Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 8
BOFFIN MR در مشورت
هر کس را در معبد بزرگ از خیابان فلیت و رفته بود در تاریخ از این تاریخ، و
بود سرگردان پریشان در مورد معبد تا زمانی که در حیاط کلیسا ملال انگیز می تصادفا،
و در پنجره دلتنگ کننده بودند
فرماندهی که کلیسا در ملال انگیز ترین پنجره از همه آنها را تا او را دیدم
پسر و دلگیری را در او، در یکی از از بین بردن بزرگ جامع چشم مشهود،
کارمند مدیریت، منشی تاریخ و مشترک
کارمند قانون، انقال کارمند، کارمند دفتر مهردار سلطنتی، هر پالایش و گروه
کارمند، آقای مورتیمر نوعی درخت اقاقیا، erewhile در وکیل روزنامه برجسته به نام.
آقای Boffin پس از چند بار در ارتباط با این جوهر ادیبانه بوده است.
هر دو بر روی زمین خود و در الاچیق، تا به حال بدون مشکل در شناسایی آن زمانی که او
دیدم آن را در لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع گرد و خاکی آن است.
به طبقه دوم که در آن پنجره واقع شده بود، او صعود، بیشتر از پیش تحت اشغال در
ذهن با عدم قطعیت حمله پی در پی امپراتوری روم، و خیلی حسرت مرگ
مهربان Pertinax: که تنها آخرین
شب امور امپریال در یک حالت سردرگمی زیادی باقی مانده بود، در حال سقوط
قربانی خشم نگهبانان وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی.
صبح، صبح، صبح! آقای Boffin گفت: با موج دست خود را، به عنوان
درب دفتر پسر دلتنگ کننده، که نام مناسب سوختگی بود افتتاح شد.
"فرماندار؟ '
آقای نوعی درخت اقاقیا به شما وقت ملاقات داد، آقا، من فکر می کنم؟
"من نمی خواهم او را به آن را، که می دانید، بازگشت آقای Boffin؛ 'من راه پرداخت،
پسر. '
بدون شک، آقا. آیا شما در راه رفتن؟
آقای نوعی درخت اقاقیا است در زمان حال نیست، اما من انتظار دارم او بسیار اندکی است.
آیا یک صندلی در اتاق آقای نوعی درخت اقاقیا، آقا شما را، در حالی که من بیش از ما نگاه کنید
مراکز؟
در سوختگی جوان نمایش بزرگ دلربا از میزش بلند حجم نسخ خطی نازک
با پوشش کاغذ قهوه ای، و در حال اجرا انگشت خود را پایین قرار ملاقات روز،
زمزمه، 'آقای Aggs، آقای Baggs، آقای Caggs، آقای Daggs، آقای ***، آقای Gaggs، آقای Boffin.
بله، آقا؛ کاملا درست است. شما کمی قبل از زمان خود را، آقا.
آقای نوعی درخت اقاقیا را در به طور مستقیم باشد.
من در عجله نیستم، گفت: "آقای Boffin از شما متشکرم، آقا.
من از این فرصت، اگر شما، وارد کردن نام و نام خانوادگی خود را در کتاب فراخوانها ما
برای روز.
سوختگی جوان ساخته شده دیگری نشان می دهد تغییر حجم، به دست گرفتن قلم،
مکیدن آن، فرو بردن آن در حال اجرا و بیش از نوشته های قبل از او نوشت.
همانطور که، آقای، کوچه آقای Balley آقای Calley، آقای Dalley، آقای Falley، آقای نگارخانه، آقای هالی، آقای
Lalley، آقای Malley. و آقای Boffin. '
سخت سیستم اینجا؟ بکند، پسر بچه گفت: آقای Boffin، او رزرو شده بود.
"بله، آقا، بازگشت پسر. من نمی تونه بدون آن.
که او احتمالا به معنای آن بود که ذهن او می شده اند به تکه های شکسته و بدون
این داستان از یک شغل است.
با استفاده از در سلول انفرادی خود را بدون بند است که او می تواند صیقل دادن، و
ارائه شده با مشروب فنجان که او می تواند حک کردن، او را بر روی دستگاه افتاده بود
زنگ تغییرات به ترتیب حروف الفبا به دو
حجم مورد نظر، و یا از وارد کردن تعداد زیادی از افراد از دایرکتوری به عنوان
معاملات کسب و کار با آقای نوعی درخت اقاقیا.
بود لازم برای روح خود را، زیرا به عنوان یک خلق و خوی حساس،
او APT در نظر گرفتن آن را شخصا برای خود شرم آور است که کارشناسی ارشد خود بود
مشتریان می باشد.
چه مدت شما در این قانون بوده است، در حال حاضر؟ از آقای Boffin خواست، با حمله با چنگال خود را در
معمول کنجکاو راه است. من در این قانون بوده است، در حال حاضر، آقا، در مورد
سه سال است.
باید به خوبی در آن متولد شده اند! آقای Boffin گفت، با تحسین است.
آیا دوست دارید؟
من آن مهم نیست، می کنند! این از پژمردن جوان باز گشتند، و تاب آه، به عنوان اگر آن
تلخی گذشته بود. چه دستمزد می کنید؟
نیمی از من می تواند آرزو، 'پاسخ سوختگی جوان است.
پانزده شیلینگ یک هفته تمام است که شما می تواند آرزو چیست، گفت: "پسر.
در مورد چه مدت ممکن است شما آن را در حال حاضر، نرخ به طور متوسط از رفتن، یک قاضی باشد؟
خواسته آقای Boffin، پس از بررسی قد و قامت کوچک خود را در سکوت.
پسر جواب داد که او هنوز کاملا کار می کرد که محاسبه های کمی است.
گمان می کنم هیچ چیز برای جلوگیری از رفتن خود را در آن وجود دارد؟ "آقای Boffin گفت.
پسر تقریبا جواب داد که او تا به حال افتخار به بریتانیایی که هرگز ... هرگز
هرگز چیزی برای جلوگیری از خود را برای رفتن به آن وجود دارد.
با این حال به نظر می رسید که او تمایل به مشکوک است که ممکن است چیزی وجود دارد که برای جلوگیری از خود
بیرون آمدن با آن. آیا یک زن و شوهر از پوند به شما کمک کند تا در
؟ "از آقای Boffin خواست.
در این سر، سوختگی جوان بدون شک هر آنچه، به طوری آقای Boffin ساخته شده او را در حال حاضر
از این مبلغ از پول، و او را از توجه خود را به او (آقای Boffin) امور تشکر شده است.
او اضافه کرد، در حال حاضر، به اعتقاد او، به خوبی به عنوان حل و فصل است.
سپس آقای Boffin، با چوب خود را در گوش خود را، مثل یک روح آشنا توضیح
دفتر او، نشسته خیره در قفسه کمی از گزارش عملکرد قانون و قانون،
و در یک پنجره، و در یک کیسه آبی خالی،
و در چوب از مهر و موم، موم، و قلم، و یک جعبه ویفر، و یک سیب و یک
نوشتن پد - بسیار گرد و خاکی - و در تعدادی از لام تیره و نابودی، و در
ناقص مبدل اسلحه مورد تظاهر
باید چیزی قانونی، و در یک جعبه آهن برچسب املاک و هارمون، تا زمانی که آقای نوعی درخت اقاقیا
ظاهر شد.
آقای نوعی درخت اقاقیا توضیح داد که او از وکیل قانونی آمد، کسی که با او شده بود
درگیر در معاملات امور آقای Boffin را. و به نظر می رسد به یک معامله از
! آقای Boffin گفت، با ترحم.
آقای نوعی درخت اقاقیا، بدون توضیح می دهد که خستگی خود را مزمن بود، اقدام خود را با
نمایشگاه که همه اشکال از قانون در طول بوده است با پیروی از
مرحوم هارمون که ثابت شده است، مرگ
وارث بعد از هارمون شده است، ثابت و C، و غیره، دادگاه
مقام یا وظیفه صدارت عظمی داشتن شده، جابجا شده و ج. و به این ترتیب او، آقای نوعی درخت اقاقیا، در حال حاضر
لذت، افتخار، و شادی، دوباره
و ج. و به این ترتیب تبریک آقای Boffin در آینده در اختیار داشتن عنوان
موصی له موصی له، بیش از یک صد هزار پوند، در ایستاده
کتاب شرکت فرماندار و بانک مرکزی انگلستان، دوباره و ج. و غیره.
و آنچه که واجد شرایط در Boffin آقای ملک، است، که آن را شامل
مشکل.
هیچ املاک به مدیریت، اجاره به بازگشت درصد بر در زمان های بد وجود دارد
(که بسیار عزیز از راه گرفتن نام خود را در روزنامه ها)، هیچ رای دهندگان
برای تبدیل شدن به parboiled در آب گرم، هیچ
عوامل را به کرم کردن شیر قبل از آن را به میز می آید.
شما می توانید از کل را در جعبه نقد قرار داده تا فردا صبح، و آن را با شما را به -
می گویند، به کوه های راکی.
در آنجا هر مرد، 'نتیجه آقای نوعی درخت اقاقیا، با لبخند تنبل، به نظر می رسد
را در زیر طلسم کشنده که او را ملزم، دیر یا زود، به ذکر راکی
کوه در لحن آشنا شدید
به یک مرد دیگر، من امیدوارم که شما با فشار دادن من شما را به خدمت آن بهانه
طیف عظیم از خسته کننده جغرافیایی.
بدون آنکه پس از این سخن گفتن بسیار نزدیک، آقای Boffin بازیگران نگاه بهت زده اش
برای اولین بار در سقف، و پس از آن در فرش.
خوب، او اظهار داشت، "من نمی دانم چه می گویند در مورد آن، من مطمئن هستم.
من بود a'most همچنین من بود. It'sa زیادی به مراقبت از.
عزیزم آقای Boffin، سپس مراقبت از آن را ندارد!
'ام؟ "گفت که آقا.
صحبت در حال حاضر، 'بازگشت مورتیمر، با خرق غیر مسئولانه خصوصی
فردی، و با عمق یک مشاور حرفه ای نیست، من باید بگویم که
در صورتی که شرایط بودن بیش از حد،
وزن آن بر ذهن شما، شما باید پناهگاه تسلی باز به شما که شما می توانید
به راحتی آن را کمتر کنند.
و اگر مشکل از انجام این کار شما باید نگران است، بیشتر وجود دارد
پناهگاه از دلداری که هر تعداد از مردم مشکل خاموش خود را
دست. "
خوب! آقای Boffin retorted: من کاملا آن را ببینید، '،
هنوز هم بهت زده است. که رضایت بخش نیست، شما می دانید، چه
شما گفت.
"آیا هر چیزی رضایت بخش، آقای Boffin؟ خواسته مورتیمر، بالا بردن ابرو خود را.
"من به آن را پیدا کنید،" پاسخ داد: آقای Boffin، با نگاهی مشتاق است.
در حالی که من مباشر در الاچیق - جلو آن باوئر بود - من در نظر گرفته کسب و کار
بسیار رضایت بخش است.
پیر مرد تاتار افتضاح بود (گفت، من مطمئن هستم، بدون بی احترامی به حافظه خود را)
اما کسب و کار یکی از دلپذیر به دنبال پس از آن، از قبل از روشنایی روز به تاریکی گذشته بود.
این a'most حیف است، گفت: "آقای Boffin، مالش گوش خود را، که او رفت و
ساخته شده پول زیادی. این امر برای او بهتر است اگر او
حال نه چندان خود را داده تا آن را.
شما ممکن است بر آن بستگی دارد، کشف ناگهانی، که او در بر داشت
بزرگ زیادی به مراقبت از آقای نوعی درخت اقاقیا سرفه، قانع نشده است.
و صحبت از رضایت بخش، "به دنبال آقای Boffin، به همین دلیل، خداوند ما را نجات دهد! هنگامی که ما به می آیند
آن را به تکه، ذره ذره، که در آن satisfactoriness پول هنوز؟
هنگامی که پیر مرد می کند پسری فقیر بعد از همه، پسر فقیر می شود خوبی از آن است.
او می شود دور ساخته شده، در حال حاضر زمانی که او بلند کردن (به عنوان یکی ممکن است می گویند) فنجان و
sarser به لب هایش را.
آقای نوعی درخت اقاقیا، من در حال حاضر به شما نام، که از طرف پسر فقیر عزیز، به من و خانم
Boffin اند در برابر زمان محلی شما با پیر مرد از تعداد ایستاده بود تا او را به نام تماس با ما
هر نام که او می تواند زبان خود را به وضع.
من او را دیده اند، پس از آنکه خانم Boffin ذهن او را به او داده است احترام به این ادعا که
عواطف nat'ral، گرفتن کلاه سر گذاشتن خانم Boffin (او، به طور کلی عینک، سیاه و سفید
نی، نشسته به عنوان یک ماده از راحتی
در بالای سر خود) و ارسال آن را در سراسر حیاط در حال چرخش است.
من در واقع.
و یک بار، هنگامی که او در شیوه ای است که به شخصی بالغ، من باید با توجه به
او برای خودش چیزی که تغ تغ، اگر خانم Boffin بود خودش را پرتاب ما میان و
دریافت خیط و پیت در معبد.
که کاهش یافته است او، آقای نوعی درخت اقاقیا. مشروط او.
آقای نوعی درخت اقاقیا زمزمه افتخار برابر - سر در خانم Boffin و قلب
شما متوجه این نام من، به دنبال آقای Boffin، به شما نشان دهد، در حال حاضر امور
زخم، که من و خانم Boffin همیشه ایستاده بود به عنوان ما به افتخار مسیحی محدود،
دوست کودکان.
من و خانم Boffin دوست دختر فقیر ایستاده بود و من و خانم Boffin ایستاده بود به فقرا
دوست پسر من و خانم Boffin بالا و رو به پیرمرد هنگامی که ما momently انتظار می رود
به درد ما تبدیل شده است.
به عنوان به خانم Boffin، آقای Boffin گفت: کاهش صدای او، ممکن است آرزو آن ذکر شده
در حال حاضر او شیک است، اما تا کنون به عنوان به او بگویید که او رفت، در حضور من، او بود
حقه بازی سخت دل.
آقای نوعی درخت اقاقیا به زمزمه شدید روح ساکسون - اجداد خانم Boffin - bowmen -
Agincourt و Cressy.
محمدرضا Boffin، گرم شدن کره زمین (به عنوان چربی گفت: «زمان من و خانم Boffin دیدم پسر فقیر،
معمولا انجام می دهد) با تمایل به ذوب شدن، او را به یک کودک هفت ساله بود.
هنگامی که او را به شفاعت برای خواهرش آمد، من و خانم Boffin دور بودند
مشرف قرارداد کشوری بود که به sifted قبل از carted، و او آمده بود
و در یک ساعت رفته است.
من می گویم او را به یک کودک هفت ساله بود. او که قرار بود دور، تنها و بی کس،
به آن مدرسه خارجی، و او را به محل ما می آیند، گذاردن حیاط
ارائه باوئر، به یک گرم در آتش ما.
کم کم او را سفر لباس بر او وجود داشت.
جعبه کم کم خود را در خارج در باد لرز وجود داشت، که من قرار بود به
حمل برای او به کشتی بخار، به عنوان پیر مرد نمی خواهد بشنوید اجازه می دهد
مربی شش پنسی پول.
خانم Boffin، که در آن زمان کاملا یک زن جوان و pictur از یه گل رز به تمام عیار، به او می ایستد توسط
او، زانو زده در آتش، گرم او دو دست باز، و به مالش خود می افتد
گونه ها، اما دیدن اشک به می آیند
چشم کودک، اشک می شوند سریع به خود را، و او را دور گردن او را نگه می دارد، مانند
اگر او را حفاظت و گریه می کند به من، "من می خواهم در سراسر جهان گسترده را، من،
فرار با او! "
نمی گویم اما آنچه من آن را قطع، و اما آنچه در آن در عین حال افزایش
احساس تحسین خانم Boffin.
کودک فقیر به او چسبیده است برای مدتی، به او چسبیده است، و پس از آن، هنگامی که قدیمی
تماس مرد، او می گوید: "من باید برود!
خداوند شما را برکت دهد! "و برای لحظه ای استوار قلب خود را در مقابل سینه او، و به نظر می رسد در
هر دو از ما، که اگر آن را در درد بود - در رنج است. چنین یک نگاه!
من روی با او رفت (من او را داد 1 کمی درمان من فکر کردم که می خواهم)، و
من او را زمانی که او به خواب در محل خواب خود افتاده بود، و من برگشتم به خانم Boffin.
اما او بگویم چیزی است که من چگونه من او را ترک کرده بودند، آن همه برای هیچ چیز رفت،
با توجه به افکار خود را، او که نگاه که او در ما دو بودند را هرگز تغییر نداده است.
اما این یک قطعه خوب است.
خانم Boffin و من تا به حال هیچ کودکی از خود ما، و گاهی اوقات آرزو کرده بود که ما تا به حال
است. اما در حال حاضر نیست.
"ما ممکن است هر دو را از ما می میرند،" خانم Boffin می گوید: "و دیگر چشم ممکن است که تنها نگاه را ببینید
در فرزند ما است. "
پس از یک شب، وقتی که خیلی سرد بود، و یا وقتی باد غرش، باران چکیده
سنگین، او را از خواب بیدار گریه، تماس گرفته و در دست پاچگی، "آیا شما نمی بینید فقرا
صورت کودک؟
O پناه کودک فقیر "- تا در این دوره از سال آن را به آرامی عینک، به عنوان بسیاری از چیزها
انجام دهد. "عزیزم آقای Boffin، همه چیز را می پوشد
ژنده پوش، "مورتیمر، گفت: با خنده نور است.
من نمی خواهد که تا کنون به عنوان گویند همه چیز، 'بازگشت آقای Boffin، در آنها شیوه ای خود را،
به نظر می رسید به رنده، چرا که برخی از چیزهایی که من در میان گرد و غبار وجود دارد.
خب، آقا.
بنابراین من و خانم Boffin رشد بزرگتر و مسن تر در خدمات پیرمرد، زندگی و
کار بسیار سخت در آن است، تا پیر مرد در بستر خود مرده کشف شده است.
سپس خانم Boffin من و مهر و موم جعبه خود را، همیشه بر روی میز ایستاده در کنار
بستر خود، و داشتن اغلب heerd معبد به عنوان یک نقطه که در آن گرد و غبار وکیل بگویید،
برای قرارداد، آمده ام در اینجا
جستجوی یک وکیل را توصیه کند، و مرد جوان خود را ببینید من در این حال
ارتفاع، سفت مگس در پنجره طوفان یا گرداب شدید با چاقوی کوچک جیبی خود را، و من
هی را به او! و سپس لذت بردن از
آشنایی خود، و به معنای به دست آوردن افتخار است.
سپس شما و آقا در زیر کمی ناراحت کننده گردن پارچه
گذرگاه طاقدار در حیاط کلیسا سنت پل - '
عوام 'پزشکان'، 'مشاهده نوعی درخت اقاقیا. گفت: که "من درک آن نام دیگری بود،
Boffin، این مساله، اما شما می دانید بهترین.
سپس شما و Scommons دکتر، شما رفتن به محل کار، و شما چیزی است که مناسب،
و شما و دکتر S. مراحل برای پیدا کردن پسر فقیر، و در آخر به شما
پیدا کردن کار پسر فقیر، و من و خانم
Boffin اغلب به تبادل مشاهدات، "ما باید او را دوباره ببینم، تحت خوشحال
شرایط.
اما این بود که هرگز و می خواهید satisfactoriness، که بعد از همه
پول به او می شود هرگز.
، "اظهار داشت:" اما آن را نوعی درخت اقاقیا، با تمایل اهسته از سر، به
دست عالی.
آن را به دست من و خانم Boffin تنها این هر روز و ساعت می شود، و
که من کار به دور است، پس منتظر این روز و ساعت در هدف "است.
آقای نوعی درخت اقاقیا، قتل بی رحمانه ستمکار بوده است.
در آن قتل من و خانم Boffin مرموزی سود.
برای دستگیری و محکومیت قاتل، ما را پاداش یکی از ده یک گرفتن از
ملک - پاداش ده هزار پوند.
آقای Boffin، آن را بیش از حد است.
آقای نوعی درخت اقاقیا، من و خانم Boffin ثابت مبلغ با هم، و ما به آن ایستاده است. '
اما اجازه دهید من به شما نمایندگی، بازگشت نوعی درخت اقاقیا، صحبت کردن در حال حاضر با حرفه ای
عمق، و نه با خرق فرد، که پیشنهاد چنین
پاداش عظیم وسوسه مجبور است
سوء ظن، ساخت و ساز اجباری از شرایط، به اتهام تیره، یک کل
ابزار جعبه ابزار دو لبه است. '
خوب، گفت: آقای Boffin، کمی مبهوت، یک طرف که جمع ما درجه قرار داده است '
هدف.
این که آیا آن را باید آشکارا در آگهی های جدید که در حال حاضر باید در مورد در اعلام
نام ما را - به نام شما، آقای Boffin در نام و نام خانوادگی خود را. '
"بسیار خوب، به نام من، که همان خانم را Boffin است، و به معنی هر دو ما است،
به رسم اونا در نظر گرفته شده است.
اما این اولین دستور که من به عنوان صاحب ملک، برای دادن به من است
وکیل در آینده به آن.
وکیل شما، آقای Boffin، بازگشت نوعی درخت اقاقیا، یک یادداشت بسیار کوتاه از آن
با یک قلم بسیار فرسوده، رضایت خاطر در نظر گرفتن آموزش.
یکی دیگر وجود دارد؟
تنها با یک دیگر وجود دارد، و نه بیشتر. من به عنوان جمع و جور یک کمی می تواند
آشتی با سفتی، ترک تمام اموال به همسر محبوب من،
Henerietty Boffin، تنها اجراکننده ".
را آن را به عنوان کوتاه به عنوان شما می توانید با استفاده از این واژه ها، اما از آن تنگ است.
در برخی از دست دادن را به درک عمق مفاهیم های آقای Boffin از اراده محکم، نوعی درخت اقاقیا احساس راه خود را.
"من فرمودید، اما عمق حرفه ای باید دقیق.
هنگامی که شما می گویند تنگ - "من به معنی تنگ، آقای Boffin توضیح داد.
«دقیقا.
و هیچ چیز می تواند بیشتر قابل ستایش است. اما تنگی اتصال به خانم Boffin است
هر و چه شرایطی؟ 'تایید اعتبار خانم Boffin؟ interposed شوهرش.
"نه! چه چیزی شما را از فکر!
چه من می خواهم، به آن همه مخصوص اوست آنقدر تنگ است که او را از آن نگه نمی تواند
رها "لیزا، به راحتی به انجام آنچه او با دوست دارد؟
لیزا کاملا؟
"مسلما؟ تکرار آقای Boffin، با خنده ای کوتاه محکم.
'Hah! من فکر می کنم باید! این امر می تواند زیبا در من شروع به اتصال به
Boffin خانم در این زمان به روز!
به طوری که آموزش، بیش از حد، نوعی درخت اقاقیا آقای گرفته شد و آقای نوعی درخت اقاقیا، پس از گرفته شده
آن، در عمل نشان آقای Boffin، هنگامی که آقای یوجین Wrayburn تقریبا به تکان
او را در راه درب.
در نتیجه آقای نوعی درخت اقاقیا، گفت: در صورت سرد خود، تو به من دو تا یکی از شناخته شده
دیگر، و بیشتر به معنی که آقای Wrayburn در مشاوره آموخته بود در قانون،
که تا اندازه ای در راه کسب و کار و
بخشی از راه را از لذت، او به آقای Wrayburn افاضه شده بود.
حقایق جالب زندگینامه آقای Boffin در. 'خوشحال، گفت: "اوژن - هر چند او
نگاه - به دانستن آقای Boffin.
Thankee، آقا، thankee. که نجیب زاده، 'بازگشت.
و چگونه قانون را دوست داری؟ "- و نه به خصوص، 'بازگشت یوجین.
'بیش از حد برای شما خشک است،؟
خب، گمان کنم آن را می خواهد چند سال از چسبیدن به، قبل از شما استاد.
اما هیچ چیز مثل کار وجود دارد. نگاهی به زنبور.
بازگشت اوژن: "من فرمودید، '، با لبخند مردد، اما من به شما عذر
ذکر است که من همیشه در برابر مراجعه کننده به زنبورها اعتراض؟
آیا شما! آقای Boffin گفت.
من در اصل اعتراض، گفت: "یوجین، به عنوان یک حیوان دوپا -
به عنوان یک چه؟ از آقای Boffin خواست.
به عنوان یک موجود دو پا - من در اصل اعتراض، به عنوان یک موجود دو پا،
حال به طور مداوم به حشرات و موجودات چهار پا است.
من نیاز به مدل سازی مجموعه مقالات با توجه به روند اعتراض
زنبور عسل، یا سگ، یا عنکبوت، و یا شتر.
من کاملا اذعان دارند که شتر به عنوان مثال، فرد بیش از حد معتدل است، اما او
دارای شکم های مختلفی به خود سرگرم است، و من فقط یک.
علاوه بر این، من دارم نصب شده با انبار مناسب و خنک نگه داشتن نوشیدنی من
اید. '' اما به من گفت، شما می دانید، آقای Boffin خواست،
و نه در از دست دادن یک پاسخ، 'زنبور'
«دقیقا. و ممکن است من به شما نشان دادن که این
بی خردانه می گویند زنبور؟ برای تمام مورد فرض شده است.
اذعان برای لحظه ای که هر قیاس بین یک زنبور وجود دارد، و یک مرد در یک پیراهن
و pantaloons (که من منکر)، و آن است که حل و فصل است که انسان برای یادگیری
زنبور عسل (که من نیز انکار)، این سوال هنوز باقی مانده است، چیزی است که او را به یاد بگیرند؟
به تقلید؟ یا برای جلوگیری از؟
هنگامی که دوستان خود را خود زنبورها نگران به آن به شدت fluttered حد در مورد خود
مستقل و کاملا پریشان دست زدن به کوچکترین پادشاهی
جنبش ما مردان برای یادگیری عظمت
از کلاله شکار، و یا littleness بخشنامه دادگاه؟
من روشن نیست آقای Boffin، اما کندو ممکن است طنز.
آقای Boffin گفت: "در تمام رویدادها، کار می کنند، است.
یه-ES، 'بازگشت یوجین، disparagingly کار می کنند، اما آیا شما فکر می کنند که بیش از حد انجام دادن
آن؟
کار می کنند بسیار بیشتر از آنها نیاز - آنها را بسیار بیشتر از آنها می توانند بخورند - آنها
بنابراین پیوسته و خسته کننده وزوز در یک ایده خود را تا مرگ می آید که بر روی آنها -
که نمی کنند شما فکر می کنید آن را بیش از حد آنها؟
و کارگران انسان به هیچ تعطیلات، چرا که از زنبور عسل؟
و من هرگز تغییر هوا، زیرا زنبور عسل نمی؟
آقای Boffin، من فکر می کنم عسل بسیار عالی در صبحانه، اما، در نظر گرفته شده در نور من
مدرسه معمولی و اخلاقی، در برابر فریب ظالمانه اعتراض
دوستان خود زنبور عسل است.
با بالاترین احترام را برای شما خواهد شد. 'Thankee، آقای Boffin گفت.
«صبح به صبح! '
اما شایسته آقای Boffin با تصور comfortless jogged او می تواند
با توزیع، که یک معامله از unsatisfactoriness در جهان وجود دارد، علاوه بر
آنچه او به عنوان appertaining به اموال هارمون به یاد می آورد بود.
و او هنوز هم آهسته دویدن در امتداد خیابان فلیت در این شرایط ذهن، هنگامی که او
آگاه باشید که او از نزدیک دنبال کرده و مشاهده شده، انسان را از ظاهر نجیبانه.
در حال حاضر پس از آن؟ آقای Boffin گفت: توقف کوتاه، با تأملات خود را به ناگهانی
چک کنید، چه مقاله بعدی است؟ "من فرمودید، آقای Boffin.
اسم من بیش از حد؟
چگونه شما را از آن آمده است؟ من می توانم شما را نمی دانم.
نه، آقا، شما من را نمی دانند. آقای Boffin کامل در مرد نگاه کرد، و
انسان کامل در او نگاه.
نه، گفت: آقای Boffin، پس از یک نگاه در پیاده رو، که اگر آن را از چهره های ساخته شده بودند و
او در تلاش بودند برای مطابقت با مرد است، "من را نمی شناسم.
گفت: من هیچ کس، غریبه، و به احتمال زیاد شناخته می شوند، اما آقای Boffin ثروت
- اوه! که رو در مورد در حال حاضر، آن است؟
گفتم آقای Boffin.
- و نحوه عاشقانه خود را از دستیابی به آن، او را آشکار.
شما به من اشاره کرد و روز دیگر است. "
خوب، 'آقای Boffin گفت: "من باید بگویم من disappintment بود تا زمانی که شما من pinted
خارج، ادب اگر شما اجازه خواهد داد که شما به آن اعتراف، برای من به خوبی آگاهم من نیست
بسیار به نگاه است.
با من چه ممکن است شما می خواهید؟ نه در قانون، شما؟
نه، آقا. '' اطلاعات را ارائه دهید، برای پاداش؟
«نه، آقا.
ممکن است لحظهای کف زنی در مواجهه با مرد، او به عنوان آخرین ساخته شده
پاسخ، اما آن را به طور مستقیم به تصویب رساند.
"اگر من این کار اشتباه نیست، شما از من از وکیل من است و سعی به رفع من
توجه قرار دارد. بگو از!
آیا شما دارید؟
یا شما؟ خواست آقای Boffin، و نه عصبانی.
'بله' چرا؟
اگر شما به من اجازه می دهد تا راه رفتن در کنار شما، آقای Boffin، من به شما بگویم.
آیا شما اعتراض به نوبه خود کنار به این مکان - من فکر می کنم آن است که به نام کلیفورد در مسافرخانه
که در آن ما می توانیم شنیدن یکدیگر بهتر از در خیابان خروشان؟
(: حالا، فکر آقای Boffin، اگر او پیشنهاد بازی در skittles، و یا ملاقات با یک کشور
آقا فقط به اموال می آیند، و یا تولید هر ماده جواهرات او
در بر داشت، من او را دست کشیدن!
با استفاده از این انعکاس با احتیاط، و حمل چوب خود را در آغوش او به عنوان پانچ حمل
آقای Boffin تبدیل به کلیفورد در مسافرخانه فوق الذکر.)
آقای Boffin، اتفاقی است که در مقام یا وظیفه صدارت عظمی لین این صبح، وقتی که دیدم خواهید
همراه قبل از من.
من در زمان آزادی پس از شما، تلاش را تشکیل می دهند ذهن من با شما صحبت کنم، تا
شما را به وکیل خود را رفت. بعد من منتظر بیرون تا شما بیرون آمد.
(مانند skittles کاملا به نظر برسد، و نه در عین حال نجیب کشور، و نه و جواهرات،
فکر آقای Boffin، اما بدون دانستن وجود دارد. ')
من می ترسم جسم من است یک جسورانه، من می ترسم کمی از حد معمول عملی
جهان در مورد آن، اما من آن را سرمایه گذاری.
اگر من از کسی می پرسید، و یا اگر شما از خودتان بپرسید - که به احتمال زیاد بیشتر است - آنچه من emboldens، من
پاسخ، به شدت مطمئن باشید که تو مرد درستکاری و دشت
خرید و فروش، با soundest قلب های صوتی،
و شما در یک زن با همان کیفیت متمایز می شنوم.
'اطلاعات خود را از خانم Boffin درست است، به هر حال، پاسخ آقای Boffin بود، به عنوان او
دوست جدید خود را مورد بررسی دوباره.
چیزی بود که سرکوب در شیوه ای انسان عجیب و غریب وجود دارد، و با راه می رفت
چشم خود را بر روی زمین - هر چند آگاه، که برای همه، مشاهدات آقای Boffin را -
و او در صدا مقهور صحبت کرد.
اما حرف های او به راحتی، و صدای او را حاضر در تن بود، هرچند محدود.
وقتی که اضافه کنم، من می توانم برای خودم تشخیص زبان عمومی می گوید از شما - که شما
توسط فورچون کاملا دست نخورده، و uplifted نیست - من اعتماد به شما خواهد شد، به عنوان یک مرد
ماهیت باز، گمان می که من به معنی
تملق گفتن، اما باور که همه منظورم این است که به خودم بهانه این که من
تنها بهانه برای نفوذ در حال حاضر من. '(:' چقدر است؟ "فکر آقای Boffin.
باید به پول.
چقدر میشه؟ ') شما احتمالا شیوه خود را تغییر
زندگی، آقای Boffin، خود را در تغییر شرایطی است.
شما احتمالا یک خانه بزرگتر، بسیاری از مسائل به ترتیب، می شود و خود درآورد
تعداد خبرنگاران. اگر شما به من به عنوان وزیر امور خارجه خود را امتحان کنید -
'به عنوان چیست؟' گریه آقای Boffin، با چشمان کاملا باز است.
وزیر امور خارجه شما. '' خوب، گفت: آقای Boffin، تحت نفس خود را،
that'sa چیز عجیب و غریب! '
یا، به دنبال غریبه تعجب در تعجب آقای Boffin را، اگر من به عنوان امتحان کنید
مرد خود را از کسب و کار تحت هر نام، من می دانم شما می توانید به من وفادار و سپاسگزار.
و من امیدوارم که شما را پیدا کنم.
شما به طور طبیعی ممکن است که فوری جسم من پول فکر می کنم.
نمی کنم، برای من میل و علاقه به شما خواهد یک سال خدمت می کنند - دو سال - هر دوره شما ممکن است
انتصاب - قبل از آن شروع به در نظر گرفتن بین ما.
شما اهل کجا هستید؟ از آقای Boffin خواست.
آمده ام، بازگشت از سوی دیگر، ملاقات با چشم خود، از بسیاری از کشورها است.
آشنایان Boffin با نام ها و شرایط سرزمین های خارجی در حال محدود
در حد و تا حدودی در کیفیت اشتباه، او را به سوال بعدی خود را در الاستیک شکل
مدل.
از - هر خاص جای '' من در بسیاری از مکان ها بوده است.
شما چه؟ از آقای Boffin خواست.
در اینجا دوباره او ساخته شده هیچ پیشرفت بزرگ، پاسخ، من یک دانش آموز بوده و
مسافر است. '
اما اگر آن را ain'ta آزادی به آن گوشتالو، گفت: آقای Boffin، چه چیزی شما را برای
زندگی شما؟
من ذکر کرده اند، بازگشت از سوی دیگر، با یکی دیگر از نگاه او، و یک لبخند،
آنچه که من در آرزوی انجام دهید.
من شده اند جایگزین به عنوان برخی از مقاصد کوچک من تا به حال، و من ممکن است بگویم که من
در حال حاضر برای شروع زندگی است.
به خوبی نمی دانند چگونه به خلاص شدن از شر این درخواست، و احساس بیشتر
خجالت می کشم چون شیوه و ظاهر خود را مدعی ظرافت است که در آن
شایسته آقای Boffin می ترسید خود او ممکن است
کمبود آن آقا نگاه به مزرعه کمی کپک زده و یا گربه حفاظت،
مسافرخانه کلیفورد، آن را به عنوان آن روز بود، در جستجوی یک پیشنهاد است.
گنجشک ها بود، گربه ها وجود دارد، پوسیدگی خشک و مرطوب، پوسیدگی وجود دارد، اما آن نبود
در غیر این صورت یک نقطه مطرح است.
در تمام این مدت، گفت: "به غریبه ها، تولید کتاب های کوچک جیبی و گرفتن
از یک کارت به من نام من ذکر نشده است. اسم من Rokesmith است.
1 آقای Wilfer تسلیم، در هالووی.
آقای Boffin خیره شد. 'پدر خانم بلا Wilfer؟ "او گفت.
صاحبخانه من یک دختر به نام بلا. بله؛ بدون شک،.
در حال حاضر، این نام در افکار آقای Boffin را بیشتر یا کمتر شده بود همه روز صبح، و برای
روز قبل، بنابراین او گفت:
"که این منحصر به فرد، بیش از حد! ناخودآگاه خیره، در گذشته همه مرزهای خوب
آداب، با کارت در دست او است. "اگرچه، خداحافظی، گمان می کنم آن را یکی بود
از این خانواده است که به من pinted؟
'تعداد من هرگز در خیابان با یکی از آنها بوده است. "
شنیده من از میان صحبت اونا، هر چند "شماره اتاق خود من، من را اشغال کرده اند برگزار شد
به ندرت هیچ گونه ارتباطی با آنها.
Odder و odder! آقای Boffin گفت. "خب، آقا، به شما حقیقت را بگو، من نمی
آقای Rokesmith. می دانم که چه چیزی را به شما می گویم 'چیزی' بازگشت؛
اجازه می دهد من به شما در عرض چند روز تماس بگیرید.
من بر خلاف وجدان انسانی را به عنوان فکر می کنم که به احتمال زیاد است که شما به من اعتماد در قبول
نگاه اول، و من از خیابان بسیار.
اجازه بدهید من به شما نظر بیشتر شما می آیند، در اوقات فراغت خود.
این عادلانه، و من اعتراض، 'آقای Boffin گفت؛ اما آن را باید در شرایط
آن را به طور کامل درک که من بیشتر می دانم که من همیشه باید در هر می خواهید
نجیب زاده به عنوان وزیر - وزیر شما گفته بود؛ بود؟
: بله.
دیگر چشم آقای Boffin را باز گسترده، و او را در متقاضی از سر تا پا، خیره،
دگرباشان جنسی تکراری - You're حاصل کنید که آن را وزیر بود؟
آیا شما؟
"من مطمئن هستم که گفتم.
- به عنوان وزیر امور خارجه، آقای Boffin، مراقبه بر کلمه را تکرار؛ من بیشتر می دانم
که من همیشه ممکن است وزیر امور خارجه، می خواهند و یا چه چیزی نیست، از من است که من همیشه باید در می خواهید
مرد در ماه است.
من و خانم Boffin حتی حل و فصل است که ما باید هر گونه تغییر در راه ما
زندگی است.
قطعا تمایلات خانم Boffin را نسبت به مد تمایل دارند، اما، در حال حاضر در حال راه اندازی
در راه شیک در الاچیق، او ممکن است تغییرات بیشتر را ندارد.
با این حال، آقا، شما خودتان را فشار دهید، من آرزو می کنم از ملاقات شما تا کنون عنوان کرد و گفت، همه به
استفاده در الاچیق تماس بگیرید اگر شما می خواهم. در این دوره از یک یا دو هفته.
در همان زمان، من که من باید به نام در نظر علاوه بر آنچه که من در حال حاضر
نام، که من در استخدام من یک مرد ادبی - با پای چوبی - من
هیچ افکار فراق از.
آقای Rokesmith پاسخ داد: "من حسرت شنیدن من در برخی از مرتب کردن بر اساس پیش بینی، '،
آشکارا آن را با تعجب داشتن شنیده ایم اما شاید وظایف دیگر ممکن است بوجود می آیند؟ "
"همانطور که می بینید، بازگشت آقای Boffin، با حس محرمانه کرامت، به عنوان من
وظایف مرد ادبی، آنها روشن است. حرفه ای او کاهش می یابد و او می افتد،
و به عنوان یک دوست، او را به شعر کاهش می یابد.
بدون رعایت این وظایف به نظر می رسید به هیچ وجه روشن به آقای Rokesmith
شگفت زده درک، آقای Boffin رفت:
و در حال حاضر، آقا، من شما را خوب آرزو می کنم.
شما می توانید در الاچیق تماس بگیرید هر زمان در یک یا دو هفته است.
نه بالاتر از یک مایل و یا از شما است، و صاحبخانه شما می تواند شما را مستقیم به آن.
اما او ممکن است آن را با نام جدید خود را از باوئر Boffin نمی دانند، می گویند، هنگامی که شما پرس و جو از
او، آن هارمون است؛ به شما؟
Harmoon: تکرار آقای Rokesmith، ظاهری گرفتار صدای ناقص،
'Harmarn است. چگونه می توانم آن را هجی کنید؟
"چرا، به نگارش آن، بازگشت آقای Boffin، با حضور بزرگ از ذهن انسان،
که نگاه خود را از. هارمون همه شما رو به او بگو.
صبح، صبح به صبح!
و بنابراین، ترک را بدون نگاه به عقب است.