پتو من
برای قرار دادن وسایل من تحت تا باران نمی توانست
دریافت در آنها.
من catched گربه ماهی و haggled او باز
با من دیدم ، و به سمت غروب شروع کردم به
آتش اردوگاه من بود و شام.
سپس من مجموعه ای از یک خط به گرفتن برخی از ماهی
برای صبحانه.
وقتی که تاریک بود من از اردوگاه من آتش
سیگار کشیدن ، و احساس بسیار خوب راضی ؛
اما آن را کردم و از تنها و بیکس مرتب کردن بر اساس ، و
پس من رفتم و در مجموعه بانک و گوش
به همراه فعلی مغرور ، و شمارش
ستاره ها و راندگی سیاهههای مربوط و rafts که
آمدن کردن ، و سپس به رختخواب ؛ وجود دارد
هیچ راهی بهتر نیست برای قرار دادن در زمانی که شما
تنها و بیکس هستند ؛ شما نمی توانید به اونجا بمونم. بنابراین ، شما به زودی
دریافت بیش از آن.
و به این ترتیب به مدت سه روز و شب.
تفاوت -- فقط همین را.
اما روز بعد من رفتم کاوش در اطراف
کردن از طریق جزیره.
من رئیس آن بود ، آن همه را به من تعلق دارد ، بنابراین
می گویند ، و من می خواستم بدانم همه چیز در مورد آن ؛
ولی اساسا من می خواستم در زمان قرار داده است.
که من پیدا کردم مقدار زیادی توت فرنگی ، رسیده و
نخست ؛ و انگور تابستان سبز و سبز
razberries و تمشک سبز شد
تازه شروع به نشان می دهد.
همه آنها که توسط دستی و توسط ، بیا من
در نظر گرفته.
خب ، من رفتم فریب دهد همراه در عمیق
جنگل تا من قضاوت من warn't دور از
پای پیاده از جزیره است.
من تا به حال اسلحه همراه من است ، اما من تا به حال شات نیست
هیچ چیز ؛ آن را برای حفاظت بود ؛ من فکر کردم
چند تا بازی خانه نزدیک بکشند.
در مورد این زمان من بزرگ نزدیک در پا
خوب به اندازه مار ، و آن رفت کشویی کردن
از طریق چمن و گل و من پس از
آن ، تلاش برای بدست آوردن آن را در یک شات.
من بریدهشدهبا همراه ، و همه ناگهانی من
حق محدود به خاکستر از اردوگاه
آتش بود که هنوز هم سیگار کشیدن.
تا قلبم را میان ریه ها من شروع به پریدن کرد.
من منتظر هیچ وقت به دنبال بیشتر است ، اما
uncocked تفنگ من و رفت و برگشت در sneaking
tiptoes من به همان سرعتی که تا کنون من می توانم.
در هر حال حاضر و پس از آن من متوقف شود دوم
در میان برگ های ضخیم و گوش ، اما
نفس من آمده خیلی سخته من نمی توانستم بشنوم
هیچ چیز دیگری.
من در امتداد قطعه دیگری بیشتر slunk ، سپس
دوباره گوش و غیره ، و غیره.
اگر من کنده ، من آن را برای انسان در زمان و اگر من
گام زد در چوب و شکست آن ، آن را به من ساخته
احساس شخص یکی از برش به حال من
نفس در دو نفر و من تنها شدم نیم و
نیمه کوتاه ، بیش از حد.
زمانی که من به اردوگاه کردم من احساس بسیار warn't
عجول و بی پروا ، warn't ماسه های زیادی را در craw من وجود دارد ؛
اما من می گوید ، این است که هیچ وقت نمی شود
فریب دهد در اطراف.
پس من تمام تله من را به من دوباره قایق رانی
تا از آنها را که خارج از دید ، و من قرار داده است
از آتش و خاکستر پراکنده در اطراف
شبیه اردوگاه ساله گذشته ، و
سپس درخت clumb.
من روی چیزی حساب کردن من در درخت دو ساعت بود ؛
اما من چیزی نمی بینم ، من گوش نمی
هیچ چیز -- من فقط فکر کردم من شنیده و دیده می شود به عنوان
آنجا که هزار چیز.
خوب ، من نمی تواند تا ابد آنجا بماند ، پس
در گذشته من پایین است ، اما من در ضخامت نگهداری
جنگل و مواظب تمام وقت.
تمام آنچه می توانستم را وادار به خوردن انواع توت ها و چه بود
بیش از صبحانه گذاشته شد.
در زمانی که آن شب بود من خیلی
گرسنه.
بنابراین ، هنگامی که خوب بود و تاریک است ، دلم تضعیف کردن
از ساحل قبل از طلوع و paddled بیش از
به بانک ایلینوی -- حدود یک چهارم از
مایل.
من از در جنگل رفت و پخته
شام ، و من در مورد ساخته شده تا به حال به ذهن من
در آنجا می ماند تمام شب زمانی که من می شنوم
PLUNKETY - قار قار کردن ، PLUNKETY - قار قار کردن ، و می گوید به
خودم ، اسب کرد ؛ و در کنار من می شنوم
صدای مردم است.
من همه چیز را به قایق رانی به عنوان سریع به عنوان کردم
من می توانم ، و سپس از طریق خزنده رفت
جنگل برای دیدن آنچه که من می توانم پیدا کردن.
من تا به حال کردم نه چندان دور زمانی که من گوش مرد می گویند :
"ما بهتر اردوگاه اینجا اگر ما می توانیم خوب پیدا کنید
محل ؛ اسب است در مورد ضرب و شتم بیرون.
بیایید به اطراف نگاه کن. "
من منتظر نیست ، اما سوار کردن و paddled
دور آسان است.
من در محل قدیمی گره خورده است ، و حساب من
را به خواب برد در قایق رانی.
من خواب نه چندان.
من می تواند برای فکر کردن ، به نوعی ، نیست.
و هر بار که من با خودم فکر کردم تا waked
یکی به من را از گردن بود.
پس خواب بود من را هیچ خوب نیست.
توسط و با من به خودم می گوید ، من نمی توانم زندگی کنم
این راه ، من هستم ، رفتن برای پیدا کردن آن است که
که در اینجا در این جزیره با من ، من
پیدا کردن آن از مجسمه نیم تنه یا.
خوب ، من احساس بهتر راست خاموش است.
بنابراین من در زمان دست و پا زدن من و خارج از ساحل تضعیف
فقط یک مرحله یا دو ، و سپس اجازه قایق رانی
قطره همراه پایین در میان سایه ها.
ماه می درخشید ، و در خارج از
سایه های آن ساخته شده است آن را بیشتر به عنوان به عنوان روز نور است.
من poked همراه نیز به یک ساعت ،
همه چیز هنوز هم به عنوان سنگ و صدا به خواب رفت.
خب ، در این زمان من بود به پایین ترین
پای پیاده از جزیره است.
ripply کوچک ، نسیم خنک شروع به ضربه ،
و بود که به خوبی به نقل از شب
در مورد انجام می شود.
من به نوبه خود با او دست و پا زدن و brung
بینی او را به ساحل و سپس بلند شدم و من تفنگ
تضعیف کردن و به لبه جنگل.
نشستم آنجا در ورود به سیستم ، و نگاه کردن
از طریق ترک می کند.
من ماه را به تماشا کردن ، و
تاریکی شروع به پتو رودخانه است.
اما در حالی که من می بینم کمی خط رنگ پریده
بیش از treetops ، و knowed روز شد
آینده.
بنابراین من در زمان تفنگ من و تضعیف کردن نسبت به
جایی که من در سراسر آتش اردوگاه که اجرا کرده بود ،
متوقف کردن هر دقیقه یا دو تا گوش.
اما من تا به حال هیچ شانس نیست به نحوی ، من نمی توانست
به نظر می رسد جایی برای پیدا کنید.
اما و حتما به اندازه کافی ، من catched
نگاه اجمالی از آتش دور از میان درختان.
من برای آن رفت ، با احتیاط و آرام است.
توسط و با من به اندازه کافی نزدیک اند
نگاه کنید ، و یک مرد بر روی زمین وجود دارد گذاشته شد.
آن را بیشتر به من فن tods.
او یک پتو در اطراف سر او ، و او
نزدیک به سر در آتش بود.
من آنجا در پشت انبوه بوته ها تعیین می کنند ، در
حدود شش پا از او ، نگه داشته و چشم من در
او ثابت.
این در گرفتن نور روز خاکستری در حال حاضر.
خیلی زود او gapped کشیده و خود را
و هاو کردن پتو ، و آن خانم بود
جیم واتسون!
من شرط می بندم من خوشحالم که او را ببیند.
من می گوید :
"سلام ، جیم!" و از توقف عملیات.
او منعکس کردن و به من خیره وحشی.
بعد از آن او قطره زانو خود را ، و این نهاد
دست خود را با هم و می گوید :
"Doan' من صدمه دیده است -- don't!
من hain't تا کنون هیچ آسیبی به 'ghos انجام می شود.
من دوست alwuz مردم مرده ، Én انجام تمام من
می تواند برای اونا.
تو برو en دستگاه گوارش در د رودخانه agin ، whah شما
b'longs ، Én doan 'آیا به اوله جیم nuffn ،' در
fren 'awluz ماهسنگ یو'. "
خوب ، من warn't طولانی و او را من درک می کنم
warn't مرده است.
من همیشه خیلی خوشحال برای دیدن جیم.
من warn't تنها و بیکس در حال حاضر.
من به او گفتم من warn't ترس از او گفتن
مردم که کجا بودم.
من صحبت همراه است ، اما او تنها مجموعه ای وجود دارد و
به من نگاه کردند ، گفت : هرگز هیچ چیز نیست.
سپس من می گوید :
"این نور روز خوبی است.
لو در گرفتن صبحانه.
را تشکیل می دهند آتش اردوگاه شما خوب است. "
"د استفاده از استروژن باعث تعلل' د تا آتش اردوگاه به چه
strawbries طبخ en کامیون sich؟
اما تو یه تفنگ ، شما hain't؟
لانه ما قوم و خویش دن sumfn بهتر دستگاه گوارش
strawbries. "
"توت فرنگی و کامیون از جمله ،" من می گوید.
"این است که آنچه شما در زندگی؟"
"من nuffn دستگاه گوارش نتوانسته بود کس دیگه ای ،" او می گوید.
"چرا ، چه مدت شما در این جزیره بوده است ،
جیم؟ "
"من آمده heah د arter شب شما را به قتل رساند."
"چه ، همه آن زمان؟"
"بله -- indeedy."
"است و نه شما تا به حال چیزی جز این نوع از
rubbage آن بخورد؟ "
"نه ، sah -- nuffn دیگری."
"خب ، شما باید بیشتر گرسنه ، نمی باشد.
شما؟ "
"من reck'n من می تواند هوس خوردن.
من فکر می کنم من می توانم.
چه مدت شما را در د islan 'بن؟"
"از آنجا که شب من کشته شدم"
"نه!
W'y ، آنچه را که شما زندگی می کرد؟
اما تو یه تفنگ.
آه ، بله ، شما یه تفنگ.
شما در حال حاضر sumfn en کشتن من را تشکیل می دهند د
آتش است ".
پس ما را به جایی که قایق رانی بود رفت ، و
در حالی که او ساخته شده است آتش سوزی در باز پوشیده از چمن
جایی در میان درختان ، من برداشته و غذا
بیکن و قهوه و قهوه و گلدان
سرخ کردن ، ماهی تابه ، قلع و قند و فنجان ، و
کاکاسیاه عقب نشینی قابل توجه بود ، چرا که
او گمان آن بود و همه با هم انجام شود
سحر.
من catched گربه ماهی خوب بزرگ ، بیش از حد ، و جیم
او را با چاقو خود را تمیز ، و سرخ شده او را.
هنگامی که صبحانه آماده بود که ما در lolled
چمن و خوردن آن سیگار کشیدن گرم است.
جیم آن را پیریزی کرده با تمام توان خود ، برای او
بود در مورد گرسنگی کشیدند.
سپس هنگامی که ما را بسیار خوب حال کردم پر شده ،
ما گذاشته شدن و lazied.
توسط و با جیم می گوید :
"اما looky در اینجا ، Huck ، که ماهسنگ wuz آن dat'
کشته شده در ef کلبه dat آن را به شما warn't؟ "
سپس من به او گفتم که کل آن ، و او
گفت هوشمند بود.
او گفت : تام سایر نمی تونه تا هیچ
طرح بهتر از آنچه من تا به حال.
سپس من می گوید :
"چگونه می توانم شما آمده است از بودن در اینجا ، جیم ، و How'd
شما اینجا؟ "
سرش را بسیار مضطرب ، و نگفت
هیچ چیزی برای یک دقیقه.
سپس او می گوید :
"شاید من بهتر نیست بگویید."
"چرا ، جیم؟"
"خب ، دلایل دی است.
اما تو wouldn 'عشق رو در من ef من ماهسنگ برای گفتن
تو ، میشه تو ، Huck؟ "
"سرزنش اگر من ، جیم."
"خب ، من شما را b'lieve ، Huck.
من -- من اجرا کردن "# :.
"جیم!"
"اما ذهن ، تو گفته بودی که wouldn' بگویید -- شما
می دانم که تو گفتی wouldn بگم ، Huck ".
"خب ، من.
من گفتم : من که نیست ، و من به آن می چسبد.
صادقانه *** ، خواهم بود.
مردم از من کم کردن تماس
طرفدار الغای برده داری و نفرت من برای نگه داشتن
مادر -- اما هیچ تغییری ایجاد نمی کند.
من است ، رفتن به ارسال ندارد ، و من است نه
رفتن به عقب وجود دارد ، حالا هرچی.
بنابراین ، در حال حاضر ، لو را می دانم که همه در مورد آن. "
"خب ، شما ببینید ، این ماهسنگ راه قطع.
missus اوله -- dat 'sخانم واتسون -- او در pecks
من تمام وقت د ، Én رفتار من pooty خشن ،
اما او گفت که او awluz wouldn 'من فروش پایین
به نیواورلئان.
اما متوجه شدم دی کاکاسیاه roun تاجر wuz '
د محل considable به تازگی ، Én من شروع به
دستگاه گوارش oneasy.
pooty خوب ، یک شب من به سرخی انجام د '
اواخر ، Én انجام د 'warn't کاملا shet ، Én من
شنیدن missus قدیمی بگویید د widder او gwyne به
فروش منو از پا به اورلئان ، ولی می خواهم نتونستی به اون او
به ، اما او می تواند هشت دلار hund'd دستگاه گوارش
برای من ، Én آن sich ماهسنگ بزرگ پشته ای پول
او resis 'نتوانسته بود.
widder د او تلاش کنه به اون دستگاه گوارش به او می گویند
wouldn 'آن را انجام دهد ، اما من هرگز منتظر شنیدن
'شیء د.
من روشن از توانا سریع ، من به شما بگویم.
"من از پهلو en ساق پا به پایین تپه د ، Én' تنظیمات
به سرقت 'بلند شو د' skift som'ers
'bove د شهر ، اما مردم wuz دی -
تکان دهنده yit ، بنابراین من در جست و خیز کردن د اوله مخفی -
پایین کوپر فروشگاه در بانک د به منتظر
همه برای رفتن 'راه.
خوب ، من wuz ده تمام شب.
دی wuz roun کسی در همه زمان د.
'بلند' تقلا شش در د mawnin 'skifts شروع
به توسط ، Én 'تقلا هشت استروژن نه هر
dat skift رفت 'طولانی wuz حرف' ، 'چگونه تقلا
پاپ اسمیر همه اون آمده را به شهر د en گویند شما است
کشته شده اند.
بانوان لاس Dese 'skifts درجه wuz کامل' en
genlmen داره شروع میشه - 'برای بیش از د به محل مراجعه کنید.
گاهی اوقات dey'd تا در شو د 'را کنار en
دی 'b'fo' شیء acrost آغاز شده ، این کار را با د
بحث من به دانستن هدفی) برم د 'تمام.
ماهسنگ من 'قدرتمند متاسفم شما کشته ، Huck ،
اما هنوز که هیچ مو ندارد 'نه الان.
"من ده تحت د shavin گذاشته است در تمام طول روز.
ماهسنگ گرسنه من ، اما من afeard warn't ؛ bekase من
knowed اوله missus en د widder wuz داره شروع میشه به
شروع به arter حق د اردوگاه - meet'n '
'breakfas en رفته باشد در تمام طول روز ، Én دی می داند
من خاموش می رود د نور روز تقلا گاو 'wid ، بنابراین
دی wouldn 'د محل' تنظیمات به من roun را ببینید '،
en بنابراین دی wouldn 'دست به من بگو arter تاریک
در د evenin.
د yuther بندگان wouldn 'از دست من ، kase
از ساق پا را dey'd en تعطیلات به زودی به عنوان د
مردمی اوله 'ماهسنگ out'n د راه.
"خوب ، هنگامی که آن آمده است تاریک است ، دلم از پهلو تا د
جاده رودخانه ، Én رفت 'تقلا دو مایل استروژن بیشتر
به whah دی warn't بدون خانه شده است.
من تا ساخته می خواهم مال من تقلا من 'آنچه که من را agwyne
انجام دهد.
ببینید ، من kep ef 'در تلاش می کنم تا دور دستگاه گوارش
پیاده ، آهنگ ud سگ د 'من ، ef من دزدید
skift عبور بیش از ، از دست dey'd skift dat ،
می بینید ، Én dey'd بدونی whah تقلا من می خواهم شبکه '
در سمت yuther د ، Én whah انتخاب کنید تا به من
آهنگ.
بنابراین من می گوید ، تفاله آن چیزی است که من در arter ؛ آن
doan هیچ پیگیری میکنید.
"من' roun 'نور میای - د p'int
bymeby ، بنابراین من در اب راه رفتن در پرتاب en 'در آستانه ورود به سیستم
ای من en swum more'n acrost نیمه راه د
رودخانه ، Én در 'mongst د راندگی - چوب ، Én کردم
kep 'سر من پایین پایین ، Én agin swum مهربانتر
د د جریان اشغال بگویید آمده است همراه.
لانه من swum به اشعه ماوراء بنفش د استرن آن پهلو en -
هولت.
این تیره و ابر آلود تا en 'ماهسنگ تاریک pooty برای
در حالی که کم است.
بنابراین من تا clumb en پایین گذاشته تخته های د.
'ماهسنگ همه مردان د ان در وسط راه د ،
whah د wuz فانوس.
د رودخانه wuz - risin '، Én wuz دی خوب
فعلی ، پس من 'در توسط برای' reck'n'd در د
mawnin 'من می باشد به 25 مایل پایین د
رودخانه ، Én دن من می خواهم در jis b'fo لغزش '
نور روز شنا asho en '، Én را به جنگل د
در د طرف ایلینوی.
"اما من نتونستی به اون' که شانس نداشت.
هنگامی که ما 'mos ماهسنگ' به پایین استروژن د سر د
islan 'wid عقبی مرد شروع به د آمده
فانوس ، به چشم من آن را warn't بدون استفاده به fer
صبر کنید ، بنابراین من تضعیف دریا زده بیرون en fer
islan د.
خوب ، من تا به حال تصور من می توانم 'mos' شبکه
anywhers ، اما من couldn't -- بانک حریف را از میدان بیش از حد.
من 'mos ماهسنگ به استروژن د د پا' b'fo 'islan من
یافت 'یک جای خوب.
من به جنگل د en wouldn jedged رفتم '
raffs احمق wid هیچ مو ندارد ، زمانی که دی حرکت د
فانوس roun 'تا.
من من لوله en پلاگین استروژن سگ پا بود ، Én برخی از
بازی در کلاه من ، Én warn't دی خیس شد ، بنابراین من
'ماهسنگ همه درست است."
"و بنابراین شما نمی باشد تا به حال هیچ گوشت و نه نان به
خوردن همه ی این مدت؟
چرا شما دریافت گل - turkles؟ "
"چگونه شما را به متر دستگاه گوارش' gwyne؟
شما نمی توانید به شکست خوردن در ام ام en گرفتن ؛ en
how'sa gwyne بدن ضربه ام wid سنگ؟
چگونه می تواند از بدن این کار را در شب د؟
En من warn't gwyne به خودم در بانک د نشان
د در روز. "
"خوب ، این طوری.
شما تا به حال در تمام جنگل را
زمان ، البته.
آیا می صداشون رو بشنوم تیراندازی توپ؟ "
"اوه ، بله.
من knowed دی بود arter شما.
ام تماشا thoo د -- من ام توسط heah برو
بوته. "
بعضی از پرندگان جوان آمده است همراه ، پرواز حیاط
یا دو در یک زمان و روشنایی.
جیم گفت که نشانه آن بود که قرار بود به
باران.
او گفت : آن نشانه بود که جوجه های جوان
پرواز کرد که راه را ، و تا او گمان آن بود
راه همان زمانی که پرندگان جوان آن انجام می شود.
من که قرار بود به گرفتن برخی از آنها ، اما جیم
به من اجازه نمی دهد.
او گفت : آن مرگ بود.
او گفت : پدر بزرگ خود را گذاشته بیمار میشوم ،
و برخی از آنها catched پرنده ، و خود را
مادر بزرگ پیر گفت پدرش خواهد مرد ، و
او.
و جیم گفت : شما باید همه چیز به حساب نمی
شما برای رفتن به شام پختن ، چرا که
که بد شانس آورد.
اگر شما همان را تکان داد جدول پارچه پس از
غروب.
و او گفت : اگر یک مرد و متعلق به کندوی عسل
آن مرد فوت کرد ، زنبور باید در مورد گفت
آن را قبل از صبح آفتاب تا بعد ، یا دیگری
تمام زنبورها را تضعیف می کردن و ترک کار
و می میرند.
جیم گفت زنبور نیش می احمقها نیست ، اما من
اعتقاد نداشت ، چرا که من تا به حال سعی کردم
آنها را از بار خودم مقدار زیادی ، و آنها
به من نیش نبود.
من در مورد برخی از این چیزها شنیده بود
قبل ، اما نه همه آنها.
جیم knowed انواع نشانه.
او گفت که او knowed همه چیز بیشتر.
من گفتم برای من مثل تمام نشانه نگاه
در مورد شانس بد ، و برای همین من از او پرسید که آیا
warn't هر خوش شانس علائم وجود دارد.
او می گوید :
"شکست ناپذیر چند -- دی' به استفاده از هیچ نمی باشد.
بدن است.
آنچه که می خواهید به زمانی که موفق باشید 's-
میای برای؟
می خواهم آن را حفظ کردن؟ "
و او گفت : "Ef شما را اسلحه پرمو en کردم
breas پرمو ، it'sa dat نشانه شما agwyne است
به غنی باشد.
خب ، دی استفاده در برخی از نشانه ها مثل dat ،
'kase آن چنان خز به آینده.
ببینید ، شاید شما را باید به صندوق 'طولانی
میله زمان ، Én بنابراین شما ممکن است دستگاه گوارش دلسرد '
en کشتن yo'sef 'اف شما نتونستی به اون رو نمیدونن توسط د نشانه
dat شما gwyne bymeby غنی می شود. "
"دارید اسلحه پرمو و پرمو
پستان ، جیم؟ "
"چه د استفاده به سوال تبر dat؟
آیا نمی بینی من است؟ "
"خوب ، شما را ثروتمند؟"
"نه ، اما من بن wunst غنی ، و gwyne می شود
agin غنی.
Wunst من تا به حال foteen دلار است ، اما من به پهلو
specalat'n '، Én گران خارج شدم."
"شما چه حدس و گمان بود در ، جیم؟"
"خب ، من میله پنجه سهام."
"چه نوع از سهام؟"
"چرا ، سهام زندگی می کنند -- گاو ، شما می دانید.
من ده دلار در گاو قرار داده است.
اما من العین 'gwyne به resk هیچ مو ندارد) پول در
سهام.
د تا گاو 'نفر' کشته در من هان است. "
"پس شما را از دست داده تا ده دلار."
"نه ، من آن را از دست بدهد نه همه.
من on'y لس 'تقلا نه از آن.
من تنها د en بلندتر برای دلار en پنهان
ده سنت. "
"شما تا به حال پنج دلار و ده سنت را ترک کردند.
آیا شما بیشتر از حدس و گمان؟ "
"بله. شما می دانید که یک سیاه پوست laigged dat
b'longs به قدیمی Misto Bradish؟
خب ، او معتاد به مشروبات فعالیت بانک ، Én می گویند کسی dat
قرار دادن در دلار خواهد 'مو دلار برای دستگاه گوارش
در د استروژن en 'د سال است.
خب ، همه *** د رفت ، اما دی
آیا لازم نیست خیلی.
من wuz د on'y یک dat به حال بسیار.
بنابراین من از برای 'دن برای' مو دلار ، Én گیر
من گفتم : 'من ج نتونستی به اون' دستگاه گوارش آن من می خواهم یک بانک شروع
خودم.
خوب ، ای البته سیاه پوست dat می خواهم به من نگه
از استروژن د کسب و کار ، bekase او می گوید : دی
nough warn't کسب و کار برای دو بانک ، تا او
می گویند من می توانم در من پنج دلار en گذاشت
من سی و پنج پرداخت در د استروژن en 'د سال است.
"پس من آن را انجام داده.
لانه من reck'n'd من می خواهم inves 'د سی و پنج
دلار حق خاموش en آگاه خوانده شده - '.
wuz دی نام سیاه پوست 'باب ، dat به حال ketched
چوب صاف ، Én نتونستی به اون marster اش آن را می دانم ؛
en من خریداری او off'n en آن را به او گفت
را د سی و پنج دلار که استروژن د en '
د سال آتی ، اما کسی به سرقت برده د چوب
dat شب صاف ، Én روز nex د یک laigged
سیاه پوست می گویند د بانک گران.
بنابراین هیچ یک ماوراء بنفش نتونستی به اون دی ما رو دستگاه گوارش بدون پول. "
"شما چه بود با ده سنت انجام دهد ، جیم؟"
"خب ، من' gwyne ماهسنگ به spen 'آن است ، اما من تا به حال
رویا ، Én د رویای من tole به آن را به
Balum نام کاکاسیاه -- الاغ Balum 'sدی تماس بگیرید
او را برای کوتاه مدت ، او یک استروژن dem است
chuckleheads ، می دانید.
اما او خوش شانس ، دی می گویند ، Én ببینم من warn't
خوش شانس.
رویای د می گویند اجازه inves Balum 'سنت د ده
en او می خواهم برای من جمع آوری کنند.
خب ، Balum او پهلو د پول ، Én زمانی که او
wuz در کلیسا او بشنوند می گویند واعظ د dat
هر کس را به د 'لن' صندوق به د پروردگار ، Én
boun به دستگاه گوارش پول خود را به عقب hund'd بار.
پس Balum او پهلو en بدهد د ده سنت به د
صندوق پستی '، Én گذاشته کم به ببینیم که چه چیزی gwyne wuz به
آمده از آن را. "
"خب ، چه از آن ، جیم آمد؟"
"Nuffn هرگز از آن آمده است.
من نتوانسته بود 'مدیریت پول dat به k'leck هیچ
راه ؛ en Balum او نتوانسته بود.
من العین 'gwyne به لن' dout 'پول' من هیچ مو ندارد
دیدن د امنیت.
Boun به دستگاه گوارش همه اون پول hund'd بار ،
واعظ می گوید : د!
Ef من می توانم د ده سنت در دستگاه گوارش به عقب ، من می خواهم تماس
آن squah ، Én شود استروژن خوشحالم د chanst. "
"خب ، این همه حق به هر حال ، جیم ، زمانی که
شما در حال رفتن به غنی باشد دوباره چند وقت یا
دیگر. "
"بله ، من en غنی در حال حاضر ، در آمدن به آن نگاه کنید.
من خودم صاحب ، Én من را wuth هشت hund'd
دلار است.
من wisht من د پول بود ، من wouldn 'می خواهم هیچ
مو. "
سی سی نثر ccprose audiobook ادبیات کتاب های صوتی کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها لینک دائم همزمان متن کامل تمام رایگان کامل