Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 10
عقد ازدواج
هیجان در قصر Veneering وجود دارد.
بانوی جوان بالغ به ازدواج می شود (پودر و تمام) به بالغ
آقا، جوان است و او را از خانه Veneering ازدواج و
Veneerings به صبحانه.
تجزیه، که به عنوان یک اصل مهم به همه چیز رخ می دهد که بر روی اشیاء
محل، لزوما اشیاء به مسابقه، اما رضایت خود را در معرض تلف شده است.
و بهار ون در حال انتقال بار خود را از
گیاهان گلخانه ای در خانه، در جهت است که جشن به فردا را ممکن است تاج با
گل. بانوی جوان بالغ، یک خانم است.
اموال.
نجیب زاده بالغ جوان نجیب زاده اموال است.
او سرمایه گذاری اموال خود.
او می رود، در راه مهربان اماتوروار را، به شهر، شرکت در جلسات
مدیران، و با ترافیک در سهام است.
همانطور که به خوبی به دانا در نسل خود شناخته شده است، ترافیک در سهام است
چیزی که برای به انجام این کار در این جهان.
آیا بدون سابقه، بدون شخصیت تاسیس، بدون کشت، هیچ ایده، هیچ
رفتار، سهام داشته باشند.
سهام به اندازه کافی به انجمن جهت هم با حروف بزرگه، در این سو به ان سو افتادن
کسب و کار مرموز بین لندن و پاریس و بزرگ است.
او از کجا آمده است؟
سهام است. از کجا می خواهد بکند؟
سهام است. سلیقه خود را چه هستند؟
سهام است.
آیا او هر اصول؟ سهام است.
چه چیزی به او فشار به پارلمان؟ سهام است.
شاید او هرگز از خود به موفقیت در هر چیزی، سرچشمه هرگز
هر چیزی، هر چیزی که تولید شده هرگز؟ پاسخ کافی به تمام. سهام.
ای سهام توانا!
برای تنظیم آن دسته از تصاویر blaring به حدی زیاد است، و به علت تماس با ما کوچکتر حشرات موذی، تحت
نفوذ از بنگ دانه یا تریاک، به گریه کردن، شب و روز، ما تسکین پول ما،
پراکندگی آن برای ما، ما خرید و فروش، خراب کردن
ما، تنها ما التماس رتبه شما در میان قدرت از زمین، و بر ما فربه کردن "!
در حالی که دوست دارد و زینت شده اند تهیه این مشعل برای پرده بکارت، است که به
و فردا افروخته آقای Twemlow است در ذهن خود رنج می برد.
به نظر می رسد که هر دو بانوی بالغ و جوان نجیب زاده جوان بالغ باید
indubitably قدیمی ترین Veneering دوستان باشد. بخش او، شاید؟
با این حال است که به ندرت می توان آنها مسن تر از خودش.
Veneering است در اعتماد به نفس خود را در سراسر شده است، انجام داده است و آنها را طعمه یا چیز جالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
به محراب.
او را ذکر نموده است به Twemlow چگونه او را به Veneering خانم گفت، "Anastatia، این باید
مطابقت داشته باشد.
او را ذکر نموده است به Twemlow که او چگونه در مورد Sophronia Akershem (بانوی جوان بالغ)
در نور یک خواهر و آلفرد Lammle (آقا بالغ جوان) در نور
یک برادر.
Twemlow از او پرسید که آیا او به مدرسه به عنوان یک تاریخ و با آلفرد رفت؟
او جواب داد: "نه دقیقا. چه Sophronia اتخاذ شد خود را
مادر؟
او جواب داد: نه دقیقا. دست Twemlow به پیشانی اش رفته
با یک هوا از دست داده است.
اما، دو یا سه هفته پیش، Twemlow، نشستن بیش از او در روزنامهها، و بیش از او
خشک نان برشته و چای ضعیف، و بیش از پایدار حیاط در دوک خیابان سنت جیمز،
بسیار معطر cocked کلاه و
طغرا از خانم Veneering، entreating آقای T. عزیزترین او را، اگر نه به خصوص درگیر
آن روز، برای آمدن به مانند یک روح جذاب و چهارم در شام با جناب آقای
Podsnap، برای بحث در مورد
موضوع خانواده جالب، سه مضاعف underlined را میدهد و با یک اشاره
توجه تحسین است.
و Twemlow پاسخ، 'درگیر نیست، و بیشتر از خوشحال، می رود، و این طول می کشد
مکان:
: 'Twemlow عزیزم، می گوید: Veneering، پاسخ آماده خود را به بی نزاکت Anastatia
دعوت واقعا مهربان است، و مانند یک دوست قدیمی.
شما می دانید Podsnap دوست عزیز ما؟
Twemlow باید بدانند Podsnap دوست عزیز که او را بسیار تحت پوشش
گیجی، و او می گوید می دانم که او، و reciprocates Podsnap.
ظاهرا، Podsnap شده است بنابراین بر در یک زمان کوتاه ساخته، به عنوان به این باور که او
صمیمی در خانه بسیاری، سالها بوده است.
او در دوست به شیوه ای خود را کاملا ساخت در خانه با پشت خود را به
آتش، از اجرای تندیس عظیم در رودز.
Twemlow قبل از راه ضعیف خود را چگونه به زودی مهمان Veneering می شوند متوجه می
آلوده با داستان Veneering. با این حال، که او دارای کمترین مفهوم
آن می شود به صورت خود.
'دوستان، آلفرد و Sophronia، به دنبال Veneering پیامبر محجبه: "ما
دوستان آلفرد و Sophronia، خوشحالم به گوش شما خواهد بود، همراهان عزیز من، در حال رفتن به
ازدواج می شود.
همانطور که من و همسرم آن را به امور خانواده تمام جهت که ما بر را
خودمان، البته اولین قدم ما این است که این واقعیت را به خانواده ما
دوستان. '
(اوه! فکر می کند Twemlow، با چشمان خود را بر روی Podsnap، تنها دو نفر از ما وجود دارد،
و او از سوی دیگر است.)
من انجام داد امید، Veneering می رود، به حال Tippins بانوی دیدار تو، اما او
همیشه در درخواست است، و متاسفانه درگیر شده است. "
(اوه! فکر می کند Twemlow، با چشمان خود را سرگردان، و سپس سه نفر از ما وجود دارد، و
او از سوی دیگر است.)
'مورتیمر نوعی درخت اقاقیا،' از سر گرفته Veneering، چه کسی به شما هر دو می دانیم، این است که خارج از شهر رفت، اما او
می نویسد، در شیوه ای غریب خود را، که ما او را به بهترین داماد مرد هنگامی که
این مراسم می گیرد، او نمی خواهد
رد، اگر چه او نمی بیند آنچه را که او با آن انجام دهد.
(اوه! فکر می کند Twemlow، با چشمان او نورد، سپس چهار نفر از ما وجود دارد، و
او از سوی دیگر است.)
"چکمه و آبجو، در مشاهده Veneering است، چه کسی به شما همچنین می دانیم، از من خواسته به
روز، اما من آنها را رزرو به مناسبت ".
(پس، فکر می کند Twemlow، با چشمان خود را بسته، هستند SI وجود دارد - اما در اینجا فرو می ریزد
و نه به طور کامل بهبود می یابند تا شام به پایان رسیده است و تحلیلی بوده است
درخواست برای کناره گیری کند.)
می گوید: "ما در حال حاضر آمده، Veneering، نقطه، نقطه، خانواده کوچک ما
مشاوره. Sophronia داشتن از دست داده، هر دو پدر و
مادر، هیچ کس به او به دور است.
Podsnap "به او را دور خود را،" می گوید. عزیزم Podsnap، نه.
به سه دلیل.
اولا، چون نمی تواند خیلی بر خودم وقتی که من از خانواده محترم
دوستان به یاد داشته باشید. ثانیا، چرا که من بیهوده به عنوان
فکر می کنم که من نگاه بخشی.
ثالثا، به دلیل Anastatia کمی خرافاتی در مورد این موضوع و احساس
مخالف را به من دادن دور کسی تا نوزاد به اندازه کافی برای ازدواج است.
چه اتفاقی خواهد افتاد اگر او؟
Podsnap هرگونه پرسش از Veneering خانم.
عزیزم آقای Podsnap، آن را بسیار احمقانه می دانم، اما من باید غریزی
عقیده قبلی نسبت بچیزی که اگر همیلتون دور داد کسی دیگری را برای اولین بار، او هرگز به من بدهید
دور نوزاد.
بنابراین Veneering خانم با دست های باز خود را با هم فشرده، و هر یک از 8 او
انگشتان عقابی به دنبال بسیار شبیه به بینی 1 عقابی او که سبوس جدید جواهرات
بر روی آنها به نظر می رسد برای به خاطر تمایز لازم است.
اما، Podsnap عزیز من، quoth Veneering، یکی از دوستان سعی کردم از خانواده ما وجود دارد که
من فکر می کنم و امیدوارم شما خواهد با من Podsnap موافق، دوست بر روی آنها این است
وظیفه حاضر تقریبا به طور طبیعی devolves.
آن دوست، گفت: در صورتی که شرکت حدود یک صد و پنجاه در
تعداد، در حال حاضر در میان ما است. که دوست Twemlow است.
"بدیهی است!
از Podsnap. آن دوست، Veneering تکرار با
بیشتر استحکام، و Twemlow عزیز ما خوب است.
و من به اندازه کافی به شما نمی تواند بیان Podsnap عزیز من، لذت من در آن احساس
با داشتن این افکار معدن و Anastatia، که به آسانی توسط شما تایید شود، که دیگر
به همان اندازه آشنا و تلاش دوست که
می ایستد در جایگاه افتخار - من که با افتخار در جایگاه می ایستد - یا من باید
نه می گویند، که، مکان Anastatia و خودم را در موقعیت خود افتخار
در موقعیت ساده است - ایستاده است. پدرخوانده کودک
و، در واقع، Veneering است در ذهن از بین برد که برای پیدا کردن Podsnap خیانت ندارد
حسادت از ارتفاع Twemlow.
بنابراین، آن را به تصویب که بهار ون strewing به گل ها در ساعت گلگون و
بر روی راه پله، و Twemlow است که نقشه برداری زمین که در آن او را به بازی
بخش برجسته خود را به-فردا.
او در حال حاضر به کلیسا بوده است، و توجه داشته باشید از موانع مختلف در گرفته
راهرو، تحت نظارت بیوه بسیار دلتنگ کننده که باز می شود pews،
و که دست چپ به نظر می رسد در
دولت از روماتیسم حاد، اما در واقع به صورت داوطلبانه دو برابر شده و به عنوان یک عمل پول
جعبه.
و در حال حاضر Veneering شاخه از مطالعه در جایی که او عادت کرده اند، زمانی که
تفکری، به ذهن خود را به کنده کاری و تذهیب از زائران رفتن
به کانتربری، به منظور نشان دادن Twemlow
کمی او برای ترومپت مد آماده شده است، توصیف چگونه است که در شکوفایی
لحظه هفدهم، در کلیسای سنت جیمز، خالی خالی کشیش، کمک
کشیش داش داش، متحد در
اوراق قرضه از ازدواج، آلفرد Lammle آقا، خیابان Sackville، Piccadilly،
Sophronia، دختر تنها هوریشیو Akershem مرحوم، آقا، از یورک شایر.
همچنین چگونه عروس عادلانه از خانه هامیلتون Veneering، آقا ازدواج کرده بود،
Stucconia، و به دور توسط Twemlow ملوین، آقا، از دوک خیابان، خیابان داده شد
جیمز، پسرعموی دوم به پروردگار Snigsworth، به پارک Snigsworthy.
در حالی که بررسی دقیق است که ترکیب، Twemlow باعث می شود برخی از رویکرد کدر به درک
که اگر خالی خالی کشیش و کشیش داش داش بعد از این شکست،
مقدمه، برای تبدیل شدن به ثبت نام در
لیست را Veneering عزیزترین و قدیمی ترین دوستان، آنها را به جز خودشان
تشکر کنم برای آن است.
پس از آن، به نظر می رسد Sophronia (آنها Twemlow دو بار در طول عمر خود دیده می شود)،
تشکر Twemlow برای جعل مرحوم آقا هوریشیو Akershem، بطور گسترده از
یورکشایر.
و پس از او آلفرد (آنها Twemlow است یک بار در طول عمر خود دیده می شود)، به نظر می رسد، برای انجام
همان و به مرتب کردن بر اساس خمیری از زرق و برق، به عنوان اگر او نور شمع ساخته شد
و اجازه شده است به نور روز از سوی برخی از اشتباه بزرگ بود.
و پس از آن، Veneering خانم می آید، در دولت pervadingly عقابی شکل، و
با دستگیره کمی شفاف بر روی خلق و خوی او، مانند دستگیره کمی شفاف
پل بینی خود، نگرانی پوشیده
و هیجان، او به عنوان عزیز آقای Twemlow او می گوید، و با اکراه با احیا
curacoa توسط تحلیلی.
و پس از آن، bridesmaids شروع به راه آهن از بخش های مختلف
کشور، و آمد مانند استخدام شایستگی داوطلب خدمت سربازی توسط گروهبان وجود ندارد، برای، در
ورود آنها در انبار Veneering، در بازداشتگاه غریبه هستند.
بنابراین، Twemlow می رود خانه به دوک خیابان سنت جیمز را به یک بشقاب گوشت گوسفند براث
با دنده در آن است، و نگاهی به ازدواج خدمات، در جهت است که او ممکن است کاهش
در مکان مناسب برای، فردا، و او است
کم احساس می کند، و آن را کسل کننده بیش از اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسب های دیگران حیاط است و مجزا از آگاه
زور در قلب خود، ساخته شده توسط شایان ستایش ترین bridesmaids شایان ستایش است.
برای نجیب زاده فقیر کمی بی ضرر یک بار تا به حال علاقه داشتن به او، مثل بقیه از ما،
و او جواب نمی دهد (به عنوان او اغلب نمی کند)، و او فکر می کند ساقدوش عروس شایستگی
مثل این است که علاقه داشتن به او بود (که
او نه در همه)، و در صورتی فانتزی تا به حال برخی از کس دیگری برای پول ازدواج نمی کند،
اما او به خاطر عشق ازدواج کرده بود، و او بوده است خوشحال (که آنها را نمی
بوده است)، و او را دارای حساسیت
برای او هنوز هم (در حالی که سختی او ضرب المثل است).
Brooding بیش از آتش، خود را با سر خشک شده کمی در دست کمی خشک شده خود را، و
آرنج ها کمی خشک خود را بر روی زانو های خود را کمی خشک شده، Twemlow سودا است.
بدون شایستگی به تحمل شرکت در اینجا! 'او فکر می کند.
"هیچ شایستگی در باشگاه! زباله، زباله، زباله، Twemlow من! '
و قطره خواب است، و گالوانیکی که شروع می شود بیش از همه او.
صبح روز بعد در اولین فرصت، بانوی پیر که وحشتناک Tippins (باقی مانده از مرحوم سر توماس
Tippins، شوالیه در اشتباه برای کسی دیگری توسط اعلیحضرت پادشاه جورج سوم،
که، در حالی که انجام این مراسم بود،
لطف خوشحال به رعایت، "چه، چه، چه؟
چه کسی، چه کسی، چه کسی؟ چرا، چرا، چرا؟ ') شروع به رنگ و
varnished برای به مناسبت جالبی است.
او دارای رتبه های معروفیت برای دادن حساب های هوشمند از چیزهایی، و او را باید در
این افراد در اوایل، عزیز من، از دست دادن چیزی از لذت.
حدود تقریبی در پشت پرده و پارچه فروشی را با نام خود اعلام کرد، هر قطعه
زن واقعی می تواند پنهان شود، شاید به خدمتکار او شناخته شده، اما شما به راحتی می تواند خرید
همه شما از او می بینیم، در باند خیابان و یا شما
ممکن است سر خود را، و پوست او را، و با کهنه چیزی ساییدن یا پاک او، و دو Tippinses بانوی از
او را، و به این مقاله واقعی هنوز نفوذ.
او طلا چشم شیشه ای بزرگ است، بانوی Tippins، به بررسی مجموعه مقالات با.
اگر او تا به حال در هر چشم، ممکن است که دیگر افتادگی درب نگه دارید، و هر چه بیشتر
یکنواخت.
اما جوانان چندساله است که در گل های مصنوعی خود، و خود را از دوستداران پر است.
'مورتیمر، شما بدبخت، بانوی Tippins می گوید، عطف شیشه عینک و در مورد
است که در آن اتهام خود، داماد؟
شما افتخار من برمی گرداند مورتیمر، من نمی دانم و اهمیتی نمی دهند.
"چه بد! این است که راه انجام وظیفه خود را؟
"فراتر از تصور است که او را به نشستن بر زانو می شود و در برخی از نقطه دوم
از solemnities، مانند اصل در مشت زنی حرفهیی، من به شما اطمینان دهم هیچ مفهوم
مورتیمر آنچه وظیفه من است، برمی گرداند.
یوجین هم در حضور و غیاب، با هوا بر او ثاقب داشتن
مسلم فرض مراسم تشییع جنازه، و در حال ناامید.
صحنه اتاق دعا اتاق کلیسای سنت جیمز، با تعدادی از قدیمی چرمی
ثبات در قفسه، که ممکن است در Tippinses بانوی محدود شده است.
اما گوش دادن!
حمل در دروازه، و مرد مورتیمر می رسد، و نه مانند جعلی
شیطان و عضو تایید نشدهی از خانواده که آقا.
چه کسی بانوی Tippins، نقشه برداری از طریق او چشم شیشه ای، در نظر یک مرد خوب، و کاملا
بگیرد و از آنها مورتیمر اظهارات، در پایین ترین ارواح، او به عنوان رویکرد، "من
معتقدم که این همکار من است، او خوارکننده!
واگن در دروازه و در حقیقت، بقیه از شخصیت ها.
چه کسی Tippins بانوی ایستاده بر روی کوسن، نقشه برداری از طریق چشم شیشه ای، در نتیجه
چک کردن.
عروس، پنج و چهل اگر یک روز، سی شیلینگ حیاط، حجاب پانزده پوند،
دستمال جیبی حال حاضر است.
Bridesmaids برای ترس عروس outshining، پایین نگه داشته، به تبع آن دختران نیست،
گل دوازده و شش پنسی حیاط Veneering است، پهن بینی یکی نه کاملا اما
جوراب ساق بلند به او خیلی آگاهانه، bonnets سه پوند 10.
Twemlow آزادی پر برکت را برای انسان عزیز اگر او واقعا دختر او بود، عصبی
حتی تحت این ادعا که او، او ممکن است.
خانم Veneering دیدم هرگز مخملی مانند، می گویند دو هزار پوند را به عنوان او می ایستد، مطلق
پنجره طلا و جواهر، پدر باید مرتهن بوده است، و یا چگونه می تواند این افراد انجام
آن؟
همراه ناشناخته، ادا و اصول.
مراسم انجام شده است، ثبت نام امضا، خانم Tippins از بنای مقدس همراهی
Veneering، واگن نورد به Stucconia، بندگان با نفع و
گل ها، خانه Veneering رسید، نقاشی، اتاق مجلل ترین.
در اینجا، Podsnaps انتظار خوشحال حزب آقای Podsnap، خود را با مو و برس ساخته شده
بیشتر که امپراتوری، تاب اسب خانم Podsnap، شکوه لاسی.
در اینجا، بیش از حد، چکمه و آبجو و دو بافر دیگر، هر بافر با
گل خود را در سوراخ دکمه، موهای خود را فر و دستکش خود را دکمههای تنگ،
ظاهرا آماده می آیند، اگر هر چیزی بود
به طور اتفاقی به داماد، بلافاصله ازدواج.
در اینجا، بیش از حد، عمه عروس و ارتباط، یک بیوه زن مدوزا
مرتب کردن بر اساس، در یک کلاه stoney، خودنمایی میکند تحجر در خود شخص موجودات.
در اینجا، بیش از حد، امانت عروس، یک سبک oilcake تغذیه از کسب و کار، آقا، با دیوانه
عینک، و هدف از بهره بسیار.
Veneering راه اندازی خود را بر این امانت را به عنوان قدیمی ترین دوست خود (که باعث می شود
هفت، Twemlow فکر)، و محرمانه بازنشستگی با او به هنرستان،
قابل درک است که Veneering خود شرکت است.
امانت، و آنها را تنظیم در مورد ثروت است.
بافر حتی شنید زمزمه Thir-TY تو شن و ماسه Pou-امنیت ملی! با صدا غذا خوردن و
لذت بردن از مطرح بسیار بهترین صدف.
مجهول گرفته، شگفت زده به پیدا کردن و تنگاتنگی آنها Veneering، دل و جرات
روح، برابر سلاح های خود را، و شروع به او را قبل از صبحانه در تضاد است.
چه زمان Veneering خانم، حمل کودک لباس ساقدوش عروس، flits در مورد در میان
شرکت، چشمک می زند ساطع از رعد و برق بسیاری از رنگ از الماس، زمرد،
و یاقوت قرمز درخشندگی.
تحلیلی، در طول زمان برای دستیابی به آنچه که او احساس می کند به دلیل خود را در
آوردن به نزاع نتیجه چندین وقار او در دست است
مردان pastrycook، صبحانه را اعلام کرد.
ناهار خوری، اتاق کمتر با شکوه تر از طراحی اتاق جداول فوق العاده شتر
، و همه مملو از. کیک های پر زرق و برق، تحت پوشش با Cupids، نقره،
و درست دوستداران گره.
دستبند پر زرق و برق تولید شده توسط Veneering قبل از پایین رفتن، و بر بازو در آغوش گرفت
عروس.
با این حال هیچ کس به نظر می رسد فکر می کنم خیلی بیشتر از Veneerings از اگر آنها قابل تحمل بود
موجر و زن مهمانخانه دار انجام چیزی که در راه کسب و کار در سر.
عروس و داماد بحث و بخندید از هم جدا، که همواره رفتار خود را، و
بافر کار می کنند راه خود را از طریق ظروف با پشتکار سیستماتیک، به عنوان است
همیشه رفتار خود را و ادا و اصول
ناشناخته هستند، بسیار خیرخواه در دعوت نامه نسبت به یکدیگر را به لیوان
شامپاین اما Podsnap خانم، arching یال او را و گهوارهای بزرگترین او است، دور
مخاطب احترام بیشتری نسبت به خانم
Veneering و Podsnap همه افتخارات است.
یکی دیگر از شرایط ملال انگیز است، که Veneering، داشتن Tippins های فریبنده
در یک طرف او و عمه عروس از سوی دیگر، می یابد آن را فوق العاده دشوار است
حفظ صلح است.
، مدوزا، علاوه بر unmistakingly خودنمایی میکند تحجر در Tippins جذاب،
زیر هر سخن گفتن پر جنب و جوش ساخته شده است که توسط موجودی عزیز، با خروپف قابل شنیدن:
ممکن است منتسب به یک سرماخوردگی مزمن در
سر، بلکه ممکن است منتسب به خشم و تحقیر باشد.
و این خروپف به طور منظم در تولید مثل خود را، در طول می آید و به
انتظار می رود توسط شرکت، که شرم آور مکث زمانی که آن را در حال سقوط به علت،
و انتظار برای آن، ارائه آن تاکید بیشتر وقتی که می آید.
عمه stoney نیز مضر از رد تمام ظروف مراتب بانوی
Tippins partakes: با صدای بلند گفت: هنگامی که آنها به او اتمام حجت، "نه، نه، نه، نه برای
من
آن را دور!
همانطور که با یک هدف مجموعه ای از دلالت بر سوء تفاهم است که در صورت تغذیه بر مشابه
گوشت، او ممکن است می خواهم که افسونگر باشد، که می تواند کشنده باشد
consummation.
دشمن خود آگاه، Tippins بانوی جوان تلاش می کند سالی یا دو، و سعی می کند چشم
شیشه ای، اما، از کلاه غیر قابل نفوذ و زره خرناس از عمه stoney همه
سلاح دوباره بجای اول برگشتن ناتوان است.
یکی دیگر از شرایط قابل اعتراض است، که زندان مجهول حمایت از یکدیگر در
بودن unimpressible.
آنها در شتر طلا و نقره که نه وحشت زده باقی ماند، و آنها را در بعضی جزئیات
با هم به نادیده گرفتن استادانه تعقیب یخ ظرف.
آنها حتی به نظر می رسد در برخی از گفته های مبهم احساسات متحد که
موجر و زن مهمانخانه دار خواهد کرد که سود بسیار خوبی از این را، و آنها تقریبا
حمل خود را مانند مشتریان.
است، و نه نفوذ جبران در bridesmaids شایان ستایش، برای، داشتن بسیار
علاقه چندانی به عروس، و هیچ یک در همه در یک دیگر، این موجودات دوست داشتنی
تبدیل شده است، هر یک از حساب خود را،
depreciatingly متفکرانه حال حاضر کلاهدوزی؛ در حالی که داماد
مرد، خسته، در پشت صندلی خود را، به نظر می رسد بهبود به مناسبت
penitentially فکر اشتباه
او تا به حال انجام داده است تفاوت بین او و دوستش یوجین،
دوم، در پشت صندلی خود را، به نظر می رسد فکر اشتباه او را
دوست - به خصوص به شرکت حاضر.
که در آن امور، مراسم معمول به جای افسرده و مایوس شدن و پرچم، و
کیک پر زرق و برق که توسط دست عادلانه عروس را قطع کرده است، اما هضم
ظاهر.
با این حال، همه چیز ضروری است گفته شود گفت، و همه چیز
ضروری که باید انجام شود انجام می شود (از جمله از خمیازه خانم Tippins، سقوط
خواب و بیداری نامحسوس)، و در آنجا
آمادگی برای سفر عروسی به جزیره شخص هول هولکی و خارجی
هوا teems با باندهای برنج و تماشاگران.
در دید کامل از آنها، ستاره بدخیم تحلیلی از پیش مقدر است که
درد و تمسخر باید به او رسید.
برای او ایستاده در doorsteps ها به فضل خروج، ناگهان گرفتار ترین
با صدای تلپ تلپ زدن یا راه رفتن شگرف در سمت سر خود را با کفش سنگین، که بافر در
سالن، شامپاین، برافروخته و وحشی از هدف،
در خار از لحظه ای از دربان pastrycook قرض گرفته، پس از بازیگران
خروج جفت به عنوان فال فرخنده.
به طوری که آنها همه دوباره به زرق و برق دار طراحی اتاق - همه آنها را سرخ
صبحانه، به عنوان داشتن تب مخملک sociably - و در آنجا ترکیب مجهول
انجام کارهای بدخیم با پاهای خود را به
عثمانی، و را به عنوان مقدار به عنوان باید از مبلمان پر زرق و برق.
و به این ترتیب، Tippins خانم، کاملا مشخص است که آیا امروز، روز قبل از دیروز،
یا روز بعد از به روز بعد یا هفته بعد از بعد، محو و مورتیمر
نوعی درخت اقاقیا و یوجین محو و Twemlow
میره، و عمه stoney را از بین می رود - او کاهش می یابد به محو، اثبات سنگ به
گذشته - و حتی ناشناخته به آرامی تیره و تار کردن، و آن را بیش از همه است.
بیش از همه، که است که می گویند، برای هم بودن.
اما، زمان دیگری وجود دارد، و آن را در حدود دو هفته می آید، و آن را به می آید
آقا و خانم Lammle در ماسه در Shanklin، در جزیره موجود زنده.
آقا و خانم Lammle برای مدتی بر روی شن Shanklin راه رفته است، و ممکن است با دیدن
رد پا های خود را که آنها در دست هم در بازو نه راه رفته است، و آنها که رفته
در یک مسیر مستقیم، که آنها
راه می رفت در طنز مودی، بانوی کوچک spirting سوراخ در مرطوب prodded
شن و ماسه را پیش از او با سایبان او، و آقا چوب خود را بعد از او تریلد.
اگر او از خانواده شیطان در واقع، بود و با افتادگی راه می رفت
دم. آیا منظور شما به من بگویید، پس از آن، Sophronia -
به این ترتیب او پس از یک سکوت طولانی، زمانی که Sophronia چشمک می زند به شدت شروع می شود و تبدیل بر
او. آیا آن را بر من قرار داده است، آقا.
از تو می پرسم، آیا شما به من بگویید؟
آقای Lammle دوباره خاموش می افتد، و آنها را به عنوان قبل از راه رفتن است.
خانم Lammle باز می دارد، سوراخ های بینی او و گزش او را زیر لب، آقای Lammle gingerous خود طول می کشد
سبیل در دست چپ او، و آنها را به یکدیگر نزدیک می کنند، frowns furtively در خود
معشوق، از جورج بوش gingerous ضخیم.
آیا من بگویم! Lammle خانم بعد از تکرار زمان، با
خشم. "قرار دادن آن بر من!
disingenuousness unmanly!
آقای توقف Lammle، آزاد سبیل خود را، و به نظر می رسد به او.
"چه؟" خانم Lammle haughtily پاسخ
توقف و بدون نگاه به عقب است.
خسیسی. او در کنار او است و مجددا در یک یا دو سرعت،
و او retorts، چیزی است که شما را اعلام نکرده است. شما را گفت disingenuousness است.
چه اگر من؟
است نه "اگر" در مورد وجود دارد. شما.
من، پس از آن. و آنچه از آن؟
چه از آن می گوید: آقای Lammle.
آیا چهره به کلمه به من نگو؟
صورت بیش از حد! 'پاسخ خانم Lammle، خیره در او را با تمسخر سرد.
«دعا کنید، حال شما چطور جرات، آقا، کلمه به من نگو؟
"من هرگز.
از آنجا که این اتفاق می افتد درست باشد، خانم Lammle منبع زنانه گفتن انداخته،
"من اهمیتی نمی دهند آنچه شما بر زبان و یا انجام مطلق نیست.
پس از راه رفتن کمی بیشتر و کمی بیشتر سکوت، آقای Lammle دومی را می شکند.
شما باید در راه خود را ادامه دهید. شما ادعا می کنند حق از من بپرسید می توانم به معنی
به شما بگویم.
آیا من به شما چه؟ بگو که تو یک مرد اموال؟
'تعداد' سپس شما ازدواج بر اساس ادعاهای واهی؟
پس از آن باشد.
بعد می آید آنچه به شما بگویم. آیا به شما بگویم شما یک زن
اموال؟ 'شماره'
سپس شما من بر اساس ادعاهای واهی ازدواج کرد.
اگر شما به طوری کسل کننده بودند، شکارچی ثروت است که شما خود را فریب خورده، و یا اگر شما به طوری
حریص و بتواند که شما بیش از حد مایل به ظاهر فریب،
تقصیر من، شما ماجراجو؟ مطالبات بانوی با خرق بزرگ است.
من پرسیدم: Veneering، و او به من گفت که شما غنی بودند.
'Veneering با تحقیر بزرگ است.
و چه می کند Veneering در مورد من می دانم! "امانت تو نیست؟
'تعداد من بدون متولی، اما یکی از شما در روز هنگامی که شما تقلب ازدواج را دیدم
من
و اعتماد او بسیار دشوار است، برای آن است که فقط سالیانه یک صد و
پانزده پوند. من فکر می کنم برخی از از شیلینگ فرد وجود دارد و یا
پنس، اگر شما بسیار خاص است.
آقای Lammle عطا به هیچ وجه دوست داشتن نگاه بر شریک شادی ها و غم خود را،
و او mutters چیزی، اما خود را چک می کند.
سوال سوال.
نوبت به من دوباره، خانم Lammle. شما فرض کنید من یک مرد
ملک؟ "تو باعث شدی که من به شما فرض کنید.
شاید شما را انکار است که شما همیشه خود را در آن ارائه شده به من
شخصیت؟ 'اما از شما خواسته کسی، بیش از حد.
بیا، خانم Lammle، بستری برای پذیرش.
شما کسی را خواست؟ '' من می خواست Veneering.
و Veneering زیادی از من می دانستند که او از شما می دانستند، و یا به عنوان کسی می داند که از او است.
پس از راه رفتن ساکت، عروس کوتاه متوقف می شود، تا در صورت پرشور می گویند:
"من Veneerings هرگز ببخش!
نه من، داماد را بر می گرداند.
با استفاده از آن، آنها دوباره راه رفتن او، ساخت آن spirts عصبانی در شن و ماسه، او،
کشیدن که دم نژند. جزر و مد کم است، و به نظر می رسد را به پایین پرتاب
آنها را با هم در ساحل برهنه.
ادم سادهلوح و زود باور در می آید جارو سر خود را و flouts آنها.
یک سطح طلایی بر روی صخره های قهوه ای وجود دارد، اما در حال حاضر، و بناگاه آنها را تنها در
مرطوب زمین.
غرش متلک می آید از دریا و دور از غلطک بر یکدیگر سوار شدن، به
نگاه impostors گیرافتاده، و برای پیوستن به در gambols شیطان و شاد.
آیا شما وانمود به این باور، خانم Lammle سوانح، sternly، زمانی که شما از من صحبت می کنید
ازدواج شما برای مزایای دنیوی، که آن را در داخل مرزهای معقول بود
احتمال قوی است که شما برای خودتان ازدواج کرده؟ "
'باز هم به سوال خانم Lammle دو طرف وجود دارد.
شما چه تظاهر به اعتقاد داری؟
پس شما برای اولین بار من و فریب و سپس به من توهین! گریه می کند خانم، با آغوش و تاب.
در تمام نشده است. من هیچ چیز نشات گرفته اند.
سوال دو لبه با شما بود.
"مال من بود! تکرار عروس، و سایبان خود را می شکند در دست خشم خود.
رنگ او به رنگ سفید خاکستری رنگ تبدیل شده است، و علامت شوم به نور در مورد او آمده اند
بینی، که اگر انگشت شیطان خود در عرض چند لحظه آخرین بود،
لمس آن را اینجا و آنجا.
اما او دارای قدرت سرکوبگر، و او هیچ است.
دور انداختن آن، او با خونسردی به عنوان سایبان توصیه؛ شما را ساخته اند آن را بی فایده و شما
نگاه مضحک با آن است.
که بر روی ان او را می نامد، در خشم خود، تبه کار، عمدی و غیره ریختگی
چیزی شکسته از او که او اعتصاب در حال سقوط است.
علامت انگشت سفیدتر چیزی برای لحظه، اما او را در کنار او راه می رود.
او به اشک ترکیدن، اعلام خودش wretchedest، فریب خورده،
بدترین استفاده می شود، از زنان است.
سپس او می گوید که اگر او تا به حال شجاعت کشتن به خودش، او آن را انجام دهد.
سپس او او فریبکار تاخت وتاز می نامد.
سپس او را می پرسد، چرا، در ناامیدی از حدس و گمان پایه خود، او
زندگی خود را با دست خود را ندارد، تحت شرایط حال حاضر مطلوب است.
سپس او گریه می کند.
سپس از او خشمگین است دیگر، و باعث می شود برخی از اشاره کلاهبرداران.
در نهایت، او می نشیند گریه در یک بلوک از سنگ، و در همه شناخته شده و ناشناخته است
humours جنس خود را در یک بار.
در انتظار تغییرات خود را، آن دسته از علائم فوق در چهره اش آمده اند و رفته اند، در حال حاضر در اینجا
در حال حاضر وجود دارد، مانند گام های سفید از یک لوله که در آن مجری شیطانی ایفا کرده است
لحن.
لب کبود او در گذشته هم جدا شدند، اگر او با دویدن نفس بودند.
با این حال او نمی باشد. در حال حاضر، بلند شوید، خانم Lammle، و اجازه دهید ما صحبت می کنند
منطقی است.
او بر روی سنگ او نشسته است، و نه از او توجه طول می کشد.
"بلند شو، من به شما بگویم. بالا بردن سرش، او به نظر می رسد تحقیر
در چهره اش و تکرار، به من بگویید!
به من بگو، قطعا! او را تحت تاثیر قرار نمی دانند که چشمان او
بسته خود را به عنوان او droops سر او را دوباره، اما شکل کامل خود را نشان می دهد که
او داند uneasily.
"به اندازه کافی ای از این. بیا!
آیا می شنوید؟ بلند شوید.
بازده به دست خود او افزایش می یابد، و آنها را دوباره راه رفتن، اما این بار با چهره خود را
تبدیل به سوی محل اقامت خود را از. خانم Lammle، ما هر دو فریب،
و ما هر دو فریب.
ما هر دو گاز گرفتن، و ما هر دو گاز.
در پوسته مهره، دولت از این پرونده وجود دارد.
"شما به من به دنبال - '
"اوه! اجازه دهید ما را با آن انجام می شود. ما می دانیم که خیلی خوب بود.
چرا باید من و تو در مورد آن صحبت می کنید، هنگامی که من و شما می توانید آن را پنهان کنیم؟
ادامه دهید.
من نا امید شده و قطع یکی از چهره های فقیر "من هیچ کس؟"
یکی - و من به شما بود، اگر شما تا به حال منتظر یک لحظه.
شما، بیش از حد، نا امید و کاهش رقم فقیر است. "
رقم زخمی! '
'شما در حال حاضر به اندازه کافی سرد شود، Sophronia، برای دیدن است که شما می توانید بدون بودن من زخمی نمی شود
به همان اندازه زخمی و که در نتیجه کلمه صرف به هدف نیست.
وقتی که نگاه می کنم، من تعجب می کنم چگونه می توانم این چنین یک احمق به عنوان شما را آنقدر بزرگ است
تا چه حد بر اعتماد و وقتی که من نگاه می - فریاد عروس،
قطع.
و زمانی که شما نگاه کنید، شما تعجب کنید که چگونه می شده اند - you'll بهانه کلمه؟
مسلما، با دلیل بسیار است. - احمق به من را آنقدر بزرگ
تا چه حد بر اعتماد.
اما حماقت است که در هر دو طرف متعهد شده است. من از شما نمی توانند از شر شما نمی توانید به خلاص شدن از شر
از من. آنچه در پی؟
شرم و بدبختی، 'عروس به تلخی پاسخ.
"من نمی دانم. درک متقابل شرح زیر است، و من فکر می کنم
ممکن است ما را از طریق ادامه می دهند.
در اینجا من تقسیم گفتمان (من، بازو Sophronia خود را)، به سه سر، تا
کوتاه و plainer به.
در مرحله اول، آن را به اندازه کافی برای انجام شده است، بدون ریاضت که به شناخته شده
انجام شده است. بنابراین ما موافقت خود را با نگه داشتن این حقیقت به خودمان.
شما توافق می کنید؟
اگر ممکن است، من انجام دهد. "
ما به خوبی به اندازه کافی به یکدیگر وانمود شده است.
می تواند به جهان ما، متحده، نه تظاهر؟
به توافق رسیدند. ثانیا، ما، مدیون Veneerings کینه،
و ما نسبت به همه مردم دیگر کینه مایل آنها را به در گرفته شده، همانطور که ما
خودمان گرفته شده اند شوید.
توافق 'بله. به توافق رسیدند.
ما آمده ایم به نرمی سوم. شما را به نام من ماجراجو،
Sophronia.
پس من هستم. به زبان انگلیسی ساده و بی تعارف، پس من هستم.
بنابراین شما، عزیز من. بنابراین بسیاری از مردم است.
ما موافقت خود را حفظ راز خود ما، و به همکاری با یکدیگر در پیشبرد خود ما
طرح های 'چه طرح؟
هر برنامه است که به ما پول را.
با طرح های خود ما، منظورم این است که منافع مشترک ما است.
موافقت کرد؟ "او پاسخ، پس از یک تردید کوچک، من
فرض کنید به طوری.
به توافق رسیدند. "در یک بار انجام می شود، می بینید!
در حال حاضر، Sophronia، تنها نیمی از کلمات یک دوجین بیشتر.
ما می دانیم که دیگر کاملا.
به twitting من با علم به گذشته است که شما از من وسوسه نمی شود، زیرا
آن را با دانش گذشته است که من از شما یکسان است، و در twitting من، شما
آمار به خودتان، و من نمی خواهم که به گوش شما آن را انجام دهد.
با استفاده از این درک خوبی برقرار شده بین ما، بهتر است که هرگز انجام نداده است.
به باد: - خلق و خوی شما نشان داده اند، Sophronia.
را به انجام این کار دوباره نه خیانت، چرا که من یک شیطان خلق و خوی خودم. "
بنابراین، این جفت ارز، شاد، با این قرارداد امیدوار ازدواج در نتیجه امضا شده، مهر و موم شده، و
تحویل، تعمیر homeward به.
اگر در هنگام علائم کسانی که دوزخی انگشت بر روی لغات سفید و تنگی نفس از
آلفرد Lammle، آقا، به آنها نشان داده است که او تصور هدف از subduing خود را
عزیز همسر خانم آلفرد Lammle، در یک بار
جدایی او را از هر گونه واقعیت اندک و یا تظاهر به اعتماد به نفس، هدف
به نظر می رسد در حال حاضر اجرا شده است.
بانوی جوان بالغ است، در حال حاضر، نیاز به توانا و کمی پودر صورت ویرانی خود،
او را اسکورت در نور خورشید در حال غروب به منزل خود را از سعادت است.