Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل هفتم
کتی در Thrushcross گرانج پنج هفته : تا کریسمس باقی ماند.
آن زمان مچ پا او را به طور کامل درمان شد ، و رفتار خود را بسیار بهبود یافته است.
معشوقه او را دیدار اغلب در فاصله ، و شروع برنامه خود را از اصلاحات
با تلاش برای بالا بردن عزت نفس خود را با لباس خوب و چاپلوسی ، که او در زمان
به آسانی ، به طوری که ، به جای وحشی ،
hatless پریدن کمی وحشیانه به خانه ، و عجله برای فشار همه ما
از نفس افتاده ، از یک تسویه حساب خوش تیپ سیاه و سفید بسیار محترمانه وجود دارد ، روشن با
حلقه های باریک قهوه ای در حال سقوط از پوشش
پر سر و دست شکسن و عادت پارچه طولانی ، که او مجبور بود تا دست نگه دارند تا با هر دو
دست که او ممکن است بادبان شوید.
Hindley او را از اسب خود را برداشته ، exclaiming delightedly ، 'چرا ، کتی ، شما
کاملا زیبایی! من به ندرت شناخته شده اند : به شما نگاه
مثل یک بانوی در حال حاضر.
ایزابلا لینتون با او قابل مقایسه نیست ، او ، فرانسیس؟
: 'ایزابلا دارای مزایای طبیعی او نیست ،' پاسخ همسر خود : «اما او باید ذهن و
رشد کند نه وحشی دوباره اینجا.
الن ، خانم کاترین با چیزهای او کمک کند -- باقی بماند ، عزیزم ، شما هم زدن
فر خود -- کلاه خود را گشودن من.
حذف عادت ، و چهارم زیر رهبانیت ابریشم بزرگ پارچه پیچازی ، سفید وجود دارد تاباند
شلوار ، و کفش صیقل ، و ، در حالی که چشمانش برق زد و شادی فراوان هنگامی که سگ
او جرأت آمد محدوده تا او را خوش آمدید ،
به سختی آنها را مبادا آنها باید حنایی بر لباس های پر زرق و برق او را لمس کند.
او مرا بوسید به آرامی : من تمام ساخت کیک کریسمس آرد بود ، و آن را نمی
انجام داده اند به من آغوش به من بدهید ، و سپس او دور برای Heathcliff نگاه.
خبر اعدام آقای و خانم Earnshaw مشتاقانه تماشا نشست خود و تفکر آن را قادر می سازد
آنها را به قضاوت ، در برخی از اقدام ، چه به دلایل آنها برای امیدوار به موفقیت در بود
جدا کردن این دو دوست.
Heathcliff سخت بود برای کشف ، در ابتدا. اگر او بی دقت بودند ، و uncared برای
او قبل از غیبت کاترین ، ده برابر شده بود بیشتر از آن از سال است.
هیچ کس اما من حتی او را محبت به او یک پسر کثیف تماس بگیرید و پیشنهاد او را بشویید
خود ، یک بار در هفته و کودکان از سن خود به ندرت یک لذت طبیعی در صابون
و آب است.
بنابراین ، نه به ذکر است لباس های خود را ، که خدمات سه ماه در دیده بود
در منجلاب فرو بردن و گرد و غبار ، و ضخامت مو uncombed خود ، سطح صورت و دست او بود
dismally beclouded.
او ممکن است به خوبی پشت سر حل و فصل ادم بی بند و بار ، در beholding چنین روشن ، دوشیزه برازنده
ورود به خانه ، به جای همتای خشن سر خود ، او انتظار می رود.
'Heathcliff نه در اینجا؟" او تقاضا کشیدن دستکش او ، و نمایش
انگشتان زیبا و با انجام هیچ چیز و ماندن در داخل خانه سفید.
'گریه' Heathcliff ، شما ممکن است به جلو آیند ، آقای Hindley ، با بهره گیری از ناراحت کردن او ، و
احساس خشنودی به چه بددهنی جوان دختر ، در اصل او خواهد بود مجبور به ارائه
خودش.
'شما ممکن است بیاید و آرزو خانم کاترین خوش آمدید ، مانند سایر بندگان.'
کتی ، ابتلا به یک نگاه اجمالی از دوستان خود را در پنهان خود ، پرواز او را در آغوش او
هفت یا هشت بوسه بر روی گونه خود را در درون دوم ارزانی داشتید ، و پس از آن متوقف و
عقب کشی ، خندیدن ،
exclaiming ، 'چرا ، چطور ، بسیار سیاه و عبور شما نگاه کنید! و چگونه -- چگونه خنده دار و ترسناک!
اما این به خاطر من به ادگار و ایزابلا لینتون استفاده می شود.
خوب ، Heathcliff ، شما مرا فراموش کرده اید؟ "
او تا به حال برخی از این دلیل برای قرار دادن به سوال ، برای شرم و غرور انداخت اندوه به دو برابر بیش از
لقاء او و نگه داشته او را غیر منقول است.
: 'لرزش دست ها ، Heathcliff ،' گفت : آقای Earnshaw ، condescendingly ؛ 'یک بار در راه
که مجاز است. '
'من باید ، نه" پسر پاسخ : پیدا کردن زبان خود را در تاریخ و زمان آخرین ، "من نباید ایستادگی می شود
خندیدند. من باید آن را تحمل نمی کند! '
او از دایره های شکسته ، اما خانم کتی او را دوباره تصرف کردند.
من معنی نیست که به شما میخندند ، 'گفت :' من می توانم خودم را مانع نیست : Heathcliff ،
دست دادن حداقل
چه چیزی می دلخور برای؟ این بود که شما نگاه عجیب و غریب.
اگر صورت خود را بشویید و برس مو ، آن را همه حق است : اما شما هستند تا
کثیف!
او concernedly در انگشتان دست تاریک او را در خود را برگزار gazed ، و همچنین در لباس او ؛
که او می ترسید بدون ارایش از تماس با آن با او به دست آورده بود.
'شما باید من را لمس!' او جواب داد ، به دنبال چشم او و ربودند دور او
دست. "من باید به عنوان کثیف که من لطفا : و من
به کثیف خواهد شد ، و من کثیف است. '
که او نقش برآب سراسیمه از اتاق ، در میان ابراز شادی از استاد و
معشوقه ، و به اختلال جدی از کاترین ؛ که می تواند که چگونه او را درک نمی
اظهارات باید چنین نمایشگاهی از خلق و خوی بد تولید کرده اند.
پس از بازی lady's - خدمتکار جدید وارد ، و قرار دادن کیک من در فر ، و
ساخت خانه و آشپزخانه شاد با آتش سوزی های بزرگ ، در خور کریسمس ، حوا ، من
آماده به نشستن و مات و متحیر کردن خودم را با
سرودهای ، همه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن اظهارات مثبت جوزف که او در نظر گرفته
آهنگ های فراخ من به عنوان درب بعدی را به ترانه های انتخاب کرد.
او در اتاق او را به دعا خصوصی بازنشسته شده است ، و آقای و خانم Earnshaw شد
تعامل با توجه دختر خانم توسط چيز جزئي همجنسگرا متفرقه خرید برای او تا به امروز
Lintons ، کمی به عنوان اذعان به مهربانی خود را.
آنها دعوت کرده بود به صرف فردا در ارتفاعات نظرات ، و دعوت
پذیرفته شده بود ، در یک شرایط : خانم لینتون التماس که darlings او ممکن است
به دقت جدا از آن نگه داشته "پسر فحش بی ادبی دارند."
تحت این شرایط من انفرادی باقی ماند.
من قال بوی غنی از ادویه های گرم کردن و تحسین آشپزخانه درخشان
ظروف ، ساعت جلا ، در decked هالی ، لیوان روی یک سینی نقره ای در محدوده زمانی معین
آماده با آل mulled برای پر
شام و از همه مهمتر ، خلوص speckless مراقبت خاص من -- scoured و
خوب جاروب کف.
دادم کف زدن به دلیل به سمت داخل به هر جسم ، و سپس من را به یاد چند ساله Earnshaw استفاده می شود
آمده در هنگامی که تمام شد tidied ، و با من تماس گرفت یک زن جوان نمی تونم ، و لغزش شیلینگ به من
دست به عنوان جعبه کریسمس و از که من
در ادامه از علاقه خود را برای Heathcliff فکر می کنم ، و وحشت خود را مبادا او باید
غفلت پس از مرگ او برداشته است و رنج می برند : که به طور طبیعی موجب شد من به نظر
در حال حاضر شرایط ناگوار LAD ، و از آواز من ذهن من را به گریه.
برای من رخ داد به زودی ، با این حال ، خواهد بود بیشتر احساس وجود دارد در تلاش برای تعمیر برخی از
از اشتباهات خود را از ریختن اشک بر آنها : من و راه می رفت به دادگاه به
به دنبال او.
او دور نیست که من پیدا کردم او را صاف کت براق از تسویه حساب های جدید در ثبات ،
و تغذیه جانوران دیگر ، با توجه به سفارشی.
'عجله ، Heathcliff!'
گفتم : ، 'آشپزخانه بسیار راحت است ؛ و جوزف تا از پله ها : با عجله و به من اجازه
لباس شما هوشمند قبل از اینکه خانم کتی بیرون می آید ، و سپس شما می توانید با هم نشستن ، با
کل کوره فولاد سازی دهان به خودتان ، و پچ پچ طولانی تا قبل از خواب. "
او با کار خود اقدام ، و به سمت من سر خود را هرگز تبدیل شده است.
"بیا -- شما آینده؟"
من ادامه داد. کیک There'sa کمی برای هر یک از شما ،
تقریبا به اندازه کافی و شما باید نیم ساعت را پوشیدن '.
من منتظر پنج دقیقه است ، اما بدون جواب او را ترک.
کاترین supped با برادرش و خواهر شوهر : من Joseph و در پیوست
وعده غذایی گریزان از اجتماع ، چاشنی با reproofs یک طرف و sauciness از سوی دیگر است.
کیک و پنیر او همچنان بر روی میز تمام شب برای پری.
او موفق به ادامه کار تا نه ساعت ، و پس از آن راهپیمایی های گنگ و لجوج به
اتاق خود را.
کتی شنبه تا دیر وقت بیدار ، داشتن جهان از چیزهایی که برای پذیرش جدید خود را
دوستان : او را به آشپزخانه آمد یک بار به یکی از قدیمی اش صحبت می کنند ، اما او رفته ، و
او تنها ماند برای پرسیدن آنچه که موضوع را با او بود ، و پس از آن رفت و برگشت.
او در صبح گل رز در اوایل و آن را به عنوان یک روز تعطیل بود ، بد شوخ طبعی خود را بر روی انجام
moors ؛ دوباره ظاهر می شود تا خانواده برای کلیسا را ترک شدند.
روزه و تامل به نظر می رسید که او را به روحیه ای بهتر به ارمغان آورد.
او در مورد من در حالی که برای آویزان و داشتن پیچ شجاعت خود را ، بانگ زد ناگهان
-- نلی ، من را مناسب و معقول ، من می شود خوب است. "
'زمان ، Heathcliff ،" من گفت "شما باید غصه دار کاترین : او متاسفم او
تا کنون به خانه آمد ، من با جرات گفتن! به نظر می رسد که اگر شما او غبطه می خوردند ، زیرا او
فکر بیشتر از شما.
مفهوم envying کاترین به او غیر قابل درک بود ، اما این تصور
عزادار او را به وضوح به اندازه کافی او را درک است. "او گفت آیا او غصه دار شد؟ او نپرسید ،
به دنبال بسیار جدی است.
"او گریه وقتی که من به او گفت شما دوباره امروز صبح.
خوب ، من گریه شب گذشته ، او بازگشت ، و من تا به حال دلیل بیشتر به گریه از او. "
'بله : شما تا به حال به این دلیل از رفتن به رختخواب با یک قلب مغرور و با معده خالی ،'
گفت مردم سربلند I. نژاد غم غم
خود را دارند.
اما اگر شما از touchiness خود را شرمنده ، شما باید عفو ، ذهن ، هنگامی که او می آید
وارد
شما باید بروید بالا و ارائه به او را بوسه ، و می گویند -- شما می دانید بهترین چه می گویند ، تنها آن
صمیمانه ، و نه به عنوان اگر شما فکر می کنید او را به یک غریبه شده توسط بزرگ او تبدیل
لباس.
و اکنون ، هر چند که من از شام به آماده شدن ، من هم به شما ترتیب سرقت به طوری که
ادگار لینتون باید کاملا یک عروسک در کنار شما نگاه کنید : او می کند.
شما جوان تر هستند ، و در عین حال ، من محدود می شود ، شما بلندتر و دو بار به عنوان گسترده ای در سراسر
شانه ها ، شما می توانید او را دست کشیدن در برق زده احساس نمی کنید که شما
می تواند؟
چهره Heathcliff روشنتر یک لحظه ، سپس آن را نو پوشیده از ابر شد و آهی کشید.
اما نلی ، اگر من او را زدم بیست بار ، که نمی خواهد او را کمتر خوش تیپ
من یا بیشتر از آن.
من آرزو می کنم من تا به حال مو نور و پوست روشن ، و نیز لباس و رفتار بود ، و
تا به حال شانس بودن به عنوان غنی به عنوان او خواهد شد! '
و گریه برای ماما در هر نوبت ، 'اضافه کردم ، و اگر LAD کشور لرزید
مشت خود را بر علیه شما heaved ، و نشسته بود ، خانه در تمام طول روز برای یک دوش از باران.
اوه ، Heathcliff شما نشان دادن روح فقیر!
به شیشه ای ، و من به شما اجازه ببینید چه چیزی شما باید بخواهید.
آیا شما شده علامت گذاری آن دو خط بین چشمان شما و کسانی که با ضخامت ابرو ، که ، به جای
افزایش قوسی ، در وسط غرق ، و آن زن و شوهر از fiends سیاه ، آنچنان عمیق
به خاک سپرده شد ، که پنجره های خود را باز کنید هرگز
جسورانه ، اما در خفا انجام دادن glinting در زیر آنها ، مانند جاسوس شیطان؟
آرزو و یادگیری برای صاف کردن چین و چروک با ترشرویی ، به منظور بالا بردن پلک خود را رک و پوست کنده ، و
تغییر fiends به اعتماد به نفس ، فرشتگان بی گناه ، هیچ چیز مشکوک و شک ،
و همیشه از دیدن دوستان جایی که آنها مطمئن نیستند که از دشمنان نیست.
آیا بیان فعلی شریر که به نظر می رسد ضربات آن می شود عبارتند از
بیابان آن ، و در عین حال از همه جهان ، و همچنین به عنوان ضربه زن متنفر است ، برای آنچه در آن رنج می برد.
به عبارت دیگر ، من باید برای ادگار لینتون چشم بزرگ آبی آرزو و حتی
پیشانی ، وی پاسخ داد. "من -- و این به من برای کمک به آنها نیست."
یک قلب خوب شما را به یک چهره قوی و زیبا کمک کند ، LAD من ، "من ادامه داد ،' اگر شما
به طور منظم سیاه و یک بد bonniest به چیزی بدتر از زشت تبدیل.
و اکنون که ما انجام داده ایم شستشو ، و ترکیب ، و sulking -- به من بگویید که آیا شما
فکر می کنم خودتان و نه خوش تیپ نه؟ من به شما بگویم ، من.
شما برای یک شاهزاده در لباس مبدل جا داد.
چه کسی می داند ، اما پدر امپراتور چین بود ، و مادر خود را ملکه هند ،
هر یک از آنها قادر به خرید ، با درآمد یک هفته ، بلندی های بادگیر و
Thrushcross گرانج با هم؟
و شما توسط ملوانان ستمکاران ربوده شد و به انگلستان آورده است.
شد من در محل شما ، من به مفاهیم بالا از تولد من فریم ، و افکار
آنچه من بود باید به من شجاعت و عزت را به حمایت از ستم از
کشاورز کمی! '
بنابراین من در chattered و به تدریج Heathcliff اخم خود را از دست داد و شروع به نگاه کاملا
لذت بخش ، زمانی که همه در یک بار گفتگوی ما صدای rumbling حرکت قطع شد
تا جاده ها و ورود به دادگاه.
او به پنجره و من به درب زد ، فقط در زمان به ناگهان دو Lintons
فرود از کالسکه خانواده ، خفه در جبه و پوشاک از پوست خزدار و Earnshaws
از اسب پیاده شدن از اسب های خود : آنها اغلب به کلیسا در زمستان سوار.
کاترین در زمان دست هر یک از کودکان ، و آنها را به خانه آورده
و آنها را قبل از آتش سوزی ، که به سرعت رنگ به چهره سفید خود را قرار دهید.
من همدم من خواست برای تسریع در حال حاضر را نشان دهد و شوخ طبعی مهربان خود را ، و او به میل و علاقه
اطاعت ، اما بد شانسی آن را داشته باشد که ، به عنوان او در را باز کرد که منجر از آشپزخانه
در یک طرف ، Hindley آن را در دیگری باز می شود.
آنها ملاقات نمود ، و استاد ، تحریک شده از دیدن او را پاک و شاد ، و یا ، شاید ،
مشتاق به حفظ وعده خود را به خانم لینتون ، راندند او را با رانش ناگهانی و
عصبانیت bade "جوزف نگه داشتن شخص از
اتاق -- ارسال او را به اطاق زیر شیروانی تا شام به پایان رسیده است.
او خواهید بود قراردادن انگشت خود را در tarts و سرقت میوه ، اگر سمت چپ به تنهایی با
آنها را یک دقیقه است.
نه ، آقا ، "من نمی تواند به جلوگیری از پاسخ دادن به ، در" او هیچ چیز ، او را لمس نمی : و گمان می کنم
او باید سهم خود را از dainties هم مثل ما داشته باشد.
او باید سهم خود را از دست من را داشته باشد ، اگر او را گرفتن من طبقه پایین تا تیره ، 'گریه
Hindley. «دور شو ، شما خانه بدوش!
چه! شما در حال تلاش شخص خودنما و نادان ، شما؟
صبر کن تا من دریافت نگه دارید از آن قفل ظریف -- اگر من نمی خواهد آنها را کمی بکشید
دیگر! '
مشاهده استاد : "آنها به اندازه کافی طولانی در حال حاضر ،' لینتون ، peeping از درگاه ورودی "من
تعجب آنها درد سر خود را ندارد. مانند یال کلت بر چشمان او! '
او این اظهار را بدون هیچ گونه قصد توهین به جرأت ، اما در Heathcliff
ماهیت خشونت آمیز بود ، آمادگی ندارند ، به تحمل ظاهر بی ربطی از یک
چه کسی به او به نظر می رسید به نفرت ، حتی پس از آن ، به عنوان یک رقیب.
او را تصاحب کرد ظرف سوپ خوری سس سیب داغ (اولین چیزی که تحت نق نق زدن خود) و
نقش برآب آن را کامل در مقابل صورت و گردن سخنران ؛ که فورا شروع ضجه و زاری کردن
که آورده ایزابلا و کاترین hurrying به محل.
آقای Earnshaw ربوده مقصر به طور مستقیم و او را به اتاق خود منتقل ؛
که در آن ، بدون شک ، او تجویز درمان خشن برای خنک کردن مناسب از اشتیاق ، برای او
ظاهر قرمز و تنگی نفس است.
من کهنه ظرف شویی ، و بینی و دهان و نه spitefully پاک ادگار ، که تایید کننده
که به او خدمت حق برای دخالت.
خواهر او گریند به رفتن به خانه را آغاز کرد و کتی توسط مبهوت ایستادند ، سرخ شدن برای
تمام. 'شما باید به او ندارد صحبت!' او
expostulated با استاد لینتون.
او در خلق و خوی بد بود ، و در حال حاضر شما خراب از بازدید شما ؛ و او شلاق : من
نفرت او را شلاق! من می توانم شام من نمی خورند.
چرا شما به او صحبت می کنند ، ادگار؟ '
من ، نه 'sobbed جوانان ، فرار از دست من ، و در پایان باقی مانده از
تصفیه با جیب ، دستمال نوعی پارچه کتانی ظریف او.
"من قول داده ماما که من یک کلمه به او می گویند و من دیگر چنین نکردم."
خوب ، گریه نکن ، 'پاسخ کاترین ، تحقیر ،' شما در حال کشته شده نیست.
ایجاد شرارت بیشتر نیست ، برادر من در حال آمدن است : آرام شود!
صدا در نیاوردن ، ایزابلا! کسی صدمه دیده شما؟
، در آنجا وجود دارد ، کودکان -- به صندلی خود را "گریه Hindley ، شلوغ شوید.
'این حیوان از LAD من گرم سادگی.
دفعه بعد ، استاد ادگار ، قانون را در مشت خود را -- آن را به شما بدهد
اشتها! 'حزب کمی بهبود متانت خود را
در نگاه از جشن معطر.
آنها پس از سوار شدن آنها گرسنه بودند ، و به راحتی consoled ، از آنجا که هیچ آسیب واقعی بود
و پا افتادهی آنها.
آقای Earnshaw حک شده platefuls خوب ومهربان و معشوقه ساخته شده آنها را با فراخ
بحث پر جنب و جوش.
من در پشت صندلی خود را منتظر و pained به ببین کاترین بود ، با چشم های خشک و
هوای بی تفاوت ، شروع برش تا بال غاز را قبل از او.
یک کودک بی عاطفه ، "من به خودم فکر ، چگونه به آرامی او را رد قدیمی خود
مشکلات همبازی. من تصور نمی توانست او را به
خودخواه.
او بلند یک لقمه به لب های او : او سپس آن را پایین دوباره : گونه او را برافروخته و
اشک gushed بر آنها.
او چنگال خود را به طبقه ، تضعیف و عجله شیرجه تحت پارچه را به پنهان کردن
احساسات او.
من تماس نمی فاقد قوهء لامسه او طولانی ، برای من درک او در برزخ در سراسر
روز ، و خسته کننده برای پیدا کردن یک فرصت گرفتن توسط خودش ، و یا
پرداخت مراجعه به Heathcliff ، که شده بود ،
توسط استاد قفل شده است و به عنوان کشف کردم ، در تلاش برای معرفی به او
ظروف سرباز یا مسافر خصوصی از victuals. در شب ما تا به حال رقص است.
کتی التماس کرد که او ممکن است آزاد شده پس از آن ، به عنوان ایزابلا لینتون تا به حال هیچ شریک :
entreaties او باطل شد ، و من برای تامین کمبود منصوب شد.
ما از شر تمام دل تنگی در هیجان ورزش کردم و لذت ما بود
افزایش ورود باند Gimmerton ، mustering پانزده قوی : ترومپت ،
ترومبون ، clarionets ، bassoons ، شاخ فرانسوی ، و viol باس ، علاوه بر خوانندگان.
برو دور تمام خانه های محترم و کمکهای هر
کریسمس ، و ما محترم درمان آن را درجه اول آنها را بشنود.
پس از پایکوبی پرداخته معمول خوانده شده بود ، ما آنها را به آهنگ و glees.
خانم Earnshaw عاشق موسیقی ، و به طوری که آنها به ما مقدار زیادی است.
کاترین آن را خیلی دوست داشتم اما او گفت : آن را در بالا از مراحل شیرین ترین صدا ،
و او در تاریکی رفتم : من به دنبال.
آنها را بست خانه زیر ، با توجه به عدم وجود ما هرگز ، آن را سرشار از
مردم است.
او بدون اقامت در stairs' سر ساخته شده است ، اما نصب شده دورتر ، برج دیده بانی که در آن
Heathcliff ، محدود شد و او را به نام.
او سرسختانه کاهش یافته است به این پرسش پاسخ دهیم در حالی که : او استقامت ، و در نهایت
متقاعد او را برای نگه داشتن صمیمیت و همدلی با خود را از طریق تابلوهای است.
من اجازه چیزهایی فقیر صحبت unmolested ، تا من مثلا قرار بود آهنگ رفتن به
بس ، و خوانندگان به دریافت برخی از رفع خستگی : پس من clambered نردبان
هشدار او.
به جای پیدا کردن خارج از او ، من شنیده ام صدای او را در درون.
میمون کوچک پنجره سقفی از یک برج دیده بانی بود ، رخنه کرد در امتداد پشت بام ، به
پنجره سقفی از سوی دیگر ، و آن را با نهایت مشکل من می تواند او را از هم محور
دوباره.
وقتی که او به وجود آمده باشد ، Heathcliff آمد با او ، و او اصرار داشت که من باید انجام دهید
او را به آشپزخانه ، به عنوان همکار ، بنده من به همسایه رفته بودند ، به حذف
از صدای ما 'سرود خوانی شیطان ،' آن را به عنوان او را با خوشحالی به آن تماس بگیرید.
من به آنها گفتم من به هیچ وجه در نظر گرفته شده برای تشویق حقه خود : اما به عنوان زندانی
روزه اش از شام دیروز شکسته هرگز ، من در تقلب او آقای چشمک
Hindley است که یک بار.
او رفت : من مجموعه ای او مدفوع توسط آتش ، و به او پیشنهاد یک مقدار خوب
چیز است : اما او بیمار بود و می تواند کمی غذا خوردن ، و تلاش من به او سرگرم
دور انداخته شد.
دو آرنج خود را بر روی زانو های خود و چانه اش خم شدن او در دست او باقی ماند و ربودهشده در
مراقبه های گنگ.
من کشیدند موضوع اندیشه های او ، او پاسخ داد به شدت -- 'I'mتلاش
به حل و فصل چگونه من باید Hindley پشت پرداخت. من اهمیتی نمی دهند چه مدت من صبر کنید ، اگر من تنها می تواند
آن را در تاریخ و زمان آخرین.
من امیدوارم که او نمی خواهد مرد قبل از من! برای شرم ، Heathcliff! گفت : 'I.
آن را برای خدا به مجازات مردم ستمکار را ، ما باید یاد بگیرند که به ببخشد.
نه ، خدا رضایت است که من باید داشته باشند ، او بازگشت.
من فقط من می دانستم که بهترین راه! اجازه بدهید به تنهایی ، و من آن را برنامه ریزی : در حالی که
من فکر که من احساس نمی درد.
اما ، آقای منکیلر ، من را فراموش کرده ام این داستان ها می تواند شما را منحرف نیست.
من اذیت چگونه من باید از قروچه در در چنین سرعت خواب ، و خود را
حریره سرد ، و شما nodding برای تخت خواب!
من می توانم تاریخ Heathcliff گفته اند که شما نیاز دارید بشنود ، در نیم دوجین کلمات. "
بنابراین خودش را قطع است ، خانه دار افزایش یافت و اقدام به وضع کنار او
دوخت ، اما من احساس حرکت از کوره فولاد سازی دهان ناتوان بود و من بسیار دور از
nodding.
'نشسته هنوز ، خانم دین ،' گریه ، "آیا هنوز هم یکی دیگر از نیم ساعت نشستن.
شما انجام داده ایم فقط حق است که به داستان باهستگی.
این روش من است و شما باید آن را به همان سبک به پایان برسد.
من علاقمند هستم در هر شخصیت که شما ذکر کردید ، بیشتر یا کمتر است. "
'ساعت یازده ، سکته مغزی آقا.'
مهم نیست -- I'm نیست برای رفتن به بستر در ساعت های طولانی عادت کرده اند.
یک یا دو زود است کافی برای کسی که تا ده نهفته است.
'شما نباید دروغ تا ده است. نخست از صبح رفته وجود دارد
مدتها قبل از آن زمان است.
فردی که دارای یک نصف روز کار خود را تا ساعت ده انجام می شود ، اجرا می شود شانس
خروج نیمی دیگر لغو شد. "
با این وجود ، خانم دین ، از سر صندلی خود را ، چون به - فردا من قصد دارم
طول شب تا بعد از ظهر. من برای خودم پیش بینی معاند
سرما ، حداقل.
من امیدوارم که ، نه آقا. خوب ، شما باید اجازه می دهد من به کبیسه بیش از برخی از
سه سال ، در طول خانم Earnshaw که فضا -- '
نه ، نه ، من هیچ چیز از مرتب کردن بر اساس اجازه می دهد!
آیا شما آشنا با خلق و خوی از ذهن است که در آن ، اگر شما به تنهایی نشسته بودند ، و
لیسیدن گربه بچه گربه خود را بر فرش قبل از شما ، شما می توانید عملیات تماشا کنید
بدقت که غفلت دخترک یک گوش شما به طور جدی قرار داده است از خلق و خوی؟ '
خلق وحشتناکی تنبل ، من باید بگویم '' در مقابل ، یکی از tiresomely فعال.
این مال من است ، در حال حاضر ، و ، بنابراین ، همچنان دقیقهای.
من درک است که مردم در این مناطق بیش از مردم در شهرها به دست آوردن ارزش است که
عنکبوت در یک سیاه چال می کند بیش از عنکبوت در یک کلبه ، به اشغال های مختلف خود و
در عین حال جاذبه های عمیق تر می باشد به طور کامل نمی
با توجه به وضعیت تماشاچی در. آنها زندگی می کنند بیشتر به صورت جدی ، در
خود ، و کمتر در سطح ، تغییر ، چیز بیهوده و بیمعنی و خارجی.
من می توانم عشق را برای زندگی در اینجا تقریبا امکان پذیر فانتزی و من کافر ثابت در
هر عشق ایستاده یک سال.
شبیه یک کشور تنظیم یک مرد گرسنه به یک ظرف واحد ، که وی بر آن ممکن است
اشتها کل خود تمرکز کرده و آن را عدالت انجام دیگر ، به معرفی او را به یک
جدول توسط آشپز فرانسوی را بنا نهاد : او می تواند
شاید به عنوان لذت زیادی از کل استخراج ، اما هر یک از بخش صرفا یک اتم در خود
توجه و یادآوری است. '
'اوه! در اینجا ما همانند هر جای دیگری هستند ، هنگامی که شما با ما آشنا شوید ، مشاهده : 'خانم
دین ، تا حدودی در سخنرانی من متعجب و متحیر شده است.
'ببخشید ، من در پاسخ ، شما ، دوست خوب من ، شواهد قابل توجه در برابر
که ادعا.
به استثناء چند provincialisms نتیجه خفیف ، شما باید بدون هیچ نشانی از
رفتار که من معتاد به نظر عجیب و غریب به کلاس شما.
من مطمئن هستم شما به فکر یک معامله بزرگ بیش از کلی از بندگان فکر می کنم.
شما مجبور شده اند که به پرورش دانشکده ها بازتاب خود را می خواهید از موارد
برای frittering زندگی خود را دور در چيز جزئي احمقانه.
خانم دین خندید.
«من قطعا به عزت خودم ثابت ، منطقی و نوع بدن ،' او گفت ؛ 'نیست
دقیقا از زندگی در میان تپه ها و دیدن یکی از مجموعه ای از چهره ها ، و یک سری از
اعمال ، از پایان سال به پایان سال ، اما
من تحت نظم و انضباط تیز است که به من آموخته حکمت قرار گرفته و پس از آن ، من را خوانده
بیش از شما که علاقه داشتن به ، آقای منکیلر.
شما می توانید یک کتاب در این کتابخانه که من به نگاه باز کردن نیست ، و
چیزی از : ، مگر آن این باشد که طیف وسیعی از یونانی و لاتین ، و
فرانسه و کسانی که من می دانم که یکی از دیگری :
آن را به عنوان آنجا که می توانید از دختر یک مرد فقیر انتظار می رود.
با این حال ، اگر من به دنبال داستان من در مد شایعات درست است ، من تا به حال بهتر است در و
به جای جهش سه سال ، من خواهد بود محتوا برای تصویب به تابستان سال آینده --
تابستان 1778 ، که نزدیک به بیست و سه سال پیش.