Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 4
پرده نقاشی ، اتاق خانم Peniston علیه ژوئن ظالمانه کشیده شدند
خورشید ، و در گرگ و میش شرجی چهره از بستگان مونتاژ خود را در زمان در
سایه اتصالات از سوگ.
همه آنها وجود دارد : Alstynes ون ، Stepneys و Melsons -- حتی Peniston ولگرد یا دو ،
نشان می دهد ، با عرض جغرافیایی بیشتر در لباس و شیوه ای ، این واقعیت از remoter
ارتباط و بیشتر حل و فصل امیدوار است.
سمت Peniston ، در واقع ، در دانش امن که بخش عمده ای از آقای
اموال Peniston "رفت و برگشت ، در حالی که ارتباط مستقیم بر روی معلق آویزان
دفع از ثروت خصوصی بیوه او و عدم اطمینان از میزان آن.
جک Stepney ، در شخصیت جدید خود را به عنوان ثروتمندترین برادرزاده ، تلویحا در زمان سرب ،
تاکید بر اهمیت خود را با براق عمیق تر از ماتم او و مطیع
اقتدار شیوه ای خود را ، در حالی که همسر او
بی حوصله و نگرش و لباس شب بیهوده و بیمعنی اعلام بی اعتنایی اری برنده زن از
منافع ناچیز در خطر است.
قدیمی NED ون Alstyne ، در کنار او در یک کت ساخته شده است که ابتلا شیک نشسته ، twirled
سبیل سفید خود را برای مخفی کردن کشش مشتاق لب هایش را ؛ و گریس Stepney ، قرمز
بینی و بوییدن آن از نوار ابریشمی سیاه ، زمزمه
احساسی به خانم هربرت Melson : "من نمی توانست خرس به آبشار نیاگارا در هر نقطه
دیگری! "
خش خش علف های هرز و تبدیل سریع از سر باز کردن درب را مورد ستایش قرار داد ، و
لیلی بارت ظاهر شد ، بلند و نجیب در لباس سیاه خود ، با Gerty نور در کنار او.
چهره زنان ، به عنوان او interrogatively در آستانه متوقف شد ، شد
مطالعه در تردید است.
یک یا دو ساخته ضعف حرکت به رسمیت شناختن ، که ممکن است مقهور
یا با هیبت از صحنه ، و یا با شک به دیگران تا چه حد به منظور
؛ خانم جک Stepney داد با سر اشاره بی دقتی ،
و گریس Stepney ، با یک ژست حزن انگیز ، نشان داد یک صندلی در کنار او.
اما لیلی ، نادیده گرفتن دعوتنامه ، و همچنین تلاش رسمی جک Stepney
مستقیم او ، نقل مکان کرد در سراسر اتاق راه رفتن صاف و آزاد را با او ، و خودش را در حالت نشسته
صندلی که به نظر می رسید به عمد شده اند جدا از دیگران قرار داده.
این اولین بار که او خانواده اش را از زمان بازگشت او از اروپا مواجه کرده بود ،
دو هفته زودتر ، اما اگر او هر نوع عدم قطعیت در استقبال خود را درک و آن را در خدمت
تنها برای اضافه کردن یک اثر خفیفی از رنگ از طنز به خونسردی معمول تحمل او.
شوک بی میلی که با آن ، در بارانداز ، او را از نور Gerty از شنیده بود
مرگ ناگهانی خانم Peniston ، کاهش شده بود ، تقریبا در یک بار ، توسط
خوابانده نشدنی فکر که در حال حاضر ، در گذشته ، او را قادر به پرداخت بدهی های خود را.
او به جلو با تشویش های قابل توجهی به اولین برخورد خود را با او نگاه
عمه.
خانم Peniston قاطعانه مخالف بود خروج خواهرزاده خود را با Dorsets ، و به حال
ادامه مخالفت خود را با در دوران غیبت لیلی نوشتن نمی مشخص شده است.
یقین که او تا به حال از پارگی با Dorsets شنیده ساخته شده چشم انداز
جلسه نیرومند و چگونه باید لیلی را سرکوب حس سریع
تسکین از فکر اینکه که به جای
تحت مصیبت پیش بینی شده ، او تا به حال تنها برای ورود به آرامی در دراز مطمئن
ارث؟
این در عبارت وقف شده بود ، "همیشه درک می کند که خانم Peniston بود
برای ارائه سخاوتمندانه برای خواهرزاده اش و در ذهن دومی درک بود
از مدت ها به واقع متبلور شده است.
"او می شود همه چیز را ، البته -- من نمی بینم آنچه را که ما اینجا هستیم برای" خانم جک Stepney
اظهار داشت با بلندی صدا بی دقتی به NED ون Alstyne و deprecating دوم
سوفل -- "جولیا همیشه یک زن تنها" --
ممکن است به عنوان مفهوم یا رضایت یا شک تفسیر شده است.
خانم Stepney دوباره با : : "خوب ، آن را تنها در حدود چهار صد هزار"
حال خمیازه سخن گفتن و گریس Stepney ، در سکوت تولید شده توسط سرفه مقدماتی وکیل ،
به گریه شنیده شد : "آنها را پیدا کند
حوله گم شده -- من بیش از آنها را با روز او بسیار ---- رفت "
لیلی ، تحت فشار اتمسفر نزدیک ، و بو تنگ عزاداری تازه ،
احساس توجه خود را ضلالت به عنوان وکیل خانم Peniston ، رسما سیخ پشت
جدول Buhl در انتهای اتاق ،
شروع به تلق تلق کردن از طریق مقدمه خواهد شد.
تعجب مبهم که در آن گوئن Stepney به حال او منعکس شده است ، : "این مثل این است که در کلیسای"
چنین کلاه افتضاح.
سپس او متوجه تنومند جک رشد کرده بود -- او به زودی خواهد بود تقریبا به عنوان plethoric
هربرت Melson ، که شنبه چند پا ، تنفس puffily او تکیه خود را سیاه و سفید
دست دستکشهایش ریخته بر روی چوب خود را.
من تعجب می کنم که چرا مردم ثروتمند همیشه رشد چربی -- گمان می کنم این دلیل است که هیچ چیز برای وجود دارد
نگران آنها.
اگر من به ارث می برند ، من باید به شکل من مراقب باشید ، به او mused در ، در حالی که وکیل
droned در از طریق دخمه پرپیچ و خم از میراث است.
بندگان آمد برای اولین بار ، سپس چند خیریه موسسات ، و سپس چند
Melsons remoter و Stepneys ، که آگاهانه به عنوان نام آنها را بر انگیخت زنگ زد ، و
سپس به حالت impassiveness در خور هیبت به مناسبت فروکش کرد.
NED ون Alstyne ، جک Stepney ، و یک یا دو پسر عموی ، هر یک همراه با
اشاره ای به چند هزار نفر : لیلی تعجب است که گریس Stepney در میان آنها نبود.
سپس او شنیده نام خود او -- "به من خواهر زاده لیلی بارت ده هزار دلار --" و پس از
که وکیل دوباره خود را در یک سیم پیچ از دوره های ناخوانا از دست داده ، که از آن
عبارت نتیجهگیری فلش با
شگفت انگیز تمایز : "و باقی مانده از املاک و من به پسر عموی عزیزم و به خاطر نام ،
گریس جولیا Stepney. "
تسخیر کرده بریده بریده نفس کشیدن از تعجب ، عطف بسیار سریع از سر ، و فزاینده وجود دارد
چهره های لباس سیاه به سمت گوشه ای که در آن خانم Stepney wailed از حس خود را از
unworthiness از طریق توپ مچاله از یک دستمال سیاه لبه.
لیلی جدا از جنبش عمومی ایستاد ، احساس خود را برای اولین بار کاملا
به تنهایی.
هیچ کس به او نگاه کرد ، هیچ کس از حضور او آگاه به نظر می رسید ، او کاوش بسیار
عمق از بی اهمیتی.
و تحت حس خود را از بی تفاوتی جمعی پنگ acuter از امید آمد
فریب می دادند. Disinherited -- او disinherited شده بود --
و گریس Stepney!
او ملاقات چشم از آنجا Gerty ، خود را در تلاش نومیدی در تسلی ثابت ،
و نگاه او را به خودش آورد.
چیزی که باید انجام شود قبل از او از خانه خارج وجود دارد : باید با تمام انجام می شود
اشراف او می دانست که چگونه به چنین حرکات قرار داده است.
او به گروه در مورد خانم Stepney پیشرفته ، و برگزاری از سوی او گفت
به سادگی : "عزیز گریس ، من خوشحالم."
بانوان دیگر در رویکرد او کاهش یافته بود و فضا به خودی خود ایجاد در مورد
او. گسترده تر به عنوان او تبدیل به ، و هیچ کس
پیشرفته به پر کردن.
او متوقف شد یک لحظه ، یک نظر اجمالی در مورد او ، با آرامش در نظر گرفتن اندازه گیری وضعیت او.
او شنیده ام برخی از پرسیدن سوال در مورد تاریخ اراده او گرفتار قطعه
پاسخ وکیل -- چیزی در مورد احضار ناگهانی ، و قبل از آن "
ساز. "
پس از جزر و مد از پراکندگی شروع به گذشته خود بی اراده کار ؛ خانم جک Stepney و خانم
هربرت Melson در آستان در انتظار موتور خود ایستادند ، یک گروه هواداری
اسکورت گریس Stepney به کابین آن بود
احساس می شود اتصالات او باید انجام دهید ، هر چند که او زندگی می کردند اما یک یا دو خیابان دور و
خانم بارت و Gerty خود را کشف می شوند تقریبا به تنهایی در اتاق بنفش رسم که
بیش از هر زمان دیگری ، در تاریکی گرفتگی آن ،
شبیه طاق خانواده ، خوب نگه داشته است که در آن جسد آخرین شده بود
آبرومندانه سپرده است.
در اتاق نشسته Gerty نور ، بکدام نقطه درشکه دو چرخه دو دوست و لیلی انجام داده بود
کاهش یافته به یک صندلی با صدای ضعیفی از خنده : او را به عنوان یک طنز آمیز زده
تصادفی نیست که میراث عمه او باید
تقریبا مقدار بدهی خود را به Trenor را نمایندگی کند.
نیاز به تخلیه که بدهی خود را با ضرورت ها و الزامات افزایش مجددا به حال
از زمان بازگشت وی به آمریکا ، و او اولین فکری که خود را در گفت : به صحبت کرد
نگرانی Gerty معلق در هوا : "من تعجب می کنم که در زمانی که میراث پرداخت خواهد شد."
اما خانم نور می تواند مکث بیش از میراث نیست ، او را به بزرگتر را شکست
خشم.
"آه ، لیلی ، آن را ناعادلانه است ؛ آن را بی رحمانه -- گریس Stepney باید احساس او حق ندارد برای همه
که پول! "
: "هر کس می دانست که چگونه لطفا عمه جولیا حق دارد که به پول خود ،" خانم بارت
دوباره فلسفی.
اما او به شما اختصاص داده شده بود -- او به رهبری هر یک فکر می کنم -- "Gerty خودش چک در
خجالت مشهود است ، و خانم بارت او را با نگاه مستقیم تبدیل شده است.
"Gerty ، صادق باشد : این اراده تنها شش هفته پیش ساخته شده بود.
او از شکستن من با Dorsets شنیده است؟ "
"هر کس ، البته شنیده می شود ، که برخی از اختلاف نظر وجود داشته است -- برخی از
سوء تفاهم ---- "" او بشنوند که برتا من خاموش
قایق بادبانی؟ "
"لیلی" "بود که چه اتفاقی افتاده ، شما می دانید.
او گفت در تلاش بود تا ازدواج جورج دورست.
او آن را به او فکر می کنم او حسادت.
این است که آنچه او به گوئن Stepney گفت : "من نمی دانم -- من گوش دادن به چنین نیست
وحشت است. "
"من باید به آنها گوش دهید -- من باید بدانم که من ایستاده است."
او متوقف شد ، و دوباره صدا توجه داشته باشید کم نور از تمسخر.
"آیا شما متوجه زنان؟
آنها می ترسیدند به سرزنش کردن من در حالی که آنها فکر می کردم که قرار بود برای بدست آوردن پول --
پس از آن آنها scuttled که اگر من تا به حال طاعون است. "
Gerty خاموش باقی ماند ، و او ادامه داد : "من در آنجا ماند تا ببینید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
آنها نشانه خود را از گوئن Stepney و لولو Melson برگزار شد -- من تو را دیدم آنها را تماشا برای دیدن
چه گوئن را انجام.-- Gerty ، من باید بدانند چیزی است که از من گفت. "
"من به شما بگویم من ---- گوش نکرده است"
یکی می شنود چنین چیزهایی را بدون گوش دادن است. او بلند شد و گذاشته دستان مصمم خود را بر روی
شانه دوشیزه نور. "Gerty ، مردم رفتن را به من برش؟"
"دوستان شما ، لیلی -- چگونه می توان آن را به شما فکر می کنید؟"
"که دوستان فرد در چنین زمان؟ چه کسی ، اما شما ، شما فقیر عزیزم معتمد؟
و آسمان می داند چه شما به من مشکوک! "او Gerty با سوفل غریب بوسید.
: : "شما هرگز می خواهم اجازه دهید تفاوت آن را -- اما پس از آن شما علاقه جنایتکاران ، Gerty!
چگونه در مورد آنهایی که درست نشدنی ، هر چند؟ برای من کاملا توبه ناپذیر ، می دانید. "
او به خودش جلب کرد تا ارتفاع کامل از عظمت بلند و باریک خود را ، قوی مانند برخی از.
فرشته تاریک سرپیچی بالا Gerty مشکل ، که فقط می تواند لکنت زبان پیدا کردن : "لیلی ،
لیلی -- چگونه می تواند به شما در مورد چنین چیزهایی خنده "؟
"تا به عنوان به گریه ، شاید. اما نه -- I'm از نظم گریان نیست.
من کشف کردم اوایل که گریه می کند رنگ قرمز بینی من ، و دانش به من کمک کرد
از طریق قسمت چند دردناک است. "
او به نوبه خود بی قراری در مورد اتاق ، در زمان و پس از آن ، از reseating خودش ، بلند
مسخره روشن چشم او به لقاء اضطراب Gerty.
"من نمی باید فکر ، می دانید ، اگر من می خواهم پول --" و خانم نور
اعتراض به "آه" او تکرار آرامش : "یک نی ، عزیز من ، برای ، در وهله اول ،
آنها نمی توانست کاملا جرأت را به چشم پوشی
من ، و اگر آنها به حال آن را ندارد میرسیم ، چرا که من باید
مستقل از آنها. اما در حال حاضر -- "
طنز پژمرده را از چشم او ، و او چهره ای تیره و ابر آلود بر دوست وی خم.
"چگونه می توانم با شما صحبت بنابراین ، لیلی؟
البته این پول باید به مال شما بوده است ، اما بعد از همه این که هیچ
تفاوت.
چیزی که مهم ---- "Gerty متوقف شد ، و سپس ادامه داد بصورتی پایدار و محکم :" چیزی که مهم
این است که شما باید خودتان را روشن -- باید تمام حقیقت را به دوستان خود بگویید. "
تمام حقیقت است؟ "
خانم بارت خندید. "چه حقیقت است؟
از کجا یک زن مربوط می شود ، این داستان که ساده ترین به این باور است.
در این مورد اتمام حجت زیادی راحت تر به این باور داستان برتا دورست از معدن ،
زیرا او به یک خانه بزرگ و جعبه اپرا ، و آن را مناسب برای خوب باشد
با او. "
خانم نور هنوز هم او را با زل زل نگاه کردن اضطراب ثابت.
وی افزود : "اما داستان شما چیست و لیلی؟ من اعتقاد ندارم هر یک از آن آگاه نشده است. "
"داستان من -- من اعتقاد ندارم من آن را خودم می دانم.
ببینید من از تهیه یک نسخه در پیشبرد به عنوان برتا آیا فکر هرگز -- و اگر من
بود ، من فکر نمی کنم من باید مشکل را به استفاده از آن در حال حاضر کنند. "
اما Gerty با معقول آرام خود را ادامه داد : "من می توانم در یک نسخه را نمیخواهید
آماده در پیشبرد -- اما من می خواهم شما به من بگویید که دقیقا چه اتفاقی افتاده است از
آغاز راه است. "
"از همان ابتدا" خانم بارت به آرامی او را تقلید.
"عزیز Gerty ، چگونه تخیل کمی شما مردم خوب!
چرا ، ابتدا در گهواره من بود ، گمان می کنم -- در راه من بالا آورده و
چیزهایی که من آموخته بود برای مراقبت از.
یا نه -- من برای گسل من کسی را سرزنش نیست : من می خواهم بگویم آن را در خون من بود ، که من آن را کردم
از برخی از ancestress شریر خوش گذران ، واکنش نشان دادند که در برابر خودمانی وصمیمانه
فضائل از آمستردام جدید ، و می خواست می شود در دادگاه Charleses! "
و به عنوان دوشیزه نور ادامه داد : او را با چشم مشکل دار را فشار دهید ، او رفت و در
بی صبرانه : "شما از من پرسید فقط در حال حاضر برای حقیقت -- خوب ، حقیقت را در مورد هر دختر است.
که یک بار او صحبت در مورد او انجام می شود
و او توضیح می دهد پرونده او بدتر به نظر می رسد.-- Gerty خوب من ، شما نمی
اتفاق می افتد یک نخ سیگار را در مورد شما داشته باشد؟ "
در اتاق گرفتگی خود را در هتل که او در فرود رفته بود ، لیلی بارت که
شب بررسی وضعیت او. هفته گذشته در ماه ژوئن بود ، و هیچ یک از
دوستان خود را در شهر بودند.
بستگان چند که در نگه داشته شده بود ، و یا ، برای خواندن خانم بازگشت
خواهد Peniston ، پرواز صورت گرفته بود دوباره که به نیوپورت یا لانگ آیلند بعد از ظهر ؛
و هر گونه پیشنهاد از مهمان نوازی به لیلی یکی از آنها ساخته شده بود.
برای اولین بار در زندگی خود او خودش را کاملا به تنهایی به جز برای Gerty
نور.
او حتی در لحظه واقعی از استراحت خود را با Dorsets بودند نه چندان مشتاق یک معنا
از عواقب آن ، برای دوشس Beltshire ، شنیدن این فاجعه را از
لرد هوبرت ، فورا پیشنهاد کرده بود او را
حفاظت ، و زیر بال پناه او لیلی پیشرفت تقریبا پیروزمندانه ای ساخته شده بود
به لندن.
او بشدت شده بود وسوسه به معطل شدن در یک جامعه که خواستار از او تنها به
مات و متحیر کردن و جذابیت آن را بدون کشیدند خیلی جالب چگونه او هدیه خود را به دست آورده بود
انجام این کار ، اما Selden ، قبل از آنها جدا ،
حال بر نیاز خود را فوری از بازگشت در یک بار به عمه و پروردگار فشرده
هوبرت ، زمانی که او در حال حاضر در لندن دوباره ظاهر می شود ، در همان وکیل زیاد بود.
لیلی لازم نیست که گفته شود که مسابقات قهرمانی دوشس بهترین
جاده به توانبخشی اجتماعی ، و به عنوان او علاوه بر این آگاه بود که یکی از مدافعان نجیب او
ممکن است در هر لحظه او را به نفع یک قطره
جدید PROTEGEE ، او با اکراه تصمیم به بازگشت به امریکا.
اما او تا به حال ده دقیقه در ساحل بومی خود بوده است نه قبل از او متوجه شد که او
بیش از حد طولانی تعویق افتاده تا به حال به آن را بازیابند.
Dorsets ، Stepneys ، Brys -- تمام بازیگران و شاهدان در بدبختی
درام -- او را با نسخه خود را از مورد قبل بود و حتی او را دیده بود
حداقل شانس به دست آوردن یک شنوایی برای او
خود ، برخی از عار مبهم و بی میلی او را مهار کرده است.
او می دانست آن را با توضیحات و ضد اتهامات عنوان شده علیه این بود که او همیشه می تواند امید به
جایگاه از دست رفته خود را بازیابی ، اما حتی او را به حال حداقل اعتماد به کارآیی خود را احساس کردم ، او
هنوز هم که شده توسط برگزار
این احساس که او را از دفاع از خودش را به Gerty نور نگه داشته بود -- احساس بود که
غرور نیمی و نیمی تحقیر.
برای هر چند او می دانست او بی رحمانه شده است به تعیین برتا دورست قربانی کرده بود
را به نفع شوهرش ، و با اینکه رابطه خود را به دورست که شده بود
merest خوب کمک هزینه تحصیلی ، در عین حال او شده بود ،
کاملا از ابتدا آگاه است که بخشی خود را در امر بود ، به عنوان حمل فیشر
وحشیانه آن ، قرار دادن توجه دورست به منحرف کردن اذهان از همسرش.
این همان چیزی بود که او "برای" وجود دارد : آن قیمت او به مدت سه پرداخت انتخاب کرده بود
ماه از تجمل و رفاه و آزادی از مراقبت.
عادت او مصمم رو به حقایق ، در لحظات نادر خود را از درون گرایی ،
در حال حاضر امکان را می دهد که او را به قرار دادن هر گونه براق نادرست در مورد وضعیت.
او برای وفاداری بسیار رنج می برد که با او انجام شده بود بخشی خود را از بود
توافقنامه ضمنی ، اما بخشی در بهترین حالت یک خوش تیپ نیست ، و او آن را دیدم در حال حاضر در
همه زشتی شکست.
بیش از حد ، او را دیدم ، در همان نور سازش ناپذیر ، قطار از عواقب و تبعات
از که شکست و این شد واضح تر به او را هر روز خسته او
طولانی در شهر است.
او تا حدودی برای راحتی از نزدیکی Gerty نور ماند ، و تا حدی برای
عدم دانستن به کجا بروید. او را درک و به اندازه کافی ماهیت
وظیفه پیش از او.
او باید در مجموعه ای از به دست آوردن مجدد ، کم کم ، موقعیت او به حال از دست داده و
اولین قدم در کار خسته کننده بود برای پیدا کردن ، در اسرع وقت ، در چه تعداد از
دوستان خود را او می تواند حساب کند.
امید او به طور عمده در خانم Trenor ، که تا به حال گنجینه های از آسان رفتن متمرکز شد
تحمل برای کسانی که سرگرم کننده یا مفید به او بودند ، و در عجله پر سر و صدا از
وجود که صدا هنوز هم کمی از کسر شان بود کندی را به خود شنیده است.
اما جودی ، هر چند او باید از بازگشت خانم بارت مطلع شده اند ، نداشته
حتی آن توجه داشته باشید تسلیت رسمی به رسمیت شناخته شده که سوگ دوست خود
خواستار.
هر گونه پیشرفت در طرف لیلی ممکن است خطر ناک شده است : چیزی برای انجام اما به وجود دارد
اعتماد به شانس خوشحال از جلسه تصادفی ، و لیلی می دانست که ، حتی تا اواخر
در فصل ، همیشه امید وجود دارد
در حال اجرا در سراسر دوستان خود را در معابر مکرر از آنها از طریق شهر.
برای این منظور او پشتکاری قابل ملاحظه خود را در رستوران های روزانه تعداد ، که در آن نشان داد ،
با حضور Gerty آشفته ، او راه اندازی شد luxuriously ، به عنوان او گفت ، در او
انتظار بوده است.
"عزیز Gerty من ، شما نمی خواهد به من اجازه دهید سر خدمتکار را ببینید که من چیزی برای
زنده در اما میراث عمه جولیا؟
فکر می کنم رضایت گریس Stepney اگر او در آمد و ما را در سرد lunching
گوشت گوسفند و چای! چه شیرین خواهد ما باید امروز ، عزیز -- کوپه
ژاک یا PECHES MELBA LA؟ "
او MENU کاهش یافته است به طور ناگهانی ، با تشدید سریع از رنگ ، و Gerty ، پس از
نگاه او ، از پیش آگاه بود ، از اتاق درونی ، از یک حزب به ریاست خانم
Trenor و حمل فیشر.
این غیر ممکن است برای این خانم ها و همراهان آنها بود -- در میان آنها لیلی به حال در
یک بار تشکر شده است هر دو Trenor و Rosedale -- عبور نمی کند ، در بیرون رفتن ،
جدول که در آن دو دختر بودند نشسته ؛
و حس Gerty از این واقعیت خود را در بیم و هراس درمانده او خیانت
شیوه ای.
خانم بارت ، بر خلاف انتظار ، رو به جلو در موج از فضل شناور خود را به عهده و
نه کاهش از دوستان او و نه ظاهر می شود به در منتظر آنها دروغ ، داد
برخورد لمس طبیعی
که او می تواند به تیره ترین شرایط بهره مند.
خجالت چنین به عنوان نشان داده شده بود در کنار خانم Trenor ، و خود را در تجلی
mingling از گرما اغراق آمیز با رزرو غیر قابل مشاهده است.
او با صدای بلند لذت دیدن خانم بارت تأیید در زمان شکل مبهم
تعمیم ، که نه سوالات را به آینده خود و نه شامل
بیان قطعی مایل به او را دوباره ببینم.
لیلی ، به خوبی متبحر در زبان از این حذفیات ، می دانستند که آنها به همان اندازه
فهم به دیگر اعضای حزب : حتی Rosedale ، برافروخته بود
با اهمیت حفظ چنین
شرکت در یک بار در زمان درجه حرارت صمیمیت خانم Trenor ، و آن را منعکس
تبریک دست خارج از خود را از خانم بارت.
Trenor ، قرمز و ناراحت کننده باشد ، کوتاه درود خود را به بهانه قطع بود
کلمه را بشر برای گفتن به سر ، خدمتکار و بقیه گروه به زودی در خانم ذوب
از خواب بیدار Trenor.
آن را در یک لحظه بود -- خدمتکار ، منو در دست ، هنوز در نتیجه آویزان
انتخاب بین ژاک کوپه و PECHES MELBA LA -- اما خانم بارت ، در فاصله ،
اندازه گیری سرنوشت او گرفته بود.
کجا جودی Trenor منجر شد ، تمام جهان را دنبال کنید. و لیلی تا به حال به معنای محکوم به فنا
مردود است که نشانه های بیهوده به فرار بادبان.
او در فلش به یاد شکایت خانم Trenor حمل یغماگری فیشر ، و
دیدم که آنها نشان داده می شود آشنایی غیر منتظره با شوهرش خصوصی
امور.
در اختلال پر سر و صدا های زیادی از زندگی در Bellomont ، جایی که هیچ کس به نظر می رسید
زمان مناسبی برای مشاهده یک هر چیز دیگری ، و اهداف خصوصی و منافع شخصی
جاروب همراه در عجله توجهی نشد
فعالیت های جمعی ، لیلی خودش پناه از ناخوشایند خیالی بود
موشکافی ، اما اگر جودی می دانستم که هنگامی که خانم فیشر از شوهرش پول قرض گرفته شده ، او
به احتمال زیاد به چشم پوشی از معامله در همان بخشی لیلی؟
اگر او از عواطف خود بی دقت بود او به سادگی از جیب خود حسادت بود ، و در
آن حقیقت ، لیلی خواندن توضیح بیاعتنائی او.
نتیجه فوری این نتیجه گیری ، حل و فصل پرشور به پرداخت بازگشت او بود
بدهی به Trenor.
که تعهد مرخص ، او می توانست اما هزار دلار از خانم Peniston
میراث چپ ، و نه چیزی برای زندگی ، اما خود او درآمد کوچک ، که بطور قابل توجهی
کمتر از مبلغ جزئي نور Gerty رنجور.
اما این مورد توجه قرار داد راه را برای ادعای ضروری غرور زخمی خود را.
او باید واریز با Trenors برای اولین بار ، پس از آن او را تصور می
آینده است.
در جهل خود را از procrastinations قانونی ، او تصور می کردند که میراث او خواهد بود
و بعد از فاصله ، در عرض چند روز پس از قرائت خواهد شد عمه اش پرداخت می شود
در حال تعلیق اضطراب ، او نوشت : به پرس و جو علت تاخیر.
یکی دیگر از فاصله قبل از وکیل خانم Peniston ، که همچنین یکی از
مجریان ، در پاسخ به اثر که برخی از سوالات بوجود آمده نسبت به
تفسیر خواهد شد ، وی و
مرتبط نیست ممکن است در موقعیت به پرداخت میراث تا نزدیک از
twelvemonth از نظر قانونی برای حل و فصل خود را اختصاص داده است.
سر در گم و خشمگین ، لیلی حل و فصل را امتحان کنید به اثر درخواست تجدید نظر شخصی ؛
او از اکسپدیشن او را با احساس ناتوانی از زیبایی بازگشت و
افسون در برابر فرآیندهای فاقد قوهء لامسه از قانون است.
این غیر قابل تحمل به نظر می رسید به زندگی برای یک سال دیگر تحت وزن از بدهی های خود ؛
و در اندام خود او تصمیم گرفت به نوبه خود به خانم Stepney ، که هنوز در شهر lingered ،
غوطه ور در وظیفه لذیذ "رفتن بیش از" اثرات بانی خیر او است.
تلخ بود به اندازه کافی برای لیلی به نفع گریس Stepney بپرسید ، اما
جایگزین bitterer هنوز هم بود و یک روز صبح ، او خودش را در خانم ارائه
Peniston ، جایی که گریس ، برای
تسهیل وظیفه مومن او ، اقامت موقت گرفته بود.
عجیب ورود به عنوان ملتمس خانه جایی که او تا زمانی فرمان بود ،
افزایش میل لیلی به کوتاه شدن مصیبت ، و هنگامی که دوشیزه Stepney وارد
تاریک نقاشی اتاق ، rustling با
بهترین کیفیت از کرپ ، بازدید کننده او رفت و مستقیما به نقطه : آیا او حاضر شوند
برای پیشبرد مقدار از میراث انتظار می رود؟
گریس ، در پاسخ ، گریستم و تعجب در درخواست ، bemoaned inexorableness از
قانون ، و شگفت زده بود که لیلی به حال شباهت دقیق خود را متوجه نیست
مواضع.
آیا او فکر می کنم که تنها پرداخت میراث تاخیر شده بود؟
چرا دوشیزه Stepney خود یک پنی از ارث خود را دریافت نکرده ، و پرداخت
اجاره -- بله ، در واقع -- امتیاز که در خانه ای که متعلق به او زندگی می کنند.
او مطمئن بود که آن چه فقیر عزیز پسر عموی جولیا که آرزوی -- او تا به حال
مجریان گفت : تا به چهره آنها ، اما آنها به دلیل غیر قابل دسترس بودند و در آنجا
هیچ ربطی به اما به صبر بود.
لیلی به عنوان مثال با او ، و صبور -- اجازه دهید آنها را هر دو به یاد داشته باشید که چگونه
زیبایی بیمار پسر عموی جولیا با استفاده از همیشه شده بود.
لیلی ساخته شده یک جنبش است که نشان داد جذب ناقص خود را از این مثال.
"اما شما همه چیز را ، گریس -- آسان را برای شما به قرض ده برابر آن خواهد بود
مقدار مورد درخواست من "
"قرض -- آسان برای من به قرض گرفتن" گریس Stepney تا پیش از او در لباس سیاه افزایش یافت
خشم.
"آیا شما تصور کنید برای یک لحظه که من پول را بر روی انتظارات من از پسر عموی افزایش
جولیا ، زمانی که من می دانم تا به خوبی وحشت غیرقابل بیان خود را از هر معامله از نوع؟
چرا لیلی ، اگر شما باید حقیقت را می دانم ، این ایده در حال خود را در بدهی بود که
در بیماری او به ارمغان آورد -- شما را به یاد داشته باشید او به حال یک حمله خفیف قبل از اینکه شما سمت.
اوه ، من خاص نمی دانم ، البته -- من نمی خواهم به آنها را می دانیم -- اما
شایعات در مورد امور شما ساخته شده است که او را بیشتر ناراحت -- هیچ کس نمی تواند با
او را بدون دیدن آن.
من می توانم آن را اگر شما با من گفتن شما این جرم -- اگر من می توانم کاری انجام دهم ،
حماقت البته شما متوجه می شوید ، و چگونه عمیقا او مخالفت
آن ، من باید احساس truest راه از ساخت تا به شما برای از دست دادن او را. "