Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 18 نتیجه گیری
برای بیماران پزشکان عاقلانه توصیه تغییر هوا و مناظر.
تشکر از بهشت ، در اینجا تمام جهان نمی باشد. گیاهی شبیه شاهبلوط هندی در انگلستان رشد ،
و مرغ مقلد به ندرت شنیده شده است در اینجا.
غاز وحشی است که بیشتر از یک شخصیت جهانی نسبت به ما ، او روزه اش در کانادا شکسته ،
ناهار در اوهایو طول می کشد ، و خود را برای شب در جنوب شاخه فرعی رودخانه plumes.
حتی گاومیش کوهان دار امریکایی ، تا حدی ، نگه می دارد سرعت با فصل برداشت مراتع
کلرادو فقط تا علف سبزتر و شیرین او در انتظار
یلو.
با این حال ما فکر می کنیم که اگر نرده راه آهن پایین کشیده و دیوارهای سنگی بر ما انباشت اشیاء بدست آمده
مزارع ، مرزهای این پس به زندگی ما و سرنوشت ما تصمیم گرفت.
اگر شما انتخاب کارمند شهرداری یا فرمانداری ، الحق ، شما نمی توانید رفتن به ایالت تیرا دل Fuego در تابستان امسال :
اما شما ممکن است به زمین با این وجود از آتش دوزخی.
جهان گسترده تر از نظرات ما را از آن است.
در عین حال ما باید oftener بیش از tafferel از هنر و صنعت ما نگاه کنید ، مانند کنجکاو
مسافر و سفر مانند ملوانان احمق چیدن الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری را ندارد.
از طرف دیگر از جهان ، اما خبرنگار ما به خانه است.
voyaging ما تنها قایقرانی دایره بزرگ است ، و پزشکان برای بیماریهای ناشی از تجویز
پوست خود را صرفا.
hastens به جنوب آفریقا به تعقیب زرافه ، اما مطمئنا این بازی نیست او
خواهد بود پس از. چه مدت طول می ، دعا ، یک مرد زرافه شکار
اگر او می تواند؟
میزان فعالیت و woodcocks نیز ممکن است از استطاعت ورزش نادر برخوردار باشد ، اما من اعتماد این امر می تواند nobler بازی
به ساقه خود.--
"مستقیم چشم راست به درون خود را ، و شما هزار مناطق هنوز در ذهن خود پیدا
ناشناخته. سفر آنها ، و متخصص در خانه
گیتی شناسی. "
چه آفریقا -- چه غرب ایستادن؟
آیا سفید داخلی خود ما را در نمودار نیست؟ سیاه و سفید هر چند که ممکن است به اثبات برساند ، مثل ساحل ،
هنگامیکه کشف می شوند.
آن را منبع رود نیل یا نیجر ، و یا می سی سی پی ، و یا یک پاساژ شمال غرب
در سراسر این قاره ، که ما را؟ آیا این مشکلات که بیشتر نگرانی
انسان؟
آیا فرانکلین تنها مردی که از دست داده است ، که همسر خود را باید خیلی جدی به او پیدا؟
آیا آقای Grinnell جایی که او خود؟
شود و نه مانگو پارک ، لوئیس و کلارک و Frobisher ، از جریان خود را
و اقیانوس ها ، کشف خود را بالاتر عرض -- با shiploads از حفظ
گوشت را به شما پشتیبانی ، در صورتی که لازم باشد ؛
و شمع قوطی خالی آسمان بالا برای یک نشانه است.
حفظ گوشت اختراع گوشت صرفا برای حفظ؟
نه ، کلمبوس به قاره ها و جهان های کاملا جدید در درون شما ، از باز کردن جدید
کانال ، نه تجارت است ، اما فکر.
هر مرد پروردگار قلمرو که در کنار امپراتوری زمینی از سردار است ، اما
خرده یک دولت ، یک برامدگی زمین در مرداب سمت چپ توسط یخ.
این حال ، برخی را می توان وطن پرست که هیچ عزت نفس ، و فداکاری بیشتری به
کمتر است.
آنها دوست دارند که خاک است که باعث می شود قبور خود ، اما هیچ همدردی با
روح که هنوز هم ممکن است تحریک و تشجیع کردن خاک رس خود را. میهن پرستی وسواس در سر خود می باشد.
چه بود معنای آن جنوب دریای اعزامی بررسی ، با تمام رژه خود
و هزینه است ، اما به رسمیت شناختن غیر مستقیم از این واقعیت است که قاره ها و دریاها وجود دارد
در جهان اخلاقی است که هر انسان است
برزخ یا ورودی ، رتبهدهی نشده است توسط او ناشناخته است ، اما آن است که آسان تر به بادبان هزار بسیاری از
مایل از طریق سرما و طوفان و آدم خواری ، در یک کشتی دولتی ، با پانصد مرد
و پسران برای کمک به یکی از آن است که به
اکتشاف دریا خصوصی ، اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام از یک فرد به تنهایی.
"Erret ، Iberos scrutetur و همکاران extremos را تغییر دهید. علاوه habet HIC تاریخچه مختصری از زندگی ، به علاوه habet ille
viae. "
اجازه دهید آنها را سرگردان و مورد مداقه قرار استرالیا عجیب و غریب.
من از خدا ، آنها را از جاده است. این در حالی که ارزش نیست برای رفتن گرد
جهان را به تعداد گربه ها در زنگبار.
با این حال این کار را حتی تا شما می توانید انجام دهید بهتر است ، و شما شاید ممکن است پیدا کردن برخی از Symmes ""
حفره "را که در داخل در آخرین دریافت کنید.
انگلستان و فرانسه ، اسپانیا و پرتغال ، ساحل طلا و ساحل برده ، همه جلو در
این دریا خصوصی ، اما بدون پوست از آنها از دید زمین جرأت ، گرچه این
بدون شک راه مستقیم به هند است.
اگر مایل به یادگیری به صحبت می کنند زبان و مطابقت با آداب و رسوم از همه ملت ها ، اگر
شما را دورتر از همه مسافران سفر ، لازم است در تمام climes تابعیت ،
و باعث ابوالهول سر او را به فاصله
در برابر سنگ ، حتی قاعده از فیلسوف قدیمی ، اطاعت و کاوش خودت.
سند چشم و عصب را خواستار هستند. فقط شکست و deserters رفتن به
جنگ ، بزدل که فرار و کمک طلب کردن.
شروع در حال حاضر در آن دورترین راه غرب ، که نشانی از مکث در می سی سی پی و یا نیست
اقیانوس آرام ، و نه رفتار نسبت به چین فرسوده و یا ژاپن ، اما بر روی مستقیم ، منجر
مماس به این حوزه ، تابستان و زمستان ،
روز و شب ، یکشنبه داون ، ماه را پایین ، و را در زمین و زمان آخرین پایین بیش از حد.
گفته شده است که Mirabeau در زمان به سرقت بزرگراه "معلوم چه درجه ای از
قطعنامه به منظور خود را در مخالفت رسمی برای بیشتر لازم بود
قوانین مقدس جامعه. "
او اعلام کرد که "یک سرباز که در صفوف مبارزه می کند نیمی از چیزهای زیادی نیاز ندارد
شجاعت به عنوان راهزن پیاده "--" آن و شرافت و اسم و مذهب در راه ایستاد
خوب در نظر گرفته و یک شرکت را حل کنیم. "
این بود مردانه ، به عنوان جهان می رود ، و در عین حال آن را غیر فعال بود ، اگر نه ناامید.
مرد saner خودش اغلب به اندازه کافی "را در مخالفت رسمی" به چه هستند
تلقی "مقدس ترین قوانین جامعه ، از طریق اطاعت از قوانین در عین حال مقدس تر ،
و لذا با وضوح خود را بدون بیرون رفتن از راه خود را مورد آزمایش قرار.
این برای یک مرد قرار داده تا خود را در چنین نگرش به جامعه نمی باشد ، اما برای حفظ
خود را در هر نگرش او خود را از طریق اطاعت از قوانین
بودن خود را ، که هرگز نمی خواهد یکی از
مخالفت با یک حکومت عادلانه ، اگر او باید فرصتی برای ملاقات با چنین.
من جنگل را برای یک دلیل به خوبی سمت چپ که من آنجا رفتم.
شاید به من نظر می رسید که من تا به حال چند زندگی برای زندگی ، و می تواند هر یدکی
زمان بیشتری را برای آن یکی.
قابل توجه است که چگونه به راحتی و insensibly ما را به یک مسیر خاص کاهش یابد ، و ایجاد یک
آهنگ برای خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
من تا به حال در آنجا زندگی می کردند نه یک هفته قبل از فوت من عینک مسیر از درب من به سمت تالاب ؛
و هر چند از آن است که پنج یا شش سال از من به آن گام زد ، آن است که هنوز کاملا مجزا است.
درست است ، من می ترسم ، که دیگران ممکن است به درون آن سقوط کرده ، و به همین ترتیب کمک کرد تا آن را نگه دارید
باز کردن.
سطح زمین نرم و حساس پا از مردان است و به همین ترتیب با
مسیرهای که ذهن سفر.
فرسوده و غبارآلود ، پس از آن ، باید بزرگراه ها جهان ، تا چه عمقی ruts
سنت و انطباق!
من مایل نیستید عبور کابین را ، بلکه برای رفتن قبل از ماست سل ها و در
عرشه جهان ، برای وجود دارد بهتر می تواند مهتاب در میان کوه ها را ببینید.
من نمی خواهید برای رفتن زیر در حال حاضر.
من یاد گرفتم این ، حداقل ، تجربه من : که اگر یک پیشرفت اطمینان در
جهت رویاهای خود ، و تلاش برای زندگی زندگی است که او تصور کرده است ، او
ملاقات با یک موفقیت غیر منتظره در ساعات مشترک.
او بعضی چیز ها را پشت سر قرار دادن ، مرز نامرئی عبور ، جدید ، جهانی ، و
قوانین لیبرال تر آغاز خواهد شد تا خود را در اطراف و در درون او ایجاد یا
قوانین قدیمی گسترش و تفسیر
نفع خود را در مفهوم لیبرال تر ، و او با مجوز از بالاتر زندگی می کنند
منظور از موجودات.
در نسبت او زندگی خود را ساده ، قوانین جهان ظاهر خواهد شد کمتر
پیچیده ، و تنهایی تنهایی ، و نه فقر فقر ، و نه ضعف ضعف نخواهد بود.
اگر شما از قلعه ها در هوا ساخته شده است ، کار شما لازم نیست از دست داده است که جایی که آنها
باید باشد. در حال حاضر این بنیادها در زیر آنها قرار داده است.
تقاضای مضحک است که انگلستان و آمریکا را ، که شما باید به طوری که صحبت می کنند
آنها می توانند شما را درک کنید. نه مردان و نه toadstools رشد کنم.
همانطور که اگر که بسیار با اهمیت بود ، و به اندازه کافی به شما بدون آنها را درک وجود ندارد.
همانطور که اگر طبیعت می تواند حمایت می کنم اما یک سفارش از درک ، می تواند پرندگان را به عنوان حفظ نمی
همچنین چهارپا ، پرنده و خزنده چیز ، و صدا در نیاوردن و ایست که
برایت می توانند درک کنند ، بهترین انگلیسی بودند.
همانطور که اگر امنیت در حماقت به تنهایی وجود دارد.
من از ترس و عمدتا "در مبادا بیان من نیست ممکن است به اندازه کافی اضافی - vagant ، نه ممکن است سرگردان دور
به اندازه کافی فراتر از محدوده تنگ تجربه روزانه من ، تا که به کافی برای
حقیقت که متقاعد شده اند.
vagance اضافی! چگونه شما می yarded بستگی دارد.
بوفالو مهاجرت ، که به دنبال مراتع جدید در یکی دیگر از عرض جغرافیایی است ، نمی باشد.
عجیب مانند گاو که لگد بر سطل ، جهش ، حصار cowyard و اجرا می شود
پس از گوساله اش ، در زمان شیردوشی.
من تمایل به صحبت می کنند در جایی بدون مرزهای ؛ مانند یک مرد در یک لحظه بیداری ، به مردان در
لحظه بیداری خود را ، برای من متقاعد شده ام که من نمی توانم به اندازه کافی حتی به وضع مبالغه
پایه و اساس یک بیان واقعی.
چه کسی شنیده است که یک سویه از موسیقی پس از آن می ترسید که مبادا او باید extravagantly هر گونه صحبت می کنند
بیشتر برای همیشه لطفا برای؟
در آینده و یا ممکن است ، ما باید زندگی کاملا laxly و تعریف نشده در
جلو ، ما به تشریح تیره و مبهم در آن طرف ، به عنوان سایه های ما نشان نامحسوس
عرق بدن به سمت خورشید.
حقیقت فرار از کلمات ما به طور مستمر باید از ناکافی بودن خیانت
بیانیه باقی مانده. حقیقت آنها بلافاصله ترجمه آن
بنای تاریخی تحت اللفظی به تنهایی باقی می ماند.
کلماتی که در بیان ایمان و تقوا ما قطعی نیست ، در عین حال آنها مهم هستند
و معطر مانند کندر به طبیعت برتر است.
چرا سطح رو به پایین به dullest درک ما همیشه ، و ستایش به که به عنوان
عقل سلیم؟ شایع ترین حس حس از مردان است
خواب ، که آنها را بیان توسط خروپف.
گاهی اوقات ما را به کلاس تمایل کسانی که یک بار و نیم به ذهن با
نیمی تیز هوش ، زیرا تنها بخش سوم از شوخ طبعی خود را قدردانی می کنیم.
بعضی از گسل با رنگ قرمز صبح پیدا کنید ، اگر آنها همیشه می کردم زود به اندازه کافی.
"آنها وانمود" عنوان می شنوم ، که آیات کبیر چهار حواس مختلف ؛
توهم ، روح ، عقل ، و دکترین قابل فهم عوام از وداها "؛ اما در
این بخش از جهان در نظر گرفته شده است
زمینه را برای شکایت اگر نوشته های یک مرد بیش از یک تفسیر اعتراف.
در حالی که تلاش انگلستان برای درمان پوسیدگی سیب زمینی ، هر گونه تلاش برای درمان
مغز پوسیدگی ، که غلبه آنقدر به طور گسترده تر و ضرب؟
انجام فرض کنید که من آن را به گمنامی به دست آمده است ، اما من باید افتخار اگر نه بیشتر
گسل کشنده با صفحات من در این مورد یافت شد و در مقایسه با والدن پیدا شد
یخ.
مشتریان جنوبی اعتراض به رنگ آبی ، است که شواهدی از خلوص آن ،
که اگر آن را گل آلود شد ، و ترجیح یخ کمبریج ، که سفید است ، اما سلیقه
علف های هرز.
خلوص مردان عشق مثل مه که پاکت زمین ، و مانند لاجورد
اتر فراتر.
بعضی از آنها dinning در گوش ما است که ما آمریکایی ها ، و مدرن به طور کلی ،
فکری کوتوله در مقایسه با مردم باستان ، و یا حتی مردان مربوط به الیزابت.
اما آنچه این است که به هدف؟
یک سگ زنده بهتر از یک شیر مرده است. باید یک مرد رفتن و چسبیدن به خود چون او
متعلق به نژاد pygmies ، و نه بزرگترین کوتوله که او می تواند؟
اجازه دهید هر ذهن یک کسب و کار خود او ، و تلاش به آنچه که او ساخته شده بود.
چرا ما باید در عجله چنین از جان گذشته برای موفقیت و در شرکت های مانند از جان گذشته باشد؟
اگر یک مرد می کند به سرعت با اصحاب خود را حفظ کند ، شاید به این دلیل است که او می شنود
درامر متفاوت است. به او اجازه دهید گام به موسیقی که او می شنود ،
با این حال اندازه گیری و یا دور.
این مهم نیست که او باید بالغ و به زودی به عنوان یک درخت سیب یا بلوط.
باید او به نوبه خود در بهار او را به تابستان؟
اگر شرط از چیزهایی که ما ساخته شد هنوز رتبهدهی نشده است ، چه هر یک از واقعیت بودند
که ما می تواند جایگزین؟ ما نمی خواهد غرق در بیهوده
واقعیت است.
باید ما با درد احداث بهشت از شیشه آبی بیش از خودمان ، هر چند زمانی که آن را
انجام می شود ما باید مطمئن شوید که زل زل نگاه کردن هنوز هم در آسمان اثیری درست به مراتب بالا ، اگر
سابق بودند نه؟
هنرمند در شهر Kouroo که به تلاش پس از دفع شد وجود دارد
کمال. یک روز آن را به ذهن خود را به دست می آمد را
کارکنان.
پس از در نظر گرفته است که در زمان کار ناقص است مواد تشکیل دهنده است ، اما به کامل
زمان کار می کند را وارد کنید ، او به خود گفت ، آن را باید کامل در تمام
احترام می گذارد ، هر چند که من باید به هیچ چیز دیگری در زندگی ام انجام دهید.
او بلافاصله اقدام به جنگل چوب ، که حل و فصل است که آن را نباید
ساخته شده از مواد نامناسب و او برای جستجو و چوب را رد کرد پس از
استیک ، دوستان او به تدریج او را ترک ،
برای آنها آثار خود را قدیمی در رشد و درگذشت ، اما او مسن تر نیست یک لحظه بزرگ شد.
تنها شدن او از هدف و حل ، و تقوا مرتفع او ، به او عطا ،
بدون اطلاع او ، با جوانان چندساله است.
همانطور که او به هیچ سازشی با گذشت زمان ، زمان از راه خود نگه داشته ، و تنها آهی کشید در
راه دور به دلیل او می تواند او غلبه کند.
قبل از اینکه او را به عنوان سهام را در تمام جهات مناسب شهر از Kouroo پیدا کرده بود ، سفید مایل به خاکستری
خراب کردن ، و او در یکی از تپه های آن به پوست چوب نشسته.
قبل از او آن را داده بود و به شکل مناسب سلسله Candahars به پایان رسیده بود ، و
با نقطه ای از چوب های او به نام آخر که نژاد در ماسه ها نوشت :
و سپس کار خود را از سر گرفت.
در آن زمان او و صاف شده بود و جلا Kalpa کارکنان دیگر قطب
ستاره و قبل از اینکه او را بر روی خط کش و سر آراسته شده با سنگ های قیمتی قرار داده شده بود ،
براهما بود بیدار شد و slumbered چند بار.
اما چرا بمانم به ذکر است این چیزها؟ هنگامی که سکته مغزی به پایان رساندن خود قرار داده شد
کار ، ناگهان قبل از چشم هنرمند شگفت زده شده بودم به منصفانهترین گسترش
از همه خلق از براهما.
او یک سیستم جدید در گیری کارکنان ، جهان را با نسبت های کامل و عادلانه ساخته شده بود ، در
که هر چند از شهرهای قدیمی و سلسله در گذشته بود ، عادلانه تر و با شکوه تر
آنهایی که اماکن خود را گرفته بود.
و اکنون او توسط پشته از تراشه هنوز هم تازه به پایهای او را دیدم ، که برای او و
کار خود را ، گذشت زمان سابق توهم شده بود و هیچ زمان بیشتری بود
سپری است از برای تک مورد نیاز
سوسوزن از مغز براهما به سقوط و شعله ور آتش زنه از فانی
مغز می شود.
مواد خالص بود ، و هنر خود را خالص بود ، چگونه می تواند در نتیجه به غیر از
فوق العاده؟ بدون چهره که ما می توانیم به یک موضوع خواهد به من بدهید
جا ما را به خوبی در گذشته به عنوان حقیقت.
این به تنهایی می پوشد و. در اکثر موارد ، ما کجا هستیم ،
اما در یک موقعیت کاذب.
از طریق بی نهایت از طبیعت ما ، ما فرض کنید یک مورد قرار داده و خودمان را در آن ،
و از این رو در دو مورد در همان زمان هستند ، و آن را مضاعف دشوار است برای گرفتن
خارج.
در لحظات عاقل ما در نظر گرفتن حقایق ، مورد است که.
بگو : آنچه شما باید بگویم ، آنچه شما باید نیست.
هر حقیقت بهتر است نسبت به ایجاد باور است.
تام هاید ، سرهم بندی کردن ، ایستادن بر روی چوبه دار ، اگر او تا به حال هر چیزی را به خواسته شده بود
می گویند.
ارسال tailors ، گفت : "او ،" به یاد داشته باشید یک گره در موضوع خود را قبل از آنها
را کوک. "نماز همراه او فراموش شده است.
با این حال زندگی شما است ، آن را ملاقات کرده و در زندگی آن را به معنای آن را اجتناب نیست و آن را نام سخت است.
آنقدر بد است که شما نیست. فقیرترین آن به نظر می رسد زمانی که شما ثروتمندترین.
گسل یاب گسل حتی در بهشت پیدا کنید.
عشق زندگی خود را ، فقیر است.
شما شاید ، ممکن است برخی از دلپذیر ، هیجان ، ساعت های با شکوه است حتی در یک
نوانخانه.
تنظیم خورشید از پنجره ها از نوانخانه منعکس شده و روشن به عنوان
از اقامت مرد ثروتمند ؛ ذوب برف قبل از درب آن به عنوان در اوایل بهار است.
من نمی بینم ، اما یک ذهن آرام می تواند به عنوان contentedly وجود دارد زندگی کنند ، و به عنوان تشویق
افکار ، همانطور که در یک قصر است. فقیر این شهر به نظر می رسد به من اغلب به زندگی
زندگی مستقل از هر.
شاید آنها به سادگی به اندازه کافی بزرگ برای دریافت و بدون شبهه است.
بیشتر فکر می کنم که آنها در بالا که توسط این شهر ، اما آن oftener
اتفاق می افتد که آنها در بالا نیست خود حمایت به وسیله متقلب ، که باید
بی اعتبار مایه رسوایی است.
کشت فقر مانند شاخ و برگ گیاهان باغ ، مانند حکیم.
آیا مشکل خودتان زیادی برای گرفتن چیزهای جدید ، اعم از لباس یا دوستان.
روشن کردن قدیمی را به آنان بازگرداند.
چیزهایی را تغییر ندهید ، ما را تغییر دهید. فروش لباس های خود و افکار خود را نگه داشتن.
خدا را ببینید که شما جامعه را نمی خواهم.
اگر من به یک گوشه ای از اطاق زیر شیروانی تمام روز های من ، محدود مانند عنکبوت ، جهان
شود به همان اندازه برای من بزرگ است در حالی که من افکار من درباره من.
فیلسوف گفت : "از ارتش از سه بخش می توان بردن آن
به طور کلی ، و آن را در اختلال و از مرد خسیس ترین و مبتذل نمی تواند
دور فکر او. "
آیا به دنبال نگرانی به توسعه ، به خودتان موضوع را به تأثیرات بسیاری از
بازی در آن همه اتلاف. تواضع مثل تاریکی نشان می دهد آسمانی
چراغ.
سایه فقر و سفلگی در اطراف ما جمع شده ، و LO! ایجاد وسیعتر میشود به ما
مشاهده کنید. "
ما اغلب خاطر نشان کرد که اگر بر ما وجود دارد اعطا ثروت Croesus ، ما
هدف هنوز هم باید همین باشد ، و ما به این معنی در اصل همان.
علاوه بر این ، اگر شما در محدوده خود را فقر محدود است ، اگر شما می توانید کتاب را خریداری نیست
و روزنامه ها ، به عنوان مثال ، شما اما محدود به مهم ترین و حیاتی
تجارب ، شما مجبور به مقابله با
ماده ای است که بازده بیشتر شکر و بسیاری از نشاسته.
زندگی در نزدیکی استخوان یعنی جایی که شیرین ترین است.
شما از جزئي بودن دفاع است.
هیچ انسان دست می دهد که تا کنون در سطح پایین تر توسط بزرگواری بالاتر است.
ثروت اضافی می تواند خرید superfluities تنها.
پول لازم نیست برای خرید یکی از روح لازم است.
من در زاویه دیوار سربی رنگ زندگی می کنند ، به که ترکیب آلیاژ کمی ریخته بود
زنگ متال.
اغلب ، در سکون از اواسط روز من ، به گوش من برسد وجود دارد tintinnabulum اشتباه گرفته
از خارج ندارد. این سر و صدا از معاصران من است.
همسایه من به من می گویند از ماجرا خود را با آقایان مشهور و خانم ها ، چه
notabilities آنها در جدول شام ملاقات کرد ، اما من بیشتر علاقه مند به چنین چیزهایی
نسبت به محتویات بار در روز.
علاقه و گفتگو در مورد صحنه و لباس و منش هستند و عمدتا ، اما غاز است
هنوز هم یک غاز ، لباس آن را به شما خواهد شد. آنها به من بگویید کالیفرنیا و تگزاس ،
انگلستان و هند ، محترم است.
---- آقای گرجستان یا ماساچوست ، همه پدیده های گذرا و زودگذر است ، تا من هستم
آماده به خود را از دادگاه و حیاط کبیسه مانند بیگ Mameluke می باشد.
من شوق برای آمدن به یاطاقان ¬ های من -- راه رفتن در صفوف منظم با جلال و شکوه رژه ، در
محل آشکار ، اما به راه رفتن حتی با سازنده عالم ، اگر من ممکن است -- و نه
برای زندگی در این بی قراری ، عصبی ،
شلوغ ، بی اهمیت قرن نوزدهم است ، اما حالت نشسته یا ایستاده متفکرانه در حالی که آن می رود.
چه مرد هستند جشن؟
همه آنها در یک کمیته ای از ترتیبات و ساعات روز : انتظار سخنرانی
از کسی. خدا تنها رئیس جمهور روز ، و
وبستر ناطق او است.
دوست دارم به وزن ، به حل و فصل ، به قوه جاذبه حرکت برای دستیابی به این که اکثر به شدت و
حق من را جذب -- پرتو از مقیاس آویزان کنید و سعی کنید به وزن کمتر --
فرض کنید یک مورد ، اما در مورد که
است ، به سفر تنها راه من می توانم ، و که که در آن هیچ قدرتی می تواند مرا از مقاومت در برابر.
این به من می توان بدون رضایت به تجارت بهار قوس قبل از اینکه من یک جامد
پایه و اساس است.
اجازه دهید ما را در kittly - benders بازی نمی کند. پایین جامد وجود دارد در همه جا.
می خوانیم که مسافر پرسید : پسر اگر باتلاق قبل از او تا به حال پایین سخت است.
پسر پاسخ داد که آن را به حال.
ولی در حال حاضر اسب مسافر غرق در به girths ، و او را به مشاهده
پسر : "من فکر کردم شما گفت که این باتلاق پایین سخت است."
است "پاسخ دوم" ، اما شما باید نیمی از راه را به آن نشده است. "
بنابراین آن را با bogs و quicksands جامعه است ، اما او یک پسر است که می داند
آن.
فقط از آنچه تصور می گفت ، و یا انجام شده در اتفاقی نادر برخی خوب است.
من نمی خواهد یکی از کسانی که ابلهانه خواهد شد درایو یک میخ را به توفال کوبی کردن صرف و
گچ کاری ؛ چنین سند به من شب بیدار نگه دارید.
یک چکش به من بدهد ، و به من اجازه برای خزدوزی احساس.
آیا بستگی دارد بتونه.
درایو خانه ناخن و پرچ آن صادقانه است که شما می توانید از خواب بیدار در
شب و فکر می کنم کار خود را با رضایت -- کار در جایی که شما نمی
شرمنده به استناد میوز.
شما را خدا کمک ، و به همین ترتیب تنها. هر ناخن رانده شده باید به عنوان یکی دیگر از
میخ پرچ محکم کردن در ماشین جهان ، شما را در کار حمل.
و نه از عشق ، از پول ، از شهرت به من حقیقت را.
من در یک جدول که در آن غذا و شراب غنی به وفور در ، نشسته ، و فرمانبردار
حضور و غیاب ، اما صداقت و حقیقت بودند و من رفت گرسنه از
هیئت مدیره نامهربان.
مهمان نوازی به عنوان به عنوان یخ سرد بود. من فکر کردم که هیچ نیازی نیست از یخ وجود دارد
منجمد کنید.
آنها به من از سن شراب و شهرت پرنعمت صحبت کردیم ، اما من فکر می کردم
مسن تر ، شراب ، جدیدتر ، و خالص تر از پرنعمت تر با شکوه ، که آنها تا به حال
کردم ، و نمی تواند با آن خرید.
سبک ، خانه ها و زمینه و "سرگرمی" عبور برای هیچ چیز با من است.
شاه خواست ، اما او مرا در سالن او صبر کنید و مثل یک مرد انجام
ناتوان برای مهمان نوازی.
یک مرد در همسایگی من بود که در یک درخت توخالی زندگی می کردند وجود دارد.
رفتار او واقعا ریگال بودند. من باید انجام شود بهتر بود من در نام
او.
چه مدت باید در porticoes ما نشستن تمرین فضائل بیکار و کپک زده ، که
هر کار را بی ربط؟
اگر کسی برای شروع روز با بلند رنج می برند ، و استخدام یک انسان را به کج بیل زدن خود
سیب زمینی و در بعد از ظهر برو جلو حلم و خیریه مسیحی به تمرین
با پیش اندیشیده خوبی!
افتخار چین و راکد از خود راضی گری انسان را در نظر بگیرید.
این نسل inclines به کمی به خود تبریک می گویم که به آخرین
نامی خط و در بوستون و لندن و پاریس و رم ، به طولانی خود فکر
تبار ، آن را از پیشرفت خود را در هنر صحبت می کند
و علم و ادب با رضایت.
پرونده از جوامع فلسفی ، و ستایش عمومی از بزرگ وجود دارد
مردان!
این آدم خوب فکر فضیلت خود را.
"بله ، ما ، اعمال بزرگ ، و سونگ آهنگ الهی که هرگز نخواهد مرد" انجام داده اند -- که
است ، تا زمانی که ما می توانیم آنها را به یاد داشته باشید.
جوامع آموخته و مردان بزرگ آشور -- که در آن هستند؟
چه فیلسوفان و تجربه های جوانی ما!
نیست یکی از خوانندگان من که هنوز یک زندگی کاملا انسانی زندگی می کردند.
این ممکن است ولی در ماههای بهار در زندگی مسابقه است.
اگر ما به حال خارش هفت سال ، ما ملخ هفده ساله دیده می شود هنوز رتبهدهی نشده است
در کنکورد. ما با یک پوسته نازک صرف آشنا
در جای جای جهان که در آن زندگی می کنیم.
بیشتر آنها شش فوت زیر سطح delved نیست ، و نه همگانی روندی به عنوان بسیاری از بالای آن است.
ما می دانیم که در آن ما نیستند. علاوه بر صدا ، ما در حال خواب نزدیک به نیمی از ما
زمان.
با این وجود ما عزت خودمان را عاقل ، و نظم موجود بر روی سطح است.
به راستی ، ما در حال متفکران عمیق ، روح بلند پروازانه هستند.
همانطور که من بیش از خزیدن حشرات در میان سوزن کاج در کف جنگل بماند و
سعی خود را از دید من پنهان ، و از آنها بخواهید از خودم به همین دلیل آن را گرامی می
کسانی که افکار فروتن ، و سر خود را در جایی باقی ماندن
از من که ممکن است ، شاید بانی خیر آن ، و انتقال به نژاد خود را از برخی از
تشویق اطلاعات ، من از بانی خیر بیشتری یاد آوری و اطلاعات که
روی سر من ایستاده حشره انسان است.
هجوم پی در پی تازگی به جهان وجود دارد ، و در عین حال ما تحمل
dulness باور نکردنی.
من فقط لازم است نشان می دهد که چه نوع از موعظه هنوز در اکثر گوش
روشنفکر کشور است.
کلماتی هستند مثل شادی و غم و اندوه وجود دارد ، اما آنها فقط بار مزمور ، سونگ
با صدای تودماغی بینی ، در حالی که ما در عادی و متوسط بر این باورند.
ما فکر می کنیم که ما می توانیم لباس های ما تنها تغییر است.
گفته شده است که امپراطوری بریتانیا است بسیار بزرگ و قابل احترام است ، و متحده
ایالات هستند قدرت درجه اول است.
ما معتقد نیستیم که جزر و مد بالا و پایین میرود پشت هر مرد که می تواند شناور
امپراتوری بریتانیا مانند یک تراشه ، اگر او همیشه باید آن را بندر در ذهن او.
چه کسی می داند چه نوع از ملخ هفده سال بعدی از زمین خواهد آمد؟
دولت جهان من در آن زندگی می کنند قاب نمی شد ، مانند آنچه در بریتانیا ، در پس از
مکالمات شام بیش از شراب.
زندگی در ما مانند آب در رودخانه است.
ممکن است افزایش یابد این سال بالاتر از انسان تا به حال به آن شناخته شده است ، و سیل سوخته
مناطق مرتفع ، حتی ممکن است این سال پر حادثه ، که خود غرق از همه ما
muskrats.
این بود که همیشه نمی زمین های خشک که در آن ساکن است. من می بینم به مراتب درون مرزی بانک ها که جریان
anciently شسته ، قبل از علم شروع به ضبط freshets آن است.
هر کس شنیده است داستان رفته است که دور جدید انگلستان ، قوی
و اشکال زیبا که از برگ خشک از جدول های قدیمی از چوب درخت سیب آمد ،
که ایستاده بود در آشپزخانه یک کشاورز بود
شصت سال ، برای اولین بار در کانکتیکات ، و پس از آن در ماساچوست -- از تخم مرغ
سپرده در درخت زندگی سالهای زیادی قبل از آن هنوز هم ، با شمارش ظاهر
لایه های سالانه فراتر از آن که شنیده می شد
gnawing از چند هفته ، اتفاقا توسط حرارت از گلدان تخم در آمده است.
چه کسی ایمان خود را در رستاخیز و جاودانگی تقویت احساس نمی
با شنیدن این؟
چه کسی می داند چه زندگی زیبا و بالدار ، که تخم مرغ شده است برای سنین زیر به خاک سپرده شد
بسیاری از لایه های متحدالمرکز woodenness در زندگی خشک و مرده جامعه ، سپرده در
برای اولین بار در alburnum از رنگ سبز و
درخت زندگی می کنند ، شده است که به تدریج به صورت ظاهر خود را به خوبی تبدیل
چاشنی زده آرامگاه -- gnawing شاید شنیده خارج در حال حاضر سال است که توسط خانواده شگفت زده شده بودم از
مرد ، به عنوان آنها دور هیئت مدیره جشن شنبه --
چهارم ممکن است به طور غیر منتظره از میان جامعه و بی اهمیت ترین و handselled آمده
مبلمان ، برای لذت بردن از زندگی های تابستانی خود را کامل در تاریخ و زمان آخرین!
نمی گویم که جان و یا جاناتان همه این تحقق ، اما چنین شخصیت
که فردا که گذشت صرف زمان هرگز نمی تواند خود را به سپیده دم.
نور قرار می دهد که از چشم ما است تاریکی به ما.
فقط آن روز dawns که ما بیدار است. روز بیشتر به طلوع خورشید وجود دارد.
خورشید اما یک ستاره صبح است.