Tip:
Highlight text to annotate it
X
حس و حساسیت
توسط جین آستن (1811)
فصل 14
فسخ ناگهانی سرهنگ براندون را
بازدید در پارک ها ، با ثبات خود را در
کتمان علت آن ، پر از ذهن ، و
تعجب از خانم جنینگز به مدت دو بزرگ
یا سه روز ؛ او حیرت زده بزرگ بود ، به عنوان
هر یکی را باید طول می کشد که بسیار پر جنب و جوش
علاقه به همه اتفاقات و comings از
همه آشنایی دارند.
او ، با تنفس کمی تعجب آنچه
می تواند دلیل آن شود ؛ مطمئن بود وجود دارد
باید برخی از خبر بد ، و با بیش از
هر نوع ناراحتی است که می تواند
befallen او ، با عزم ثابت
که او باید از آنها فرار نه همه.
"چیزی بسیار سودا باید باشد
مهم نیست ، من مطمئن هستم ، "او گفت.
"من می توانم آن را در چهره اش دید.
بیچاره مرد!
من می ترسم شرایط خود ممکن است بد باشد.
املاک در Delaford بود گمان هرگز
بیش از دو هزار سال ، و خود را
برادر چپ متاسفانه همه چیز نقش دارند.
من فکر می کنم او می بایست برای ارسال اطلاعات مربوط به
مسائل پول ، برای چه چیز دیگری می تواند باشد؟
من تعجب می کنم که آیا این است تا.
من هر چیزی به حقیقت را می دانم
آن.
شاید آن را در مورد خانم ویلیامز و ، با
خداحافظ ، من به جرات می گفت از آن است ، زیرا او
نگاه آگاهانه تا وقتی که من او ذکر شده است.
ممکن است او مریض است در شهر ؛ هیچ چیزی در
جهان بیشتر احتمال دارد ، برای من یک مفهوم او
همیشه نه ، مریض باشند.
من می خواهم هر شرطبندی در مورد آن خانم است غیر روحانی
ویلیامز.
آن است تا به احتمال بسیار زیاد او نباید
مضطرب در شرایط او در حال حاضر ، برای او
یک انسان بسیار محتاطانه و تا مطمئن شوید که باید
به املاک در این زمان پاک.
نمی دانم چه می توان آن را!
ممکن است خواهر او بدتر است در آوینیون ، و
برای او بیش از فرستاده شده است.
تنظیم او خاموش در چنین به نظر می رسد عجله بسر می رسانید بسیار
آن را دوست دارم.
خب ، من او را آرزو از همه مشکل خود را
با تمام قلب من ، و همسر خوب به
چانه زنی ".
بنابراین تعجب ، به طوری صحبت خانم جنینگز.
به نظر او متفاوت با هر تازه
حدس ، و همه به همان اندازه ظاهری
احتمالا آنها به عنوان به وجود آمد.
Elinor ، هر چند او احساس واقعا علاقه مند
در رفاه سرهنگ براندون ، می تواند
سبب نه همه تعجب در خود می رود پس
ناگهان دور ، که خانم جنینگز بود
آرزومند احساس او ؛ علاوه بر این که برای
شرایط به نظر او نشده بود
توجیه چنین حیرت پایدار یا تنوع
از حدس و گمان ، تعجب می کنم در غیر این صورت او بود
دفع از.
توسط این فوق العاده مجذوب شد
سکوت از خواهر و در Willoughby
موضوع ، آنها که باید بدانند می شود
peculiarly جالب است همه آنها را.
از آنجا که این سکوت ادامه داد : هر روز ساخته شده است
آن ظاهر عجیب و غریب بیشتر و بیشتر
ناسازگار با خواست از هر دو.
چرا آنها نباید آشکارا اذعان به
مادر او و خودش ، چه ثابت خود
رفتار به یکدیگر اعلام کرده اند
صورت گرفته ، Elinor نمی تواند قابل تصور است.
او به راحتی می تواند این ازدواج را درک می
ممکن است بلافاصله در قدرت خود را نه ؛
برای اینکه Willoughby مستقل بود ،
بود هیچ دلیلی برای باور او را ثروتمند وجود دارد.
املاک و او توسط سر جان شده بود دارای رتبه در
حدود شش یا هفتصد سال است ، اما او
زندگی در هزینه که که درآمد
به سختی می تواند برابر باشد ، و او خود را به حال
اغلب از فقر خود شکایت کرده است.
اما برای این نوع عجیب و غریب از رازداری
نگهداری شده توسط آنها را نسبت به خود
تعامل ، که در واقع هیچ چیز پنهان
در همه ، او نمی تواند به حساب و از آن بود
تا تماما به طور کلی خود را متناقض
نظرات و عمل ، که شک
گاهی اوقات ذهن او شدن آنها وارد
واقعا مشغول ، و این تردید روبرو بود به اندازه کافی
برای جلوگیری از هر گونه پرسش خود را از
ماریان.
هیچ چیز می تواند بیش از رسا
دلبستگی به همه آنها را ، از Willoughby 's
رفتار.
برای ماریان آن را به حال تمام افتراق
حساسیت که قلب عاشق می تواند
بدهد ، و به بقیه خانواده از آن بود
از توجه مهربان یک پسر و یک
برادر.
کلبه به نظر می رسید در نظر گرفته شود و
توسط او را به عنوان خانه خود را دوست داشت ؛ بسیاری دیگر از او
ساعت وجود دارد از در Allenham سپری شد ؛
و در صورت عدم تعامل آنها به طور کلی جمع آوری شده
در پارک ، ورزش است که او را به نام
در صبح بود قریب به یقین از
پایان دادن وجود دارد ، جایی که بقیه روز شد
شده توسط خودش را در کنار ماریان به سر برد ،
و با اشاره گر های مورد علاقه خود را در فوت او.
یک شب به طور خاص ، حدود یک هفته
پس از سرهنگ براندون کشور را ترک کردند ، خود را
به نظر می رسید بیش از قلب معمولا به باز
هر احساس دلبستگی به اشیاء
در اطراف او و در خانم Dashwood 's
اتفاق می افتد به ذکر است طرح خود را از
بهبود کلبه در بهار ، او
گرمی مخالف هر دگرگونی از محل
که محبت به عنوان کامل دایر کرده بودند
با او.
! "چه" او با خوشحالی گفت : -- "بهبود این عزیز
کلبه!
شماره است که من هرگز به رضایت.
هنوز سنگ باید به دیوار آن افزوده است ، نه
اینچ را به اندازه آن ، اگر احساسات من هستند
نظر گرفته شود. "
"آیا احساس خطر نمی شود ، گفت :" خانم Dashwood ،
"هیچ چیز از نوع انجام خواهد شد ، برای من
مادر پول به اندازه کافی به هرگز
تلاش آن است. "
گفت : "من صمیمانه خوشحالم از آن ،" او گریه کرد.
"باشد که او همیشه فقیر باشد ، اگر او می تواند به کار
ثروت او هیچ بهتر است ".
"از شما متشکرم ، Willoughby.
ولی شما ممکن است مطمئن باشید که من نمی
فداکاری یک احساس از دلبستگی های محلی
از مال شما ، و یا از هر یکی از آنها من را دوست داشت ، برای
همه پیشرفت در جهان است.
بستگی دارد که آن را به هر مبلغ بیکار
ممکن است باقی می ماند ، زمانی که من را تشکیل می دهند حساب من در
بهار ، من حتی ترجیح می دهند که آن را غیر روحانی
uselessly های از آن را به شیوه ای دور
خیلی دردناک به شما خواهد شد.
اما آیا واقعا تا به این متصل
محل عنوان به هیچ نقص در آن؟ "
"من ،" او گفت.
"به نظر من آن است که بی تقصیر.
نه ، بیشتر ، من آن را در نظر به عنوان تنها شکل
از ساختمان که در آن شادی است
قابل دسترسی شدند و من به اندازه کافی غنی از من می
فورا دامنه تپه پایین بکشد ، و ساختن آن را
دوباره در برنامه دقیق از این کلبه ".
"با پله های باریک و تاریک که آشپزخانه
سیگار ، گمان می کنم ، گفت : "Elinor.
"بله ،" او با همان لحن مشتاق گریه ،
"با همه و هر چیز متعلق به آن ؛ --
در هیچ راحتی یک یا مزاحمت
در مورد آن ، باید حداقل تنوع باشد
محسوس.
سپس ، و سپس تنها ، در چنین سقف ، من
ممکن است شاید به عنوان شاد در دامنه تپه که من شود
شده اند در بارتون ".
"من خودم تملق گفتن ،" پاسخ Elinor ، "که
حتی در شرایط نامساعد از اتاق بهتر
و راه پله های گسترده تر ، شما آخرت
پیدا کردن خانه خود را به عنوان بی تقصیر شما هم اکنون به عنوان
این کار را. "
"قطعا وجود دارد و شرایط ، گفت :"
Willoughby ، "که تا حد زیادی ممکن است آن را عزیز داشتن
به من ، اما این مکان همیشه باید یک
ادعا می کنند از محبت من ، که هیچ دیگر را می توانید
احتمالا به اشتراک بگذارید. "
خانم Dashwood نگاه با لذت در
ماریان ، خوب است که چشم ها را به ثابت شد
expressively در Willoughby ، به سادگی
مشخص می شود که چگونه به خوبی او را درک کرد.
"چند وقت بود آرزو داشتم ،" او اضافه کرد ، "وقتی که من
بود در این زمان Allenham twelvemonth ، که
کلبه بارتون بودند مسکونی!
من در نمایش از آن گذشت هرگز بدون
توصیف شرایط آن ، و عزادار که
هیچ کس نباید در آن زندگی می کنند.
چگونه کمی انجام داد و سپس من فکر می کنم که بسیار
خبر اول من باید از خانم اسمیت می کنند ،
وقتی که من بعد به داخل کشور آمد ، خواهد بود
که کلبه بارتون گرفته شده است : و من احساس
رضایت فوری و علاقه به
این رویداد ، که چیزی جز یک نوع از
علم غیب از آنچه خوشبختی من باید
تجربه از آن ، می توانید برای حساب.
باید آن را داشته باشد نبوده است بنابراین ، ماریان؟ "
صحبت کردن به او را در صدای کاهش داد.
سپس ادامه تن سابق خود ، او گفت ،
"و در عین حال این خانه شما را فاسد ، خانم
Dashwood؟
شما آن را به سادگی خود را با غارت
بهبود خیالی! و این عزیز
اطاق نشیمن که در آن اولین آشنایی ما
آغاز شد ، و در که تا چند ساعت شاد
از زمان صرف شده توسط ما با هم ، شما
می تنزل به شرط مشترک
ورودی ، و هر بدن خواهد بود مشتاق
تصویب از طریق اتاق است که تا کنون
موجود در درون خود واقعی تر
مسکن و آرامش در مقایسه با سایر
آپارتمان از handsomest ابعاد در
جهان احتمالا می تواند. استطاعت "
خانم Dashwood دوباره به او اطمینان داد که هیچ
دگرگونی از نوع باید تلاش کرد.
"تو یک زن خوب ،" او به گرمی پاسخ داد.
"قول شما باعث می شود من آسان است.
گسترش آن را کمی دورتر ، و آن را
مرا خوشحال.
به من بگو که نه تنها خانه خود را خواهد
باقی می مانند ، اما آن چیزی که من همیشه باید پیدا
شما و مال شما را بدون تغییر خود را به عنوان
خانه ، و به شما که همیشه مد نظر قرار
من با مهربانی که ساخته شده است
همه چیز متعلق به شماست ، بنابراین عزیز به من ".
وعده به آسانی داده شد ، و
رفتار Willoughby در طول کل
شب اعلام کرد در یک بار محبت خود را
و شادی.
"آیا شما را ما می بینیم فردا به شام؟" گفت :
خانم Dashwood ، زمانی که او آنها را می روم.
"من از شما سوال نیست که در صبح آمد ،
برای ما باید به پارک پیاده روی ، بر روی تماس
میدلتون بانو. "
او با آنها درگیر می شود توسط چهار میآید.
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها زیرنویسها لینک دائم زبان خارجی ترجمه ترجمه