Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 25
Jurgis کردم ، وحشی را با خشم ، اما درب بسته شد و قلعه بزرگ تاریک بود و
غیر قابل تسخیر است. سپس دندان یخی کمی انفجار به
او ، و او تبدیل شده و به دور در یک اجرا رفت.
وقتی که او دوباره متوقف شد چرا که او با آمدن به خیابان ها روزانه تعداد و این کار را نکرد
مایل به جلب توجه. به رغم آن تحقیر تاریخ و زمان آخرین ،
قلب thumping سریع با پیروزی است.
او به جلوتر در آن معامله آمده بود! او دست خود را در جیب شلوار خود قرار داده
در هر حال حاضر و پس از آن ، مطمئن شوید که لایحه صد دلاری گرانبها هنوز
وجود دارد.
او در یک مخمصه -- مخمصه کنجکاو و حتی وحشتناک ، زمانی که او به این درک رسیدم
آن. او نه صد تک اما این لایحه یکی!
و او به حال برای پیدا کردن بعضی سرپناه که شب او تا به حال به آن را تغییر دهید!
Jurgis صرف نیم ساعت پیاده روی و بحث مشکل است.
هیچ کس او می تواند برای دریافت کمک رجوع وجود دارد -- او مدیریت آن را به تنهایی.
برای به دست آوردن آن را در خانه محل سکونت تغییر خواهد بود زندگی خود را در دست او را -- او را
تقریبا به طور قطع دزدیدند باشد ، و شاید ، به قتل قبل از صبح است.
او ممکن است به برخی از هتل و یا انبار راه آهن بروید و بخواهید که آن را تغییر ؛ اما چه اتفاقی خواهد
آنها فکر می کنند ، از دیدن یک ادم بیکار و تنبل "مانند او با صد دلار؟
او احتمالا بازداشت می شود اگر به آن سعی و چه داستان می تواند به او بگوید؟
در روز بعد فردی جونز از دست دادن او ، کشف و خواهد بود وجود دارد شکار برای
او ، و او پول خود را از دست بدهند.
این طرح تنها او می تواند از فکر می کنم در سالن را امتحان کنید.
او ممکن است آنها را به آن را تغییر دهید پرداخت ، اگر آن را نمی تواند انجام شود در غیر این صورت.
او شروع به مکانهای مشابه او راه می رفت ، او به عنوان بیش از حد شلوغ گذشت چندین --
سپس در نهایت ، chancing بر یکی که متصدی بار تنها بود ، او گریبانگیر خود
دست در قطعنامه ناگهانی و رفت شوید.
"آیا می توانید به من لایحه صد دلاری را تغییر دهید؟" او خواستار است.
متصدی بار بزرگ ، محقق ، نیرومند و درشت هیکل با فک جنگنده جایزه بود ، و سه
کزل هفته مو بر آن.
او در Jurgis خیره شد. چه این youse را می گویند؟ "او خواستار است.
"به من گفت ، می تواند شما را به من لایحه صد دلاری را عوض کنم؟"
"youse Where'd آن را دریافت کند؟" او نپرسید incredulously.
"نباید از نظر دور ، گفت : Jurgis" من آن را کردم ، و من می خواهم آن را تغییر است.
من به شما اگر شما آن را انجام دهد پرداخت. "
دیگر خیره در او سخت است. "Lemme آن را ببینید ،" او گفت.
"آیا شما آن را تغییر دهید؟" Jurgis خواستار آوردن آن را محکم در او
جیب.
"چگونه جهنم می تواند من می دانم که اگر آن را خوب یا نه؟" retorted متصدی بار است.
"Whatcher من را ، سلام؟"
سپس Jurgis به آرامی و با احتیاط به او نزدیک او در زمان این لایحه ، و آن را خرابکاری
برای یک لحظه ، در حالی که مرد در او را با چشم دشمن در سراسر مقابله خیره.
سپس در نهایت او آن را تحویل داده است.
دیگر آن را در زمان و شروع به امتحان آن ، او آن را بین انگشتان خود را صاف و
برگزار شد آن را به نور او آن را تحویل داده و وارونه و edgeways.
جدید بود و نه سفت و ساخته شده است که به او مشکوک است.
Jurgis تماشای او مانند گربه تمام وقت است.
"پیف" او گفت ، در نهایت ، و gazed در غریبه و آشنا ، از اندازه او را -- پاره پاره ، بد
بوییدن با پا لگد کردن ، با هیچ پالتو و یک بازو در یک رسن -- و لایحه ای صد دلار!
می خواهید برای خرید هر چیزی؟ "او خواستار است.
"بله ، گفت :" Jurgis ، "من یک لیوان آبجو را."
"بسیار خوب ، گفت :« از سوی دیگر ، "من آن را تغییر دهید."
و او این لایحه را در جیب خود قرار دهید ، و Jurgis یک لیوان آبجو ریخت ، و مجموعه
آن را در مقابله.
سپس او به ثبت نام نقدی تبدیل شده است ، و پانچ پنج سنت ، و شروع به جلو و
پول خارج از کشو. در نهایت ، او با آن روبرو Jurgis ، شمارش آن را --
دو dimes ، سه ماهه ، و پنجاه سنت.
"،" او گفت. برای Jurgis دوم منتظر ، انتظار به
برای دیدن او به نوبه خود دوباره. من نود و نه دلار ، "او گفت.
"چه نود و نه دلار؟" خواستار متصدی بار است.
"تغییرات من" او گریه -- "بقیه صد من!"
"به در ، گفت : متصدی بار ،" شما دیوانه! "
و Jurgis او را با چشمان وحشی خیره شد.
به دلیل وحشت از طریق مسنجر رفتند به او -- سیاه و سفید ، فلج ، وحشت افتضاح است ، محکم فشار
او را در قلب و پس از آن آمد خشم فزاینده ، سیل خیره کننده است -- او فریاد زد
با صدای بلند ، و توقیف شیشه و آن را در سر دیگر پرتاب.
ducked مرد ، و آن او را به نیم اینچ از دست رفته ، او دوباره افزایش یافت و با آن روبرو Jurgis ،
که در طول نوار vaulting با یک بازو او را به خوبی ، و برخورد او یک ضربه فوق العاده در
صورت ، او را به عقب پرتاب بر کف.
سپس ، Jurgis درهم به پا خود را دوباره و شروع به دور شمارنده پس از او ، او
در بالای صدای خود را فریاد زد ، "راهنما! کمک کنید! "
Jurgis کردن شمارنده یک بطری را مصادره به او زد و به عنوان متصدی بار کبیسه او
این موشک در او با تمام نیروی خود پرتاب میشوند.
این فقط قرق سر خود را ، و به هزار قطعه در مقابل پست از لرزیدند
درب. سپس Jurgis آغاز شده ، عجله در
مرد دوباره در وسط اتاق.
این زمان ، در دیوانگی کور خود ، او بدون یک بطری آمد ، و آن همه
متصدی بار می خواستم -- او در نیمه راه ملاقات کرد و floored او را با یک درایو با پتک زدن
بین چشمها.
یک لحظه بعد درب صفحه نمایش پرواز باز ، و دو مرد با عجله در -- درست به عنوان Jurgis
شد به پا خود را دوباره ، کف در دهان با خشم ، و تلاش به پارگی خود
شکسته بازو از باند های آن است.
"نگاه کنید!" فریاد زد : متصدی بار است. او چاقو! "
سپس ، دیدن که این دو برای پیوستن به نزاع دور ریخته می شدند ، او ساخته شده عجله دیگری در
Jurgis و زدم کنار دفاع از ناتوان او و فرستاده او را غلت دوباره و
این سه نفر خود را بر او پرتاب شود ، نورد و لگد زدن در مورد محل.
یک ثانیه بعد یک پلیس نقش برآب ، و متصدی بار یک بار دیگر فریاد زد -- "نگاه از
برای چاقو او! "
Jurgis خود جنگیده بودند نیمی از به زانو خود را ، زمانی که پلیس یک جهش را در آن ساخته شده
او ، و او را در سراسر چهره را با باشگاه خود را ترک خورده.
اگر چه ضربه ای به او مبهوت ، دیوانگی وحشی و جانور هنوز در او تبحر ، و او
به پا ، lunging خود را به هوا.
سپس دوباره باشگاه فرود ، پر بر سر او ، و او مانند ورود به سیستم کاهش یافته است
طبقه.
پلیس دولا بیش از او را ، محکم فشار چوب خود ، در حال انتظار برای او و سعی کنید به افزایش
دوباره و ضمن باده فروش ، قرار داده و دست خود را به سر او.
"مسیح" او گفت ، "من فکر می کردم من برای آن زمان انجام می شود شد.
آیا او قطع من؟ "" هر چیزی ، جیک نمی بینم ، گفت : "
پلیس.
"چه ماده با او چیست؟" "فقط مست دیوانه ، گفت :« از سوی دیگر است.
"اردک لنگ ، بیش از حد -- اما او بیشتر مرا تحت نوار کردم.
Youse بهتر واگن ، بیلی تماس بگیرید "
"نه ، گفت :" افسر. "او هیچ مبارزه در او ، من حدس می زنم --
و او تنها از یک بلوک برای رفتن است. "او دست خود را در یقه Jurgis پیچ خورده و
*** او.
دستگاه گوارش در اینجا ، شما! "او فرمان.
اما Jurgis حرکت نیست ، و متصدی بار رفت و در پشت نوار ، و پس از stowing
صد دلاری بیل دور در یک مکان مخفی امن ، آمد و یک لیوان آب ریخت
بیش از Jurgis.
سپس ، به عنوان دومی شروع به زاری feebly ، پلیس او را به پای او و
کشیده او را از آنجا بیرون.
خانه ایستگاه فقط در اطراف گوشه ، و بنابراین در چند دقیقه Jurgis شد
در یک سلول است.
او صرف نصف شب دروغ گفتن ناخودآگاه ، و ناله تعادل در عذاب ، با
خیره کننده سردرد و تشنگی racking. در حال حاضر و پس از آن او با صدای بلند برای یک نوشیدنی گریه
آب ، اما هیچ کس او را بشنوند وجود دارد.
دیگران را در آن خانه ایستگاه همین کار را با سر جدا از هم و تب وجود داشت ؛ وجود دارد
صدها نفر از آنها در شهر بزرگ ، و دهها هزار نفر از آنها در بزرگ
زمین ، و هیچ کس برای شنیدن هر یک از آنها وجود دارد.
در صبح Jurgis یک فنجان آب و یک تکه نان داده شد ، و پس از آن
hustled به واگن گشت ، هدایت و به نزدیکترین دادگاه پلیس.
او در قلم با یک امتیاز از دیگران نشسته تا نوبت او است.
متصدی بار -- که ثابت می شود یک مشت زن شناخته شده -- به توده نامیده می شد.
او در زمان ادای سوگند و داستان زندگی او را را گفت.
زندانی را به سالن خود را به حال بعد از نیمه شب می آیند ، مبارزه با مست ، و دستور داده بود
شیشه آبجو و یک اسکناس یک دلاری در پرداخت مناقصه.
او داده شده بود تغییر نود و پنج سنت ، و نود و نه خواسته بود
دلار بیشتر ، و قبل از شاکی حتی می تواند به شیشه پاسخ در پرتاب بود
او و سپس او را با یک بطری bitters حمله کردند و نزدیک به محل شکسته تشبیه.
سپس زندانی قسم خورده بود -- یک شی بی کس ، نحیف و unshorn با بازو
در پانسمان کثیف ، صورت ، گونه و سر بریده و خونین ، و یک چشم متمایل به رنگ ارغوانی انجام می شود
سیاه و به طور کامل بسته شده است.
"آنچه به شما برای خودتان می گویند؟" ای query دادرس.
"افتخار شما Jurgis ، گفت :" ، "من به جای او رفت و از مرد خواست اگر او می تواند تغییر
من لایحه ای صد دلار.
و او گفت که اگر من یک نوشیدنی خریده. من این لایحه را به او داد و سپس او نمی
برای من تغییر می دهد. "دادرس خیره در او بود در
سرگشتگی.
"شما به او لایحه ای صد دلار!" او بانگ زد.
"بله ، افتخار خود را ، گفت :" Jurgis. "کجا می شوید؟"
"یک مرد آن را به من ، احترام و افتخار شما است."
"یک مرد؟ چه مرد و چه؟ "
"مرد جوان بر خیابان ملاقات کرد ، احترام و افتخار شما است.
من گدایی بود. "
خندیدن در دادگاه وجود دارد و افسر بود که برگزاری Jurgis قرار داده تا خود را
دست به پنهان کردن یک لبخند ، و دادرس ، بدون تلاش برای پنهان کردن آن لبخند زد.
"درست ، احترام و افتخار شما!" گریه Jurgis ، شور و حرارت است.
"شما شده است آشامیدنی و همچنین التماس شب گذشته ، به حال شما که نه؟" نپرسید
دادرس.
"نه ، افتخار خود را --" اعتراض Jurgis. "من --"
"شما تا به حال هر چیزی برای نوشیدن نداشته؟" "چرا ، بله ، افتخار خود را ، من تا به حال --
"چه شما وجود دارد؟"
"من تا به حال یک بطری از چیزی -- من نمی دانم آنچه در آن بود -- چیزی که به آتش کشیدند --
دوباره وجود دارد دور خنده دادگاه ، توقف به طور ناگهانی به عنوان
دادرس نگاه کردن و دیده است.
"شما همیشه قبل از دستگیر شده است؟" او پرسید : به طور ناگهانی.
سوال در زمان به عقب Jurgis صورت گرفت. "من -- من --" او stammered.
: : "حقیقت را به من بگو ، در حال حاضر!" فرماندهی از سوی دیگر ، sternly.
"بله ، افتخار خود را ، گفت :" Jurgis. "هر چند وقت یکبار؟"
"تنها یک بار ، افتخار خود را."
"برای چی؟" "برای ضربه زدن رئیس من ، افتخار شما.
من در stockyards کار بود ، و او -- "" من می بینم ، گفت : "افتخار او" من حدس می زنم که خواهد شد
را انجام دهد.
شما باید برای متوقف کردن نوشیدن اگر شما می توانید خودتان را کنترل نمی کند.
ده روز و هزینه های. مورد بعدی. "
Jurgis داد دریچه به یک فریاد بی میلی ، قطع به طور ناگهانی توسط پلیس ، که تصرف کردند
او یقه.
او از راه *** بود ، به یک اتاق با زندانیان ، محکوم ، جایی که او شنبه
و گریستم مانند یک کودک در خشم ناتوان اش.
این هیولا به نظر می رسید به او که پلیس و قضات باید عزت حرف خود را به عنوان
هیچ چیز در مقایسه با Jurgis bartender's - - فقرا نمی توانستند بدانند که صاحب
سالن پرداخت پنج دلار در هر هفته
پلیس به تنهایی برای دسترسی یکشنبه و به نفع عمومی -- و نه که
مشت زن متصدی بار یکی از سرسپردگان اعتماد ترین رهبر دموکرات بود
منطقه ، و تنها چند کمک کرده بود
ماه قبل از فشار دادن رای رکورد شکنی را به عنوان گواهی نامه به
بازپرس پرونده که ساخته شده بود و هدف از اصلاح طلبان نفرت انگیز بچه دستکشهایش ریخته است.
Jurgis برای بار دوم به زندان رانده شد.
او در خود را در اطراف غلت بازویش صدمه زده بودند دوباره ، و بنابراین نمی تواند کار است ، اما تا به حال به
با حضور پزشک.
همچنین سر و چشم او تا به حال به گره خورده است -- و بنابراین او یک شیء زیبا به دنبال
روز دوم وقتی که ، بعد از ورود او ، او را به دادگاه ورزش رفت و
مواجه می شوند -- جک Duane!
همکار جوان خوشحالم که Jurgis که او تقریبا او را در آغوش گرفته ، بود.
"از طرف خدا است ، اگر آن شخص نفرت انگیز!" او گریه.
و آنچه در آن است -- شما را از طریق دستگاه سوسیس بوده است؟ "
"نه ، گفت :" Jurgis ، "اما من در خراب کردن راه آهن و مبارزه بوده است."
و سپس ، در حالی که برخی از زندانیان دیگر جمع آوری گرد گفت : داستان وحشی خود را ؛ ترین
از آنها بی اعتقاد است ، اما Duane می دانست که Jurgis می تواند هرگز در چنین
نخ به عنوان آن.
"سخت شانس ، پیر مرد ،" او گفت ، وقتی که آنها به تنهایی بودند "اما شاید آن را تدریس شما
درس است. "" برخی از چیزهایی که من آموخته ام زمانی که من شما را دیدم
تاریخ و زمان آخرین ، گفت : "Jurgis mournfully.
سپس او توضیح داد که چگونه او را تابستان گذشته به سر برده بود ، "hoboing آن ،" را به عنوان عبارت بود.
"و شما؟" او پرسید : بالاخره. "آیا شما شده است در اینجا از زمان؟"
"پروردگار ، نه! گفت :« از سوی دیگر است.
"من فقط در روز قبل از دیروز آمد. این دومین بار است که آنها به من فرستاده شده ام تا در
اتهام ساختگی -- I've شانس سخت داشتند و می توانید آنها را پرداخت نمی کند آنها چه می خواهند.
چرا شیکاگو با من شما نمی ترک ، Jurgis؟ "
، گفت : "من هیچ جایی برای رفتن" Jurgis ، متاسفانه. پاسخ داد : "نه من ، دیگر ،
خنده به آرامی.
"اما ما صبر تا ما را دریافت کنید و ببینید." در Jurgis زندان ملاقات چند که تا به حال
شده وجود دارد آخرین بار با یکدیگر ملاقات کردند ، اما او دهها نفر دیگر ، پیر و جوان ، دقیقا
همان مرتب سازی بر اساس.
مانند قطع کننده بر ساحل و آب جدید وجود دارد ، اما موج نگاه تنها
مشابه دارد.
او در مورد قدم و با آنها صحبت کرد ، و بزرگترین آنها را به داستان خود را گفت :
دلاوری ، در حالی که کسانی که ضعیف تر و یا جوان و بی تجربه بود ، جمع شده بودند دور
و در توصیف سکوت گوش.
آخرین بار او وجود داشت ، Jurgis کم ، ولی خانواده اش فکر کرده بود ؛ اما در حال حاضر
او آزاد بود برای گوش دادن به این مردان ، و درک کنند که او یکی از آنها بود -- که خود را
نقطه نظر نقطه نظر خود را از بود ، و
که راه خود را در جهان زنده نگهداری آنها راه منظور او این کار را در
آینده است.
و به این ترتیب ، زمانی که او از زندان تبدیل شده بود دیگر ، بدون یک پنی در جیب خود ، او
رفت و مستقیما به جک Duane.
او سرشار از فروتنی و قدردانی رفت ، برای Duane نجیب زاده بود ، و یک مرد با
حرفه ای -- و آن را قابل توجه بود که او باید مایل در بسیاری خود را با پرتاب
کارگران فروتن ، که حتی شده بود یک گدا و با پا لگد کردن.
Jurgis نه می تواند آنچه او می تواند به او کمک کند ، اما او را درک نمی کنند که
انسان مانند خود را -- که می تواند مورد اعتماد خود قرار دهد تا به توسط هر یک که به او بود نوع ایستادن --
که نادر در میان مجرمان به عنوان میان هر طبقه دیگر از مردان است.
آدرس Jurgis بود یک اتاق برج دیده بانی در منطقه محله یهودی نشین ، خانه زیبا بود
کمی دختر فرانسوی ، معشوقه Duane ، که در تمام طول روز ، و sewed eked از زندگی خود را با
فاحشه گری.
او در جای دیگر رفته بود ، گفت : او به Jurgis -- او نگران بود به ماندن وجود دارد ، در حساب
پلیس.
آدرس جدید شیرجه انبار ، که مالک گفت که او تا به حال نشنیده بود
Duane ، اما پس از او Jurgis از طریق تعلیم و دستور مذهبی قرار داده بود او نشان داد او را از پله ها پشت
که به یک "حصار" در عقب از رهبری
فروشگاه مرتهن ، و پس از ان به تعداد اتاق های واگذاری ، در یکی از آنها Duane
بود پنهان شده است.
Duane بود خوشحالم که او را ببیند ، او بدون درصد از پول بود ، او گفت ، و به حال شده است
انتظار برای Jurgis برای کمک به برخی از او.
او توضیح داد که طرح خود را -- در واقع او را به روز در تخمگذار لخت به دوست خود صرف
جهان جنایی از شهر ، و در نشان دادن او را که او چگونه ممکن است خود زندگی کسب درآمد در
آن.
در زمستان آن سال او هم به سختی ، در حساب بازوی خود را ، و چون از
غیرمعتاد مناسب از فعالیت پلیس ، اما تا زمانی که او به آنها ناشناخته بود او
امن باشند اگر او مواظب بودند.
در اینجا او در "پاپا" هانسون (به طوری که آنها به نام پیر مرد که شیرجه رفتن را نگه داشته) ممکن است در حالت استراحت
سهولت ، برای "پاپا" هانسون "مربع" -- ایستادن در توسط او زمانی که او پرداخت ، و به
او متوجه یک ساعت اگر حمله پلیس وجود دارد.
همچنین Rosensteg ، مرتهن ، هیچ چیزی را از او برای یک سوم از ارزش خود را خرید ،
و تضمین به نگه داشتن آن برای یک سال مخفی است.
اجاق گاز نفت در کمد کوچک یک اتاق وجود داشت ، و آنها را به حال برخی از
شام و پس از آن حدود یازده ساعت در شب آنها sallied چهارم با هم ،
ورود عقب به محل ، Duane مسلح با تیرکمان بچه گانه.
آنها به منطقه اقامت آمد ، و او بر خاست تا lamppost و منفجر کردن
نور ، و سپس از هر دو dodged به پناهگاه از مرحله منطقه و در سکوت مخفی می کردند.
خیلی زود مرد وارد شد ، کارگران -- و به آنها اجازه دهید او بروم.
سپس پس از یک فاصله طولانی آج سنگین یک پلیس آمد و برگزار می کردند خود را
نفس تا او رفته بود.
اگرچه نیمه منجمد شده ، آنها منتظر سه ماهه کامل یک ساعت پس از آن -- و پس از آن
دوباره آمد جای پای ، پیاده روی سریع است. Duane nudged Jurgis ، و از طریق مسنجر
مرد به آنها گل رز را گذرانده بودند.
Duane به سرقت برده و در سکوت به عنوان سایه ، و یک ثانیه بعد Jurgis شنیده ام تپ تپ و
خفه گریه می کنند.
او تنها زن و شوهر از پا در پشت ، و او همگانی روندی برای متوقف کردن دهان مرد ، در حالی که Duane
برگزار شد او به سرعت توسط بازوها ، آنها تا به حال مورد توافق است.
اما مرد لنگی بود و نشان داد که تمایل به سقوط ، و به همین ترتیب Jurgis به حال تنها به او را نگه دارید
توسط یقه ، در حالی که از سوی دیگر ، با انگشت سریع ، از طریق جیب او رفت -- پاره
باز ، برای اولین بار پالتو او ، و سپس خود را
کت ، و پس از آن جلیقه خود ، از جستجو در داخل و خارج ، و انتقال محتویات
را در جیب خود.
در گذشته ، پس از احساس از انگشتان دست انسان و کراوات خود را ، Duane زمزمه ،
"این همه!" و آنها او را کشیده میشوند ، به این منطقه کاهش یافته و او شوید.
سپس Jurgis رفت و یک راه و دوستش از سوی دیگر ، پیاده روی سریع است.
دومی وارد اول ، و Jurgis او را بررسی "کوله پشتی."
یک ساعت مچی طلا وجود دارد ، برای یک چیز ، با زنجیره ای و locket و نقره وجود دارد
مداد ، و matchbox ، و تعداد انگشت شماری از تغییرات کوچک ، و در نهایت یک کارت مورد.
این Duane تاریخ و زمان آخرین باز feverishly -- نامه ها و چک وجود دارد ، و دو تئاتر
بلیط ، و آخرین در ، در قسمت پشت ، نمد صورتحساب.
او آنها را شمارش -- بیست وجود دارد ، پنج ده ، چهار سپاس ، و سه نفر است.
Duane جلب کرد یک نفس طولانی. "این به ما امکان می دهد!" او گفت.
پس از بررسی بیشتر ، آنها را سوزاند کارت مورد و محتوای آن ، همه آنها به جز
صورتحساب ، و به همین ترتیب تصویری از یک دختر کوچک در locket.
سپس Duane در زمان تماشا و طبقه پایین خرده ریز ، و با شانزده آمد
دلار است. رذل سالخورده مورد
پر شده است ، "او گفت.
"دروغ اتمام حجت است ، اما او می داند من می خواهم پول است."
آنها تقسیم غنایم ، و Jurgis رو به عنوان سهم خود ، پنجاه و پنج دلار و برخی از
را تغییر دهید.
او اعتراض کرد که این بیش از حد بود ، اما از سوی دیگر به تقسیم حتی موافقت کرده است.
این مسافت های خوبی بود ، او گفت ، بهتر از حد متوسط است.
هنگامی که آنها در صبح ، Jurgis به خارج فرستاده شد به خرید کاغذ ؛ یکی از
لذت ارتکاب جرم خواندن درباره آن را پس از آن بود.
"من تا به حال PAL که همیشه این کار را کرد ، Duane اظهار داشت ، خنده --" تا زمانی که یک روز او به عنوان خوانده شده
که او سه هزار دلار در جیب داخل پایین تر از جلیقه حزب خود را ترک کرده بودند! "
حساب نیمه ستون از سرقت وجود دارد -- آن آشکار بود که باند
عامل در محله ، گفت : کاغذ ، برای آن یک سوم در عرض یک هفته بود ،
و پلیس ظاهرا ناتوان بودند.
قربانی نماینده بیمه بود ، و او که یک صد و ده دلار که به از دست داده بود
به او تعلق ندارد.
او که نام خود را بر روی پیراهن خود علامت گذاری chanced بود ، در غیر این صورت او را نداشته اند
شناسایی رتبهدهی نشده است.
ضارب او به او برخورد کرده بود بیش از حد سخت ، و او از تکان مغزی از مغز رنج می برند ؛
و همچنین او نیمه منجمد شده بود در صورت یافت ، و سه انگشت خود را از دست بدهند
دست راست.
خبرنگار روزنامه مشاغل تمام این اطلاعات به خانواده اش گرفته شده بود ،
و گفت : آنها چگونه آن را دریافت کرده بود.
از آنجا که اولین تجربه Jurgis بود ، این جزئیات به طور طبیعی باعث شد که او برخی از
پریشانی ، اما از سوی دیگر خندید خونسردی -- این راه را از این بازی بود ، و وجود ندارد
کمک به آن است.
قبل از اینکه طولانی Jurgis بیشتر از آن از آنچه که در یارد از ضربه زدن فکر می کنم
یک گاو نر اخته است.
"مورد اتمام حجت ما و یا دیگر ، و من می گویند هموطنان دیگر ، هر زمان ،" او
مشاهده شده است. "با این حال ، گفت :" Jurgis ، تاملی ، "او
هرگز ما آسیب برساند. "
"او این کار را انجام به عنوان سخت به کسی که او می تواند ، می توانید مطمئن باشید که ، گفت :" او
دوستان
Duane در حال حاضر به Jurgis توضیح داده شده است که اگر یک مرد تجارت خود شناخته شده بودند او را
تمام زمان برای برآوردن خواسته های پلیس به کار.
بنابراین آن را بهتر است برای Jurgis در خفا باقی بماند و در ملاء عام دیده هرگز
با PAL خود. اما Jurgis به زودی بسیار خسته از ماندن
در خفا.
او در چند هفته بود احساس قوی و شروع به استفاده از بازوی خود را ، و پس از آن او
می تواند از آن ایستاده دیگر هیچ نیست.
Duane ، که یک کار نوعی توسط خود او انجام داده بود ، و آتش بس با قدرت های ساخته شده ،
بیش از ماری ، دختر فرانسوی ، کمی خود را برای به اشتراک گذاشتن با او به ارمغان آورد ، اما حتی نمی
فایده را برای مدتی طولانی ، و در پایان ، او تا به حال به
تسلیم استدلال ، و در Jurgis خارج و او را به سالن ها معرفی و ورزشی
خانه "بود که در آن کلاهبرداران بزرگ و" مردان قفه "آویزان از.
و به این ترتیب Jurgis کردم گوشه ای از جهان با طبقه بالا جنایی شیکاگو.
این شهر که متعلق به توسط یک الیگارشی از مردان کسب و کار بود ، اسمی توسط حکومت
مردم ، ارتش عظیمی از گرافت لازم برای هدف موثر بود
انتقال قدرت.
دو بار در سال ، در بهار و پاییز انتخابات ، میلیون ها دلار شد
توسط مردان کسب و کار مبله و صرف شده توسط این ارتش و جلسات برگزار شد و باهوش
سخنرانان استخدام شدند ، باند بازی و
راکت sizzled تن اسناد و مخازن نوشیدنی های توزیع شده ، و
ده ها هزار نفر از آرا به جای پول نقد خریداری شد.
و این ارتش گرافت ، البته ، برای حفظ شود که در طول سال است.
aldermen و -- رهبران و سازمانگران توسط مردان کسب و کار به طور مستقیم نگهداری شدند
قانون گذاران با استفاده از رشوه ، مقامات حزب از بودجه مبارزات انتخاباتی ،
لابی و وکلای شرکت در
شکلی از حقوق ، پیمانکاران با استفاده از مشاغل ، رهبران اتحادیه کارگری توسط یارانه و
صاحبان روزنامه ها و سردبیران توسط تبلیغات.
رتبه و فایل ، با این حال ، یا بر شهر بودند foisted ، و یا دیگری زندگی کردن
جمعیت به طور مستقیم.
اداره پلیس ، آتش و آب بخش ، و کل وجود نداشت
توازن لیست مدنی ، از از meanest پسر دفتر به سر از یک شهر
بخش و برای گروه ترکان و مغولان است که می تواند
پیدا کردن هیچ جایی در این جهان از معاون و جرم و جنایت وجود داشت ، مجوز وجود دارد.
اغوا کردن ، مغبون کردن و غارت و طعمه.
قانون منع نوشیدن یکشنبه ؛ و این نگهبانان سالن را تحویل داده بود.
دست پلیس ، و اتحاد بین آنها لازم است.
قانون منع فحشا ، و این "madames" را به این ترکیب را آورده بود.
همین کار را با حافظ قمار خانه و مرد اطاق شرط بندی مسابقه اسب دوانی بود ، و همان
با هر انسان دیگر و یا زن که وسیله ای برای گرفتن "پیوند" ، و حاضر به پرداخت
بیش از یک سهم از آن مرد سبز کالاها و
راهزن و سارق جاده ، جیب بر و دزد دزدکی حرکت کردن ، و گیرنده از به سرقت رفته
کالا ، فروشنده شیر تقلبی ، میوه و گوشت بیات بیمار ،
مالک از tenements غیر بهداشتی ،
دکتر جعلی و ربا خوار ، گدا و "مرد ارابه دستی ،" جنگنده جایزه و
مشت زن حرفه ای ، مسابقه آهنگ "صدای بلند انتشار دادن ،" دلال محبت ، برده سفید
عامل ، و گمراه کننده متخصص از دختران جوان است.
همه از این آژانس از فساد Banded است با هم بودند ، و leagued در خون
برادری با سیاستمدار و پلیس بیشتر از نیست که آنها یکی بودند
و همان شخص ، -- کاپیتان پلیس
به فاحشه خانه او وانمود به حمله خود ، سیاستمداری که مقر های خود را باز
در سالن خود.
"Hinkydink" و یا "حمام جان" و یا دیگران از آن نوع ، مالکان بیشتر بودند
غواصی بدنام در شیکاگو ، و نیز "گرگ خاکستری" از شورای شهر ، که داد
دور خیابان های این شهر به
کسب و کار مردان و کسانی که patronized مکان خود ، قماربازان و جایزه
مبارزان که در سرپیچی از قانون تعیین می کنند ، و سارق و مردان قفه که نگه داشته
شهر کل ، در ترور.
در روز انتخابات تمام این اختیارات معاون و جرم و جنایت یکی از قدرت بودند ، آنها می تواند بگوید
در عرض یک درصد رای از ناحیه خود خواهد بود و آنها می توانند آن را تغییر دهید
اخطار یک ساعت.
یک ماه قبل Jurgis به حال همه آنها به جز از قحطی و گرسنگی بر خیابان جان سپردند ؛ و در حال حاضر
ناگهان ، به عنوان هدیه ای از یک کلید سحر و جادو ، او را به جهانی که در آن پول و وارد بود
همه چیزهای خوب زندگی آزادانه آمد.
او دوست خود را به ایرلندی به نام "باک" Halloran که یک معرفی
سیاسی "کارگر" و در داخل از چیزهایی.
که این مرد را با Jurgis در حالی که صحبت کردیم ، و سپس به او گفت که او تا به حال یک برنامه کوچک
که مردی که شبیه کارگران ممکن است مقداری پول آسان را ایجاد کند ، اما آن
امری خصوصی ، و به حال آرام نگه داشته شود.
Jurgis خود را به عنوان مطلوب ابراز ، و از سوی دیگر او که بعد از ظهر (از آن بود
شنبه) را به یک جای که در آن کارگران شهرستان پرداخت شده بود. است.
سررشته دار شنبه در یک غرفه کوچک ، با توده ای از پاکت نامه را قبل از او ، و دو
پلیس ایستاده.
Jurgis رفت ، با توجه به جهات و داد به نام "مایکل O'Flaherty ،" و
دریافت پاکت ، که او در اطراف گوشه گرفت و به Halloran تحویل ، که
انتظار برای او در یک سالن بود.
سپس او رفت و دوباره و به نام "یوهان اشمیت" ، و یک بار سوم و
به نام "سرژ Reminitsky."
Halloran بود کاملا یک لیست از کارگران خیالی ، و Jurgis پاکت برای
هر یک.
برای این کار ، او موفق به دریافت پنج دلار ، و گفته شد که او ممکن است آن را هر هفته ،
تا زمانی که او آرام نگه داشته.
به عنوان Jurgis عالی در آرام نگه داشتن بود ، او به زودی موفق به کسب اعتماد "باک" Halloran ،
شد و به عنوان یک مرد که می تواند بر وابسته به دیگران معرفی.
این آشنایی به او مفید باشد در راه دیگری بود ، همچنین قبل از بلند Jurgis
کشف خود را از معنای «نگه دار" ، و درست به همین دلیل رئیس خود ، کانر ، و همچنین
متصدی بار مشت زن ، قادر شده بود او را به زندان بفرستد.
یک شب یک توپ داده بود ، "سود" از "یک چشم لری ،" یک مرد لنگ
که ویولن را در یکی از بزرگ "طبقه بالا" خانه فحشا در بازی
کلارک خیابان ، و تکان دادن و یک شخصیت محبوب در "خاکریز است."
این توپ در یک سالن رقص بزرگ برگزار شد و در یکی از موارد هنگامی که شهر
قدرت فسق خود را داد تا به جنون است.
Jurgis حضور داشتند و نیمی از دیوانه با نوشیدنی ، و شروع به نزاع بیش از یک دختر ؛
دستش را در آن زمان بسیار قوی بود ، و او مجموعه ای به کار تمیز کردن محل ، و
در یک سلول در ایستگاه پلیس پایان یافت.
Jurgis بود : این ایستگاه پلیس به درب شلوغ و متعفن با "bums"
لذت بردن از ماندن در آنجا به خواب مشروب خود ، و خبر برای Halloran ، که به نام
تا رهبر منطقه و به حال Jurgis
با تلفن را در چهار ساعت در صبح نجات.
هنگامی که او احضار همان که آن روز صبح ، رهبر منطقه در حال حاضر دیده بود
منشی دادگاه و توضیح داد که Jurgis Rudkus یک شخص مناسب و معقول ، که به حال بود
بی احتیاط شده است و به همین ترتیب Jurgis جریمه شد
ده دلار و جریمه "معلق" بود -- به این معنا که او به پرداخت هزینه برای
و هرگز به آن پرداخت ، مگر اینکه کسی تصمیم به آن را در برابر او
در آینده است.
در میان مردم Jurgis در حال حاضر پول ارزش شده بود زندگی می کردند با توجه به به طور کامل
استاندارد های مختلف از مردم Packingtown رتبهدهی نشده است ، عجیب و غریب به عنوان آن ممکن است
به نظر می رسد ، او معامله بزرگ کمتر آشامیدنی از او به عنوان کارگران بود.
او تا به حال تحریکات همان خستگی و ناامیدی نیست ؛ او در حال حاضر
چیزی برای کار ، به مبارزه برای.
او به زودی در بر داشت که اگر او عقل خود را در مورد او نگه داشته ، او را بر اساس جدید آمده
فرصت و به طور طبیعی انسان فعال ، او نه تنها نگه داشته هوشیار خود ،
اما کمک کرد تا دوست ثابت خود را ، که بود
معامله خوب fonder هر دو شراب و زنان نسبت به او.
یک چیز خود را به دیگری منجر شد.
در سالن جایی که Jurgis با "باک" Halloran او نشسته بود در اواخر یک شب با
Duane ، هنگامی که یک کشور "" مشتری (خریدار برای بازرگان خارج از شهر) در آمد ،
کمی بیش از نیمی از لوله کشی. "
در هیچ کس دیگر در جای اما متصدی بار وجود دارد ، و به عنوان مرد رفت دوباره
Jurgis و Duane او را به دنبال او رفت و گرد گوشه ، و در یک مکان تاریک ساخته شده
ترکیبی از ترن هوایی
و یک ساختمان unrented ، Jurgis همگانی روندی رو به جلو و هفت تیر را در زیر خود راندند
بینی ، در حالی که Duane ، با کلاه خود را بر چشمان او کشیده ، رفت و از طریق جیب مرد
با انگشتان رعد و برق.
آنها تماشا کرد و خود را "نمد" ، و گرد گوشه را دوباره و به سالن
قبل از اینکه او می تواند بیش از یک بار فریاد.
متصدی بار ، آنها را به حال نوک چشمک ، درب انبار باز برای آنها داشتند ،
و آنها از بین رفت ، ساخت راه خود را توسط ورودی سری به یک فاحشه خانه درب بعدی.
از سقف این دسترسی را به سه اماکن مشابه فراتر وجود دارد.
با استفاده از این معابر مشتریان هیچ یک مکان می تواند خارج از بدست
راه ، در مورد chanced سقوط با پلیس منجر به حمله ، و نیز آن
لازم برای راه گرفتن از دختر دسترس در صورت بروز یک موقعیت اضطراری است.
هزاران نفر از آنان به تبلیغات شیکاگو پاسخ دادن به برای "بندگان" و "کارخانه آمد
دست ها ، و خود را توسط آژانس های کاریابی جعلی به دام افتاده و در قفل شده است
فاحشه خانه.
به طور کلی به اندازه کافی را به تمام لباس های خود را از آنها دور بود ، اما گاهی اوقات آنها
را باید "دوپ و نگهداری زندانیان برای هفته ها ، و ضمن ممکن است پدر و مادر خود
telegraphing پلیس ، و حتی در آینده به همین دلیل هیچ چیز انجام شد.
گاهی اوقات هیچ راهی برای جلب رضایت آنها وجود دارد ، اما به محل جستجو آنها را به
که دختر ترسیم شده بود.
برای کمک خود را در این کار کوچک ، متصدی بار بیست از
صد و سی عجیب و غریب دلار که این جفت ارز را جلب و به طور طبیعی آنها را قرار داده
در شرایط دوستانه با او ، و چند روز
بعد ، او آنها را معرفی کمی "پر زرق و برق" نام گلدبرگر ، یکی از
"دونده" را از "خانه ورزشی" جایی که آنها پنهان شده بود.
پس از چند نوشابه گلدبرگر ، با برخی از تردید آغاز کرد ، داستانی را تعریف کردن که چگونه او را به حال به حال
نزاع بر سر بهترین دختر خود را با یک حرفه ای "قمارباز متقلب ،" که به او برخورد کرده بود
در فک است.
همکار غریبه در شیکاگو بود ، و اگر او را به برخی از شب را با سر خود را پیدا شد
ترک خورده خواهد بود هیچ کس به مراقبت های بسیار وجود دارد.
Jurgis ، که این زمان را با شادمانی ترک خورده سر از تمام قماربازان
در شیکاگو ، پرسش چه خواهد بود از آمدن به او ، که در آن یهودی هنوز هم بیشتر شد
محرمانه ، و گفت که او تا به حال برخی
راهنمایی در مورد نژادهای نیواورلئان ، که او مستقیم از کاپیتان پلیس
ولسوالی که او از خراش بدی رو بود ، و کسی که "بودند ، در" با یک بزرگ
سندیکای صاحبان اسب.
Duane این همه در یک بار صورت گرفت ، اما Jurgis تا به حال برای کل نژاد پیگیری وضعیت
توضیح داد : به او قبل از او متوجه اهمیت چنین فرصتی است.
مسابقه تراست غول پیکر وجود دارد.
قانونگذاران در هر دولتی که در آن انجام کسب و کار متعلق به آن حتی متعلق به برخی از
از روزنامه های بزرگ ، ساخته شده و افکار عمومی -- قدرت در این سرزمین وجود دارد
است که می تواند از آن مگر ، شاید ، به آن اعتماد اطاق شرط بندی مسابقه اسب دوانی در مخالفت با.
این پارک مسابقه با شکوه در سراسر کشور ساخته شده است ، و با استفاده از عظیم
دستی به آن جلب و جذب مردم را به آمده ، و سپس آن را به سازماندهی یک بازی پوسته غول پیکر ،
وسیله آن آنها را از صدها میلیون دلار در هر سال غارت شده است.
اسب مسابقه یک بار شده بود یک ورزش ، اما امروزه آن را یک کسب و کار بود ، یک اسب می تواند
"دوپ" و دستکاری ، undertrained یا overtrained ساخته شده از آن می تواند به سقوط در
هر لحظه -- یا راه رفتن آن می تواند توسط شکسته
شلاق آن را با شلاق ، که همه تماشاگران را به ناامید
تلاش در رهبری آن را نگه دارید.
نمرات از کلاهبرداری از جمله وجود دارد و گاهی اوقات صاحبان که آنها را بازی بود
و بخت و اقبال ساخته شده ، گاهی اوقات از آن بود jockeys و مربیان ، گاهی اوقات از آن بود
غیرخودی ، که به آنها رشوه -- اما بیشتر از آن زمان آن را رؤسای اعتماد بود.
در حال حاضر به عنوان مثال ، آنها را دارا بودند مسابقه در زمستان در نیواورلئان و سندیکای بود
تخمگذار از برنامه هر روز در پیش و عوامل آن در همه شهرهای شمالی
"شیر دوشی" poolrooms.
کلمه به تلفن از راه دور در کد رمزنگاری آمد ، تنها در حالی که کمی قبل از
هر نژاد و هر مردی که می تواند راز به حال به خوبی به عنوان یک ثروت است.
اگر Jurgis آن را باور نکن ، او می تواند آن را امتحان کنید ، گفت : یهودی کمی -- اجازه دهید آنها را در یک دیدار
خانه خاص بر روی فردا و آزمون.
Jurgis مایل بود ، و به همین ترتیب Duane بود ، و به طوری که آنها به یکی از طبقه بالا رفت
poolrooms که در آن دلالان و تجار قمار (با زنان جامعه در خصوصی
اتاق) ، و آنها قرار داده تا ده دلار در هر
بر اسب به نام "سیاه و سفید زن اخمو و پرحرف ، یک شش تا یک شات ، و برنده است.
یک راز است که می خواهم آنها را انجام داده اند بسیاری از sluggings خوب -- اما روز بعد
گلدبرگر به آنها اطلاع داد که قمار باز متخلف به حال باد چه بود آمدن به
او باشد ، و این شهر را نادیده بود.
نشیب و فراز زندگی را در کسب و کار وجود دارد ، اما همیشه زندگی وجود دارد ، در داخل
زندان ، اگر نه خارج از آن.
در اوایل در ماه آوریل از انتخابات شهر به خاطر و رفاه به معنای برای همه
قدرت ها گرافت.
Jurgis ، دور حلق آویز در غواصی و قمار خانه و فاحشه خانه ها ، با heelers
هر دو حزب ، و از گفتگوی خود ، او آمد به درک تمام
فهم و outs از بازی ، و به گوش
تعدادی از راه هایی است که در آن او می تواند خود را در مورد زمان انتخابات مفید.
"باک" Halloran "دموکرات" بود و به همین ترتیب Jurgis یک دموکرات نیز ، اما او
یکی از تلخ -- جمهوریخواهان همراهان خوبی بودند ، بیش از حد ، و قرار بود به توده ای از
پول در این کمپین بعد.
جمهوریخواهان در انتخابات گذشته چهار دلار پرداخت کرده بودند رای به دموکرات ها '
سه و "باک" Halloran شنبه یک شب بازی کارت با Jurgis و یک مرد دیگر ،
که گفت که چگونه Halloran با متهم شده است
کار رای دادن "دسته" ایتالیایی ها سی و هفت تازه فرود آمد ، و چگونه او ،
راوی ، کارگر جمهوری خواه بود که پس از باند همان ملاقات کرده بود ، و چگونه
سه معامله به اجرا درخواهد کرده بود ، به موجب آن
ایتالیایی ها برای رای دادن نیمی و نیم ، یک لیوان آبجو در هر کدام ، در حالی که تعادل
صندوق رفت و به توطئه گران!
طولانی نیست پس از این ، Jurgis ، خسته از خطرات و فراز و نشیب های متفرقه
جرم و جنایت ، به رها کردن شغل برای یک سیاستمدار منتقل شد.
در این زمان هنگامه فوق العاده ای در حال مطرح شده مربوط به این پیمان وجود داشت
بین مجرمین و پلیس است.
برای پیوند جنایی است که در آن مردان کسب و کار تا به حال هیچ قسمتی مستقیم بود -- از آن بود
آنچه که به نام "خط جانبی ،" انجام شده توسط پلیس.
"کاملا باز" قمار و هرزگی خشنود شهر ساخته شده برای "تجارت" ، اما
منازل به قصد سرقت و holdups نداشت.
یک شب از آن chanced است که در حالی که جک Duane حفاری امن را در لباس او ذخیره
دست قرمز توسط نگهبان شب گرفتار شد ، و تبدیل به یک پلیس ،
که chanced به او را خوب می شناسند ، و کسانی که در زمان
مسئولیت اجازه دادن به او را به فرار او.
چنین فریاد زدن از روزنامه ها به دنبال این است که Duane برای فداکاری میله میله بود ،
و به ندرت به خارج از شهر در زمان.
و درست در آن مقطع از آن اتفاق افتاد که Jurgis به مردی به نام هارپر معرفی شد
که او به عنوان نگهبان شب در براون ، که ابزاری شده بود به رسمیت شناخته شده
او شهروند آمریکایی ، در سال اول ورود خود را در حیاط.
دیگر در تصادف علاقه مند بود ، اما Jurgis به یاد داشته باشید --
او بیش از حد بسیاری از "آنهایی که سبز" به کار گرفته در زمان خود بود ، او گفت.
او در یک سالن رقص با Jurgis و Halloran تا یک یا دو نفر در صبح شنبه ،
تبادل تجربیات است.
او تا به حال یک داستان طولانی به نزاع خود با سرپرست بخش او بگویید ،
و چگونه او در حال حاضر کارگران ساده و مرد اتحادیه خوبی هم داشته.
تا چند ماه نشده بود پس از آن که Jurgis درک که نزاع با
سرپرست prearranged شده بود و که هارپر در واقعیت ترسیم حقوق و دستمزد
از بیست دلار در هفته جاری از هکرها
برای گزارش داخل دادرسی مخفی اتحادیه را شده است.
کارگاههای seething با تحریک شد تنها پس از آن گفت ، مرد ، صحبت کردن به عنوان یک عضو اتحادیه است.
مردم از Packingtown در مورد همه است که آنها را تحمل متحمل شده بود ، و آن نگاه به عنوان
اگر اعتصاب ممکن است شروع هر هفته.
پس از این بحث مرد ساخته شده سوالات مربوط به Jurgis ، و چند روز
بعد ، او به او را با یک پیشنهاد جالب آمد.
او کاملا مطمئن نیست ، او گفت ، اما او فکر میکرد که او می تواند او را به طور منظم
حقوق و دستمزد اگر او به Packingtown آمده و انجام به او گفته بود ، و نگه داشتن دهان خود را بسته است.
هارپر -- "بوش" هارپر ، او نامیده می شود -- یک مرد دست راست مایک اسکالی ،
رئیس دموکرات stockyards و در انتخابات آینده بود عجیب و غریب وجود دارد
وضعیت.
تا به حال به اسکالی یک گزاره وجود دارد نامزد آبجو غنی از برخی که زندگی می کردند
بر بلوار متورم که skirted منطقه ، و کسانی که آرزو نشان بزرگ و
"محترم" کدیور.
آبجو یک یهودی بود ، و تا به حال هیچ مغز ، اما او بی ضرر بود ، و قرار دادن یک
صندوق مبارزات انتخاباتی نادر است. اسکالی این پیشنهاد را پذیرفته بود ، و پس از آن
با یک پیشنهاد به جمهوری خواهان رفته است.
او مطمئن بود که او می تواند مدیریت "پر زرق و برق" و او اهمیت نداشت که به هر
شانس با منطقه خود ، اجازه دهید جمهوریخواهان نامزد گمنام خاص اما
دوست مهربان اسکالی ، که در حال حاضر
تنظیم tenpins در انبار از سالن Ashland خیابان ، و او اسکالی را انتخاب
او را با "پر زرق و برق پول ، و جمهوری خواهان ممکن است شکوه داشته باشند ، بود که
بیش از آنها در غیر این صورت دریافت کنید.
در عوض برای این جمهوری خواهان موافق برای قرار دادن هیچ یک از کاندیداها به شرح زیر است
سال ، زمانی که اسکالی خود را برای انتخاب مجدد به عنوان عضو انجمن شهر های دیگر از آمد
بخش.
به این جمهوریخواهان assented در یک بار بود ، اما جهنم از آن بود -- تا هارپر
توضیح داده شده -- که جمهوری خواهان همه آنها احمق -- یک مرد تا به حال به یک احمق می شود
این حزب در stockyards ، جایی که اسکالی کینگ.
و آنها به من نمی دانم که چگونه به کار ، و البته آن را نمی خواهد برای دموکرات
کارگران ، ردسکینز شریف از لیگ فریاد جنگ ، برای حمایت از جمهوری خواهان
علنی شد.
مشکل این می توانست آنقدر بزرگ نیست جز برای یکی دیگر از واقعیت بوده است -- وجود داشته است
توسعه غریبی در سیاست stockyards در یک یا دو سال گذشته ، یک حزب جدید
همگانی روندی به وجود است.
آنها سوسیالیست بودند و شیطان از ظروف سرباز یا مسافر بود ، گفت : "بوش" هارپر.
یک تصویر که کلمه "سوسیالیست" را به Jurgis کمی ضعیف بود
Tamoszius Kuszleika ، که خود یک نام بود ، و بیرون رفتن با یک زن و شوهر
مرد دیگر و یک جعبه صابون ، و فریاد خود را در گوشه خیابانی شب های شنبه خشن.
Tamoszius برای توضیح به Jurgis آنچه در آن همه چیز در مورد تلاش کرده بود ، اما Jurgis بود که
به نوبه خود تخیلی ، به حال کاملا هرگز آن را مستقیما در حال حاضر او محتویات صفحه این بود
با توضیح همراه خود را که
سوسیالیست دشمنان از موسسات آمریکایی بودند -- نمی توان آن را خرید ، و
نمی ترکیب و یا ایجاد هر نوع "تهاتر است."
مایک اسکالی ، بسیار بیش از این فرصت که آخرین معامله او را به بود نگران
آنها -- دموکرات stockyards خشمگین در ایده سرمایه داری ثروتمند برای خود بودند
نامزد ، و در حالی که آنها بودند در حال تغییر
آنها احتمالا ممکن است که یک نیمسوز سوسیالیست ترجیح داده شده به یک نتیجه گیری
ولگردی یا مفتخوری کردن جمهوری خواه است.
و به این ترتیب در اینجا شانس برای Jurgis را به خود در جهان بود ،
توضیح داد : "بوش" هارپر ، او یک مرد اتحادیه بوده است ، و او در حیاط به عنوان شناخته شده
او باید صدها تن از کارگران ؛
آشنایان ، و او تا به حال سیاست با آنها صحبت کردیم هرگز او ممکن است بیرون می آید به عنوان یک
جمهوری خواه در حال حاضر بدون هیجان انگیز دست کم سوء ظن.
بشکه پول برای استفاده از آن است که می تواند کالا را تحویل وجود دارد و
Jurgis ممکن است بر مایک اسکالی ، که در حال هرگز به عقب بر روی دوستی رفته حساب کند.
آنچه می تواند انجام دهد؟
Jurgis ، در برخی از سرگشتگی پرسیده می شود ، و از سوی دیگر توضیح داده شده در جزئیات است.
برای شروع ، او را برای رفتن به حیاط و کار ، و او ممکن است رغبت
که ، اما او به آنچه که او به دست آورده ، و همچنین بقیه که به او رسید.
او فعال در اتحاد دوباره ، و شاید سعی کنید یک دفتر را بگیرید ، به عنوان او ،
هارپر ، و او را به تمام دوستان خود را در نقاط خوب دویل ، جمهوری خواه
نامزد ، و آنهایی که بد از "پر زرق و برق" ؛
و سپس اسکالی که محل ملاقات ، کلسیم را تامین نماید و او را "جوان مردان شروع
، جمهوری خواه انجمن ، "و یا چیزی از آن مرتب سازی بر اساس ، و بهترین آبجو غنی
آبجو توسط hogshead ، و آتش بازی و سخنرانی ها ، درست مثل لیگ فریاد جنگ.
مطمئنا Jurgis باید صدها تن از مردان است که آن را مرتب سازی بر اساس سرگرم کننده می خواهم بدانند و وجود دارد
خواهد بود که رهبران جمهوری خواه به طور منظم و کارگران به او کمک کند ، و آنها
ارائه اکثریت به اندازه کافی بزرگ در روز انتخابات.
وقتی که او تمام این توضیح به پایان شنیده بود ، Jurgis خواستار : "اما من چگونه می توانم
کار در Packingtown چیست؟
من لیست سیاه "که در آن" بوش "هارپر خندید.
او گفت : "من که همه حق شرکت در". و دیگری پاسخ داد : "برو اتمام حجت ، سپس ؛
من مرد شما هستم. "
بنابراین Jurgis رفت بیرون دوباره به stockyards ، و به پروردگار سیاسی معرفی شده
منطقه ، رئیس شهردار شیکاگو است.
اسکالی بود که صاحب آجر محوطه ها و روگرفت و حوضچه یخ -- هر چند Jurgis
آن را می دانم.
اسکالی بود که قرار بود برای رفتن به خیابان unpaved که در آن کودک Jurgis سرزنش
شده غرق آن اسکالی که به دفتر قرار داده بود و دادرس بود که برای اولین بار بود
به زندان فرستاده Jurgis آن اسکالی بود که بود
سهامدار اصلی شرکت که او را فروخته بود آپارتمانها نامناسبی تشکیل می دادند ، و
سپس او را از آن محروم مانده اند.
اما Jurgis می دانستند هیچ یک از این چیزها -- بیش از او می دانست که اسکالی بود اما
ابزار و عروسک خیمه شب بازی از هکرها. به او اسکالی یک قدرت نیرومند بود ،
"بزرگترین" مرد او تا کنون ملاقات کرده بود.
او کمی خشک ایرلندی ، که دست تکان داد.
او یک بحث کوتاه با بازدید کنندگان خود ، تماشای او را با چشم ratlike خود ، و
ساخت تا ذهن خود را در مورد او ، و سپس او به او توجه داشته باشید به آقای هارمون ، یکی از
مدیران سر Durham's --
"حامل ، Jurgis Rudkus ، دوست خاصی از من است ، و من شما را به مانند
او را یک جای خوب پیدا کنید ، به دلایل مهم.
او یک بار بی ملاحظه است ، اما شما شاید خیلی خوب خواهد بود که به چشم پوشی است که. "
آقای هارمون نگاه inquiringly زمانی که این خواند.
چه او "بی احتیاط" چیست؟ "او پرسید.
من ، آقا لیست سیاه بود ، گفت : "Jurgis. که در آن دیگر دیده است.
"لیست سیاه؟" او گفت.
"نظر شما چیست؟" و Jurgis با خجالت قرمز تبدیل شده.
او فراموش کرده بودم که لیست سیاه وجود ندارد.
"من -- که -- من تا به حال دشواری در گرفتن یک مکان ،" او stammered.
؟ موضوع بود "" من به نزاع با سرکارگر -- و نه
رئیس خود من ، سر -- و او را لرزاند ".
"من می بینم ، گفت :« از سوی دیگر ، و برای چند لحظه مدیتیت.
"چه می خواهید کاری انجام دهید؟" او پرسید.
"هر چیزی ، آقا ، گفت :" Jurgis -- "تنها یک بازوی شکسته من تا به حال این زمستان ، و بنابراین من باید
مراقب باشید. "" چگونه شما آن را با توجه به شب
نگهبان؟ "
که انجام دهید ، آقا. من باید در میان مردان در شب باشد. "
"من می بینم -- سیاست. خب ، آیا شما آن را با توجه به قدم زدن خوک خود محافظت می؟ "
"بله ، آقا ، گفت :" Jurgis.
و آقای هارمون گاهنگهدار نامیده می شود و گفت : "این مرد به پت مورفی و به
او برای پیدا کردن اتاق را برای او به نحوی. "
و به این ترتیب Jurgis راهپیمایی به اتاق گراز قتل ، جایی که در آن ، در روز های رفته
او التماس برای یک کار آمده بود.
حالا او راه می رفت jauntily ، و به خودش لبخند زد ، دیدن اخم که به
صورت رئیس به عنوان کارمند ثبت اوقات ، گفت : «آقای هارمون می گوید برای قرار دادن این مرد. "
این گروه خود را بسیار شلوغ و فاسد رکورد او تلاش برای ایجاد -- اما او
گفت : یک کلمه به جز "همه حق است."
و به این ترتیب Jurgis کارگران شد یک بار دیگر و سر راست او به دنبال قدیمی خود
دوستان ، و اتحادیه پیوستند و شروع به "ریشه" برای "Scotty" دویل.
دویل او انجام داده بود به نوبه خود خوب یک بار ، او توضیح داد ، و در واقع یک قلدر اختتامیه جشنواره صنعت چاپ ؛
دویل کارگران خود شد ، و کارگران را نمایندگی -- چرا که آنها می خواهند
برای رای دادن برای یک میلیونر "پر زرق و برق" ، و
جهنم به حال مایک اسکالی تا به حال برای آنها انجام می شود که آنها باید از نامزدهای خود را برای بازگشت
تمام زمان؟
و ضمن اسکالی Jurgis داده شده تا به حال توجه داشته باشید به رهبر جمهوریخواه از بخش ، و
او رفته بود و به جمعیت بود به کار با ملاقات کرد.
در حال حاضر آنها یک سالن بزرگ با برخی از پول آبجو ، و هر شب استخدام کرده بود
Jurgis در اعضای جدید دوازده تن از "انجمن جمهوری خواه دویل آورده است."
خیلی زود آنها تا به حال یک شب افتتاح بزرگ و یک گروه برنج ، که راهپیمایی وجود دارد
از طریق خیابان ها و آتش بازی و بمب و چراغ قرمز در مقابل سالن ها ؛
شد و جمعیت عظیمی وجود دارد ، با دو
جلسات سرریز -- به طوری که نامزد رنگ پریده و لرزان بود به تلاوت سه
بار در طول سخنرانی کمی که یکی از سرسپردگان اسکالی به حال نوشته شده است ، و آنچه او
یک ماه در یادگیری توسط قلب شده بود.
بهترین از همه ، سناتور معروف و کاملی به Spareshanks ، ریاست جمهوری
نامزد ، در خودرو سوار به بحث در مورد امتیازات مقدس از آمریکا
شهروندی ، حفاظت و رفاه برای کارگران آمریکایی.
inspiriting او آدرس در تمام صبح را به میزان نیم ستون به نقل از
روزنامه ها ، که همچنین گفت که از آن می تواند بر اقتدار عالی اظهار داشت که
محبوبیت غیر منتظره توسعه یافته توسط دویل ،
نامزد جمهوریخواه برای کدیور ، دادن اضطراب بزرگ به آقای اسکالی ،
رئیس کمیته حزب دموکرات در شهر.
رئیس هنوز نگران وقتی هیولا وابسته به نور مشعل در صفوف منظم پیش آمد خاموش ،
با اعضای انجمن جمهوری خواه دویل در capes و کلاه قرمز و
آبجو مجانی برای هر رای دهندگان در بخش --
بهترین آبجو تا کنون در مبارزات سیاسی دور داده می شود ، به عنوان کل رای دهندگان
شهادت دادند.
در طول این رژه ، و در نشست های بی حد و حصر سبد خرید دم نیز ، Jurgis سخت
خستگی ناپذیر.
او هیچ سخنرانی را ندارد -- وکلا و کارشناسان دیگر برای آن وجود دارد -- اما او
کمک برای مدیریت کارها ، توزیع اعلامیه و ارسال پلاکارد و آوردن
از جمعیت میشود و وقتی که نشان می دهد بر روی او به آتش بازی و آبجو با حضور.
بنابراین در این دوره از مبارزات انتخاباتی او به کار گرفته صدها دلار از
پول عبری آبجو ، اداره آن را با ساده و بی تکلف و راحت و کاربر پسند لمس.
به سوی پایان ، با این حال ، او متوجه شدند که او با نفرت بقیه در نظر گرفته
"پسر ، چرا که او آنها را یا مجبور به نمایش فقیرتر از او و یا به انجام
بدون سهم خود را از پای.
پس از آن Jurgis بهترین خود را به آنها را لطفا ، و برای جبران زمان او تا به حال
از دست رفته قبل از او را کشف کرد bungholes اضافی در هر بشکه مبارزات انتخاباتی است.
او خوشحال مایک اسکالی ، نیز.
صبح روز انتخابات ، او در چهار ساعت بود ، "گرفتن رای" او تا به حال
کالسکه دو اسب سوار ، و او از خانه به خانه را برای دوستان خود رفت و
آنها را در پیروزی به پای صندوقهای رای همراهی می کردند.
او رای داده نیم دوجین بار خود و رای بعضی از دوستان او به عنوان اغلب ، او
دسته آورده پس از دسته ای از جدیدترین خارجی -- لیتوانیایی ها ، لهستانی ها ، Bohemians ،
اسلوواکها -- و هنگامی که او آنها را از طریق قرار داده بود
آسیاب او آنها را تبدیل به یک مرد دیگر را به محل رای گیری بعدی است.
وقتی Jurgis برای اولین بار مجموعه ای از کاپیتان حوزه به او صد دلار ،
و سه بار در طول روز او برای یکی دیگر از صد آمد ، و نه بیشتر از
بیست و پنج نفر از هر زیادی در جیب خود گیر کردم.
تعادل همه برای رای واقعی رفت ، و در یک روز از وقوع زمین لغزش های دموکراتیک آنها
"Scotty" دویل ، گذارنده سابق tenpin ، نزدیک به یک هزار کثرت انتخاب می شوند -- و
آغاز و در پنج ساعت در بعد از ظهر ،
و در پایان در سه صبح روز بعد ، Jurgis خود را درمان کرد تا نامقدس و
وحشتناک "چاک زدن."
تقریبا هر چیز دیگری یکی در Packingtown همان ، با این حال بود جهانی وجود دارد
وجد و سرور بیش از این پیروزی ، دولت مردمی ، این شکست سرکوب
پولدار متکبر توسط قدرت مردم عادی.