Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما توسط چارلز دیکنز اسکریپت
به جای از مقدمه
هنگامی که من این داستان را ابداع، گیراندم احتمال که یک کلاس از خوانندگان و
مفسران فرض کنید که من در درد بزرگ بود برای پنهان کردن دقیقا همان چیزی است که من بود
در دردهای بزرگ را برای نشان می دهد: یعنی، که آقای
جان هارمون کشته شد، و آقای جان Rokesmith بود.
خشنود خودم با این ایده که فرض ممکن است در بخشی بوجود می آیند از برخی از
نبوغ در داستان، و فکر آن است که ارزش، در حالی است که منافع از هنر، به
اشاره به مخاطبان است که یک هنرمند (از
هر فرقه) شاید اعتماد به دانستن آنچه او در مورد خود را در
حرفه، در صورتی که او را کمی صبر واگذار، من نمی شد نگران
پیش بینی.
برای نگه داشتن برای یک مدت طولانی ناپیدا، همیشه خود را کار کردن، یکی دیگر از هدف
منشاء در آن واقعه برجسته، و تبدیل آن به یک حساب لذت بخش و مفید
در گذشته، در زمانی که جالب ترین و سخت ترین بخش طراحی بود.
سختی آن بسیار با نحوه انتشار، آن را بسیار خواهد بود
بی دلیل به انتظار که بسیاری از خوانندگان، به دنبال یک داستان در بخش های از ماه
ماه از طریق نوزده ماه، خواهد شد، تا
آنها آن را قبل از آنها را کامل، درک روابط تاپیک های ظریف خود را به
الگوی کامل است که همیشه قبل از چشم بافنده در داستان از خلال ابر یا مه پدیدار شدن خود است.
با این حال، که من تو را در آغوش گرفتم مزایای استفاده از حالت انتشار آن به مراتب سنگینتر
معایب، به راحتی ممکن است که آن را در مقالات Pickwick زنده کرد بر این باور
پس از استفاده نامناسب طولانی، و آن را دنبال کرده است تا کنون.
گاهی اوقات وضع عجیب و غریب در این کشور به اعتراض غیر محتمل در
داستان، شایع ترین تجربیات در واقع چه هستند.
بنابراین، در اینجا توجه داشته باشید، هر چند آن را نمی ممکن است در همه لازم است، که وجود دارد
صدها تن از موارد (به عنوان نامیده می شوند)، به مراتب قابل توجه تر از آن چیزی است که به نظر می رسد
خیالی در این کتاب، و فروشگاه ها
حق زاییدن دفتر با موارد از testators را ساخته اند که،
تغییر، تناقض، پنهان، فراموش، چپ لغو شود، و سمت چپ uncancelled، هر
بخواهد از بسیاری دیگر که تا کنون توسط آقای بزرگتر هارمون از زندان هارمونی ساخته شده است.
در تجربیات اجتماعی من از خانم بتی Higden بر صحنه آمد و آن را ترک کرد، من
پیدا کرده اند قهرمان Circumlocutional متمایل به گرم و با من در مورد این موضوع
به نظر من قانون ضعیف است.
آقای دوست آقای Bounderby می تواند هر گونه تفاوت بین ترک کردن Coketown، هرگز
دست دقیقا مانند آنها بودند، و آنها را به سوپ لاک پشت و گوشت گوزن تغذیه می شود
از قاشق طلا.
گزاره ابلهانه از طبیعت موازی شده اند آزادانه برای پذیرش من ارائه شده،
شده اند و من خواسته شده است تا اعتراف کند که من تسکین قانون ضعیف به کسی بدهد.
هر کجا، به هر حال.
قرار دادن این مزخرف به کنار، من مشاهده کرده اند گرایش های مشکوک در
قهرمانان تقسیم به دو طرف یکی است، رقیب که هیچ شایسته وجود دارد
ضعیف است که ترجیح می دهند مرگ با گرسنگی کند
و آب و هوا تلخ است، به رحمتهای از بعضی از افسران تسکین و برخی از خانه های اتحادیه؛
از سوی دیگر، اعتراف می کند که فقیر هستند مانند وجود دارد، اما انکار است که آنها را به هر علت
یا دلیلی برای آنچه انجام می دهند.
پرونده در روزنامه های ما، قرار گرفتن در معرض اواخر لانست، و مشترک
حس و حواس از مردم عادی، ارائه شواهد فراوان بیش از حد در برابر هر دو
دفاع.
اما، که به نظر من قانون ضعیف ممکن است اشتباه و یا تحریف، من بیان
آن است.
به اعتقاد من در انگلستان وجود داشته است، از روز STUARTS، هیچ قانونی که اغلب
infamously اداره می شود، هیچ قانونی اغلب آشکارا نقض شده، هیچ قانون عادت بنابراین بیمار
نظارت.
در اکثر موارد شرم آور بیماری و مرگ را از فقر،
شوک و رسوایی کشور، غیر قانونی است کاملا برابر با
رفتارهای غیر انسانی - زبان شناخته شده و می تواند بیشتر از بی قانونی خود را می گویند.
روز جمعه نهم ماه ژوئن در سال حاضر، آقا و خانم Boffin (خود را در
لباس دستنوشته از دریافت آقا و خانم Lammle در صبحانه)، از جنوب به
راه آهن شرقی با من، در یک تصادف وحشتناکی مخرب.
وقتی که من چه من می توانم برای کمک به دیگران انجام داده بود، من را به کالسکه من رفت -
نزدیک به تبدیل بیش از یک پل راهاهن، و بطور مایل بر نوبت گرفتار - رها کردن
زن و شوهر شایسته.
آنها بسیار کثیف است، اما در غیر این صورت و تندرست بودند.
نتیجه همان شاد خانم بلا Wilfer در روز عروسی او حضور داشتند، و Riderhood آقای
بازرسی دستمال گردن قرمز برادلی سنگ مزار او دراز خواب.
من با شکر مؤمن به یاد داشته باشید که من هرگز می تواند بسیار نزدیکتر فراق شرکت
با خوانندگان من برای همیشه، از من بود، تا زمانی وجود خواهد داشت علیه من نوشته شده است
زندگی، دو کلمه که با من این روز به این کتاب: - END بسته است.
2ND سپتامبر 1865.