Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 3
دوست محترم در جنبه های بیشتری از یک
در راستی، Riderhood و هیچ کس دیگری است، یا آن را پوست بیرونی و پوسته Riderhood
و هیچ دیگر، است که به عهده اتاق خواب طبقه اول خانم ابی
انعطاف پذیر به پیچ و تاب را روشن کنید و به عنوان سرکش تا به حال شده است، او به اندازه کافی سفت و سخت است؛
و بدون را برروی آن بکشید از فوت سرپرست، و چرخش از مقبره خود را در این راه نیست و
به این ترتیب، و خطر حتی از لغزش خود را خاموش
آن و در یک پشته بیش از balustrades سقوط، می تواند او بلند پله ها.
واکشی پزشک، quoth خانم ابی. و سپس، بهانه دخترش.
در هر دو که errands، رسولان سریع ترک.
رسول دکتر، به دنبال ملاقات دکتر در نیمه راه، که زیر کاروان
پلیس.
دکتر به بررسی جسد مرطوب و سرد، و pronounces، امیدوارم که آن را با ارزش است
در حالی که تلاش برای reanimate همان.
بهترین وسیله در یک بار در عمل، و در حال حاضر همه آشنایی دست و
قلب و روح.
هیچ کس دارای کمترین توجه به آن مرد، با همه آنها، یک شی از او بوده است
، سوء ظن، اجتناب و بیزاری را، اما جرقه از زندگی در درون او است. جالب
جدا از خود در حال حاضر، و آنها را
علاقه عمیق در آن، احتمالا به دلیل زندگی است، و آنها زندگی می کنند و باید بمیرد.
در پاسخ به پرسش دکتر است که چگونه از آن اتفاق افتاد، و هر کس به سرزنش، تام
چرند گفتن می دهد در حکم خود، تصادف اجتناب ناپذیر است و هیچ کس به سرزنش، اما
زحمتکش.
او slinking در مورد در قایق خود، می گوید: تام، که slinking بودند، نه به صحبت بد
از مرده، شیوه ای از مرد، وقتی که او می آیند کمان های کشتی های بخار و از طرفی بطرف دیگر
او در دو را کاهش دهد.
آقای چرند گفتن است که تا کنون تمثیلی، لمس کردن، بریدن، که او به معنی
قایق، و نه مرد. برای انسان نهفته است قبل از آنها.
کاپیتان جوی، مشتری به طور منظم بینی بطری در کلاه لعاب، دانش آموز است.
مدرسه بسیار محترم است، و (پس از خود را به اتاق insinuated، در
اجرای خدمات مهم
حمل غرق مرد گردن چارقد) به نفع پزشک دانا قدیمی
پیشنهاد مدرسه ای که بدن باید توسط پاشنه آویزان، 'sim'lar'، می گوید
کاپیتان جوی، به گوشت گوسفند در قصابی
مغازه، و پس از آن باید به عنوان یک مانور انتخاب برای ترویج آسان
تنفس، بر casks نورد.
این تکه از حکمت اجداد کاپیتان با لال از جمله
خشم توسط خانم ابی، که او فورا توقیف کاپیتان توسط یقه،
و بدون یک کلمه به او ejects گیریم به تعرض از صحنه است.
پس از آن وجود دارد باقی می ماند، برای کمک به دکتر و تام، تنها کسانی که به طور منظم سه تن دیگر از
مشتریان، باب زرق و برق، ویلیام ویلیامز، و جاناتان (نام خانوادگی دوم، اگر
وجود داشته باشد، به انسان نوع ناشناخته)، که کاملا به اندازه کافی هستند.
خانم ابی که نگاه کرد تا مطمئن شوید که هیچ چیز خواسته شده، فرود به
بار، و در آنجا در انتظار نتیجه، با یهودی ملایم و خانم جنی رن.
اگر شما برای خوب، آقای Riderhood نرفته است، آن چیزی که در آن شما خواهد بود
در حال حاضر پنهان است.
این توده شل و ول از مرگ و میر است که کار ما خیلی سخته که با پشتکار بیمار را،
بازده هیچ نشانه ای از شما است.
اگر شما خوب است، سرکش رفته، آن را بسیار جدی است و اگر شما می آیند، آن است که
به سختی کمتر.
نه، در حال تعلیق و رمز و راز از سوال دوم، که شامل است که که در آن
شما در حال حاضر ممکن است، هیبت وجود دارد حتی به مرگ، و ما که
در حضور به طور یکسان به شما نگاه می هراسی
و به دنبال کردن شما، و ساخت آن در زیر در حداقل صدای creaking، شروع
تخته تخته کردن در کف اتاق. بمانند!
آیا که پلک لرزه؟
بنابراین پزشک، کم، تنفس و تماشای نزدیک، خود را می پرسد.
شماره که کشش سوراخ بینی؟
شماره
متوقف کردن این تنفس مصنوعی، می توانم احساس فلوتر ضعف در زیر دست من بر
قفسه سینه چیست؟ شماره
بارها و بارها شماره
شماره اما سعی کنید بارها و بارها، با این حال.
را مشاهده کنید! یک نشانه از زندگی!
نشانه بی چون و چرا از زندگی!
جرقه ممکن است به سوختن ودود کردن و بیرون بروید، یا ممکن است درخشش و گسترش است، اما!
چهار همراهان خشن، دیدن، ریختن اشک.
نه Riderhood در این دنیا، و نه Riderhood از سوی دیگر، می تواند اشک ها را جلب
از آنها، اما روح انسان بین این دو تلاش می تواند آن را به آسانی انجام دهد.
او تلاش باز می گردد.
او در حال حاضر، تقریبا در اینجا، در حال حاضر او به دور است دوباره.
در حال حاضر او تلاش سخت تر به عقب بر گردیم.
و در عین حال - مانند همه ما، زمانی که ما غش کردن - مثل همه ما، هر روز زندگی ما زمانی که ما
پی - او به طور غریزی مایل به آگاهی از این ترمیم
وجود دارد، و می شود سمت چپ خفته، اگر او می تواند.
باب Gliddery با Riderhood شیرین و لذت بخش بود که زمانی که برای دنبال می گرداند، و
برای پیدا کردن سخت است.
او شال بر سر او، و اولین اقدام او، هنگامی که او به آن طول می کشد خاموش
حالی که اشک می و curtseys به خانم ابی، به باد موهایش.
با تشکر از شما، خانم ابی، برای داشتن پدر اینجا.
من ملزم به گفتن نیست، دختر، من نمی دانستم که آن را می گرداند خانم ابی؛ اما من به آن امیدوارم
می شده اند تقریبا همان است اگر من تا به حال شناخته شده است. "
پور دلپذیر، غنی شده با یک جرعه کنیاک، به طبقه اول طلیعه
اتاق.
او می تواند احساسات زیادی در مورد پدر خود را بیان کنم اگر او بر اساس نامیده می شدند
سخنرانی مراسم تشیع جنازه او را تلفظ کنند، اما او تا حساسیت برای او بیشتر از او تا کنون
برای او، و گریه تلخی هنگامی که او
می بیند او را کشیده ناخودآگاه، دکتر را می پرسد، با دست در آغوش گرفت: "آیا وجود دارد
امید، آقا؟ ای پدر فقیر!
آیا پدر فقیر مرده است؟
که دکتر بر روی یک زانو در کنار بدن، شلوغ و مراقب، تنها rejoins
بدون گرد به دنبال: در حال حاضر، دختر من، مگر آن که شما را به فرمان خود به
کاملا آرام، من نمی تواند به شما اجازه می دهد تا در اتاق باقی می ماند.
لذت بخش، در نتیجه، پاک کننده ی چشم های خود را با او پشت مو است، که نیاز به تازه
شدن زخم و پس از آن از راه، ساعت با علاقه وحشت زده
که در می رود.
استعداد طبیعی زن او را به زودی ارائه او قادر به کمی کمک.
پیش بینی پزشک از این یا آن می خواهید، او را بی سر و صدا آن را برای او آماده، و
توسط درجه با اتهام حمایت از سر پدرش بر او intrusted
بازو است.
این چیزی است که به دلپذیر است که به پدر او یک شی از همدردی و
علاقه، برای پیدا کردن هر یک حاضر به تحمل جامعه خود را در این دنیا، و نه به
می گویند مبرم و soothingly entreating
او به آن تعلق دارند، آن را می دهد که او احساس او تجربه نکرده است.
برخی از ایده مبهم است که اگر امور در نتیجه می تواند برای مدت طولانی باقی می ماند این امر می تواند
تغییر محترم، شناور در ذهن او بود.
همچنین برخی از ایده مبهم که شر قدیمی است که از او غرق، و اگر او
با خوشحالی پشت آمده را به از سرگیری اشغال خود را به صورت خالی نهفته است که بر تخت،
روح خود را دگرگون خواهد شد.
که در آن حالت ذهن او بوسه لب سنگی، و کاملا معتقد است که پوست کلفت
دست او chafes دست مناقصه، احیای اگر آن را زنده همیشه.
توهم شیرین Riderhood دلپذیر.
اما آنها با علاقه فوق العاده ای از جمله وزیر او، اضطراب آنها است تا
مشتاق، هوشیاری خود را آنقدر بزرگ است، شادی و هیجان زده آنها رشد می کند تا شدید به عنوان نشانه
تقویت زندگی، که چگونه می توانید آن را او مقاومت در برابر، چیزی که فقیر!
و اکنون او شروع به نفس کشیدن به طور طبیعی، و او stirs و دکتر اعلام کرد که او را به
آمده اند که از سفر غیر قابل توضیح است که در آن او را در جاده ای تاریک را متوقف،
و به اینجا.
تام نی یا فلوت ملایم زدن، که نزدیک ترین به پزشک زمانی که او می گوید این محتضر دکتر
fervently توسط دست.
باب زرق و برق، ویلیام ویلیامز، و جاناتان از نام خانوادگی ندارد، همه لرزش دست با یک
یکی دیگر از دور، و با پزشک بیش از حد.
زرق و برق باب ضربات بینی خود را، و جاناتان نام خانوادگی هیچ است برای انجام این کار نیز نقل مکان کرد، اما
فاقد دستمال جیب رها که خروجی برای احساسات او.
اشک سوله های دلپذیر شایسته نام خود را، و توهم شیرین خود را در آن
ارتفاع. اطلاعاتی در چشمان او وجود دارد.
او می خواهد به یک سوال بپرسید.
او شگفتی که در آن او است. به او بگو.
«پدر، شما را بر روی رودخانه اجرا شد، و در خانم ابی در Potterson هستند."
او خیره میشود و در دختر خود را، خیره میشود و همه در اطراف او، بسته به چشم او، و دروغ
slumbering در بازوی او. توهم کوتاه مدت شروع به محو شدن است.
پایین، بد، صورت unimpressible در حال آمدن است تا از عمق رودخانه، یا آنچه
عمق دیگر، دوباره به سطح. همانطور که او گرم رشد می کند، پزشک و چهار
مردان سرد.
به عنوان خطواره زندگی خود را با نرم کردن، چهره آنها و قلب خود را سخت به او.
او در حال حاضر انجام خواهد داد، می گوید: دکتر، شستن دست های خود را، و نگاه کردن بیمار با
در حال رشد بی اعتباری است.
بسیاری از مرد بهتر، moralizes تام چرند گفتن با لرزش تیره سر، 'داشته است
شانس خود را.
باب زرق و برق، از من می گوید: "این باید امیدوار بود او به استفاده بهتر از زندگی خود را،
انتظار او خواهد شد. 'یا از او جلو انجام می شود، می افزاید: "ویلیام
ویلیامز.
اما نه، او نیست! 'جاناتان از نام خانوادگی ندارد، عقد قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده است.
آنها در یک تن کم به خاطر دخترش صحبت می کنند، اما او می بیند که همه آنها
کشیده و آنها را در یک گروه در انتهای دیگر اتاق ایستاده، اجتناب او.
این امر می تواند بیش از حد به آنها مشکوک از متاسف بودن که او مرد که او
خیلی نسبت به آن انجام می شود، اما آنها را به وضوح آرزو که آنها بود، موضوع بهتر است به
سبب درد خود.
اطلاعات منتقل شده است به دست ابی در نوار، که در صحنه دوباره ظاهر شد، و
می اندیشد از راه دور، برگزاری گفتمان زمزمه با پزشک است.
جرقه زندگی عمیقا جالب بود در حالی که آن را در حالت تعلیق بود، اما حالا که به آن
کردم تا تاسیس در Riderhood آقای، به نظر می رسد تمایل کلی است که وجود دارد
شرایط بودن آن را پذیرفته است
توسعه یافته در هر کس دیگری، به جای آقا.
با این حال، می گوید: خانم ابی، تشویق آنها را، شما وظیفه خود را مانند خوب و انجام
مرد واقعی، و شما بهتر است پایین می آیند و چیزی در هزینه
باربرها. '
این همه آنها را انجام دهید، خروج دختر تماشای پدر.
به چه کسی، در غیاب آنها، باب Gliddery خود را ارائه.
آبشش او رم به نظر می رسد؟ آنها نه می گوید: باب، پس از تفتیش و بازرسی بیمار است.
دلپذیر کمرنگ گره. 'gills'll او را نگاه جام باده وقتی که او بیدار؛
می شود آنها را نه؟ می گوید: باب است.
امید دلپذیر نیست. چرا؟
وقتی که او خود را میبیند، می دانید، باب توضیح می دهد.
چون خانم ابی او را از خانه ممنوع و دستور داد او را خارج از آن.
اما چیزی که شما ممکن است تماس گرفته و سرنوشت او را به آن دستور داد دوباره.
کدام rumness است، نه؟
او نمی توانست بر خود می آیند، برمی گرداند فقیر دلپذیر، با
تلاش در غرور کمی. '،' retorts باب است.
"نه او را نمی شده است اجازه دهید، اگر او بود."
توهم کوتاه در حال حاضر کاملا زدوده است.
به سادگی به عنوان او در بازوی او می بیند و پدر پیر، unimproved، دلپذیر می بیند که
همه او را برش زمانی که او بهبود آگاهی.
من او را دور کنم همیشه به محض این که من می توانم، فکر می کند با آه دلپذیر او بهترین
خانه. '
در حال حاضر همه آنها بازگشت، و صبر را برای او آگاه است که آنها تمام خواهد شد
خوشحالم برای خلاص شدن از او.
برخی از لباس هستند رو با هم برای او به پوشیدن خود را با آب اشباع شده،
و لباس او که از پتو تشکیل شده است.
تر و ناراحت کننده باشد، به عنوان اینکه دوست نداشتن رواج پیدا شد
او را جایی در خواب خود را و بیان خود به او، بیمار را در
تاریخ و زمان آخرین چشماشو باز خود را گسترده، و به کمک دختر خود را به نشستن در رختخواب است.
خب، Riderhood، می گوید: دکتر، شما چه احساسی دارید؟
او در پاسخ gruffly، به رخ کشیدن در.
پس، در واقع، به زندگی در یک کشور غیر دلخور بازگشت.
منظورم به موعظه کردن نیست، اما امیدوارم، می گوید: دکتر، بشدت تکان دادن سر خود، که
این فرار بر شما ممکن است یک اثر خوب را داشته باشد، Riderhood.
صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید ناراضی بیمار از یک پاسخ معقول است، دختر خود را، با این حال،
می تواند تفسیر، اگر او را، که آنچه او می گوید، او هیچ نظرسنجی-Parroting را نمی خواهم ".
Riderhood آقای بعدی پیراهن او را خواستار و تساوی آن را بر سر او (خود را با
کمک به دختر) دقیقا مانند زمانیکه او فقط مبارزه بود.
'warn't آن کشتی بخار است؟ او مکث به او بپرسید.
بله، پدر من قانون بر او، او را بشکند! و
او را برای آن به کار پرداخت.
او سپس دکمه های کتانی خود را بسیار moodily، دو یا سه بار توقف برای بررسی خود را
بازوها و دستها، اگر چه عذاب او در مبارزه.
او پس از آن سرسختانه خواستار لباس های دیگر او، و به آرامی آنها را می شود، با
ظاهر شرارت بزرگ اواخر نسبت به حریف خود و تماشاگران است.
او تصور که بینی خود را به خونریزی است، و چندین بار از پشت می کشد
دست خود را در سراسر آن، و به نظر می رسد در نتیجه، در به صورت pugilistic، تا حد زیادی
تقویت که شباهت نامتجانس است.
از کجا کلاه خز من؟ او در یک صدای ناهنجار می پرسد، زمانی که او حوصلگی لباس خود را بر روی.
در رودخانه، کسی rejoins. و warn't آن وجود ندارد مرد صادقانه به آن را انتخاب کنید
است؟
دوره ای بود، اما وجود دارد، و با آن قطع arterwards.
شما زیادی، نادر بر شما!
بنابراین، آقای Riderhood: با توجه از دست دخترش، با ویژه بد،
وام کلاه، و گله مند که او آن را بر گوش خود را می کشد پایین.
سپس، بر پاهای لرزان خود را، با تکیه به شدت بر او، و و growling، 'نگه دارید
هنوز هم، تو نمی تونی؟ چه!
شما باید در بعدی سرسام آور، باید به شما؟ او طول می کشد خروج خود را از حلقه در
که او کرده است که کمی به نوبه خود تا به حال با مرگ است.