Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 3. آخرین گله
بیش از خاکستری باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی به سرقت برده سایه شب.
دشت موجدار سایه تاریک به افق غربی ، با محو شدن rimmed
رگه هایی از نور.
چهره های بلند ، به شدت در برابر درخشش طلایی گذشته از غروب silhouetted ، مشخص شده
گرد تاج تیزی یا برامدگی خاک از اب پوشیده از چمن است. "شکارچی وحشی!" گریه صدا در غیر معاشر
خشم ، "بوفالو یا نه ، ما را متوقف کرد اینجا.
آیا آدامز و من استخدام به عبور از دشت بنا شده؟
دو هفته در باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی و در حال حاضر ما رو شن و ماسه
ما یک keg از آب است ، با این حال شما می خواهید برای نگه داشتن در.
چرا ، انسان ، شما دیوانه! شما به ما می گویند شما می خواهید بوفالو
زنده است.
و اینجا شما رو ما به دنبال مرگ در چشم! "
در سکوت تلخ که گرفت دو مرد تیم از طولانی ، نور unhitched
واگن ، در حالی که شکارچی بوفالو بنا پرطاقت خود ، racehorses لاغر اندام فرز و چابک است.
به زودی شعله تکان و لرزش بال انداخت یک دایره از نور ، که در صورت آشفته تاباند
بی ادب و آدامز ، و ، آهن سرد و مجموعه هیدراتاسیون رهبر پر زور خود را.
آغاز شد جونز : "در این راه ،" ، در صدای آهسته ، خنک "من درگیر شما همراهان ، و شما
وعده داده شده به چوب شده توسط من است. ما تا به حال هیچ شانس.
اما من در نهایت علامت یافت -- آخرین -- نشانه های قدیمی ، من بوفالو من به دنبال اعتراف
گله در دشت. به مدت دو سال من شده شکار این گله.
لذا با شکارچیان دیگر.
میلیون ها تن از بوفالو کشته شده اند و از چپ به پوسیدگی.
به زودی این گله خواهد بود رفته ، و پس از آن تنها بوفالو در جهان خواهد شد کسانی که امروز
ده سال از سخت ترین کار در تصرف داده اند.
این گله گذشته ، من می گویند ، و آخرین شانس من برای گرفتن یک یا دو گوساله است.
آیا شما تصور کنید من می خواهم ترک؟ شما همراهان بروید اگر شما می خواهید ، اما من نگه
در. "
"ما نمی توانیم به عقب برگردید. ما در حال از دست داده است.
ما باید با شما. اما ، انسان ، تشنگی تنها خطر نیست که ما
اجرا شود.
این کشور کومانچی می باشد. و در صورتی که گله در اینجا سرخپوستان
آن را خال خال. "" که من برخی را نگران ، پاسخ داد :
plainsman ، "اما ما خواهید بر روی آن نگه دارید."
آنها همبستر شد. باد شب swished چمن. تیره
ابرهای طوفان خشک از ستاره شمالی ، گرگ دشت سوگواری dismally.
روز سرد شکست ، شبکه گسترده ، تهدید ، زیر آسمان سربی رنگ.
شکارچیان سی مایل ظهر سفر و توخالی که در آن جریان را متوقف
در فصل مرطوب سرازیر شد.
درختان Cottonwood ترکیدن به سبز بیشه از خار خاردار ، متراکم و
matted ، جوانه در بهار روشن را نشان داد. "آن چیست؟" ناگهان زمزمه بی ادب.
plainsman دراز در استقرار تیره ، گوش خود را در برابر زمین است.
"مخفی کردن واگن و اسب در انبوه cottonwoods ، او دستور داد ، tersely.
Springing به فوت او ، او به بالای تیزی یا برامدگی خاک از اب بالاتر از تو خالی بود ، جایی که او دوباره
قرار داده شده گوش خود به زمین.
تمرین جونز گوش رامبل quavering از دور تشخیص داده بود ، غرش
hoofs. او زباله وسیعی از دشت با جستجو
شیشه ای قدرتمند خود را.
به جنوب غربی ، مایل دور ، ابری از گرد و غبار ، قارچ بطرف بالا.
"بوفالو ،" او muttered ، "اسب شاید وحشی است."
او را تماشا و منتظر.
ابر زرد نورد رو به جلو ، بزرگ شدن ، گسترش ، و سوار قبل از آن بطور تاریکی
گم ، توده حرکت می کند. به محض اینکه او یک نگاه خوبی در این او
فرار به عقب را به رفقای خود.
"ترس ناگهانی یک گله اسب! وحشی اسب!
هندی! نگاه به تفنگ و پنهان کردن خود! "
رنگ پریده و بی حرف ، مردان مورد بررسی قرار نوک دار خود ، ساخته شده و آماده است تا به دنبال جونز.
او را به ترمز خاردار تضعیف و ، صاف بر روی شکم او ، راه خود را مانند یک مار wormed
دور را به وب انبوه و تکنیک اینترلیس استفاده از شاخه.
بی ادب و آدامز crawled شده پس از او.
کلمات اضافی بودند. آرام ، از نفس افتاده ، با قلب ، ضرب و شتم
شکارچیان فشار نزدیک به علف خشک.
از سر و صدا بلند ، کم ، و مداوم پر از هوا ، و افزایش در حجم تا شد
سر و صدا. لحظات ، لحظات بی پایان ، منتقل می شود.
غرش مانند سیل از محدوده خود را به آرامی آزاد به این سو بان سو حرکت دادن پایین پر
با صدای عذاب است.
زمین شروع به لرزه و زلزله : نور پژمرده و بوی گرد و غبار pervaded
زاغه ، سپس مستمر جریان سر و صدا ، پر سر و صدا به عنوان رول مداوم از تندر ،
pervaded مکان مخفی.
اسب stampeding دور توخالی تقسیم کرده بود.
غرش کاهش یافته است.
به سرعت به عنوان یک ترک برف توفانی شدن عجله از طریق سنبه ، ضربه صاعقه وار
و با پا لگد کردن از hoofs فوت دور. اسب آموزش دیده در پنهان
cottonwoods هم زده هرگز.
"دروغ کم! دروغ کم! "تنفس plainsman به همراهانش.
تپیدن از hoofs دوباره شنیدن ، با صدای بلند شد و دیوانه وار کوبنده به عنوان کسانی که تا به حال
گذشته است ، اما پایین ، خفه ، ریتمیک.
چشم تیز جونز ، از طریق روزنه در زاغه ، دیدم یک اسب وحشی کرم رنگ
باب بیش از تیزی یا برامدگی خاک از اب ، حمل هندی. یکی دیگر و یکی دیگر ، و سپس با سرعت
ازدحام زیر ، نزدیک بسته بندی ظاهر شد.
رنگ قرمز روشن پر و سفید gleamed سلاح glinted ؛ زننده ، وحشیانه bronzed
به جلو بر با نشاط ایرانی ، بلند و باریک تکیه داد. این plainsman کاهش به زمین نزدیکتر است.
"آپاچی"! او به خود گفت ، و اسلحه اش را گریبانگیر است.
گروه galloped پایین توخالی و کاهش ، فایل تنها به بیش از انباشت اشیاء بدست آمده
بانک.
رهبر ، رئیس چاق و خپل و کوتاه ، به بیست ترمز نه از حیاط فرو برد
پنهان مردان. جونز موستانگ کرم را به رسمیت شناخته ، او می دانست
غم انگیز ، شیطانی ، صورت گسترده.
به رئیس سرخ Apaches متعلق.
"جرونیمو!" plainsman از طریق دندانهایش را زمزمه.
خوب برای آپاچی که هیچ چشم شاهین وحشیانه هیچ چیز عجیب و غریب در کمی کشف
توخالی! یک نگاهی به شن و ماسه از بستر جریان
که او عمر خود را هزینه.
اما سرخپوستان عبور از زاغه ها بیش از حد بالا ، آنها cantered شیب و
ناپدید شد. سم ضربه ملایم تر و متوقف شد.
"رفته؟" زمزمه بی ادب.
"رفته است. اما صبر کنید ، "زمزمه جونز.
او می دانست که ماهیت وحشیانه و او می دانست که چگونه به صبر.
بعد از یک مدت طولانی ، او با احتیاط از بیشه crawled شده و جستجو
محیط اطراف با چشم plainsman.
او صعود شیب و ابرهایی از گرد و غبار ، یکی کوچک نزدیک ، دور یکی را دیدم
بزرگ ، که به او گفت او نیاز به دانستن است.
"Comanches؟" ای query آدامز ، با لرزش و تحریر صدا در اواز در صدای او.
او به دشت های جدید بود. "احتمالا گفت :" جونز ، که آن را به بهترین فکر
نه بگوید او می دانست.
سپس او را به خود افزود : "ما هیچ زمانی برای از دست دادن.
آب وجود دارد مجددا در این مکان جایی است.
سرخپوستان خال خال بوفالو ، و در حال اجرا اسب به دور از
آب است. "
این سه رو در راه دوباره ، اقدام دقت ، بنابراین به عنوان بالا بردن گرد و غبار و
به سرپرستی جنوب غربی به علت است.
Scantier و scantier رشد چمن و چالهها شسته شن و ماسه بودند ، خاکستری پولادین
تپه های شنی ، مانند بلند ، متورم اقیانوس مسطح ، دشت ، آجدار.
روز خاکستری کاهش یافته است.
اواخر به شب بنفش آنها سفر ، و سپس بدون آتش معترضان است.
در صبح روز خاکستری جونز صعود سوار بالا و اسکن جنوب غربی است.
پایین اسب کهر رنگ sandhills دست تکان دادند از او پایین و پایین ، در نزول کند ، فریبنده است.
زباله های انفرادی و از راه دور را به بی نهایت خاکستری رسیده است.
دریاچه کم رنگ به عنوان بقیه آن وسعت خاکستری ، خاکستری ، glimmered در فاصله است.
"سراب"! او muttered ، با تمرکز شیشه ای خود را ، که تنها تحت مرده بزرگ
آسمان خاکستری ، پولادین.
"آب در جایی باید باشد ، اما می توانند که از آن می شود؟
بیش از حد رنگ پریده و گریزان می شود واقعی است. هیچ زندگی -- لعنتی ، بنا ساده!
میهمان گرامی!
خط نازک ، سیاه ، مردد از مرغان وحشی ، از حرکت زیبا ، پرواز سریع ، عبور
خط دید خود را. "غازهای پرواز در شمال ، و کم.
آب در اینجا وجود دارد ، "او گفت.
او به دنبال گله با شیشه خود را ، دیدم آنها را دایره بیش از دریاچه و محو در
شین خاکستری است. "این آب است."
او عجولانه به اردوگاه.
نحیف و فرسوده خود را اصحاب تکبر و اکتشاف می کرد.
آدامز با جانبداری بی ادب ، که دشت را می دانست ، گفت : «سراب! فریب از
کویر! "
اما توسط یک نیروی بیش از حد قوی آنها برای مقاومت در برابر تحت سلطه ، آنها به دنبال بوفالو
شکارچی بود. تمام روز دریاچه gleaming آنها را beckoned
به بعد ، و به نظر می رسید به کنار کشیدن.
تمام روز ابرهای یکنواخت و خسته کننده scudded قبل از باد شمال سرد است.
در گرگ و میش خاکستری ، دریاچه ناگهان قبل از آنها قدرت ، که اگر آن را در خود باز کرده بود
فوت است.
مرد خشنود ، اسب بلند ، بینی خود را استنشاقی و هوای مرطوب.
whinnies اسب ، چکاچاک از مهار ، و چلپ چلوپ آب ، غلغله از
اردک تاری نیست از گوش مشتاق جونز صدا ساخته شده است که او را انتخاب سریع یک.
با چیز پهن و سنگین زدن از hoofs بود ، در ضرب و شتم آشنا ، ضرب و شتم ، ضرب و شتم.
او را دیدم یک سایه حرکت خط الراس.
به زودی ، سیاه و سفید در برابر آسمان هنوز نور برشمرد ، تنها گاو بوفالو ایستاده بود مانند
مجسمه.
لحظه ای او به سمت دریاچه برگزار شد ، مطالعه خطر ، و سپس خارج از دید بیش رفت
خط الراس.
جونز اسب خود را تا موجب صعود ، که نه طولانی و شیب دار بود ، اما او
اجلاس را در زمان به دیدن گاو پیوستن به هشت بزرگ ، بوفالو کرک شده را نصب شده است.
شکارچی reined در اسب خود ، و ایستاده بالا در stirrups او برگزار شد ، کلاه خود
در طول اسلحه بر سر او. به همین دلیل او را به لحظه ای که او به حال به دنبال هیجان زده
به مدت دو سال است.
آخرین گله گاومیش کوهان دار امریکایی آمریکا بود در نزدیکی در دست است.
گاو نیست که سرمایه گذاری دور از گله اصلی و هشت stragglers قدیمی
گاو نر به پایین شکسته است که اخراج شده است ، در این فصل بود ، از گله جوان
و بیشتر شدید گاو نر.
پادشاهان قدیمی شکارچی در عین حال چشم خود را نزد gladdened شد دیدم
آنها ، و به دور بعد از گاو lumbered ، در تاریکی به جمع آوری ناپدید می شوند.
وحشت زده بوفالو همیشه مستقیما برای همنوعان خود را ، و این دانش را رضایت
جونز به دریاچه بازگشت ، به خوبی راضی که گله نمی خواهد دور در
صبح ، در فاصله قابل توجه آسان توسط نور روز است.
در تاریک طوفان را که برای روز تهدید کرده بود ، سر در خشم باران ، تگرگ و
تگرگ.
شکارچیان قطعه بوم بر چرخ از سمت شمال کشیده
واگن ، و مرطوب و لرز ، crawled شده تحت آن را به پتو خود را.
در طول شب طوفان raged با قدرت بی وقفه است.
سحر ، دختر ، در اصل و خام ، روشن به سوت از gusts برف و بارانی است.
آتش خارج از سوال بود.
با احتیاط و دقیق ، شکارچیان از وزن چوب و تراشه های بوفالو برای استفاده می شود انجام داده بود
سوخت توده های یخ شد.
گله مند ، آدامز و بی ادب خوردن صبحانه سرد ، در حالی که جونز ، از خوردن بیسکویت ،
انفجار گاز گرفتن از تاج از خط الراس مواجه است.
وسط دشت زیر برگزار شد پاره پاره ، توده مدور ، هنوز به عنوان سنگ.
این گله بوفالو بود ، با هر سر کرک شده به طوفان.
از همین رو آنها ایستاده ، از آهنگ های خود را budging هرگز تا کولاک برف و باران
به پایان رسید.
جونز ، هر چند مشتاق و بی تاب است ، خود را مهار ، برای آن را غیر عاقلانه به
آغاز عملیات در طوفان. هیچ ربطی به ولی صبر کنید وجود دارد.
بیمار شانس شکارچیان آن روز.
به غذا بود ، خام خورده شود. ساعت های طولانی توسط با کمی کشیده
گروه زیر پتو یخ زده نشسته اند. هنگامی که تاریکی سقوط کرد ، برف و باران تغییر
باران نم نم باران.
این در نیمه شب ، و وزش باد سرد منفجر ، نفوذ به مغز بسیار از
مردان بی خوابی ، ساخته شده وضعیت آنها را بدتر. در بخش بعد از شب ، گرگ ها
زوزه میکشیدند محکوم کنند mournfully.
جونز انداخت ، با ، نور خاکستری و مبهم ظاهر می شود در شرق ، سفت ، یخ او
پتو incased ، و crawled شده از.
گرگ ، لاغر خاکستری رنگ از روز و شن و ماسه و دریاچه ، مخفیانه دور ،
با نگاهی به گذشته است.
در حالی که در حال حرکت و خرمن کوبی در مورد گرم خون منجمد خود ، جونز munched دیگر
بیسکویت. پنج مرد از زیر واگن crawled شده و
جستجوی بی حاصل برای ویسکی.
از ترس آن ، جونز بطری دور انداخته بود.
مردان لعنت. اسب بیمار drooped متاسفانه ، و
لرزیدند در لی از چادر بداهه است.
جونز اینچ ضخامت پوشش یخ را از زین خود را لگد کرد.
Kentuck ، مسابقه خود را در سفر کامل برای کار در این روز شده بود در امان ماند.
اصیل سرد بود ، اما به عنوان جونز زین بر او انداختند ، او نشان داد که
او می دانست تعقیب پیش رو ، و مشتاق به توان خاموش بود.
در گذشته ، پس از تلاش های مکرر با انگشتان benumbed خود ، جونز girths
تنگ است. او گره خورده است دسته ای از تارهای نرم به زین
و نصب شده است.
"دنبال به همان سرعتی که شما می توانید ، او را به مردان تندخو و گستاخ خود را به نام.
علاقمندان شمال را اجرا خواهد کرد در برابر باد. این جهت برای ما مناسب است ؛ خواهیم
به زودی شن و ماسه را ترک کنند.
مموری استیک به دنباله دار بودن من و می آیند زمزمه. "از خط الراس او با خورشید قرمز ، افزایش
روشن ، و باد مشتاق northeasterly که مانند یک شلاق شلاق است.
همانطور که او تا به حال پیش بینی شده ، معدن خود را به شمال منتقل شده بود.
Kentuck از به گشاد گشاد راه رفتن نوسانی که در یک ساعت به حال گله loping در به شما اجازه می دهد تا
دید.
هر پرش در حال حاضر او را بر زمین بالاتر انجام گرفت ، که در آن شن و ماسه شکست خورده ، و علف رشد
ضخیم تر و شروع به خم شدن در زیر باد.
در دندان گزنده گیل جونز نزدیک بر گله را بدون تضعیف
هشدار دهنده حتی یک گاو. بیش از صد کمی مایل به قرمز سیاه و سفید
گوساله فرصت در عقب loped.
Kentuck ، مشتاق به کار خود را ، مثل یک گرگ رخنه کرد و مشت بزرگ شکارچی گره
کمند مارپیچ. قبل از او گسترش یک دشت بیکران است.
وضعیت طولانی گرامی و رویای یک واقعیت تبدیل شده بود.
Kentuck ، تازه و قوی ، که برای همه روز خوبی بود.
جونز gloated بیش از گاو نر کوچک قرمز رنگ و تلیسه ها ، به عنوان خسیس gloats بیش از طلا و
جواهرات.
پیش از این هرگز او بیش از دو در یک روز گرفتار ، و اغلب از آن روز تا گرفته بود
یک ضبط.
این گله گذشته ، این آخرین فرصت در جهت تداوم بزرگ بود
نژاد جانوران. و با غریزه متولد شده او را دیدم جلوتر روز
عمر خود را.
در لمس ، Kentuck بسته ، و بوفالو ، دیدن او را به stampeded
heaving رول را به خوبی به شکارچی شناخته شده است.
مسابقه در جناح راست از گله ، جونز انتخاب تلیسه گندم گون و شات
با کمند دستگیر کردن بعد از او.
این درست سقوط کرد ، اما سفت و هرزه از برف و باران بودن ، موفق به سفت و
گوساله سریع از طریق حلقه به آزادی همگانی روندی است.
Undismayed تعقیب کننده به سرعت بهبود طناب خود را.
باز هم او چرخید و حلقه فرستاد. باز هم از آن دور درست باشد ، و موفق به نزدیک ؛
دوباره تلیسه چالاک محدود از طریق آن.
جونز هوا را با طناب سمج خسته اید.
برای از دست دادن یک شانس بود که بدتر از کار این پسر را نیز به.
غلغله سوم ، در حال اجرا یک حلقه کوچکتر ، اعمال دور سیم پیچ وحشت زده
گوساله درست در پشت گوش خود را.
کشش بر روی پالهنگ به ارمغان آورد Kentuck به توقف در آهنگ های او ، و بوفالو کودک
بارها و بارها در چمن نورد. جونز منعکس از کرسی خود و ***
شل در زن و شوهر از کابل نرم.
در برق زده زانو بزرگ خود را در گوساله خرد ، و دست بزرگ او آن را محدود
درمانده. Kentuck neighed.
جونز را دیدم گوش سیاه و سفید خود بالا برود.
معرض خطر تهدید. برای یک لحظه خون شکارچی تبدیل
لرز ، نه از ترس ، برای او ترس احساس هرگز ، بلکه به این دلیل او فکر سرخپوستان
بازگشت به خراب کردن کار خود را.
چشم او دشت را فرا گرفت. فقط اشکال از گرگ خاکستری flitted
از طریق چمن ، در اینجا ، همه چیز در مورد او وجود دارد.
گرگ!
آنها به عنوان کشنده به سرمایه گذاری خود را به عنوان وحشی است.
بسته trooping از دشت گرگ با گله افتاده و آویزان نزدیک در
دنباله ، تلاش برای کاهش گوساله از مادر خود دور است.
brutes خاکستری جسورانه در عرض چند متری از او مماشات و slyly نگاه او ،
با رنگ پریده ، چشم های آتشین. آنها در حال حاضر اسیر خود را معطر بود.
وقت با ارزش پرواز کرد ، وضعیت ، انتقادی و baffling ، پیش از این هرگز
شده توسط او با یکدیگر ملاقات کردند.
وضع گوساله کوچک او گره خورده است به سرعت و به شمال فرار بسیاری دیگر وجود دارد که برخی از او
باید -- او بود. برای سریع فکر کنید حل به معنای بود
مشکل بسیاری از plainsman.
آیا باید او اقامت با جایزه خود را به آن را ذخیره کنید ، و یا ترک آن را به بلعیدم؟
"هکتار! شما قدیمی شیاطین خاکستری! "و فریاد زد ، تکان دادن مشت خود را در گرگ.
"من می دانم که یک یا دو فوت و فن."
لیز کلاه خود را بین پاهای گوساله ، او آن را محکم و ایمن است.
این انجام می شود ، او در Kentuck طاقی شکل ، و با هرگز نگاه عقب مانده بود.
برخی از آن بود که گرگ به هر چیزی ، زنده یا مرده ، که با مته سوراخ را لمس نمی
بوی یک انسان است.
گاومیش کوهان دار امریکایی scoured دور نیم مایل در سرب ، قایقرانی شمال مانند ابر
سایه بر سر دشت.
Kentuck ، mettlesome ، بیش از حد مشتاق ، که خود اجرا در کوتاه مدت ، اما
شکارچی با احتیاط ، قوی به مهار و به عنوان بر آن داشتن ، که روزی که مدتها در ذهن خود نگه داشته
اسب در گام های بلند برداشتن آسان خود را ، که ،
فنری و کشش ، گله در طول چندین مایل نگهداری.
یک خط تیره ، چرخش ، شوک ، جهش ، اسب و شکارچی که در توافق کامل کار و
خوب گوساله بزرگ ، bellowing lustily ، به شدت برای آزادی تحت تلاش
زانو ظالم.
گوساله دراز دست بزرگ toyed با او و پس از آن ، در گره ها دو برابر امن ،
هنوز هم ، چسبیده از زبان او و نورد چشمان او ، با کت از شکارچی
جمع تحت اوراق قرضه خود را به دور گرگ.
مسابقه آغاز شده بود ، اسب بود ، اما گرم به کار خود ، شکارچی بود اما
طعم از پیروزی شیرین.
یکی دیگر از امیدوار کننده از یک مادر بوفالو ، غفلت در خطر است ، از اموزشگاه گریز زدن از او
برادران ، تصادفا و در حلقه enmeshing سقوط کرد.
جلیقه شکارچی ، تضعیف بیش از گردن گوساله را به عنوان علامت خطر به
گرگ.
قبل از بوفالو lumbering از دست رفته از دست دادن آنها ، یکی دیگر از نوزاد قرمز و سیاه و سفید لگد
بی اراده بر روی چمن و فرستاده تا تماس های بیهوده ، ضعیف ، و در آخرین دراز هنوز هم ، با
بوت شکارچی گره خورده است به طناب خود را.
چهار! جونز به آنها را شمارش با صدای بلند ، در ذهن خود ،
نگه داشته و در.
سرعت ، کار سخت ، پوشش بیش از پانزده مایل در گله ، اسب بگویید آغاز شده بود و
مرد ، و همه آهسته به تماس برای قدرت.
پنجمین بار جونز بسته در بازی او ، او مواجه شرایط مختلف مانند
به عنوان نام مندرج حیله گری خود.
گله باز کرده بود ، مادران بازگشت به عقب کاهش یافته بود ، گوساله آویزان
تقریبا از دید تحت طرف های کرک شده از حفظ.
سعی کنید آنها را جونز darted نزدیک و کمند او را انداخت.
این گاو را لرزاند. با استفاده از فعالیت های باور نکردنی در چنین بزرگ
جانور ، او در او lunged.
Kentuck ، انتظار چنین حرکت ، چرخ به ایمنی.
این دوئل ، بی فایده در هر دو طرف ، برای مدتی نگه داشته ، و در همه زمان ها ، انسان و
گله آهسته دویدن به سرعت به سمت شمال بود.
جونز اجازه نمی تواند به خوبی به اندازه کافی به تنهایی و او تصدیق کرد که حتی در حالی که او سوگند یاد او باید
پنج.
جسارت شانس عالی اش ، و بازده سراسیمه به شور و شوق در درون او
انداخت احتیاط به باد.
گاو لنگ قدیمی با گوساله قرمز گرفتار چشم خود را در او موجب اسب تمایل خود و
پرتاب طناب او. این stung گرده از مادر است.
خر خر دیوانه او بادی سریعتر از سرعت که با او فرو برد بود
و پرورش است. جونز بود اما زمان به نوسان پای خود را بیش از
زین hoofs ضرب و شتم پایین.
Kentuck نورد در دشت ، flinging سوار خود را از او.
بوفالو خشم سر او را به اتهام کشنده بر روی اسب را کاهش داده ، زمانی که
plainsman ، حرکات تند و سریع Colts سنگین خود ، به ضرب گلوله او را در آهنگ های او مرده است.
Kentuck رو به پای او unhurt ، و ایستاده زمینی خود ، لرزش ، اما آماده است ، نشان
شجاعت استوار او.
او نشان داد ، برای گوش های خود را دراز به عقب ، و چشم خود را از حیوانات که تا به حال سوسو زدن
اعتصاب به عقب. گوساله دور مادر خود را زد.
جونز آن lassoed ، و گره خورده است آن را ، که مجبور به قطع یک قطعه از کمند خود ، به عنوان
کابل بر روی زین داده بود. او بوت دیگر خود را با تعداد بچه
پنج.
هنوز heaving ، سیگار کشیدن بدن قربانی به نام مندرج استرن ، با جرات
ترحم شکارچی برای یک لحظه. نشت از خون او تعقیب بود.
اما او تا به حال نشده است قادر به اجتناب از آن و نصب دوباره با نزدیک بسته فک و
سوختن چشم ، او را به شمال galloped.
Kentuck snorted گرگ به دنبال کردن در چمن خودداری می ، خورشید رنگ پریده شروع به
سطح اریب به سمت غرب. stirrups آهن سرد یخ زد و برش
فوت عاری از فایده شکارچی.
زمانی که بار دیگر او آمد hounding بوفالو ، آنها بطور قابل توجهی نفس بودند.
tufted دم کوتاه ، مطرح stiffly ، هشدار داد.
Snorts ، مانند پاف فرار بخار ، و grunts عمیق از سینه کاورنو evinced
خشم و بی صبری که در هر لحظه ، ممکن است ، آوردن گله به ایستاده مبارز.
او طناب دار کوتاه بر سر یک گوساله بود که رنجبر دردناکی whizzed
به نگه داشتن ، و تضعیف شده بود ، هنگامی که یک خر خر کردن توانا او را از خطر گفت.
به دنبال هرگز از چه رو آن آمد ، او را به زین بر خاست.
آتشین Kentuck شروع به پریدن کرد به عمل ، پس از آن با یک شوک که تقریبا انداخت برده
خود و سوار.
کمند به اسب ، و حلقه دور آن پایان گوساله ، سریع ، ناگهانی ایجاد می شود بود
را بررسی کنید. گاو maddened در Kentuck با مته سوراخ.
در پرش اسب متعارف وخوش زبان درپیش زنان صاف است ، اما کشیدن گوساله او را در کشیده
دایره ، و او در لحظه ای دیگر در حال اجرا بود دور و دور زوزه ،
لگد زدن محوری.
سپس یک مسابقه وحشتناک را گرفت ، با اسب و گاومیش کوهان دار امریکایی توصیف یک دایره در بیست و پا.
بنگ! بنگ!
شکارچی از کار اخراج دو گلوله ، و spats از گلوله ها را شنیده ام.
اما آنها تنها تقویت دیوانگی وحش.
سریعتر Kentuck پرواز ، خرناس در ترور ؛ نزدیکتر گرد و خاکی ، تندرست تعقیب کننده بوجود می آوردند ؛
گوساله چرخید مانند بالا و کمند صحافی سخت تری نسبت سیم.
جونز تیره و تار برای نرم کردن چفت و بست ، اما بیهوده.
او در بیتوجهی در حذف چاقو خود را با گوساله گذشته او به حال گره خورده سوگند یاد کرد.
عکسبرداری با طناب او فکر کردم ، اما هنوز جرأت ضربه ریسک نیست.
صدای توخالی او را تبدیل دوباره ، با Colts وارد است.
بنگ!
گرد و غبار پرواز را از زمین فراتر از گاومیش کوهان دار امریکایی. دو اتهام در سمت چپ در تفنگ همه
که بین او و ابدیت ایستاد.
با استفاده از یک صفحه نمایش ناامید از قدرت جونز وزن خود را در کشش رو به عقب انداخت ، و
برده Kentuck تا.
سپس او دور در زین به پشت تکیه داد ، و پس راندند Colts از فراتر از اسب
پهلو. پایین رفت سر گسترده ، با رنگ سیاه خود ،
درخشان شاخ.
بنگ! او به جلو با یک تصادف به داخل است و فقدان ، شخم
زمین با hoofs و بینی -- خون spouted ، به زبان آمده گریه خشن ، لگد و درگذشت.
Kentuck ، برای یک بار به طور کامل وحشت ، پرورش داده و سقوط از گاو ، کشیدن
گوساله. دستور استرن و بازو آهن او را مجبور به
متوقف شد.
گوساله ، نزدیک به خفه ، بهبود زمانی که طناب دار تضعیف شد ، و moaned ضعیف
اعتراض به زندگی و اسارت.
باقی مانده از کمند جونز رفت و با اتصال به شماره شش ، و یکی از جوراب او رفت و به
به عنوان یادآوری به گرگ مداوم. "شش! در! در! Kentuck! در! "
تضعیف ، اما ناخودآگاه از آن ، با دست و پا خونین ، بدون کمند و
فقط با یک اتهام در هفت تیر خود را hatless ، coatless ، vestless ، بی علاج است ،
وحشی شکارچی خواست بر اسب نجیب.
مایل گله در فاصله از مبارزه به دست آورده بود.
بازی را به ستون فقرات ، Kentuck طولانی به تعمیرات اساسی ، و به آرامی نورد
فاصله کاهش یافته و کاهش است.
ساعت طولانی گروه های دسته جمعی دور ، با سر و صدا در حال رشد نزدیکتر است.
یکبار دیگر گوساله ها عقب مانده دشت پوشیده از چمن قبل از شکارچی خال خال است.
او در کنار یک گوساله زبر و خشن نقش برآب ، دم خود را درک ، اسب خود را متوقف و شروع به پریدن کرد.
گوساله را با او رفت ، و نبود که.
منگوله دار ، به خون آغشته دستها ، مثل چنگال از فولاد ، موظف پاهای عقبی نزدیک
و سریع با کمربند ساخته شده از چرم ، و چپ در آنها جوراب پاره و خونین.
"هفت!
در! Faithfull قدیمی! دیگر باید داشته باشد! آخرین!
در این روز است. "خون که بهمراه رگه های شکارچی نبود
خود.
خورشید westwardly به سمت افق purpling نقطه دشت پوشیده از چمن gleamed
مانند دریا ژولیده از شیشه ؛ گرگ خاکستری loped.
شکارچی وقتی بعدی در داخل چشم از گله آمد ، بیش از یک یال که موجی ، تغییرات در آن
شکل و حرکت زل زل نگاه کردن او را ملاقات کرد.
گوساله ها تقریبا انجام شده است ، آنها می توانند اجرا کنید نه بیشتر و مادران خود مواجه جنوب و
مماشات به آهستگی پس وپیش ، گاو نر بودند grunting ، نگهداری ، الوار یا تیر مخصوص ستون سازی نزدیک است.
این نگاه که اگر گله به معنای بایستیم و مبارزه است.
این اهمیت کمی به شکارچی که هفت گوساله ها از زمان طلوع را اسیر کرده بود.
اولین گوساله شلی او رسید سعی در طفره رفتن از طرف بتواند و شکست خورده است.
Kentuck به چرخ دیده بودند به سمت راست یا چپ ، در هر کدام راه سوار او
تکیه داد و به عنوان جونز بیش از خم و گرفتار دم upraised ، اسب تبدیل به
اعتصاب گوساله را با هر دو hoofs مقدم است.
گوساله نورد ؛ اسب فرو برد پایین ، سوار سرعت فراتر از گرد و غبار.
اگرچه گوساله خسته شده بود ، او هنوز هم می تواند زیر اقدام نمایید ، و او را به هوا با قوی پر
bawls.
جونز و همه در یک بار بیست یا بیشتر فاصله بوفالو در او با سریع را دیدم ،
برق زده ، پاهای کوتاه. با فکر از آن ، او را در هوا بود
به زین.
به عنوان سیاه و سفید ، تپه های گرد و اتهام از هر جهت ، Kentuck با تمام اجازه
در او وجود دارد سمت چپ. او همگانی روندی و چرخید ، تن به تن و swerved ،
در خروش ، برخورد ، غوغا گرد و خاکی.
ضرب و شتم hoofs چمن انداخت ، پرواز دم شلاق در هوا و در همه جا بودند تاریک ،
تیز سر ، کم جای خود غلت بزنید. Kentuck فشرده خارج صدمه ندیده است.
اوباش گاومیش کوهان دار امریکایی ، bristling ، به چوب پس از گله های اصلی تبدیل شده است.
جونز را مصادره فرصت خود سوار و پس از آنها ، فریاد با همه ممکن است خود.
او آنها را راندند چنان سخت است که به زودی که از همسفرانمان کمی عقب مانده قدم پشت سر.
فقط یک یا دو گاو با گوساله ها عقب افتاده است.
سپس wheeling Kentuck ، او بین گله و گوساله کاهش داد ، و سوار کردن آن.
سر در گم ، گاو نر tously کمی bellowed در affright بزرگ.
شکارچی را مصادره دم سفت و تماس به اسب خود ، همگانی روندی خاموش.
اما قدرت او دور صرف شد و بوفالو ، بزرگ تر از همنوعان خود ، threshed
مورد و در ترور ***.
جونز به آن انداخت دوباره و دوباره. اما این تلاش ، هرگز متوقف کردن آن
خواسته با صدای بلند برای کمک کند. در نهایت شکارچی آن tripped و سقوط کرد
بر آن با زانو او.
جونز ، در بالای سر و صدا از hoofs عقب نشینی شنیده کوتاه آشنا ، سریع ، نامطلوب
پوند بر روی چمن. Kentuck neighed زنگ خطر خود را و شتافت.
درست است.
یاتاقان پایین شکارچی ، برخورد از طریق هوا ، توده غول پیکر خزدار
غریزه با زندگی شدید و قدرت -- گاو بوفالو جوان او را دزدیدند.
با حواس خود را تقریبا بی حس است ، به سختی قادر به جلو و بالا بردن کلت ، plainsman
اراده زندگی می کنند ، و برای نگه داشتن اسیر خود است. وارد او بازوی مانند برگ wavered
طوفان است.
بنگ! آتش ، دود ، شوک ، یک تصادف نامطلوب ، و
سکوت! گوساله در زیر او را بر انگیخت.
او را دست به لمس گرم ، کت خزدار.
مادر در کنار او کاهش یافته بود.
بلند کردن سم سنگین ، او آن را بر گردن گوساله را بنا نهاد ، به عنوان اضافی خدمت
وزن است. او هنوز دراز و گوش.
سر و صدا از گله دور در فاصله درگذشت.
شب سست تر شده است. هنوز شکارچی آرام دراز.
از زمان به زمان ، گوساله تلاش و bellowed.
نحیف ، گرگ خاکستری ظاهر شد در همه طرف ، آنها با howls گرسنه prowled و
سیاه و سفید ، نوک بینی را از طریق علف راندند.
خورشید غرق ، و آسمان به اوپال آبی paled.
یک ستاره از تاباند ، بعد از دیگری ، و دیگری.
در طول دشت نقطه سایه تاریک برای اولین بار از شب است.
ناگهان شکارچی گذاشته گوش خود به زمین ، و گوش.
ضربان ضعف ، مانند throbs قلب زننده ، shuddered از چمن نرم است.
قوی تر می رشد تا شکارچی بزرگ سر خود را.
فرم های تاریک نزدیک ، صدای سکوت را شکست ؛ creaking از واگن ترس
دور گرگ. "این راه!" فریاد زد : شکارچی ضعیف است.
"هکتار! در اینجا او می باشد.
صدمه دیده؟ "گریه بی ادب ، vaulting چرخ. "مقید کردن گوساله.
چه تعداد -- شما در پیدا کردن "صدای رشد کم نور است.
"هفت -- زنده و در شکل خوب و تمام لباس های خود است."
اما آخرین کلمات سقوط کرد و در گوش ضمیر ناخودآگاه است.