Tip:
Highlight text to annotate it
X
رومئو و ژولیت ویلیام شکسپیر
پیش درآمد [را وارد کنید کر.]
گروه کر دو خانواده ، هر دو به طور یکسان در کرامت ،
در نمایشگاه ورونا ، جایی که ما وضع صحنه ما ، از شکستن کینه های باستانی به شورش جدید ،
که در آن خون مدنی دست مدنی ناپاک می سازد. از FORTH loins کشنده از این دو دشمنان
جفت از دوستداران ستاره cross'd را زندگی خود را ، کسی دلسوز misadventur'd overthrows
Doth با مرگ خود دفن نزاع پدر و مادر خود را. عبور از ترس از مرگ mark'd عشق خود را ،
و تداوم خشم پدر و مادر خود را ، که اما نیستی پایان فرزندان خود را می تواند حذف ،
در حال حاضر ترافیک دو ساعت از مرحله ما ؛ که ، اگر شما با گوش بیمار حضور ،
آنچه در اینجا باید از دست ، کار پر زحمت ما باید در تلاش برای ترمیم. [صحنه را ترک گفتن.]
صحنه ACT I. I. مکان های عمومی.
[ورود Sampson و گرگوری مسلح با شمشیر و bucklers.]
SAMPSON گرگوری ، O 'کلمه من ، خواهیم زغال حمل نیست.
گرگوری نه ، پس ما باید به معدن.
SAMPSON منظور من ، ما در تندی خواهیم رسم.
گرگوری AY ، در حالی که شما زندگی می کنند ، جلب گردن خود را از O یقه.
SAMPSON من اعتصاب به سرعت در حال نقل مکان کرد.
گرگوری اما هنر تو به سرعت نقل مکان کرد به اعتصاب.
SAMPSON سگ از خانه مونتاگ من حرکت می کند.
گرگوری به حرکت می کند را به هم بزنید و به شجاع است برای ایستادن :
بنابراین ، اگر هنر تو نقل مکان کرد ، تو runn'st دور.
SAMPSON سگ از آن خانه باید حرکت من برای ایستادن : من به دیوار که هیچ مرد یا خدمتکار از مونتاگ.
گریگوری است که به تو نشان می دهد برده ضعیف ، ضعیف ترین می رود به
دیوار.
SAMPSON زنان درست ؛ و در نتیجه ، رگ ضعیف تر ، که تا کنون دیوار محوری : بنابراین من خواهد مرد مونتاگ فشار
از دیوار و رانش خدمتکاران خود را به دیوار.
گرگوری نزاع بین استادان ما و مردان خود را برای ما است.
تیس SAMPSON همه را یک ، من خودم جبار نشان می دهد :
وقتی که من با مردان خواهد بود بی رحمانه با خدمتکاران مبارزه کرده اند ، من به قطع سر خود را.
گرگوری سران خدمتکاران
SAMPSON AY ، سر از خدمتکاران ، و یا maidenheads خود را ؛
آن را در آنچه تو حس پژمردگی.
گرگوری آنها باید آن را در حس کنند که آن را احساس.
SAMPSON من آنها نباید احساس کنند در حالی که من قادر به ایستادن و «تیس شناخته شده من یک قطعه زیبا از گوشت.
گرگوری تیس هنر به خوبی تو ماهی نیست ؛ اگر تو hadst ،
تو hadst پور جان.-- قرعه کشی ابزار تو ، در اینجا می آید دو از خانه Montagues.
SAMPSON سلاح برهنه من این است : نزاع! من تو را.
گرگوری چگونه! پشت و اجرا تو؟
SAMPSON من ترس نیست.
گرگوری نه ، ازدواج ، من از تو می ترسند!
SAMPSON اجازه قانون از طرف ما به ما اجازه دهید آنها را آغاز است.
گرگوری من اخم به من منتقل و اجازه دهید آن را به آنها را به عنوان آنها لیست.
SAMPSON نه ، همانطور که آنها جرات. من انگشت شست من در آنها گاز است که
رسوایی به آنها در صورتی که آن خرس. [ابراهیم و Balthasar را وارد کنید.]
آبراهام انگشت شست خود را به شما گاز در ما ، آقا؟
SAMPSON من گاز انگشت شست من ، آقا.
آبراهام انگشت شست خود را به شما گاز در ما ، آقا؟
SAMPSON قانون از طرف ما این است اگر من می گویند برای همیشه؟
گرگوری شماره
SAMPSON نه ، آقا ، من انگشت شست من به شما گاز نیست ، آقا ، اما من نیش من
انگشت شست ، آقا.
گرگوری آیا نزاع ، آقا؟
نزاع ابراهیم آقا! نه ، آقا.
SAMPSON اما اگر شما ، آقا ، برای شما هستم : من در خدمت به خوبی یک مرد را به عنوان
شما خواهد شد.
آبراهام بهتر است.
SAMPSON خب ، آقا.
گرگوری بگو بهتر ، در اینجا می آید یکی از kinsmen استاد من است.
SAMPSON بله ، بهتر است ، آقا.
آبراهام شما نهفته است.
SAMPSON قرعه کشی ، اگر شما مردان.-- گرگوری ، به یاد داشته باشید ضربه مغرور تو.
[آنها مبارزه کنند.] [ورود Benvolio.]
قسمت BENVOLIO ، احمق! قرار داده تا شمشیر خود را شما می دانید آنچه شما باید انجام دهید.
[ضربه شمشیر خود را] [Tybalt را وارد کنید.]
TYBALT چه ، تو هنر کشیده شده در میان این hinds بی عاطفه؟
تو Benvolio غیرفعال ، بلافاصله پس از مرگ تو نگاه کنند.
BENVOLIO من اما حفظ صلح قرار داده تا شمشیر تو ، و یا مدیریت آن را به بخشی از این مردان با من است.
TYBALT چه ، کشیده شده ، و صحبت از صلح. من کلمه نفرت
همانطور که من نفرت جهنم ، همه Montagues و تو : آیا در تو ، بزدل!
[آنها مبارزه کنند.] [ورود چند تن از هر دو مجلس ، که به پیوستن به نزاع و سپس وارد کنید
شهروندان با باشگاه.]
1 باشگاه شهروند ، لوایح و پارتیزان! اعتصاب! ضرب و شتم آنها را! مرگ با Capulets! مرگ با Montagues!
[Capulet در لباس شب اش ، و بانوی Capulet را وارد کنید.]
CAPULET چه سر و صدا این است که -- من شمشیر بلند من ، هو!
بانوی CAPULET با چوب زیر بغل راه رفتن با چوب زیر بغل راه رفتن -- چرا شما را برای یک شمشیر؟
CAPULET شمشیر من ، من می گویم -- مونتاگ قدیمی آمده است ،
و شیرین کاری های تیغه خود را در وجود من است. [مونتاگ مونتاگ و بانوی خود را وارد کنید.]
مونتاگ تو تبه Capulet -- نگه دارید من نیست ، بگذار بروم.
بانوی مونتاگ نباید یک پا به هم بزنید به دنبال یک دشمن نیست.
[را وارد کنید پرنس ، با ملازمان.]
PRINCE افراد سرکش ، دشمنان به صلح ، Profaners از این فولاد آغشته همسایه --
آیا آنها نمی شنوند -- ، هو! شما مردان ، جانوران ، که فرو نشاندن آتش خشم خود را مهلک
با چشمه بنفش صدور از رگهای خود را -- بر درد شکنجه ، از آن دست خونین
پرتاب ، سلاح های mistemper'd خود را به زمین و شنیدن حکم خود را شاهزاده نقل مکان کرد.--
سه brawls مدنی ، تربیت از کلمه روح ، با تو ، Capulet قدیمی ، و مونتاگ ،
سه بار disturb'd آرام از خیابان های ما ساخته شده و شهروندان باستان ورونا
کاربر به سایر نظرسنجی توسط زیور آلات beseeming قبر خود را ، به پارتیزان های خوب بکار بردن قدیمی ، در دستها به عنوان قدیمی ،
Canker'd با صلح ، به بخشی از نفرت canker'd شما : اگر هرگز خیابان های ما برهم زدن شما ،
زندگی خود را باید از صلح جریمه بپردازد. برای این زمان ، تمام بقیه ترک دور : --
شما ، Capulet ، باید همراه با من ، -- و ، مونتاگ ، به شما این بعد از ظهر می آیند ،
برای اطلاع ما دورتر در این مورد لذت بردن ، برای رایگان قدیمی شهر ، مشترک ما قضاوت قرار.--
یک بار دیگر ، بر روی درد مرگ ، همه مردان ترک است. [صحنه را ترک گفتن شاهزاده و ملازمان. Capulet ، بانوی Capulet ، Tybalt ،
شهروندان و خدمتکاران هستند.]
مونتاگ چه کسی مجموعه ای بهم زده این نزاع باستانی جدید؟ --
صحبت می کنند ، برادرزاده بودند ، شما را زمانی که از آن آغاز گردید؟
BENVOLIO در اینجا بندگان را از دشمن خود را و شما بودند ، نزدیک مبارزه با قبل از اینکه من رویکرد :
من کشید ، آنها را بخشی : در لحظه آمد Tybalt آتشین ، با شمشیر او prepar'd ؛
کدام ، به عنوان او breath'd سرپیچی را به گوش من ، او در مورد سر خود را در چرخش و برش باد ،
که هیچ چیزی صدمه دیده با آن ، او را در تمسخر و تحقیر hiss'd : در حالی که ما تبادل thrusts و ضربات ،
آمد بیشتر و بیشتر ، و بر بخشی و بخشی جنگیدند ، تا شاهزاده آمد ، که هر دو بخش را جدا.
بانوی مونتاگ O ، که در آن است رومئو -- دید شما او را به روز؟ --
راست خوشحالم من او در این نزاع نشد.
BENVOLIO خانم ، یک ساعت قبل از خورشید worshipp'd Peer'd جلو پنجره طلایی شرق ،
ذهن آشفته من drave به راه رفتن در خارج از کشور ؛ -- زیر بیشه از چنار
که از طرف شهر ، -- این قدر زود پیاده روی به سمت غرب rooteth پسر خود را می بینم :
به سوی او من ساخته شده ، اما او انبار از من بود ، و به سرقت برده را به پنهان از چوب :
من ، اندازه گیری عواطف خود را توسط خود من -- که بسیاری از آنها مشغول ساختم زمانی که آنها به تنهایی --
Pursu'd طنز من ، دنبال نمیکنند او ، و کمال مسرت از shunn'd که کمال مسرت از من فرار کرد.
مونتاگ بسیاری از صبح خداوند به او وجود دارد دیده شده است ،
با اشک افزایش در شبنم صبح تازه ، با آه های عمیق خود را اضافه کردن به ابرها ابرها بیشتر :
اما همه به زودی به عنوان خورشید همه تشویق باید در شرق دورترین شروع را به منظور جلب
پرده سایه از تخت شفق قطبی است ، دور از خانه دزد نور پسر سنگین من ،
و خصوصی در قلم اتاق خود به خود خاموش کردن ویندوز خود را قفل ، نور روز عادلانه خارج
می کند و خود شب مصنوعی : سیاه و بدشگون باید این طنز را ثابت کند ،
مگر در مواردی که وکیل خوب ممکن است باعث حذف خواهد شد.
BENVOLIO عموی نجیب من ، علت را می دانید؟
مونتاگ من نه آن را می دانم و نه از او می توانند یاد بگیرند.
BENVOLIO آیا شما او را با هر وسیله importun'd؟
مونتاگ هر دو توسط خودم و بسیاری از دوستان دیگر.
اما او ، مشاور عواطف خود را ، به خود -- من نمی خواهند گفت که چگونه درست باشد ، --
اما تا خود را مخفی و نزدیک ، تا کنون از صدایی و کشف ،
در بیت جوانه با قبل از اینکه کرم حسادت او می تواند برگ شیرین خود را به هوا منتشر می ،
و یا اختصاص زیبایی خود را به خورشید است. آیا ما قادریم ، اما آموختن از چه رو غم خود را رشد ،
ما به میل و علاقه را به عنوان درمان بدانند.
BENVOLIO ببینید ، جایی که او می آید : بنابراین شما گام به کنار لطفا ، من شکایت خود را و یا بسیار محروم.
مونتاگ من تو wert خیلی خوشحال اقامت تو
برای شنیدن ایین توبه و بخشش واقعی.-- آمده ، خانم ، بیایید دور ، [صحنه را ترک گفتن مونتاگ و بانوی.]
[را وارد کنید رومئو.]
فردا BENVOLIO خوب ، پسر عموی.
رومئو روز خیلی جوان است؟
BENVOLIO اما جدید زده نه.
رومئو من AY! ساعت غمگین به نظر می رسد طولانی است.
این بود که پدر من که رفتم این رو اینقدر تند و سریع؟
BENVOLIO بود.-- چه غم طول ساعت رومئو؟
رومئو نداشتن که ، داشتن ، آنها را کوتاه می کند.
BENVOLIO در جوانان هم چهارم می شدیم؟
رومئو خارج ، --
BENVOLIO از جوانان هم چهارم می شدیم؟
رومئو خارج از نفع او جایی که من در عشق هستم.
BENVOLIO افسوس ، که عشق ، به طوری ملایم در نظر او ،
باید در اثبات ظلم و ستمگری و خشن!
افسوس رومئو که عشق ، که دیدگاه گنگ هنوز ،
باید بدون چشم ها ، نگاه کنید به مسیرهای اراده خود را -- از کجا باید ناهار خوردن ما -- O من -- چه نزاع بود؟
با این حال من می گویم نه برای من شنیده ام از آن همه. در اینجا بسیار به کار با نفرت ، بلکه با عشق : --
چرا در آن زمان ، O brawling عشق! O با محبت نفرت! O هر چیزی ، از هیچ چیزی برای اولین بار ایجاد کنید!
O سبکی سنگین! جدی بطالت! هرج و مرج اشتباه shapen از اشکال ظاهری خوب!
پر از سرب ، دود روشن ، آتش سرد ، سلامت بیمار! هنوز خواب بیداری ، است که آنچه در آن است! --
این عشق احساس می کنم که احساس عشق در این است. دوست تو نمی خنده؟
BENVOLIO نه ، نمیتوانید ، من و نه گریه.
رومئو قلب خوب ، در چه؟
BENVOLIO در ظلم و ستم قلب خوب تو.
رومئو چرا چنین گناه عشق است.--
Griefs دروغ خود معدن سنگین در سینه ام که تو انتشار پژمردگی ، به آن perst
با بیش از تو : این عشق است که تو نشان داده شده است hast Doth غم و اندوه بیش از حد از معدن خود اضافه کنید.
عشق دود rais'd با بخار از آه است ، از بودن purg'd ، آتش درخشان در چشم عاشقان ؛
vex'd شدن ، یک دریا nourish'd با اشک عاشقان : آنچه در آن است دیگر؟ جنون با احتیاط ،
صفرا خفگی و شیرین حفظ.-- وداع ، نمیتوانید من.
[رفتن.]
BENVOLIO نرم! من به همراه : اگر شما مرا ترک چنین است ، شما مرا اینجا به اشتباه نفهمید.
اوه رومئو! من خودم را از دست داده ، من در اینجا :
این رومئو نیست ، او برخی دیگر که در آن است.
BENVOLIO بگویید من در غم و اندوه است که که شما را دوست دارم؟
رومئو چه ، حق من ناله و بگویم به تو؟
ناله BENVOLIO! به همین دلیل ، هیچ ؛
اما متاسفانه به من بگویید که.
رومئو یک مرد بیمار در غم و اندوه پیشنهاد ایجاد اراده او ، --
آه ، کلمه بیمار است تا بیمار urg'd -- در غم ، پسر عموی من عاشق یک زن است.
BENVOLIO I aim'd تا نزدیکی زمانی که من suppos'd شما lov'd.
رومئو markman راست خوب -- و عادلانه او را دوست دارم.
BENVOLIO راست علامت گذاری به عنوان عادلانه ، منصفانه نمیتوانید soonest ضربه است.
رومئو خوب ، که در برخورد از دست : او را نمی خواهید بود ضربه
با فلش کوپید -- او خداوند شوخ طبعی Dian و در اثبات قوی از عفت و arm'd ،
از تعظیم ضعیف کودکانه عشق او زندگی می کند unharm'd. او به محاصره از واژه دوست داشتنی باقی بماند
همچنین در جایی باقی ماندن روبرو می شوند پنجمین چشم assailing ، و نه اوپیای دامان خود را به سنت seducing طلا :
O ، او سرشار از زیبایی ، فقط فقیر است که ، زمانی که او می میرد ، با زیبایی می میرد فروشگاه خود را.
BENVOLIO سپس به او میگفتند که او هنوز هم زندگی خواهند کرد عفیف سوگند یاد خداوند؟
رومئو او خداوند است ، و در آن صرفه جویی می کند زباله های بزرگ ؛
برای زیبایی ، starv'd با شدت او ، کاهش زیبایی از تمام آیندگان است.
او بیش از حد منصفانه است ، بیش از حد عاقل ، عاقلانه بیش از حد عادلانه ، به شایستگی سعادت من ناامیدی :
او را به عشق به خداوند سوگند دروغ یاد کرده و در آن نذر آیا من زندگی مرده ای که زندگی می کنند که به IT بگوید.
BENVOLIO توسط من rul'd ، فراموش نکنید که به او فکر می کنم.
رومئو O ، به من میآموزد که چگونه باید فراموش نکنید که به فکر می کنم.
BENVOLIO با دادن آزادی به نزد چشم تو ؛
بررسی زیبایی های دیگر.
تیس رومئو راه را برای تماس بگیرید... او ، نفیس ، در سؤال دیگر :
این ماسک خوشحال است که بوسه ابرو خانمها عادلانه ، سیاه و سفید بودن ، به ما می گذارد در ذهن عادلانه پنهان کردن آنها ؛
او که کور strucken است می تواند گنج گرانبها از بینایی خود را از دست داده را فراموش نکنید :
معشوقه است که عبور نمایشگاه را به من نشان می دهد ، چه doth زیبایی او را خدمت می کنند بلکه به عنوان یک یادداشت
جایی که من ممکن است به خواندن که pass'd که عبور نمایشگاه؟ وداع : تو canst آموزش به من برای فراموش کردن.
BENVOLIO من این دکترین ، پرداخت و یا دیگری می میرند بدهی.
[صحنه را ترک گفتن.]
صحنه دوم. یک خیابان. [ورود Capulet ، پاریس ، و بنده.]
CAPULET اما مونتاگ موظف است علاوه بر I ،
در مجازات به طور یکسان ، و "TIS سخت نیست ، من فکر می کنم ، برای مردان تا قدیمی به عنوان ما به حفظ صلح است.
پاریس حساب محترم شما هر دو ؛
TIS ترحم "و شما را در شانس liv'd تا زمانی. اما اکنون ، پروردگار من ، آنچه شما می گویید را با توجه به من؟
CAPULET اما گفت : متجاوز از آنچه من قبل گفت :
فرزند من هنوز یک غریبه در جهان است ، او خداوند تغییر از چهارده سال دیده می شود ؛
اجازه دهید دو تابستان پژمرده در قبل از اینکه افتخار خود ما ممکن است فکر می کنم رسیده او را به عروس.
جوان تر از او ، مادران خوشحال هستند PARIS ساخته شده است.
CAPULET و خیلی زود marr'd کسانی که این قدر زود ساخته شده است.
زمین خداوند بلعیده می شود تمام امید من اما او -- او امیدوار بانوی زمین من :
اما عشقبازی کردن با او ، ملایم پاریس ، قلب او ، اراده من به رضای او است ، اما بخشی ؛
او به توافق برسند ، در دامنه خود را انتخاب نهفته رضایت و عادلانه بر اساس صدای من است.
این شب برگزاری جشن accustom'd قدیمی ، بکجا بسیاری به عنوان مهمان دعوت کرده اند ،
چنین به عنوان دوست دارم ، و شما در میان فروشگاه ، یکی بیشتر ، بیشتر خوش آمدید ، شماره من.
در خانه فقیر من نگاه به ناگهان این شب زمین treading ستاره است که نور آسمان تاریک :
چنین راحتی نیز شهوت انگیز مردان جوان احساس هنگامی که به خوبی ماه آوریل در پاشنه apparell'd
treads زمستان شلی ، حتی لذت از جمله در میان جوانه های تازه زن باید شما این شب
ارث در خانه من ، شنیدن همه ، همه را ببینید ، و مانند بسیاری از او را که شایستگی اش بیشتر خواهد بود :
که ، در میان بسیاری ، معدن ، که یکی ، ممکن است در تعداد ایستادن ، هر چند در هیچ یک حساب.
بیا ، برو با من.-- برو ، یارو ، با خستگی راه رفتن مورد از طریق نمایشگاه ورونا ، یافتن آن دسته از افراد خارج
نام کسی نوشته شده وجود دارد ، [می دهد یک مقاله و به آنها می گویند ، خانه من و استقبال در لذت خود باقی بماند.
[صحنه را ترک گفتن Capulet و پاریس].
بنده پیدا کردن آنها را که نامشان در اینجا نوشته شده! نوشته شده است که کفاشی باید با دخالت
حیاط خود و متناسب با تاریخ و زمان آخرین خود ، فیشر با مداد خود ، و نقاش با شبکههای خود ، اما من هستم
فرستاده شده به پیدا کردن افراد که نامشان در اینجا حکم ، و هرگز نمی تواند در پیدا کردن نام شخص نوشتن
خداوند در اینجا حکم. من باید به آموخته است : -- در زمان خوب! [Benvolio و رومئو را وارد کنید.]
اوه BENVOLIO ، مرد ، یک سوختگی آتش دیگری سوزش ،
یکی از درد با غم و اندوه دیگر lessen'd ؛ غیرفعال مبتلا به دوار سر ، و holp عقب مانده تبدیل ؛
یکی از درمان غم و اندوه از جان گذشته با یکی دیگر با چشمان پر اشتیاق نگاه کردن : تو بعضی از عفونت های جدید را به چشم تو ،
و سم رتبه های قدیمی خواهد مرد.
رومئو برگ درخت چنار شما بسیار عالی برای آن است.
BENVOLIO برای چه ، من به تو دعا؟
رومئو برای ساق پا شکسته خود را.
BENVOLIO چرا ، رومئو ، هنر تو دیوانه؟
دیوانه نیست ، اما محدود تر از مرد دیوانه رومئو است ؛
خفه در زندان ، بدون غذا من ، Whipp'd و عذاب و -- خدا دن ، عضو خوب نگه داشته است.
بنده خدا برو GI - دن.-- من دعا آقا ، می تواند شما را بخوانند؟
رومئو AY ، معدن ثروت خود را در بدبختی من.
بنده شاید شما آن را بدون کتاب یاد گرفته :
اما دعا می کنم ، می تواند هر چیزی را که می بینید را خوانده باشید؟
رومئو AY ، اگر من می دانم که نامه ها و زبان است.
بنده آنچه صادقانه می گویند : استراحت شما فراخ!
رومئو باقی بماند ، هموطنان ، من قادر به خواندن. [بار مطالعه شده است.] Signior مارتینو و همسرش و دختران ؛
شهرستان Anselmo و خواهران قشنگ او ، بانوی بیوه از Vitruvio ؛ Signior Placentio و
برادرزاده دوست داشتنی او. Mercutio و برادرش ولنتاین ؛ معدن عمو Capulet ، همسرش ، و
دختر ، خواهرزاده منصفانه من Rosaline. Livia. Signior Valentio و پسر عموی خود را Tybalt ؛ لوسیو و
پر جنب و جوش هلنا 'منصفانه مونتاژ. [می دهد مقاله] : بکجا باید از آنها
آمده است؟
بنده تا.
رومئو بکجا؟
بنده برای شام به خانه ما.
رومئو کسی خانه؟
بنده استاد من است.
رومئو در واقع من باید شما ask'd که قبل از.
بنده در حال حاضر من شما را بدون پرسیدن ، بگویید : استاد من بزرگ است
غنی Capulet ؛ و اگر شما را از خانه Montagues نمی شود ، من دعا می آیند و درهم شکستن یک لیوان شراب است. استراحت شما فراخ!
خروج است.]
BENVOLIO در این جشن باستانی همان Sups Capulet Rosaline عادلانه آنها تو تا lov'st ؛
با تمام زیبایی های تحسین از ورونا. برو به انطرف و با چشم unattainted ،
مقایسه صورت خود را با برخی که من باید نشان دهد ، و من به تو فکر می کنم تو قو کلاغ.
رومئو وقتی دین متدین چشم معدن
با بازترین باطل ، و سپس به نوبه خود اشک به آتش سوزی و این ، -- که اغلب drown'd ، هرگز نمی تواند بمیرد ، --
بدعت گذاران شفاف ، برای دروغگو سوخته! یکی از عادلانه تر از عشق من؟ خورشید ، دیدن همه
Ne'er شاهد بازی خود را از سال برای اولین بار در جهان آغاز شده است.
اوه BENVOLIO ، شما شاهد عادلانه او ، هیچ کدام دیگری که توسط خودش با خودش در هر دو چشم pois'd :
اما در مقیاس های کریستال که اجازه وجود داشته باشد weigh'd بانوی عشق شما در برابر بعضی خدمتکار دیگر
که من به شما نشان می دهد در این جشن درخشان ، و او اندک باید به خوبی نشان می دهد که در حال حاضر نشان می دهد به بهترین.
رومئو من همراه می خواهید بروید ، هیچ چنین دید به نمایش داده می شود ،
اما برای شادی در شکوه و جلال خود من است. [صحنه را ترک گفتن.]
صحنه III. اتاق در خانه Capulet. [ورود بانوی Capulet ، و پرستار.]
بانوی پرستار CAPULET ، دختر من کجاست؟ تماس بگیرید او را به جلو به من.
پرستار در حال حاضر ، توسط maidenhea من ، -- در دوازده ساله --
من bade او آمده.-- ، گوشت بره! چه پینه دوز -- ممنوع خدا -- که در آن "این دختر --؟ ، ژولیت.
[را وارد کنید ژولیت.]
ژولیت چگونه در حال حاضر ، چه کسی می نامد؟
پرستار مادر شما.
خانم ژولیت ، من اینجا هستم. شما را چه شده است؟
پرستار ، را ترک چندی ، -- بانوی CAPULET این ماده است.
ما باید در خفا بحث : پرستار ، بازگشت دوباره ، من از من remember'd ، تو وکیل ما را بشنوند.
تو knowest من دختر از سن زیبا.
ایمان پرستار ، من می توانید سن خود را نزد یک ساعت را بگویید.
بانوی CAPULET او چهارده نیست.
پرستار من چهارده دندان من ، غیر روحانی --
و در عین حال ، به نوجوانی من آن سخن گفته ام ، من به جز چهار نفر ، -- او چهارده نیست. چه مدت است که در حال حاضر
به روز اول ماه اوت و جزر و مد؟
بانوی CAPULET روز دو هفته و فرد.
پرستار و یا حتی عجیب و غریب ، تمام روز در سال ،
بیا روز اول ماه اوت حوا در شب باید او چهارده. سوزان و او -- بقیه خدا همه مسیحی روح! --
از سن قرار داشتند ، سوزان با خدا ، او خیلی خوب بود برای من : -- اما ، همان طور که گفتم ،
در روز اول ماه اوت حوا در شب باید او چهارده ، که باید او ازدواج من آن را به یاد داشته باشید و.
'تیس از زمان وقوع زلزله در حال حاضر یازده سال ، و او ، wean'd -- من آن را باید هرگز فراموش -- ،
از تمام روزهای سال ، پس از آن روز : برای من تا به حال افسنطین به حفر من گذاشته ،
در مقابل نور خورشید نشسته در زیر دیوار کبوتر خانه ، پروردگار من و شما و سپس در Mantua شد :
نه ، من تحمل یک مغز : -- اما همانطور که گفتم ، هنگامی که آن طعم برنجاسف کوهی بر روی نوک پستان
از حفر من و احساس تلخ ، احمق زیبا ، برای دیدن آن زود رنج ، و سقوط با حفر!
لرزش ، quoth کبوتر خانه : 'twas هیچ نیازی نیست ، من تصور کردن ، به من پیشنهاد راه پیمایی بازحمت.
و از آن زمان یازده سال است ، سپس او به تنهایی می تواند بایستد. نه ، توسط رود
او می توانست اجرا و همه چیز در مورد waddled ، حتی برای به روز قبل ، او پیشانی او را شکست :
و بعد شوهرم ، -- خدا را با روح خود می شود! "یک مرد فراخ بود ، -- در زمان فرزند :
'پیش فرض ،' او 'دوست تو سقوط quoth بر چهره تو؟ سقوط پژمردگی تو عقب مانده وقتی تو hast شوخ طبعی بیشتر ؛
تو پژمردگی ، نه Jule و توسط holidame من ، بدبخت زیبا را ترک گریه و گفت : 'AY :'
را ببینید چگونه اطلاعات مربوط به یک مزاح گفتن خواهند آمد! حکم من ، من باید زندگی هزار yeas ،
من آن را باید هرگز فراموش. "تو پژمردگی نیست ، Jule؟ quoth او ، و ، بسیار احمق ، آن stinted و گفت :' AY است. "
بانوی CAPULET به اندازه کافی از این ، من به تو دعا صلح تو نگه دارید.
پرستار بله ، خانم -- من نمی می توانید انتخاب کنید اما خنده ،
به فکر می کنم این باید ترک گریه ، و می گویند 'AY :" و در عین حال ، من حکم ، آن را بر پیشانی خود را به حال
یک ضربت به عنوان بزرگ به عنوان سنگ جوجه خروس جوان ، دست کشیدن خطر ناک است ؛ و آن را به تلخی گریه.
'پیش فرض ،' شوهرم quoth ، 'fall'st بر چهره تو؟ تو پاییز خم شدن به عقب هنگامی که تو به سن com'st ؛
تو پژمردگی Jule؟ آن stinted و گفت : 'AY است."
ژولیت و تو روی لئامت دادن بیش از حد ، من تو را دعا ، پرستار ، گفت I.
صلح پرستار ، من انجام داده اند. خدا تو را به فضل خود!
تو اتلاف شدید زیباترین بیب که e'er من nurs'd : من ممکن است زندگی تو ازدواج یک بار ، من که آرزوی من است.
بانوی CAPULET ازدواج می کنند ، که ازدواج موضوع بسیار
من آمد به بحث از.-- به من بگو ، دختر ژولیت ، چگونه می ایستد منش خود را به ازدواج؟
ژولیت این افتخار است که من رویای.
پرستار افتخار -- من پرستار فقط مال تو نیست ،
من به تو عقل hadst suck'd از نوک پستان تو می گویند.
بانوی CAPULET خوب ، ازدواج فکر می کنم در حال حاضر : جوانتر از شما ،
اینجا ، در ورونا ، خانم ها از عزت نفس ، ساخته می شوند در حال حاضر مادران : شمارش من
من مادر خود را به مراتب بر اساس این سال ها که شما در حال حاضر خدمتکار. بنابراین ، پس از آن ، به اجمال --
پاریس شجاع شما به دنبال عشق خود را.
پرستار مرد ، بانوی جوان! بانوی ، چنین یک مرد
به عنوان تمام جهان -- چرا مرد he'sa از موم.
تابستان CAPULET ورونا ، بانوی خداوند چنین گل نیست.
پرستار نه ، he'sa گل ، در ایمان ، یک گل بسیار.
بانوی CAPULET آنچه شما می گویید؟ می تواند به شما عشق نجیب زاده است؟
این شب شما باید او را در جشن ما ببین خوانده شده متجاوز از حجم چهره جوان پاریس ،
و پیدا کردن لذت وجود دارد با قلم زیبایی حکم را بررسی هر طرح بندی متاهل ،
و ببینید که چگونه یک نفر دیگر آشنایی محتوا و آنچه در این دوره عادلانه obscur'd نهفته است
در حاشیه کتاب چشم او نوشته شده است. این کتاب با ارزش از عشق ، این بی بند و بار عاشق ،
برای زیبا او را تنها فاقد پوشش : این ماهی در دریا زندگی می کند ؛ و TIS غرور زیادی
برای نمایشگاه بدون عادلانه برای مخفی کردن : که کتاب را در چشم بسیاری از doth شکوه به اشتراک بگذارید ،
که در قفل clasps طلا در داستان طلایی ، بنابراین باید تمام که او doth در اختیار شما در میان بگذارم ،
با داشتن او ، و خود را نه کمتر.
پرستار بدون کمتر! نه ، بزرگتر است ؛ زنان توسط مردان رشد
بانوی CAPULET صحبت به طور خلاصه ، می تواند به شما عشق پاریس می خواهم؟
ژولیت من نگاه به مانند ، اگر به دنبال حرکت شهوت و میل : اما نه بیشتر عمیق به چشم معدن endart
از رضایت شما قدرت آن را پرواز می دهد. [یک کارمند را وارد کنید.]
خانم بنده ، مهمان آمده ، شام خدمت ، شما
نامیده می شود ، بانوی جوان از من میپرسید ، پرستار لعنت در شربت خانه ، و همه چیز در اندام. من باید
از این رو صبر کنید من به شما التماس کردن ، دنبال مستقیم.
بانوی CAPULET تو را دنبال می کنیم. [بنده خروج] --
ژولیت ، شهرستان باقی می ماند.
برو پرستار ، دختر ، به دنبال شب خوشحال به روز خوشحال است. [صحنه را ترک گفتن.]
صحنه IV. یک خیابان. [ورود رومئو ، Mercutio ، Benvolio ، با پنج یا شش Maskers ؛
مشعل حامل ، و دیگران است.]
رومئو چه ، باید این سخنرانی بهانه ای ما صحبت کرد؟ یا باید ما بدون عذرخواهی؟
BENVOLIO تاریخ از دراز نویسی از جمله :
ما هیچ کوپید hoodwink'd با روسری ، یاتاقان تعظیم رنگ یک تاتار از توفال ،
ترساندن خانمها مثل کلاغ ، حافظ ، و نه بدون مقدمه و بدون کتاب ، کمرنگ صحبت کرد
پس از سوفلور ، برای ورود ما : اما ، اجازه دهید ما اندازه گیری آنها را با آنچه آنها خواهد شد ،
ما آنها را اندازه گیری اندازه گیری می شود و رفته.
رومئو مشعل را به من بدهد ، -- من برای این ambling هستم ؛
بودن اما سنگین ، من نور را بعهده دارد.
MERCUTIO نه ،] بلکه ، رومئو ملایم ، ما باید به شما رقص.
رومئو من نمی باور من : شما باید رقص کفش با پاشنه زیرک ، من روح سرب
بنابراین شرط بندی من به زمین نمی تواند حرکت کند.
MERCUTIO شما عاشق قرض بال کوپید و افزایش یابد با آنها در بالا متصل به مشترک است.
رومئو من بیش از حد درد با شفت خود enpierced
با پر نور خود را برای افزایش یابد و بنابراین محدود ، من می توانم زمین بالا وای کسل کننده موظف نیست :
زیر بار سنگین عشق من غرق.
MERCUTIO ، غرق در آن ، باید به شما عشق بار ظلم و ستم بیش از حد بزرگ است برای چیزی مناقصه.
رومئو آیا عشق یک چیز مناقصه؟ آن را خیلی خشن است ،
خیلی بی ادب ، بیش از حد خشن و بی ادب و pricks مانند خار.
MERCUTIO اگر عشق باشد خشن با شما ، با عشق خشن باشد ؛
عشق چیز نوکتیز فرو کردن سیخ زنی ، و شما را مورد ضرب و شتم عشق پایین.-- من مورد چهره من برای قرار دادن در : [قرار دادن بر روی یک ماسک]
visard visard! چه مراقبت از چشم کنجکاو doth تغییر شکل نقل قول؟
در اینجا سوسک ابرو باید سرخ شدن برای من است.
BENVOLIO بیا ، دست کشیدن و وارد و به محض در
اما هر مرد او را به صرف نظر کردن به پاهای او.
رومئو مشعل برای من : اجازه wantons ، نور قلب ، غلغلک دادن سراسیمه بی معنی با پاشنه های خود ؛
برای من با یک عبارت جد proverb'd -- من یک شمع دارنده و به دنبال ، --
بازی ne'er بنابراین منصفانه بود ، و من انجام می شود.
اوه MERCUTIO ، اسب کهر موس ، کلمه خود را پاسبان است : اگر هنر تو سمند ، خواهیم تو از در منجلاب فرو بردن قرعه کشی
از این -- آقا احترام -- عشق ، در جایی که تو stick'st به گوش.-- آمده ، نور روز ، هو ما سوزاند.
رومئو نه ، که نه چندان.
MERCUTIO منظور من ، آقا ، در تاخیر
مواد زائد ، ما چراغ ما بیهوده ، مانند لامپ های به روز. نگاهی معنی خوب ما برای قضاوت ما نشسته
پنج بار در آن قبل از اینکه یک بار در پنج عقل ما.
رومئو و ما معنای خوبی ، در رفتن به این ماسک ، اما 'TIS هیچ شوخ طبعی برای رفتن.
چرا MERCUTIO ، ممکن است درخواست کنید؟
رومئو I رویای رویا به شب.
MERCUTIO و بنابراین ، I.
رومئو خوب ، چه مال شما بود؟
MERCUTIO که خیال غالبا دروغ میگویند.
رومئو در بستر خواب ، در حالی که چیز رویای واقعی انجام می دهند.
MERCUTIO O ، در آن زمان ، من ملکه MAB خداوند با شما بوده است.
او ماما پری است و او در شکل می آید بزرگتر از سنگ عقیق
در جلو انگشت کدیور با یک تیم از atomies کمی کشیده
از طرفی بطرف دیگر بینی مردان دروغ میگویند خواب : او با واگن حمل کردن ، پره از پاها spinners طولانی ساخته شده ؛
پوشش ، از بال ملخ ها ، آثار ، وب کوچکترین عنکبوت ؛
قلاده ، از پرتوهای آبکی مهتاب ؛ شلاق او ، استخوان کریکت ؛ شلاق ، از فیلم ؛
گاراژ دار او ، حشره دو بال کوچک خاکستری پوشیده شده است ، نیمی را به عنوان یک کرم کمی دور بزرگی نیست
Prick'd از انگشت تنبل یک خدمتکار : ارابه او سائل خالی مهره است ،
ساخته شده توسط سنجاب وصال یا گراب قدیمی ، زمان خارج ذهن پری 'O coachmakers.
و در این حالت او گالوپ شب شب از طریق مغز عاشقان ، و سپس آنها را از عشق رویای
متجاوز از درباریان 'زانو ، که رویای court'sies مستقیم ، متجاوز از وکلای انگشتان ، که رویای مستقیم در هزینه ؛
متجاوز از لب خانمها ، که مستقیما بر روی رویا بوسه ، -- بارها است که همراه با وجود تاول طاعون ، عصبانی MAB
از آنجا که تنفس خود را با sweetmeats آلوده عبارتند از : گاهی اوقات او را متجاوز از بینی درباریان گالوپ ،
و سپس او در آرزوی بوییدن از کت و شلوار ، و گاه او را همراه با دم خوک ده یک گرفتن از
ترفندستان | Tarfandestan Forums بینی کشیش بخش به عنوان «دروغ در خواب ، پس آرزوی او از دیگر درامد کلیسایی :
گاهی اوقات او بر فراز گردن سرباز driveth ، و سپس به او رویاهای برش گلو خارجی ،
از نقض ، ambuscadoes ، تیغه های اسپانیایی ، healths پنج عمیق درک عمق و سپس چند لحظه بعد
طبل در گوش او ، که در آن او شروع می شود و بیدار میشود ، و ، در نتیجه frighted سوگند ، یک یا دو نماز ،
و خواب دوباره. این که MAB است که plats ارواح اموات از اسب را در شب ؛
و bakes جن قفل در موهای هرزه ناپاک ، که ، یک بار untangled ، بدبختی زیادی کارهای :
این عجوزه است ، زمانی که خدمتکاران در پشت آنها ، که پرس آنها را دروغ ، و یاد می گیرد آنها را به خرس ،
و آنها را زنان کالسکه خوب : این او است ، --
رومئو صلح ، صلح ، Mercutio ، صلح ،
تو از هیچ چیز talk'st.
MERCUTIO درست است ، من در رویاها صحبت ، که کودکان مغز بیکار ،
Begot چیزی جز تخیلی بیهوده ، کدام است نازک از ماده ای به عنوان هوا ،
و بی ثبات تر از باد ، که wooes حتی در حال حاضر در اغوش حمل کردن یخ زده شمال ،
و ، از anger'd ، پاف دور از ان جهت ، چرخش صورت خود را به جنوب شبنم ، قطره.
BENVOLIO این باد شما را از ضربات ما از خودمان صحبت :
شام انجام شده است ، و ما باید بسیار دیر است.
رومئو من از ترس ، خیلی زود : برای ذهن من misgives
برخی از نتیجه ، هنوز حلق آویز در ستاره ها ، به تلخی باید تاریخ ترس خود را آغاز
با revels این شب و منقضی شرایط یک زندگی نفرت ، clos'd در سینه من ،
بر اساس برخی ناپسندیده جریمه مرگ نابهنگام : اما او که خداوند سکان البته من
مستقیم بادبان من -- ، آقایان شهوت انگیز!
اعتصاب BENVOLIO ، درام. [صحنه را ترک گفتن.]
صحنه V. Hall در کاخ Capulet. [موسیقیدانان در انتظار است. را وارد کنید خدمتکاران هستند.]
Potpan 1 بنده از کجا ، که او را کمک می کند؟
او از کلید های SHIFT پالتو بارانی! او پالتو بارانی را خراش!
2 بنده هنگامی که حسن رفتار را همه باید دروغ در دست یک یا دو مرد ، و آنها unwash'd بیش از حد ، TIS یک چیز ناپاک.
1 بنده دور با مدفوع عضویت ، حذف دادگاه کمد ، نگاه
به صفحه : -- تو خوب ، من یک تکه از نان شیرینی بادامی نجات ، و به عنوان تو من را دوست دارد ، اجازه دهید اجازه دهید پورتر در سنگ چاقو تیز کنی سوزان و نل.--
آنتونی! و Potpan!
2 بنده AY پسر ، آماده.
1 بنده از شما نگاه کرد و خواستار خواسته برای
و به دنبال در اتاق بزرگ است.
2 بنده ، ما نمی توانیم از اینجا و آنجا بیش از حد.-- Cheerly ، پسران ، سرزنده و بشاش می شود چندی ، و کبد طولانی تری را تمام.
[آنها بازنشسته پشت سر گذاشت.] [ورود Capulet ، و ج با مهمانان Maskers.]
CAPULET خوش آمدید ، آقایان! خانم ها که انگشتان خود را
Unplagu'd با ذرت تقلا با شما.-- آه در هکتار ، معشوقه من! که از همه شما
در حال حاضر به رقص انکار؟ او که باعث می شود گوشت یا خوراک لذیذ ، او ، من سوگند یاد خداوند ذرت ، من نزدیک شما آمده؟
خوش آمدید ، آقایان! روز که من آن را پوشیده visard من را دیده اند و می تواند بگوید
داستان زمزمه در گوش بانوی عادلانه ، مانند لطفا -- 'TIS رفته ، رفته تیس ، تیس رفته است :
خوش آمدید ، شما آقایان -- بیا ، موسیقی ، بازی. سالن -- سالن! را اتاق! و آن را پا ، دختران.--
[نقش موسیقی ، و آنها می رقصند.] سبک تر ، شما knaves ؛ را روشن کنید و جداول ،
و فرو نشاندن آتش ، اتاق رشد بیش از حد داغ.-- آه ، زنکه ، این unlook'd برای ورزش می آید و.
نه ، نشسته نه ، نشستن ، خوب پسر عموی Capulet ؛ برای تو و من روز گذشته رقص ما هستند ؛
چه مدت طول is't در حال حاضر از زمان خود را آخرین و من در یک ماسک بودند؟
2 CAPULET By'r لیدی ، سی سال است.
CAPULET چه ، مرد! 'تیس بسیار ،' تیس بسیار :
"تیس پس از عروسی از Lucentio ، بیا عید نزول روحالقدس بر رسولان عیسی به سرعت آن را به عنوان خواهد شد ،
برخی از پنج و بیست سال ، و پس از آن ما mask'd.
'تیس بیشتر ، 2 CAPULET TIS : پسرش از بزرگان ، سر ، پسر او سی است.
CAPULET آیا من که به شما بگویم؟
پسر او بود ، اما بخش دو سال پیش.
رومئو چه بانوی است که که doth دست انسو شوالیه غنی سازی؟
بنده من نمی دانم آقا.
رومئو O ، او doth مشعل برای سوزاندن روشن و تدریس!
به نظر می رسد او بر گونه شب مانند گوهر غنی در گوش سیاه پوست آویزان ؛
زیبایی بیش از حد غنی برای استفاده ، برای زمین خیلی عزیز! بنابراین یک کبوتر برفی trooping با کلاغ را نشان می دهد
به عنوان بانوی واقع در انجا بر فراز نشان می دهد همراهان او. این اقدام انجام می شود ، من او را از موضع سازمان دیده بان
و ، لمس کردن... او را برکت دست بی ادب من. عشق قلب من تا به امروز؟ انکار کردن آن ، دید!
برای من ne'er زیبایی واقعی تا این شب دیدم.
TYBALT این ، صدای او را باید مونتاگ.-- من من شمشیر دودم ، پسر واکشی : -- چه چیزی ، چه جرأت برده
بیا اینجا ، cover'd با چهره بی تناسب ، به استهزاء و تمسخر و تحقیر در هیبت ما؟
در حال حاضر ، سهام و افتخار نزدیک ترین خویشاوندان من ، برای حمله به او را مرده من آن را نگه گناه نیست.
CAPULET چرا ، چطور ، در حال حاضر ، عشیره! برای چه طوفان؟
TYBALT عمو ، این مونتاگ ، دشمن ما است ؛
تبه کار است که اینجا به وجود می آیند ، در هیبت ما را تمسخر و تحقیر این شب است.
CAPULET جوان رومئو ، آن است که؟
تیس TYBALT 'او ، که تبه ، و رومئو.
CAPULET تو محتوا ، نمیتوانید ملایم ، به او چه رسد
او خرس مانند یک نجیب زاده چاق و چله ، و ، برای گفتن حقیقت ، ورونا بالند از او
برای اینکه جوانان با فضیلت و خوبی govern'd : من برای ثروت تمام شهر نمی
اینجا ، در خانه من به او بی احترامی : بنابراین صبور باشید ، بدون توجه داشته باشید از او ، --
این اراده من است ، که اگر احترام تو ، نشان می دهد حضور عادلانه قرار داده و این frowns ،
صورت ظاهر بد beseeming برای یک جشن است.
TYBALT متناسب با آن ، هنگامی که چنین تبه مهمان : من او را تحمل کند.
CAPULET او باید endur'd :
چه پسر گودمن -- من می گویم او باید ؛! -- رفتن به من استاد اینجا ، یا شما؟ رفتن به.
شما او را تحمل نمی -- خدا باید روح من ترمیم ، شما شورش در میان مهمانان من را!
شما سرمست مجموعه! از شما می خواهند مرد!
TYBALT چرا ، عمو ، 'TIS شرم.
CAPULET برو به برو به!
شما یک پسر پر رو است. Is't چنین است ، در واقع -- این ترفند ممکن است شانس شما سبب خسارت شدن ، -- من می دانم که چه؟
شما باید بر خلاف من! ازدواج ، 'زمان تیس.-- خوب گفت ، قلب من -- شما princox ؛! :
آرام ، و یا -- نور بیشتر ، نور بیشتری -- برای شرم! من شما را آرام. -- cheerly ، قلب من است.
TYBALT صبر بناچار با جلسه خشم عمدی
باعث می گوشت من رعشه در تبریک های مختلف آنها. من برداشت : اما این نفوذ باید ،
ظاهری شیرین ، تبدیل به صفرا تلخ. خروج است.]
[رومئو به ژولیت.] اگر من با unworthiest دست من بی حرمتی کردن
این حرم مطهر ، جریمه مهربان این است که ، -- لب های من ، دو سرخ شدن زائران ، آماده
برای صاف کردن آن لمسی خشن با بوسه مناقصه است.
ژولیت زائر خوب ، شما اشتباه دست خود را بیش از حد ، که وقف تربیت نشان می دهد در این ؛
برای قدیس دست است که زائران 'دست لمس ، و نخل به نخل است بوسه مقدس palmers'.
رومئو آیا قدیسین لب ها ، و palmers مقدس نه بیش از حد؟
ژولیت AY ، زائر ، لب ها است که آنها باید در دعا استفاده کنید.
رومئو O ، سپس به ، عزیز سنت ، اجازه دهید لب چه دست انجام می دهند ؛
آنها دعا می کنند ، تو گرانت ، مبادا به نوبه خود ایمان به ناامیدی.
پرستاران ژولیت حرکت نمی کند ، هر چند کمک مالی به خاطر نماز '.
رومئو سپس در حالی که اثر نماز من من حرکت نمی کند.
بنابراین از لب های من ، با تو گناه من است purg'd. [او را بوسه.]
ژولیت سپس از لب های من گناه است که آنها در زمان است.
رومئو گناه از لبان من؟ تجاوز O urg'd خوش!
گناه من را به من بده دوباره.
ژولیت شما بوسه توسط این کتاب است.
خانم پرستار ، مادر شما craves یک کلمه با شما است.
رومئو مادرش چیست؟
ازدواج پرستار ، کارشناسی ،
مادر او بانوی خانه است. و یک بانوی خوب است ، و عاقل و با فضیلت :
من nurs'd دخترش است که شما با آن talk'd ؛ من به شما بگویم ، او غیر روحانی است که می تواند نگه از او
باید chinks داشته باشد. رومئو
آیا او Capulet؟ O عزیز حساب! زندگی من بدهی دشمن من است.
BENVOLIO دور ، رفته و ورزش در بهترین است.
رومئو AY ، بنابراین من از ترس ، ناآرامی های من بیشتر است.
CAPULET نه ، آقایان ، آماده نمی شود رفته ؛
ما یک ضیافت پوچ احمقانه نسبت به.-- آیا e'en تا؟ به همین دلیل پس از آن ، از همه شما تشکر می کنم ؛
از شما سپاسگزارم ، آقایان صادق! خوب شب.-- مشعل در اینجا -- بیا در پس از آن ، اجازه دهید به رختخواب.
آه ، زنکه [تا 2 Capulet] ، توسط پری من ، آن را واکس اواخر ، من استراحت من است.
[تمام صحنه را ترک گفتن اما ژولیت و پرستار است.]
ژولیت بیا اینطرفی ، پرستار است. نجیب زاده yond است؟
پرستار پسر و وارث Tiberio قدیمی.
ژولیت چه او که هم اکنون در جریان است از درب؟
پرستار ازدواج ، که من فکر می کنم ، Petruchio جوان.
ژولیت چه خبر او که به شرح زیر وجود دارد ، که نمی رقص؟
پرستار من نمی دانم.
ژولیت برو نام خود را بپرسید : اگر او ازدواج کرده ،
گور من می خواهم برای بستر من عروسی. پرستار
نام او رومئو و مونتاگ ، تنها پسر از دشمن بزرگ خود را.
ژولیت تنها عشق من از نفرت تنها من فنر!
خیلی زود دیده می شود ناشناخته و شناخته شده خیلی دیر! تولد شگرف عشق آن را به من است ،
که من باید یک دشمن منفور عشق است. پرستار
این چیست؟ این چیست؟ ژولت
قافیه من learn'd حتی در حال حاضر یکی از من با آن danc'd.
[یکی از تماس های درون 'ژولیت'] پرستار
چند لحظه بعد ، چند لحظه بعد! بیایید ، بیایید دور و غریبه همه از بین رفته اند.
[صحنه را ترک گفتن.] [گروه کر را وارد کنید.]
گروه کر در حال حاضر تمایل doth قدیمی در بستر مرگ او دروغ ،
gapes محبت جوان و وارث او ، آن نمایشگاه که عشق برای groan'd ، و می میرند ،
با ژولیت match'd ، مناقصه ، در حال حاضر منصفانه نیست. در حال حاضر رومئو belov'd شده است ، و دوست دارد دوباره ،
به طور یکسان توسط افسون به نظر می رسد bewitched ، اما تا دشمن خود را در suppos'd او باید شکایت ،
و او دزدی طعمه شیرین عشق را از قلاب ترس : دشمن برگزار ، او ممکن است دسترسی ندارند
برای تنفس از جمله عهد به عنوان دوستداران us'd به قسم می خورم ، و او را به عنوان های زیادی را در عشق ، او را به معنای بسیار کمتر
برای دیدار با معشوق جدید خود در هر نقطه : اما شور آشنایی آنها را به قدرت ، یعنی زمان ، برای دیدار ،
اندام های معتدل با شیرین افراطی. خروج است.]