Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XXXVI. در کالسکه میشل م '.
به عنوان Gourville دیده بود ، تفنگدار شاه نصب شد و پس از
کاپیتان خود را.
دومی ، که دوست نداشت در دادرسی خود را محدود می شود ، سمت چپ تیپ خود را تحت
دستور ستوان ، و مجموعه ای خاموش بر اسب های پست ، توصیه به استفاده از مردان خود
تمام سعی و کوشش.
با این حال به سرعت آنها ممکن است حرکت می کنند ، نمی تواند وارد قبل از او.
او زمان ، در گذر در طول RUE DES Petits - شانزه ، برای دیدن چیزی که
فراهم او مقدار زیادی غذا برای فکر و حدس و گمان است.
او را دیدم M. میشل بیرون آمدن از خانه اش به کالسکه خود را دریافت کنید ، که بود
قبل از درب مستقر شده است.
در این کالسکه D' Artagnan درک پوشش دو زن ، و نه
کنجکاو ، او آرزو به دانستن نام خانم ها در زیر این پوشش پنهان می کردند.
برای دریافت یک نگاه اجمالی در آنها ، برای آنها نگه داشته خود را از نزدیک تحت پوشش ، او خواست خود را
اسب تا نزدیک به کالسکه که او در برابر گام با نیروی چنین راند به عنوان
همه چیز لرزش داشته و موجود است.
زنان وحشت زده زبان آمده ، یکی از فریاد ضعف ، که D' Artagnan به رسمیت شناخته شده
زن جوان ، دیگر لعن او که در آن قدرت و اعتماد بنفس را به رسمیت بشناسد
که نیمی از ارزانی قرن.
پوشش به عقب پرتاب شد : یکی از زنان مادام Vanel ، از سوی دیگر بود
Duchesse د Chevreuse.
D' چشم Artagnan's سریعتر از کسانی که از خانمها بودند ، او را دیده بود و شناخته شده آنها ،
در حالی که آنها او را به رسمیت نمی شناسد و به آنها در وحشت خود را خندید ، با فشار دادن هر یک از
دست دیگر ، --
"پیف"! D' Artagnan گفت : "duchesse قدیمی تر غیر قابل دسترس به دوستی از
قبلا. او پرداخت دادگاه او را به معشوقه ام.
میشل!
پور M. Fouquet! است که به شما presages هیچ چیز خوب است! "
او در سوار.
M. میشل رو به کالسکه او و سه تشکر شده است آغاز به اندازه کافی
زیارت آهسته به سمت چوب از Vincennes.
مادام د Chevreuse پایین Vanel مادام در خانه شوهر تعیین می کنند ، و سمت چپ به تنهایی
با محمد میشل ، گفتگو بر امور در حالی که ادامه سوار او شده است.
او یک صندوق پایان ناپذیر گفتگو ، که عزیز duchesse ، و به عنوان
او همیشه برای بد دیگران صحبت کردیم ، هر چند تا به حال با این دیدگاه را به خوبی خود را ،
مکالمه او را سرگرم هم سخن او را ،
و شکست نیست تصور مطلوب را ترک کنند.
او تدریس میشل ، که مرد فقیر! این واقعیت را نادیده بود ، چگونه بزرگ وزیر
او بود ، و چگونه Fouquet به زودی تبدیل به یک رمز است.
او وعده داده شده را در اطراف او گرد ، زمانی که او باید تبدیل به surintendant ، همه قدیمی
اشراف از پادشاهی ، و او را به عنوان مزیت را مورد سوال این امر می تواند مناسب
اجازه می دهد تا لا Valliere.
او تقدیر کرد و او را محکوم کرده اند ، او را سر در گم.
او نشان داد که او راز اسرار بسیاری که برای یک لحظه ، میشل فکر
او کسب و کار با شیطان.
او را به او اثبات کرد که او در دست او برگزار شد ، میشل به روز ، به عنوان او برگزار شده بود.
Fouquet دیروز ؛ و او را پرسید که خیلی ساده به دلیل نفرت خود را برای
surintendant : "چرا شما خود را از او متنفرم" گفت که او.
"مادام ، در سیاست ،" او جواب داد : "تفاوت سیستم بارها به ارمغان بیاورد در مورد
dissentions بین مردان.
M. Fouquet همیشه به من به نظر می رسد عمل سیستم مخالف واقعی
منافع پادشاه است. "او قطع کرد.--" من نخواهد گفت
به شما در مورد M. Fouquet.
سفر پادشاه را به نانت یک حساب خوبی از او به من بدهید.
M. Fouquet ، برای من ، مرد رفته است -- و برای شما نیز ".
میشل پاسخ ساخته شده است.
"پس از بازگشت خود را از نانت ، ادامه داد :" duchesse ، "پادشاه ، که تنها مضطرب
برای بهانه ای ، را پیدا خواهد کرد که ایالات رفتار خوب نیست -- که آنها را ساخته اند
بیش از حد چند فداکاری.
ایالات خواهند گفت که تعرفهها بیش از حد سنگین است ، و که surintendant است
خراب آنها را. پادشاه تمام سرزنش را بر روی M. وضع
Fouquet ، و پس از آن -- "
"و سپس گفت :" میشل. "آه! او را خوار.
که از نظر شما نیست؟ "
میشل darted یک نگاه در duchesse ، که به سادگی گفت : "اگر M. Fouquet تنها
خوار شده ، شما نمی خواهد علت آن است. "
"جای شما ، M. میشل ،" duchesse عجله برای گفتن ، "باید در یک مکان بالا.
آیا شما را درک هر یک بین پادشاه و خود را ، پس از سقوط از م.
Fouquet؟ "
"من درک نمی کنم" ، گفت که او. "شما متوجه خواهد شد.
به چه جاه طلبی خود را ASPIRE؟ "" من هیچ است. "
"این بی فایده بود ، و سپس ، برای سرنگونی سرپرست ، موسیو میشل.
این غیر فعال "" من تا به حال افتخار به شما بگویم ، مادام -- ".
"آه! بله ، من می دانم ، همه چیز در مورد علاقه پادشاه -- اما ، اگر شما لطفا ما صحبت می کنند
از خود تغییر دهید. "" معدن! است که می گویند ، از امور او
عظمت است. "
"به طور خلاصه ، شما ، یا شما تلاش نه به خراب کردن M. Fouquet؟
جواب بدون نیاز به فرار. "" خانم ، من هیچ کس را خراب است. "
"من سعی به درک ، و سپس ، به همین دلیل شما را از من خریداری نامه ها از M.
Mazarin مربوط به م. Fouquet. نه می توانم تصور چرا شما گذاشته
آن دسته از نامه قبل از پادشاه. "
میشل ، نیمی stupefied ، در duchesse با هوا از محدودیت نگاه کرد.
"مادام ، گفت :" او ، "من کمتر به راحتی می توانید تصور چگونه شما که پول را دریافت کرده ،
می توانید من را در آن سر عیب جویی کردن از -- "
"به این معنا که duchesse قدیمی گفت :" چرا ما باید خواهد شد که ما برای آرزو ، مگر اینکه
ما می توانند برای به دست آوردن آنچه که می خواستیم نیست. "" خواهد کرد! گفت : "میشل ، کاملا سر در گم
چنین منطق های درشت.
"شما قادر نیست ، hein! صحبت می کنند. "
"من قادر نیست ، من اجازه می دهد ، برای از بین بردن تأثیرات خاصی در نزدیکی پادشاه است."
"این مبارزه به نفع M. Fouquet؟
چه هستند؟ متوقف کردن ، به شما اجازه به من کمک کند. "
"آیا ، خانم." "لا Valliere؟"
"آه! بسیار کوچک نفوذ ؛ هیچ دانش کسب و کار ، و به معنای کوچک است.
Fouquet M. دادگاه او را به او پرداخت می شود. "" به دفاع از او را به خود متهم ،
آن را که نه؟ "
"من فکر می کنم آن را." "هنوز هم وجود دارد یکی دیگر از نفوذ ، چه چیزی
شما که می گویند؟ "" آن قابل توجه است؟ "
"ملکه مادر ، شاید؟"
عظمت او ، ملکه مادر ، تا به یک نقطه ضعف برای M. Fouquet بسیار مخاطره اندازد
پسر او. "" هرگز بر این باورند که ، گفت : "قدیمی
duchesse ، لبخند است.
"آه! گفت :" میشل ، با شکاکی ، "من اغلب به آن تجربه است."
"پیشتر" "به تازگی ، مادام ، در Vaux.
او که شاه مانع از داشتن M. Fouquet دستگیر شد. "
"مردم برای همیشه لطفا برای نه سرگرم نظرات مشابه ، عزیز آقا من.
این که ملکه ممکن است آرزوی اخیرا ، او نمی خواهید ، شاید به
روز است. "" و چرا که نه؟ "گفت : میشل ، شگفت زده شده بودم.
"آه! دلیل آن این است نتیجه بسیار کمی است. "
برعکس ، من فکر می کنم آن را از نتیجه بزرگ است ، برای ، اگر من نه خاص بودند
displeasing عظمت او ، ملکه مادر ، من scruples خواهد بود همه حذف خواهند شد. "
"خب! شنیده اید هرگز صحبت از یک راز خاص است؟ "
"یک راز" "این آنچه می خواهید.
به طور خلاصه ، ملکه مادر به تصور نفرت تلخ برای تمام کسانی که
در یک مد و یا دیگر شرکت ، در کشف این راز ، و م.
Fouquet به باور من یکی از این موارد است. "
"سپس گفت :" میشل "ما ممکن است مطمئن باشید موافقت از ملکه مادر؟"
"من فقط از خروج از عظمت او ، و او به من اطمینان طوری است."
"پس از آن می شود ، و سپس ، خانم."
اما چیزی بیشتر وجود دارد ، شما اتفاق می افتد یک مرد که صمیمی بود به دانستن
دوست Fouquet M. ، M. D' Herblay ، اسقف ، به اعتقاد من؟ "
"اسقف Vannes."
"خب! این M. D' Herblay ، که او نیز دانست راز ، ملکه مادر به دنبال با
کینه زیادی می باشد. "" در واقع! "
"بنابراین به شدت مورد پیگیری می کند ، که اگر او مرده بودند ، او را با هر چیزی راضی نمی کند
کمتر از سر او ، او را برآورده او هرگز صحبت دوباره. "
"است و که میل از ملکه مادر؟"
"سفارش شده است برای آن داده شده است." "این D' Herblay موسیو ، باید به دنبال
برای ، خانم. "
"آه! آن را به خوبی شناخته شده که در آن او. "میشل نگاه duchesse.
"بگو که در آن ، خانم." "او در دختر خوشگل - Ile - EN - MER است."
"در محل اقامت M. Fouquet؟"
"در محل اقامت M. Fouquet است." "او خواهد بود گرفته شده است."
اکنون نوبت duchesse به لبخند. آیا علاقه داشتن به جذب بنابراین آسان نیست ، گفت : "
او وعده آن را تا به آرامی نیست. "
"چرا که نه ، مادام؟" "از آنجا که M. D' Herblay یکی از آن نمی باشد.
مردم که می تواند انجام شود که در آن شما لطفا. "
"او یک شورشی است ، پس از آن؟"
"آه! موسیو میشل ، تمام زندگی ما را در ساخت شورشیان تصویب می رسد ، و در عین حال شما می بینید
سادگی ، که تا کنون از گرفته ، ما را از دیگران است. "
میشل بر duchesse قدیمی یکی از کسانی که به نظر می رسد شدید که هیچ کلمه ها می توانند ثابت
انتقال بیان ، همراه با استحکام در مجموع نه در تمایل
عظمت.
"زمان از بین رفته اند ، گفت :" او "که در آن افراد duchies با ساخت جنگ به دست آورد
علیه پادشاه فرانسه است. اگر M. D' Herblay conspires ، او را هلاک
بر روی داربست.
خواهد داد ، و یا خواهد شد ، لذت را به دشمنان خود را به من بدهید ، -- ماده ، راه ،
اهمیت چندانی ندارد برای ما. "
و این ما ، یک کلمه عجیب و غریب در دهان میشل duchesse اندیشمندانه برای
لحظه ای.
او گرفتار خودش را از درون حساب با این مرد -- میشل خود را بازیافته بود
برتری در گفتگو ، و منظور او آن را نگه دارید.
او گفت : "شما بخواهید من ، مادام ،" ، "به این م D' Herblay دستگیر؟"
"من -- من از شما هیچ چیزی از نوع" "من فکر کردم تو ، مادام.
اما به عنوان اشتباه شده اند ، ما او را تنها ترک ، شاه گفته است هیچ چیزی در مورد
او را "duchesse بیت ناخن او.
علاوه بر این ، ادامه داد : میشل ، "جذب فقیر این اسقف می شود!
بازی اسقف برای یک پادشاه! آه! نه ، نه ، من حتی نمی گرفتن
کوچکترین اطلاع از او. "
نفرت از duchesse هم اکنون خود را کشف کردند.
"بازی برای یک زن!" گفت که او. "آیا ملکه یک زن نیست؟
اگر او بخواهد M. D' Herblay بازداشت ، او دلایل خود را دارد.
علاوه بر این ، M. D' Herblay نه دوست او است که محکوم به سقوط است؟ "
"آه! ذهن هرگز که گفت : "میشل.
"این مرد باید بخشوده شده است ، اگر او دشمن پادشاه نیست.
آیا این displeasing به شما؟ "" من می گویم هیچ چیز نیست. "
"بله -- شما می خواهید به او در زندان ، در Bastile ، به عنوان مثال است."
"من اعتقاد دارم یک راز بهتر است در پشت دیوارهای Bastile از پشت آن پنهان شده
از دختر خوشگل - جزیره است. "
"من به پادشاه در مورد آن صحبت ، او را روشن می کنیم تا نقطه است."
و در حالی که منتظر است که روشنگری ، موسیو L' Eveque د Vannes خواهد شد که
فرار کرد.
من چنان انجام دهد. "" فرار! او! و بکجا باید او فرار؟
اروپا مال ما ، در اراده ، اگر نه در واقع. "" او همیشه پیدا کردن پناهندگی ، مسیو.
بدیهی است شما می دانید چیزی از مرد شما را مجبور به انجام با.
شما D' Herblay نمی دانم ، شما Aramis نمی دانم.
او یکی از کسانی که چهار تفنگدار که تحت پادشاه اواخر ، کاردینال د بود
رعشه Richelieu ، و چه کسی ، در طول ریجنسی ، به مشکل بسیار
Monseigneur Mazarin. "
"اما ، مادام ، چه کاری می تواند انجام دهد. ، مگر اینکه او پادشاهی را به پشت او؟"
او یک ارباب است. "" پادشاهی او! چه ، موسیو D' Herblay؟ "
"من برای شما تکرار ، مسیو ، که اگر او می خواهد یک کشور پادشاهی ، کند یا آن را تا و یا خواهد شد
آن را "
"خب ، همانطور که شما آنقدر جدی است که این شورشیان نباید فرار ، خانم ، من قول می دهم
شما را نباید فرار کنند. "" دختر خوشگل ، جزیره غنی شده ، م میشل ، و
غنی توسط او. "
"اگر دختر خوشگل ، جزیره نیز توسط او بودند دفاع ، دختر خوشگل ، جزیره غیر قابل تسخیر نیست ؛ و اگر
موسیو L' Eveque د Vannes است در دختر خوشگل ، جزیره بسته ، به خوبی ، مادام ، مکان باید
محاصره می شود ، و او گرفته خواهد شد. "
"شما ممکن است بسیار خاص ، مسیو ، که شوق شما را در جهت منافع از صفحه نمایش
ملکه مادر به عظمت او mightily لطفا ، و به شما بی نقص و خواهد بود
پاداش ، اما آنچه در او بگویم از پروژه های شما به احترام این مرد "؟
"که در هنگام بار گرفته شده ، او باید در یک قلعه که از آن راز او را باید بسته
فرار هرگز. "
"بسیار خوب ، موسیو میشل ، و ما ممکن است بگویند ، که از این لحظه ، قدمت ، ما
تشکیل یک اتحاد جامد ، است که من و شما ، و من کاملا خود را در
خدمات. "
"من به آن است ، مادام ، که خودم را در مال شما.
این شوالیه D' Herblay نوع جاسوسی اسپانیایی است ، او نه؟ "
"بسیار بیشتر است."
"سفیر مخفی؟" "هنوز بالا است."
"توقف -- پادشاه فیلیپ سوم. اسپانیا متعصب است.
او ، شاید ، معترفین از فیلیپ III. "
"شما باید بروید بالاتر حتی از آن است."
"Mordieu!" گریه میشل ، که خود را فراموش کرده که تا کنون به عنوان قسم می خورم در حضور
این بانوی بزرگ ، از این دوست قدیمی از ملکه مادر می باشد.
"سپس او باید به کلی از یسوعیون باشد."
من معتقدم که شما آن را در تاریخ و زمان آخرین حدس زده ، پاسخ داد : duchesse.
"آه! آن وقت به بعد ، مادام ، این مرد ما را اگر ما او را خراب خراب کردن و ما باید
عجله بیش از حد. "چنین به نظر من ، مسیو بود ، اما من
جرات آن را به شما بدهد. "
و این برای ما خوش شانس بود تاج و تخت او حمله کرده است ، و ما را نیست. "
اما ، علامت این خوبی ، میشل م.
M. D' Herblay هرگز دلسرد شده است ، اگر او از دست رفته یکی ضربه ، او مطمئن خواهد شد به
را دیگر ، او دوباره آغاز خواهد شد.
اگر او اجازه داده است فرصتی برای فرار از ساخت یک پادشاه برای خودش ، دیر یا
بعد ، او دیگر ، را از آنها ، به یقین ، شما نمی خواهد نخست وزیر خواهد شد. "
میشل ابرو خود را با بیان شوم کشباف.
"من احساس می کنم مطمئن است که یک زندان این امر برای ما ، مادام حل و فصل ، به گونه ای
رضایت بخش برای هر دو. "
duchesse دوباره لبخند زد. "آه! اگر شما می دانستید ، گفت : "او" که چگونه بسیاری از
زمان محلی Aramis از زندان کردم! "" اوه! "پاسخ میشل ،" ما مراقبت خواهد کرد
که او نباید در این زمان است. "
"اما شما به آنچه من به شما می گفت : فقط در حال حاضر شرکت.
آیا شما به یاد داشته باشید که Aramis یکی از چهار invincibles آنها مخوف تا Richelieu بود؟
و در آن دوره چهار تفنگدار در اختیار داشتن که که آنها کرده اند را نمی شد
در حال حاضر -- پول و تجربه "میشل کمی لب هایش را.
"ما این ایده را از زندان را نفی کرده ، گفت :" او ، در یک تن پایین تر : "ما پیدا
عقب نشینی اندکی که از آن شکست ناپذیر نمی تواند فرار است. "
"به خوبی سخن گفته اند ، متحد ما!" پاسخ داد : duchesse.
اما این اواخر گرفتن ، به حال ما بهتر نیست بازگشت؟ "
"بیشتر میل و علاقه ، خانم ، از من داشتن آمادگی من برای تنظیم
با پادشاه است. "" به پاریس! "گریه duchesse
درشکه چی.
و کالسکه به سمت بیرون شهر سنت آنتوان ، پس از بازگشت
انعقاد معاهده ای که به مرگ دوست گذشته از Fouquet داد ، آخرین
مدافع دختر خوشگل ، جزیره ، از دوستان سابق
ماری Michon ، دشمن جدید از duchesse قدیمی.