Tip:
Highlight text to annotate it
X
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
قسمت نهم
همونجا وايسا
هي
هي همونجا وايسا
هي
بايک سونگ جو داره با من مي دوه بنظر واقعي نمياد
واقعا بنظرم واقعي نمياد
با تشکر از تو من موقعيتي رو تجربه کردم که قبلا هيچ وقت فکرش رو نمي کردم
متاسفم
ولي اين ورزش فايده هايي هم داشت
اما مي دوني اون دنبال کردن تو؟
اين عجيب بود که من نمي دونستم
من انتخاب ديگه اي نداشتم
وقتي فهميدم که تو مي خواهي با ها را بري سينما
بدون دونستن
ولي اگر تو ها را رو دوست داري
اين يک چيز ديگه ست من هيچکار ديگه اي نمي تونم بکنم
مي خواهي جايي بريم؟
چي؟
گفتم مي خواهي جايي بريم؟
اين مثل يک روياست
من با سونگ جو
با سونگ جو
من فکر مي کنم امروز يک زندگي پر از خوشحالي دارم
ولي بنظر مياد اينجا همه خانواده هستند
ما فقط مثل يک زوج بنظر مياييم
البته يک شايعه اي هست که ميگه اگر يک زوج بيان اينجا تا شش ما بهم مي زنند
نمي دونستي؟ چي؟
اين خيلي مشهوره
بعد از اينها به ما که مربوط نيست چون ما که زوج نيستيم
ميدوني چيه؟ بيا از اينجا بريم
چکار کنم؟
اينو بپوش تا لباسهات خشک بشه
ارزونه ولي بهتر از لباس خيسه
تو راه اينها مي فروختند
دوستشون نداري؟
دوتاش مثل همه؟
پس تيشرت زوجهاست؟
همبرگر!1
من خيلي گشنه بودم
واقعا خوبه
حتي از غذا هاي فرانسوي و ايتا ليايي هم بهتره
ديگه نمي تونم يک همچين همبرگر خوشمزه اي بخورم
ارزو مي کنم کاش زمان مي ايستاد
بخور فقط بهش نگاه نکن
ولي چرا تو دست منو گرفتي و فرار کردي؟
تو با ها را بودي
بخاطر اينکه تو به من نزديک تر بودي
مرسي
من هنوز باعث دردسر ميشم
من واقعا يک همچين تجربه اي نداشتم و اين برام سخت بود
ولي بعد از اينکه تو خودت رو نشون دادي انگار دارم توي يک دنياي ديگه زندگي مي کنم
همه چي يکهو يي اتفاق مي افته تو مي توني بگي من مي تونم هر مشکل بدون جواب حل کنم
و ممکن
چيزي که من نمي تونم ازش دوري کنم چيزي که مجبورم حلش کنم
چيزي که مي خواهي درک کني... ممکنه من باشم؟
اولش برام عجيب بود که چه جوري حلش کنم بعد مي خواستم فقط ازش دوري کنم
اما حالا ديگه نمي خوام ازش فرار کنم
اگر من مسئله اي از راه غلط نتونم حل کنم پس حتما جوابي داره
من مي خوام به اين جواب برسم
هان؟
پس تو مي خواهي با من روبرو بشي؟
و اگر نفهميدي فرا موشش کن
نه من فهميدم
پس چون تو از من متنفر بودي سعي مي کردي فرار کني
اما بعدا نظرت رو عوض کردي و الان با مني
داري از من خواستگاري مي کني؟
چطوري اينطوري خودت رو دلداري مي دي؟
من مي گم من از تو بدم نمياد
با تو بودن اسون نيست اما دارم مي گم که از تو متنفر نيستم
مرسي
من واقعا فکر مي کردم تو از من متنفري
از دبيرستان من فقط تو رو دوست داشتم
من چيزي در مورد سارتر و نيچه نمي دونم حتي نمي تونم اشپزي کنم
ومن حتي محسور کننده هم نيستم
ولي من تمام سعي خودم رو مي کنم
واقعا؟
من انتظاررشو دارم
چي؟
تو بخاطر من با هوشتر ميشي... من انتظار شو دارم
باشه چون به ميان ترم خيلي نمونده
من مطمئن ميشم وقتي نتيجه ها رو ديدم
ميان ترم؟
اما من از امتحانات متنفرم
کسي رو مي شناسي که خوشش بياد؟
پس من مي تونم سي بگيرم؟
سي؟
چي داري ميگي؟ سي؟
پس سي مثبت؟
کلماتش مثل هميشه موذيانه بود اما لبخندش يک ذره با هميشه فرق داشت
بيشتر از روزي که اون نامه و بهش دادم و بيشتر روزي که براي اولين بار بوسيديم
من فکر ميکنم سونگ جو احاس نزديکتر با من مي کنه
مرسي تو حتي منو تا خونه رسوندي
اين مثل يک قرار کامله
اينجا زندگي کردن خوبه؟
چون اتاق مهمونه يکم کوچيکه ولي قابل تحمله
من فقط قراره يک مدت کوتاه اينجا باشم
ما تا زماني که خونمون ساخته بشه اينجا مي مونيم
فکر مي کني اشکالي نداره؟
چي؟
دارم راجع به ها ره حرف مي زنم تو امروز با اون بودي
چطور تونستي اينطوري ازش جدا بشي
خوب از انجاييکه اون با ارشد سو بود
ببخشيد ها را من مي خوام يک چيزي بهت بگم
خيلي برام سخته که اينو بگم اميدوارم که گوش کني
مي دوني؟ من يک عالمه کمبود دارم
ببخشيد؟
کمبود؟
پس مال منو هم بگير
منظورم غذا نيست
ادامه مي دم
من خيلي سعي کردم که در موردش فکر نکنم
ولي من همش بتو فکر مي کنم
مي تونم برم؟ من سر درد دارم
سر درد داري؟پس من
نه شما از وقتتون استفاده کنيد من مي رم
هارا من مي دونم که خيلي چيزها ندارم بخاطر همينه که
تصميم گرفتم سخت کار کنم و به تو فکر نکنم
اخيرا فقط فکر تو توي سرمه
اين چيزي بود که مي خواستم بگم
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
بابا! چيه؟
اوه
امروز چيز خوبي اتفاق افتاده؟
هان؟
نه چه چيزه خوبي؟
ايگو من ارزو ميکنم يک اتفاق خوب براي ما بيفته
چرا؟ اتفاقي افتاده؟
اوه نه اينطوري نيست
من فکر مي کنم زمان زيادي ميبره تا خونمون ساخته بشه
من نمي تونم از بيمه پول بگيرم
و ان مردم
تقصير اينکه چرا اين اتفاق افتاد رو بعهده نمي گيرند
پس پدر چکار بايد بکنيم؟
اه نگران نباش
اين حل ميشه ولي يکم طول مي کشه
اگرچه ممکن راحت نباشه
ولي برنامه ريزي کن يکم بايد اينجا بموني
بله
من متاسفم ها ني
چرا شما بايد متاسف باشي؟
نگران من نباش
من خوبم
باشه
خوش امديد
سلام سلام
اوه شما دوتا امديد؟
ما هنوز باز نکرديم
بنشينيد
توي اين موقع اينجا چکار مي کنيد
ها ني رفته مدرسه
مي دونيم ولي يکدفعه ياد نودلهاي اينجا افتاديم
نودل دريايي؟
با ماهي تازه خام
فهميدم فهميدم
هي دوتا نودل با ماهي
اوه بونگ جونگو
بنظر مياد که داري شروع مي کني به جذاب شدن
درسته؟ ايا بايد براي ها ني عينک بخرم؟
همه مي گن که با وقارم ولي فقط او ها ني نمي بينه
جونگو اگر خودت رو تحميل کني اوها ني فقط حوصله اش سر مي ره
چي چي گفتي؟
بونگ جونگو تو واقعا زنها رو نمي شناسي
مي دوني چرا اوهاني نمي چيزي برخلاف سونگجو رو قبول کنه؟
چون سونگ جو سرده
چي؟
براي زنها اگه مردها دور باشند انها مي خواهند نزديکتر بشند
اگر انها بخوان دنبالمون کنند ما مي خواهيم فرار کنيم
اين حقيقت داره؟
درسته اگر تو همينجور ادامه بدي اون بيشتر و بيشتر از تو بدش مياد
نه نه
سر اشپز ميگه سعي کنم راهي پيدا کنم ولي اين
کاراکتر من نيست
و من اينطوري نمي تونم
من بونگ جونگو هستم و روش خودم رو دارم
پس يک روزي ها ني بالاخره ميفهمه من چه تواناييهايي دارم
کي غذا اماده ميشه؟
اوه
سلام
سلامت به خونه رسيدي؟
ديروز؟
اوه بله البته! من سلامت به خونه رفتم
من مي دونستم که تو سلامتي چون تو با ارشد کيونگ بودي
اما بنظر مياد که تو نگران من بودي
بهرحال خيلي بامزه بود مثل اينکه داشتيم فيلم بازي مي کرديم
گانسترها و ها را
خيلي خوشحالم که بسلامت به خونه رسيدي
بريم تو
به اين نگاه کن فوق العاده کامل او ه خدا
تو خيلي عکس گرفتي
ووه اينو ببين اون خوشگله درسته؟
پس ديروز چه اتفاقي افتاد؟
شما با هم بيرون رفتيد؟ درسته؟
چه قراري ما فقط غذا خورديم
اه من مي بايست پول غذا رو حساب مي کردم
اه يعني چي؟
چطور تونستي ؟ وقتي يک همچن شانسي داشتي؟
تو بايد بهش اعتراف مي کردي
اعتراف!! من مي خواستم اينکارو بکنم
ولي راستش وقتي مستقيم بهش نگاه مي کنم مغزم خالي ميشه
و زبونم بند مياد
و من متعجبم وقتي يک جوون مثل من بهش نگاه مي کنه چطور کارش رو نا تمام مي ذاره
چرا ؟ تو خيلي گيرايي داري
مي دونم که گيرايي دارم
اما وقتي روبروي ها را هستم
تو چي؟ بهش اعتراف کردي؟
من قبلا يک نامه عاشقانه نوشته بودم
نامه؟ چرا قبلا بفکرم نرسيده بود؟ نامه
ايگو تو هيچوقت نبايد اينکارو بکني
ها ره يک دختري مثل سونگ جو
اگر براش نامه بنويسي اون جلوي ديگران تو رو خجالت زده مي کنه
فقط مستقيم به چشمهاش نگاه کن و اعتراف کن
دخترها اينو بيشتر دوست دارند
من حتي نمي تونم درست بهش نگاه کنم منظورت چيه مستقيم به چشماش نگاه کنم
چرا؟ تو مي توني تمرين کني
بيا فکر کن من ها را هستم
مي تونم؟
نمي شه
چرا؟ مي توني تمرين کني بازم امتحان کن
چطور تو رو جاي ها را تصور کنم؟
تو امتحان کن فکر کن من سونگ جو هستم
من بايک سونگ جو هستم
تو اون زماني که اون فکر نمي کنه وقتي زبونش رو گاز مي گيره
اون موقع اسونه که اون به تو توجه کنه
وقتي زبونش رو گاز مي گيره
هي هي چکار مي کني؟
تو ديونه شدي؟ چکار داري مي کني؟
اين تمرينه
تمرين؟
زمان خيلي مهمه به اين نگاه کن
وقتي که دختر مي گه
چيه ؟ چکار داري مي کني؟
تو دستت رو اينطوري مي ذاري
اگر مي توني منو فراموش کني سعي کن منو فراموش کني
و بعد ببوسش
هي
تو واقعا استعداد داري اين واقعيه
واقعا؟ ووه پس اگر يک دختر پرسيد چکار مي کني؟
پعد بگم اگر مي توني فراموشم کني خوب سعيت رو بکن
صبر کن
اينجا زمان مهمه وقتي دختره دستش رو اينطوري بلند کرد
بعد
وقتي دستش رو بلند کرد
چيه؟ چکار مي کني؟
باشه سعي کن فرا موشم کني
درسته
همينطوره
هي من کار دارم برو بگو بچه ها تمرين کنند
او ها ني بهش خوب ياد بده
بله
حالا ارشد تو دختر شو
باشه
کله ات اينطوري باشه
با من چکار مي کني؟
اگر مي توني منو فراموش کن
نمي توني فراموش کني درسته؟
تو نمي توني فراموش کني ووه اين واقعا عاليه
خوب حالا منظور از زمان رو فهميدم
اما در مورد بوسيدن وقتي من فيلم نگاه مي کنم
ايا بايد سرم رو براست و چپ بگردونم يا مثل مرد عنکبوتي
يا بالا و پايين؟
يک فرشته؟
نه فکر کنم بوسيدن هم زمان داره
زمان داره
زمان
ها ني تو تو بوسيدن خيلي خوبي
نه واقعا من در اين مورد چيزي نمي دونستم
چي داري مي گي؟ تو حتي مي توني يک کتاب منتشر کني
فهميدن اون سخت نيست؟
توي کلوپ تنيس دختري که همش دنبال سونگ جوست
تو هم در موردش شنيدي؟ ايا شايعه ها حقيقت داره؟
بله
فکر کنم شايعه هاي خنده داري پخش شده
تو مدرسه اون دختر اون پسر رو ول کرده و
و پسر ديگه اي رو بوسيده
و تازه تو روز روشن
چطور تونسته؟ يک پسر مثل بايک سونگجو رو ول کنه؟
چي؟
معني نمي ده
با يک ارشد خوش سيما
اوه اون دختر؟ واقعا که
اوه نگاه کن اگر اينطور بري
خواهر
سونگ جو امد
بنظر مياد که سونگ جو هنوز چيزي نمي دونه
اوهاني حتي ارشد کيونگ رو بوسيده
ها ني با ارشد کيونگ بوسيدن؟
درسته بوسيدن
او ها ني واقعا عاليه
اون حتي بهش گفت مي توني يکبار ديگه اينکارو بکني؟
پس سونگ جو چي؟
منظورت چيه؟ او ها ني ولش کرده
ولش کرده؟
چي مي خواهيد بگيد؟
ها را من
خيلي خوب من دارم ميرم
اما ها را
ارشد
بزار برم من مي خوام اينکارو بکنم اگر بخواد فراموش کنه بزار بکنه
صبر کن .. هي
راکت رو بزار پايين
بزار برم من مي خوام اينکارو بکنم
نه نه
اوه نه او ها ني
اوه او ها ني
ها ني
او ها ني
او ه اوها ني تو مي خواهي همينجوري بري؟
منظورت چيه؟ من با ارشد کيونگ؟
درسته؟
تو اينکارو کردي؟
بوسيدي؟
نه اينطوري نيست
من فقط بهش اموزش مي دادم
اموزش؟
اموزش چي؟
شايد
اموزش سکس
هي اموزش سکس؟ نه اينطور نيست
اوه من متاسفم
شايعات همه جا پخش شده
هان؟
تو ناراحتي؟
براي اينکه دختري هميشه تو رو دنبال مي کرد ديگه اينکارو نمي کنه؟
سونگ جو
اوه اين هم شخصيت اصلي شايعه
خانم گربه اروم
از کي تا حالا تو با ارشد کيونگ اينطوري بودي؟
تو هم شنيدي؟
اين شايعه اصلا معني نداره
من دارم مي رم
موفق باشي
تبريک مي گم
مي توني خودت تنها باشي تا برادرت بياد
البته
من نمي دونم که سونگ جو کي مياد
فکر مي کني من بچه هستم؟
من همچنين
احتياج دارم تنها باشم
بهش نگاه کن
درسته
باشه ايان جو ما فردا مي بينيمت
عجله کنيد
زياد بازي نکن
نمي کنم
فقط زودتر بريد
بيا بريم
ايگو
خوبه
اوه
سونگ جو
من همه راه رو امدم اينجا بدون خودم بدونم
چرا امدم اينجا؟
و تازه خيلي وقت نيست که من خيلي خوشحال بودم بخاطر اولين قرارمون
اين صداي چي بود؟
مادر ايان جو
اوخ
ايان جو
تو ... ايان جو
ايان جو چي شده؟
دلم
دلت درد مي کنه؟
مادر کجاست؟ اون کجاست؟
تعطي
تعطيلات؟
چکار کنم؟
صبر کن
الو
بايک سونگ جو
چرا از خونه ما زنگ مي زني؟
ايان جو ايان جو درد داره
ايان جو؟
چي شده؟
بنظر مياد خيلي حالش بده
چکار کنم؟
چکار بايد بکنم؟
او ها ني اروم باش
اروم باش و درست توضيح بده
براي ايان جو چه اتفاقي افتاده؟
ميگه دلش درد مي کنه
و همينطور حالش بهم مي خوره
اره؟
ممکنه اپانديسش باشه
چيزهايي که مي گم بنويس درست بهش عمل کن
برش کردون بپهلو
گرم نگهش دار
و بخاطر بسپار که چند دفعه حالش بهم مي خوره
که بعد به دکتر بگي
صبر کن
بعد به امبو لانس زنگ بزن
اين 119 ست درسته؟
بعد از ان
بيارش تو بيمارستان دانشگاه پرنگ
اون دانش اموز ابتدايي انجاست
من زودتر مي رم انجا
او ها ني
من روي تو حساب مي کنم
اين يک نوع انسداد روده ايه
در واقع پيچ خوردگي روده در اين مطقه اتفاق افتاده
پيچ خوردگي؟
ويعني وقتي يک قسمتي از روده داخل قسمت ديگري مي ره و مثل يک تلسکوپ تا خورده
و ما بايد زود عملش کنيم
عمل؟
پيچيدگي ممکنه روده رو سوراخ کنه پس شما بايد عجله کنيد و تصميم بگيريد
اما
چکار کنم؟
اين يک عمل جدي نيست
او هاني از ايان جو مراقبت کن
مي فهمم عملش کنيد
تو امدي؟
بله
دارند ايان جو رو عمل مي کنند
شنيدم
چطور شد؟
همون چيزي بود که من فکر مي کردم روده بدور خودش پيچ خورده بود
عمل تموم شد؟
بله خوب پيشرفت جاي نگراني نيست
يک قسمت از روده اش پيچ خورده بود و ما شکمش رو باز کرديم
و بجاي اولش برش گردونديم
و بعد از يک هفته شما حتي جاي بريده شده رو نمي بينيد
بايک ايان جو
مرسي
پدر و مادرم
دارند با پرواز بعداز ظهر ميان
اوم
انها بايد خيلي سور پرايز شده باشند
دکتر خيلي ازت تعريف کرد
اون گفت سرعت عمل تو باعث شد که عمل اسونتر بشه
اگر تو بمن نمي گفتي چطور
من هيچ کاري نمي تونستم بکنم
اين يک انسداد روده اي بود
من هم چيزي نمي دونستم
من واقعا
نمي دونستم يک همچين چيز ترسناکي ممکنه اتفاق بيفته
من مي رم بپدرم زنگ بزنم
اون بايد نگران شده باشه
او ها ني
اه تلفنم و کيف پولم
کجا گذاشتمشون؟
من واقعا
چند سالمه
تو مي دوني
اون شايعه با ارشد کيونگ
اون همه چيز رو براي من توضيح داد
مرسي او هاني
من ترسيده بودم
فکر مي کردم نکنه اشتباه کنم
و يک چيز اشتباه براي ايان جو پيش بياد
همه چيز الان خوبه
اين اولين باري بود که من
کلمات گرمي از بايک سونگ جو شنيدم
از انجاييکه نگرانيهام برطرف شده بود
چشمم و قلبم
من خيلي گريه کردم
سلام
سلام ايان جو
اوه خداي من تو اينو امروز درست کردي
گلها بوي خوبي ميدن
دوباره او ها نيه. اون خسته نميشه و هر روز مياد
بايک ايان جو
چطور در مورد نجات دهنده ات اينطوري صحبت مي کني؟
اشکال نداره
بنظر مياد تو امروزازمايش نداري
بله
دراخر منظور اون از امدن برادرمه
بفرما
سونگ جو نيومده؟
ديدي بهت که گفتم
همه اش براي اونه
اگر ادامه بدي
اون بزودي مياد
بنظر مي رسه اوهاني بايد برگرده خونه
دو باره؟
تو امدي؟
بايک سونگ جو حتي اگر اينطور صحبت کني
سونگ جو الان که اوها ني رو ميشناسي احساس خوبي داري درسته؟
ايان جو تو خوبي؟
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
ايان جو چطوره؟
اگر ها ني نبود تو مشکل مي افتاديم
درسته
بدون ها ني مي تونست يک بد بختي باشه
مرسي
مرسي اوه کي دونگ
باعث خوشحاليه که همه چيز خوبه
ساختمان سازيت چطور پيش ميره؟ خوب پيش مي ره؟
مي دوني يک درد بزرگه
اون بخاطر زلزله پيش امد و حالا بيمه هم پول نمي ده
و ما هنوز باهاشون درگيريم
فکر کنم با لاخره درست شه
خوب بفرما
اين چيه؟
پولي بابت اون ماه داده بودي ولي بعدش رفتيد
اين خانم نمي تونه ازش استفاده کنه
چرا بمن برش مي گردوني؟
تو نبايد اينکارو بکني تو خيلي بما کمک کردي
من نمي تونم قبولش کنم
کي دونگ تو واقعا مي خواهي اينطوري باشي؟
اگر قبولش نکني ناراحت ميشم
بله
چون رستوران تو خيلي محبوبه
مي دونم که مي خواستي دو طبقه اش کني
و بخاطر خونه ات و او ها ني
مي دونم که نمي توني اينکارو بکني
اما اين
کي دونگ اينطور نباش
بيا و دوباره با ما زندگي کن؟باشه؟
من بخاطر ها ني امدم بيرون
اين براي ها ني هم بهتره
ببخشيد؟ براي ها ني؟
چطور تو قلب دختر خودت رو نمي شناسي؟
در واقع ها ني و سونگجو شما نميدونيد که انها سعي مي کنند يک چيزي رو از ما پنهان کنند؟
ببخشيد؟ پنهان کردن چيزي؟
انها حتي همديگر رو بوسيدن
و تازه اول سونگ جو اينکارو کرده
بوسيدن؟
سونگ جو اينکارو کرده؟
بله
پس سونگ جو ها ني رو دوشت داشته
سلام ايان جو
تو دو باره امدي؟
گو ري سلام
اين گو ري نيست نو ريه
درسته
سلام نو ري
سلام
من برات کيک اوردم
سو ري تو هم مي خوري؟ درسته؟
نو ري! نوري
متاسفم من خيلي با هوش نيستم
نه اشکال نداره
هر جايي رفتم اتاقهاي بيمارستان خيلي ساکت و اروم بوده بدون هيچ تفريحي
اما اينجا هم تفريح داره هم خوبه
نو ري تو مدت زياديه که بيمارستان هستي؟
بله حدود يکسال و دو ماه
و انها مي گن که بايد کلاس چهارم رو از اول بخونم
واقعا؟
پس من به تو تکاليفت رو ياد مي دم
تو مي خواهي بهش درس بدي؟
فکر مي کني معني داره؟
اون دانش اموز ابتداييه
خيلي عجولي
احمق تو چطور مي توني؟
من اقلا مي تونم جدول ضرب رو بهش ياد بدم
جدول ضرب رو فکر کنم کلاس دوم تموم کرديم
واقعا؟
فکر کنم اين بيشتر ضرر داشته باشه
بيايين کيک رو بخوريم
مرسي
نو ري تو هم
اون به حماقت شناخته شده ست
اين پسرها
زبونت رو گاز بگير
هي
بايک ايان جو
سر اشپز در مورد چيزي نگرانيد؟
اوه
صورتتون مضطربه
اوه کارت تموم شد؟
البته و همه جا رو هم تميز کردم
کارت خوب بود
شايد براي او ها ني اتفاقي افتاده؟
هان؟
چرا بايد براش اتفاقي بيفته؟
تو مي توني بري خونه
بله سر اشپز الان مي رم
مرسي امروز کارت رو خوب انجام دادي
سلامت بري خونه بله
خوب نو ري مي خواهيم تبت رو اندازه بگيريم
اون گاهي تب مي کنه
و حدودا شش ماه هم تو اي سي يو بوده
پس لطفا دور و برش خيلي مواظب باشيد
اگر با بچه مريضي مثل اين بازي کنيد چه اتفاقي ميفته؟
متاسفم
لطفا مراقب باشيد
من متاسفم نو ري
اشکالي نداره من بهش عادت دارم
وقتي ايان جو موافقت کرد همه چيز تفريح شد
من مي تونم از برادر سونگ جو ياد بگيرم
و من يک عالمه خنديدم بخاطر خواهر ها ني
من نمي خواستم خنده دار باشم
باشه بيا براي امروز ديگه استراحت کنيم
وقتي تبت امد پايين من دو باره بهت درس مي دم
بله
مريضيش چيه ؟
بنظر مياد نا راحتي قلبي داره
اوه که اينطور
اون بچه کوچولو مجبوره امپول بزنه ازمايشهاي مختلفي بده و داروهاي بد مزه رو هر روز بخوره
اون حتي نمي تونه هر کاري دلش خواست انجام بده
گريه کردن تو هيچ فايده اي نداره
درسته
اگر تو بودي مي تونستي يک کاري بکني که بهش کمک کنه
چکار مي تونستم بکنم؟
تو نابغه اي
اگر فکرت روي اين بزاري که دکتر بشي اينکارو به اسوني مي توني بکني
چقدر عالي ميشه اگر دکتر بشي تو مي توني به خيليها مثل نوري کمک کني
و همه برات خيلي خوشحال ميشند
چطوره؟
اگر تو به من بگي که دکتر بشم يعني من مجبورم دکتر بشم؟
بله لطفا اينکارو بکن اين واقعا عقيده خوبيه درسته؟
خوب
دکتر بودن به تو خيلي مياد
بايک سونگ جو لباس سفيد مي پوشه
من مي خوام تو رو انطوري ببينم
تو اصلاح ناپذيري
پس تو هر روز مي ري بيمارستان؟
پس هر روز با سونگ جو هستي؟
و چون مادر هر روز ميره بيرون ما دو تا تنها هستيم
اگر برادر کوچک سونگ جو يکم بيشتر تو بيمارستان بمونه
هي چي داري مي گي؟
نه چي نه
ما همه چيز رو مي تونيم ببينيم ها ني
چي داري مي گي؟
شما اجازه ندارين با وياچر بازي کنيد
چطور اينو مي خوني؟
اين چنده؟
بله يعني چي؟
قيمتش چنده؟
درسته
هي پسرها بيايين اسنک بخوريم
اين چيه؟
هي چه فايده داره دونستن اينها؟
تولد نوري که ما دوستش داريم
مبارک باشه تولدت مبارک
تولدت مبارک
نو ري تولدت مبارک
ايان جو تبريک مي گم که مرخص شدي
مرسي
سونگ جو و ها ني مرسي که به من درس ياد داديد
باشه اگر چيزي بود که نمي دونستي هميشه بمن زنگ بزن
شماره منو که داري؟
بله حتما
نو رو زود خوب شو
بله اين نوع بيماري مشکل نداره
نو ري
نو ري
ايان جو من خوبم
من سعي مي کنم زود خوب شم و بيام خونه شما
من حتما ميام
تو بايد بيايي
بله حتما ميام
نوري گريه نکرد
و خوب خودش رو نگه داشت
اون مجبور بود خداحافظي کنه با دوستي که بيمارستان رو ترک مي کنه حتي اگر خيلي ناراحت باشه
ايان جو داريم مي ريم
ايان جو تبريک مي گيم که از بيمارستان مرخص شدي
ها ني تو خوب برگشتي
پدر اينها چيه؟
بنظر مياد من نمي دونستم که تو چه احساسي داشتي
و واقعا خود خواهي بود که من براه خودم برم
بابا
تا الان اتاق بالا خونه
خيلي ناراحت بود؟ اينطور نبود
با ديدن گريه تو توي بيمارستان من فکر کردم تو نبايد از خانواده جدا باشي
او ها ني خوش امدي
مادر
بله خوش امدي
مرسي اقا
پس اتاق من چي؟
اتاق تو با برادرته
نه من نمي خوام اتاقم رو از دست بدم
تو بايد از خواهرت متشکر باشي
نه من کاري رو کردم که بايد مي کردم
من خسته هستم به ما شام بده
شما مي توني الان بري بالا
ها ني همه چيز رو تموم کردي؟
بله من تمومش مي کنم
باشه اين لطف توئه
شب بخير
ها ني
خوش امدي
چرا هنوز نخوابيدي؟
مي خوام اب بخورم
ايان جو تو هنوز نخوابيدي
اين دفعه تو خيلي کمک کردي
مرسي
پانک
اون خيلي بامزه ست
تو اينجا بودي
من حدس ميزدم که اخرش برگردم اينجا
فقط دوباره توي اون راه نيوفت
باشه
اه شما امديد؟
چکار مي کني؟ چرا نرفتي؟
من وقتي اينو تموم کردم مي رم
برو بالا
ها ني برو بالا
ها ني صبر کن
امروز اولين قسمت کار من با موفقيت انجام شد
بله
ها ني تو هنوز شام نخوردي؟ خوردي؟
من فکر مي کردم پس اينو درست کردم
بنشين بنشين
پدر لطفا شما هم بنشينيد
بفرماييد ببينيد
اولين کار بونگ جونگو
پودينگ بونگ
اينو بهش مي گن پودينگ بونگ داخل اين پودينگ يک پودينگ ديگه هست
من اينو با اجازه مخصوص از پدرت درست کردم
مطمئن نيستم که خوب شده يا نه
يکي هم براي پدر
امتحانش کنيد و بگيد چطوره
من امروز خيلي منتظر بودم تا شما بخونه بياييد
بله
اما چکار کنم؟
من شام خوردم
واقعا ؟ شام خوردي؟
اه چه هدر رفت
بابا
اوه
ان
تو کارت عالي بوده
واقعا خوبه؟
پدر يکبار امتحانش کن
من خجالت مي کشم و عصبي هستم
اوه جونگو
ما
ما تصميم گرفتيم که دوباره برگرديم به خونه بايک سونگ جو اينا
اينجا يکم ناراحته روي دوشم سنگيني مي کنه
و خانواده سونگ جو هم اينو مي خوان
ما تصميم گرفتيم که اينکارو بکنيم
فقط مي خواستم بدوني باشه؟
اه بله بله
من فکر مي کنم دارم از تو اجازه مي گيرم
کارت خوب بود
ها ني اين اولين کار منه پس يکم ازش بخور
بخور باشه؟
باشه
من براش احساس تاسف مي کنم
ولي خيلي خوشحالم که دوباره پيش سونگ جو هستم
هم هيجان زده و هم عصبي هستم
مي تونم کارم رو درست انجام بدم؟
اوه کجا رفت؟
من مطمئن هستم که با خودم اوردمش
اين مال توست؟
مال منه
تو برش داشتي نه
احمق
اين روي زمين افتاده بود
چه کسي يک همچين چيز بچگانه اي رو مي دزده؟
من فقط گاهي اينا رو مي پوشم
من معمولا انهاي رو مي پوشم که يک عالمه سوراخ داره
تو از اون بدنهاي سکس نداري
حتي فکر مي کنم شماره يک هم برات بزرگ باشه
ببينم رشد کردنت تو کلاس ابتدايي متوقف شده؟
چي گفتي؟
هي
اينطوري تو رو ديدن و هيچ فکري به ذهن ادم نياد
يک مشکل بزرگ نيست؟
اينم تفريحه که منو مسخره کني؟
اگر دوست نداري با من زندگي کني فقط اينو بگو
تو فقط با ترش رويي مردم رو دست ميندازي
من ترش رو هستم؟
خوب چرا اينکارو مي کنم؟
وقتي تو رو مي بينم نمي تونم کمک کنم و مي خوام اذيتت کنم
اما اين مشکل تو نيست؟ تو حتي اين چيزها رو ميندازي زمين
اين خوبه که شما دوتا بهم نزديکتر شدين
اما قبل از ازدواج بهتره بيشتر مواظب باشيد
چون ايان جو هم اينجاست
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
کي مي خواهي تخصصت رو انتخاب کني
در طي سال دوم
پس وقتي تصميم گرفتي که تخصصت چي باشه
مي توني انجامش بدي؟
خيلي ها يک تخصص رو انتخاب مي کنند
انها تصميم مي گيرند که از نمره استفاده کنند و من مجبورم باهاشون رقابت کنم
اما بنظر مياد که ان شرايط بعيده
خوب من دارم مي گم
خيلي خوب ميشد که تو وارد يک کاري ميشدي
من علاقه اي به اينجور کارها ندارم
اه چرا؟
لطفا منوانجا پياده کن
داري ميري کلاس؟
سونگ جو
دو باره؟
هي وقتي تو فکر مي کني که همهچيز داره خوب پيش ميره
چرا اون اينقدر دمدميه؟
بازهم بد جنس شده؟
اين دفعه فرق مي کرد
نمي دونم
چي منظورم اينه که تو گفتي شما بوسيدين
اينطوري تو گفتي همديگر رو حتي بغل کردين
اما تو اين دنيا چرا اون اينطوريه؟
نمي دونم از من خوشش مياد يا نه
اين خيلي نا اميد کننده ست
مين ها تو هيچ ايده اي نداري؟
که بفهميم اون به من علاقه داره يا نه
ما بايد روش دهان دره رو امتحان کنيم
روش دهان دره؟
پس الان نتيجه گيري کردن يعني بپايان رسوندن
شما شروع مي کنيد و اين تموم ميشه پس بنابراين شما نتيجه گيري مي کنيد
الان جمله بعدي که مي خواهيم بهش نگاه کنيم
تعرفه پايين روي اجناس صنعتي و سرويس ها
تو اين جمله
خميازه يک چيز مسريه پس اگر تو ببيني که کسي خميازه مي کشه مي بيني که خودت هم خميازه مي کشي
فقط ازش استفاده کن
تو کلاس هي خميازه بکش
اما اگر سونگ جو هم خميازه بکشه
معنيش اينه که بتو نگاه مي کرده
اگر به تو تمايل نداشته باشه چرا بايد بهت نگاه کنه؟
بله
پس شما تلاش مي کنيد که بفهميد
انها هر دو طرفدار معامله هستند يعني انها مي خوان واقعا معامله کنند
ببينم درس من خيلي کسل کننده ست
اه همش از بين رفت
من از چيزي تو زندگيم رنج نبردم تا حالا
من پدر و مادرم رو خوب ديدم و زندگي راحتي داشتم
بله تو و من
من هم خيلي با شکوه زندگي کردم
از انجاييکه همه توجهات بايد به يک نقطه باشه تو دنيا اون نقطه هم من بودم
چکار کنيم
بنظر مياد ما بيشتر و بيشتر بهم متعلق ميشيم
وقتي که او هاني امد خونه ما
به اون که نگاه کردم
فهميدم که شايد دنيا براي من برنامه هاي متفاوتي داره
و اين درسته ممکنه که من اشتباه کنم
اين براي من واقعا سور پرايز بود
پس من بايد دنيا رو بيشتر تجربه کنم
من اخيرا خيلي به اين موضوع فکر مي کنم
بهر حال مرسي ها را
که تونسبا يکي راجع بهش حرف بزنم
اين تسکين دهنده ست
اگر مي توني منو فراموش کني سعي کن اينکارو بکني
هي هاني
خوب شد که تو امدي بيا اينجا
ها ني چيزي که در مورد زمان گفتي
زمان بوسيدن
من همينطور تو خونه تمرين مي کردم ولي فکر کنم يک اشکالي هست
اگر مي توني منو فراموش کني خوب سعيت رو بکن اين 3 و 4 ثانيه طول مي کشه
در اين مدت چکار کنم اگر ها را بزاره بره
تو بايد قبل از اينکه بره اينکارو بکني
البته بايد قبل از اينکه بره اين کارو بکنم
اما ببين زمان بندي اينجا کار نمي کنه
اوه خوب اگر تو بودي اونجا وايستا
چي من نمي خوام
من انروز اينکارو برات کردم چه احتياجي هست که دوباره اين کارو بکنم
لطفا براي اينکارو بکن
من بجاش اينکارو مي کنم
خوب تو بکن اونجا وايستا
اين فقط به سونگ جو مياد
وقتي من دستم رو اينجا گذاشتم سرت پايينه بکشش بالا
اگر مي توني منو فراموش کن
ديدي درسته؟ زمان بنديش درست نيست
قبل از اينکه حرف من تموم شه اون اينکارو کرد
اين خيلي طولانيه 3 يا 4 ثانيه ست
ارشد مي خواهي راکتت رو دستت بگيري؟
وقتي راکت تو دستته يک ادم ديگه مي شي با اعتماد نفس
ها را
اوه خداي من منو ترسوندي
اوه خدا داريم چکار مي کنيم
ايگو تو حتي لباس ها رو خوب تا مي کني
هي وقتي کار خونه مي کردم خيلي خسته بود ولي حالا که تو رو دارم باهاش صحبت کنم خيلي تفريح مي کنم
اين واقعا درسته که انسانها نمي تونند تنها با خودشون زندگي کنند
بله درسته
اوه اوها نيمي توني از اتاق سونگ جو لباسهايي که بايد شسته بشه رو بياري؟
فردا روزيه که ايان جو روپوش پي ايي رو مي گيره
بنظر مياد که فراموش کرده بودم
الان بر مي گردم
تو مي دوني که کمد کجاست؟
مي دونم
اوه اين همون تي شرت زوجه
اون هنوز اينو داره
اجاره يک اتاق
کار نيمه وقت؟
تو اتاق يکي ديگه چکار مي کني؟
تو امدي؟
اون به من گفت که لباسهاي ورزشي ايان جو رو بيارم
خوب تو بايد برش مي داشتي و ميرفتي داري به چي نگاه مي کني؟
در حقيقت من يک چيزهايي از ارشد کيونگ شنيده بودم
اون گفت که تو ممکنه از اين خونه بري
اوه اون يکم عجيبه؟ درسته؟
حقيقت داره
هان؟
من دارم اينجا رو ترک مي کنم
چرا؟
منظورت از چرا چيه؟ بايد اجازه تو رو هم داشته باشم؟
نه منظورم اين نيست
شايد چون من امدم؟ تو بخاطر من داري مي ري؟
اين به تو ربط نداره
همه چي رو به خودت ربط نده
منظورت چيه که مي خواهي خونه رو ترک کني؟
من هميشه براحتي زندگي کردم
اما الان وقتشه که در باره راه خودم فکر کنم
فقط يک بار براي خودم زندگي کنم و کار نيمه وقت بگيرم
من مي خوام خودم رو تو دنياي بدون حمايت بندازم و خودم رو ببينم
ببينم که چه جور ادمي هستم؟
چکار مي تونم بکنم؟
باشه
ايده بدي نيست
ايگو اما
زماني نيست که ها ني امده اينجا
هي سونگ جو
من کاري نمي تونم براش بکنم
اين زندگي منه
باشه
برو و امتحان کن
من چکار کنم؟
سونگ جو مي خواد از اين خونه بره
من برگشتم تو اين خونه
اما اين دفعه سونگ جو
داره اينجا رو ترک مي کنه
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
بايک سونگجو کجاست؟
اگر امتحان نکنم
ما نمي تونيم حتي همديگرو اينطوري ببينيم
اين سونگ جوست
سونگ جو تو داري چکار مي کني؟
کجا زندگي مي کني؟
هي بايک سونگ جو
بهش بگو که رهات کنه
بهش مثل يک مرد بگو
سونگ جو
يهو
اين بايد سخت باشه تنها زندگي کردن
نه چون من با هارا هستم
چي با هميد؟
اتفاقي افتاده؟
نه من خوبم