Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 12
عرق پیشانی یک مرد شریف
آقای مورتیمر نوعی درخت اقاقیا و آقای یوجین Wrayburn در زمان شام قهوه خانه
با هم در دفتر آقای نوعی درخت اقاقیا. آنها به تازگی موافقت کرده است به راه اندازی مشترک
استقرار با هم.
آنها کلبه لیسانس در نزدیکی همپتون، در آستانه تیمز گرفته بود، با
چمن، خانه و یک قایق و تمام اتصالات چیزها، و با جریان شناور
از طریق تابستان و تعطیلات طولانی.
این بود تابستان هنوز رتبهدهی نشده است، اما، بهار، و آن بهار مهربان ethereally خفیف، به عنوان
در فصول تامسون، اما سرد بهار با باد شرق، به عنوان جانسون،
جکسون، دیکسون، اسمیت، و فصول جونز.
باد تیز و دلخراش اره به جای منفجر و آن را به عنوان اره، خاک اره چرخید
sawpit.
هر خیابان sawpit، و هیچ sawyers بالا وجود دارد، هر مسافر
زیر درخت ریشه کن شده و شناور، خیره کننده خاک اره او و خفگی او.
که پول کاغذی مرموز که در لندن به گردش در زمانی که باد،
gyrated اینجا و آنجا و در همه جا. از کجا می توانید از آن آمده است، کجا می توانید آن را؟
آن را در هر بوش، flutters ها در هر درخت آویزان است، گرفتار پرواز الکتریکی
سیم ها، ثابت شده است هر محوطه، نوشابه در هر پمپ، cowers در هر ساینده،
shudders بر هر توطئه چمن، به دنبال
بقیه در پشت انبوه ریل آهن بیهوده.
در پاریس، جایی که هیچ چیز به هدر می رود، از لحاظ مالی سنگین و از جنبه لوکس شهرستان اگر چه آن باشد، اما جایی که
شگفت انگیز مورچه ها انسان خزش خارج از چاله ها و انتخاب کنید تا هر قراضه، هیچ وجود ندارد
چیز.
وجود دارد، آن ضربات چیزی جز گرد و غبار است. وجود دارد، چشم های تیز و شکم تیز درو
حتی باد شرق، و چیزی خارج از آن.
باد اره و خاک اره می چرخید.
درختچه واپیچیدن دست بسیاری از آنها، bemoaning که آنها بیش از حد متقاعد شده بود
توسط خورشید به غنچه؛ برگ جوان pined شده. ی گنجشک های توبه اولیه خود
ازدواج، زن و مرد، رنگ
از رنگین کمان مشهود بود، نه در بهار گل، اما در چهره
افرادی که nibbled و باریکش. و همیشه باد اره و خاک اره
چرخید.
وقتی که شب های بهار بیش از حد طولانی و سبک به برونم، و از جمله آب و هوا
مملو، شهر که Podsnap آقای تبیینی به نام لندن، Londres،
لندن، در بدترین حالت آن است.
چنین یک شهر سیاه روشن، ترکیب ویژگی های یک خانه دودی و سرزنش
همسر شهرستان ریگ دار، یک شهر نا امید کننده است، با هیچ اجاره در تاج پوشش سربی رنگ
آسمان آن مانند شهر تحت محاصره، سرمایه گذاری
نیروهای مارش بزرگ از کنت و اسکس.
بنابراین دو schoolfellows قدیمی آن را به احساس، به، شام خود را انجام داده، آنها به سمت تبدیل
به آتش سیگار می کشید.
سوختگی جوان رفته بود، پیشخدمت قهوه خانه رفته بود، بشقاب و ظروف
رفته، شراب بود - اما نه در همان جهت است.
باد برای تلفن های موبایل در اینجا، quoth یوجین، تکان دهنده آتش، اگر ما به عنوان شد نگه داشتن
فانوس دریایی. ای کاش ما بودند.
آیا فکر نمی کنید آن را با مته سوراخ؟
نوعی درخت اقاقیا پرسید. 'بیش از هر جای دیگری نیست.
خواهد بود و مدار برای رفتن وجود ندارد. اما در نظر گرفتن that'sa خودخواه،
شخصی به من.
نوعی درخت اقاقیا "و به مشتریان آینده، افزود. نه این که در نظر گرفتن that'sa خودخواه در
شخصی به من.
اگر ما بر روی صخره های جدا شده در دریا طوفانی شد، گفت: "یوجین، سیگار کشیدن با چشم خود در
آتش Tippins خانم بتواند آن را مورد استفاده قرار به ما مراجعه کنید، و یا هنوز بهتر، ممکن است از سر باز کردن
و دریافت swamped.
مردم می توانند به صبحانه عروسی بپرسید.
خواهد بود وجود ندارد سوابق به چکش در، به جز سابقه ساده قایقرانی
نگه داشتن نور.
این امر می تواند هیجان انگیز برای wrecks.
اما در غیر این صورت، پیشنهاد نوعی درخت اقاقیا، ممکن است وجود داشته باشد یک درجه از هر دری سخنی در
زندگی است. '
من که فکر همچنین، گفت: یوجین، اگر او واقعا به حال شده است با توجه
موضوع در یاطاقان ¬ های مختلف آن را با یک چشم به کسب و کار، اما این امر می تواند تعریف شده
و یکنواختی محدود است.
آن را نمی خواهد گسترش فراتر از دو نفر است.
در حال حاضر، it'sa سوال با من، مورتیمر، اعم از یکنواختی است که با تعریف
دقت و محدود به آن حد، ممکن است تحمل پذیر تر از نامحدود
یکنواختی از یکی از همکاران، موجودات.
به عنوان نوعی درخت اقاقیا خندید و شراب را به تصویب رساند، او اظهار داشت: "ما باید فرصت داشته باشند،
در تابستان قایقرانی ما، از تلاش این سوال است.
یک ناقص، یوجین، با آه تن، اما ما باید.
من امیدوارم که ما ممکن است ثابت کند بیش از حد برای یکدیگر.
در حال حاضر، در مورد پدر محترم شما، گفت: "نوعی درخت اقاقیا، آوردن او به یک موضوع
آنها به صراحت منصوب شده بود به بحث: همواره از لغزنده ترین مارماهی مارماهی از
افراد به وضع نگه.
بله، در مورد پدر محترم من، موافقت یوجین، حل و فصل خود را در
ARM-صندلی.
"من ترجیح می دهند که پدر محترم من و شمع با نزدیک شدن، به عنوان یک موضوع
نیاز به یک brilliancy کمی مصنوعی، اما ما او را گرگ و میش، enlivened
با درخشش Wallsend '
او آتش را هم زده و دوباره به عنوان او سخن گفت، و پس از آن شعله را از سر گرفت.
پدر محترم من پیدا کرده است، در پایین محله پدر و مادر، همسر خود را نه
پسر به طور کلی احترام.
با مقداری پول، البته؟ با مقداری پول، البته، و یا او را
نه او را در بر داشت.
پدر محترم من - اجازه بدهید تکرار مواظب کوتاه با جانشین کردن آن در آینده
MRF، که برای تلفن های موبایل نظامی، و نه مانند دوک ولینگتون است. '
"چه پوچ همکار شما هستند، یوجین!
"نه در همه، من به شما اطمینان دهم.
از MRF داشتن همیشه در روشن ترین وجه (به عنوان او خواستار آن است) خود را ارائه
کودکان قبل و بعد از تنظیم ساعت از تولد هر یک، و گاهی از
قبل از آن دوره، چه کوچک اختصاص داده شده
تماس قربانی و البته در زندگی باید باشد، MRF پیش چیده شده برای خودم که من
بود وکیل مدافع من (با افزودن اندکی از عمل عظیم،
که تا به تعلق)، و همچنین مرد متاهل هستم. "
اول شما را اغلب به من گفت "اول من اغلب به شما گفته است.
با توجه خودم را به اندازه کافی نامتجانس در علو قانونی من، من تا به حال
سرکوب سرنوشت داخلی من است. شما می دانید MRF است، اما نه به خوبی من.
اگر شما او را می دانستند و همچنین من مات و متحیر کردن او به شما خواهد.
Filially صحبت، یوجین! '
کاملا بنابراین، به من ایمان آورده، و با هر احساس احترام محبت نسبت به
MRF اما اگر او amuses، من می توانید آن را کمک نمی کند.
هنگامی که فرزند ارشد برادرم در آن متولد شد، البته بقیه از ما می دانستند (منظورم این است که بقیه از ما
شناخته شده است، اگر ما در وجود بوده است) که او وارث به خانواده بود
Embarrassments - ما آن را قبل از شرکت املاک و خانواده.
اما وقتی برادر دوم من که قرار بود توسط و توسط متولد شده، "این" می گوید MRF "
یک ستون کوچک از کلیسا است. "
متولد شد و یکی از ستون های کلیسا شد، بسیار لرزان است.
برادر سوم من، بطور قابل توجهی در پیش از تعهد خود را به مادر من ظاهر شد، اما
MRF، همه را شگفت زده قرار داده، فورا اعلام کرد او Circumnavigator.
شد زمین چنگال مانند به نیروی دریایی است، اما تا به circumnavigated نیست.
من خودم را اعلام کرد و شد با نتایج بسیار رضایت بخش گنجانده شده دور ریخته می
قبل از شما.
هنگامی که برادر کوچکترش نیم ساعت قدیمی، آن را حل و فصل شده توسط MRF بود که او
باید یک نابغه مکانیکی داشته باشد. و غیره.
بنابراین من می گویند که MRF من amuses.
دست زدن به خانم، یوجین 'وجود دارد MRF متوقف می شود سرگرم کننده،
چرا که نیت من به دست زدن به خانم مخالف است. "
آیا او را می شناسید؟
نه در دست کم. 'اگر شما نیست بهتر است او را؟
"عزیزم مورتیمر، شخصیت من شما را مطالعه کرده اند.
من احتمالا پایین وجود دارد، برچسب "واجد شرایط.
در این دیدگاه، "و دیدار با خانم، مشابه برچسب؟
هر چیزی را به انجام ترتیبات MRF، من مطمئن هستم، با بزرگترین
لذت - به جز ازدواج. آیا می شود من از آن حمایت می؟
من، خیلی زود خسته، تا به طور مداوم، به طوری ضرب؟ '
اما شما یک شخص سازگار، یوجین نیست.
در استعداد ابتلا به خستگی، بازگشت که شایسته است، "من به شما اطمینان دهم من ترین
سازگار از مردم است. "چرا، بود اما اکنون که شما خانه
مزایای استفاده از یکنواختی از دو.
در یک فانوس دریایی است. آیا عدالت را به من به خاطر داشته باشید
بیماری است. در یک فانوس دریایی است.
مورتیمر دوباره خندید، و یوجین، داشتن بیش از حد برای اولین بار خندید، اگر او به عنوان
خود را در انعکاس و نه سرگرم کننده، مبتلا به عود به حد معمول خود را
تاریکی، و از روی خواب الودی گفت، که او لذت می برد او
سیگار برگ، نه، هیچ کمک برای آن وجود دارد، یکی از زایمان نبوی از MRF باید
برای همیشه برآورده نشده باقی می ماند. با هر وضع بتواند کمکی بکند، او، او
باید به شکست
این تیره تر رشد کرده بود به عنوان آنها صحبت کرد، و باد برش بود و خاک اره بود
چرخش خارج paler ویندوز.
کلیسا در زمینه ای در حال حاضر حل و فصل شد به سایه عمیق کم نور و سایه
خزنده تا به housetops که در میان آنها نشسته است.
همانطور که اگر گفت: "یوجین، که اگر ارواح کلیسا در حال افزایش بود.
او با سیگار خود را در دهان خود را به پنجره راه می رفت، به تمجید کردن از عطر و طعم خود را با
مقایسه خانگی با خارج، زمانی که او در نیمه راه بازگشت خود را به او متوقف شد و
بازو صندلی، و گفت:
'ظاهرا یکی از ارواح، راه خود را از دست داده، و کاهش در هدایت شود.
نگاهی به این فانتوم!
نوعی درخت اقاقیا، که پشت به سمت درب بود، سر خود را تبدیل، و در آنجا در تاریکی
ورود، چیزی مثل یک مرد ایستاده بود: چه کسی به او خطاب
بی ربط نیست پرس و جو، که شیطان شما؟
پاسخ داد: "من از بخشش خود را، فرمانداران، روح، خشن دو خمرهای شکل
زمزمه، اما ممکن است یا در نوعی درخت اقاقیا وکیل؟
چه می توانم شما را در درب ضربه زدن چیست؟ "خواستار مورتیمر.
پاسخ داد: "من از بخشش خود را، فرمانداران، شبح، مانند قبل، اما احتمال شما بود
آگاه نیست خود را درب باز ایستاده بود.
"چه می خواهید؟" بدین وسیله روح دوباره hoarsely پاسخ
در خمرهای شکل دو به شیوه ای خود را، "من از بخشش خود را، فرمانداران، اما ممکن است یکی از شما
نوعی درخت اقاقیا وکیل؟
صاحب این نام، گفت: یکی از ما می باشد.
کلیه حقوق این، فرمانداران هر دو، بازگشت روح، به دقت بسته شدن درب اتاق؛
'' کسب و کار تحریک کننده قمقمه کوچک است. '
مورتیمر شمع روشن است.
آنها نشان داد که بازدید کننده به بازدید کننده بد، به دنبال گوشه چشم نگاه کردن دچار دوبینی، که،
او سخن گفت، خرابکاری در کلاه خز قدیمی جوشانده، بیشکل و mangey، شبیه
خز مانند یک حیوان، سگ یا گربه، توله سگ یا بچه گربه، غرق شده و پوسیده.
در حال حاضر، گفت: "مورتیمر،" آنچه در آن است؟
فرمانداران هر دو، بازگشت انسان، در آنچه او به معنای به تن wheedling، که در
شما ممکن است نوعی درخت اقاقیا وکیل "هستم.
وکیل نوعی درخت اقاقیا، اجتناب او را با هوا دون، "من به عنوان یک مرد می شود زندگی من،
و به دنبال زندگی من، عرق از پیشانی من.
به خطر از عرق از پیشانی من انجام می شود، هر گونه احتمال، من باید آرزو
جلو رفتن بیشتر می شود سوگند یاد شوید. 'من swearer از مردم نیست، انسان است.
بازدید کننده، به وضوح هیچ چیز به جز متکی به این اطمینان، سرسختانه گفتم
آلفرد دیوید 'آیا این نام شما است؟ پرسید: "نوعی درخت اقاقیا.
اسم من؟ "بازگشت مرد است.
: نه، من می خواهم به دیوید آلفرد. (یوجین، سیگار کشیدن و فکر
او، عنوان استشهاد معنی تفسیر شده است.)
من به شما بگویم، همکار خوب من، گفت: "نوعی درخت اقاقیا، با خنده تنبل خود را، که من
یوجین توضیح داد: چیزی برای انجام این کار با ادای سوگند، او می تواند به تو قسم می خورم، '؛
و بنابراین می تواند اول
اما ما می توانیم برای شما انجام دهد نیست.
بسیار discomfited این اطلاعات، بازدید کننده تبدیل سگ یا گربه غرق شده،
توله سگ یا بچه گربه، و، و نگاه از یکی از فرمانداران هر دو به
دیگر از فرمانداران هر دو، در حالی که او عمیقا در درون خود در نظر گرفته شده است.
در طول او تصمیم گرفت: «پس من باید در زمان پایین.
"کجا؟" پرسید: نوعی درخت اقاقیا.
'در اینجا، گفت: مرد است. "در قلم و جوهر.
اول، به ما اطلاع دهید کسب و کار خود را در مورد.
این مورد، گفت: انسان، به دست گرفتن یک گام به جلو، حذف صدای خشن خود را، و
سایه آن را با دست خود، آن را در مورد از پنج تا ده هزار پوند پاداش است.
به آنچه در آن است.
در مورد قتل است. این چیزی است که در مورد.
بیا نزدیکتر جدول. بنشینید.
یک لیوان شراب دارید؟
بله، من گفت: "مرد، و من شما را گول بزنند، فرمانداران.
که به او داده شد.
جاخالی به آرنج، او را به شراب به داخل دهان او ریخت، آن را به او کج
گونه راست، گفت: «چه چیزی شما را از آن فکر می کنم؟" آن را به گونه چپ او چرخیده است، به عنوان
گفت: نظر شما در مورد آن فکر می کنم؟ ***
آن را در معده خود را عنوان کرد و گفت: «چه شما از آن فکر می کنید؟
برای نتیجه گیری، smacked لب خود را، تا اگر هر سه پاسخ داد: ما فکر می کنیم به خوبی از آن.
دیگری دارید؟
بله، من، تکرار کرد، و من شما را گول بزنند، فرمانداران.
و همچنین تکرار دادرسی های دیگر است. در حال حاضر، آغاز نوعی درخت اقاقیا، 'نام و نام خانوادگی خود را چه؟
وجود دارد، چرا شما به جای سریع، نوعی درخت اقاقیا وکیل او، در remonstrant پاسخ
روش. 'آیا شما می بینید، وکیل نوعی درخت اقاقیا.
در آنجا شما به سرعت کمی است.
من قصد دارم از پنج تا ده هزار پوند به دست آورند عرق از پیشانی من و به عنوان
عدالت به عرق از پیشانی من، مرد فقیر به احتمال زیاد می تواند به بخشی استطاعت است
تا آنجا که نام من را بدون خود را در زمان پایین؟
تعویق انداختن به احساس مرد از قدرت الزام آور از قلم و جوهر و کاغذ، نوعی درخت اقاقیا
راننده سرشونو تکون دادن پذیرش از یوجین پیشنهاد کردم را به کسانی که جادوها در دست است.
یوجین، آوردن آنها به میز، به عنوان کارمند و یا دفتر اسناد رسمی نشست.
در حال حاضر، گفت: "نوعی درخت اقاقیا، 'نام و نام خانوادگی خود را چه؟ اما احتیاط بیشتر بود هنوز هم با توجه به
عرق از پیشانی این شخص صادق است.
"من باید آرزو، نوعی درخت اقاقیا وکیل او تصریح شده، که فرماندار دومی به
به عنوان شاهد من است که آنچه من می گفت که من گفتم.
در نتیجه، فرماندار دومی خیلی خوب به عنوان نام خود را چاک و جایی که او
زندگی؟ یوجین، سیگار را در دهان و قلم در دست،
او را به کارت خود را پرتاب.
پس از تلفظ آن را به آرامی، آن مرد آن را به یک حلقه کوچک ساخته شده، و به آن گره خورده است در
پایان دستمال گردن خود را هنوز هم آهسته تر.
در حال حاضر، گفت: "نوعی درخت اقاقیا، برای بار سوم، اگر شما را کاملا به اتمام مختلف خود را
آماده سازی، دوست من، و به طور کامل محقق که روح خود را سرد است و
به هیچ وجه هول هولکی، چه نام و نام خانوادگی خود را؟
Riderhood راجر 'مسکونی محل؟'
سوراخ Lime'us 'تلفن و یا شغل؟'
نه کاملا بنابراین با این پاسخ را به عنوان دو سلیس، Riderhood آقای داد در
هر تعریف، یک نویسه «کنار دریا. 'بر علیه شما؟'
یوجین بی سر و صدا را در او می نویسد.
در عوض baulked، Riderhood آقای evasively، با هوا بیگناه اظهار داشت، که او
اعتقاد فرماندار دومی از او خواسته بود summa't.
تا به حال در مشکل گفت: "یوجین.
'هنگامی که (ممکن است به هر کسی اتفاق می افتد، Riderhood آقای
اضافه شده است اتفاقا) 'به ظن -'.
از جیب ملوان، گفت که Riderhood آقای.
"به موجب آن در واقع بهترین دوست انسان، و به مراقبت از او تلاش کرد.
با عرق پیشانی خود را پرسید: "یوجین.
تا آن را مانند باران ریخت، گفت که Riderhood راجر.
یوجین به عقب روی صندلی خود تکیه داد، و دودی با چشمان خود را به تسامح تبدیل
خبرچین، و قلم خود را آماده به او را به نوشتن بیشتر را کاهش دهد.
نوعی درخت اقاقیا نیز دودی، با چشمان خود را به تسامح در خبرچین تبدیل شده است.
حالا اجازه بدهید زمان دوباره گفت: "Riderhood، زمانی که او غرق شده بود
مسیری نزولی و تحت، و آن خار بود راه خطا (اگر تا به حال راه حق) خود را با
آستین.
اطلاعات من را که مرد است که انجام قتل هارمون به آقا Hexam، مرد
که بدن را در بر داشت.
دست جسی Hexam، معمولا به نام آقا در رودخانه و در امتداد ساحل، است
دستی را که انجام داده است که عمل. دست خود را و هیچ دیگر. '
دو نفر از دوستانتان نگاه یکدیگر با چهره های جدی تر از آنها هنوز نشان داده بود.
مورتیمر نوعی درخت اقاقیا گفت: «به ما بگویید چه زمینه شما را به این اتهام، '.
بر این اساس، پاسخ داد: Riderhood، پاک کردن صورت خود را با آستین خود را، که من
pardner آقا بود، و از او بسیاری از روز و شب تاریک به بسیاری از مشکوک.
بر این اساس است که من knowed راه خود.
بر این اساس است که من شکست pardnership چون من خطر که من به شما هشدار می دهند
دخترش ممکن است به شما بگویم داستان دیگری در مورد آن، برای anythink می توانم بگویم، اما شما
بدانید که آنچه در آن خواهید بود ارزش، برای او می خواهم بگویم
به شما نهفته است، دور جهان و آسمان وسیع، برای نجات پدر او است.
بر این اساس که آن را همراه cause'ays به خوبی درک شده و از پله ها که او
انجام داده است.
بر این اساس که او افتادند، چرا که او آن را انجام داده.
بر این اساس است که من قسم، او آن را انجام داده است.
بر این اساس است که شما ممکن است به شما خواهد شد، و من به آن سوگند یاد.
من نمی خواهم به عقب از عواقب است.
من ساخته ذهن من است.
مرا anywheres. این همه هیچ چیز، گفت: نوعی درخت اقاقیا.
"هیچ چیز؟ به تکرار Riderhood، indignantly و amazedly.
"تنها چیزی.
نه بیشتر از آن می رود شما شک این مرد جرم است.
شما امکان چنین کاری با برخی از این دلایل، یا شما ممکن است با هیچ دلیلی وجود ندارد، اما او نمی تواند
محکوم در سوء ظن خود را.
"من نمی گفت - من به فرماندار در دومی به عنوان شاهد درخواست تجدید نظر - haven't من گفت:
لحظه به لحظه اول که من دهان من را در این باز به این جهان بدون پایان ابدی
صندلی '(او آشکارا استفاده می شود که به صورت
کلمات بعدی در نیروی به استشهاد)، 'بود که من حاضر به قسم می خورم که او انجام می شود
آن؟ من نمی گفت، به من و به من قسم خورده
آن؟
آیا من می گویند بنابراین در حال حاضر؟ شما می توانید آن را انکار کند، نوعی درخت اقاقیا وکیل؟
مطمئنا نه، اما شما تنها ارائه به سوگند به سوء ظن خود را، و من به شما بگویم آن نمی باشد.
به اندازه کافی به سوگند به سوء ظن خود را.
کافی نیست، آن است که نیست، نوعی درخت اقاقیا وکیل او با احتیاط خواستار است.
'مثبت نیست.' و من می گویم آن را به اندازه کافی؟
در حال حاضر، من به فرماندار دومی تجدید نظر شود.
در حال حاضر، منصفانه! آیا من می گویم؟
او قطعا گفته است که او تا به حال بیشتر برای گفتن، 'اوژن مشاهده شده در پایین
صدا، بدون نگاه کردن به او، هر کاری که به نظر می رسید به این مفهوم را میرسانند.
'Hah!' گریه خبرچین، پیروزمندانه درک است که سخن گفتن به طور کلی در
به نفع او، هر چند ظاهرا از نزدیک آن را شناخت.
Fort'nate برای من تا به حال شاهد!
«برو، سپس گفت:" نوعی درخت اقاقیا. بگو: «آنچه شما برای گفتن.
بدون بعد از تفکر است. اجازه بدهید در زمان پایین و سپس گریه
خبرچین، با اشتیاق و هیجان و نگرانی.
اجازه بدهید در زمان پایین، توسط جورج و من Draggin، آمدن به آن در حال حاضر!
آیا چیزی را از یک مرد صادقانه میوه عرق از پیشانی او را ندارند!
من به اطلاعات، و سپس، که او به من گفت که او آن را انجام داده است.
آیا این کافی است؟ "مراقبت از آنچه به شما می گویند، دوست من،
بازگشت مورتیمر.
"وکیل نوعی درخت اقاقیا، مراقبت، شما، آنچه من می گویم برای من قضاوت شما پاسخگو باشد
follering!
سپس، به آرامی و به یقین ضرب و شتم آن را با دست راست خود را در
کف دست چپ خود را "من، Riderhood راجر، سوراخ Lime'us، شخصیت کنار دریا، به
، وکیل نوعی درخت اقاقیا، که انسان جسی
Hexam، معمولا بر رودخانه نامیده می شود و در امتداد ساحل آقا، به من گفت که او انجام می شود
سند. علاوه بر این، او به من گفت با لب های خود را
که او انجام عمل است.
علاوه بر این، او گفت که او انجام عمل است. و من آن را! قسم می خورم
از کجا شما را بگویم؟
بیرون، 'پاسخ Riderhood، همیشه آن را ضرب و شتم، سر خود را مصمم
تنظیم با گوشهء چشم، و چشمان خود را watchfully تقسیم توجه خود را بین 2 حسابرسان خود،
در خارج از درب پرچم دزدان شش:
کمک هزینه های تحصیلی، نسبت به سه ماهه پس از دوازده ساعت در نیمه شب - اما من در من
وجدان متعهد به قسم ماده را به عنوان پنج دقیقه را جریمه میکند - در شب هنگام
او بدن را برداشت.
شش بورس پرچم دزدان دور را اجرا خواهد کرد. اگر آن را معلوم می کند که او در شش warn't آن
بورس در نیمه شب آن شب خوشحال، دروغگو هستم. "
"چه گفت؟
"من به شما (را همراه خودم ببرم، فرماندار دومی، سوال من بهتر بگویم).
او از اول، من از گذشته می آیند.
من ممکن است arter دقیقه او ممکن است از نیم دقیقه، ممکن است یک ربع
دقیقه نمی توانم به آن قسم می خورم، و بنابراین من نمی خواهد.
که با دانستن تعهدات دیوید آلفرد، آن را نه؟
«برو. '' من او را در حال انتظار با من صحبت کنه.
او به من می گوید، "سرکش Riderhood" - که به نام من بیشتر شده توسط نام - و نه
برای هر معنی در آن، برای معنی هیچ، اما به دلیل آن که شبیه به
راجر. '
که ذهن هرگز.'' Scuse ME، وکیل نوعی درخت اقاقیا، بخشی it'sa
حقیقت، و به همین دلیل من آن را در ذهن، و من باید آن را در ذهن و من آن را در ذهن.
"Riderhood سرکش" او می گوید: "واژه به تصویب رسید با ما در میان امشب رود."
که بودند از دخترش!
"من شما را تهدید می کرد،" او می گوید، "شما بیش از انگشتان دست ریز ریز کردن با برانکارد قایق من
هدف در مغز خود را با boathook من است.
من در حساب های خود را به دنبال بیش از حد سخت در آنچه که من در دو انجام داد، اگر به شما بود
مشکوک، و از برگزاری خود را بر روی لبه بالایی دیوار کشتی قایق من است. "
من به او می گوید: "آقا، من آن را می دانم."
او به من می گوید، "Riderhood سرکش، شما یک مرد در یک دوجین" - من فکر می کنم او در یک گفت:
نمره، اما از آن من مثبت نیست، به طوری که مقدار آن کمترین رقم، با ارزش باشد
تعهدات دیوید آلفرد.
"و،" او می گوید: "هنگامی که خود را همکار مردان است، لازم است آن جان خود را و یا می شود آن را
ساعت، تند و تیز است که هرگز کلمه ای با شما است. تا به حال به شما سوء ظن؟
من می گوید: "آقا، من تا به حال و چه، من را داشته باشد."
او یک لرزش می افتد، و او می گوید: "از چه؟" من می گوید: "بازی ناپاک است."
او بدتر تکان دادن می افتد، و او می گوید، "خباثت وجود دارد.
من آن را برای پول خود انجام می شود. آیا به من خیانت نیست! "
کسانی که کلمات همیشه او مورد استفاده قرار گرفته بودند.
سکوت، شکسته تنها با سقوط از خاکستر رنده وجود دارد.
فرصت که خبرچین توسط smearing خود را بر سر بهبود یافته و
گردن و صورت با کلاه غرق خود، و نه در بهبود ظاهر خود.
"چه؟" پرسید: نوعی درخت اقاقیا.
از او، D'شما، نوعی درخت اقاقیا وکیل 'از هر چیز به هدف است.
در حال حاضر، من خوشبخت اگر من شما را در درک، فرمانداران هر دو، گفت خبرچین، در
خزنده شیوه ای propitiating هر دو، هر چند فقط یکی بود سخن گفته است.
"چیست؟
آیا این کافی نیست؟ "او را از کسی می پرسید که او چگونه این کار را کرد، جایی که او
آن را، زمانی که او این کار را کرد؟ 'دور آن را از من، نوعی درخت اقاقیا وکیل باشد!
من در ذهن من مشکل شده بود، که من نمی knowed بیشتر، نه، نه
خلاصه که من انتظار دارم که از شما کسب درآمد عرق از پیشانی من، دو بار گفت.
من پایان به pardnership قرار بود.
من ارتباط را قطع کرده بود. من نمی توانستم خنثیسازی آنچه انجام شد، و هنگامی که او
التماس و نماز می خواند، "pardner قدیمی، بر روی زانوی من، آیا بر من از هم جدا نشدهاند!
من فقط باعث می شود پاسخ "کلمه ای دیگر به Riderhood راجر صحبت می کنند هرگز، و نه نگاه او را در
چهره! "و من shuns آن مرد است.
با توجه به این کلمات نوسان بالاتر آنها را سوار و به بیشتر،
Riderhood سرکش خود را ریخت و از دیگر لیوان unbidden شراب، و به نظر می رسید به جویدن
آن، با شیشه نیمه خالی را در دستش، او در شمع خیره شد.
مورتیمر در یوجین نگاه، اما یوجین نشسته glowering در مقاله خود، و به او بدهد
بدون نگاه جوابگو باشد.
مورتیمر دوباره به خبرچین تبدیل شده است، به چه کسی او گفت:
'شما شده اند در ذهن خود در یک مدت زمان طولانی، انسان دچار مشکل شده؟'
دادن شراب خود را نهایی جویدن، و بلع آن، خبرچین پاسخ داد: در
کلمه: "Hages! '
وقتی که بزنید ساخته شده بود، هنگامی که پاداش دولت ارائه شد، زمانی که
پلیس در آماده باش بودند، زمانی که کل کشور با جرم زنگ زد گفت:
مورتیمر، بی صبرانه است.
Hah! Riderhood آقای بسیار به آرامی و hoarsely
در chimed، با چندین گره به صورت گذشته نگر از سر خود را.
warn't آن من در ذهن من مشکل!
وقتی حدس زد وحشی، هنگامی که سوء ظن عجیب ترین شناور، زمانی که
نیم دوجین مردم بی گناه ممکن است در هر ساعت پاشنه گذاشته
روز گفت: "مورتیمر، تقریبا گرم شدن است.
'Hah Riderhood آقای chimed، مانند قبل.
warn't آن من در ذهن من از طریق آن همه مشکل!
اما او، نه گفت: "یوجین، نقاشی سر یک خانم پس از او نوشتن مقاله، و
دست زدن به آن را در فواصل زمانی، فرصت پس از بدست آوردن پول بسیار، شما را ببینید.
"فرماندار دومی برخورد ناخن، نوعی درخت اقاقیا وکیل!
این بود که من تبدیل شده است.
من تا به حال چند بار و باز هم تلاش می کرد تا خودم رفع مشکل در ذهن من،
اما من می توانم آن را دریافت کند نمی کردن.
من تا به حال یک بار بسیار نزدیک آن را کردم به دست ابی Potterson نگه می دارد که پرچم دزدان شش
بورس - ouse وجود دارد، آن را نمی اجرا خواهد شد دور، - زندگی می کند خانم وجود دارد، او نمی باشد.
به احتمال زیاد به مرده زده جلو شما وجود دارد - درخواست او - اما من می توانم آن را انجام دهد.
در گذشته، بیرون می آید این لایحه جدید را با نام خود را قانونی، وکیل نوعی درخت اقاقیا، چاپ
به آن، و پس از آن من می پرسد سوال از عقل خود من هستم، من به این مشکل
در ذهن من برای همیشه؟
من هرگز آن را دور انداختن. من همیشه به فکر می کنم بیشتر از آقا نسبت به
خود خود من؟ اگر او یک دختر است، من نمی
دختر؟ '
و اکو پاسخ داد: -؟ "یوجین پیشنهاد شده است.
"شما" گفت که Riderhood آقای، در تن شرکت.
«اتفاقا ذکر است، در همان زمان، سن او پرسید:" یوجین.
بله، فرماندار. دو و بیست اکتبر گذشته.
و بعد من آن را به خودم، "با توجه به پول.
این یک گلدان از پول است. "برای آن است یک قابلمه، گفت: آقای Riderhood، با
خلوص، و به همین دلیل آن را انکار می کنید؟
"بشنو از اوژن او را لمس نقاشی او است.
"این یک گلدان از پول است، اما آن گناه برای انسان کار که moistens هر پوسته
نان او را بدست آورده، با اشک خود - و یا اگر نه با آنها، با سرماخوردگی او در جلب
سر خود را - آن است که گناه است که برای انسان به آن کسب؟
می گویند هر چیزی است آن درآمد وجود دارد. "
این رو به خودم قرار داده است قوی، موظف، "چگونه می توان آن را بدون سرزنش گفت:
نوعی درخت اقاقیا وکیل برای ارائه آن را به دست آورد؟ "
و آن را برای من به نوعی درخت اقاقیا وکیل می دانند؟
شماره ''، 'گفت: یوجین.
بدیهی است، فرماندار، آقای Riderhood تن.
بنابراین من ساخته ذهن من برای گرفتن مشکل من خاموش ذهن من، و برای کسب شده توسط عرق از من
پیشانی آنچه به من برگزار شد.
و چه چیزی بیشتر، او اضافه کرد، ناگهان تبدیل خونخوار، منظورم به آن را دارند!
و در حال حاضر شما می گویم، یک بار و به دور، وکیل نوعی درخت اقاقیا، که Hexam جسی، معمولا
آقا، دست خود و بدون انجام عمل، در اعترافات خود را به من.
و او را من به شما، و من می خواهم او را گرفت.
در این شب!
پس از دیگری سکوت، تنها با سقوط از خاکستر رنده شکسته، که
جلب توجه خبرچین که اگر آن را chinking از پول، مورتیمر
نوعی درخت اقاقیا تکیه بر دوست خود، و در زمزمه گفت:
گمان می کنم من باید با این همکار را به دوستان خونسرد ما در پلیس
ایستگاه. '
گمان می کنم، گفت: "یوجین، هیچ کمک برای آن وجود دارد.
آیا شما به او اعتقاد داری؟ "به اعتقاد من او را به حقه بازی کامل است.
اما او ممکن است حقیقت، به هدف خود را، و فقط به این مناسبت است.
این کار مانند آن به نظر نمی آید. "او نمی کند، گفت: یوجین.
اما نه شریک اواخر خود را، که او را تقبیح یک فرد prepossessing است.
شرکت برش گلو چوپان در ظاهر هر دو، است.
من باید می خواهم برای او یک چیز است.
موضوع این کنفرانس leering در خاکستر نشسته، در تلاش با تمام قدرت خود را به
از فاصله دور شنیدن آنچه گفته شد، اما feigning انتزاع به عنوان "والیان هر دو نگاه
به او.
شما اشاره کردید (دو بار، من فکر می کنم) دختر این Hexam، گفت: "یوجین، با صدای بلند.
شما معنی نیست که به این مفهوم را میرسانند که او تا به حال هیچ گونه دانش جرم از جرم و جنایت؟
مرد صادق، پس از در نظر گرفتن - شاید با توجه به نحوه پاسخ خود را ممکن است تحت تاثیر قرار
میوه ها را از عرق پیشانی خود را - در پاسخ، unreservedly، "نه، من نیست.
و هیچ فرد دیگری شما را گرفتار کردن؟
این همان چیزی است که من گرفتار کردن نیست، آن چیزی است که آقا دخیل، ترشرو بود و
تعیین پاسخ. من وانمود به دانستن بیشتر از آن خود
کلمات برای من این بود: "من آن را انجام داده است."
این کلمات او بود. "من باید این مورتیمر، 'زمزمه
یوجین، افزایش است. چگونه باید برود؟
اجازه دهید ما قدم بردارند، 'زمزمه نوعی درخت اقاقیا، و این زمان شخص به فکر می کنم از آن را بدهد.
پس از رد و بدل پرسش و پاسخ، آنها خودشان را برای بیرون رفتن آماده است، و
Riderhood آقای افزایش یافت.
در حالی که خاموش کردن شمع ها، نوعی درخت اقاقیا، کاملا به عنوان یک ماده البته در زمان
شیشه ای که از آن که آقا صادق، مست کرده بود و با خونسردی آن را در زیر انداختند
رنده، که در آن لرز را به تکه های آن سقوط کرد.
در حال حاضر، اگر شما خواهد سرب، گفت: "نوعی درخت اقاقیا، آقای Wrayburn و من به دنبال خواهد داشت.
شما می دانید به کجا بروید، من فرض کنید؟
گمان می کنم من، نوعی درخت اقاقیا وکیل 'نگاهی سرب، پس از آن.
شخصیت دریا غرق شده کلاه خود را بر گوش خود را با هر دو دست کشیده، و
خود را بیشتر دور شانه های از طبیعت او، کج خلق و ساخته شده توسط
دولا دولا راه رفتن مداوم است که با او رفت، رفت
پایین پله ها،، گرد کلیسای معبد در سراسر معبد به Whitefriars ها،
و به همین ترتیب در خیابان کنار دریا. گفت: نوعی درخت اقاقیا: به نظر می رسند در هوا آویزان سگ خود، '،
زیر است.
این به من برخورد و نه به عنوان یک هوا آویزان-MAN، 'به یوجین بازگشت.
او دارای مقاصد غیر قابل انکار است که راه آنها گفتند کمی دیگر که آنها دنبال میکنند.
او قبل از آنها رفت و به عنوان یک سرنوشت زشت ممکن است انجام داده اند، و آنها او را در نمایش نگهداری می شوند،
خوشحالم که به اندازه کافی برای از دست دادن چشم از او می شده اند.
اما او قبل از آنها رفت، همیشه در همان فاصله، و همان نرخ است.
اریبی در برابر آب و هوای سخت و کینه توز و باد خشن، او بیشتر می شود
به عقب رانده از هول هولکی رو به جلو است، اما در مثل سرنوشت پیشبرد برگزار شد.
آمد، هنگامی که در مورد نیمه راه در سفر خود، عجله سنگین تگرگ، که
در عرض چند دقیقه pelted خیابان روشن، و آنها را سفید.
این تفاوت به او.
زندگی انسان گرفته شود و قیمت آن، hailstones به بازداشت
هدف باید دروغ بزرگتر و عمیق تر از آن است.
او از طریق آنها سقوط کرد، ترک علائم با دوغاب پر سرعت ذوب که بود صرف
حفره های بی ریخت؛ ممکن است داشته باشد، خیالی، که مد
بشریت از پای خود را ترک کرده بود.
این انفجار رفت، و ماه را با ابرهای سریع پرواز ادعا، و وحشی
اختلال حاکم تا tumults های رقت انگیز در خیابان های بدون وجود دارد ساخته شده است
حساب.
این بود که باد همه brawlers به مکان هایی به منظور سرپناه به پا پیچ خورده نیست، همانطور که آن را به حال
جاروب تگرگ هنوز طولانی در انبوه در هر کجا پناه برای آن وجود دارد، اما
به نظر می رسید که اگر خیابان ها جذب شد
آسمان، و شب همه در هوا بودند.
اگر او تا به حال فکر می کنم از آن، گفت: "اوژن، او هم فکر می کنم بهتر بود
از آن - و یا متفاوت از آن، اگر بهتر است.
هیچ نشانه ای از عقب کشی در او وجود دارد، و این محل در بحر تفکر غوطهور شدن، ما باید
بر گوشه ای که در آن ما alighted آن شب بسته است.
در واقع، چند نوبت ناگهانی آنها را به سمت رودخانه، جایی که آنها تا به حال تضعیف
در میان سنگ و جایی که آنها در حال حاضر در بیشتر تضعیف، باد در برابر آنها
در آمپولها و نقص، در سراسر جزر و مد و
سیم پیچ رودخانه، در راه خشم است.
با که عادت به گرفتن تحت لی از هر پناهگاه که کنار دریا
به دست آوردن، شخصیت کنار دریا در حال حاضر در سوال رهبری راه را به سمت پناه دار کشتی
شش باربرها یاران پرچم دزدان قبل از او سخن گفت.
به نظر می رسند دور در اینجا، نوعی درخت اقاقیا وکیل، در پرده های قرمز.
این بورس، ouse "همانطور که گفتم شما نمی فرار.
است و آن را فرار؟
از خود این تایید قابل توجه است خبرچین تحت تاثیر قرار
شواهد، نوعی درخت اقاقیا پرسید: چه سایر کسب و کار آنها وجود دارد؟
ای کاش شما را به بورس برای خودتان، وکیل نوعی درخت اقاقیا، که شما ممکن است
قاضی که آیا دروغگو هستم و در حال حاضر من پنجره نیا برای خودم، که ممکن است ما
بدانید که آیا او در خانه است.
با استفاده از آن، دور او رخنه کرد. او دوباره به خواهم آمد، گمان می کنم؟ "زمزمه
نوعی درخت اقاقیا. "آی! و از طریق آن، زمزمه
یوجین.
او پس از یک بازه زمانی بسیار کوتاه در واقع آمد.
از آقا، و از قایق خود را. دختر او در خانه نشسته، به دنبال
در آتش است.
اما برخی از شام آماده وجود ندارد، لذا آقا انتظار می رود.
من می توانم پیدا کردن آنچه حرکت او بر، به اندازه کافی آسان است، در حال حاضر.
سپس او beckoned و منجر راه، و آنها را به ایستگاه پلیس آمد، هنوز هم به عنوان
تمیز و خنک و ثابت مانند قبل، صرفه جویی که شعله لامپ خود را - اما
چراغ شعله، و تنها به زور به عنوان یک خارجی - flickered در باد.
همچنین، در درون درب ها، آقای بازرس در مطالعات خود به عنوان از در گذشته بود.
او به رسمیت شناخته شده دوستان لحظه آنها را دوباره، اما ظهور خود را نداشت
اثر بر خونسردی خود را.
حتی در شرایطی که Riderhood هادی خود را منتقل شد او را، در غیر این صورت
از آن به عنوان او در زمان شیب از جوهر او، خود را در حل و فصل چانه اش به نظر می رسید
سهام، به مطرح کردن که به شخصیت،
بدون نگاه کردن به او، سوال، چه شما شده است تا، آخرین؟ '
مورتیمر نوعی درخت اقاقیا از او پرسید، به او خیلی خوب به عنوان نگاه در آن یادداشت ها
توزیع او را اوژن.
پس از خواندن چند خط اول، آقای بازرس نصب شده به آن (برای او)
زمین فوق العاده ای از احساسات است که او گفت: آیا هر کدام از شما دو نفر آقایان
اتفاق می افتد کمی انفیه در مورد او به؟
پیدا کردن که نه به حال، او کاملا به خوبی بدون آن انجام داد، و خواندن.
"شنیده اید این؟" او سپس از مرد صادقانه خواستار است.
نه، گفت: Riderhood.
پس شما تا به حال بهتر را بشنوند. و پس از آنها به عنوان خوانده شده با صدای بلند، در مقام
روش.
'آیا این یادداشت ها درست است، در حال حاضر، به اطلاعات شما را در اینجا و شواهد
منظور شما را به او پرسیده می شود، زمانی که او خواندن را به پایان رسانده است.
آنها هستند.
آنها به عنوان درست، 'بازگشت Riderhood آقای من.
من می توانم بیش از آن برای بیان کردن نیست. 'دریافت' من این مرد را خودم، آقا، گفت: آقای
بازرس به نوعی درخت اقاقیا.
سپس به Riderhood، "آیا او در خانه است؟ او کجاست؟
چه او انجام شده است؟ شما را ساخته اند آن کسب و کار خود را به تمام
در مورد او، شکی نیست. '
Riderhood گفت: آنچه که او نمی دانست و قول داد تا در چند دقیقه
او نمی دانست. 'توقف، گفت: آقای بازرس، تا نه بگویم
: ما نباید به نظر می رسد کسب و کار.
آیا شما 2 آقایان اعتراض به ساخت یک ادعای مصرف یک لیوان چیزی در
شرکت در بورس؟ خوب انجام خانه، و بسیار
زن مهمانخانه دار محترم.
آنها پاسخ داد که آنها خوشحال خواهد بود برای جایگزین کردن یک واقعیت برای این ادعا،
که، در اصلی، به نظر می رسد به عنوان یکی با معنی آقای بازرس.
"بسیار خوب، گفت:" او، به دست گرفتن کلاه خود را از میخ آن، و قرار دادن یک جفت دستبند
جیب خود را در صورتی که دستکش او بودند. "رزرو! '
رزرو ادای احترام.
شما می دانید که در آن برای من پیدا کنید؟ رزرو دوباره ادای احترام.
'Riderhood، هنگامی که شما در مورد آمدن او به خانه یافت شده است، بیا به دور
پنجره از Cosy، دو بار ضربه بزنید در آن، و صبر برای من.
در حال حاضر، آقایان.
به عنوان سه رفتیم بیرون با هم، و Riderhood کردن از زیر slouched
لرزش چراغ راه جداگانه خود، نوعی درخت اقاقیا افسر پرسید: آنچه که او از این فکر؟
آقای بازرس، با کلی دلیل و سکوت پاسخ داد، که آن را همیشه بیشتر بود
به احتمال زیاد است که انسان یک چیز بد تر از آن او انجام داده بود.
که خود او تا به حال چندین بار "حساب کردن" آقا، اما هرگز نتوانست به
او را به مجموع رضایت بخش جنایی. که اگر این داستان درست بود، فقط در
بخشی.
که این دو نفر، شخصیت های بسیار خجالتی، به طور مشترک می شده اند و کاملا به همان اندازه
در آن اما این مرد خال خال است از سوی دیگر، خود را ذخیره و دریافت
پول است.
و من فکر می کنم، افزود: "آقای بازرس، در نتیجه گیری، که اگر همه می رود و با
او، او را در راه تحمل گرفتن آن است.
اما این بورس ها، آقایان، که در آن چراغ هستند، توصیه میکنم حذف
موضوع.
شما نمی شوند در برخی از آهک علاقه مند می تواند انجام دهد در هر نقطه پایین در مورد کار می کند
Northfleet و تردید که آیا برخی از آهک خود را به شرکت بد نیست آن را به عنوان
می آید تا در barges.
"یوجین را می شنوید؟ گفت: نوعی درخت اقاقیا، بیش از شانه خود را.
شما عمیقا در آهک علاقه مند شده است. "
بدون آهک، 'بازگشت که بی حرکت وکیل مدافع در قانون، وجود من خواهد بود
unilluminated توسط یک اشعه از امید.