Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XX درهم
یک روز صبح ، در حالی که خانم Ophelia شلوغ در برخی از مراقبت های خانگی او بود ، سنت کلر
صدا ، تماس خود را در پای پله ها شنیده شد.
"پایین آمدن اینجا ، پسر عموی من چیزی به شما نشان دهد."
"آن چیست؟" دوشیزه Ophelia گفت ، فرو می ریزند ، با دوخت خود را در دست او است.
"من خرید برای وزارت شما ساخته شده ، -- ، اینجا را ببینید" سنت کلر گفت : و ، با
کلمه ، او در طول یک دختر سیاه پوست کمی کشیده ، در حدود هشت یا نه سال سن.
او یکی از blackest نژاد او بود و او را دور چشم ها درخشان ، پر زرق و برق به عنوان
مهره های شیشه ای ، با نگاههای سریع و بی قرار بر سر همه چیز را در اتاق نقل مکان کرد.
دهان او ، نیمی از باز با حیرت در شگفتی سالن Mas'r جدید ،
نمایش داده مجموعه ای سفید و درخشان از دندان است.
مو پشمالو بافته او را در دم متفرقه کمی بود ، که در هر گیر
راستا می باشد.
بیان چهره اش مخلوط عجیب و غریب shrewdness و حیله گری بود ، بیش از
بود که عجیب ، کشیده مثل یک نوع از حجاب ، بیان از مغموم ترین جاذبه
و هیبت است.
او در یک کثیف ، پوشاک ژنده لباس بود ، ساخته شده از کیسه و ایستاده بود با
و دستان خود را به demurely قبل از او را تا خورده می شود.
در مجموع ، چیزی عجیب و غریب و جن مانند در مورد ظاهر خود ، وجود دارد --
چیزی ، به عنوان دوشیزه Ophelia پس از آن گفت : "تا کافروار ،" را به عنوان الهام بخش که خوب
خانم با بی میلی مطلق ، و روی آوردن به سنت کلر ، او گفت ،
"آگوستین ، چه در جهان به ارمغان آورد که چیزی اینجا؟"
"را برای شما به آموزش ، تا مطمئن شوید ، و با قطار در راه او باید برود.
من فکر او بود و نه یک نمونه خنده دار در خط جیم کرو.
در اینجا ، درهم ، "او اضافه کرد ، دادن سوت ، به عنوان یک مرد را به تماس با توجه
سگ ، "ما یک آهنگ ، در حال حاضر ، و ما برخی از رقص خود را نشان می دهد."
سیاه و سفید ، شیشه ای چشم ساطع شده با نوع لودگی ستمکار ، و چیزی که
رخ داد ، در روشن صدای جیغ کشیدن ، ملودی فرد سیاه پوست ، که او هم نگه داشته با
دستها و پاها خود را ، در حال چرخش دور ،
دست زدن دست او ، ضربه زدن زانو خود را با هم ، در وحشی ، مرتب کردن و خارق العاده از
زمان ، و تولید در گلو او تمام کسانی که عجیب به نظر میرسد گلویی که تشخیص
موسیقی های بومی از نژاد او و در نهایت ،
تبدیل یک یا دو summerset ، و دادن توجه داشته باشید بسته شدن طولانی مدت ، به عنوان فرد و
عجیب و غریب که از بخار آب ، سوت ، او به طور ناگهانی به پایین بر روی فرش آمد و ایستاد
با دست او را لوله نموده و بیشتر
بیان مقدس نما حلم و وقار بر چهره اش ، تنها توسط شکسته
نگاههای حیله گری که او از گوشهء چشم را از گوشه چشم او شلیک کردند.
دوشیزه Ophelia ساکت ایستاد ، کاملا با شگفتی فلج.
سنت کلر ، مانند یک شخص موذی را به عنوان او بود ، به نظر می رسد برای لذت بردن از حیرت او ؛
و پرداختن به کودک دوباره گفت ، ،
"درهم ، این معشوقه جدید خود می باشد. من قصد دارم به شما بدهد تا به او ؛
که شما خودتان رفتار می کنند. "
"بله ، Mas'r ، گفت :" درهم ، با گرانش مقدس نما ، چشمان شریر او
و برق زده به عنوان او صحبت کرد. "شما قصد دارید می شود خوب است ، درهم ، شما
درک ، گفت : "سنت کلر.
O بله ، Mas'r ، گفت : "درهم ، با یکی دیگر از چشمک زدن ، دست هایش هنوز devoutly تاشو.
"در حال حاضر ، آگوستین ، چه بر زمین است این کار را برای است؟" دوشیزه Ophelia گفت.
خانه خود را پر از این طاعون کمی ، در حال حاضر ، که بدن نمی تواند مجموعه ای پایین
پای خود را بدون treading 'EM.
بلند شدن در صبح ، و پیدا کردن یکی خواب در پشت درب ، و ببینید که یکی سیاه و سفید
سر poking از زیر میز ، یکی دراز کشیده بر روی درب ، حصیر ، -- و آنها
mopping و mowing و grinning بین همه
نرده ، و غلت بیش از کف آشپزخانه!
آنچه در زمین شما می خواهید را به این یکی؟ "
"برای شما به آموزش -- didn't به شما بگویم من؟
شما همیشه در مورد آموزش موعظه می کند. من فکر کردم من به شما حال حاضر از
تازه گرفتار نمونه ، و اجازه دهید دست شما را امتحان کنید شما را در او ، و آوردن او را تا در راه
او باید برود. "
"من او را نمی خواهم ، من مطمئن هستم -- من با' EM از من می خواهم. "
"که شما مسیحیان ، بیش از همه -- شما بلند شدن یک جامعه ، و گرفتن برخی از فقیر
مبلغ مذهبی به صرف تمام روز خود را فقط در میان بت پرست از جمله.
اما اجازه دهید یکی از شما که به خانه خود با شما را من و گرفتن
کار تبدیل خود را در خودتان!
نه ، زمانی که آن را که می آید ، آنها کثیف و نامطبوعی است و آن را به مراقبت بیش از حد ،
و غیره. "
آگوستین ، شما می دانید من از آن فکر می کنم نه در آن نور ، گفت : "خانم Ophelia ،
آشکارا نرم شدن.
"خوب ، ممکن است آن را یک کار واقعی میسیونری" ، گفت که او ، به دنبال جای مساعد تری در
کودک. سنت کلر رشته سمت راست را لمس کرده بود.
وجدان دوشیزه Ophelia تا به حال در آماده باش بود.
"اما" او افزود : "من واقعا نیاز به خرید این یکی را ببینید ؛ -- به اندازه کافی وجود دارد
در حال حاضر ، در خانه خود ، را به تمام وقت و مهارت من است. "
"خب ، پس ، پسر عموی" سنت کلر گفت : به او ، طراحی کنار ، "من باید به گدایی خود را
عفو برای سخنرانی هیچ چیز خوبی برای من است. شما خیلی خوب ، بعد از همه ، که هیچ
حس در آنها.
چرا ، واقعیت این است ، این نگرانی مربوط به زن و شوهر از موجودات مست که حفظ
کم رستورانی که من آن را به تصویب هر روز ، و من از شنیدن او خسته شده بود
جیغ و آنها را ضرب و شتم و فحش در او.
او روشن نگاه و خنده دار ، بیش از حد ، تا اگر چیزی ممکن است از او ساخته شده است -- بنابراین من
خریداری او ، و من او را به شما بدهد.
امتحان کنید ، در حال حاضر ، و به او خوب ارتدوکس نیوانگلند پرورش می دهد ، و ببینید چه چیزی آن را خواهید
را از او. شما می دانید هر گونه هدیه ای است که راه نیست ، اما
من می خواهم شما را امتحان کنید. "
"خب ، من از آنچه من می توانم ، گفت :" خانم Ophelia ؛ و او با نزدیک شدن به موضوع جدید خود
بسیار به عنوان یک فرد ممکن است قرار است به رویکرد یک عنکبوت سیاه و سفید ، فرض آنها را به
طرح های خیرخواه به سمت آن.
او گفت : "او dreadfully کثیف ، و نیمی از برهنه ،.
"خب ، خود به سفر می برد پایین پله ها ، و ایجاد برخی از آنها را تمیز و پوشاک او را تا."
دوشیزه Ophelia او را به مناطق آشپزخانه به اجرا درآمد.
"Mas'r سنت کلر می خواهد" nother کاکاسیاه نکنید! گفت : "Dinah ، نقشه برداری
تازه وارد بدون هوا دوستانه.
"او را ندارد در اطراف زیر پای من ، من می دانم!"
"PAH گفت :" رزا و جین ، با انزجار عالی ؛ "اجازه دهید او را از راه ما!
چه در جهان Mas'r می خواستم یکی دیگر از این *** کم برای ، من نمی می توانید ببینید! "
"شما را به مدت
بدون کاکاسیاه دن بیشتر شما می شود ، خانم رزا ، گفت : "Dinah ، که احساس آخرین این اظهار
بازتاب بر روی خودش. "شما به نظر می رسد به خود مردمی سفید tink.
شما an't nerry یکی ، سیاه و نه سفید ، من می خواهم به یک یا turrer. "
دوشیزه Ophelia دیدم که هیچ کس در این اردوگاه وجود دارد که متعهد به نظارت بر
پاک کننده و پانسمان و از ورود و بنابراین او مجبور شد این کار را انجام
خود ، با برخی از کمک های بسیار خشن و بی میل از جین.
این برای گوش است نه مودبانه به شنیدن خاص از توالت اول
غفلت ، کودک مورد آزار قرار گرفته.
در واقع ، در این جهان ، انبوه باید زندگی و مرگ در کشوری که این امر می تواند
بیش از حد بزرگ است یک شوک به اعصاب از هموطنان - فناپذیران حتی به شنیدن شرح داده شده است.
دوشیزه Ophelia به حال خوب ، قوی ، معامله عملی قطعنامه ؛ و او از طریق رفت
تمام جزئیات منزجر کننده با نظم و دقت قهرمانانه ، هر چند ، آن را باید اعتراف ،
بدون هوا بسیار بخشنده است ، -- برای استقامت
شد و تمام تلاش را به که اصول او می تواند از آوردن او.
وقتی او را دیدم ، در پشت و شانه کودک ، تاول های بزرگ و لکه های calloused
علامت پاک نشدنی از سیستم که بر اساس آن او تا کنون رشد کرده بود ، قلب او
رقت انگیز در درون او تبدیل شد.
"وجود دارد!" جین گفت ، با اشاره به علائم ، انجام این کار نشان می دهد اندام she'sa نه؟
ما خوب کار می کند با او داشته باشند ، من روی چیزی حساب کردن. من نفرت این جوان سیاه پوست UNS! پس
نفرت انگیز!
من تعجب می کنم که است که Mas'r او را خرید! "
"سازمان ملل جوان" اشاره به همه این نظر با مطیع هوا و مغموم شنیده
به نظر می رسید که همیشگی به او ، تنها با یک نگاه مشتاق و دزدکی از اسکن ،
مثل نور سوسو چشم او ، زیور آلات که جین به تن در گوش او.
هنگامی که در گذشته در یک دست کت و شلوار لباس های مناسب و معقول و کل arrayed ، موهای خود را کوتاه بریدن
به سر او ، خانم Ophelia ، با برخی از رضایت ، گفت که او نگاه بیشتر
مسیحی مانند نسبت به او انجام داد ، و در خود را
ذهن شروع به بالغ برخی از برنامه ریزی برای آموزش او.
نشسته پیش از او ، او شروع به سوال او.
قدیمی حال شما چطور است ، درهم است؟ "
"سمند هیچ ، Missis ، گفت :" تصویر ، با پوزخند که تمام دندانهای او را نشان داد.
نمی دانم چند ساله شما نیست؟ آیا کسی تا کنون به شما بگویم؟
چه کسی بود مادر؟ "
"هرگز هیچ!" گفت فرزند ، با یکی دیگر از پوزخند.
"هر مادر هرگز؟ نظر شما در چیست؟
جایی که شما به دنیا آمده اند؟ "
: "هرگز متولد!" همچنان ادامه داشت درهم ، با پوزخند ، دیگری که نگاه جن مانند ،
که اگر خانم Ophelia در همه عصبی شده بود ، او ممکن است خیالی که او
بود نگه برخی از GNOME دودهای از
سرزمین شیطنت اما خانم Ophelia عصبی بود ، اما ساده و به کسب و کار مانند نیست ، و
او ، با برخی از عبوسی گفت : "شما باید به من در آن راه ، کودک پاسخ دهد ؛
من با شما بازی نمی کنم.
به من بگو که در آن شما متولد شدند ، و چه کسی به پدر و مادر خود را بودند. "
"هرگز به دنیا آمد ، بر مخلوق ، مؤکدا" به حال هرگز هیچ پدر و نه
مادر ، و نه چیزی.
توسط سفته بازان مطرح با بسیاری از دیگران است.
قدیمی خاله سو استفاده می شود را به ماشین را در ما. "کودک آشکارا صادقانه ، و جین ،
شکستن را به خنده کوتاه ، گفت ،
"قوانین ، Missis ، انبوه' EM وجود دارد. بورس بازان ، اقدام به خرید 'EM بالا ، ارزان ، زمانی که آنها را
کمی ، و می شود 'EM برای بازار مطرح است." "چه مدت شما را با استاد خود زندگی می کردند
و معشوقه؟ "
"سمند هیچ ، Missis." "آیا این یک سال ، یا بیشتر ، یا کمتر؟"
"سمند هیچ ، Missis."
"قوانین ، Missis ، کسانی که سیاه پوستان پایین ، -- آنها نمی تواند بگوید ، آنها هیچ چیز را در مورد نمی دانم
زمان ، گفت : "جین" آنها نمی دانند که چه یک سال است ، آنها سن خود را نمی دانند.
آیا تا کنون شنیده ام هر چیزی در مورد خدا ، درهم؟ "
کودک نگاه سر در گم ، اما به طور معمول grinned.
"آیا می دانید که شما ساخته شده است؟"
هیچ کس ، به عنوان من می داند ، گفت : «فرزند ، با خنده کوتاه.
این ایده به نظر می رسد او را مات و متحیر کردن ، بطور قابل توجهی ، برای twinkled چشم او ، و
او اضافه کرد ،
"من به روش SPECT I grow'd. آیا فکر می کنم هیچ کس از من ساخته شده هرگز. "
دوشیزه Ophelia ، که فکر او را او به نوبه خود در مورد "آیا می دانید چگونه به دوختن؟ گفت :
سوالات به چیزی بیشتر ملموس.
"نه ، Missis." "چه کاری می توانید انجام دهید -- چه شما را برای شما انجام
استاد و معشوقه؟ "" واکشی آب ، و شستن ظروف و مالش
چاقو ، و در مردمی صبر کنید. "
"آیا آنها به شما خوب است؟" "SPECT آنها بود ، گفت :" کودک ، اسکن
دوشیزه Ophelia cunningly.
دوشیزه Ophelia از این صحبت تشویق افزایش یافت ؛ سنت کلر تکیه بیش بود
پشت صندلی خود را.
"شما باکره خاک وجود دارد ، پسر عموی را در ایده های خود را ، -- شما را پیدا خواهد کرد بسیاری را به
بالا بکشد. "
ایده های دوشیزه Ophelia آموزش و پرورش ، مثل همه ایده های دیگر او ، بسیار کشیده شد و
قطعی و از نوع غالب است که در انگلستان قرن پیش ، و که
هنوز هم در برخی بسیار بازنشسته حفظ شود و
قطعات ساده لوح ، که در آن هیچ راه آهن وجود دارد.
همانطور که تقریبا می تواند بیان آنها می تواند در کلمات بسیار کمی تشکیل شده : برای تدریس
آنها را به ذهن زمانی که آنها را به صحبت شد و به آنها تعلیم و دستور مذهبی آموزش ، دوخت و
خواندن ، و آنها را شلاق اگر آنها دروغ گفت.
و هر چند ، البته ، در سیل نور است که در حال حاضر در آموزش و پرورش ریخته ،
این دور در عقب سمت چپ ، با این حال این یک واقعیت مسلم است که مادربزرگ ما
مطرح tolerably منصفانه برخی از مردان و زنان
تحت این رژیم ، بسیاری از ما می تواند به یاد داشته باشید و شهادت.
در تمام حوادث ، دوشیزه Ophelia از هیچ چیز دیگری به انجام می دانستند ، و ، بنابراین ، اعمال او
ذهن به بت پرست خود را با بهترین سعی و کوشش او می تواند فرمان.
کودک و اعلام شد ، در نظر گرفته شده در خانواده به عنوان دختر خانم Ophelia ، و ، به عنوان
او بر با هیچ چشم بخشنده در آشپزخانه نگاه کرد ، دوشیزه Ophelia به حل و فصل
محدود به حوزه خود را از عمل و آموزش عمدتا به اتاق خود او.
با از خود گذشتگی که برخی از خوانندگان ما سپاسگذار خواهند بود ، او حل و فصل ،
به جای به راحتی در ساخت تخت خود را ، جارو و گرد اتاق خود را ، --
که او تا کنون بود ، انجام شده در تمسخر و تحقیر مطلق
از همه ارائه می دهد کمک از خادمه از استقرار ، -- به خودش محکوم
به شهادت درهم و آموزش به انجام این عملیات ، -- آه ، وای بر روز!
آیا هر یک از خوانندگان ما همیشه همین کار را ، آنها را مقدار از او قدردانی
از خود گذشتگی است.
دوشیزه Ophelia با درهم و با در نظر گرفتن او را به اتاق او ، صبح روز اول آغاز شد ، و
رسما شروع دوره از آموزش در هنر و رمز و راز از تخت گیری.
بنگر ، در آن زمان ، درهم ، شسته شده و محروم از همه دم کمی بافته در جایی که او
قلب ، خوشحال بود arrayed در لباس تمیز ، با صحن به خوبی رسمی ، ایستاده
reverently قبل از دوشیزه Ophelia ، با
بیان از هیبت و در خور یک تشییع جنازه.
"در حال حاضر ، درهم ، من به شما نشان دهد که چقدر تخت من این است که ساخته شده است.
من بسیار خاص در مورد تخت من است.
شما باید یاد بگیرید که دقیقا چگونه آن را انجام دهد. "" بله ، چیه خانوم ، می گوید : "درهم ، با یک آه عمیق ،
و چهره ای را از حرارت woful.
"در حال حاضر ، درهم ، در اینجا نگاه کنید ، -- این سجاف کردن ورق ، -- این است که سمت راست
ورق ، و این اشتباه است -- شما را به یاد داشته باشید "؟
"بله ، چیه خانوم ، می گوید :" درهم ، با یکی دیگر از آه.
"خوب ، در حال حاضر ، تحت ورق شما باید آوردن بیش از تقویت -- SO -- به پهلو آن را روشن
پایین زیر تشک خوب و صاف ، -- چنین است ، -- آیا شما نگاه کنید به "
"بله ، چیه خانوم ، گفت :" درهم ، با توجه عمیق.
"اما ورق بالایی ،" دوشیزه Ophelia گفت : "باید در این راه به ارمغان آورد ، و
جمع زیر سفت و صاف در پا ، -- بنابراین ، -- باریک تمجمج کردن در پا ".
"بله ، چیه خانوم ، گفت :" درهم ، مانند قبل -- اما ما اضافه خواهد شد ، آنچه خانم Ophelia نمی بینم ،
که ، در طول زمان که پشت بانوی خوب در تعصب و غیرت از او تبدیل شده بود
دستکاری ، شاگرد جوان
ساختگی به ربودن یک جفت دستکش و یک روبان که او تا به حال ماهرانه به تضعیف
آستین او ، ایستاد و با دست او وحی تاشو ، مانند قبل است.
"در حال حاضر ، درهم ، بیایید ببینید که شما این کار را ، گفت :" خانم Ophelia ، کشیدن لباس ، و
صندلی خودش.
درهم ، با جاذبه های بزرگ و چالاکی ، رفت و از طریق ورزش به طور کامل به
رضایت خانم Ophelia ، صاف کردن ورق ها ، نوازش کردن هر چروک و
برگزاری نمایشگاه ، از طریق کل فرایند ،
گرانش و جدی که با آن اموزگار خود را تا حد زیادی edified شده بود.
لغزش تیره بخت ، با این حال ، تکان و لرزش بال یک قطعه از روبان یکی از آویزان
آستین خود ، فقط به عنوان او به پایان رساندن ، و گرفتار توجه خانم Ophelia.
بلافاصله ، او را بر آن pounced.
"این چیست؟ شما شیطان ، کودک شریر ، -- شما شده
سرقت! "
روبان از آستین خود را درهم کشیده شد ، اما او در حداقل
پاچه ، او تنها در آن را با هوا از تعجب و ناخودآگاه نگاه
بی گناهی.
"قوانین! چرا که روبان در تاریخ ما با خانم Feely ، آن را an't؟
چگونه می تواند آن را در آستین من گرفتار کردم؟ "درهم ، شما دختر شیطان ، آیا شما نیست به من بگویید
دروغ -- شما به سرقت برده است که روبان "!
"Missis ، من با declar برای' T ، من نیست ؛ -- دانه هرگز آن را تا minnit خوبان DIS yer "
درهم ، خانم Ophelia گفت : "آیا شما در حال حاضر آن ستمکار که به دروغ؟"
"من دروغ بگوید هرگز ، خانم Feely ، گفت :" درهم ، با گرانش فضیلت "آن jist
حقیقت من tellin بوده است در حال حاضر ، و an't چیزی دیگری. "
"درهم ، من باید به شما شلاق ، اگر به شما بگویم دروغ تا."
"قوانین ، Missis ، اگر شما به شلاق در تمام طول روز ، می تواند هیچ راه دیگری می گویند ، گفت :" درهم ،
ابتدا به هایهای گریستن.
"من دانه هرگز DAT AR ، -- آن را باید در آستین من گرفتار کردم.
دوشیزه Feeley باید آن را روی تخت سمت چپ ، و آن را در آن لباس ها گیر می کردم ، و غیره
رو در آستین من است. "
دوشیزه Ophelia خشمگین در دروغ بی شرم بود که او گرفتار کودک
و او را تکان داد. "آیا شما به من بگویید که دوباره!"
لرزش دستکش را به کف آورده ، از آستین دیگر.
»وجود ندارد ، شما!" دوشیزه Ophelia گفت : "شما به من بگویید در حال حاضر ، شما به هیچ وجه روبان سرقت نیست؟"
درهم و در حال حاضر به دستکش اعتراف ، اما هنوز هم همچنان در انکار روبان.
"در حال حاضر ، درهم ، گفت :" خانم Ophelia ، "اگر شما همه چیز در مورد آن اعتراف ، من نمی خواهد شما این شلاق
زمان است. "
بنابراین adjured ، درهم و اعتراف به روبان و دستکش ، با اعتراضات woful
طلب مغفرت. "خوب ، در حال حاضر ، به من بگویید.
من می دانم که شما باید گرفته اند چیزهای دیگر از شما در خانه بوده است ، به من اجازه
شما در مورد تمام روز را اجرا دیروز. در حال حاضر ، به من بگویید اگر شما در زمان هر چیزی ، و من
باید به شما شلاق نیست. "
"قوانین ، Missis! من چیز قرمز خانم اوا او جنگ را بر او در زمان
گردن "" شما انجام داد ، شما فرزند شیطان -- خوب ، چه
دیگری؟ "
"من در زمان رزا yer - حلقه -- آنها را به آنهایی که قرمز است." "آنها را به من این دقیقه ، هر دو از
'EM." "قوانین ، Missis!
من می توانم ، نه -- بالاتر سوخته آنها "!
"بالاتر سوخته -- یک داستان! برو 'EM ، یا من شما را شلاق است."
درهم ، با اعتراضات مردمی با صدای بلند ، و اشک و ناله ، اعلام کرد که او نمی توانست.
"آنها بالاتر سوخته ها ، -- آنها بود."
شما رایت 'EM؟" دوشیزه Ophelia گفت.
: "چون من ستمکاران ، -- من است. توانا ستمکار من ، هر که چگونه.
من می توانم آن را کمک کنند. "
درست در این لحظه ، اوا معصومانه به اتاق آمد ، با مرجان یکسان
گردنبند بر گردن او. "چرا ، اوا ، جایی که شما آیا شما
گردنبند؟ "دوشیزه Ophelia گفت.
"کار را؟ چرا ، من آن را در تمام طول روز به حال ، گفت : "اوا.
"آیا شما آن را در دیروز؟" "بله ، و آنچه که خنده دار ، عمه ، من آن را به حال
تمام شب.
من را فراموش کرده به آن را زمانی که من به رختخواب رفت. "
دوشیزه Ophelia نگاه کاملا سر در گم و بیشتر از آن ، همانگونه که روزا ، که در آن لحظه ، آمد
به اتاق ، با یک سبد کتانی تازه اتو آماده شده بر سر او ، و
مرجان گوش ، قطره لرزان در گوش او!
"من مطمئن هستم که من می توانم هر چیزی را با چنین یک کودک بگویید!" او را در ناامیدی گفت.
"در جهان من به شما بگویم شما در زمان کسانی که همه چیز را برای درهم؟"
"چرا ، Missis گفت : من باید' نم و من نمی توانستم فکر می کنم از چیزی 'دیگری' نم ،
گفت : درهم ، از مالش چشم او.
اما ، البته ، من می خواهم شما را به اعتراف شما انجام داد ، گفت : "دوشیزه
Ophelia ، که دروغ گفتن است ، فقط به عنوان به عنوان دیگر بسیار است. "
"قوانین ، در حال حاضر ، در آن است؟" گفت : درهم ، با هوا از تعجب بی گناه است.
"لا ، an't هر چنین چیزی به عنوان حقیقت در این اندام وجود دارد ، گفت :" روزا ، به دنبال indignantly
در درهم.
"اگر من Mas'r سنت کلر بود ، من می خواهم او را تا اجرا خون شلاق.
من می خواهم ، -- من می خواهم اجازه دهید آن را بگیرد او را "!
"نه ، هیچ رزا ، گفت :« اوا ، با هوا از فرمان ، که کودک می تواند در فرض
بار ؛ "شما نباید صحبت بنابراین ، رزا. من نمی توانم تحمل آن را بشنود. "
"sakes لا!
خانم اوا ، شما خیلی خوب ، شما هیچ کاری انجام ندهیم که چگونه همراه با *** نمی دانم.
هیچ راهی وجود ندارد ، اما برای کاهش EM و به بالا ، من آنچه را می گویند. "
"رزا گفت :« اوا ، "صدا در نیاوردن!
آیا شما می گویند یکی دیگر از کلمه ای که مرتب سازی بر اساس نیست! "و چشم از کودک فلش ، و او را
گونه عمیق تر رنگ آن. رزا در یک لحظه cowed می شد.
"خانم اوا سنت کلر در خون او ، که ساده است.
او می تواند صحبت می کنند ، برای همه جهان ، درست مثل آقاجان او را ، "او گفت ، او به عنوان گذشت از
اتاق.
اوا ایستاده بود به دنبال در درهم. ایستاده بود دو کودک وجود دارد
نمایندگان از دو افراط و جامعه است.
عادلانه ، تربیت فرزند ، با سر طلایی او ، چشم های عمیق خود ، معنوی او ، نجیب
ابرو و شاهزاده مانند جنبش و او را سیاه و سفید ، بسیار دقیق ، ظریف ، cringing ، هنوز حاد
همسایه.
آنها ایستاد نمایندگان نژادها خود را.
ساکسون به دنیا آمد و از سنین کشت ، دستور ، آموزش ، جسمی و اخلاقی
افتخاری که Afric به دنیا آمد و از سنین ظلم و ستم ، تسلیم ، جهل ، کار پر زحمت و
معاون!
چیزی ، شاید ، افکار چنین تلاش از طریق ذهن اوا.
اما افکار کودک ، غریزه و نه کم نور ، تعریف نشده و در نجیب اوا
ماهیت بسیاری از این حسرت شد و کار می کند ، برای او که قدرت سخن گفتن نداشت.
هنگامی که خانم Ophelia بر شیطان درهم و رفتار ستمکاران expatiated ، کودک نگاه
درمانده و پر غصه ، اما گفت : خوش. "فقیر درهم ، به همین دلیل نیاز شما سرقت؟
شما به مراقبت خوب از هم اکنون انجام شود.
من مطمئن هستم که من ترجیح می دهم به شما هر چیزی از من ، از شما سرقت می دهد. "
این کلمه برای اولین بار از مهربانی است که کودک همیشه در زندگی خود تا به حال شنیده بود ؛ و شیرین
لحن و شیوه ای عجیب و در قلب بی ادب و وحشی ، رخ داد ، و درخشش
چیزی شبیه به پارگی تاباند در مشتاق ،
دور ، چشم پر زرق و برق ، اما آن را با خنده کوتاه و پوزخند همیشگی دنبال شد.
نه! گوش است که هیچ چیز به جز سوء استفاده شنیده شده است به طرز عجیبی بی اعتقاد
هر چیزی آسمانی به عنوان محبت و درهم تنها فکر چیزی سخنرانی اوا خنده دار
و غیر قابل توضیح ، -- او آن را باور نمی.
اما آنچه قرار بود با درهم و باید انجام شود؟ دوشیزه Ophelia مورد گیج کننده ؛ او
قواعد برای آوردن به نظر نمی رسد تقاضا کنند.
او فکر او را هم به آن فکر می کنم ، و ، راه به دست آوردن زمان ، و در
امید برخی از فضایل اخلاقی نامحدود تصور می شود از ذاتی در جعبه های تاریک ،
دوشیزه Ophelia درهم و حداکثر در یک تا او بسته
ایده های او بیشتر در مورد این موضوع تنظیم شده بود.
"من نمی بینیم ،" دوشیزه Ophelia گفت : به سنت کلر ، "چگونه من قصد دارم برای مدیریت آن کودک ،
بدون شلاق او را. "
"خوب ، او را شلاق ، و سپس ، به محتوای قلب شما ، من شما را با تمام توان (Full Power) به انجام خواهد داد
آنچه شما می خواهم. "
کودکان همیشه می شود شلاق ، "دوشیزه Ophelia گفت :" من از آوردن شنیده هرگز
آنها را بدون "" O است ، به خوبی ، قطعا "سنت کلر گفت :" انجام
شما فکر می کنید بهترین است.
فقط من یک پیشنهاد را من دیده ام این کودک شلاق با یک پوکر ، زدم
با بیل یا انبرک ، هر کدام آمد handiest ، و ج ، و ، دیدن که او
استفاده می شود که سبک عمل ، من فکر می کنم
شلاق خوردن در انظار شما به صورت کاملا پر انرژی ، به را برداشت بسیار. "
چه با او انجام شود ، و سپس؟ "دوشیزه Ophelia گفت.
"شما یک سوال جدی را شروع کرده اند ، گفت :" سنت کلر "من آرزو می کنم شما می خواهم به آن پاسخ.
چه با یک انسان است که می تواند تنها با تازیانه حکومت انجام شود ، -- که
می افتد ، -- آن دولت بسیار معمول است از چیزهایی را در اینجا "!
"من مطمئن هستم که من نمی دانم ، من از جمله یک کودک را به عنوان این را دیدم."
این کودکان بسیار رایج در میان ما ، و مردان و زنان ، بیش از حد.
چگونه آنها به اداره؟ "سنت کلر گفت.
دوشیزه Ophelia گفت : "من مطمئن هستم که آن را بیش از من می توانم بگویم ،".
"یا من یا" سنت کلر گفت.
"ظلم و ستم و outrages نفرت انگیز است که یک بار و در حالی که پیدا کردن راه خود را به
مقالات -- موارد مانند Prue است ، برای مثال ، -- چه چیزی آنها را از آمد؟
در بسیاری از موارد ، پروسه سخت شدن تدریجی در هر دو طرف است ، -- مالک در حال رشد
بیشتر و بیشتر بی رحمانه ، به عنوان بنده بیشتر و بیشتر سنگدلانه است.
شلاق و سوء استفاده مانند مخلوط افیون ، شما باید برای دو برابر کردن دوز دارو را به عنوان
حساسیت کاهش است.
من تو را دیدم این خیلی زود است که من صاحب شد و من تصمیم هرگز آغاز ،
چرا که من نمی دانم وقتی که من باید توقف ، -- و من حل شود ، حداقل ، برای محافظت از من
خود طبیعت اخلاقی است.
نتیجه این است که بندگان من مانند کودکان لوس عمل می کنند ، اما من فکر می کنم که
برای ما بهتر از هر دو به تعرض وحشیانه با هم.
شما باید اطلاعات زیادی در مورد مسئولیت ما در آموزش ، پسر عموی صحبت کردیم.
من واقعا می خواستم به شما با یک فرزند ، یک نمونه از هزاران نفر در میان ما است که امتحان کنید. "
"این است که سیستم شما باعث می شود کودکان از جمله گفت :" خانم Ophelia.
"من آن را می دانم ، اما به آنها ساخته شده ، -- آنها وجود داشته باشد ، -- و آنچه که با آنها باید انجام شود؟"
"خب ، من نمی تواند گفت متشکرم من برای آزمایش.
اما ، سپس ، آن را به عنوان نظر می رسد وظیفه ، من باید استقامت کنید و سعی کنید ، و انجام بهترین من
می تواند ، گفت : "خانم Ophelia ؛ و دوشیزه Ophelia ، پس از این ، کار ، با یک ستوده
درجه ای از تعصب و انرژی ، بر روی موضوع جدید خود است.
ساعت به طور منظم و اشتغال برای او ، او نهاد و متعهد به تدریس
او را به خواندن و دوختن.
در هنر سابق ، کودک به اندازه کافی سریع است.
او آموخته نامه او به عنوان اگر سحر و جادو ، و خیلی زود قادر به خواندن خواندن ساده ؛
اما دوخت ماده سخت تر بود.
موجودی به عنوان لاغر اندام به عنوان یک گربه ، و به عنوان فعال به عنوان یک میمون بود ، و حبس از
دوخت کراهت او بود ، پس او را شکست سوزن او انداخت آنها را slyly از
پنجره ، و یا پایین در chinks از دیوار ؛ او
درهم ، آغاز شد ، و dirtied موضوع او را ، و یا ، با یک جنبش حیله گر ، یک قرقره پرتاب
دور در دسترس نباشد.
حرکات او تقریبا به عنوان به عنوان کسانی که از یک حقه باز تمرین سریع ، و دستور او را از
او را به صورت کاملا به عنوان بزرگ و هر چند خانم Ophelia نمی تواند کمک کند احساس است که بسیاری
حوادث احتمالا در نمی توانست اتفاق می افتد
جانشینی ، با این حال او می تواند بدون پاسداری که او را هیچ زمانی را ترک ، و نه
برای هر چیز دیگری ، او را تشخیص دهد. درهم بود به زودی شخصیت ذکر شده در
استقرار.
استعداد خود را برای هر گونه شوخی ، ادا و اصول ، و تقلید ، -- برای رقص ،
غلت ، کوهنوردی ، آواز خواندن ، سوت زدن ، تقلید هر صدا است که علاقه داشتن به او ، ضربه --
به نظر می رسید پایان ناپذیر است.
در ساعت او را بازی ، او همواره هر کودک در استقرار در پاشنه او بود ،
دهان باز -- با تحسین و تعجب ، خانم اوا ، که به نظر می رسد مگر نه
مجذوب شیطنت های وحشی او ، به عنوان یک قمری
گاهی اوقات توسط یک مار پر زرق و برق مفتون است.
دوشیزه Ophelia ناراحت بود که اوا باید جامعه درهم است بسیار فانتزی و implored
سنت کلر به آن ممنوع.
"Poh! سنت کلر گفت : اجازه دهید که کودک به تنهایی ، "است. "درهم خواهد خوب خود انجام"
"اما فاسد یک کودک ، -- شما ترس او را به او برخی از شرارت تدریس نمی؟"
"او می تواند شرارت او تدریس نیست ؛ او ممکن است آن را به برخی از کودکان تدریس ، اما رول شر
کردن ذهن اوا مثل شبنم کردن کلم برگ -- یک قطره غرق شوید. "
آیا می شود بیش از حد مطمئن نیست ، گفت : "خانم Ophelia.
"من می دانم که من می خواهم یک کودک بازی معدن با درهم و اجازه دهید هرگز."
، گفت : "خب ، بچه ها شما نیاز ندارد" سنت کلر ، "اما معدن ممکن است ، اگر اوا می توانست
شده است خراب شده ، آن را انجام شده سال پیش بود. "
درهم و در ابتدا منفور شد و توسط خدمتگزاران بالا contemned.
آنها به زودی دلیلی برای تغییر نظر آنان را در بر داشت.
خیلی زود کشف شد که هر کس هتک ابرو درهم ریخته گری شده بود ، به ملاقات
با برخی از حادثه ناخوشایند مدت کوتاهی پس از ؛ -- یا یک جفت گوشواره و یا برخی از
دزدکی وزیر جلی کار گرامی خواهد بود از دست رفته ، یا
مقاله ای از لباس به طور ناگهانی خواهد بود در بر داشت کاملا ویران ، و یا فردی که تلو تلو خوردن
تصادفا به یک سطل آب داغ ، یا نوشیدن شراب از هر نوع لباس گشاد رویی کثیف unaccountably
سیل آنها را از بالا ، زمانی که در تمام جشن
لباس ، و در تمام این موارد ، هنگامی که تحقیقات ساخته شده بود ، هیچ کس وجود دارد
برای ایستادن ضامن برای هتک ابرو.
درهم ، اعلام شد و قبل از همه judicatories داخلی ، زمان و دوباره به حال ، اما
همیشه امتحانات خود را با بی گناهی edifying ترین و گرانش پایدار
ظاهر.
هیچکس در جهان هرگز شک که چیز ، اما هیچ قراضه مستقیم
شواهد می تواند یافت می شود برای ایجاد مفروضات ، و دوشیزه Ophelia خیلی تنها بود
به احساس در آزادی برای اقدام به هر طول بدون آن.
mischiefs انجام شد همیشه تا به سادگی به پایان رسیده ، همچنین ، به عنوان بیشتر به پناهگاه
متجاوز است.
بنابراین ، زمان برای انتقام رزا و جین ، دو اتاق خدمتکاران ، همیشه
انتخاب شده در آن فصل (به عنوان unfrequently اتفاق نمی افتاد ،) آنها در
ننگ با معشوقه خود را ، هنگامی که هر
شکایت از آنها را البته با هیچ همدردی دیدار خواهد کرد.
به طور خلاصه ، درهم و به زودی خانواده را درک اختصاصی از اجازه دادن به او
به تنهایی ، و او به تنهایی اجازه می دهد تا شد ، درآمده است.
درهم و باهوش و پر انرژی در تمام عملیات کتابچه راهنمای کاربر ، یادگیری هر چه که بود
او را با سرعت تعجب آور تدریس کرده است.
با چند درس ، او را به انجام proprieties اتاق خانم Ophelia آموخته بود
در راهی که با آن حتی آن بانوی خاص می تواند بدون خطا.
دست مورتال می تواند وضع منتشر نشده نرم و صاف ، بالش تنظیم دقیق تر ، رفت و برگشت و
گرد و غبار و ترتیب کامل تر از آن ، از درهم و ، زمانی که او را انتخاب کرد ، -- اما او نه چندان
اغلب انتخاب کنید.
اگر خانم Ophelia ، پس از سه یا چهار روز از نظارت دقیق بیمار ،
خوش طبع به عنوان فرض کنید که درهم در تاریخ و زمان آخرین افتاده به راه خود بود ، می تواند انجام دهد بدون
بیش از دنبال ، و به همین ترتیب به و شلوغ
خودش در مورد چیز دیگری درهم می کارناوال کاملی از سردرگمی ، نگه دارید برای
از یک یا دو ساعت.
به جای ساخت تخت ، او خود را با کشیدن pillowcases مات و متحیر کردن ،
سرحد سر گیج و حواس خود را در میان بالش ، تا آن گاهی اوقات grotesquely خواهد بود
آراسته شده با پرهای چسبیده در
جهات مختلف ، او را پست ، صعود و سر به سمت پایین آویزان از
تاپس ، شکوفا ورق گسترش می یابد و در سراسر آپارتمان ؛ لباس تقویت در
دوشیزه Ophelia شب ، لباس ، و تصویب
اجرای برنامه های مختلف با آن ، -- آواز و سوت زدن ، و ساخت grimaces در
خودش را در شیشه ای به دنبال ، در کوتاه مدت ، به عنوان دوشیزه Ophelia آن عبارت "بالا بردن قابیل"
به طور کلی.
در یک مناسبت ، دوشیزه Ophelia درهم و با او در بر داشت بسیار بهتر مخملک هند کانتون
نوار ابریشمی سیاه شال زخم دور سر او را برای عمامه ، با تمرینات خود را قبل از
شیشه ای در سبک بزرگ ، -- دوشیزه Ophelia
داشتن ، با بی دقتی بی سابقه از در او ، کلید برای یک بار هم او را ترک
کشو. "درهم" او می گویند ، هنگامی که در پایان
تمام صبر ، "چه چیزی شما را به طوری عمل می کنند؟"
"Dunno ، Missis -- من جنبه باعث من تا ستمکار!"
"من هیچ چیز آنچه که من باید با شما انجام دهد ، درهم نمی دانم."
"حقوق ، Missis ، شما باید به من شلاق allers Missis قدیمی من من شلاق.
من an't استفاده می شود 'workin مگر من شلاق می شود."
"چرا ، درهم ، من نمی خواهم به شما را ندارد شلاق.
شما را به خوبی می تواند انجام دهد ، اگر شما ذهن ام به چه دلیل شما "؟
"قوانین ، Missis ، I استفاده می شود به whippin' من جنبه های آن را برای من خوب است. "
دوشیزه Ophelia روش گفته شده در دستور العمل را امتحان کردم ، و درهم همواره اغتشاش وحشتناک ،
جیغ ، اعتراضگر و التماس کنان ، هر چند نیم ساعت پس از آن ، زمانی که در roosted
برخی از طرح بالکن ، و
احاطه شده توسط یک گله از توصیف "UNS جوان ، او را تحقیر نهایت بیان
کل امر. "قانون ، شلاق Feely دوشیزه -- T wouldn کشتن
پشه ، whippins او.
Oughter ببینید که چگونه Mas'r قدیمی ساخته شده مگس گوشت ، قدیمی Mas'r know'd چگونه "!
درهم و همیشه سرمایه بزرگ از گناهان خود او و enormities ، بدیهی است با توجه به
آنها را به عنوان چیزی peculiarly متمایز.
"قانون ، شما *** ،" او را به برخی از حسابرسان او گفت ، "شما همه می دانید
گناهکاران؟ خوب ، شما می باشد -- همه است.
مردمی سفید گناهکاران بیش از حد ، -- دوشیزه Feely می گوید ، اما من جنبه های ***
بزرگترین ، اما لر! an't هر آنچه در آنچه به من.
من این مسئله خیلی بد شریر می تواند هیچ کس وجود ندارد انجام چیزی با من است.
من استفاده می شود برای نگه داشتن Missis قدیمی swarin در من نیمی د زمان.
من جنبه wickedest مخلوق در جهان "و درهم summerset را کاهش دهد ،
و آمد تا سرزنده و بشاش و درخشان در به در جای بلند قرار دادن بالاتر و آشکارا آبفشان خودش
تمایز است.
دوشیزه Ophelia به خودش مشغول ساختم خیلی صادقانه در یکشنبه ها ، از درهم و آموزش تعلیم و دستور مذهبی است.
درهم و حافظه کلامی غیر معمول ، و با تسلط که تا حد زیادی مرتکب شده
تشویق اموزگار او.
"چه خوب شما انتظار آن می رود به او بکنم؟" سنت کلر گفت.
"چرا ، آن را همیشه انجام داده است کودکان خوب است. به آنچه که کودکان همیشه باید یاد بگیریم ،
شما می دانید ، گفت : "خانم Ophelia.
درک کنید یا نه ، گفت : "سنت کلر. "O ، کودکان آن را در درک هرگز
زمان ؛ ، اما پس از آنها رشد کرده ، آن را خواهید به آنها می آیند ".
"معدن به من هنوز نرسیده است ، گفت :" سنت کلر "اگر چه من شهادت تحمل است که شما
آن را به من خیلی کاملا زمانی که من یک پسر بود. "'
"آه ، شما همیشه خوب بودند در یادگیری ، آگوستین.
دوشیزه Ophelia گفت : من استفاده می شود که امید زیادی را از شما ".
"خب ، شما در حال حاضر؟" سنت کلر گفت.
"من برای شما آرزوی به خوبی بودند که شما هنگامی که شما یک پسر ، آگوستین بود."
"بنابراین ، من انجام دهید ، واقع that'sa ، پسر عموی" سنت کلر گفت.
"خب ، برو جلو و درهم راه پرسش یاد دادن ، ممکن است شما را از چیزی هنوز."
درهم ، که مانند یک مجسمه سیاه و سفید در طول این بحث ایستاد بود ، با دست آبرومندانه
تا خورده ، در حال حاضر ، در یک سیگنال را از دوشیزه Ophelia ، در ادامه :
"پدر و مادر ما ، که به آزادی خود را خواهد به سمت چپ ، از سقوط کرد
چشم دولت در جایی که آنها ایجاد می شود. "درهم است twinkled ، و نگاه او
inquiringly.
دوشیزه Ophelia گفت : "آنچه در آن است ، درهم است؟" "لطفا ، Missis ، DAT در تاریخ ایالت Kintuck؟"
"چه دولت ، درهم؟" "DAT ایالت دی سقوط از.
من استفاده می شود برای شنیدن Mas'r بگویید که ما چگونه از Kintuck آمد. "
سنت کلر خندید. "شما باید به او یک معنی ، و یا
او خواهیم ، گفت : "او.
"به نظر می رسد نظریه مهاجرت پیشنهاد وجود دارد."
"خروجی آگوستین ، هنوز هم می شود ، گفت : "خانم Ophelia ؛" چگونه می تواند هر چیزی را انجام دهم ، اگر شما
خواهد شد خنده؟ "
"خب ، من از تمرینات مزاحم نشوید دوباره در افتخار من است ؛" و سنت کلر در مقاله خود
به اطاق نشیمن ، و نشستم ، تا درهم recitations خود را به پایان رسانده است.
همه آنها بسیار خوب ، تنها که در حال حاضر و پس از آن او را عجیب ترانهادن برخی از
کلمات مهم ، و در اشتباه باقی بماند ، در وجود هر تلاشی
برعکس و سنت کلر ، بعد از همه خود را
وعده های نیکی ، در زمان لذت ستمکار در این اشتباهات ، خواستار درهم
او را هر زمان که او تا به حال ذهن خود را مات و متحیر کردن ، و او را به تکرار
معابر متخلف ، به رغم remonstrances دوشیزه Ophelia.
"چگونه می توانم شما فکر می کنید من می توانم هر چیزی را با کودک انجام دهید ، اگر شما خواهد رفت تا ،
آگوستین؟ "او می گویند.
"خب ، این خیلی بد است ، -- من مجددا ، اما من می خواهم برای شنیدن تصویر کمی لودگی کردن
تلو تلو خوردن بیش از این واژه ها بزرگ! "" اما شما او را تایید در راه غلط است. "
"چه شانس؟
یک کلمه به خوبی به عنوان دیگری به او است "" به شما می خواستم مرا برای آوردن او به حق ، و
شما باید به خاطر داشته باشید او است که یک موجودی معقول و نفوذ خود را مراقب باشید
بیش از او "
"O ، ملال انگیز! بنابراین من باید ، اما ، به عنوان درهم و خود می گوید ، "من" تا ستمکار "!
آموزش درهم را در این راه بسیار ، برای یک سال یا دو اقدام ، -- دوشیزه Ophelia
نگران کننده خود ، روز به روز ، با او ، به عنوان یک نوع طاعون مزمن ، به که
inflictions او ، در زمان تبدیل شد ، به عنوان
عادت کرده است ، به عنوان افراد که گاهی اوقات به نورالژی یا سردرد بیمار انجام است.
سنت کلر همان نوع از تفریح در کودک صورت گرفت که یک مرد ممکن است در حقه
یک طوطی یا یک اشاره گر است.
درهم ، هر زمان که گناهان او را به رسوایی در محلات دیگر به ارمغان آورد ، همیشه در زمان
به پشت صندلی خود را پناه و سنت کلر ، در یک راه و یا دیگر ، صلح را برای او را.
از او او بسیاری از بی ارزش ولگرد ، که او را در آجیل و آب نبات گذاشته و
با سخاوت بی دقتی ، به همه کودکان در خانواده ، توزیع ، برای درهم ،
به عدالت او ، خوش مزاج و لیبرال ، و تنها کینه توز در دفاع از خود بود.
او است که نسبتا به سپاه ما دو باله معرفی ، و شکل ، از زمان به زمان ،
به نوبه خود او ، با نوازندگان دیگر.