Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل ششم. Humpty Dumpty
با این حال ، تخم مرغ تنها بزرگتر و بزرگتر و بیشتر و انسانی تر است : زمانی که وی به
ظرف چند متری از آن آمده بود ، او را دیدم که آن را به حال چشم ها و بینی و دهان و
هنگامی که او در نزدیک به آن آمده بود ، او را دیدم که به وضوح آن را HUMPTY DUMPTY خود بود.
این نمی تواند کس دیگری! 'او به خودش گفت :.
"من معینی از آن ، تا اگر نام او بیش از همه چهره اش نوشته شده بود."
ممکن است صد بار نوشته شده است ، به راحتی ، در آن صورت عظیم است.
Dumpty Humpty نشستن با پاهای او عبور ، مانند ترک ، در بالای بالا
دیوار -- چنین تنگ است که آلیس کاملا تعجب که چگونه او می تواند تعادل خود را حفظ --
و ، به عنوان چشم خود را به در به طور پیوسته بودند ثابت
جهت مخالف ، و او دست کم توجه او را ندارد ، او فکر می کرد باید
شکل پر شده بعد از همه است.
و چگونه دقیقا مانند تخم مرغ او است! 'او گفت : با صدای بلند ، ایستاده با دست او را آماده
او را دستگیر کند ، برای او در هر لحظه در انتظار او به سقوط بود.
آن را بسیار تحریک کننده است ، Humpty Dumpty گفت : پس از یک سکوت طولانی ، به دنبال دور شدن از
آلیس به عنوان او سخن گفت ، 'به یک تخم مرغ نامیده می شود -- خیلی!'
من گفتم : شما مثل یک تخم مرغ نگاه ، سر ، 'آلیس به آرامی توضیح داد.
و برخی از تخم ها خیلی زیبا ، شما می دانید او اضافه کرد ، امیدوار به نوبه خود اظهار او را به
مرتب کردن بر اساس یک تعریف.
'برخی از مردم ،' Humpty Dumpty گفت : به دور از خود را به عنوان معمول ، 'حس نه بیشتر ، به دنبال
از یک نوزاد! '
آلیس نمی دانست چه به این می گویند : آن را در تمام گفتگو مانند بود ، او
فکر کردم ، هر چیزی به او گفت : هرگز و در واقع ، تاریخ و زمان آخرین اظهار او بود آشکارا
خطاب به یک درخت -- بنابراین او ایستاده بود و آرام برای خودش تکرار : --
Humpty Dumpty شنبه بر روی دیوار : Humpty Dumpty حال سقوط است.
تمام اسب پادشاه و تمام مردان پادشاه
قرار دادن Humpty Dumpty دوباره در جای خود نیست.
، '' که آخرین خط بسیار بیش از حد طولانی برای شعر او ، تقریبا با صدای بلند ارسال
فراموش که Humpty Dumpty شنیدن صدای او.
"آیا وجود دارد ایستادن نیست قروچه به خودتان به مانند آن ،' Humpty Dumpty گفت ، به دنبال در
برای او اولین بار ، اما نام و کسب و کار خود را به من بگویید. "
اسم من آلیس است ، اما --
'اتمام حجت نام به اندازه کافی احمق!' Humpty Dumpty قطع کرد بی صبرانه.
"به چه معنی است؟' 'باید یک نام به معنای چیزی است؟'
آلیس پرسید : doubtfully.
البته باید Humpty Dumpty با خنده کوتاهی گفت : "اسم من به معنی
شکل من هستم -- و به شکل خوب خوش تیپ است ، بیش از حد.
با نامی مانند شما ، شما ممکن است هر شکل ، تقریبا. '
چرا شما نشسته اینجا همه تنهایی؟ گفت : آلیس ، مایل نیست برای شروع بحث و جدل.
"چرا ، چون هیچ کس با من وجود دارد!' گریه Humpty Dumpty.
شما فکر می کنید من که نمی دانم؟
بپرسید دیگر. '
'آیا شما فکر می کنید شما می خواهم ایمن تر را بر روی زمین نیست؟"
آلیس در ادامه ، نه با هر ایده ساخت یکی دیگر از معما ، اما به سادگی در او خوب است
اضطراب مزاج برای موجودی عجیب و غریب است.
آن دیوار بسیار باریک! '' چه فوق العاده آسان معماهای شما بخواهید! '
Humpty Dumpty growled. البته من اینطور فکر نمی کنم!
چرا ، اگر تا کنون من سقوط -- که هیچ شانسی وجود دارد -- اما اگر من -- 'در اینجا او
یک منطقه روستایی به خدمت پرداخت تا لب هایش را و نگاه بسیار موقر و بزرگ است که آلیس به سختی می تواند کمک کند
خندیدن.
'اگر من سقوط ، او رفت ، شاه به من وعده داده شده -- ق ، شما ممکن است رنگ پریده ، اگر شما
می خواهم! شما فکر نمی کنم من که قرار بود به می گویند که ،
پادشاه به من وعده داده شده -- را با دهان خود را بسیار -- برای -- به -- '
برای ارسال به تمام اسب های خود را و همه مردان خود ، 'آلیس قطع شود ، بلکه طی یک اقدام نابخردانه است.
"حالا من اعلام می کنم که خیلی بد است!'
Humpty Dumpty گریه ، با شکستن را به یک شور ناگهانی.
'شما بوده ام گوش دادن در درها -- و در پشت درختان -- و پایین دودکش ها -- و یا شما می توانید از
شناخته شده آن! "
"من ، نه در واقع!' آلیس گفت : خیلی به آرامی.
'آن را در کتاب" آه ، خوب!
آنها ممکن است چنین چیز هایی در کتاب نوشتن ، Humpty Dumpty در لحن آرامتر گفت.
که آنچه با شما تماس تاریخچه انگلستان ، که.
در حال حاضر ، نگاهی به خوبی در من!
من است که به یک پادشاه صحبت من : شاید شما چنین دیگر هرگز :
به شما نشان می دهد من افتخار می کنم ، شما ممکن است دست با من لرزش! '
و او تقریبا از گوش به گوش grinned ، به عنوان او به جلو خم شدن (و تقریبا تا
ممکن است سقوط دیوار در انجام این کار) و ارائه آلیس دست خود را.
او را تماشا می کردند او را کمی نگرانی او آن را در زمان.
اگر او لبخند زد خیلی بیشتر ، به پایان می رسد از دهان او ممکن است به پشت سر برآورده ، 'او فکر :" و
پس از آن من نمی دانم چه به سر او اتفاق می افتد!
من می ترسم این امر می آمده خاموش! '
بله ، تمام اسب او و همه مردان او ، Humpty Dumpty رفت.
آنها می خواهم من را بگیرید دوباره در یک دقیقه ، آنها را!
با این حال ، این گفتگو در جریان است در کمی بیش از حد سریع : اجازه بازگشت به آخرین
اظهار اما یک '' من ترس دارم من کاملا نمی توان آن را به یاد داشته باشید ،
آلیس گفت : خیلی مودبانه.
در آن صورت ما تازه شروع Humpty Dumpty گفت ، 'و نوبت من برای انتخاب یک
موضوع -- '('! او در مورد آن صحبت می کند ، درست همانطور که این یک بازی بود فکر آلیس است.)
'بنابراین سوال here'sa برای شما.
چند ساله به شما می گویند آیا شما بودند؟ 'آلیس محاسبه کوتاه ، و گفت :
هفت سال و شش ماه. '' اشتباه است!
Humpty Dumpty بانگ زد پیروزمندانه.
'شما یک کلمه مانند آن گفت : هرگز!' 'من هر چند شما به معنی" چند ساله هستید؟ ""
آلیس توضیح داد. اگر من می خواهم بدان معنی است که ، من می خواهم آن را گفت ، گفت : '
Humpty Dumpty.
آلیس می استدلال دیگری برای شروع ، بنابراین او گفت : هیچ چیز.
: 'هفت سال و شش ماه!' Humpty Dumpty تکرار متفکرانه.
مرتب سازی بر اساس سن ناراحت کننده است.
حال اگر شما می خواهم مشاوره از من میپرسید ، من گفته اند که "مرخصی در هفت» -- اما خیلی دیر
در حال حاضر. 'آلیس' من مشاوره در مورد در حال رشد است ، هرگز تقاضای
گفت : indignantly.
'بیش از حد افتخار؟' از سوی دیگر پرسش است. آلیس حتی بیشتر خشمگین در این احساس
پیشنهاد است. منظور من ، او گفت ، "است که نمی تواند کمک کند
در حال رشد بزرگتر است. "
در واقع می توان ، و نه شاید ، 'Humpty Dumpty گفت ، اما دو می تواند.
با کمک های مناسب ، شما ممکن است در هفت باقی مانده است. "
'چه زیبا کمربند شما در کردم!"
آلیس ناگهان اظهار داشت. (آنها بودند کاملا به اندازه کافی از موضوع
او از سن ، فکر کردم : و اگر آنها واقعا بودند تا به نوبت در افراد انتخاب ، آن را
بود او را به نوبه خود در حال حاضر.)
: حداقل ، 'او خودش در افکار دوم اصلاح ،' کراوات زیبا ، من باید
گفته اند -- نه ، کمربند ، منظورم -- چی فرمودید؟ 'او با نگرانی افزود : برای Humpty
Dumpty نگاه کاملا جرم ، و او
شروع به تمایل او تا به حال که موضوع انتخاب نکرده است.
اگر من فقط می دانستند ، 'او به خود فکر کردم ، که گردن بود و که دور کمر بود!'
بدیهی است Humpty Dumpty خیلی عصبانی بود ، هر چند او هیچ چیزی برای یک یا دو دقیقه.
هنگامی که او صحبت می کنند دوباره آن را در یک غرغر عمیق بود.
است -- بیشترین -- تحریک -- چیزی که ، 'او در آخرین گفت : هنگامی که یک شخص می کند نمی دانم
کراوات از کمربند! '
"من می دانم که آن را از من بسیار نادان ،' آلیس ، در فروتن تن گفت که Humpty
Dumpty بایستند. کراوات اتمام حجت ، فرزند ، و یکی از زیبا ،
که شما می گویید.
اتمام حجت حال حاضر از پادشاه و ملکه سفید.
در حال حاضر! 'وجود دارد
'آیا واقعا؟" آلیس ، بسیار خوشحال که او یک موضوع خوب انتخاب شده بود ، گفت :
بعد از همه.
دادند آن را به من ، 'Humpty Dumpty ادامه داد متفکرانه ، به عنوان یک زانو را بیش از او عبور
دیگر و clasped دست خود را از آن دور ، 'دادند آن را به من -- برای تولد سازمان ملل متحد
: "چی فرمودید؟؟" آلیس گفت : با هوا متعجب و متحیر.
Humpty Dumpty گفت : 'من جرم نیست ،'. «منظور من ، تولد سازمان ملل وجود دارد؟
'در حال حاضر با توجه به زمانی که آن را تولد شما نیست ، البته."
آلیس کمی در نظر گرفته است. او گفت : "من دوست دارم تولد ارائه بهترین'
تاریخ و زمان آخرین در است.
: شما نمی دانید که آنچه را که شما صحبت کردن در مورد! 'گریه Humpty Dumpty.
چند روز در یک سال؟ '' سه صد و شصت و پنج ، گفت : "آلیس.
و چگونه بسیاری از تولدهای شما دارند؟ "
'یک' 'و اگر کسی شما را از سه صد و
شصت و پنج ، چه باقی می ماند؟ '' سه صد و شصت و چهار ، البته.
Humpty Dumpty تردید نگاه کرد.
او گفت : "من ترجیح می دهم که بر روی کاغذ انجام می شود ،'.
آلیس می تواند کمک نمی خندان او در زمان از کتاب های او را یادداشت ، و کار مجموع
او :
365 1
364
Humpty Dumpty در زمان این کتاب ، و نگاه آن را به دقت.
که به نظر به راست انجام می شود -- را آغاز کرد. 'شما در حال برگزاری وارونه!"
آلیس قطع کرد.
'برای مطمئن باشید من بود!' Humpty Dumpty پر زرق و برق ، گفت : او آن را تبدیل
دور برای او. "من فکر می کردم آن نگاه کمی عجیب و غریب است.
از آنجا که من و گفت که به نظر می رسد که باید انجام شود حق -- هر چند که من هم به آن نگاه
بیش از به طور کامل فقط در حال حاضر -- و این نشان می دهد که سه صد و شصت و چهار
روزهایی که شما ممکن است ارائه سازمان ملل متحد ، روز تولد -- '
بدیهی است ، گفت : "آلیس. و تنها برای ارائه تولد ONE ، شما
می دانم.
شکوه و عظمت برای شما وجود دارد! '' من نمی دانم آنچه شما را توسط "جلال" به معنای "
آلیس گفت. Humpty Dumpty لبخند زد تحقیر.
'البته شما don't -- تا به شما بگویم.
من به معنای "there'sa خوب دست کشیدن به پایین استدلال برای شما!"
"اما" جلال "به این معنا نیست" استدلال خوب و بد گویی کردن از پایین ، "آلیس اعتراض.
Humpty Dumpty و نه در تن scornful گفت : "زمانی که من استفاده از یک کلمه ،' ، 'به این معنی فقط به آنچه
من انتخاب می کنم آن را به معنی -- نه بیشتر و نه کمتر. "
"سوال این است که ،' گفت : آلیس ، 'آیا شما می توانید کلمات معنای بسیار متفاوتی
چیزها می شود. '' سوال این است ، گفت : 'Humpty Dumpty ،
'است که به استاد -- که همه.
آلیس بیش از حد می گویند هر چیزی متعجب و متحیر شد ، به طوری پس از Dumpty Humpty دقیقه آغاز شد
دوباره.
آنها خلق و خوی ، برخی از آنها -- به خصوص افعال ، آنها proudest --
صفت شما می توانید هر چیزی را با انجام دهید ، اما فعل نیست -- با این حال ، من می توانم کل مدیریت
بسیاری از آنها!
نفوذ ناپذیری! این چیزی است که من می گویم! '
'آیا شما به من بگویید ، لطفا ، گفت :" آلیس "چه معنی می دهد؟"
حالا شما مانند یک کودک معقول صحبت ، 'Humpty Dumpty گفت ، به دنبال بسیار
راضی است.
"من توسط" نفوذ ناپذیری "بدان معنی است که ما داشته ایم به اندازه کافی از آن موضوع ، و این امر می تواند
فقط و همچنین اگر شما می خواهم اشاره منظور شما برای انجام آینده ، گمان می کنم شما معنی نیست
اینجا توقف تمام بقیه زندگی خود را. '
That'sa معامله بزرگ را به یک کلمه معنی ، "آلیس در لحن متفکرانه گفت.
وقتی که من یک کلمه انجام بسیاری از کار است که می خواهم ، 'Humpty Dumpty گفت ،" من همیشه آن را پرداخت
اضافی.
'اوه! گفت : آلیس. او بیش از حد گیج شده بود به هر گونه دیگر
اظهار.
'اوه ، شما باید مراجعه کنید :' EM می آیند دور من را از شنبه شب ، 'Humpty Dumpty در ادامه ،
wagging سر خود را به شدت از یک سمت به سمت دیگر : برای دریافت حقوق خود ، شما می دانید. "
(آلیس انجام سرمایه گذاری به درخواست آنچه که او به آنها پرداخت می شود با و بنابراین شما می بینید من نمی تواند بگوید
شما.) 'شما بسیار هوشمندانه به نظر می رسد در کلمات توضیح ،
آقا ، گفت : "آلیس.
'آیا شما با مهربانی به من معنای شعر به نام" سخن نامفهوم "را بگویید؟
Humpty Dumpty گفت : 'اجازه آن را بشنوند ،'.
'من می توانم همه اشعار که تا کنون اختراع شده بود را شرح می دهد -- و بسیاری از خوب که نشده اند
اختراع فقط رتبهدهی نشده است. 'این صدا بسیار امیدوار است ، بنابراین آلیس
تکرار آیه اول :
Twas brillig ، و toves slithy چرخ زدن و gimble در wabe ؛
همه mimsy borogoves بودند ، و mome raths outgrabe.
که به اندازه کافی برای شروع ، 'Humpty Dumpty قطع کرد :" مقدار زیادی وجود دارد
کلمات سخت وجود دارد.
"BRILLIG" به معنای چهار ساعت در بعد از ظهر -- زمان هنگامی که شما شروع BROILING
چیزهایی برای شام '' است که شما را به خوبی ، گفت : آلیس : 'و
"SLITHY"؟ '
خوب ، "SLITHY" به معنی "نرم و لزج است." "لاغر اندام" همان "فعال است."
ببینید آن را مانند یک خورجین -- دو معنی به یک کلمه بسته بندی شده وجود دارد.
من آن را ببینید در حال حاضر ، 'آلیس اظهار داشت متفکرانه :" و چه "TOVES"؟ "
خوب ، "TOVES" چیزی مانند badgers -- آنها چیزی مثل مارمولک -- و آنها
چیزی شبیه به corkscrews. '
آنها باید خیلی کنجکاو به دنبال موجودات است. '
آنها که Humpty Dumpty گفت : "لانه خود نیز آنها را در زیر آفتاب صفحة -- نیز
آنها در پنیر زندگی می کنند. "
و "حلقه" و به "GIMBLE"؟ "به" حلقه "را برای رفتن گرد و گرد مانند
ژیروسکوپ است. به "GIMBLE" است که به ایجاد سوراخ هایی مانند
سوراخ کردن.
"و" WABE دور چمن پلات خورشید شماره گیری ، گمان می کنم؟ "گفت : آلیس ، شگفت زده
در نبوغ خود او است. البته از آن است.
آن را به نام "WABE ،" شما می دانید ، به دلیل آن می رود راه طولانی قبل از آن ، و راه طولانی
پشت آن -- و راه درازی را فراتر از آن در هر طرف ،
آلیس اضافه شده است.
'دقیقا تا. خب ، پس ، "MIMSY" "شل و ول و
بدبخت "(واژه مرکب از دو واژه دیگری برای شما وجود دارد).
و "BOROGOVE" نازک و نخ نما ، به دنبال پرنده ای با پرهای آن چسبیده از همه است
دور -- چیزی شبیه به چوب گردگیری پاک کردن زندگی می کنند ''؟ و سپس "MOME RATHS" گفت : "آلیس.
"من می ترسم من شما با دادن مقدار زیادی از مشکلات.
خوب ، "رات" نوعی از خوک سبز است : اما "MOME" من مطمئنم که در مورد نه.
من فکر می کنم آن را برای "از خانه" -- این معنی که آنها می خواهم راه خود را از دست داده ، شما می دانید.
و چه OUTGRABE "چیست؟'
خوب ، "OUTGRABING" چیزی بین bellowing و سوت زدن است ، با استفاده از نوعی
عطسه کردن در وسط : با این حال ، شما را بشنود آن را انجام داده ، شاید -- پایین در واقع در انجا چوب --
و هنگامی که شما یک بار آن را شنیده شما کاملا محتوا.
چه کسی بوده است تکرار همه آن چیزهای سخت را برای شما؟ "
آلیس 'گفت : من در یک کتاب به آن را بخوانید ،'.
اما من تا به حال برخی از شعر های مکرر به من ، خیلی راحت تر از آن ، توسط -- دو گروه خیلی مشابه ، من فکر می کنم
آن بود. "
همانطور که به شعر ، می دانید ، گفت : Humpty Dumpty ، کشش یکی از بزرگ او
دست ، 'من می توانم شعر و همچنین قوم دیگر ، تکرار اگر آن را به که می آید --'
'اوه ، به آن نیاز دارند می آیند که نیست!"
آلیس عجله گفت : این امید که او را از آغاز حفظ.
قطعه ای که من قصد دارم به تکرار ، او بدون توجه به اظهار او رفت ، نوشته شده بود
به طور کامل برای تفریح شما.
آلیس احساس که در آن صورت او واقعا باید برای گوش دادن به آن ، بنابراین او می نشستم و
گفت : "متشکرم" و نه متاسفانه.
در فصل زمستان ، زمانی که زمینه های سفید ، که آواز می خوانم این ترانه برای لذت خود را --
فقط من این کار را آواز خواندن ، 'او ، به عنوان توضیح اضافه شده است.
آلیس گفت : '،' من می بینم شما نمی. اگر شما می توانید ببینید که آیا من آواز و یا نه ،
شما در چشم واضح تر از بیشتر.
Humpty Dumpty به شدت اظهار. آلیس سکوت کرده بود.
در بهار ، زمانی که جنگل شدن سبز ، من را امتحان کنید و به شما بگویم آنچه منظور من است. '
آلیس گفت : "از شما خیلی متشکرم ،'.
در تابستان ، هنگامی که روز بلند هستند ، شاید شما این آهنگ را درک :
در پاییز ، زمانی که برگ ها قهوه ای ، گرفتن قلم و جوهر ، و نوشتن آن را. '
"من خواهد شد ، گفت : اگر من می توانم به یاد داشته باشید آن را تا زمانی ،' آلیس.
'شما باید به سخنان مانند آن نیست ، Humpty Dumpty گفت :" آنها نمی
معقول ، و آنها به من قرار داده. "
"من با ارسال یک پیام را به ماهی : من به آنها گفتم :" این همان چیزی است که من آرزو می کنم. "
ماهیان کوچک از دریا ، آنها فرستاده می شود پاسخ به بازگشت به من.
ماهی کوچک پاسخ : "ما می توانیم آن را انجام دهید ، سر ، چرا که --" "
آلیس گفت : '،' من می ترسم من کاملا نمی دانند.
Humpty Dumpty پاسخ : '،' این آسان تر می شود بیشتر در مورد.
"من برای آنها فرستاده دوباره می گویند :" این بهتر خواهد بود به اطاعت. "
ماهی با پوزخند پاسخ : : "چرا ، چه خلق و خوی شما را در!"
من به آنها گفت : یک بار ، من به آنها گفت دو بار : آنها نه گوش دادن به مشاوره.
من در زمان یک کتری بزرگ و جدید ، برای کردار من تا به حال به انجام FIT.
قلب من رفت هاپ ، قلب من رفتم با چیز پهن و سنگین زدن ، من کتری را در پمپ پر.
سپس برخی به من آمد و گفت : "ماهی کمی در رختخواب هستند."
من به او گفت ، من گفتم : ساده ، "سپس شما باید دوباره آنها را از خواب بیدار است."
من گفت که آن را بسیار بلند و روشن ، من رفت و در گوش او فریاد زد : '.
Dumpty Humpty افزایش صدای او تقریبا به فریاد او این آیه را تکرار ، و آلیس
فکر با خود میلرزد ، "من که از رسول برای هر چیزی بوده است!"
اما او بسیار سفت و افتخار باشد ؛ او گفت : "شما نیاز به فریاد نه چندان بلند!"
و او بسیار مفتخر شده و سفت است ، او گفت : "من بروید و آنها را از خواب بیدار ، اگر --"
من در بطری بازکن را از قفسه در زمان رفت و آنها را از خواب بیدار خودم.
و هنگامی که من پیدا کردم را درب قفل شده بود ، من کشیده و تحت فشار قرار دادند و لگد و زدم.
و زمانی که من پیدا کردم درها بسته بود ، من سعی کردم به نوبه خود ، اداره کند ، اما --
یک مکث طولانی وجود دارد. این است که؟
آلیس timidly پرسید. Humpty Dumpty گفت : '،' این همه.
خداحافظی.
این نه ناگهانی بود ، آلیس فکر کردم ، اما پس از تذکر بسیار قوی است که او
باید به رفتن ، او احساس است که آن را به سختی مدنی خواهد بود به ماندن بگیرید.
بنابراین او بلند شده ، و برگزار شد از دست او.
خداحافظی تا دیدار مجدد! 'او گفت که او می تواند به عنوان خوش.
"من باید به شما را نمی دانند اگر ما مجلس ،' Humpty Dumpty پاسخ در
لحن ناراضی ، دادن یکی از خود را از انگشتان دست خود را به لرزش ؛ شما دقیقا مانند
افراد دیگر.
آلیس در لحن متفکرانه اظهار داشت : 'صورت آن چیزی است که یکی می رود ، به طور کلی ،'.
'،' Humpty Dumpty گفت : که فقط به آنچه من از شکایت.
صورت خود را همان به عنوان همه است -- دو چشم ، -- (علامت گذاری مکان خود
بینی در هوا با این انگشت شست) در وسط ، دهان تحت.
همیشه همان است.
حال اگر شما تا به حال دو چشم در همان سمت بینی ، به عنوان مثال -- یا
دهان در بالای -- خواهد بود که برخی از کمک نمی خواهد نگاه خوب ، 'آلیس اعتراض.
اما Humpty Dumpty تنها بسته چشمان او و گفت : "صبر کنید تا شما تلاش کرده ایم."
آلیس منتظر یک دقیقه تا ببینید که اگر او دوباره صحبت می کنند ، اما او خود را باز هرگز
چشم و یا هر گونه اطلاع بیشتر از او گرفت ، او گفت : "خداحافظی!" یک بار دیگر ، و گرفتن بدون
پاسخ به این ، او بی سر و صدا راه می رفت دور :
اما او نمی تواند کمک کند گفت : خودش را به عنوان او رفت ، 'ناموفق --'
(او تکرار با صدای بلند ، آن را به عنوان یک راحتی بزرگ که چنین کلمه ای طولانی برای گفتن بود)
"همه مردم رضایتبخش من همیشه
ملاقات کرد -- او هرگز این جمله به پایان رسید ، در این لحظه یک تصادف سنگین را تکان داد
جنگل از پایان دادن به پایان است.