Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 3
خاکروبه بر طلایی غرق دوباره
عصر آن روز یکی از شب های خواندن در الاچیق، آقای Boffin
بعد از پنج ساعت شام با خانم Boffin بوسید و trotted از مراقبت بزرگ را
چوب در هر دو بازو، به طوری که به عنوان قدیمی، به نظر می رسید آن را به زمزمه در گوش او.
او به اجرا درآمد بسیار توجه بیان لغات خود که آن را به عنوان اگر ظاهر
گفتمان محرمانه ای از چوب های بزرگ مورد نیاز به نزدیک دنبال می شود.
چهره آقای Boffin را مانند چهره متفکر شنونده را به پیچیده بود
ارتباطات، و در trotting به همراه او گاهی اوقات که همراه نگاه با
نگاه یک مرد که بود interposing نکته: شما آن معنی نیست!
آقای Boffin و چوب او رفت و به تنهایی با هم، تا زمانی که در برخی از وارد
متقابل راه که در آن آنها خواهد بود به احتمال زیاد به سقوط با هر یک از آینده، در حدود
همان زمان، از Clerkenwell باوئر.
در اینجا آنها را متوقف و آقای Boffin مشورت تماشا کرد.
آن را می خواهد و پنج دقیقه، خوب است، برای انتصاب زهره، گفت: "او.
من به جای اولیه.
اما زهره یک مرد وقت شناس بود، و حتی در حالی که آقای Boffin ساعت مچی خود را در جیب خود به جای،
شود descried آینده نسبت به او.
او با سرعت خود را در دیدن آقای Boffin در حال حاضر در محل نشست زنده و
به زودی در کنار او بود. Thank'ee، زهره، آقای Boffin گفت.
Thank'ee، thank'ee، thank'ee! '
این امر بسیار مشهود بوده است که چرا او تشکر شده آناتومیست، اما برای او
تجهیز توضیح آنچه که او در ادامه می گویند.
کلیه حقوق این، زهره، همه حق است.
در حال حاضر، که شما در برای دیدن من، و رضایت خود را به حفظ ظاهر را قبل از
Wegg باقی مانده در آن زمان، من به نوعی یک حامی.
کلیه حقوق این، زهره.
Thank'ee، زهره. Thank'ee، thank'ee، thank'ee! '
آقای زهره از طرف اتمام حجت با فروتنی را تکان داد، و آنها به دنبال مسیر
باوئر.
: آیا شما فکر می کنم Wegg است به احتمال زیاد به قطره بر من به شب، زهره پرسید: "آقای
Boffin، wistfully، به عنوان رفتند همراه. "من فکر می کنم او است، آقا.
شما دلیل خاصی برای فکر کردن، زهره؟
خوب، آقا، بازگشت که شخصیت، این واقعیت است، او به من داده یکی دیگر از نگاه،
مطمئن شوید که آنچه که او خواستار ما سهام در تجارت صحیح، و او را ذکر نموده است
قصد خود را که او نمی تواند از سر باز کردن
شروع با شما هم بعد شما باید.
و این، 'اشاره آقای زهره، ظرافت، زمان به بعد، شما می دانید، آقا -
- چرا، در نتیجه شما فرض کنید او را در سنگ چاقو تیز کنی به نوبه خود، بکند، Wegg گفت: "آقای
Boffin. درست به همین دلیل، آقا.
آقای Boffin بینی خود را در دست خود گرفت، تا اگر آن را در حال حاضر excoriated شد و جرقه
بود شروع به پرواز کردن از این ویژگی است. "شخص هولناک He'sa، زهره، او
همکار افتضاح.
من نمی دانم که چگونه همیشه من باید از طریق آن.
شما باید با من ایستاده، زهره مانند یک مرد خوب و درست است.
شما شما می توانید به من، زهره ایستاده انجام دهد؛ شما نیست؟
آقای زهره با اطمینان که او پاسخ داد؛ و آقای Boffin، به دنبال اضطراب و
dispirited، راه را در سکوت دنبال کرد تا زمانی که در دروازه باوئر زنگ زد.
روش stumping از Wegg به زودی در پشت آن شنیده می شد، و آن را به عنوان بر آن تبدیل شده
بستگی ها او با دست خود را بر روی قفل قابل مشاهده شد.
آقای Boffin، آقا؟ "او اشاره کرد.
تو کاملا غریبه "بله. من در غیر این صورت تحت اشغال بوده است، Wegg. "
شما در واقع، آقا؟ "بازگشت آقا ادبی، با تهدید
استهزاء.
'Hah! من به دنبال شما، آقا، بلکه آنچه من به طور ویژه ممکن است تماس بگیرید.
'شما می گویند بنابراین، Wegg "بله، من می گویند چنین است، آقا.
و اگر شما آمده بود به دور من امشب، فاصله کلاه گیس من اگر من نداده اند دور
شما فردا. در حال حاضر! من به شما بگویم!
اشتباه هیچ چیز، من امیدوارم، Wegg؟
اوه، نه، آقای Boffin، "پاسخ طعنه امیز بود.
"هیچ چیز اشتباه است! چه باید اشتباه در الاچیق Boffinses!
قدم در، آقا.
"اگر شما به الاچیق من برای شما پوشیده است، بستر خود را نمی خواهد
گل رز همه مزین با دوو:
شما را به شما، به شما، شما را، بیا به الاچیق؟ آه، به شما نیست،
به شما، به شما نیست، نمی خواهد شما به الاچیق آمده است؟ "
تابش خیره کننده نامقدس از تضاد و جرم در چشم آقای Wegg را، او به عنوان درخشید
تبدیل کلید حامی خود را، پس از طلوع او را به حیاط با این آواز
نقل قول.
آقای Boffin هوا و مطیع crestfallen شد.
زمزمه Wegg به زهره، آنها به عنوان حیاط پشت سر او عبور: نگاهی به کرم و
عزیز دردانه، او را در دهان در حال حاضر "است.
زمزمه زهره به Wegg: چون من به او گفته است.
من راه را برای شما آماده کرده است. "
آقای Boffin، وارد اتاق معمول، چوب خود را بر حل و فصل معمولا محفوظ گذاشته شد
برای او، دست او را در جیب خود محوری، و با شانه های خود را مطرح و کلاه خود
افتادگی بر آنها، به دنبال disconsolately در Wegg.
دوست و شریک زندگی من، آقای زهره، به من می دهد به درک، اظهار داشت که انسان را از قدرت،
پرداختن به او را، که شما از قدرت ما بر شما آگاه است.
در حال حاضر، هنگامی که شما در زمان کلاه خود را، ما به آن پاینت خواهید بروید.
آقای Boffin آن را تکان داد با یک لرزش، به طوری که آن را روی زمین پشت سر او کاهش یافته است.
و در نگرش سابق خود را با نگاه سابق خود را سوگوار بر او باقی ماند.
اول از همه، من قصد به شما Boffin تماس بگیرید، برای کوتاه مدت، گفت: Wegg.
اگر شما آن را دوست ندارم، آن را به توده آن را به شما باز است.
آقای Boffin پاسخ داد: '،' من مهم نیست، Wegg.
این شانس برای شما، Boffin. در حال حاضر، آیا می خواهید به خواندن؟
من در مورد آن به ویژه هارو به حساب نمی آرن به شب، Wegg.
آقای Wegg، brilliancy که بود "، چرا که اگر شما می خواهید به دنبال
پوشیده شده توسط او شده است به طور غیر منتظره پاسخ داد: "به شما نخواهد بود.
من برده شما به اندازه کافی بلند است.
من به زیر پا سپور هر زیر پا گذاشته است.
با تنها استثنا از حقوق و دستمزد، sitiwation کل و کل را نفی کرده است.
از آنجا که شما می گویند آن است که داشته باشد، Wegg بازگشت آقای Boffin، با دست خورده، "من
فرض کنید باید آن را 'گمان می کنم باید آن را Wegg retorted.
'بعدی (برای پاک کردن زمین قبل از آمدن به کسب و کار)، شما در این حیاط قرار می گیرد
skulking، رخنه، و خرناس، نوکر.
او hadn'ta سرد در سر او از وقتی که من او را به اینجا فرستاده، گفت: آقای Boffin.
'Boffin! retorted Wegg، من به شما هشدار می دهند و نه تلاش یک شوخی با من!
آقای زهره interposed و اظهار داشت که او تصور آقای Boffin به گرفته اند
توضیحات به معنای واقعی کلمه، نه، از انجایی که او، آقای زهره، خود را به حال
قرار نوکر به قرارداد
رنج یا عادت بینی، که شامل یک اشکال جدی بر
لذت از مقاربت اجتماعی، تا زمانی که تا به حال کشف شده است که توضیحات آقای Wegg را
از او به عنوان تنها تمثیلی قابل قبول بود.
به هر حال، و هر که چگونه، گفت: Wegg، او در اینجا کاشته شده است، و او است که در اینجا.
در حال حاضر، من او را در اینجا ذکر نشده است.
پس من بر Boffin به تماس، قبل از من کلمه ای دیگر می گویند، او را واکشی و ارسال به او بسته بندی
به راست.
شکی به آن نداریم درهم و برهم بود که در آن لحظه پخش دکمه های بسیاری از او را در نظر
پنجره.
آقای Boffin، پس از یک فاصله کوتاه از ناراحتی پوست کلفت، پنجره را باز کرد
و beckoned او را به داخل بیاید
"من بر Boffin هستم، گفت: Wegg، با یک دست kimbo و سر خود را در یک طرف، مانند
مشاوره قلدری این مساله برای پاسخ از یک شاهد عینی، که نوکر به اطلاع
من کارشناسی ارشد در اینجا!
در اطاعت فروتن، زمانی که دکمه gleaming درهم و برهم وارد آقای Boffin گفت: به
گفت: «درهم و برهم، همکار خوب من آقای Wegg کارشناسی ارشد اینجا.
او می خواهید، و شما از اینجا بروید.
خوب! آقای Wegg به شدت تصریح شده است.
خوب، آقای Boffin گفت:.
درهم و برهم، با هر دو چشم خود را و تمام دکمه های خود را و دهان باز او خیره شد، اما
بدون از دست دادن زمان جلو توسط سیلاس Wegg همراهی می شد، در دروازه حیاط تحت فشار قرار دادند
شانه ها، و قفل.
'atomspear، Wegg، پشت stumping به اتاق گفت دوباره، کمی قرمز
اعمال اواخر خود را، در حال حاضر به منظور تنفس آزاد است.
آقای زهره، آقا، یک صندلی است.
Boffin، شما ممکن است بنشینید.
آقای Boffin، هنوز هم با دست های خود را ruefully در جیب خود گیر، بر روی لبه نشسته
حل و فصل، منقبض شده را به یک قطب نمای کوچک و سیلاس قوی با آشتی جویانه چشم
به نظر می رسد.
این آقا، سیلاس Wegg گفت، با اشاره به زهره، این آقا، Boffin، بیشتر است.
شیر و آبکی با شما از من خواهید بود.
اما او تا یوغ روم به عهده من، و نه در عین حال او بوده است لازم نیست
واسطه کار بد را به اشتها فاسد خود را برای شخصیت های خسیس.
"من هرگز قصد نداشتم، Wegg عزیز من - آقای Boffin شد آغاز، هنگامی که سیلاس او را متوقف.
"نگه دارید زبان خود را، Boffin! جواب وقتی که شما خواسته شده است تا پاسخ.
شما پیدا شما کاملا اندازه کافی برای انجام.
در حال حاضر، شما آگاه - شما - است که شما را در اختیار اموال که شما هستید
در همه؟ شما را از آن آگاه است؟
زهره به من می گوید، گفت: آقای Boffin، زود گذر نسبت به او را برای هر گونه حمایت از او
می تواند ارائه کند. سیلاس: من به شما بگویم، بازگشت.
در حال حاضر، در اینجا، کلاه Boffin من است، و در اینجا من راه رفتن، چوب است.
بازیچه قرار دادن با من، و به جای آن از معامله با شما، من در کلاه من قرار داده و
راه رفتن من، چوب، و بیرون بروید، و معامله را با صاحب حق است.
در حال حاضر، چه چیزی به شما می گویند؟
من می گویم، 'بازگشت آقای Boffin، خم شدن به جلو در دادگاه تجدید نظر هشدار دهنده، با دست خود
بر روی زانوی خود را، که من مطمئن هستم که من می خواهم به چیز جزیی نیست.
Wegg.
من گفته ام تا به زهره. شما مطمئنا، آقا، گفت: "زهره.
تو بیش از حد شیر و آبکی با دوست ما، شما در واقع، remonstrated
سیلاس، با لرزش ها بین سر چوبی خود را.
سپس در یک بار اعتراف کنید خودتان را مشتاق به رسیدن به شرایط، آیا شما Boffin؟
قبل از پاسخ شما، نگه داشتن این کلاه به خوبی در ذهن خود مرور کنید و همچنین این پیاده روی چوب.
"من حاضرم، Wegg، برای آمدن به شرایط است.
"مایل نیست انجام خواهد داد، Boffin. من حاضر را ندارد.
آیا شما مشتاق به رسیدن به شرایط؟ آیا شما بخواهید به عنوان یک نعمت به اجازه داده می شود
آمدن به شرایط؟
آقای Wegg دوباره کاشته بازوی خود را، و سر خود را در یک طرف قرار داده است.
؟ 'بله': 'بله' گفت: بی شفقت Wegg: "من
نمی خواهد بله.
من آن را از شما کامل، Boffin. عزیز من! گریه که مایه تاسف است
آقا. "من به طوری worrited!
سوال من اجازه ورود داده شود به شرایط، فرض سند شما همه درست است.
"آیا شما ترس از آن، گفت:" سیلاس، مجبور سر خود را در او.
شما باید با دیدن آن راضی است.
آقای زهره آن را به شما نشان می دهد، و من شما را در حالی که نگه دارید.
سپس شما می خواهند بدانند که چه شرایط هستند. این است که در مورد جمع و ماده از آن را دارد؟
آیا شما و یا شما نمی پاسخ Boffin؟
او تا به حال مکث یک لحظه. عزیز من! 'گریه که آقا تاسف
دوباره، من به آن درجه است که من تقریبا سر من هستم worrited.
تو به عجله کنید.
خیلی خوب به عنوان نام شرایط، Wegg "، علامت، Boffin، 'بازگشت سیلاس:. علامت گذاری بفرم
'دریافت، چرا که آنها کمترین واژه ها و شرایط تنها هستیم.
به طور کلی شما تپه (تپه کمی به شما می آید به هیچ وجه) خود را پرتاب
املاک، و پس از آن شما می توانید تمام اموال را به سه بخش تقسیم می شوند، و شما را نگه دارید
و دست بیش از دیگران است. '
آقای زهره دهان خود را پیچ، به عنوان چهره آقای Boffin را خود طول، آقای زهره
داشتن برای چنین تقاضا ژیان آماده نشده است.
در حال حاضر، کمی صبر، Boffin، 'Wegg اقدام، چیزی بیش از وجود دارد.
شما هدر دادن این خاصیت - تخمگذار برخی از آن را بر روی خود است.
که نمی خواهد انجام دهد.
شما خریداری یک خانه است. شما برای آن عنوان شده است. "
"من باید از بین برد، Wegg! آقای Boffin کمرنگ اعتراض.
در حال حاضر، بیت، Boffin صبر کنید، چیزی بیش از وجود دارد.
شما مرا در بازداشت تنها از این تپه را ترک کنند تا آنها در پایین گذاشته شده است.
اگر هر waluables ها باید اونا، من مراقبت از waluables را.
شما قرارداد خود را برای فروش از تپه، تولید است که ما ممکن است به یک پنی
آنچه آنها به ارزش، و شما را نیز لیست دقیق از همه دیگر
اموال.
وقتی تپه را به آخرین بیل کامل پاک، diwision نهایی خواهد شد
محنت بار خاموش ''، مخوف، مخوف!
من باید در محل کار می میرند! 'گریه مامور تنظیف طلایی، با دست خود به سرش.
در حال حاضر، بیت، Boffin صبر کنید، چیزی بیش از وجود دارد.
شما غیرقانونی شده ام در مورد این حیاط ferreting.
شما در عمل ferreting در مورد این حیاط دیده می شود.
دو جفت چشم در لحظه حاضر به ارمغان آورد بر شما خرس را دیده اند، شما حفاری
یک بطری هلندی 'این مال من بود، Wegg، اعتراض آقای Boffin.
"من آن را قرار داده خودم.
چه بود در آن است، Boffin؟ پرسید: 'سیلاس. "طلا، نقره ای نیست، یادداشت های بانکی، نه
جواهرات، چیزی که شما می توانید به پول تبدیل، Wegg، بر روح من!
آماده شده، آقای زهره، گفت: Wegg، تبدیل به شریک زندگی خود را با دانستن و برتر
هوا، برای پاسخ ewasive در بخشی از دوستان گرد و خاکی ما در اینجا، من اصابت یک
ایده کوچک که من فکر می کنم نظرات شما دیدار خواهد کرد.
ما اتهام که شیشه در برابر دوست گرد و خاکی ما در هزار پوند است.
آقای Boffin کشید ناله های عمیق است.
در حال حاضر، بیت، Boffin صبر کنید، چیزی بیش از وجود دارد.
در استخدام خود را زیر دست دزدکی حرکت کردن، به نام Rokesmith.
آن را نمی خواهد پاسخ به او در مورد، در حالی که این کسب و کار ما است.
او باید تخلیه شود.
'Rokesmith است در حال حاضر مرخص، گفت: آقای Boffin، صحبت کردن در صدای مبهم، با
دست های خود را قبل از چهره اش، که او خود را در مورد حل و فصل را لرزاند.
در حال حاضر مرخص شده است، او؟ 'به بازگشت Wegg، تعجب است.
اوه! سپس، Boffin، من معتقدم که هیچ چیزی را بیشتر در حال حاضر وجود دارد.
آقا بد بخت در ادامه خود را به سنگ و پس وپیش، و نگو
گاه به گاه زاری، آقای زهره او را besought به تحمل در برابر معکوس خود را، و به
زمان خود را به اشنا شدن به فکر موقعیت جدید خود.
اما با در نظر گرفتن زمان خود بود دقیقا چیز از همه دیگران که سیلاس Wegg نمی تواند
وادار به بشنوید از.
آری یا نه، و هیچ اقدام نیم! شعار بود که که بی عاطفه فرد چند بار
تکرار، تکان دادن مشت خود را در آقای Boffin، و pegging شعار خود را به طبقه
پای او چوبی به شیوه ای تهدید آمیز و هشدار دهنده.
در طول، آقای Boffin را entreated اجازه داده می شود چهارم از فضل ساعت، و
خنک کننده پیاده روی از این مدت زمان در حیاط.
با زحمت آقای Wegg اعطا این نعمت بزرگ، اما تنها در صورتی که او
آقای Boffin در راه رفتن خود را به همراه می شود، نمی دانستند چه او متقلبانه ممکن است از زیرخاک در اوردن
اگر او را به خود رها شدند.
منظره ای مضحک تر از آقای Boffin در تحریک ذهنی خود را trotting به بسیار nimbly، و
آقای Wegg رقص بعد از او با اعمال بزرگ، علاقمند به تماشای کوچکترین نوبه خود
مژه، تا مبادا آن را باید نشان می دهد
نقطه غنی با برخی از راز است، مطمئنا در سایه هرگز دیده شده است
تپه.
آقای Wegg شد بسیار مضطرب است که یک چهارم از یک ساعت منقضی شده باشد، و آمد
رقص در دوم بسیار بد است.
من می توانم به خودم کمک کنم! 'گریه آقای Boffin، flouncing در مورد حل و فصل در یک بی کس
روش، با دست در جیبش عمیق خود را، به عنوان اگر جیب او بود غرق شده است.
"چه خوب تظاهر من به ایستادگی کردن، وقتی که من می توانم به خودم کمک نمی کند؟
من باید تسلیم به شرایط است. اما من باید می خواهم سند را ببینید.
Wegg، که همه برای عقد ناخن او به شدت رانده شده بود و خانه بود، اعلام کرد که
Boffin باید آن را بدون تاخیر یک ساعت را ببینید.
او را به زندان برای این منظور، و یا تحت الشعاع قرار او را به عنوان اگر او واقعا
نبوغ شیطانی خود را در فرم قابل مشاهده، آقای Wegg کلاه آقای Boffin را بر پشت کف زدند
سر او، و او را راه می رفت انجام شده توسط بازو
ادعا مالکیت بر جسم و روح او بود که در یک بار گریم و
مضحک تر از هر چیز در مجموعه نادر آقای زهره.
که موهای آقا نور نزدیک بر پاشنه خود به دنبال آن حداقل پشتیبان گیری آقای
Boffin در یک مفهوم تحت اللفظی، اگر او تا به حال فرصت های اخیر برای انجام این کار نداشته است
روحانی، در حالی که آقای Boffin، trotting به در
به عنوان سخت به او به عنوان صدای یورتمه رفتن اسب، سیلاس Wegg در برخورد مکرر با شرکت
عمومی، بیشتر به عنوان سگ یک مرد کور از پیش تحت اشغال ممکن است دیده شود شامل کارشناسی ارشد خود است.
بنابراین آنها را به استقرار آقای زهره رسید، تا حدودی به ماهیت خود را گرم می شود
پیشرفت به آنجا.
آقای Wegg، به خصوص، در تب و تاب بودن شعله ور بود، و در مغازه کوچک ایستاده بود، نفس نفس و
mopping سر خود را با جیب، دستمال خود را، لال چند
دقیقه می باشد.
در همین حال، آقای زهره، که قورباغه دوئل برای مقابله با آن را در سمت چپ بود
عدم وجود شمع برای لذت عمومی، کرکره.
هنگامی که همه در امن و امان بود، و درب مغازه را بست، او به سیلاس عرق گفت:
گمان می کنم آقای Wegg، ما در حال حاضر ممکن است تولید مقاله؟
در آغوش یک دقیقه، آقا، 'پاسخ است که شخصیت با احتیاط، یک دقیقه صبر کن.
که شما را در یک موقعیت سابق ذکر شده به عنوان - آیا شما obligingly این جعبه را هل
شامل miscellanies - به سمت من در میان فروشگاه اینجا؟
آقای زهره او خواسته بود.
"بسیار خوب، گفت:" سیلاس، به دنبال در مورد: ام - RY خوب.
آیا شما من که صندلی دست، آقا، برای قرار دادن بالا از آن؟
زهره دست او را به صندلی.
در حال حاضر، Boffin، گفت: Wegg، تا سوار شدن در اینجا و در صندلی خود را، به شما؟
آقای Boffin، اگر او بودند به پرتره خود را رنگ آمیزی شده است، یا به برق، و یا
به فراماسونری، و یا در هر نقطه ضعف دیگر انفرادی قرار داده می شود، صعود
منبر برای او آماده شده است.
در حال حاضر، آقای زهره، گفت: "سیلاس، در نظر گرفتن پوشش خود را، زمانی که من به جلب دوست ما در اینجا گرد
بازوها و بدن، و سوزن، او را به پشت صندلی محکم، شما ممکن است او را نشان می دهد
آنچه که او می خواهد برای دیدن.
اگر شما آن را و باز نگه داشتن آن را به خوبی در یک طرف، آقا، و یک شمع در دیگر،
او قادر به خواندن آن جذاب است.
آقای Boffin به نظر می رسید و نه تمایل به اعتراض به این ترتیب احتیاطی، اما،
فورا توسط Wegg را در آغوش خود استعفا داد.
زهره پس از آن سند، و آقای Boffin به آرامی آن را هجی کرد با صدای بلند: خیلی
به آرامی، که Wegg، بود که او خود را در صندلی با گرفتن یک کشتی گیر،
دوباره بسیار بدتر برای به exertions او تبدیل شدند.
بگو: «زمانی که شما آن را دوباره امن، آقای زهره، او به سختی ادا، برای
فشار این terrimenjious است.
در طول سند را به جای آن دوباره بازسازی شد. و Wegg، که ناراحت کننده
نگرش بوده است که از یک مرد بسیار persevering ناموفق تلاش
برای ایستادن بر سر او، در زمان یک کرسی را به خود بهبود می یابند.
آقای Boffin، به نوبه خود، تلاش برای پایین آمدن، اما در هوا پریشان باقی ماند.
خوب، Boffin! 'گفت: Wegg، به محض اینکه او در یک وضعیت به حرف زدن بود.
در حال حاضر، شما می دانید. "بله، Wegg، گفت: آقای Boffin، ملایم است.
در حال حاضر، من می دانم.
شما باید بدون شک و تردید در مورد آن، Boffin '، Wegg.
نه، Wegg. هیچ کدام، پاسخ آهسته و غمگین بود.
سپس، مراقبت، شما، گفت: Wegg، که شما را به شرایط شما می چسبد.
آقای زهره، اگر در این مناسبت فرخنده، شما باید اتفاق می افتد یک قطره به
هر چیز کاملا بنابراین به عنوان چای ملایم در ouse "را، من فکر می کنم من می خواهم دوستانه
آزادی از شما خواسته است برای یک نمونه از آن است.
آقای زهره، یاد آوری وظایف از مهمان نوازی، تولید برخی از رم است.
در پاسخ به پرس و جو، 'آیا شما آن را مخلوط، Wegg آقای؟ "که آقا خوش
دوباره، من فکر می کنم، نه آقا. فرخنده مناسبت، من ترجیح می دهم
آن را به شکل آدامس، تحریک کننده قمقمه کوچک است.
آقای Boffin، کاهش رم، هنوز بالا در سبد خود، در
موقعیت مناسب به خطاب.
Wegg داشتن او را به هوا گستاخ در اوقات فراغت چشم، خطاب به او، بنابراین، در حالی که
طراوت خود را با درم او. BOF - باله! '
بله، Wegg، او پاسخ داد، در آینده از برازش انتزاع، با آه.
"من یک چیز ذکر شده نیست، چرا که جزئیات it'sa می آید که البته.
شما باید پیگیری می شود، شما می دانید.
شما باید تحت بازرسی نگه داشته شود. "من کاملا نمی دانند، گفت: آقای Boffin.
آیا شما نیست؟ sneered Wegg. کجا عقل خود را، Boffin؟
تا تپه پایین است و این کسب و کار تکمیل شده، شما پاسخگو برای همه
اموال، در بحر تفکر غوطهور شدن. خود را به من پاسخگو.
آقای زهره اینجا بودن بیش از حد شیر و آبکی با شما، من پسر شما هستم.
آقای Boffin، در لحن حزن، که من باید حفظ اندیشه من، گفت:
دانش از بانوی پیر من.
"دانش از diwision، از D'شما چیست؟ 'نپرسید Wegg، کمک به خود را به یک سوم
آدامس تحریک کننده قمقمه کوچک - برای او قبلا گرفته شده بود یک ثانیه است.
: بله. اگر او به مرد اول از ما دو او ممکن است فکر می کنم تمام عمر خود، چیزی که فقیر،
که من تا به حال بقیه از ثروت هنوز و شد و صرفه جویی است.
من شک دارم، Boffin بازگشت Wegg، تکان دادن سر خود sagaciously و اهدای
چشمک های چوبی بر او، که شما متوجه برخی از حساب برخی از قدیمی اختتامیه جشنواره صنعت چاپ، قرار
خسیس، که خود را به اعتبار داشتن پول زیادی بیشتر از او.
با این حال، مهم نیست. "آیا شما نمی بینید، Wegg؟
آقای Boffin feelingly به او بیان کرد: 'آیا شما نمی بینید؟
بانوی پیر من کردم تا به اموال استفاده می شود.
این امر می تواند تعجب سخت.
blustered Wegg: "من آن را نمی بیند و در همه حال، "شما باید تا آنجا که من باید.
و شما که هستید؟
اما بعد، دوباره، آقای Boffin به آرامی به نمایندگی؛ 'بانوی پیر من است بسیار راست
اصول است. "
بازگشت Wegg: "بانوی پیر خود، '،' برای راه اندازی خود را برای داشتن uprighter
اصول از مال من؟
آقای Boffin بیمار کمتر در این نقطه نسبت در هر دیگر به نظر می رسید
مذاکرات است.
اما او خود را دستور داد و گفت tamely به اندازه کافی: "من فکر می کنم باید آن را از من نگهداری می شوند
بانوی پیر، Wegg. '
خوب، گفت: Wegg، تحقیر، هر چند، شاید، درک برخی از اشاره خطر
در غیر این صورت، از بانوی پیر خود را آن را نگه دارید. من قصد ندارم به او بگویم.
من می توانم شما را تحت بازرسی نزدیک بدون آن داشته باشند.
من به خوبی به انسان به عنوان شما، و بهتر است. از من بپرسید به شام.
من دراز از 'ouse خود را به من بدهید.
من به اندازه کافی خوب بود برای شما و بانوی پیر خود را یک بار، هنگامی که من به شما کمک کرد با سعادت شما
و چکش
هیچ خانم الیزابت، استاد جرج، خاله جین، و عمو پارکر، قبل از شما وجود دارد
دو؟ "به آرامی، آقای Wegg، به آرامی، زهره خواست.
"شیر و آب erily منظور شما، آقا، او با برخی از ضخامت کمی از بازگشت
سخنرانی، که در نتیجه از صمغ Ticklers داشتن آن غلغلک است.
من او را تحت بازرسی کردم، و من او را بازرسی.
"در امتداد خط سیگنال ranEngland انتظار این manWill حاضر نگه دارید
Boffin به وظیفه خود "- Boffin، من تو را به خانه را".
آقای Boffin فرود با هوا از کناره گیری، داد و خودش را در، پس از
مرخصی دوستانه ونوس آقای.
یک بار دیگر، بازرس و بازرسی رفت و از طریق خیابان ها با هم، و غیره
وارد در درب آقای Boffin در.
اما حتی در آنجا، هنگامی که آقای Boffin حافظ خود را داده بود شب خوبی بود و اجازه دهید خود را
با کلید خود را، و آرام بسته شده بود دم در، حتی وجود دارد و پس از آن، همه قدرتمند
سیلاس باید نیازهای ادعای یکی دیگر از ادعای خود قدرت تازه ادعا.
BOF - باله او را از طریق سوراخ کلید به نام. بله، Wegg، پاسخ را از طریق همان بود
کانال.
بیا. دوباره خودت را نشان بده.
بیایید با هم یکی دیگر از نگاه شما!
آقای Boffin - آه، چگونه از املاک و سادگی صادقانه خود کاهش یافته است - باز
درب و اطاعت. برو شوید.
شما ممکن است به رختخواب در حال حاضر، گفت: Wegg، با پوزخند.
درب را به سختی بسته شده بود، وقتی که او دوباره از طریق سوراخ کلید به نام: "BOF - باله!"
بله، Wegg.
این هم سیلاس هیچ پاسخ، اما با اراده در عطف تصور زحمت کشیده
سنگ چاقو تیز کنی در خارج از سوراخ کلید، در حالی که آقای Boffin stooped آن را در درون او سپس
سکوت خندید، و خانه را متوقف کرد.