Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 12
پرندگان بیشتر از طعمه
Riderhood سرکش عمیق و در سوراخ Limehouse تاریک، ساکن در میان riggers، و
دکل، پارو و بلوک سازان و سازندگان قایق، و بادبان شیروونی، به عنوان در نوع
از کشتی نگه ذخیره شده پر از دریا
شخصیت ها، برخی بهتر از خود، برخی بسیار بهتر است، و هیچ بسیار بدتر.
سوراخ، البته در راه کلی بیش از نه در انتخاب آن شرکت خوب بود و نه
خجالتی در اشاره به افتخار از کشت آشنایی سرکش؛
اغلب به او شانه سرد
از طرف گرم، و به ندرت یا هرگز نوشیدن با او را، مگر اینکه در خود
هزینه.
بخشی از چاله ها، در واقع، شامل روحیه ای بسیار عمومی و فضیلت خصوصی که
حتی این اهرم قوی نمی توانست آن را به رفاقت با متهم آلوده حرکت می کند.
اما، ممکن است وجود اشکال در این اخلاق بزرگوار بوده است، که
شارحان برگزار شد شاهد قبل از عدالت unneighbourly بعدی و
شخصیت به 1 دروغین ملعون است.
آن را به حال شده است برای دختر که او اغلب ذکر، Riderhood آقای ممکن است
از سوراخ قبر صرف به هر وسیله آن او را از گرفتن یک زندگی عملکرد.
اما Riderhood خانم دلپذیر به حال برخی از موقعیت های کوچک و اتصال در سوراخ Limehouse.
او به محض کوچکترین مقیاس کوچک، مرتهن بدون مجوز بود، نگه داشتن چه بود
محبوب به نام ترک یک فروشگاه، با وام مبالغ ناچیز بر ناچیز
مقالات اموال خود را به عنوان امنیت سپرده خواهد شد.
در چهار سال و بیستم او را از زندگی، دلپذیر در حال حاضر در سال پنجم او بود
این راه تجارت.
مادر مرحوم او در کسب و کار تاسیس شده بود، و در مرگ است که پدر و مادر او
سرمایه مخفی از پانزده شیلینگ ایجاد خودش اختصاص داده بود
در آن، وجود چنین سرمایه در
بالش بودن ارتباط محرمانه آخرین فهم، به او
رفتگان، قبل از تسلیم شرایط استسقایی انفیه و ماشین پنبه پاک کنی
برابر با انسجام و وجود ناسازگار است.
چرا تعمید دلپذیر، Riderhood اواخر خانم احتمالا ممکن است در برخی از شده اند
ساعت هم قادر به توضیح دهد، و احتمالا نه.
دختر او بود که هیچ اطلاعاتی در آن نقطه است.
دلپذیر او خودش را در بر داشت، و او می تواند به آن کمک نمی کند.
او در سوال نشده مشورت، بیش از هر سوال از آینده خود
به این قطعات زمینی، می خواهید یک نام است.
به همین ترتیب، او فهمید که از آنچه در محاوره نامیده می شوند چشم مفصل گردنده دارای
(از پدرش مشتق شده است)، که او شاید کاهش یافته اند اگر احساسات خود را بعد
این موضوع گرفته شده بود.
او در غیر این صورت مثبت ظاهر بد نیست، هر چند اضطراب، ناچیز، از آب گل آلود
رنگ، و به دنبال به عنوان قدیمی رو دوباره او واقعا بود.
به عنوان برخی از سگ آن را در خون، و یا تربیت می شوند، به نگرانی برخی از موجودات به
نقطه خاص، - نه به مقایسه disrespectfully - دلپذیر
Riderhood آن را در خون بود، بوده است.
آموزش دیده، به نظر ملوانان، در محدوده خاصی، به عنوان طعمه اش.
او یک مرد در یک ژاکت آبی رنگ را نشان می دهد، و استعاری صحبت، او را دوخته
فورا.
با این حال، همه چیز را در نظر گرفته شده، او ذهن بد یا وضع unkindly نبود.
در نظر بسیاری از چیزهای با توجه به تاسف خود را در نظر گرفته شدند
تجربه می کنند.
یک عروسی در خیابان نشان دادن Riderhood دلپذیر، و او تنها چیزی که دیدم دو در افرادی که از
یک مجوز به طور منظم به نزاع و مبارزه.
او مراسم تعمید ونامگذاری بچه نشان می دهد، و او را دیدم شخصیت کافر کمی داشتن. کاملا
نام زائد بر آن اعطا شده است، از انجاییکه این امر می تواند توسط برخی از خطاب
لقب توهین آمیز که در آن شخصیت کم بود
در حداقل نه توسط هر کسی می خواست، و خواهد بود هل داد و ضرب دیده از
راه همه، تا زمانی که این رشد به اندازه کافی بزرگ برای پرتاب و صدای بلند یا محکم
او مراسم تشییع جنازه رو نشون بده، و او، مراسم unremunerative در طبیعت از شاهد
لباس مبدل در امدن سیاه و سفید، اعطا اصالت به طور موقت در اجرا، بسیار زیاد
فلو، و به نمایندگی از تنها حزب رسمی که تا کنون توسط مرحوم داده شده است.
او پدر زنده نشان می دهد، و او اما تکراری از پدر خود را که از او دیدم
دوران کودکی را با تشنج و شروع به تخلیه وظیفه خود را به او اتخاذ شده است، که وظیفه
همیشه در قالب یک گنجانیده شد
مشت یا یک بند چرمی، و در حال تخلیه به او صدمه دیده است.
همه چیز در نظر گرفته شده، بنابراین، Riderhood دلپذیر بود خیلی، خیلی بد نیست.
حتی لمس عاشقانه در او - عشق و رومانس هم چنین می تواند به خزش
Limehouse سوراخ - و شاید گاهی اوقات از شب تابستان، هنگامی که او ایستاده بود با تاشده
اسلحه در مغازه خود را درب، به دنبال از
reeking خیابان به آسمان جایی که خورشید شد تنظیم، او ممکن است تا به حال برخی از پوچ
سند چشم انداز از دور جزیره در دریاهای جنوب و یا جاهای دیگر (که از لحاظ جغرافیایی
به طور خاص)، که در آن این امر می تواند به پرسه زدن
با یک شریک دارای تجانس روحی در میان باغ از نان، میوه، در حال انتظار برای کشتی می شود پیچید
از پورت های توخالی تمدن. برای ملوانان به بهتر بودند،
ضروری برای خانم بهشت دلپذیر است.
عصر تابستان او را به درب مغازه کوچک خود می آیند، زمانی که مرد خاص
ایستاده در برابر خانه در طرف مقابل خیابان در زمان اطلاع از
او.
که در یک شب سرد باد می وزد زیرک بود، پس از تاریک.
Riderhood دلپذیر با اکثر ساکنان بانوی سوراخ مشترک
ویژگی که موهایش را گره پاره پاره بود، همواره پایین آمدن پشت سر، و
که او بر هر هرگز وارد
انجام بدون چرخاندن اولین بار آن را به محل.
در آن لحظه خاص، که به تازگی به آستانه آمده نگاهی از
درها، او خودش را پیچ در پیچ با هر دو دست پس از این مد.
و به این ترتیب شایع مد بود، که به مناسبت یک مبارزه و یا دیگر
اختلال در سوراخ خانم ها دیده می شود از تمام محله هجوم آوردند
جهان پیچش مو خود را به عنوان
آنها آمدند و بسیاری از آنها، در عجله از حال حاضر، حمل خود را به
شانه در دهان خود خاموش کنند.
این مغازه کوچک رنجور بود، با پشت بام که هر انسان ایستاده در آن می تواند لمس
با دست خود را کمی بهتر از انبار و یا غار، پایین سه مرحله است.
با این حال در پنجره بد روشن آن، از جمله دستمال شعله ور یا دو، peacoat های قدیمی
یا این حال، چند و قطب نماهای ساعتهای بی ارزش، یک کوزه پر از توتون و تنباکو و دو عبور
لوله ها، یک بطری سس گوجه فرنگی گردو، و برخی از
شیرینی های وحشتناک این ناراحتی های موجود به عنوان یک کور به کسب و کار اصلی
فروشگاه ترک - ملوان کتیبه شبانه روزی خانه نمایش داده شد.
با در نظر گرفتن از Riderhood دلپذیر در خانه، مرد عبور به سرعت که او
هنوز خودش را پیچ در پیچ، وقتی که او نزدیک پیش از او ایستاده بود.
آیا پدر شما در خانه گفت: "او.
"من فکر می کنم او بازگشت:" دلپذیر، حذف سلاح های خود را "وارد میدان می شوید
این یک پاسخ آزمایشی بود، مرد داشتن یک ظاهر دریا نوردی.
پدر او در خانه نبود، و دلپذیر آن را می دانستند.
صندلی آتش، کلمات نواز خود را زمانی که وی او را در
مردان از تماس شما همیشه خوش آمدید.
: 'Thankee، گفت: مرد است.
شیوه ای خود را به شیوه ای از یک ملوان بود، و دست خود را به دست ملوان بود.
این تفاوت که آنها صاف بود.
دلپذیر تا به حال یک چشم را برای ملوانان، و او متوجه رنگ های استفاده نشده و بافت
دست ها، آفتاب سوخته هر چند آنها، به شدت متوجه بی تردید خود را
looseness و نرمش های روزانه، که او خود نشسته
پایین با دست چپ خود را به سردستی در سراسر پای چپ خود را کمی بالاتر از پرتاب
زانو، و دست راست به عنوان سردستی بیش از آرنج از صندلی های چوبی را پرتاب،
با دست خمیده، نیمه باز و نیمه بسته، تا اگر آن را به حال فقط به طناب اجازه.
ممکن است شما به دنبال خانه شبانه روزی است؟
دلپذیر پرسید، مراقب موضع خود را در یک طرف از آتش است.
'،' بازگشت من به درستی نمی دانند که برنامه های من هنوز مرد است.
'شما برای یک مغازه ترک به دنبال ندارد؟
نه، گفت: مرد است. '،' موافقت دلپذیر، "شما خیلی
بسیاری از ساز و برگ شما برای آن. اما اگر شما هم باید بخواهیم، این است که
هر دو.
آی، برای همیشه! گفت: "مرد، زود گذر دور محل.
"من می دانم. من قبل از. '
آیا هر چیزی که شما را ترک زمانی که اینجا بودی قبل از؟ خواسته دلپذیر، با در نظر گرفتن
اصل و بهره. "خیر"
مرد سرش را تکان داد.
"من کاملا مطمئنم که شما هرگز در اینجا سوار 'شماره'
مرد دوباره سرش را تکان داد. چه شما آیا زمانی که شما اینجا بودی
قبل از؟ خواسته دلپذیر.
من می توانم شما را به یاد داشته باشید. در تمام احتمال زیاد شما باید نیست.
من فقط ایستاده بود دم در، یک شب - در مرحله پایین تر وجود دارد - در حالی که یک همقطار من
نگاه کرد به صحبت به پدر خود است.
من به یاد داشته باشید. بسیار جالب دور آن است.
'ممکن است که مدتها پیش "آی، کمی نسبتا خوب پیش.
وقتی که آمدم از سفر گذشته من است.
شماره: سپس شما را به دریا نبوده است تازگی؟ ' از آن زمان در خلیج بیمار بوده است، و
ساحل به کار شده است. "، مطمئن باشید که حساب برای
دست. "
مرد با نگاه مشتاق، یک لبخند سریع، و تغییر در شیوه ای، وی را گرفت.
تو یک ناظر خوب است. بله. که حساب تو دست من.
دلپذیر تا حدودی با نگاه خود شد disquieted، و بازگشت آن به طرز مشکوکی کاملا.
نه تنها تغییر خود را از روش، هر چند بسیار ناگهانی، کاملا جمع آوری شده است، اما خود را
شیوه سابق، که او از سر گرفت، برخی از سرکوب اعتماد به نفس و حس
قدرت در آن است که نیمی تهدید شد.
آیا پدر شما را طولانی خواهد بود؟ او پرسید. "من نمی دانم.
من نمی توانم بگویم. "همانطور که شما تصور او در خانه بود، این امر می
به نظر می رسد که او به تازگی بیرون رفته؟
چگونه است که 'من قرار است او به خانه آمده بود، دلپذیر
توضیح داده شده. اوه! شما قرار است به خانه آمده بود؟
بعد از آن او بوده است برخی از زمان؟
چگونه است که؟ "من نمی خواهم به شما فریب.
پدر بر روی رودخانه در قایق خود را در کار های قدیمی؟ "مرد پرسید.
من نمی دانم منظور شما چیست، گفت: "لذت بخش، کاهش یک گام به عقب برداشته است.
چه بر روی زمین D'شما می خواهید؟ '' من نمی خواهم پدر خود را به صدمه دیده است.
من نمی خواهم بگم من ممکن است، اگر من را انتخاب کرد.
من می خواهم به او صحبت می کنند. نه در آن، وجود دارد؟
هیچ رازی را از شما خواهد بود و شما خواهد بود.
و بطور واضح، Riderhood خانم، هیچ چیز به خارج از من وجود دارد، یا از من ساخته شده است.
من خوب برای فروشگاه را ترک نیست، من برای خانه شبانه روزی خوب نیست، من نیستم
خوب برای هر چیزی در راه خود را به میزان sixpenn'orth از halfpence.
قرار دادن این ایده را کنار بگذاریم، و ما باید با هم.
اما شما یک مرد دریا نوردی است؟ "استدلال دلپذیر، در صورتی که کافی بود
دلیل بودن خود را برای چیزی در راه خود را خوب.
«بله و نه.
من شده اند، و من دوباره ممکن است. اما من برای تو هستم.
آیا شما کلمه من برای آن نمی کنند؟
گفتگو در بحران وارد کرده بود، برای توجیه مو خانم دلپذیر در غلت
پایین.
این سقوط بر این اساس، و او آن را پیچیده، به دنبال از زیر خم او
پیشانی در انسان.
در سهام آشنا فرسوده خود را خشن آب و هوا لباس های دریایی، قطعه توسط
قطعه، او سهام چاقو نیرومند را در یک غلاف دور کمر خود را در زمان آماده به دست او،
و سوت و دور گردن خود آویزان است،
و در یک باشگاه های کوتاه دندانه دار منگوله دار با سر لود شده است که از جیب peeped
ژاکت شل خود را بیرونی یا رهبانیت.
او نشسته و بی سر و صدا به دنبال به او، اما، با این زائده حدی آشکار
خود، و با مقدار رنگ سر bristling الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری و شارب،
او ظاهر دشوار است.
'آیا شما کلمه من برای آن نمی کنند؟ "او دوباره پرسید.
دلپذیر پاسخ داد: با یک اشاره کوتاه گنگ. او با یک اشاره کوتاه گنگ دیگر بازگشت.
سپس ایستاد و ایستاده بود با اسلحه خود را خورده، در مقابل آتش، نگاه کردن
به آن گاهی اوقات، او را با آغوش او ایستاده بود تا خورده، با تکیه بر سمت
تکه دودکش.
"به اغوا دور زمان تا پدر خود را می آید، گفت: - دعا وجود دارد
غارت و قتل ملوانان در مورد سمت آب در حال حاضر؟
: نه، گفت: "دلپذیر.
شکایات 'هر؟ که مرتب کردن بر اساس گاهی
، ساخته شده در مورد Ratcliffe و Wapping و که در راه است.
اما چه کسی می داند که چگونه بسیاری از درست است؟
برای اینکه اطمینان حاصل کنید. و این به نظر نمی رسد ضروری است.
مشاهده شده: "این چیزی است که من می گویم، دلپذیر است. "دلیلی برای آن است؟
نگهدار ملوانان، آن است که اگر آنها همیشه می تواند نگه داری آنها دارند، بدون آن.
'شما حق با تو بود. پول خود را ممکن است به زودی از آنها کردم.
بدون خشونت، گفت: مرد است.
البته ممکن است، دلپذیر گفت: 'و سپس آنها را کشتی و دریافت بیشتر.
و بهترین کاری که برای اونا، بیش از حد، به کشتی بزودی دوباره به عنوان مثل همیشه می توان آنها را به ارمغان آورد
به آن است.
آنها هرگز به عنوان زمانی که آنها شناور.
من شما چرا من پرسید، "می کنند! این دنبال این بازدید کننده، به دنبال از آتش.
من یک بار گذاری شد که در راه خودم، و برای مرده را ترک کرد. "
نه؟ گفت: "دلپذیر. "از کجا اتفاق افتاد؟
"این اتفاق افتاد، بازگشت مرد، با هوا نشخواری، او به عنوان دست راست او را به خود جلب کرد
در سراسر چانه اش، و از سوی دیگر در جیب کت خشن بیرونی خود غوطه ور، آن
اتفاق افتاده است در جایی در مورد اینجا که من روی چیزی حساب کردن.
من فکر نمی کنم می توان آن را یک مایل از اینجا بوده است.
شد مست؟ خواسته دلپذیر. "من مبهم بود، اما نه با نوشیدن عادلانه است.
من تا به حال نشده است آشامیدنی، شما را در درک.
لقمه آن را دلپذیر با یک نگاه جدی تکان داد سرش را.
واردات که او درک این روند، اما قطعا مخالف بود.
تجارت عادلانه، یک چیز است، گفت که او، اما این یکی دیگر است.
هیچ کس حق دارد که برای حمل در راه است که همراه با جک.
احساس می کند به شما اعتبار، بازگشت انسان، با یک لبخند ترسناک و اضافه
غرولند کردن، بیشتر از آن، من معتقدم که این پدر شما نیست - بله، من تا به حال بد
آن، آن زمان است.
من همه چیز را از دست داده، و حال مبارزه شدید برای زندگی من، ضعیف بود.
شما آیا احزاب مجازات؟ خواسته دلپذیر.
'مجازات عظیم به دنبال شده است، گفت: "مرد، جدی تر، اما از آن بود
آوردن من. از آن، و سپس پرسید: 'دلپذیر.
مرد رو به بالا با انگشت خود اشاره کرد و به آرامی دوره نقاهت که دست، حل و فصل
چانه خود را در دوباره آن را به عنوان او را در آتش نگاه کرد.
، Riderhood دلپذیر احساس آوردن چشم به ارث برده او را به تحمل بر او بیشتر و بیشتر
ناراحت کننده باشد، شیوه ای خود را مرموز، استرن، خود برخوردار بود.
در هر صورت، 'گفت: دوشیزه من دنبال مجازات خوشحالم، و بنابراین من می گویم.
تجارت عادلانه با مردان دریا نوردی را می شود نام بد از طریق اعمال خشونت است.
من به همان اندازه در برابر اعمال خشونت به مردان دریا نوردی انجام می شود، به عنوان دریا نوردی
مرد می تواند خود را. من از نظر همان مادر من بود،
هنگامی که او زنده بود.
تجارت عادلانه، مادر من می گفت، اما هیچ سرقت و بدون ضربات است.
در راه تجارت خانم دلپذیر گرفته اند - و در واقع هنگامی که او
می تواند - سی شیلینگ یک هفته برای هیئت مدیره خواهد بود که عزیز در ساعت پنج و
به همین ترتیب انجام کسب و کار ترک
بر اصول نحو عادلانه، با این حال او بود که حساسیت وجدان
و کسانی که احساسات بشریت، که لحظه ای از ایده های خود را از تجارت شد فراتر،
او قهرمان ملوان شد، حتی
در مقابل پدرش که او به ندرت در غیر این صورت مقاومت است.
اما، او در اینجا با صدای پدرش exclaiming با عصبانیت قطع شد، در حال حاضر،
طوطی های نظرسنجی ها! و با کلاه پدر خود را که به شدت از دست او پرت و قابل توجه
چهره اش.
عادت به تظاهرات گاه به گاه از حس خود را از پدر و مادر
وظیفه، دلپذیر تنها صورت خود را بر روی موهای خود را (که البته به پایین سقوط کرده بود) پاک
قبل از او آن پیچیده است.
این یکی دیگر از روش مشترک در بخش بانوان سوراخ بود، هنگامی که حرارت داده میشود،
درگیری لفظی و یا مشتی.
مبارک اگر من اعتقاد دارم که چنین طوطی های نظرسنجی ها که شما تا به حال آموخته بود به صحبت می کنند! 'growled آقای
Riderhood، دولا شدن به بلند کردن کلاه خود، و ایجاد ظاهری در او با سر و
آرنج راست، برای او در زمان ظریف
موضوع غارت ملوانان در غیظ فوق العاده، و شوخ طبعی بود.
چه Parroting شما نظر سنجی در حال حاضر؟ شما را نمی کردم هیچ ربطی به اما برابر
بازوها و ایستادگی یک نظرسنجی Parroting تمام شب؟ "
اجازه دهید او به تنهایی، مرد خواست. او تنها سخن گفتن به من.
"به او اجازه دهید به تنهایی بیش از حد! retorted Riderhood آقای eyeing او را بیش از همه.
آیا شما می دانید که او دختر من است؟
: بله. و نمی دانند که من هیچ ندارد
نظرسنجی ها Parroting در بخشی از دخترم؟ نه، نه که من هیچ نظر سنجی را
Parroting از هیچ مردی؟
و چه کسی ممکن است از شما باشد، و به آنچه که ممکن است شما می خواهید؟ "چگونه می توانم به شما بگویم تا زمانی که شما خاموش؟
را بازگشت داد به شدت.
خوب، گفت که Riderhood آقای، quailing کمی، من مایل به سکوت
هدف از شنیدن. اما آیا جمع آوری نمی طوطی من.
آیا شما تشنه، شما؟ "مرد، در راه همان شدید کوتاه پرسید: پس از بازگشت
نگاه خود. : چرا nat'rally، 'گفت که Riderhood آقای،' نمی باشد.
من همیشه تشنه!
(خشمگین در پوچی سوال است.)
چه خواهد شد که می نوشید؟ خواستار مرد است.
شراب شری، 'بازگشت Riderhood آقای، هم با همان لحن تند و تیز، اگر شما قادر به
آن است.
مرد دست خود را در جیب خود قرار داده، در زمان نیم مستقل و التماس به نفع
خانم دلپذیر است که او را یک بطری را واکشی.
با undrawn چوب پنبه، او اضافه کرد، به یقین، به دنبال پدرش.
من آلفرد دیوید را می کنند! این گفتم Riderhood آقای، به آرامی استراحت را به تاریکی
لبخند که می دانید حرکت.
آیا شما می دانید؟ N - N - نه، من شما را نمی دانم ".
مرد پاسخ داد: نه، تو دیگه مرا نمی شناسی. به طوری که آنها ایستاده بود به نگاه کردن به یکدیگر
surlily به اندازه کافی، تا زمانی دلپذیر آمد.
عینک های کوچک در قفسه وجود دارد، گفت: Riderhood به دختر خود.
"من بدون پا. زندگی من می شود من با عرق از پیشانی من،
و آن را به اندازه کافی برای من خوب است.
این بود متواضعانه خود را انکار ظاهر، اما به زودی معلوم شد که به عنوان، به دلیل
عدم امکان ایستاده شیشه ای درست در حالی که هر چیزی در آن وجود داشت، آن را
مورد نیاز برای تخلیه به محض پر،
Riderhood آقای موفق در نسبت سه به یک بنوشید.
با جام Fortunatus خود را آماده در دست خود، Riderhood آقای در یک طرف نشسته
جدول قبل از آتش، و آن مرد عجیب و غریب از سوی دیگر: های دلپذیر اشغال
مدفوع بین دومی و پای بخاری.
پس زمینه، متشکل از دستمال، کت، پیراهن، کلاه، و سایر مقالات قدیمی
ترک شباهت کم به طور کلی به شنوندگان انسانی به خصوص که در آن
کت و شلوار سیاه و سفید براق جنوب غربی و کلاه آویزان،
نگاه بسیار شبیه مارینر دست و پا چلفتی با پشت خود را به این شرکت، که قرار بود به طوری کنجکاو
استراق سمع، که او را برای هدف با نصف کت خود را متوقف کشیده، و خود را
شانه بالا را به گوش خود را در عمل ناتمام.
بازدید کننده برای اولین بار بطری را در برابر نور شمع برگزار شد، و بعد مورد بررسی قرار
بالای چوب پنبه.
راضی است که آن را تا به حال با دستکاری نشده است، او به آرامی از breastpocket خود را گرفت
زنگ زده چاقو قلاب-، و با در بطری بازکن در دسته، شراب را باز کرد.
پس از آن، او را در چوب پنبه صورت نگاه کرد، آن را از در بطری بازکن unscrewed، پیریزی هر یک به طور جداگانه
روی میز، و با پایان گره ملوان از دستمال گردن خود را، ارمغان من
داخل گردن بطری است.
همه این کار را با شور و مشورت بزرگ است. در Riderhood اول با او نشسته بود
شیشه ای بی پا را در طول بازو، برای پر کردن، توسعه یافته در حالی که به غریبه ها بسیار عمدی
در آماده سازی خود را به نظر می رسید جذب می شود.
اما، به تدریج دستش را واگردانی خانه به او، و شیشه ای خود را کاهش داده شد و کاهش
تا زمانی که آن را استراحت وارونه روی میز.
با همان درجه، توجه خود را متمرکز بر روی چاقو شد.
و در حال حاضر، به عنوان مرد برگزار شد بطری برای پر کردن در تمام طول Riderhood ایستاده بود، خم
بیش از جدول نگاه نزدیک در چاقو، و از آن به او خیره شد.
چه چیزی مهم است؟ مرد پرسید.
چرا، من می دانم که چاقو گفت: Riderhood. بله، من به جرات می گفت شما انجام دهد.
او به او motioned: برای نگه داشتن شیشه ای خود را، و آن را پر.
Riderhood تا آخرین قطره آن را تخلیه و دوباره آغاز شد.
آن چاقو وجود دارد - 'ایست'، 'گفت: مرد، composedly.
"من که قرار بود به دختر خود را به نوشیدن.
سلامت خود را، Riderhood خانم. 'که چاقو چاقو از ملوان نام
جورج Radfoot. بود.
که ملوان به خوبی به من beknown.
او بود. "چه چیزی به او می آیند؟
"مرگ به او آمده است. مرگ او را در شکل زشت آمد.
او نگاه کرد، گفت: "مرد" بسیار وحشتناک بعد از آن.
'Arter چه؟ گفت: Riderhood، با خیره frowning.
پس از او کشته شد '
کشته؟ چه کسانی او را کشتند؟
پاسخ دادن فقط با بی اعتنایی تلقی، مرد پر شیشه ای بی پا، و Riderhood خالی
: نگاه به amazedly از دختر خود را به بازدید کننده خود را.
شما معنی نیست که یک مرد صادقانه بگویم - او با شیشه های خالی خود را recommencing در
دست او، و هنگامی که چشم او مجذوب پوشش بیرونی غریبه شد.
او در سراسر جدول تکیه به آن نزدیکتر را ببینید، لمس آستین، تبدیل کاف
به دنبال در آستین پوشش (انسان، در خونسردی کامل خود را ارائه نمی
حداقل اعتراض)، و بانگ زد: "من است
باور که این پوشش در اینجا جورج Radfoot بیش از حد!
'شما حق دارند.
او آخرین باری که شما تا کنون او را دیدم، و آخرین باری که شما هرگز او را پوشیده - در
این جهان.
! این اعتقاد من منظور شما به من بگویید به صورت من او را کشتند، بانگ زد Riderhood؛
اما، با این حال، اجازه می دهد شیشه ای خود را دوباره پر شود.
مرد تنها با یکی دیگر از شانه را بالا انداختن پاسخ، و هیچ نشانه ای از سردرگمی را نشان داد.
"ای کاش من ممکن است بمیرد اگر من می دانم چه می شود تا با این اختتامیه جشنواره صنعت چاپ گفت: Riderhood، پس از
خیره در او، و بقدر یک لیوان خود را پایین گلو او را به خود غلت بزنید.
بیایید می دانم آنچه به شما.
بگو چیزی ساده. '' من خواهد شد، 'بازگشت و از سوی دیگر، علاقه شدید به چیزی
جلو در سراسر جدول، و صحبت کردن در صدای کم موثر است.
چه دروغگو هستند!
شاهد صادق گل رز، ساخته شده و هر چند او به عنوان شیشه ای خود را به جفتک پرانی در صورت مرد.
آن مرد wincing نیست، و تنها با تکان دادن 1/2 سبابه خود را آگاهانه، 1/2 menacingly
قطعه ای از صداقت بهتر از آن فکر کرد و نشست دوباره، قرار دادن شیشه پایین
بیش از حد.
و زمانی که شما به ان وکیل که در معبد با آن داستان اختراع رفت، گفت:
غریبه، در مرتب کردن بر اساس exasperatingly راحت اعتماد به نفس، شما ممکن است
تا به حال سوء ظن قوی خود را از یکی از دوستان خود را، می دانید.
من فکر می کنم شما تا به حال، شما می دانید "من سوء ظن من؟
از آنچه دوست؟
به من بگو که چاقو این بود؟ خواستار مرد.
از آن برخوردار بود، و دارایی بود - او را به عنوان من را ساخته اند به ذکر است در، گفت:
Riderhood، به ابلهانه فرار اشاره واقعی از این نام.
"به من بگو که پوشش این بود؟
این مقاله از likeways لباس وجود دارد مربوط به، و پوشیده - او را به عنوان من
ذکر در، دوباره فرار بیلی قدیمی کسل کننده بود.
"من شک دارم که شما به او اعتبار سند، و از حفظ هوشمندانه از
راه. اما هوش و ذکاوت کوچک در او وجود داشت
نگهداری از راه.
هوش و ذکاوت می شده اند، به یک لحظه واحد رو به نور
خورشید.
چیزهایی است که به پاس زیبا، growled Riderhood آقای افزایش به پای خود، goaded به
ایستادگی در دفاع کردن در مقابل، هنگامی که bullyers است لباس مرده مردان، bullyers ها عنوان شده است
مسلح با چاقو مرد مرده، این است که آمده
به خانه مردان صادق زنده زنده خود را توسط عرق از ابرو خود را،
و این است که این نوع اتهامات با هیچ قافیه و بدون هیچ دلیلی، نه
و نه دیگر!
چرا باید من سوء ظن من او را به حال؟ "
از آنجا که شما او را می دانستند، پاسخ داد: مرد؛ دلیل این که شما کسی با او بوده است، و
شخصیت واقعی خود را تحت خارج عادلانه می دانست، چون در شب است که شما تا به حال
پس از آن دلیل به این باور بسیار
شب قتل، او در اینجا بود، در عرض یک ساعت از داشتن او را ترک کرد کشتی اش
در اسکله، و شما را در مسافرخانه او می تواند اتاق خواستم.
آیا هیچ غریبه با او؟
من جهان بدون پایان ابدی آلفرد دیوید که شما warn't آن با او را،
پاسخ داده Riderhood.
شما صحبت می کنید بزرگ، شما انجام دهد، اما چیز نگاه کاملا سیاه و سفید در برابر خود، به من
فکر می کنند.
شما شارژ دوباره که Radfoot جورج از نظر از دست داده، و هیچ فکر بیشتر بود
از. آنچه که برای یک ملوان؟
چرا 50 از جمله، از چشم و خارج از ذهن وجود دارد، ده برابر زمانی که او -
از طریق وارد کردن در نامهای مختلف، دوباره به حمل و نقل هنگام سفر out'ard به ساخته شده است.
و چه چیزی نیست - تبدیل به نور هر روز در اینجا، و بدون توجه از آن ساخته شده است.
از دخترم.
شما می توانید در نظرسنجی ها Parroting به اندازه کافی با او، زمانی که من warn't آن آمده است: یک طوطی های نظرسنجی ها
کمی با خود را در این پاینت. شما و سوءظن خود را از سوء ظن من
او!
سوء ظن من از شما چه هستند؟ تو به من بگو جورج Radfoot کشته شدم.
شما که آن را انجام داده بپرسید من و شما آن را بدانید. حمل چاقو به او و شما لباس کت خود را.
از شما درخواست می کنم که چگونه شما را توسط اونا می آیند؟
دست بیش از آن که آقای Riderhood بطری وجود دارد! 'در اینجا به نظر می رسد کار تحت
توهم با فضیلت است که آن را ملک خود او بود.
و شما، او اضافه کرد، تبدیل به دخترش، به عنوان شیشه را پر کرد بی پا،
warn't آن اتلاف شراب شری خوب بر شما، من می خواهم این کار را در جانم، برای نظر سنجی
Parroting با این مرد.
به همراه نظر سنجی Parroting که مانند او می شود را به عنوان سوء ظن خود را، در حالی که من
معدن توسط argueyment، می شود و با بودن nat'rally مرد صادق، و عرق کردن دور
ابرو به عنوان یک مرد صادقانه باید.
اینجا را پر کرد جام بی پا، ایستاد و به جویدن یکی از نیمی از محتویات آن را
و نگاه کردن به او به آرامی شراب در شیشه نورد؛
در حالی که شیرین و لذت بخش که دلسوز مو بود
وی apostrophised، آن را بخواهند صفحاتی دوباره مرتب، بسیار سبک
دم اسب در زمانی که اقدام به بازار فروخته می شود.
خوب؟
آیا شما به پایان رسید؟ خواسته مرد عجیب و غریب است. : نه، گفت: Riderhood، من نیست.
دور از آن. در حال حاضر پس از آن!
می خواهم بدانم که چگونه جورج Radfoot مرگ او می آیند، و چگونه شما با کیت خود می آیند؟ "
اگر شما همیشه می دانیم، شما نمی خواهد می دانم هم اکنون.
و بعد من می خواهم بدانم، 'ادامه' Riderhood که آیا منظور شما را به اتهام
آنچه شما می مکالمه آن قتل - قتل هارمون، پدر، پیشنهاد
دلپذیر است.
'هیچ Parroting نظرسنجی ها او در بازگشت vociferated.
'بسته نگه داشتن دهان خود را - می خواهم بدانم، شما، آقا، که آیا شما به اتهام وجود دارد که جرم در
جورج Radfoot؟
اگر شما همیشه می دانیم، شما می دانید. "شاید شما انجام آن را به خودتان؟ گفت:
Riderhood، با یک عمل تهدید کننده است.
من تنها می دانم که می کنند! این مرد باز گشتند، sternly تکان دادن سر خود، اسرار آن
جرم و جنایت. من تنها می دانم که داستان خود را کاذب
احتمالا نمی تواند درست باشد.
من تنها می دانم که باید آن را در مجموع نادرست و که شما باید آن را به است
در مجموع غلط است. من به اینجا می آیند تا شب به شما بگویم خیلی از
آنچه من می دانم، و نه بیشتر.
آقای Riderhood، با چشم کج خود را بر بازدید کننده خود را، مدیتیت برای برخی از لحظات و
پر شیشه ای خود را، و محتویات پایین گلو خود را در سه راهنمایی از مخفیگاه آنان است.
"بستن درب مغازه او سپس به دخترش گفت: قرار دادن شیشه ای به طور ناگهانی به پایین.
"را روشن کنید و کلید و از آن ایستادن!
اگر می دانید که این همه، شما، آقا، "گرفتن، به عنوان او سخن گفت، در بین بازدید کننده و درب،
به همین دلیل han't شما به نوعی درخت اقاقیا وکیل رفته؟ 'که همچنین، به تنهایی به خودم شناخته شده بود
پاسخ سرد است.
"آیا شما می دانید که اگر شما، عمل را انجام نمی شود، آنچه به شما می گویند شما می تواند بگوید این است که ارزش
از پنج تا ده هزار پوند؟ خواسته Riderhood.
من آن را به خوبی می دانیم، و زمانی که من این پول را ادعا می کنند شما باید آن را به اشتراک بگذارید.
مرد صادقانه متوقف شد، و کمی نزدیکتر به بازدید کننده به خود جلب کرد، و کمی بیشتر
از دم در.
تکرار کرد: "من آن را می دانم، انسان، بی سر و صدا، و همچنین من می دانم که شما و جورج Radfoot
وجود یک همراه در بیش از یک کسب و کار تیره و همچنین من می دانم که شما
Riderhood راجر، در برابر توطئه های
مرد بی گناه را برای پول خون و همچنین من می دانم که من می توانم - و من قسم می خورم
- به شما در هر دو نمره، و اثبات بر علیه شما در شخص خود من، اگر
شما من را زیر پا بگذارد،
'پدر' گریه دلپذیر، از درب. آیا او را زیر پا بگذارد، نه!
راهی به سوی او می آورند! آیا به مشکلات بیشتری، پدر! "
آیا ترک کردن Parroting نظرسنجی، من از شما بپرسم؟ 'گریه آقای Riderhood، 1/2 در کنار
خود را بین این دو است. سپس، propitiatingly و crawlingly: 'شما
آقا!
شما han't گفت: چیزی که از من می خواهید. آیا این منصفانه است، آن را در خور از خود، به
از هجوم من صحبت شما جلو همیشه به شما می گویند چیزی که از من می خواهید؟
من نمی خواهم نه چندان، گفت: مرد است.
این اتهام شما باید 1/2 ساخته شده و unmade 1/2 است.
چه برای پول خون انجام می شود باید کاملا لغو شد. '
خوب، اما همقطار -
"نه من همقطار، گفت: مرد است. سروان، پس از آن، Riderhood آقای خواست؛
'وجود دارد! شما نمی خواهد به کاپیتان اعتراض.
It'sa عنوان محترم، و شما به طور کامل آن نگاه کنید.
کاپیتان! مرد مرده است؟
حالا من از شما درخواست عادلانه است.
آیا آقا نیست مرده است؟ "خوب، از سوی دیگر، با بازگشت
بی صبری، "بله، او مرده است. سپس چه؟
کلمات اذیت کردن یک مرد مرده، کاپیتان؟
من فقط از شما درخواست عادلانه است. "آنها می تواند حافظه را از یک مرد مرده صدمه دیده،
و آنها می توانند کودکان خود را صدمه دیده است. بسیاری از کودکان تا به حال این مرد؟
'به معنی نیا، کاپیتان؟'
آنها دیگر ما صحبت کردن؟ "از سوی دیگر، با بازگشت و جنبش پای خود را، به عنوان
اگر Riderhood سرکش بود شروع به پیش از او دزدکی حرکت کردن در بدن و همچنین
روح و روان، و او را رد کردن.
"من یک دختر شنیده می شود، و یک پسر است. من برای کسب اطلاعات بخواهید، من دختر شما بخواهید؛
من ترجیح می دهم به او صحبت می کنند. آنچه کودکان Hexam را ترک کردند؟
لذت بخش، به دنبال پدرش اجازه دسترسی به پاسخ، که انسان صادقانه
بانگ زد: با تلخی بزرگ: "چرا شیطان نمی کنید پاسخ به
کاپیتان؟
شما می توانید طوطی به اندازه کافی جمع آوری هنگامی که شما را به طوطی های نظرسنجی نمی خواست، شما، یشم perwerse!
بنابراین تشویق، دلپذیر توضیح داد که تنها لیز وجود دارد، دختر در
سوال و جوانان است.
هر دو بسیار قابل احترام است، او اضافه کرد.
این وحشتناک است که هر ننگ باید به آنها متصل است، گفت: "بازدید کننده، که
در نظر گرفتن رندر مضطرب که او گل رز، و گام به پس وپیش، من من،
«محنت بار!
پیش بینی نشده؟ چگونه می تواند آن را پیش بینی می شود! '
بعد از آن او متوقف شد، و با صدای بلند پرسید: "کجا زندگی می کنند؟
دلپذیر بیشتر توضیح داد که تنها دختر بود که با پدر در اقامت
زمان مرگ تصادفی او، و او بلافاصله پس از آن quitted بود
محله.
گفت: من می دانم که مرد، من به جای آنها را در ساکن بوده است، در
زمان استنطاق. آیا می توانید بی سر و صدا را برای من پیدا کردن جایی که او
زندگی در حال حاضر؟ "
دلپذیر تا به حال بدون شک او می تواند این کار را انجام. در چه زمان، فکر کند؟
در روز است.
بازدید کننده گفت که خوب بود، و او را برای بازگشت اطلاعات، با تکیه
در آن حال به دست آمده است.
در سکوت به این Riderhood گفت و گو شرکت کرده بود، و او در حال حاضر obsequiously bespake
کاپیتان. "کاپیتان!
ذکر آنها کلمات unfort'net معدن نیا احترام، آن است که contrairily به
با مته سوراخ در نظر داشته باشید که آقا همیشه یک حقه بازی با ارزش بودند، و خط او بودند
thieving خط.
Likeways وقتی که من به آنها رفت و دو فرماندار، نوعی درخت اقاقیا وکیل و فرماندار در دومی،
با اطلاعات من، من ممکن است کمی بیش از حد مشتاق به علت عدالت،
(به آن راه دیگری قرار دهید) کمی بیش از
stimilated توسط آنها احساسات rouses که یک مرد، زمانی که دیگ پول می رود،
دست خود را به آن گلدان پول به خاطر خانواده اش است.
علاوه بر آن، من فکر می کنم شراب از آنها دو فرماندار بود - من یک hocussed می گویند
شراب، اما خز از شراب به عنوان برای ذهن elthy بود.
و یک چیز دیگر یاد می شود وجود دارد، کاپیتان.
آیا من به آنها واژه چوب زمانی که آقا بود نه بیشتر، و من می گویم جسورانه به آنها دو
استانداران، فرمانداران هر دو، WOT من اطلاع من هنوز اطلاع WOT در زمان پایین که من تو را در آغوش گرفتم
به "؟
نه، من می گوید، صادقانه و باز - بدون زدن کارتها، ذهن شما، کاپیتان - "من ممکن است
اشتباه من شده فکر کردن به آن، آن را mayn't شده اند در زمان پایین صحیح در این مورد
و آن، و من قسم می خورم به ضخامت و
نازک، من می خواهم به جریمه نظرات خوب شما این کار را rayther. "
و تا آنجا که من می دانم، این نتیجه رسیدند Riderhood آقای، راه اثبات و شواهد به
شخصیت، من actiwally ضبط خوبی از نظرات چند نفر - حتی شما
خود، کاپیتان، اگر من را در درک کلمات شما - اما من به زودی می خواهم این کار را انجام شوند forswore.
وجود دارد، در صورتی که همه این توطئه، به من خیانتکار تماس بگیرید '.
شما باید ثبت نام می کنند! این گفت بازدید کننده، مصرف بسیار کمی توجه از این سخنرانی،
بیانیه ای که کاملا نادرست و دختر فقیر باید آن را داشته باشد.
من آن را با من برای امضای شما به ارمغان بیاورد، وقتی من میام دوباره.
چه زمانی ممکن است شما انتظار می رود، سروان؟ "نپرسید Riderhood، دوباره طرز شک برانگیزی گرفتن
بین او و درب.
خیلی زود برای شما کافی است. من باید شما را نا امید نمی شود
ترسم. '' ممکن است شما مایل به ترک هر نام،
کاپیتان؟ '
"نه، نه همه. من چنین قصدی نداریم.
"" باید "است summ'at یک کلمه سخت، کاپیتان، در خواست Riderhood، هنوز هم اسید ضعیفی بوده
dodging بین او و درب، او به عنوان پیشرفته.
هنگامی که به شما می گویند یک مرد "باید" امضای این و آن و دومی، کاپیتان، او را سفارش دهید
در مورد مرتب کردن بر اساس بزرگ راه است. آیا به نظر می رسد که به خودت؟
ایستاده بود آن مرد هنوز هم، و با عصبانیت او را با چشمان خود ثابت است.
را entreated 'پدر، پدر! "لذت بخش، از دم در، با دست او را رها
لرزش عصبی در لب های او. "نیست!
آیا به دردسر نمی شود! 'به من گوش، کاپیتان، به من گوش!
من مایل به ذکر است، کاپیتان، جلو در زمان departer خود را، گفت:
رخنه Riderhood آقای، سقوط از مسیر خود خارج شده بود، خوش تیپ خود را مربوط به
پاداش.
مرد، در تن که به نظر می رسید به ترک برخی از واژه هایی مانند: "هنگامی که من به آن ادعا می کنند، گفت:
شما سگ، و مجزا درک، شما باید آن را سهم
به دنبال stedfastly در Riderhood، او یک بار دیگر گفت: در صدای کم، این بار با
مرتب کردن بر اساس تلخ تحسین از او به عنوان یک قطعه کامل از شر، چه دروغگو به شما هستند! "و،
تکان سر خود را به دو یا سه بار بر تعریف، از مغازه گذشت.
اما دلپذیر به او گفت: خوب شب با مهربانی.
مرد صادق است که زندگی خود را با عرق پیشانی خود را به دست اورد همچنان در حالت شبیه
به گیجی، تا زمانی که شیشه ای بی پا و بطری ناتمام منتقل
خود را به ذهن خود.
از ذهن او آنها را به دست خود منتقل، و به همین ترتیب منتقل گذشته از شراب
به معده اش.
وقتی که انجام شد، او را به درک روشن از خواب بیدار شد که Parroting نظرسنجی ها صرفا
شارژ با آنچه گذشته بود.
بنابراین، نمی شود بی مبالات در وظیفه خود را به عنوان پدر، او را پرتاب کرد یک جفت از دریا چکمه در
دلپذیر، که او ducked برای جلوگیری از، و سپس گریه کرد، چیزی که فقیر، با استفاده از موی او را برای
جیب، دستمال.