Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل چهارم شبی در کابین عمو تام
داخل کابین از عمو تام ، وارد شوید یک ساختمان کوچک بود ، نزدیک مجاور به "خانه"
به عنوان سیاهان برتری همتراز تعیین مسکونی کارشناسی ارشد خود را.
در مقابل ، آن را به حال باغ شسته و رفته ، پچ ، کجا ، هر تابستان ، توت فرنگی ، تمشک ،
و انواع میوه ها و سبزیجات تحت رسیدگی دقیق ، شکوفا شده است.
جلوی تمام آن توسط bignonia بزرگ قرمز مایل به زرد پوشیده شده بود و بومی
multiflora رز ، که entwisting و به هم بافته ، سمت چپ کمیاب بقایا از
سیاهههای مربوط خشن دیده می شود.
در اینجا ، همچنین ، در تابستان ، سالانه را به نمایش های مختلف ، درخشان مانند marigolds ، petunias ، چهار
o'clocks ، گوشه زیاده که در آن به گشوده splendors خود را ، و
لذت و غرور را از قلب عمه کلوئه.
اجازه دهید وارد خانه ما.
صرف عصرانه به خانه است ، و عمه کلوئه ، که بیش از آن ریاست
آماده سازی به عنوان آشپز به سر ، در آشپزخانه به افسران تحتانی سمت چپ
کسب و کار پاکسازی دور و شستشو
ظروف ، و بیرون آمدن را به سرزمین امن و امان خود را خود ، به «شام مرد اوله خود را دریافت کنید" ؛
بنابراین ، شک آن است که او شما را توسط آتش نیست ، ریاست با اضطراب
علاقه بیش از آیتم های خاص frizzling در
خورش تابه ، و چند لحظه بعد با در نظر گرفتن قبر بلند کردن پوشش از پخت - کتری ، از
از چه رو intimations بخار جلو بی چون و چرا "چیزی خوب است."
دور ، سیاه و سفید ، چهره درخشان... او است ، به طوری براق به عنوان پیشنهاد این ایده که او
ممکن است با سفید تخم مرغ شسته شده ، مانند یکی از rusks چای خود را خود.
کل پرتوهای لقاء گوشتالو او را با رضایت و قناعت را از زیر او
به خوبی و رسمی بررسی عمامه ، بلبرینگ بر روی آن ، با این حال ، اگر ما باید به آن اعتراف ،
کمی که اثر خفیفی از رنگ از خودآگاهی
که آشپز برای اولین بار از محله می شود ، به عنوان عمه کلوئه جهان
برگزار می شود و اذعان می شود. آشپز او قطعا در استخوان بسیار بود
و مرکز روح او.
یک مرغ یا بوقلمون یا اردک در انبار ، حیاط اما نگاه قبر وقتی دیدند
نزدیک شدن به او ، و به نظر می رسید آشکارا به بازتاب در پایان دوم خود را و خاص
آن بود که او بود که همیشه مراقبه در
trussing ، چاشنی و مثل آتش ، به یک درجه که برای الهام بخشیدن به محاسبه شد
ترور در هر زندگی مرغان بازتاب.
کیک ذرت خود در تمامی گونه های خود را از کج بیل زدن کیک ، داجرز ، کلوچه ، و گونه های دیگر
بیش از حد متعدد به ذکر است ، رمز و راز والا به تمام آمیزه کمتر تمرین ؛
و او ، که طرف های چربی خود را با لرزش
غرور صادقانه و خوشی ، او را از تلاش های بی ثمر که داستانی را تعریف کردن و
یکی دیگر از compeers خود را برای رسیدن به ارتفاع او ساخته شده بود.
ورود شرکت به خانه ، ترتیب دادن مراسم شام و suppers "در
سبک ، "بیدار تمام انرژی از روح او ، و هیچ دید خوش آمد به او نسبت
شمع از تنه سفر راه اندازی شد در
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان ، برای پس از آن او گیراندم تلاش های تازه و پیروزی تازه است.
فقط در حال حاضر ، با این حال ، عمه کلوئه به دنبال به پخت - پان ؛ که در آن
عملیات هم مشرب ما باید او را تا پایان تصویر ما را از کلبه ما را ترک کنند.
در یک گوشه ای از آن ایستاده بود یک تخت ، منظمی با گسترش برفی را پوشانده و توسط طرف
از آن بود قطعه ای از فرش ، برخی از اندازه قابل توجهی است.
در این قطعه از فرش عمه کلوئه در زمان موضع خود را ، به عنوان قطعا در بالا
جنبه های زندگی ، و آن و بستر آن دراز ، و تمام گوشه ، در واقع بودند ،
درمان شده با در نظر گرفتن.
و ساخته شده ، تا آنجا که ممکن است ، مقدس را از تاخت و تاز غارتگری و desecrations
کمی مردمی. در واقع ، که گوشه اتاق نقاشی بود
استقرار.
در گوشه ای دیگر بود بستر تظاهر humbler بسیار ، و آشکارا طراحی شده
برای استفاده.
دیوار بیش از شومینه با برخی از چاپ های کتاب مقدس بسیار درخشان آراسته بود ،
و یک پرتره ژنرال واشنگتن ، به شیوه ای که می تواند کشیده شده و رنگ
مطمئنا شگفت زده شده بودم که قهرمان ، اگر همیشه از او اتفاق افتاده با مانند آن دیدار خواهد کرد.
در مسند قضاوت خشن در این گوشه میمیره ، زن و شوهر از پسران دارای سر پشمالو ، با سیاه و سفید و درخشان
چشم ها و گونه ها چربی درخشان ، شلوغ در superintending اولین پیاده روی عملیات بود
از نوزاد ، که ، به عنوان است که معمولا مورد ،
شامل بلند شدن روی پای خود ، ایجاد توازن میان یک لحظه ، و پس از آن غلت
پایین ، -- هر یک از شکست های پی در پی که با خشونت ، تشویق می کردند به عنوان چیزی قطعا
هوشمندانه است.
جدول ، تا حدودی در اندام خود را روماتیسمی ، در مقابل آتش کشیده شد ، و
پوشیده شده با پارچه ، نمایش فنجان و نعلبکی از یک الگوی قطعا درخشان ،
با نشانه های دیگر از وعده غذایی نزدیک.
در این جدول عمو تام ، بهترین دست آقای شلبی ، نشسته بود که او این است که
قهرمان داستان ما ، ما باید برای خوانندگان ما daguerreotype.
او بزرگ ، گسترده chested ، قدرت ساخته شده انسان ، از سیاه و سفید براق کامل بود ، و
چهره که واقعا آفریقایی ویژگی های بیان از قبر مشخص می شدند و
ثابت احساس خوب است ، متحد با مهربانی و خیرخواهی.
چیزی در مورد کل هوا خود را خود احترام و محترمانه وجود دارد ، در عین حال متحد
با سادگی اعتماد و فروتن است.
او بسیار میرسند ، با گرفتاری تمام مشغول قصد بر روی یک تخته سنگ دروغ گفتن قبل از او در این لحظه بود که وی بر آن بود
با دقت و به آرامی تلاش برای به انجام رساندن یک کپی از برخی نامه ها ، که در آن
عملیات او توسط Mas'r جوان نادیده گرفته شد
جورج ، هوشمند ، پسر روشن از سیزده ، که به نظر می رسد به طور کامل به تحقق بخشیدن به کرامت
از موقعیت خود به عنوان مربی.
"که راه ، عمو تام ، -- اینگونه نبوده است ، گفت :« او سریع ، به عنوان عمو تام laboriously
آورده تا دم گرم خود را اشتباه طرف خارج "است که باعث می عبدالقدیر ، شما را ببینید."
"sakes لا ، در حال حاضر ، آن را نشانی؟ گفت :« عمو تام ، به دنبال با احترام ، هوا و توصیف ، به عنوان
معلم جوان خود را flourishingly به درخواست و بی حد و حصر گرم برای او scrawled
عبرت و پس از آن ، به دست گرفتن مداد در
انگشت های بزرگ او ، سنگین ، او صبورانه recommenced.
"چه آسان مردمی سفید al'us می کند چیزهایی است!" عمه کلوئه گفت ، pausing در حالی که او بود
جرسنج ماهی تابه را با یک تکه بیکن در چنگال او ، و در مورد جوان استاد جورج
با افتخار.
"راه او می تواند نوشتن ، در حال حاضر! و خواندن بیش از حد! و پس از آن به بیرون می آیند اینجا ، شب ها و خواندن
درس خود را به ما ، -- آن را توانا interestin "!
"اما ، عمه کلوئه ، من توانا و گرسنه ، گفت :" جورج.
"این است که کیک در کتری را تقریبا انجام شده است نه؟"
Mose انجام می شود ، Mas'r جورج ، گفت : "عمه کلوئه ، بلند کردن درب و peeping در ، --" BROWNING
زیبا -- قهوه ای دوست داشتنی واقعی. آه! اجازه دهید من به تنهایی برای DAT.
Missis اجازه سالی سعی کنید برخی از کیک ، روز دیگر T '، jes به خود را به او larn ، او گفت.
'O ، به ترتیب ، Missis ،' گفت : من ، واقعا لطمه می زند و من feelin ، در حال حاضر ، برای دیدن vittles خوب
ریخته DAT AR راه!
RIS کیک ، همه به یک طرف -- هیچ شکل در همه ؛ بیش از کفش من راه برو "!
و با این بیان نهایی تحقیر برای greenness سالی است ، عمه کلوئه شلاق
پوشش خاموش پخت - کتری ، و فاش به مشاهده منظمی - پخته پوند
کیک ، که هیچ شیرینی پزی شهرستان نیاز به شده شرمنده.
این بدیهی است که نقطه مرکزی سرگرمی ، عمه کلوئه آغاز شد در حال حاضر به
شلوغی در مورد صادقانه در بخش شام.
"شما در اینجا ، Mose و پیت! د راه ، شما ***!
دور ، پولی ، عسل ، -- 'لله خواهید به نوزاد خود برخی از باله ، توسط و.
در حال حاضر ، Mas'r جورج ، شما بذله گویی را خاموش DEM کتاب ، و مجموعه در حال حاضر با پیر مرد من ،
و من د سوسیس و ماهی تابه د اول در بشقاب خود را پر از کیک
در دن کمتر هیچ زمان. "
"آنها می خواستند من به شام در خانه می آیند ، گفت :" جورج "اما من می دانستم که چه بود
آنچه بیش از خوبی برای آن ، عمه کلوئه. "
بنابراین شما -- بنابراین شما ، عسل ، گفت : "عمه کلوئه ، آید تپه سیگار کشیدن خمیر کیک در
بشقاب خود را ، "شما know'd aunty'd قدیمی خود را نگه دارید بهترین راه حل برای شما است.
O ، به تنهایی برای DAT به شما اجازه!
راه برو! "و با آن ، عمه داد جورج با ارنج زدن
با انگشت خود ، طراحی شده است که فوق العاده شوخ و تبدیل دوباره به ماهی تابه او
با briskness بزرگ است.
"در حال حاضر برای کیک ، گفت :" جورج Mas'r ، زمانی که فعالیت بخش ماهی تابه حال
تا حدودی فروکش کرد و با آن ، جوانی شکوفا چاقو بزرگ روی
مقاله در سوال.
"لا شما برکت دهد ، Mas'r جورج! گفت :" عمه کلوئه ، با حرارت ، ابتلا به بازوی خود را ،
شما نمی cuttin آن WID DAT AR بزرگ چاقو سنگین!
سر و صدا همه پایین -- میخ چوبی مسدود کردن تمام افزایش زیبا د از آن است.
در اینجا ، من یک چاقوی نازک قدیمی ، من نگه می دارد SHARP هدف.
در حال حاضر ، نگاه کنید! می آید از هم جدا به عنوان یک پر نور!
در حال حاضر دور خوردن -- شما هر چیزی را به ضرب و شتم DAT AR ".
"تام Lincon می گوید ، گفت :« جورج ، با دهان خود سخن می گفت ، که Jinny آنها
طبخ بهتر از شما خواهد شد. "
"DEM Lincons an't بسیار تعداد دفعات مشاهده ، به هیچ وجه" عمه کلوئه ، تحقیر گفت : "منظور من ، مجموعه
در کنار مردمی ما.
مردمی آنها 'S' به اندازه کافی spectable در راه مهربانتر ساده ، اما ، به عنوان هر چیزی تا gettin '
در سبک ، آنها را آغاز نشده به مفهوم «T.
تنظیم Mas'r Lincon ، در حال حاضر ، در کنار Mas'r شلبی!
خوب لر! و Missis Lincon ، -- می تواند به او مهربانتر آن را به یک اتاق مانند من این سو بان سو حرکت دادن
missis -- بنابراین مهربانتر پر زرق و برق ، yer می دانم!
O ، راه برو! چیزی "از DEM Lincons را به من بگویید" -- و عمه کلوئه پرتاب سرش
به عنوان یکی که امیدوار بودند او دانستم چیزی از جهان.
"خب ، هر چند ، من شنیده ام به شما می گویند ، گفت : جورج ،" که Jinny بسیار منصفانه بود
کوک "و" برای همین من ، گفت : "عمه دخترک چوپان --" من ممکن است بگویند
DAT.
خوب ، ساده ، cookin مشترک '، Jinny'll انجام دهد ؛ -- نان خوب نان شیر مال O' ، -- صفرا taters او
کنون ، -- کیک ذرت او فوق العاده است ، فوق العاده نیست در حال حاضر ، کیک ذرت Jinny است ، نه اما بعد از آن
آنها دور -- اما ، لر ، بیا به شاخه د بالاتر ، و می توانند آنچه را او انجام دهم؟
چرا که او می گذارد پای -- sartin او می کند ، اما آنچه مهربانتر پوسته؟
آیا می توانم او را واقعی خود را رب flecky ، همانطور که در دهان خود را ذوب می شود ، و دروغ همه مانند
چپق یا سیگار کشیدن؟
در حال حاضر ، من رفتم بیش از thar هنگامی که خانم مری gwine به ازدواج ، و Jinny او استهزاء کردن
به من نشان داد پای د weddin. من Jinny و دوستان خوب ، آنچه می دانیم.
من چیزی گفت هرگز "؛ اما رفتن بلند ، Mas'r جورج!
چرا من باید یک چشمک به مدت یک هفته خواب نیست ، اگر من تا به حال دسته ای از پای مانند DEM در تاریخ.
چرا دی wan't ندارد 'تعداد' T. "
جرج گفت : "گمان می کنم Jinny فکر آنها تا کنون تا خوب".
"اندیشه تا -- T نداشتم او؟ Thar او بود ، نشان از نوظهور (EM) ، به عنوان بی گناه -- نامه
آن را ببینید ، ببازی گرفتن در اینجا ، Jinny نمی دانم.
لر ، خانواده an't هیچ چیز! او را نمی توان spected به دانستن!
'Ta'nt هیچ گسل O' تمجمج کردن.
آه ، Mas'r جورج ، شما می کند نیمی از امتیازات خود را در خانواده yer و bringin "نمی دانم
بالا! "عمه کلوئه آهی کشید و نورد تا او
چشم با احساسات.
من مطمئن هستم ، عمه کلوئه ، من درک می کنم پای من و امتیازات پودینگ ، گفت : "جرج.
"از تام Lincon اگر من بیش از او کلاغ ، هر بار او را به من دیدار خواهد کرد."
عمه کلوئه در صندلی خود نشسته و زیاده روی در قاه قاه خندیدن دلچسب از خنده ، در
این بذله گویی از جوان Mas'r ، خنده تا اشک نورد سیاه و سفید او ،
درخشان گونه ها ، و متفاوت از ورزش
با شوخی به صورتم سیلی و poking Mas'r Georgey ، و گفتن او را برای رفتن به راه ، و
که او را به مورد بود -- که او به کشتن او مناسب بود ، و او sartin که او را ، یکی کشتن
از این روزها و بین هر یک از این
پیش بینی خونین ، رفتن به یک خنده ، هر کدام طولانی تر و قوی تر از
دیگر ، تا جورج واقعا شروع به فکر می کنم که او بسیار خطرناکی شوخ
همکار و شد او را به
مراقب باشید که او چگونه صحبت است "را به عنوان خنده دار که او می تواند."
"و غیره آنچه telled تام ، نویسنده؟ O ، لر! UNS جوان چه خواهد بود ، تا منوده!
آنچه بیش از تام جمعیت؟
O ، لر! جورج Mas'r ، اگر آنچه که hornbug را ندارد
خنده! "
"بله ، گفت :" جورج ، "من به او می گوید ،" تام ، شما باید برای دیدن برخی از پای عمه کلوئه ؛
آنها مرتب کردن بر اساس حق ، می گوید : "اول"
"ترحم ، در حال حاضر ، تام می تواند ، نه گفت :" عمه کلوئه ، که خیرخواه قلب این ایده از تام
به نظر می رسد شرایط عقب مانده را تصور قوی بود.
"ای oughter فقط از او بخواهید در اینجا برای شام ، برخی از مالک این زمان ، Mas'r جورج ،" او
افزود : "آن را نگاه کاملا زیبا از نویسنده است.
آنچه می دانید ، جورج Mas'r ، هیچ کس ، bove بر روی 'نامه oughtenter احساس امتیازات yer تعداد دفعات مشاهده ،
باعث تمام دسترسی ما به ما gi'n است ، ما باید به al'ays عضو است که گفت : "عمه
کلوئه ، به دنبال کاملا جدی است.
"خوب ، منظور من به درخواست تام در اینجا ، برخی از روز در هفته آینده ، گفت :" جورج "و شما خود را
زیباترین ، عمه کلوئه ، و ما او را خیره.
ما او را به خوردن ، بنابراین او نمی خواهد بیش از آن را برای دو هفته؟ "
"بله ، بله -- sartin ، گفت :" عمه کلوئه ، خوشحال ، "شما خواهید دید.
لر! فکر می کنم برخی از شام ما!
Yer ذهن DAT AR مرغ پای بزرگ من هنگامی که ما guv شام د به ناکس؟
من و Missis ، ما بسیار نزدیک نزاع در مورد DAT AR پوسته می آیند.
چه را به خانم ها دریافت کنید گاهی اوقات ، من نمی دانم ، اما ، گاهی اوقات ، هنگامی که بدن
سنگین ترین sponsibility نوع O '' د 'EM ، به عنوان آنچه ممکن است بگویند ، و' seris همه مهربانتر
و گرفته تا دی ، DAT AR ساعت هم طول می کشد به hangin گرد و مهربانتر interferin!
در حال حاضر ، Missis ، او می خواست مرا به انجام راه عدم ، و او از من خواست تا راه DAT و ،
در نهایت ، من مهربانتر sarcy ، و می گوید که من ، در حال حاضر ، Missis ، آیا jist در DEM زیبا نگاه کنید
yourn سفید دست و با انگشتان بلند و
همه گازدار با حلقه ، مانند نیلوفرهای سفید من شبنم د 'بر' EM و نگاهی به
بزرگ دست stumpin سیاه من.
در حال حاضر ، آنچه نمی فکر می کنم DAT د پروردگار باید به منظور ساخت دو پای ، پوسته ، و شما را به
باقی ماندن در سالن د؟ در!
من jist تا sarcy ، Mas'r جرج. "
"و مادر می گویند؟ گفت :" جورج.
«بگو : -- چرا ، او مهربانتر در چشم او larfed -- DEM چشم بزرگ خوش تیپ hern O' ؛؟ و می گوید :
او ، 'خوب ، عمه کلوئه ، من فکر می کنم شما در سمت راست بر روی' T '، می گوید ؛
او در اطاق نشیمن د رفت.
او oughter من بیش از دو سر bein ترک خورده پس sarcy ؛ اما whar در 'T می باشد --
می توانید چیزی "را با خانم ها در آشپزخانه د ندارند!"
"خب ، شما ساخته شده از به خوبی با آن شام ، -- من به یاد داشته باشید همه گفت : بنابراین ، گفت :"
جرج. "آیا من نمی؟
و wan't من پشت د dinin' اتاق درب DAT روز bery؟ و من نمی د پاس عمومی
بشقاب او سه بار برای برخی از bery پای DAT -- و به او می گوید ، 'شما باید یک
آشپز غیر معمول ، خانم شلبی. '
لر! من به خودم تقسیم مناسب بود.
و د Gineral ، او می داند چه cookin است ، گفت : "عمه کلوئه ، رسم خودش با
هوا می باشد.
"مرد خوب Bery ، د Gineral! او از یکی از خانواده های fustest bery د می آید
در قدیمی Virginny! او می داند چه چیزی ، در حال حاضر ، و همچنین من
- DE Gineral.
آنچه می بینیم ، پیمانه نیم لیتری در پای ها ، Mas'r جورج وجود دارد ، اما همه tan't می داند آنچه را که آنها
است ، و یا به عنوان orter شود. اما Gineral ، او می داند من شده توسط خود را می دانستند
'نشانه او ساخته شده است.
بله ، او می داند چه پیمانه نیم لیتری د است! "
در این زمان ، استاد جورج که در آن عبور وارد شده بود که حتی یک پسر می تواند آمد
(تحت شرایط غیر معمول ، وقتی که او واقعا می تواند یکی دیگر از لقمه غذا خوردن نیست) ، و
بنابراین ، او در اوقات فراغت ، توجه به
شمع از سر پشمالو و چشم و درخشان که در رابطه با عملیات خود
hungrily از گوشه مخالف است.
"در اینجا ، شما Mose ، پیت ،" او گفت ، شکستن بیت لیبرال ، و پرتاب آن را در آنها ؛
"شما می خواهید ، آیا شما نمی؟ بیا ، عمه کلوئه ، آنها را برخی از کیک پخت. "
و جرج و تام به یک صندلی راحت در گوشه دودکش نقل مکان کرد ، در حالی که Aunte
چوپان زن ، پس از پخت شمع نیکو کیک ، نوزاد خود را در آغوش خود گرفت ، و شروع
متناوب پر کردن دهان خود قرار دهد و خود را ،
و توزیع به Mose و پیت ، که به نظر می رسید بلکه ترجیح می دهند غذا خوردن تیرز به عنوان
آنها در مورد در طبقه زیر میز نورد ، ترفندستان | Tarfandestan Forums یکدیگر ، و
گاهی کشیدن انگشتان پا نوزاد.
"خروجی رفتن طولانی ، خواهد نویسنده گفت : "مادر ، دادن در حال حاضر و پس از آن لگد زدن ، به نوعی در
راه کلی ، از زیر میز ، زمانی که این جنبش بیش از حد پر سر و صدا شد.
"آیا می توانم آنچه را نمی شود مناسب و معقول هنگامی که مردمی سفید به آنچه می آید؟
توقف DAT در تاریخ ، در حال حاضر ، نویسنده؟
بهتر ذهن yerselves ، یا من نویسنده پایین یک دکمه حفره پایین تر ، هنگامی که Mas'r جورج
رفته! "
چه معنی تحت این تهدید وحشتناک میپذیرد شد ، دشوار است برای گفتن ؛
اما برخی از آن این است که indistinctness افتضاح آن به نظر می رسید برای تولید بسیار
تاثیر کمی بر گناهکاران جوان خطاب.
«لا ، در حال حاضر! گفت :« عمو تام ، "آنها آنقدر پر از غلغلک دادن همه در حالی که آنها نمی توانند
رفتار theirselves. "
پسرها از زیر میز ، و ، با دست ها و چهره ها و گچ بری
با ملاس ، شروع به بوسیدن شدید از کودک است.
"دریافت در امتداد آنچه WID! گفت :" مادر ، هل دادن دور سر گیج و حواس خود را.
Ye'll تمام چوب با هم ، و clar دریافت کنید ، اگر اهل مد DAT را هرگز.
برو مدت دو فصل بهار و شستن yerselves! "او گفت ، تائید نصایح خود را با
سیلی ، که resounded بسیار formidably ، اما که به نظر می رسید تنها به نحو بسیار بیشتری
خنده از آنهایی که جوان ، آنها سقوط
precipitately بیش از هر دیگر از درها ، جایی که آنها نسبتا با نشاط فریاد زد.
"آیا آنچه تا کنون چنین UNS تشدید جوان؟ گفت :" عمه کلوئه ، به جای complacently ،
به عنوان تولید کننده حوله های قدیمی که برای موارد اضطراری از جمله نگه داشته ، او ریخت مقداری آب خارج
از چای قوری بر روی آن ترک خورده و شروع به
مالش کردن ملاس را از دست و صورت کودک خود و داشتن جلا او
تا او تاباند ، او او را مجموعه ای در دامان تام ، در حالی که او خودش را در پاکسازی مشغول ساختم
فاصله شام.
کودک فواصل را در کشیدن بینی تام استخدام ، خاراندن صورتش ، و
دفن دست چرب خود را در مو گیج و حواس خود را ، که عملیات گذشته به نظر می رسید به استطاعت او
مطالب خاصی.
"آیا او نمی گستاخ جوانان سازمان ملل متحد گفت :" تام ، نگه داشتن او را از او را به تمام طول
مشخصات و پس از آن ، بلند شدن ، او را روی شانه گسترده خود تعیین می کنند ، و شروع به capering و
رقص با او ، در حالی که جورج Mas'r
او را با خود جیب ، دستمال و Mose و پیت ، در حال حاضر جامعی
بازگشت دوباره ، roared پس از خرس مانند او ، تا عمه کلوئه اعلام کرد که آنها
"نسبتا زمان سر خود را خاموش» با سر و صدا خود را.
همانطور که ، با توجه به اظهارات خود او ، این عمل جراحی مهم روزانه
وقوع در داخل کابین ، اعلامیه بدون ابراز شادی ، کاهش خواهد یافت تا هر یک با
roared بود و سقوط و رقصید خود را به یک حالت خونسردی.
عمه کلوئه ، که مشغول بیرون کشیدن شده بود "، گفت :" خوب ، در حال حاضر ، من امیدوار است شما انجام می شود
جعبه بی ادب را از غل خوردن بستر. و در حال حاضر شما Mose و شما پیت ، به thar ما
goin 'به meetin."
"مادر O ، ما wanter. ما می خواهد به نشستن به meetin '-- meetin' است
بنابراین curis. ما را دوست دارد "EM است."
Mas'r جورج ، قاطعانه گفت : «لا ، عمه کلوئه ، پرتاب آن تحت ، و اجازه دهید EM بنشینند."
دادن فشار به ماشین بی ادب است.
عمه کلوئه ، داشتن ذخیره ظاهر در نتیجه ، بسیار خوشحال به نظر می رسید به فشار چیز
کمتر است ، گفت : به عنوان او چنین است ، "خوب ، mebbe' T انجام خواهد داد 'EM برخی خوب است."
خانه در حال حاضر خود را به کمیته ای از کل حل و فصل شده ، در نظر گرفتن
تسهیلات و ترتیبات برای جلسه.
"آنچه که ما را برای سلامتی انجام ، در حال حاضر ، من declar من نمی دانم ، گفت :" عمه کلوئه.
همانطور که جلسه در بارگیری در این هفته عمو تام برگزار شده بود ، برای طول زمان نامحدود ،
بدون هر "احساسات" به نظر می رسید برخی از تشویق به امید که یک راه آن وجود دارد
در حال حاضر کشف شده است.
«قدیمی عمو پیتر سونگ هر دو پا د از DAT قدیمی ترین تشویق ، هفته گذشته ،" پیشنهاد
Mose. "شما را به مدت
عمه دخترک چوپان گفت : من boun 'شما کشیده' EM و برخی از ای می درخشد خود را ".
"خوب ، آن را خواهید ایستادن ، اگر آن را تنها نگه می دارد مربا تا agin د دیوار! گفت :" Mose.
"دن عمو پیتر mus'n't در آن بنشیند ، باعث al'ays hitches هنگامی که او آواز می شود.
او بسیار نزدیک در سراسر اتاق د ، شب دیگر T 'hitched ، گفت :" پیت.
"لر خوب! او در آن است ، پس از آن ، گفت : "Mose ،" و دن او می خواهم شروع ، "بیا این قدیس -- و
گناهکاران ، می شنوید به من بگویید ، و دن پایین او می خواهم برود ، "-- و Mose تقلید دقیقا بینی
تن پیر مرد ، غلت در
کف ، برای نشان دادن فاجعه قرار.
؟ آمده اکنون ، مناسب و معقول باشد ، می تواند آنچه نیست "عمه دخترک چوپان گفت :" an't yer مایه شرمساری است؟ "
Mas'r جورج ، با این حال ، مجرم را در خنده پیوست و اعلام کرد قطعا که
Mose "شکن" بود بنابراین پند مادر به نظر می رسید و نه به
شکست اثر.
"خب ، مرد اوله ،" عمه دخترک چوپان گفت : "شما باید به آنها در تاریخ bar'ls حمل و نقل کردن."
bar'ls مادر مانند DAT در تاریخ widder Mas'r جورج خواندن 'تقلا ، در د خوب
کتاب ، -- دی با شکست مواجه هرگز ، گفت : "Mose ، در کنار پیتر.
، گفت : "من مطمئن یکی بر روی' EM در هفته گذشته مجوف "پیت ،" و اجازه دهید 'Em All عرضه در د
وسط د آواز '؛ DAT در تاریخ failin شد ، آن را warnt"؟
در طول این کنار بین Mose و پیت ، دو casks خالی نورد به داخل شده بود
کابین ، و امن از نورد ، سنگ در هر طرف ، تخته گذاشته شد
در سراسر آنها را ، که به ترتیب ، همراه
با عطف کردن برخی از وان و pails ، و دفع زهوار در رفته
صندلی ، در گذشته به اتمام آماده سازی است.
"جورج Mas'r چنین خواننده زیبا ، در حال حاضر ، من می دانم او می مانم برای ما ،
عمه دخترک چوپان گفت : "گلابی مانند' T خواهد شد بسیار بیشتری interestin. "
جورج بسیار با کمال میل قبول برای پسر خود را همیشه آماده برای هر چیزی که او را می سازد
اهمیت است.
اتاق به زودی با یک محفل رنگارنگ ، پر شد از قدیمی خاکستری سر
ایلخانی از هشتاد گذشته ، به دختر جوان و دوام است از پانزده.
شایعات بی اساس بی ضرر کمی را در زمینه موضوعات مختلف ، مانند که در آن قدیمی مسخره رو گرفت
جدید خود دستمال سر قرمز ، و چگونه "Missis رفتن بود Lizzy که منقوط را
پارچه لباس شب ، هنگامی که او می خواهم berage جدید خود کردم
ساخته شده "و چگونه Mas'r شلبی فکر خرید کلت ترشک جدید بود ، که قرار بود
برای اثبات علاوه بر افتخارات محل است.
چند تن از نمازگزاران متعلق به خانواده های سخت ، که اجازه رو کرده بود
حضور یابد ، و به ارمغان آورد که در یادداشت انتخاب های مختلف از اطلاعات ، در مورد احادیث
و کردم و بعد زدم زیر گریه در خانه و در محل ،
که به عنوان آزادانه به عنوان مرتب کردن بر اساس همان تغییر کوچک منتشر می کند در محافل بالاتر است.
بعد از مدتی از شروع آواز ، به شوق همه حال حاضر مشهود است.
حتی همه ضرر زیر و بمی صدا بینی می تواند اثر پیشگیری
صداها به طور طبیعی خوب ، در AIRS در بار وحشی و پر شور.
کلمات گاهی اوقات سرودهای شناخته شده و مشترک در کلیساها مورد سونگ ،
و گاهی اوقات از وایلدر ، نامعین تر شخصیت ، در اردوگاه جلسات برداشت.
کر از یکی از آنها که فرار به شرح زیر ، با انرژی بزرگ و خوانده می شد
مرهم گذاری :
"مرگ در میدان نبرد ، در میدان نبرد می میرند ،
جلال در روح من است. "
یکی دیگر از علاقه خاص بارها تکرار کلمات --
"O ، من رفتن به شکوه ، --' برنده T شما می آیند همراه با من؟
آیا شما نمی فرشتگان beck'ning ، و مرا فرا می خواند دور؟
آیا شما نمی بینید شهر طلایی و روز ابدی؟ "
دیگران ، ساخته شده است که اشاره ای پی در پی از بانک اردن "و" کنعان.
فیلد ، "و" اورشلیم جدید "برای ذهن سیاهان ، پرشوری و تخیلی ،
همیشه خود را متصل به سرودهای و
عبارات طبیعت زنده و تصویری و آنها به عنوان خوانده است ، برخی از خندید ،
و برخی از گریه ، و برخی از کف دست ها ، و یا دست تکان داد rejoicingly با یکدیگر ، به عنوان
در صورتی که نسبتا به دست آورده بود از طرف دیگر رودخانه است.
تشویق های مختلف ، و یا روابط تجربه ، دنبال کردند ، و درهمآمیخته با
آواز.
یکی از قدیمی خاکستری سر زن ، طولانی کار گذشته ، اما بسیار به عنوان نوعی از کرونیکل از احترام
گذشته ، افزایش یافت ، و با تکیه بر کارکنان خود ، گفت : -- "خب ، chil'en!
خوب ، من توانا خوشحالم به آنچه همه شنیدن و دیدن آنچه همه یک بار دیگر ، 'باعث من نمی دانم
زمانی که من به شکوه رفته ، اما من انجام داده ام آماده شد ، chil'en ؛ 'گلابی مثل من کردم من
کمی بسته نرم افزاری تمام گره خورده است ، و کلاه سر گذاشتن من
، استهزاء کردن waitin برای مرحله آمده است همراه و مرا به خانه ، گاهی اوقات ، در
شب ، من فکر می کنم شنیدن چرخ rattlin ، من و نگاه از همه ؛
در حال حاضر ، شما بذله گویی آماده می شود بیش از حد ، برای آنچه به من بگویید
همه ، chil'en ، "او گفت : قابل توجه کارمندان خود را به روی زمین سخت ، DAT AR شکوه است
چیزی توانا! اتمام حجت چیز توانا و chil'en -- شما don'no
هیچ چیزی در مورد آن ، -- آن را شگفت انگیز ".
و موجود قدیمی نشستم ، با اشک جریان ، به طور کامل غلبه بر ، در حالی که
کل دایره را زده تا -- «O کنعان ، کنعان روشن
من از سرزمین کنعان ، ملزم خواهند بود. "
جورج Mas'r ، درخواست ، خواندن فصل گذشته از وحی ، اغلب دچار وقفه
توسط exclamations مانند "sakes در حال حاضر!" "تنها که! شنیدن"
«استهزاء کردن بر روی' Ŧ! فکر می کنم "
"تمام چیزی است که به اندازه کافی مطمئن می ایید'؟ "
جورج ، که یک پسر روشن بود ، و به خوبی در چیزهای مذهبی توسط مادرش آموزش داده ،
پیدا کردن خودش یک شی از تحسین عمومی ، در نمایشگاه او انداخت
خود ، از زمان به زمان ، با ستوده
جدیت و گرانش ، که او توسط جوانان تحسین شد و برکت
سن داشته باشد ؛ و آن ، در تمام دست موافقت شد ، که "یک وزیر می تواند آن را غیر روحانی نمی کردن بهتر از
او که 'T reely' mazin '"!
عمو تام مرتب سازی بر اساس ایلخانی در مسائل مذهبی بود ، در محله است.
داشتن ، به طور طبیعی ، یک سازمان است که در آن روحیه به شدت غالب بود ،
همراه با وسعت بیشتر و کشت ذهن از میان خود به دست آمده
اصحاب ، او را با بزرگ نگاه بود
احترام ، به عنوان نوعی از وزیر در میان آنها ، و ساده ، دلچسب ، سبک صادقانه
نصایح او ممکن است edified حتی بهتر از آموزش افراد است.
اما آن را در نماز بود که او به خصوص سرآمد.
هیچ کس نمی تواند بهانه ای سادگی لمس کردن ، حرارت کودکانه ، از تجاوز
نماز خود ، غنی شده با زبان کتاب مقدس ، که به نظر می رسید تا به طور کامل به
خود را به او شکل دراورده شده ، به عنوان به
تبدیل شدن به یک بخشی از خود ، و رها از لب هایش را ناخودآگاه ؛ در زبان
سیاهان مومن قدیمی ، او "دعا راست است."
و آنقدر نماز خود را همیشه بر روی احساسات صمیمانه از مخاطبان خود کار می کنند ،
به نظر می رسید که اغلب خطر است که این امر می تواند در مجموع در فراوانی از دست داده وجود دارد
پاسخ که شکست در همه جا در اطراف او.
در حالی که این صحنه عبور در داخل کابین از مرد بود ، یکی کاملا در غیر این صورت در گذشت
سالن استاد.
معامله گر و آقای شلبی با هم در اتاق ناهارخوری جلو نام نشسته بودند ، در
یک جدول با مدارک و نوشتن ظروف پوشانده شده است.
آقای شلبی در شمارش برخی از بسته نرم افزاری صورتحساب مشغول بود ، که به عنوان آنها
شمارش ، او تحت فشار قرار دادند را برای معامله گران ، که آنها را شمارش به همین ترتیب.
"همه عادلانه ، گفت :" معامله گر "و در حال حاضر برای امضای این yer است."
آقای شلبی عجله صورتحساب از فروش نسبت به او جلب کرد ، و آنها را امضا کرد ، مثل یک مرد
که hurries بیش از برخی از کسب و کار نامطبوعی ، و سپس آنها را با فشار بیش
پول است.
هیلی ، از کیسه چرمی پوشیده ، کاغذ پوست تولید شده که پس از بررسی بیش از آن
لحظه ای ، او را به آقای شلبی ، که آن را با یک ژست اشتیاق سرکوب شده در زمان در اختیار شما است.
"وال ، در حال حاضر ، چیزی که انجام می شود!" گفت تاجر ، بلند شدن.
"انجام می شود گفت :« آقای شلبی ، در تن غرق در افکار و دلربا نفس طولانی ، او
تکرار آن انجام می شود! "
"Yer نظر نمی رسد که با آن احساس بسیار خوشحال ،' گلابی به من ، گفت : «معامله گر.
"هیلی" آقای شلبی گفت : "من امیدوارم که شما به یاد داشته باشید که به شما وعده داده شده ، به افتخار شما
شما می توانید تام فروش نیست ، بدون دانستن اینکه چه نوع از دست رفتن به او است. "
تاجر گفت : ":" چرا شما فقط انجام آن آقا.
"شرایط ، شما را به خوبی می دانیم ، من موظف ، گفت : شلبی ، haughtily.
تاجر گفت : "وال ، می دانید ، آنها ممکن است به من blige ، بیش از حد" است.
تام خوب اسکله ؛ به عنوان treatin من "Howsomever ، من بهترین من می توانم در gettin انجام
او بد است ، شما نیاز afeard دانه نیست.
اگر هر چیزی که از خداوند سپاسگزارم وجود دارد ، آن است که من هرگز noways بی رحمانه است. "
بعد از نمایشگاه که تاجر قبلا از اصول انسانی او بود داده ،
آقای شلبی احساس نمی بویژه با اطمینان توسط این اعلانها ، اما ، به عنوان
آنها بهترین راحتی مورد
بستری ، او اجازه داد معامله گر در سکوت ترک ، و خود را به betook
سیگار برگ انفرادی.