Tip:
Highlight text to annotate it
X
- فصل 42. سفیدی از نهنگ.
نهنگ سفید به Ahab بود ، شده است اشاره کرد ، چه ، در آن زمان ، او به من بود ، به عنوان
هنوز باقی مانده ناگفته.
گذشته از کسانی که ملاحظات واضح تر لمس موبی دیک ، که
می تواند اما نه گاهی اوقات در روح هر انسان بیدار برخی از زنگ ، یکی دیگر وجود دارد
فکر ، یا نه مبهم ، وحشت بی نام
در مورد او ، که در زمان های شدت آن به طور کامل غلبه همه
استراحت و در عین حال عرفانی و نزدیک نگفتنی بود که من تقریبا از ناامیدی
قرار دادن آن در یک فرم قابل فهم است.
این سفیدی از نهنگ است که بالاتر از همه چیز انزجار من شد.
اما چگونه می توانم امید به خودم توضیح در اینجا و با این حال ، در برخی از کم نور ، راه تصادفی ، توضیح دهید
خودم باید دیگر تمام این فصل ممکن است بی ارزش.
گرچه در بسیاری از اشیاء طبیعی ، سفیدی refiningly افزایش زیبایی ، به عنوان اگر انتقال
برخی از فضیلت خاص خود را ، همانطور که در ماربلز ، japonicas ، و مروارید و هر چند
ملل و اقوام مختلف در برخی از راه به رسمیت شناخته شده اند
برتری سلطنتی خاصی در این رنگ ، حتی وحشیانه ، بزرگ قدیمی پادشاهان Pegu
قرار دادن عنوان "پروردگار از فیل های سفید" بالای دیگر خود را
ascriptions پر اب و تاب از سلطه و
پادشاهان مدرن از سیام unfurling همان برف سفید چهار دست و پا در استاندارد سلطنتی ؛
و پرچم Hanoverian تحمل شکل یکی از شارژر برف سفید و
امپراتوری بزرگ اتریش ، زایمان ، وارث
overlording رم ، که برای رنگ امپریالیستی رنگ همان امپریالیستی ، و هر چند
این افتخاری که از قبل در آن به نژاد انسان خود را صدق ، دادن مرد سفید
مقام استادی ایده آل بیش از هر قبیله تاریک ؛
و هر چند ، علاوه بر این ، این همه سفیدی ، شده است حتی قابل توجهی از خوشحالی ،
برای در میان رومیان سنگ سفید مشخص شده اند یک روز شاد ، و هر چند در دیگر فانی
همدردی و symbolizings ، این رنگ همان
ساخته شده است علامت بسیاری از لمس کردن ، همه چیز نجیب -- برائت از عروس ،
خوش خیمی سن ، هر چند در میان مردان سرخ آمریکا دادن کمربند سفید
پول عمیق ترین تعهد افتخار بود ؛
هر چند در بسیاری از climes ، سفیدی typifies عظمت دادگستری در قاقم
قاضی ، و کمک به دولت روزانه پادشاهان و ملکه ها کشیده شده توسط شیر سفید
steeds ، هر چند حتی در اسرار بالاتر
از مهم ترین ادیان اوت آن ساخته شده است نمادی از spotlessness الهی
و قدرت ؛ توسط نمازگزاران آتش فارسی ، شعله چنگال مانند سفید برگزار شد
مقدس ترین در محراب ، و در یونانی
اسطوره ، ژوپیتر بزرگ خود را که مجسم در گاو نر سفید برف ساخته شده و هر چند
ایروکیز شریف ، فداکاری چله زمستان از سگ سفید مقدس بود
دور مقدس ترین جشنواره الهیات خود ،
موجودی که بی عیب ، و وفادار برگزار شدن خالص ترین نماینده آنها می تواند به ارسال
روح بزرگ با بشارت سالانه راحت و کاربر پسند خود را ، و هر چند به طور مستقیم
از کلمه لاتین برای سفید ، تمام
کشیش مسیحی به استخراج نام یکی از بخش های جامه مقدس خود را ، پیراهن سفید و بلند کشیشان و یا
نیام ، پوشیده در زیر قبا ؛ و هر چند در میان pomps مقدس ایمان کاتولیکی ،
سفید است به خصوص در استخدام
جشن مصائب پروردگار ما ، هر چند در چشم انداز از سنت جان ، سفید
روسری به بازخرید داده می شود ، و چهار و بیست و بزرگان ایستاده در لباس
سفید قبل از تاج و تخت سفید بزرگ ، و
یکی از مقدس sitteth که وجود دارد مانند پشم سفید ، هنوز برای همه این انباشته
انجمن ها ، با هر چه شیرین ، و محترم ، و متعالی است ، اما lurks وجود دارد
چیزی گریزان در ایده درونی
این رنگ ، اعتصاب که بیشتر از وحشت به روح نسبت به قرمزی که affrights
در خون است.
این کیفیت گریزان از آن است ، که باعث می شود فکر سفیدی ، وقتی طلاق گرفته
از انجمن های بیشتر مهربانی ، و با هر شی به خودی خود وحشتناک همراه ،
تشدید که ترور را به دورترین مرزهای.
شاهد خرس سفید از قطب و کوسه سفید از مناطق استوایی ؛ اما
صاف و سفیدی آنها پوسته پوسته می سازد آنها را وحشت متعالی هستند؟
که سفیدی رنگ پریده آن این است که گویا چنین ملایمت نفرت انگیز ، حتی بیشتر از
بی رغبت کننده از فوق العاده ، به گنگ gloating از جنبه های خود را.
به طوری که ببر شدید دندان در پوشش heraldic خود نیست ، بنابراین می تواند شجاعت به عنوان تلو تلو خوردن
سفید خرس یا کوسه کفن.*
* با اشاره به خرس قطبی ، احتمالا ممکن است توسط او چه کسانی را نا چار به خواسته
هنوز هم عمیق تر به این موضوع ، آن است که سفیدی نیست ، به طور جداگانه در نظر گرفته ،
افزایش مییابد که hideousness غیر قابل تحمل
از آن حیوان ، برای ، تجزیه و تحلیل ، که hideousness به اوج می رسد ، ممکن است توان گفت ،
تنها از شرایط افزایش می یابد ، که غیر مسئولانه ferociousness از موجودی
می ایستد سرمایه گذاری در پشم گوسفند وجانوران دیگر از آسمانی
معصومیت و عشق و از این رو ، با گرد هم آوردن دو جمله احساسات مخالف را در ما
ذهن ، خرس قطبی ما را با غیر طبیعی کنتراست سبب ایجاد وحشت است.
اما حتی با این فرض این همه درست باشد ، هنوز بودند ، آن را برای سفیدی نیست ، شما می توانید
نیست که ترور شدت یافته است.
همانطور که برای کوسه های سفید ، سفید ghostliness هواپیمای بی موتوری پرواز از سکون در آن مخلوق ،
هنگامی که مشهود در حالات عادی خود ، به طرز عجیبی با همان کیفیت tallies در
قطبی چهار دست و پا.
این ویژگی است به وضوح توسط فرانسه به نام ضربه آنها بر پاداششان
ماهی.
توده کاتولیکی برای مردگان با "مرثیه eternam" (بقیه ابدی) ، که از انجا شروع می شود
مرثیه denominating خود جرم ، و هر نوع موسیقی تشییع جنازه دیگر.
در حال حاضر ، در اشاره به سکون سفید ، سکوت مرگ در این کوسه ، و
کوشندگی خفیف از عادات او ، فرانسه او را REQUIN.
اندیشه کردن به تو از albatross ، از چه رو آمده آن ابرهای حیرت معنوی و
وحشت کم رنگ ، که در آن این است که بادبان فانتوم سفید در تمام تصورات؟
Coleridge برای اولین بار انداخت که طلسم ، اما بزرگ خدا ، برنده unflattering ،
طبیعت.* * من به یاد داشته باشید albatross من دیدم.
آن را در طول گیل طولانی مدت بود ، در آبهای سخت بر دریاهای قطب جنوب است.
از دیده بان پیش از نیم روز من زیر ، من به عرشه overclouded صعود و وجود دارد ، نقش برآب
بر دریچه های اصلی من تو را دیدم ، رگال ، چیزی که پر از سفیدی لکه دار نشده ، و
با قلاب ، لایحه والای روم.
در فواصل آن ، قوسی چهارم آن بال فرشتهء بزرگ پهناور ، تا اگر برخی از مقدس را در آغوش
ارک. flutterings و throbbings شگرف را تکان داد
آن.
اگرچه بدن آسیبی نرساند ، آن را به زبان آمده گریه می کند ، به عنوان شبح برخی از پادشاه در فراطبیعی
زجر.
از طریق غیر قابل بیان آن ، چشم های عجیب و غریب ، methought من به اسرار که در زمان peeped
نگه خدا.
به عنوان آبراهام قبل از فرشتگان ، من خودم متمایل چیزی سفید تا سفید بود ، آن
بال چنان پهن ، و در آن برای آب همیشه تبعید ، من تاب برداشتن بدبختی از دست داده بود
خاطرات از سنت ها و شهرها.
مدت من در آن نابغه از پرهای زینتی gazed. من نمی توانم بگویم ، تنها می تواند اشاره ، چیزهایی که
darted که از طریق من پس از آن. اما در من بیدار شد و تراشکاری ، پرسید :
ملوان چه پرنده این بود.
goney ، وی پاسخ داد. Goney! این نام هرگز شنیده بود ؛
قابل تصور است که این چیز با شکوه است که کاملا ناشناخته به مردان در ساحل! ! هرگز
اما مدتی پس از آن ، یاد گرفتم که goney نام برخی از ملوان برای albatross.
به طوری که به هیچ امکان می تواند قافیه وحشی Coleridge را داشته اند بهیچ وجه با کسانی که در انجام
برداشت عرفانی که معدن ، زمانی که من که پرنده ای بر عرشه ما شاهد.
نه به حال من سپس قافیه را بخوانید ، و نه می دانست که پرنده به albatross.
با این حال ، در گفت و این ، من اما به طور غیر مستقیم صیقل دادن کمی روشن تر شایستگی نجیب
شعر و شاعر است.
من ادعا ، پس از آن ، که در سفیدی عجیب وشگفت انگیز بدن پرنده عمدتا lurks
راز طلسم و حقیقت در این evinced ، که توسط بی ترتیبی
واژه ها پرندگان به نام خاکستری وجود دارد
albatrosses و این من بارها دیده می شود ، اما هرگز با احساسات از جمله به عنوان
من مشهود مرغان قطب جنوب است. اما چگونه تا به حال چیزی عارف دستگیر شده؟
زمزمه آن ، و نه خواهد شد و من بگویید ، با یک قلاب خائنانه و خط ، به عنوان پرنده را شکار کردن
شناور در دریا.
در گذشته کاپیتان پستچی ساخته شده از آن ، بستن فاضل ، ساخته شده از چرم چوب خط حساب کردن دور آن
گردن ، با گذشت زمان و محل کشتی ، و سپس اجازه دادن به آن فرار.
اما من شک دارم ، نه که ساخته شده از چرم چوب خط حساب کردن ، به معنای برای انسان ، در بهشت برده شد ، هنگامی که
سفید ماکیان پرواز را به پیوستن به بال تاشو ، cherubim و استناد ، و عاشقانه!
معروف ترین در حافظهی غربی ما و سنت های هند این است که از سفید
اسب مرغزارها ، شارژر شکوه شیر ، سفید ، چشم های بزرگ ، سر کوچک ،
بلوف - chested ، و با شأن و منزلت
هزار پادشاهان در های بلند ، حمل و overscorning خود.
او خشایار شاه انتخاب می شوند از گله های گسترده ای از اسب های وحشی ، که مراتع در آن روزها بود
تنها با کوه های راکی و Alleghanies حصار بودند.
در خود شعله ور سر او به سمت غرب آن را می خواهم که ستاره انتخاب گروهی رفتند که هر
شب منجر میزبان نور است.
آبشار چشمک زن از یال او ، ستاره دنباله دار انحنا در دم او ، به او سرمایه گذاری
با مکان های درخشنده تر از طلا و نقره فروشان می توانست مبله
او.
ظهور امپراطوری ترین و archangelical که unfallen ، جهان غرب ،
که چشم از تله های قدیمی و شکارچیان افتخارات آن را زنده کرد
زمان محلی بسیار کهن ، هنگامی که آدم راه می رفت با شکوه به عنوان
خدا ، بلوف browed و بی باک به عنوان این اسب توانا.
این که آیا راهپیمایی در میان مشاوران او و مارشال در ون از همکارانش بی شماری
که بی وقفه آن را در طول دشت جاری ، مانند اوهایو ، یا اینکه آیا با او
افراد حاضر در محیط در سراسر
در افق ، اسب سفید gallopingly آنها را با سوراخ های بینی گرم قرمزی بررسی
از طریق milkiness سرد او ، در هر جنبه های او خود را ارائه ، همیشه به
دلیرترین هندی او هدف از لرزش احترام و ترس بود.
همچنین می توانید آن را از آنچه می ایستد بر رکورد افسانه ای از این اسب نجیب را مورد سوال ،
که آن سفیدی معنوی خود را ، عموما ، که او را با لباس
divineness و این divineness بود
که در آن است که ، هر چند عبادت فرمانده ، در همان زمان اجرا
برخی از ترور بی نام.
اما موارد دیگر وجود دارد که این سفیدی از دست می دهد که لوازم جانبی و
شکوه عجیب و غریب آن در اسب سفید و Albatross سرمایه گذاری.
که در مرد آلبینو تا peculiarly نیز همین طور و اغلب شوک چشم ،
به عنوان که گاهی اوقات او با دانش و معرفت خود و Kin خود را منفور!
این که سفیدی که او را سرمایه گذاری ، یک چیز بیان شده به نام او خرس است.
آلبینو است و همچنین مردان دیگر ساخته شده است -- هیچ ناهنجاری اساسی -- و در عین حال این
جنبه صرفا سفیدی ثاقب می سازد او را بیشتر به طرز عجیبی از شنیع
زشت ترین سقط جنین.
چرا باید این؟
همچنین ، در جنبه های بسیار دیگر ، آیا طبیعت در او حداقل قابل لمس اما نه کمتر
آژانس های مخرب ، شکست در میان نیروهای او کمک طلب کردن این ویژگی مهمترین دستاورد
وحشتناک بود.
از جنبه های برفی آن ، شبح gauntleted از دریاهای جنوب را گرانتر شده است
توفانی شدن سفید.
همچنین ، در برخی موارد تاریخی ، هنر کینه توزی انسان تا قوی حذف
کمکی.
چه طور افراطی از آن را تشدید کرده اثر آن گذشت در Froissart ، زمانی که ، در نقاب
نماد برفی جناح خود ، پوشش سفید ناامید از قتل گنت خود را
امین صلح یا قاضی در محل بازار!
همچنین ، در بعضی چیز ها ، می کند ، تجربه مشترک و موروثی از همه انسانها شکست
به شهادت به فلسفه ماوراء طبیعه از این رنگ.
آن را به خوبی نمی تواند شک ، که کیفیت قابل مشاهده در جنبه ای از مرده
که اکثر appals gazer ، رنگ پریدگی سنگ مرمر طولانی در آنجا است ، اگر در واقع که
رنگ پریدگی به همان اندازه مانند نشان از
بهت و حیرت را در جهان دیگر ، از بیم و هراس مرگبار در اینجا است.
و از که رنگ پریدگی مرده ، رنگ رسا از کفن ما قرض است که در آن
آنها را بپیچید می کنیم.
و نه حتی در خرافات ما ما نتوانیم به پرتاب دور همان گوشته برفی ما
فانتوم تمام ارواح رو به افزایش در مه شیری رنگ -- پیش فرض ، در حالی که این ترور با ما تصاحب ، اجازه دهید
تماس با ما اضافه کردن که حتی پادشاه ترور ، هنگامی که
انسان توسط کشیش ، سوار بر اسب رنگ پریده او.
بنابراین ، در حالات دیگر او ، نماد هر آنچه که بزرگ یا بخشنده چیز او را توسط
سفیدی ، هیچ مردی می تواند انکار است که در profoundest اهمیت خود را ایده آل می خواند
تا ظهور عجیب و غریب به روح.
اما هر چند بدون مخالفت این نقطه ثابت ، انسان فانی به حساب برای آن چگونه است؟
برای تجزیه و تحلیل آن ، غیر ممکن به نظر می رسد.
آیا می توانیم ، و سپس ، با استناد برخی از این موارد در جایی که این چیزی از
سفیدی -- هر چند برای زمان یا کاملا و یا در بخش بزرگی از همه قالب بندی نشده این مطلب هستید
انجمن های مستقیم محاسبه شده برای بیان
هیچ چیز ترس است ، اما با این وجود ، بر ما اعمال جادوگری همان ،
با این حال تغییر -- می تواند ما بنابراین امیدواریم که بر برخی از سرنخ شانس نور به ما انجام
به علت پنهان ما به دنبال؟
اجازه دهید ما را امتحان کنید. اما در یک موضوع مانند این ، تجدید نظر ظرافت
به ظرافت ، و بدون تخیل هیچ مردی می تواند دیگری را به این سالن را دنبال کنید.
و اگر چه ، بدون شک ، برخی از حداقل از تصورات تخیلی در مورد به
ارائه شده ممکن است شده اند توسط اکثر مردان به اشتراک گذاشته و در عین حال چند شاید به طور کامل آگاه بودند
آنها در آن زمان ، و در نتیجه ممکن است قادر به آنها هم اکنون به یاد می آورند.
چرا به مرد ایده آل بودن زود باور ، که اتفاق می افتد می شود ، اما آزادانه با آشنا
شخصیت عجیب و غریب از روز ، آیا اشاره لخت مارشال سهروز اول ایام عید گلریزان در
علاقه داشتن به چنین طولانی ، دلتنگ کننده ، لال
processions کند به قدم زدن زائران ، به پایین بازیگران و باشلق دار با برف های جدید کاهش یافته است؟
یا به خوانده نشده ، پروتستان ساده لوح از ایالات متوسط آمریکا ،
چرا اشاره عبور یک راهب صومعه سفید یا یک راهبه سفید ، بیرون کشیدن چنین eyeless
مجسمه در روح؟
یا آنچه وجود دارد جدا از سنت از رزمندگان dungeoned و پادشاهان (که
حساب به طور کامل برای آن) که باعث می شود برج سفید لندن تعریف بسیار بیشتری
به شدت در تخیل از
untravelled آمریکایی ، نسبت به آن دسته از سازه های دیگر طبقه ، همسایگان آن --
Byward ، برج و یا حتی خونین؟
و کسانی که برج sublimer ، کوه سفید نیوهمپشایر ، از چه رو ، در
حالات عجیب و غریب ، می آید که ghostliness غول پیکر بیش از روح لخت
اشاره ای به آن نام ، در حالی که فکر
خط الراس آبی ویرجینیا کامل نرم تر کرده ، خیال پرستی دور است؟
یا چرا ، بدون در نظر گرفتن تمام عرض و طول جغرافیایی ، نام دریای سفید
اعمال چنین spectralness بیش از فانتزی ، در حالی که از دریای زرد به ما lulls با
افکار فانی از بلند خفیف لاکی
بعد از ظهر بر روی این امواج توسط sleepiest gaudiest و در عین حال از غروب و پس از؟
یا ، به انتخاب یک نمونه کاملا بی اساس است ، صرفا به علاقه داشتن به خطاب ،
به همین دلیل ، در خواندن افسانه های قدیمی اروپای مرکزی ، "مرد قد بلند رنگ پریده"
جنگل Hartz ، که تغییر رنگ پریدگی
unrustlingly glides از طریق سبز باغ -- چرا این بیشتر فانتوم
وحشتناک تر از همه IMPS سیاه Blocksburg؟
و نه آن را ، در دسترس نباشد ، یاد او را کلیسای جامع سرنگونی زلزله ؛ و نه
stampedoes دریاها کوره در رفته اش ، و نه tearlessness از آسمان خشک که باران هرگز ؛
و نه نزد میدان گسترده خود را از تکیه
spiers ، wrenched مقابله سنگ ، و همه adroop را عبور (مانند کارگاههای دارای سطح شیب دار از لنگر
ناوگان) و راه های برون شهری خود را از خانه دیوار دروغ بر یکدیگر ، به عنوان یک
پرتاب بسته کارت -- آن را از این
چیز به تنهایی که بی اشک لیما ، عجیب ترین ، غم انگیزترین can'st تو شهر را ببینید.
برای لیما گرفته است حجاب سفید ؛ و وحشت بالاتر در این سفیدی وجود دارد
وای بر او.
قدمت پیزارو ، این سفیدی را نگه می دارد ویرانه های خود را برای همیشه جدید می پذیرد شاد نیست
greenness از فروپاشی کامل ، اسپرد بیش از ramparts شکسته او رنگ پریدگی سفت و سخت از
سکته که رفع اعوجاج های خود را.
من می دانم که به نگرانی های مشترک ، این پدیده سفیدی نمی باشد.
اعتراف به عامل نخست در اغراق ترور از اشیاء
در غیر این صورت وحشتناک و نه به
ذهن unimaginative وجود دارد هیچ چیز از رعب و وحشت در آن ظاهر که awfulness به
یکی دیگر از ذهن تقریبا صرفا متشکل از یک در این پدیده ، به ویژه هنگامی که به نمایش گذاشته
تحت هر شکل در تمام نزدیک به muteness یا جهان شمولی.
چیزی که من توسط این دو عبارت به معنای شاید ممکن است به ترتیب روشن
مثالهای زیر است.
اول : مارینر ، زمانی که رسم نزدیک سواحل سرزمینهای خارجی ، اگر در شب او
شنیدن سر و صدا از قطع کننده ، شروع به هوشیاری و احساس فقط به اندازه کافی از
بیم و هراس به تیز کردن تمام دانشکده خود را ؛
اما تحت شرایط دقیقا مشابه ، اجازه دهید او از امام جواد او نامیده می شود برای مشاهده
قایقرانی کشتی خود را از طریق دریا نیمه شب سفیدی شیری -- اگر از کشیدن دایره به دورش
headlands shoals از خرس سفید خار
شنا دور او را ، و سپس او احساس وحشت خرافی و ساکت و آروم ، ؛ فانتوم کفن
از آب های سفید به او به عنوان یک شبح واقعی وحشتناک است ، به عبث سرب اطمینان
او هنوز هم خاموش soundings ، قلب و
زمام هر دو آنها پایین ؛ او استوار هرگز تا آب آبی است او را تحت دوباره.
با این وجود که در آن مارینر که خواهد به تو بگوید ، "آقا ، آن را بسیار بود نه ترس از
قابل توجه سنگ پنهان ، به عنوان ترس از آن سفیدی شنیع است که تا من هم زده؟ "
دوم : برای سرخپوست بومی پرو ، نزد مستمر آند snowhowdahed
وسیله انتقال بی ارزش از ترس ، به جز ، شاید ، در صرف fancying مات ابدی
desolateness حاکم در قریب به اتفاق چنین
ارتفاعات و غرور طبیعی از ترس و وحشت این امر می تواند به خود از دست دادن
در آهنگسازی از جمله بر خلاف انسانیت و شئون بشری است.
بسیار مشابه آن را با اهل جای دورافتاده از غرب ، که در مقایسه با
بی تفاوتی مشاهدات دشت بیکران ورقه ورقه همراه با بارش برف محور ، هیچ سایه درخت
یا شاخه کوچک برای شکستن ترنس ثابت سفیدی.
تا ملوان ، beholding مناظر دریاهای قطب جنوب ؛ جایی که در آن زمان ، از سوی برخی از
ترفند دوزخی از حقه بازی در قدرت مقاومت در برابر سرما و هوا ، او ، لرز و نیم
غرق ، به جای از رنگین کمان در صحبت کردن
امید و آرامش را به بدبختی خود ، مشاهدات آنچه به نظر می رسد حیاط کلیسا بیکران grinning بر
او را با آثار تاریخی یخ خود را لاغر و صلیب متلاشی.
اما sayest تو ، چنین مینماید که فصل سفید سرب در مورد سفیدی است ، اما پرچم سفید
surrenderest تو به کمکاری ، اسماعیل ؛ از روح ترسو آویزان است.
به من بگو ، چرا این کلت قوی جوان ، foaled در بعضی از دره صلح آمیز از ورمونت ، به دور
از همه جانوران طعمه -- چرا از آن است که بر پر آفتاب ترین روز ، اگر شما ، اما
لرزش ردا بوفالو تازه را پشت سر گذاشته ، به طوری
که او حتی نمی تواند آن را ببینید ، اما فقط بوی muskiness حیوان وحشی آن -- چرا او
شروع ، خرناس کشیدن ، و با ترکیدن چشم پنجه زمین در phrensies از affright؟
هیچ یاد او را از هر گونه gorings از موجودات وحشی در سبز او وجود دارد
صفحه اصلی شمال ، به طوری که muskiness عجیب و غریب او بوی نمی تواند به خاطر به او
هر چیزی در ارتباط با تجربه
خطرات سابق ، برای آنچه او می داند ، این نیوانگلند کلت ، bisons سیاه
دور اورگان؟
نه ، اما اینجا تو beholdest حتی در یک حیوان لال ، غریزه از دانش
demonism در جهان.
گرچه هزاران مایل دورتر از اورگان ، هنوز هم زمانی که او بوی آن مشک وحشیانه ،
ازار ، گورینگ گله گاومیش کوهان دار امریکایی به عنوان به عنوان به کره اسب وحشی خالی از سکنه را ارائه
چمن زار ، که این لحظه به آنها ممکن است در زیر پا گذاشتن را به گرد و غبار.
بنابراین ، پس از آن ، rollings خفه دریا شیری ؛ rustlings تاریک و دلگیر ، festooned
frosts کوه ؛ shiftings متروک از بارشها windrowed از چمن زار ؛ همه
این ، به اسماعیل ، به عنوان تکان دادن آن ردا بوفالو به کلت وحشت زده!
اگر چه نه می داند که در آن دروغ بی نام و چیزهایی که نشانه عارف چهارم می دهد
نکات از جمله ؛ هنوز با من ، به عنوان با کلت ، در جایی ، آن چیزهایی باید وجود داشته باشد.
هر چند در بسیاری از جنبه های آن به نظر می رسد این جهان قابل مشاهده در عشق تشکیل شده است ، نامرئی
حوزه در وحشت تشکیل شد.
اما نه هنوز ما حل طلسم این سفیدی و آموخته و چرا از آن
تجدید نظر با قدرت به روح و عجیب و غریب تر و به مراتب بیشتر بدفرجام -- چرا ،
که ما را دیده اند ، آن است که در یک بار بیشتر
نماد به معنای از چیزهای معنوی ، نه ، حجاب از خدای مسیحی و
هنوز باید به عنوان آن است ، عامل تشدید در کارهای مخوف ترین به
بشریت است.
است که توسط نا معلومی خود را به آن سایه چهارم حفره قسی القلب و immensities
جهان ، و به این ترتیب ما stabs از پشت با فکر نابودی ،
در زمانی که beholding سفید اعماق کهکشان راه شیری؟
است ، که همانطور که در سفیدی جوهر بسیار یک رنگ به عنوان عدم وجود قابل مشاهده نیست
رنگ و در همان زمان بتن از همه رنگ ، آن را برای این
دلایل است که چنین گنگ وجود دارد
سفیدی ، ، پر از معنا ، در یک چشم انداز گسترده ای از بارشها -- بی رنگ ، همه
رنگ الحاد که از آن ما کوچک؟
و هنگامی که ما در نظر است که نظریه های دیگر از فلاسفه طبیعی ، که همه
رنگ های زمینی -- هر emblazoning باشکوه و دوست داشتنی -- tinges شیرین از غروب خورشید
آسمان و جنگل ، فرض ، و طلاکاری شده
velvets پروانه ها ، و گونه پروانه از دختران جوان ، همه اینها هستند ، اما
deceits حیله گر ، در واقع نه در مواد ذاتی ، اما تنها در از بیرون گذاشته ؛
به طوری که تمام طبیعت deified مطلقا
رنگ مانند فاحشه ، که allurements پوشش چیزی جز گورستان خانه در چارچوب ؛
و هنگامی که ما ادامه بیشتر ، و در نظر داشته باشید که لوازم آرایشی و بهداشتی عرفانی که به تولید
هر یک از رنگ خود ، اصل بزرگ
از نور ، برای همیشه به رنگ سفید یا بی رنگ را در خود باقی می ماند ، و اگر عامل
بدون رسانه بر ماده ، که همه اشیاء ، حتی لاله و گل سرخ ، لمس با آن
خود را خالی اثر خفیفی از رنگ -- تعمق این همه ،
جهان متزلزل نهفته قبل از ما ، مبتلا به جذام و مانند مسافران عمدی در لاپلند ، که
حاضر به پوشیدن عینک های رنگی و رنگ آمیزی بر چشمان خود را ، بنابراین رنجور
کافر gazes خود را در نابینایان
کفن سفید به یاد ماندنی است که همه چشم انداز اطراف او را پیچد.
و از همه این چیزها نهنگ آلبینو نماد شد.
تعجب آنچه پس از آن در شکار آتشین؟
فصل 43. تعلیم از راه گوش!
"تاریخچه آیا شنیدن این که سر و صدا ، Cabaco؟ "
این وسط دیده بان بود ، مهتاب عادلانه ؛ ملوانان در کمربند ایستاده بودند ،
گسترش از یکی از ته آب شیرین در کمر ، به عقب نشینی لب به لب نزدیک
taffrail.
در این روش ، آنها را تصویب کرد که سطل پر کردن عقب نشینی لب به لب.
ایستاده ، در اکثر موارد ، در حوزه های تقدیس شده از سه ماهه ، عرشه ،
آنها دقت به صحبت می کنند و یا خش خش پای خود.
دست به دست کردن ، سطل رفت و در عمیق ترین سکوت ، تنها توسط شکسته
فلپ گاه به گاه از بادبان ، و همهمه مداوم از صفحات آهن ته کشتی وقفه در پیشبرد.
در میان این سکون بود ، که Archy در یکی از کمربند ، که پست شد
پس از نزدیک دریچه ، زمزمه به همسایه خود ، Cholo ، کلمات بالا.
"تاریخچه آیا شما شنیدن این که سر و صدا ، Cabaco؟ "
"نگاهی به سطل ، شما ، Archy در؟ چه سر و صدا D' نامه چیست؟ "
"آن است که وجود دارد دوباره -- تحت دریچه -- شما نمی شنیدن آن -- سرفه -- آن را مانند صدا
سرفه. "
"سرفه سر در گم می شود! عبور در امتداد آن سطل بازگشت. "
"دوباره وجود دارد -- وجود دارد آن است که -- آن را مانند دو یا سه خواب عطف بر این ، در حال حاضر برای تلفن های موبایل!
"Caramba! انجام داده اند ، همقطار ، نویسنده؟
هیچ چیز -- این سه بیسکویت خیس نویسنده برای شام تبدیل بیش از داخل از آنچه می خورند
دیگری. نگاه به سطل! "
"بگو آنچه خواهد شد ، همقطار من گوش تیز است."
"رای مثبت ، شما اختتامیه جشنواره صنعت چاپ است ، نه شما ، که شنیده همهمه Quakeress قدیمی
بافندگی ، سوزن پنجاه مایل در دریا از Nantucket شما اختتامیه جشنواره صنعت چاپ "است.
"پوزخند دور ، خواهیم دید که چیزی است که چرخش.
تعلیم از راه گوش دادن نامه ، Cabaco ، کسی وجود دارد در پایین نگه پس است که هنوز رتبهدهی نشده است دیده شده است
بر روی عرشه و من شک دارم مغول قدیمی ما می داند ، چیزی از آن را بیش از حد.
من شنیده ام Stubb بگویید فلاسک ، یک روز صبح تماشا ، که چیزی از آن وجود دارد
مرتب کردن بر اساس در باد. "" Tish! سطل! "
44. نمودار.
شما به دنبال کاپیتان Ahab را به کابین خود را پس از توفانی شدن که صورت گرفت در
شب های بعدی که تصویب وحشی از هدف خود را با خدمه اش ، شما می توانید
را دیده اند ، او را به قفسه قفل دار در
سر ، و آوردن رول چین و چروک زیادی از نمودار های دریایی زرد ، آنها را گسترش
قبل از او در پیچ به پایین جدول خود.
سپس صندلی خود را قبل از آن ، شما را دیده اند ، او را بدقت مطالعه مختلف
خطوط و shadings که در آنجا با چشم خود آشنا و با ردیابی مداد آهسته اما پیوسته
دوره های اضافی بیش از فضاهای که قبل از خالی شد.
در فواصل زمانی ، او را به انبوهی از کتاب های قدیمی به سیستم وارد شوید در کنار او اشاره ، در جایی شدند
پایین فصل ها و مکان هایی که در آن ، در سفرهای مختلف سابق کشتی های مختلف ،
نهنگ اسپرم دستگیر شده بود و یا دیده می شود.
در حالی که در نتیجه استخدام لامپ پیوتر سنگین معلق در زنجیره ای بر سر او ،
به طور مداوم با حرکت کشتی را به لرزه درآورد ، و برای همیشه انداخت gleams تغییر
و سایه خط بر چین و چروک خود را
ابرو ، تا آن را تقریبا به نظر می رسید که در حالی که خود او مارک خطوط و دوره
در نمودار چین و چروک ، برخی از مداد نامرئی ، همچنین ردیابی خطوط و دوره
بر اساس نمودار عمیق پیشانی اش مشخص شده است.
اما به طور خاص این شب که در تنهایی از کابین خود ، Ahab
در نتیجه بیش از نمودار های خود بمب می شود.
تقریبا هر شب آنها را آورده بودند ، تقریبا هر شب برخی از علائم مداد
محو شده است ، و بعضی دیگر ، جایگزین شده است.
با نمودار هر چهار اقیانوس ها قبل از او ، Ahab نخ پیچ و خم بود
جریان و eddies ، با به دستاورد خاصی از آن
monomaniac فکر از روح خود.
در حال حاضر ، هر یک با راه leviathans به طور کامل آشنا نیست ، ممکن است به نظر می رسد
بنابراین وظیفه absurdly ناامید به دنبال یکی از موجودی های انفرادی در unhooped
اقیانوس ها از این کره خاکی.
اما نه تا آن را به Ahab ، که مجموعه از همه جزر و مد و جریان را می دانست که به نظر می رسد ؛
در نتیجه محاسبه driftings مواد غذایی نهنگ اسپرم ، و ، همچنین ، با تماس به
ذهن به طور منظم ، فصل مسلم و قطعی نیست
شکار او را در عرض های جغرافیایی خاص می تواند در surmises معقول می رسد ، تقریبا
نزدیک به یقین ، در مورد timeliest روز بر این یا آن
زمین در جستجوی طعمه خود را.
بنابراین مطمئن ، در واقع ، این واقعیت در مورد periodicalness نهنگ اسپرم
توسل به آب داده شده ، که بسیاری از شکارچیان بر این باورند که ، می تواند او را از نزدیک
مشاهده و مطالعه در سراسر جهان ؛
سیاهههای مربوط به یک سفر از کل ناوگان نهنگ را به دقت گردآوری شده ، سپس
مهاجرت نهنگ اسپرم یافت می شود متناظر در تغییر ناپذیری به
کسانی که از شاه ماهی shoals یا پرواز پرستوها.
در این تذکر ، تلاش هایی برای ساخت نمودار های استادانه درست شده مهاجر از
نهنگ اسپرم.*
* از آنجا که در بالا نوشته شده بود ، بیانیه ای است با خوشحالی که توسط یک مقام رسمی به عهده
مدور ، صادر شده توسط ستوان Maury ، رصدخانه ملی ، واشنگتن ، آوریل
16 ، 1851.
در آن دایره ای شکل ، به نظر می رسد که دقیقا مانند یک نمودار در دوره تکمیل است ؛
و بخشهایی از آن را در دایره ای ارائه شده است.
"این جدول تقسیم اقیانوس را به مناطق پنج درجه عرض جغرافیایی
پنج درجه طول جغرافیایی. عمود از طریق هر یک از آن ولسوالی دوازده
ستون ها برای دوازده ماه و
به صورت افقی از طریق هر یک از آن ولسوالی سه خط یکی برای نشان دادن
تعداد روز است که در هر ماه در هر منطقه به سر برد ، و دو نفر دیگر
تعداد روز های که در آن نهنگ ها ، اسپرم یا راست ، دیده شده است را نشان میدهد. "
علاوه بر این ، در هنگام عبور از یک تغذیه زمین به دیگری ، اسپرم
نهنگ ها ، هدایت از سوی برخی از معصوم غریزه ، می گویند ، بلکه هوش مخفی از
خدای -- عمدتا در رگه شنا ، همان طور که
نامیده می شود ، ادامه راه خود را در امتداد خط اقیانوس با چنین بدون تردید رای داده شده
کمال ، که هیچ کشتی تا کنون سمت کلاس های او ، توسط هر جدول ، با یک ده یک گرفتن از از
از جمله شگفت انگیزی با دقت.
گرچه ، در این موارد ، جهت گرفته شده توسط هر یک نهنگ می شود مستقیما به عنوان یک
نقشه بردار موازی ، و هر چند خط از پیش به شدت به خودی خود محدود
غیر قابل اجتناب ، از خواب بیدار راست ، با این حال
ورید های خودسرانه که در آن او را در این زمان است گفت : به شنا کردن ، به طور کلی استقبال برخی از
چند مایل در عرض (بیشتر یا کمتر ، به عنوان رگ اصل برای گسترش یا قرارداد) ؛
اما رفت و برگشت بصری از بیش از هرگز
نهنگ کشتی ماست سل سر ، زمانی که به circumspectly در امتداد این منطقه سحر و جادو هواپیمای بی موتوری پرواز.
جمع است ، که در فصول خاص است که در آن وسعت و در امتداد این مسیر ،
مهاجرت نهنگ ها ممکن است با اعتماد به نفس زیادی باشد برای نگاه.
و از این رو نه تنها در زمان های اثبات شده ، پس به خوبی شناخته شده تغذیه جداگانه ، به دلایل
Ahab را امید می تواند طعمه خود را به برخورد ، اما در عبور از وسیع ترین expanses از آب
بین کسانی که به دلایل او می تواند ، با هنر خود ،
بنابراین مکان و زمان خود را در راه او ، و حتی پس از آن به نباشد که بطور کامل و بدون چشم انداز
یک جلسه.
شرایطی بود که در نگاه اول به نظر می رسید به اشفته هذیانی او وجود دارد اما
هنوز طرح روشمند. اما نه در واقعیت ، شاید.
اگرچه نهنگ اسپرم معاشرتی و خوش مشرب دارای فصول منظم خود را برای خاص
زمینه و در عین حال به طور کلی نمی تواند نتیجه گیری که از گله که چنین و چنین خالی از سکنه
عرض و یا طول این سال ، می گویند ،
تبدیل می شود عینا همین کار را با کسانی که در آنجا یافت شد :
فصل قبل ، این موارد عجیب و غریب و غیر قابل انکار وجود دارد که در آن
خلاف این ثابت شده است درست است.
به طور کلی ، اظهار ، همان تنها در حد گسترده ای کمتر ، در مورد solitaries
و hermits در میان بلوغ ، سن نهنگ اسپرم است.
به طوری که هر چند موبی دیک را در یک سال سابق دیده شده است ، برای مثال ، در مورد آنچه است
به نام زمین Seychelle در اقیانوس هند و یا خلیج آتشفشان در ژاپن
ساحل ، هنوز آن پیروی نمی کنند ، که بودند
Pequod برای دیدار هر کدام از آن لکه های او در هر فصل پس از آن متناظر ،
infallibly که او روبرو می شوند وجود دارد. بنابراین ، بیش از حد ، با برخی از زمینه های دیگر تغذیه ،
جایی که او در زمان نشان داد به حال خودش.
اما همه این تنها گاه به گاه او توقف ، مکان ها و اقیانوس کاروانهایی به نظر می رسید ، بنابراین به
صحبت می کنند ، محل خود را اقامت طولانی مدت نیست.
و در جایی که احتمال Ahab از انجام شی او تا کنون شده است صحبت از
اشاره تنها ساخته شده است به هر راه سمت ، سابقه ، چشم انداز فوق العاده
، قبل از اینکه خود را تنظیم زمان خاص یا مکان
، حاصل شد که تمامی امکانات را تبدیل به احتمالات ، و به عنوان Ahab روی علاقه
فکر کردم ، هر احتمال نکته بعدی که به یک یقین است.
که تنظیم زمان و مکان خاص در یک عبارت فنی مقترن شد --
فصل بر روی خط.
وجود دارد و پس از آن ، برای چند سال متوالی ، موبی دیک دوره ای شده بود
descried ، در آن آب برای مدتی طولانی ، به عنوان خورشید ، در دور سالانه خود را ،
loiters برای یک بازه زمانی پیش بینی شده در هر نشانه یکی از زودیاک است.
آن وجود دارد ، بیش از حد ، که بسیاری از برخوردهای مرگبار با نهنگ سفید گرفته شده
مکان ؛ امواج وجود دارد طبقه با اعمال خود بودند ، نیز وجود دارد که نقطه غم انگیز
که در آن انسان قدیمی monomaniac انگیزه افتضاح به انتقام خود را پیدا کرده بود.
اما در هوشیاری جامع و unloitering محتاط که با آن Ahab انداخت
روح brooding خود را به این شکار unfaltering ، او نمی توانست اجازه خود را به استراحت
همه امید خود را بر این واقعیت یکی مهمترین دستاورد
ذکر شده در بالا ، با این حال چاپلوس از آن ممکن است به این امید ، و نه در
بی خوابی از نذر او می تواند او را تا قلب پر سر و صدا خود را به عنوان به فرو نشاندن
تعویق انداختن تمام تلاش دخالت.
در حال حاضر ، Pequod به حال از Nantucket در آغاز از سمت فصل ، بر روی
خط.
هیچ تلاش ممکن می تواند فعال کردن فرمانده او گذشت بزرگ را
جنوب کیپ هورن ، دو ، و پس از آن در حال اجرا شصت درجه از عرض جغرافیایی
وارد اقیانوس آرام استوایی در زمان کروز وجود دارد.
بنابراین ، او باید برای فصل آینده متعاقب آن صبر کنید.
با این حال ساعت پیش از موعد از قایقرانی Pequod بود ، شاید ، به درستی
انتخاب Ahab ، با نظر به این رنگ خیلی از چیزها است.
از آنجا که ، در یک بازه ی زمانی از سه صد و شصت و پنج روز و شب قبل از او بود ؛
در یک بازه ی زمانی که به جای بی صبرانه تحمل ساحل ، او را در صرف
متفرقه شکار و اگر شانس با سفید
نهنگ ، هزینه تعطیلات خود را در دریاهای دور از راه دور را از دوره خود را تغذیه زمینه ،
باید به نوبه خود تا چین و چروک پیشانی خود را خاموش خلیج فارس ، یا در خلیج بنگال ، و یا
دریای چین ، یا در هر آب دیگر خالی از سکنه شده توسط نژاد او.
به طوری که بادهای موسمی ، دشت علفزار امریکای جنوبی ، Nor' - Westers ، Harmattans ، اصناف ، هر باد اما
ساکن خاور و Simoon ، ممکن است موبی دیک را به بی راهه ضربه ZIG - ZAG جهان دایره
از خواب بیدار circumnavigating Pequod است.
اما اعطای این همه ؛ رتبهدهی نشده است ، در نظر گرفته discreetly و خونسردی ، به نظر می رسد اما نه
دیوانه ایده ، این است که در اقیانوس بیکران گسترده ، یک نهنگ انفرادی ، حتی اگر
مواجه می شوند ، باید تصور قادر به
شناخت فردی از شکارچی اش ، حتی به عنوان یک مفتی سفید ریشو در
معابر thronged از قسطنطنیه؟ بله.
برای ابرو عجیب و غریب ، در برف ، سفید موبی دیک ، و او مثل برف سفید قوز ، نمی توانست
اما می شود بی تردید.
و من نهنگ شمارش نیست ، Ahab به خود را جویده سخن گفتن ، و پس از پدیده هنگامی آشکار شد
بیش از نمودار خود را تا مدت ها بعد از نیمه شب او خود را در reveries پرتاب --
شمارش او ، و باید او فرار؟
باله های گسترده ای او خسته شده است ، و تنوری مانند گوش گوسفند از دست رفته ،
و در اینجا ، ذهن دیوانه خود را به اجرا در در یک مسابقه نفس ؛ تا خستگی و
غش از تعمق بیش از او آمدند و در هوای آزاد از عرشه او به دنبال
برای بازیابی قدرت او.
آه ، خدا! trances از رنج و عذاب می کند که انسان تحمل است که با یک مصرف
unachieved میل کینه توز است. او با دست های گره خواب و بیدار
با ناخن های خود را خونین خود را در کف دست خود را.
اغلب ، هنگامی که از امام جواد خود را فرسوده اجباری و intolerably واضح رویاهای
شب ، که از سرگیری افکار شدید خود را از طریق روز ، آنها را به اجرا درآمد در
در بحبوحه تضاد phrensies ، و چرخید
آنها را گرد و مدور و گرد در مغز دنباله دار خود را تا ضرباندار
نقطه زندگی خود ، غم و اندوه تحمل ناپذیر شد و هنگامی که به عنوان در گاهی اوقات مورد ، این
تلاطم معنوی در او heaved او شدن
از پایه آن ، و به نظر می رسد شکاف باز به او ، که از آن شعله های آتش شکافته و
lightnings شات و ملعون و مطرود fiends beckoned او را به جهش را در میان آنها ، زمانی که
از این جهنم را در خود yawned در زیر او ،
فریاد وحشی خواهد بود از طریق کشتی شنیده و با چشمان خودنمایی میکند Ahab از پشت سر هم
اتاق دولت او ، به عنوان اینکه از یک تخت خواب است که در آتش بود فرار.
با این حال ، شاید این ، به جای اینکه علائم unsuppressable برخی از نهان
ضعف ، یا وحشت در حل و فصل خود شدند ، اما plainest نشانه از آن
شدت.
، در زمان چنین دیوانه Ahab ، طرح ریزی ، unappeasedly ثابت قدم شکارچی
نهنگ سفید این Ahab که به امام جواد او رفته بود ، عامل نیست که تا
باعث شد که او از آن وحشت را پشت سر هم دوباره.
دومی ابدی ، اصل زندگی یا روح در او بود ، و در خواب ،
که برای زمان جدا از ذهن توصیف ، که در زمان های دیگر
آن را برای وسیله نقلیه و یا عامل بیرونی آن به کار ،
آن خود به خود فرار از مجاورت سوزان چیزی از کوره در رفته به دنبال ،
که برای آن زمان ، دیگر انتگرال است.
اما به عنوان ذهن وجود ندارد مگر اینکه با روح leagued ، بنابراین باید
شده اند که در مورد Ahab ، بازده تا تمام افکار خود و fancies به یکی از خود را
هدف عالی است که هدف ، توسط خود آن
ستیزگی محض اراده ، خود را در برابر خدایان و شیاطین را به نوعی مجبور
خود به عهده گرفت ، مستقل بودن خود را.
نه ، ظالمانه می تواند و زندگی رایت ، در حالی که سرزندگی مشترک به آن مقترن ،
فرار از تولد unbidden و بی پدر وحشت زده است.
بنابراین ، روح عذاب که از چشم بدن glared ، هنگامی که به نظر می رسید Ahab
عجله از اتاق خود را برای آن زمان بود ، اما یک چیز خالی بی شکل ، وابسته به راهروی درخواب
بودن ، یک شعاع از نور زندگی می کنند ، تا مطمئن شوید ،
اما بدون جسم به رنگ ، و در نتیجه سفیدی در خود است.
خدا تو کمک ، پیر مرد ، افکار تو به وجود آورده اند مخلوقی را که در تو است و او که
تفکر شدید در نتیجه باعث می شود او را پرومته ؛ کرکس بر این است که قلب را تغذیه می
برای همیشه ؛ آن کرکس موجودی بسیار او ایجاد.