Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل نوزدهم. سایه م Fouquet.
D' Artagnan ، هنوز هم اشتباه گرفته و تحت فشار مکالمه او فقط تا به حال با
پادشاه نمی تواند مقاومت در برابر درخواست خود را اگر او واقعا در اختیار داشتن حواس او شد ، اگر
او واقعا و حقیقتا در Vaux شد و اگر او
D' Artagnan واقعا کاپیتان تفنگدار ، و M. Fouquet صاحب
شتو که در آن لویی چهاردهم. در partaking لحظه ای که از مهمان نوازی او بود.
این بازتاب ها بودند کسانی که از یک مرد مست نیست ، اگر چه همه چیز را در
اسراف اسراف اور در Vaux و شراب surintendant را با ملاقات کرده بود
استقبال ممتاز در جشن گرفتن.
خود ستا ، با این حال ، انسان را از خود در اختیار داشتن آرام بود ؛ و زودتر او را لمس
تیغه فولاد خود را روشن و از او می دانست که چگونه به اتخاذ نظر اخلاقی سلاح سرد ، مشتاق خود را به عنوان
راهنمای عمل.
"خوب ،" او گفت که او quitted آپارتمان سلطنتی ، "من به نظر می رسد در حال حاضر به مخلوط بالا
به لحاظ تاریخی با سرنوشت شاه و وزیر از آن خواهد شد نوشته شده است ،
که D' M. Artagnan ، یک پسر جوان از
خانواده خود ستا ، دست خود را بر روی شانه M. نیکولا Fouquet ، قرار داد.
surintendant از امور مالی فرانسه است.
فرزندان من ، اگر من هر گونه ، خود را با تمایز تملق گفتن است که این
بازداشت خواهد شد مشورت ، فقط به عنوان اعضای خانواده د Luynes با در نظر گرفتن انجام می شود
به املاک Ancre D' Marechal فقیر.
اما چیز است ، چگونه به بهترین وجه اجرا جهت پادشاه به شیوه ای مناسب است.
هر مردی که بداند چگونه به M. Fouquet ، می گویند : "شمشیر خود ، مسیو.
اما هر یک که قادر به مراقبت از M. Fouquet بدون دیگران نمی باشد.
دانستن هر چیزی در مورد آن است.
چگونه هستم من برای مدیریت ، و سپس ، به طوری که M. لو surintendant عبور از ارتفاع به نفع
ترسناک رسوایی که Vaux توان به سیاه چال برای او تبدیل شده ، که پس از داشتن
به لب هایش را ارگنکن ، به عنوان آن بودند ، در
همه عطر و بخور دادن از Ahasuerus ، او را به چوبه دار از هامان منتقل ؛
به عبارت دیگر ، از Enguerrand د Marigny؟ "در این انعکاس نور ، D' ابرو Artagnan's
تیره و ابر آلود با سرگشتگی شد.
تفنگ دار scruples خاص در ماده ، باید آن را پذیرفته است.
برای ارائه به مرگ (نه شک وجود داشت که لوئی متنفر Fouquet mortally)
مردی که فقط نشان داده است خود را بسیار لذت بخش و جذاب میزبان در هر
راه ، توهین واقعی به وجدان فرد است.
"تقریبا به نظر می رسد ،" D' Artagnan گفت : خود را ، که اگر من فقیر ، متوسط ،
هموطنان بدبخت ، من باید اجازه دهید M. Fouquet دانستن نظر شاه در مورد او.
با این حال ، اگر راز استاد من به من خیانت ، من باید دل کاذب ، خائنانه
پست و حقیر ، خائن ، بیش از حد ، جرم و جنایت را برای ارائه و مجازات توسط قوانین نظامی -- بسیار
بنابراین ، در واقع ، که بیست بار ، در سابق
روزهایی که جنگ شایع شد ، من را دیده اند ، بسیاری از هموطنان بدبخت به یک درخت برای صحافی
انجام می دهند ، اما یک مدرک کوچک ، چه وکیل من scruples من بر انجام
در مقیاس بزرگ در حال حاضر.
نه ، من فکر می کنم که یک مرد از آمادگی واقعی از شوخ طبعی باید برای خارج شدن از این مشکل
با مهارت بیش از آن.
و اکنون ، اجازه دهید ما اعتراف که من دارای یک آمادگی کمی از اختراع آن را در نمی باشد.
همه خاص ، هر چند ، برای ، پس از چهل سال جذب مقدار آنقدر بزرگ ، من
باید خوش شانس اگر به سمت چپ pistole's ارزش وجود دارد. "
D' Artagnan سر خود را در دست خود دفن پاره در سبیل خود را در حالت تحریک محض ، و
افزود : "چه می تواند به دلیل رسوایی Fouquet M.'؟
به نظر می رسد سه آنهایی که خوب وجود دارد : اول ، به دلیل M. میشل او را دوست ندارم ؛
دوم ، چرا که او میخواست در عشق با دختر خانم د لا Valliere پاییز و
در نهایت ، چرا که پادشاه دوست دارد M. میشل و عاشق دختر خانم د لا Valliere.
آه! او از دست داده است!
اما باید پا من را در گردن او ، من ، تمام مردان ، زمانی که او سقوط طعمه به
توطئه یک بسته از زنان و کارمندان؟ برای شرم!
اگر او خطرناک باشد ، من وضع او را کم به اندازه کافی ، با این حال اگر او تنها آزار و اذیت ،
من در نگاه.
من به چنین عزم قاطع آمده است ، که نه شاه و نه زندگی
انسان باید ذهن من را تغییر دهید. اگر Athos بودند ، او را به عنوان من
انجام می شود.
بنابراین ، به جای رفتن ، در خون سرد ، تا M. Fouquet ، و دستگیری او خاموش
دست و بستن او در دسترس نباشد ، من سعی خواهد کرد و رفتار خودم مثل مردی که
درک رفتار خوب هستند.
مردم در مورد آن صحبت خواهد شد ، البته ، اما آنها به خوبی باید از آن صحبت ، من
تعیین می شود. "
و D' Artagnan ، رسم توسط یک ژست عجیب و غریب به خود کمربند شانه خود را بیش از
شانه او رفت یک مرتبه به M. Fouquet ، که پس از او مرخصی گرفته بود
مهمان خود ، آماده شد را برای بازنشسته
شب و خواب tranquilly پس از پیروزی های روز.
هنوز هوا معطر شد ، و یا آلوده ، هر کدام راه آن ممکن است در نظر گرفته شود ، با
بو از مشعل و آتش بازی.
چراغ موم شد در حال مرگ در سوکت خود را دور ، گل سقوط unfastened
garlands ، گروه رقصنده و درباریان جدا در سالن می کردند.
احاطه شده توسط دوستان او ، که از او قدردانی و دریافت سخنان چاپلوس خود را در
بازگشت surintendant نیمه باز خسته خود چشم است.
او برای استراحت و آرام مدت زمان طولانی تر ، او بر تخت laurels که متراکم شده بود غرق
برای او تا روز گذشته بسیاری از آن را تقریبا ممکن است شده گفته اند که او به نظر می رسید تعظیمی
زیر وزن از بدهی های جدید است که
او هدف از دادن بزرگترین افتخار ممکن در این جشن سزاوار بود.
Fouquet به حال تنها به اتاق خود بازنشسته شده است ، هنوز هم لبخند بر لب ، اما بیش از نیم خواب.
او می تواند به چیزی بیشتر گوش دادن ، او به سختی می تواند چشم هایش را باز نگه دارید ؛ تخت او به نظر می رسید
داشتن یکی از جاذبه های شگفت انگیز و غیر قابل مقاومت برای او.
الهه خواب خدا ، خدای ریاست گنبد نقاشی های Lebrun ، به حال تمدید
نفوذ خود را بیش از اتاق مجاور ، و باران اغلب او خواب آور
خشخاش پس از کارشناسی ارشد از خانه.
Fouquet ، تقریبا به طور کامل به تنهایی ، که خود را نوکر مخصوص به کمک
لخت کردن ، زمانی که M. D' Artagnan در ورودی اتاق ظاهر شد.
D' Artagnan شده بود ، هرگز قادر به موفقیت در ساخت خود مشترک در دادگاه ؛
علیرغم او در همه جا و در همه موارد مشاهده شد ، او نتوانست هرگز
تولید یک اثر در هر کجا و هر زمان که او ظاهر او.
چنین امتیاز خوشحال از طبیعت خاصی ، که در آن احترام شبیه است
یا رعد و برق رعد و برق یا هر کس آنها را به رسمیت می شناسد ، اما ظاهر خود را هرگز
نتواند به تعجب و حیرت بیدار ،
و هر زمان که آنها رخ می دهد ، این تصور است که همیشه در سمت چپ که تاریخ و زمان آخرین ترین بود
آشکار و یا مهم ترین است. "چه!
M. D' Artagnan؟ "Fouquet ، که قبلا گرفته شده بود دست راست خود را از شده گفت :
آستین نوعی یل یا نیم تنه خود را. "در خدمت شما ، پاسخ داد :" تفنگ دار.
"بیا عزیزم M. D' Artagnan."
"متشکرم." "آیا شما می آیند به انتقاد از جشن گرفتن؟
شما دارای قوه ابتکار به اندازه کافی ، در انتقاد شما ، من می دانم. "
«به هیچ وجه."
"آیا مردان خود را پس از به درستی نگاه نمی کند؟" "در هر راه است."
"شما به راحتی نمی نمود ، شاید؟" هیچ کس نمی تواند بهانه ای باشد بهتر است. "
"در آن صورت ، من به شما برای به طوری amiably دفع تشکر کنم ، و من باید
شکست برای بیان تعهدات من برای همه مهربانی چاپلوس خود را به شما. "
این کلمات بودند تا آنجا که گفت : "عزیز من D' Artagnan ، دعا رفتن به رختخواب ، از شما
تخت دراز بکشید و اجازه بدهید من همین کار را. "
D' Artagnan به نظر نمی رسد تا آن را درک کند.
"آیا شما از رفتن به رختخواب در حال حاضر؟" او را به سرپرست گفت.
"بله شما هر چیزی برای گفتن به من داشته باشند" "هیچ چیز مسیو ، هیچ چیز در همه.
شما در این اتاق خواب ، پس از آن؟ "
"بله ، همانطور که می بینید" شما باید جذاب ترین جشن گرفتن به داده
پادشاه است. "" آیا شما فکر می کنید؟ "
"آه! زیبا! "
"پادشاه خوشحال شده است؟" "طلسمشده."
"او مورد نظر آیا شما می گویند به همان اندازه به من؟" "او تا شایستگیهایی را انتخاب کنید
مسنجر ، monseigneur. "
"شما خودتان را عدالت نیست ، موسیو D' Artagnan."
"این است که بستر خود ، وجود دارد؟" "بله ، اما چرا شما بخواهید؟
آیا شما با را آن گونه که مایلید تغییر دهید راضی نمی کند؟ "
"من صحبت رک و پوست کنده به شما؟" "مسلما."
: «خوب ، پس از آن ، من نمی Fouquet آغاز و سپس پاسخ داد :" آیا
اتاق من را به شما ، موسیو D' Artagnan؟ "
"چه! محروم کردن شما از آن ، monseigneur؟ ! هرگز "
"چه هستم من انجام دهید ، سپس؟" "اجازه من به شماست با شما در میان بگذارم."
Fouquet نگاه تفنگ دار fixedly.
"آه! آه! "او گفت ،" شما فقط سمت چپ پادشاه است. "
"من monseigneur." "و پادشاه بخواهد شما را به تصویب شب
در اتاق من؟ "
"Monseigneur --" بسیار خوب ، موسیو D' Artagnan ، خیلی خوب.
شما استاد در اینجا "" من به شما اطمینان می دهم ، monseigneur ، که من نمی
مایل به سوء استفاده -- "
Fouquet تبدیل به نوکر او ، و گفت : "مرخصی با ما."
هنگامی که مرد سمت چپ بود ، او را به D' Artagnan گفت : "شما باید چیزی برای گفتن به
من دارد؟ "
"من؟" "مرد از هوش مافوق خود را نمی تواند
آمده اند تا با یک مرد مثل خودم صحبت می کنید ، در چنین یک ساعت به عنوان زمان حال ، بدون
انگیزه گور. "
بازجویی از من را ندارد. "" برعکس است.
شما با من چه می خواهید؟ "" چیزی بیشتر از لذت بردن از خود را
جامعه است. "
"به باغ آمده ، و سپس گفت :" سرپرست ناگهان ، "و یا به
پارک. "" نه ، "تفنگ دار پاسخ : عجله ،" نه. "
"چرا؟"
"هوای تازه --" "، اعتراف در یک بار که شما به من دستگیری"
گفت : با سرپرست به کاپیتان. "هرگز!" گفت دومی.
"شما قصد دارید تا پس از من نگاه کنید ، سپس؟"
"شرف" بله ، monseigneur ، من انجام می دهم ، پس از افتخار من است. "-- آه! است که کاملا دیگری
چیز! بنابراین من به در خانه خود من دستگیر شد. "
"آیا می گویند که چنین چیزی نیست."
برعکس ، من آن را با صدای بلند اعلام می کنم. "
"اگر شما این کار را ، من باید مجبور به درخواست شما را به سکوت است."
«بسیار خوب!
خشونت نسبت به من ، و در خانه خود من ، بیش از حد. "
"ما به نظر نمی رسد به درک یکدیگر در همه.
اقامت یک لحظه ، شطرنج ، تخته وجود دارد ، ما یک بازی ، اگر شما هیچ
اعتراض. "" موسیو D' Artagnan ، من در رسوایی هستم ،
پس از آن؟ "
"نه در همه ، اما --" "من ممنوع است ، گمان می کنم ، از
خروج از بینایی خود است. "
"من یک کلمه به شما می گویند ، monseigneur درک ، و اگر شما می خواهید مرا به
را قطع کند ، این به من بگویید تا. "
"عزیزم موسیو D' Artagnan ، حالت خود را از اقدام به اندازه کافی به من رانندگی دیوانه من بود
تقریبا غرق می خواهید خواب ، اما شما باید به طور کامل بیدار شده است. "
"من باید خودم ببخش هرگز ، من مطمئن هستم و اگر شما مایل به آشتی با
خودم ، چرا ، برو به خواب در رختخواب خود را در حضور من و من باید خوشحال ".
"من تحت نظر هستم ، من را ببینید."
"من اگر شما می گویند که هیچ چیزی به اتاق را ترک کند."
شما فراتر از درک من است. "" شب به خیر ، monseigneur ، گفت : "D' Artagnan ،
او وانمود به عقب نشینی است.
Fouquet فرار پس از او. "من نمی خواهد دراز بکشید ،" او گفت.
"به طور جدی ، و از شما حاضر به من به عنوان یک مرد را درمان و از شما با من نکته بینی ،
من سعی خواهد کرد و مجموعه شما در سرخ مایل به قرمز ، به عنوان یک شکارچی گراز وحشی است. "
"والا مقام"! گریه D' Artagnan ، تظاهر به لبخند.
"من باید اسب من ، نظم و تنظیم برای پاریس ، گفت :" Fouquet ، صدایی کاپیتان
از تفنگدار.
"اگر این مورد monseigneur ، آن را بسیار دشوار است."
"شما به من ، دستگیری و سپس؟" "نه ، اما من باید همراه شما است."
"این است که کاملا کافی ، موسیو D' Artagnan" بازگشت Fouquet ، بطور سرد.
"این برای هیچ چیز نشده بود به شما شهرت خود را به عنوان یک مرد از هوش به دست آورد و
منابع ، اما با من این همه کاملا بیهوده است.
اجازه دهید ما را به نقطه می آیند.
آیا من خدمات. چرا شما به من بازداشت؟
من چه کرده ام؟ "
"آه! من می دانم که هیچ چیزی در مورد شما ممکن است انجام داده اند ، اما من می توانم شما را بازداشت -- این
شب ، حداقل! "" در این شب ، گفت : "Fouquet ، عطف رنگ پریده ،
"اما به فردا؟"
"این به - فردا نیست فقط رتبهدهی نشده است ، monseigneur. که همیشه می توانید برای فردا پاسخ خواهد داد؟ "
"سریع ، سریع ، کاپیتان! اجازه بدهید من به M. D' Herblay صحبت می کنند. "
"افسوس! است که کاملا غیر ممکن است ، monseigneur.
من دستورات سخت که شما بدون ارتباط با هر یک نگه دارند. "
"با M. D' Herblay ، کاپیتان -- با دوست شما"
"Monseigneur ، M. D' Herblay تنها فردی که با آنها شما باید باید پیشگیری شود.
برگزاری هیچ شکایتی؟ "
Fouquet رنگی و سپس فرض کنید هوا از استعفا ، او گفت : «شما درست می گویید ،
آقا ، شما به من آموخته شده در درس من باید داشته برانگیخته است.
یک مرد کاهش یافته ، می تواند حق خود را به هر چیزی ادعا نیست ، حتی از کسانی که بخت و اقبال او
ممکن است ساخته شده ، به یک دلیل هنوز هم قوی تر ، او می تواند هر چیزی از کسانی که به آنها ادعا می کنند نیست
او ممکن است هرگز سعادت انجام خدمات است. "
"این کاملا درست است ، موسیو D' Artagnan ، شما همواره در عمل بیشتر قابل تحسین
شیوه ای به سمت من -- در چنین روشی ، در واقع ، به عنوان مردی که می شود
مقصد به دستگیری مرا دارند.
شما ، حداقل ، خواسته هرگز به من هر چیزی. "
"موسیو ، پاسخ داد :" لافزن ، لمس توسط لحن فصیح و نجیب خود را از غم و اندوه ، "
-- من آن را به عنوان را به نفع -- تعهد من کلمه خود را به عنوان یک مرد افتخار است که شما
ترک این اتاق؟ "
"استفاده از آن ، عزیز موسیو D' Artagnan است ، چرا که شما در حفظ و تماشا می کنند و بخش
روی سر من؟ آیا شما فرض کنید من باید در مقابل ادعا
شمشیر ترین شجاع در این پادشاهی؟ "
"این است که ، در همه ، monseigneur نیست ؛ اما من می خواهم برای M. D' Herblay نگاه ،
و در نتیجه ، شما را به تنهایی. "Fouquet زبان آمده فریاد شوق و
تعجب.
"به دنبال M. D' Herblay! مرا تنها بگذارید! "او گفت ، clasping دست خود را
با هم. "از کدام اتاق M. D' Herblay's؟
اتاق آبی از آن است که نه؟ "
"بله ، دوست من ، بله." "دوست شما! با تشکر از شما برای آن کلمه ،
monseigneur ، شما آن را مشورت بر من به روز ، حداقل ، اگر شما انجام داده اند هرگز تا
قبل از. "
"آه! شما من را نجات داد. "این خوب ده دقیقه به رفتن از را
از این رو به اتاق آبی و بازگشت؟ "D' Artagnan گفت.
"نزدیک به تا."
"و سپس به بیدار Aramis ، که خواب بسیار کاملا ، زمانی که او خواب است ، من که پایین
در پنج دقیقه دیگر ، ساخت مجموع از عدم وجود پانزده دقیقه.
و اکنون ، monseigneur ، من کلمه خود را به من بدهید که شما را در راه هر گونه تلاش به
فرار خود را ، و آن زمانی که من بازگشت من باید شما را دوباره در اینجا پیدا کنید. "
"من آن را ، آقا" ، در پاسخ Fouquet ، با بیان گرمترین و
عمیق ترین قدردانی. D' Artagnan ناپدید شد.
Fouquet نگاه او را به عنوان او quitted اتاق ، منتظر با بی صبری توام با تب
تا زمانی که درب پشت سر او بسته شد ، و به محض آن بسته بود ، پرواز را به کلید خود را ،
افتتاح دو یا سه درب مخفی پنهان
در مقالات مختلف مبلمان در اتاق ، بیهوده برای مقالات خاص نگاه ،
که بدون شک او در سنت Mande را ترک کرده بودند ، و آنچه او به نظر می رسید برای پشیمانی نداشتن
موجود در آنها ، پس از آن عجله تصرف نگه
از نامه ها ، قراردادها ، مقالات ، نوشته ها ، او آنها را نشانه رفته به شمع ، که او سوخته
در extremest عجله بر اجاق سنگ مرمر از شومینه ، حتی مصرف نمی
زمان را به منظور جلب از درون آن
گلدان و گلدان گل که با آن پر شده بود.
همانطور که به زودی به عنوان او به پایان رسید بود ، مانند یک مرد است که تنها فرار معرض خطر قریب الوقوع ،
که قدرت را رها او را در اسرع وقت خطر گذشته است ، او غرق کردن ، به طور کامل
غلبه بر ، بر روی نیمکت.
هنگامی که D' Artagnan بازگشت ، او Fouquet در همین موقعیت را در بر داشت ، تفنگ دار شایسته
به حال کوچکترین شک که Fouquet ، به کلام او داده شود ، حتی نمی فکر می کنم نیست
از عدم آن را نگه دارید ، اما او تا به حال فکر
به احتمال زیاد است که Fouquet (D' Artagnan's) غیبت او را به بهترین تبدیل
استفاده در خلاص شدن از تمام مقالات ، یاداشت ، و قراردادها ، که ممکن است
احتمالا موقعیت خود ، بود که در بارگزاری صفحه
حتی در حال حاضر به اندازه کافی جدی ، خطرناک تر از هر زمان دیگری است.
و به این ترتیب ، بلند کردن سر خود را مانند یک سگ است که بوی عطر را دوباره بدست آورد ، او درک
بوی شبیه دود او در پیدا کردن در جو تکیه کرده بود ، و داشتن یافت
آن ، یک جنبش را از سر خود را در نشانه رضایت ساخته شده است.
همانطور که D' Artagnan وارد Fouquet ، در کنار او ، سرش را بلند کرد ، و نه یکی از
D' جنبش Artagnan's او را به فرار کرد.
و پس از آن به نظر می رسد از دو مرد ملاقات نمود ، و هر دو آنها را دیدم که آنها هر یک از درک بود.
های دیگر را بدون تبادل هجا. "خب! پرسید :" Fouquet ، برای اولین بار به صحبت می کنند ،
"و M. D' Herblay؟"
"پس از کلمه من ، monseigneur" پاسخ D' Artagnan ، "م. D' Herblay باید
به شدت علاقه از راه رفتن از در شب ، و آهنگسازی آیات توسط مهتاب در
پارک Vaux ، با برخی از شاعران خود را ، در
احتمال قوی ، برای او در اتاق خود را ندارد. "
"چه! در اتاق خود را نه "گریه Fouquet ، که آخرین امید این ترتیب او موفق به فرار ، برای
مگر اینکه او می تواند معلوم آنچه در راه اسقف از Vannes می تواند او را ، کمک به او
کاملا به خوبی آگاه است که او می تواند کمک از هیچ سه ماهه دیگر انتظار می رود.
»یا ، در واقع ،" ادامه داد D' Artagnan ، "اگر او را در اتاق خود را است ، او بسیار خوب
دلایل جواب ندادن. "
"اما مطمئنا شما او را در چنین شیوه ای که او می تواند شنیده اید تماس بگیرید نه؟"
"شما به سختی می تواند ، فرض کنید monseigneur که در حال حاضر بیش از سفارشات من ، که
منع من می روم شما یک لحظه تنها -- شما به سختی می توانید فرض کنید من می گویم که من باید
دیوانه به اندازه کافی از خواب بیدار شدن کل شده اند
خانه و به خودم اجازه می دهد در راهرو از اسقف Vannes ها دیده می شود ، به منظور
که میشل M. ممکن است با یقین مثبت دولت است که من به شما برای سوزاندن شما
مقالات. "
"مقالات من؟" : "البته ، حداقل که من باید
در محل شما انجام می شود. هنگامی که هر یک باز می شود دری را برای من من همیشه
فایده خودم از آن است. "
"بله ، بله ، و شما تشکر می کنم ، برای من خودم از آن availed."
"و شما کاملا درست انجام داده اند. هر انسان تا به اسرار عجیب و غریب خود را با
که دیگر هیچ ربطی به.
اما اجازه بدهید ما به Aramis ، monseigneur بازگشت. "" خب ، پس من به شما بگویم ، شما نه می توانست
نامیده می شود با صدای بلند به اندازه کافی ، یا Aramis را شنیده اید. "
"با این حال آرام هر یک ممکن است Aramis ، monseigneur تماس بگیرید ، Aramis همیشه می شنود زمانی که او
علاقه در شنیدن.
تکرار می کنم من قبل از گفت -- Aramis در اتاق خود نشده بود ، و یا Aramis به حال برخی از
دلایل برای به رسمیت شناختن صدای من ، که من نادان ، و که شما ممکن است
حتی نادان خود را ، صرف نظر
انسان خود را لیژ ، عظمت پروردگار اسقف از Vannes است. "
Fouquet آه عمیق خود جلب کرد ، گل سرخ ، از صندلی خود ، سه یا چهار نوبت در اتاق خود در زمان ،
به پایان رسید و با صندلی خود ، با بیان دلمردگی شدید ، پس از خود
شکوه تخت با اعدام مخملی و توری costliest.
D' Artagnan در Fouquet با احساس عمیق ترین و sincerest ترحم نگاه.
من را دیده اند ، بسیاری از مردان خوب در زندگی من دستگیر شده ، گفت : «تفنگ دار ، متاسفانه" من
دیده می شود هر دو Cinq م د مریخ و م د Chalais دستگیر شده ، هر چند من خیلی جوان بودم و سپس.
من را دیده اند م د Conde با شاهزادگان بازداشت ، من را دیده اند م د Retz دستگیر من
را دیده اند ، M. Broussel دستگیر شده است.
اقامت یک لحظه ، monseigneur ، آن را نامطبوعی است که می گویند ، اما بسیار
در یکی از همه کسانی که برای کسی که در این لحظه شبیه هموطنان Broussel که فقیر بود.
شما بسیار نزدیک انجام او بودند ، قرار دادن دستمال سفره شام خود را در مجموعه خود و
پاک کردن دهان خود را با مدارک خود را. Mordioux!
Monseigneur Fouquet ، یک مرد مثل شما باید در این روش نژند نمی شود.
فرض کنید دوستان شما شما را دیدم؟ "
"موسیو D' Artagnan" بازگشت surintendant ، با یک لبخند پر از
نجابت ، "شما من را درک نمی کنند و آن را دقیقا به این خاطر که دوستان من هستند
به دنبال که هستم که شما به من که اکنون شاهد آن است.
من زندگی نمی کنند ، وجود دارد حتی جدا از دیگران ، من چیزی که به خودم سمت چپ.
بدانید که در طول تمام زندگی ام را من در هر لحظه از وقت من در گذشت
ساخت دوستان ، که من امیدوار به رندر اقامت و حمایت از من.
در زمان رونق اقتصادی ، همه این صدای شاد ، خوشحال -- رندر شده تا از طریق و با من
بدان معنی است -- شکل گرفته که به افتخار من کنسرت تحسین و اقدامات با مهربانی.
در حداقل از نظر افتادگی ، این صداهای humbler در لهجه هماهنگ همراه
سوفل قلب خود من. جداسازی من هنوز هرگز شناخته شده است.
فقر (فانتوم من گاهی اوقات مشهود ، پوشیده در ژنده پوش ، در انتظار من در پایان از من
سفر را از طریق زندگی) -- فقر شبح شده است که بسیاری از دوستان خود من
trifled برای سال گذشته ، که آنها
شعر نوشتن و نوازش ، و که به من نسبت به آنها جذب می شوند.
فقر!
من آن را قبول ، تصدیق آن ، آن را دریافت ، به عنوان یک خواهر disinherited ، برای فقر
نه تنهایی و نه تبعید و نه زندان.
به احتمال زیاد من همیشه باید فقیر باشد ، با دوستان از جمله Pelisson ، به عنوان لا Fontaine ،
به عنوان مولیر؟ با چنین معشوقه به عنوان -- آه! اگر شما کاملا تنهایی و متروک من می دانستم که
احساس در این لحظه ، و چگونه شما که
جدا من از همه من دوست دارم ، به نظر می رسد شبیه تصویر از تنهایی ،
نابودی -- مرگ خود ".
"اما من قبلا به شما گفته ، موسیو Fouquet" پاسخ D' Artagnan ، به نقل مکان کرد
اعماق روح خود "، است که شما می woefully اغراق.
پادشاه شما را دوست دارد. "
"نه ، نه ، گفت :" Fouquet ، تکان دادن سر خود را. "م. میشل شما متنفر است. "
"م. میشل! چه این موضوع را به من؟ "
"او شما را خراب"
"آه! من سرپیچی او را به انجام این کار ، برای من در حال حاضر خراب شده است. "
در این اعتراف منحصر به فرد از سرپرست ، D' Artagnan نگاه خود را به سایر نظرسنجی
در تمام طول اتاق ، و اگر چه او لب هایش را باز نمی شود ، Fouquet او را درک نکند
کامل ، که او اضافه کرد : "چه می توان کرد
انجام شده با ثروت چنین ماده ما را احاطه کرده ، هنگامی که یک مرد می تواند دیگر
کشت طعم خود را برای با شکوه؟
آیا می دانید که بخش بیشتری از ثروت و دارایی که ما چه خوب
غنی از لذت بردن از ، مشورت بر ما؟ صرفا به انزجار ما ، با شکوه و جلال بسیار است که خود را حتی ،
با همه چیز که به آن برابر نیست!
Vaux! شما خواهند گفت ، و شگفتی های Vaux!
از آن چه؟ چه بوت این شگفتی می شود؟
اگر من از بین برد ، چگونه باید با آب پر کردن urns که Naiads من در خود را تحمل
بازوها ، یا نیروی هوا را به ریه ها را از Tritons من؟
برای اینکه به اندازه کافی غنی ، موسیو D' Artagnan ، یک مرد باید بیش از حد غنی است. "
D' Artagnan سرش را تکان داد. "آه! من می دانم که خیلی خوب آنچه شما فکر می کنید ،
پاسخ Fouquet ، به سرعت.
"اگر Vaux مال شما شد ، شما آن را ، فروش و املاک در کشور خریداری ؛
املاک که باید جنگل ، باغ و زمین متصل شده ، به طوری که املاک
باید به حمایت از استاد خود ساخته شده است.
با چهل میلیون ها نفر که شما ممکن است -- "" ده میلیون ها نفر "قطع کرد D' Artagnan.
"یک میلیون ، کاپیتان عزیزم.
هیچ کس در فرانسه به اندازه کافی غنی است به دادن دو میلیون برای Vaux ، و به ادامه
حفظ آن را به عنوان من انجام داده اند ، هیچ کس نمی تواند آن را انجام دهید ، هیچ کس بدانید که چگونه ".
"خب ، D' Artagnan گفت :" در هر صورت ، یک میلیون بدبختی خسیس نیست. "
"این است که از آن دور نیست ، عزیز آقا من است. اما شما من را درک نمی کنند.
من به اقامت من در Vaux فروش نیست ، من آن را به شما بدهد ، اگر شما می خواهم "و
Fouquet این کلمات با حرکت شانه ها که آن را همراه
غیر ممکن به انجام عدالت.
"آن را به پادشاه ؛ شما مقرون به صرفه هم بهتر شود."
پادشاه نیازی نیست من آن را به او گفت : "Fouquet" او را از آن دور کنند
از من با سهولت مطلق و فضل ، اگر آن را خوشنود او را به انجام این کار و که
دلیل من ترجیح می دهم به آن هلاک است.
آیا شما می دانید ، موسیو D' Artagnan ، که اگر پادشاه اتفاق رخ نداد تحت من
سقف ، من این شمع را مستقیما به گنبد ، و آتش به یک زن و شوهر
سینه عظیمی از fusees و آتش بازی است که
در ذخیره وجود دارد ، و قصر من به خاکستر را کاهش دهد. "
"والا مقام"! گفت تفنگ دار ، تسامح.
"در تمام رویدادها ، شما نمی خواهد قادر به سوزاندن باغ ، و است که بهترین
ویژگی مکان است. "" و در عین حال ، از سر گرفت : "Fouquet ، متفکرانه ،
"آنچه که من گفتن بود؟
بزرگ آسمان! رایت Vaux! نابود قصر من!
اما Vaux مال من نیستند ، این خلاقیت فوق العاده هستند ، درست است ، اموال ، به عنوان
تا آنجا که حس لذت بردن می رود ، از مردی که برای آنها پرداخت می شود ، اما تا آنجا که به
مدت نگران است ، آنها به کسانی که آنها را خلق تعلق دارند.
Vaux به آن تعلق دارد به Lebrun ، به Lenotre ، به Pelisson ، به Levau ، به نام La Fontaine ،
مولیر ؛ Vaux متعلق به آیندگان ، در واقع.
ببینید ، موسیو D' Artagnan ، که خانه بسیار من به خود من متوقف شده است. "
"است که همه به خوبی و خوب ،" D' Artagnan گفت : "این ایده به اندازه کافی مطلوب است ،
و من تشخیص می دهم M. Fouquet خود را در آن است.
این ایده ، در واقع ، می سازد که هموطنان Broussel فقیر را فراموش من در دسترس نباشد و من در حال حاضر
موفق به در شما تشخیص شکایت ناله که Frondeur قدیمی.
اگر شما خراب ، آقا ، در امر نگاه manfully ، برای شما بیش از حد ، mordioux!
متعلق به آیندگان ، و حق ندارد به هیچ وجه خود را کاهش دهد.
اقامت یک لحظه به من نگاه کن ، من که به نظر می رسد در برخی از درجه یک نوع ورزش
برتری بر شما ، چون من شما را بازداشت ، سرنوشت ، که توزیع
بخش های مختلف خود را به کمدین
این جهان ، به جای من بخش کمتر مطبوع و کمتر به نفع پر از
مال شما بوده است.
من یکی از کسانی که فکر می کنم که قسمت هایی را که پادشاهان و اشراف قدرتمند نامیده می شوند
بر اساس عمل می کنند بی نهایت از ارزش بیشتری نسبت به بخش هایی از گدا یا نوکران.
خیلی بهتر است بر روی صحنه -- بر روی صحنه ، منظور من ، یکی دیگر از تئاتر از
تئاتر این دنیا -- آن را به مراتب بهتر است برای پوشیدن یک کت خوب و به بحث جریمه
زبان ، نسبت به پیاده روی تابلوهای گل الود با
یک جفت کفش کهنه ، و یا به ستون فقرات فرد را به آرامی توسط دلچسب جلا
پانسمان با چوب.
در یک کلام ، شما باید پر تجمل با پول بوده است ، به شما دستور داده اند و اطاعت --
به لب ها را در لذت بردن غرقه شده اند ، در حالی که من افسار من پس از من کشیده ،
فرماندهی و اطاعت داشته شده اند ، و drudged زندگی من دور است.
خب ، هر چند ممکن است من که از اهمیت بی اهمیت را در کنار شما به نظر می رسد ، monseigneur ، من
اعلام به شما ، که خاطراتی از آنچه من انجام داده اند به من به عنوان یک خار ، و
مانع من از رکوع سر من خیلی زود است.
من باید نزد پایان سپاهی باقی می ماند و زمانی که نوبت من می آید ، من باید سقوط
کاملا راست ، همه در یک پشته ، هنوز هم پس از انتخاب جای من زنده
از قبل.
آیا من ، موسیو Fouquet ، شما نمی خواهد به خودتان پیدا کنید برای آن بدتر ، سقوط
اتفاق می افتد تنها یک بار در طول عمر به مردان مانند خود را ، و چیزی که رئیس است ، را به
آن آرامی که شانس خود.
یک ضرب المثل لاتین وجود دارد -- کلمات از من فرار ، اما من به یاد داشته باشید حس از آن
خیلی خوب ، برای من بیش از آن فکر بیش از یک بار -- که می گوید ، "تاج پایان
کار! "
Fouquet از صندلی خود افزایش یافت ، به تصویب رساند بازوی خود را دور گردن Artagnan's D' ، و clasped او را در
در آغوش نزدیک ، با دست دیگر او فشار دست خود را در حالی که.
وعظ کردن بسیار عالی "او پس از مکث لحظه ای گفت.
"یک سرباز ، monseigneur." "شما باید توجه برای من ، به من گفتن
همه که. "
"شاید." Fouquet نگرش افسرده خود را از سر گرفت یک بار
بیشتر ، و پس از آن ، یک لحظه پس از ، او گفت : "از کجا می توانم M. D' Herblay شود؟
من به جرات به شما بخواهید نه برای او ارسال کنید. "
"شما از من بپرسید نیست ، چرا که من آن را انجام نمی ، Fouquet موسیو.
مردم آن را یاد می گیرند و Aramis ، که مخلوط با امر ، ممکن است
احتمالا می شود و رسوایی خود را به خطر بیافتد و گنجانده شده است. "
"من در اینجا خواهد شد صبر کنید تا به نور روز ، گفت :" Fouquet.
"بله که بهتر است." "چه باید بکنیم وقتی روشنایی روز می آید"؟
"من می دانم که هیچ چیز همه چیز در مورد آن ، monseigneur."
"موسیو D' Artagnan ، به من لطفی می کنید؟؟"
بیشترین میل و علاقه است. "
"شما به من گارد من باقی می ماند و شما در حال اقدام در تخلیه کامل از وظیفه خود را ، من
فرض کنید؟ "" حتما. "
"بسیار خوب ، پس از آن ، باقی می ماند به عنوان نزدیک به من به عنوان سایه من اگر دوست دارید ، و من بی نهایت
چنین سایه به هر کس دیگری ترجیح می دهم. "D' Artagnan تسلیم تعریف.
"اما فراموش کرد که شما موسیو D' Artagnan ، کاپیتان تفنگدار ؛
فراموش کرد که من موسیو Fouquet ، surintendant امور مالی ، و اجازه دهید با ما
بحث در مورد امور من. "
"این است و نه یک موضوع ظریف است." "واقعا؟"
"بله ، اما به خاطر شما ، موسیو Fouquet ، من انجام خواهد داد آنچه تقریبا ممکن است به عنوان در نظر گرفته
عدم امکان است. "
"متشکرم. چه پادشاه به شما می گویم؟ "
"هیچ چیز نیست." "آه! که راه شما صحبت می کنید؟ "
"دولو!"
"نظر شما در مورد وضعیت من فکر می کنم؟" "من نمی دانم."
"با این حال ، مگر آن که شما برخی از احساس بد در برابر من --"
"موقعیت خود یک مشکل است."
"در چه احترام؟" "از آنجا که شما زیر سقف خود را."
"با این حال آن ممکن است مشکل ، من آن را به خوبی درک است."
"آیا شما فرض کنید که با هر یک جز خودتان ، من باید نشان داده شده بسیار
صداقت؟ ""! صداقت بسیار ، به شما می گویند؟ شما ،
که حاضر به کوچکترین چیز را به من بگویید؟ "
"در تمام رویدادها ، و سپس ، آنقدر مراسم و در نظر گرفتن."
"آه! من هیچ حرفی برای گفتن در آن احترام است. "
یک لحظه ، monseigneur : اجازه دهید به شما بگویم که چگونه من را باید نسبت به هر یک رفتار
اما خودتان.
ممکن است که اتفاقی به در خانه شما را وارد فقط به عنوان مهمانان خود یا
دوستان خود را ترک کرده بودند -- و یا ، در صورتی که هنوز نرفته بود ، من باید صبر کنید تا آنها
ترک ، و پس از آن باید آنها را
پس از دیگری ، خرگوش مانند ، من باید آنها را قفل بی سر و صدا به اندازه کافی ، من باید سرقت
آرام در امتداد فرش راهرو خود را ، و با یک دست بر شما ، قبل از شما
مظنون به کوچکترین چیز عوضی ، من
باید نگه دارید با خیال راحت تا صبحانه کارشناسی ارشد من در صبح است.
به این ترتیب ، من فقط باید همان اجتناب تمام تبلیغات ، همه اختلال ، تمام
مخالفت ، بلکه وجود داشته است بدون اخطار به M. Fouquet ، بدون در نظر گرفتن
برای احساسات او ، هیچ یک از کسانی که ظریف
امتیازاتی که توسط افرادی که اساسا با ادب هستند ، با در طبیعت خود را نشان داده شده است ،
هر زمان که لحظه ای تعیین کننده می رسند ممکن است. آیا شما با این طرح رضایت؟ "
"این کار باعث به من میلرزد."
"من فکر می کردم شما می توانید آن را دوست ندارم. آن شده اند که بسیار نامطبوعی
ظاهر من به فردا ، بدون هیچ گونه آماده سازی ساخته شده ، و به شما را به خواسته
تحویل شمشیر خود را. "
"آه! آقا ، من باید از شرم و خشم جان خود را از دست داده اند. "
"قدردانی شما بیش از حد گذشتگان را با فصاحت بیان.
من به اندازه کافی انجام نداده به آن سزاوار ، من به شما اطمینان دهم. "
"قطعا ، آقا ، شما هرگز به من به این باور که."
"خب ، پس ، monseigneur ، اگر شما با آنچه که من انجام داده اند راضی است ، و
تا حدودی از ضربه ای که من به شما برای تا آنجا که من آماده احتمالا بهبود
می تواند اجازه دهید ما اجازه می دهد چند ساعت که باقی می ماند به تصویب دور دست نخورده.
شما مورد آزار و اذیت هستند ، و باید افکار خود را ترتیب من به شما التماس ، بنابراین ، برای رفتن
خواب ، و یا وانمود به رفتن به خواب ، چه در بستر شما ، و یا در بستر شما ، من در خواب
این صندلی راحتی و وقتی که من خواب من
بقیه تا صدا که توپ به من از خواب بیدار نمی باشد. "
Fouquet لبخند زد.
ادامه داد : "من انتظار دارم ، با این حال ،" تفنگ دار "مورد درب بودن
باز ، اعم از درب مخفی ، و یا هر نوع دیگر ، و یا در مورد هر یک از
یا به اتاق -- برای هر چیزی مانند
که گوش من به عنوان سریع و حساس به عنوان گوش ماوس است.
Creaking صداهای من شروع. این ناشی میشود ، گمان می کنم ، از طبیعی
نفرت و بیزاری به هر چیزی از نوع.
تا آنجا که دوست دارید انتقال اطلاعات مربوط به راه رفتن بالا و پایین در هر بخشی از اتاق ، نوشتن ،
تحت الشعاع قرار دادن ، نابود کردن ، سوزاندن ، -- هیچ چیز می خواهم که مرا از رفتن به خواب جلوگیری و یا حتی
جلوگیری از خروپف می شود ، اما دست نزنید
کلید یا دسته درب ، من باید شروع کنید و در یک لحظه ، و
اعصاب من و لرزش را من بد است. "
"موسیو D' Artagnan ، گفت :" Fouquet ، "شما قطعا شوخ و بیشتر
مرد با ادب من همیشه با ملاقات کرد ، و شما به من فقط یک تأسف ترک ، که از داشتن
ساخته شده آشنایی خود را به طوری دیر است. "
D' Artagnan آه عمیق خود جلب کرد ، که به نظر می رسید گفت : "افسوس! شما شاید بیش از حد آن ساخته شده
به زودی.
او سپس خود را در صندلی راحتی خود را حل و فصل است ، در حالی که Fouquet ، نیمی دروغ گفتن در بستر خود و
تکیه بر بازوی خود را ، مراقبه در misadventures او بود.
به این ترتیب ، هر دو از آنها ، از خروج از سوختن شمع ، در انتظار سپیده دم اول
روز و زمانی که Fouquet اتفاق افتاد آه بیش از حد بلند ، D' Artagnan فقط خروپف
بلندتر.
بازدید نشده ، مجرد ، نه حتی از Aramis ، مختل ارامش خود : یک صدا نیست حتی
در سراسر کاخ قریب به اتفاق تمام شنیده شد.
در خارج ، با این حال ، نگهبانان از افتخار بر وظیفه و گشت تفنگدار ، ء
بالا و پایین و صدای پای خود می تواند در پیاده روی شن شنیده است.
این به نظر می رسید به به عنوان یک خواب الود اضافی برای خواب عمل می کنند ، در حالی که زمزمه
باد را از طریق درختان ، و موسیقی پایان نا پذیر از چشمه که
آب در حوضه ، هنوز سقوط می رفتند
بدون وقفه ، بدون اینکه در صداهای خفیف و اقلام از کمی آشفته
لحظه ای که تشکیل زندگی و مرگ از طبیعت انسان.